
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,713 |
تعداد مقالات | 14,045 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,982,751 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,609,808 |
بررسی جنبههای نوگرایی در وزن شعر ابوالقاسم لاهوتی و منشأ آن | |||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||
مقاله 11، دوره 8، شماره 4 - شماره پیاپی 17، دی 1395، صفحه 143-156 اصل مقاله (187.99 K) | |||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2016.21336 | |||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||
نسرین علی اکبری1؛ علی نظر نظری تاویرانی* 2 | |||||||||||||||||||
1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان، سنندج، ایران | |||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان، سنندج، ایران | |||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||
ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، شاعر، نویسنده، معلم و روزنامهنگار معاصر(1264- 1336 ش) از پیشگامان تجدد در شعر معاصر فارسی است. خروج از وزن عروضی و سرودن شعر در وزن هجایی از مهمترین جنبههای نوگرایی او در شعر محسوب میشود. در این مقاله، بیست و هشت قطعه شعر او که دارای وزن هجایی است مشخص گردیده و پس از تقطیع، اوزان آنها بررسی شده است؛ سپس این اوزان با وزنهای مشابه در زبان کُردی ـ که لاهوتی گویشور آن بوده ـ انطباق داده شده است. حاصل این بررسی و مقایسه این است که لاهوتی پیش از آن که به اوزان شعر روسی، فرانسوی و ترکی نظر داشته باشد ـ چنانکه عدهای بر این باورند ـ به سنتهای وزنی شعر بومی ایران نظر داشته و با الهام از آنها دست به نوآوری درشعر فارسی زده است. این اوزان در دو دستهی اوزان ترکیبی و غیر ترکیبی دستهبندی و متفرعات هر یک از اوزان در ذیل دستهبندیها به تفصیل توضیح داده شده است. | |||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||
شعر؛ ادبیات معاصر؛ وزن هجایی؛ ابوالقاسم لاهوتی | |||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||
مقدمه نوگرایی و جنبههای گوناگون آن در شعر معاصر از نخستین طلیعههایش تا کنون همواره مورد توجه و مداقه پژوهشگران گوناگون قرار گرفته و در این باره نظرهایی داده شده است. آنان در کاوشهای خود جنبههای گوناگونی را برای نوگرایی در شعر ایران یافته و در نوشتههای خود به آن اشاره کردهاند. در این پژوهشها، ابوالقاسم لاهوتی (1264- 1336 ش) یکی از شاعران پیشکسوت و مؤثر در جریان نوگرایی شعر معاصر شناخته میشود. لاهوتی از جمله شاعرانی است که در تاریخ شعر معاصر ایران در ملتقای سنّت و تجدّد ایستاده است. برخی او را از پیشگامان تجدّد در شعر فارسی میدانند و تعدادی از شعرهای او را به عنوان شاهد مثال ذکر میکنند. اما نوگرایی در شعر فارسی به چه اعتبار است و پژوهشگران، آن را با چه معیاری میسنجند؟ یکی از جنبههای نوگرایی در شعر فارسی وزن شعر و تغییر و تحولات آن است. از مهمترین جنبههای نوگرایی در وزن شعر معاصر تغییر وزن عروضی یا خروج از آن است. این تغییر در شعر شاعران پیش از نیما، ازجمله ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، نیز دیده میشود و یکی از جنبههای نوآوری در شعر او به شمار میآید. اگرچه شعر نو با نام نیما در هم تنیده شده، سهم پیشگامی دیگر شاعران و جنبههای نوگرایی در شعر آنها نیز قابل توجه است؛ چنانکه میتوان گفت نیما بر شانههای چنین بزرگانی ایستاده است تا توانسته طرحی نو در تاریخ شعر معاصر ایران بیفکند، و اگر پیشگامانی مانند لاهوتی نبودند، نیما نیز نمیتوانست از معبر نوگرایی بگذرد. مقالة حاضر به برخی از جنبههای نوگرایی در وزن شعر لاهوتی و پیوند آن با شعر کردی پرداخته است. 1. پیشینة پژوهش پژوهشگران شعر معاصر از زوایای گوناگون جنبههای مختلف نوگرایی در شعر نوین فارسی را بررسی و در کتابهای خود به جایگاه ابوالقاسم لاهوتی اشاره کردهاند که برخی از آنها ذکر میشوند: اخوان ثالث در بدعتها و بدایع نیما (اخوان، 1357: 123، 124 و 166)، سپانلو در چهار شاعر آزادی (سپانلو، 1369: 446)، فرشیدورد در مقدمۀ پایاننامۀ حمید حسنی، که با عنوان موسیقی شعر نیما به چاپ رسیده است (حسنی، 1371: 8)، یاحقی در جویبار لحظهها (یاحقی، 1378: 24)حمیدیان در داستان دگردیسی روند دگرگونیهای شعر نیما یوشیج (حمیدیان، 1383: 590)، حقوقی در مروری بر تاریخ و ادبیات امروز ایران (حقوقی، 1383: 385)، شمس لنگرودی در تاریخ تحلیلی شعر نو (شمس لنگرودی، 1387: 49)، پورنامداریان در خانهام ابری است (پورنامداریان، 1389: 144)، امینپور در سنت و نوآوری در شعر معاصر (امینپور، 1386: 339 و 405)، حسنلی در گونههای نوآوری در شعر معاصر ایران (حسنلی، 1391: 24)، یوسفی در چشمههای روشن (یوسفی، 1380: 471)، و شفیعی کدکنی در ادوار شعر فارسی (شفیعی کدکنی، 1380: 53) و نیز در با چراغ و آینه (شفیعی کدکنی، 1390: 426). بیشتر این پژوهشگران جنبههای نوگرایانة شعر لاهوتی را میراث آشنایی و توجه او به شعر ترکی، روسی و فرانسوی دانستهاند. تنها شفیعی کدکنی «مسئلۀ اهلیت خون و قرابت و نجابت خانگی»1 را در اوزان شعر او دیده است. در این مقاله به پیوند اوزان اشعار هجایی لاهوتی با اوزان شعر کردی که پیشینهای کهن دارد و با زبانهای کهن ایرانی در پیوند است و لاهوتی گویشور آن بوده پرداخته میشود. 2. وزن وزن در خیالانگیزی و تأثیرگذاری بر مخاطب نقش مهمی دارد، و «نزد منطقیها جزو ماهیت شعر است» (زرینکوب، 1379: 105). نیما نیز بر آن تأکید نهاده است: «وزن است که شعر را متشکل و مکمل میکند، به نظر من شعر بیوزن شباهت به انسان برهنه و عریان دارد. ما میدانیم که لباس و آرایش میتواند به زیبایی انسان بیفزاید، در این صورت من وزن را چه بر طبق [قواعد] کلاسیک و چه بر طبق قواعدی که شعر آزاد را به وجود میآورد، لازم و حتمی میدانم» (نیما به نقل از اخوان ثالث، 1357: 97). «شعر برای اینکه در گروه خواننده تأثیر داشته باشد، باید وزن را فراموش نکند؛ چنانکه سراسر شعر سنتی چنین است، و در سایر کشورها نیز اکثر نوآوران، از مایاکوفسکی گرفته تا الوار بر همین تنیدهاند» (شمس لنگرودی، 1387: 4/198). «شعر بیوزن یا منثور که اخیراً به گوشها میخورد از مخترعات شعرای قرن نوزدهم فرانسه بوده و تجدّدخواهان زبانهای دیگر از ایشان اقتباس کردهاند» (ناتل خانلری،1367: 16). در منابع مختلف و بنا به ضرورت چهارچوب گفتمانی آن منابع تعاریف مختلف از وزن ارائه شده است؛ برای مثال، «وزن هیئتی است تابع نظام ترتیب و حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیئت، لذتی مخصوص یابد که آن را در این موضع ذوق خوانند» (خواجهنصیر، 1369: 22). در این تعریف جنبههای منطقی و ریاضی غالب است، اما تعاریفی نیز وجود دارد که از لحاظ صبغههای زبانی و ادبی به اهمّیّت و ضرورت وزن اشاره کرده است: «وزن نوعی از تناسب است، تناسب کیفیتی است حاصل از ادراک وحدتی در میان اجزاء متعدد. تناسب اگر در مکان واقع شود، آن را قرینه خوانند، اگر در زمان واقع شود، وزن خوانده میشود» (ناتلخانلری، 1367: 24). این تعریف که با نگاهی نو و زبانشناختی وزن را تعریف کرده، مقولۀ زمان را در ایجاد ایقاع در شعر و آهنگین نمودن آن مهم دانسته است. 3. انواع وزن در کتابهای درسی وزن را به چهار نوع تقسیم کردهاند: ««وزن عددی[1]، وزن تکیهای[2]، وزن کمی[3] و وزن نواختی[4]» (شمیسا، 1389: 24). وزن هجایی یا عددی یکی از انواع مهم وزن است. 4. وزن هجایی (عددی) این نوع وزن «بر اساس نظم و تناسب میان هجاهای بلند و کوتاه مصراعها و خطوط تشکیلدهندة شعر به وجود میآید» (فضیلت، 1383: 5). به عبارت دیگر، وزن هجایی مبتنی بر تساوی تعداد معینی از هجاها در تمام مصاریع شعر است و در آن، انواع هجا اعم از کوتاه، بلند و کشیده تنها از دید تعداد مورد توجّه قرار میگیرد نه کمیّت. وزن هجایی یا عددی در شعر امروز فارسی کاربردی ندارد، اما در اشعار پیش از اسلام و قرون اولیۀ اسلامی در زبان فارسی به کار میرفته است. 5 . وزن هجایی در شعر فارسی واقعیت این است که تا به حال هیچ سند کامل و بدون شبههای که بیانگر وزن دقیق اشعار فارسی پیش از اسلام باشد به دست نیامده است؛ «مسئلة بغرنج در مطالعه این اشعار کیفیت وزن آنهاست که علیالظاهر عروضی نیست. به هرحال تعیین وزن در زبانهای مرده مشکل است؛ زیرا نحوة تلفظ و لذا تعیین کمیت هجاها دقیقاً مشخص نیست» (شمیسا، 1384: 15). البته براساس برخی قراین و شواهد، عدهای از محققان بر این عقیدهاند که وزن این اشعار هجایی بوده است؛ چنانکه بنونیست فرانسوی دربارة وزن اشعار اوستایی و پهلوی و فارسی عامیانه مینویسد: «صفت اصلی و مهم این سه نوع وزن، که اوستایی و پهلوی و فارسی عامیانه باشد، این است که بر اساس شمارة هجاها استوار است و به هیچ روی کمیت هجاها در آن ملحوظ نیست. این مدعا در مورد اوستا ثابت است و به برهان احتیاج ندارد، اما در زبان پهلوی اعم از متون زرتشتی و مانوی، شعر شامل شمارۀ معینی از هجاهاست و شاهد این مقال رسالههای درخت آسوریک و یادگارِ زریران و همچنین سرودههای مکتشف در تورفان میباشد» (به نقل از خانلری، 1367: 47). ملکالشعرای بهار نیز معتقد است که «قدیمترین شعر ایرانی که در دست است سخنان زردشت است و آن سخنان عبارت است از قطعاتی به وزن هجایی. ... اشعار هجایی در این سرزمین از قدیم بوده