تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,225,366 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,080,022 |
«دُرِّ سخن»؛ نثری نویافته از قرن هشتم هجری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 11، شماره 1 - شماره پیاپی 41، فروردین 1398، صفحه 1-13 اصل مقاله (476.07 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2017.77348 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدرضا تقیه* 1؛ محمد حسین کرمی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیراز، ایران و هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اقلید، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شیراز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
«دُرِّ سخن» از آثار تازه به دست آمدة متون کهن فارسی است. ابوالفتوح هبه الله الحمویی این اثر را در بین سالهای 739 تا 750 قمری تألیف کرده است. این مقاله در یک چکیده و چند بخش تدوین میشود؛ در بخش اول یعنی مقدمه، همراه با بیان پیشینه، معرفی کوتاهی دربارة درّ سخن و سه اثر تقلیدشدة دیگر از سعدی ارائه شده است. در بخش دوم معرفی نام و نسب نویسنده، در بخش سوم معرفی نام اثر، در بخش چهارم محتوای کتاب، در بخش پنجم فهرست ابواب کتاب، 21 باب، در بخش ششم ویژگیهای نگارشی و رسمالخط نسخه و در بخش آخر نتیجهگیری بیان شده است. این کتاب از متنهای ارزشمند زبان فارسی است. امثال و حکمهای بسیاری به نثر و نظم از خود نویسنده در این اثر موجود است. این اثر از آثار قرن هشتم هجری است و تاکنون ناشناخته بوده است. معرفی آن به سبب جنبههای ادبی و علمی و اخلاقی درخور توجه است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابوالفتوح؛ خاندان حمویی؛ درّ سخن؛ رسمالخط | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ مقدمه آثار مکتوبی که به صورت دستنوشتههای فارسی در مخزن کتابخانهها نگهداری میشود، بیشک گنجینة ارزشمند تاریخ، ادبیات، فرهنگ، آداب و رسوم سرزمین پهناور ملت ایران است. ازاینرو، تصحیح، تعلیق و چاپ این نسخهها، به پربارترشدن فرهنگ ایرانی کمک بسیاری میکند و مایة بالندگی فرزندان این مرزوبوم در سراسر گیتی خواهد بود. در همین راستا با جستجوهای فراوان در نسخههای خطی، دستنوشتة ارزشمندی از خاندان بزرگ حمویی به دست آمد که بیهمتاست. این اثر به تقلید از گلستان سعدی نوشته شده است و مؤلف آن نیز فرد خردمندی است؛ افزونبر ارزش خود اثر، این کتاب همانند حلقة گمشدهای میان گلستان سعدی و آثار تقلیدی پس از آن است و به همین سبب این اثر بسیار اهمیت دارد. این کتاب سرآغازی در راستای بالابردن فرهنگ درخشان ایرانیان و ادبیات فارسی است؛ در این مقاله تنها نسخة خطی بازمانده و شناختهشدة دُرّ سخن به اهل ادب و فرهنگ معرفی میشود؛ این نسخه یکی از نمایندگان بسیار خوب نثر فارسی در سدة هشتم هجری است. بعد از نزههالارواح حسینی، خارستان (روضة خلد) و نگارستان (ر.ک: خدابنده، 1386: 4) شاید به گمان بسیار چهارمین اثر، ازنظر تاریخی، به تقلید از گلستان است. نزهه الارواح: این اثر با محتوای عرفانی به تقلید از گلستان سعدی به نثر و نظم آمیخته است. در سال 711 هجری، در 28 فصل و یک خاتمه نوشته شد. آغاز سخن این کتاب اینگونه است:
خارستان (روضه خلد): خارستان کتابی در نظم و نثر است که به شیوة گلستان سعدی در سال 733 هجری در ۱۶ باب نوشته شده است. این اثر هیجده باب دارد و در چاپی که با عنوان «خارستان» از این اثر ارائه شد، تنها شانزده باب آن چاپ گردید. «این هجده باب، متضمن ۴۲۰ حکایت و ۲۱۴۰ بیت...» است (خوافی، 1329: 5). نگارستان جوینی: این کتاب به شیوة گلستان است؛ اما آمیخته با عرفان و در هفت باب تألیف شده است. «نگارستان جوینی، به سال 735 ه. ق؛ این کتاب پس از روضه خُلد مجد خوافی ـ که آن را در سال 733 ق. نگاشته ـ دومین اثر نگارشیافته به تقلید از گلستان» است (پورشریف، 1392: 76 ـ 83).
