
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,724 |
تعداد مقالات | 14,101 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,260,850 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,710,787 |
The Role of Image Schemas in Conceptualizing Moral Attributesof Surah s Mosabbahat | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Linguistic Research in the Holy Quran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقالات آماده انتشار، اصلاح شده برای چاپ، انتشار آنلاین از تاریخ 20 اردیبهشت 1404 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: Research Article | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2025.142072.1968 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Roghaye Habib pour godarzi1؛ Mohammad mahdi Shahmoradi fereidoni* 2؛ Mohammad Sharifi3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1M.A. in Qur’an and Hadith Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2Associate professor, Department of Quran and Hadith Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3Associate professor, Department of Quran and Hadith Sciences, Yazd University, Yazd, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Through Image schema, communication is established between our physical experiences and more complex cognitive domains such as language. Image schemas are among the most important mechanisms for receiving the hidden concepts of the Qur’an and a tool for analyzing its meanings. Moral concepts include values and avoiding undesirable behavior. In this study, using the descriptive-analytical method and library information collection, moral attributes in Surahs Mosabbahat were examined using the image schema mechanism to clarify the effect and application of various image schemas on the audience, and to answer these questions, how are material and visual experiences explained in the conceptualization of the verses of moral attributes in Surahs Mosabbahat? And image schemas, in what concepts of moral attributes are raised in Surahs Mosabbahat? The results showed that the attributes of stinginess, humility, keeping one's promise, debauchery, abandoning stinginess, shame, pride, insulting parents, honesty, altruism, justice, mockery, envy, and cruelty are depicted with image schemas in Surahs Mosabbahat. In the conceptualization of the attributes of pride and arrogance, three schemes of container, path, and force are used together. In the conceptualization of the attribute of depravity, two schemes of path and force are used, and for the attributes of humility, avarice, and faithfulness, two schemes of path and container are used together. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Cognitive linguistics؛ Image schema؛ Moral attributes؛ Surahs Mosabbahat | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زبان ابزاری برای سازماندهی، پردازش و انتقال اطلاعات در زبانشناسی شناختی است و برای تحلیل مفهومی و تجربی مقولههای زبانی، زبانشناسی شناختی اهمیتی ویژه دارد. این رویکرد (سازماندهی، پردازش و انتقال اطلاعات)که در سه دهۀ اخیر در زبانشناسی مورد توجه فزاینده قرار گرفته است، زبان را نمودی از ساخت تصوری ذهن میداند. زبانشناسی شناختی بر این نکته تأکید دارد که هر تعبیری بر مفهومسازی خاصی مبتنی شده است؛ بنابراین، میتوان از یک موقعیت تعبیرهای زبانی گوناگونی را ارائه داد. هرچند این تعبیرها یک موقعیت را نشان میدهند، تفاوتهایی مهم میان آنها وجود دارند؛ بنابراین، اصل مفهومسازی به تفاوتهای عمیق موجود میان تعبیرهای گوناگون از یک موقعیت اشاره دارد (قائمینیا، 1390ش، ص29) «زبانشناسی شناختی»[1] مکتبی پیشرفته در زمینۀ تفکر زبانی است که در اوایل دهۀ 1970 ظهور یافت. (دستلان، 1393ش، ص16) زبانشناسی شناختی رویکردی معنابنیاد است و مجموعهای از نظریهها را شامل میشود که استعارۀ مفهومی و طرحوارۀ تصویری[2] از مهمترین آنها هستند (Lakoff, 1993, p. 202). نخستین بار اصطلاح طرحوارۀ تصویری به طور همزمان در دو کتاب بدن در ذهن[3] اثر مارک جانسون[4] و زنها، آتش و اشیای خطرناک[5] اثر جورج لیکاف[6] در سال 1987 میلادی مطرح شد (Jonson, 1987). از دیدگاه آنها، حرکات بدنی انسان و ارتباط حسیشان با دنیای اطراف متضمن پیروی از مدلهای تکرارشونده است که طرحوارۀ تصویری نامیده میشود (قائمینیا، 1390ش، ص56). علوم شناختی سعی دارد تـا با تبیین رابطۀ میان شناخت انسان و پدیدههای پیرامونش، نحوۀ تعامل با این پدیدهها و دستیابی به درکی بهتر از آنها را با استفاده از رویکردی تجربهمحور ارائه کند (لیکاف و جانسون، 1394، ص۹). همچنین، نخستین بار لیکاف و جانسون این پرسش را مطرح کردند که پیچیدگی نظام مفهومی ما از کجا ناشی میشود. پاسخ آنها به این پرسش این بود که پیچیدگی نظام مفهومی نتیجۀ ارتباط ویژگیهای جسمی ما و انواع مفاهیمی است که میتوانیم بسازیم؛ زیرا نظام مفهومی ما چیزی نیست که معمولاً نسبت به آن هوشیار باشیم. بیشتر اموری که در زندگی روزمره انجام میدهیم، کمابیش به صورت خودکار و بر اساس الگوهای ذهنی شکلگرفته از تجربیات گذشته انجام میشوند (لیکاف و جانسون، ۱394، ص10). در کاربرد اصطلاح طرحوارههای تصویری، بر مبنای ظاهر این عبارت، کلمۀ تصویری بیشتر به دریافت بصری و عینی محدود میشود؛ ولی در زبانشناسی شناختی، این مفهوم کاربردی وسیعتر دارد و همۀ تجربیات دریافتی ـ حسی مانند نظام حسی شنیداری، بویایی، دیداری و ... را شامل میشود که گاهی به آن تجربۀ حسی هم گفته میشود (روشن و اردبیلی، 1391ش، ص84)؛ بنابراین، این طرحوارهها برخاسته از تجربههای حسی و مراحل ابتدایی رشد انسان شکل میگیرند؛ زیرا کودک انسان با جهانی از روابط بین پدیدههای اطراف خود روبهروست و قادر به تجسم فرایندهای زبانی با ارتباط متقابل فیزیکی ـ اجتماعی است (توکلنیا و حسومی، 1395ش، ص51). طرحوارههای تصویری به سه نوع «حجمی»[7] که به پدیدههای مادی حجم