و تا دیری بعد از شیوع عروض عرب هم باقی مانده است» (بهار، 1371: 69 ـ 70). شفیعی کدکنی نیز در این باره مینویسد: «میدانیم که شعر ایرانی پیش از حملة عرب تابع عروض نبوده و وزنی سوای آن داشته است که به وزن هجایی یا وزن سیلابی[5] معروف است و برای آنها که با عروض عربی خوگر شده باشند، آن شعرها نثر جلوه میکند و نمیتوانند آن را در شمار شعر درآورند» (شفیعی کدکنی، 1391: 567). البته در این میان کسانی نیز وزن شعر ایران پیش از اسلام را «کمی» دانستهاند (وحیدیان کامیار،1370: 37). به هر روی، سنت هجاییسرایی در زبان فارسی بعد از اسلام هم ادامه پیدا میکند؛ چنانکه رجایی ترجمهای از حدود دو جزء قرآن را که به گفتة او مربوط به قرن سوم و چهارم هجری است به این وزن میداند (رجایی، 1353: سی و هفت). شفیعی کدکنی هم از کتابی به نام شهنامة سلجوق نام میبرد که به وزن هجایی و مربوط به قرن هشتم هجری است (شفیعی کدکنی، 1391: 519). «در دوران معاصر نخستین شعر هجایی را میرزا یحیی دولتآبادی در سال 1330هـ .ق به تشویق ادوارد براون (و شاید به قصد تجدد در فرم شعر) سروده [است]» (روزبه، 1391: 133). گفتنی است 23 سال پیش از دولتآبادی میرزا حبیب اصفهانی نیز تجربیاتی در این زمینه دارد (شفیعی کدکنی، 1391: 531). سنت هجاییسرایی در زبان فارسی بعد از اسلام به گونهای در نثر موزون فارسی هم ادامه پیدا میکند «مراد از نثر موزون نوعی از نثر آهنگدار است که در آن کلام گوینده به بندهای کوتاه چندهجایی متساوی و قافیهدار و گاه بیقافیه منقسم میگردد» (صفا، 1370: 31). از نمونههای این نوع نثر میتوان به بسیاری از سخنان ابوسعید ابوالخیر یا نوشتههای خواجه عبدالله انصاری اشاره کرد. الهی! یکبار این پردة من از من بردار، و عیب هستی من از من وادار، و مرا در دست کوشش بمگذار (خواجه عبدالله، 1361: 157) سه قطعة 11هجایی است: یک/ بار/ این/ پر/ دِ/ یِ/ من/ از/ من/ بر/دار وَ/ عی/ بِ/ هس/تِ/یِ/ من/ از/ من/ وا/ دار وَ/ مَ/را/ در/ دس/تِ/ کو/ شش/ بِ/ مگ/ذار 6. میراث ادبی لاهوتی شعرهای آغازین لاهوتی به سبک و سیاق قدما و همانند اشعار پدرش، میرزا احمد الهامی است. «شاید روشنترین و برترین استاد و پیشوایش، پدرش میرزا احمد الهامی بوده است؛ چنانکه وی نیز گویندگی را همانند پدر از مرثیهسرایی آغازیده و آنگاه به سرودههای عرفانی پرداخته است» (لاهوتی، 1358: چهل و دو و سه). اما پس از مهاجرت به تهران دست به تجربههای جدیدی در زمینۀ سرایش شعر زد. «خودش را از تنگنای قافیه نیز آزاد کرده و اوزان عروضی سرایندگی در زبان فارسی را به هم ریخته» (همان). او از جمله شاعرانی است که «صدای تازهای بر صدای مشروطیت افزود» (شفیعی کدکنی، 1380: 34 و 45). و علاوه بر مضمون، در حوزۀ صورت نیز دارای ابتکاراتی است. در نتیجه «در ساخت شعر و شاعری هم آراء انقلابی داشته است و دست به تجربههایی زده است» (شفیعی کدکنی، 1390: 423). شعر وفای به عهد (سروده شده به سال 1288 ش. همزمان با سرایش «یاد آر ز شمع مرده، یاد آر» دهخدا) نخستین تجربههای او در حوزۀ انتخاب قالبی متفاوت با قالبهای سنتی است. «او در تجربههای وزنی بیپروا بود. کارهای متعددی در وزنهای عامیانه و کودکانه داشت. لختها را بلند و کوتاه میکرد و گاهی افاعیل ابتدای لختهایش را متفاوت میآورد» (حمیدیان، 1383: 126). از میان پنجاه قطعه شعر نو او، به زعم لنگرودی بیست قطعه (شمس لنگرودی، 1387 :76). و بنا بر آنچه در دیوان گردآوری شده به وسیلة بشیری آمده، 28 قطعه در وزن هجایی سروده شده است. اکثر پژوهشگران، نوگرایی لاهوتی را حاصل آشنایی او با زبانهای روسی و فرانسه (اخوان، 1357: 166)، (حقوقی، 1385: 385)، (سپانلو، 1369: 446)، (امینپور، 1386: 39) و (شفیعی کدکنی، 1390: 425) و ترکی (شمس لنگرودی، 1378: 49) میدانند. اما شفیعی کدکنی نوعی مشابهت میان نظام ایقاعی شعر او و ادبیات محلی و شعر عامیانۀ ایران میبیند (شفیعی کدکنی، 1390: 426). شعر کردی نیز یکی از انواع شعر ایرانی است که وزنش متأثر از شعر هجایی کهن است. 7 . شعر هجایی در زبان کُردی تا یکی دو قرن اخیر، وزن غالب اشعار کردی وزن هجایی بوده است و شعرای کُرد برای بیان احساسات و عواطف شاعرانة خویش از آن استفاده میکردند. اگرچه در زمان حال گرایش به وزن هجایی در مقایسه با اوزان عروضی، شعر سپید و آزاد کمرنگ شده است، اما هنوز هم شعر هجایی طرفداران خاص خود را دارد و شاعران کُرد در این وزن شعر میسرایند. از بین انواع مختلف وزن هجایی، شاعران کُرد بیش از همه دو وزن ده و هشت هجایی را برگزیدهاند. بسامد کاربرد وزن دههجایی بسیار بیشتر از هشتهجایی است. علاوه بر این دو وزن، در بین اشعار فولکلور و ترانههای محلی دو وزن شش و هفت