
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,742 |
تعداد مقالات | 14,211 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,951,700 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,933,703 |
آموزش افتراقی ارتقاءیافته به کمک فناوری: یک مرور روایتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 19، شماره 2 - شماره پیاپی 40، بهمن 1403، صفحه 137-162 اصل مقاله (1.13 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nea.2024.141410.2030 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عطا برزگری1؛ اسماعیل عظیمی یانچشمه* 2؛ جواد حاتمی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری تکنولوژی آموزشی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد گروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اهمیت درنظرگرفتن نیازها و ویژگیهای متنوع یادگیرندگان در محیطهای یادگیری الکترونیکی امری ضروری است و امروزه با بهرهمندی محیطهای یادگیری از ابزارهای فناورانه، در کانون توجه پژوهشگران حوزه آموزش قرار گرفته است. پژوهش حاضر در نظر داشته است آموزش افتراقی را بهعنوان رویکردی که ملاحظه عمیق تفاوتهای یادگیرندگان در محیطهای یادگیری را دنبال میکند، در محیطهای یادگیری الکترونیکی مطالعه کرده و چالشهای اجرایی آن را شناسایی کند و در نهایت به کمک ظرفیتهای بستر یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، راهکارهایی را برای غلبه بر این چالشها و اجرای اثربخش آن ارائه نموده است. روش این پژوهش، مرور روایتی بوده و پس از جستجو در منابع اطلاعاتی بر اساس کلیدواژههای معین و بر اساس معیارهای ورود و خروج در نظر گرفتهشده، پژوهشهای نهایی مورد بررسی قرار گرفتند. یافتههای پژوهش، طراحی و سازماندهی زمانبر، نیاز به توانمندیهای دیجیتالی معلمان، تنوع و نوسان پروفایلهای یادگیرندگان و چالش مدیریت کلاسهای آنلاین بزرگ و چالشهای سنجش و بازخورد را بهعنوان چالشهای اتخاذ رویکرد آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی نشان داد. همچنین پژوهشهای بررسی شده به نقش رویکردهای دادهمحور در آموزش مثل واکاوی یادگیری در ارتقا محیطهای یادگیری الکترونیکی و رفع چالشهای اجرایی آموزش افتراقی در ابعاد مختلف در آن تأکید داشت. در انتها پیشنهاداتی برای پژوهشهای بیشتر در کاربست آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی و استفاده از ظرفیت دادهها به کمک واکاوی یادگیری برای تسهیل اتخاذ این رویکرد ارائه شده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آموزش افتراقی؛ واکاوی یادگیری؛ یادگیری الکترونیکی؛ یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف از این پژوهش بررسی رویکرد آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی به واسطۀ بستر یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری و استخراج چالشهای اجرایی آن و نقش دادههای محیط یادگیری در رسیدگی به این چالشها است. از آنجا که چشمانداز آموزش در سالهای اخیر دچار تحولاتی عمیق شده است که ناشی از تلفیق محیطهای آموزش و یادگیری با فناوریهای جدید است، عصر دیجیتال عصری جدید را در آموزش نوید داده است که با ظهور بسترهای مبتنی بر یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری (TEL)[1] مطرح شده است (Gordon, 2014; Jonassen et al., 2008). در پرتوی پیشرفتهای حوزۀ یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، به عنوان مؤلفۀ محوری این تحول، پارادایم آموزش از رویکرد آموزش دهندهمحور به رویکرد یادگیرندهمحور تغییر یافته است و ساختارهای اساسی آموزش بازتعریف شدهاند (Reigeluth et al., 2016). با توجه به این مطلب، نقش مربیان و آموزشدهندگان دچار تحول شده است و اکنون باید به توسعۀ راهبردهای نوآورانه برای استفاده از پتانسیل فناوری در بهبود تجربههای یادگیری معنادار توجه کرد (Gordon, 2014). از طرفی، در چشمانداز پویای یادگیری آنلاین، یادگیرندگان شامل ویژگیهای متنوع و ویژۀ بافت، سبکهای یادگیری و تواناییهای متنوع و در کل، ویژگیهای منحصربهفرد مربوط به نحوۀ یادگیری خود هستند که به طور ویژه مورد توجه قرار میگیرند ( Kirkwood & Price, 2014؛ آورند، 1400؛ اکبری و همکاران، 1402؛ مهدوی کیا و همکاران، 1401). این تنوع که معمولاً به عنوان تفاوتها یا ناهمگونی یادگیرندگان از آن یاد میشود، بر ماهیت چندوجهی جمعیت یادگیرندۀ درگیر در محیطهای یادگیری آنلاین تأکید میکند (Gordon, 2014; Hilliger et al., 2022) ؛ بنابراین، بحث تفاوتهای یادگیرندگان در بستر محیط یادگیری الکترونیکی بیش از محیط کلاسهای متداول مورد توجه است (Hilliger et al., 2022; Ifenthaler, 2017)؛ از این رو، به نظر میرسد شناسایی و رسیدگی به نیازها و ویژگیهای منحصربهفردی که یادگیرندگان دارند، ضروری است. پس، در طراحی محیط آنلاین یادگیری، باید اطمینان حاصل شود که محیط برای نتایج اثربخش یادگیری طیف مختلف یادگیرندگان فراگیر، جذاب و تسهیلشده با نهایت بهرهوری باشد؛ با این حال، این مهم از موضوعهای چالشبرانگیز است (Deunk et al., 2018; Kaplan-Rakowski, 2021). علاوه بر این، در محیطهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری امروزی، دادهها از اهمیت بسیار برخوردار هستند (Gordon, 2014). یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری را میتوان به صورت «استفاده از فناوریهای دیجیتال، ابزارها و منابع برای تقویت و پشتیبانی از فرآیند یادگیری که شامل طیفی گسترده از شیوههای آموزشی هستند که فناوری را برای تسهیل و بهبود جنبههای مختلف آموزش و یادگیری تلفیق میکنند»، تعریف کرد (Richey, 2013). هدف یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری ایجاد تجربههای یادگیری جذاب و مؤثر با استفاده از ابزارهای دیجیتال، پلتفرمهای آنلاین، منابع چندرسانهای، شبیهسازیهای تعاملی، محیطهای مجازی و سایر نوآوریهای فناورانه است (Sen & Leong, 2019). تلفیق فناوریهای پیشرفته، مانند سیستمهای مدیریت یادگیری (LMS)[2] یا پایگاههای ذخیرۀ یادگیری (LRS)[3]، نویدبخش بستری ارزشمند برای استفاده از دادههای موجود در محیط یادگیری و ویژگیهای یادگیری یادگیرندگان است (Kirkwood & Price, 2014). این دادهها شامل یک دیدگاه کامل و چندوجهی از فرآیند یادگیری، از جمله تعاملات یادگیرندگان با محتوای دیجیتال، عملکرد ارزشیابی F و سایر الگوهای رفتاری هستند (Tan et al., 2023). جمعآوری و تجزیهوتحلیل این دادهها به مربیان و طراحان آموزشی بینشی ارزشمند دربارۀ رفتارها، ترجیحات و چالشهای فراگیران ارائه میدهد؛ از این رو، با استفاده از تکنیکهای پیچیدۀ تجزیهوتحلیل دادهها، مربیان میتوانند راهبردهای آموزشی را با نیازهای فردی تطبیق دهند، زمینههای بهبود را شناسایی و مداخلات هدفمند را اجرا کنند (Mirata et al., 2020). از طرفی، رویکردها و مدلهای آموزشی مختلفی به واسطۀ قابلیتهای فناورانۀ امروزی به این نکتۀ مهم در رابطه با توجه به ویژگیها و نیازهای متفاوت یادگیرندگان در محیطهای یادگیری الکترونیکی رسیدگی