میدهد و آنها را قابل تصور میکند؛ «حرکتی»[8] که به پدیدهها، مانند جانداران قابلیت حرکت میدهد و «قدرتی»[9] که پدیدهها را دارای قدرت تفکر، تکلم و جز آن میپندارد، تقسیم شده است که هر کدام به نوعی به پدیدههای مختلف روح و معنا میبخشد (محمدی و جمشیدی، 1399ش، ص68). طرحوارههای تصویری از جملۀ مهمترین سازوکارها برای دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری برای تحلیل معانی آن هستند (سلیمی و علی نتاج، 1396ش، ص58) و به انسانها برای ساخت تصویرهایی متفاوت در ذهن به منظور فهم آیات کمک میکنند تا بر اساس آن تصویرها، آموزههای الهی را در زندگی به کار گیرند و به سعادت نهایی که هدف خلقت است، دست یابند (محمدی و جمشیدی، 1399ش، صص68-69). یکی از عوامل مهم برخورداری از سعادت دنیا و آخرت داشتن اخلاق نیکو و دوری از صفات ناپسند اخلاقی است (مصباح یزدی، 1382ش، ص28). مفاهیم اخلاقی مجموعهای مشتمل بر ارزشها و در بردارندۀ دستورهایی برای اتصاف به خویهای نیک و انجامدادن اعمال پسندیده و دوریگزیدن از خویها و کردارهای ناپسند هستند (جانیپور و لطفی، 1396ش، ص28). سور مسبحات همچون دیگر سورهها سرشار از مفاهیم ذهنی، پیچیده و مهم هستند که میتوان آنها را با بهرهمندی از انواع طرحوارههای تصویری درک کرد. گروهی از سورههای قرآن که با تسبیح شروع شدهاند سور مسبحات نام دارند (حجتی، 1368ش، ص115). راجع به سور مسبحات عدد 5، 7 و 9 گفته شده است. علامه طباطبایی شمار سور مسبحات را پنج سورۀ صف، حشر، حدید، تغابن و جمعه میداند که با فعل ماضی «سبّح» و مضارع «یُسبّح» آغاز شدهاند (طباطبایی، ۱۴17ق، ج19، ص144). سیوطی شمار این سور را هفت عدد میداند و میگوید تسبیح کلمهای است که خداوند آن را برای خود ترجیح داده است، با مصدر این واژه، سورۀ اسراء را شروع کرده؛ زیرا مصدر، اصل کلام است و با صیغۀ ماضی آن، سورههای حدید، حشر و صف را شروع کرده است، زیرا ماضی سابقترین در زمان است. پس سورههای جمعه و تغابن را با مضارع آغاز کرده و سپس سورۀ اعلی را با صیغۀ امر آن شروع کرده تا از همۀ جهات این کلمه را فراگرفته باشد (سیوطی، 1421ق، ج2، ص361). معرفت دو سورۀ فرقان و ملک که با تبارک آغاز شدهاند را نیز در شمار سور مسبحات قرار داده و مجموع این گروه را نه سوره به شمار آورده است (معرفت، ۱428ق، ج5، ص294). نزد اندیشمندان قرآنی مشهور این است که تعداد سور مسبحات هفت سوره است؛ سور اسراء، حشر، حدید، صف، جمعه، تغابن و اعلی (حجتی، 1368ش، ص115؛ مهدوی دامغانی، 1397ش، ص33؛ سیوطی، 1421ق، ج2، ص361). در این پژوهش، بنا بر نظر مشهور گذاشته شد و تعداد سور مسبحات هفت عدد در نظر گرفته شد. پژوهش حاضر بر آن است تا شیوۀ مفهومسازی آیاتی از سور مسبحات را بررسی کند که صفات اخلاقی را با سازوکار طرحوارههای تصویری بیان کردند، تا تأثیر و کاربرد انواع طرحوارههای تصویری بر مخاطب روشن شود. بر اساس آنچه بیان شد، این پژوهش در پی پاسخگویی به پرسشهای زیر است: 1- تجربیات مادی و تجسمی در مفهومسازی آیات صفات اخلاقی در سور مسبحات چگونه تبیین میشوند؟ 2- طرحوارههای تصویری در چه مفاهیمی از صفات اخلاقی سور مسبحات مطرح شدهاند؟ برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش، فرآیند پژوهش در چند گام به ترتیب زیر انجام شده است: در گام اول، آیات مرتبط با صفات اخلاقی از سور مسبحات استخراج و دستهبندی شدهاند. در گام دوم، آیات انتخابشده بر اساس نظریۀ جانسون از منظر زبانشناسی شناختی و بر اساس سه نوع طرحوارۀ حجمی، حرکتی و قدرتی تحلیل شدهاند. در گام سوم، نگاشتها و سازوکارهای مفهومیِ بهکاررفته در مفهومسازی صفات اخلاقی در این آیات مشخص و تبیین شدهاند. در نهایت، بر اساس تحلیلهای انجامشده، مشخص شده است چگونه تجربیات حسی و جسمانی در مفهومسازی صفات اخلاقی به کار رفتهاند و کاربرد انواع طرحوارههای تصویری در مفهومسازی این صفات به طور خلاصه تبیین شده است. تحلیل مفهومسازی صفات اخلاقی در این سور بر اساس طرحوارههای تصویری مبتنی بر بررسی سیاق آیات بوده است. در این راستا، علاوه بر رویکرد زبانشناسی شناختی، سیاق هر آیه نیز مورد توجه قرار گرفته است و پیوند بین بلاغت قرآن و طرحوارههای تصویری تبیین شده است تا نقش بلاغی و بیانی آیات نیز در مفهومسازی صفات اخلاقی روشن شود.
در ارتباط با طرحوارههای تصویری و اخلاق، به پژوهشهای زیر میتوان اشاره کرد: حائری یزدی (1384ش) در کتاب خود با عنوان آشنایی با اخلاق اسلامی از انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی مشهد، اساس ارزش اخلاقی، مفاهیم عام اخلاقی، قلمرو اخلاق اسلامی و راههای تربیتی در اخلاق اسلامی را بررسی کرده است. اعتصامی و آل رسول (1389ش) در مقالهشان با عنوان «سورهشناسی مسبحات»، بیان کردند برخی از سور قرآن دارای سرآغازی مشترک هستند، به گونهای که با همان نام شناخته میشوند. سور هفتگانۀ مسبحات از این جمله هستند. از جملۀ مضامین مشترک اصلی در این هفت سوره، تسبیح، اسماءالحسنی و رسالت را میتوان نام برد. از طرفی، آیات سور مسبحات گویای اصول پنجگانۀ دین هستند. این آیات با تکیه بر پنج اصل توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد، فروع دین را نیز معرفی و وظایف اخلاقی شخص را نسبت به خدا، خود، افراد جامعه و خانوادهاش بیان میکنند. علینتاج منصور (1396ش) در پایاننامۀ خود با عنوان «کارکرد طرحوارههای تصویری در گفتمان قرآنی (مطالعۀ موردی رذائل اخلاقی)، بیان میکند رذائلی همچون بخل، بهتان، ظلم، شک و تردید و دنیاطلبی در قلب طرحوارۀ حجمی به نمایش درآمدهاند. طرحوارۀ حرکتی ـ جهتی بالا نیز در مفهومسازی خشم بیان شده است و بر اساس طرحوارۀ قدرتی نیز ایمان، هدایت و کمال بشری در یک جادۀ بدون انحراف و مستقیم به تصویر درآمدهاند. راستگو و صالحی (1397ش) در مقالۀ خود با عنوان «بررسی طرحوارۀ تصویری قدرتی در گفتمان قرآنی با رویکرد زبانشناسیشناختی»، بیان کردند طرحوارۀ قدرتی همانند دیگر انواع طرحوارهها در راستای تحسین و تبیین ژرفتر معنا اتفاق میافتد. بر اساس طرحوارۀ قدرتی، مفاهیم انتزاعی کفر و نفاق و ذلت به مثابۀ سد و مانع و دارای قدرت به تصویر درآمدهاند. با توجه به پژوهشهای انجامشده، بررسی کارکرد طرحوارههای تصویری در مفهومسازی صفات اخلاقی سور مسبحات تا کنون انجام نشده است. در این مقاله بر آن شدیم تا با رویکرد زبانشناسی شناختی، مفاهیم انتزاعی در حوزۀ اخلاق سور مسبحات را بیان کنیم.
