
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,710 |
تعداد مقالات | 14,020 |
تعداد مشاهده مقاله | 33,926,721 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,573,725 |
مقایسه اثربخشی سه روش یادگیری مشارکتی بر مهارت های اجتماعی دانشآموزان دختر پایه دوم راهنمایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 11، شماره 1 - شماره پیاپی 23، فروردین 1395، صفحه 105-124 اصل مقاله (819.42 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nea.2016.21060 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویا عباسی اصل* 1؛ اسماعیل سعدی پور2؛ حسن اسدزاده2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکترای روان شناسی تربیتی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی سه روش یادگیری مشارکتی (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان- جیگساو- باهمآموختن) بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر پایه دوم راهنمایی منطقه سه تبریز انجام پذیرفته است.گروه نمونه شامل 97 نفر دانشآموز از چهار کلاس است که از راه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. از این چهار کلاس به صورت تصادفی سه کلاس بهعنوان گروههای آزمایشی و یک کلاس به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شدهاند و سپس در طی هشت جلسه در هر یک از گروههای آزمایشی یکی از روشهای یادگیری مشارکتی مذکور اجرا شده و گروه گواه روند متداول تدریس را دنبال کرده است. برای گردآوری دادهها از مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون در دو مرحلهی قبل و بعد از جلسات و برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون توکی استفاده شده است. براساس یافتههای پژوهش، در مقایسه اثربخشی این سه روش بر مهارتهای اجتماعی، تفاوت میانگینهای بهدستآمده بین گروههای آزمایشی معنادار نیستند؛ ولی در مقایسه میانگین نمرههای گروههای آزمایشی با گروه گواه، تفاوت میانگینهای گروههای آزمایشی الف (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان) و ب (جیگساو) با گروه گواه، بهترتیب در سطوح (01/0P<) و(05/0P<) معنادارند. این در حالی است که تفاوت میانگینهای گروههای آزمایشی ج (باهمآموختن) و گواه در هیچیک از این سطوح معنادار نیست. بهعبارت دیگر، نتایج گویای تفاوت این سه روش در تأثیرگذاری بر مهارتهای اجتماعی هستند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یادگیری مشارکتی؛ گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان؛ جیگساو؛ باهم آموختن؛ مهارتهای اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه بدون تردید، یکی از اهداف و وظایف آموزش و پرورش، آمادهکردن دانشآموزان برای پذیرفتن و درک تحولات علمی دنیای آینده است. با وجود این، مهمترین هدف آن، شکوفاکردن کامل شخصیت دانشآموزان و پرورش ارزشهای متعالی است (کدیور، 1390: 65). برآوردن این نیاز که چندان آسان نیست، مستلزم گسترش آموزش و پرورش و بهکارگیری شیوههایی است که بر یافتههای علمی، عقلی و اصولی مبتنی باشد تا افراد متخصصِ موردنیاز جامعه را تربیت کند. آینده هر جامعهای به کیفیت و کارآیی آموزش و پرورش آن جامعه بستگی دارد و بازدهی نظام آموزش و پرورش هر کشور به شناخت عوامل مؤثر در کیفیت تدریس و استفاده از شیوههای نوین تدریس وابسته است (فروغی و گلمحمدی، 1379). یکی از روشهایی که با توجه به مطالعات و بررسیهای انجام شده، اثربخشی خود را در تکامل همهجانبه فراگیران نشان داده، روش یادگیری مشارکتی است (نصرآبادی و نوروزی ،1383). یادگیری مشارکتی یکی از رویکردهای نوین یاددهی و یادگیری است که در برخی نظامهای آموزشی دنیا بهعنوان جایگزینی برای پایاندادن به حاکمیت روشهای سنتی شناخته شده است. در این روش، دانشآموزان بهصورت گروهی در انجام وظایف مشترک کار میکنند و از این راه، کار خود را اثربخش میکنند. گروهها معمولاً 2 یا 5 نفره هستند و از رفتارهای اجتماعی و مشارکتی برای اجرای وظایف مشترک یا فعالیتهای یادگیری استفاده میکنند، فراگیران بهطور مثبت بههم وابستهاند و علاوه بر جنبه اجتماعی بهطور انفرادی مسؤول یا پاسخگوی کار خود هستند (میلیس[1]،1996؛ نقل از: نصرآبادی و نوروزی،1383). دانشآموزانی که در کلاسهای با چنان سازمانی در گروههای دونفره یا گروههای با اعضای بیشتر کار میکنند، نسبت به دانشآموزان با روش بررسی فردی و معمول از چیرگی بیشتری بر مطالب درسی برخوردارند. همچنین، مسؤولیت مشترک و تعامل، احساسات مثبتتری نسبت به تکالیف و افراد دیگر ایجاد میکند، روابط بهتر بین گروهی بهوجود میآورد، و به تصویر بهتری از خویشتن برای دانشآموزان با پیشرفت تحصیلی ضعیف منجر میشود (جویس[2] و همکاران، 2004، ترجمه بهرنگی، 1391، 276). امروزه پژوهشگران در اقصی نقاط جهان در حال بررسی و مطالعه کاربردهای عملی اصول یادگیری مشارکتی هستند و بسیاری از روشهای یادگیری مشارکتی در یک یا چند مطالعه مقایسهای/ تجربی ارزیابی شدهاند. موفقترین روشها که از مطالعات ارزیابی سربلند بیرون آمدهاند، عبارتند از: یادگیری گروهی دانشآموزان[3] (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان[4]- رقابت و مسابقه تیمی[5]- یادگیری انفرادی با یاریگرفتن از تیم[6]- قرائت و نگارش تلفیقی مشارکتی[7])، تقسیم موضوع به رابرت اسلاوین در سال 1991 با جمعبندی پیرامون تأثیر شیوههای مختلف یادگیری مشارکتی بر روابط میان فردی یا بینگروهی دانشآموزان، گزارش نمود که اکثر پژوهشهای انجام شده در این زمینه گویای تأثیر مثبت روشهای مختلف یادگیری مشارکتی بر روابط میان گروهی داشتهاند. هارمان[12] براساس پژوهشهای که در سال 2002 در ایالت تگزاس آمریکا در سه مدرسه پسرانه انجام شد، اعلام کرد که استفاده از الگوی جیگساو در کلاسهای پایه سوم و چهارم و پنجم مدارس بهگونهای معنادار سبب ایجاد حس صمیمیت و همکاری بیشتر در میان کودکان شده و از رفتارهای خشونتبار آنها کاسته است (نقل از: بهرنگی و آقایاری، 1383). فرر[13] (2004) در نتایج پژوهشی با هدف بهبود درک مهارتهای اجتماعی از راه یادگیری مشارکتی به موفقیت چشمگیر روش یادگیری مشارکتی در افزایش درک و توسعه مهارتهای اجتماعی دانشآموزان اشاره کرده است. کلیمووین و ستاتکوچین[14] در یافتههای پژوهش خود در سال 2006 اذعان میدارند که نه تنها یادگیری مشارکتی در زمینه بهبود مهارتهای اجتماعی بسیار موفق است؛ بلکه تأثیر بسیار مهمتری که دارد، این است که دانشآموزان و یا دانشجویان را برای زندگی در یک دنیای واقعی آماده میکند. از نظر آنها حتی در دنیای کاملاً رقابتی امروز نمیتوان چیزی شبیه عدم مشارکت و همکاری را تصور کرد. وایگانجو[15] در همان سال در مطالعهای، تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی و بهکارگیری مهارتهای اجتماعی را بررسی کرد و نتایج پژوهش گویای تأثیرات مثبت یادگیری مشارکتی در افزایش پیشرفت تحصیلی و کسب مهارتهای اجتماعی بوده است. آرتوت[16] (2009) در نتایج پژوهش خود با عنوان «بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت ریاضی کودکان پیش دبستانی» اشاره میکند که کودکان با استفاده از یادگیری مشارکتی علاوه بر پیشرفت قابل توجه در این درس، در مهارتهای اجتماعی نیز پیشرفت چشمگیری داشتهاند. نتایج پژوهش لواسانی و همکاران (2011) نیز گویای تأثیرگذاری مثبت روش یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی بوده است. آسوده[17] و همکاران (2012) در بررسی تأثیر رویکرد دانشآموز محور بر پیشرفت تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان، از یادگیری مشارکتی بهعنوان یک رویکرد دانشآموز محور استفاده کرده، نتیجه گرفتند که یادگیری مشارکتی پذیرش اجتماعی، اعتماد بهنفس و تواناییهای ذهنی دانشآموزان را افزایش میدهد. همچنین، پاواتانا[18] و همکاران (2014) در پژوهشی به بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی (الگوی گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان) در رشد مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی درس ریاضیات پرداختند و نتایج پژوهش گویای تأثیر مثبت یادگیری مشارکتی در دو حیطۀ موردنظر بود. در ایران نیز پژوهشهای مختلفی در زمینه تأثیر یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی انجام پذیرفته است. سلطانی(1385؛ الگوی گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان)، درویش منجی (1386)، کرامتی (1386)، آقایاری و همکاران (1387)، فهامی و عزتی (1388؛ الگوی پژوهش گروهی)، خوشرو (1388)، افضلی (1389)، سرمستی (1389)، جهانگیری زنجانی (1390)، حسینی نصب و سلطانی (1390)، کیانپور (1391)، غفاری و کاظمپور (1391؛ الگوی پژوهش گروهی) و شکاری (1391؛ الگوی باهمآموختن) هرکدام در پژوهشهای جداگانهای تأثیر یادگیری مشارکتی را بر رشد مهارتهای اجتماعی بررسی کردهاند و نتایج تمامی پژوهشها گویای تأثیر درخورتوجه این روش بر رشد مهارتهای اجتماعی بوده است؛ اما نکته قابل ذکر در اینجا، این است که در اکثر پژوهشهای انجام شده، تأثیر یادگیری مشارکتی بر روی این مؤلفه بهطور کلی بررسی شده و الگوهای ویژه یادگیری مشارکتی در این پژوهشها مشخص نشده است. لذا این پژوهش برآن است تا ضمن بررسی تأثیر سه الگوی ویژه یادگیری مشارکتی (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهم آموختن) بر مهارتهای اجتماعی، اثربخشی این سه روش را نیز بر روی این مؤلفه مقایسه و بررسی کند. در این پژوهش، این سؤال مهم است که آیا هریک از الگوهای ویژه گروههای مبتنی بر همکاری در حقیقت به یک میزان این توانایی را که به مهارتهای اجتماعی بهتر منجر شود، به وجود میآورند؟ لذا فرضیههای پژوهش به شرح زیر هستند: 1. پس از اجرای روش گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان در گروه آزمایشی الف، میزان مهارتهای اجتماعی دانشآموزان در این گروه بهگونهای معنادار از گروه گواه بیشتر است. 2. پس از اجرای روش جیگساو در گروه آزمایشی ب، میزان مهارتهای اجتماعی دانشآموزان در این گروه بهگونهای معنادار از گروه گواه بیشتر است. 3. پس از اجرای روش باهمآموختن در گروه آزمایشی ج، میزان مهارتهای اجتماعی دانشآموزان در این گروه بهگونهای معنادار از گروه گواه بیشتر است. 4. بین میزان اثربخشی روشهای گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهمآموختن بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تفاوت وجود دارد.
روش پژوهش حاضر از نوع سه گروه آزمایشی با یک گروه گواه و با پیشآزمون و پسآزمون است. به علت ممکننبودن جایگزینی تصادفی و همتاسازی دانشآموزان در کلاسها این طرح از زمره طرحهای نیمهآزمایشی بهشمار میآید. جامعه آماری را کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم راهنمایی منطقه 3 تبریز که در سال تحصیلی 91- 90 در مدارس دولتی به تحصیل اشتغال داشتند، تشکیل میدهند و نمونه انتخابی مشتمل بر 97 نفر دانشآموز در چهار کلاس جداگانه است که از این چهارکلاس، سه کلاس بهعنوان گروههای آزمایشی و یک کلاس بهعنوان گروه گواه در نظرگرفته شدهاند. کلاس الف: روش گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان (STAD) شامل 24 نفر دانشآموز؛ کلاس ب: روش جیگساو (JIGSAW) شامل 25 نفر دانشآموز؛ کلاس ج: روش باهمآموختن (LT) شامل 25 نفر دانشآموز؛ کلاس د: گروه گواه شامل 23 نفر دانشآموز. گروه نمونه از طریق نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده است؛ به این صورت که از میان بیست و سه مدرسه راهنمایی دخترانه دولتی منطقه 3 تبریز، چهار مدرسه و از میان کلاسهای پایه دوم هر مدرسه، یک کلاس بهتصادف بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون[19]: برای سنجش مهارتهای اجتماعی دانشآموزان در این پژوهش از مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون، که ماتسون و همکاران در سال 1983 برای سنجش مهارتهای اجتماعی افراد 4 تا 18 ساله تدوین کردهاند، استفاده میشود. فرم اولیه این مقیاس دارای 62 عبارت است که توسط یوسفی و خیر (1381) تحلیل عاملی شده و به 56 عبارت کاهش یافته است. برای بررسی پایایی این مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شده، که مقدار ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف بهدست آمده برای کل مقیاس یکسان و برابر 86/0 بوده است. پژوهشها نشان دادهاند که مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون از ثبات روانسنجی، پایایی بالای بازآزمایی و روایی افتراقی قابل قبولی برخوردار است(ماتسون و الندیک[20]،1988؛ ماتسون و همکاران، 1983،1990؛ نقل از: یوسفی و خیر،1381). برای پاسخگویی به این مقیاس، آزمودنی باید هر عبارت را بخواند و سپس پاسخ خود را براساس یک شاخص 5 درجهای از نوع مقیاس لیکرت با دامنهای از نمره 1 (هرگز) تا 5(همیشه) مشخص نماید. برای این مقیاس، 5 مقیاس فرعی در قالب پنج عامل جداگانه به شرح زیر تعریف شده است: عامل اول: شامل مهارتهای اجتماعی مناسب است. عامل دوم: شامل رفتارهای غیراجتماعی است. عامل سوم: شامل میزان پرخاشگری و رفتارهای تکانشی است. عامل چهارم: شامل میزان برتریطلبی و اطمینان زیاد به خود داشتن است. عامل پنجم: شامل میزان رابطه با همسالان است. علاوه بر نمرههایی که پاسخگو در هر کدام از عوامل یاد شده بهدست میآورد، جمع نمرههای 56 عبارت موجود در مقیاس نیز یک نمره کلی از مهارتهای اجتماعی آزمودنی بهدست میدهد. شایان ذکر است که در جمع نمرهها به منفی یا مثبت بودن عبارات باید توجه شود. نمونه سؤال: 1. من دیگران را تهدید میکنم و مثل آدمهای قلدر با آنها رفتار میکنم. الف. همیشه ب. بیشتر اوقات ج. گاهی اوقات د. بندرت ه. هرگز در نمونه حاضر نمرهگذاری به صورت گزینه الف. همیشه (1) و گزینه ه. هرگز (5) انجام میشود.
شیوه اجرا: پس از نمونهگیری، تعیین گروه گواه و گروههای آزمایشی مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون بهعنوان پیشآزمون روی تمامی گروهها اجرا و نمره دانشآموزان در این مقیاس ثبت شد. سپس در طی هشت جلسه گروه گواه (کلاس د) براساس برنامه قبلی تدریس و یادگیری کار خود را دنبال کرده؛ ولی گروههای آزمایشی(کلاس الف، ب، ج) هرکدام در معرض یکی از متغیرهای آزمایشی که در این پژوهش سه روش یادگیری مشارکتی (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهم آموختن) هستند، قرار گرفتند. پیش از شروع بهکارِ گروههای آزمایشی، برای معلمان و دانشآموزان در مورد روش یادگیری مشارکتی انتخاب شده برای اجرا در کلاس آنها، شیوه اجرای آن، نحوه گروهبندی دانشآموزان و سازماندهی مطالب، نقش معلم، نحوه ارزشیابی و نیز نحوه پاداشدهی به کار تیمی موفق یک جلسه کوتاه آموزشی برگزار شد. برای جلوگیری از اتلاف وقت آموزشی یک جزوه مفصلتر برای مطالعه در همین باب در اختیار معلمان و دانشآموزان قرار گرفت. به علت عدم آشنایی دقیق معلمان با روشهای انتخاب شده برای اجرا، جداول مربوط به گروهبندی دانشآموزان و نمرهگذاری و نیز طرح درسهای کمکی برای زمانبندی لازم در اجرای هر روش، توسط خود محقق تهیه و در اختیار معلمان قرار داده شد. - گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان (STAD):در این گروهها دانشآموزان از لحاظ جنسیت، نژاد، زمینههای خانوادگی و فرهنگی و تجربیات قبلی متفاوتند. معلم ابتدا درس را ارائه میکند. سپس دانشآموزان درگروهها به بررسی و مطالعه پیرامون موضوع میپردازند و در پایان دانشآموزان در آزمونهای انفرادی شرکت میکنند. آنگاه نمرههای آزمون دانشآموزان با میانگین نمرههای گذشته آنها مقایسه و نمره نهایی براساس پیشرفت نسبت به عملکردهای گذشته آنها تعیین میشود. سرانجام نمرههای فوق جمعبندی شده، نمره نهایی گروه را تشکیل میدهد.گروههایی که تا سطح معیارهای پیشرفت تعیینشده ارتقا یابند، به دریافت پاداش یا گواهینامه و غیره نایل میشوند. همه فرایند فوق، از زمان ارائه درس توسط معلم تا کارهای گروهی و شرکت در آزمون، معمولاً در سه تا پنج جلسه درس انجام میشود (اسلاوین،1991، ترجمه فقیهی،1371). کلاس الف با 24 دانشآموز برای اجرای این روش انتخاب شد. دانشآموزان ابتدا براساس نمرههای پایانی ترم قبل به سه دسته دانشآموزان قوی (نمرههای بالای 17)، دانشآموزان متوسط (نمرههای 17- 12) و دانشآموزان ضعیف (نمرههای پایینتر از 12) تقسیم و سپس براساس تقسیمبندی اولیه به 4 گروه 6 نفری تقسیم شدند. روند یادگیری و آموزش، در روش گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان از شروع تا پایان دوره، سه تا چهار جلسه را به خود اختصاص میدهد. در این پژوهش هرجلسه آزمایشی شامل یک جلسه کامل آموزشی (90 دقیقه) درس تعلیمات اجتماعی بوده است. پس ما 8 جلسه 90 دقیقهای و به عبارتی، دو دوره چهار جلسهای داشتیم. در هر دوره چهار جلسهای، از دو طرح درس متفاوت استفاده میشد (طرح درسها بهترتیب شماره در پیوستها آورده شدهاند). زمان اصلی در سه جلسه اول هر دوره، به تدریس و کار تیمی اختصاص داشت و در این جلسات از طرح درس شماره 1 استفاده میشد. جلسه چهارم در هر دوره مختص برگزاری آزمون و نمرهگذاری و تعیین گروههای برنده بود؛ بنابراین، از طرح درس شماره 2 در این جلسه استفاده شده است. به علت محدودیت زمانی کلاسها معلم برای تصحیح برگهها و نمرهگذاری از سرگروههایی که توسط اعضای هر گروه انتخاب شده بودهاند، کمک گرفته است. پس از تصحیح برگههای آزمون و تعیین نمرههای دانشآموزان، برای تعیین گروههای برنده از جدول مخصوصی استفاده میشد که در پیوست بههمراه دادههای مورد نیاز برای تکمیل آن آورده شده است. براساس درخواست دانشآموزان و توافق معلم، افزایش یک نمره به نمره مستمر (میانگین نمرههای دانشآموزان در طول یک ترم تحصیلی) هر عضو در گروههای برنده، به عنوان پاداش کار تیمی تعیین شد. روند ذکر شده در طی جلسههای پنجم تا هشتم نیز به همین صورت ادامه یافته است؛ با این تفاوت که در جلسه هشتم به جای میانگین نمرههای آزمونهای قبلی، از نمرههای دانشآموزان در آزمون جلسه چهارم برای نمره D استفاده شده است (رک. پیوست شمارۀ 5 ). - جیگساو یا تقسیم موضوع به بخشهای مختلف (JIGSAW):در این روش دانشآموزان برای کار روی موضوع درسی که به بخشهای مختلف تقسیم شده است، تیمهای شش نفره تشکیل میدهند. هر یک از اعضا به مطالعه بخش ویژه خود میپردازد. سپس اعضای تیمهای مختلف که بخشهای مشترک را مطالعه کردهاند،بهمنظور بحث و بررسی پیرامون مطالب مذکور، یک گروه تخصصی تشکیل میدهند. پس از آن، هر یک به تیم خود باز میگردند و بهمنظور آموزش بخش خود به اعضای دیگر تیم در نوبت قرار میگیرند (اسلاوین، 1991، ترجمه فقیهی، 1371). کلاس ب با 25 نفر دانشآموز برای اجرای این روش انتخاب شد. تقسیمبندی اولیه دانشآموزان (قوی، متوسط و ضعیف) به همان شیوه که در روش گروههای پیشرفت تیمی ذکر کردیم، انجام شده و براساس آن دانشآموزان به پنج گروه 5 نفری تقسیم شدهاند. چارچوب کلی روش جیگساو همانند روش قبلی است؛ با این تفاوت که در این روش معلم اغلب بهعنوان راهنما ایفای نقش میکند. بنابراین، زمان اصلی کلاس بین کار تیمی در گروههای مشارکتی و گروههای متخصص تقسیم میشود. طرح درس شماره 3 به همین منظور تهیه شده است. به غیر از تفاوتی که ذکر شد بقیه مراحل این روش به همان شیوهای که در روش قبل اعمال شده، انجام شده است. - باهم آموختن (LT): در این روش دانشآموزان در گروههای ناهمگن 4 تا 5 نفره، مشغول انجام تکالیف خود میشوند. نتایج کار گروهی روی یک برگه منعکس میشود و مبنای دریافت نمره یا پاداش گروهی، همینکار مشترک است. دیوید و راجرز جانسون معتقدند که فعالیتهای درون گروهی مشترک و تشکیل جلسههای مباحثه منظم درباره چگونگی بهتر انجام دادن یک کار گروهی، محور اصلی موفقیت در این روشِ یادگیری مشارکتی است (اسلاوین، 1991، ترجمه فقیهی، 1371). کلاس ج با 25 نفر دانشآموز برای اجرای این روش انتخاب و پس از تعیین دانشآموزان قوی، متوسط و ضعیف پنج گروه 5 نفری در کلاس تشکیل شد. کتاب تعلیمات اجتماعی سال دوم راهنمایی بر مشارکت دانشآموزان در یادگیری مفاهیم اساسی و کسب توانایی برای بهکارگیری آنها بسیار تأکید داشته، آن را به مثابه یک اصل در یادگیری مورد توجه قرار میدهد. بههمین منظور، فعالیتهای متنوعی در این کتاب گنجانده شده است. در ضمن هر درس، دو فعالیت با عناوین مختلف مانند «بحث و گفت وگو کنید»، «نمونه بیاورید»، «دلیل بیاورید» و ... آمده است. انجام دادن این فعالیتها با نظارت و هدایت معلم و مشارکت دانشآموزان میسر میشود. در پایان هر درس نیز فعالیتهایی با عنوان فعالیتهای خارج از کلاس درنظرگرفته شده است که به صورت گروهی باید انجام شوند. این فعالیتها نوعی فرصت یادگیری هستند و مشارکت دانشآموزان در انجام دادن آنها موجب یادگیری عمیقتر میشود. ما در اجرای روش باهمآموختن از فعالیتهایی که ذکر شد، استفاده کردهایم. دانشآموزانبخشی از وقت کلاس را به انجامِ گروهی یکی از فعالیتهای ضمن درسی میگذراندند و نتایج روی برگهای منعکس و به معلم تحویل داده میشد. معلم بهطور اتفاقی از برخی گروهها میخواست تا نتیجه کارِ خود را ارائه دهند. دانشآموزان در همین گروههای پنج نفری فعالیتهای خارج از کلاس خود را نیز انجام میدادند و نتایج کار به معلم تحویل داده میشد. در پایان هر جلسه گروههایی که شانس ارائه فعالیتهای ضمن درسی را نداشته بودند، فعالیتهای خارج از کلاس خود را در کلاس ارائه میدادند. معلم در استفاده از پرسشهای چالش برانگیز درباره هر درس بهعنوان تکالیف، آزاد بوده است. شیوه پاداشدهی در این روش با روشهای پیشین متفاوت بود. معلم معیارهایی برای فعالیتهای مختلف درنظرمیگرفت و گروههایی که این معیارها را رعایت میکردند، در هر فعالیت یک مثبت (+) دریافت و هر چهار مثبت برای یک گروه، مساوی با افزایش یک نمره بر نمره مستمر دانشآموزان هر گروه بوده است. به علت تعدد فعالیتها این نحوه پاداشدهی انتخاب شد تا میان تمامی گروههای آزمایشی در میزان پاداش کسب شده تعادل برقرار شود. توجه داشته باشیم که در هیچیک از گروههای آزمایشی، حالت رقابتی برای کسب پاداش وجود نداشت (چنانچه تمام گروهها به حدّ نصاب کسب پاداش رسیده باشند، پاداش دریافت خواهند کرد و برعکس). پس از طی جلسات آزمایشی در سه کلاس الف، ب، ج برای بار دوم مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون بهعنوان پسآزمون در تمامی کلاسها (الف، ب، ج، د) اجرا و نمره آنها در این مقیاس ثبت شد.
یافتهها برای بررسی فرضیههای پژوهش، ابتدا میانگین نمرههای مربوط به مهارتهای اجتماعی در چهار گروه براساس مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون قبل از اعمال متغیرهای مستقل مقایسه شد تا از همسان بودن این مهارتها در چهار گروه اطمینان حاصل شود.
جدول 1. تحلیل واریانس برای نمرههای پیشآزمون دانشآموزان در مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون در چهار گروه
نتایج جدول 1 بیانگر این است که بین میانگین نمرههای دانشآموزان چهار گروه در میزان مهارتهای اجتماعی براساس مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون قبل از اجرای روشهای یادگیری مشارکتی تفاوت معناداری وجود ندارد. بهعبارت دیگر، میزان مهارتهای اجتماعی در چهار گروه تقریباً به یک اندازه است. به منظور بررسی تأثیر روشهای یادگیری مشارکتی و انجام آزمون تحلیل واریانس تفاوت نمرههای پسآزمون امرههای پیشآزمون محاسبه شد و مابین میانگینهای بهدست آمده عملیات مربوط صورت گرفت.
جدول 2. تحلیل واریانس برای تفاضل نمرههای پسآزمون از پیشآزمون دانشآموزان در مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون در چهار گروه
نتایج جدول 2 بیانگر این است که پس از اجرای روشهای یادگیری مشارکتی بین میانگین نمرههای دانشآموزان چهار گروه در میزان مهارتهای اجتماعی براساس مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون تفاوت معنادای وجود دارد (01/0P<). برای تعیین اینکه معنادار بودن تفاوت بین میانگینها به نفعکدام گروه است، از آزمون توکی استفاده شد، که نتایج در جدول 3 نشان داده شده است.
جدول 3. خلاصه نتایج آزمون توکی بهمنظور مقایسه تفاوت میانگینهای بهدست آمده از تفاضل نمرههای پسآزمون از پیشآزمون مهارتهای اجتماعی در چهار گروه
** ضرایب در سطح 01/0 معنیدار هستند. * ضرایب در سطح 05/0 معنیدار هستند.
همانطورکه در جدول 3 مشاهده میشود، تفاوت میانگینهای گروه آزمایشی الف و گروه گواه و تفاوت میانگینهای گروه آزمایشی ب و گروه گواه بهترتیب در سطوح(01/0P<) و(05/0P<) معنادار هستند. نیز تفاوت میانگینهای گروه آزمایشی ج با گروه گواه در هیچیک از این سطوح معنادار نیست. بهعبارت دیگر، پس از اجرای سه روش یادگیری مشارکتی در گروههای آزمایشی الف، ب و ج، میانگین مهارتهای اجتماعی در گروههای آزمایشی الف و ب بهطور معناداری بیشتر از میانگین گروه گواه است؛ اما میان میانگینهای گروه آزمایشی ج با گروه گواه تفاوت معناداری وجود ندارد؛ بدین صورت فرضیههای اول و دوم پژوهش تأیید میشوند و فرضیه سوم پژوهش رد میشود. در مورد فرضیه چهارم پژوهش، براساس نتایج بهدست آمده، هیچیک از تفاوت میانگینهایِ مابین گروههای آزمایشی معنادار نیستند؛ اما در مقایسه گروههای آزمایشی با گروه گواه تفاوت میانگینهای گروههای آزمایشی الف و ب با گروه گواه، بهترتیب در سطوح (01/0P<) و(05/0P<) معنادار هستند و این در حالی است که تفاوت میانگینهای گروههای آزمایشی ج و گواه در هیچیک از این سطوح معنادار نیست. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بین میزان اثربخشی روشهای گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهمآموختن بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تفاوت وجود دارد و فرضیه چهارم پژوهش بدین صورت تأیید میشود.
بحث و نتیجهگیری در پژوهش حاضر اثربخشی سه روش یادگیری مشارکتی (گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهمآموختن) بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر پایه دوم راهنمایی مقایسه و بررسی شد و نتایج زیر بهدست آمد. براساس یافتهها، فرضیههای اول و دوم پژوهش مبنی بر تأثیرگذاری مثبت دو روش یادگیری مشارکتی گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان و جیگساو بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تأیید شدند. بهنظر میرسد همیاری در یادگیری مشارکتی زمینه مناسبی را برای رشد مهارتهای اجتماعی و همدلی با دیگران فراهم میسازد و رفتار مخلّ نظم را تا حدود زیادی کاهش و نیز احساس مثبت دانشآموزان را نسبت به یکدیگر و نسبت به خود افزایش میدهد و مسؤولیت فرد را در قبال یادگیری بیشتر میکند. همچنین، احساس همدردی دانشآموزان نسبت به دیگران را افزایش داده، تنشهای میان گروهی و رفتار پرخاشگرانه و ضدّ اجتماعی را کاهش میدهد و تأثیر قابل ملاحظهای بر کیفیت قضاوت اخلاقی آنان دارد (جویس و همکاران، 2004، ترجمه بهرنگی،1391). اسلاوین (1991)، پاواتانا و همکاران (2014) و سلطانی(1385) در پژوهشهایشان مبنی بر تأثیرگذاری مثبت روش گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان بر مهارتهای اجتماعی و هارمان (2002) در پژوهشهای خود مبنی بر تأثیرگذاری مثبت روش جیگساو بر مهارتهای اجتماعی به نتایج مشابهی دست یافتهاند. همچنین، نتیجه پژوهش حاضر با نتایج پژوهشهایی که تأثیر یادگیری مشارکتی را بدون ذکر الگوی خاصی از یادگیری مشارکتی بر روی مهارتهای اجتماعی بررسی کردهاند، همسویی دارد. پژوهشهایی که توسط محققانی، چون: فرر (2004)، وایگانجو (2006)، کلیمووین و ستاتکوچین (2006)، آرتوت (2009)، لواسانی و همکاران (2011)، آسوده و همکاران (2012)، درویش منجی (1386)، کرامتی (1386)، آقایاری و همکاران (1387)، خوشرو (1388)، افضلی (1389)، سرمستی(1389)، جهانگیری زنجانی (1390)، حسینی نصب و سلطانی (1390)، کیانپور (1391) انجام شدهاند و تمامی این پژوهشها از تأثیر مثبت یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی خبر میدهند. براساس یافتهها، فرضیه سوم پژوهش مبنی بر تأثیرگذاری مثبت روش باهمآموختن بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تأیید نشد. شایان ذکر است که تنها با قراردادن دانشآموزان در گروهها و یاد دادن مهارتهای اجتماعی شرایط کافی برای استفاده از آنها مهیا نمیشود. لذا معلم باید شرایط را بهگونهای فراهم کند که دانشآموزان انگیزه کافی برای استفاده از مهارتهای اجتماعی پیدا کنند. برای هماهنگ کردن کوششها و بهدست آوردن اهداف مشترک، دانشآموزان باید، شناخت و اعتماد بههمدیگر را یاد بگیرند و بهطور صحیح و بدون ابهام با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؛ بهعبارت دیگر، یکدیگر را بپذیرند و از یکدیگر حمایت کنند و تضادها را بهطور ساختاری حل نمایند. در گروههای کوچک مهارتها رابطه اساسی بین افراد را شکل میدهند و اگر افراد خلاقانه باهم کار کنند، فشارها و محدودیتها کماثر میشوند. لذا دانشآموزان باید در مهارتهای بین افراد در گروههای کوچک تسلط یابند و وقتی که گروههای یادگیری در یک برنامه بلندمدت کار کنند و یا در فعالیتهای پیچیده از آنها استفاده نمایند، در این صورت مهارتهای بین افراد و اعضای گروههای کوچک پیشرفت میکند و کار اعضا بسیار مؤثر میشود (جانسون و جانسون،1987؛ نقل از: نصرآبادی و نوروزی، 1383). همچنین، اجرای درست روشهای یادگیری مشارکتی شامل الزاماتی (هماهنگی بین اعضا، زمان و ...) است که برای دستیابی به نتایج بهینه باید همواره مورد نظر باشند (کریمی و همکاران، 1393). نتیجه پژوهش حاضر با نتایج پژوهش شکاری (1391) و نیز پژوهشهایی که تأثیر یادگیری مشارکتی را بدون ذکر الگویی خاص بر روی مهارتهای اجتماعی بررسی کردهاند، مغایرت دارد. در مورد فرضیه چهارم پژوهش براساس یافتهها بین میزان اثربخشی روشهای گروههای «پیشرفت تیمی دانشآموزان، جیگساو و باهمآموختن» بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان تفاوت وجود دارد و فرضیه چهارم پژوهش بدین صورت تأیید شد. در واقع، گروه آزمایشی «الف» با بیشترین افزایش میانگین در پسآزمون مهارتهای اجتماعی و با معناداری تفاوت میانگین در سطح 01/0 از گروه گواه، روش گروههای پیشرفت تیمی دانشآموزان را به عنوان مؤثرترین روش بر مهارتهای اجتماعی دانشآموزان معرفی میکند و گروه آزمایشی «ب» با معنیداری تفاوت میانگین در سطح 05/0 از گروه گواه روش جیگساو را در رتبه بعدی قرار میدهد و روش باهمآموختن با وجود افزایش میانگین درخورتوجه در پسآزمون مهارتهای اجتماعی در مقایسه با گروه گواه، به علت عدم تأثیرگذاری معنادار بر مهارتهای اجتماعی نسبت به دو روش دیگر یادگیری مشارکتی، روش ضعیفتری شناخته میشود. بنابراین، براساس یافتههای پژوهش حاضر اثربخشی این سه روش در مهارتهای اجتماعی به یک میزان نیست؛ چه بسا معلمی با هدف بهبود مهارتهای اجتماعی در دانشآموزان کلاسش، کار خود برای استفاده از روشهای یادگیری مشارکتی را با روش باهمآموختن آغاز کند و با مشاهده عدم تأثیرگذاری مثبت آن از استفاده دوباره روشهای یادگیری مشارکتی مأیوس شود. یک معلم بدون شناخت روشهای مختلف تدریس و تأثیرات آنها، هرگز قادر به انتخاب صحیح نخواهد بود. این وظیفه ما محققان است تا او را در شناخت درست از روشهای تدریس یاری دهیم. بدین ترتیب، او خواهد توانست با بررسی شیوهها، روشی را انتخاب کند که با اهداف و محتوای درس موردنظر او بیشترین هماهنگی را داشته باشد و در امر تدریس، مؤثر و در پرورش انسانهای کارآمد، مفید واقع شود.
[1]- Millis [2]- Joyce [3]- student team learning [4]- student teams – achievement divisions [5]- teams – games - tournament [6]- team assisted individualization [7]- cooperative integrated reading and composition [8]- jigsaw [9]- learning together [10]- group investingation [11]- Slavin [12]- Harman [13]- Ferrer [14]- Klimoviene & Statkeviciene [15]- Waiganjo [16]- Artut [17]- Asoodeh [18]- Pawattana [19]- Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters (MESSY) [20]- Ollendick | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسلاوین، رابرت. (1991). جمعبندی تحقیقات انجام شده پیرامون یادگیری مشارکتی. ترجمه فاطمه فقیهی قزوینی. (1371). فصلنامه تعلیم و تربیت، پیاپی 30، 129-114. افضلی، لیلا. (1389). تأثیر یادگیری مشارکتی بر رفتار اجتماعی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان اول ابتدائی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. آقایاری، فریدون؛ کدیور، پروین و محمد میرزاخانی. (1387). بررسی تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر عزت نفس، مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی. فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، پیاپی 10، 166-145. بهرنگی، محمدرضا و طیبه آقایاری. (1383). تحول ناشی از تدریس مشارکتی جیگساو در وضعیت سنتی تدریس دانشآموزان پایه پنجم. فصلنامه نوآوریهای آموزشی، پیاپی 10، 53-35. بروس، جویس؛ ویل، مارشا و امیلی کالهون. (2004). الگوهای تدریس 2004. ترجمه محمدرضا بهرنگی. (1391). تهران: نشر کمال تربیت. جهانگیری زنجانی، نسیم. (1390). بررسی تأثیر یادگیری همیاری در مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر پایه دوم ابتدائی شهرستان گرگان در سال تحصیلی 90-89. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز. حسینی نسب، داوود و اکبر سلطانی. (1390). تأثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان. اندیشههای نوین تربیتی، پیاپی 7، 29-9. خوشرو، محمود. (1388). بررسی اثربخشی روش یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی، خودپنداره تحصیلی و عملکرد در درس ریاضی دانشآموزان پسر پایه سوم راهنمایی شهر داراب. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد مرودشت. خیر، محمد و فریده یوسفی. (1381). بررسی پایایی و روایی مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون و مقایسه عملکرد دختران و پسران دبیرستانی در این مقیاس. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، 21 (2)، 158-147. درویش منجی، علی. (1387). تأثیر آموزش یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان پایه دوم راهنمایی شهرستان گرگان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی سرمستی، ژیلا. (1389). تأثیر روشهای تدریس مشارکتی و سنتی درس هدیههای آسمانی بر پیشرفت تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان پایه چهارم دوره ابتدائی شهر تبریز. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز. سلطانی، اکبر. (1385). تأثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان اول راهنمایی در درس علوم تجربی شهر هشترود. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز. شکاری، عباس. (1391). تأثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان. فصلنامۀ راهبردهای آموزش، 5 (1)، 37- 31. غفاری، خلیل و اسماعیل کاظمپور. (1391). تأثیر روش یادگیری مشارکتی در رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان. فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، 6 (1)، 106- 87. فروغی ابری، احمدعلی و شهین گلمحمدی شورکی. (1379). تأثیر روش حل مسأله بر پیشرفت ریاضی (1) دانشآموزان نظام جدید متوسطه. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 1 (3)، 18-9 . فهامی، ریحانه و محسن عزتی. (1388). بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی (تفحص گروهی) بر رشد مؤلفههای مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر پایه پنجم ابتدائی ناحیه 5 شهر اصفهان. فصلنامه رهیافتی در مدیریت آموزشی، 2 (4)، 76-63. کدیور، پروین. (1390). روانشناسی تربیتی (چاپ سیزدهم). تهران: سمت. کرامتی، محمدرضا. (1386). تأثیر یادگیری مشارکتی بر رشد مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی ریاضی. مجله روانشناسی و علوم تربیتی، 37 (1)، 55-39. کریمی، فاطمه؛ نیلی، محمدرضا؛ میرشاه جعفری، ابراهیم و عاطفه شرفی.(1393). بررسی مهمترین الزامات روش تدریس مشارکتی از دیدگاه استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان. رویکردهای نوین آموزشی، پیاپی 0، 106-89. کیانپور، راحله. (1391). بررسی تأثیر روش یادگیری مشارکتی در رشد مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و پژوهشها زنجان. نصرآبادی، حسنعلی و رضا نوروزی.(1383). یادگیری مشارکتی، وابستگی مثبت و تعاملات تقویت کننده. دانش و پژوهش در علوم تربیتی، 1 (2)، 102-87 . Artut, P. D. (2009). Experimental evaluation of the effects of cooperative learning on kindergarten children’s mathematics ability. International Journal of Educational Research, 48, 370-380. Asoodeh, M. H., Asoodeh, M. B., & Zarepour, M. (2012). The impact of student- centered learning on academic achievement and social skills. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 46, 560-564. Dollman, L., Morgan, C., Russell, W., & Watts, J. (2007). Improving social skills through the use of cooperative learning. Unpublished master thesis, Chicago; Illinois, Saint Xavier University. Ferrer, L. M. (2004). Developing understanding and social skills through cooperative learning. Journal of Science and Mathematics Education in Southeast Asia, 2, 45-61. Hanze, M., & Berger, R. (2007). Cooperative learning, motivational effects, and student characteristics: An experimental study comparing cooperative learning and direct instruction in 12th grade physics classes. Learning and Instruction, 17, 29-41. Klimoviene, G., & Statkeviciene, S. (2006). Using cooperative learning to develop language competence and social skills. Studies about Languages, 8, 77-83. Lavasani, M., Afzali, L., Borhanzadeh, Shahrzad., Afzali, F., & Davoodi, M. (2011). The effect of cooperative learning on the social skills of first grade elementary school girls. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 15, 1802-1805. Pawattana, A., Prasarnpanich, S., & Attanawong, R. (2014). Enhancing primary school students’ social skills using cooperative learning in mathematics, Procedia-Social and Behavioral Sciences, 112, 656-661. Waiganjo, M. M. (2006). Effects of cooperative learning approach on academic achievement in agriculture and acquisition of social skills by secondary school students in bahati division. Unpublished master thesis. Kenya, Egerton University. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 11,188 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,621 |