تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,674 |
تعداد مقالات | 13,669 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,675,143 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,511,038 |
بررسی و تحلیل تجارت داخلی و خارجی سلطانآباد عراق (1324تا1360ق/1906تا1941م) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های تاریخی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 10، شماره 2 - شماره پیاپی 38، مرداد 1397، صفحه 81-99 اصل مقاله (235.14 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2018.106517.1228 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهدی جیریائی1؛ حسین مفتخری* 2؛ محمد سلیمانی مهرنجانی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد تاریخ، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلطانآباد عراق نام قدیمی شهر اراک است که در سال 1231ق/1816م، یعنی زمان فتحعلیشاه قاجار، سردار شاه به نام یوسفخان گرجی آن را بنا کرد. فلسفه اولیه بنای این شهر، ایجاد مرکز نظامی و ساخت پادگان برای امنیت منطقه بود که با گذر زمان، زمینههای تجارت و فعالیت اقتصادی در آن روبهرشد نهاد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفیتحلیلی و با تکیهبر اسناد گوناگون مرتبط به آن دوره، در پی بررسی اوضاع اقتصادی و تجاری این منطقه از مشروطه تا پایان دورة پهلوی اول است. تبیین چگونگی صادرات و بررسی شکوائیههای ارسالی تجار و تجارتخانههای خارجی در سلطانآباد عراق به وزارتخانههای مربوط و مجلس شورای ملی و نیز واکاوی عوامل مؤثر در تجارت خارجی این ولایت، مانند تجارت فرش، هدف این جستار است. یافتههای پژوهش بیانکنندۀ آن است که توجه حکومت مرکزی و کمپانیهای خارجی همراه با ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ ﺍﺭﺍﻣﻨﻪ اراک، ﺩﺭ ﺩﻭﺭة یادشده آنجا را به یکی از مراکز ﺍﺻﻠﯽ ﺗﻮﻟﯿﺪ فرش تبدیل کرد. ازسویدیگر، جنگ جهانی اول و بهدنبالآن بیثباتی سیاسی و اقتصادی و تعرضهای لرها، روند توسعه عراق را با کندی مواجه کرد؛ اما با استقرار دولت پهلوی، برخی از مراکز سازمانی و اداری مثل مؤسسات مالی، اتاق تجارت و شرکتهای سهامی ﺩﺭ اراک تأسیس شد ﻭ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ مذکور، تجارت از رونق بیشتری برخوردار شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلطانآباد عراق؛ تجارت خارجی؛ تجارت داخلی؛ پهلوی اول؛ فرش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه تجارت و اقتصاد سلطانآباد عراق یکی از موضوعات مهم و درعینحال مساﺋﻠﻲ است که تاریخنگاران معاصر و محلی ایران و این شهر از آن غفلت کردهاند. در سدههای معاصر بهعلت مشارکت اراک در امور اقتصادی و فعالیتهای تجاری مهم همچون صنعت فرش دستبافت، حملونقل و تجارت تولیدات کشاورزی و غلات، تجارت صنعت پوست و روده و مانند آن تجارت این ناحیه رونقی خاص گرفته و اهمیتی والا یافته است؛ افزونبراین، قابلیت ترانزیتی و استقرار بر خطوط مواصلاتی شرق به غرب و موقعیت خاص جغرافیایی (استراتژیک) شهر، عرصه را برای این امر مهیا کرده است. در گذشته بهطور تقریبی هر کاروانی که قصد داشت در ایران از شمال به جنوب یا از شرق به غرب یا عکس آن حرکت کند، میبایست از مسیر این ولایت عبور میکرد و این مسئله بهخودیخود بر رونق تجاری آن میافزود. بیهوده نیست که بسیاری از شرکتهای خارجی مانند زیگلر (Ziegler)، ازمیر (شرق) (Izmir)، سند تاوجیان نیویورک (Tao Sindh Jian NewYork) و مانند آن مرکز تجاری خود را در این ولایت مستقر کردند. در دورۀ یادشده، اهمیت تجاری سلطانآباد عراق بهحدی بود که تعدادی از کمپانیهای نامبرده دفاتر مرکزی و نمایندگی کنسولگری کشور خود را به آنجا منتقل کردند. نقش ارامنه ولایت عراق و دیگر شهرهای ایران، ازجمله اصفهان نیز در گسترش تجارت این منطقه بسیار اهمیت داشت. جایگاه آنها در خریدوفروش فرش، در حکم واسطه و عامل فروش به شرکتهای خارجی انکارناپذیر است؛ زیرا بیشترِ آنها بهواسطه بهرهمندی از تحصیلات مناسب، در شرکتهای مذکور در جایگاه حسابدار و منشی و سایر کارگزاران ایفای نقش میکردند. به همین علت برخی از آنها پس از فعالیت و تجربهاندوزی در این راستا، شرکتهای رقیبی با نامهای تلفنیان، سلیم شاهیان، قارایت شاهیان، خیاطان، تافشانچیان و... تأسیس کردند. کار بیشتر این شرکتها خرید فرش برای آمریکا و مرکز اصلی فعالیت آنها نیز بازار سلطانآباد بود. پژوهش پیش رو موضوعات مهمی در زمینه تجارت عراق و عوامل مؤثر بر این تجارت مانند موقعیت جغرافیایی این منطقه و نقش این موقعیت در تجارت آنجا، وضعیت راهها و حملونقل، سابقه تاریخی فرشبافی در این ولایت و مناسبات تجاری با ایالات داخلی و سایر کشورهای طرف تجاری را بررسی و تحلیل کرده است.
پیشینه پژوهش دربارۀ پیشینه پژوهش حاضر باید گفت در این زمینه پژوهشهای جزیی و کلی متعددی نگاشته شده است؛ اما در بیشترِ آنها امور اقتصادی و تجاری این منطقه در دوره مذکور چندان در کانون اهتمام نبوده و به این موضوع تنها اشارههایی گذرا شده است؛ ازجمله این نگاشتهها باید به نمونههای زیر اشاره کرد: 1. «تاریخ عراق» نوﺷﺘﮥ میرزامحسنخان مستعانالدوله یا همان رضا وکیلی تبریزی طباطبایی که در دورة دوم مجلس شورای ملّی نمایندۀ آذربایجان بود. او در سال 1334ق/1916م در سِمت پیشکار وزارت مالیه در سلطانآباد عراق مشغول کار شد. در مدت حضور خود در آنجا، دربارة اوضاع عمومی و اجتماعی سلطانآباد عراق پژوهشهایی انجام داد و آنها را به رشته تحریر درآورد. این کتاب چهار باب دارد و هر باب شامل چندین فصل است. در سال 1345ش، دکتر منوچهر ستوده متن چاپشدة تاریخ عراق را بدون ویرایش، بازخوانی و یاداشتهای توضیحی و تنها برای حفظ این اثر ارزشمند در شماره14 مجلة فرهنگ ایران زمین چاپ و منتشر کرد. در سال 1395ش به کوشش محمد مددی و همکاری دکتر شروین وکیلی، نوة نویسنده، تاریخ عراق بازخوانی و ویرایش ادبی و تاریخی شده و همراه با یادداشتها، واژهنامه، نمایه، اسناد و عکسها تدوین شد؛ سپس انتشارات آیندگان آن را منتشر کرد. 2. «تاریخ اراک» این اثر را ابراهیم دهگان نگاشت. سه مجلد این اثر در سالهای 1329 و 1330 و 1345ش، تدوین شد و به چاپ رسید. جلد نخست این مجموعه رویدادهایی را ترسیم میکند که از دورۀ باستان تا آغاز دورۀ صفوی در حدود این منطقه به وقوع پیوسته است. جلد دوم دربرگیرندۀ وقایع این ولایت از آغاز دورۀ صفوی تا سفر ناصرالدینشاه به این سرزمین است. در این مجلد، چگونگی ساخت شهر و قلعه سلطانآباد و اهداف آن بهخوبی تبیین شده است. جلد سوم باعنوان «کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک» در راستای تکمیل مباحث دو مجلد پیشین و دربارة تاریخ انجدان، سادات اسماعیلیّه و سالشمار وقایع شهرستان اراک از سال ۱۲۷۱تا1345ش گردآوری شده است. این مجلد در سال 1345ش منتشر شد.. 3. «سیمای اراک» (جامعهشناسی شهری): این مجموعه در چهار جلد و به قلم محمدرضا محتاط به رشته تحریر درآمده است. هدف نویسنده از تألیف این مجموعه، گردآوری آمار و اطلاعات در زمینههای فرهنگی و اجتماعی این دیار بوده است که برای برنامهریزان شهری بسیار سودمند است. گفتنی است در این اثر نگاه مؤلف به مسائل جامعهشناسی شهری اختصاص یافته و موضوعاتی همچون علتهای مهاجرت، اوضاع فرهنگی، بهداشت و درمان و مسائل اجتماعی واکاوی شده است. این پژوهش در زﻣﻴﻨﮥ آشنایی با امور جامعهشناختی برای پژوهشگران مفید فایده است.