1-3- نظریۀ طرحوارۀ تصویری جانسون طرحوارۀ تصویری از محوریترین مطالعات معناشناسی شناختی است که میتواند به عنوان حوزههای مبدأ در نگاشتهای استعاری به کار آید. ادراکات جسمانی شدهی ما، که اساس طرحوارههای تصویری را تشکیل میدهند، عینی هستند. (Lakoff, 1993, p. 245). زبان، از طرحوارهها که نتیجۀ قابلیت درک از راه کالبدینگی هستند، در نمایانکردن ساختار مفهومی استفاده میکند (Talmy, 2000, p. 7). مهمترین طرحوارههای تصویری که جانسون معرفی میکند طرحوارۀ حرکتی، قدرتی و حجمی هستند که طرحوارههای سطح پایه را تشکیل میدهند (Johnson, 1987, p. 127). علاوه بر این سه سطح، وی طرحوارههایی دیگر مانند تعادلی، ربطی، چرخهای، کانونی، حاشیهای، دور ـ نزدیک، کل ـ جزء، تماس، ادغام و انفکاک را برای ملموسکردن مفاهیم انتزاعی پیشنهاد میکند (لیکاف و جانسون، 1394، صص48-52). در این پژوهش، بررسی طرحوارههای سه سطح پایه در سور مسبحات انجام شده است. شناخت انواع طرحوارهها بر اساس تجربههای اجتماعی، فرهنگی و حسی ـ ادراکی انسان، شیوهای خلاق در انتقال مفاهیم قرآنی است. 3-1-1- طرحوارۀ حجمی طرحوارۀ حجمی، پنداری است که ظرفی را که درون و بیرون آن در قلمرو فضایی سهبُعدی است، به تصویر میکشد (Lakoff, 1987, p. 272)؛ بنابراین، انسان میتواند خویش را به عنوان مظروف ظرفهایی مانند صندلی، کلاس و اماکنی که دارای حجم هستند، در نظر بگیرد و این اماکن به نوعی به عنوان ظرف بپندارد و این تجربۀ فیزیکی را به مفهومهایی دیگر که از نظر ذاتی یا مفهومی حجم نمیپذیرند، گسترش دهد و به این ترتیب، طرحوارههایی مجرد از حجمهای فیزیکی در ذهن خود بسازد (محمدی و همکاران، 1391ش، ص147). برای مثال: «در همین حال خوش بمان» و «حسابی افتاد تو هچل». در این مثالها، با لحاظکردن حجم برای «حال خوش» و «دردسر»، درک این مفاهیم انتزاعی برای شنونده راحتتر میشود.
3-1-2- طرحوارۀ حرکتی انسان برای اشیایی که دارای حرکت نیستند، بر اساس تجربیاتی که از حرکت خود و مشاهدۀ سایر چیزها کسب میکند، طرحوارهای عینی از حرکت در ذهن میسازد و بدین ترتیب برای چیزهایی که این ویژگی را ندارند، این صفت را در نظر میگیرد. حرکت را مبدأ و مقصدی است و در این مسیر نقاطی مابین این دو نقطه وجود دارند (پاشایی و همکاران، 1400ش، ص33). برای مثال: «مسیر زندگیام تغییر کرد» و «به راهت برای رسیدن به موفقیت ادامه بده.» بر اساس این مثالها، برای بسیاری از پدیدهها مانند موفقیت و امثال آن، مسیری در نظر گرفته شده است که انسان در آن مسیر قرار میگیرد و حرکت میکند. 3-1-3- طرحوارۀ قدرتی در طرحوارۀ حرکتی بیان شد ساختهایی وجود دارند که گویی حرکتی را در مسیری نشان میدهند. انسان در سراسر زندگی خویش به طرزی عینی و قابل لمس با اتفاقاتی مواجه میشود و این رویدادها مانند مانعهای طبیعی، سد حرکت و پیشروی او میشوند. به این دلیل، در ذهن و اندیشۀ خویش در عالم انتزاع، موانعی را متصور میشود که سد راه او هستند؛ بنابراین، در جستوجوی راهحلهایی برای برطرفکردن این موانع میافتد که بدون قابلیت عینی هستند (ذاکری، 1396ش، ص30). انسان در برابر این موانع دارای موقعیتهایی مختلف است و قدرت خود را در رویارویی با این موانع میآزماید؛ به این ترتیب، نظامی در ذهن انسان به وجود میآید و موجب میشود تا او این ساختار را به حوادثی نسبت دهد که در واقع دارای آن نیستند (Johnson, 1987, p. 47). با توجه به شرایط گفتهشده، جانسون در مواجهه با چنین موانعی، سه حالت و سه طرحوارۀ تصویری را مطرح میکند. اولین گونۀ طرحوارۀ قدرتی این است که در مسیر حرکت سدی به وجود آید و ادامۀ حرکت مقدور نباشد. برای مثال: «برای ادامۀ تحصیل به بنبست خوردم.» دومین گونۀ طرحوارۀ قدرتی آن است که در مسیر حرکت سدی به وجود آید، اما بشود آن را شکست یا دور زد و به حرکت ادامه داد یا راهی دیگری انتخاب کرد که کاملاً راهی جدید است. برای مثال: «از سد کنکور گذشتم»، «اگر قبول نشدی بگو راه دیگری را نشانت بدهم»، «باید این مشکل را دور بزنی.» سومین نوع طرحوارۀ قدرتی این است که در مسیر حرکت سدی به وجود آید که انسان بتواند با قدرت خود آن را از سر راه بردارد و به مسیرش ادامه دهد. برای مثال: «برای اینکه به دکتری برسم همۀ مشکلات را کنار زدم.» (Ibid).