هجایی نیز کاربرد دارد. عدهای بر این باورند که کهنترین اثر هجایی زبان کردی، چهار بیت شعر است، که گفته میشود بر روی پوستپارهای در سلیمانیة عراق کشف شده و مشهور به «هُرمُزگان» است. اینان قدمت این اثر را به قرن اول هجری میرسانند (محمدپور، 1392: 24). از آنجا که تا به حال حتی تصویری از سند اصلی آن ارائه نشده است، نمیتوان در مورد آن بهدرستی و قطعیت قضاوت کرد. به این دلیل و بر اساس مستندات موجود، قدیمترین اثر به زبان کردی را باید مربوط به کتاب دینی پیروان آیین یاری، موسوم به «سرانجام» دانست که کهنترین بخش آن در قرن چهارم و پنجم هجری سروده شده است (نظری تاویرانی، 1390: 25). بدیهی است که وزن در زبان کردی نیز مانند هر زبان دیگری در طی تاریخ آن دچار دگرگونیهایی شده است و شاعران گویشور به این زبان در آن دست به ابداع و ابتکاراتی زدهاند. نوآوری در اوزان هجایی شعر کردی اوزان هجایی پرکاربرد در شعر کهن کردی ده، هشت، هفت و شش هجایی است. از ویژگیهای اصلی اوزانی که در آنها تعداد هجاهای مصراع، زوج است وجود وقفه و سکوت کوتاهی در میانة مصراع است؛ این وقفة کوتاه، در اشعار ده هجایی بعد از هجای پنجم و در اشعار هشت هجایی بعد از هجای چهارم و در اشعار شش هجایی بعد از هجای سوم انجام میگیرد. در شعر نو، از این ظرفیت برای گسترش اوزان هجایی استفاده شده است؛ برای مثال، در شعری که بر وزن هشتهجایی استوار است، شاعر میتواند مثلاً در یک مصراع، ترکیبی از هشت و چهارهجایی و در مصرع دیگر چهار هجا و نیز در مصراع دیگری یک یا دو هشت هجا بیاورد. این نوع از وزن بر کوتاه و بلند کردن مصراعها بر اساس اوزان هجایی مبتنی است؛ یعنی همانند شعر نیمایی مصراعها کوتاه و بلند است، با این تفاوت که کوتاه و بلند شدن مصرعها در شعر عروضی براساس ارکان عروضی است و در این نوع از شعر براساس تعداد هجاها. «پایهگذار شعر نو کردی «عبدالله گوران» شاعر بزرگ نیمۀ اول و اواسط قرن بیستم میلادی است. او همانند نیما دست به تجربههای جسورانه و متنوعی در قالب و وزن شعر زد. نه تنها با کوتاه و بلند کردن مصراعها، شعر نو هجایی را پایهگذاری کرد، بلکه کارهای او و دو شاعر بزرگ همطرازش «پیرمرد» و «شیخ نوری» باعث شد که وزنهای هجایی در شعر مقید کردی مکان و موقعیت و اهمیت خود را بازیابد و در برابر وزن عروضی سر بلند کند و در غلبه بر آن نیز پیش رود» (پرهیزی، 1385: 205). نمونهای از این نوع شعر: شهو راشکا (چهار هجایی) شهو/ را/ شِ/ کا ئهژنووم شل بوو (چهار هجایی) ئهژ/ نووم/ شل/ بوو شهو به تاقی ئاسمانهوه ههلپروکا (هشت و چهار هجایی) شهو / به/ تا/ قی/ ئاس/ ما/ نه/ وه ههل/ پِ/ روو/ کا دهرکهکهتم لی بکهوه (هشت هجایی) دهر/ که/ که/ تم/ لی/ بِ/ که/ وه معنی شعر: شب دیرگاه شد/ زانویم سست شد/ ماه بر طاق آسمان سوخت و رنگ باخت/ در خانهات را به رویم باز کن (به نقل از همان: 208). 8. اشعار هجایی لاهوتی همانطور که گفته شد، از جمله نوآوریهای لاهوتی در شعر تجربیاتی است که او در زمینه شعر هجایی فارسی دارد، نویسندگان این مقاله برآنند که لاهوتی در اشعار هجایی خود متأثر از سرودههای هجایی کردی است. در دیوان لاهوتی 28 قطعه شعر هجایی وجود دارد. این اشعار اگرچه از لحاظ ادبی به پایۀ دیگر اشعار لاهوتی نمیرسد، از لحاظ نوآوریهای وزنی حائز اهمیت است. در اینجا این اشعار به دو دستة اوزان ترکیبی و غیرترکیبی تقسیم شده است. 8. 1.اوزان غیرترکیبی(تکوزن): اشعاری که در آنها، کل شعر بر یک وزن هجایی سروده شده است. این اشعار در سه وزن دستهبندی و برای پرهیز از تطویل کلام تنها به ذکر بیت مطلع، بسنده شده است. 8 . 1. 1. اوزان دههجایی: من یکتا دل وفادار دارم یکتا هم یار جادوکار دارم (لاهوتی، 1358: 152) لالهها از اول سیه بودند یک لالۀ نو ناگه زد لبخند (همان: 158) مردی مسلح، بزرگ و جسور مجسمۀ فخر و آزادی تازه رسیده از جاهای دور در مملکت یانکاکوپالا (همان: 210) شب شد تیره شد ماهم نیامد روشنیبخش راهم نیامد(همان: 453) جهانگیران باز هم جنگ میخواهند از شرف بیزارند ننگ میخواهند (همان: 465) بسا آرزو در زندگانی در کودکی داشتیم و جوانی (همان: 493) ما پیروان افکار لنین خلق شوروی خلق با ادراک (همان: 498) جوانی پرسید از پیری دانا که ای دانش تو مشکلگشا شاگردان را پند استاد نیکوست بگو برادر بهتر است یا دوست (همان: 518) در یک قلعۀ خالی نیمویران چندی حصاری بودند دلیران (همان: 530) فقیری خری پیر و تنبل داشت که پا از زمین با زور برمیداشت (همان:540) ای مبارز خلق کبیر از تمام خلق به شما سلام (همان: 543) به احتمال زیاد، مصراع اول بیت آخر به علت بیدقتی و اشتباه چاپی به صورت کامل و درست ضبط نشده است؛ زیرا تمام نُه بیت دیگر این