تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,620,952 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,496,101 |
اهمیت چینهنگاری و روند مهاجرت خانوادة Miscellaneidae در پالئوژن نئوتتیس نمونة پژوهش: حوضة سیستان، جنوب شرق ایران | |||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | |||
مقاله 7، دوره 36، شماره 3 - شماره پیاپی 80، مهر 1399، صفحه 97-118 اصل مقاله (2.08 M) | |||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2020.121205.1144 | |||
نویسندگان | |||
محمدنبی گرگیج* 1؛ شیما کیخا2؛ سمیه شهرکی میرزایی3 | |||
1دانشیار گروه زمین شناسی دانشکده علوم دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران | |||
2گروه آموزشی زمین شناسی-دانشکده علوم-دانشگاه سیستان و بلوچستان-زاهدان، ایران | |||
3گروه زمین شناسی-دانشکده علوم-دانشگاه سیستان و بلوچستان-زاهدان، ایران | |||
چکیده | |||
خانوادة Miscellaneidae از روزنداران کفزی بزرگ پالئوژن هستند که بهمنظور بررسی پخش و انتشار چینهنگاری و جغرافیای زیستی گذشتة آنها در حوضة نئوتتیس مطالعه شدهاند. برش چینهنگاری حرمک شامل 470 متر تناوبی از مارن، سنگآهک مارنی و سنگآهک است. با بررسی مقاطع نازک، گونههای Miscellanea miscella،Miscellanea juliettae، Miscellanites primitivus و Miscellanites minutus شناسایی شدند که سن پالئوسن پسین- ائوسن پیشین برای نهشتههای مدنظر پیشنهاد میشود. مرز پالئوسن- ائوسن با ظهور اولیة جنسهای Alveolina و Nummulites مشخص میشود که ویژگی نئوتتیس غربی در اوایل ائوسن پیشین است؛ در حالی که این نمونهها در حوضة نئوتتیس شرقی در این زمان دیده نمیشوند و فقط گونههایی از Alveolina بهصورت کمیاب در پالئوسن پسین و اوایل ائوسن و گونههایی از جنس Glomalveolina حضور دارند که به همراه جنسهای Ranikothalia و Miscellanea بیانکنندة شباهت نهشتههای برش حرمک با حوضة ایندوس و تبت در نئوتتیس شرقی است. براساس پژوهشهای انجامشده در نئوتتیس شرقی و غربی، میسلانیدآ برای نخستینبار در بیوزونهای SBZ1-SBZ2 در نئوتتیس غربی (اروپا- آفریقا) ظاهر شده است؛ در حالی که در نئوتتیس شرقی (هند- تبت و پاکستان) دیده نمیشود و در SBZ3-SBZ4 در دو حوضة نئوتتیس شرقی و غربی وجود دارد. در بیوزونهای SBZ5/6 –SBZ7 و SBZ8، این گروه در حوضة نئوتتیس غربی ناپدید شدهاند، اما در نئوتتیس شرقی در بیوزونهای SBZ5/6 فقط در ناحیة هند و پاکستان دیده و پس از آن ناپدید شدهاند. با توجه به نتایج بهدستآمده از شناسایی جنسها و گونههای این خانواده در برش چینهنگاری حرمک و شباهت فونی توالیهای بخش جنوبی حوضة سیستان با حوضة ایندوس در هند- تبت و پاکستان (نئوتتیس شرقی)، به نظر میرسد با از بین رفتن سد اقیانوسنگاشتی در پالئوسن پسین- ائوسن پیشین از حوضة نئوتتیس غربی به این ناحیه مهاجرت کردهاند. | |||
کلیدواژهها | |||
میسلانیدآ؛ پالئوسن پسین- ائوسن پیشین؛ تتیس شرقی؛ حرمک | |||
اصل مقاله | |||
مقدمه روزنداران کفزی بزرگ، گروهی از روزنداران با اندازة پوستة بزرگ و ساختمان داخلی پیچیدهاند. در پژوهشهای چینهنگاری زیستی روزنداران کفزی بزرگ پالئوژن از فسیلهایی مانند (Hottinger 1960; Drobne 1977)Alveolina ، Assilina وNummulites (Schaub 1981) برای معرفی 20 زون کفزی کمعمق (SBZ) در اقیانوس نئوتتیس غربی استفاده شده است (Serra-Kiel et al. 1998). روزنداران کفزی بزرگ (LBF= Large Benthic Foraminifera) اقیانوسنئوتتیس شرقی و غربی بهصورت مشابه تشریح شدهاند، اما یکسان نیستند (Hottinger 1971). در پالئوسن نئوتتیس غربی، ریفهای جلبکی- مرجانی غلبه دارند (Turnsek and Drobne 1998; Baceta et al. 2005; Scheibner et al. 2007; e.g., Accordi et al. 1998;)؛ در حالی که در اقیانوس نئوتتیس شرقی، LBFها غالب هستند (Zhang et al. 2013, 2011; Wan et al. 2002; Afzal et al. 2010). براساس تنوع زیاد جنس Lockhartia در پالئوسن سازند Ranikot هند، اقیانوس نئوتتیس شرقی ʺRanikothalia Seaʺ (Davies 1937) یاʺLockhartia Seaʺ (Hottinger 1998) نامیده میشود که جنوب ترکیه در غرب تا تبت و پاکستان در شرق و سومالی و مصر در جنوب (Hottinger 2007, 2014) را دربرمیگیرد. ازجمله نتایج دیگر تنوع زیاد LBFها آن است که جنس Lockhartia موقعیت کرونواستراتیگرافیک معینی را در پالئوسن اشغال میکند؛ شبیه به آن چیزی که جنسهای Alveolina، Assilina و Nummulites در ائوسن دارند؛ برای نمونه Lockhartia retiata Sander 1962 و Lockhartia praehaimei Smout 1954 بهمثابة گونههای شاخص SBZ3 پذیرفته شده است (Hottinger 2014). الگوی توزیعی روزنداران کفزی بزرگ درواقع اطلاعات کلیدی و مهمی را برای بازسازی شرایط آبوهواشناسی قدیمه، دیرینة بومشناختی و اقیانوسنگاشتی قدیمه در اختیار میگذارد (Alve and Goldston 2002). رفتار تحت کنترل رخسارهای LBFها، پتانسیل خوبی برای تطابقهای چینهنگاری زیستی در مقیاس جهانی است. بررسی توالیهای پیرامون نئوتتیس در پالئوسن- ائوسن، امکان بازسازی جغرافیای زیستی نئوتتیس را براساس روزنداران کفزی بزرگ بهویژه در سرزمینهای مدیترانهای، کارپاتین، زنجیرة بالکان، جنوب شرق آسیا، پیرینه، آپنین، آلپ، اطلس، بالتیک، کوردیلرا، ایران، عمان، سرزمینهای عربی و هیمالیا فراهم میکند (Ahmad et al. 2015). روزنداران کفزی بزرگ از پاکستان- هند (Himalayan Ranges) و اندونزی (Indo-Pacific Region) گزارش شدهاند که قطعات بزرگی از بخش شرقی نئوتتیس را تشکیل میدهند؛ در صورتی که نواحی عمدهای از ایران، عراق و عمان با بخش مرکزی نئوتتیس قابل انطباق است و نئوتتیس غربی با روزنداران کفزی بزرگ از نواحی فرانسه، اسپانیا و ایتالیا شناسایی شده است. در بسیاری از بخشهای اقیانوس نئوتتیس رسوبات پالئوسن پسین (تانسین) با پیدایش گونههای Miscellanea miscella، Ranikothalia sindensis، Ranikothalia sahni، Ranikothalia nuttali و Discocyclina ranikotensis قابل شناسایی است. پخش و انتشار روزنداران کفزی بزرگ ائوسن پیشین (ایلردین- کوئیزین) بهویژه Nummulites atacicus و Nummulites globulus در نئوتتیس شرقی، مهاجرتی را از Kohat Basin به ناحیة Asam (هند) نشان میدهد که به سمت اندونزی (Indo- Pacific) ادامه دارد. روزنداران کفزی بزرگ در پاکستان و هند، اجداد گونههای LBF ناحیة Indo- Pacific محسوب میشوند (Ahmad et al. 2015). تنوع و فراوانی روزنداران کفزی بزرگ در سند، بلوچستان، کوهات، پنجاب و ناحیة هازارا در پاکستان که به سمت شرق در هند کاهش مییابد (Rajputana، Kutch و Subathu تا ناحیة Asam)، نشاندهندة مهاجرت روزنداران به این منطقه و ارتباط مجزای بین این نواحی است. در قطعات غربی اقیانوس نئوتتیس، تنوع و فراوانی زیاد LBFها و سایر فونای ماکروسکوپی در حوضة پاریس (فرانسه) بهتدریج به سمت قطعات شرقی اقیانوس نئوتتیس کم میشود (Ahmad et al. 2015). هدف این مقاله، بررسی اهمیت چینهنگاری خانوادة Miscellaniedae و تعیین موقعیت منطقة مدنظر براساس تشابه و نزدیکی محتویات فسیلی روزنداران کفزی بزرگ و بررسی روند مهاجرت آن در حوضة تتیس (نئوتتیس شرقی و غربی) در زمان پالئوسن پسین- ائوسن پیشین است.