صفات اخلاقی در سور مسبحات شامل مجموعهای از ویژگیها و رفتارهایی هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در این سورهها به عنوان فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی مطرح شدهاند. ملاک انتخاب این صفات صریحبودن بیان آنها در سور مسبحات و قابلیت تحلیل آنها بر اساس نظریۀ طرحوارههای تصویری جانسون بوده است. سور مسبحات، شامل هفت سوره (اسراء، حشر، حدید، صف، جمعه، تغابن و اعلی)، حاوی مفاهیم اخلاقی گستردهای هستند که مخاطب را به سوی فضیلتهای اخلاقی سوق میدهند و از صفات ناپسند بازمیدارند. در این سورهها، صفات اخلاقیِ مثبت همچون تواضع و فروتنی (اسراء: 24، 107، 109؛ حدید: 16)، وفای به عهد (اسراء: 35)، صداقت (اسراء: 80)، انفاق (حدید: 11)، و عدل (حدید: 25) به عنوان ارزشهای اخلاقی مطرح شدهاند که قرآن کریم از مخاطبان خود میخواهد تا به آنها آراسته شوند. در مقابل، صفات منفی و ناپسندی نیز مانند کبر و غرور (اسراء: 37، 61، 83؛ تغابن: 6)، فسق و نافرمانی (اسراء: 5؛ حشر: 19)، بخل (اسراء: 29؛ حدید: 24)، ترک بخل (حشر: 9؛ تغابن: 16)، تمسخر (اسراء: 51)، اهانت به والدین (اسراء: 23)، حسد (حشر: 10)، لجاجت (حشر: 2)، ظلم (صف: 7؛ جمعه: 5)، و شرم بیجا (اسراء: 28) بیان شدهاند که به عنوان رفتارهایی مذموم و نامطلوب به آنها اشاره شده است. به طور خلاصه، تمرکز این پژوهش بر تحلیل همین صفات اخلاقی موجود در سور مسبحات است و تلاش دارد تا با بهرهگیری از نظریۀ طرحوارههای تصویری، چگونگی مفهومسازی و درک این صفات را برای مخاطب روشنتر کند.
قرآن برنامهای کامل برای هدایت انسان است و از جهات مختلف مسائل حوزۀ اخلاق را بیان کرده است. در این بین، از طرحوارۀ تصویری به عنوان یکی از نظریههای زبانشناسی شناختی در مفهوم سازی اخلاق چه در بُعد فضائل یا رذائل، بهره گرفته شده است. در اینجا، با برداشت از این الگو، مفهومسازیهای شکلیافته بیان شده است.
1-5- طرحوارۀ حرکتی - حجمی - قدرتی در مفهومسازی کبر و غرور «وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا» ﴿اسراء: ۳۷﴾ «روی زمین با تکبر راه مرو تو نمیتوانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد؟» خداوند در این آیه خطاب به انسان میفرماید در زمین با تکبر و غرور راه نرو، کبر و خود برتربینی سبب بدبختى انسان مىشود و سبب میشود مردم نسبت به انسان بدگمان شوند. قرآن به کسی که متکبرانه راه میرود با کنایه مىگوید تو نمىتوانى زمین را بشکافى و از نظر بلندى به بلندى کوه برسى (جعفری، 1376ش، ج6، ص295). «َمرَحًا» شدت شادی و گستردی آن است (راغب، 1412ق، ج1، ص764)؛ شدت شادیای که راهرفتن بهسان راهرفتن نباشد و دلالت دارد بر کبر و بزرگی (نووی، 1417ق، ج1، ص625). «مشی» انتقال از مکانی به مکان دیگر با اراده است (راغب، 1412ق، ج1، ص469). «وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا» راهرفتن بدون تکبر و خودپسندی و پرهیز از تکبر است. (هاشمی رفسنجانی، بیتا، ج14، ص357). از آنجا که حالت شادی زیاد است، برای مثال میگوییم از شادی پرید. خداوند در این آیه غرور را با راهرفتن با شادی زیاد بیان کرده است. طرحوارۀ حرکتی برای غرور تجسم یافته است. خداوند برای بیهودهبودن کبر آن را با نرسیدن طول قد انسان به طول قد کوه ترسیم کرده است؛ + اینکه انسان هر چقدر رشد داشته باشد، باز هم قدش به انتهای کوه نمیرسد. «بلغ» طرحوارۀ حرکتی را تداعی میکند و هدف از «وَلَنْ تَبْلُغَ» نرسیدن به قامت کوه است. مسیری برای کبر تصویر میشود که انتها ندارد. همچنین، خداوند در این آیه غرور را با حرف اضافۀ «فی» حجم بخشیده است؛ گویی زمین ظرفی است که راهرونده با غرور مظروف آن شده است. «وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ و َنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَئُوسًا» ﴿اسراء: ۸۳﴾ «هنگامی که به انسان نعمت میبخشیم (از حق) روی میگرداند و متکبرانه دور میشود و هنگامی که کمترین بدی به او میرسد (از همه چیز) مایوس میگردد.» «نَأَى» به معنی دوری است (فراهیدی، بیتا، ج8، ص392). «نَأى بِجانِبِهِ» حالت انسان را در دورى از خدا و قطع ارتباط با خدا در هنگام توجه خدا تجسم میکند؛ زمانی که خدا به او توجه مىکند ولی انسان روى خود را از درگاه او برمیگرداند (طباطبایی، 1390ق، ج13، ص185). مراد این است که کافران در هر حالتی از خود غافل میشوند. در حالت شادی مغرور و در مشکلات خوار میشوند. در زمان ناامیدی کافران از روی ناچاری رو به سوی خدا میآورند و از خدا کمک میطلبند، اما همین که مشکلات آنان برطرف شد، سرکشی میکنند و تغییر موضع میدهند (خرمدل، 1384ش، ج1، ص580). مفهوم انتزاعی کبر و غرور در اینجا با دورشدن از خدا تصویر شد که در آن طرحوارۀ حرکتی تجسم مییابد. «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا» ﴿اسراء: 61﴾ «به یاد آورید زمانی را که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که گفت آیا برای کسی سجده کنم که او را از خاک آفریدهای؟» در این آیه تکبر و خودبرتربینی شیطان مانع از تعبد و بندگیاش به درگاه خدا شد و شیطان نتوانست این مانع را کنار بزند و در نتیجه، پشت این مانع ماند. طرحوارۀ قدرتی ماندن پشت مانع تصویر شد. شیطان توان و نیروی دورزدن مانع نافرمانی را نداشت و تلاشی برای کنار و دورزدن آن انجام نداد (قدرتی نوع اول) «ذَلِکَ بِأَنَّهُ کَانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ یَهْدُونَنَا فَکَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» ﴿تغابن: 6﴾ «این [بدفرجامى] از آن روى بود که پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان مىآوردند و[لى] آنان [مى]گفتند آیا بشرى ما را هدایت مىکند پس کافر شدند و روى گردانیدند و خدا بىنیازى نمود و خدا بىنیاز ستوده است.» عذابى که در دنیا به آنان داده شد و چیزی که در آخرت به آنان خواهد رسید، به خاطر آن است که آنان پیامبران را که با دلایل و معجزات روشن آمدند و آنان را دعوت به حق کردند، تمسخر کردند و گفتند آیا بشری همانند ما، ما را هدایت میکند؟ به این ترتیب، پیامبران را انکار کردند و از خدا رویگردان شدند و کفر ورزیدند. خداوند نیازی به عبادت بندگان ندارد و بینیاز مطلق است (خسروانی، 1390ق، ج8، ص300). این آیه کبر و غرور کافران را به عنوان مانعی برای پذیرش ایمان معرفی میکند؛ به این معنا که کافران نتوانستند این موانع را کنار بزنند و ایمان بیاورند و کفر ورزیدند ( قدرتی نوع اول)
5-2- طرحوارۀ حرکتی ـ قدرتی در مفهومسازی فسق «مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیُخْزِیَ الْفَاسِقِین»َ ﴿اسراء: ۵﴾ «آنچه درخت خرما بریدید یا آنها را [دستنخورده] بر ریشههایشان بر جاى نهادید به فرمان خدا بود تا نافرمانان را خوار گرداند.» «فاسق» شامل کافر و مشرک است؛ زیرا فسق خروج از طاعت است و خزى عذاب و خفت و خواری است که بدانند عناد با خدا چه عواقب سویى دارد (طیب، 1369ش، ج12، ص470). خروج از طاعت و خوارشدن نوعی سقوط و جابهجایی به سمت پایین است. خواری حاصل از فسق با طرحوارۀ حرکتی نشان داده شده است. در این آیه، از آنجا که فسق مانع فرمانپذیری شد و مانع و سدی است که کافران نتوانستند آن را کنار بگذارند و موفق به اطاعت شوند، از طرحوارۀ قدرتی بهره گرفته شده است (قدرتی نوع اول). «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» ﴿حشر: 19﴾ «و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خود فراموشى کرد آنان همان نافرمانانند.» نافرمانی و فسق در این آیه به عنوان سد و مانعی برای به یاد خدا بودن معرفی میشود و فراموشی خدا نیز به عنوان مانعی برای به یاد خویشتن بودن. اگر انسان نتواند این مانع را کنار بزند، خود و خدا را فراموش میکند (قدرتی نوع اول).