شعر و مصرع دوم این بیت دههجایی است. شاید مصراع اول این بیت به این صورت بوده است: «ای مبارزان خلق کبیر» به ویژه آنکه در مصراع دوم هم با ضمیر جمع »شما« مبارزان را مورد خطاب قرار میدهد. ای شیران ترک، ای گردان کرد ای مردان فارس از بزرگ و خرد (همان: 544) ای نشسته در حبس ارتجاع مبارزان تودة شجاع (همان: 546) بشنوید یاران، بادقت، باهوش این فغان کیست میرسد به گوش(همان: 553) ما فرزند مزدور و دهقانیم در بیشة ظفر ما شیرانیم (همان: 663) لاهوتی گاه در شیوة نگارش اشعار دههجایی خود تغییراتی داده است؛ به این صورت که مطالب یک مصراع را در دو یا سه مصراع نوشته است؛ این اشعار در نگاه اول موزون به نظر نمیرسند، اما با کمی دقت میتوان متوجه وزن هجایی آنها شد. این گونه نوشتن شعر را میتوان به این دلایل دانست: یکی آنکه لاهوتی میخواسته است با این کار ذهنیت مخاطبانش را در مورد تساوی بیچون و چرای مصراعهای شعر تغییر دهد و دیگر آنکه بخشی از این اشعار گفتوگوی بین دو نفر است و گاهی شبیه نمایشنامه میشود؛ لاهوتی برای مشخص کردن صحبتهای هر کدام، آن را در مصرعهای جداگانه آورده است. گفتنی است این شیوة بیان یعنی ساختار دیالوگی از ویژگیهای بارز شعر لاهوتی است «در کمتر شعری از شعرهای او، حتی غزلهای سنتی او، ما با نمونهای از گفتوگو روبهرو نمیشویم ... اگر بخواهیم به ژرفای رونشناسی این «صورت و ساخت» در شعر او برسیم، باید بگوییم که اندیشة دموکراسی و تقابل آرا در جامعه که آرزوی دیرینة لاهوتی و همة دموکراتها بوده است، در شعر او خود را در چهرة این ویژگی نشان داده است» (شفیعی کدکنی، 1390: 426). ... ـ انبار ما را تو سوزاندی؟ ـ من. ـ کی این را به تو فرمان داد؟ ـ میهن فاشیست از غضب لب را میجود دل دوشیزه شادان میشود ـ تو تلفن را بریدی؟ ـ آری. ـ آفرین، راستی و رستگاری! ـ جای پارتیزانها؟ ـ نمیگویم. ـ تازیانه ـ حالا؟ ـ نمیگویم ـ برهنه روی برف دوانیدش اگر بیفتد بکشانیدش (لاهوتی، 1358: 402 و403) این شعر را میتوان به صورت مصرعهای دههجایی تقطیع کرد، قافیة ابیات نیز که در پایان هر دههجا قرار گفته است، دههجایی بودن آن را تأیید میکند: ... انبار ما را تو سوزاندی؟ من کی این را به تو فرمان داد؟ میهن ان/ با/ رِ/ ما/ را/ تو/ سو/ زان/ دی/ من/ کی/ این/ را/ به/ تو/ فَر/ مان/ داد/ می/هَن فاشیست از غضب لب را میجود دل دوشیزه شادان میشود فا/ شیست/ از/ غَ/ ضَب/ لب/ را/ می/ جَ/ وَد دِ/لِ/ دو/ شی/ زه/ شا/ دان/ می/ ش/ وَد تو تلفن را بریدی؟ آری آفرین! راستی و رستگاری! تو/ تِ/ لِ/ فُن/ را/ بُ/ ری/ دی/ آ/ ری آ/ فَ/ رین/ راس/ تِ/ یُ/ رَس/ تِ/ گا/ ری جای پارتیزانها؟ نمیگویم تازیانه، حالا؟ نمیگویم جا/ یِ/ پار/ تی/ زان/ ها/ نِ/می/ گو/یَم تا/ زِ/یا/ نه/حا/ لا/ نِ/ می/ گو/ یَم برهنه روی برف دوانیدش اگر بیفتد بکشانیدش بِ/رِه/ نه/ رو/ یِ/ برف/ دَ/ وا/ نی/ دَش اَ/ گَر/ بِ/یُف/ تَد/ بِ/ کَ/ شا/ نی/دَش در دیوان لاهوتی سه شعر دههجاییِ دیگر با این شیوة مصراعبندی دیده میشود: مولنی چلوسکین پهلوان شمیدت رفیق وارونین، زاددوف، بابرودوف مسکو شما را منتظر هستند رفیق دمیتروف، تانییف، پوپوف ما رفیقان را به در بردهایم از شرارة سیاه فاشیزم یخ سفید هم تسلیم خواهد شد بیشبهه پیش زور بالشویزم (همان: 490 و491) مولنی، چلوسکین، پهلوان شمیدت رفیق وارونین، زاددوف، بابرودوف مسکو شما را منتظر هستند رفیق دمیتروف، تانییف، پوپوف ما رفیقان را به در بردهایم از شرارة سیاه فاشیزم یخ سفید هم تسلیم خواهد شد بیشبهه پیش زور بالشویزم در شعر زیر نیز واژههای «فرزندان» و «پدر» جدای از متن شعر است و شعر روایت صحبتهای آنهاست. فرزندان ـ پدر جان چرا غمگینی چنین کجا دوختهای دیدة دوربین در آن دور چه میبینی؟ پدر: ـ ایران را دیده دوختهام به آن سرزمین در آنجا میبینم دلیران را افراخته سرهای اسیران را آن اسیر افتاده پهلوان را ببینید، بچهها! زیر تیغ ایستاد ـ توبه کن ـ به او میگوید جلاد... پدر جان چرا غمگینی چنین کجا دوختهای دیدة دوربین در آن دور چه میبینی؟ ایران را دیده دوختهام به آن سرزمین در آنجا میبینم دلیران را افراخته سرهای اسیران را این اسیر افتاده پهلوان را ببینید بچهها! زیر تیغ ایستاد توبه کن به او میگوید جلاد در بیت بالا برای رعایت وزن واژة «بچهها» باید به صورت مخفف و سریع و یا با سکون «چ» تلفظ شود. در مورد آخر از این نوع، مصرعهای شعر ابتدا پنجهجایی بوده و سپس دههجایی میشوند و در اواخر شعر نیز ششهجایی و چهارهجایی که باز با در کنار هم قرار دادن آنها وزن دههجایی هر مصراع روشن میشود: تا کی نار جنگ سوزاند جهان تاکی غرق خون جسم کودکان... ما بیشماریم، در هر دیاریم عادی مردمان افواج کاریم... آید ندای صلح: برپا به پیش ای تشنههای صلح با ما به پیش... (همان: 524 و 525) تا کی نار جنگ سوزاند جهان تا کی غرق خون جسم کودکان... ما بیشماریم در هر دیاریم عادی مردمان افواج کاریم... آید ندای صلح برپا به پیش ای تشنههای صلح با ما به پیش 8 . 1 . 2. شعر هشت هجایی ای دزدیده چشم از آهو آموخته افسون به جادو (همان: 529) 8 . 1. 3 شعر هفتهجایی بیا بیا السلام آبک سرد وحشی یک گپ به تو میگویم باید مرا ببخشی (همان: 358)