موقعیت جغرافیایی سلطانآباد عراق (عصر قاجار و پهلوی) در قدیم، عراق بزرگ به سرزمین وسیعی در کنار فلات مرکزی ایران و زاگرس شرقی اطلاق میشد که از شرق و غرب میان قم و همدان و از شمال و جنوب میان ری و اصفهان قرار داشت. در اصطلاح صاحبنظران علم جغرافیا و نویسندگان مسالک و ممالک، «عراق عجم» به چندین ولایت بزرگ و کوچک اطلاق میشد که در گذشته، این ولایات در قلمرو سرزمین وسیعی به نام «مِدیا» (ماد) قرار میگرفتند (لسترنج، 1386: 200). این منطقة گسترده با قدری اختلافِ حدود، از شمال به دیلم و آذربایجان، از غرب به کردستان و کرمانشاه، از جنوب به لرستان و خوزستان و فارس و از شرق به خراسان و صحرای لوت منتهی میشده است (اصطخری، 1368: 162). در عصر قاجار و پهلوی اول، «عراق عجم» به چندین ولایت تقسیم میشد که هریک حکمران و والی ویژهای داشت. این ولایت در برگیرندۀ مناطق همدان، عراق، قم، ساوه، زرند، قزوین، خمسه، تهران، کاشان، ولایات ثلاثه (کمره و گلپایگان و خوانسار)، اصفهان، یزد، ملایر، تویسرکان، نهاوند، دامغان، سمنان، شاهرود و بسطام بوده است (وکیلی تبریزی، 1395: 47و48). در سال 1307ق/1889م، شهر سلطانآباد حاکمنشین ولایت عراق و فراهان بود (کرزن، 1373: 571)؛ اما در دورۀ پهلوی اول «تعداد بلوکات عراق: کزاز، سرهبند، شراه، بزچلو، وفس، رودبار، تفرش، فراهان، آشتیان و ایبکآباد بود و تعداد نفوس آن بهطورتقریبی: سلطانآباد: 45هزار، بلوکات: 240هزار و جمع آن 285هزار» (ساکما، 100825/240، برگ1).
وضعیت راهها و خطوط حملونقل (عصر قاجار و پهلوی) پس از جنگ جهانی اول، وضعیت راهها تاحدی بهتر از گذشته شد. در این دوره انگلیسیها برای عبور وسایل موتوری خود، به احداث راههای شوسه و خطوط راهآهن اقدام کردند؛ همچنین جادههای غیرشوسه و عبورکردنی، ازجمله راه تهرانعراق (اراک) که بیشتر محل عبور کاروانها بود در کانون توجه قرار گرفت (میلسپو، 1356: 236تا238). شایان ذکر است با استقرار شرکت زیگلر (Ziegler Co.) این موضوع با اهتمام و استقبال بیشتری روبهرو شد؛ زیرا تجارت فرش در سلطانآباد و تسهیل بستر این فعالیت اقتصادی هدف اصلی آنها بود. در این راستا، شرکت انگلیسی لینچ (Lynch Co.) با همکاری تجارتخانة زیگلر، امتیاز ساخت راه شوسۀ تهران به عراق و خرمآباد را از دولت ایران گرفت (وکیلی تبریزی، 1395: 84) تا گامی مهم در راستای رونق تجاری این دیار باشد. غیر از جادۀ مذکور، راههای شوسه دیگری نیز وجود داشت که ولایت عراق را به ولایات همجوار متصل میکرد؛ ازآنجمله باید به نمونههای زیر اشاره کرد: 1. راه عراق به خمین و گلپایگان و خوانسار؛ 2. راه عراق به دلیجان و اصفهان؛ 3. راه عراق به ملایر از راه طوره؛ 4. راه عراق به بروجرد از راه زالیان؛ 5. راه عراق به همدان از راه خنداب؛ 6. راه عراق به قم؛ 7. راه عراق به تهران از راه ساوه (ساکما، 100825/240، برگ3). دولت پهلوی با هدف تمرکزگرایی و اعمال قدرت نظامی در سراسر کشور، به احداث راههای اصلی و همچنین گسترش راههای فرعی مانند مسیر عراقملایر و راه عراقخمیندلیجان اقدام کرد. در این راستا، مبلغ دههزار تومان برای جاده عراق ملایر و مبلغ پانزدههزار تومان برای ساخت جاده از عراق به سمت خمین و دلیجان اختصاص داد. گفتنی است گسترش راههای شوسه و تأسیس راهآهن و بهبود وضع حملونقل از اقدامات مهم مجلس پنجم بود که توﺳﻌﮥ تجاری و اقتصادی را بهدنبال داشت. در جلسه دویستوهفتم این مجلس، لایحه دولت برای گسترش راههای عراق، خمین، بروجرد، ملایر، دلیجان، خمین بررسی شد و بودجهای نیز برای آن در نظر گرفته شد (مذاکرات مجلس پنجم، 2/1456).. با نگاهی به اسناد آن دوره درمییابیم تا پیش از دولت پهلوی اول عمده وسایل حملونقل در این راهها اسب، قاطر، الاغ، شتر، گاری و دوچرخه بود که این شیوۀ تردد در عراق نیز رواج داشت. براینمبنا فخرالملک، حاکم عراق، در سال 1331ق/1913م تلگرافی مبنیبر تشکیل دایره نواقل1در این ولایت به وزارت داخله ارسال کرد و خواستار گرفتن مالیات از این اداره شد (ساکما، 47399/240، برگ2). گزارش معتمدالدوله، حاکم سلطانآباد، در سال 1334ق/1916م که در تلگرافی به وزارت داخله ارسال دویست بار غلات با قاطر و شتر را برای تغذیه نیروهای روسی زیر فرمان ژنرال باراتف (General Baratov) در کرمانشاه گزارش میکند علتی دیگر در استفاده از این نوع اسباب حملونقل در عراق است (ساکما، 3379/293، برگ1). براساس این گزارش چنین برداشت میشود که قاطر و شتر از عمده وسایل حملونقل اموال بازرگانان در ولایت عراق بوده است.
