تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,230,022 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,081,419 |
استفاده از اکوگروههای اسپورومورفی (SEGs) و پالینوفاسیس برای بازسازی پالئواکولوژی سازند دلیچای، برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 36، شماره 1 - شماره پیاپی 78، فروردین 1399، صفحه 39-60 اصل مقاله (2.02 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jssr.2020.118759.1116 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فیروزه هاشمی یزدی1؛ ندا بشیری2؛ فرشته سجادی* 3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دکتری چینه شناسی و فسیل شناسی، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدۀ زمینشناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار دانشکدۀ زمینشناسی، پردیس علوم دانشگاه تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در مطالعۀ حاضر، مدل اکوگروههای اسپورومورفی (Sporomorph EcoGroups: SEGs) و جوامع گیاهی مرتبط با آن و همچنین پالینوفاسیس برای بازسازی پالئواکولوژی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه در شمالشرق روستای اندریه، البرز مرکزی استفاده شد. بر اساس اطلاعات مربوط به اکوگروههای اسپورومورفی در رسوبات مطالعهشده، نسبت کم جوامع گیاهی Upland/Lowland و نسبت زیاد جوامع گیاهی Lowland/Coastal + Tidal و درصد کم جامعۀ گیاهی Upland SEG گویای کمبودن نسبی سطح آب دریا در ناحیۀ مطالعهشده و رسوبگذاری در محیط کمعمق است؛ همچنین نسبت زیاد اسپورومورفهای warmer/cooler و نسبت کم اسپورومورفهای drier/wetter، آبوهوای گرم و مرطوب در زمان تشکیل رسوبات سازند دلیچای در برش چینهشناسی مطالعهشده را نشان میدهد. نتایج ترسیم نمودارهای مربوط به پالینوفاسیس در برش چینهشناسی اندریه نیز محیط ساحلی کمعمق، کماکسیژن با سرعت رسوبگذاری کم را برای سازند دلیچای معرفی میکنند که بهخوبی با نمودارهای اسپورومورفی (SEGs) آن مطابقت دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بومشناسی دیرینه؛ سازند دلیچای؛ اکوگروههای اسپورومورفی؛ پالینوفاسیس؛ البرز مرکزی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه مطالعههای پالینوفاسیس انجامشده روی سازند دلیچای گویای محیط رسوبگذاری دیرینۀ کمعمق ساحلی، کماکسیژن با سرعت رسوبگذاری کم است که گاهی شاهد بالاآمدن سطح آب دریا و افزایش عمق حوضۀ رسوبگذاری بوده است (Ghasemi-Nejad et al. 2008; Hashemi Yazdi 2008; Sajjadi et al. 2009; Sajjadi and Navidi Izad 2012; Navidi Izad 2013; Dehbozorgi et al.2013; Dehbozorgi 2013; Hashemi Yazdi 2015; Hashemi Yazdi et al. 2017; Dehbozorgi et al. 2018)؛ همچنین مطالعههای انجامشده با استفاده از گیاهان والد میوسپورها و داینوفلاژلههای شاخص محیطی، آبوهوای دیرینۀ حاکم بر این سازند را گرم و مرطوب پیشنهاد میکنند (Khaki 2001; Shahsavani, 2003; Saadati Jafarabadi et al. 2013, Hashemi Yazdi 2008; Sabbaghiyan 2009; Sajjadi and Navidi Izad 2012; Navidi Izad 2013; Dehbozorgi 2013; Hashemi Yazdi 2015; Dermanaki Farahani 2016; Sajjadi and Dermanaki Farahani 2016; Sajjadi et al. 2018). طی دهههای گذشته، مطالعههای بسیاری در زمینۀ بازسازی محیط و پوشش گیاهی دیرینه بهویژه بر اساس پالینوفلورا انجام شدهاند. یکی از روشهای مفید و کاربردی برای بازسازی ترکیب جوامع گیاهی خشکی، استفاده از مدل اکوگروههای اسپورومورفی است (Costamagna et al. 2018) و مطالعههای متعددی با استفاده از این مدل در دورانهای زمینشناسی مختلف انجام شدهاند (eg. Abbink 1998; Abbink et al. 2001; 2004; 2006; Ruckwied et al. 2008; Kustatscher et al. 2010; Krupnik et al. 2014; Shivanna and Singh 2016; Li et al. 2016; Costamagna et al. 2018)؛ در ایران نیز چندین مطالعه بر اساس مدل اکوگروههای اسپورومورفی (Sporomorph EcoGroup) انجام شدهاند (Dehbozorgi, 2013; Hashemi Yazdi 2015; Dermanaki Farahani 2016; Hashemi Yazdi etal. 2017). هدف مطالعۀ حاضر، تفسیر محیط و آبوهوای دیرینۀ سازند دلیچای در البرز مرکزی بر اساس مدل اکوگروههای اسپورومورفی و پالینوفاسیس است.
موقعیت جغرافیایی و راههای دسترسی به برش چینهشناسی اندریه برش چینهشناسی اندریه در شمالشرق روستای اندریه و در دامنۀ جنوبی رشتهکوههای البرز مرکزی قرار دارد. برش چینهشناسی یادشده در عرض جغرافیای 06ً 47َ °35 N و طول جغرافیای 08ً 27َ °52 E و در شمالغرب فیروزکوه واقع شده است (شکلهای 1 و 2). بهمنظور دستیابی به برش چینهشناسی مطالعهشده باید از جادۀ امامزاده هاشم بهسمت فیروزکوه حرکت کرد و پساز عبور از لاسم و وزنا به روستای اندریه رسید. در برش چینهشناسی اندریه، مرز پایین سازند دلیچای با سازند شمشک ناپیوسته و مرز بالای آن با سازند لار تدریجی است.
روش کار درمجموع، تعداد 29 نمونۀ شیلی و شیلآهکی از برش چینهشناسی اندریه با ضخامت حقیقی 100 متر برداشت شد؛ از 22 متر انتهایی سازند دلیچای بهعلت آهکیبودن و حفظنشدگی پالینومورفها در آهک، نمونهای برداشت نشد (شکل 3). بهمنظور تهیۀ اسلایدهای پالینولوژی، نمونهها در آزمایشگاه به روش فیپس و پلیفورد (Phipps and Playford 1984) آمادهسازی (maceration) شدند. اسلایدها که حاوی پالینومورفهای بسیار متنوعی از اسپورها، پولنها، سیست داینوفلاژلهها، آکریتارکها، آستر داخلی فرامینیفرها، تاسمانیتها و اسکلوکودونتها با حفظشدگی خوب تا متوسط بودند، با میکروسکوپ نوری CETI و بزرگنماییهای 60 و 100 مطالعه شدند (Plates 1, 2). میوسپورهای شناساییشده بر اساس مدلی که آبینک (Abbink 1998) و آبینک و همکاران (Abbink et al. 2004) ارائه کردهاند، در اکوگروههای اسپورومورفی طبقهبندی شدند و نمودارهای تغییرات فراوانی و اقلیمی به کمک اکوگروههای مختلف اسپورومورفی و نمودارهای مربوط به مطالعههای پالینوفاسیس ترسیم شدند؛ درنهایت، بازسازی پالئواکولوژی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه با بررسی دادههای یادشده انجام شد.
شکل1- موقعیت جغرافیایی و راههای دسترسی به سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
شکل 2- نمای شمالی- جنوبی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
شکل 3- ستون چینهشناسی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
بازسازی محیط دیرینۀ سازند دلیچای بر اساس مدل اکوگروههای اسپورومورفی(Sporomorph EcoGroups: SEGs) شناخت تغییرات آبوهوایی نقش مهمی در بازسازی و درک محیطهای رسوبی گذشته ایفا میکند. مطالعههای انجامشده در محدودۀ زمانی کواترنری نشان میدهند دادههای پالینولوژی و بهویژه مطالعۀ اکوگروههای اسپورومورفی به بازسازی آبوهوای گذشته و شناخت تغییرات آبوهوایی کمک میکنند .(e.g. Zagwijn and Hager 1987; Van der Kaar1991; Targarona 1997). در بازسازی پالئواکولوژی بر اساس مدل SEGs، اسپور و پولنها در گروههایی به نام اکوگروههای اسپورومورفی طبقهبندی میشوند که هرکدام به محیط اکولوژیکی ویژهای مربوطند. در تجزیهوتحلیل کمّی اسپورومورفی از ارتباط بین میوسپورها (اسپور یا پولن) با منشأ گیاهی آنها و نیازهای اکولوژیک و شرایط زیست گیاهان والد میوسپورهای یادشده استفاده میشود. در این زمینه، تغییر تجمعهای اسپورومورفی منعکسکنندۀ تغییر ترکیب جوامع گیاهان خشکی فسیل است. بر اساس این مدل، شش اکوگروه اسپورومورفی مطابق با جوامع گیاهی معرفی میشود (Abbink 1998): اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق مرتفع (Upland SEGs): این گروه، مجموعه گیاهانی را شامل میشود که نسبت به شرایط نامساعد محیطی مانند کمبود آب مقاومند، بهخوبی در نواحی مرتفع رشد میکنند، هرگز به زیر آب فرو نمیروند و در آب غوطهور نمیشوند. پولنهای دوبالۀ تولیدشده از خانوادۀ پودوکارپاسهآ از مخروطیان (Coniferophyta) و پولنهای دوبالۀ تولیدشده از پتریدواسپرموفیتا به این گروه تعلق دارند. اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق پست و دشتها (Lowland SEGs): این گروه، مجموعه گیاهانی را شامل میشود که بهطور متناوب در آب شیرین غوطهور میشوند یا گاهی تحتتأثیر سیلابها قرار میگیرند. این گیاهان در دشتها و مردابها رشد میکنند و دسترسی آسانی به مواد غذایی و آب دارند. دانههای پولن منسوب به سیکادالها، بنتیتالها، ژینکوالها و برخی مخروطیان (تاکسودیاسهآ) بهعلاوۀ لیکوفیتها به این گروه تعلق دارند. اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق رودخانهای (River SEGs): این گروه، مجموعه گیاهانی را شامل میشود که در حاشیۀ رودخانهها رشد میکنند و بهطور دورهای به زیر آب فرو میروند و در معرض فرسایش قرار میگیرند. بریوفیتها و پتریدوفیتها در گروههای گیاهی سازگار با مناطق رودخانهای قرار میگیرند. اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق پیشگام (Pioneer SEGs): این گروه، مجموعه گیاهانی را شامل میشود که ازنظر فیزیولوژی مستحکم نیستند و میتوانند بهمدت طولانیتر در آب غوطهور بمانند. اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق ساحلی (Coastal SEGs): این گروه، گیاهانی را شامل میشود که معمولاً در کنار سواحل رشد میکنند و بهطور مستمر در معرض تنشهای اکولوژی ازجمله ورود جریانهای نمکی و نفوذ آب شور قرار دارند. میوسپورهای منتسب به دو گروه از مخروطیان (آراکاریاسهآ و کایرولپیدیاسهآ) به این گروه تعلق دارند. اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق جزرومدی (Tidally-influenced SEGs): این گروه، گیاهانی را شامل میشود که معمولاً بهطور منظم تحتتأثیر تغییرات جزرومدی قرار میگیرند و هنگام مد (بالاآمدن آب دریا) به زیر آب فرو میروند. برخی از گروههای گیاهی پتریدواسپرموفیتا و لیکوفیتها به این گروه تعلق دارند. این گروه در مقایسه با اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق ساحلی، تنشهای اکولوژیکی بیشتری را تحمل میکند. گاهی متخصصان گروهی از گیاهان را به بیش از یک جامعۀ گیاهی نسبت میدهند؛ برای نمونه، آبینک (Abbink 1998) بریوفیتها و اسپورهای سرخسهای منتسب به خانوادههای اسمونداسهآ، شیزاسهآ، سیاتسهآ، دیکسونیاسهآ، دیپتریداسهآ و پتریداسهآ را جزو اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق رودخانهای میداند و آنها را به اکوگروههای اسپورومورفی سازگار با مناطق پست و دشتها منتسب میکند. باتوجهبه مدل یادشده و طبقهبندی اکوگروههای اسپورومورفی میوسپورهای موجود در برش چینهشناسی مطالعهشده، مشخص شد میوسپورهای متعلق به شش اکوگروه گیاهی یادشده در این رسوبات وجود دارند (جدول 1)
جدول 1- طبقهبندی اکوگروههای اسپورومورفی در برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی با استفاده ازAbbink 1998; Abbink et al. 2004
مطالعۀ آبوهوای دیرینه بر اساس نسبت تجمعهای پوشش گیاهی و اسپورومورفی در سازند دلیچای الگوهای توزیع، فراوانی و پراکندگی پوشش گیاهی در محیط را دو فاکتور مهم عوامل جغرافیایی و اقلیمی کنترل میکنند؛ بنابراین، اگر تغییری در الگوی فراوانی نسبی اکوگروههای اسپورومورفی و ترکیب کمّی آنها در محیط رخ دهد، تغییرات جغرافیایی یا آبوهوایی آن محیط را منعکس میکند. بهمنظور بازسازی و شناسایی آبوهوای دیرینه از تجزیهوتحلیل الگوهای فراوانی نسبی عناصرdrier/wetter و warmer/cooler در مدل اکوگروههای اسپورومورفی استفاده میشود (Abbink et al. 2001). طبق این نظریه، گیاهان والد میوسپورها در چهار گروه گیاهان رطوبتدوست (wetter)، گیاهان خشکیدوست (drier)، گیاهان گرمادوست (warmer) و گیاهان سرمادوست (cooler) طبقهبندی میشوند. از میان شش اکوگروه اسپورومورفی یادشده، تنها سه گروه گیاهی برای بازسازی آبوهوای گذشته استفاده میشوند؛ زیرا این سه گروه نسبت به تغییرات اقلیمی حساسترند و اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق پست و دشتها و اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق ساحلی و اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق مرتفع را شامل میشوند(Abbink et al. 2001; Barrón et al. 2006, 2010; Galfetti et al. 2007; Hochuli and Vigran 2010; Galloway et al. 2013). در مطالعۀ حاضر، میوسپورهای شاخص این سه جامعۀ گیاهی در چهار گروه اقلیمی گرم، سرد، مرطوب و خشک طبقهبندی شدند (جدول 2) و باتوجهبه مدل اکوگروههای اسپورومورفی برای بازسازی آبوهوای گذشته، درصد فراوانی چهار گروه یادشده محاسبه و نمودارهای اکولوژی مربوط به آنها ترسیم شد (شکل 4). نمودارهای یادشده شرایط آبوهوایی گرم تا نیمهگرم و مرطوب را در زمان تشکیل سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه نشان میدهند.
جدول 2- اسپورومورفهای شاخص اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق پست و دشتها، اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق ساحلی و اکوگروههای گیاهی سازگار با مناطق مرتفع و ارتباط آنها با تغییرات اقلیمی(Abbink 1998; Abbink et al. 2001, 2004)
شکل 4- نمودار چگونگی توزیع فراوانی گروههای مختلف گیاهی سازگار با شرایط مختلف آبوهوایی (خشکیدوست، رطوبتدوست، گرمادوست و سرمادوست) نسبت به هم در سازند دلیچای، برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
مطالعۀ عمق حوضۀ رسوبگذاری سازند دلیچای بر اساس نسبت تجمعهای پوشش گیاهی و اسپورومورفی پوشش گیاهی هر منطقه بهطور مستقیم تحتتأثیر پیشروی یا پسروی آب دریا از ناحیۀ ساحل قرار دارد و بهتبع آن، نوسانهای سطح آب دریا سبب تغییر در ترکیب اجتماعهای پالینومورفی میشود؛ بهطورکلی، جامعۀ گیاهی Lowland در طول پسروی آب دریا افزایش مییابد؛ درحالیکه نسبت جامعۀ گیاهی Upland/Lowland و همچنین جوامع گیاهی Coastal-Tidal influenced کاهش مییابد. در طول پیشروی آب دریا، ساحل بهسمت بالاتر رانده میشود و جامعۀ گیاهی Lowland با جامعۀ گیاهی Coastal-Tidal influenced جایگزین میشود؛ بههمینعلت، جوامع گیاهی Coastal-Tidal influenced افزایش مییابند و جامعۀ گیاهی Lowland کاهش مییابد. گفتنی است افزایش سطح آب دریا و تغییرات مورفولوژی ساحل سبب افزایش جامعۀ گیاهی Upland SEG میشود (Gedl & Ziaja 2012). باتوجهبه مطالب یادشده و بهمنظور مطالعۀ نوسانهای سطح آب دریا، درصد فراوانی اسپورومورفهای مربوط به جوامع گیاهی مختلف محاسبه شد و نمودارهای مربوط به اکوگروههای اسپورومورفی آنها در برش چینهشناسی اندریه رسم شدند. نمودار اکوگروههای اسپورومورفی (شکل 5) در برش چینهشناسی اندریه نشان میدهد نسبت جامعۀ گیاهی Lowland در تمام طول برش چینهشناسی مطالعهشده بیشتر از سایر جوامع گیاهی است و نسبت جوامع گیاهی Upland/Lowland کم است (شکل 6)؛ این امر از عمق کم حوضۀ رسوبگذاری حکایت میکند. نسبت زیاد جوامع گیاهی Lowland/Coastal + Tidal (شکل 7) و درصد کم جامعۀ گیاهی Upland SEG مؤید عمق کم حوضۀ رسوبگذاری یادشده است. درمجموع، نسبت کم جوامع گیاهی Upland و Coastal + Tidal در برابر حضور فراوان جامعۀ گیاهی Lowland و درصد اندک اسپورومورفهای جامعۀ گیاهی Pioneer گویای کمبودن نسبی سطح آب دریا و محیط دیرینۀ نسبتاً کمعمق در حوضۀ رسوبی مطالعهشده است (Gedl & Ziaja 2012).