پالئوبایوژئوگرافی روزنداران کفزی بزرگ در نئوتتیس شرقی و غربی و وجه تمایز بین آنها طی پالئوسن، LBFها روند تکاملی متفاوتی را بین نئوتتیس شرقی (تبت، پاکستان و هندوستان) و نئوتتیس غربی (اسپانیا) نشان میدهند (Zhang et al. 2013)؛ اما در ائوسن پیشین، تکامل LBFهای کوچکتر در کل اقیانوس نئوتتیس یکسان بوده است و جنسهای Alveolina Orbitolites, Nummulites, Discocyclina, و Assilina در آن غلبه داشتهاند. در نئوتتیس شرقی، رمپهای کربناتة پالئوسن غنی از LBFها و از تولیدکنندگان اصلی کربناتها در این زمان هستند. تکامل LBFها با تنوع زیاد جنسهای Ranikothalia‚ Miscellanea‚ Daviesina‚ Kathina‚ Lockhartia‚ Operculina طی بیوزونهای SBZ3-5 قابل مشاهده است و تمایز و تفکیک اولیه بین جنسها و گونههای مختلف در این بیوزونها روی میدهد. به نظر میرسد Lockhartia بهتنهایی بهطور کامل در اقیانوس نئوتتیس شرقی و حتی برش حرمک تکامل یافته است؛ اما طی زمان پالئوسن، کربناتهای نئوتتیس غربی زیر سلطة ریفهای مرجانی- جلبکی بوده است و (Coralgal reefs) (Scheibner and Speijer 2008a) Miscellanea‚ Assilina‚ Ranikothalia‚ Daviesina‚ Glomalveolina، جنسهایی هستند که بهطور فراوان در نئوتتیس غربی گزارش شدهاند و تنوع گونهای آنها در آغاز SBZ5 روی داده است (Hottinger 1998). در نئوتتیس غربی، بازگشت دوبارة روزنداران بزرگ (LFT= Larger foraminifera Turnover) با شروع دو شکلی بالغ و اندازة پوستة بزرگ شناسایی میشود و مبین آن است که LBFها به مراحل تکاملی بالاتر راه یافته و از دو نوع راهبرد زندگی متفاوت بهرهمند شدهاند تا با تغییرات محیطی فصلی سازش یابند (Hottinger 1998). براساس بررسی برشهای Tremp و Campo در اسپانیا، LFT در مرز بین SBZ4 و SBZ5 روی داده است (Hottinger and Schaub 1961). در تبت (نئوتتیس شرقی) شواهدی از تفریق اولیه و تنوع بین جنسها و گونهها و پیدایش اولیة دوشکلی بالغ و اندازة بزرگ پوسته در بعضی LBFها از قبیل Keramosphaerinopsis haydeni (SBZ3)، Daviesina langhami (SBZ4-5)، Miscellanea miscella (SBZ5)، اشاره به این نکته دارد که LBFهای پالئوسن در نئوتتیس شرقی و مرکزی و منطقة مدنظر (شکل 4)، خیلی زودتر از LBFهای نئوتتیس غربی تکامل یافتهاند (به بیانی LFT احتمالاً در نئوتتیس شرقی خیلی زودتر از نئوتتیس غربی رخ داده است). براساس شواهد گفتهشده، LFT در کل تتیس همزمان رخ نداده است. به گفتة هاتینگر (Hottinger 1998)، LFT فقط حاصل فرایندهای تکاملی طبیعی است و ارتباطی با حادثة حداکثر گرمایشی مرز پالئوسن- ائوسن (PETM) ندارد. حادثة LFEO (Larger Foraminiferal Extinction and Origination) با ناپدیدشدگی ناگهانی همة LBFهای منفذدار- لاملار پالئوسن از قبیلMiscellanea ،Ranikothalia ،Operculina ،Lockhartia ،Kathina وDaviesina و غلبة اولیةAlveolina مشخص میشود که دیوارة پورسلانوز دارند. بررسیها نشان میدهد این حادثه با شروع برگشت انحراف مثبت ایزوتوپ کربن (CIE) قابل انطباق است (Zhang et al. 2013) که بیانکنندة مرز پالئوسن- ائوسن و SBZ4 و SBZ5 در مناطق مختلف است (شکل 4). شیبنر و اسپیجر (Scheibner and Speijer 2008a) بهصورت تجربی، تکامل متفاوت LBFهای پالئوسن بین نئوتتیس شرقی و نئوتتیس غربی را به اثر عرضهای جغرافیایی در اقیانوس تتیس نسبت دادهاند. ازنظر جغرافیای گذشته، اقیانوس تتیس نزدیک به استوا به سمت شرق قرار دارد و بهتدریج به عرضهای میانی به سمت غرب امتداد یافته است. طی پالئوسن، مرجانهای سازندة ریف قادر به تحمل افزایش درجهحرارت در عرضهای جغرافیایی پایین با توجه به گرمایش طولانیمدت زمین نبودهاند (Zachos et al. 2001) و از شرق به غرب در اقیانوس تتیس عقبنشینی کردهاند (Scheibner and Speijer 2008a) که ممکن است آشیانههای بومشناختی را (Ecological niche) برای LBFها فراهم کرده باشند تا در اقیانوس نئوتتیس شرقی توسعه یابند (Sewall et al. 2004). شرایط الیگوتروفیک بهوجودآمده در پالئوسن (Scheibner and Speijer 2008a) ممکن است سبب تسریع روند تکاملی LBFها و تفکیک اولیة جنسها و تنوع گونهای شده که دریای منحصربهفردی را به نام Lockhartia Sea به وجود آورده است؛ به هر حال آنچه درنتیجة حادثة LFEO (Large Benthic Foraminifera Extinction and Origination) و از بین رفتن Lockhartia Sea در اقیانوس تتیس شرقی روی داده است، نیاز به بررسی بیشتر دارد. با توجه به بررسی جنسهای Miscellanea، در برش حرمک چهار گونة Miscellanea miscella، Miscellanea juliettae، Miscellanites primitivus وMiscellanites minutus شناسایی شده که براساس بررسیهای انجامشده در نئوتتیس شرقی و غربی میسلانیدآ برای نخستینبار در بیوزونهای SBZ1 و SBZ2 در نئوتتیس غربی ظاهر شده است، در حالی که در نئوتتیس شرقی دیده نمیشود؛ اما در بیوزونهای SBZ3 و SBZ4 در دو حوضة نئوتتیس شرقی و غربی وجود دارد. در بیوزونهای SBZ5/6 و SBZ7/8، این گروه در حوضة نئوتتیس غربی ناپدید میشود، اما در نئوتتیس شرقی در بیوزونهای SBZ5/6 فقط در ناحیة هند- تبت، پاکستان و برش حرمک مشاهده شده است و پس از آن ناپدید میشود. این شرایط احتمالاً مبین مهاجرت گونههای مختلف خانوادة میسلانیدآ از نئوتتیس غربی به نئوتتیس شرقی است (شکل 1). با توجه به تشابه و نزدیکی مجموعههای LBF (گسترش جنسهای Ranikothalia و Miscellanea، نبود جنس Nummulites و کمبود جنس Alveolina) حوضة سیستان (برش چینهنگاری حرمک) با حوضة ایندوس (در هند و پاکستان) به نظر میرسد ازنظر جغرافیای زیستی قدیمی، حوضة یادشده با نئوتتیس شرقی در ارتباط بوده است.
شکل 1- نقشة پالئوتکتونیک مرز پالئوسن پسین- ائوسن پیشین در 55.6 میلیون سال قبل (http://www.odsn.de/odsn/ services/ paleomap/ paleomap.html) که روند مهاجرت گونههای مختلف خانوادة Miscellaneidae را از نئوتتیس غربی به سمت نئوتتیس شرقی (برش حرمک، حوضة سیستان) نشان میدهد. 1. Miscellanea miscella؛ 2. Miscellanea juliettae؛ 3. Miscellanites primitivus؛ 4. Miscellanites minutus؛ ناحیة پژوهش با مشخص شده است.
موقعیت جغرافیایی و راههای دسترسی به برش حرمک برش حرمک در 60کیلومتری شمال زاهدان در پهنة زمیندرز سیستان قرار دارد و در محدودة طول جغرافیایی 60 درجه 46 دقیقه و 59 ثانیة شرقی و عرض جغرافیایی 30 درجه 00 دقیقه و 7/54 ثانیة شمالی واقع شده است (شکل 2). این برش شامل تناوبی از مارن، سنگ آهک مارنی و سنگ آهک به ضخامت 470 متر روی سنگهای پیروکلاستیک قرار گرفته و با کنگلومرای پس از ائوسن پیشین (Moezzinasab et al. 2018) پوشیده شده است. از تعداد 300 نمونة سنگی برداشتشده، 650 برش نازک برای شناسایی جنسهای مختلف خانوادة میسلانیدآ تهیه شده است. این توالی حاوی جنسهای مختلفی از خانوادههای Pellatispirids،Ranikothalids ، Orthophragminids، Glomalveolinids و Miliolids است (Gorgij and Shahraki Mirzaei 2019).
شکل 2. نقشة زمینشناسی برش چینهنگاری حرمک در شمال زاهدان. محل برش بررسیشده با علامت مشخص شده است. (اقتباس از نقشة 1:100000 کوه دوپشتی، Manouchehri 1990)
خانوادة Miscellaneidae لوبلیش و تاپان (Loeblich and Tappan 1987) دو خانوادة Pellatospiridae و (Hanzawa 1937) Miscellaneidae متعلق به روخانوادة Nummulitacea (Sigal در مقالة Piveteau در سال 1952) را با هم ترکیب و با عنوان خانوادة Pellatispiridae معرفی کردند. دامنة چینهنگاری زیستی دو خانوادة یادشده متفاوت است؛ Miscellaneidae منحصر به پالئوسن و اوایل ائوسن است و Pellatispiridae به بارتونین پسین و ائوسن پسین تعلق دارد. تفاوتهای ساختاری نیز بین دو خانواده وجود دارد که تفکیک آنها را از یکدیگر میسر میکند (Hottinger 2009). Miscellaneidae ، گروهی از روزنداران کفزی بزرگ شاخص پالئوسن و ائوسن هستند که برای زونبندی زیستی رسوبات کمعمق دریایی استفاده میشوند. این خانواده طرح، تزئینات و معماری ساختمانی خاص خود را دارد. این ویژگیها سبب تفکیک آنها از خانوادههای نومولیتیدها و روتالیدها میشود. صدف آنها بهصورت تروکوسپیرال، پلانیسپیرال- اینولوت یا پلانیسپیرال- اولوت، یکردیفه یا چندردیفه است. در روزنداران بزرگ منفذدار دولایهای، آرایش و نظم و ترتیب حجرات، وضعیت دهانهها، شکل و وضعیت سیستمهای کانالی، از ویژگیهای خیلی مهم تشخیصی محسوب میشوند که برای شناسایی جنسها اهمیت خاصی دارند (Hottinger 2009). Miscellanea، Miscellanites، Ornatononion، Bolkarina و Miscellanoides از جنسهای مهم این خانوادهاند که گسترش وسیع جغرافیایی و جهانی دارند و در سرتاسر منطقة تتیس از اسپانیا تا شرق دور در نهشتههای پالئوسن میانی تا اوایل ائوسن پیشین دیده میشوند. تعدادی از گونههای شناساییشده عبارتاند از: Miscellanea miscella (d'Archlac and Haime 1853); Miscellanea rhomboidea Kuss and Leppig 1989; Miscellanea yvettae Leppig 1988; Miscellanea juliettae Leppig 1988; Miscellanea dukhani Smout 1954; Miscellanites primitivus (Rahaghi 1983); Miscellanites iranicus (Rahaghi 1983); Miscellanites meandrinus (Carter 1861); Miscellanites minutus (Rahaghi 1983); Ornatononion moorkensi (Hottinger 2009); Miscellanites globularis (Rahaghi 1978) and Bolkarina aksarayi Sirel 1981; Miscellanoides bramkampi (Sander 2012); Miscellanoides pruvosti (Sander 2012). این گونهها بهخوبی بررسی شدهاند و حتی دامنة گسترش آنها در چهارچوب زونبندی زیستی بهطور کامل مشخص و بهمثابة یک ابزار چینهنگاری زیستی در طول پالئوسن میانی تا ائوسن پیشین استفاده شده است (Leppig 1988; Jauhri 1998; Hottinger 2009; Sander 2012; Zhang et al. 2013, 2018; Ahmad et al. 2015)؛ (شکل 3). جنس Miscellanea پوستههای منفذدار لاملار و حجرات بهصورت پلنیسپیرال- اینولوت دارد. فورامن منفرد که بین lumina و حجرات متوالی ارتباط مستقیم برقرار میکند، شامل قوس کمارتفاعی در موقعیت interiomarginal و متقارن نسبت به سطح استوایی است؛ به گونهای که با توجه به موقعیت حاشیهای آن در دورپیچش پیشین شناسایی میشود. کف حجرات با ترکیبات شبیه به دیواره پوشیده میشود و نوعی از پوشش را تولید میکند که از زائدة سپتایی شروع میشود و ممکن است به دورپیچش پیشین متصل شود؛ از این رو تشخیص آن از لامینههای ثانوی دورپیچشهای پیشین دشوار است (Hottinger 2009). جنس Miscellanites پوستة گلبولی یا نیمهگلبولی دارد که حجرات آن بهصورت پلانیسپیرال- اینولوت آرایش یافتهاند؛ به گونهای که شکل گلبولی پوسته با ردیف مجزایی از فورامینای (foramina) چندتایی حاشیة داخلی (interiomarginal) ارتباط دارد که تشکیل حجرات طویل کمارتفاع را از یک قطب تا قطب دیگر آسان میکند؛ شبیه به آنچه در آلوئولینیدها مشاهده میشود. سطح خارجی دیوارة حجرات با سیستم کانالی ساده و همپوشان پوشیده شده که Pustuleهای قلمیشکل ایجادشده بین روزنههای کانالهای پوششی مدنظر قرار گرفتهاند. مگالوسفر کموبیش کروی است که با دوتروکونک هماندازه و همشکل ادامه مییابد (Hottinger 2009).
شکل 3- پخش و انتشار چینهنگاری تاکسونهای مختلف متعلق به خانوادة میسلانیدآ و فرضیة ارتباط فیلوژنتیکی آنها براساس فورامینا، تزئینات و ضخامت دیواره: این خانواده به دو گروه Miscellaneinae با فورامن منفرد (مانند جنس Miscellanea و Miscellanoides) و Miscellaniteinae با فورامینای چندتایی (با دو ردیف فورامینا مانند جنس Ornatononion یا یک ردیف فورامینا مانند جنس Miscellanites) تقسیم شده است؛ بهعلاوه در این دو گروه تزئینات کم با دیوارة نازک و تزئینات انبوه با دیوارة ضخیم نیز قابل مشاهده است (Hottinger 2009 با اندکی تغییرات).
جنس Miscellanoides در نمای کلی دارای پوستة نومولیتی اما نامتقارن در سطحی کاملاً اینولوت است و در سطحی دیگر، یک یا تعداد بیشتری از دورپیچشها بهصورت اولوت دیده میشود. ساختمان میکروسکوپی پوسته با لامینههای پیچشی منشوری ظریف شبیه به جنس Miscellanea است. این جنس با پوستهای که یک سطح آن اینولوت و سطح دیگر آن اولوت بوده است، باعث تشکیل پوستهای نامتقارن میشود (در سطح اینولوت، محدب و در سطح اولوت، مقعر تا مسطح است). ساختمان میکروسکوپی آن در سطح محدب شبیه به جنس Miscellanea است و طناب حاشیهای وجود ندارد؛ اما تفاوت جنس در نداشتن فیلامنتهای سپتایی است (Sander 2012). با بررسی برشهای نازک تهیهشده، گونههای Miscellanea miscella، Miscellanea juliettae، Micellanites primitivus وMiscellanites minutusشناسایی شده است که سن پالئوسن پسین- ائوسن پیشین (SBZ4-SBZ6) را پیشنهاد میکند. Miscellanea miscella بیانکنندة دامنة گسترش SBZ4-SBZ6 و Miscellanea juliettae شاخص SBZ3، Miscellanites minutus شاخص SBZ3، Miscellanites primitivus محدودة آن SBZ3 است، ولی در بعضی نقاط به نظر میرسد محدودة زمانی طولانیتر است و گسترش بیشتری دارد (Hottinger 2009)؛ (شکل 4).
مقایسة مجموعة روزنداران کفزی بزرگ پالئوسن پسین و ائوسن پیشین در نئوتتیس شرقی و نئوتتیس غربی در نئوتتیس شرقی، بیوزونهای SBZ3 و SBZ4 با افزایش تنوع ژنریکی شناسایی میشود و بازتابدهندة زمانی است که LBFها ریختشناسی جدید را تجربه میکنند (Hottinger 2001; Scheibner and Speijer 2008a). در حوضة هند (نئوتتیس شرقی)، این بیوزونها با ظهور روندهای تاکسونومی جدید شامل جنسهای Rotaliidها (Lockhartia و Kathina)، Miliolidها (Triloculina, Idalina و Quinqueloculina)، Pellatispiridها (Miscellanea)، Alveolinidها (Glomalveolina)، Coskinolinidها (Coskinon)، Spirocyclinidها (Saudia)، Dictyoconidها (Dictyoconus و Fallotella)، Nummulitidها (Ranikothalia, Assilina و Operculina) و Lepidorbitoidها (Daviesina، Orbitosiphon و Setia) آغاز میشود (Afzal et al. 2009) که این الگوی فونی قابل انطباق با سایر بخشهای تتیس اسـت (Hottinger 1997, 1998; Jauhri 1998; Serra-Kiel et al. 1998; Jauhri and Agarwal 2001; Jauhri et al. 2006; Green et al. 2008; Scheibner and Speijer 2008a, 2009; Zamagni et al. 2008; Mathur et al. 2009; Tewari et al. 2010). در برش حرمک در بیوزونهای SBZ3 و SBZ4، جنسهای Rotaliidها (Kathina)، Miliolidها (Idalina) و Pellatispiridها (Miscellanea)، Alveolinidها (Glomalveolina)، Nummulitidها (Ranikothalia) و Discocyclinidها (Discocyclina) دیده میشود که ازلحاظ فراوانی و تنوع با مجموعة فونی نئوتتیس شرقی مشابهت دارد (Afzal et al. 2009)؛ (شکل 4). بیوزونهای SBZ5و SBZ6که با سازگاری کم اجتماعات LBF و با تنوع زیاد گونهها به ثبت رسیدهاند، با بازگشت دوبارة LBFهای با راهبرد K (طول عمر زیاد و پتانسیل تولیدمثل کم) مشخص میشوند (Hottinger 1997, 2001). بررسی روزنداران کفزی در برش حرمک همانند حوضة هند (نئوتتیس شرقی) نشان میدهد اجتماعات LBF در بالاترین بخش پالئوسن پسین (SBZ4) همچنان تحت غلبة Ranikothalia و Miscellanea هستند؛ در حالی که LBFهای جدید که برای نخستینبار در این اینتروال زمانی در جاهای دیگر ظاهر شدند (نظیر گروه Assilina، Alveolina و Discocyclina) کمتر اهمیت دارند و Nummulitesها وجود ندارند. پس از آن در ائوسن پیشین تنوع تدریجی جنسهای Discocyclina, Operculina و Assilina روی داده و فرمهای جدید مانند Orbitoclypeus, Opertorbitolites و Somalina ظاهر شده است؛ در حالی که Ranikothalia ناپدید میشود و Miscellanea اهمیت کمتری در پایان بیوزونهای SBZ4 و SBZ5 دارد. اجتماعات LBFها در سایر بخشهای نئوتتیس شرقی (بهویژه حوضة هند و پاکستان) و جنوب شرق ایران در برش حرمک (Shahraki Mirzaei 2018) مشابه است.
شکل 4- پخش و انتشار چینهنگاری زیستی جنسها و گونههای مختلف خانوادة Miscellaniedae در برش حرمک
حدفاصل بیوزونهای SBZ7 و SBZ8 با افزایش اندازة روزنداران و تنوع بیشتر روندهای LBF در تتیس قابل تشخیص است (Hottinger 2001). در حوضة هند Miscellanea در SBZ7 ناپدید میشود؛ در حالی که جنسهای Assilina، Discocyclina، Operculina و Alveolina تنوع مییابند و افزایش تدریجی را در اندازه و دوشکلی بهطور واضح نشان میدهند. جنس Nummulites برای نخستینبار در SBZ8 ظاهر و یکی از تشکیلدهندههای فونی مهم این زمان محسوب میشود؛ در حالی که جنسهای Alveolina, Discocyclina, Assilina و Operculina ادامه مییابند و ضمن تنوعیافتن، روندهای تکاملی جدید را نشان میدهند. این اجتماعات روزنداران قابل مقایسه با آنهایی است که از نئوتتیس غربی گزارش شده که خود نقش زیادی در ساخت نهشتههای کربناتة پلتفرمی داشتهاند. به گفتة سراکیل و همکاران (Serra-Kiel et al. 1998) در مصر (نئوتتیس غربی) در بیوزون SBZ3، غلبة فونی با گونههای Glomalveolina primaeva، Miscellanea sp. و Discocyclina sp. و جنسهای با پوستة آگلوتینه مانند Fallotella alavensis یا Coskinon rajkae است؛ در صورتی که در بیوزون SBZ4، گونههایHottingerina lukasi ، Glomalveolina telemetensis، Glomalveolina dachelensi، Miscellanea miscella، Miscellanea rhomboidea، Assilina yvettae، Assilina azilensis، Ranikothalia nuttalli،Dictyokathina simplex و Thomasella labyrintica غلبه دارند. در نئوتتیس غربی در مرز پالئوسن- ائوسن، Miscellanidها و Ranikothalidهای اواخر پالئوسن پسین (SBZ4) با Alveolinid و Nummulitidهای ائوسن پیشین جانشین شده است که اجتماعات غالب LBFرا در نئوتتیس غربی تشکیل میدهد؛ به این پدیده، بازگشت دوبارة روزنداران بزرگ (LFT) گفته میشود (Scheibner et al. 2005; Scheibner and Speijer 2008a). همچنین نئوتتیس غربی در بیوزونهای SBZ5/6 با ظهور جنسها و گونههای Nummulites spp., Orbitolites spp.,Opertorbitolites spp. و Alveolina Alveolina vredenburgi, Alveolina regularis, Alveolina piper, Alveolina aveolina, Alveolina minervensis, Alveolina pasticillata و Alveolina ellipsoidalis شناسایی میشود. Miscellanid، Ranikothalid، Rotaliid و Miliolidها از LBFهایی هستند که در SBZ3، SBZ4 و SBZ5/6 در برش چینهنگاری حرمک غلبه دارند. این مجموعه شباهت زیادی را با مجموعة روزنداران نئوتتیس شرقی و تفاوت آشکاری را با LBFهای نئوتتیس غربی نشان میدهد. بررسی جنسهای مختلف متعلق به خانوادة میسلانیدآ در مقاطع نازک به شناسایی گونههایی منجر شد کهMiscellaniets minutus‚ Miscellanites primitivus Miscellanea juliettae‚ Miscellanea miscella‚ گویای بیوزونهای استاندارد SBZ3-SBZ6 و سن پالئوسن پسین- ائوسن پیشین برای برش مدنظر است؛ همچنین الگوی پخش و انتشار جهانی گونههای قدیمیتر از جنس Miscellanea نشان میدهد گونههای یادشده بومیحوضة نئوتتیس شرقی بودهاند (Gorgij and Shahraki Mirzaei 2019).
اهمیت جغرافیای زیستی گذشته و چینهنگاری زیستی میسلانیدآ تکامل LBFها طی پالئوژن پیشین با سازمانیافتن دوباره و طولانیمدت اجتماعات فونی پس از بحران K-T قابل شناسایی است (Boudagher-Fadel 2008)؛ به همین دلیل بررسی الگوهای تکاملی طولانیمدت LBFها در نئوتتیس شرقی ضروری به نظر میرسد. بیوزونهای SBZ1-SBZ2 با باقیماندن تعداد اندکی از گروههای LBF پس از حادثة K-T شناسایی میشود که غالباً با تاکسونهای دارای پوستة کوچک و فاقد دوشکلی قابل شناسایی است (Hottinger 1998, 2001). این بیوزونها در برش مطالعهشده رخنمون نداشته و از این رو معرفی نشدهاند. جنسهای Lockhartia، Bangiana و Ornatononion متعلق به خانوادههای Rotaliids و Miscellanids(شکل 3) در SBZ1 و SBZ2 در نئوتتیس شرقی (هند، پاکستان و احتمالاً برشحرمک) دیده نمیشوند (Adams 1970; Kureshy 1978; Jauhri 1998; Jauhrin and Agarwa 2001; Jauhri et al. 2006; Green et al. 2008; Mathur et al. 2009; Afzal et al. 2009; Tewari et al. 2010)؛ اگرچه آنها معمولاً از این اینتروال زمانی در نئوتتیس غربی گزارش شدهاند (Serra-Kiel et al. 1998). این اختلاف بالقوه در محتویات فسیلی در یک بخش به محیطهای نامساعد در نئوتتیس شرقی نسبت داده میشود که معمولاً به دلیل تهنشستنشدن کربنات خالص تا بیوزون SBZ3 ادامه مییابد (Jauhri 1998; Jauhri and Agarwal 2001; Jauhri et al. 2006; Green et al. 2008; Mathur et al. 2009; Afzal et al. 2009; Tewari et al. 2010) یا به ناتوانی تاکسونها برای رسیدن به منطقة نئوتتیس شرقی از منطقة منشأ در نئوتتیس غربی مربوط میشود (شکل 1). بیوزونهای SBZ3-SBZ4 با افزایش تنوع ژنریکی مشخص میشود و زمانی را نشان میدهد که LBFها، ریختشناسی جدیدی را تجربه میکنند (Hottinger 2001; Scheibner and Speijer 2008a). این اینتروال و بیوزونهای مدنظر در برش حرمک با ظهور روندهای تاکسونومیکی جدید شامل جنسها و گونههایی از Miscellaneidae(Miscellanea Miscella، Miscellanea juliettae، Miscellanites primitivus و Miscellanites minutus)، Alveolinids (Glomalveolina primaeva، Glomalveolina ludwigi، Glomalveolina telemetensis و Glomalveolina levis)، Rotallids (Daviesina langhami، Lockhartia haimi، Lockhartia conditi وKathina selveri)، Discocyclinids (Discocyclina dispansa، Discocyclina ranikotensis، Discocyclina sella و Discocyclina seunesi)، Nummulitids (Ranikothalia nuttalli، Ranikothalia sindensis، Ranikothalia sahni و Ranikothalia bermudezi) شناسایی میشود. این الگوی فونی با سایر بخشهای تتیس سازگاری خوبی دارد (Hottinger 1997, 1998; Jauhri 1998; Serra-Kiel et al. 1998; Jauhri and Agarwal 2001; Jauhri et al. 2006; Green et al. 2008; Schibner and Speijer 2008a, 2009; Zamangi et al. 2008; Mathur et al. 2009; Tewari et al. 2010)؛ (شکل 4 و جدول 1). گونههای قدیمی Miscellanea (برای نمونه Miscellanea juliettae و Miscellanea yvettae) همراه با Glomalveolina primaeva در اروپا سن تانسین را مشخص میکند (Leppig 1988a, b). در برش حرمک پیدایش Glomalveolina primaeva (که با نمونههای نسبتاً بزرگتر نسبت به گونة تیپ شناسایی میشود)، (شکل 4) و گونههایی مانند Miscellanites minutus، Miscellanites primitivus،Idalina sinjarica، Vania anatolica،Kathina sp. و Ranikothalia sindensis در بخش زیرین و میانی آن سن تانسین را پیشنهاد میکند که براساس طرحهای زوناسیون روزنداران بزرگ به زونهای Glomalveolina primaeva و Glomalveolina levis تعلق دارند و معادل زونهای Late P4 و مرزهای زونهای پلانکتونیک P4/P5 است (Hottinger and Drobne 1988; Hottinger 1994; Serra-Kiel et al. 1998)؛ از این رو گونههای اولیة Miscellanea در برش حرمک ازنظر سنی به تانسین نسبت داده میشود. گونة Miscellanea juliettae تا اوایل ایلردین پیشین ادامه مییابد و بنابراین دامنة سنی آن از تانسین تا پایینترین بخش ایلردین در نظر گرفته میشود. Miscellanea Miscella در افغانستان (Kaever 1970)، بخش شمال شرقی ترکیه (Sirel 1972, 1997)، منطقة سیستان ایران (Rahaghi 1983)، برش حرمک (Shahraki Mirzaei 2018; Fadakar 2018) و افقهای معادل با زون Alveolina vredenburgi (مساوی با زون Alveolina cucumiformis)، (Serra-Kiel et al. 1998; Hottinger 1998) مشاهده میشود. هاتینگر (Hottinger 1971) حضور Miscellanea miscella را در Ranikot بالایی در سند (پاکستان) در ارتباط با Alveolina vredenburgi و Ranikothalia nuttalli و در سنگهای آهکی خیرآباد و شیلهای Patala در ارتباط با Alveolinas srt و Ranikothalia nuttalli خاطرنشان کرده است. این اجتماع فسیلی معادل با زون Alveolina vredenburgi است که سن ایلردین پیشین را بیان میکند. تصویری روشن از پخش و انتشار جغرافیایی و چینهنگاری گونههای مختلف Miscellanea هنگامی به دست میآید که توالیهای فونی پالئوژن در بخشهای شرقی بهطور کامل شناسایی شوند. دربارة نبود Miscellanea miscella در اروپا به نظر میرسد ایدة لپیگ (Leppig 1988b) با توجه به اطلاعات دردسترس دربارة ایالتهای زیستی پالئوژن پیشین معتبر باشد (Hottinger 1983). تاکنون گونههای مختلفی از میسلانیدآها در تانسین ترکیه برای Miscellanea miscella شناخته شدهاند؛ در حالی که Miscellanea miscella فقط در یک محل دیده میشود (Sirel 1972, 1997). بلوکهای آهکی دارای Miscellanea miscella در ملانژهای افیولیتی ممکن است از پلتفرم کربناتة برجای ایلردین در بیرونزدگیهای سایر کشورهای خاورمیانه دیده شود. با توجه به پخش و انتشار گستردة این گونه در نئوتتیس شرقی به نظر میرسد گونة یادشده بومی بخش شرقی تتیس بوده باشد که ممکن است از یکی از گونههای قدیمیتر Miscellanea تکامل یافته و طی تانسین به سمت نواحی شرقی مهاجرت کرده باشد؛ اگرچه زمان دقیق منشأ آن نامعلوم است و ظهور و پخش و انتشار وسیع آن در سکانسهای ایلردین زیرین نشان میدهد که در نئوتتیس شرقی و نواحی غربی آسیا طی پیشروی این زمان توسعه یافته است (شکل 1). در نئوتتیس غربی (اروپا) در نواحیای که تنوع روزنداران زیاد بوده، Miscellanea miscella در رقابت با سایر روزنداران بزرگ تکاملیافته ناموفق بوده و بنابراین قادر به تشکیل کلنی نبوده است؛ تا زمانی که شرایط محیطی مناسب برای آنها فراهم شده است. به نظر میرسد اجتماعات نومولیتیدی، آلوئولینیدی و... با تنوع زیاد از تکامل سریع در مناطق کمعمق و نریتیک (کمژرفا) اروپا طی ایلردین به وجود آمدهاند و آشیانههای اکولوژیکی موجود فضای کافی را برای کلنیشدن Miscellanea فراهم نکرده است؛ به هر حال این مسئله پیش از این نیز برای بعضی روزنداران کفزی کوچک و بعضی گونههای Nummulites نیز گزارش شده است (Samanta et al. 1990)؛ از سوی دیگر، در نواحی با تنوع کمتر در نئوتتیس شرقی که در آن رقابت بین گروههای موجود خیلی کم بوده (مانند برش حرمک)، Miscellanea miscella در فضای اکولوژی دردسترس باقی مانده است و یکی از متشکلههای مهم اجتماعات روزنداران کفزی بزرگ در توالیهای ایلردین زیرین محسوب میشود. گونة Miscellanea miscella در بخشهای میانی و بالایی برش حرمک شامل توالیهای آهکی، سنگ آهک مارنی و مارن به همراه Idalina sinjarica، Ranikothalia sindensis، Ranikothalia sahni، Ranikothalia nuttalli، Daviesina langhami، Discosyclina sindensis، Discosyclina dispansa و Discosyclina sella دیده میشود که سن اواخر تانسین پسین و اوایل ائوسن پیشین (latest Thanetian- earliest Eocene) را نشان میدهد. این بخش با زون پلانکتونیک P5 همخوانی دارد (Shahraki Mirzaei 2018).
مقایسة بیوتاهای کفزی دریایی کمعمق برش حرمک با سایر توالیهای کربناتة تتیس در پالئوسن پسین- ائوسن پیشین زیستچینهنگاری برش حرمک با 4 مرحلة زیستی پلتفرم تتیس مقایسه شده است که در زیر به آنها اشاره میشود: مرحلة 1: تانسین پیشین (بیوزون SBZ3) در برش بررسیشده با مرحلة اول پلتفرم تتیس مرتبط است (Scheibner and Speijer 2008a). بررسیها نشان میدهد مرجانهای انفرادی و کلنی همراه با جلبکهای مرجانی و روزنداران میلیولید و روتالید در محیطهای کربناته در عرضهای جغرافیایی پایین تا متوسط غلبه دارند (شکل 5). به نظر میرسد اجتماعات فونی یادشده با حوضة Indus، هند و تبت همخوانی دارد که در آنها LBFها از بیوتاهای غالب با اجتماعات مرجانی- جلبکی (مرجانها و جلبکهای مرجانی) همراه است (Scheibner and Speijer 2008a, 2008b)؛ (شکل 8).
شکل 5- تصویر بعضی از مرجانهای کلنی و انفرادی برش چینهنگاری حرمک مشابه با مرحلة اول پلتفرم تتیس نشاندهندة محیطهای کربناته در عرضهای جغرافیایی پایین تا متوسط
مرحلة 2: برش بررسیشده در تانسین پسین (بیوزون SBZ4) معادل مرحلة دوم پلتفرم تتیس است (Scheibner and Speijer 2008a). در این مرحله رخسارههای تحت غلبة LBFها با سایر مکانهای تتیس در عرضهای جغرافیایی پایین از قبیل شمال شرق هند (Jauhri and Agarwal 2001; Jauhri et al. 2006; Tewari et al. 2010)، تبت و منطقة Galala در مصر قابل مقایسه هستند (Scheibner and Speijer 2008a). برش حرمک رخسارههای LBFدار ازجمله جنسهای Miscellanea،Ranikothalia (شکل 6)،خردههای مخلوط جلبکی- مرجانی و ریفهای مرجانی کومهای دارد که در محیطهای کربناتة عرضهای جغرافیایی پایین و متوسط بهصورت پراکنده دیده میشوند (برای نمونه شمال غرب هند، شمال غرب سومالی، عمان، مصر، لیبی، پلتفرم آدریاتیک، Scheibner and Speijer 2008a; Zamagni et al. 2009). ریفهای مرجانی- جلبکی همچنان از بیوتاهای اصلی کربناته در عرضهای جغرافیایی متوسط است (برای نمونه N.Calcareous Alps, W. Carpathians, Maiella, Ionian Islands، بنگرید به: Scheibner et al. 2008a)؛ (شکل 8).
شکل 6- تصاویر میکروسکوپی از LBFهای بیوزون SBZ4در برش چینهنگاری حرمک مشابه با مرحلة دوم پلتفرم تتیس Mis.: Miscellanea, Ran.: Ranikothalia
مرحلة 3: ایلردین پیشین (بیوزونهای SBZ5/6) در برش بررسیشده با قاعدة اوایل ائوسن پیشین و مرحلة سوم پلتفرم تتیسی قابل انطباق است (Scheibner and Speijer 2008a). در قلمرو تتیس، این دوره با غلبة وسیع LBFهای محیطهای کربناتة کمعمق دریایی و کاهش شدید جوامع مرجانی در عرضهای جغرافیایی پایین- متوسط، با محیطهای کربناتة تقریباً عقیم یا با مرجانهای پراکنده قابل شناسایی است (Scheibner and Speijer 2008a, 2009b)؛ (شکل 7). در طول این مدت جهش سریع آلوئولینا، نومولیتس و اوربیتولیتیدها در پلتفرمهای داخلی- میانی جایگزین انواع اجتماعات LBFهای اواخر پالئوسن پسین (برای نمونه Miscellanea و Ranikothalia) (بازگشت روزنداران بزرگ، LBF از Orue-Etxebarria et al. 2001) است؛ در حالی که محیطهای پلتفرمی میانی- خارجی تحت غلبة اپرکولینا، آسیلینا و دیسکوسیکلیناست (Scheibner et al. 2005; Scheibner and Speijer 2008a). نکتة شایان ذکر آنکه توالیهای مارنی- کربناتة برش حرمک مانند توالیهای کربناته در هند (Jauhri and Agarwal 2001; Jauhri et al. 2006; Scheibner and Speijer 2008a; Tewari et al. 2010)، ترکیبات فونی غیرعادی را نشان میدهد که LBFهای اواخر پالئوسن پسین (برای نمونه Miscellanea و Ranikhotalia) همچنان غلبه داشته است؛ در حالی که اربیتولیتیدها و آلوئولینا نادر و کمیاب بوده است و نومولیتس وجود ندارد (شکل 8).
شکل 7. تصویر میکروسکوپی SBZ5/6در برش چینهنگاری حرمک مشابه مرحلة سوم پلتفرم تتیس Ran.: Ranikothalia
مرحلة 4: با توجه به نبود نهشتههای ایلردین میانی، جوامع زیستی مربوط به بیوزونهای SBZ7-SBZ8 (برای نمونه Racey 1995; Hottinger 1997, 2001; Geel 2000; Nebelsick et al. 2005; Adabi et al. 2008) در حوضه و برش بررسیشده رخنمون ندارد و دیده نمیشود (شکل 8).
شکل 8- تکامل بیوتاهای کربناتهای دریایی کمعمق نئوتتیس در پالئوسن پسین- ائوسن پیشین (اصلاحشده از Scheibner and Speijer 2008a). بازسازی پالئوژئوگرافیک برای اشکال A-C براساس کار Hay et al. 1999 با اطلاعات اضافه از Smith et al. 1994، و برای شکل Cاطلاعات از Gaetani and Garzanti 1991 و Gingerich et al. 1997 (SBZ: بیوزونهای کفزی کمعمق).
نتیجهگیری
| |||
مراجع | |||
Accordi G. Carbone F. and Pignatti J.S. 1998. Depositional historyof a Paleogene carbonate ramp (Western Cephalonia, IonianIslands, Greece): Geologica Romana, 34: 131–205.
Adabi M.H. Zohdi A. Ghabeishavi A. and Amiri-Bakhtiyar H. 2008. Applications of nummulitids and other larger benthic foraminifera in depositional environment and sequence stratigraphy: An example from the Eocene deposits in Zagros Basin, SW Iran. Facies, 54: 499-512.
Adams C.G. 1970. A reconstruction of the East Indian Letter Classification of the Tertiary. Bulletin of the British Museum (Natural History). Geology, 19: 87-137.
Afzal J. Williams M. and Aldridge R.J. 2009. Revised stratigraphy of the lower Cenozoic succession of the Greater Indus Basin in Pakistan. Journal of Micropaleontology, 28:7-23.
Afzal J. Williams M. Leng M.J. Aldridge R.J. and Stephenson M.H. 2011. Evolution of Paleocene to Early Eocene larger benthic foraminifer assemblages of the Indus Basin, Pakistan. Lethaia, 44: 299–320.
Ahmad S. Jalal W. Ali F. Hanif M. Ullah Z. Khan S. Ali A. U. Jan I. and Rehman K. 2015. Using larger benthic foraminifera for the paleogeographic reconstruction of Neo-Tethys during Paleogene. Journal of Arabian Geosciences, 8:5095-5110.
Alve E. and Goldstein S.T. 2002. Resting stage in benthic foraminiferal propagules: a key feature for dispersal? Evidence from two shallow water species. Journal of Micropalaeontology, 21: 95-96.
Baceta J.I. Pujalte V. and Bernaola G. 2005. Paleocene coralgal reefs of the western Pyrenean basin, northern Spain: new evidence supporting an earliest Paleogene recovery of the reefal ecosystems: Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology, 224: 117–143.
BouDagher-Fadel M.K. 2008. The Cenozoic larger foraminifera: The Palaeogene. In:BouDagher-Fadel MK. (Ed.) Evolution and geological significance of largerbenthic foraminifera, Developments in Palaeontology and Stratigraphy, Elsevier, Amsterdam, 21: 297-418.
Davies L. M. 1937. Extent of the Ranikot Sea: Nature, 139: 414–415.
Drobne K. 1977. Alvéolines paléogènes de la Slovénie et de l’Istrie: Schweizerische Paläontologische Abhandlungen, 99: 1–132.
d‟Archiac E.J.A. and Haime J. 1853. Description des animaux fossiles du groupenummulitique de l’Inde. Gide et Baudry, Paris, 373 p.
Fadakar A. 2018. Microfacies, sedimentary environments and sequence stratigraphy of Eocene deposits in north of Zahedan, Hormak area, Padagi section, MSc thesis, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, 157 p.
Gaetani M. and Garzanti E. 1991. Multicyclic history of the northern India continental margin (northwestern Himalaya). The American Association of Petroleum Geologists Bulletin, 75: 1427-1446.
Geel T. 2000. Recognition of stratigraphic sequences in carbonate platform and slope deposits: empirical models based on microfacies analysis of Palaeogene deposits in southeastern Spain. Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology 155: 211-238.
Gingerich P.D. Abbas S.G. and Arif M. 1997. Early Eocene Ouettacyon parachai (Condylarthra) from the Ghazij Formation of Baluchistan (Pakistan): Oldest Cenozoic land mammal from South Asia. Journal of Vertebrate Paleontology, 17:629-637.
Gorgij M.N. and Shahraki Mirzaei S. 2019. Micropaleontology and systematic determination of Miscellaneidae family in the middle Paleocene-lower Eocene deposits in north of Zahedan, Padagi stratigraphic section, Journal of Stratigraphic and Sedimentologic Research, Isfahan University,3,76:79-98.
Green O.R. Searle M.P. Corfield R.I. and Corfield R.M. 2008. Cretaceous-Tertiary carbonate platform evolution and the age of the India-Asia collision along theLadakh Himalaya (Northwest India). The Journal of Geology, 116:331-353.
Hanzawa S. 1937. Notes on some interesting Creaceous and Tertiary foraminifera from the West Indies - Journal of Paleontology, Tulsa, 11: 110-117.
Hay W.W. DeConto R. Wold C.N. Wilson K.M. Voigt S. Schulz M. Wold- Rossby A. Dullo W.C. Ronov A.B. Balukhovsky A.N. and Soeding E. 1999. Alternative global Cretaceous paleogeography, In: Barrera E. and Johnson C. (Eds.), The evolution of Cretaceous ocean/climate systems: Geological Society of America Special Paper 332: 1-47.
Hottinger L. 1960. Über Eocäne und Paleozäne Alveolinen: Eclogae Geologicae Helvetiae, 53: 265–283.
Hottinger L. 1971. Larger foraminifera common to Mediterranean and Indian Paleocene and Eocene formations Ann. Inst. Geol. Publ. Hung- 54: 145-151.
Hottinger L. 1983. Processes determining the distribution of larger foraminifera in space and time. Utrecht Micropal. Bull., 30, 239-253.
Hottinger L. 1994. Distribution of living larger foraminifera NW of Sesoko-Jima, Okinawa, Japan: P.S.Z.N. I: Marine Ecology, 15:291-334.
Hottinger L. 1997. Shallow benthic foraminiferal assemblages as signals for depth of their deposition and their limitations. Bulletin de la Societé Géologique de France, 168: 491-505.
Hottinger L. 1998. Shallow benthic foraminifera at the Paleocene- Eocene boundary: Strata, ser. 1: 9, 61-64.
Hottinger L. 2001. Learning from the past? In: Box E. and Pignatti J. (Eds.) The Living World. Academic Press, San Diego, 4: 449-477.
Hottinger L. 2007. Revision of the foraminiferal genus Globoreticulina Rahaghi, 1978, and of its associated fauna of larger foraminifera from the late Middle Eocene of Iran: Carnets de Géologie, Notebooks on Geology, Brest, Article 2007, 06 (CG2007_A06), 51 p.
Hottinger L. 2009. The Paleocene and earliest Eocene foraminiferal Family Miscellaneidae: neither nummulitids nor rotaliids. Carnets de Géologie, Notebooks on Geology, CG2009, A06, 1-41.
Hottinger L. 2014. Paleogene larger Rotaliid Foraminifera from the Western and Central Neotethys, Springer, Berlin, 191.
Hottinger L. and Drobne K. 1988. Tertiary alveolinids: problem linked to the conception of species. Revue de Paleobiol. Spec. 2 (Benthos 86): 665-681.
Hottinger L. and Schaub H. 1961. División en pisos del Paleoceno y del Eoceno. Introducción a los pisos Ilerdiense y Biarritziense. Notas y Com. Inst. Geol. Y Min. España, 61: 199-234.
Hottinger L. Sameeni J. and Butt A.A. 1998. Emendation of Alveolina vredenburgi Davies and Pinfold 1937 from the Surghar Range, Pakistan. Dela SAZU, Ljubljana, 34(2): 155-163.
http://www.odsn.de/odsn/services/paleomap/paleomap.html.
Jauhri A.K. 1998. Miscellanea peender, 1935 (Foraminiferida) from the south shilling region, N.E. Iran. Journal of the Palaeontological Society of India, 43: 73-83.
Jauhri A.K. and Agarwal K.K. 2001. Early Palaeogene in the south Shillong Plateau, NE India: local biostratigraphic signals of global tectonic and oceanic changes. Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology, 168: 187-203.
Jauhri A.K. Misra P.K. Kishore S. and Singh S.K. 2006. Larger foraminiferal and calcareous algal facies in the Lakadong Formation of the South Shillong Plateau, NE India. Journal of the Palaeontological Society of India, 51: 51-61.
Kaever M. 1970. Die alttertiären Grossforaminiferen Südost-Afghanistans unter besonderer BerÜcksichtigung der Nummulitiden-Morphologie, Taxonomie und Biostratigraphie. Münsterische Forschungen zur Geologie und Paläontologie, Münster, Heft, 16/17, 1-400.
Kureshy A.A. 1978. Tertiary larger foraminiferal zones of Pakistan. Revista Española de Micropaleontologia, X, 467-483.
Kuss J. and Leppig U. 1989. The early Tertiary (Middle- Late Paleocene) limestones from the western Gulf of Suez, Egypt - Neues Jahrbuch Geologie und paläontologie, Abhandlungen, Stuttgart, Band 177, Heft 3: 289-332.
Loeblich A.R. and Tappan H. 1987. Foraminiferal genera and their classification - Van Nostrand Reinhold, New York, 1, 970; 2, 212, 847 pls.
Leppig U. 1988. Structural analysis and taxonomic revision of Miscellanea, Paleocene larger foraminifera. Eclogae Geologicae Helvetiae, Basel, 81, 689-721.
Leppig U. 1988a. Miscellanea, structure and stratigraphic distribution. Revue de Paleobiol. Spec. 2 (Benthos 86): 691-694.
Leppig U. 1988b. Structural analysis and taxonomic revision of Miscellanea, Palaeocene larger foraminifera. Eclog. Geol. Helv. 81(3): 689-721.
Manouchehri M. 1990. Geological Map of Kuh-e-Doposhti, 1:100000, Geological Survey and Mineralogical Exploratious of Iran.
Mathur N.S. Juyal K.P. and Kumar K. 2009. Larger foraminiferal biostratigraphy oflower Palaeogene successions of Zanskar Tethyan and Indus-Tsangpo Suture Zones, Ladakh, India in the light of additional data. Himalayan Geology, 30: 45-68.
Moezzinasab R. Gorgij M.N. and Bakhshi Mohebbi M.R. 2018. Systematic paleontology of Alveolinids in the Hormak continental-clastic red formation, southeastern of Iran, north of Zahedan, Journal of Geosciences, Geological Survey and Mineral Explorations of Iran, 28: 229- 336.
Nebelsick J.H. Rasswer M. and Bassi D. 2005. Facies dynamic in Eocene to Oligocene Circumalpine carbonates. Facies, 51: 197- p. 216.
Orue- Etxebarria X. Pujalte V. Bernaola G. Apellaniz E. Baceta J.I. Payros A. Nunez-Betelu K. Serra-Kiel J. and Tosquella J. 2001. Did the Late Paleocene Thermal Maximum affect the evolution of larger foraminifers? Evidence from calcareous plankton of the Campo Section (Pyrenees, Spain). Marine Micropaleontology, 41: 45-71.
Racey A. 1995. Lithostratigraphy and larger foraminiferal (nummulitid) biostratigraphy of the Tertiary of Northern Oman. Micropaleontology, 41: 1-123.
Rahaghi A. 1978. Paleogene biostratigraphy of some parts of Iran. National Iranian Oil Company, Geological Laboratories, Tehran, Publication 7: 82. 41 pls.
Rahaghi A. 1983. Stratigraphy and faunal assemblage of Paleocene-Lower Eocene in Iran. National Iranian Oil Company, Geological Laboratories, Teheran, Publication, 10: 73 - 49.
Samanta B.K. Bandopadhyay K.P. and Lahiri A. 1990. The occurrence of Nummulites Lamarck (Foraminiferida) in the Middle Eocene Harudi Foramtion and Fulra Limestone of Cutch, Gujarat, Western India. Bulletin of Geological Mining and Metallurgical Society of India, 55:1-66.
Sander N.J. 1962. Apercu paléontologique et stratigraphique du Paléogène en Arabic Séoudite orientale: Revue de Micropaléontologie, 5: 3- 40.
Sander N.J. 2012. Paleontologic and stratigraphic overview of the Paleogene in eastern Saudi Arabia. Carnets de Géologie (Notebooks on Geology), 53-92.
Schaub H. 1981. Nummulites et Assilines de la Téthys paléogène. Taxinomie, phylogenèse et biostratigraphie: Schweizer Palöntologische Abhandlungen, 104: 1–236.
Scheibner C. Speijer R.P. and Marzouk A.M. 2005. Larger foraminiferal turnover during the Paleocene/Eocene thermal maximum and paleoclimatic control on the evolution of platform ecosystems. Geology. 33:493-496.
Scheibner C. Rasser M.W. and Mutti M. 2007. The Campo section (Pyrenees, Spain) revisited: Implications for changing benthic carbonate assemblages across the Paleocene-Eocene boundary: Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology, 248:145–168.
Scheibner C. and Speijer R.P. 2008a. Late Paleocene-early Eocene Tethyan carbonate platform evolution-A response to long and short-term paleoclimatic change. Earth-Science Reviews, 90: 71-102.
Scheibner C. and Speijer R.P. 2008b. Decline of coral reefs during late Paleocene to early Eocene global warming. Earth, 3:19-26.
Scheibner C. and Speijer R.P. 2009. Recalibration of the Tethyan shallow benthic zonation across the Paleocene-Eocene boundary: the Egyptian record. Geol Acta. 7:195-214.
Sewall J.O. Huber M. and Sloan L.C. 2004. A method for using a fully coupled climate system model to generate detailed surface boundary conditions for paleoclimate modeling investigations, an early Paleogene example; Global Planet Change 43: 173–182.
Serra-Kiel J. Hottinger L. Caus E. Drobne K. Ferràndez C. Jaurhi A.K. Less G. Pavlovec R. Pignatti J. Samso J.M. Schaub H. Sirel E. Strougo A. Tambareau Y. Tosquella J. and Zakrevskaya E. 1998. Larger foraminiferal biostratigraphy of the Tethyan Paleocene and Eocene. Bulletin de la Société Géologique de France, 169: 281.
Shahraki Mirzaei S. 2018. Biostratigraphy and systematic determination of Eocene large benthic foraminiferas in north of Zahedan, Hormak area, Padagi section, MSc. thesis, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, 189 p.
Sirel E. 1972. Systematic study of new species of the genera Fabularia and Kathina from Paleocena. Türkiye Jeoloji Kurumu Bülteni, Ankara, c. 15: 277-249. 8 Pls.
Sirel E. 1997. The species of Miscellanea Pfender, 1935 (Foraminiferida) in the Thenetian-Ilerdian sediments of Turkey. Revue de Paléobiologie, Genéve, 16(1): 77-99.
Sirel E. 1981. Bolkarina, new genus (Foraminiferida) and some associated species from the Thanetian limestone (Central Turkey): Eclogae Geol. Helv, 74/1: 75-95.
Sigal J. 1952. Ordre des Foraminifera. In: Piveteaui J. (Ed.) - Traité de paléontologie. Tome I. Masson.Paris, 133-301.
Smith A.G. Smith D.G. and Funnell B.M. 1994. Atlas of Mesozoic and Cenozoic Coastlines. Cambridge University Press, 1-112.
Smout A.H. 1954. Lower Tertiary foraminifera of the Qatar Peninsula. Bulletin of theBritish Museum (Natural History), 9: 1-80.
Tewari V.C. Kumar K. Lokho K. and Siddaiah N.S. 2010. Lakadong limestone: Paleocene- Eocene boundary carbonates sedimentation in Meghalaya, northeastern India. Current Science, 98: 88-95.
Turnsek D. and Drobne K. 1998. Paleocene corals from the northern Adriatic platform, In: Hottinger L. and Drobne K. (Eds.), Paleogene Shallow Benthos of the Tethys 2: Dela-Opera SAZU 4, Razprave, Slovenian Academy of Science and Arts, Ljubljana, 129–154.
Wan X.Q. Jansa L.F. and Sarti M. 2002. Cretaceous and Paleogene boundary strata in southern Tibet and their implication for the India-Eurasia collision: Lethaia, 35: 131–146.
Zachos J.C. Pagani M. Sloan L. Thomas E.and Billups K. 2001. Trends, rhythms and aberrations in global climate 65 Ma to present; Science, 292: 686-693.
Zamagni J. Mutti M. Košir A. 2008. Evolution of shallow benthic communities during the Late Paleocene- earliest Eocene transition in the Northern Tethys (SW Slovenia). Facies, 54: 25-43.
Zhang Q. Willems H. and Ding L. 2013. Evolution of the Paleocene–Early Eocene larger benthic foraminifera in the Tethyan Himalaya of Tibet, China. International Journal of Earth Sciences, 102: 1427–1445.
Zhang Q. Willems H. Ding L. and Xu X. 2018. Response of larger benthic foraminifera to the Paleocene- Eocene thermal maximum and the position of the Paleocene/Eocene boundaryin the Tethyan shallow benthic zones: Evidence from south Tibet, China. Geological Society of America Bulletin, 131, No, 1/2. | |||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 397 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 287 |