اوضاع اقتصادیاجتماعی سلطانآباد عراق از سال 1327تا1360ق/1909تا1941م بهعلت قابلیتهای ترانزیتی و تولیدات زراعی متنوع، اقتصاد و تجارت عراق از دیرباز در کانون توجه بوده است. محصولاتی همچون گندم، جو، حبوبات، پنبه، تریاک، گردو و بادام، این منطقه را توانگر کرده است و بخش عظیمی از این فراوردهها بههمراه صنایع دستی، همچون فرش، کالاهای صادراتی آن را شکل دادهاند. ازسویدیگر، این ولایت واردکنندۀ کالاهایی همچون قند، چای، برنج، نفت، شکر، قماش، ادویه، حنا، نیل، روناس، پشم، نخ و بلورآلات بود (ساکما، 100825/240، برگ2). دانستنی است تا سال 1327ق/1909م، توسعه و تحولات اقتصادی این دیار بهخوبی روبهرشد بود؛ ولی دیری نپایید که بهعلت ناامنی، رو به زوال نهاد. در این سال، منطقه عراق از شورش سالارالدوله که خود را وارث تاجوتخت محمدعلیشاه قاجار میدانست در امان نماند. منطقه دچار بحران و قحطی فراگیر شد و به مالکان و تجار صدمات سنگینی وارد شد. لرها که حامیان اصلی سالارالدوله بودند به سراسر ولایت عراق تاختوتاز کرده و همه جا را غارت و روستاها را تخریب کردند؛ سپس افراد را به کوچ اجباری وادار کردند. آنچه دارایی رعیت بود از مال، حشم، گوسفند و اسباب خانه را غارت کردند و برای توقف شب و روز اردو که در خاک شرّا (بخش خنداب) اقامت داشت تمام خرمن و حاصل را هم ربودند و مابقی را به آتش کشیدند و اگر کسی در مقابل آنها ایستادگی میکرد کشته میشد (کمام، 16/1/28/ 159/2، برگ5). پیام اعتراض علیآقا فراهانچی که از تجار معروف و از آزادیخواهان مشروطهطلب بود، بخشی از ظلم و تعدی سالارالدوله را در این منطقه بهخوبی به تصویر میکشد: «سالارالدوله وارد عراق شدند و به جرم مشروطهخواهی، انواع و اقسام اذیت بر اهالی وارد کردند و با پنهانکردن عیالات و فراری خودم، دویستوبیستویک خروار از قرار خرواری نه تومان با همه نوع افتضاح و هتک آبرو از فدوی بهجبر گرفتند و یکهزار تومان چپاول از خانه و خسارات فوقالطاقه» به بار آوردند (کمام، 11/1/28/159/2، برگ1).. براساس اسناد موجود در سال 1329ق/1911م، دربارۀ جلوگیری از اقدام اشرار برای امنیت ارامنة سلطانآباد، از ناحیه وزارت داخله به صمصامالسلطان امیر تومان عراق و سهامالسلطان اینگونه سفارش شد: «از وزارت امور خارجه برطبق اشعارات کارگذاری عراق هذه سنه که جمعی از اشرار و مفسدان به خانه خلیفه خورن حمله برده و دوباره اقدامات ارتجاعکارانه میکنند تلگرام راپورت اقدامات شما هم در ضمن به وزارت داخله رسیده است و از حسن مراقبت شما کمال خرسندی حاصل است. باوجوداین مینویسم که بهخصوص در جلوگیری و ممانعت از این قبیل شرارتها مراقبت کنید مرتکبان را مجازات سخت بدهید و موجبات امنیت و آسایش خلیفه خورن و جماعت ارامنه بهطور کامل فراهم آورید که به آنها تعدّی و مزاحمتی نشود و دیگر بینظمی و اغتشاش روی ندهد» (ساکما، 5961/293، برگ2). در این وضع ناامن و بحرانی، در شهر سلطانآباد فتنه و بلوایی روی داد. اساس این فتنه برخی شایعاتی بود که تجارتخانه زیگلر در عراق منتشر کرده بود و تحریک مردم عوام و سادهلوحان را باعث شده بود. این فتنه انتظام شهر را از بین برد و آقایان سهامالسلطان و صمصامالسلطان دربارة اقدامات تجارتخانه گزارشی به وزارت داخله ارسال کردند و چون در برخورد با عاملان تجارتخانه که خود را ویس (نماینده) قنسول سفارت انگلیس در عراق میدانستند و پاسخگو نبودند، ناتوان بودند از تهران مساعدت فوری طلب کردند. البته آنها درنهایت خودشان نیز در برخورد با شورشیان و اشرار عراق که مصدر فتنه و شرارت بودند و جان اهالی و اتباع خارجه مقیم شهر را تهدید میکردند، ایستادگی کردند. تلگراف جمعی از اتباع خارجه به وزارت داخله بهپاس قدردانی از سهامالسلطان و صمصامالسلطان مبنیبر جلوگیری از تجاوز و حمله اشرار عراق به تجارتخانهها مبین آن است (ساکما، 623/293، برگ1تا8). جالب است اشاره کنیم در خلال جنگ جهانی اول، خسارتهای حاصل از اشغال منطقه توسط قوای اشغالکننده روس و عثمانی نیز بر شدت بحران اقتصادی و اجتماعی منطقه افزود و اخلال در امر تجارت را باعث شد (ساکما، 1084/210، برگ2). حضور این اشغالگران با مخالفتهای فراوانی، ازجمله مخالفت سفارت انگلیس، مواجه شد. سفارت انگلیس در سال 1334ق/1916م و در یادداشتی به وزارت خارجه ایران دربارۀ شرکت حملونقل انگلیس در منطقه، خروج کمیته دفاع ملی و آلمانها را از این منطقه خواهان شد و در این زمینه، دولت ایران را در فشار قرار داد که متعاقب آن در همان روزها کمیته ملی و نیروهای آلمانی از قم و عراق خارج شدند (ساکما، 1839/290، برگ2). در پی این حوادث و اقدامات دولتهای خارجی و اشرار داخلی، رکود نسبی بر تجارت عراق سایه افکند و مرحله جدیدی از زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم و صاحبان مشاغل، ازجمله دستاندرکاران صنعت فرش و بافندگان قالی، در سلطانآباد رقم خورد؛ زیرا معیشت افرادِ دارای نفع و امنیت جانی آنان در گِرو گسترش صنعت قالیبافی و صادرات آن بود. ناگفته نماند با رویدادهای ناگوار یادشده در سال 1336ق/1917م، سراسر ایران ازجمله تهران را کمبود غله و قحطی فراگرفت. در این زمان، دولت وثوقالدوله برای رفع مشکلات تهران تمهیداتی اندیشید و ارباب کیخسرو شاهرخ، نماینده زرتشتیان در مجلس را مسئول خرید گندم از سایر ولایات برای پایتخت کرد. ارباب کیخسرو در کتاب خاطرات خود در این زمینه مینویسد: «بهای گندم که در آغاز سال در تهران خرواری سیوپنج تومان و در عراق خرواری بیست تومان، حالا در تهران به خرواری نود تومان رسیده است و احمدخان آذری که رئیس بازرسان وزارت مالیه بود، در سلطانآباد یکهزار خروار گندم به قیمت خرواری سی تومان به من فروخت» (ارباب کیخسرو، 1382: 167). براساس سند موجود از وزارت داخله، در سال 1336ق/1917م بحران قحطی سراسر ایران، بهویژه تهران را فراگرفت. در تهران وضعیت بسیار خطرناک و جدی بود و تمام توجهات دولت را به خود مشغول کرده بود؛ بهطوریکه اگر ترتیب اثر داده نمیشد، در پایتخت جان هزاران نفر به خطر میافتد. از قرار گزارشی که ارباب «کیخسرو» به دولت داده است: «ده خروار گندم محمول از عراق را که نماینده مشارالیه خریداری و برای مرکز فرستاده بود در قم، اهالی مانع شدند و به مصرف خبازخانههای آنجا رسانند. نظر به عسرت آذوقه در آنجا مقرر شد که قیمت گندم را مطالبه کنند؛ ولی لازم است به ملاحظه فقدان جنس در تهران، تلگراف مؤکّد به حکومت قم صادر فرمایید که اهالی آنجا بههیچوجه معترض جنسی نشوند که برای مرکز حمل میشود» (ساکما، 9895/ 240، برگ2تا4). البته باید گفت در این اوضاع ناگوار، ولایت عراق بهلحاظ ذخیرة غلّه در مقایسه با دیگر ولایات در وضع بهتری بود؛ برای نمونه