1ـ1 پیشینة تحقیق درّ سخن برای نخستینبار است که به اهل ادب و ذوق معرفی میگردد. پیش از این هیچگونه اطلاعی از آن در دست نبود. مقالههایی دربارة آثار تقلیدشده از سعدی نوشته شده است؛ ازجملة آنها مقالة نسرین خدابنده (خدابنده، 1386: 4 ـ 11) است که در آن 64 اثر معرفی میشود. نویسنده در بررسی موضوع به منابع مهم زیر مراجعه کرده است: تاریخ نظم و نثر فارسی سعید نفیسی، فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا) و فهرستوارة دستنوشتهای ایران (دنا) به کوشش مصطفی درایتی، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ ادبیات ذبیحالله صفا، لغتنامة دهخدا، فهرستوارة کتابهای فارسی و فهرست نسخههای خطی فارسی از احمد منزوی. در این آثار نویسندگان و آثار آنها بررسی شده است؛ اما هیچ سخنی دربارة درّ سخن و نویسنده آن بیان نمیشود. در تمام منابع مهم دیگری که جستجو شد نیز نامی از این اثر و نویسندة آن نبود.
2ـ نام و نسب نویسنده مؤلف در درّ سخن، خود را اینگونه معرفی میکند: «ابوالفتوح هبه الله بن یوسف بن ابراهیم بن محمد الحمویی». در مقدمة کتاب المصباح فی التصوف، اینچنین آمده است: «مراد المریدین تألیف خواجه غیاثالدین ابوالفتوح هبه الله بن سعدالدین یوسف بن الصدرالدین ابراهیم بن سعدالدین ابوالمفاخر از عرفای سدة هشتم هجری است...» (حمویه، 1362: 11). این نشان میدهد که نویسندة هر دو کتاب یک نفر است؛ باتوجهبه این نوشته و معرفی نویسنده از خود، بیشک وی از خاندان حمویی است؛ ابوالفتوح حمویی از خاندان بزرگ و پرمایه در تاریخ و فرهنگ ایران است. از معرفی نویسنده در درّ سخن میتوان دریافت که همگان، بسیار به این خاندان توجه داشتهاند؛ او با مشاهدة کتاب نگارستان جوینی، در توصیف آن چنین میگوید: «و بهحقیقت چندانکه در آن کتاب شریف که به لطایف و بیشمار موشح است و مشحون و گوییا سمطی است پر از لآلی مکنون با گنجی انواع جواهر نفایس دُرِّ مخزون تأمل میکنم بر هیچ عیب و نقصان جز آنکه مؤلف روی آن گنجنامة خسروانی را به ایراد نام این ضعیف از راه اعتقادی که به حضرت اجداد عظام این مستهام که اقطاب ایام بودهاند دارد، سیاه گردانیده است و از برای دفع چشمزخم چنانکه خوبان را سپندی سوزند و از سیاهی نیل بر رخسار نازنینشان خطی کشد، دیباچة کتاب مذکور را که ذخیرة جاودانی عبارت از آن است بنابر رعایت حقوق یاری و اقامت رسم وفاداری به ابیات ذکر این فقیر سیاه ساخته وقوفی نمییابم چه اگر به چشم انصاف و ممیزی بهحق است در آن صحیفة پرلطیفه:
در کتاب نگارستان جوینی صفحة 33 دربارة تقدیم کتاب به شخصی خاص چنین میگوید: «.. مدت مدید و عهد بعید میگذرد که تا خود را به فتراک دولت شهسوار میدان طریقت بسته است و در صف مریدان خاندان سلطنت ممالک حق و حقیقت شیخ سعدالحق و الدین سلام الله تعالی علیه از سر صدق و ارادت و ثبوت نیت نشسته تا سر بر آستان خیالت نهادهام...» (جوینی، 1094: 33 )؛ چند صفحه بعد، در ادامه چنین سخن میگوید: «... غیاثالحق و الدنیای و الدین سعدالاسلام و المسلمین کهف الخلایق اجمعین.
