تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,791 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,406,902 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,798,144 |
تأثیر اقلیم بر طرحوارههای ذهنی شهروندان در ادراک فضای شهری نمونة موردی: پارک ائلگلی تبریز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 29، شماره 3 - شماره پیاپی 71، آبان 1397، صفحه 91-110 اصل مقاله (1.08 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/gep.2018.100411.0 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
لیلا رحیمی* ؛ صابر صبوری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار، گروه معماری، دانشکدة عمران، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ادراک، مجموعهای از پردازشهای محرکهای خارجی است که با طرحوارهها هدایت میشوند. محرکهای خارجی گسترهای وسیع را شامل میشوند که یکی از مهمترین عناصر آن، اقلیم است. هدف این پژوهش، پرسش از چگونگی پیوند خرداقلیم و مکان در ذهن انسانها و بررسی چگونگی تأثیر اقلیم بر ادراک فضای شهری است. بستر مطالعة این پژوهش، پارک ائلگلی تبریز بوده است. علت انتخاب این پارک بهمنزلة نمونة موردی پژوهش حاضر در وهلة اول استفادة قشرهای مختلف جامعه از این پارک و در وهلة دوم وجود پیکربندیهای مختلف فضایی برای افراد با عوامل آسایش حرارتی متفاوت است. در پژوهش حاضر سعی شده است جامعة آماری پژوهش شامل هر دو گروه افرادی باشد که هم پیوسته از پارک ائلگلی تبریز استفاده کردهاند و حضور پویا داشتهاند و هم بهندرت در آن پارک حضور یافتهاند. پژوهش سعی در اثبات فرضیههای خود دارد؛ مبنی بر اینکه خرداقلیم، بخش مهمی از جزئیات ادراکی یک مکان و همچنین عاملی مهم در شکلگیری طرحوارههای ذهنی ما نسبت به یک فضا و درنتیجه نحوة شناخت ما از آن فضاست. پژوهش به شیوة کیفی و با روش نقشههای شناختی و مصاحبه با نمونهگیری داوطلبانه انجام شده است که یکی از مناسبترین ابزارها در مطالعات، پیوند اقلیم و مکان است. نتایج حاصل از این روش نشان میدهد برای موفقیت و مقبولبودن یک فضای شهری برای تمامی قشرهای استفادهکننده و حضور بیشتر افراد در آن مکان، باید شرایط خرداقلیم آن فضا نیز در نظر گرفته شود؛ زیرا اقلیم، عامل تعیینکنندهای در شکلگیری طرحوارههای ذهنی مطلوب از یک فضا در افراد به شمار میآید و بهمنزلة یک عامل اکولوژی، تأثیر مهمی بر ادراک افراد دربارة یک مکان آشنا دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روانشناسی محیطی؛ ادراک؛ طرحوارة ذهنی؛ اقلیم؛ پارک | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه یکی از ابعاد مهمی که در طراحی فضاهای شهری باید به آن توجه شود، فرایند ادراک محیط است که به مفهوم مکان در ذهن انسان شکل میدهد. یکی از رایجترین بینشهای علم روانشناسی محیطی این است که ادراک، مجموعهای از پردازشهای محرکهای خارجی است که با طرحوارهها هدایت میشوند (Lenzholzer, 2008: 44). محرکهای خارجی گسترهای وسیع را شامل میشوند که یکی از مهمترین عناصر آنها، اقلیم است. بنا بر گفتة کنز، اقلیم ساختار فیزیکی تودرتو در کالبد مکان است که تأثیر مهمی بر ادراک انسان از عملکرد فضاهای مختلف شهری دارد (Knez, 2003a: 31). ادراک انسان از یک مکان و خرداقلیمها بهمنزلة یک طرحواره در حافظة بلندمدت او ثبت میشود و در واقع این طرحواره، ابزاری تجربی برای درک و بهدستآوردن اطلاعات از فضاهای شهری است (Knez, 2003b: 52). دیوید کانتر[1] (1977)، از پیشگامان مطالعات ادراکی و روانشناسی معماری و طراحی شهری، مدل خود را با عنوان «مدل مکان» مطرح کرد که از سه بعد «کالبد»، «فعالیت» و «معنا» تشکیل شده است. یکی از جنبههای مطرحنشده در این مدل، بحث اقلیم است. هدف اصلی این مقاله، ارزیابی تأثیر خرداقلیم بر شکلگیری طرحوارههای ذهنی کاربران در ادراک فضای پارک شهری است که در پژوهشها به آن توجهی نشده است. نوآوری مقاله در بررسی تأثیر خرداقلیم بر ادراک فضا و استفاده از روش نقشة شناختی است. پرسشهای پژوهش پژوهش حاضر در تلاش است به پرسشهای زیر پاسخ دهد: 1- انسانها چگونه در ذهن خود اقلیم و مکان را پیوند میدهند؟ 2- طرحوارههای ذهنی ناشی از اقلیم چگونه میتوانند بر ادراک ما از فضاهای جدید اثرگذار باشند؟
پیشینة پژوهش نخستین پژوهش را دربارة شناخت محیط و نقشههای شناختی هال[2] (1943) انجام داد. او با بررسی رفتار جستوجوگرانة موشها برای غذا در هزارتو[3] این دیدگاه را مطرح کرد که یادگیری محیط (مانند یادگیری یک مسیر) دربرگیرندة رفتارهای محرک - پاسخ[4] است؛ اما تولمن[5] (1984) بر این عقیده بود که یادگیری محیط مفهومی بیش از محرک - پاسخ است؛ زیرا هنگامی که بخشی از هزارتو بسته میشود، باز هم موشها راه خود را به سمت غذا مییابند. تفکر عمومی تولمن این بود که محیطها آموخته، در فضای شناختی ذخیره و برای کمک به رفتار فضایی به یاد آورده میشوند؛ همچنین وی موشها را دارای نقشهای ذهنی از راه میدانست و این دانش موجود زنده از محیط را «نقشة شناختی»[6]نامید (Huynh et al, 2008: 222). هارت و مور (1971) شناخت فضایی را «آگاهی از بازنمایی درونی یا شناختی ساختارها، موجودیتها و روابط فضا یا به بیان دیگر بازتاب درونیشده و بازسازی فضا در ذهن» تعریف کردهاند (Hart and Moore, 1971: 53). در توافق با این دیدگاه، دوانز و استی (1973) اظهار داشتهاند «شناخت فضایی، فرایندی است که فرد در محدودۀ آن، اطلاعات پیرامون، موقعیت نسبی و مشخصههای پدیدههای هر روزۀ محیط فضایی را اکتساب، رمزگذاری (کدگذاری)، ذخیرهسازی، فراخوانی و رمزگشایی (آشکارسازی) میکند» (Downs and Stea, 1973: 84). بهطورکلی شناخت فضایی، درک و فهم انسان از فضای جغرافیایی را دربرمیگیرد. منظور از فضای جغرافیایی، فضایی با مقیاس بزرگ است که ساختار آن بهطور معناداری، بزرگمقیاستر از مشاهدات دردسترس انسان است (Long, 2007: 76). برای آگاهییافتن از ساختار چنین فضایی، لازم است انسان بهمنظور یکپارچهکردن مشاهدات خود و برای پیبردن به ساختار فضایی آن براساس ادراکات و آثار کنشهایش در محیط، نقشهای شناختی ایجاد کند (Kuipers and Levit, 1990: 208). اصطلاح نقشههای شناختی که بهصورت نقشههای ذهنی، مدلهای شناختی یا مدلهای ذهنی و ... نیز به کار گرفته میشود، نخستینبار در مقالۀ کلاسیک ادوارد تولمن (1984) آورده شد (Hergenhahn and Olson, 1997: 103). نقشههای شناختی، اطلاعات پردازششده با حواس و بهطور درونی بازنماییشده[7] در حافظۀ انسانی است که برای کارکردن حافظه در مسئلهگشایی لازم است. این نقشهها دو دستة اطلاعات اخباری[8] (وقایع ضبطشده) و اطلاعات رویهای[9] (قواعدی برای پردازش اطلاعات) را شامل میشوند؛ قواعدی که پیوند بین دادهها را در انواع دستهبندیها و گروهبندیهای معنادار آسان میکنند.[10] نیسر (1976) نقشههای شناختی را مترادف «طرحوارههای جهتیافته»[11] تعریف میکند و آن را بهمثابۀ ساختاری میبیند که فعال، شناختی و «اطلاعاتطلب»[12] است؛ اطلاعات را میپذیرد و به عمل و کاوش جهت میدهد. آنچه در این میان حائز اهمیت است اینکه مفاهیم منسوب به نقشههای شناختی همه به ساختارهای شناختی اطلاعات فضایی ترکیبشده با طرحوارههای ادراکی ارجاع داده میشوند که برای تفسیرکردن اطلاعات ادراکی درونیشده بهمنظور هدایت عمل و رفتار استفاده میشوند.[13] ویژگی منحصربهفرد نقشههای شناختی این است که بهمنزلة منبع مستقل اطلاعات به آنها توجه میشود (Neisser, 1976: 110, 125). پیاژه[14] و همکاران (1985) بیشترین مطالعات را درزمینة توسعة شناخت فضایی در انسانها داشتهاند. شاید اساسیترین یافتة آنها این واقعیت است که بازنماییهای فضا اصولاً با «کنش در فضا»[15] و نه صرفاً «ادراک فضا»[16] ایجاد میشوند؛ به بیان دیگر افراد با حرکت و فعالیت در فضاست که نقشههای شناختی خود را توسعه میدهند (Long, 2007: 97).
فرضیهها 1- خرداقلیم، رویدادی ویژه از جزئیات ادراکی یک مکان است که در ذهن انسانها ثبت میشود. 2- اقلیم، عاملی مهم در تشخیص فضاها به شمار میآید که نهتنها یک فضا را شکل میدهد، بر چگونگی شناخت ما از آن فضا تأثیر میگذارد.
روششناسی پژوهش در ارتباط مستقیم با محیط، بازنماییهای تصویری (ترسیمی) به میزان گستردهای بهمنزلة شیوة استخراج بازنماییهای شناختی استفاده شدهاند. این نوع بازنماییها ممکن است به دو شیوه حاصل شده باشند: «کروکیزدن»[17] و «محدودکردن مرزها» (تحدید حدود)[18](Kim, 1999: 53). پاسخدهندگان در شیوة کروکی باید بازنمایی خود را از حافظه روی برگهکاغذی خالی ارائه دهند. این تکنیک معمولاً توانایی ادراکی جالب توجهی را میطلبد. راهبرد دیگر برای استخراج نقشههای شناختی، تحدید حدود است. این تکنیک با خواستن از پاسخدهندگان بهوسیلة علامتگذاری مرزهای نواحی ادراکشده یا نواحی محلی با پیادهکردن آن نواحی روی نقشههای پایه انجام میپذیرد (دیدهبان و دیگران، 1392: 40). در پژوهش حاضر تکنیک دوم نقشههای شناختی به کار برده و از روش نقشة شناختی و مصاحبه (در فصل بهار سال 1394) با نمونهگیری داوطلبانه استفاده و سعی شده است جامعة آماری پژوهش شامل هر دو گروه افرادی باشد که هم پیوسته از پارک ائلگلی تبریز استفاده کردهاند و حضور پویا داشتهاند و هم بهندرت در آن پارک حضور یافتهاند.
محدودة پژوهش بستر مطالعة این پژوهش، پارک ائلگلی تبریز، بزرگترین باغ - آب ایران است. ائلگولی (ائلگلی) یا شاهگلی، یکی از مهمترین گردشگاههای شهر تبریز است که در جنوب شرق آن و در ۷ کیلومتری مرکز شهر واقع شده است. شاهگولی به «استخر شاه» ترجمه شده است. «گول» در زبان ترکی به معنی «استخر» است. احداث بنای اولیة این آبگیر را به زمان پادشاهان آققویونلو و توسعة آن را به زمان صفویه نسبت میدهند. علت انتخاب این پارک بهمنزلة نمونة موردی پژوهش حاضر در وهلة اول استفادة قشرهای مختلف جامعه از این پارک و در وهلة دوم وجود پیکربندیهای مختلف فضایی برای افراد با عوامل آسایش حرارتی متفاوت است. در شکل (1) تصویر هوایی و دید به پارک ائلگلی تبریز نشان داده میشود. استخری بزرگ که در مرکز آن عمارت باشکوه دو طبقهای ساخته شده و کاربریهای گوناگونی را مانند گالری، رستوران و ریزفضاهایی برای رفاه و گذران اوقات فراغت بازدیدکنندگان در خود جای داده است.
شکل 1. تصویر هوایی و دید به پارک ائلگلی تبریز
بنیانهای نظری ادراک مفهوم ادراک ابعاد و معانی وسیعی دارد؛ به همین دلیل ارائة تعریفی جامع و کامل از آن، کار چندان آسانی نیست و تعریفی که به دست میآید چندان بیاشکال نیست. ادراک در روانشناسی امروز به معنای فرایند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و درنهایت معنابخشی به آنها را به گونهای فعال به عهده دارد؛ به بیان دیگر پدیدة ادراک، فرایندی ذهنی است که طی آن تجارب حسی معنادار میشود و از این طریق انسان روابط امور و معانی اشیا را درمییابد. این عمل به اندازهای سریع در ذهن آدمی صورت میگیرد که همزمان با احساس به نظر میرسد. در این عمل، تجارب حسی، مفاهیم و تصورات ناشی از آن، انگیزة فرد و موقعیت شکلگیری ادراک دخالت میکنند (ایروانی و خداپناهی، 1375: 25). چنین به نظر میرسد که انسان به گونهای غیرفعال محیط اطراف خود و اشیای درون آن را ادراک میکند و بدون هیچگونه دخل و تصرفی، اطلاعات و تصاویر دنیای بیرون بر او تحمیل میشود؛ در حالی که پژوهشهای انجامشده نشان میدهد دادهها و تجربیات ادراکی پیشین انسان (اطلاعات و حافظهشناختی)، موجب پاسخ ادراکی نهایی او میشود (براتی، 1390: 22). اصطلاح «نقشة ادراکی» را نخستینبار تولمن در سال 1948 مطرح کرد. نقشة ادراکی یا «نقشههای ذهنی»، نوعی فرآوری ذهنی متشکل از بعضی دگرگونیهای روانی است که در شخص با دریافتکردن، قاعدهدارکردن، ذخیرهکردن و بازنمایی اطلاعات مربوط به مکانهای مرتبط و ویژگیهای پدیدهها در محیطهای هر روزه صورت میگیرد. نقشههای ادراکی، ابزاری برای سازماندهی و ذخیرة اطلاعات فضایی و تفسیر و یادآوری اجزای آن و شناسایی محیطاند (پورجعفر و همکاران، 1390: 131). برخلاف احساس که کاملاً تابعی از یک محرک است، ادراک به عوامل بسیار زیادی وابسته است؛ عوامل زیادی همچون سن، جنسیت، هیجانها، یادگیریهای پیشین، انتظارات، حالتهای انگیزشی، حالتهای مختلف عاطفی، اتخاذ تصمیم و ارادة فرد و ...؛ بنابراین ادراک را نمیتوان فقط پاسخی کاملاً مشخص منتج از محرکی خاص در نظر گرفت؛ زیرا فرد ادراککننده فقط استنتاج ذهنی نمیکند و با توجهی خاص و فعالیتی کلی تصمیم میگیرد. در این تصمیمگیری، فرایندهای شناختی از قبیل حافظه و تفکر نیز نقش تعیینکنندهای دارند (Atkinson, 2002: 289). از دیگر عواملی که بر ادراک تأثیر دارد، عوامل روانشناختی فردی (غم و شادی)، فیزیکی، محیطی (ازدحام و خلوت) و عوامل فرهنگی است که هرکدام به نوبة خود بر ادراک فرد از محیط تأثیر میگذارند؛ به گونهای که امکان دارد دو نفر با پیشزمینههای فرهنگی و ذهنی متفاوت از یک محیط یکسان ادراک کاملاً متفاوتی داشته باشند یا ممکن است فردی در مقاطع زمانی مختلف و براساس عوامل روانشناختی متفاوت (غم یا شادی و امثال آن) ادراک متفاوتی از محیطی واحد داشته باشد؛ به بیان دیگر فرایند ادراک از انگیزهها و دیگر عوامل درونی و بیرونی یا محیطی متأثر میشود (مرتضوی، 1386: 10). ادراک، فرایندی است که در مرکز هرگونه رفتار محیطی قرار دارد؛ زیرا منبع تمام اطلاعات محیطی است. محیطها تمام حسها را تحریک میکنند و فرد را با اطلاعاتی بیش از توان پردازش آن روبهرو میسازند؛ بنابراین ادراک همانند احساسکردن نیست؛ بلکه نتیجة پردازش فرد است (همان: 36). بعضی از تعاریف ادراک را روانشناسان، روانشناسان محیط یا نظریهپردازانی در حوزة شهری متکی بر دستاوردهای روانشناسی محیط دانستهاند. این تعاریف از وجوه «محتوی»، «نوع و مراحل کارکرد» و «عوامل مؤثر بر ادراک» در جدول (1) دستهبندی شده است.
جدول 1. مقایسة تعاریف ادراک در روانشناسی محیط؛ منبع: نقیزاده و استادی، 1393: 8
طرحواره برمبنای تاریخ نظریة طرحواره، ایدة طرحواره را برای نخستینبار کانت[19] (فیلسوف) در قرن 18 بهمنزلة ساختارهای استفادهشده برای کمک به ما در درک جهان پیشنهاد کرد (Eysenck & Keane, 1995: 153). طرحواره از زمان پیشرفت شاخة روانشناسی دیگر به کار نرفت؛ درعوض واژة «مفهوم» به کار برده شد؛ اما چندی نگذشت که با پیچیدهشدن نظریة مفهوم مشخص شد مفاهیم تمام مشاهدات تجربی را توضیح نمیدهد (D’Andrade, 1995: 87). واژهای که پیچیدهتر از بعد «مفهوم» انتخاب شد، «طرحواره» نام گرفت. آیسنک و کیان طرحواره را اینگونه تعریف میکنند: «خوشههای ساختاربندیشدة مفهوم که معمولاً اطلاعات عمومی مربوط به موضوع را مطرح میکند و برای بیان رخداد، مراحل رخدادن، شرایط، روابط، قوانین و حتی اشیا استفاده میشود» (e.g. D’Andrade, 1995: 87; Eysenck & Keane, 1995: 262). به گفتة دیویس و تـال (2002) اصطلاح «طـرحواره» را در روانشناسی که عبارتهای انگاره، طرح و شمایل نیز بهمنزلة معادلهای فارسی آن آورده شدهاند، ابتدا بـارتلت (1932) استفاده کرد و پس از آن، مینسکی در سال 1975، ایدة چهارچوبها و شانک در سال 1975 ایدة متن را مطرح کردند که مشابه با طرحوارههای بارتلت بودند (Davis & Tall, 2002: 135). پیاژه در تبیین نظریة رشدشناختی خود، از طرحواره بهمنزلة سـاختارشناختی فـرد استفاده کرد کـه به طریقی معین موجب میشود عملی انجام دهد. به گفتة بایلر و اسنومن (1993) طرحواره، ساختاری انتزاعی است که معرف اطلاعات ذخیرهشده در حافظه اسـت؛ انتزاعی است از آن جهت که اطلاعات مربوط به موارد یـا مـثالهـای متعدد یک امر را خلاصه میکند و ساختار اسـت، زیرا نـشان میدهد چگونه این اجزای اطلاعاتی به هم مرتبطاند. طرحواره بهصـورت شبکههایی از اندیشهها یا روابط مرتبط بـه هـم یا شبکههایی از مـفاهیم است کـه در حـافظة افراد وجود دارد و آنان را قادر مـیسازد اطلاعات تازه را درک و جذب کنند (سیف، 1379: 68). طرحواره، ساختار سازمانیـافتة دانـش است که دانش یا تجربة فـرد امکان مطابقت با آن را دارد (Skemp, 1989: 136).
فرایند ارتباط با محیط و شکلگیری طرحوارهها روانشناسی محیطی، پژوهشی تجربی دربارة چگونگی حضور افراد در فضاست؛ بهطوریکه بررسی میکند افراد چگونه فضا را درک میکنند و چگونه اطلاعات را از فضا به دست میآورند؛ همچنین چگونگی ثبت این اطلاعات را در مغز و نحوة بازخوانی آنها را در مواقع لزوم برای حل مسائل و تشخیص محیط اطراف بررسی میکند که در این مرحله اطلاعات دریافتشده، سازماندهی و یکپارچهسازی و براساس مفاهیم ذهنی پیشین یا جدید طبقهبندی میشوند. این عمل همان معنابخشیدن به اطلاعات خاصی است که با حواس پنجگانه جمعآوری شده است. همیشه اینطور نیست که ما با اطلاعاتی برخورد کنیم که مشابه آن را در ذهن داشته باشیم. گاه این اطلاعات برای ما جدیدند و مربوط به هیچیک از داشتههای ذهنی ما نیستند. در این شرایط دستهای جدید برای این اطلاعات در نظر میگیریم و معنایی جدید به آن دسته و اطلاعات مشابه و مربوط به آن میبخشیم. این امر بیشتر هنگامی اتفاق میافتد که در حال شناسایی مواردی از دنیای پیرامون خود هستیم که تجربة اندکی از آنها داریم یا مشابه آنها را در ذهن نداریم؛ بنابراین در زمان کودکی که بسیاری از اتفاقات، رویدادها و اشیای محیط را نمیشناسیم و آنها را تجربه نکردهایم، دستهبندیهای جدید بیشتری میسازیم (پاکزاد و بزرگ، 1393: 109). این دستهبندیها درواقع همان تصاویر ذهنی یا طرحوارهها هستند که دربرگیرندة توقعات، ارزشها، اعتقادات، خاطرات، تجربهها و آرزوها در هر فردند و اساس عمل ما را تشکیل میدهند؛ زیرا انسانها نه براساس واقعیتها، بلکه براساس ذهنیتی که از آن واقعیت دارند، از خود واکنش نشان میدهند و رفتار میکنند (پاکزاد، 1389: 159).
نقش تصویر ذهنی در رفتار انسان مدل ذهنی روابط میان انسان و محیط نشان میدهد رابطهای دوطرفه میان ویژگیهای محیط شهری از یک سو و ادراک، شناخت، ارزیابی و رفتار انسانی از سوی دیگر وجود دارد. در مرحلة نخست محیط شهری، هندسه و ویژگیهای ملموس خود نظیر ویژگیهای بصری، اقلیمی، صوتی، بو و... را در معرض حواس پنجگانة انسان قرار میدهد. در این مرحله اصطلاحاً محیط شهری را فرد ادراک میکند (منظر عینی شهر)[20]؛ در مرحلة دوم محیط شهری را فرد میشناسد. در این مرحله ذهن فرد براساس دادههای محیطی، طرحوارههای ذهنی، تجارب و خاطرات پیشین، تصویری از محیط میسازد و معنای معینی را به محیط نسبت میدهد (منظر ذهنی شهر)[21]؛ در مرحلة سوم ذهن فرد براساس شناختی که از محیط به دست آورده و برمبنای فرایندهای ارزیابانه به محیط واکنش عاطفی مثبت یا منفی پیدا میکند. (منظر ذهنی ـ ارزیابانة شهر)[22]؛ درنهایت در مرحلة چهارم از تعامل میان محیط شهری و انسان، فرد برمبنای محتویات منظر ذهنی ـ ارزیابانة خود که نشاندهندة احتمال وقوع رویدادهایی در محل است، به رفتار معینی دست میزند (وهابزاده، 1385: 95). در شکل (2) فرایند تعامل میان محیط و انسان نشان داده میشود. به گفتة لینچ تصویر ذهنی از شهر، طرحوارهای ارزشگذاریشده در ذهن فرد از منظر شهری است که عوامل متعدد فیزیولوژی، فردی، اجتماعی، اعتقادی، ارزشی و... در ایجاد تصویر ذهنی نقش مهمی ایفا میکنند (پاکزاد، 1385: 38).
شکل 2. نمودار فرایند تعامل میان محیط و انسان؛ منبع: نگارنده براساس نظریات تصویر ذهنی انسان از محیط تا حدودی بر رفتار فضایی او تأثیر میگذارد. مؤثرترین نقش تصویر روشن از محیط در ذهن شخص آن است که وی را قادر سازد برای تعقیب مقاصد خود در شهر حرکت کند؛ تصویری خوب از محیط به شخص نوعی احساس امنیت میدهد. معنای این مطلب آن است که احساس شیرینی که شخص از محیط زندگی خود دارد، گذشته از آشنابودن با آن، به این دلیل است که تصویری دقیق از آن در ذهن او وجود دارد (کاظمی، 1390: 22). براساس نظریات گشتالت[23]، ذهن انسان متشکل از ادراکات کلی معناداری است که این ادراکات از طریق تداعی با یکدیگر ارتباط یافته و بدینگونه پدیدهها را تفسیر میکنند (نقیزاده، 1386: 122). به این ترتیب مکان زمانی شناخته میشود که تصاویر ذهنی اولیه، خاطرات و تجربههای ما (فرایندهای شناختی) و به نوعی خود ما را تداعی کند. شیوة اصلی کار برای رسیدن به این هدف، ترسیم نقشة ذهنی است؛ یعنی پدیدارساختن تصویر ذهنی محیط که افراد به آن شکل میدهند و از آن بهمنزلة الگوی رفتاریشان در شهر بهره میبرند (مدنیپور، 1379: 98). به همین ترتیب فرایند ادراک محیط شهری، نقشی اساسی در ترسیم و ذخیرهسازی تصویر ذهنی شخص از محیط اطرافش دارد و عاملی تعیینکننده برای شکلگیری الگوهای رفتاری افراد و نیز میزان رضایت آنها از محیط است.
تأثیر ادراکات ذهنی بر الگوهای رفتاری در فضای پارک شهری فضای شهری در عین داشتن ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، ظرف فعالیتهای شهری و ضرورتهای مترتب بر آن نیز محسوب میشود (Aydin and Ter, 2008: 190). رفتار ما، برآیندی از نیازها، انگیزهها، قابلیت محیط، ادراک، تصویر ذهنی و درنهایت معنایی است که از محیط برای خود ساختهایم؛ از این رو واضح است فعالیتهای ما متأثر از عوامل محیطی و فردی اشکال مختلفی به خود میگیرد (پاکزاد، 1393: 229). بهطورکلی از دیدگاه روانشناسی شناختی، انسان وقتی در برابر محیط احساس رضایت و آرامش پیدا میکند که تصوری روشن از حدود و محتوای آن در ذهن خود بازسازی کند. استمرار و پایداری این تصاویر ذهنی است که به حافظه و خاطرة فردی و جمعی تبدیل و باعث ادراک هویت برای محیط و احساس تعلق به آن میشود و اگر این ادراکات به هماهنگی و وحدت برسند، آنگاه احساس زیبایی و لذت ذوقی نیز پدید میآید. تعلق به مکان نقش عمدهای در ایجاد و افزایش میزان مسئولیتپذیری، همکاری و خودیاری ساکنان مناطق مسکونی دارد و شیوة کارآمدی برای حل مسائل و بهبود شرایط زندگی ارائه میکند. به لحاظ اجتماعی زمینۀ مساعدی فراهم میکند تا ساکنان بر امور جاری و محلی نظارت بیشتری داشته باشند، با علاقۀ بیشتری مسائل اجتماعی را بررسی، برای حل آنها به عمل جمعی مبادرت و با تهدیدات محیطی مقابله کنند؛ همچنین دلبستگی و تعلق مکانی در افراد این انگیزه را ایجاد میکند که به احیا و نوسازی همهجانبة محیط زندگی بپردازند و کیفیت محیطشان را بهبود بخشند (امیرکافی و فتحی، 1390: 6)؛ بنابراین ادراکات ذهنی ساکنان از محیط شهری باعث ایجاد احساس تعلق به محیط و سپس منجر به بروز تعاملات و رفتارهای اجتماعی و مشارکتجویانه شهروندان خواهد شد که به نوبة خود عامل مهمی در توسعة پایدار شهری قلمداد میشود (شکل 3).
شکل 3. نمودار تأثیر ادراک ذهنی از محیط بر رفتارهای اجتماعی؛ منبع: نگارنده براساس نظریات در حوزة تجربیات جهانی کوین لینچ[24]، آروین گافمن[25]، راجر بارکر[26]، آروین آلتمن[27]، آموس راپاپورت[28]، ویلیام وایت[29]، هابرماس[30]، رومدی پاسینی[31]، هولویل و مور[32]، یان گهل[33] و جان لنگ[34]، از صاحبنظران مطرحی هستند که به بررسی تأثیرات روانی- ذهنی فضاهای شهری بر رفتار مردم توجه نشان دادهاند. امینزاده و افشار نیز در پژوهشی با عنوان «طراحی و الگوهای رفتاری: پیشنهادی برای بهسازی پارکهای شهری»، سازگاری و انعطافپذیری مکان رفتاری را از طریق سلسلهمراتب نیازهای انسان مطالعه کردهاند (امینزاده و افشار، 1382: 43). در پژوهشی دیگر حسنعلی لقایی و همکاران پارک شهر را در محلة سنگلج تهران بهمنزلة نمونة مطالعاتی از دیدگاه بهبود کیفیت اکولوژیکی و اجتماعی بررسی کردهاند. در این پژوهش شناخت همة لایههای فیزیکی، بیولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی و زیباییشناسی بررسی و برای بهبود کارکرد اکولوژیکی و اجتماعی پارک، در حوزة الگوهای رفتاری استفادهکنندگان از پارک شهر نیز مطالعه شده است (لقایی و همکاران، 1390: 99). نیاز مردم به مکانهایی برای تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای روانی به یکی از ملزومات زندگی شهری تبدیل شده است. با توجه به اینکه فضاهای عمومی در شهرها کمتر زمینههای مناسب را برای سازماندهی نیازها، الگوهای هنجاری و رفتاری مخاطبان خود فراهم آوردهاند، در این میان پارکها علاوه بر داشتن جنبههای تفریحی و زیستمحیطی، در ارتباط مستقیم با الگوی استفاده و نوع رفتار کاربران در فضا و مکان شکلگیری تعاملات اجتماعی و عرصههایی برای سازماندهی الگوهای رفتاری هستند. پارکهای شهری، یکی از مهمترین فضاهای عمومی - خدماتی شهر، نقش زیادی در ارتقای شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی نواحی شهری دارند. پارک، قرارگاهی رفتاری است؛ زیرا در فواصل زمانی مشخص الگوهای ثابت رفتاری در آن دیده میشود. روابط اجتماعی و معاشرت عمومی مردم در قرارگاههای رفتاری عمومی صورت میگیرد. الگوهای رفتاری ناشی از فرهنگ، اعتقادات، عادات، محیط زندگی، قوانین حاکم بر جامعه و ویژگیهای فردی است و هرکدام از این شاخصهها بهتنهایی یا به همراه سایر عوامل، رفتارهای متفاوت افراد را توجیه میکند (لطیفی و سجادزاده، 1393: 10). در فضاهای پیادة پارک، حواس غیربصری نیز در ادراک محیط نقش فعال دارند؛ وجود انواع صداها، بوها، امکان لمس سطوح و حجمها و امکان چشیدن طعم خوردنیها و نوشیدنیها موجب ادراکات چندحسی و تأثیرات روانی و عاطفی متنوع در کاربران پارک میشود. همین تنوع و پیچیدگی بر نیروی جذابیت و انگیزش فضای پارک میافزاید که بیتردید از ارزشهای کیفی محیط محسوب میشود، حضور شهروندان را در آن افزایش میدهد و پایداری آن را برای سالیان متمادی تضمین میکند.
نقش اقلیم در ادراک مکان یکی از جنبههایی که در روانشناسی مکانی کانتر (1977) مطرح نشد، اقلیم است. اگر دربارة اقلیم بهمنزلة عامل ارتباط رفتار – محیط بحث نمیشد، ما در حال حاضر مفهومی به نام اقلیم نداشتیم. با تکیه بر تعاریف پدیدارشناسانه، خاصبودن ماهیت «مکان» در برابر مفهوم عامتر «فضا» مشخص میشود. به نقل از رایدن، مفهوم یک مکان خیلی بیشتر از بخشی از فضاست؛ یک مکان برمبنای شناختی تعریف میشود که مردم از زندگیکردن در آنجا به دست میآورند (Ryden, 1993: 131). مکان بهمثابة یک مرکز معنا و یک حوزة توجه معرفی شده است که بر تجربیات انسانی، روابط اجتماعی، عواطف و شناخت مستقر است. مرسومترین تعاریف نیز مکان را برآیند مؤلفههای کالبد فیزیکی معرفی میکنند (Relph, 1976: 86). در تعبیر روشنتری از کانتر نیز، مکان، واحد تجربة محیطی و منتج از رابطة بین فعالیتها، ادراکات و مشخصات کالبدی تعریف شده است (Canter, 1977: 138). سه مورد از مهمترین ساختارهای روانشناسی مکان که در مطالعات روانشناسی محیطی تعریف شده است، وابستگی به مکان، هویت مکانی و دلبستگی به مکان است که در شرایط حال هیچگونه قراردادی بین روابط این ساختارها وجود ندارد (Knez, 2003b: 34). با توجه به مباحث بررسیشده دربارة مکان متوجه نادیدهگرفتن یکی از جنبههای مهم مکان به نام اقلیم میشویم. کنز معتقد است اقلیم، ساختاری تودرتو در مکانهاست که علاوه بر ایجاد مکان بهصورت عینی، بهصورت ذهنی نیز بر نحوة تجربه و یادآوری یک مکان تأثیر میگذارد (Knez, 2003a: 58). در محیطهای شهری بهطور عمده ادراک مکان بیش از آن چیزی است که فقط دیده و حس میشود. هنگام یادآوری خاطرات از یک مکان مطلوب خود، جزئیاتی را از آن به یاد میآوریم؛ برای نمونه تابش نور مستقیم آفتاب، احساس سرما یا وزش بادی خنک یا... ؛ اینها درواقع طرحوارههای ذهنی ماست که به اطلاعات بصری خلاصه نمیشوند؛ بلکه دربردارندة همة ویژگیهای کالبدی و غیرکالبدی (مانند ویژگیهای اقلیمی) مکانهای پیرامون ماست (پاکزاد و بزرگ، 1393: 186). نمونة بالا در یادآوری خاطرات، اهمیت تأثیر اقلیم را در نحوة تجربه و بهخاطرسپاری یک مکان مشخص میکند؛ بنابراین اقلیم بهمنزلة یک عامل اکولوژی، تأثیر مهمی بر معنابخشیدن ذهن افراد به یک مکان از جنبة احساسی دارد (Knez, 2003b: 34)؛ اقلیم حتماً باید در مطالعة مفهوم مکانی در نظر گرفته شود.
ابزار سنجش سادهترین و مناسبترین راه برای جمعآوری اطلاعات از چگونگی پیوند اقلیم و مکان، نقشههای شناختی است. منظور از نقشههای شناختی، تصاویری است که براساس تواناییهای ذهنی بیننده و الگوسازی ذهنی وی از محیط (نه براساس اندازهگیری دقیق) ترسیم میشود. تصاویری که به این ترتیب شکل میگیرند، شامل عناصر بهدستآمده از تجربة مستقیم، شنیدههای فرد از یک مکان و اطلاعات تصورشده از محیط است. این تصاویر، سازه یا ظاهر مکان، موقعیت نسبی آن و ارزشهای مکان را شامل میشود. تصاویر یادشده در بهترین حالت طرحوارههای هدایتگرند (Neisser, 1977: 165). راجر دانز و دیوید استیا (1997) مینویسند: ما به نقشهکشی شناختی بهمنزلة مهمترین عامل تطبیقپذیری انسان و به نقشة شناختی بهمنزلة شرط لازم برای بقای انسان و رفتار روزمرة او مینگریم. نقشة شناختی، روشی است که با آن فرد به دو پرسش اساسی با سرعت و کارایی پاسخ میگوید: 1- چیزهای ارزشمند کجا هستند؟ 2- چگونه از جایی که فرد قرار دارد، به آنها میرسد؟ (Downs & Stea, 1997: 58). در این پژوهش نیز از فن نقشههای شناختی و مصاحبه استفاده و از مصاحبهشوندگان درخواست شد طی ترسیم نقشههای شناختی دربارة آسایش حرارتی و مکانهای نامناسب (از لحاظ اقلیمی) برای حضور موقت در پارک صحبت کنند. نظر به اینکه سابقة حضور افراد مصاحبهشونده در پارک متفاوت بود با تفکیک شرکتکنندگان به دو گروه، پرسشهای مختلفی پرسیده شد. تعداد شرکتکنندگان در هر گروه 20 نفر است که در کل از 40 نفر پرسش و پژوهش شد؛ نخست گروهی بودند که حضور مداوم و پویا در پارک و شناخت نسبی زیادی از فضاهای پارک داشتند. با ارائة نقشة زونبندیشده به این افراد، از آنها درخواست شد ازنظر خود بهترین منطقه را علامت بزنند و دلیل آن را توصیف کنند. گروه دوم، افرادی بودند که برای نخستینبار به این پارک آمده بودند و هیچگونه شناخت قبلی دربارة پارک نداشتند. با ارائة نقشة پارک به این افراد، درخواست شد محل حضور خود را علامت بزنند و دلیل انتخاب آن مکان را توضیح دهند.
یافتههای پژوهش با توجه به هدف اصلی این مقاله که ارزیابی تأثیر خرداقلیم بر شکلگیری طرحوارههای ذهنی کاربران در ادراک پارک شهری است، پژوهش به روش نقشة شناختی و مصاحبه با نمونهگیری داوطلبانه در فصل بهار سال 1394 انجام شده است. از هر مصاحبه یک نقشة شناختی خرداقلیم جداگانه به دست آمد. افرادی که برای مصاحبه انتخاب شدند، هیچگونه اطلاعات تخصصی دربارة خرداقلیم نداشتند. همة اطلاعات بهدستآمده از مصاحبههای گروه اول، طبقهبندی و درصد انتخاب هریک از زونها همراه با کلمات استفادهشده در توصیف آن مکان استخراج شد. نمونة نقشة شناختی ارائهشده به افراد در شکل (4) نشان داده شده است.
شکل 4. نقشة شناختی پارک ائلگلی تبریز مکان 1 در نقشة شناختی: عمارت کلاهفرنگی هشتضلعی موجود در مرکز دریاچة ائلگلی که به کاخ ائلگلی شهرت دارد و امروزه بهصورت یک تالار پذیرایی به کار میرود. کاخ ائلگلی در دوران حکومت سلطان یعقوب آققویونلو احداث شده و در دوران سلطنت صفویان گسترش یافته است. قهرمان میرزا (هشتمین پسر عباس میرزا) نیز این عمارت را تکمیل کرده و آن را بهصورت گردشگاهی سلطنتی برای درباریان قاجار درآورده است (شکل 5).
شکل 5. تصویری از مکان 1 مکان 2: تپة نسبتاً بلندی در بخش جنوبی دریاچة ائلگلی قرار گرفته که جنگلکاری شده است و آبشارهای مصنوعی متعددی از این تپه به سمت داخل دریاچه سرازیر میشود؛ همچنین از ضلع جنوبی دریاچه تا مرکز آن و محل کاخ ائلگلی، خیابانی کشیده شده که عمارت کلاهفرنگی را بهصورت یک شبهجزیره درآورده است (شکل 6).
شکل 6. تصویری از مکان 2 مکان 3: فضای نسبتاً خانوادگی و دنج و طبیعی با وجود آلاچیقها که در بخش جنوب شرقی و جنوب غربی دریاچه واقع و امکاناتی برای اقامت شبانه و نور مناسب در شب و فضای بازی برای کودکان لحاظ شده است. بخش جنوب غربی نزدیک به هتل پارس است و دسترسی نزدیکی به خیابان و پارکینگ دارد (شکل 7).
شکل 7. تصویری از مکان 3 مکان 4: این مکان فضاهای پیادهروی اطراف استخر با دسترسی به بوفهها و فروشگاههای مواد غذایی، دسترسی به لونا پارک (شهربازی) و پارکینگها، فضای ورزشی (جادة سلامت) در شمال استخر و محدودة دسترسی بین مکانهای 2 و 3 را شامل میشود (شکل 8).
شکل 8. تصویری از مکان 4 در زمان احداث گردشگاه، وجود آب و توپوگرافی در برپایی این مجموعه نقش داشته است؛ بدین ترتیب که شاهگلی تا پیش از رویکارآمدن صفویان، بزرگترین منبع ذخیرة آب برای آبیاری باغهای مناطق شرقی تبریز بوده است. در دوران حکومت صفویان، دیوارهای سنگی به دور آن کشیده شد و در دوران قاجار در پیرامون استخر ائلگلی خیابانهایی بهمنظور عبورومرور احداث و در جوار این معابر، درختان تبریزی، بید مجنون و گلهای اطلسی متعددی در چندین ردیف برای تزئین گردشگاه و پاکی آبوهوا کاشته شد. شاهگلی در دوران پهلوی به شهرداری تبریز واگذار شد تا به گردشگاهی عمومی تبدیل شود. از طرفی برای گسترش مجموعه، فضاهای سبز و درختان زیادی به این گردشگاه اضافه شد که بر خرداقلیم مجموعة حاضر اثرگذار است. نتایج بهدستآمده از تحلیل پاسخهای افراد به پرسشنامهها، بهصورت نمودار تدوین شده است. شکل 9 فراوانی حضور افراد گروه اول (افرادی که حضور پویا در پارک داشتند) را در بخشهای مختلف پارک نشان میدهد. این نمودار نشان میدهد از بین 20 شرکتکننده، بیشترین تعداد انتخاب مربوط به مکان 3 با فراوانی 8 نفر و سپس مکان 2 با فراوانی 7 نفر و انتخاب سوم مربوط به مکان 4 با فراوانی 3 نفر و کمترین تعداد انتخاب مربوط به مکان 1 با فراوانی 2 نفر است. درواقع مکان 3 بیشترین و مکان 1 کمترین تعداد انتخاب را دارد.
شکل 9. فراوانی حضور افراد گروه اول در بخشهای مختلف پارک
شکل 10. درصد افراد بیانکنندة دلایل اقلیمی برای گروه اول دلایل انتخاب مکان 3 ازنظر شرکتکنندگان، مسائل اقلیمی و دسترسی به کاربریهایی همچون بوفه، فضای بازی کودکان و آلاچیقها و نیز پارکینگ و خیابان است که بیشترین دلیل به مسائل اقلیمی یعنی هوای خنک و مطبوع و وزش نسیم مربوط میشود. دلایل انتخاب مکان 2، سایهاندازی درختان بلند، آسایش اقلیمی و هوای مطبوع، فضای سبز و جنگلمانند و خلوت و نیز وجود فضای دلباز و کافه مطرح شده است. تردیدی نیست که وجود توپوگرافی مشخص در این مکان بر وجود آسایش اقلیمی و ایجاد حس خلوت نقش مؤثری دارد. تصویر ذهنی پارک یا سیمای پارک درواقع کلیت بههمپیوستهای از نمادها و نشانههاست که به مفاهیم، ارزشها، معانی و چیزهایی شبیه به آن واقعیت میبخشد. ادراک و تجربة فضاهایی که در هم تداخل پیدا میکنند، تنها زمانی عملی است که کسی در آنها حرکت کند؛ حرکت یعنی تغییر محل استقرار در طول زمان. در این مجموعه نیز محور توپوگرافی با پلههایی در طرفین محور اصلی باغ بهمنزلة عامل جهتدهنده، سازماندهنده و تقسیمکننده در فضای پارک از آن جهت که عناصر مختلف را به هم وصل میکند، از المانهای اصلی در فرمدهی به پارک و ایجاد حس فضایی و محصوربودن به حساب میآید؛ بنابراین وجود توپوگرافی در بخش جنوبی محوطه در برپایی این مجموعه و خرداقلیم آن نقش مؤثری داشته است. استفادة آگاهانه از شیب زمین بهمنظور تأکید بصری بر عمارت مرکزی استخر منحصربهفرد است. همچنین نظم عناصر موجود در این محور نظیر درختان، بوتهها، آبنماها و ... بر تجربه و ادراک کاربران تأثیر بسزایی داشته است. نتیجة جالب از بررسی پاسخهای مصاحبة شرکتکنندگان نشان میدهد 65% افرادی که پیوسته در پارک حضور داشتهاند، برای انتخاب خود دلیل اقلیمی بیان کردهاند (شکل 10). در جدول (2) دلایل انتخاب افراد آورده شده است. با توجه به اینکه احداث بنای اولیة استخر ائلگلی را به زمان پادشاهان آققویونلو و توسعة آن را به زمان صفویه نسبت میدهند و سپس در دوران پهلوی به گردشگاه عمومی تبدیل میشود، شکی نیست محیط و منظر پارک، بیانکنندة تاریخ فعالیتهای طبیعت و انسان در مکان حاضر است؛ بنابراین زمان یا تاریخ مجموعه، عاملی نوستالژیک و مؤثر بر انتخاب مکان برای گردشگری و حضور بیشتر قشرهای مختلف جامعه به شمار میآید. در پاسخهای مصاحبهشوندگان برای دلیل انتخاب مکانها و ادراک آنها به تاریخ مجموعه و حس نوستالژیک اشاره نشده است؛ مگر در عمارت رستوران ائلگلی.
جدول 2. دلایل حضور افراد گروه اول در بخشهای مختلف پارک
همچنین شکل (11) فراوانی حضور افرادی را که برای نخستینبار به پارک آمدهاند در بخشهای مختلف نشان میدهد. این نمودار نشان میدهد از بین 20 شرکتکننده، بیشترین تعداد انتخاب مربوط به مکان 1 با فراوانی 20 نفر و سپس مکان 2 و 4 با فراوانی 4 نفر و کمترین تعداد انتخاب مربوط به مکان 3 با فراوانی 1 نفر است. درواقع مکان 1 بیشترین و مکان 3 کمترین تعداد انتخاب را ازنظر شرکتکنندگان دارد.
شکل 11. فراوانی حضور افراد گروه دوم در بخشهای مختلف پارک دلایل انتخاب مکان 1 از نظر شرکتکنندگان، استفاده از عمارت وسط استخر، دسترسی به پلههای ورودی غربی استخر و دعوتکنندگی آنها، نزدیکی به پارکینگ، جذابیت بصری و سرزندگی، فرم و تناسبات فضا، نورگیری و نورپردازی مناسب است. دلیل انتخاب مکان 2، امکان پیادهروی و دلیل انتخاب مکان 3 نزدیکی به هتل پارس و دلایل انتخاب مکان 4، امکان اقامت شبانه اطراف استخر، قدمزدن و استفاده از لونا پارک و وسایل ورزشی مطرح شده است. نتیجة بررسی پاسخهای شرکتکنندگان نشان میدهد 5% افرادی که برای نخستینبار در پارک حضور داشتهاند، برای انتخاب خود دلیل اقلیمی بیان کردهاند (شکل 12). در جدول 3 دلایل انتخاب افراد آورده شده است.
شکل 12. درصد افراد بیانکنندة دلایل اقلیمی برای گروه دوم
جدول 3. دلایل حضور افراد گروه دوم در بخشهای مختلف پارک
بررسی یافتههای حاصل از نظریات دو گروه شرکتکننده نشان میدهد اولویت انتخاب بخشهای مختلف پارک در دو گروه افراد کاملاً متفاوت است؛ یعنی بیشترین و کمترین تعداد انتخاب مربوط به یک مکان برای گروه اول به ترتیب معادل کمترین و بیشترین تعداد انتخاب همان مکان برای گروه دوم است (انتخاب مکان 3 بیشترین تعداد برای گروه اول و کمترین برای گروه دوم؛ انتخاب مکان 1 کمترین تعداد برای گروه اول و بیشترین برای گروه دوم)؛ همچنین افرادی که پیوسته در پارک حضور داشتند، بیشتر دلایل اقلیمی را برای انتخاب بخشهای مختلف پارک مطرح کردند؛ اما ازنظر افرادی که برای نخستینبار در پارک حضور داشتند، دلایل اقلیمی برای انتخاب بخشهای مختلف پارک بسیار ناچیز بود.
نتیجهگیری نتایج بررسی یافتهها در دو گروه نشان میدهد کسانی که برای نخستینبار در پارک حضور داشتهاند، بیشتر به دنبال جاذبههای معماری و فضاهای طراحیشده ازنظر تناسبات فرم و فضا و دسترسی به کاربریها هستند؛ ولی افرادی که بارها در این پارک حضور داشتهاند، بیشتر به دنبال فضاهایی بودهاند که در آنها عوامل آسایش اقلیمی مطرح میشده است؛ زیرا بیشتر افراد در توصیف مکانهای مطلوب خود از عباراتی استفاده کردهاند که دربرگیرندة عوامل اقلیمی هستند. برای تبدیل یک عینیت به ذهنیتی که ملاک ارزیابی رفتارها قرار گیرد، لازم به گذر از مرحلة ادراک است؛ اینکه افراد چگونه فضا را درک میکنند و چگونه اطلاعات را از فضا به دست میآورند. برای افرادی که بارها از مکانی بازدید میکنند، نسبت به افرادی که نخستینبار بازدید میکنند یا تصویر ذهنی پیشین از فضا ندارند، اقلیم بیشتر بهصورت ذهنی بر نحوة تجربه و یادآوری یک مکان تأثیر میگذارد. در نمونة موردی پژوهش، استفادة آگاهانه از توپوگرافی زمین بهمنظور تأکید بصری بر عمارت مرکزی استخر و نظم عناصر موجود در این محور نظیر درختان، بوتهها و آبنماها بر تجربه و ادراک کاربران و خرداقلیم مجموعه تأثیر بسزایی داشته است؛ بنابراین اقلیم بهمنزلة یک عامل اکولوژی، تأثیر مهمی بر ادراک افراد از مکانی آشنا دارد؛ از این رو بهمنظور موفقیت و مقبولبودن فضایی شهری برای تمامی قشرهای استفادهکننده از آن و حضور بیشتر افراد در آن مکان، اعم از کسانی که برای نخستینبار در آن مکان حضور مییابند یا بارها حضور دارند، لازم است در طراحی فضاها، شرایط خرداقلیم نیز در نظر گرفته شود؛ زیرا در شکلگیری طرحوارههای ذهنی افراد از یک فضا، اقلیم نقش بسزایی دارد و در مقبول واقعشدن یک فضا و تبدیل آن به مکانی آشنا، عامل تعیینکنندهای به شمار میآید. پیشنهاد میشود پژوهش حاضر برای فصول مختلف انجام شود و تأثیر شرایط اقلیمی بر ادراک و رفتار افراد و نحوة استفادة آنها از فضاهای پارک در فصول مختلف (با ویژگیهای اقلیمی متفاوت) بررسی شود. [1] Canter [2] Hull [3] Maze or labyrinth [4] Stimulus – Response [5] Edward Chace Tolman [6] Cognitive map [7] Represented [8] Declarative information [9] Procedural information [10] c.f. HAND BOOK OF ENVIRONMENTAL PSYCHOLOGY, 2002: 246. [11] Orienting schemata [12] Information-seeking [13] C.f. Charitos Dimitrios 1996. DEFINING EXISTENTIAL SPACE IN VIRTUAL ENVIRONMENTS [14] Piaget [15] Acting- in- space [16] Perception- in- space [17] Sketch Mapping [18] Boundary Delimitation [19] Cant [20] city scape [21] city image [22] city evaluative image [23] Gestalt [24] Kevin Lynch [25] Erving Goffman [26] Roger Barker [27] Irwin Altman [28] Amos Rapoport [29] William Whyte [30] Habermas [31] Romedi Passini [32] Holu will and Moore [33] Jan Gehl [34] John Lang | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع امیرکافی، مهدی و فتحی، شکوفه، (1390). بررسی عوامل مؤثر بر دلبستگی به محلة مسکونی (مطالعة موردی: شهر کرمان)، مجلة مطالعات اجتماعی ایران، دورة 1، شمارة 5، 5-31. امینزاده، بهناز و افشار، دخی، (1382). طراحی و الگوهای رفتاری پیشنهادی برای بهسازی پارکهای شهری، مجلة محیطشناسی، دورة 30، شمارة 29، 43- 60. ایروانی، محمود و خداپناهی، محمدکریم، (1375). روانشناسی احساس و ادراک، جلد اول، چاپ سوم، تهران، سمت. براتی، ناصر و سلیماننژاد، محمدعلی، (1390). ادراک محرکها در محیط کنترلشده و تأثیر جنسیت بر آن؛ نمونة مطالعاتی: دانشجویان دانشکدة معماری و شهرسازی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، نشریة باغ نظر، دورة 8، شمارة 17، 19-30. پاکزاد، جهانشاه، (1385). سیمای شهر و آنچه کوین لینچ از آن میفهمید، فصلنامة شهرسازی و معماری آبادی، دورة 16، شمارة 53، 20-26. پاکزاد، جهانشاه، (1389). مقالاتی درباب مفاهیم معماری و طراحی شهری، جلد اول، چاپ اول، تهران، آرمانشهر. پاکزاد، جهانشاه و بزرگ، حمیده، (1393). الفبای روانشناسی محیط برای طراحان، جلد اول، چاپ دوم، تهران، آرمانشهر. پورجعفر، محمدرضا، بمانیان، محمدرضا، تقوایی، علیاکبر و منتظرالحجه، مهدی، (1390). درآمدی بر گونهشناسی کالبدی نشانههای شهری در نقشههای ادراکی شهروندان (مطالعة موردی: شهر یزد)،نشریة نامة معماری و شهرسازی، دورة 4، شمارة 7، 129- 145. دیدهبان، محمد، پوردیهیمی، شهرام و ریسمانچیان، امید، (1392). روابط بین ویژگیهای شناختی و پیکرهبندی فضایی محیط مصنوع، تجربهای در دزفول، دوفصلنامة معماری ایرانی، دورة 1، شمارة 4، 37- 64. سیف، علیاکبر، (1379). روانشناسی پرورشی (روانشناسی یادگیری و آموزش)، جلد اول، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه. کاظمی، مصطفی، پور، سمیرا، سعادتیار؛ فهیمه سادات و بیطرف، فاطمه، (1390). تأثیر تصویر ذهنی گردشگران بر ارزش ادراکشده از شهرهای ساحلی دریای خزر با تأکید بر نقش واسط کیفیت عوامل ادراکشده، پژوهش و برنامهریزی شهری، دورة 6، شمارة 2، 19-34. لطیفی، امین و سجادزاده، حسن، (1393). ارزیابی تأثیر مؤلفههای کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری در پارکهای شهری (مطالعة موردی: پارک مردم همدان)، فصلنامة مطالعات شهری، دورة 3، شمارة 11، 5-20. لقایی، حسنعلی، حسیبی، علیرضا و فلاحفربد، سیده شیلا، (1390). راهکارهای باززندهسازی و ساماندهی پارکهای شهری با هدف بهبود کیفیت اکولوژیکی و اجتماعی (مطالعة موردی: پارک شهر واقع در محلة سنگلج)، مجلة علوم و فنون منابع طبیعی، دورة 3، شمارة 6، 99- 114. مدنیپور، علی، (1379). طراحی فضای شهری، نگرشی به فرایندی اجتماعی و مکانی، ترجمة فرهاد مرتضایی، جلد اول، چاپ اول، تهران، شرکت پردازش و برنامهریزی شهری. مرتضوی، شهرناز، (1386). روانشناسی اجتماعی، نمونههایی از پژوهشهای درون و بین فرهنگی، جلد اول، چاپ اول، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی. نقیزاده، محمد، (1386). ادراک زیبایی و هویت شهر در پرتو تفکر اسلامی، جلد اول، چاپ اول، اصفهان، معاونت شهرسازی شهرداری اصفهان. نقیزاده، محمد و استادی، مریم، (1393). مقایسة تطبیقی مفهوم ادراک و فرایند آن در فلسفه و روانشناسی محیط و کاربرد آن در طراحی شهری،پژوهشهای معماری اسلامی، دورة 3، شمارة 1، 3-14. وهابزاده، نغمه، (1385). ساماندهی سیمای شهر (حرکتی در جهت ارتقای کیفیت محیطی)، فصلنامة تحلیلی ـ پژوهشی علوم اجتماعی جستارهای شهرسازی، دورة 5، شمارة 17 و 18، 94- 102. Atkinson, J. W., E. R. Hilgard., (2002). Introduction to psychology, Roshd Press, 14th Edition, 289 p. Aydin, D., U. Ter., (2008). Outdoor Space Quality: Case study of university Campus Plaza, International Journal of Architectural Research, Vol 2 (3), Pp 189-203. Canter, D., (1977). The psychology of place, Architectural Press, London, 138 p. Davis, G., Tall, D., (2002). What is a scheme? In Intelligence, Learning and Understanding Mathematics edited by Tall, D., Thomas, M., Flaxton, Australia: Post Pressed, Pp 131-150. Downs, R., D. Stea., (1973). Image and the environment: Cognitive mapping and spatial behavior, Chicago: Aldrine press, 84 p. Downs, R., D. Stea., (1997). Maps in minds: Reflections on Cognitive mapping, New York: Harper & Row press, 58 p. D’Andrade, R., (1995). The development of cognitive anthropology, Cambridge, UK: University Press, 87 p. Eysenck, M. W., M. T. Keane., (1995). Cognitive psychology, A student’s handbook, East Sussex, UK: Psychology Press, 153 p. Hart, R. A., G. T. Moore., (1971). The development of spatial cognition: A review, Place and Perception Report7, Department of Geography, Clark University press, 53 p. Hergenhahn, B. R , H.O. Matthew., (1997). An Introduction to Theories of Learning, Translated by Ali Akbar Seif, Tehran: Douran press, 103 p. Huynh, N. T., G. B. Hall, S. Doherty and W. W. Smith., (2008). Interpreting urban space through cognitive map sketchin g and sequence analysis, The Canadian Geographer Journal, Vol 2, Pp 222-240. Kim, Y. O., (1999). Spatial configuration, spatial cognition and spatial behavior: The role of architectural intelligibility in shaping spatial experience, Ph.D thesis, Bartlett School of Architecture, University College London, 53 p. Knez, I. (in press, a)., (2003). Climate: A nested physical structure in places. The 5th International Conference on Urban Climate (ICUC-5), Lodz, Poland, University of Gavle, Department of Technology & Built Environment, 31 p. Knez, I. (in press, b)., (2003). Memory for climate and places. The 5th International Conference on Urban Climate (ICUC-5), Lodz, Poland, University of Gavle, Department of Technology & Built Environment, 52 p. Kuipers, B., T. S. Levit., (1990). Navigation and Mapping in Large-scale Space, in Advances in Spatial Reasoning, ed. S. S. Chen, The University of Michigan press, 208 p. Lenzholzer, S., (2008). Microclimate perception analysis through cognitive mapping, 25th Conference on Passive and Low Energy Architecture, Dublin, 44 p. Long, Y., (2007). The Relationships Between Objective and Subjective Evaluation of the Urban Environment: Space Syntax, Cognitive Maps and Urban Legibility, Ph.D thesis, The University of Queensland, 97 p. Neisser, U., (1976). Cognition and Reality, San Francisco: Freeman press, 110, 125 p. Neisser, U., (1977). Cognition and Reality- Principles and Implications of Cognitive Psychology, San Francisco, W.H. Freeman and company press, 165 p. Relph, A., (1976). Place and placelessness, London: Pion press, 86 p. Ryden, K.C., (1993). Mapping the invisible landscape: Folklore, writing, and the sense of place, Ithaca: university of lowa press, 131 p. Skemp, R.R., (1989). Mathematics in the primary school, London Rutledge press, 136 p.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,518 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,266 |