8. 2.اوزان ترکیبی: اشعاری که در آنها دو یا سه وزن هجایی به کار برده شده است و معمولاً در آنها مصرعهای هموزن، همقافیهاند. همقافیه بودن این مصراعها تا حدودی میتواند خلأ وزنی ناشی از ترکیب دو وزن متفاوت را در شعر جبران کند. 8 . 2. 1. ترکیب هفت و ده هجایی: در هجوم آمد، خصم آزادی (دههجایی) در/ هُ/ جوم/ آ/ مد/ خص/ مِ/ آ/ زا/ دی تازید ای دلاوران (هفتهجایی) تا/ زید/ ای/ دِ/ لا/ وَ/ ران تیر غم بارد بر سر شادی (ده هجایی) تی/ رِ/ غم/ با/ رَد/ بر/ سَ/ رِ/ شا/ دی خیزید ای برادران...(همان551) (هفت هجایی) خی/ زید/ ای/ بَ/ را/ دَ/ ران 8 . 2. 2. ترکیب ده و نُه هجایی پهناور بود ملک پرشانم (دههجایی) په/ نا/ ور/ بُ/ ود/ مل/کِ/ پر/ شا/ نم دشت و رود و جنگلش بی مر (نههجایی) دش/ تُ/ رو/ دُ/ جن/ گَ/ لش/ بی/ مر من دیگر چنین کشور ندانم (دههجایی) من/ دی/ گر/ چُ/ نین/ کش/ ور/ نَ/ دا/ نم کاین سان خوش نفس کشد بشر...(همان: 704) (نههجایی) کین/ سان/ خوش/ نَ/ فس/ کَ/ شد/ بَ/ شر 8 . 2. 3. ترکیب ده و پنجهجایی: این نوع از وزن ترکیبی دیوان لاهوتی خوشآهنگترین وزن ترکیبی است؛ زیرا در واقع وزن دههجایی خود ترکیبی از دو پنج هجاست: ماری به کهسار خزید و آنجا (دههجایی) ما/ ری/ به/ کُه/ سار/ خَ/ زی/ دُ/ آن/ جا در تنگ نمناک گرهپیچ خوابید (دههجایی) در/ تن/ گِ/ نم/ ناک/ گِ/ ره/ پیچ/ خا/ بید به بحر نگران (پنجهجایی) به/ بحر/ نِ/ گَ/ ران در چرخ بلند آفتاب میتابید (دههجایی) در/ چر/ خِ/ بُ/ لند/ آف/ تاب/ می/ تا/ بید کهسار دم گرم میدمید به چرخ (دههجایی) کُه/ سار/ دَ/ مِ/ گرم/ می/ دَ/ مید/ به/ چرخ موجها در پایین میخوردند به سنگ (دههجایی) موج/ ها/ در/ پا/ یین/ می/ خور/دند/ به سنگ از تنگ تاریک بین رشحهها (دههجایی) از/ تن/ گِ/ تا/ ریک/ بی/ نِ/ رش/ حه/ ها سیل شتابان بود ... (همان: 707) (پنج هجایی) سیل/ ش/ تا/ بان/ بود 8 . 2. 4. ترکیب ده و هشت هجایی دوستم وقتی که در سفر باشد (دههجایی) دوس/ تم/ وق/ تی/ که/ در/ سَ/ فر/ با/ شد از گل میگیرم بویش را (هشتهجایی) از/ گل/ می/ گی/ رم/ بو/ یش/ را روز و شب خیالش به سر باشد (دههجایی) رو/ زُ/ شب/ خَ/ یا/ لش/ به/ سر/ با/ شد در دل میبینم رویش را ... (همان: 214) (هشتهجایی) در/ دل/ می/ بی/نم/ رو/ یش/ را نمونۀ دیگر: بالای گلها زنبور عسل (دههجایی) با/ لا/ یِ/ گل/ ها/ زن/ بو/ رِ/ عَ/ سل با ساز و آواز میپرید (هشتهجایی) با/ سا/ زُ/ آ/ واز/ می/ پَ/ رید و اتفاقاً در همان محل (دههجایی) وَ/ اِ/ تِ/ فا/ قَن/ در/ هَ/ مان/ مَ/ حل بد نفس گراز میچرید ... (همان: 679) (هشتهجایی) بَد/ نَ/ فس/ گُ/ راز/ می/ چَ/ رید 8 . 2. 5. ترکیب هشت و نُه هجایی یار دل را صدا میکند (هشتهجایی) یار/ دل/ را/ صِ/ دا/ می/ کُ/ ند دل مرا رها میکند (هشتهجایی) دل/ مَ/ را/ رَ/ ها/ می/ کُ/ نَد مرا از دل جدا میکند (نُههجایی) مَ/ را/ از/ دل/ جُ/ دا/ می/ کُ/ ند عشق ببین چها میکند (همان: 168) (هشتهجایی) عشق/ بِ/ بین/ چِ/ ها/ می/ کُ/ ند 8 . 2. 6. ترکیب یازده، هفت و ده هجایی بیمارستان چون دیماهِ سفیدپوش (یازده هجایی) بی/ ما/ رس/ تان/ چون/ دی/ ما/ هِ/ سِ/ فید/ پوش خواهران آمده میروند خاموش (یازده هجایی) خا/ هَ/ ران/ آ/ مَ/ ده/ می/ رَ/ وند/ خا/ موش فرمانده منتظر پریشان احوال (یازده هجایی) فَر/ مان/ده/ من/ تَ/ ظر/ پَ/ ری/ شان/ اح/ وال نشسته جراحی پیشش کهنسال (یازده هجایی) نِ/ شس/ ته/ جَ/ را/ حی/ پی/ شش/ کُ/هن/ سال (جراح) آخر تو که در میدان (هفتهجایی) آ/ خر/ تو که/ در/ می/ دان از توپ نمیترسیدی (هفتهجایی) از/ توپ/ نِ/ می/ تر/ سی/دی در عین بمبباران (هفتهجایی) در/ عی/ نِ/ بم/بِ/ با/ ران خونسرد میجنگیدی ... (هفتهجایی) خون/ سر/ دِ/ می/ جن/ گی/ دی ای درد تو آرام دل من (دههجایی) ای/ در/ دِ/ تو/ آ/ را/ مِ/ دِ/ لِ/ من ای نام تو الهام دل من (دههجایی) ای/ نا/ مِ/ تو/ ال/ ها/ مِ/ دِ/ لِ/ من یاد تو سرانجام دل من (دههجایی) یا/ دِ/ تو/ سر/ ان/ جا/ مِ/ دِ/ لِ/ من از مهر تو پر جام دل من (همان: 380و 384) (دههجایی) از/ مه/ رِ/ تو/ پر/ جا/ مِ/ دِ/ لِ/ من واژههای خونسرد و بمبباران را باید با کمی کشش خواند تا مصراعهای آنها به اندازة هفتهجا کشش یابد.