5-3- طرحوارۀ حرکتی ـ حجمی در مفهومسازی تواضع و فروتنی «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا» ﴿اسراء: ۲۴﴾ «بالهای تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرارده.» تواضع و فروتنی یکی از صفات نیک اخلاقی است که همواره در قرآن به آن توصیه شده است. خداوند در این آیه تواضع و فروتنی را با طرحوارۀ تصویری حرکتی مجسم کرده است. بسیاری از مفاهیم ارزشی اخلاقی در قرآن با کمکگرفتن از جهات مکانی بالا/پایین، عقب/جلو و راست/چپ و ... کالبدینه میشوند. مراد از «وَاخْفِضْ جَنَاحَ الذُّلِّ» نیکی به پدر و مادر و نیکگفتن با آنان و نرمی و مهربانی با آنان است. پایین آوردن بال بیان خضوع و تذلل و در مقابل علو و عزت است؛ همانطور که پرنده اگر از پرواز خارج شود بال خود را پایین میآورد و سپس به سمت اوج پرواز میکند (شریف الرضی، 1406ق، ص200). «ذل» نرمی است (قرشی بنابی، 1412ق، ج3، ص21) که مفهومی انتزاعی است و با پایینآوردن بال عینیت یافته است. بال وسیلهای برای فراز و فرود است که بازبودن بال به معنای پرواز در بالا و بستن بال حاکی از پایینآمدن است. با توجه به استعارۀ مفهومی «قدرت بالاست» و «ضعف پایین است»، تصویرسازی از این مفاهیم انجام شده است. کسی که قدرت بیشتری دارد در بالا و کسی که ضعیفتر است در پایین قرار میگیرد؛ اما این قدرت در مقابل مقام بالاتر جنبۀ ضعف پیدا میکند. در اینجا، نهایت فروتنی و تواضع با تجربههای بشری ترسیم و از طرحوارۀ حرکتی بهره گرفته شده است. «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا» ﴿اسراء: ۱۰۷﴾ «بگو: چه شما ایمان بیاورید و چه نیاورید، آنها که پیش از این علم و دانش به آنان داده شده هنگامی که (این آیات) بر آنها خوانده میشود به خاک میافتند و سجده میکنند.» در این آیه خداوند بیان میکند به این قرآن ایمان بیاورید که اگر جن و انس با هم جمع میشدند تا مانند آن را بیاورند، نمیتوانستند. ایمان شما تأثیری بر آنچه نزد خداست ندارد. کسانی که به آیات قرآن معرفت یافتند، هنگامی که این قرآن بر آنان خوانده میشود، از احترام به زمین میافتند. به آن عزت میدهند و از آنجا که میدانند از جانب خداست، روی زمین بر چانهشان سجده میکنند (طبری، 1412ق، ج15، ص120) «اذقان» جمع «ذقن» به معنای چانه است (قرشی بنابی، 1412ق، ج2، ص14). این که فرموده است به چانههاى خود به سجده مىافتند به این دلیل است که نزدیکترین عضو سجدهکننده به زمین چانه است (قرشی بنابی، 1412ق، ج2، ص14؛ طبرسی، 1412ق، ج2، ص350). حرف «لام» براى اختصاص است؛ صورتها و چانههایشان را اختصاص به تواضع و سجده قرار داده بودند (طبرسی، 1412ق، ج2، ص350) در این آیه نهایت خشوع، تواضع و کرنش انسان در برابر خدا بعد از شنیدن و ایمان به معارف آن و همچنین عزتداشتنن قرآن در نزدشان، با سجده بر خاک ترسیم شده است. سجده حالتی است که انسان پیشانی خود را به خاک میساید و از بالا به پایین میافتد. طرحوارۀ حرکتی تصویر شده است که در آن حرکت از بالا به پایین مجسم میشود. «وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا» ﴿اسراء: ۱۰۹﴾ «آنها (بیاختیار) به زمین میافتند (و سجده میکنند) و اشک میریزند و هر زمان خشوعشان فزونتر میشود.» تکرار جملۀ مشابه آیۀ 107 سورۀ اسراء به این دلیل است که دو حالت مختلف را نشان میدهد: یکى به خاک افتادن در حال سجده و دیگرى در حال گریه. حقایق قرآن بر نرمى دل و فروتنى آنان مىافزاید (طبرسی، 1412ق، ج2، ص350). در این آیه نیز، همانند آیۀ 107 سورۀ اسراء، سجده نماد فروتنی است و با طرحوارۀ حرکتی از بالا به پایین، فروتنی و تواضع تصویر شده است. در این آیه برای خشوع و نرمی دل نیز «افزودن» استفاده شده است؛ گویی این ویژگیها مانند چیزی مادی هستند که میتوان آنها را از بیرون افزایش داد. مفهوم انتزاعی خشوع مشابه یک شیء مادی است که قابلیت افزایش دارد و از طریق طرحوارهای حجمی مفهومسازی شده است. «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» ﴿حدید: ۱۶﴾ «آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که قبلاً به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهای آنها قساوت پیدا کرد و بسیاری از آنها گنهکارند.» سبب نزول آیۀ 16 سورۀ حدید این است که منافقان به سلمان فارسی گفتند از تورات به ما خبر بده و در این آیه خدا فرموده است آیا زمان آن نیامده که افرادی که به زبان دین را قبول کردند قلوب آنان با یاد خدا فروتن و به خدا متوجه شود و مانند کسانی نباشند که پیش از این بر ایشان کتاب آسمانى آمد و روزگار طولانى بر آنها گذشت و قسیالقلب شده و بیشتر آنها فاسق شدند (بروجردى، 1366ش، ج7، ص64). خشوع حالت فروتنی است که با آمدن بدن انسان به سمت پایین همراه است. خشوع در برابر خدا و فروتنی قلب با طرحوارۀ حرکتی آمدن بدن به سمت پایین ترسیم شده است. در آیۀ 10 سورۀ اعلی نیز به این نکته اشاره شده است: «سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى» ﴿اعلی: ۱۰﴾ «و به زودی آنها که از خدا میترسند متذکر میشوند.»