براساس اسناد و مدارک موجود، در سال 1336ق/1917م کمبود و گرانی نان در قم، ولایت همجوار عراق، اغتشاش و تشویش اهالی را باعث شد. این در حالی بود که اوضاع عراق بهمراتب بهتر بود و گندم مصرفی خبازخانه قم بهطور معمول از عراق وارد میشد؛ اما بهعلت ممنوعشدن حمل گندم از عراق، بیشترِ علما و تجار و اعیان قم وقت خود را برای مذاکره و خرید گندم صرف میکردند (ساکما، 10512/240، برگ1). همچنین در سال 1338ق/1919م، «از قرار اظهار عمده تجار، حکومت عراق و خمین مانع حمل گندم به اصفهان شدند» (ساکما،1121/291، برگ1)؛ بنابراین حکومت اصفهان در نامهای با اشاره به فراوانی محصولات منطقه عراق، تقاضای مساعدت و ارسال گندم کرد. در متن سند صادرشده اینگونه آمده است: «با اینکه جنس فراوان در عراق است و حاصلها خوب و رحمتهای متواتر باریده آثار خیر و فراوانی ظاهر است، جلوگیری نکنید بلکه برحسب قولی که دادهاید مساعدت و همراهی بفرمایید گندم به اصفهان حمل شود» (ساکما، 767/291، برگ1). ﺑﺎ دامنگستردن ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻲ اول و با خروج تجارتخانههای خارجی و داخلی و تعطیلی مراکز قالیبافی، رﻛﻮد اﻗﺘﺼﺎدی ﺷـﻬﺮ ﺳـﻠﻄﺎنآﺑـﺎد رقم خورد؛ اما برخی از اسناد یافتشده این خروج را بهصورت یکجا تأیید نکرده و آن را روندی تدریجی ذکر کردهاند که تا سال 1355ق/1936م و تأسیس شعبهای از شرکت سهامی فرش ایران در سلطانآباد ادامه یافت. بیشترِ این اسناد از اختلافها و شکایتهای تجارتخانهها با یکدیگر و افراد حقیقی حکایت دارند؛ اما همین نمونهها از کار و فعالیت اقصادی در سالهای جنگ و پس از آن نشان دارند. افزونبرآن، در این دوران خرید فرش ایران در ﺑﺎزار آﻣﺮﻳﻜﺎ جنبشی دیگر در ﺗﻮﻟﻴﺪ فرش ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻋﺮاق، بهوﻳﮋه ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺎﻓﺖ منطقه ﺳﺎروق به راه انداخت و اسباب رونق مجدد اﻗﺘﺼﺎد ﺷﻬﺮ ﺳﻠﻄﺎنآﺑﺎد را نیز فراهم کرد؛ بهطوریکه در سال 1353ق/1935م، صادرات هر ماه فرش به آمریکا حدود هشتصد عدل، به وزن چهارصد خروار، گزارش شده است (ساکما، 209/240، برگ1). پس از این حوداث،اقتصاد این منطقه به تولید و صادرات فرش به اروپا و آمریکا گرایش یافت که مطالعه اسناد این حقیقت را بهخوبی نشان میدهد؛ برای نمونه وکالتنامه حاجعلی کمپانی در سال 1342ق/1924م، مبنیبر معرفی محسن ملکی برای خرید فرش و ارسال به آمریکا نشاندهندة وابستگی تجارت عراق به صنعت و صادرات فرش است (ساکما، 5387/360، برگ1). گزارش دیوان محاکمات وزارت امور خارجه به کارگزاری مهام خارجه (نایب اول/معاون وزارت خارجه) در سلطانآباد عراق نمونهای دیگر در تأیید این مدعاست. این گزارش دربارة مطالبات تجارتخانه قرهگزیان آمریکایی از احمد هزاوهای، از تجار برجسته بازار سلطانآباد، صادر شده که براساسآن، بابت خرید قالی چهارصد تومان به کمپانی بدهکار بوده است و از تعلل و اجتناب او در تأدیه طلب تجارتخانه حکایت دارد و اینکه یک باب منزل مسکونی نامبرده در سلطانآباد، در مقابل طلب تجارتخانه توقیف شد (ساکما، 8844/360، برگ2).. باتوجه به نسخهای از گزارش صبا، کفیل وزارت مالیه، در سال 1346 ق/1927م دربارۀ وضعیت اقتصادی این منطقه برای گسترش راهها و استفاده از عواید آن برای حمل تولیدات این ولایت، ازجمله معادن، وضع ولایت عراق درخور توجه است: «معادن کشفشده و استخراجشده: نمک، خاک و سنگ، گل سرشور، سنگ آسیاب و گچ است. معادن کشفنشده و استخراجنشده عبارت است از: نقره، سرب و زغالسنگ» (ساکما، 100825/240، برگ3). صبا پیشنهاد روش اصلاح اوضاع اقتصادی و کشاورزی ولایت عراق را اینگونه بیان میکند:«استخراج معادن استخراجنشده، اصلاح امور حملونقل، تعمیر راههای شوسه، ایجاد بانک فلاحت، رفع تعمیلات رعیت، آبادکردن آنهایی که اکنون مخروبه است، جلوگیری از امراض حیوانات، توسعه و تربیت امور زراعت، ترویج و تکمیل صنایع»(ساکما، 100825/240، برگ3). این سند بیانکنندۀ موقعیت مطلوب سلطانآباد در زمینه معادن و فرآوردههای زراعی است که درصورت وجود امنیت و سرمایهگذاری و گسترش راههای ولایت عراق، بازرگانان و سرمایهگذاران این امکان را دارند که در سالهای پس از جنگ جهانی اول، با آسودگی در داخل کشور تجارت کنند. در تأیید این مدعا و باتوجه به افزایش تولید فرش در ساﻳﮥ حضور تجار و شرکتهای خارجی، ظلالسلطان مینویسد: «شهر عراق بهواسطه قالیبافی که رواج فوقالعاده دارد ممتمول و آباد شده» (ظلالسلطان، 1362: 271). ازاینرو برای حمل فرشهای صادراتی سلطانآباد به آمریکا از بندر شاهپور، با احداث خطآهن اهواز به این بندر در صادرات کالا گشایش جدیدی ایجاد شد. مارد بروس بلدی (Mardi Bruce Baladi) که در سال 1354ق/1935م در شبکة حملونقل متحده عراق و ایران خدمت میکرد در این زمینه مینویسد: «سلطانآباد که محل صادرات فرش است، در هر ماه صادرات فرش آن در حدود هشتصد عدل و به وزن چهارصد خروار میشود و از این چهارصد خروار قریب صد خروارش از راه اهواز و مابقی از راه کرمانشاه به آمریکا حمل میشود. با حضور خود در سلطانآباد تجار و صادرکنندگان فرش را به راه اهواز دعوت کردم و مدت دو سال است با زحمات بسیار به تجار و صادرکنندگان فرش ایران فهمانیدم که این راه هم از جهت کرایه مناسب و هم به مدت پنجاه روز به آمریکا میرسد» (ساکما، 209/240، برگ4). شایان ذکر استعلاوهبر جادههای ارتباطی در ایالت عراق، شبکههای ارتباطی دیگر، همچون تلگراف و پست، روند تجارت را رونق میبخشید و تأسیس شعبۀ تلگرافی در سلطانآباد در راستای این هدف بود (وکیلی تبریزی، 1395: 90و91). با نگاهی کوتاه به گزارشهای این دوران، باید گفت باوجود دوام فعالیتهای اقتصادی در این دیار، فرازوفرودهای ناشی از ناامنی و جنگ، بر بازرگانی این منطقه آثار سلبی بر جای نهاد و بیاعتمادی و تردید بازرگانان را فراهم کرد. ضعف دولت مرکزی، اشغال منطقه توسط قوای متخاصم و قدرتگیری سرکشان و غارتگران در گوشه و کنار آنجا نیز این آثار را تشدید کرد که نتیجه حاصل از آن کاهش نسبی تولید، ازجمله فرش و صادرات بود. این اوضاع نامساعد، در فاصله سالهای بین جنگ جهانی اول و دوم زمینه را برای تعطیلی و فروش دفترخانههای تجارتی فراهم آورد که ازآنجمله باید از ساختمان تجارتخانه زیگلر یاد کرد که پس از انحلال شرکت و کنسولگری آنها در عراق تعطیل شده بود. بعدها یکی از متموّلان شهر به نام حاجمحمدحسین میثمی وکیل، این ساختمان را خریداری کرد و ازآنپس به نام قلعه حاجوکیل شهرت یافت. بهدنبالآن نمایندۀ شرکت تاوسندجیان نیویورک نیز فرمان فروش عمارت مجلل و زیبای شرکت را صادر و اعلام کرد حاضر است به هر قیمتی که شایسته باشد به دولت شاهنشاهی ایران بفروشد (ساکما، 5748/240). نکته تأملبرانگیز آنکه این رکود اقتصادی را نباید بهکلی از اوضاع نامساعد داخلی ناشی دانست؛ زیرا بحران اقتصادی کشورهای دیگر، ازجمله آمریکا که بازار اصلی فرش ولایت عراق در دورۀ اخیر به شمار میرفت در رکود سالهای 1347و1348ق/1929و1930م، تأثیری مهم داشت (زندی، بیتا، 208). در وضع موجود، تجار نیز در سطح کلان بیکار ننشستند. بهدنبال بروز این مشکلات در ایران و در غیاب نهادهای مدرن و نبود دولت مقتدر که چندین سال پس از مشروطیت همچنان محقق نشده بود، آنها ساختارهای درونی طبقه خود را تقویت کردند و به نهادسازی و ایجاد تشکلهای منسجم برای حمایت از منافعشان برآمدند. علاوهبراین مرادوات بازرگانی با دیگر کشورها نیز در تشکیل چنین نهادهایی ﺗﺄثیرگذار بود؛ زیرا بازرگانان خارجی به کسب آگاهیهای بیشتر دربارۀ تجّار و موقعیت اقتصادی ایران نیازمند بودند و وجود نهاد مشخصی را برای ایجاد ارتباط و کسب اطلاعات ضروری میدانستند؛ ازاینرو در ایران تشکّلهایی با نام اتحادیة تجار به وجود آمد که بهلحاظ سازمانی، تشکیلاتی دقیق و مشخص در مرکز و سپس شهرستانها داشت (ترابی فارسانی، 1384: 405و406). از مفاد نظامنامة اساسی اتحادیه، اهداف تجار از ایجاد چنین تشکّلی بهخوبی مشخص میشود. آنها بهدنبال توسعة اقتصادی در هر سه شاخة تجارت، صنعت و کشاورزی بودند (ترابی فارسانی، 1384: 376). اتحادیة تجّار شهرستانها نیز بهتدریج در سالهای بعد شکل گرفت که تأسیس اتاق تجارت عراق در سال 1350ق/1931م/ در راستای آن بود (دهگان، 1345: 233). ازجمله گزارشهای تاریخی درباره اتاق تجارت عراق، ارسال اسامی هفت نفر از منتخبان آن در آذر1311ش/نوامبر1932م، به ادارة کل تجارت کشور بود (مجلة اتاق تجارت، 4 (1779) آذر1311، 2). گزارش پایان دورة قانونی این مرکز نیز از دیگر گزارشهای آن دوره است که براساسآن، کمیسیون تجدید انتخابات در ادارة حکومتی عراق تشکیل شد و دفاتر مخصوص ثبت در مدت پنج روز در مراکز معینی قرار گرفت تا تجار و مدیران شرکتها مراجعه کنند وآراء خود را به ثبت رسانند (مجلة اتاق تجارت، 6 (2589) شهریور1314، 4). جلسة 26اردیبهشت1316ش/16مه1937م و پرداختن به موضوع تعرفة تجار از اقدامات دیگر اتاق تجارت ولایت عراق بود که براساسآن مقرر شد هر شرکتی که تعرفة تجاری خود را به تصدیق اتاق تجارت محل، تنظیم و تسلیم ادارة کل تجارت نکرده باشد، حق دریافت مجوز واردات کالا را ندارد و اداره مذکور به درخواست ایشان ترتیب اثر نخواهد داد (مجله اتاق تجارت، 8 (161و162) مرداد1316، 22). همچنین در جلسة 16آذر1316ش/7دسامبر1937م، اتاق تجارت عراق پس از ثبت اسامی شرکتهای تجاری، گزارشی به ادارة ثبت عراق ارسال کرد که اسامی آنها به این قرار بود: 1. شرکت چای با سرمایة 22هزار ریال؛ 2. شرکت پخش سیگار با سرمایة 200هزار ریال؛ 3. شرکت توتون ساییده با سرمایة 300هزار ریال که در شرف تأسیس و جریان ثبت بود (مجله اتاق تجارت ،9 (174) 15بهمن1316، 24). شایان ذکر است یکی از خواستههای تجار این ولایت، اصلاح امور مالی از قالب سنتی آن و «استقلال عملیات بانکی و انتقاد از سیطره بانک شاهنشاهی بر اقتصاد ایران بود» (ترابی فارسانی، 138: 470). در پی این تقاضا، شعبهای از بانک شاهنشاهی تهران که رئیس آن ویلکن سن (Wilken Sen) بود، در عراق تأسیس شد تا ضمن انجام امور صرّافی و بانکی و پرداخت وام، به دریافت وجوه امانتی مردم اشتغال ورزد (وکیلی تبریزی، 1395: 85 ). در سال 1349ق/1930م میرزاحسنخان ارفع، فرماندار سلطانآباد و مؤسس بانک، از میرزاحسینخان پرچم، رئیس بانک پهلوی، دعوت کرد تا شعبه بانک پهلوی عراق را با حضور طبقات مختلف و رؤسای ادارهها و اعیان و تجار داخلی و خارجی افتتاح کند (ساکما، 2218/290). براساس گزارشنامه عراق،پسازآن بانک ملی (نامه عراق، 2 (152) سهشنبه 6خرداد1314، 2) و بانک فلاحتی نیز (نامه عراق، 4 (434) پنجشنبه 1مهر136، 1) در سلطانآباد تأسیس شد.
مناسبات تجاری سلطانآباد از دوره مشروطه تا پایان پهلوی اول چنانکه پیشتر بیان شد تجارت از اصلیترین شاخصههای اقتصادی ولایت عراق در دوره قاجار و پهلوی بود که پیوسته با فرازوفرودهایی روبهرو شد. در خلال جنگ جهانی اول، دولت در جایگاه نمایندۀ ملت در دفاع از مردم توانایی لازم را نداشته و این موضوع واکنشهای مثبت و منفی ایلات و عشایر را بههمراه داشت. در سالهای جنگ، قدرت حکومت مرکزی به یکباره از میان رفت و زعمای محلی، ملّاکان و خوانین ایلات و عشایر این فرصت را یافتند که استقلال خود را بروز دهند (لمبتون، 1362: 235)؛ به عبارتی دیگر، عشایر و حکام ولایات مختلف صدرو اعلامیه بیطرفی از طرف دولت مرکزی را نادیده گرفتند و هریک به فراخور منافعشان به اقدام لازم دست زدند؛ برای مثال احتشامالسلطنه، حاکم سلطانآباد، از اقدامات روس و انگلیس حمایت کرد که این برخلاف روح بیطرفی دولت مرکزی ایران بود (ساکما، 1405/290). همچنین تجارتخانههای کشورهای درگیر جنگ که در سلطانآباد مشغول فعالیت اقتصادی بودند با هجوم افراد وابسته به طرف مقابل یا اشرار روبهرو میشدند و اموال و کالاهای آنها به غارت میرفت. دراینباره سفارت انگلیس در تلگرافی به وزارت داخله خبر داد: «به توقیف نیلی که از شرکت زیگلر سرقت شده است با حضور میرزاطراسیخان نماینده کنسولگری سلطانآباد عراق و بعضی از تجار که مقداری نیلها را خریدهاند مشغول جستوجو و استرداد نیلهای مسروقهو غرامت آنهاست» (ساکما، 2426/290، برگ13).. گزارش اهالی عراق به مستوفیالممالک، نخستوزیر ایران،دربارۀ اوضاع نابسامان این ولایت نشاندهندۀ آن است که در سال 1333ق/1915م، در اثر تجاوز قشون عثمانی و روس به عراق، به بسیاری از اموال و نوامیس مردم تعرض شد که درپیآن «گرفتن سیورسات عدیده بلاوجه و غارت دهات و هزارگونه افتضاحات دیگر که قلم از شرح آنها شرم دارد و همچنین در مقابل تعدیات جمعی از اشرار ولایتی که هرکس عده سواره و پیاده دور خود جمع کرده دهات را غارت و اموال رعیت را به چپاول میبرند و در این مدت حاکمی نبوده که از این پیشامدها جلوگیری کنند» (ساکما،1084/210، برگ1و2). براساس مجموعه اسناد بررسیشده در این جستار، روابط تجاری سلطانآباد در دورۀ پس از مشروطه تا عصر پهلوی اول با کشورهای اروپایی و آمریکا بوده است. در این سالها تجار عراقی محصولات کشاورزی، پوست و فرش به اروپا و آمریکا صادر کرده و در مقابل، کالاهای مصرفی خود را خریداری میکردند (ساکما، 100825/240، برگ2). اخبار معاملات بازار سلطانآباد با استناد به گزارش «نامه عراق» که پس از اسفندماه1313ش/مارس1935م در دسترس است، این مهم را آشکار میکند که بیشترین حجم تجارت خارجی شهر سلطانآباد به «فرش نخ فرنگ» مربوط بوده است. سابقه و استعداد قالیبافی در ولایت عراق و همچنین زیبایی و دوام قالیهای فراهان (ساروق و جیریا)، سلطانآباد و سربند (شازند) در شکوفایی صادرات بسیار مؤثر بوده است؛ ازاینرو در حدود پنجهزار کارگاه و نزدیک به دههزار قالیباف در سلطانآباد و 150 روستا به این فعالیت اشتغال داشتند؛ بهطوریکه ارزش صادرات قالیهای فراهان و سلطانآباد به اروپا و ترکیه در یک سال حدود پنجاههزار لیره تخمین زده شده است (عیسوی، 1362: 468و469). این ظرفیت باعث شد در اواخر سده نوزدهم میلادی/سیزدهم قمری، سلطانآباد در این زمینه در کانون توجه مستقیم شرکتهای تجاری خارجی قرار گیرد که گزارش نماینده وزارت مالیه به مرکز مؤیّد این سخن است: «سلطانآباد عراق مرکز تجارت قالی و شرکتهای متعددی است که از تجار خارجی و داخلی تشکیل شده است» (ساکما، 6386/240). شرکتهای خارجی قالیهایی با نام تجاری ساروق و مشکآباد را با طراحی، رنگآمیزی و نقشههای جدید سفارش میدادند؛ بنابراین رکود و رونق بازار سلطانآباد بهطور مستقیم با این کالای باارزش مرتبط بود. بیشترین فعالیت تجار بازار، در نقش تجار خُرد یا متوسط یا بزرگ، به خریدوفروش فرش یا مصالح بافت آن اختصاص داشت که برخی در نقش تاجر مستقل و در رقابت با شرکتهای بزرگ شهر بوده و گروهی در نقش واسطه برای شرکتهای فرش خارجی بودند و دراینباره شرکتهای خارجی گاه اجحافاتی نیز به بافندگان میکردند؛ بنابراین وزارت فلاحت و تجارت برای جلوگیری از این ظلمها و در تعقیب شکایت اداره بینالمللی مشاغل، در سال1340ق/1921م قانون کار بر مشاغل ازجمله قالیبافی را تصویب کرده و در ماده چهارم مقرر کرد «بهطور کلی مدت کار برای کارگران در کارخانجات قالیباقی و پارچهبافی در تمام فصول بیش از هشت ساعت نخواهد بود؛ مگر برای اشخاصی که بهطور مقاطعه از روزانه کار میکنند» (ساکما، 6386/240، برگ5). مدارک و شواهد موجود از شهر سلطانآباد در سال 1346ق/1927م، روشنکنندۀ این مطلب است که فرشهای بافته و صادرشده بهطور تقریبی ششمیلیون تومان بوده و میزان تقریبی صادرات غله بیستهزار خروار و کشمش دوهزار خروار بود. عرﺿﮥ پوست گوسفند و روده نیز بخشی از صادارت بود (ساکما، 100825/240، برگ2). همچنین در سال 1354ق/1935م «هر ماه صادرات فرش سلطانآباد به آمریکا در حدود هشتصد عدل و به وزن چهارصد خروار میشد» (ساکما، 209/240، برگ4). براساس گزارش ادارۀ مالیه عراق به وزارت مالیه در سال1355ق/ 1936م، صادرات «پنبه عراق در فاصله بیش از چهار ماه در حدود 1987 مَن بود» (ساکما، 52511/240، برگ2). در مقابل تجارت فرش، در جایگاه اصلیترین کالای تجاری سلطانآباد، کالاهای وارداتی در بازار این شهر عبارت بودند از: «قند و کاغذ روسیه، نفت بادکوبه و اجناس دیگر خارجی از قبیل ماهوت و انواع فتوره» کبریت، چای و پارچه؛ همچنین تجار عراقی برای رفع نیاز تولیدکنندگان فرش، پشم را از کرمانشاه و گلپایگان و رنگ خامه را از اصفهان و سایر ولایات به این شهر وارد میکردند (وکیلی تبریزی، 1395: 107).
عملکرد تجارتخانهها و تجار خارجی در سلطانآباد عراق. یکی از موضوعات مهم تجاری سلطانآباد در دورۀ مدنظر، فعالیت تجارتخانهها و تجار خارجی در این شهر بود. بیگمان آنها در رونق تجاری ولایت عراق و شهر سلطانآباد نقشی بیبدیل داشتند و بسیاری از اسباب شهرت جهانی صنعت عراق مدیون فعالیتهای آنهاست. بنابراین در ادامه بهصورت مختصر، شرکتهای برجستهای را معرفی میکنیم که در این زمینه فعال بودند: شرکت زیگلر (Ziegler):قدیمیترین تجارتخانۀ خارجی که در عراق فعالیت میکرد شعبۀ شرکت انگلیسی زیگلر بود. این شرکتِ سویسیالاصل فعالیت تجاری خود را در دهة 1270ق/1850م از تبریز و با واردات قماش منچستر و صادرات ابریشم گیلان آغاز کرد و در اواخر قرن نوزدهم به کار تجارت فرش و توسعه قالیبافی پرداخت (اشرف، 1359: 53). ادواردز (Edwards) علت توجه شرکت زیگلر به تجارت فرش را پیشنهاد یکی از کارمندان آن به نام اسکار اشتراوس (Oscar Straus) میداند. این پیشنهاد اینگونه بود که به جای تبدیلکردن پولهای بهدستآمده به امپریال (طلای روسی)، وجوه آن را صرف خرید قالی کنند (ادواردز، 1368: 160). این شرکت در سال 1299ق/1882م، سلطانآباد را با هدف رونق تجاری خود انتخاب کرده و شعبهای در خیابان محسنی باز کرد و در سال 1307ق/1890م، با کمک میرزاترابخان خزائی اراضی اطراف رودخانه را خرید و قلعه فرنگی را در چند هکتار بنا کرد (دهگان، 1345: 232). اَلپیگر (Alpiger)، نمایندۀ زیگلر، دربارة انتخاب سلطانآباد برای تجارت قالی و نقش آن در رفاه مردم آن ولایت مینویسد: «در هیچیک از شهرهای ایران چنین رویدادی (قالیبافی) را نمیبینم، نه در شهرهای ثروتمند و نه در شهرهای کارکن و مرفه. مردم با راحتی تمام میپوشند و میخورند و زندگی میکنند و بسیار راضی و خوشحال بهنظر میرسند؛ همه آنها از راه قالیبافی زندگی میکنند و تأثیرات خوب (این کار) در تمام ناحیه مشهود است. در سالهای زندگیام در ایران، مهمترین شهرهای آن را دیدم؛ ولی جایی را ندیدم که مثل سلطانآباد اینقدر مرا بگیرد» (عیسوی، 1362: 472).. برای صاحبان شرکت زیگلر فعالیت مستمر، رشد تجاری و برآوردن انتظارات بازارهای خارجی بسیار مهم بود. آنها در این راستا، اسکار اشتراوس (Oscar Strauss) آلمانی را در جایگاه نخستین مدیرعامل شرکت خود در سلطانآباد تعیین کردند و او به مدت 22 سال ریاست این تجارتخانه را برعهده داشت و چون مردی کاردان و فعال بود، دایرۀ این تجارتخانه را وسعت داد؛ همچنین در خلال جنگ جهانی اول، مقام ویس قنسولی را نیز برعهده گرفت (وکیلی تبریزی، 1395: 84). این تأسیسات حدود 40هزار یارد مربع (معادل 36هزار مترمربع) با هزینه 6هزار لیره ساخته شد که دارای صباغخانه بود و بهعلت وسعت بسیار، در بین مردم به قلعه زیگلر (فرنگی) معروف شد (عیسوی، 1362: 472). این شرکت نظارتبر 2500 دار قالی در سلطانآباد و دهات اطراف، بهخصوص ساروق و جیریا را بهعهده داشت و تهیة نقشه و رنگآمیزی و خامه در محل تجارتخانه انجام میشد و زنان براساس قرارهایی بافت قالی را در منازل انجام میدادند (اشرف، 1359: 55). ﻓﻮورﻳﻪ (Fouvery) در سفرنامه خود، دربارۀ نقش و حضور مؤثر زنان در این فعالیت اقتصادی چنین مینوﻳﺴـﺪ: «ﺷﻬﺮ ﺳﻠﻄﺎنآﺑﺎد اهمیتی ﺟﺰ ﻣﺮﻛﺰﻳﺖ ﺗﺠﺎرت ﻗﺎﻟﻲ ﻧﺪارد. در ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮای بافت ﻗﺎﻟﻲ ﺑﺮﭘﺎﺳﺖ و زنها در ﻋﻴﻦ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻛﺎرﻫﺎی خانهداری ﺧﻮد میرسند، ﺑـﻪ قالیبافی ﻧﻴﺰ مشغولاند» (ﻓﻮورﻳﻪ، 1385: 366).. پس از کنارهگیری اشتراوس، ابتدا هودسن (Hudson) سپس جکسن (Jackson) و بالاخره هوتن (Hutten) به ریاست شرکت انتخاب شدند؛ اما هیچکدام موفقیت او را نداشتند تا اینکه یکی از سهامداران