تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,647 |
تعداد مقالات | 13,387 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,130,929 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,066,560 |
تذکرة شعاعیه و ضرورت تصحیح دوبارة آن | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 12، شماره 1 - شماره پیاپی 45، فروردین 1399، صفحه 91-112 اصل مقاله (794.32 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2019.115214.1459 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مختار کمیلی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولی عصر (عج)، رفسنجان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تذکرة شعاعیه اثر محمدحسین شعاع شیرازی (شعاعالملک) یکی از تذکرههای مهم فارسی است که در دورة قاجار و در سال 1321 هجری در شیراز تألیف شده است. تذکرة شعاعیه دربردارندة شرح حال و نمونة اشعار صد و پنج شاعر است که مؤلف در فاصلة زمانی 1300‑1320 آنها را دیده و یا از زبانشان شعری شنیده است. محمود طاووسی این تذکره را تصحیح و بنیاد فارسشناسی در سال 1380 آن را منتشر کرد. پرسش این پژوهش این است که تصحیح نامبرده تا چه اندازه علمی و انتقادی و معتبر است. بررسی نگارنده نشان میدهد متن تصحیحشده سرشار از غلط است. از سه علت اصلی برای راهیافتن لغزشها به متن مصحَّح میتوان نام برد: انتخاب روش نادرست، تصحیح اخلاقی، بدخوانی. مصحِّح برخلاف قاعدة کلیِ تصحیح، تنها به یک دستنویس، نسخة دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، بسنده کرده که نسخهای مؤخّر است و از دستنویس کتابخانه ملّی ملک چشم پوشیده است که اقدم و اصح است. افزونبر این، در مواردی واژهها بد خوانده شده یا کلمات بهسبب رعایت نکات اخلاقی بهطور عمدی دگرگون شده است. تذکرة شعاعیه مهمترین تألیف شعاعالملک است و فواید تاریخی، اجتماعی، ادبی و زبانی درخور توجهی دارد؛ به همین سبب بایسته است بهطور انتقادی تصحیح شود و متن پیراستة آن در دسترس پژوهشگران و علاقهمندان ادب دیرینهسال فارسی قرار گیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقد؛ تصحیح؛ روش تصحیح؛ تذکرة شعاعیه؛ شعاعالملک | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در دورة قاجار، تذکرههای متعددی در شیراز نوشته شد که مشهورترین آنها عبارت است از: مرآتالفصاحه، تذکرة شعرای دارالعلم شیراز، مجمعالفصحا و تذکرههای چندگانة محمدحسین شعاع. محمدحسین شعاع (1250‑1322 ش) ملقّب به شعاعالملک، نویسنده و شاعر دورة قاجار است که از او چندین تذکره به یادگار مانده است: تذکرة شکرستان پارس، تذکرة شعاعیه و اشعة شعاعیه؛ بهجز اینها، بنابر تحقیق عبدالرسول فروتن، شعاع تذکرههای دیگری موسوم به «تذکرة شعراء و رسالة شعشعه به همراه ترجمة احوال و اشعار سه شاعر» نیز دارد (فروتن، 1392: 68). در میان تذکرههای چاپشدة شعاعالملک، تذکرة شعاعیه مهمترین و مفصلترین آنهاست؛ اشعة شعاعیه خلاصهای از تذکرة شعاعیه است و شکرستان پارس نیز ناقص است؛ زیرا فقط نیمة نخست آن باقی مانده و از نیمة دوم آن تا امروز نسخهای به دست نیامده است؛ در همان نیمة نخست که عبدالرسول فروتن آن را به چاپ رساند، نام بسیاری از شاعران و نمونة اشعار آنها که در تذکرة شعاعیه دیده میشود، نیامده است. تذکرة شعاعیه دربردارندة شرححال و منتخب اشعار صد و پنج نفر از شاعرانی است که مؤلف در فاصلة زمانی 1320‑1300 هجری آنها را دیده یا از زبانشان شعری شنیده است. این اثر ازنظر زبانی، ادبی، تاریخی و اجتماعی اهمیت دارد. اهمیت زبانی این تذکره در آن است که واژههای محلی شیرازی، در آن کمابیش بازتاب یافته است؛ واژههایی مانند ملکی، بُلیت، پتی، کل فتی در ابیات زیر:
مَلِکی، به فتح اول و کسر دوم، پایافزاری مانند گیوه است که در کازرون و اصطهبانات و آباده ساخته و دوخته میشود (بهروزی، 1348: 578).
بُلیت که در نسخة چاپی تذکرة شعاعیه، بهاشتباه بهصورت «پلشت» ضبط شده، به معنی آدم احمق و بیشعور است (بهروزی، 1348: 76).
این بیت که مطلع قطعهای از خبّاز شیرازی است، در کتاب دانشمندان و سخنسرایان فارس از تذکرة شعاعیه نقل شده است؛ مؤلّف کتاب در پاورقی، معنی واژههای پتی، رُم و کل فتی را بهترتیب برهنه، موی ازار و کربلایی فتحالله، نام یکی از مجانین شیراز، ضبط کرده است (رکنزادة آدمیت، 1388، ج 2: 420). در نسخة چاپی تذکره «رم و کل فتی» بهسبب رعایت نکات اخلاقی حذف و بهجای آن سه نقطه گذاشته شده است.