شکل 5- نمودار فراوانی جوامع گیاهی مختلف در سازند دلیچای، برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
شکل 6- نمودار فراوانی نسبت جوامع گیاهی Upland/Lowland در سازند دلیچای، برش چینهشناسی اندریه، البرز مرکزی
شکل 7- نمودار فراوانی نسبت جوامع گیاهی Lowland/Coastal + Tidal در سازند دلیچای، برش چینه شناسی اندریه، البرز مرکزی
مقایسۀ محیط رسوبی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه با سایر برشهای چینهشناسی مطالعهشده در ایران بر اساس مدل اکوگروههای اسپورومورفی دهبزرگی (Dehbozorgi 2013) پالئواکولوژی سازند دلیچای (در برشهای چینهشناسی کنز و شرف در البرز مرکزی) و سازند بغمشاه (در برش چینهشناسی ویراب در ایران مرکزی) در ناحیۀ جام، شرق سمنان را بر اساس مدل اکوگروههای اسپورومورفی و جوامع گیاهی مرتبط با آنها مطالعه کرد و آبوهوای دیرینۀ گرم و مرطوب و محیط رسوبگذاری کمعمق و کماکسیژن را که گاهی شاهد نوسانهایی است، برای مناطق یادشده پیشنهاد کرد. هاشمی یزدی (Hashemi Yazdi 2015) به بازسازی پالئواکولوژی سازند دلیچای (در سه برش چینهشناسی در البرز مرکزی و سه برش چینهشناسی در البرز شرقی) و همچنین سازند هجدک (در شرق ایران مرکزی) پرداخت. مطالعۀ اکوگروههای اسپورومورفی و جوامع گیاهی مرتبط با آنها نشان میدهد سازند دلیچای در البرز مرکزی اختصاصات دریایی بیشتری نسبت به البرز شرقی دارد و محیط رسوبگذاری سازند دلیچای در مناطق یادشده کمعمق است و گاهی شاهد بالاآمدگیهای کوتاهمدت سطح آب دریا بوده است. او محیط دلتایی تحتتأثیر دریا را برای رسوبات سازند هجدک معرفی میکند آبوهوای محیط دیرینۀ سازندهای دلیچای و هجدک را گرم تا نیمهگرم و مرطوب میداند. درمنکی فراهانی (Dermanaki Farahani 2016) به مطالعۀ آبوهوا و محیط دیرینۀ سازند دلیچای در البرز غربی (برشهای چینهشناسی گویداغ و آهق)، در جنوبشرق و شمالغرب مراغه بر اساس اکوگروههای اسپورومورفی پرداخت. نتایج این مطالعهها که بر اساس الگوی فراوانی نسبی عناصر drier/wetter و warmer/cooler است، گویای آبوهوای دیرینۀ گرم تا نیمهگرم و مرطوب برای سازند دلیچای است. هاشمی یزدی و همکاران (Hashemi Yazdi et al. 2017) با استفاده از روش اکوگروههای اسپورومورفی برای سازند دلیچای در دو برش چینهشناسی شرف ( البرز مرکزی) و تپال (البرز شرقی)، محیط دیرینۀ کمعمق را که گاهی شاهد پیشروی کوتاهمدت دریا و بالاآمدگی سطح آب حوضۀ رسوبی بوده است، پیشنهاد کردهاند؛ همچنین بر اساس الگوی فراوانی نسبی عناصر drier/wetter و warmer/cooler، آبوهوای دیرینۀ سازند دلیچای را گرم تا نیمهگرم و مرطوب تعیین کردهاند. نمودار اکوگروههای اسپورومورفی در برش چینهشناسی اندریه (البرز مرکزی) نیز محیط دیرینۀ کمعمق را نشان میدهد. تغییرات نسبی عناصر drier/wetter و warmer/cooler در برش چینهشناسی یادشده گویای آبوهوای دیرینۀ گرم تا نیمهگرم و مرطوب است؛ بنابراین شرایط اقلیمی، بومشناسی و محیط دیرینۀ تقریباً یکسانی در زمان تشکیل سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه و سایر برشهای چینهشناسی مطالعهشده در البرز مرکزی، شرقی و غربی حاکم بوده است.
بازسازی محیط دیرینۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه با استفاده از پالینوفاسیس پالینومورفهای دریایی، فیتوکلاستها و مواد آلی بیشکل از مهمترین اجزای تشکیلدهندۀ اسلایدهای پالینولوژیاند که برای تعیین محیط رسوبی استفاده میشوند (Tyson 1993). بهمنظور مطالعۀ آماری عناصر موجود در اسلایدهای پالینولوژی، سه اسلاید از هر نمونه تهیه شد و در هر اسلاید، 15 میدان دید بهطور اتفاقی انتخاب و با لنز 16 مطالعه شد و عناصر پالینولوژی تفکیک و شمارش شدند. عناصر پالینولوژی شناساییشده در اسلایدها عبارتند از: اسپور، پولن، سیست داینوفلاژلهها، AOM روشن، AOM تیره، خردههای چوب، فیتوکلاستهای اپک و آکریتارک. مطالعۀ پراکندگی پالینومورفها و دیگر مواد ارگانیکی در حوضۀ رسوبی به بازسازی محیط دیرینه منجر میشود؛ ازاینرو، مثلث سهگانۀ تایسون (Tyson 1995) برای بازسازی محیط دیرینه استفاده شد. در مثلث سهگانۀ تایسون، عناصر آلی موجود در اسلایدهای پالینولوژی در سه گروه عمدۀ مواد ارگانیکی بیشکل (Amorphous Organic Matter-AOM)، پالینومورف دریایی (Marine Palynomorph-MP) و فیتوکلاستها (Phytoclast-PH) قرار میگیرند. در پژوهش حاضر، پساز محاسبۀ درصد فراوانی سه گروه اصلی، نتایج روی نمودار سهگانۀ تایسون (Tyson 1993) منتقل شدند و تنها پالینوفاسیس نوع دو (II) برای برش چینهشناسی اندریه پیشنهاد شد (شکل 8). در پالینوفاسیس نوعP ، درصد پالینومورفهای دریایی کم و AOM به میزان 20 تا 30 درصد است و فیتوکلاستها 65 تا 95 درصد کل مواد ارگانیکی را شامل میشوند. این نوع پالینوفاسیس معرف محیط کمعمق، کماکسیژن تا بدون اکسیژن است (Tyson 1993) و در تمام نمونههای برش چینهشناسی اندریه (29-1) در حدفاصل 4 تا 78 متری غالب است (شکل 9)؛ البته وجود تعداد کمی پوستۀ داخلی فرامینیفر گویای وجود مقدار اندک اکسیژن در محیط است (Van der Zwan 1990). ازآنجاکه تایسون (Tyson 1993) بیش از یک محیط رسوبی را برای یک پالینوفاسیس در نظر گرفته است، از سایر عوامل مؤثر در تفسیر محیط ازجمله حفاظت مواد ارگانیکی (Lability)، نسبت مواد ارگانیکی بیشکل به پالینومورفهای دریایی (AOM/MP)، نسبت AOM شفاف به AOM تیره، میزان پالینوماسرالهای اپک همبعد به پالینوماسرالهای تیغهایشکل (P1/P2) و نسبت عناصر خشکی به دریایی (T/M) برای افزایش دقت در بررسی محیط رسوبی دیرینه استفاده شده است تا میزان اکسیژن، سرعت رسوبگذاری و میزان انرژی محیط دیرینه بهتر مشخص شوند. عامل حفاظت مواد ارگانیکی (Lability) بر اساس نسبت پالینوماسرالهای قهوهای به اپک (BP/OP) به دست میآید. پالینوماسرالهای قهوهای که وابسته به گیاهان خشکیاند، محیط نزدیک به ساحل را نشان میدهند و پالینوماسرالهای اپک که از اکسیداسیون و کربونیزهشدن بافتهای چوبی ناشی میشوند، محیط دور از ساحل، نیمهاکسید و نیمهآرام را نشان میدهند. بهمنظور دقت بیشتر، این عامل همراه با عوامل دیگر بررسی میشود و افزایش این عامل همراه با افزایش فراوانی و تنوع پالینومورفهای دریایی، کاهش AOM و سرعت زیاد رسوبگذاری نشاندهندۀ حفظشدگی خوب مواد ارگانیکی است (Waveren and Visscher 1994; Bombardier and Gorin 2000)؛ بنابراین، اگرچه این عامل همراه با عوامل دیگر بررسی میشود، میزان متوسط تا کم BP/OP در طول برش چینهشناسی اندریه (شکل 9، قسمت 4) تا حدی نشاندهندۀ حفظشدگی متوسط پالینومورفهاست. نسبت AOM/MP در تعیین میزان اکسیژن و سرعت رسوبگذاری محیط رسوبی دیرینه همراه با عوامل دیگر کاربرد دارد. افزایش نسبت AOM شفاف به پالینومورف دریایی نشاندهندۀ شرایط بدون اکسیژن و سرعت رسوبگذاری کم است؛ درحالیکه افزایش AOM تیره به پالینومورف دریایی نشاندهندۀ شرایط اکسیژندار و سرعت رسوبگذاری زیاد است (Tyson 1993; Waveren and Vischer 1994; Bombardiere and Gorin 2000; Zonneveld et al.1997) باتوجهبه نسبت زیاد TAOM/MP در طول ستون چینهشناسی سازند دلیچای، شرایط کماکسیژن و سرعت رسوبگذاری کم در زمان تشکیل رسوبات برش چینهشناسی اندریه حاکم بوده است (شکل 9، قسمت 3). در مطالعههای پالینولوژی، نسبت AOM شفاف (T AOM) به AOM تیره (O AOM) منعکسکنندۀ میزان اکسیژن در محیط رسوبی است؛ اگر نسبت یادشده در طول ستون استراتیگرافی برش مطالعهشده همواره بیش از یک باشد، نشان از شرایط کماکسیژن و احتمالاً سرعت رسوبگذاری کم در حوضۀ مطالعهشده دارد (Bombardiere and Gorin 2000; Batten 1996; Zonneveld et al. 1997; Oboh-Ikuenobe 1996)، مقادیر بیش از یک در این نسبت معرف شرایط دیساکسیک- انوکسیک (dysoxic-anoxic) است و مقادیر کمتر از یک معرف شرایط اکسیژندار (oxic) است. در برش چینهشناسی اندریه، نسبت AOM شفاف به AOM تیره بیش از یک است که گویای محیط کماکسیژن و سرعت رسوبگذاری کم است (شکل 9، قسمت 2). پالینوماسرالهای اپک (OP) ازنظر جورشدگی و گردشدگی به دو دستۀ همبعد (P1) و تیغهای (P2) تقسیم میشوند و با استفاده از این عامل میتوان میزان انرژی محیط دیرینه را بررسی کرد. پالینوماسرالهای اپک تیغهای باتوجهبه شکل تیغهای خود قابلیت شناوری بهتری نسبت به پالینوماسرالهای اپک همبعد دارند و میزان زیاد آنها معرف روند پروکسیمال- دیستال حوضه است (Van der Zwan 1990; Tyson 1995). در برش چینهشناسی اندریه، میزان پالینوماسرالهای اپک همبعد (P1) نسبت به پالینوماسرالهای تیغهای (P2) زیاد است و عمق کم حوضۀ رسوبگذاری را تأیید میکند (شکل 9، قسمت 5). نسبت T/M نشاندهندۀ روند پروکسیمال- دیستال حوضه است (Traverse 2007). عناصر خشکی (Terrestrial)، مجموعهای از گیاهان خشکی مانند پوست درختان، اسپور، پولن، کوتیکول و بافتهای چوبیاند که از خشکی وارد محیط رسوبی شدهاند و عناصر دریایی (Marine)، سیست داینوفلاژلهها، پوستۀ داخلی فرامینیفرها، تاسمانیتها، اسکلوکودونتها و آکریتارکها را شامل میشوند. زیادبودن نسبت عناصر خشکی به عناصر دریایی در طول ستون چینهشناسی سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه گویای عمق کم حوضۀ رسوبگذاری و نزدیکی به ساحل است (شکل 9، قسمت 6).
نتیجه در پژوهش حاضر، اکوگروههای اسپورومورفی و جوامع گیاهی مرتبط با آنها و پالینوفاسیس رسوبات سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه مطالعه شدند. رسوبات مطالعهشده حاوی پالینومورفهای بسیار متنوعی شامل اسپورها، پولنها، سیست داینوفلاژلهها، آکریتارکها، آستر داخلی فرامینیفرها، تاسمانیتها، اسپورهای قارچ و اسکلوکودونتها با حفظشدگی خوب تا متوسط بودند. میوسپورهای شناساییشده در شش گروه اسپورومورفی طبقهبندی شدند که بیشترین درصد فراوانی آنها به جامعۀ گیاهی مناطق پست و دشتها و کمترین درصد به جامعۀ گیاهی سازگار با مناطق پیشگام مربوط بود. در مطالعۀ حاضر بر اساس حساسیت جوامع گیاهی مختلف به تغییرات آبوهوایی، سه گروه گیاهی سازگار با مناطق پست و دشتها، گروههای گیاهی سازگار با مناطق ساحلی و گروههای گیاهی سازگار با مناطق مرتفع استفاده شدند. کمبودن نسبت جوامع گیاهی Upland/Lowland و نسبت زیاد جوامع گیاهی Lowland/Coastal + Tidal و درصد کم جوامع گیاهی Upland و Coastal + Tidal نشاندهندۀ محیط دیرینۀ نسبتاً کمعمق سازند دلیچای در این برش چینهشناسی است؛ همچنین آبوهوای دیرینۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی مطالعهشده بر اساس الگوی فراوانی نسبی عناصر drier/wetter و warmer/cooler، گرم تا نیمهگرم و مرطوب مشخص شد. در مطالعۀ محیط دیرینۀ سازند دلیچای در برش یادشده، تنها پالینوفاسیس نوع دو (II) شناسایی شد که گویای محیط دریایی کمعمق، کماکسیژن تا بدون اکسیژن است. نسبت زیاد T AOM/MP نشاندهندۀ شرایط کماکسیژن و سرعت رسوبگذاری کم در زمان تشکیل حوضه است. میزان زیاد پالینوماسرالهای اپک همبعد (P1) نسبت به پالینوماسرالهای تیغهای (P2) و افزایش نسبت T/M، عمق کم حوضۀ رسوبگذاری و نزدیکی به ساحل را تأیید میکند. گفتنی است نتایج نمودارهای منتسب به اکوگروههای اسپورومورفی کاملاً با نمودارهای مربوط به پالینوفاسیس مطابقت دارند و نتایج مشابهی را نشان میدهند.
شکل 8- نمایش جایگاه نمونههای مطالعهشدۀ سازند دلیچای در برش چینهشناسی اندریه روی نمودار مثلثی تایسون (Tyson 1993)
شکل 9- نمایش تغییرات عوامل تفسیر محیطی و عناصر اصلی پالینولوژی سازند دلیچای در طول ستون برش چینه شناسی اندریه، البرز مرکزی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Abbink O.A. 1998. Palynological investigations in the Jurassic of the North Sea region. Laboratory of palaeobotany and palynology. Contribution Series 8: 192 (PhD thesis).
Abbink O. Targarona J. Brinkhuis H. and Visscher H. 2001. Late Jurassic to earliest Cretaceous palaeoclimatic evolution of the southern North Sea. Global and Planetary Change, 30(3-4): 231-256.
Abbink O.A. Van Konijnenburg-Van Cittert J.H.A. and Visscher H. 2004. A sporomorph ecogroup model for the Northwest European Jurassic-Lower Cretaceous: concepts and framework. Netherlands Journal of Geosciences, Geologieen Mijnbouw, 83: 17-38.
Abbink O. A. Mijnlieff H.F. Munsterman D.K. and Verreussel R.M.C.H. 2006. New stratigraphic insights in the Late Jurassic’ of the Southern Central North Sea Graben and Terschelling Basin (Dutch Offshore) and related exploration potential. Netherlands Journal of Geosciences, Geologieen Mijnbouw, 85 (3): 221-238.
Barròn E. Gomez J.J. Goy A. and Pieren A.P. 2006. The Triassic - Jurassic boundary in Asturias (northern Spain): palynological characterisation and facies. Review of Palaeobotany and Palynology, 138: 187-208.
Barròn E. Ureta S. Goy A. and Lassaletta, L. 2010. Palynology of the Toarcian - Aalenian Global Boundary Stratotype Section and Point (GSSP) at Fuentelsaz (Lower - Middle Jurassic, Iberian Range, Spain). Review of Palaeobotany and Palynology, 162: 11-28.
Batten D.J. 1996. Upper Jurassic and Cretaceous miospores. Chapter 26A, Palynofacies and palaeoenvironmental interpretation. In: Jansonius, J. and McGregor, D.C. (Eds.): Palynology: Principles and Application, American Association Stratigraphic Palynologists Foundation, 3: 1011-1064.
Bombardiere L. and Gorin G.E. 2000.Stratigraphical and lateral distribution of sedimentary organic matter in Upper Jurassic carbonates of SE France. Sedimentary Geology, 132: 177-203.
Costamagna L.G. Kustatscher, E., Scanu, G.G., Del Rio, M., Pittau, P., Van Konijnenburg- Van Cittert JHA., 2018. A palaeoenvironmental reconstruction of the Middle Jurassic of Sardinia (Italy) based on integrated palaeobotanical palynological and lithofacies data assessment. Palaeobiodiversity and Palaeoenvironments, 98(1): 111-138.
Dehbozorgi A. 2013. Palynological and paleoecology Middle Jurassic sediments (Dalichai and Baghamshah formations) East of Semnan (Jam). Ph. D. Thesis, Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 320 p. In Persian.
Dehbozorgi A. Sajjadi F. and Hashemi H. 2013. Middle Jurassic palynomorphs of the Dalichai Formation, central Alborz Ranges, northeastern Iran: Paleoecological inferences, Science China Earth Sciences, 56, 12: 2107-2115.
Dehbozorgi A. Hashemi-Yazdi F. and Sajjadi F. 2018. Palynostratigraphy and paleoenvironmental interpretation of the Dalichai Formation, at the Pol Dokhtar stratigraphic section, central Alborz. Applied Sedimentology, 6 (11): 35-48.
Dermanaki Farahani S. 2016. Palynology of Dalichai Formation in south-east (Guydagh Section) and north-west (Ahagh Section) of Maragheh. M.Sc. thesis, Faculty of Geology, University of Tehran, 188 p.In Persian.
Galfetti T. Pochuli P.A. Brayard A. Bucher H. Weissert H. and Vigran J.O. 2007.Smithian/Spathian boundary event: evidence for global climatic change in the wake of the end-Permian biotic crisis. Geology, 35: 291-294.
Galloway J.M. Sweet A.R. Swindles G.T. Dewing K. Hadlari T. Embry A. and Sanei H. 2013. Middle Jurassic to Lower Cretaceous paleoclimate of Sverdrup Basin, Canadian Arctic Archipelago inferred from the palynostratigraphy. Marine and Petroleum Geology, 44: 240-255.
Gedl, P. and Ziaja, J. 2012. Palynofacies from Bathonian (Middle Jurassic) ore - bearing clays at Gnaszyn, Kraków - Silesia Homocline, Poland, with special emphasis on sporomorph eco-groups. Acta Geologica Polonica, 62(3): 325-349.
Ghasemi-Nejad E. Sajadi F. and Hashemi Yazdi F. 2008. Palaeoenvironmental reconstructions of the Dalichai Formation at the Balu section, northern Semnan, based on palynomorphs. Iranian Journal of Geology. 2 (8): 85-94. In Persian.
Hashemi Yazdi F. 2008. Palynostratigraphy of Dalichai Formation in the Blue section, north of Semnan. M.Sc. thesis, Faculty of Geology, University of Tehran, 129 p. In Persian.
Hashemi Yazdi F. 2015. Palynology and palaeoecology of the Dalichai Formation in central-eastern Alborz Basin and the Hojedk Formation at the east-central Iran. Ph.D. thesis, Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 388 p. In Persian.
Hashemi Yazdi F. Dehbozorgi A. Sajjadi F. and Hashemi H. 2017. Sporomorph Eco Groups-based palaeoenvironmental implications for the Dalichai Formation at Sharaf and Tapal stratigraphic sections (central and eastern Alborz Mountains). Journal of Stratigraphy and Sedimentology Researches, 33(68): 1-14. In Persian.
Hochuli P.A. and Vigran J.O. 2010. Climate variations in the Boreal Triassic- inferred from palynological records from the Barents Sea. Palaeogeography, Palaeoclimatoloy, Palaeoecology, 290: 20-42.
Khaki V. 2001. Palynostratigraphy of the Upper Jurassic sediments of the Agh - Dagh area, Soltaniyeh Mountains Sousth - East Zanjan. M.Sc. thesis. Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 115p. In Persian.