5-4- طرحوارۀ حرکتی ـ حجمی در مفهومسازی بخل «وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُوراً» ﴿اسراء: ۲۹﴾ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.» «بخل» دریغکردن یا نگهداشتن چیزی است و بخیل کسی است که خسیس است و نگه میدارد (ابن فارس، 1399ق، ج5، ص320). بخل متضاد جود و بخشش است (راغب، 1412ق، ج1، ص109). در این آیه درک مفهوم بخل با تجربۀ مادی و قابل لمس یعنی دستان بسته به گردن نشان داده شده است، کنایه از تقصیر و کوتاهی است و مذموم است (شریف الرضی، 1406ق، ص200). در آیۀ 67 سورۀ فرقان نیز به آن اشاره شده است. میتوان گفت بخل امری انتزاعی است که خدا برای درک این امر و اجتناب از این صفت رذیله از امور حسی انسانی مانند دست را به گردن زنجیرکردن استفاده کرده است. بخل در قالب طرحوارۀ حجمی «بخل غل یا زنجیر است» مفهومسازی شده است. در این نگاشت، حوزۀ مقصد (بخل و خساست) با حوزۀ مبدأ (غل و زنجیر) متناظر است. بخل کالبدینه و ویژگی غل و زنجیر را یافته است. با به تصویر کشیده شدن بخل در قالب زنجیر، خدا حتی جنس بخل را با سخت و سنگین بودن آن توصیف کرده و به این ترتیب، اثرات زیانآور و مخرب آن را نشان داده است. صفت بخل به عنوان عامل سرزنش از سوی خدا و سوءتدبیر از سوی مردم معرفی شده است (قمی مشهدی، 1368ش، ج 7، ص395). همچنین، از طرحوارۀ مکانی بالا/پایین برای نشاندادن این امر استفاده شده است که چرا «قعود» یعنی نشستن، حرکت به سمت پایین را تداعی میکند. طرحواره حرکتی است. «الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» ﴿حدید: ۲۴﴾ «همانها که بخل میکنند و مردم را نیز دعوت به بخل مینمایند و هر کس (از این فرمان) رویگردان شود (به خدا زیانی نمیرساند) چرا که خداوند بینیاز و شایسته ستایش است.» این آیه بیان میکند مختال فخور کسانی هستند که معمولاً در مال خود بخل میورزند، پس حق خدا را با آن ادا نمیکنند و به فقیر و تهیدست و درمانده دلداری نمیدهند، بلکه درخواست میکنند دیگران به پول چنگ بزنند و به مردم نیکی نکنند و نسبت به داشتههایشان بخیل باشند؛ اما هر کس از انفاق و از فرمان و اطاعت خدا رویگردان شود، خداوند از او بینیاز است، بخیل فقط به نفس خودش ضرر میزند (زحیلی، 1411ق، ج37، ص328). در این آیه بخیلبودن به عنوان نافرمانی و عدم اطاعت از خدا معرفی شده که این مفهوم انتزاعی با رویگردانی که چرخش سر از یک سو به سوی دیگر را تداعی میکند، تصویر شده است.
5-5- طرحوارۀ حرکتی ـ حجمی در مفهومسازی وفای به عهد «وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا» ﴿اسراء: ۳۵﴾ «و به هنگامی که پیمانه میکنید حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.» «الْمُسْتَقِیمِ» که برای قسطاس آمده واژهای ست که برای راه استفاده میشود. خداوند با بهکارگیری این اصطلاح برای وفای به عهد آن را به مثابۀ راهی مستقیم ترسیم کرده است که انحراف و بیراهه ندارد. قسطاس با طرحوارۀ حرکتی مفهومسازی شده است. «کیل» یعنی پیمانه و فرق بین «کیل» و «وزن» این است که کیل برای تعیین مقدار شیء از نظر حجم است ولی وزن تعیین مقدار شیء از نظر سنگینی است (مصطفوی، 1368ش، ج10، ص169). احکامی که خداوند برای نظمبخشی به معاش مسلمین در نظر گرفته است، مبنایشان وفا در معاملات است، عدالت در قراردادها و هر چیزی که دو طرف معامله به آن تعهد کردند باید رعایت شود. اگر در دادوستدها خیانت رخ دهد، شامل کمفروشی یا غش در معاملات، اعتماد به یکدیگر در بین مردم از بین میرود و در نظام معاملات و قراردادها خلل ایجاد میشود. «قسطاس» به معنای ترازوست ولی در عرف عرب برای ترازوی بزرگ که آن را قپان میگویند استعمال میشود. (اشکوری، 1373، ج2، ص797). «وزِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ» تأکید بر وفای به عهد است. کلمۀ «قسطاس» از دو کلمۀ «قسط» به معناى عدل و «طاس» یعنی کفۀ ترازو تشکیل شده است و اشاره دارد به اینکه هر جنسی را که میفروشید تمامش را وزن کنید، آنگاه به خریدار تحویل دهید.« ذلِکَ خَیْر» مبنى بر حصر در انجام خرید و فروش است؛ به این معنا که جنسى که معامله شده است، از لحاظ وزن و سایر جهات که در قرارداد به آنها اشاره شده است، باید تمام و کمال مبادله شود و وگرنه تهعد و التزام به آن انجام نشده است (حسینی همدانی، 1404ق، ج10، صص60-61). پیمانه و ترازو هر دو برای سنجش و وزنکردن چیزهایی که دارای ابعاد و حجم هستند به کار میروند. خداوند در این آیه مفهوم انتزاعی وفای به عهد و درستی و راستی در معاملات را با دو کلمۀ فوق مغهوم سازی کرده است تا مخاطب آن را درک کند. برای وفای به عهد و درستی و راستی همانند شیء، حجم در نظر گرفته شده که قابل سنجش است. 5-6- کارکرد طرحوارۀ حرکتی در مفهومسازی شرم«وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُورًا» ﴿اسراء: 28﴾ در شأن نزول این آیه، مفسران بیان کردهاند گاهى فقرای صحابه از حضرت رسول (ص) چیزى درخواست میکردند که نزدشان نبود و پیامبر شرم داشت به آنها جواب منفی بدهد و به همین خاطر سعی داشت تا از جایی دیگر برایشان تهیه کند، این بود که این آیه نازل شد (امین، بیتا: ج 7، صص296-297). «اعراض» به معنای رویگرداندن و پشتکردن است (راغب، 1412ق، ج1، ص 307) و چرخش صورت و سر در جهت حرکت به سمتی را میرساند که برای شرم پیامبر در مقابل فقرا به کار رفته است، تا از این طریق شرم مفهومسازی شود.