ابوالفتوح هبه الله بن شیخ الشیوخ صاحب البیوت و الروح سلطان الحاج و الحرمین جامع المجدین و الشرفین قدوه المحققین، اسوة ارباب الیقین سعدالحق و المله و الدین یوسف بن ابراهیم بن محمد بن الموید الحموی» (همان: 35). باتوجهبه سخنان نویسنده در معرفی خود و اجدادش و سال نگارش این اثر و سالهای زندگی افراد این خاندان، میتوان دریافت که صدرالدین ابراهیم، نیای اوست؛ اما دربارة نویسنده، اطلاعات درخور توجهی تاکنون به دست نیامده است؛ تنها در کتاب المصباح فی التصوف، صفحة یازده، اینچنین آمده است: «مرادالمریدین تألیف خواجه غیاثالدین ابوالفتوح هبه الله بن سعدالدین یوسف بن صدرالدین ابراهیم بن سعدالدین ابوالفاخر از عرفای سدة هشتم هجری است...». در نسخة خطی تحقیقشده، اشعار زیر با تخلص غیاث آمده است؛ به همین سبب به گمان بسیار، نویسندة هر دو اثر یکی است؛ البته گویا غیاث، تخلص شاعری ابوالفتوح است و نویسندة کتاب در اشعار از این تخلص بهره برده است؛ همچنین میتوان چنین پنداشت که نویسنده، غیاثالدین نام داشته است و به همین سبب تخلص غیاث را برگزیده است و دیگر آنکه باتوجهبه تخلص غیاث، دیگران نام وی را غیاثالدین تصور کردهاند. نمونة تخلص غیاث از زبان نویسنده در کتاب دُرِّ سخن:
خاندان حمویی، خاندانی شافعی مذهب، فرهیخته، اهل حدیث و فقه و تصوف، در سدة چهارم هجری از خراسان برخاستند. اعضایی از این خاندان در سدههای بعد به شام و مصر رفتند و در آنجا صاحب جایگاهی بلند و نفوذ فراوان شدند. این خاندان در اصل در روستای بحرآباد از توابع نیشابور ساکن بودند و به همین سبب به جوینی نیز شهرت داشتند. خاندان بسیار معروف «حمویه» در خراسان، رجال بسیاری در حوزة ادب و عرفان و سیاست پرورش داده است و همه از منسوبان حمویه بن علی و شاید از تبار وی باشند.
3ـ معرفی نام اثر دُرِّ سخن، نثری آمیخته به نظم و دومین اثر ابوالفتوح است که به تقلید از گلستان سعدی نگاشته شده است. تنها نسخة این اثر 355 برگ دارد و در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، به شمارة ثبت 18129-5 و شناسه کد کتاب 1103810 نگهداری میشود. این اثر متأسفانه ترقیمه ندارد و نمیتوان سال کتابت و کاتب آن را بازشناخت. از این نویسنده چند اثر باقی مانده اسست که سه اثر آن شناخته شده است: الف) مراد المریدین کتابی است که در سال 1389، به تصحیح و تعلیق میرباقریفرد و زهره نجفی به چاپ رسید. ب) دُرِّ سخن، اثری که در این پژوهش معرفی میشود و تنها یک نسخه از آن موجود و در دست تصحیح است. ج) نهایت المراد فی مقامات الاجداد که اثری از آن در دست نیست. مؤلف دُرّ سخن و مرادالمریدین، هردو یکی است. در نخستین برگ از نسخة خطی مرادالمریدین نام نویسنده چنین آمده است: «ابوالفتوح هبه الله بن یوسف بن ابراهیم بن محمد بن مؤید حمویی» و به صورت کوتاه در قسمت دیگری آمده است: «کتاب مرادالمریدین لحضره خواجه غیاثالدین هبه الله الذی لایقدر...». در دُرِّ سخن نیز نام صاحب اثر چنین آمده است: «ابوالفتوح هبه الله بن یوسف بن ابراهیم بن محمد حمویی» که فقط در نداشتن «بن موید» با هم متفاوت است؛ البته مصححان در مقدمة تصحیح شدة کتاب مرادالمریدین، نویسنده را چنین معرفی میکنند: «غیاثالدین ابوالفتوح هبه الله بن یوسف بن ابراهیم بن محمد بن مؤید حمویی از نوادگان شیخ سعدالدین حمویه» (میرباقریفرد، 1389: مقدمه). باتوجهبه معرفی خود نویسنده در کتاب درّ سخن میتوان دریافت که غیاث تخلّص شاعری اوست و اینگونه به نظر میرسد که از شاعربودن نویسنده اطلاعی در دست نبوده است؛ به همین سبب غیاث، تخلص شاعر، برای نام وی ذکر شده است. نسخة موجود این اثر جلد و عنوان ندارد؛ اما در صفحة سوم نسخه، بیتی از سرودههای نویسنده آمده است و از آن چنین دریافت میشود که نام اثر «دُرِّ سخن» است:
«طمع آن است، از مکارم اخلاق هنرمندان جهان و متوقع از مبانی الطاف و محاسن اعطاف و اشفاق سخنوران زمان که در این مختصر به چشم عنایت و عین رضا کیمیاصفت نظر فرمایند تا این مس که در دارالضرب قلب سکّه زدهاند در روزبازار رایج، زرِّ خالص گردد و جناح تلقیح و اصلاح بر سر این دُرِّ یتیم گسترانند...»