کردهاند (Tahiri et al., 2017). هرچند این مدلهای رایج طراحی آموزشی استفادهشده در یادگیری الکترونیکی نیاز به توجه به ویژگیهای مختلف یادگیرنده را توصیف میکنند، آنها فاقد راهنمایی تجویزی در رابطه با چگونگی استنتاج ویژگیهای یادگیرندۀ مرتبط از رفتارهای آنلاین پویای یادگیرندگان و ارائۀ رویکرد آموزشی منسجم بر اساس آن هستند (Montebello et al., 2018)؛ بنابراین با توسعۀ امکانات و منابع در محیطهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، اتخاذ رویکرد آموزشی اثربخش برای بیشترین استفادۀ مطلوب از این منابع در محیطهای یادگیری آنلاین و غلبه بر این چالشها ضروری است (Sen & Leong, 2019; Mirata et al., 2020). به نظر میرسد اجرای رویکرد آموزش افتراقی[4] باید با در نظر گرفتن ویژگیهای پویای یادگیری مختلف یادگیرندگان از طریق دستهبندی آنها در پروفایلهای متناسب، از بستر فناوری برای ارتقای یادگیری بر اساس اصول یادگیری فناورانه، با اتکاء به دادههای موجود در محیط یادگیری بهره ببرد(Carbaugh & Doubet, 2016; Montebello et al., 2018; Tomlinson, 2015; Williams et al., 2012) ؛ با این حال، رویکرد آموزش افتراقی در محیط یادگیری الکترونیکی دچار چالشهای اجرایی ویژهای است که مانع از فراگیری کاربست آن شده است. در عین حال، به نظر میرسد در محیطهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، امروزه دادهها در برطرف کردن چالشهای آموزشی اثربخش هستند؛ از این رو، پژوهش حاضر با مرور پیشینه و تبیین مشکل، با هدف بررسی دقیق چالشهای اجرایی آموزشی افتراقی در محیط یادگیری الکترونیکی و ارائۀ راهکارهایی مبتنی بر ظرفیتهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری انجام شده و پرسشهای پژوهشی زیر را دنبال کرده است:
آموزش افتراقی با گسترش و افزایش روز به روز تعداد یادگیرندگان در محیطهای یادگیری با توجه با توسعۀ یادگیری الکترونیکی، طبیعتاً تنوع و تفاوت میان آنها نیز بیش از پیش و ملموستر میشود (Montebello et al., 2018)؛ بنابراین، همانطور که میدانیم، تنوع در آموزش یک واقعیت است و تفاوت بین یادگیرندگان در محیطهای یادگیری طبیعی است و عدم توجه به این تفاوتها، حتی در صورت فراهم آوردن بهترین مواد آموزشی، ممکن است باعث اختلال در امر یادگیری شود (Casey & Gable, 2012)؛ از این رو، امروزه یکی از موضوعهای مهم آموزشی بحث تفاوتهای یادگیرندگان، افتراق و ضرورت توجه به آن است (Dörnyei, 2009; Tomlinson, 2015؛ مهدوی کیا و همکاران، 1401) و تأکید میشود مربیان و آموزشدهندگان آموزشهای خود را بر اساس ویژگیها و نیازهای مختلف هر یک از یادگیرندگان منطبق کنند Begum & Ambreen, 2021; Dagger et al., 2005))؛ بنابراین، با توجه به شواهد، در هستۀ آموزش اثربخش برای همۀ یادگیرندگان، رویکرد آموزش افتراقی نهفته است (Carbaugh & Doubet, 2016; Deunk et al., 2018) ؛ فلسفهای که به ضرورت توجه به تفاوتهای فردی یادگیرندگان با رویکری اندیشمندانه اشاره دارد (Santangelo & Tomlinson, 2009). روشهای آموزشی افتراقی ابتدا برای محیطهای آموزشی مدرسهای پیشنهاد شدند و رفتهرفته در آموزش سطوح بالاتر از آن (آموزش عالی، توسعۀ حرفهای و ...) نیز اجرا شدهاند؛ زیرا این کار راهبردی ایدهآل برای درگیر کردن یادگیرندگان باانگیزه و بیانگیزه و بیشینه کردن یادگیری برای همۀ آنان است (Bondie et al., 2019). گفتنی است، «آموزش افتراقی و آموزش فردی[5] دو رویکرد آموزشی هستند که با وجود شباهتها در طراحی به منظور پاسخگویی به نیازهای یادگیرندگان، تفاوتهای کلیدی دارند (Roy et al., 2013؛ مهدوی کیا و همکاران، 1401). در حالی که آموزش فردی به طور ویژه بر نیازهای یادگیری هر فرد تمرکز دارد و در آن برای هر یادگیرنده برنامهای سفارشی تنظیم میشود، آموزش افتراقی به دنبال پاسخگویی به نیازهای یادگیرندگان به صورت گروهی است. در آموزش افتراقی، هدف این است که بهجای سفارشی کردن آموزش برای هر فرد بهتنهایی، از ویژگیها و قابلیتهای یادگیری گروهی برای ارتقای یادگیری همۀ اعضای گروه استفاده شود. آموزش افتراقی از طریق ایجاد فرصتهای یادگیری متنوع در یک کلاس یا محیط آموزشی، امکان مشارکت همۀ یادگیرندگان با سطوح مختلف توانایی و علاقهمندی را فراهم میکند؛ در حالی که آموزش فردی بیشتر به تخصیص منابع و زمان برای هر فرد به صورت جداگانه اختصاص دارد؛ بنابراین، رویکرد آموزش افتراقی به بهرهوری بهینه از منابع گروهی و ایجاد تعامل و همفکری بین یادگیرندگان توجه دارد؛ در حالی که آموزش فردی به نیازهای مشخص و فردی یادگیرندگان رسیدگی میکند». شاید متداولترین تعریف آموزش افتراقی تعریفی باشد که تاملینسون، پژوهشگر پیشرو این حوزه ارائه داده است که آن را به عنوان «رویکردی برای اصلاح محتوا، فرآیند و فرآوردههای یادگیری در پاسخ به تفاوتهای فردی یادگیرندگان در آمادگی، پروفایلهای یادگیری و علایق» تعریف میکند (Tomlinson, 2015). در جدول (1)، به طور خلاصه تعاریف مهم آموزش افتراقی آورده شدهاند.
جدول 1. تعاریف مهم از آموزش افتراقی Table 1. Important definitions of Differentiated instruction
بر اساس مدل مرجع آموزش افتراقی تاملینسون (2001)، یادگیرندگان بسته به سطح آمادگی، علاقه و پروفایل یادگیری، گزینههایی مختلف در خلال محتوا[6] (آنچه یاد خواهند گرفت)، فرآیند[7] (فعالیتهایی که از طریق آنها یاد خواهند گرفت) یا محصول[8] (چگونه درک/یادگیری خود را نشان میدهند) پیش رو دارند (شکل 1). به عبارت دیگر، افتراق، اصلاح و انطباق آموزش در برنامۀ درسی، مواد یادگیری، شیوهها و نتایج یادگیری در راستای رسیدگی به تواناییها، نیازها، علایق و سبکهای یادگیری مختلف افراد است (Tomlinson, 2015). این امر به نوبۀ خود فرصتهای یادگیری را برای هر یادگیرنده بیشینه میکند (Boelens et al., 2018). اصولاً آموزش افتراقی مستلزم دانش پیشرفته دربارۀ یادگیرنده است تا او را به سمت مناسبترین مسیر یادگیری هدایت و راهنمایی و موقعیتهای یادگیری مختلف را برای پوشش نیازهای شناختهشدۀ وی سازماندهی کند (Hall, 2002). هدف اصلی آموزش افتراقی حمایت از یادگیری اثربخش برای همة یادگیرندگان با حرکت از آموزشی کمی به آموزشی باکیفیت است (Kamarulzaman et al., 2021). مطالعات مختلف فواید اجرای رویکرد آموزش افتراقی را در محیطهای آموزش حضوری و مجازی نشان دادهاند. برای مثال، آشکار شده است این شیوۀ آموزش باعث بهبود مشارکت و درگیری یادگیرندگان، بهبود نتایج یادگیری، ارائۀ تجربههای یادگیری شخصیسازیشدهتر و بهبود رضایت از یادگیری و بهبود یادگیری همیارانه شده است (Midgette, 2023; Park & Datnow, 2017; Sun & Xiao, 2024; Deunk et al., 2018). همچنین، پیشینۀ پژوهش نشان میدهد آموزش افتراقی پتانسیل افزایش موفقیت و مشارکت یادگیرنده را دارد و مربیان برای اجرای این شیوهها به حمایت مناسب و پایدار نیاز دارند (Estaiteyeh & DeCoito, 2023). به علاوه، آموزش افراقی برای ارتقای درک بیشتر محتوا و ارتقای دستاوردهای تحصیلی یادگیرندگان، باورها، خودکارآمدی، درگیری تحصیلی و انگیزۀ مفید گزارش شده است (Ayuningtyas et al., 2023).
شکل 1. مدل آموزش افتراقی تاملینسون (2001) Figure 1. Tomlinson’s (2001) DI model
آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی همانطور که اشاره شد، یادگیری الکترونیکی امروزه به عنوان بستری ظاهر شده است که با کمک فناوریهای روز، از محدودیتهای جغرافیایی و محدودیتهای زمانی فراتر رفته و مرزهای آموزش را باز تعریف کرده است (Gordon, 2014). در این راستا، طبق گفتۀ بروسیلوفسکی، دورههای آنلاینی که با مواد آموزشی قابل استفادۀ مجدد ساخته میشوند، مستعد ماهیت ثابت هستند و از رویکرد «یک نسخۀ پیچیده برای همه[9]» پیروی میکنند (Brusilovsky, 2008)؛ این در حالی است که یادگیرندگان اکنون میتوانند به مجموعهای از منابع چندرسانهای گسترده، غنی و جذاب دسترسی داشته باشند، با محتوای تعاملی درگیر بشوند و با همسالان و مربیان در سراسر جهان در طول یادگیری تعامل داشته باشند و در این راستا، بستر انعطافپذیر و شخصیسازیشدۀ کم نظیری ارائه میشود (Estaiteyeh & DeCoito, 2023; Deunk et al., 2018) ؛ با وجود این، بستر یادگیری الکترونیکی با شناخت روبهرشد ضرورت انطباق راهبردهای آموزشی برای پاسخگویی به ناهمگونیهای یادگیرندگان و چالشهای منحصربهفرد آن همراه است(Reis & Renzulli, 2018; Tahiri et al., 2017) . اینجاست که رویکرد آموزش افتراقی در مرکز توجه پژوهشگران یادگیری الکترونیکی قرار میگیرد و پژوهشها در راستای بهرهمندی هرچه بیشتر از این رویکرد انجام شدهاند Abety, 2019; Scalise, 2007)). با این تعبیر، اسکالیز (2007) با پژوهش بر روی مؤلفههای مدلهای رایج آموزش افتراقی از جمله مدل تاملینسون (2001) و مدل هال (2002) در قالب یک چارچوب مبتنی بر داده، رویکردهای ممکن برای اجرای افتراق در محیط یادگیری الکترونیکی را ارائه کرد (Scalise, 2007). کندی و همکاران نیز در این راستا بیان میکنند: «در آموزش آنلاین، آموزش افتراقی همان معنایی را دارد که در آموزش سنتی وجود دارد؛ اما در محیط آنلاین، ابزارهایی مختلف برای کمک به یادگیرندگان در یادگیری و ارائۀ اطلاعات به روشهای مناسب برای آنها در دسترس هستند که میتوانند کمک اساسی کنند، از جمله تلفیق انواع چندرسانهایهای جدید، امکانات و سطوح بالای تعامل، اقدامات پاسخگر و توانایی ارتقاءیافته برای جمعآوری و بهرهمندی از دادهها در توسعه و ارائۀ محتوای شخصیسازیشده به یادگیرندگان» و در ادامه، بررسی بیشتر ظرفیتهای اجرایی آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی را مهم دانسته و بررسی کردهاند (Kennedy et al., 2007). در نهایت، اسکالیز (2007) برخی از مباحث مشترک در پیشینه را در رابطه با اجرای آموزش افتراقی، چه در محیط یادگیری حضوری و چه در یادگیری آنلاین، بررسی و استدلال میکند بسیاری از رویکردهای آموزشی که بر برآوردهکردن نیازهای یادگیرنده متمرکز هستند، در پاسخ به نیازهای آنان در بُعد آمادگی، علاقه و پروفایل یادگیری، در حالت کلی یکی از پنج نوع افتراق را شامل میشوند (شکل 2). در نهایت، وی بیان میکند راهبردهایی متعدد برای ایجاد منطق افتراق در دورههای آموزش الکترونیکی وجود دارند و چارچوبی را ارائه میدهد که از طریق آن میتوان رویکردهای مختلف را بر اساس نوع تصمیمگیری و شواهدی دستهبندی کرد که برای ایجاد انتخابهای افتراقی استفاده میشود (شکل 2).
البته، اسکالیز (2007) به این نکته اشاره میکند که هر یک از این رویکردها برای نشان دادن طیفی از راهبردها در نظر گرفته شده است؛ اما این رویکردها میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و معمولاً دورههای یادگیری الکترونیکی به این صورت هستند. همچنین، استدلال میکند هر کدام از این رویکردها دارای معایب و مزایایی است و باید بسته به شرایط و بافت محیط یادگیری و مقصود اصلی ما از افتراق آموزش اتخاذ شود (Scalise, 2007).
شکل 2. چارچوب آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی اسکالیز (2007) Figure 2. Scalise’s (2007) DI framework for e-learning
آموزش افتراقی در بستر یادگیری الکترونیکی ظرفیتهایی ویژه دارد که آن را از محیطهای حضوری متمایز میکنند و امکان اجرای مؤثرتر و کارآمدتر این رویکرد را فراهم میآورند. در محیطهای یادگیری الکترونیکی، معلمان و طراحان آموزشی میتوانند از ابزارهای پیشرفته و سیستمهای خودکار برای تطبیق محتوا، مسیرهای یادگیری و روشهای آموزشی با نیازهای فردی یادگیرندگان استفاده کنند. یکی از ویژگیهای کلیدی این بسترها امکان فراهم کردن سریع و مداوم دادههای یادگیرندگان است که میتواند به طور مؤثر در طراحی و اصلاح سناریوهای یادگیری به کار گرفته شود. برای مثال، در محیطهای یادگیری الکترونیکی، معلمان میتوانند سناریوهای یادگیری متنوعی را از طریق کدنویسی و سیستمهای تطبیقی ایجاد کنند تا هر سناریو به صورت خودکار بر اساس ویژگیها و نیازهای فردی هر یادگیرنده تنظیم شود. همچنین، این بسترها امکان استفاده از انواع رسانههای تعاملی مانند ویدیو، متن و صوت را فراهم میکنند که میتوانند به طور ویژه با توجه به سبک یادگیری و نیازهای یادگیرندگان تطبیق یابند. در نتیجه، بستر یادگیری الکترونیکی انعطافپذیری و قابلیت شخصیسازی بیشتری را برای اجرای مؤثرتر آموزش افتراقی نسبت به محیطهای حضوری فراهم میکند. در نهایت، مزایای ویژۀ آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی در جدول (2) خلاصه شدهاند (Haniya & Roberts-Lieb, 2017; Krishan & Al-rsa’I, 2023 ).
جدول 2. مزایای رویکرد آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی Table 2. Advantages of DI in e-learning
با وجود همۀ مزایایی که برای این رویکرد آموزشی مستند شدهاند، پیشینۀ پژوهشی اندکی دربارۀ استفاده از آموزش افتراقی به صورت گسترده در بستر یادگیری الکترونیکی وجود دارد (Dixon et al., 2014; Green, 2022) ؛ از این رو، به نظر میرسد این رویکرد با چالشهای اجرایی جدی مواجه باشد که باید بررسی شوند و راهکارهایی برای اجرای این رویکرد آموزشی اثربخش در یادگیری الکترونیکی ارائه شوند(Deunk et al., 2018; Green, 2022). به طور ویژه، چالشهای مخصوص آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی نیز وجود دارند که رویکردهای فناورانۀ جدید میتوانند پاسخگوی این چالشها باشند؛ بنابراین، پژوهش حاضر در نظر دارد در راستای شناسایی چالشهای اجرایی آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی، پیشینه را مرور کند و راهکارهایی را به کمک قابلیتهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری ارائه دهد.
روش پژوهش این مطالعه با هدف معرفی و بررسی رویکرد آموزش افتراقی در بستر یادگیری الکترونیکی، چالشها و راهکارهای ارتقاء و تسهیل اجرای آن در بستر یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، به صورت مرور روایتی[15] انجام شده است. مطالعههای روایتی، از سنتز روایت انتقادی برای تلفیق طیفی متنوع از مطالعات کمی و کیفی استفاده میکنند (Caduri, 2013). این روش امکان بررسی جامع یک موضوع را با ادغام یافتههای رشتهها و منابع مختلف فراهم میکند و با بهکارگیری رویکرد مرور روایتی، پژوهشگران میتوانند یک تحلیل کیفی و تفسیری از پیشینه و درکی دقیق از موضوع ارائه دهند و از این رو، این روش در حوزۀ پژوهشهای آموزش رواج پیدا کرده است (Caduri, 2013)؛ بنابراین، این مطالعه از یک رویکرد مروری روایتی برای ترکیب پیشینۀ موجود در رابطه با اجرای آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی استفاده کرده است. مرورهای روایتی تحلیلی کیفی، جامع و انتقادی از وضعیت فعلی دانش دربارۀ یک موضوع مشخص هستند و هدف آنها ارائۀ درکی عمیق از مفاهیم کلیدی، نظریهها و یافتههای تجربی مربوط به یک یا چند پرسش پژوهش است (Greenhalgh et al., 2016). برخلاف مرور نظاممند، مرورهای روایتی از روششناسی سخت و پروتکلمحور پیروی نمیکنند، بلکه امکان کاوش تفسیری و انعطافپذیرتری از پیشینۀ موضوع را فراهم میکنند. این رویکرد برای مطالعۀ حاضر مناسب تلقی میشود؛ زیرا امکان بررسی دقیق چالشها و فرصتهای پیچیدۀ مرتبط با استفاده از فناوری برای حمایت از آموزش افتراقی را فراهم میکند (Greenhalgh et al., 2016). جامعه، روش نمونهگیری و حجم نمونه: با توجه به نبود پیشینۀ پژوهشی مشخصی از اجرای این رویکرد در بافت ایران و یا به زبان فارسی، پژوهشهای بینالمللی مرتبط که در پایگاههای علمی و پژوهشی به چاپ رسیدهاند و دسترسی به متن کامل آنها امکانپذیر بوده باشد، وارد مطالعه شدند. معیارهای روش این پژوهش در نظر گرفتن سطح و بافت آموزشی شامل سطوح مختلف تحصیلی، از جمله آموزش دوازده سال مدرسهای، آموزش عالی، دورههای توسعۀ حرفهای و غیره بودند. بررسی پژوهشها مرتبط در راستای هدف پژوهش بدون محدودیت زمانی انجام شد. سایر ملاحظات این روش در جدول (3) آورده شده است. جدول 3. ملاحظات روششناسی پژوهش Table 3. Research methodology considerations
روش تجزیهوتحلیل دادهها: تجزیهوتحلیل دادهها شامل تجزیهوتحلیل موضوعی (تماتیک) برای شناسایی چالشهای تکرارشونده در اجرای آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی میشود. کدهایی به قسمتهای مربوط اختصاص داده میشوند که دربارۀ این چالشها بحث میکنند. با ظهور مضامین، کدها به گروههایی دستهبندی میشوند تا چشمانداز کلی مشکلات اجرایی آموزش افتراقی را به تصویر بکشند. این فرایند تکراری خواهد بود و کدها و دستهبندیها با پیشرفت تجزیهوتحلیل اصلاح میشوند. از طریق این تجزیهوتحلیل، ما انتظار داریم پنج چالش کلیدی را شناسایی کنیم که مربیان هنگام اجرای آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی با آن مواجه هستند. پس از آن، چگونگی استفاده از رویکردهای مبتنی بر داده برای رسیدگی به این چالشها و حمایت از آموزش افتراقی مؤثر در یادگیری الکترونیکی بررسی شده است.
یافتههای پژوهش
در راستای پرسش اول پژوهش و با مرور پژوهشهای مرتبط، ابتدا چالشهای اجرایی آموزش افتراقی به ویژه در بستر یادگیری الکترونیکی بررسی شدند. در این راستا، لاوانیا و نور در پژوهش خود در رابطه با چالشها و موانع آموزش افتراقی دریافتند مربیان در آموزش عالی و دورههای توسعۀ حرفهای، موانعی مشابه را در رابطه با محدودیتهای زمانی برای اجرا، کمبود مواد/تجهیزات مورد نیاز برای اجرای مؤثر، چالش اندازه و تعداد زیاد یادگیرندگان در کلاسهای بزرگتر گزارش میکنند؛ از این رو، به دلیل زمان زیادی که برای ایجاد انواع مواد و منابع برای مطابقت با نیازهای همۀ یادگیرندگان لازم است (Lavania & Nor, 2020). ترنر و همکاران بیان میکنند این چالشها به طور کلی به هر نوعی از آموزش معطوف میشوند (Turner et al., 2017). در ادامه، پنج چالش کلیدی که در اجرای آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی وجود دارند و در پیشینه به آنها اشاره شده است، تبیین شدهاند (جدول 4): طراحی و سازماندهی زمانبر: یکی از بزرگترین چالشها در اجرای آموزش افتراقی نیاز به زمان و منابع بسیار برای طراحی و سازماندهی محتوای یادگیری متناسب با نیازهای مختلف یادگیرندگان است. در محیطهای الکترونیکی، به دلیل عدم محدودیت به زمان و مکان مشخص، ناهمگونی بیشتری وجود دارد و این چالش برجستهتر میشود؛ زیرا معلمان باید محتواهای متنوع را برای گروههای یادگیرندگان با سطوح و نیازهای متفاوت ایجاد و مدیریت کنند. نیاز به توانمندیهای دیجیتالی معلمان: اجرای آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی به معلمان نیازمند دانش و مهارتهای قوی دیجیتالی است. معلمان باید توانایی استفاده از ابزارهای فناوری را داشته باشند تا بتوانند محتوای یادگیری را به طور مناسب برای هر یادگیرنده تنظیم کنند و از ابزارهای تعاملی برای ایجاد تجربههای یادگیری غنی استفاده کنند. تنوع و نوسان پروفایلهای یادگیرندگان: تغییر مداوم نیازها، علایق و آمادگی یادگیرندگان چالشی دیگر است. معلمان باید قادر باشند به این تغییرات پاسخ دهند و محتوای آموزشی را متناسب با این تغییرات تنظیم کنند. از آنجا که در محیط آنلاین که تعاملات کمتر مستقیم و عمیق هستند، این چالش ممکن است پیچیدهتر شود. مدیریت کلاسهای آنلاین بزرگ: در محیطهای یادگیری الکترونیکی، به ویژه در کلاسهای آنلاین با تعداد زیاد یادگیرندگان، مدیریت آموزش افتراقی بسیار دشوار است. معلمان باید بتوانند همزمان نیازهای متفاوت تعدادی زیاد از یادگیرندگان را پوشش دهند که این امر به منابع، زمان و برنامهریزی دقیقتری نیاز دارد. چالشهای سنجش و بازخورد: در یادگیری الکترونیکی، سنجش دقیق پیشرفت یادگیرندگان و ارائۀ بازخورد متناسب با نیازها و تواناییهای مختلف یادگیرندگان یک چالش اساسی بوده است. معلمان باید از ابزارهای متنوع ارزیابی استفاده کنند تا به یادگیرندگان بازخورد بهموقع و مناسب ارائه دهند که این امر به ابزارهای فناورانه و تحلیل دادههای یادگیری وابسته است.
جدول 4. چالشهای مهم آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی Table 4. DI’s most important Challenges in e-learning
ایدهای که امروزه به طور فزاینده به دنبال رواج استفاده از علم داده[16] در علوم مختلف، در آموزش و بحثهای مربوط به ارتقای کیفیت محیطهای یادگیری مطرح است، به این موضوع اشاره دارد که دادههای آموزشی به طور نظاممند جمعآوری و سازماندهی میشوند و از آنها برای اتخاذ تصمیمها و رویکردهای مناسب آموزشی استفاده میشود (Ikemoto & Marsh, 2007; Lai & Schildkamp, 2013). از این رو، رویکرد آموزشی که به این بحث در وهلۀ اول رسیدگی کرده است، رویکرد تصمیمگیری مبتنی بر داده (DBDM)[17] است که ایکمتو و مارش آن را این گونه تعریف میکنند: «معلمان، مدیران و ذینفعان آموزش به طور نظاممند دادهها را جمعآوری و تجزیهوتحلیل میکنند تا طیفی وسیع از تصمیمها را برای کمک به بهبود موفقیت یادگیرندگان و محیط آموزشی آنان اتخاذ کنند» و معتقد هستند با استفاده از این فرایند، آموزشگران میتوانند بهترین رویکردهای عملی در راستای آموزش باکیفیت را اتخاذ کنند (Ikemoto & Marsh, 2007). از طرفی دیگر، لپان و همکاران آموزش افتراقی را اقتباسشدۀ جنبهای از اجرای رویکرد تصمیمگیری مبتنی بر داده در محیط آموزش میدانند و خاطرنشان میکنند راهبردهای آموزشی افتراقی باید بر اساس دادههای یادگیرنده باشند و مطابق تفاوتهای یادگیری در راستای نیازهای یادگیرندگان تطبیق داده شوند (Leppan et al., 2018). به عبارتی، آموزش افتراقی تأکید میکند یادگیری زمانی مؤثرتر است که مربیان بتوانند سطوح فعلی عملکرد و ترجیحات یادگیری یادگیرندگان را به واسطۀ دادهها ارزیابی و سپس، از این اطلاعات برای کمک به پیشرفت یادگیرندگان به سطوح عملکرد و یادگیری پیشرفتهتر استفاده کنند (Faber et al., 2017). در این راستا، خوشبختانه بسیاری از فعالیتهای یادگیری انجامشده در محیط یادگیری الکترونیکی با کمک فناوریهای بسترهای یادگیری امروزی را از طریق تجزیهوتحلیل آنها، میتوان به اطلاعات مفید برای همة طیفهای مختلف یادگیرندگان تبدیل کرد (Leppan et al., 2018) و با توجه به ظرفیتهای فناورانۀ یادگیری الکترونیکی و حجمی عظیم از دادههای آموزشی تولیدشده و موجود در آن، به نظر میرسد میتوان از رویکرد واکاوی یادگیری[18] برای غلبه بر چالشهای یادشده و افتراق آموزش در یادگیری الکترونیکی در راستای بیشینه کردن ظرفیتهای یادگیری برای یادگیرندگان مختلف بهره گرفت(Reis & Renzulli, 2018; Park & Datnow, 2017). واکاوی یادگیری شامل «اندازهگیری، جمعآوری، تجزیهوتحلیل و گزارش دادههای مربوط به یادگیرندگان و زمینههای آنها به منظور درک و بهینهسازی محیطهایی است که یادگیری در آن رخ میدهد». (Axelsen et al., 2020). از بر این اساس، دادههای محیط یادگیری میتوانند برای شناسایی الگوها، روندها و تفاوتهای فردی در شیوههای یادگیری دانشآموزان به کار گرفته شوند (Reis & Renzulli, 2018; Park & Datnow, 2017; Estaiteyeh & DeCoito, 2023) با استفاده از این اطلاعات، میتوان طراحی آموزشی را به گونهای بهبود بخشید که هر یادگیرنده در طول فرآیند یادگیری، از حمایتهای لازم و مسیر یادگیری متناسب با نیازهای خود بهرهمند شود. (Park & Datnow, 2017; Ifenthaler, 2017). به عبارتی، واکاوی یادگیری که به عنوان یک ابزار کلیدی در محیطهای یادگیری الکترونیکی شناخته میشود، به معلمان این امکان را میدهد تا دادههای یادگیری را به طور مداوم جمعآوری و تحلیل کنند و از این طریق نیازهای یادگیرندگان را دقیقتر شناسایی کنند و به کمک قابلیتهای کامپیوتری قابل اجرا در یادگیری الکترنیکی، به آنها پاسخ دهند. این دادهها به معلمان اجازه میدهند تا پیشرفت فردی یادگیرندگان، مشکلات آموزشی و نقاط ضعف و قوت هر یادگیرنده را شناسایی کنند و بر اساس این دادهها، محتوا و فعالیتهای یادگیری در بستر محیط الکترونیکی را شخصیسازی کنند (Faber et al., 2017)؛ بنابراین، آموزش افتراقی به عنوان بخشی از این رویکرد دادهمحور به کار گرفته میشود تا نیازهای یادگیرندگان را در محیطهای یادگیری گوناگون، به ویژه محیطهای الکترونیکی، برآورده کند (Park & Datnow, 2017; Ifenthaler, 2017)؛ بنابراین، با علم به ظرفیت آموزش افتراقی به عنوان یک رویکرد دادهمحور، چارچوب آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی اسکالیز (2007)، به عنوان یک رویکرد مبتنی بر مدل و داده، شیوههایی را پیشنهاد میدهد که در آنها، بر اساس دادههای ارزشمند موجود در محیط یادگیری الکترونیکی و با کسب بینشهای عمیق از ویژگیهای یادگیرندگان و محیط یادگیری آنان، چگونگی افتراق مناسب آموزش و مسیرهای یادگیری متناسب برای آنان در نظر گرفته میشوند. علاوه بر این، دادههای محیط یادگیری امکان ارائۀ بازخوردهای دقیق و بهموقع را فراهم میکنند. در محیط یادگیری الکترونیکی که تعاملات لحظهای کمتر است، واکاوی یادگیری به معلمان اجازه میدهد تا بازخوردهای فوری و مناسب را برای هر یادگیرنده فراهم کنند و از این طریق انگیزه و مشارکت آنها را افزایش دهند. به طور کلی، نقش دادههای محیط یادگیری در برطرف کردن چالشهای آموزش افتراقی بسیار حیاتی است؛ زیرا این دادهها به مربیان کمک میکنند تا محتوای آموزشی، فرایند یادگیری و حتی ارزیابیها را به نحوی بهینهسازی کنند تا به نیازهای فردی یادگیرندگان پاسخ داده شود و چالشهایی مانند مدیریت کلاسهای بزرگ و شخصیسازی محتوا بهخوبی برطرف شوند (Reis & Renzulli, 2018). در نهایت، از آنجا که واکاوی یادگیری، به دلیل وجود طیفی وسیع از ابزارها و منابع مبتنی بر داده که به طور ویژه در یادگیری الکترونیکی در دسترس هستند، فرصتی ارزشمند را برای اجرای رویکرد افتراقی فراهم کرده است(Turner et al., 2017; Van Alphen & Bakker, 2016). بنابراین، ابتدا باید چالشهای اصلی آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی که پیشتر مطرح شدند را در نظر داشت. پنج چالش کلیدی شامل طراحی و سازماندهی زمانبر، نیاز به توانمندیهای دیجیتالی معلمان، تنوع پروفایلهای یادگیرندگان، مدیریت کلاسهای بزرگ آنلاین و چالشهای سنجش و بازخورد هستند. واکاوی یادگیری میتواند به طور مؤثر با سازوکارهایی به هر یک از این چالشها پاسخ دهد و فرایند افتراق را بهبود بخشد.
تسهیل بهرهمندی معلمان از
بنابراین، دادههای محیط یادگیری، به ویژه از طریق واکاوی یادگیری، نقش کلیدی در برطرف کردن چالشهای آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی دارند. این دادهها به معلمان کمک میکنند تا با تحلیل دقیق رفتارها و عملکردهای یادگیرندگان، راهبردهای آموزشی بهینهای را تدوین کنند و به طور مؤثرتر به تفاوتهای فردی و گروهی در یادگیری پاسخ دهند؛ به این ترتیب، واکاوی یادگیری نه فقط کارآمدی آموزش افتراقی را افزایش میدهد، بلکه کیفیت تجربۀ یادگیری را برای همۀ یادگیرندگان بهبود میبخشد. در جدول (5)، به منظور جمعبندی یافتههای پرسش دوم پژوهش، خلاصهای از سازوکارهای ارتقای آموزش افتراقی به کمک واکاوی یادگیری در یادگیری الکترونیکی آورده شده است.
جدول 5. سازوکارهای ارتقای آموزش افتراقی به کمک واکاوی یادگیری در یادگیری الکترونیکی Table 5. Mechanisms of DI enhancement within LA in e-learning
بحث و نتیجهگیری این مطالعه رویکرد آموزش افتراقی در یادگیری الکترونیکی، چالشها و راهکارهای ممکن برای تسهیل اجرای آن در بسترهای یادگیری الکترونیکی را بررسی کرد. آموزش افتراقی با هدف تطبیق آموزشها به شیوهای که نیازهای متنوع و شخصیسازیشدۀ طیف یادگیرندگان را در نظر بگیرد، به ویژه در یادگیری الکترونیکی نقشی مهم ایفا میکند. به دلیل وجود تفاوتهای فردی در ویژگیهای یادگیری، ترجیحات و سطح آمادگی یادگیرندگان (Tomlinson, 2015)، آموزش افتراقی با کمک فناوریهای نوین به آموزشگران امکان میدهد تا آموزشهای تطبیقی را به طور مؤثر اجرا کنند و نیازهای یادگیرندگان را با دقت و بهرهوری بیشتری پوشش دهند؛ همانطور که تاملینسون (2017)، پیشگام آموزش افتراقی، بیان میکند: «من استدلال میکنم تلفیق فناوری بخشی جداییناپذیر برای ایجاد یک محیط یادگیری موفق است. آموزش افتراقی بیش از مجموعهای از راهبردهای آموزشی در نظر گرفته میشود، در عوض مجموعهای از باورها و ایدههایی است که از یک محیط یادگیری مؤثر حمایت میکنند» و ویلیامز و همکاران نیز بیان میکنند یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری به عنوان یکی از راههای حمایت از آموزش افتراقی شناخته شده است و پژوهشهایی بیشتر باید در این راستا انجام شوند (Williams et al., 2012). بر اساس نتایج بهدستآمده، رویکرد آموزش افتراقی با پتانسیلهای یادگیری ارتقاءیافته به کمک فناوری، به ویژه در محیطهای الکترونیکی، قابلیت اجرای زیادی دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نشان داده شد استفاده از ابزار واکاوی یادگیری به عنوان ابزاری برای تطبیق محتوا و ساختار یادگیری، میتواند رویکرد افتراقی را در محیطهای الکترونیکی ارتقاء دهد و به آموزشگران کمک کند تا بر چالشهای شناساییشدۀ اجرایی، مانند مدیریت زمان، سازماندهی محتوا و تطبیق روشها یادگیری و غیره، فایق آیند. فناوری واکاوی یادگیری این امکان را میدهد تا محیطهای یادگیری پویا و تطبیقی شکل گیرند تا در آنها، یادگیرندگان بر اساس نیازها و تواناییهای خود و به صورت خردمندانه و بهرهور، آموزشها را دریافت کنند(Green, 2022; Kennedy et al., 2007). علاوه بر این، مربیان و طراحان آموزشی میتوانند از این فناوریها برای شخصیسازی محتوا، انطباق مسیر و سرعت یادگیری و استفاده از روشهای سنجش مناسب بهره ببرند. این تطبیقها نه فقط تعامل و مشارکت فعال یادگیرندگان را افزایش میدهند، بلکه کیفیت یادگیری را نیز بهبود میبخشند و رضایت از دورههای یادگیری را تقویت میکنند (Green, 2022; Kennedy et al., 2007). این رویکرد همچنین به مربیان کمک میکند تا با تحلیل دادههای یادگیری، بهسرعت نقاط ضعف و قوت یادگیرندگان را شناسایی و به طور مستمر مسیر یادگیری را برای آنها بهینهسازی کنند. بنابراین، در آینده، بسترهای یادگیری الکترونیکی باید به گونهای طراحی شوند تا استفاده از دادههای یادگیری و ابزارهای تحلیلی به طور کامل در فرایندهای آموزشی ادغام شوند. پژوهشهای آتی میتوانند به طور دقیقتر اثرات واکاوی یادگیری بر بهبود نتایج آموزشی و چگونگی تطبیق فناوری با مدلهای جدید آموزش افتراقی را بررسی کنند. علاوه بر این، پژوهش بیشتر در زمینۀ تأثیر استفاده از فناوری در آموزش افتراقی ممکن است به ایجاد راهبردهایی بهینهتر منجر شود که به یادگیرندگان کمک میکنند تا تجربۀ یادگیری بهتری داشته باشند؛ بنابراین، یک سری از پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی به نظر راهگشا هستند. یکی از پیشنهادهای کلیدی برای طراحان آموزشی در آینده توسعۀ بسترهای یادگیری الکترونیکی است که به طور جامع از دادههای یادگیری و ابزارهای تحلیلی در تصمیمگیریهای آموزشی استفاده کنند. پژوهشهای آینده باید به این سمت حرکت کنند که چگونه میتوان سیستمهای مدیریت یادگیری فعلی را با واکاوی یادگیری و تحلیل دادهها یکپارچهتر کرد تا معلمان به صورت بیدرنگ[1] بتوانند به دادههای یادگیری دسترسی داشته باشند و محتواهای تطبیقی را ایجاد کنند. به علاوه، پیشنهاد میشود پژوهشگران و طراحان سیستمهای آموزشی ابزارهای تحلیلی پیشرفتهتر را برای شخصیسازی تجربۀ یادگیری توسعه دهند. این ابزارها میتوانند از الگوریتمهای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی برای شناسایی بهتر الگوهای یادگیری یادگیرندگان و ارائۀ بازخوردهای دقیقتر استفاده کنند. پژوهشهای بیشتر در این زمینه ممکن است به طراحی راهبردهای آموزش مبتنی بر داده که دقیقتر و کارآمدتر هستند، منجر شوند. از پیشنهادهای دیگر میتوان به انجام مطالعات طولی در زمینۀ تأثیر استفاده از آموزش افتراقی و واکاوی یادگیری بر نتایج آموزشی در طول زمان اشاره کرد. این مطالعات ممکن است نشان دهند چگونه تطبیق محتوا و مسیر یادگیری با استفاده از دادههای یادگیری میتواند به یادگیری عمیقتر و بهبود درک دانشآموزان منجر شود. از منظر کاربردی نیز، یکی از پیشنهادهای مهم این است که برنامههای آموزشی و توسعۀ حرفهای برای معلمان طراحی شوند تا آنها بتوانند از فناوریهای یادگیری و ابزارهای تحلیلی مانند داشبوردهای واکاوی یادگیری به طور مؤثرتر استفاده کنند. این آموزشها میتوانند توانایی معلمان در تحلیل دادههای یادگیری و تطبیق محتواهای آموزشی با نیازهای متفاوت یادگیرندگان را افزایش دهند و در نتیجه، کیفیت آموزش را بهبود بخشند. همچنین، در راستای این پژوهشها، باید به موانع اجرایی آموزش افتراقی در محیطهای آنلاین نیز توجه شود. امور مربوط به زیرساختهای فنی، سطح دسترسی یادگیرندگان به ابزارهای فناوری و توانمندیهای دیجیتالی معلمان ممکن است در اجرای موفق آموزش افتراقی تأثیرگذار باشند. شناسایی و بررسی دقیق این موانع میتواند به بهبود کارایی و موفقیت این رویکرد در آینده کمک کند. در نهایت، پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی بالا میتوانند به تعمیق دانش ما از چگونگی اجرای موفق آموزش افتراقی در محیطهای یادگیری الکترونیکی کمک کنند. با توجه به اهمیت واکاوی یادگیری و استفاده از دادههای یادگیری در بهینهسازی فرایندهای آموزشی، پژوهشهای آتی باید چگونگی استفادۀ بهینه از این ابزارها و فناوریها را بررسی و راهبردهایی جدید را برای بهبود تجربۀ یادگیری ایجاد کنند. تعارض منافع این پژوهش هیچگونه تعارض منافعی ندارد. [1] Real-time
[1] Technology-Enhanced Learning [2] Learning Management System [3] Learning Record Store [4] Differentiated Instruction [5] Individualized Instruction [6] Content [7] Process [8] Product [9] “One size fits all” [10] Diffuse [11] Self-directed [12] Naïve [13] Boolean [14] Model-based [15] Narrative Review [16] Data Science [17] Data-based decision making [18] Learning analytics [19] Visualized Data | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آورند، سمیه (1400). بررسی یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی. راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی، 12(3)، 95–84. https://www.noormags.ir/view/en/articlepage اکبری، الهام، یزدی نژاد، طاهره، نظری، رضوان، و تاتاری، مبین (1403). بررسی ادراک معلمان در طول همهگیری کووید 19: یادگیری الکترونیکی، یادگیری ترکیبی یا آموزش حضوری؟. فناوری آموزش، 18(3)، 671-682. https://doi.org/10.22061/tej.2023.10228.2970 مهدوی کیا، شایان، اسکندری نجارکلایی، فاطمه، و حاتمی، جواد (1401). بهینهسازی روش آموزش افتراقی بر اساس الگوی ارزشیابی آموزشی کرک پاتریک. هفتمین کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در روانشناسی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی و آموزشی. https://civilica.com/doc/1489561 References Abety, M., & Zayas, A. (2019, November). Teaching differentiated instruction through E-learning. In E-learn: World conference on e-learning in corporate, government, healthcare, and higher education (pp. 1118-1121). Association for the Advancement of Computing in Education (AACE). https://www.learntechlib.org/p/211192/ Akbari, E., Yazdinejad, T., Nazari, R., & Taatari, M. (2024). Teachers' perceptions during the COVID-19 pandemic: E-learning, blended learning, or face-to-face instruction?. Educational Technology, 18(3), 671–682. https://doi.org/10.22061/tej.2023.10228.2970 [In Persian]. Avarand, S. (2021). Investigating e-learning in higher education. New Strategies in Psychology and Educational Sciences, 12(3), 84–95. https://www.noormags.ir/view/en/articlepage/1857707 [In Persian]. Axelsen, M., Redmond, P., Heinrich, E., & Henderson, M. (2020). The evolving field of learning analytics research in higher education: From data analysis to theory generation, an agenda for future research. Australasian Journal of Educational Technology, 36(2), 1–7. https://doi.org/10.14742/ajet.6266 Ayuningtyas, L. P. S., Suwastini, N. K. A., & Dantes, G. R. (2023). Differentiated instruction in online learning: its benefits and challenges in efl contexts. Jurnal Pendidikan Teknologi Dan Kejuruan, 20(1), 80–94. https://doi.org/10.23887/jptkundiksha.v20i1.54512 Begum, S., & Ambreen, M. (2021). Differentiated instruction based on formative assessment in associate degree in education program. Journal of Educational Research, 24(1), 9776-1027. https://doi.org/10.4135/9781452299549.n3 Boelens, R., Voet, M., & De Wever, B. (2018). The design of blended learning in response to student diversity in higher education: Instructors’ views and use of differentiated instruction in blended learning. Computers and Education, 120 (April 2017), 197–212. https://doi.org/10.1016/j.compedu.2018.02.009 Bondie, R. S., Dahnke, C., & Zusho, A. (2019). How does changing “one-size-fits-all” to differentiated instruction affect teaching? Review of Research in Education, 43(1), 336–362. https://doi.org/10.3102/0091732X18821130 Brusilovsky, P., Wade, V. P., & Conlan, O. (2008). From learning objects to adaptive content services for e-learning. In Architecture solutions for e-learning systems (pp. 243–261). IGI Global. https://doi.org/10.4018/9781599046334.ch013 Caduri, G. (2013). On the epistemology of narrative research in education. Journal of Philosophy of Education, 47(1), 37–52. https://doi.org/10.1111/1467-9752.12011 Carbaugh, E., & Doubet, K. (2016). Differentiating the flipped classroom: using digital learning to meet the needs of diverse learners. INTED2016 Proceedings, 1, 7416–7421. https://doi.org/10.21125/inted.2016.0075 Casey, M. K., & Gable, R. K. (2012). Perceived efficacy of beginning teachers to differentiate instruction. Teacher Education, 1–34. https://core.ac.uk/download/pdf/303924144.pdf Dagger, D., Wade, V., & Conlan, O. (2005). Personalisation for all: Making adaptive course composition easy. Journal of Educational Technology & Society, 8(3), 9–25. https://www.jstor.org/stable/jeductechsoci.8.3.9 Deunk, M. I., Smale-Jacobse, A. E., de Boer, H., Doolaard, S., & Bosker, R. J. (2018). Effective differentiation practices:A systematic review and meta-analysis of studies on the cognitive effects of differentiation practices in primary education. Educational Research Review, 24, 31–54. https://doi.org/10.1016/j.edurev.2018.02.002 Dixon, F. A., Yssel, N., McConnell, J. M., & Hardin, T. (2014). Differentiated instruction, professional development, and teacher efficacy. Journal for the Education of the Gifted, 37(2), 111–127. https://doi.org/10.1177/0162353214529042 Dörnyei, Z. (2009). Individual differences: Interplay of learner characteristics and learning environment. Language Learning, 59, 230–248. https://doi.org/10.1111/j.1467-9922.2009.00542.x Dosch, M., & Zidon, M. (2014). The course fit us: Differentiated instruction in the college classroom. International Journal of Teaching and Learning in Higher Education, 26(3), 343–357. https://files.eric.ed.gov/fulltext/EJ1060829.pdf Estaiteyeh, M., & DeCoito, I. (2023). Differentiated instruction in digital video games: STEM teacher candidates using technology to meet learners’ needs. Interactive Learning Environments, 1–15. https://doi.org/10.1080/10494820.2023.2190360 Faber, J. M., Glas, C. A. W., Visscher, A. J., & Faber, J. M. (2017). Differentiated instruction in a data-based decision-making context context. School Effectiveness and School Improvement, 29(1), 1–21. https://doi.org/10.1080/09243453.2017.1366342 Gordon, N. (2014). Flexible pedagogies: Technology-enhanced learning. The Higher Education Academy, 1(2), 2–14. https://eric.ed.gov/?id=ED561357 Green, K. B., & Towson, J. (2022). Using ability grouping to examine the effects of differentiated instruction in an undergraduate course in communication sciences & disorders. Teaching and Learning in Communication Sciences & Disorders, 6(1), 1-19. https://doi.org/10.30707/TLCSD6.1.1649037808.600819 Greenhalgh, T., Raftery, J., Hanney, S., & Glover, M. (2016). Research impact: a narrative review. BMC Medicine, 14, 1–16. https://doi.org/10.1186/s12916-016-0620-8 Hall, T. (2002). Differentiated instruction. Effective classroom practices report. National Center On Accessing The General Curriculum. Washington Dc: Office Of Special Education Programs, US Department Of Education. http://www.cast.org/ncac/classroompractice/cpractice02.doc Haniya, S., & Roberts-Lieb, S. (2017). Differentiated learning: diversity dimensions of e-learning. In E-learning ecologies: Principles for new learning and assessment (pp. 183–206). Routledge. https://doi.org/10.4324/9781315639215-8 Hilliger, I., Muñoz-Merino, P. J., De Laet, T., Ortega-Arranz, A., & Farrell, T. (2022). Educating for a new future: Making sense of technology-enhanced learning adoption. In 17th European Conference on Technology Enhanced Learning, EC-TEL 2022, Toulouse, France, September 12–16, 2022, Proceedings (Vol. 13450). Springer Nature. Ifenthaler, D. (2017). Designing effective digital learning environments: Toward learning analytics design. Technology, Knowledge and Learning, 22(3), 401–404. https://doi.org/10.1007/s10758-017-9333-0 Ikemoto, G. S., & Marsh, J. A. (2007). Cutting through the “Data-Driven” mantra: Different conceptions of Data-Driven decision making. Teachers College Record: The Voice of Scholarship in Education, 109(13), 105–131. https://doi.org/10.1177/016146810710901310 Jonassen, D., Spector, M. J., Driscoll, M., Merrill, M. D., van Merrienboer, J., & Driscoll, M. P. (2008). Handbook of research on educational communications and technology: a project of the association for educational communications and technology. Routledge. Kamarulzaman, M. H., Azman, H., & Zahidi, A. M. (2021). The practice of online differentiated instruction and its im-pact on motivation and academic performance in the wake of covid-19. Preprints.Org, 1(1), 1–21. https://doi.org/10.20944/preprints202106.0028.v1 Kaplan-Rakowski, R. (2021). Addressing students’ emotional needs during the COVID-19 pandemic: A perspective on text versus video feedback in online environments. Educational Technology Research and Development, 69(1), 133–136. https://doi.org/10.1007/s11423-020-09897-9 Kennedy, C. A., Scalise, K., Burmester, K., Harrell, S. V., Timms, M. J., & Burmester, K. (2007). A framework for designing and evaluating interactive e-learning products. Paper presented at the Annual Meeting of the National Council on Measurement in Education. Kirkwood, A., & Price, L. (2014). Technology-enhanced learning and teaching in higher education: what is “enhanced” and how do we know? A critical literature review. Learning, Media and Technology, 39(1), 6–36. https://doi.org/10.1080/17439884.2013.770404 Krishan, I. Q., & Al-rsa’i, M. S. (2023). The effect of technology-oriented differentiated instruction on motivation to learn science. International Journal of Instruction, 16(1). https://doi.org/10.29333/iji.2023.16153a Lai, M. K., & Schildkamp, K. (2013). Data-based decision making in education: challenges and opportunities (pp. 9–21). Springer. Lavania, M., & Nor, F. B. M. (2020). Barriers in differentiated instruction: A systematic review of the literature. Journal of Critical Reviews, 7(6), 293–297. https://doi.org/10.31838/jcr.07.06.51 Leppan, R. G., Botha, R. A., & Van Niekerk, J. F. (2018). Process model for differentiated instruction using learning analytics. South African Computer Journal, 30(2). https://doi.org/10.18489/sacj.v30i2.481 Lightweis, S. K. (2013). College success: A fresh look at differentiated instruction and other student-centered strategies. College Quarterly, 16(3). https://eric.ed.gov/?id=EJ1018053 Mahdavi Kia, S., Eskandari Najarkalaei, F., & Hatami, J. (2022). Optimizing the differential teaching method based on Kirkpatrick's educational evaluation model. In Proceedings of the 7th International Conference on Novel Research in Psychology, Social Sciences, Educational Sciences, and Teaching. https://civilica.com/doc/1489561 [In Persian]. Midgette, E. (2023). Refugee students’ writing in a new language: Implications for differentiated writing instruction (pp. 169–184). Migrations and Diasporas. https://doi.org/10.1108/978-1-83797-146-620231011 Mirata, V., Hirt, F., Bergamin, P., & van der Westhuizen, C. (2020). Challenges and contexts in establishing adaptive learning in higher education: findings from a Delphi study. International Journal of Educational Technology in Higher Education, 17(1). https://doi.org/10.1186/s41239-020-00209-y Montebello, M., Pinheiro, P., Cope, B., Kalantzis, M., Haniya, S., Tzirides, A. O., Amina, T., & Searsmith, D. (2018). Enriching online education through differentiated learning. In Proceedings of the 4th International Conference on Higher Education Advances (HEAd’18). https://doi.org/10.4995/head18.2018.8019 Pande Nyoman, S., Ni Nyoman, P., & Made Hery, S. (2022). The implementation of teaching english using differentiated instruction in senior high school during covid-19 pandemic. Jurnal Pendidikan Bahasa Inggris Undiksha, 10(1), 46–52. https://doi.org/10.23887/jpbi.v10i1.49840 Park, V., & Datnow, A. (2017). Ability grouping and differentiated instruction in an era of data-driven decision making. American Journal of Education, 123(2), 281–306. https://doi.org/10.1086/689930 Reigeluth, C. M., Beatty, B. J., & Myers, R. D. (2016). Instructional-design theories and models (Volume IV). The learner-centered paradigm of education. Routledge. Reis, S. M., & Renzulli, J. S. (2018). The five dimensions of differentiation. International Journal for Talent Development and Creativity, 6(1), 87–94. https://eric.ed.gov/?id=EJ1296874 Richey, R. C. (2013). Encyclopedia of terminology for educational communications and technology. Springer. Roy, A., Guay, F., & Valois, P. (2013). Teaching to address diverse learning needs: Development anvalidation of a differentiated instruction scale. International Journal of Inclusive Education, 17(11), 1186–1204. https://doi.org/10.1080/13603116.2012.743604 Santangelo, T., & Tomlinson, C. A. (2009). The application of differentiated instruction in postsecondary environments: Benefits, challenges, and future directions. International Journal of Teaching and Learning in Higher Education, 20(3), 307–323. https://www.isetl.org/ijtlhe/pdf/IJTLHE366.pdf Scalise, K. (2007). Differentiated e-learning : five approaches through instructional technology. International Journal of Learning Technology, 3(2), 169–182. https://doi.org/10.1504/IJLT.2007.014843 Sen, A., & Leong, C. K. C. (2019). Technology-enhanced learning BT - Encyclopedia of education and information technologies (A. Tatnall (Ed.); pp. 1–8). Springer International Publishing. https://doi.org/10.1007/978-3-319-60013-0_72-1 Sun, Y., & Xiao, L. (2024). Research trends and hotspots of differentiated instruction over the past two decades (2000-2020): A bibliometric analysis. Educational Studies, 50(2), 186–202. https://doi.org/10.1080/03055698.2021.1937945 Suprayogi, M. N., Valcke, M., & Godwin, R. (2017). Teachers and their implementation of differentiated instruction in the classroom. Teaching and Teacher Education, 67, 291–301. https://doi.org/10.1016/j.tate.2017.06.020 Tahiri, J. S., Bennani, S., & Idrissi, M. K. (2017). diffMOOC: Differentiated learning paths through the use of differentiated instruction within MOOC. Int. J. Emerg. Technol. Learn., 12(3), 197–218. https://doi.org/10.3991/ijet.v12i03.6527 Tan, A. J. Y., Davies, J., Nicolson, R. I., & Karaminis, T. (2023). A technology-enhanced learning intervention for statistics in higher education using bite-sized video-based learning and precision teaching. Research and Practice in Technology Enhanced Learning, 18, 1–27. https://doi.org/10.58459/rptel.2023.18001 Tomlinson, C. A. (2001). How to differentiate instruction in mixed-ability classrooms. ASCD. Tomlinson, C. A. (2015). Teaching for excellence in academically diverse classrooms. Society, 52(3), 203–209. https://doi.org/10.1007/s12115-015-9888-0 Tomlinson, C. A. (2017). How to differentiate instruction in academically diverse classrooms. ASCD. Turner, W. D., Solis, O. J., & Kincade, D. H. (2017). Differentiating instruction for large classes in higher education. International Journal of Teaching and Learning in Higher Education, 29(3), 490-500. https://eric.ed.gov/?id=EJ1151047 Van Alphen, E., & Bakker, S. (2016). Lernanto: Using an ambient display during differentiated instruction. In Proceedings of the 2016 CHI Conference on Human Factors in Computing Systems (pp. 2334–2340). https://doi.org/10.1145/2851581.2892524 Williams, M., Merritt, J., Opperman, A., Porter, J., & Erlenbeck, K. (2012). Learning about genetic inheritance through technology-enhanced instruction. Science Scope, 36(2), 69–73. https://eric.ed.gov/?id=EJ1000779 Woolfolk, A. (2010). Educational psychology: global edition. New Jersey: Pearson Education International.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 207 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 127 |