5-7- طرحوارۀ حرکتی در مفهومسازی تمسخر «أَوْ خَلْقًا مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنَا قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُءُوسَهُمْ وَیَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ یَکُونَ قَرِیبًا» ﴿اسراء: 51﴾ «یا هر مخلوقی که در نظر شما از این هم سختتر است (و از حیات و زندگی دورتر، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند) آنها بهزودی میگویند چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو همان کسی که روز نخست شما را آفرید، آنها سر خود را (از روی تعجب و انکار) به سوی تو خم میکنند و میگویند: در چه زمانی خواهد بود؟! بگو شاید نزدیک باشد.» «سَیُنْغِضُونَ» از «انغاض» و به معنای تکاندادن سر به طرف دیگر مانند کسی است که تعجب میکند (راغب، 1412ق، ج1، ص816). وقتی پیامبر استدلال آورد که خدا همانگونه که در آفرینش نخستین، انسان را خلق کرد میتواند مجدداً انسان را خلق کند و منکران معاد نتوانستند آن را تکذیب کنند، از روی تمسخر و استهزا سرشان را تکان دادند و گفتند چه زمانی خواهد بود و خدا فرمود بگو شاید نزدیک باشد (خسروانی، 1390ق، ج5، ص272؛ قرشی بنابی، 1375ش، ج6، ص84). در این آیه مفهوم انتزاعی تمسخر و استهزا با تکاندادن و جنباندن سر مفهومسازی شده است.
5-8- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی اهانت به والدین «وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ و َلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا» ﴿اسراء: ۲۳﴾ «پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هر گاه یکی از آنها ـ یا هر دو آنها ـ نزد تو، به سن پیری برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو.» «أُفٍّ» کثیفی گوش را گویند (فراهیدی، بیتا، ج8، ص410) «اف» هر چیز مشمئزکننده مانند چرک و ناخن گفته شده است و برای تنفر به کار میرود (راغب، 1412ق، ج1، ص79). خداوند در اینجا کمترین اهانت به والدین را با کثیفی گوش و چرک که قابل رؤیت است به تصویر کشیده تا زشتی آن برای انسان قابل لمس شود؛ به این ترتیب، به آن مانند یک شیء حجم بخشیده شده است.
5-9- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی صدق «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا» ﴿اسراء: ۸۰﴾ «و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کار) صادقانه وارد کن و صادقانه خارج نما و از سوی خود سلطان و یاوری برای من قرار ده.» حضرت رسول دائم در همۀ امور، چه فردی و چه عمومی برای دعوت به توحید، از خداوند درخواست میکرد که آنها را بر اساس صدق بنا نهد و در هیچ اموری از اموراتش ریا و عدم خلوص نباشد؛ به این ترتیب، در همۀ اعمالش خواستار صدق بود (حسینى همدانى، 1404ق، ج10، ص133). واژۀ «اَدخل» و «اَخرج» ورود و خروج چیزی در مکان محصور را تداعی میکند؛ گویی برای صدق، حجم در نظر گرفته شده است و مکانی است که دارای ابعاد است و فرد میتواند در آن ورود و خروج کند.
5-10- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی انفاق «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» ﴿حدید: ۱۱﴾ «کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند و برای او اجر فراوان پر ارزشی است.» در این آیه انفاق در راه خدا همانند قرض به خدا محسوب شده است تا کسانی که در راه خدا انفاق میکنند بدانند مالشان چند برابر شده است (امین، بیتا، ج13، ص129). در این آیه انفاق همانند شیئی در نظر گرفته شده که قابل افزایش است و چند برابر میشود. 5-11- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی عدل «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» ﴿حدید: ۲۵﴾ «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسائی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است و منافعی برای مردم تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکنند بی آنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکستناپذیر است.» پیامبران با براهین و معجزههای زیادی برای راهنمایی بشر به رسالت انتخاب شدند و دارای کتاب آسمانی بودند که از طریق وحی بر آنان نازل شدند تا وسیلۀ آن مردم را به سوی حق دعوت کنند و همچنین، همراه آنان میزان و معیاری نازل شد تا مردم در روابط و معاملات خود با یکدیگر بر پایۀ عدل و برابری رفتار کنند (امین، بیتا، ج13، صص157-158). در این آیه برای برقراری عدل و برابری که مفهومی انتزاعی است از میزان یا ترازو که از لوازم سنجش مادی و دارای حجم است بهره برده شده است تا مخاطب مفهوم قسط را بهتر درک کند.
5-12- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی حسد «وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» ﴿حشر: ۱۰﴾ «و [نیز] کسانى که بعد از آنان [مهاجران و انصار] آمدهاند [و] مىگویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آوردهاند [هیچگونه] کینهاى مگذار پروردگارا راستى که تو رئوف و مهربانی.» «غل» به معناى سوءنیت پنهانی است (فراهیدی، بیتا، ج4، ص348) و راغب آن را آب جاری بین درختان نیز معنا کرده است (راغب، 1402ق، ج1، ص610). از آنجا که حسادت و خصومت به شکلی سری در قلب انسان نفوذ مىکند به آن «غل» گویند؛ از این رو، «غل» فقط به معناى «حسادت» نیست و مفهومی وسیعتر دارد که بسیاری از صفات پنهان و ناپسند اخلاقی را شامل میشود (مکارم شیرازی، 1371ش، ج16، ص263). حسد به عنوان مفهومی انتزاعی همانند شیئی تجسم یافته است که در قلب به عنوان ظرف نفوذ میکند و درون آن قرار میگیرد.
5-13- طرحوارۀ حجمی در مفهومسازی لجاجت «هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَار»ِ ﴿حشر: 2﴾ «اوست کسى که از میان اهل کتاب کسانى را که کفر ورزیدند در نخستین اخراج [از مدینه] بیرون کرد گمان نمیکردید که بیرون روند و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود ولی خدا از آنجایى که تصور نمیکردند بر آنان درآمد و در دلهایشان بیم افکند [به طورى که] خود به دست خود و دست مؤمنان خانههاى خود را خراب میکردند پس اى دیدهوران عبرت گیرید.» در آخر آیه بیان شده است که کافران به دست خود و مؤمنین خانههایشان را خراب کردند. کنایه از آن دارد که بگوییم کسی خانه و زندگیاش را با دستانش خراب کرد؛ به این معنا که در اثر جهل و لجبازی زندگیاش را نابود کرد (مکارم شیرازی، 1371ش، ج23، ص490). مفهوم انتزاعی لجاجت و نادانی با تخریب خانه که امری مادی و دارای ابعاد است، تجسم یافته است.