خین در تداول اقوام لُر استان فارس، تلفظی از خون است و جکیدن به معنی «جَستن» است. لهجة شیرازی نیز در غزلی به مطلع زیر گوشنوازی میکند:
بهجز فواید زبانی، تذکرة شعاعیه ارزش و اهمیت ادبی نیز دارد. ارزش ادبی تذکرة شعاعیه آن است که مانند تذکرهای از تذکرههای فارسی، واسطهای بین متون پیشاتذکرهای و متون تاریخ ادبیات فارسی است. جایگاه تذکرهها در سیری که به نوشتن تاریخ ادبیات فارسی میانجامد، در تمثیلی که سید مهدی زرقانی آورده در جایگاه و نقش پدری است. نوشتارهای پیشاتذکرهای نقش جدّ و تاریخ ادبیاتها نقش فرزند دارند (رک: زرقانی، 1388: 51)؛ بنابراین در نگارش تاریخ کامل و جامع ادبیات فارسی که هم شرح حال شاعران بزرگ و جریانساز ـ به تعبیر زرقانی، شاعران قلّه نشین ـ و هم ترجمه و نمونة اشعار شاعران طراز دوم و سوم یا شاعران کوهپایهها و دامنهها را در بر میگیرد، تذکرة شعاعیه نقش نسبتاً مهمی را بر عهده دارد. در تذکرة شعاعیه که تذکرهای محلّی و عصری است، شرح حال و نمونه اشعار گویندگانی دیده میشود که در جایی دیگر ضبط نشده است؛ چنانکه مصحّح این تذکره مینویسد: «شعاع شرح حال و نمونه آثار جمعی را در کتاب ارجمند خود آورده که نام آنان را تنها در این تذکره میبینیم و در دیگر نوشتههای بازماندة دیگران هیچ یادی از آنان نشده است» (شعاع، 1380: 8). افزونبر این، دربارة شاعرانی که ترجمه و نمونة شعرشان بین این تذکره و تذکرههای دیگر مشترک است، طول و تفصیلی که در تذکرة شعاعیه است، در تذکرههای دیگر نیست و این باعث شده است تذکرة شعاعیه بهمثابة تذکرة مرجع درآید؛ مثلاً شرح حال و نمونه شعر صفای شیرازی در مرآتالفصاحه، تذکرة شعرای دارالعلم شیراز، آثار عجم و تذکرة شعاعیه آمده است. در مرآتالفصاحه فقط نیمسطر در شرححال او آمده است: «اسمش میرزا علیاکبر و شغلش صحافی میباشد» (داور، 1371: 355) و تنها یک غزل پنج بیتی از اشعارش انتخاب و نقل شده است. در تذکرة شعرای دارالعلم نیز ترجمه و نمونة شعر صفا در یک سطر و سه بیت خلاصه شده است (فرصتالدوله، 1375: 221). در آثار عجم شرح حال و نمونه شعر این شاعر در دو سطر و در دو بیت آمده است (رک: همان، 1377: 561)؛ اما در تذکرة شعاعیه افزونبر مطالب تذکرههای نامبرده، به هجوهای میان صفا و محمدابراهیم زردوز، اشاره و چهار غزل و دو رباعی از صفا نقل شده است. این طول و تفصیل باعث شده است در تذکرههای بعدی، به تذکرة شعاعیه ارجاع داده شود؛ چنانکه در کتاب دانشمندان و سخنسرایان فارس (رکنزاده آدمیت، 1339، ج 3: 457) در شرح حال و نمونه اشعار صفا، مطالب و نمونه اشعار تذکرة شعاعیه نقل شده است. از دیگر فواید ادبی تذکرة شعاعیه، نقدهای کلی مؤلف بر شعر بعضی از شاعران است که چهبسا در بررسی روند و کیفیّت نقد ادبی در شیراز در دورة قاجار مفید خواهد بود؛ مثلاً مؤلف تذکره در نقد شعر خائف مینویسد: «شعرش نهچندان خوب است و نه بهغایت بد، نه پیش خواص قبول و نه نزد عوام ردّ» (شعاع، 1380: 112). مثال دیگر، شرح حال رضوانی شیرازی است که مؤلّفِ تذکره در ترجمة او مینویسد: «... گروهی در شعر سارقش خوانند و جماعتی طبعش را روشنتر از صبح صادق خوانند»؛ سپس سه بیت از غزلی به مطلعِ:
از او نقل میکند (همان: 199) که گویا از این شاعر نیست و گویندة آنْ شاطر عباس صبوحی است که بیت مطلع در دیوانش به صورت زیر آمده است:
در هر دو دستنویسِ تذکره بهجای لعل لب، شهد لب ضبط شده است که مناسبتر مینماید. نقدهای شعاعالملک بر شعر بعضی از شاعران فارس در دورة قاجار و همچنین نوع گزینشهای او از اشعار شاعران این دوره، نشاندهندة ذوق زیباییشناسی حاکم بر این دوره است. فتوحی در حکمی کلی مینویسد: «قضاوت و داوری معاصران دربارة همدیگر و نوع گزینش هر دوره، میتواند نمایندة مقبولیت هنرمندان و آثارشان ... و بازتابی از روح عصر و ذوقِ زیباییشناسی آن دوره باشد» (فتوحی، 1387: 185). بهجز فواید زبانی و ادبی، از چشمانداز تاریخی و اجتماعی نیز این تذکره خالی از فواید نیست. هجویات درخور توجه این کتاب نشاندهندة اوضاع اجتماعی شیراز عصر قاجاری است که در قسمت تصحیح اخلاقی این جستار بهاختصار بدان میپردازیم. تذکرة شعاعیه تا امروز فقط یکبار به چاپ رسیده است. محمود طاووسی این اثر را در سال 1380 تصحیح و بنیاد فارسشناسی آن را منتشر کرد. متن مصحَّح کاووسی به لغزشها و کاستیهای بسیاری آلوده شده است. با وجود این، متأسفانه هیچگونه نقدی بر این تذکرة ارجمند نگاشته نشده است. این اثر محل مراجعة پارهای از محقّقان ادبی، اجتماعی و تاریخی خواهد بود و به همین سبب چاپ متن مصحَّح و منقّح آن ضروری است. این بایستگی نگارنده را برانگیخت که ذیل عنوانهای «لغزشهای روششناختی»، «تصحیح اخلاقی» و «بدخوانی مصحِّح» برخی از لغزشهای چاپ نخست این کتاب را نشان دهد؛ به این امید که چاپ دوم آن پیراسته و منقّح باشد. البته قبل از هرچیز بایسته است از هنرهای این تصحیح نیز سخن گفته شود. مصحِّح محترم در پایان ترجمه و نمونة اشعار از هر شاعری، بخشی با عنوان «منابع و مآخذ» افزوده که راهنمای ارزندهای برای پژوهندگان تاریخ ادبی فارس و ادبیات فارسی است. نیز مصحِّح در مواردی، تصحیح قیاسی کرده است که با ضبط نسخة کتابخانة ملک یکسان است؛ مانند این بیت:
که در دستنویس دانشکدة ادبیات، بهجای «بهای بوسهات جان است»، «بهای بوسهات آب حیات است» آمده است؛ اما مصحِّح با تصحیح قیاسی، آن را بهصورتی درآورده است که در نسخة چاپی دیده میشود و تصحیح او درست و مطابق با ضبط نسخة کتابخانه ملک است. نمونة دیگر از تصحیحات قیاسی مصحّحْ تصحیحِ «نه زنم» به «بزنم» در بیت زیر است:
تصحیح قیاسی مصحّح، مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک است. این بیت که مطلع غزلی است، در تذکرة شکرستان پارس نیز نقل شده است. ضبط تذکرة شکرستان نیز «بزنم» است (همان، 1394: 747). پیشینة پژوهش تا امروز هیچ نقد و بررسی مستقلی دربارة تصحیح تذکرة شعاعیه نوشته نشده است؛ اما بخشی از یک مقاله بهاختصار به یکی از لغزشهای مصحِّح اختصاص یافته است. عبدالرسول فروتن، مصحّح تذکرة شکرستان پارس، مقالهای با عنوان «نقد چاپ چند تذکره» دارد که در بخشی از آن به نقد تصحیح تذکرة شعاعیه پرداخته است. او در این مقاله، این سخن محمود طاووسی را که «شعاع شیرازی بهجز دیوان شعر، سه کتاب نیز فراهم آورده که هر سه تذکره میباشد، نخستین آنها تذکرة شکرستان فارس است ... . دوم تذکرة اشعه شعاعیه میباشد ... . سوم تذکرة شعاعیه» به نقد میکشد و مینویسد: «از وی [محمدحسین شعاع] تاکنون هشت اثر شناسایی شده، آن چهار کتابی که دکتر طاووسی و همچنین دیگر محققان ... بدان اشاره نکردهاند، عبارتند از: جُنگ شعاع، تذکرة شعرا، حال و مقال شعاع الملک یا سرگذشتنامه، رسالة شعشعه» (فروتن، 1392: 67). فروتن در ادامة مقاله خود به این نکته میپردازد که در رسمالخط قدیم «بهجای «ـهای» از همزة ابتر بر روی هاء (ـهء) استفاده میشده است و دکتر طاووسی در متن تذکرة شعاعیه هرگاه بدین موارد رسیده، «ای» را در میان قلاب گذاشته است (مثلاً در ص 23 و 73)؛ ازآنجاکه علامت قلاب در تصحیح آنگاه به کار میرود که مصحِّح کلمهای یا حرفی به متن اصلی الحاق کند، باز هم در این زمینه اشکال وارد است و نیازی به این قلاب دیده نمیشود؛ میتوان آن را در بخش رسمالخط نسخه بهصورت کلی بیان کرد (همان). روش پژوهش روش تحقیق در این مقاله، کتابخانهای و سندپژوهی است. برای یافتن غلطهای راهیافته به متن چاپی، متن چاپی با هر دو دستنویس این اثر مقابله شد و با توجه به عبارت، صورت درست ارائه شد؛ برای نمونه تصاویر صفاتی از دستنویس متعلّق به کتابخانة ملی ملک تهران که در تصحیح تنهاچاپِ تذکرة شعاعیه از آن غفلت شده، در پایان مقاله آمده است (رک: تصاویر 1، 2، 3، 4).
لغزشهای روششناختی از تذکرة شعاعیه که در پانزدهم محرّم 1321 هجری تألیف شده، دو دستنویس باقی مانده است؛ یکی از این دو دستنویس با شمارة 3839 در کتابخانة ملک تهران نگهداری میشود و مشخصات آن در فهرست نسخههای خطی این کتابخانه آمده است (رک: افشار، 1354، ج 2: 121). این نسخه فقط یک سال پس از تألیف، در چهاردهم ربیعالاول 1322 به دست کاتبی که نامش در ترقیمه نیامده، کتابت شده است. دستنویس دیگر به شمارة 305 متعلق به دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران است و مشخصات آن در نسخههای خطی کتابخانة دانشکده ادبیات، مجموعة وقفی علیاصغر حکمت آمده است (رک: دانشپژوه، 1341، ج 2: 71). این نسخه را محمدحسن، متخلص به دبیر، در پانزدهم جمادیالثانی 1330 هجری استنساخ کرده است. قاعدة کلی و عمومی در فن تصحیح انتقادی متون آن است که در صورت نبودِ دستنوشتِ مؤلف، از میان نُسخ خطی، دیرینهترین و صحیحترین آنها را اساس قرار میدهند و دستنویسهای معتبر دیگر را با آن مقابله و اختلاف ضبطها را یادداشت میکنند. مصحّح تذکرة شعاعیه برخلاف این قاعده و اصل کلی، در تصحیح خود اصلاً از نسخة کتابخانة ملک (اقدم نسخ) استفاده نکرده است؛ درحالیکه این نسخه از جنبههای متعددی بر نسخة دانشکده برتری دارد. نسخة کتابخانة ملک افزونبر دیرینگی و اقدمبودنش، با نسخهای که از روی آن استنساخ شده، مقابله و افتادگیها در حاشیه یادداشت شده است. امتیاز دیگر این نسخه مشکولشدن الفاظ در مواردی است که احتمال بدخوانی آنها وجود دارد. بدین سبب در تصحیح این اثر بایسته است که نسخة ملک اساس قرار گیرد و یا دستکم در تصحیح از آن استفاده شود. مصحِّح دربارة اعتماد خود به نسخة دانشکده ادبیات که مؤخّر است و دخالتندادن نسخة کتابخانة ملک که مقدّم است، مینویسد: «این نسخه ]نسخة دانشکده ادبیات[ تا آخرین روزهای مؤلف در اختیار خودش بوده و مطمئنترین نسخة موجود میباشد» (شعاع، 1380: 22). او دربارة شیوه کار خود چنین توضیح میدهد: «نسخه کتابتشده مورخ 1330 هـ. ق که تا پایان زندگی در اختیار مؤلف بوده را ملاک کار قرار دادم و از نسخة کتابخانة ملک بهسبب کمبودهایی که داشت بهکلی صرفنظر نمودم» (همان: 23). به نظر نگارنده، شعاع دستنویس دانشکده ادبیات را که صفحة پایانی آن مزّین به نقش مُهر شعاع است و به گفتة مصحِّح تا آخرین روزهای زندگی در اختیار شعاع بوده، اصلاً مطالعه نکرده است؛ به این دلیل که در بخش «خاتمه در ذکر احوال مؤلف» غلطهای مسلّمِ بسیاری دیده میشود؛ این بخش شامل ترجمة مؤلف، محمدحسین شعاع، و گزیدهای از اشعار اوست. اگر شعاع این دستنویس را به مطالعة خود درآورده بود، دستکم غلطهای اشعار خود را اصلاح و در هامش صفحات و یا فراز واژههای متن یادداشت میکرد. مقابلة اشعار شعاع در دستنویس دانشکدة ادبیات با همین اشعار در نسخة خطی کتابخانة ملک قاطعانه حکم میکند که ضبطهای دستنویس کتابخانة ملک در موارد بسیار، درست و ضبطهای دستنویس دانشکدة ادبیات و صورت چاپی غلط مسلّم است. در ادامه برای نمونه ابیاتی از مؤلف تذکره که در دستنویس دانشکدة ادبیات و نسخة چاپی بهصورت غلط کتابت و چاپ شده است، براساس دستنویس کتابخانة ملک تصحیح میشود.
