تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,762 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,222,820 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,752,130 |
بررسی پاسخهای آوایی گویشوران دو گونۀ تهرانی و اصفهانی به فشار زمانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 14، شماره 2 - شماره پیاپی 27، مهر 1401، صفحه 1-24 اصل مقاله (1.78 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2023.134154.1700 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رافعه خوشخو1؛ بتول علی نژاد* 2؛ عادل رفیعی2؛ وحید صادقی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبانشناسی، گروه زبانشناسی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه زبانشناسی، دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار زبانشناسی، گروه مترجمی زبان انگلیسی، دانشکده ادبیات ،دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در زبانها و گونهها محل دقیق همترازی نقاط گذار F0 با ساخت زنجیرهای گفتار متفاوت است (Ladd, 2008). تفاوتهای بینزبانی و بینگونهای آنقدر کوچک و جزئی است که نمیتوان بازنمود زیرساختی را مشخص ساخت. هدف از پژوهش حاضر بررسی راهکارهایی است که گویشوران دو گونه (اصفهانی و تهرانی) در واکنش به فشار زمانی ناشی از کاهش رسایی پایانه در چارچوب واجشناسی خودواحد وزنی نظریه پیرهامبرت (1980) استفاده میکنند. بدین منظور از 20 گوبشور اصفهانی و20 گوبشور تهرانی خواسته شد که سه واژه تکیهبر که همراه با کاهش رسایی پایانه بودند را در جایگاه تکیۀ زیروبمی هسته دو بار تکرار کنند. در بررسی و تحلیل دادهها سه پارامتر نوایی دیرش رسایی پایانه حاوی تکیة زیروبمی، زمانبندی یا همترازی و الگوی منحنی آهنگ عمدتاً مدنظر بود. نتایج نشان داد که گویشوران گونۀ اصفهانی در تولید منحنی افتان-خیزان زمان بیشتری را بکار گرفتهاند و از راهکار زیرهدف استفاده کردهاند. پدیده زیرهدف، منجر به وقوع زودهنگام با دامنه زیروبمی کمتر بر روی واحدهای واجی گشتهاست. در حالیکه در گونۀ تهرانی، گویشوران در تولید منحنی افتان از پدیده تراکم استفادهکردهاند. بدین معنی که گویشور در تولید منحنی سریعتر عمل کرده و حرکت F0 بهطور کامل ولی در مدت زمان کوتاهی انجام گرفتهاست. بنابراین منحنی آهنگین الگوی افتان به طور کامل و با سرعت بالا تولید گشتهاست. گویشوران هر دو گونۀ اصفهانی و تهرانی در تولید منحنی خیزان، از پدیده کوتاهسازی یا ترخیم استفادهکردهاند، بدین معنی که حرکت F0 کوتاه گشته و تنها نسخۀ ناقصی از منحنی آهنگین تولید شده؛ ولی سرعت حرکت F0 تغییر نکرده است. بنابراین، درمجموع میتوان گفت که تنوع در انتخاب راهکارهای گویشوران دو گونه در پاسخ به فشار زمانی، مسئلهای زبانویژه و گونهویژه است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دیرش رسایی پایانه؛ تکیه زیروبمی؛ زمانبندی یا همترازی؛ فشار زمانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گویشوران گونۀ زبانی مختلف در تولید جملات مشابه، الگوی منحنی اهنگین مختلفی را بکار میگیرند. یکی از عوامل تاثیرگذار در تولید منحنیهای آهنگ، زمان لازم و در دسترس برای بازنمایی منحنی است. در هنگام تولید منحنی آهنگ، حرکت بسامد پایه F0 به حداقل مقدار زمانی لازم و قابل دسترس برای بازنمایی نیازمند است (Xu, & Sun, 2002). برای آنکه تکیه زیروبمی به طور کامل تظاهر آوایی داشته باشد و نواختهای آن در نقاط زنجیرهای مورد انتظار ظاهر شود، باید بین تکیۀ زیروبمی مدنظر و مرز پایانی کلمه یا تکیه زیروبمی مجاور، حداقل دو هجا (هجای بدون تکیه) فاصله وجود داشته باشد (Araniti et al. 1998). هنگامیکه بین هجای تکیهبر واژه تکیهبر و هجاهای تکیهبر بعد یک هجا (تحت فشار) فاصله وجود داشته باشد، در این حالت با فشار زمانی روبرو هستیم. در واقع، دامنه فشار زمانی[1] وابسته به فضای موجود بین اهداف نواختیL و H است و تولید و همترازی اهداف نواختی، تحت انباشتگی نواخت است (Pierrehumbert, 2000). بهطور مثال، در زبانهای آهنگین چون زبان انگلیسی، ساخت هجایی در عبارتهای Kitten skittish و Lion Roaring مشابه است، اما به علت بیواک بودن اکثر همخوانها در عبارت Skittish Kitten، زمان کمتری برای بازنمایی تکیه زیروبمی پیشهسته و تکیه زیروبمی هسته در پیدارد. در حالیکه، در عبارت Lion Roaring به علت واکدار بودن واجها، زمان بیشتری برای بازنمایی تکیه زیروبمی پیشهستۀ و تکیه زیروبمی هستۀ در پیدارد. زمان در دسترس برای بازنمایی اهداف نواختی L و H در عبارت time Black بعلت عدموجود هجای تکیهبر، کمتر از عبارت Skittish Kitten است (Silverman & Pierrehumbert, 1990) بنابراین، فضای کوتاهتری بین تکیه زیروبمی هستهای و لبۀ گروه آهنگین وجود دارد. کاهش زمان تولید اهداف نواختی به علت دیرش کوتاه واحدهای واجی و انباشتگی نواخت ناشی از فشار زمانی، منجر به تفاوتهایی در گفتار سریع نسبت به گفتار معمولی یا گفتار شمرده میشود. این موضوع را میتوان بر اساس این فرضیه توجیه کرد که فشار زمانی تکیه زیروبمی بعدی یا نواخت مرزی مجاور چون: هجا، واژه یا مرز گروه آهنگین، هجای تکیهبر بعدی (تکیه زیروبمی پیشهسته یا هسته) در شناسایی محل قله و زمانبندی