5-14- طرحوارۀ قدرتی در مفهومسازی ظلم ظلم عبارت است از رعایتنکردن جایگاه واقعی امور (محمدی ری شهری، 1388ش، ص333). از نظر قرآن کریم ظلم انواعی دارد: ظلم به خدا، ظلم به خویشتن و ظلم به دیگران. در حقیقت، ظلم به خداوند و دیگران نیز نوعی ظلم به خویشتن است؛ زیرا عمل از عامل خود جدا نخواهد شد. «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» ﴿صف: ۷﴾ «و چه کسى ستمگرتر از آن کس است که با وجود آنکه به سوى اسلام فراخوانده مىشود بر خدا دروغ مىبندد و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید.» ظلم به مثابۀ سدی است که مانع از آن میشود تا هدایت خداوند شامل حال انسان شود. بعضی از افراد با وجود توانایی موانع را کنار نمیزنند و پشت سد محرومیت از لطف خدا باقی میمانند (قدرتی نوع اول). «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» ﴿جمعه: ۵﴾ «مثل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند همچون مثل خرى است که کتابهایى را بر پشت مىکشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را، راه نمىنماید.» یهودیان بیان میکنند تورات کتاب آسمانی ما و ما تابع آن هستیم؛ با این حال، آنان منکر رسول اسلام که تورات از او نام برده است، هستند؛ به این ترتیب، حال آنان مانند خری است که کتب علمى را با خود حمل میکند اما از محتویات آن کتب هیچ درکی ندارند و هیچ بهرهای و سودی از آن نمىبرند. یهود تورات و دیگر کتب را که نزدشان بود تحریف کردند (مغنیه، 1424ق، ج7، ص324). در انتهای آیه خداوند میفرماید قوم ظالم را هدایت نمیکند. دروغ و کذب بستن به خدا ظلم است. ظلم به مثابۀ سدی بیان شده است که افراد ظالم قادر به کنارزدن آن مانع نیستند؛ به این ترتیب، از هدایت خداوند محروم میمانند (قدرتی نوع اول).
5-15- طرحوارۀ قدرتی در مفهومسازی ترک بخل «وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ﴿حشر: 9﴾ «و [نیز] کسانى که قبل از [مهاجران] در [مدینه] جاى گرفته و ایمان آوردهاند هر کس را که به سوى آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدى نمىیابند و هرچند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند ایشانند که رستگارانند.» از این آیه برداشت میشود که ترک بخل و طمع انسان را به فلاح میرساند، اما داشتن این صفات ناپسند انسان را به نابودی میکشاند. این صفات موانع رسیدن به رستگاری هستند و اگر کسی نتواند آنها را کنار بزند، پشت سد میماند. انسان با مقدمداشتن احتیاج دیگران بر نیازهای خودش میتواند این مانع را کنار بزند و از سد آن عبور کند و به فلاح برسد. طرحوارۀ قدرتی کنارزدن مانع متصور میشود (قدرتی نوع سوم). در آیۀ (16) سورۀ تغابن نیز به این امر اشاره شده است: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لِأَنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «پس تا مىتوانید از خدا پروا بدارید و بشنوید و فرمان ببرید و مالى براى خودتان [در راه خدا] انفاق کنید و کسانى که از خست نفس خویش مصون مانند آنان رستگارانند.» در جدول زیر تحلیل مقایسهای نهایی انواع طرحوارههای تصویری استفادهشده در مفهومسازی صفات اخلاقی ارائه شده است:
با توجه به جدول بالا، قرآن کریم برای مفهومسازی فضیلتهای اخلاقی (مانند تواضع، وفای به عهد، انفاق، عدل و صداقت) عمدتاً از طرحوارۀ حجمی و گاهی حرکتی بهره برده است تا این مفاهیم انتزاعی را با تجربههای حسی و مادی مخاطب ملموس و قابل درک کند. در مقابل، برای صفات منفی و رذائل اخلاقی مانند کبر، فسق و ظلم بیشتر از طرحوارۀ قدرتی استفاده کرده است تا آنها را به عنوان موانع و محدودیتهایی که انسان باید بر آنها غلبه کند مفهومسازی کند. استفادۀ ترکیبی از چند طرحواره (مانند کبر و غرور) باعث تأکید و برجستهسازی مفاهیم شده است و تأثیر بیشتری بر ذهن مخاطب دارد. این تحلیل و مقایسه اهمیت و کارایی نظریۀ طرحوارههای تصویری را در درک و مفهومسازی آموزههای اخلاقی قرآن بهوضوح نشان میدهد. 6- نتیجهگیری استفاده از طرحوارههای تصویری در قرآن کریم نقشی مؤثر در تسهیل فهم مفاهیم اخلاقی و انتقال آموزههای اخلاقی دارد. با استفاده از این طرحوارهها، مخاطب به طرزی ملموستر مفاهیم انتزاعی را درک میکند و به این ترتیب، پیامهای اخلاقی قرآن به صورتی عمیقتر و مؤثرتر به وی منتقل میشوند. طرحوارههای تصویری به مخاطب کمک میکنند تا مفاهیمی مانند کبر و غرور را به عنوان موانع حقیقی و ملموس در مسیر رشد اخلاقی بشناسد و در عین حال، فضائلی همچون تواضع، صداقت، و انفاق را در قالب تجربیات حسی و عینی درک کند. در حقیقت، قرآن با بهکارگیری این طرحوارهها، فرآیند هدایت اخلاقی مخاطب را تسهیل و او را برای پذیرش و اجرای عملی آموزههای اخلاقی در زندگی روزمره آماده میکند؛ بنابراین، طرحوارههای تصویری علاوه بر کارکرد زبانشناختی و مفهومسازی، نقشی تربیتی و هدایتی نیز دارند و به عنوان ابزاری کارآمد، تأثیرگذاریِ اخلاقی و تربیتیِ قرآن را در زندگی عملی مخاطبان تقویت میکنند. با توجه به پژوهش انجامشده در سور مسبحات با طرحوارههای تصویری مفاهیم انتزاعی فسق، تواضع و فروتنی، بخل، ترک بخل، وفای به عهد، کبر و غرور، تمسخر، اهانت به والدین، صدق، انفاق، عدل، حسد، شرم، ظلم و لجاجت با امور مادی و قابل ملموس بشری کالبدینه شدهاند تا درک آنها برای مخاطب آسان شود. از هر سه طرحوارