
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,714 |
تعداد مقالات | 14,051 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,028,822 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,626,651 |
مقایسۀ اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 10، شماره 3 - شماره پیاپی 39، آذر 1403، صفحه 115-138 اصل مقاله (1.61 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2025.140977.2517 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهرا عفت دوست ثانی1؛ محمدرضا زربخش بحری* 2؛ علیرضا همایونی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری روانشناسی، گروه روانشناسی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه روانشناسی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه روانشناسی، واحد بندرگز، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرگز، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله حاضر با هدف مقایسۀ اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبهخانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و پیگیری است. برای تعیین نمونه 60 نفر بهصورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود و گروه آزمایش دوم آموزش ذهنآگاهی را ازطریق پروتکلهای آموزشی شفقت به خود و ذهنآگاهی در هشت جلسه دریافت کردند و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. آزمودنیها، قبل و بعد از اجرای مداخله و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به مقیاس کنترل عواطف پاسخ دادند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرّر تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت به خود و همچنین، آموزش ذهنآگاهی به یک میزان در افزایش کنترل عواطف نوجوانان اثربخش بوده و بعد از 45 روز همچنان پایدار بوده است که این پایداری در ذهنآگاهی ماندگاری بیشتری داشته است. با توجه به اثربخشی مشابه آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان، پیشنهاد میشود در مراکز حمایتی نظیر شبهخانواده بهزیستی از این روشهای روانشناسی موج سوم برای بهبود وضعیت عاطفی نوجوانان بهره گرفته شود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شفقت به خود؛ ذهنآگاهی؛ کنترل عواطف؛ مرکز شبهخانواده بهزیستی؛ نوجوانان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خانواده[1] بهعنوان یک عامل مهم، اهمیت ویژهای در دوران مختلف رشد، بهویژه دوران نوجوانی[2] دارد و در صورتی که والدین نتوانند به دلایل گوناگون از عهده رفع نیازهای کودکان و نوجوانان برآیند، تأثیرات نامطلوبی را در تداوم زندگی آنان برجای میگذارند (Mahmoudi, 2021)؛ ازاینرو، با توجه به اهمیت خانواده در زندگی نوجوانان، فقدان آن میتواند نوجوانان را در معرض مشکلات روانی گوناگون قرار دهد. نوجوانی، دوره گذر از کودکی به بزرگسالی با وجود وضعیت ناپایدار هیجانی حین مواجهه با شرایط غیرمنتظره است (Mubin et al, 2021). یکی از مشکلات زندگی اجتماعی[3]، وجود نوجوانانی است که به دلایلی بیسرپرست شدهاند. بیسرپرستی پدیدهای است که بر اثر مرگ والد یا والدین یا جداشدن والدین از یکدیگر اتفاق میافتد. همچنین، فقر، فوت والدین، اعتیاد به مواد، الکلیسم، ابتلا به بیماریهای لاعلاج جسمانی یا اختلالات روانی و زندانیشدن از دیگر عوامل مؤثر بر بیسرپرستی و بدسرپرستی کودکان و نوجوانان در جهان است (QorbanShamsi, 2020). بهطور کلی، براساس ملاک یونیسف (UNICEF)[4] کودکان و نوجوانان بیسرپرست افراد زیر 21 سالی هستند که از سرپرستی و حضور تربیتی، روانشناختی و حمایتی مؤثر والدین و از مزایای زندگی در خانواده محروم شدهاند و رنج میبرند. براساس گزارش یونیسف در سال 2020 تقریباً 153 میلیون یتیم در سرتاسر جهان وجود دارد و بهطور تخمینی هر روز 5700 کودک یتیم میشوند (AbbasZadeh, 2021). در ایران، سازمانهای حمایتی ازجمله سازمان بهزیستی[5]، فرزندان بیسرپرست و بدسرپرست[6] را تحت پوشش و سرپرستی خود قرار میدهند. کودکان و نوجوانان بدسرپرست یا بیسرپرست مورد حمایت این سازمان قرار میگیرند تا شرایط خروج از مجموعه را پیدا کنند. در حال حاضر 632 مرکز ویژه نگهداری از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست در سراسر کشور دایر است (QorbanShamsi, 2020). یکی از مراکزی که برای نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست توسط سازمان بهزیستی تهیه و طراحی شده، مراکز شبهخانواده[7] است که در این مراکز برای نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست بهصورت گروههای 3 تا 10 نفره محلی برای زندگی آنان بهصورت شبانهروزی فراهم میکند (Ramezani, 2020). نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست از حضور تربیتی، روانشناختی، حمایت مؤثر والدین و نیز از مزایای زندگی در خانواده محروم هستند. هرچند کارکرد اصلی مراکز شبهخانواده تأمین کارکردهای اصلی خانواده برای نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست است؛ اما با انتقال این کودکان از محیط خانواده به محیطی با آسیبهای کمتر، کافی به نظر نمیرسد (Nabavi, 2020) و سوگ ناشی از فقدان خانواده این نوجوانان را در معرض آسیبهای روانشناختی، مشکلات رفتاری، مشکلات تحصیلی قرار میدهد (Mahmoudi, 2021). کنترل عواطف[8] یکی از مهمترین و اساسیترین مهارتهایی است که هر فرد باید داشته باشد. دشواری در کنترل عواطف باعث میشود فرد در رویارویی با موقعیتهای تنشزای زندگی توانایی تحلیل، تصمیمگیری و انتخاب رفتار صحیح را از دست بدهد و به سوی رفتارهای سازشنایافته کشیده شود (Kamerati et al, 2022). این باور وجود دارد که نقص پردازش عاطفی، عاملی خطرساز در بیشتر اختلالات روانی به شمار