تصحیح ابیاتی از مؤلف براساس نسخة کتابخانة ملک
جلادت، ضبط دستنویس دانشکده (ص 723) غلط مسلّم است و صورت صحیح آن مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 524)، «حلاوت» است.
ثمر که به همین صورت در دستنویس دانشکده (ص 732) آمده، غلط املایی و صورت درست آن مطابق با ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 532) «سمر» است. ضبط «عید» در این بیت، غلط چاپی یا نتیجة بدخوانی مصحّح است؛ در هر حال، صورت درست و بیت مطابق با نسخة کتابخانه ملک چنین است:
کمر که در نسخة دانشکده (ص 732) آمده، خطای کاتب است و صورت درست آن، مطابق با ضبط کتابخانة ملک (ص 532) «مگر» است.
ضبط «دیگران» که در نسخة دانشکده آمده، بیتردید غلط است و صورت درست آن مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 536) «دیگدان» است. خاقانی در قطعهای میگوید:
ضبط «ثیاب» در نسخة دانشکده ادبیات (ص 737) و بهتبع آن در چاپ تذکرة شعاعیه غلط مسلّم است و صورت درست آن، چنانکه در دستنویس کتابخانة ملک (ص 536) آمده، «ثنات» است.
ثمین، ضبط دستنویس دانشکده (ص 737)، غلط مسلّم املایی و صورت صحیح آن مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 536) «سمین» است.
از بیت بالا معنایی به دست نمیآید و ناموزون است. صورت درست و معنیدار بیت، چنانکه در دستنویس کتابخانة ملک تهران (ص 538) ضبط شده، چنین است:
«بدون شانه» که ضبطِ نسخة دانشکده (ص 742) و نسخة چاپی است، غلط و صورت درست آن مطابق با نسخة کتابخانة ملک (ص 539) «بدان مثابه» است.
ضبط «خار» که در دستنویس دانشکده (ص 742) آمده، غلط مسلّم است و صورت درست آن، مطابق با نسخة کتابخانة ملک (ص 539)، «خانه» است. ابیات قبل و بعد بیت نیز ضبط «خانه» را تأیید میکند:
مال الثریا که در نسخة دانشکده (ص 752) آمده، غلط مسلّم است. صورت درست آن، چنانکه در نسخة کتابخانة ملک (ص 549) میبینیم، «ما للثریا» است. این ضربالمثل را در زبان عربی هنگامی به کار میبرند که بخواهند بگویند بین دو چیز نسبتی نیست؛ مثلاً ما للتراب و رب الارباب یعنی چه نسبت خاک را با عالم پاک؛ بنابراین ما للثریا و الثری یعنی چه نسبتی میان آسمان و خاک (زمین) است. در زبان فارسی برای بیان چنین مفهومی از ضربالمثلهای متعددی استفاده می شود؛ مانند:
باحل که در نسخة دانشکده (ص 752) آمده، غلط و شکل صحیح آن مطابق با دستنویس کتابخانة ملک (ص 549)، «باهل» است.
مصراع دوم که به همین صورت در نسخة دانشکده (ص 756) آمده محصول غلطخوانی و غلطنویسی کاتب است و صورت درست آن، مطابق با ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 552) چنین است: «سر زد و سوی من از مهر بُد او را تقبیل».
واژههای «به نام به کویش» که در دستنویس دانشکده (ص 835) و بهتبع آن در نسخة چاپی آمده، نتیجة غلطنویسی کاتب است و صورت بدون لغزش آن مطابق با دستنویس کتابخانة ملک (ص 621) چنین است: «اگر ز نام نکویش نشان همیجویی».
ضبط «حامل» که در نسخة دانشکده (ص 831) آمده، غلط مسلّم و صورت درست آن، مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 624) «حایل» است.
واژة «صلاح» ضبط نسخة دانشکده (ص 845)، نادرست و شکل درست آن، مطابق با ضبط کتابخانة ملک (ص 628) «صلا» است.
«کشت» که در نسخة دانشکده ادبیات (ص 853) آمده، غلط است و صورت درست آن مطابق با ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 636) «کیست» است.
«خراب کند» که در نسخة دانشکده (ص 855) آمده غلط است و صورت درست آن مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 638) «چرا نکند» است.
واژة «نه» که در نسخة دانشکده (ص 855) آمده، غلط و صورت صحیح آن مطابق با ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 638) «به» است.
مصراع اول که به همین صورت در نسخة دانشکده (ص 863) آمده، نادرست و صورت درست آن مطابق با دستنویس کتابخانة ملک (ص 644) چنین است: «چو از رخسار آن یار پریون». بیت بالا در قالب مثنوی ریخته شده و بهسبب نبودِ قافیه در دو مصراع، ضبط دانشکده و نسخة چاپی غلط مسلّم است. «ون» پسوند مانندگی است: «ون: پسوندی است دال بر شباهت و مانندگی» (دهخدا، 1377: ذیل وَن). از شواهد و نمونههای بالا اثبات میشود که نسخة دانشکدة ادبیات، که مؤخّر است، به نظر و مطالعه و اصلاح مؤلف نرسیده است؛ گرچه نقش مُهر او در صفحة پایانی نسخه دیده میشود؛ بهجز اغلاطی که به اشعار مؤلف تذکره راه یافته است، در سراسر متن نیز کاتب (محمدحسن دبیر) بسیاری از واژهها را بد خوانده و غلط نوشته است که با مراجعه و مقابله با نسخة کتابخانة ملک میتوان بهصورت درست و اصیل آنها دست یافت. غلطهای نسخة دانشکده و بهتبع آن نسخة چاپی بسیار است؛ به همین سبب فقط نمونهوار به تصحیح چند بیت بسنده میشود.
تصحیح ابیاتی از شاعران دیگر
«به دار» که در نسخة دانشکده بهصورت «بدار» کتابت شده (ص 343) غلط است و صورت درست آن مطابق با ضبط کتابخانة ملک (ص 187). «براز» است؛ به معنیِ فضله و غائط، پلیدی مردم، سرگین آدمی (دهخدا، 1377: ذیل براز).
ضبط «نیابد» که در نسخة دانشکده (ص 440) دیده میشود، لغزش کاتب و مصحّح است و درست آنْ مطابق با ضبط کتابخانة ملک (ص 279) «بتابد» است.
از مصراع نخست معنایی حاصل نمیشود. در نسخة دانشکده (ص 545)، این مصراع بهصورتِ «بال هوی را ببندد از پر و آن کاه» کتابت شده که باز معنایی از آن به دست نمیآید. صورت درست این مصراع مطابق با نسخة کتابخانة ملک (ص 370) چنین است: «بال هوی را ببند و از پرِ آن کاه». با این ضبط، بیت منظور ما با بیت پیش از خود ارتباط معنایی مییابد. شاعر در بیت قبل که مطلع قصیدهای است، میگوید:
معنی ابیات این است که مرغ هوس هرچه پرِ بیشتر داشته باشد، بیشتر و بالاتر میپرد؛ بنابراین برای در بند کردن این مرغ باید بالش را بست و از پرهایش کاست. مرغ هوس نباید بال و پر و قدرت پرواز داشته باشد.
«مقارننا»، ضبط دانشکده (ص 557)، غلط است و صورت اصیل و درست آن مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 380) «مفارقنا» است.
صورت درست مصراع نخست، مطابق با ضبط دستنویس ملک (ص 397) چنین است: «دلم را ناوک چشمش نه چونان کارگر آمد».
«وفا را لَثّور» که در نسخة دانشکده (ص 611) و بهتبع آن در نسخة چاپی آمده غلط و صورت درست آنْ «وَ فارَ الّتنّور» است که در دستنویس کتابخانة ملک (ص 426) آمده است. «وَ فار التّنور» دو بار در قرآن آمده است؛ یکبار بخشی از آیه 40 سورة هود و بار دیگر بخشی از آیة 27 سورة مؤمنون است.
«نضر» ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 449) بر ضبط نسخة دانشکده (ص 637) ترجیح دارد.
زنبال، ضبط نسخة دانشکده (ص 670)، درست نیست و صورت درست آن مطابق با ضبط دستنویس کتابخانة ملک (ص 478)، «ریبال» به معنیِ شیر بیشه است (دهخدا، 1377: ذیل ریبال).
«دهاد»، ضبط نسخة دانشکده (ص 671)، لغزش کاتب است و صورت صحیحش مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 479) «وهاد» است به معنیِ زمینهای پست و هموار (دهخدا، 1377: ذیل وهاد).
بازیافت ابیاتی که مصحِّح تصحیح قیاسی کرده است مصحّح در بعضی موارد که واژهای در دستنویس ناخواناست یا وزن بیت درست نیست، تصحیح قیاسی کرده است. او با افزودن واژههایی که در قلاب گذاشته و یادداشتهایی که در پاورقی صفحات آورده است، به این تصحیحات قیاسی اشاره کرده است. ظاهراً برخی از این نوع تصحیحات با استناد به دستنویس کتابخانة ملک درست نیست.
مصحّح در پانویس مینویسد: ]واژة مکتوب در محل نقطهچین[ «خوانا نیست». با مقابلة این بیت با ضبط آن در دستنویس کتابخانة ملک (ص 117) درمییابیم که واژة ناخوانای نسخة دانشکده «گیتیش» است؛ بنابراین مصراع دوم چنین است: تا که دو گیتیش تولا کند.
صورت درست مصراع نخست مطابق با نسخة کتابخانة ملک (ص 566) چنین است: «سرافیل دی صور اگر نادمید».
ضبط دستنویس دانشکده «نقل نیوش» و «بین لب خندان» (ص 775) است. مصحِّح محترم برای موزونکردن مصراع دوم، بین را به «ببین» تصحیح قیاسی کرده که با این ضبط باز هم ناموزون است. صورت درست و موزون این مصراع مطابق با ضبط نسخة کتابخانة ملک (ص 569) چنین است: «نقل کلامش نیوش و بین لب خندان».
مصراع اول در نسخة دانشکده (ص 786) چنین کتابت شده است: «بوی یکی نافه فزاید همی» که هموزن با مصراع دوم نیست؛ ازاینرو مصحِّح برای هموزنکردن دو مصراع، مصراع اول را بهصورتی که در نسخة چاپی میبینیم، دگرگون کرده و در پانویس، نصّ نسخة دانشکده را آورده است و مینویسد: «وزن ظاهراً درست نبود و به شکل بالا تصحیح گردید». با مراجعه به دستنویس کتابخانة ملک (ص 579) صورت اصیل مصراع را مشاهده میکنیم که چنین است: «بوی یکی در دماغ نافه فزاید همی».
مصحِّح در پانویس مینویسد: «در متن با تکرار مصراع اول این بیت، بیتی دیگر آمده که مصراع دومش چنین است: «در جهان چون ندید جای نشست». با مقابلة این بیت با صورت دستنویس کتابخانة ملک (ص 601) درمییابیم که صورت اصیل و درست چنین بوده است:
مصراع نخست در دستنویس دانشکده (ص 848) بهصورتِ «امشب ای دل همچو اختران بیدار باش» کتابت شده که بدون وزن است؛ ازاینرو مصحِّح برای موزونکردنش آن را بهصورتی که در نسخة چاپی میبینیم، درآورده و در پانویس به این دگرگونی اشاره کرده است. رجوع به دستنویس کتابخانة ملک (ص 632) صورت درست و اصیل مصراع را به دست میدهد: «امشب ای دل همچو چشم اختران بیدار باش».
افزودن «شد» به مصراع اول ضرورت ندارد و صورت درست چنانکه در هر دو دستنویس (کتابخانة ملک: ص 632 و دانشکدة ادبیات: ص 848) میبینیم، بدون واژة «شد» است. «آن» در این بیت با کسرة حرف نون قرائت میشود و معنای مالکیت میدهد. واژة قسمت در ابتدای مصراع دوم، این قرائت را تأیید میکند. معنی بین چنین است: ساغر دیدن تو قسمت رقیب و نگهبان شد؛ اما قسمت و بهرة ما خون دلِ درون پیاله است.
تصحیح اخلاقی منظور نگارنده از تصحیح اخلاقی این است که مصحِّح بر مبنا و مدار اخلاق، بعضی از واژههای رکیک در نسخة اساس را عمداً تغییر دهد و برخی از قطعات هجوآمیز را کاملاً حذف کند. مصحّح تذکرة شعاعیه بسیار به این نوع تصحیح دست یازیده است. او قطعات هجوآمیز بسیاری را حذف کرده است؛ بدون اینکه در مقدمة مصحِّح یا در پاورقی صفحات، بهجز یک مورد (پاورقی 2 ص 447)، به حذف این زشتیادها اشارتی کرده باشد؛ برای نمونه عنوان و نشانی دو قطعة محذوف چنین است: «فی القدح پسر میرزا رحیم رجیم» (نسخة کتابخانة ملک: ص 614؛ نسخة دانشکده: ص 820)؛ «در هجو گوید» (نسخة کتابخانه ملک: ص 358؛ نسخة دانشکده: ص 532). شیوة مصحِّح در برابر واژههای رکیکِ تغییریافته، یکسان و یکدست نیست. گاهی بی هیچ نشانه و یادآوری، واژه را تغییر میدهد؛ مانند تغییر واژة دالّ بر عضو تناسلی مرد به «جان» در بیت زیر که از ابیات قطعهای در هجو معشوق مسیح نام است:
گاهی در مقابل واژة رکیک تغییریافته، نشانة تعجب مینهد؛ مانند:
در هر دو دستنویس، بهجای «لپ!»، «سرین» آمده است. بیت بهصورتی که در نسخة چاپی آمده است، موزون نیست و اگر بهجای «ای لپ!»، «ای لپان» مینهاد، مشکل وزن برطرف میشد. بههرحال، خواننده معنی بیت را بهصورتی که در نسخة چاپی آمده است، نمیفهمد و از خود میپرسد چه تناسبی میان لُپ و قرص ماه چهارده یا جرم خورشید منیر هست. در برخورد با قطعاتِ رکیک، صاحبان تذکره رفتارهای متفاوتی داشتهاند. بعضی مانند صاحب تذکرةالشعراء بهروشنی از ضبطنکردن هجویات در تذکرة خود سخن میرانند: «... ایراد این هجویات مناسب این کتاب نیامد» (دولتشاه سمرقندی، 1382: 115) و «هزلیات و مطایبات ... و ایراد این نوع کلام در این کتاب پسندیده نیامد» (همان: 289). البته در تذکرةالشعراء هجویاتی ضبط شده است (رک: همان: 289 و 115). برخی دیگر مانند شعاع، صاحب تذکرة منظور ما، چنین قطعاتی را گزینش و نقل میکنند؛ او میگوید: «از آنچه این بنده شنیده مر این اشعار را پسندیده و برگزیدهام» (شعاع: 1380: 39). وی مشتاق نقل قطعات هجوآمیز است؛ چنانکه در پایان تذکره که به شرح حال و نقل نمونههایی از شعر خود اختصاص دارد و نیز در هنگام نقل نمونههایی از شعر دیگران مانند اشعار فرصتالدوله، از گزینش هجویههای سرشار از واژههای رکیک و مستهجن ابایی ندارد. چنین گزینشهایی معنادار است و میتواند در نقد روانشناختی مؤلّف مفید باشد. از چشمانداز اجتماعی و تاریخی نیز بسامد بالای هجویات یک متن، حقایقی را آشکار میکند. بسامد بالای این گونة ادبی در یک جامعه و دورة تاریخی، تصویر جامعهای است که زشتیاد در آن قباحت ندارد. زرینکوب دربارة هزل و هجوهای دیوانهای سوزنی و انوری مینویسد: «هزل و هجا که تقریباً اکثر دیوان سوزنی و قسمتی از اشعار انوری را آلوده است انحراف ذوقی ناروایی را نشان میدهد که اکثر مردم این دوره از فقیه و قاضی و طالب علم و ... بدان ابتلا داشتهاند» (زرینکوب، 1375: 261). فتوحی دربارة این جنبه از تذکرهها مینویسد: «تذکرههای عصری و محلی حاوی اطلاعات تاریخی و اجتماعی ارزندهای دربارة ... اوضاع و احوال تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر خود هستند» (فتوحی، 1387: 197)؛ بنابراین ضبط این نوع اشعار که جنبههایی از فرهنگِ جامعه و یا دورة تاریخی خاصی را آینگی میکند، بدون فایده نیست و بایسته است مصحِّح به پیروی از نسخة اساس و دستنویسهای معتبر بهگونهای درخور و مناسب، آنها را در نسخة تصحیحشدة خود بیاورد.
تغییر و دگرگونی عنوانها تغییر و دگرگونی عنوانها از دیگر لغزشهای مصحِّح است. مصحِّح در ضبطِ عنوانها، روش یکدستی ندارد. او گاهی عنوانها را کوتاهتر میکند؛ مثلاً عنوانِ «در تعزیت شاه شهید سعید ناصرالدینشاه و تهنیت جلوس شهریار فلک فر مظفرالدین پادشاه» را که ضبطِ نسخة اساس مصحّح است (دستنویس دانشکده ادبیات: ص 436) بهصورت «در تعزیت ناصرالدینشاه و تهنیت جلوس مظفرالدین شاه بر تخت» (شعاع، 1380: 337) درمیآورد. ضبط این عنوان در دستنویس کتابخانة ملک (ص 276) مانند ضبط نسخة دانشکده است؛ بهجز اینکه عبارت دعایی «خلّدالله ملکه» در پایان اضافه شده است. یکی دیگر از لغزشهای مصحِّح تغییر واژة «صفت» به «توصیف» در پارهای از عنوانهاست؛ مثلاً در «توصیف تمثال شعاعالسلطنه» (شعاع، 1380: 352) و «توصیف بهار و مدح شهریار تاجدار» (همان: 406) در هر دو دستنویس بهجای واژة توصیف، واژة «صفت» آمده و البته همین ضبط درست است؛ زیرا در زبان عربی مادة «وصف» به باب تفعیل نرفته است (رک: فیروزآبادی، 1424: 793 و ابنمنظور، بیتا: ج 15: 315). مؤلف تذکرة شعاعیه در همة مواضع، مصدر «صفت» را به کار برده است (رک: شعاع، 1380: 438، 463، 536، 536، 537، 542، 543 و ...) و این نشان میدهد که بر زبان عربی تسلّط داشته است.
بدخوانیهای مصحِّح یکی از عواملی که باعث شده است برخی از ابیات در نسخة چاپی نامفهوم بنماید، بدخوانی واژههای بیت است. در اینجا برای نمونه ابیاتی نقل میشود که در آنها واژههایی بد خوانده شده است.
«ز برق» غلط است و مطابق با هر دو دستنویس (دانشکدة ادبیات: 338 و کتابخانة ملک: 183) صورت درست «به رزق» است. میکائیل فرشته روزی است.
گویا «سیل» غلط چاپی است و صورت درست آن مطابق با ضبط هر دو دستنویس (کتابخانة ملک: 259 و دانشکدة ادبیات: 416) «میل» است.
«تکیه» درست نیست و صورت صحیح آن مطابق با هر دو دستنویس (کتابخانة ملک: 269 و دانشکدة ادبیات: 428) «یکتنه» است.
«حب» غلط و صورت درست مطابق با ضبط هر دو دستنویس (کتابخانة ملک: 271 و دانشکدة ادبیات: 431) «حسب» است.
در هر دو دستنویس موجود از تذکرة شعاعیه، بهجای «فاقه»، «فاقع» ضبط شده است؛ اما مصحِّح خلاف نصّ متن، فاقع را به «فاقه» دگرگون کرده و صورت اصیل فاقع را در پاورقی آورده است. فاقع واژهای عربی است که در قرآن در آیة شریفة «قال انَّه یقول اِنّها بقرة صفراء فاقع لونها تَسرُ الناظرین» (بقره: 69) آمده و معنی آن «سخت زرد، نیک زرد، زرد زرد و زرد رنگ است» (خسروانی شریعتی و همکاران، 1389، ج 3: 1090). واژههای زرد و زر در مصراع دوم، ضبط «فاقع» را تأیید میکند.
صورت درست که در هر دو دستنویس (کتابخانة ملک: 367، دانشکدة ادبیات: 541) آمده، «برخی آن گروه» به معنی قربان و فدای آن گروه است. مصحِّح این ترکیب را بهصورتِ برخی از آن گروه، دگرگون کرده و هیچ یادداشت یا پانوشتی برای آن نیاورده است.
«بنتش» درست نیست و صورت صحیح مطابق با هر دو دستنویس (دانشکدة ادبیات: 638، کتابخانة ملک: 451) «نبتش» است. «نپت» به معنی گیاه، نبات (دهخدا، 1377: ذیل نبت) و «اهر» که در فرهنگ نفیسی با سکون و فتحه حرف هاء، ضبط شده به معنی «درخت زبان گنجشک» است (نفیسی، بیتا، ج 1: 463). شاعر میگوید: خوشا خاکی که این گُل از آن رویید و خرّما آب و جویباری که گیاهش، درخت سرافرازی مانند درخت زبانگنجشک است.
صورت درست، «بخّاً بخّا» است؛ معنی «بخ» در لغتنامه چنین ضبط شده است: «اسم فعل است و هنگام مدح و خشنودی از چیزی به کار رود و برای مبالغه تکرار شود» (دهخدا، 1377: ذیل بخ).
در هر دو دستنویس (دانشکدة ادبیات: 717 و کتابخانة ملک: 519) بهجای «جوییم»، «جویم» آمده است؛ به معنی اندازة یک دانه جو و مقدار بسیار اندک و همین صورتْ اصیل و درست است. شاعر میگوید: از آتش دوزخ حتی به اندازة یک جو، ترس و واهمه ندارم، شحنة شهر و سطوت شاه که جای خود دارد؛ من از آنها هیچ نمیترسم.
«نمود» غلط است و صورت صحیح آن چنانکه در دستنویسها (کتابخانة ملک: 532 و دانشکدة ادبیات: 733) مضبوط است؛ «به مور» است؛ معنی بیت: شیر اگر در روز رزم تیغ تو را در دست مور ببیند، از ترس پنجههایش میریزد و ره فرار در پیش میگیرد.
نتیجهگیری تذکرة شعاعیه اثر محمدحسین شعاع شیرازی یکی از مهمترین تذکرههای فارسی است که ترجمه و نمونة اشعار برخی از شاعران فارس در عهد قاجار را در بر دارد. این اثر تا امروز تنها یکبار در بنیاد فارسشناسی به چاپ رسیده است. در این تنهاچاپِ تذکره، لغزشها و غلطهای بسیار راه یافته است که عامل اصلیاش روش تصحیح است. محمود طاووسی، مصحِّح این اثر، از وجود دستکم دو دستنویس تذکرة شعاعیه خبر داشته و آنها را در مقدمة کتاب معرفی کرده است؛ اما از دستنویس متعلّق به کتابخانة ملی ملک تهران که اقدام و اصحّ نسخ تذکره است، اصلاً در تصحیح خود بهره نبرده و به یک نسخة مغلوط و مؤخّر بسنده کرده است. انتخاب این شیوه باعث شده است که بسیاری از ابیات متن مصحَّح، ناموزون و یا بیمعنا به نظر رسد. نگارنده با مقابلة متن مصحَّح با دستنویس کتابخانة ملک تهران به این نتیجه رسید که بسیاری از ضبطهای دستنویس کتابخانة ملک، بدون هیچ تردیدی، اصیل و صحیح است. نشاندادن همة این یافتهها در یک مقاله نمیگنجد. افزونبر گزینش شیوة نادرست، بدخوانیهای مصحِّح نیز باعث شده است که نسخة چاپی سرشار از غلط باشد. عامل دیگری که باعث شده است نسخة مصحَّح از اصل خود دور افتد، تصحیح اخلاقی است. مصحِّح محترم بدون هیچ اشارهای در پانویس صفحات، بسیاری از واژههای رکیک را تغییر داده است. این دگرگونیِ عمدیِ واژهها باعث شده است که پیوند واژهها در محور عمودی و افقی ابیات از بین برود و گاهی درک معنی و مفهومِ بیت دشوار شود. البته باید گفت تصحیح نامبرده از محسناتی نیز برخودار است که ازجملة آنها افزودههای مصحِّح در پایان ترجمه و نمونة اشعار هر شاعری است. در این افزودهها، منابعی برای آشنایی بیشتر خواننده با زندگی و شعر صاحب ترجمه معرفی میشود. تذکرة شعاعیه فواید زبانی و ادبی و اجتماعی بهنسبت فراوانی دارد؛ به همین سبب بایسته است که متن آن بهطور انتقادی تصحیح شود و در اختیار پژوهشگران و دوستداران تاریخ ادبیات ایران و بهویژه محققان تاریخ ادبیات فارس قرار گیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع 1- قرآن مجید. 2- ابنمنظور (بیتا). لسان العرب، اعتنی بتصحیحها الامین محمد عبدالوهاب و محمدالصادق العبیدی، الجزء الخامس عشر، بیروت: داراحیاء التراث العربی. 3- افشار، ایرج و دیگران (1354). فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی ملک، جلد دوم، تهران: دانشگاه تهران. 4- بهروزی، علینقی (1348). واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی، شیراز: اداره کلّ فرهنگ و هنر فارس. 5- خاقانی، بدیل بن علی (1357). دیوان، با مقابله قدیمترین نسخ و تصحیح و مقدمه و تعلیقات به کوشش دکتر ضیاءالدین سجادی، تهران: زوّار. 6- خسروانی شریعتی، سید محمود و همکاران (1389). فرهنگنامة قرآنی، تهیه و تنظیم گروه فرهنگ و ادب بنیاد پژوهشهای اسلامی، سید محمود خسروانی شریعتی، حسین ادیالباف مقدم، سید حسن مدرسی، عباس هوتکانی، اصغر ارشاد سرابی با نظارت دکتر محمّدجعفر یاحقی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ سوم. 7- دانشپژوه، محمدتقی (1341). فهرست نسخههای خطی کتابخانة دانشکده ادبیات، مجموعة وقفی جناب علیاصغر حکمت، تهران: دانشگاه تهران. 8- داور، شیخ مفید (1371). مرآت الفصاحه، با تصحیح و تکمیل و افزودههای دکتر محمود طاووسی، شیراز: نوید شیراز. 9- دولتشاه سمرقندی (1382). تذکرة الشعراء، به اهتمام و تصحیح ادوارد براون، تهران: اساطیر. 10- دهخدا، علیاکبر (1386). امثال و حکم، تهران: امیرکبیر، چاپ چهاردهم. 11- ---------- (1377). لغتنامه دهخدا، زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. 12- ---------- (1386). امثال و حکم، تهران: امیرکبیر، چاپ چهاردهم. 13- رکنزاده آدمیت، محمدحسین (1338). دانشمندان و سخنسرایان فارس، جلد دوم، تهران: کتابفروشیهای اسلامیه و خیام. 14- ------------------- (1339) دانشمندان و سخنسرایان فارس، جلد سوم، تهران: کتابفروشیهای اسلامیه و خیام. 15- زرقانی، سیدمهدی (1388). تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی، تهران: سخن. 16- زرینکوب، عبدالحسین (1375). از گذشته ادبی ایران، تهران: انتشارات بینالمللی الهدی. 17- شعاع، محمدحسین (1380). تذکره شعاعیه، با تصحیح و تکمیل و افزودههای دکتر محمود طاووسی، شیراز: بنیاد فارس شناسی. 18- ----------- (1394). تذکرة شکرستان فارس، مقدمه، تصحیح و تعلیقات عبدالرسول فروتن، قم: مجمع ذخائر اسلامی. 19- ----------- . تذکره شعاعیه، نسخه خطی متعلّق به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شمارة 305 محفوظ در کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه تهران. 20- ----------. تذکره شعاعیه، نسخه خطی متعلق به کتابخانه ملی ملک تهران به شمارة 3839. 21- صبوحی قمی، شاطر عباس (1368). دیوان کامل اشعار شاطر عباس، به تحقیق و اهتمام حسن گل محمدی، تهران: مؤسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش. 22- فتوحی، محمود (1387). نظریة تاریخ ادبیات، تهران، سخن. 23- فرصتالدوله، محمدنصیر (1375). شعرای دارالعلم شیراز، تصحیح و تحشیة دکتر منصور رستگار فسایی، شیراز: دانشگاه شیراز. 24- --------------- (1377). آثار عجم، تصحیح و تحشیة منصور رستگار فسایی، تهران: امیرکبیر. 25- فروتن، عبدالرسول (1392). «نقدی بر چاپ چند تذکره»، کتاب ماه ادبیات، شمارة 72، 61‑70. 26- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب (1424). القاموس المحیط، اعداد و تقدیم محمدعبدالرحمن المرعشلی، بیروت: داراحیاء التراث العربی. 27- نفیسی، علیاکبر (بیتا). فرهنگ نفیسی، جلد نخست، تهران: کتابفروشی خیام. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 583 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 397 |