9. تأثیرپذیری اشعار هجایی لاهوتی از شعرهای هجایی کُردی 9. 1. کثرت استعمال اوزان ده، هشت و هفتهجایی اشارات کلی استادان و پژوهشگران دربارة منشأ اشعار هجایی لاهوتی- که عمدتا این مسئله را حل نمیکرد- سبب شد که با مقایسه و تطبیق اشعار هجایی او با نمونههای ادبیات کردی که او میراثبر آن بوده و احتمالا در فضای غربت احساسات نوستالژیک مضاعفی هم نسبت به آنها حاصل کرده است، میزان تأثیرپذیری او از این اوزان بررسی شود. با کمی دقت میتوان متوجه شد که بیشترین استفادة لاهوتی از اوزان هجایی در سه وزن ده، هشت و هفت هجایی بوده است؛ یعنی همان اوزان رایج و پرکاربرد در شعر کردی هجایی. دو وزن نُه و یازده هجایی تنها سه بار به کار رفتهاند (دوبار نُه هجایی و یک بار یازده هجایی) آنهم در ترکیب با اوزان رایج ده، هشت، و هفتهجایی. باید توجه داشت که همة اوزان شعر هجایی برای سرایندگان و اقوامی که سرودن شعر به وزن هجایی در بین آنها رایج است موزون نیست. بلکه «شمار هجاها و شیوة چینش آنها بنا بر سلیقه و ذوق اقوامِ مختلف تفاوت دارد؛ برای مثال، وزن شعر فرانسوی یا ایتالیایی یا اسپانیایی برای کُردزبانها موزون نیست؛ هرچند که شعرِ این زبانها هم هجایی است» (نظری تاویرانی، 1390: 20). همچنانکه در وزن عروضی نیز باز این موضوع صحت دارد و بعضی از اوزان عروضِ عربی برای ایرانیانی که به وزن فارسی عادت دارند، موزون نیست. برای لاهوتی نیز به احتمال زیاد فقط اوزان هجایی مورد استفاده در زبان کردی موزون بوده است؛ یعنی اوزان ده، هشت، هفت یا شش هجایی. بسامد بالای استفاده از این اوزان نیز میتواند دلیلی بر اثبات این ادعا باشد. اوزان نُه و یازده هجایی (که تنها سه بار به کار برده شدهاند) را نیز باید کوششی برای گریز از وزنهای متداول دانست، تا با کم و زیاد کردن اوزان هجایی او هم «نابغة دوران خویش» شود؛ چنانکه هجاییسرایی او را نیز باید کوششی در جهت تغییر اوزان عروضی دانست. او که در زمینة سرایش شعر کردی نیز تجاربی داشته است، از رهگذر پیوند آن تجربه با زبان فارسی از امکانات وزن شعر کردی استفاده کرده است. 9. 2. داشتن تجربة سرودن شعر هجایی کردی تا جاییکه نگارندگان این مقاله تحقیق کردهاند، دو شعر از لاهوتی به زبان کردی و وزن دههجاییف یعنی به شیوة اشعار کلاسیک کردی نقل شده و در دست است. یکی در جلد سوم کتاب حدیقه سلطانی (سلطانی، 1379: 68) است که نامهای دوستانه میباشد و لاهوتی آن را خطاب به شخصی با نام «سلیمانخان امینی زنگنه موسی نارنجی» سروده است و دیگری (سلطانی، 2006: 260) با موضوع وطن و خطاب به همزبانان کُردش گفته است. این اشعار ظاهراً تنها سرودههای دردست کردی از لاهوتی است. اما با توجه به پختگی کلام و استواری لفظ میتوان نتیجه گرفت که این اشعار تجربههای اول لاهوتی در زمینة شعر هجایی کردی نیست و به احتمال زیاد نمونههای دیگری نیز در این زمینه داشته است. غرض از تطویل کلام آن است که لاهوتی شعر هجایی کردی نیز میسروده و همین نکته در هجاییسرایی او به زبان فارسی بیتأثیر نبوده است و اینک ابیاتی از اشعار هجایی مذکور: نوتق و کلامهن کلام و سخن است ئفتخار شهخس نوتق و کلامهن... [آری] افتخار هرکس به کلام و سخن است پهیخهمبهر ک تاج لهولاکش بهردهن پیامبر که تاج لولاک را از آن خود کرد وه کلام اسبات نهبووهت کهردهن... با کلام و سخن، پیامبری خود را اثبات کرد (اشاره به قرآن که سخن و کلام است) هاوار هامسهران ههم دیوانه بیم فریاد ای همرهان باز من شیفته و دیوانه شدهام دیوانۀ کلام ئی فهرزانه بیم شیفتة کلام و سخن این فرزانه شدهام له نوو چوی توتی نوتقم خامووش بی دوباره نطق همچون طوطی من خاموش شد شهکهر فشانی ویم فرامووش بی... [و در برابر اشعار او] شکرفشانی خود را از یاد بردهام ئیب نیهن ک بی بیاوان نشین عیبی بر او نیست که در صحرا و بیابان مسکن گزیده است نه فهخر بلمهکان وه منهل مهکین زیرا فخر به مکان نیست، بلکه به شخصی است که در آن مکان مسکن گزیده است ژهو بوونه سارا کهردن وه یانه به این خاطر صحرا را خانة خود کرده است تا بزانوون گهنج ها وه ویرانه تا [مردم] بدانند که جای گنج در صحرا و ویرانههاست لاهوتی بهس که دورئهفشانیه ای لاهوتی بس است این در افشانی مهدهو مهنقبهت سلیمانیه و مدح و منقبت سلیمانی علاوه بر این موارد، عوامل دیگری نیز در ایجاد توجه لاهوتی به شعر کردی و بهره بردن از وزن آن بیتأثیر نبوده است. 9. 3 . ارادت به سید صالح ماهیدشتی (حیرانعلی شاه)، شاعر و عارف کُرد سید صالح «متولد سال هزار و دویست و پنجاه قمری در ماهیدشت کرمانشاه [است] ... اشعار دلنشینی به کردی و فارسی از او به یادگار مانده است، بهویژه اشعار کردی او را بدون اینکه گویندهاش را بشناسند، زمزمه میکنند و حظ روحانی میبرند» (یوسفی، بیتا: 215). «لاهوتی به سید صالح حیرانعلیشاه سر سپرده بود و خودش را از پیروان و دلباختگان پاکباز او میشمرده و به این پایگاه بلند بسی مینازیده است» (لاهوتی، 1358: سی و یک). لاهوتی در اشعارش بسیار از «حیران» نام میبرد:
چنانکه پیشتر هم اشاره شد، سید صالح از شاعران توانای کرد بوده است و اشعار کردی او که در مجموعهای به نام کنزالعرفان چاپ شده است (ر.ک: میرمحمدصالح: 1386) به وزن دههجایی است. ارادت زیاد لاهوتی به حیرانعلیشاه و به تبع آن اشعار هجایی او در هجاییسرایی لاهوتی بیتأثیر نبوده است. 9. 4. گرایش به «آیین یاری» آیین یاری یکی از ادیان قدیمی ایرانی است که در این اواخر مشهور به اهلحق شده است. بیشترین تراکم جمعیتی پیروان این آیین در استان کرمانشاه است. کتاب مقدس این دین «کلام سرانجام» نام دارد و به زبان کردی است. این کتاب که بخش مهمی از ادبیات کلاسیک کردی را تشکیل میدهد، به صورت نظم است و در اوزان ده و هشت هجایی سروده شده است. بشیری ـ گردآورندة دیوان لاهوتی ـ در مقدمة دیوان مینویسد: «لاهوتی از دراویش علیاللهی (اهلحق) بوده است» (لاهوتی، 1358: سی). شفیعی نیز اگرچه معتقد است که لاهوتی در پایان عمر به بیدینی و الحاد میرسد، اهلحق بودن او را میپذیرد و در این باره مینویسد: «زندگی روحی لاهوتی از افراطیترین شکل اعتقاد به «لاهوت» یعنی عقاید غُلات اهلحق و نوع نگاه عرفانی ایشان ـ که از پیچیدهترین اشکال رؤیت عرفانیِ جهان است ـ آغاز میشود و بر طبق اسناد موجود به الحاد و atheism مطلق میرسد» (شفیعی کدکنی، 1390: 421). لاهوتی خود نیز در یکی از غزلهایش میگوید:
علیاللهی در اینجا اشاره به همین آیین یاری دارد که برخی به اشتباه یا شاید به قصد تخریب آن را بدین نام خواندهاند «یارسان در این 1400 سالی که از ظهور اسلام میگذرد، مشترکات چندی نیز با مسلمانان پیدا کردهاند؛ مثلاً برای حضرت علی و خانوادهاش احترامی در حد بزرگان خود قائلاند؛ تاجایی که حتی بعضیها اشتباهاً آنها را علیاللهی گفتهاند. «ریشة این احترام علاوه بر شخصیت و عدالت حضرت علی، برمیگردد به اینکه یارسان و شیعیان، قرنهای متوالی همرزم یکدیگر علیه حکام عباسی و عثمانی مبارزه کردهاند» (نظری جلالوند،1392: 6). در سفرنامة هانری بایندر (مربوط به زمان ناصرالدینشاه) نیز از یارسان به نام علیاللهی نام برده شده است: «کُردان ایالت کرمانشاه مردمی آرام و خوشبرخوردند، آنها به فرقة علیاللهی تعلق دارند که باگذشتترین فرقههای مذهبی است» (بایندر، 1370: 403 ). اگر این موضوع را صحیح بدانیم، یعنی بپذیریم که لاهوتی پیرو آیین یاری بوده است، پس در اینصورت به احتمال زیاد با «کلام سرانجام» ــ یعنی کتاب دینی این آیین ــ نیز آشنا بوده و آن را مطالعه میکرده است. بنابراین، اشعار هجایی کلام سرانجام میتوانسته است الهامبخش لاهوتی در سرودن اشعار هجایی فارسی باشد. گفتنی است که لاهوتی مدتی را نیز در بین پیروان آیین یاری در ایلهای «سنجابی» و «قلخانی» زندگی کرده است؛ وی در حول و حوش جنگ جهانی اول که به علت فعالیتهای سیاسی در زندان بوده است، از زندان میگریزد و «چون ماندن در شهر کرمانشاه را زیانبخش میدیده است، به میان ایل «سنجابی» و «قلخانی» رفته و در پیکارهای میهنی با آنان انباز شده است» (لاهوتی، 1358: هشتاد و دو). «لاهوتی نزدیک سه سال در میان ایلات بهویژه ایل سنجابی به سر میبرده[است]» (همان: هشتاد و چهار). بنا بر آنچه گفته شد، انتساب هجاییسرایی لاهوتی به تأثیرپذیری او از اوزان شعر فرانسوی و روسی و ترکی درست نمینماید. کسانی هم که چنین ادعایی را مطرح نمودهاند، هیچ دلیلی برای اثبات مدعای خود نیاوردهاند و بیش از همه سخنشان تکرار حرف یکدیگر، آنهم بدون ارائة مدرک بوده است. حال جای این پرسش است که اگر کسی خود به زبان کردی و وزن هجایی شعر گفته و در همة اشعار هجایی فارسیاش نیز از اوزان رایج کردی (چه به صورت ترکیبی و چه غیرترکیبی) استفاده کرده باشد، آیا نباید او را متأثر از وزن شعر کردی بدانیم؟ و چه ضرورتی دارد که به جای نیاکانش، وی را وامدار شاعران بیگانة فرانسوی و روس و ترک بدانیم؟! ضمناً مدرکی نیز دال بر احاطة لاهوتی به وزن زبانهای روسی و فرانسوی و ترکی و یا سرودن شعر به این زبانها وجود ندارد؛ زیرا ـ چنانکه پیشتر هم اشاره شد ـ همة اوزان هجایی برای همة مردمی که دارای شعر هجایی هستند، موزون نیست و به نظر میرسد لاهوتی هم برای جبران خلأ وزنی سه قطعه شعری که در وزنهایی غیر از اوزان شعر کردی سروده، آن را با اوزان متداول کردی ترکیب کرده است تا از این رهگذر به گونهای نوآوری دست یابد. نتیجه وزن هجایی در اشعار فارسی پیش و پس از اسلام مورد استفاده قرار گرفته است. اما بسامد استفاده از این وزن در شعر فارسی پس از اسلام بهحداقل میرسد؛ چنانکه وزن هجایی برای کسانی که با وزن کمی خو گرفتهاند غیرموزون تلقی میشود. اما شعر هجایی در زبان کردی که قدیمترین اسناد آن به قرن چهار و پنج هجری برمیگردد تا امروز نیز کاربرد دارد. ابوالقاسم لاهوتی که از شعرای تأثیرگذار معاصر است به خاطر نوآوریهایش در وزن، از پیشگامان شعر نو فارسی محسوب میشود. یکی از زمینههای نوآوری لاهوتی استفاده از وزن هجایی است. او 28 شعر فارسی به وزن هجایی دارد 75 درصد آنها به اوزان ده، هشت و هفت هجایی است، یعنی همان اوزان متداول در شعر کردی؛ مابقی اشعار هم به صورت ترکیبی با همین اوزان، سروده شده است. داشتن تجربۀ سرایش شعر هجایی کردی، ارادت به سید صالح ماهیدشتی شاعر توانای کُرد و گرایش به آیین یاری هم در هجاییسرایی او به زبان فارسی بیتأثیر نبوده است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که ابوالقاسم لاهوتی اشعار هجایی خود را متأثر از شعرهای هجایی کردی سروده است. پی نوشتها 1- عبارت از اخوان ثالث است (اخوان، 1357: 167). | |||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,895 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 840 |