نواختی نقش اساسی دارند و فشار حاصل از انباشتگی نواخت در زمان محدود بر همترازی اهداف نواختی تاثیر میگذارد. در واقع، کوتاهتر بودن فضا در بازنمایی زنجیره واحدهای واجی رسا منجر به بازنمایی زودهنگام تکیۀ هستهای و نواخت مرزی تحت فشار خواهد شد (Grabe, 1998a). فشار زمانی در شرایطی که ساختار واجی به دلیل سرعت بالای گفتار تغییر میکند و یا به دلیل وجود تنها چند صدای واکدار از گسترة واکداری کمتری برخوردار است، بر منحنیهای آهنگ تاثیر میگذارد (Ohl & Pfitzinger, 2009). فشار زمانی به طور عمده متشکل از چند راهکار اقتصادی است. به گفتۀ هنسن[2] (2017: 32-37) گویشوران در شرایطی که فشار زمانی وجود دارد، از پاسخهای آوایی متفاوتی استفاده میکنند که در یکی از این سه مقوله قرار میگیرد: 1) گویشوران از کوتاهسازی[3] یا ترخیم[4] استفاده میکنند، بدین معنی که حرکت F0 کوتاه میشود و گویشور تنها نسخۀ ناقصی از منحنی آهنگین را تولید میکند ولی سرعت حرکت F0 تغییر نمیکند. 2) گویشوران از پدیده تراکم[5] استفاده میکنند. بدین معنی که سریعتر عمل میکنند و حرکت F0 به طور کامل ولی در مدت زمان کوتاهی انجام میگیرد و منحنی آهنگین به طور کامل و با سرعت بالا تولید میگردد. 3) گویشوران زمان بیشتری را بکار میگیرند، که منجر به وقوع زودهنگام با دامنه زیروبمی کمتر بر روی واحدهای واجی میگردد. به این پدیده زیرهدف[6] گفته میشود. شکل (1) راهکارهای اقتصادی را که گویشوران در پاسخ به فشار زمانی به کار میگیرند، نشان میدهد:
شکل 1- راهکارهای فشار زمانی (Hanssen, 2017: 36) Fig 1-Time pressure strategies (Hanssen, 2017: 36)
در شکل (1) ستونها پدیده ترخیم، زیرهدف و تراکم را در الگوی افتان، الگوی خیزان، الگوی افتان- خیزان ترسیم مینمایند. خطوط خاکستری رنگ منحنی F0نشاندهندۀ، بخش پایانه رسا با واکه بلند است. درحالیکه، خطوط نقطهچین سیاه رنگ منحنی F0 نشاندهنده بخش پایانه رسای با واکه کوتاه است. پیکانها و قیچی نشاندهنده تاثیر فشار زمانی بر منحنی F0 است. همانطور که مشاهدهمیشود ،گویشوران در تولید منحنیها با الگوی افتان، الگوی خیزان، الگوی افتان- خیزان در ستون کوتاهسازی یا ترخیم، تنها نسخۀ ناقصی از منحنی آهنگین را تولید کردهاند و حرکت F0 (بسامد پایه) کوتاه شده است. در ستون دوم شاهد پدیدۀ زیرهدف بودهایم. در هنگام تولید منحنیهای مختلف، شاهدکاهش دامنۀ زیروبمی بودهایم. در ستون سوم که نشاندهندۀ پدیده تراکم[7] است. گویشوران در تولید الگوهای مختلف آهنگ، منحنی آهنگ را به طور کامل و با سرعت بالا تولید کردهاند. از آنجا که محل دقیق همترازی اهداف نواختی L و H در ساخت زنجیرهای گفتار از یک زبان به زبان دیگر و از یک گونه به گونۀ دیگر متفاوت است (Ladd, 2008)، تفاوتهای بینزبانی و یا بینگونهای گاه آنقدر کوچک و جزئی است که نمیتوان بازنمود زیرساختی مشخصی از همترازی اهداف نواختی فراهم ساخت. در این پژوهش، در پی پاسخ تظاهرآوایی به راهبردهایی هستیم که گویشوران دو گونه (اصفهانی و تهرانی) در واکنش به فشار زمانی ناشی از کاهش رسایی در گروه آهنگ مدیریت میکنند. یعنی، گویشوران هر یک از این دو گونه زبانی از چه راهبردهای آهنگین برای مقابله با فشار زمانی استفاده میکنند. بر این مبنا، پس از مقدمه، در بخش دوم آرای پژوهشگران پیشین در حوزه فشار زمانی معرفی میشود. در بخش سوم، مبانی نظریه پژوهش در زمینۀ واجشناسی خود واحد وزنی ارائه می شود و در بخش چهارم تلاش میکنیم تا با تحلیل دادههای آزمایشگاهی، تحلیلی از راهکارهای گویشوران دو گونه فارسی اصفهانی و فارسی تهرانی در واکنش با فشار زمانی ارائه دهیم. در بخش پایانی، افتههای مقاله به اختصار ارائه می شود.
اریکسون[8] و آلسترمارک[9] (1972) بهمنظور بررسی تأثیر دیرش واکه بر منحنی فرکانس پایۀ واکه تکیهبر، دادههایی بیمعنا و ساختگی را در زبان سوئدی مورد بررسی قرار داده و دو فرضیة ترخیم و انطباق سرعت[10] را در این خصوص مطرح نمودند. آنها نخستین افرادی بودند که راهکارهای ترخیم و انطباق سرعت (ساختاربندی مجدد منحنیها به لحاظ زمانی) را به عنوان راهکارهای رایج تطابق منحنیهای آهنگ در پاسخ به دیرشهای متفاوت واکداری را مطرح نمودند. به عقیدة آنان راهکار ترخیم، زمانی رخ میدهد که شروع منحنی افتان F0 واکة کوتاه با منحنی فرکانس پایۀ واکه بلند به لحاظ سطح بسامد پایه یکسان است، اما صرفاَ زودتر از منحنی فرکانس پایۀ واکه بلند به پایان میرسد، بدین معنا که بخش پایانی آن بریده و یا ترخیم میشود. در انطباق سرعت نیز شروع منحنی افتان 0f واکة کوتاه با منحنی فرکانس پایۀ واکه بلند همسطح است، اما با سرعت بیشتری پایان مییابد، که در این صورت ساختاربندی مجدد منحنی نواختی به دلیل دیرش کوتاهتر واکه را شاهد هستیم. در این بررسی دیرش واکههای هجای تکیهبر به طور نظاممند دستکاری شده و تغییرات در شکل منحنی بسامد پایه این واکهها باتوجه به متغیرهایی چون طول واکه، طول کلمه و واکداری همخوان بعدی بررسی شدهاست. طبق نتایج این پژوهش کاهش دیرش واکه تغییر در مراحل آغازین منحنی F0 ندارد؛ اما منجر به ترخیم پایانی میگردد و هیچگونه تطابق سرعت نیز در این منحنیها مشاهده نمیشود.
شکل 2- برگرفته از اریکسون و آلسترمارک (1972:51) Fig 2- Adapted from Erickson and Alstermark (1972, 51).