میرود؛ زیرا افراد دارای این اختلالات فشار زیادی از مشکلات فیزیکی همگام با مشکلات عاطفی را تجربه میکنند (Oglodek, 2022). نتایج تلاشهای پژوهشگران نشان میدهد کنترل عواطف با دستیابی به اهداف در زندگی رابطه دارد. افرادی که توانایی پایینتری در کنترل عواطف دارند، بیشتر به سمت اختلالاتی نظیر افسردگی[9] و اضطراب[10] سوق مییابند. همچنین، دورههای طولانیتری از آشفتگی را تجربه میکنند (AhangarNasab et al, 2023). کنترل عواطف موجب میشود افراد عواطف خود را در موقعیتی مناسب و به شیوه مناسب بروز دهند و با مدیریت هیجانات مختلف، واقعبین، نیکاندیش و درستکردار شوند و افرادی مفید و کارآمد در پیشرفت جامعه به شمار آیند (Kamarati et a1, 2022). مهارت کنترل عواطف میتواند بر جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر گذارد و به ثبات و رشد شخصیت آنان کمک کند (McRae & Gross, 2020). با این اوصاف، یکی از پیامدهایی که برای نوجوان بیسرپرست یا بدسرپرست در پیِ از دست دادن خانواده به وجود میآید، مشکل در کنترل عواطف است. دورۀ نوجوانی باعث تغییرات زیستی، شناختی و اجتماعی - احساسی در آنان میشود که علاوه بر عدم کنترل احساسات، باعث میشود اختلالات روانشناختی را بهشدت تجربه کنند (Putera et al, 2020). نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست با توجه به شرایط زندگی خویش همواره با تحریکات فیزیولوژیکی و عواطف پرتنش دست و پنجه نرم میکنند؛ چنین شرایطی بروز بالاترین مشکلات رفتاری را برای آنها به همراه خواهد داشت (Delavari, 2021). نوجوانان به دلیل عواطف منفی که در گذشته تجربه کرده یا در حال تجربه کردن هستند، خود را فرد بدی میپندارند و نسبت به دیگران احساس حقارت میکنند. در مصاحبه اولیهای که با این نوجوانان در مطالعهای انجام شد مشخص شد بیشتر آنها نسبت به آینده نگران هستند و به دلیل نداشتن کنترل بر اوضاع و شرایط، فشار روانی زیادی تحمل میکنند. این نوجوانان در وجودشان احساس خلاء میکنند و افرادی ناراضی هستند که برای احقاق حقوق خود ممکن است تن به رفتارهای ناسازگارانه و انحرافآمیز بدهند (Davoudi Moghaddam, 2018). در راستای این مطالب میتوان گفت نوجوانان بیسرپرست یا بدسرپرست با توجه به مشکلاتی که در زندگی خود دارند، بیش از سایرین در معرض عدم کنترل عواطف قرار دارند. با توجه به نتایج داوودی مقدم و همکاران (2020) مشاهده میشود کودکان بیسرپرست و بدسرپرست غالباً با اختلالات عاطفی، ناایمنی، احساس وابستگی یا طرد، گروهگریزی یا گروهگرایی حاد، خودانتقادگری و احساس گناه مواجهاند؛ بنابراین، برای رفع این نواقص نیاز است از روشهای درمان روانشناختی[11] برای این گروه استفاده شود. یک سازه مهم در تعدیل واکنش نوجوانان به موقعیتهای ناراحتکننده شامل شکست، ناکامی، طرد، خجالت، خشم و ... شفقت به خود[12] است. وجود نگرش مشفقانه به افراد کمک میکند میان خود و دیگران یک حس مشترک احساس کنند و بهواسطۀ آن بر ترس از طرد غلبه کنند (ShahSiyah et al, 2020). شفقت به خود یک شکل سالم خودپذیری است که بیانگر میزان پذیرش و قبول جنبههای نامطلوب خود و زندگیمان است. شفقت به خود تجربه حس مراقبت و مهربانی نسبت به خود، اتخاذ نگرش عاری از ارزیابی و همراه با درک و فهم نسبت به بیکفایتیها و شکستهای خود است (GolestaniBakht et al, 2022). براساس نظر گیلبرت[13] (2009)الگوی شفقت به خود میتواند اثری تسکین دهنده روی ناراحتی، خشم و اضطراب داشته باشد. در عین حال به ما هم کمک میکند تا شجاعت لازم برای مواجهه با این هیجانها را پیدا کنیم و یاد بگیریم چطور با آنها مدارا یا بهطور مناسبی براساس آنها عمل کنیم. تکنیکهای استفادهشده در این روش درمانی نیز میتواند نقش مؤثری در کاهش عواطف منفی و افزایش عواطف مثبت داشته باشد. همچنین، آموزش شفقت به خود با افزایش میزان شفقت فرد به خود، موجب تسهیل تغییر عاطفی بهمنظور مراقبت بیشتر و حمایت از خود میشود، ظرفیت پذیرش ناراحتیها را در فرد بالا میبرد و در نتیجه آشفتگیهای عاطفی را کاهش میدهد (Gilbert & Procter, 2006). براساس نظر کریستین نف، شفقت به خود شامل تعامل بین سه مؤلفه 1. خودمهربانی[14] در مقابل خودقضاوتی[15] (تمایل به داشتن بینش در جهت مراقبت از خود در مقایسه با قضاوتهای آسیبزا دربارۀ خود)؛ 2. اشتراکات انسانی[16] در مقابل انزوا (درک اینکه همه انسانها ممکن است زمانی دچار شکست شوند و به خاطر این شکست نباید روابط خود با دیگران را قطع کنند)؛ 3. ذهنآگاهی در مقابل همانندسازی افراطی[17] است (Neff & Germer, 2022). درواقع، شفقت به خود، حمایتکردن از خود در مواجهه با تجربیات آزارنده و زجرآور است؛ خواه این تجربیات ناشی از اشتباهی فردی یا به دلیل چالشهای زندگی باشد (Neff, 2023). افرادی که در محیط مطمئن و امن بزرگ میشوند و کسانی که روابط حمایتکننده و معتبرسازی را با مراقبین خود تجربه میکنند، باید بیشتر قادر باشند با شفقت و مراقبت با خودشان رفتار کنند. در مقابل افرادی که در محیطهای ناامن، پراسترس و تهدیدکننده بزرگ میشوند، احتمالاً سیستم خودآرامبخشی آنها بهخوبی رشد نیافته است و از مدلهای درونی شدة معدودی از شفقت برخوردارند (Qaeian et al, 2022). نوجوانان بدسرپرست به دلیل وضعیت زندگی و گذشته پراسترس خود نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ بنابراین، شفقت به خود بهعنوان یک رویکرد درمانی و آموزشی در این حیطه میتواند بسیار مؤثر واقع شود. گواه این امر در نتایج پژوهشهای گوناگون نیز نشان داده شده است. نتایج پژوهشهای داوودی مقدم و همکاران (2020) نشان داد درمان خودشفقتی بر عواطف منفی دختران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست تأثیر بهسزایی داشته است. در همین زمینه هنرمندزاده و سجادیان (2016) نشان دادند مداخله مثبتنگر گروهی بر بهزیستی روانشناختی دختران نوجوان بیسرپرست اثربخش بوده است. در پژوهشهای متفاوت دیگری غضنفریان و چلبیانلو(2021) نشان دادند آموزش شفقت به خود در بیماران دارای اختلال اضطراب موجب کنترل عواطف منفی آنها شده است. همچنین، تراوست و همکاران[18] (2021) دریافتند درمان شفقت به خود موجب کنترل عواطف در بین افراد دارای افسردگی برگشتپذیر میشود. با توجه به موارد مطروح مبنی بر نیاز نوجوانان بدسرپرست به سیستم خودآرامبخشی برای کنترل عواطف و استرس ازطریق پذیرش و درک مشفقانۀ مشکلات موجود، آموزش شفقت به خود در دستیابی به این مسئله میتواند ثمربخش باشد که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. سازه مهم دیگر در تعدیل واکنش افراد به موقعیتهای ناراحتکننده ذهنآگاهی[19] است. ذهنآگاهی یک شیوه بودن یا یک شیوه فهمیدن است که مستلزم درک احساسات شخصی است و میتواند بر بسیاری از رفتارها و اعمال اثر بگذارد. در این شیوه درمانی، ذهنآگاهی مداخلهای است که در ترکیب با رفتار درمانی شناختی میتواند استفاده شود (Duarte et al, 2019). ذهنآگاهی، آگاهی از لحظه حال بدون قضاوت است. این آگاهی به محیط اطراف، افکار و احساسات شخص منتهی میشود؛ بدون اینکه هیچ چیز را تثبیت کند یا اینکه آن را خوب یا بد تلقی کند؛ بنابراین، ذهنآگاهی، تنظیم ارزیابیهای شناختی و مشاهده عینی تجربیات را نیز به همراه دارد (Kamerati et al, 2022) و با کمک در تحلیل و توجه به تجارب جاری، به فرد اجازه میدهد تا برخود تسلط یابد و خود را بازیابی کند و با فراخواندن ذهن پراکنده خود به عقب برگردد و شرایط زندگیش را تحلیل کند و در حال حاضر در مقابل شرایط دردناک و پراسترس به روشی جدید، نه عادتی و نه واکنشی، پاسخ دهد (Deivis, 2018). ازنظر کابات - زین[20] (2003) فنون ذهنآگاهی در افزایش آرامش عضلانی و کاهش نگرانی، استرس و اضطراب مؤثر است. هرکس دورههایی از رنج و درد دارد؛ این درد و رنج با آگاهی ذهن، تبدیل به رنجی همدلانه میشود که به احساس شفقت نسبت به خود و دیگران منتهی میشود؛ درحالیکه بدون ذهنآگاهی، بهصورت هیجان فرسودهکنندهای تجربه میشود که با تلخی و خشم، آمیخته و با احساس درماندگی شدید همراه میشود (Williams & Penman, 2012). امروزه ذهنآگاهی یکی از درمانهای مطرح در جهان است که در شرایط مختلف و برای افراد سالم و بیمار کاربرد دارد؛ بنابراین، آموزش ذهنآگاهی امری مهم و ضروری است (Yousefi, 2020). با توجه به این مباحث میتوان گفت ذهنآگاهی در درمان اختلالاتی که در نوجوانان پدیدار میشود، تأثیرگذار است. نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست با مشکلات فراوانی همچون کنترل عواطف موجهاند؛ بنابراین، ذهنآگاهی بهعنوان یک رویکرد درمانی در این حیطه میتواند بسیار مؤثر واقع شود. ذهنآگاهی روشی برای کاهش عواطف منفی همچون استرس و اضطراب ازطریق تنفس و تفکر نیز به شمار میرود (Kalatiyan et al, 2022). تحقیقات نیز نشان دادند ذهنآگاهی، نشانههای پریشانی روانی (اضطراب، استرس) را کاهش و درمقابل، رفاه ذهنی، جسمانی، عاطفی، معنوی و خودکارآمدی را افزایش میدهد (Du et al, 2021). علاوه بر این، ذهنآگاهی امکان کنارآمدن سازشیافتهتر و مدیریت محرکهای نامطلوب را فراهم میآورد. افرادی که از ذهنآگاهی بالاتری برخوردارند، خودتنظیمی هیجانی و رفتاری بهتری را گزارش میکنند (Wilson et al, 2020). نتایج برخی پژوهشها مؤید این امر است. در همین رابطه هنرمندزاده و سجادیان (2016) نشان دادند مداخله مثبتنگر گروهی بر تابآوری دختران نوجوان بیسرپرست اثربخش بوده است. در همین زمینه، نتایج پژوهشهای داوودی مقدم و همکاران (2020) نشان داد درمان ذهنآگاهی بر عواطف منفی دختران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست تأثیر بهسزایی داشته است. در پژوهشهای مختلف دیگری سلطانی و همکاران (2016) در بین دانشجویان و لائوریولا و همکاران[21] (2023) و همچنین، چان و همکاران[22] (2020)در بین افراد ببزرگسال نشان دادند مهارت ذهنآگاهی میتواند به کنترل عواطف در بین گروههای مورد مطالعه بپردازد. با توجه به موارد مطروح مبنی بر نیاز افراد مختلف بهویژه نوجوانان بدسرپرست به خودتنظیمی هیجانی و رفتاری برای کنترل عواطف و استرس، آموزش ذهنآگاهی در دستیابی به این مسئله میتواند مؤثر باشد که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. بنابراین، با عنایت به نتایج تحقیقات متعددی که نشاندهندۀ اثربخشی مداخلات شفقت به خود و ذهنآگاهی در افزایش کنترل عواطف در افراد مختلف است؛ نوجوانان بیسرپرست در صورت مواجهه با مشکلات روانشناختی همچون عدم کنترل عواطف میتوانند درمان شوند. اینجاست که سازه شفقت به خود و ذهنآگاهی بهعنوان درمانهای موج سوم شناختی رفتاری میتوانند تأثیرگذار باشند. در صورت عدم آموزش این دو درمان، نوجوانان دچار آسیبهای مختلف شخصیتی میشوند و مشکلات عدیدهای در زندگی آنها به وجود خواهد آمد. با توجه به اینکه تا کنون پژوهشی که به مقایسه دو درمان روانشناختی شفقت به خود و ذهنآگاهی در بین نوجوانان بدسرپرست مرکز شبهخانواده بهزیستی درخصوص کنترل عواطف بپردازد، انجام نشده است؛ بنابراین، محققین خلاء پژوهشی را بهوضوح احساس کردند؛ بنابراین، با توجه به ویژگیهایی که آموزش شفقت به خود ازطریق بالابردن پذیرش و درک مشفقانه و آموزش ذهنآگاهی ازطریق آموزش نگرشِ بدون قضاوت به هیجانات و روشی برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنابخشی و معنادارساختن زندگی برای بهبود وضعیت نوجوانانِ دارای آسیب، برجای میگذارند، مقایسه اثربخشی این دو روش درمانی در کنترل عواطف در پژوهش حاضر مطالعه شد. با توجه به آمار رو به افزایش کودکان و نوجوانان بدسرپرست و نیز عوارض متعدد بدسرپرستی بر سلامت روان این نوجوانان و حساسیتهای ویژه در حوزه تربیت و پرورش آنها، انجام پژوهشی برای کاهش تأثیر تجارب تلخ گذشته در عواطف و روحیهی این افراد برای داشتن زندگی مطلوبتر ضروری به نظر میرسد. با این اوصاف سؤالی که ذهن محقق را به کاوش و تحقیق به انجام مقاله حاضر واداشت، این است که آیا آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبهخانواده بهزیستی تهران دارای اثربخشی متفاوتی هستند. روش پژوهش روش پژوهش بر پایه طرحهای روش نیمهآزمایشی است که در آن از طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 45 روزه استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 13تا19 ساله تحت سرپرستی بهزیستی تهران بهعنوان نوجوانان بدسرپرست مرکز شبهبهزیستی در تابستان سال 1402 بود که برای تعیین نمونه مورد مطالعه، 60 نفر از نوجوانان بهصورت داوطلبانه و هدفمند انتخاب شدند که بهصورت تصادفی در سه گروه مجزای 20 نفره (گروه آزمایش اول آموزش شفقت به خود، گروه آزمایش دوم آموزش ذهنآگاهی و گروه گواه) با رعایت ملاک ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی قرار گرفتند. ملاک ورود به مطالعه شامل: نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مرکز شبهخانواده بهزیستی در تهران، سن ورود 13 تا 19 سال، عدم شرکت همزمان در هر نوع مداخله یا برنامۀ آموزشی درمانی دیگر خارج از این تحقیق و رضایت آگاهانه نوجوانان برای شرکت در پژوهش بود. ملاک خروج از مطالعه نیز شامل: غیبت بیش از دو جلسه، ترخیص به خود یا ترخیص به خانواده و عدم تمایل نوجوانان به ادامه همکاری در پژوهش بود. 45 روز پس از اجرای پسآزمون، پیگیری انجام شد. برای آموزش جلسات مداخله به افراد گروههای آزمایش، از پروتکل آموزش شفقت به خود و آموزش ذهنآگاهی استفاده شد. این پروتکلها در هشت جلسه آموزشی 60 دقیقهای، یک جلسه در هفته مطابق با سرفصلهای پروتکل طراحیشده گیلبرت1 (2010) و بستۀ آموزشی فیضی (2018) برگرفته از گیلبرت (2017) و محتوای جلسات طبق جدول (1) برای شفقت به خود و مطابق با سرفصلهای پروتکل طراحیشده در بستۀ آموزشی فیضی (2018) و محمدخانی و خانیپور (2012) و محتوای جلسات طبق جدول (2) توسط محقق که سابقه اجرا در مراکز مدنظر دارد، بهصورت آموزشی در بین دو گروه آزمایش اجرا شد. جدول 1 [26] محتوای پروتکل آموزش شفقت به خود Table 1 The Content of Self- Compassioned Protocol Adopted by Feyzi (2018)
جدول 2 محتوای پروتکل آموزش ذهنآگاهی Table 2 The Content of Mindfulness Protocol Adopted by MohammadKhani& KhaniPoor (2012)
یافتهها در پژوهش حاضر از بین 60 نفر نوجوان بدسرپرست ساکن در مرکز شبهخانواده شهر تهران، 30 نفر دختر و 30 نفر پسر بودند. سه گروه 20 نفره متشکل از 10 نفر دختر و 10 نفر پسر در تحقیق شرکت کردند. گروه اول شامل 20 نفر آموزش شفقت به خود دریافت کردند. گروه دوم شامل 20 نفر آموزش ذهنآگاهی دریافت کردند و گروه سوم نیز بهعنوان گروه گواه، آموزشی دریافت نکردند. دامنه سن پاسخگویان بین 16 تا 19 سال بود. جدول شماره (3) حاکی از تغییرات نمرات کنترل عواطف در پسآزمون گروه آزمایش 1 و 2 نسبت به پیشآزمون و گروه گواه است که افزایش داشته است. برای تجزیهوتحلیل دادههای بهدستآمده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرّر استفاده شده است. استفاده از این آزمون مستلزم رعایت چند پیشفرض اولیه است. مهمترین پیشفرضهای استفاده از این آزمون، نرمالبودن توزیع نمرات، آزمون لون، ام باکس و آزمون موچلی بهصورت بررسی مفروضه همگنی واریانسها است. براساس یافتههای بهدستآمده، سطح معنیداری آزمون شاپیروویلک محاسبه شد (05/0<p، 96/0z =)؛ بنابراین، فرض یک مبنی بر غیرنرمال بودن دادههای کنترل عواطف، رد و فرض صفر مبنی بر نرمال بودن دادهها تأیید شد. همچنین، مشاهده میشود مقادیر F که نشاندهنده مقدار آزمون لون برای بررسی همگنی واریانسهاست، معنیدار نیست (01/0<p، 2/4F=). با توجه به این نتیجه، پیشفرض برابری واریانسها پژوهش تأیید میشود. در پیشفرض M باکس نیزنتایج یکسانی واریانس - کواریانس ازطریق این آزمون تأیید میشود (001/0<p، 78/13M-Box =). نتایج پیشفرض موچلی با تخمین مقدار مجذور کای برای تعیین تساوی واریانسها تأیید نمیشود (05/0>p، 25/0Mauchly =)؛ درنتیجه، از این پیشفرض تخطی شده است؛ درنتیجه، از اصلاح اپسیلن، استفاده و برای تفسیر نتایج آزمونهای اثرات درون آزمودنیها از آماره گرین هاوس - گیزر استفاده شد. جدول 3 شاخصهای توصیفی کنترل عواطف آزمون براساس مراحل مداخله و گروه آزمایش و گواه Table 3 The Descriptive Indexes of Affection Control based on Intervention Levels and the Experimental and Control Groups
جدول 4 نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرّر در گروههای آزمایش و گواه در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با معیار گرین هاوس - گیزر Table 4 The Results Variance Analysis with Repeated Measures on Experimental and Control Groups in Pre, Post and Delay Post Levels with Green-House - Gaiser Scale
05/0 > p جدول 5 نتایج آزمون بنفرنی برای مقایسه اثربخشی و پایداری مرحله پیگیری Table 5 The Results of Bonfereni Test to Compare the Effectiveness and Stability of Delay- Post Level
05/0 > p در بررسی فرضیۀ پژوهش مبنی بر مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی بر کنترل عواطف براساس نتایج بهدستآمده در جدول شماره 4، آموزش شفقت به خود و آموزش ذهنآگاهی بر کنترل عواطف با اثر 24/0 (001/0=p) اثربخش بودهاند و با گروه گواه تفاوت معنیداری دارند. نتایج آزمون تعقیبی بنفرنی در جدول شماره 5 و نمودار 1 نیز حاکی از این است که اثربخشی هر دو آموزش گروه ذهنآگاهی و شفقت به خود تا مرحله پیگیری ماندگار مانده است (05/0p>) که پایداری در گروه آموزش ذهنآگاهی بالاتر از گروه شفقت به خود بوده است. شکل 1 مقایسه اثربخشی و پایداری آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در افزایش کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست Figure 1. Comparing the Effectiveness and Stability of Self- Compassioned and Mindfulness Treatments on the Improvement of Affection Control of Poor- Parenting Adolescence بحث مقاله حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبهخانواده بهزیستی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در مقابل گروه گواه بهطور معنیداری موجب افزایش کنترل عواطف شدهاند (24%) و پس از 45 روز این اثربخشی نیز پایدار بوده که در گروه ذهنآگاهی این پایداری بهصورت معنیداری بیشتر بوده است. نتایج این پژوهش درخصوص اثربخشی آموزش شفقت به خود در کنترل عواطف، همسو با نتایج پژوهشهای داوودی مقدم و همکاران (2020)، هنرمندزاده و سجادیان (2016)، غضنفریانپور و چلبیانلو (2021) و تراوست و همکاران (2021) است. همانگونه که گیلبرت (2009)معتقد است تکنیکهای استفادهشده در روش درمانی شفقت به خود میتواند نقش مؤثری در کاهش عواطف منفی و افزایش عواطف مثبت داشته باشد. درواقع آموزش شفقت به خود موجب شد آزمودنیها با شناسایی و تشخیص شایستگیهای خود در رویارویی با موقعیتها بتوانند بر مشکلات غلبه کنند، با تمرکز مثبت و برنامهریزی منظم و ارزیابی شرایط، فرایندهای ذهنی، انگیزشی و پذیرش خود، به خود اجازه دهند تا احساساتشان بهصورت مناسبی ابراز شود و سطح سلامت و انسجام هیجانی خود را حفظ کنند. انسجام و تنظیم و مدیریت سازگارانه هیجان نیز باعث میشود افراد احساسات منفی و مثبت خود را تعدیل و تنطیم کنند، موقعیت را بهتر درک کنند، یاد بگیرند چگونه هیجانهای خود را مدیریت کنند و درنتیجه، عاطفه مثبت بیشتر و عاطفه منفی کمتری را تجربه کنند و این سازماندهی ظرفیت روانی، ذهنی و رضایت از زندگی افراد را ارتقا میدهد. در تبیین این بحث میتوان گفت سن نوجوانان با تغییرات جسمانی و روانشناختی زیادی همراه است. آنها در این سن عواطف ناپایدارتری را تجربه میکنند؛ بنابراین، این شرایط میتواند بر عواطف مثبتی چون شادمانی و احساسات خوشایند آنها تأثیر منفی داشته باشد. شفقت به خود یکی از روشهای درمانی است که بر ایجاد ذهن مشفق در نوجوانان تمرکز دارد. یکی از تمرینهایی که در جلسات استفاده شد، تصویرسازی بود. این تکنیک مکانی امن را برای اعضا فراهم کرد که اعضا بتوانند در آنجا احساس راحتی، امنیت، تسکین، آرامش کنند؛ یعنی برای اعضای گروه مکانی امن ایجاد شد که تمایل داشته باشند در آنجا باشند. در این تمرین اعضا در حالتی راحت مینشینند و تمرین آرامش با ریتم تنفسی تسکیندهنده را انجام میدهند. نتیجه این تمرین برای تمامی اعضا حس خردمندی و مهربانی را به همراه داشت. آموزش شفقت به خود برای نوجوانانی که حضور مؤثر والدین یا دیگر افراد مهم زندگی خویش را از دست داده و تجارب دردناکی را پشت سر گذاشتهاند، کمک کرد پریشانی ذهنی خود را ازطریق مهار خودسرزنشگری کاهش دهند تا فضایی برای مواجهه با احساس درد و پیچیدگی هیجانات ایجاد کنند. در آموزش شفقت به خود برای نوجوانان ساکن در مراکز شبهخانواده بهزیستی آموزش داده شد از خود انتقاد نکنند و بهترین راه مقابله با انتقاد درککردن آن است و اینکه متوجه شوند نقطه ضعف و عیب و ایراد داشتن، بخشی از تجربه انسانبودن است. همانگونه که در سطور بالا بیان شد عواطف مثبت و همچنین، عواطف منفی نظیر خلق افسرده، اضطراب و خشم در همه افراد با میزان متفاوت وجود دارد که در برخورد با اتفاقات و هیجانات روزانه و مواجهه با دیگران این عواطف را به کار میگیرند. نوجوانان که در سنین حساسی هستند، بیش از سایرین از این عواطف در برخورد با دوستان، اطرافیان و ... استفاده میکنند. نوجوانان بدسرپرست که همیشه یک نوع خلاء در زندگی خویش به جهت از دست دادن خانواده احساس میکنند، بیش از سایر نوجوانان از عواطف منفی استفاده میکنند. رفتارهای همراه با خشونت، پرخاشگری و خشم در کنار افسردگی و اضطراب ناشی از شرایط روحی روانی در این نوجوانان موجب شد کنترل عواطف را از دست دهند. این نوجوانان که در مراکز شبهخانواده بهزیستی زندگی میکنند، همیشه خود را نسبت به وضعیت زندگی خویش مقصر میدانند و خوددرگیری دارند؛ بنابراین، برای رفع این مشکل، آموزش شفقت به خود با تعدیل عواطف منفی و پرورش عواطف مثبت میتواند به بهبود رفتار و عواطف آنها کمک کند و با آموزش رفتار مشفقانه با خود داشتن و عدم قضاوت خویش را فرا گیرند و این واقعیت را بپذیرند که دیگران نیز میتوانند مشکلات آنها را داشته باشند. نتایج این پژوهش درخصوص اثربخشی آموزش ذهنآگاهی در کنترل عواطف، همسو با نتایج پژوهشهای هنرمندزاده و سجادیان (2016)؛ داوودی مقدم و همکاران (2020)، سلطانی و همکاران (2016)، لائوریولا و همکاران (2023)و چان و همکاران (2020) است. براساس نظر کابات - زین (2003) فنون ذهنآگاهی در افزایش آرامش عضلانی و کاهش نگرانی، استرس و اضطراب مؤثر است. یکی از مهمترین فعالیت ذهنآگاهی، کنترل عواطف در افراد است؛ زیرا درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی بهواسطه اینکه به هر دو بعد جسمانی و ذهنی میپردازند، به کنترل عواطف و رفتارهای صحیح افراد کمک میکنند. مهارت کنترل عواطف به ثبات و رشد شخصیت افراد کمک میکند. در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد ذهنآگاهی، به نوجوانان کمک شد تا به جای ماندن در افکار منفی یا علت یک مشکل و پریشانی، روی راههای حل آن تمرکز کنند و نسبت به لحظه حال، ازطریق فنونی مثل توجه به تنفس و بدن و معطوفکردن آگاهی به اینجا و اکنون، بر نظام شناختی و پردازش اطلاعات تأثیر بگذارند. با این روش نوجوانان آموختند تا چرخه نشخوار فکری را متوقف کنند و از افکار منفی خود فاصله بگیرند؛ درنتیجه، با استفاده از آموزش ذهنآگاهی به نوجوانان بدسرپرست که در مراکز شبهخانه بهزیستی تهران بودند، کنترل در عواطف افزایش یافت و این آموزش پس از 45 روز همچنان پایدار بود و نشاندهنده اثرگذاری مناسب آموزش ذهنآگاهی در بین نوجوانان مورد مطالعه در بهبود عاطفه مثبت و کاهش افسردگی و اضطراب است؛ درنتیجه، با بهرهگیری از آموزش ذهنآگاهی و تجربۀ حضور در حال بدون قضاوتگری، نوجوانان ساکن در مراکز شبهخانواده بهزیستی را که دارای پیشینۀ خانوادگی ضعیف بودند، از هرگونه افکار و رفتارهای اضطرابی و افسردگی و خشم دور کرد و عواطف مثبت در آنها تقویت شد. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، هر دو روش آموزشی شفقت به خود و ذهنآگاهی اثرگذاری مشابهی در کنترل عواطف نوجوانان مورد مطالعه داشتند. با توجه به مراحل طیشده درجات آموزش ذهنآگاهی و شفقت به خود و پایههای یکسان هر دو روش و اینکه هر دو روش برگرفته از موج سوم رواندرمان هستند و یکی از مؤلفههای شفقتدرمانی، توجه به ذهنآگاهی و تقویت آن است، این یافته دوراز انتظار نبود که هر دو روش اثربخشی یکسانی داشته باشند. در شفقت به خود، یک مرحله از کار درمان به ذهنآگاهی میپردازد و در کنار این مقوله رفتار مشفقانه نیز آموزش داده شد؛ اما در آموزش ذهنآگاهی پایداری بهتری را شاهد بودیم که این امر میتواند ناشی از این امر باشد که در آموزش ذهنآگاهی بیشترین توجه به مهارتِ در حال زندگی کردن نوجوانان داده شده است و آنها آموختند چگونه راهکاری برای دفع عواطف منفی و جایگزینی عواطف مثبت به جای آنها را بیابند. در این روش درمانی، نوجوانان یاد گرفتند بدون توجه به مشکلات و مسائل منفی، زمان حال را دریابند و بدون توجه به اتفاقات گذشته وآینده، با تمرین تنفس عمیق، زندگی کنند. از آنجا که مداخلۀ مبتنی بر ذهنآگاهی بر مفهوم حضور ذهن تأکید دارد، این مسئله باعث شد آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزهها رخ دهد؛ به طوری که بتوان آنها را مدیریت و تنظیم کرد و در مدیریت رفتارها و افکارهای منفی چون ناکامی و عواطف حاصل از آن مؤثر واقع شد؛ درنتیجه، با گذشت 45 روز از اتمام آموزش، این مسئله همچنان در کنترل عواطف آنها با توجه به وضعیت زندگیشان پابرجا بود؛ اما در گروه شفقت به خود بیشترین توجه به قبول وضعیت و پذیرش مشکلات و مسائل موجود بود؛ درنتیجه، بعد از گذشت 45 روز باوجود باقیماندن اثربخشی، این اثر تا حدودی کاهش یافت که این امر تا حدودی برای اینگونه افراد با توجه به سن حساس و همچنین، نقص موجود در زندگی خانوادگی در کنار مقایسه روزانه خویش با سایر نوجوانان سطح شهر، مدرسه و ... با گذشت زمان میتواند توجیهپذیر باشد؛ زیرا این افراد با مقایسه روزانه خود با دیگر همکلاسیها و سایر نوجوانان، چه بهصورت مشاهده حضوری و چه با مشاهده این تفاوتها در برنامههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی، تلفن همراه و اینترنت، بهنوعی به مقایسه زندگی خود با آنها میپردازند و ضمن احساس کمبود دچار خشم و افسردگی میشوند؛ بنابراین، برای رفع این مشکل نیاز است جلسات آموزش شفقتبه خود با تقویت بخش ذهنآگاهی و بهصورت مداوم به آنها آموزش داده شود تا بتوانند با استفاده از مهربانی با خود، انسانیت مشترک و توجه آگاهی به سمت حس خردمندی و مهربانی سوق داده شوند. با توجه به نتایج حاصل در پژوهش حاضر و با توجه به اثربخشی و پایداری آموزش شفقت به خود و ذهنآگاهی در افزایش کنترل عواطف و تحمل ناکامی به نوجوانان ساکن در مرکز شبهخانواده بهزیستی به مسئولین اینگونه مراکز پیشنهاد میشود جلسات آموزشی و درمانی شفقت به خود و ذهنآگاهی برای این افراد تدارک دیده شود و بهصورت دورهای با استفاده از جلسات مراقبه و تمرینهای مختلف در ترغیب آنها به رفتارهای مشفقانه و همچنین، با برگزاری جلسات ریلکسیشن، اسکن بدن و تشخیص تجربیات خوشایند و ناخوشایند و تمرینهای مختلف در ترغیب آنها به بالابردن کنترل عواطف بهره جویند. همچنین، پیشنهاد میشود هنگام ورود کودکان و نوجوانان بدسرپرست به اینگونه مراکز توسط سازمان بهزیستی، شرایطی مهیا شود تا وضعیت آنها ازنظر مشکلات در کنترل عواطف ازطریق تستهای روانشناسی سنجش و مطالعه شود و در صورت وجود مشکل در هر یک از شاخصهای کنترل عواطف، توسط مشاورههای زبده روشهای آموزشی و درمانی مناسب نظیر ذهنآگاهی و شفقت به خود آموزش داده شود. لازم است برای کارکنان اینگونه مراکز نیز دورههای آموزشی روانشناختی برگزار شود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر توجه به پذیرشِ وضعیت نابسامانِ موجود و تعهد به نوجوانان آموزش داده نشد و صرفاً به رفتار مشفقانه با خود و ذهنآگاهی توجه شد، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی از روشآموزشی و درمانی پذیرش و تعهد (ACT) برای افزایش کنترل عواطف نوجوانان مراکز شبهخانه بهزیستی تهران بهره گرفته شود. پژوهش حاضر محدود به نوجوانان بدسرپرست یا بیسرپرست ساکن در مراکز شبهخانواده بود؛ درنتیجه، باید از تعمیم نتایج به سایر نوجوانان اجتناب کرد. [1] Family [2] Adolescence [3] Social life challenges [4] United Nations International Children’s Emergency Fund [5] Welfare organization [6] Orphans and Poor Parenting Children [7] Family Analogous Centers [8] Affection Control [9] Depression [10] Anxiety [11] Psychological Therapy [12] Self-Compassion [13] Gilbert [14] Self- Kindness [15] Self-Judgment [16] Common Humanity [17] Over- Identification [18] Ter Avest et al [19] Mindfulness [20] Kabat- Zinn [21] Lauriola et al [22] Chan et al [23] Affection Control Scale [24] Williams et al [25] IR.IAU.TON.REC.1402.087 [26] Gilbert | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آهنگرنسب، ع.، عزیزی، م. و سعیدمنش، م (1402). اثربخشی توانبخشی شناختی بر اعتیاد به اینترنت، بازداری شناختی و کنترل عواطف در نوجوانان درگیر با اعتیاد به اینترنت. فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 14(53)، 149-125. ﺑﮕﻴﺎن ﻛﻮﻟﻪ ﻣﺮز، م.ج.، درﺗﺎج، ف. و ﻣﺤﻤﺪ اﻣﻴﻨﻲ، م (1391). ﻣﻘﺎﻳﺴۀ ﻧﺎﮔﻮﻳﻲ ﺧﻠﻘﻲ و ﻛﻨﺘﺮل ﻋﻮاﻃﻒ در ﻣﺎدران داﻧﺶآﻣﻮزان ﺑﺎ و ﺑﺪون ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻳﺎدﮔﻴﺮی. ﻣﺠلۀ ناتوانیهای ﻳﺎدﮔﻴﺮی، 2(2)، 6-24. DOI: jld-2-2-91-11-1. داودی مقدم، م (1397). اثربخشی درمان خودشفقتی مبتنی بر ذهنآگاهی (MSC) بر استرس ادراکشده و عواطف منفی دختران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست [پایاننامه کارشناسی ارشد]. رشته روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، دانشگاه علم و هنر. داوودی مقدم، م.، سعیدمنش، م. و چوبفروشزاده، آ (1399). اثربخشی درمان خودشفقتی مبتنی بر ذهنآگاهی بر عواطف منفی دختران نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست. فصلنامه مددکاری اجتماعی، 9(33)، 38-31، برگرفته از: https://sid.ir/paper/964414/fa. دلاوری، م (1400). بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری واحد پردازهای بر کنترل عواطف و نگرشهای ناکارآمد دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوره دوم [پایاننامه کاشناسی ارشد]، مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی غیردولتی شاندیز. رمضانی، ف (1399). اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر هیجانخواهی و سازگاری اجتماعی نوجوانان ساکن مراکز شبهخانواده بهزیستی شهر مشهد [پایاننامه کارشناسی ارشد]. مؤسسه آموزش عالی شاندیز. سلطانی، ا.، قربانی، م. و مرادی، ا (1396). بررسی سهم پیشبین مهارتهای ذهنآگاهی بر کنترل عواطف با میانجیگری تنظیم هیجان در دانشجویان. همایش ملی پژوهشهای نوین در روانشناسی، 13-1. https://civilica.com/doc/869586/ شاهسیاه، ن.، رضاپور میرصالح، ی. و صافی، م.هـ (1399). الگوی روابط ساختاری ذهنآگاهی، خودتعیینگری، شفقت به خود و ناگویی هیجانی در دانشآموزان دختر دارای سابقه خودزنی. فصلنامه پژوهشهای نوین روانشناختی، 15(60) 169-150. DOI:20.1001.1.27173852.1399.15.60.12.6. عباسزاده، ب (1400). اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر تحریکپذیری و رفتارهای مخرب نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست: نقش میانجی نظم جویی هیجان و سوگیری در پردازش اطلاعات [پایاننامه کارشناسی ارشد]. رشته روانشناسی بالینی. دانشگاه فردوسی مشهد. غضنفریانپور، س و چلبیانلو، غ.ر (1400). اثربخشی مداخله کوتاهمدت شفقت به خود بر عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی. رویش روانشناسی، 10(3 پیاپی 60)، 133-121. http://frooyesh.ir/article-1-2539-fa.html فیضی، ع (1397). رواندرمانی مبتنی بر توجه آگاهی و شفقت. دوره جامع کارگاه تخصصی. قائیان، م.، بنیسی، پ. و زمردی، س (1401). اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر سبک زندگی، مدیریت خشم و شفقت به خود در دانشجویان دانشگاه تهران غرب. فصلنامه رویکردی نو در علوم تربیتی، 4(2)، 154-146DOI: 10.22034/NAES.2022.331704.117. قربان شمسی، هـ (1399). اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ابراز وجود و اعتماد به نفس نوجوانان دختر بدسرپرست/بیسرپرست [پایاننامه کارشناسی ارشد]، رشته روانشناسی اسلامی. دانشگاه پیامنور رامسر. کلاتیان، م.، صالحزاده، م. و بخشایش، ع. ر (1401). اثربخشی درمان شفقت مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناامیدی و نشخوار فکری در افراد مسن. فصلنامه سلامت بزرگسالان، 8 (1)، 43-48. http://dorl.net/dor/20.1001.1.24236179.2022.8.1.6.8. کمراتی، م.، زنگنه مطلق، ف. و پیرانی، ذ (1401). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهنآگاهی بر کنترل عواطف نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیبرسان. مجله علوم روانشناختی، 21(120)، 2486-2474. گلستانی بخت، ط.، بابایی، ا.، کریمی، م. و احمدی، ع (1401). رابطه شفقت به خود و خوشبینی در دانشآموزان: نقش واسطهای سازگاری اجتماعی. پژوهشهای روانشناختی اجتماعی، 12 (45)، 84-65. http://noo.rs/tDBT3. گیلبرت، پ (1397). درمان متمرکز بر شفقت (مهرنوش اثباتی و علی فیضی، مترجم). چاپ دوم. انتشارات ابنسینا. محمودی، ع (1400). مقایسه انعطافپذیری روانشناختی، تکانشگری و تابآوری در نوجوانان بدسرپرست و عادی شهر ایلام [پایاننامه]. کارشناسی ارشد روانشناسی. مؤسسه آموزش عالی باختر ایلام. محمدخانی، پ و خانیپور، ح (1391). درمانهای مبتنی بر حضور ذهن (به همراه راهنمای عملی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن برای پیشگیری از عود افسردگی). انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. نبوی، ف (1399). اثربخشی قصهدرمانی بر ادراک شایستگی و مهارتهای اجتماعی کودکان پسر بیسرپرست و بدسرپرست [پایاننامه کارشناسی ارشد]. دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود. هنرمندزاده، ر. و سجادیان، ا (1395). اثربخشی مداخله مثبتنگر گروهی بر بهزیستی روانشناختی، تابآوری و شادکامی دختران نوجوان بیسرپرست. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 2 (6)، 50-35. DOI: 10.22108/ppls.2016.21335. یوسفی، ب (1399). اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر هیجان تحصیلی، خودکارآمدی و ادراک خویشتن دانشآموزان پایۀ ششم شهرستان ثلاث باباجانی [پایاننامه کارشناسی ارشد]. رشته روانشناسی تربیتی. دانشگاه پیام نور.
References AhangarNasab, A., Azizi, M. & SaeedManesh, M. (2023). The effectiveness of cognitive empowerment on Internet addiction, cognitive inhibition and affection control. The Journal of counseling culture and psychotherapy, 14 (53), 125-149, https://doi.org/10.22054/qccpc.2022.69439.2987 [In Persian] Begiyan ColehMarz, M.J., Dortaj, F., MohammadAmini, M. (2012). Comparing the ataxia and affection control among the mothers of students with and withouth disabilities. The Journal of Learning Disabilities, 2 (2), 6-24, DOI:jld-2-2-91-11-1 retrived from: https://journal.uma.ac.ir/article_117.html [In Persian] Chan, S.H.W., Chan, W.W.K., Chao, J.Y.W. & Chan, Ph.K.L. (2020). A randomized controlled trial on the comparative effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy and health qigong-based cognitive therapy among Chinese people with depression and anxiety disorders. BMC Psychiatry, 20 (590), 1-14. http://dx.doi.org/10.1186%2Fs12888-020-02994-2 Davoudi Moqaddam, M., SaeedManesh, M. & ChubForoushZadeh, A. (2020). The Effectiveness of self- compassion therapy on mindfulness on affection control of female adolescence with poor and non parenting. The Journal of Social Supporting, 9 (3 CN.33), 31-38, https://sid.ir/paper/964414/fa [In Persian] Du, J., Kerkhof, P. & VanKoningsbruggen, G.M. (2021). The reciprocal relationships between social media selfcontrol failure, mindfulness and wellbeing: A longitudinal study. PloS One, 16 (8): e0255648. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0255648 Duarte, R., Lloyd, A., Kotas, E., Andronis, L., & White, R. (2019). (2Are acceptance and mindfulness‐based interventions ‘value for money’? Evidence from a systematic literature review. British Journal of Clinical Psychology, 58 (2), 187-210. Retrived from: https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/30499217/ Ghazanfariyan Pour, S., & Chalabianloo, G. (2021). The Effectiveness of a short time Self-Compassion Intervention Program on Positive and Negative Affect and Life Satisfaction. Rooyesh. 10(3), 121-134. http://frooyesh.ir/article-1-2539-fa.html [In Persian] Gilbert, P. (2010). Compassion focused therapy: distinctive features. Hove: Routledge. Gilbert, P. (2009). Introducing Compassion Focused Therapy. Adv psychiatr treat, 15, 199-208. https://doi.org/10.1192/apt.bp.107.005264 Gilbert, P., & Procter, S. (2006). Compassionate mind training for people with high shame and self-criticism. Clinical Psychology and Psychotherapy, 13, 335 -973. Retrived from: https://self-compassion.org/wp-content/uploads/publications/Gilbert.Procter.pdf. GolestaniBakht, T., Babaei, A., Karimi, M. & Ahmadi, A. (2022). The relationship among self- compassion with optimisim among students: The mediating role of social adjustment. The Journal of Social Psychology, 12 (45), 65-84. http://noo.rs/tDBT3 [In Persian] HonarmandZadeh, R. & Sajjadiyan, E. (2016). The effectiveness of group positiveness treatment on psychological well-fare, resilience and happiness of female poor paenting adolescence. The Journal of Positive Psychology, 2 (2 – 6), 35-50. DOI: 10.22108/ppls.2016.21335 [In Persian] Kabat- Zinn, J. (2003). Mindfulness- Based intervention in context: post, present, and future, Clinical psychology: science and practice, 10, 144-156. https://psycnet.apa.org/doi/10.1093/clipsy.bpg016 Kalatiyan, M., SalehZadeh, M. & Bakhshayesh, A.R. (2022). The effectiveness of mindfulness based compassion therapy on disappointment and mental rumination among elderly people. The Journal of Adult Health, 8 (1), 43-48. http://dorl.net/dor/20.1001.1.24236179.2022.8.1.6.8 [In Persian] Kamerati, M., Zangane Motlaq, F. & Pirani, Z. (2022). Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy and mindfulness on affection control of adolescence with harmful behaviors. The Journal of Psychhology Sciences, 21 (120), 2474-2486, https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.17357462.1401.21.120.1.1 [In Persian] Lauriola, M., Iannattone, S. & Bottesi, G. (2023). Intolerance of Uncertainty and Emotional Processing in Adolescence: Separating Between‑Person Stability and Within‑Person Change. Research on Child and Adolescent Psychopathology, 51, 871-884. https://doi.org/10.1007/s10802-022-01020-1 McRae, K. & Gross, J. (2020). Emotion regulation. Journal of Emotion, 20 (1), 1-9. https://doi.org/10.1037/emo0000703 Mubin, M. F., Irianto, S. E., Ph, L., Mulyani, S., & Kuncoro, A. (2021). Kecemasan dan Kepatuhan Remaja Putri Menghadapi Kebiasaan Baru pada Masa Pandemi Covid-19. Jurnaal Ilmu Keperawatan Jiwa, 4 (4), 1689-1699. http://repository.unimus.ac.id/6407/1/KECEMASAN%20DAN%20KEPATUHAN%20REMAJA%20PUTRI%20MENGHADAPI%20KEBIASAAN%20BARU%20PADA%20MASA%20PANDEMI%20COVID-19%20sudah%20diturnitin-1.pdf. Neff, K.D. (2023). Self-compassion: Theory, Method, Research and Intervention. Annual Review of Psychology, 74, 193-218. https://doi.org/10.1146/annurev-psych-032420-031047. Neff, K. & Germer, C. (2022). The role of self-compassion in psychotherapy. World Psychiatry: Official Journal of the World Psychiatric Association (Wpa), 21, 58-59. PMID 35015346. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/35015346/ Oglodek, E.A. (2022). Alexithymia and emotional deficits related to posttraumatic stress disorder: An investigation of content and process disturbances. Case reports in psychiatry, Retrieved from: https://www.proquest.com/docview/2623775412?sourcetype=Scholarly%20Journals. Putera, A.M., Irwanto, I., Maramis, M.M., Prasetyo, R.V. & Soemyarso, N.A. (2020). Noer MS. Effect of Mental Health Problems on the Quality of Life in Children with Lupus Nephritis. Neuropsychiatr Dis Treat, 26 (16), 1583-1593. PMID: 32617005; PMCID: PMC7326200. https://doi.org/10.2147/ndt.s250373 Qaeian, M., Benisi, P. & Zomorodi, S. (2022). The effectiveness of mindfulness training on life style, anger management and self- compassion among Tehran west university students. The Journal of Latest approaches in Educational Sciences, 4 (2), 146-154, https://ensani.ir/file/download/article/1655189339-10260-1401-2-16.pdf [In Persian] ShahSiyah, N., Rezapoor MirSaleh, Y. & Saafi, M.H. (2020). The model for constructive communication of mindfulness, self-determination, self-compassion and alexithayma among female highschool students with self-essassination backgroung. The Journal of Latest Psychology Researches, 15 (60), 150-169, https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.27173852.1399.15.60.12.6 [In Persian] Soltani, A. Qorbani, M. & Moradi, A. (2016). Investigation the predictable portion of mindfulness skills on affection control wit mediation role of emotion regulation among university students. The national Conference of Latest Researches in Psychology, 1-13. https://civilica.com/doc/869586 [In Persian] Ter Avest, M.J., Schuling, R., Greven, C.U., Huijbers, M.J., Wilderjans, T.F., et al. (2021). Interplay between self-compassion and affect during Mindfulness-Based Compassionate living for recurrent depression: An Autoregressive Latent Trajectory analysis. Behaviour Research and Therapy, 146 (103946), 1-9. https://doi.org/10.1016/j.brat.2021.103946 Williams, K.E. Chambless, D.L. & Ahrens, A.H. (1997). Are emotion frightening? Anextension of the fear consept. Behaviour Research and therapy, 35 (4), 239-245. DOI:10.1016/s0005-7967 (96)00098-8. Williams, M. & Penman, D. (2012). Mindfulness: A practical guide to finding peace in a frantic world. Wilson, J.M., Weiss, A. & Shook, N.J. (2020). Mindfulness, self-compassion, and savoring: Factors that explain the relation between perceived social support and well -being. Personality and Individual Differences, 152, 109568. DOI: 10.1186/s12888-020-02994-2.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 195 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 78 |