بزرگ به نام مایر (Mayer) انتخاب شد. مایر با تأیید دولت انگلیس بهطور رسمی سِمت ویس قنسولی (Weiss Consular) آن دولت را در سلطانآباد عهدهدار شد (دهگان، 1345: 232). شرکت زیگلر در مدت کوتاهی تعداد دارهای قالی را که در ابتدای ورودشان چهل دستگاه بود، به هزارودویست دستگاه در شهر سلطانآباد رساند؛ همچنین در روستاها هزاروپانصد دستگاه دار تأسیس کرد که درمجموع، نزدیک به سههزار دستگاه بافندگی در ولایت عراق ایجاد شد که ارزش سالانه تولیدات آنها در حدود پنجمیلیون قِران بود (عیسوی، 1362: 474). شرکت هاتس و پسران (Hats and sons): این شرکت هلندیالاصل بود و در سال 1300ق/1883م، تولید قالی در سلطانآباد را به همان سبک شرکت زیگلر با تأسیس صباغخانه آغاز کرد. آنها برای گسترش علم کلاسیک تجارت فرش در این ناحیه، عدهای از جوانان را برای کسب دانش نوین فرش و مطالعه علم تجارت به اروپا فرستادند (عیسوی، 1362: 473). شرکت ازمیر یا شرق (Izmir or East): سومین شرکت انگلیسی که به کار تولید و تجارت قالی در سلطانآباد مشغول شد ازمیر یا شرق نام داشت. این شرکت در سال 1324ق/1906م در لندن و از ادغام شش شرکت فعال در تجارت قالی تشکیل شد (اشرف، 1359: 55). این شرکت با شراکت انگلیسیها و عثمانیها و با سرمایهای چند برابر کمپانی زیگلر، زمینة خریدوفروش عمدۀ فرش را فراهم کرد. نخستین مدیر آن ترابیان ارمنی ازمیری بود که پس از چند سال بهعلت افراطکاری در امر اقتصاد، به تهران رفت و مسیو کین (Messi kane) ارمنی ازمیری تبعه عثمانی، جایگزین او شد. عمدۀ تجارت این شرکت با استانبول و آمریکا بود (وکیلی تبریزی، 1395: 120). براساس اسنادی که از فعالیت و اختلافات این شرکت با بافندگان و تجارتخانههای رقیب در سلطانآباد موجود است مشخص میشود این شرکت در زمینه تولید و صادرات قالی میدان را از دیگران ربود (ساکما، 9035 /360، برگ1؛ ساکما، 9274/360، برگ1).. شرکت تلفنیان:شرکت تلفنیان (Telephoneian Co.) را در سال 1322ق/ 1905م، یکی از تجار ارمنی شهر به نام تِلفیان دایر کرد. این شخص عامل خرید و صدور فرش به آمریکا بوده و محل کارش سرای نوذری در بازار بود (وکیلی تبریزی، 1395: 85). شرکت تاو سند جیان نیویورک: دیگر شرکت فعال عرصه فرش در این دیار، شرکت تاو سند جیان نیویورک (Tao Sindh Jian New York Co.) آمریکا بود که به اسم مدیرش، تریاکیان (Troyakian) شهره داشت. این شرکت از سال 1330ق/1912م، به میدان رقابت تجاری عراق گام نهاد (وکیلی تبریزی، 1395: 86) و ادارة دارایی و استانداری سابق را محل فعالیت خیش کرد. ساخت ابزار بافندگی، رنگرزی، انبار و امور اداری و نیز تأسیس حدود دوهزار دستگاه قالی از عمده فعالیتهای این شرکت بود؛ علاوهبرآن نمایندگی نیمهرسمی آمریکا در سلطانآباد نیز از مسئولیتهای این شرکت بود (ساکما،75748/240). شرکت قراگوزیان (Ghraygozian): این شرکت در سال 1330ق/1912م، شعبهای در سلطانآباد تأسیس کرد. در مقایسه با دیگر شرکتها فعالیت گستردهای داشت و حدود دوهزار دار قالی دایر کرد و در زمینه پشمریسی و رنگرزی نیز فعالیت میکرد. این شرکت در خیابان حجازی قرار داشت(ساکما، 4737/360، برگ1). شرکت ایتالیاییانگلیسی برادران نیرکوکاستلی (Nir Cu Cosetti):سابقه فعالیت این تجارتخاﻧﮥ ایتالیاییانگلیسی در سلطانآباد به حدود سال 1331ق/1912م میرسید که ادارة آن را کاستلی و برادران برعهده داشتند. در مقایسه با دیگر شرکتها، این تجارتخانه گستردگی چندانی نداشت (وکیلی تبریزی، 1395: 86). شرکت کوروس و برادران (Corus and brothers): براساس سند موجود، تجارتخانه آقایان کوروس و برادران در زمینه خریدوفروش فرش و صادرات آن، با نام تجاری مشکآباد شکل گرفت (ساکما، بیشماره، 21/12/1317). در تحلیل جایگاه اقتصادی شرکتهای متعدد خارجی، ازجمله شرکت زیگلر، باید گفت در تاریخ ﺗﺤﻮﻻت اقتصادی و اجتماعی ﺳﻠﻄﺎنآباد حضور آنها یکی از نقاط ﻋﻄﻒ محسوب میشود؛ زیرا از مجموع فعالیت صادراتی آنها «سالی دو کرور تومان [یکمیلیون تومان] قالی و قالیچه از عراق به خارج حمل میشود» (ساکما، 6386/240، برگ1) که این رقم عدد بسیار درخور توجهی بود و رفاه نسبی حال مردم را موجب میشد. بنابراین در اواﺧﺮ ﻗﺮن ﻧﻮزدﻫﻢ، ﺳﻠﻄﺎنآﺑﺎد در پیوند با تجارت داخلی و خارجی ﺑﻪ ﻳﻜﻲ از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﻬﻢ ﺗﻮﻟﻴـﺪ فرش صادراتی و ارزآوری تبدیل شد. این رونق مقدمات مرحله دیگری از مهاجرت تجار شهرهای مختلف ازجمله کاشان، خوانسار، بروجرد و تعداد معدودی از ارامنة جلفای اصفهان را به شهر سلطانآباد در سالهای 1320و1321ق/1902و1903م فراهم کرد. بیشترِ این مهاجران در حکم منشی و حسابدار در کنسولگری انگلستان و سایر شرکتهای تجاری عراق مشغول فعالیت شدند. گفتنی است تداوم این رونق باعث شد تجار بیشتری از ارامنه روانه این شهر شوند و به سرمایهگذاری در این صنعت مبادرت کرده و مراکز فرشبافی دایر کنند. از معروفترین تجار ارمنی ساکن در سلطانآباد افرادی همچون گاراگوزیان، گیو لبنگیان و تافشانچیان بودند؛ البته برخی از آنها ارامنه ایران نبودند و گاهی در جایگاه نماینده شرکتهای فرشبافی اروپا و آمریکا به این منطقه میآمدند و پس از اتمام کار دوباره به خارج برمیگشتند که ازجمله آنها باید به نمایندگان شرکت ازمیر یا شرق اشاره کرد (وکیلی تبریزی، 1395: 120). با این وصف، ارامنه در صنعت فرش نقش شایانی ایفا کردند و شرکتهای بزرگی همچون سلیم شاهیان، قارایت شاهیان و خیاطان بنا کردند (دهگان، 1345: 233).
جدول 1- مظنه قیمت پوند از 7اسفند1313تا20 فروردین1314ش/26 فوریه1935تا10آوریل1935م.
(نامه عراق، 2 (126-127-129-132) اسفند1313: 2،1،1،3؛ نامه عراق، 2 (140) فروردین1314، 2).
بررسی نوسانات نرخ پوند (Pound) در بازار سلطانآباد در فاصلة 7اسفند1313تا20فروردین1314ش/26فوریه1935تا10آوریل1935م، براساس جدول بالا قیمت پوند در مدت 40 روز به میزان 10درصد کاهش پیدا کرده است و افراد فروشندهاند تا خریدار. در جدول2 نیز نرخ بازار معاملات فرش سلطانآباد در ماههای مرداد 1316و1317ش/1937و1938م ملاحظه میشود.
جدول 2- قیمت فرش در مرداد سال 1316ش/آگوست1937م.
(نامه اعراق، 4 (419) مرداد1316، 2).
جدول3. قیمت فرش در مرداد1317ش/ آگوست1938م.
(نامه اراک 5 (523) مرداد1317، 1).2
جدولهای 2و3 قیمت انواع مختلف فرش ولایت سلطانآباد عراق را با آمریکا و اروپا در ماههای مرداد/آگوست سالهای 1316و1317ش /1937و1938م نشان میدهد. در این مقایسه آماری مشخص میشود قیمت فرش در مرداد 1317ش/آگوست 1938م، در مقایسه به همان ماه در سال 1316ش/آگوست 1937م، تنزل چشمگیری داشته است و تنها در ردیف10، قیمت فرش ذرع نیم ساروق باب آمریکا (نمرة دو) تغییر نکرده است.
نتیجه مناسبات تجاری ولایت عراق از دورة مشروطه تا پایان دوران پهلوی اول یکی از مهمترین دورههای اقتصادی و تجاری این ناحیه است. این منطقه بهواسطة موقعیت جغرافیایی مناسب، تولید فرشهای باکیفیت، استقرار تجارتخانههای خارجی و داخلی، حضور تجار محلی و مشارکت ارامنة مهاجر و نیز روابط گسترده با کشورهای اروپایی و ایالات متحدة آمریکا عرصه را برای شکوفایی تجاری فراهم آورد. حجم گستردهای از کالاهای وارداتی و صادراتی در تجارت عراق جای داشت که دراینبین، فرش جایگاهی شاخص داشت و محور تجارت عراق به حساب میآمد. در مقابل، مهمترین اقلام وارداتی عراق از ولایات داخلی ایران کالاهایی همچون پشم، رنگ خامه و دیگر مواد اولیه قالیبافی بود. کالاهایی همچون قند، چای، برنج، نفت، شکر، قماش، و بلورآلات نیز از مهمترین اقلام وارداتی از بازارهای خارجی بود. در میان موضوعات مهم تجاری ولایت عراق بهویژه شهر سلطانآباد در دوره موضوع بحث، حضور تجارتخانههای خارجی و داخلی بسیار بااهمیت و درخور توجه است. تجارتخانههای خارجی همچون زیگلر، ازمیر، سندجیان نیویورک و غیره بههمراه شرکتهای داخلی همانند سلیم شاهیان، قارایت شاهیان و خیاطان نبض تجاری عراق را به دست گرفته بودند. این شرکتها با سرمایهگذاریهای کلان و بهکارگیری نیروی کار، اسباب رونق فرشبافی و سایر صنایع زیرمجموعه آن همچون رنگرزی، پشمریسی، نخریسی، نقشهکشی و مانند آن را تسهیل کردند. این روابط تجاری زمینه معرفی سلطانآباد را در جایگاه مرکز تجاری برجسته در آغاز قرن بیستم مهیا کرد و فرآیند تقویت نقش تجاری و توسعه صنعت قالیبافی و درنتیجه وابستگی آنها به اقتصاد جهانی رقم خورد. دراینبین برخی مسائل همچون جنگ جهانی اول و بحرانهای ناشی از آن، نبود راههای ارتباطی مناسب، نبود امنیت سراسری و محلی بهعلت تجاوز قوای اشغالگر و تعرضهای لرهای همسایه و اشرار و یاغیان محلی روند رشد تحولات اجتماعی و اقتصادی سلطانآباد را تحتﺗﺄثیر خود قرار داد. از عوامل خارجی تأثیرگذار بر تجارت خارجی نیز باید به محدودشدن روابط سیاسی ایران با کشورهایی اشاره کرد که در سلطانآباد شرکتهای تجاری یا دفاتر نمایندگی داشتند. این امر انحصاریشدن تجارت فرش و بهرهنبردن تجار سلطانآباد از رقابت بازار آزاد را موجب شد.
پینوشت 1. مجلس دوم مشروطه در تاریخ پنجم ربیعالاول1328ق، برای آنکه برای بلدیه عایداتی فراهم شود، قانون نواقل را تصویب کرد که از بارکشها (اسب، الاغ، شتر،گاری و دوچرخه) میگرفتند و وصول آن با وزارت مالیه و برعهدة مأموران تفتیش دروازهها بود (محبوبی اردکانی، 2537: 2/134). 2. براساس تغییر نام برخی از شهرها در دورة رضاشاه، از آغاز سال 1317ش/1938م، نام سلطانآباد عراق به اراک تبدیل شد و پسازآن انتشار نامه عراق به اسم نامه اراک ادامه پیدا کرد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الف. کتاب . اشرف، احمد، (1359)، موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران، تهران: پیام. . اصطخری، ابراهیمبنمحمد، (1368)، مسالک و ممالک، ترجمة ایرج افشار، تهران: علمی فرهنگی. . ارباب کیخسرو، (1382)، کتاب خاطرات ارباب کیخسرو، به کوشش شاهرخ شاهرخ، راشنا رایتر، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران: مازیار. . ترابی فارسانی، سهیلا، (1384)، تجّار، مشروطیت و دولت مدرن، تهران: تاریخ ایران. . عیسوی، چارلز، (1362)، تاریخ اقتصادی ایران (عصر قاجار 1215-1332ق)، ترجمة یعغوب آژند، تهران: گستره. . دهگان، ابراهیم، (1345)، کارنامه یا دو بخش دیگر از تاریخ اراک، اراک: چاپخانه موسوی. . زندی، منوچهر، (بیتا)، نظریههای اقتصادی در قرن بیستم، ج1، تهران: دانشگاه تهران. . سیسیل، ادواردز، (1368)، قالی ایران، ترجمه مهیندخت صبا، ج2، تهران: فرهنگسرا. . ظلالسلطان، مسعودمیرزا، (1362)، خاطرات ظلالسلطان، به اهتمام و تصحیح حسین خدیوجم، تهران: اساطیر. . کرزن، جرج. ن، (1373)، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، ج1، چ4، تهران: علمی فرهنگی. . لسترنج، گای، (1364)، جغرافیای تاریخی خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران: علمی فرهنگی. . لمبتون، ا. ک. س، ( 1362)، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: علمی فرهنگی. . محبوبی اردکانی، حسین، (2537)، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، ج2، تهران: دانشگاه تهران. . محتاط، محمدرضا، (1368)، سیمای اراک؛ جامعهشناسی شهری، تهران: آگه. . مذاکرات مجلس شورای ملی دورة پنجم، (بیتا)، ج2، تهران. . میلسپو، آرتور، (1356)، مأموریت آمریکاییها در ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: پیام. . فووریه، (1385)، ﺳﻪ ﺳﺎل در درﺑﺎر اﻳﺮان، ترجمه عباس اقبال، تهران: علم. . وکیلی تبریزی، رضا، (1395)، تاریخ عراق (سلطانآباد عراق، اراک)، بازخوانی محمد مددی، تهران: آیندگان.
ب. اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (ساکما). . -----، شماره سند1405/290. . -----، شماره سند100825/240. . -----، شماره سند47399/240. . -------، شماره سند3379/293. . -----، شماره سند1121/291. . -----، شماره سند10512/240. . -----، شماره سند209/240. . -----، شماره سند2218/290. . -----، شماره سند1405/290. . -----، شماره سند2426/290. . ----،شماره سند1084/210. . -----، شماره سند6386/240. . -----، شماره سند52511/240. . ----، شماره سند9035/360. . ----، شماره سند9274/360. . -----، شماره سند24803/297. . ----، شماره سند5961/293. . -----، شماره سند623/293. . -----، شماره سند1839/290. . -----، شماره سند،9895/240. . -----، شماره سند5387/360. . -----، شماره سند8844/360. . -----، شماره سند5747/240. . -----، شماره سند4737/360. کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی (کمام). . کمام، شماره سند83/16/1/28/ 159/2. . ---، شماره سند83/11/1/28/159/2. . ----، شماره سند16/1/28/ 159/2. . ----، شماره سند11/1/28/159/2.
ج. نشریات نامه عراق، 1313-1317ش، چاپخانه موسوی، عراق (اراک). . نامه عراق، (2) ش:152، سهشنبه 6خرداد1314، 2. . نامه عراق، (4) ش:434، پنجشنبه 1مهر1316، 1. . نامه عراق، (2) ش: 126، سهشنبه 7اسفند1313، 3. . نامه عراق، (2) ش:127، شنبه 11اسفند1313، 1. . نامه عراق، (2) ش: 129، شنبه 16اسفندماه1313، 1. . نامه عراق، (2) ش: 132، پنجشنبه 23اسفند1313، 2. . نامه عراق،(2) ش:140، چهارشنبه20فروردین1314، 2. . نامه عراق، (4) ش: 419، یکشنبه 17مرداد1316، 2. . نامه عراق، (5) ش: 523، شنبه29مرداد1317، 1. مجلة اتاق تجارت: 1317-1308 خورشیدی: (سالهای: 1311، 1314، 1316) . مجلة اتاق تجارت، 4 (1779) 21آذر1311، 2. . مجله اتاق تجارت، 6 (2589) 26شهریور1314، 4. . مجله اتاق تجارت، 8 (158) 15خرداد1316، 30. . مجله اتاق تجارت، 8 (162و161) مرداد1316، 22. . مجله اتاق تجارت، 9 (174) 15بهمن1316، 24. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,667 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 717 |