بَنِرت[11] و بِردوارد-ینسن[12] (1975) در بررسی بازنماییهای گویشمحور تکیه در زبان سوئدی دادههای واقعی و معنادار را مورد بررسی قرار دادند تا اطلاعات جامعتری را درخصوص تأثیر دیرش واکه بر منحنیهای F0 واکة تکیهدار تکیة نواختی در زبان سوئدی ارائه دهند. آنها در این پژوهش شواهدی را در تأیید هر دو فرضیة ارائهشده توسط اریکسون و آلسترمارک (Erikson & Alstermark, 1972) ارائه نموده و اصطلاح «تراکم» را به جای اصطلاح «تطابق سرعت» به کار بردند. به اعتقاد بَنِرت و بِردوارد-ینسن (1975: 17) یک منحنی متراکم، منحنی است که در بخش افتان یا خیزان با سرعت بیشتری تولید میشود و رسیدن به مقادیر مطلق بیشینة F0 و یا کمینة F0 منحنیهای بلند برای آن الزامی نیست. هنسن، پیترز[13] و گاسنهاون[14] (2007) با انجام آزمایش تولیدی به بررسی راهکارهایی که گویشوران هلندی در ارتباط با سه منحنی زیروبمی هستهای بسیار رایج: منحنی افتان، خیزان و افتان- خیزان بکار گرفتهاند، پرداختند. در این سه نوع منحنی زیروبمی، هجاهای پایانی گروه در بخش پایانۀ هجا از میزان رسایی متفاوتی برخودار بودند. نگارندگان در تحلیل منحنیهای افتان و خیزان دریافتند که گویشوران تاحدودی از راهکار ترکیبی (ترخیم و تراکم زمانی) بکار گرفتهاند، اما در تحلیل منحنی افتان- خیزان، دامنۀ زیروبمی وابسته به بخش رسایی پایانهاست. بدین معنا که با کاهش دامنۀ زیروبمی، رسایی بخش پایانهکاهش یافته و تراکم دامنه در هر سه منحنی زبان هلندی مشاهده گردید. پیترز و فیتزینگر[15] (2008) در یک پژوهش اداراکی، به مطالعة درک منحنیهای آهنگ پایان گروه پرداخته و به طور خاص تأثیر تغییرات دیرش واکداری و دیرش F0 در درک وجه جمله؛ به عبارتی وجه خبری و یا پرسشی را مورد مطالعه قرار دادهاند. طبق یافتههای حاصل از این بررسی دیرش واکداری 50 میلیثانیه برای انتقال منحنیهای مرتبط به لحاظ ارتباطی کفایت میکند؛ در واقع منحنیهای خیزان F0 دو نیمنواخت و یا بیشتر وجه پرسشی را القا کرده و افتانهای 0f یک یا چند نیمنواخت وجه خبری را منجر میشود. یک منحنی خیزان در پایان پارهگفت با دیرش F0 ثابت برای دو یا چند نیمنواخت و دیرش واکداری حداقل 50 میلیثانیه وجه پرسشی را القا میکند. حتی در دیرشهای 20 یا 30 میلیثانیه نیز تعداد قابل توجهی از شنوندگان قادر به شناسایی وجه جمله هستند. به نظر میرسد که دیرش F0در پیشبینی وجه جملة درکشده بهتر از شیب F0 عمل میکند. اوهل[16] و فیتزینگر (2009) پیرو مطالعات گریب[17] (1998a) درخصوص راهکارهای تطابق ترخیم و تراکم در زبان آلمانی، آزمایشی مشابه را با دادههای برخوردار از گسترة کاهش یافتة واکداری در جملات پرسشی، خبری و فهرستها انجام دادهاند. توجه آنها عمدتاً متمرکز بر بررسی تأثیر ساختارهای واجی متفاوت بر بازنمود منحنیهای آهنگ افتان و خیزان پایان پارهگفت بوده است. در واقع، آنها به دنبال پاسخ این پرسش بودند که بازنمودهای آوایی مقولات واجی آهنگین در کلمات پایان گروه آهنگی با گسترة محدود واکداری_ کلمات با واکداری کمتر_ چه تفاوتهایی با بازنمود آوایی مقولات آهنگین در کلمات پایان گروه با واکداری کامل دارند؟ طبق نتایج حاصل از این بررسی تنوعات قابل توجهی در رابطه با چگونگی تطابق منحنیهای آهنگ با میزان مورد نظر از واکداری وجود دارد؛ بدین صورت که این راهکارها در گروههای مختلف از کلمات متفاوت هستند. اوهل و فیتزینگر (2009) به نقل از ایساچنکو[18] و شادلیچ[19] (1966) بیان داشتهاند که دیرش F0 یک نیمنواخت نیز برای به دست دادن برجستگی قابل درک یک هجا کافی است و فرض میشود که دیرش F0 واقعی زمانی به کار میرود که گویشور بخواهد معانی احساسی و عاطفی را با آهنگ منتقل کند. هنسن (2017) در فصل سه رسالۀ دکتری خود به بررسی تنوعات منطقهای در پاسخهای آوایی به فشار زمانی در منحنیهای هستهای پایان گروه آهنگین در چندین گونة زبانی هلند پرداختهاست. به منظور بررسی تأثیر فاصلة مرز گروه آهنگین بعدی بر بازنمود آوایی منحنی، بخش پایانهکلمات تکهجایی پایان گروه آهنگین از میزان رسایی متفاوتی برخوردار بودند. نتایج بررسی نشان داد: اگر دیرش بخش رسا کوتاهتر باشد، نواخت افتان- خیزان کمتر به کار میرود و در حوزة آوایی تطابقها را میتوان به سه دستة عمده تقسیم نمود. اولاً، گویشوران برخی از گونهها با کوتاهسازی حرکات زیروبمی پایانی از راهکار ترخیم استفاده میکنند و با زیرهدف قرار دادن نواخت بم از نواخت افتان- خیزان، از راهکار زیرهدف بهره میبرند. ثانیاً، گویشوران با متراکم نمودن منحنی زیروبمی سریعتر عمل میکنند و ثالثاً، گویشوران با افزایش دیرش بخش رسا در شرایط منحنی افتان- خیزان زمان بیشتری صرف کرده و قلة منحنی افتان- خیزان را عقب میکشند. در جمعبندی این پژوهش نیز این نتیجه حاصل شدهاست که پاسخهای آوایی در این شرایط گویشویژه و منحنیویژه هستند و همچنین در منحنی خیزان، پاسخها عمدتاً به ترکیب واجی هجای تکیهدار وابسته است. صادقی (2017) به بررسی ماهیت واجی نقاط گذار F0 (همترازی اهداف نواختی به صورت تابعی از ساخت هجایی و زنجیرهای هجای تکیهبر) و تاثیر جایگاه تکیۀ کلمه بر سطح فرکانس و همترازی اهداف نواختی در زبان فارسی پرداخته است. یافتههای وی نشان داد که نواختهای L و H تکیه زیروبمی کلمات با تکیه پیش ما قبل پایانی به شکل پایدار به ترتیب با آغاز هجای تکیهبر و آغاز واکۀ بدون تکیۀ بعد همترازی دارد. بنابراین، قلۀ H با مرز پایانی کلمه انطباق ندارد و نواخت H به لحاظ آوایی با کمی تاخیر نسبت به مرز پایانی هجای تکیهبر روی زنجیرۀ آوایی ظاهر میشود و دیرش و تغییرات شیب زیروبمی، هماهنگ با ساخت زنجیرهای گفتار و به طور مشخصتر با نقاط انطباق زنجیرهای تغییر میکند. همچنین، تاثیر جایگاه تکیۀ کلمه بر سطح ارتفاع هر دو نواخت H و L در بافتهای تکیهای و نواختی مختلف ثابت است و براین اساس، اهداف نواختی در محیطهای تحت فشار (فشار زمانی یا نواختی ناشی از مرز پایانی کلمه یا تکیه زیرو بمی بعد) تضعیف نمیشود. به طور کلی، در زبان فارسی در صورت عدم وجود فشار نوایی ناشی از مرز واحد نوایی هر دو نواخت تکیه زیروبمی پیشهسته به طور منظم و پایدار با نواحی زنجیرهای مشخص در ساخت زنجیرهای گفتار منطبق میشود و این انطباق زنجیرهای صرف نظر از تغییرات ساخت هجایی یا زنجیرهای گفتار ثابت و پایدار باقی میماند. وی اشاره کردهاست برخلاف مطالعات آهنگ فارسی، شواهدی دال بر وجود نشانه ستاره در ساخت نوایی تکیه زیروبمی پیشهستۀ در زبان فارسی وجود ندارد و در زبان فارسی، الگوی تکیه زیروبمی پیشهستۀ (H+L) است، چرا که یافتههای بهدستآمده با دیدگاه اولیه نظریه خودواحد وزنی مطابقت ندارد و نواخت L، رفتار آوایی نواخت پیشرو را ندارد (فاصله نواختL از نواخت H بعد ثابت نیست). به عبارتی، ثبات L نسبت به H در بافتهای تکیهای و نواختی مختلف بیشتر است و نواخت H مستقل از L در نقطه زنجیرهای مشخصی واقع میشود. درحالیکه انتظار داریم ثبات نواخت آوایی نواخت ستارهدار از نواختهای بدون ستاره بیشتر باشد و در کلمات یکهجایی یا چندهجایی با تکیۀ آغازی، که در آن فضای زنجیرهای کافی برای تظاهر آوایی نواخت L وجود ندارد، *H+L بهصورت تکیۀ تکنواختی *H تظاهر مییابد.
در این پژوهش، آهنگ کلام دو گونه فارسی اصفهانی و فارسی تهرانی در چارچوب نظریۀ خودواحد وزنی آهنگ انجام میگردد. هدف اصلی نظریة خودواحد وزنی توصیف و تبیین تغییرات آوایی پیوسته در منحنی زیروبمی گفتار است. به گفتۀ لد (1996) ساخت آهنگ گفتار در این رویکرد، به صورت توالی از دو نواخت L و H بازنمایی میشود. به عبارتی، ساخت آهنگ مرتبط با زنجیرهای از رویدادهای موضعی با نقاط مشخص در زنجیرۀ واحدهای آواییاست. نواخت L نواخت پایین و H نواخت بالا را درآهنگ نشان میدهند. همچنین، در این نظریه اهداف نواختی میتواند معرف نواختهای کناری یا تکیههای زیروبمی باشند. نواختهای کناری به صورت نواخت مرزنما و نواخت گروه تظاهر مییابند. تکیه زیروبمی میتواند سرنخ عینی درکی برای تکیه یا برجستگی باشد ولی در وهله نخست یک ویژگی آهنگی است که بر طبق اصول نظام نوایی مرتبط با هجاهای خاصی قرار میگیرد. ولی تکیه واژگانی، برحسب برجستگی ادراکی مرتبط با هجاهاست. تکیه زیروبمی برحسب جایگاهشان در منحنی آهنگ به تکیه زیروبمی هسته و تکیه زیروبمی پیشهسته تقسیم میشوند. در بیشتر نظامهای زبانی آخرین تکیه زیروبمی پارهگفتار، تکیه زیروبمی هسته در خوانش بینشان پارهگفتار است. با وجود این، در برخی زبانها تکیة زیروبمی هسته لزوماً در جایگاه پایانی گروه آهنگ قرار نمیگیرد (, 2008Ladd Pierrehumbert,1980 & ). نشانة ستاره در نظریة خودواحد وزنی به مفهوم انطباق نواخت با هجای تکیهبر کلمه یا گروه تکیهای است. بنابراین، وقوع تکیة زیروبمی *L روی کلمهای در ساخت آهنگ گفتار به معنای آن است که هجای تکیهبر آن کلمه با نواخت پایین تولید میشود و برعکس وقوع تکیة زیروبمی *H روی آن کلمه به معنای آن است که هجای تکیهبر آن با نواخت بالا تولید میشود. در تکیههای زیروبمی دونواختی، نواخت ستارهدار، با هجای تکیهبر کلمه انطباق دارد و نواخت بدون ستاره با کمی فاصله قبل یا بعد از آن ظاهر میشود. اگر نواخت بدون ستاره قبل از نواخت ستارهدار واقع شود، به آن نواخت «پیشرو» و اگر این نواخت بعد از نواخت ستارهدار قرار گیرد، به آن نواخت «دنباله» گفته میشود. درییشتر توصیفات مبتنی بر نظریۀ خودواحد وزنی دو رویداد تکیه زیروبمی(پیشهسته و هسته) و نواخت مرزی (نواخت کناری و نواخت مرزنما) اهمیت زبانشناختی دارند. به گفتۀ لد (2008) تکیۀ زیروبمی هسته به لحاظ نوایی در جایگاه قویتری نسبت به تکیۀ زیروبمی پیشهسته قرار دارد و میزان برجستگی نوایی تکیۀ هسته از تکیۀ پیشهسته بیشتر است. ترکیب هر یک از انواع تکیة زیروبمی با نواختهای کناری و مرزی، به تولید آهنگهای متفاوتی منجر میشود. برای مثال، وقتی نواخت کناری -L و نواخت مرزنمای L% بعد از تکیة تکنواختی هستة *H قرار میگیرد، منحنی افتان تولید میشود، ولی وقتی نواخت کناری H- و نواخت مرزنمای H% بعد از همین نواخت واقع میشود، منحنی خیزان به دست میآید.
پژوهش حاضر از نوع آزمایشگاهی وگردآوری دادهها از طریق اجرای مکالمه صورت گرفته است. شرکتکنندگان این پژوهش شامل ۲۰ گویشور (10مرد و 10 زن) گونۀ تهرانی و 20 گویشور(10مرد و 10 زن) گونۀ اصفهانی هستند. بازۀ سنی گویشوران بین ۲۰ تا ۴۰ سال است و میزان تحصیلات آنها نیز از دیپلم تا کارشناسی ارشد است. لازم به ذکر است که گویشوران از نظر شنوایی سالم تکزبانه و تلفظ واضحی داشتند و به گونه محاورهای صحبت میکردند. از نظر گروه اجتماعی تلاش شدهاست که گروه همسانی از گویشوران انتخاب شود. از گویشوران خواسته شد که هر یک از واژههای هدفyɑr/ yɑm/ yɑb) ) را به صورت کاملاً بی نشان در جمله زیر قرار دهند. تعداد کل جملههای آزمایش شامل 240جمله است. 1- man ɡoftam ye yɑr resɪd. 3 واژه× 1 جایگاه بافتی × 1 حالت (تحت فشار) ×10 گویشور ×2 نوع جنسیت × 2 گونۀ زبانی × 2 تکرار= 240داده در این پژوهش، بهمنظور راهکارهای موثر در واکنش به فشار زمانی در دو گونه اصفهانی و تهرانی از چارچوب واجشناسی خودواحد وزنی نظریه پیرهامبرت (1980) استفاده گردید. گفتارها با نرخ نمونهبرداری 22050 هرتز ضبط شدهاند. دادههای پژوهش در نرمافزار پرات نسخه 12. 2. 6 مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت. اندازهگیری مقادیر مربوط بهصورت خودکار توسط اسکریپ praat.Prosody Pro انجام شد (Xu, 2013). برای ثبت نواخت در منحنی زیروبمی از نظام نشانه گذاری توبی [20] که مجموعه از نشانگرهای نواختی و مرزی است، استفاده شد Pierrehumbert,1980)). برای انجام این آزمایش، پیکرهای شامل 3 واژه تکیهبر ساختگی طراحی شدند. با توجه به پژوهش نیماسادات تهرانی (2007:77) فعلهای «رسیدن، ریختن و آمدن» جزء فعلهای لازم در زبان فارسی هستند. این نوع فعلها، اگر فاعل نامشخص داشتهباشد،آخرین هجا از فاعل تکیه زیروبمی هسته را دریافت میکند. لازم بذکر است که در این پژوهش، واژههای هدف یکهجایی در جایگاه فاعل نامشخص قرار داشتهاند و فعل جملات حاوی واژه تکیهبر، فعل «رسیدن» بود و جنبه آوایی واژههای هدف یکهجایی شامل یار (همخوان پایانه درگروه روان)، یام (همخوان پایانه در گروه خیشومی) و یاب (همخوان پایانه در گروه انسدادی) به ترتیب کاهش رسایی داشتهاند. بعبارتی،آغازه واژههای هدف ثابت و دنباله واژههای هدف به ترتیب رسایی آنها کاهش مییابد.
1-4. تحلیل دادههای آوایی لازم به ذکر است نگارنده در طراحی دادهها و تحلیل آماری دنبالهرو مدل رسالۀ هنسن (2017) است. پیش از آنکه به بررسی اطلاعات جدول (1) بپردازیم، باید گفته شود که در جدول زیر، t بیانگر زمان پایانی همخوان پایانه، V))t بیانگر زمان آغاز هسته واژه تکیهبر، (t(C بیانگر زمان آغاز پایانه واژه تکیهبر و E(t) بیانگر زمان پایان پایانه واژه تکیهبر است.
جدول 1- متغیرهای وابسته و نحوه محاسبه آنها Table 1- Dependent variables and how to calculate them
طبق جدول (1) برای بررسی فشار زمانی در دو گونه اصفهانی و تهرانی، از طریق سه واژه تکهجایی «یار/ یام/ یاب» در جملات خبری، دو متغیر دیرش و زمانبندی یا همترازی در نظر گرفته شدهاست. در بخشهای پیشرو، برای بررسی متغیر دیرش، دیرش رسایی پایانه در سه منحنی افتان، افتان-خیزان و خیزان مورد بررسی قرارگرفت. برای بررسی متغیر زمانبندی یا همترازی، از تأخیر قله، قله نسبی، تأخیر دره و دره نسبی استفاده شد. تأخیر قله و قله نسبی در منحنیهای افتان و افتان- خیزان و تأخیر دره و دره نسبی در منحنی خیزان مورد بررسی گرفت. دادههای پژوهش طوری طراحی شدندکه تمامی متغیرهای آوایی و ساختاری موثر بر فرکانس و زمانبندی وقوع نواختها، دیرش واژههای تکیهبر را شامل شود. به منظور استخراج دادهها، چهار لایه شبکه متنی ساختهشد. در لایه اول، واژهها به دقت مشخص شدند. سپس در لایه دوم، دیرش رسایی پایانه واژه تکیهبر برچسبگذاری گردید و در لایه سوم، فاصله قله تا آغاز پایانه هسته_ تأخیرقله_ بر اساس نشانهگذای لایه اول و دوم و همچنین نوع الگوی منحنی تعیین گردید. در لایه چهارم با توجه به نوع الگوی منحنی تأخیر دره _نشانه عددی 9_ مشخص گردید. در لایه پنجم نیز دیرش F0 اندازهگیری شد.که نشانه عددی 10 ، 11 و12 نشانگر دیرش F0 است.
شکل 3- شکل موجی و منحنی زیروبمی در پارهگفتار «یه یار رسید» که توسط گویشور زن اصفهانی خوانده شده و در آن گروه اسمیِ«یار » (فاعل نامشخص) دارای الگوی افتان و دارای تکیۀ زیروبمی L*+H است. Fig 3- The waveform and pitch contour in "ye yɑr resid" is produced by a female Isfahani speaker, in which the noun group "yɑr" (subject) has fall pattern and has L*+H pitch accent. شکل 4- شکل موجی و منحنی زیروبمی در پارهگفتار «یه یام رسید» که توسط گویشور مرد اصفهانی خوانده شده و در آن گروه اسمیِ «یام » (فاعل نامشخص) دارای الگوی خیزان و تکیۀ زیروبمی L*+H است. Fig 4- The waveform and pitch contour in "ye yɑm resid" is produced by a male Isfahani speaker, in which the noun group "yɑm" (subject) has rise pattern and has L*+H pitch accent. شکل 5- شکل موجی و منحنی زیروبمی در پارهگفتار «یه یاب رسید» که توسط گویشور مرد اصفهانی خوانده شده و در آن گروه اسمیِ«یاب » (فاعل نامشخص) دارای الگوی پیچیده افتان- خیزان و تکیۀ زیروبمی L*+H است. Fig 5- The waveform and pitch contour in "ye yɑb resid" is produced by a male Isfahani speaker, in which the noun group "yɑb" (subject) has fall-rise pattern and has L*+H pitch accent.
همان طور که مشاهده میشود، وجه اشتراک تکیۀ زیروبمی واژههای هدف همراه با کاهش رسایی این است که نواخت H در واژه تکیهبر منطبق بر محدودۀ زنجیره آوایی است. بطور کلی، مطالعۀ واژههای پژوهش نشان داد که همترازی نواخت L در تمامی الگوهای تکیهای و نواختی، تقریباً ثابت بوده و عمدتاً همتراز با آغاز هجای تکیهبر است و نواخت H در تمامی واژهها وقوع زودهنگام داشته و در داخل زنجیرۀ آوایی هجای تکیهبر قرار گرفته است.
2-4. تحلیل آماری در پژوهش حاضر، ابتدا دادههای پرت[21] مربوط به فشار زمانی مشخص و حذف شدند. دادههای پرت در مبحث آمار، به دادههای گفته میشود که با دیگر دادههای هم گروه فاصلۀ چشمگیری داشتهاند. بعبارتی، تفاوت درخور ملاحظهای با بقیه اعضای نمونهای که در آن اتفاق افتادهاست، داشته باشند. سپس، برای بررسی اثر فشار زمانی در واژههای هدف، مدل خطی تأثیر آمیخته[22] مورد استفاده قرار گرفت که در آن گونه زبانی به عنوان عامل تصادفی[23] و واژه به عنوان عامل ثابت[24] در نظر گرفته شد. به منظور مقایسه دوتایی متغیرهای وابسته در واژههای تکیهبر از تصحیح بنفرونی[25] استفاده شد. برای بررسی فشار زمانی در گونه اصفهانی و گونه تهرانی سه واژه تکیهبر تکهجایی «یار/ یام/ یاب» (yɑr/ yɑm/ yɑb) در جملات خبری به کار گرفته شد.
1-2-4. دیرش رسایی پایانه در این پژوهش، رسایی پایانه سه واژه تکیهبر«یار/ یام/ یاب» اندازهگیری شد تا مشخص شود که آیا در این واژهها افزایشی تدریجی در دیرش رسایی پایانه آنها دیده میشود یا خیر. به طوریکه در جدول (3) مشخص شده است، اثر نشاندهنده تاثیر دیرش رسایی سه واژه تکیهبر بر فشارزمانی است که در دو گونه اصفهانی و تهرانی سه واژه تکیهبر به صورت معنیداری بر رسایی پایانه تأثیر گذاشتهاند (05/0p<):
جدول 2- مقایسه و تأثیر واژه بر دیرش رسایی پایانه در منحنیهای افتان، افتان-خیزان، و خیزان گونههای اصفهانی و تهرانی Table 2- Comparison and effect of the target word on sonorant rime in fall, fall-rise, and rise of Isfahani and Tehrani varieties
بر اساس دادههای جدول (2)، مقایسه رسایی پایانه واژههای هدف در منحنی افتان نشان میدهد که در گونه اصفهانی تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یام»، «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی به جز تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یام»، تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. مقایسه دیرش رسایی پایانه واژههای هدف در منحنی افتان-خیزان نشان میدهد که در هر دو گونه اصفهانی و تهرانی بجز تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یام»، تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. مقایسه دیرش رسایی پایانه واژههای هدف در منحنی خیزان مشخص میکند که در گونه اصفهانی به جز تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یام»، تفاوت دیرش رسایی پایانه در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. این در حالی است که در گونه تهرانی تفاوت دیرش رسایی پایانه تنها در واژههای «یام-یاب» معنیدار است و این تفاوت در واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار نیست. در شکلهای (6)، (7) و (8) مقایسه میانگین دیرش رسایی پایانه در واژههای هدف «یار/ یام/ یاب»در منحنیهای افتان، افتان-خیزان و خیزان در هر دوگونۀ زبانی همراه با میلههای خطا قابل مشاهده است:
شکل 6- میانگین دیرش رسایی پایانه در واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در منحنی افتان Fig 6- The average of sonorant rime in the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in fall contour
شکل 7- میانگین دیرش رسایی پایانه در واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در منحنی افتان-خیزان Fig 7- The average of sonorant rime in the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in fall-rise contour
شکل 8- میانگین دیرش رسایی پایانه در واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در منحنی خیزان Fig 8- The average of sonorant rime in the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in rise contour
شکلهای میلهای فوق نشان میدهند که در منحنی افتان و منحنی خیزان هر دو گونه اصفهانی و تهرانی دیرش رسایی پایانه به ترتیب در واژه «یام» بیشتر از واژههای «یار و یاب» است (یام> یار> یاب). اما در منحنی افتان -خیزان دیرش رسایی پایانه به ترتیب در واژههای «یار» بیشتر از واژههای «یام و یاب» است (یار> یام> یاب). لازم به ذکر است که میلههای خطا در شکلهای فوق بیانگر سطح معنیداری بین واژهها است.
2-2-4. تفاوت دیرشی بین منحنی ساده (افتان) و منحنی پیچیده (افتان-خیزان) هر چند هر دو منحنی افتان و افتان- خیزان الگوی نوایی یکسان L*+H L دارند. اما، در مقایسه با منحنی افتان، منحنی افتان-خیزان پیچیدهتر است. دلیل این امر آن است که در تولید منحنی افتان-خیزان به جای دو زیروبمی، سه زیروبمی وجود دارد. پاسخ به وجود فشار زمانی در دو منحنی این است که دیرش رسایی در جایی که در آن منحنی افتان-خیزان شکل میگیرد، افزایش پیدا میکند. جدول (3) نشان میدهد که نوع منحنی به صورت معنیداری بر رسایی پایانه تأثیر میگذارد (05/0p<):
جدول 3- تأثیر منحنی افتان و افتان-خیزان بر دیرش رسایی قافیه Table 3- The effect of fall and fall-rise contour on sonorant rime
لازم به ذکر است درجه آزادی و مقدار آماره در نوع منحنی افتان 35 و در منحنی افتان-خیزان 9 در گونه اصقهانی بوده است و درجه آزادی و مقدار آماره در در نوع منحنی افتان 70 و در منحنی افتان-خیزان 11 در گونۀ تهرانی بودهاست. همانگونه که در جدول (3) مشخص است، نوع منحنی از نظر سادهبودن و پیچیدهبودن بر میانگین دیرش رسایی پایانه تأثیرگذار است، بهطوری که در دوگونه اصفهانی و تهرانی میانگین دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان-خیزان از میانگین دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان طولانیتر است.
3-4. انطباق همترازی یا زمانبندی تحت تأثیر فشار زمانی[26] تحت فشار زمانی به دلیل پیچیدگی منحنی، گویشوران ممکن است تولید منحنی افتان- خیزان را زودتر از منحنی افتان شروع کنند؛ دلیل این موضوع آن است که گویشوران برای تولید منحنی افتان- خیزان زمان بیشتری را به دست بیاورند. برای نشان دادن این موضوع، دادههای مربوط به قله نسبی در منحنیهای افتان و افتان-خیزان جدول (4) ارائه شده است:
جدول 4- تأثیر منحنی افتان و افتان-خیزان بر همترازی نسبی قله[27] Table 4- The influence of fall and fall-rise on the relative alignment
نتایج جدول (4) نشان میدهد که دو گونه تهرانی و اصفهانی نوع منحنی به صورت معنیداری بر دیرش رسایی پایانه تأثیر گذار است (05/0p<). این موضوع مؤید این است که دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان-خیزان به صورت معنیداری طولانیتر از دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان میباشد. همچنین، در جدول (5) تأثیر نوع منحنی را بر قله نسبی در دو گونه تهرانی و اصفهانی نشان میدهد که در آنها قله در منحنی افتان-خیزان زودتر از قله در منحنی افتان شروع میشود. شکل (9) نیز این تفاوت را به خوبی نشان میدهد:
شکل 9- میانگین همترازی نسبی قله در منحنیهای افتان و افتان-خیزان در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 9- The mean relative alignment in fall and fall-rise in two varieties of Isfahani and Tehrani
موضوع دیگر دربارۀ فشار زمانی این است که فشار زمانی ممکن است زمانبندی یا همترازی اهداف نواختی را به دلیل مجاورت با یک مرز گروه آهنگین بعدی[28] تحت تأثیر قرار دهد. در ادامه، این مسئله به صورت جداگانه در منحنیهای افتان، افتان-خیزان و خیزان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1-3-4. افتان نتایج جدول (5) نشان میدهد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی واژه (نوع رسایی واژه) بر زمانبندی قله تأثیر معنیدار دارد (05/0p<):
جدول 5- مقایسه و تأثیر واژه بر تأخیر مطلق قله[29] و همترازی نسبی قله[30] در منحنی افتان در گونههای اصفهانی و تهرانی Table 5- Comparison and effect of the target word on the absolute alignment and the relative alignment in the fall contour in Isfahani and Tehrani varieties
طبق دادههای جدول (5)، در گونه اصفهانی مقایسه تأخیر قله بین واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان میدهد که تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام»، «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار نیست. در گونه تهرانی، مقایسه تأخیر قله بین واژههای هدف نشان میدهد که تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار نیست؛ ولی در واژههای «یام-یاب» معنیدار است. همچنین، نتایج جدول (5) نشان میدهد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی، واژه (نوع رسایی واژه) به صورت معنیداری بر زمانبندی یا همترازی قله نسبی تأثیرگذار بوده است (05/0p<). مقایسه همترازی نسبی قله در گونه اصفهانی بین واژههای «یار/ یام/ یاب» مشخص میکند که تفاوت در قله نسبی واژههای «یار-یام»، «یام-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی، مقایسه همترازی نسبی قله بین واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان میدهد که تفاوت در قله نسبی واژههای «یار-یام» معنیدار نیست؛ اما این تفاوت در واژههای «یار-یاب« و «یام-یاب» معنیدار است. شکل (10) نشان میدهد که در واژههای هدف با رسایی کمتر (یاب)، تمایل به تشکیل زودتر قله نسبت به واژههایی با رسایی بیشتر (یار و یام) وجود دارد:
شکل 10- همترازی مطلق قله در منحنی افتان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 10- The absolute alignment in fall contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
بر اساس نتایج جدول (5) و بررسی شکل(10) مشخص میشود، تفاوت چندان زیادی بین همترازی نسبی قله در واژههای هدف گونه اصفهانی وجود ندارد؛ اما این تفاوت در گونه تهرانی بیشتر است. اگر زمانبندی یا همترازی قله به عنوان بخشی از رسایی پایانه محاسبه شود، به نظر تفاوت همترازی نسبی قله در واژههای هدف باید کمتر باشد. نتایج جدول (5) و شکل (11) نشان میدهند که در هر دو گونه همترازی نسبی قله تحت تأثیر واژه قرار میگیرد. گویشوران محل قله را با توجه به دیرش رسایی پایانه زمانبندی میکنند و آن را حدود 20 تا 30 درصد در پایانه هجا قرار میدهند:
شکل 11- همترازی نسبی قله در منحنی افتان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 11- The relative alignment in fall contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
2-3-4. افتان-خیزان دادههای جدول (6) مشخص میکند که در دو گونه اصفهانی و تهرانی اثر واژه بر زمانبندی قله معنیدار است (05/0p<):
جدول 6- مقایسه و تأثیر واژه بر تأخیر مطلق قله[31] و همترازی نسبی قله[32] در منحنی افتان-خیزان درگونههای اصفهانی و تهرانی Table 6- Comparison and effect of the target word on the absolute peak delay and the relative alignment in fall-rise contour in Isfahani and Tehrani varieties
بر اساس نتایج آماری جدول (6)، در گونه اصفهانی مقایسه تأخیر قله بین واژههای «یار/ یام/ یاب» مشخص میکند که تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام»، «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی، مقایسه تأخیر قله بین واژههای هدف نشان میدهد که تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار است؛ اما در واژههای «یام-یاب» معنیدار نیست. همچنین، نتایج نشان میدهد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی، واژه (نوع رسایی واژه) به صورت معنیداری بر زمانبندی قله نسبی تأثیرگذار بوده است (05/0p<). مقایسه محل نسبی قله در دو گونه اصفهانی و تهرانی بین واژههای «یار/ یام/ یاب» مشخص میکند که تفاوت در قله نسبی واژههای یار-یام معنیدار نیست؛ اما این تفاوت در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. شکل (12) نشان میدهد که تمایل به تشکیل زودتر قله در واژههای هدف با رسایی کمتر (یاب) نسبت به واژههایی با رسایی بیشتر(یار و یام) وجود دارد. نتایج شکل (12) و جدول (6) نشان میدهد که در هر دو گونه اصفهانی و تهرانی، قله واژه «یار» با رسایی بیشتر نسبت به قله دو واژه «یام و یاب» با رسایی کمتر، به صورت معنیداری دیرتر تشکیل میشود. این در حالی است که در هر دو گونه اصفهانی و تهرانی، قله واژه «یام» با رسایی بیشتر نسبت به قله واژه «یاب» با رسایی کمتر، زودتر تشکیل میشود.
شکل 12- همترازی مطلق قله در منحنی افتان-خیزان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 12- The absolute alignment in the fall-rise contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
به منظور اینکه مشخص شود که آیا زمانبندی یا همترازی قله با رسایی پایانه مرتبط است یا خیر، باید محل قله بهعنوان بخشی از رسایی پایانه محاسبه شود. نتایج جدول (6) و شکل (13) نشان میدهند که در هر دو گونه اصفهانی و تهرانی همترازی نسبی قله تحت تأثیر واژه قرارگرفته است.
شکل 13- همترازی نسبی قله در منحنی افتان-خیزان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 13- The relative alignment in the fall-rise contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
3-3-4. خیزان همانگونه که جدول (7) نشان میدهد، در دو گونه اصفهانی و تهرانی، واژه اثری معنیدار بر زمانبندی مطلق دره دارد (05/0p<):
جدول 7- مقایسه و تأثیر واژه بر تأخیر مطلق دره[33] و همترازی نسبی دره[34] در منحنی خیزان در گونههای اصفهانی و تهرانی Table 7- Comparison and effect of the target word on the absolute valley delay and the relative valley location in rise contour in Isfahani and Tehrani varieties
درجه آزادی و مقدار آماره در نوع منحنی خیزان در گونه اصفهانی 57 و در گونۀ تهرانی 15 بوده است. جدول (7) و شکل (14)، در گونه اصفهانی مقایسه تأخیر دره بین واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان میدهد که تفاوت در تأخیر دره واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار نیست؛ اما این تفاوت در «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی، مقایسه تأخیر دره بین واژههای هدف نشان میدهد که تفاوت در تأخیر دره واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار است؛ اما در واژههای «یام-یاب» معنیدار نیست.
شکل 14- همترازی مطلق دره در منحنی خیزان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 14- The absolute valley location in the rise contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
دادههای جدول (7) و شکل (15) نشان میدهد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی، واژه به صورت معنیداری بر زمانبندی یا همترازی دره نسبی تأثیرگذار بوده است (05/0p<). مقایسه محل نسبی دره در گونه اصفهانی بین واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان میدهد که تفاوت در دره نسبی واژههای «یار-یام» معنیدار نیست، اما این تفاوت در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی، مقایسه محل نسبی دره واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان میدهد که تفاوت در دره نسبی واژههای «یار-یام» و «یام-یاب» معنیدار است؛ ولی این تفاوت در واژههای «یار-یاب» معنیدار نیست.
شکل 15- همترازی نسبی دره در منحنی خیزان واژههای هدف «یار/ یام/ یاب» در دو گونه اصفهانی و تهرانی Fig 15- The relative valley location in the rise contour of the target words "yɑr/yɑm/yɑb" in Isfahani and Tehrani varieties
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر فشار زمانی بر پارامترهای نوایی دیرش رسایی پایانه، همترازی و الگوی منحنی بود. در راستای انجام این مهم با بررسی دادههای پژوهش این نتیجه حاصل شد در دو گونه اصفهانی و تهرانی سه واژه تکیهبر به صورت معنیداری بر رسایی پایانه تأثیر گذاشتهاند (05/0p<) و دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان و منحنی خیزان در هر دو گونه اصفهانی و تهرانی به ترتیب در واژه «یام» بیشتر از واژههای «یار و یاب» است (یام> یار> یاب). اما در منحنی افتان -خیزان دیرش رسایی پایانه به ترتیب در واژههای «یار» بیشتر از واژههای «یام و یاب» است (یار> یام> یاب). نتایج آماری مربوط به پارامتر وجود فشار زمانی در بین دو منحنی منحنی ساده (افتان) و منحنی پیچیده (افتان-خیزان) نشان داد که نوع منحنی از نظر ساده بودن و پیچیده بودن بر میانگین دیرش رسایی پایانه تأثیرگذار است، بهطوری که در دوگونه اصفهانی و تهرانی میانگین دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان-خیزان از میانگین دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان طولانیتر است. همچنین، انطباق همترازی تحت تأثیر فشار زمانی به دلیل پیچیدگی منحنی نشان دادکه گویشوران، تولید منحنی افتان- خیزان را زودتر از منحنی افتان شروع میکنند. همچنین، دادههای مربوط به بررسی تاثیر مرز گروه آهنگین بعدی بر فشار زمانی در منحنیهای افتان، افتان-خیزان و خیزان در دو گونه اصفهانی و تهرانی نشان داد: در منحنی افتان، نوع رسایی واژه بر همترازی قله تأثیر معنیدار داشته است. این موضوع مؤید آن است که دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان-خیزان به صورت معنیداری طولانیتر از دیرش رسایی پایانه در منحنی افتان است. همچنین، تأثیر نوع منحنی بر همترازی قله نسبی در دو گونه تهرانی و اصفهانی نشان داد که در آنها قله در منحنی افتان-خیزان زودتر از قله در منحنی افتان شروع میشود. تفاوت چندان زیادی بین همترازی نسبی قله در واژههای هدف گونه اصفهانی وجود ندارد؛ اما این تفاوت در گونه تهرانی بیشتر است. در هر دو گونه، محل قله در همترازی نسبی تحت تأثیر واژه قرار دارد وگویشوران محل قله را با توجه به دیرش رسایی پایانه زمانبندی و انطباق میکنند و آن را حدود 20 تا 30 درصد در پایانه هجا قرار دادهاندکه نشاندهنده وقوع دیرهنگام نواخت H در محدودۀ پایانه هجاست. مقایسه دادههای تأخیر قله بین واژهها در منحنی افتان-خیزان درگونه اصفهانی نشان داد که تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام»، «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است و در گونه تهرانی، تفاوت در تأخیر قله واژههای «یار-یام» و «یار-یاب» معنیدار است؛ اما در واژههای «یام-یاب» معنیدار نیست. همچنین، نتایج نشان داد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی، نوع رسایی واژه به صورت معنیداری بر همترازی قله نسبی تأثیرگذار بوده است (05/0p<). مقایسه همترازی نسبی قله در دو گونه اصفهانی و تهرانی بین واژههای «یار/ یام/ یاب» مشخص کرد که تفاوت در قله نسبی واژههای «یار-یام» معنیدار نیست؛ اما این تفاوت در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. مقایسه دادههای دره نسبی بین واژهها در منحنی خیزان نشان داد که در دو گونه اصفهانی و تهرانی، واژه به صورت معنیداری برهمترازی دره نسبی تأثیرگذار بوده است (05/0p<). مقایسه همترازی نسبی دره در گونه اصفهانی بین واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان داد که تفاوت در دره نسبی واژههای «یار-یام» معنیدار نیست؛ اما این تفاوت در واژههای «یار-یاب» و «یام-یاب» معنیدار است. در گونه تهرانی، مقایسه همترازی نسبی دره واژههای «یار/ یام/ یاب» نشان داد که تفاوت در دره نسبی واژههای یار-یام و یام-یاب معنیدار است؛ ولی این تفاوت در واژههای «یار-یاب» معنیدار نیست. به طور خلاصه، این نتایج نشان میدهد که انطباق زمانبندی یا همترازی به لحاظ آوایی زبانویژه و منحنیویژه است. یافتههای پژوهش همسو با دیدگاه اوهل و فیتزینگر (2009) و هنسن (2017) است. گویشوران گونۀ اصفهانی در تولید منحنی افتان-خیزان زمان بیشتری را به کار گرفتهاند و از راهکار زیرهدف استفاده کردهاند. پدیده زیرهدف، منجر به وقوع زودهنگام با دامنه زیروبمی کمتری بر روی واحدهای واجیگشته است. به عبارتی، تغییر در انطباق همترازی اهداف نواختی و انقباض واحد واجی را به دنبال داشتهاست. در حالیکه در گونۀ تهرانی، گویشوران در تولید منحنی افتان از پدیده تراکم استفادهکردهاند. بدین معنی که گویشور در تولید منحنی سریعتر عمل کرده و روند تغییرات فرکانس پایه به طور کامل ولی در مدت زمان کوتاهی و با سرعت یستری انجام گرفتهاست. بنابراین، منحنی آهنگین الگوی افتان به طور کامل و با سرعت بالا تولید گشته است.گویشوران هر دو گونۀ اصفهانی و تهرانی در تولید منحنی خیزان، از پدیدۀ کوتاهسازی یا ترخیم استفادهکردهاند، بدین معنی که حرکت F0 کوتاه گشته و تنها نسخۀ ناقصی از منحنی آهنگین را تولید کرده؛ ولی سرعت حرکت F0تغییر نکرده است. بنابراین، درمجموع میتوان گفت که تنوع در انتخاب راهکارهای گویشوران دو گونه در پاسخ به فشار زمانی، مسئلهای زبانویژه و گونهویژه است. طبق مشاهدات نگارندگان در عمدة دادههای مورد بررسی به نظر میرسدکه انتخاب گویشوران در تنوعات الگوی منحنی به اندازه کافی نظاممند بودهاست. به گفتۀ اوهل و فیتزینگر (2009) انتخاب در تنوع منحنیهای خاص دارای راهبرد و نظاممندی خاص است و این مسئله مطلق نیست.
[1] time pressure [2] J. Hanssen [3] shortcut [4] truncation [5] compression [6] undershoot [7] compression [8] Y. Erikson [9] M. Alstermark [10] rate adjustment [11] R. Bannert [12] A. Bredvad-Jensen [13] J. Peters [14] C. Gussenhoven [15] H. Pfitzinger [16] C. Ohl [17] E. Grabe [18] A. V. Issatchenko [19] H. J. Schadlich [20] Tones and Break Indices [21] Outlier [22] Linear Mixed Effect Model [23] random factor [24] fixed factor [25] Bonferroni correction [26] timing adjustments under time pressure [27] relative peak alignment [28] upcoming intonational phrase [29] absolute peak delay [30] relative peak location [31] absolute peak delay [32] relative peak location [33] valley delay [34] relative valley location | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Araniti, A., Ladd, D. R., and Mennen, I. (1998). Stability of tonal alignment: the case of Greek prenuclear accents. Journal of Phonetics 26, 3-25.
Bannert, R. and Bredvad-Jensen, A. (1975). Temporal organization of Swedish tonal accent: The effect of vowel duration. Working papers 10, Phonetics Laboratory, Department of General Linguistics, Lund University (pp. 1-36) Sweden: University of Sweden Press.
Erikson, Y. and Alstermark, M. (1972). Fundamental frequency correlates of the grave word accent in Swedish: the effect of vowel duration. STL, Quarterly Progress and Status Report 2(3), 53-60.
Grabe, E. (1998a). Comparative intonational phonology: English and German. PhD thesis, Max Planck Institute.
Hanssen, J., Peters, J., and Gussenhoven, C. (2007). Phrase-final pitch accommodation effects in Dutch. In J. Trouvain & W. J. Barry (Eds), Proceedings of the 16th International Congress of Phonetic Sciences (pp. 1077-1080). Saarbrücken: University of Saarbrücken Press.
Hansen, J. (2017). Regional variation in the realization of intonation contours in the Netherlands. PhD thesis, Utrecht University.
Issatchenko, A.V. and Schadlich, H.J. (1966). Untersuchungen uber die deutsche Satzintonation, Stud. Grammatica 7, 7-64.
Ladd, D.R. (1996). Intonational phonology. Cambridge: Cambridge University Press.
Ladd, D.R. (2008). Intonational phonology (2nd ed.). Cambridge: Cambridge University Press.
Ohl, C. and Pfitzinger, H. (2009). Compression and truncation revisited. INTERSPEECH 2009, 2451-2454.
Peters, B .and Pfitzinger, H. (2008). Duration and F0 interval of utterance-final intonation contours in the perception of German sentence modality. Proceedings of the Annual Conference of the International Speech Communication Association, INTERSPEECH (pp. 65-68). Helsinki: University of Helsinki Press.
Pierrehumbert, J. B. (1980). The phonetics and phonology of English intonation. PhD thesis, MIT.
Pierrehumbert, J. B. (2000). Tonal elements and their alignment. In M. Horne (Ed.), Prosody: Theory and Experiment. Studies Presented to Gosta Bruce (pp. 11-26). Dordrecht: Kluwer.
Sadat-Tehrani, N. (2007). The intonational grammar of Persian. PhD thesis. University of Manitoba.
Sadeghi, V. (2017). The timing of pre nuclear pitch accents in Persian. Journal of International Phonetic Association 49(3), 1-25.
Silverman, K. and Pierrehumbert, J. B. (1990). The timing of prenuclear high accents in English. In J. Kingston and M. Beckman (Eds.), Papers in laboratory phonology I (pp. 72-106). Cambridge: Cambridge University Press.
Xu, Y. (2013). ProsodyPro — A Tool for Large-scale Systematic Prosody Analysis. In Proceedings of Tools and Resources for the Analysis of Speech Prosody (TRASP 2013), Aix-en-Provence, France. 7-13
Xu, Y. and Sun, X. (2002). Maximum speed of pitch change and how it may relate to speech. Journal of the Acoustical Society of America 111, 1399-1413. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 353 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 303 |