Krupnik J. Ziaja J. Barbacka M. Feldman-Olszewska A. and Jarzynka A. 2014. A palaeoenvironmental reconstruction based on palynological analyses of Upper Triassic and Lower Jurassicsediments from the Holy Cross Mountains region. Acta Palaeobotanica, 54(1): 35-65.
Kustatscher E. Van Konijnenburg-van Cittert J. H. A. and Roghi G. 2010. Macrofloras and palynomorphs as possible proxies for palaeoclimatic and palaeoecological studies: A case study from the Pelsonian (Middle Triassic) of Kühwiesenkopf/Monte PràdellaVacca (Olang Dolomites, N-Italy). Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology, 290 (1-4): 71-80.
Li L. Wang Y. Liu Z. Zhou N. and Wang Y. 2016. Late Triassic palaeoclimate and palaeoecosystem variations inferred by palynological record in the northeastern Sichuan Basin, China. Palaontologische Gesellschaft, 90(2): 327-348
Navidi Izad N. 2013. Palynostratigraphy of the Dalichai Formation at Diktash section, north east of Semnan. M.Sc. thesis. Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 197p.In Persian.
Oboh-Ikuenobe F. 1996. Correlating palynofacies assemblages With sequence Stratigraphy in upper Cretaceous (Campanian) sedimentary rocks of the Book Cliffs, east-central Utah. G.S.A., Ballerin, 108: 1275-1294.
Phipps, D. and Playford G. 1984. Laboratory techniques for extraction of palynomorphs from sediments. Department of Geology, University of Queensland, Papers, 11(1): 1-23.
Ruckwied K. Götz A.E. Pálfy J. and Török Á. 2008. Palynology of a terrestrial coal-bearing series across the Triassic/Jurassic boundary (MecsekMts, Hungary). Central European Geology, 51(1): 1–15.
Saadati Jafarabadi Sh. Allameh M. Poursoltani M.R. and Sajjadi F. 2013. Paleoecology and palynostratigraphy of the Dalichai Formation, according to miospores, in the Bar Village section, East of Binaloud Basin. Paleontology, 1 (1): 67-80. In Persian.
Sabbaghiyan H. 2009. Palynostratigraphy of the Dalichai Formation at Kuh-e-Rahband, South of Mahdishahr, Central Alborz, Iran. M.Sc. thesis. Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 120p.In Persian.
Sajjadi F. Hashemi H. and Hashemi-Yazdi F. 2009. Palynomorphs-based palaenvironmental inferences for the Middle Jurassic deposits, north Semnan. 12th Symposium of Geological Society of Iran, Ahvaz. 58-62p.
Sajjadi F. and Navidi Izad N. 2012. Palynofacies of the Dalichai Formation, northeastern Semnan. 31st National Geosciences Congress, Tehran, Iran.
Sajjadi F. and Dermanaki Farahani S. 2016. Palynostratigraphy and paleoecology of Middle Jurassic strata, southeastern Maragheh, according to terrestrial palynomorphs. Journal of Stratigraphy and Sedimentology Researches, 33(2): 41-64. In Persian.
Sajjadi F. Dermanaki Farahani S. and Hashemi Yazdi 2018. Palynology of the Dalichai Formation in the Guydagh section, western Hashtrud, according to dinoflagellate. Journal of Stratigraphy and Sedimentology Researches, 34(1): 91-108. In Persian.
Shahsavani D. 2003. Palynostratigraphy, palynofacies and palaeoenvironment reconstruction of the Chaman Bid Formation at the Jajarm section. M.Sc. thesis. Faculty of Geology, College of Science, University of Tehran, 110p. In Persian.
Shivanna M. and Singh H. 2016. Depositional environment and hydrocarbon potential of marginal marine sediments of Eocene from western India: A palynofacies perspective. Marine and Petroleum Geology, 73: 311-321.
Targarona J. 1997. Climatic and Oceanographic evolution of the Mediterranean region over the last Glacial Interglacial transition. A palynological approach. LPP Contribution Series, 7: 155p.
Traverse A. 2007. Paleopalynology. 2nd ed. Springer, Dordrecht, Netherlands: 813 p.
Tyson R.V. 1993. Palynofacies analysis. In: Applied Micropaleontology, Jenkins D.G. (Ed.), Kluwer Academic Publishers. The Netherlands, Amsterdam, 153-191p.
Tyson R.V. 1995. Sedimentary organic matter; organic facies and palynofacies. Chapman and Hall, London, 615 p.
Van der Kaars W.A. 1991. Palynology of eastern Indonesian marine piston-cores: A Late Quaternary vegetational and climatic record for Australasia. Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeoecology, 85: 239-302.
Van der Zwan C.J. 1990. Palynostratigraphy and palynofacies reconstruction of the Upper Jurassic to lowermost Cretaceous of the Draugen Field, offshore Mid Norway. Review of Palaeobotany and Palynology, 62: 157-186.
Waveren I. and Visscher H. 1994. Analysis of the composition and selective preservation of organic matter in surficial deep-sea sediment form a high-productivity area (Banda Sea, Indonesia). Palaeogeography, Palaeoclimatology, Palaeocology, 112: 85-111.
ZagwijnW.H. and Hager H. 1987.Correlations of continental and marine Neogene deposits in the south-eastern Netherlands and the Lower Rhine District Mededelingen Werkgroep Tertiairen Kwartair Geologie, 24: 59-78.
Zonneveld K.A.F. Versteegh G.J.M. and Lange G.J. 1997. Preservation of organic-walled dinoflagellate cysts in different oxygen regimes: a 10000 years natural experiment. Marine Micropaleontology, 29: 393-405.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 504 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 438 |