همچنین در باب اول، قسمت «در سبب تألیف کتاب» حکایت یازده، چنین آمده است: «فیالجمله، چون در آن فن مهارتی یافتم و بسی دُرِّسخن در سِمط بهترین عبارتی کشیدم و عروس فصاحت و بلاغت را، خوش خلعتِ استعارتی درپوشیده، دانستم که آن فَلس را که سرمایة مُفلسان است، در بازار کمالاتِ نفسانی و سعاداتِ جاودانی به نزدیکِ جوهریانِ لآلیِ معارف و معانی، زیادت نَفاق و رواجی نیست و نفس ناطقة انسانی را به تحصیل جواهر فانی چندان فرح و اِبتهاجی نَه» (همان: 22). او همچنین در حکایت دوازده، از نیای خود حکایتی نقل میکند و به دنبال آن چند بیت میآورد که میتواند تأییدی بر این نام کتاب باشد: «شنیدم که وقتی شیخالاسلام، سعدالحق و الدین، محمد بن المؤید الحمویی، سلام الله علیه، در بیابانی میرفت و جمعی درویشان با او، ناگاه دزدی چند بر ایشان افتادند، ایشان را بازجستند از حُطامِ دنیا چیزی نیافتند. یکی از ایشان به شیخ اشارت کرد، گفت عجب باشد، اگر این شخص بازرگانی نیست که جواهر و لآلی بسیار داشته بود، چون ما را بدید آن را در دهن انداخت و بَلع کرد، سینهاش میباید شکافت و بیرون گرفت، شیخ تبسمی فرمود و گفت: در این سینه لآلی و جواهر بسیار باشد، فاما اگر بشکافند چیزی باز نیابند» (همان: 23).
به هر روی نویسنده نام کتاب خود را آشکارا بیان نکرده است؛ اما باتوجهبه شواهدی که نقل گردید «دُرِّ سخن» میتواند نام مناسبی برای این اثر باشد. 4ـ موضوع کتاب کتاب حمویی دربارة اخلاق است؛ بهگونهایکه در عنوان برخی از ابواب آن مانند باب اول: «در مدح مکارم اخلاق حمیده علی الاطلاق...»، باب دوم: «در تعداد بعضی از مکارم اخلاق بهیّه و شمایل مرضیه»، باب سوم: «در بیان بعضی از اخلاق دمیمه و...» واژة اخلاق را در عنوان هر قسمت میتوان مشاهده کرد. در عنوان بابها، فضایل، ستایش و رذایل سرزنش شده است؛ به همین سبب عنوان هریک از ابواب کتاب بیشتر با «در مدح...» و یا «در مذمت...» شروع میشود. حکایتهای کتاب، درسهای زندگی و بیداریبخشیدن به انسان است؛ از آن جمله است: «شخصی پیش بزرگی از مشایخ روزگار آمد و از فاقه و احتیاج خود کلمهای فرانمود، شیخ گفت اگر کسی ترا گوید که چشم راست از تو باز میستانم و یکهزار دینار نیز بتو رسانم، راضی شوی، گفت نی، گفت اگر چشم چپ خواهد خشنود باشی گفت نی، هر لحظه اعضای سلیمه را بر همین نوع تعداد کرد درویش به هیچ کدام رضا نداد، شیخ فرمود که روا باشد که به پنجاه هزار دینار مستظهر باشی و از درویشی بنالی و از حضرت عزّت شکایت کنی؟ درویش خوش برآمد و دست در دامن قناعت زد و به خوشترین عیشی روزگار بگذرانید.
5ـ متن اثر و فهرست بابهای کتاب این اثر 21 باب دارد که بلندترین و کوتاهترین آن به ترتیب بابهای 16 و 20 است. این بابها در صفحات 3 تا 5 نسخه خطی فهرستبندی شده است که در ادامه بیان میشود: باب اول: در مدح مکارم اخلاق حمیده، علیالاطلاق و اقتدا به جماعتی که بدان متعلق بودهاند و به اوصاف پسندیده متصف؛ باب دوم: در تعداد بعضی از مکارم اخلاق بهیه و شمایل مرضیه؛ باب سیوم: در بیان بعضی از اخلاق ذمیمه؛ باب چهارم: در مدح آن کس که با دیگری نیکوی کند باآنکه بدی ازو مشاهده کرده باشد؛ باب پنجم: در مدح کرم و کریمان؛ باب ششم: در مدح مهمانیکردن و بر اضیاف مهربانینمودن؛ باب هفتم: در مذمت بخل و خساست (همان: 3)؛ باب هشتم: در مذلت کبر و عجب و خود بینی؛ باب نهم: در مذمت دنیا؛ باب دهم: در کسر نفس و مدح ریاضت و مشاهده و به چشم حقارت در خود نگریستن و به عین شفقت به خلق خدا نظرکردن؛ باب یازدهم: در معنی آنکه هرکه جهت خدا کاری کند ضایع نماند؛ باب دوازدهم: در ستایش توبه و مدح توکل بر کرم خدا و تفویض به کبریا و رضا به قضا و حسن ظن به رحمت و مغفرت حق تعالی؛ باب سیزدهم: در مواعظ و نصایحی چند علی سبیل الاجمال؛ باب چهاردهم: در مدح علویّ همت و اجتناب از دناءت و خست طبیعت (همان: 4)؛ باب پانجدهم: در مدح قناعت و مذمّت حرص و طمع؛ باب شانزدهم: در آداب صحبت و رعایت حقوق محبت و مذمّت غیبت؛ باب هفدهم: در مدح عدل و انصاف و مذمت ظلم و اعتساف هرچه از این قِبَل شمارند؛ باب هشدهم: در عشق و محبت؛ باب نوزدهم: در حکایتی چند بر سبیل مطایبه و مزاح؛ باب بیستم: در حکایات جمعی احمقان هم جهت احماض؛ باب بیست و یکم: در حکایات متفرق مشتمل برفنون فواید (همان: 5).
6ـ ویژگیهای نگارشی و رسمالخط نسخه دُرّ سخن، مانند ســایر دست نوشتههای قرن هشتم اســت؛ البته کاتــب در نوشتن رســمالخط ویژة خود را به کار برده است و به همین سبب بیشتر، دشواریهایی براى خوانندة کنونــى پیش مىآورد. ابوالفتح به بیان خودش این مجموعه را براى دوستان خود ترتیب نوشته است. بهطورکلی او در رسمالخط به نقطهگذارى اهمیتى نمیدهد و شاید بعضى از حروف را نمینگارد؛ زیرا بر آن رسمالخط و املا آشنا بوده است. بنابراین خود او خطش را بهآسانی میتوانســته بخواند؛ زیرا خود میدانسته چه نوشته است. در ادامه به ویژگیهای این شیوة نوشتن اشاره میشود: - آوردن سین بهجای شین؛ مانند کلمات مشغول، فرشته، مشعوف و اشتغال، مسغول، فرسته، مسعوف، استغال؛ - آوردن مدّ در آخر بعضی کلمهها؛ مانند: «سالها برامد که نیّت انشآء یک بیت بیرامن ضمیرم نکشت» (همان: 30)؛ - کاربرد کاف به جای گاف؛ « القصه، روزکاری بگذرانیدم که جز خوف خاتمت افعال...» (همان: 31)؛ - جدانوشتن نون نفی و نهی در بعضی از افعال؛ مثل «کمالش روی نقصان و زوال نه بیند» (همان: 1)؛ - چســباندن ضمیر «تو» به فعل «است» و حذف واو و الف؛ مثال: تست = تو است. همچنین حذف در اتصال نمونههایی مانند «ورا» بهجای وی را یا او را؛ - حذف «ها» بیان حرکت در آخر کلمههای آنک و آنچ؛ «جمعی را باستقبال او بیرون فرستند بحکم انک در حضرت پادشاه قربی تمام داشت» (همان: 48)؛ - حذف «هــای» بیان حرکت مختومه برخی کلمات هنگام جمع بســتن آنها با «ها» مثال: جامها، دیدها؛ - حــذف الف ضمیر «او» و ضمیرهای اشــارة «این» و «آن» و «ایشان» در اتصال به کلمة پیشین؛ مثال: ازین، ازو، برین و بریشان؛ - حــذف علامت مدّ از بالای «آ»؛ مثال: دراید، انجا و استین؛ - دو نقطه گذاشتن زیر حرف «ی»؛ مانند: «در یمن صیادی بود که ماهی گرفتی» (همان: 43)؛ - کلمات، سوم، پانزدهم، هژدهم به صورت سیوم، بانجدهم و هشدهم نوشته شده است؛ - نوشــتن «ء» بهجــای «ای» در کلمات مختوم به «های بیان حرکت»؛ «فرشتۀ را فرمود بود که هر روز سیلیی دو، درکار او کند» (همان: 17)؛ - نوشــتن حــروف «پ» «چ» و «گ» به صــورت «ب» «ج» و «ک»؛ مثال: بشــیمان، هیــج، نکردی؛ - نوشــتن کلمات مختوم به «ة» گاهی به صورت «ت» و گاه به شکل «ه»؛ مثال: حکایه و حکایت؛ - نوشــتن همزه روی کرســی «ئـ» به صــورت «یـ »؛ مانند ملایکه، لییم، مسایل؛ - همزة است در کتابت حذف شده است: «طمع آنست از مکارم اخلاق هنرمندان» (همان: 2).
7ـ ویژگیهای برجستة سبک کتاب 7ـ1 نثر آمیخته به شعر شیوا و روان ویژگیهای ممتاز این کتاب، نثر و شعر شیوا و روان آن است که خواننده از آن لذت میبرد: «بوزرجمهر را گفتند، بیا تا در مسالة جَبر و قَدر مباحثه کنیم، گفت: من در آن باب مناظره مناسب نمیبینم، فامّا این قدر میدانم که در جهان بسی عاقل، محروم است و بسیار جاهل مرزوق، به نزدیک من محقق میشود که رشتة هیچ تدبیر به دست بندگان نیست و سبب آن جز به تقدیر حضرت یزدان نه.
در ستایس رسوال الله (ص) میگوید: «پس صد هزار درود و تحیت بر روان پاک پیغمبر ما، محمد مصطفی، صلّی الله علیه و سلّم، که هادی سُبل و پیشوای رسُل، خورشید آسمان سروری، جمشید بارگاه بزرگی و مهتری و نگین خاتم رسالت و صدر مسند پیغمبری و مقصود آفرینش و رهنمای اهل بینش بود، باد!
پیغمبری که پادشاه هر دو کون به سبب وجود او عالم و آدم را موجود گردانید و مقصود از خلق کاینات، وجود او بود.
7ـ2 استناد به آیات «... آنچه دشمن میدارد مرگ است و اگرچه حق است آن را کاره هست دیگر مال و فرزند را دوست میدارد و آن هردو فتنهاند، «انما اموالکم واولادکم فتنه» و گواهی میدهد که خدا یکی است با آنکه او را به چشم سر ندیدهاست...» (همان: 44)؛ «... علی هذا، هر مخلوقی اعتماد و توکل بر مخلوقی کرده، با سخن حق رجوع نمودم، چنین یافتم که فرموده است، قوله عزوجل «و من یتوکل علی الله فهو حسبهُ...» (همان: 228).
7ـ3 استناد به احادیث «... و در معصیت بر وجود خود فراز نمیکنی باری، از آن چرا نپرهیزی که بعد از مرگ هست و بیخبر خیزی، چه در حدیث صحیح چنین آمدهاست، «کما تعیشون تموتون کما تموتون تبعثون»، چنانکه زندگانی کنید برآن نهج بمیرید...» (همان: 233). 7ـ4 کاربرد تضمینالمزدوج و سجع «... زیبانگاری، شکرگفتاری، سرورفتاری، جانشکاری، سیمینعذاری، شیرینزبانی، پستهدهانی، سعادت وصال او سرمایة شادمانی و مطالبة جمال او طراز نیک امانی و استماع کلام و مقال او میوة باغ زندگانی و مشاهدة حسن بر کمال فهرست خرمی و کامرانی» (همان: 288) 7ـ5 تشبیهات نادر و زیبا «گفتهاند از دوستی دشمنرای دوستنمای اثر ملالت و علامت ضجرت مشاهده کردی و مقدمات بحثی که از نتایج شامت است، معاینه دیدی و محقق شناختی که با تو مانند کاغذ، دورویی آغاز کرده است و چون قلم و خط بیسروپایی و سیاهکاری بنیاد نهاده، تو هم ورق محبّت برگردان و قلم در صحبت او کش و کاغذ وفاداری و یاریش طی کن و پای بیرویی و متابعت طی» (همان: 309). 7ـ6 حذف شخص فعل (التفات) نویسنده گاهی شخص فعل را به قرینة لفظی حذف کرده است و این در کتابهای معانی و بیان بیشتر التفات از متکلم به سوم شخص نامیده شده است: «پس راه انتباه گرفتم و از سر غرور برخاست و در مقام عزلت نشست و دل از محبت خلق برداشت و در حضرت خالق عزاسمه بست» (همان: 26). 7ـ7 ترتیب مطالب و شیوة نوشتار نسخه ابوالفتوح هر باب را نخست با عنوان «حکایت» شروع میکند. پس از آن به متن حکایت میپردازد و سپس چند بیتی به اقتضای حال با عنوان «بیت» میآورد و گاهی با عنوان «فایده» یا «حکمت» سخن را پایان میدهد. درمجموع 21 باب، 178 حکایت دارد و در بردارندة 1953بیت شعر در وزن و قالبهای مختلف است. همة اشعار این اثر ازوست و فقط چند بیتی از نویسنده نیست. متن هر باب کتاب را با عباراتی از پیامبر گرامی اسلام (ص) آغاز میکند: «رسول صلوات الله و سلامه میفرماید که...»، «حضرت رسالت صلّی الله علیه و سلّم فرموده...»، «رسول علیه الصًلوه و السًلم گفت... » و «رسول صلّی الله علیه و سلّم فرمود...»
8ـ امتیاز و ارزش کتاب 8ـ1 وجود اشعار در قالب رباعی که در آن مواعظ و نصایح خود را بسیار زیبا بیان میکند.
8ـ2 تکبیتهای زیبا و پربار در این اثر درخور توجه است.
8ـ3 از امتیازهای این کتاب استناد به کلام وحی، سخنان پیامبر، اشعار و ابیات، روایات، کلام عرفا و اولیا است. نویسنده با بهره جستن از منابع مختلف حکمت و معرفت که سرلوحة آن کتاب وحی است، بر باور و معتقدات خود مهر تأیید زده است؛ این موضوع سبب استواری سخن وی شده است: «... به خلق نظر کردم دیدم هرکس چیزی دارد که آن را به نزد او وزن و مقداری هست و در محافظت آن نیک میکوشند، در کلام حق خواندهام: ما عندکم ینفدُ و ما عند اللهِ باقٍ (نحل/96) و آنچه نزدیک خدای بود هرگز آن را انفاد نتواند بود...» (همان: 225). سخن پیامبران: «رسول صلوات الله علیه و سلامه میفرماید که عاشقی که بدام معشوق گرفتار گردد و تا آخر عمر با وجود مکنت و اقتدار عفیف و پرهیزکار زید، بر همه حال در اخفا و کتمان اسرار بکوشد و عاقبهالامر به تیغ غمزة خون خوار مجروح و افگار گردد و هم بران حال جان بحضرت پروردگار سپارد نام او در جریده شهدا و صحیفة سعدا ثبت کنند» (همان: 328). بیان سخن عارفان: «از سری سقطی، قدّس الله روحه، پرسیدند که صبر چیست، در بیان آن شروع فرمود، ناگاه عقربی بیامد و چند نیش بر پای مبارکش زد، سری سخن قطع نفرمود و هیچ توجع و تألم فراننمود، ازو پرسیدند که سبب چه بود که اظهار توجع نفرمودی؛ گفت اگر مرا اندک بلایی پیش آید و بر تنم زخم نیش رسد بر آن صبر ننمایم، بندگان حق را به صبر چون فرمایم» (همان: 45). 8ـ4 ابیات کتاب شیوا و دلنشین است و به مثل سایر شباهت دارد.
8ـ5 حکایات شیرین و دلنشین در متن کتاب حکایات بسیار زیبایی آمده است که نمونة آن در شیوة دوستیابی است: «چون خواهی که کسی را به دوست گیری و با او صحبت داری اوّل سخنی موحش ایراد کن یا بر فعلی مستلزم غضب و مستوجب سخط او اقدام نمای؛ اگر یاری نمود و بردباری کرد و در خشم نرفت، بدان که شایستة دوستی است و الاّ گرد او مگرد و روزگار ضایع مکن.
همچنین است: «شخصی از فقر شکایت میکرد، دیگری گفت غم مخور که زود باشد که فرجی پیش آید و فرحی روی به تو آرد، درویش گفت از آن میترسم که چون روی به من نهد مرا نیابد».
8ـ6 درسهای آموزندة اخلاقی در قالب قطعه
8ـ7 ذکر نام برخی از بزرگان در این کتاب نام بسیاری از بزرگان سیاسی، دینی و عرفانی آمده است؛ از آن جمله است: ابواسحق صابی، یحیی اکثم، قاضی ابوسعید، علاالدین ملک و برادرش خواجه شمسالدین، قدامه بن مظعون، مغیره، زینالدین ابواسعد، عقبه بن عامر، سلیمان بن عبدالملک، محمد بن الحموی، محمد بن الموید الحمویی، احنف بن قیس، آقاخان سلطان سعید، صدرالدین خواجه ابراهیم، سعید مسیب و... . 8ـ8 نظم و انضباط نویسنده در فصلبندی کتاب درخور توجه است (ر.ک. همین: ابواب کتاب).
9ـ معرفی نسخه با جستاری که صورت گرفت، چنین دریافته شد که نام دُرّ سخن، در هیچیک از فهرستهای مشهور نسخ موجود نیست؛ نسرین خدابنده همة آثار نوشتهشده به تقلید گلستان را معرفی کردهاند؛ ایشان از 64 اثر یاد میکنند؛ اما از این اثر ارزشمند هیچگونه اطلاعی به دست نیاوردهاند. میرباقریفرد و زهره نجفی نیز اثر دیگری از این نویسنده را با عنوان «مراد المریدین» تصحیح و در سال 1389 به چاپ رسانیدهاند؛ ایشان نیز از وجود این اثر با خبر نبودند و در این باره نوشتهاند که از دیگر آثار وی خبری در دست نیست. این اثر سیصد و پنجاه و پنج ورق دارد. هر برگ آن به دو بخش تقســیم میشود؛ زیرا در وســط قسمتهایی که شعر است، خطی کشیده شده است. مجموع صفحاتى که شــمارهگذارى شد از یک تا سیصد و چهل و پنج است. صفحة اول مقدمه است و با این بیت آغاز میشود:
نویسنده پس از آن با کلامی بسیار شیوا از باری تعالی یاد میکند. در پایان همین قسمت با شرحی کوتاه دربارة اثر، در ضمن بیتی، نام اثر خود را بیان میکند: «شکر و سپاس و حمد و ثنای بی قیاس، مر حضرتِ آفریدگاری را که آفتابِ قدس و کمالش روی نقصان و زوال نبیند و گَردِ تغیّر [و] غبار تَبدُّل بر حاشیة عظمت و جلالش ننشیند، خلعتِ وجودِ اَبدیش اَمن از وَسیمَة ابتذال، اساسِ دوامِ بقای سرمَدیش، محفوظ از وُصمَة اِنخرام و اِختلال».
این نسخه تنها اثر موجود از این کتاب است؛ هر صفحة متن آن، در هفده سطر نگاشته شده است. کتاب، ترقیمه ندارد؛ بنابراین سال کتابت و کاتب آن مشخص نیست.
10ـ نتیجهگیری نتایج حاصل از این پژوهش عبارت است از: - هرچه آثار نویافته به بستر زبان و فرهنگ بپیوندد، بهطور طبیعی دامنة آن پهناورتر میشود؛ دُرّ سخن حمویی قطرهای از معرفت است که به این دریا میپیوندد. - زبان و فرهنگ وابسته به آثار ارزشمند گذشتگان است؛ بنابراین چنین اثری از دستآوردهای انکارنشدنی و ارزشمندی است که به منابع ادبی اضافه شد. - یافتن حلقة گمشدة مقلدان سعدی از دستاوردهای این کار پژوهشی است. - نویسندهای نوشناخته به تاریخ، ادبیات، فرهنگ و زبان فارسی اضافه شد. همچنین این پژوهش کمکی در یافتن اثری تازه و معرفی آن به علاقهمندان عرصة فرهنگ و ادب بود. - پربارترشدن نظم و نثر فارسی قرن هشتم با اضافهشدن چنین آثاری به قلمرو فرهنگ و زبان اهل ادب از دیگر نتایج این جستار بود. - هزار و هشتصد و هشتاد بیت شعر از اشعار پربار نویسنده در همین اثر در اختیار اهل ادب قرار خواهد گرفت که تا کنون نشانی از آن نبوده است. - نزدیک به 400 بیت از اشعار این اثر به امثال و حکم شباهت دارد و تاکنون در دسترس نبوده است. - نتیجة دیگر این پژوهش یافتن ماخذ برخی از مثلهای سایر است؛ مانند:
مأخذ این مثل در هیچ یک از متون امثال وجود ندارد؛ حتی دهخدا منبع آن را ذکر نکرده است (ر.ک: دهخدا، 1363 ج2: 793). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- قرآن کریم. 2- پورشریف، حسن (1392). «گزارشی از تصحیح و تحقیق نگارستان جوینی»، گزارش میراث، دوره دوم، سال هفتم، شماره یکم و دوم (56)، 76 ـ 83. 3- جوینی، معینالدین (1094). نگارستان، کاتب محمد رحیم ابن محمد مقیم تبریزی، نسخة خطی، شناسه کد کتاب: 1063691، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی. 4- حمویه، سعدالدین (1362). المصباح فی التصوف، تصحیح نجیب مایل هروی، تهران: مولی. 5- حمویی، ابوالفتوح غیاثالدین (1389). مراد المریدین، به همت علیاصغر میرباقریفرد و زهره نجفی، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مک گیل. 6- ---------------- (بیتا). دُرِّ سخن، نسخة خطی، شناسه کد کتاب 1103810، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی. 7- خدابنده، نسرین (1386). «مقلدان گلستان»، مجلة آموزش زبان و ادب فارسی، دورة بیست و یکم، شمارة یک، 4 ـ 11. 8- خوافی، مجدالدین (1329). خارستان، چاپ سنگی، مطبع منشی کشور کانپوری هند. 9- هروی، امیرحسین غوری (899). نزهه الارواح، نسخة خطی، شماره ثبت: 7620 ـ 3450، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,573 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 560 |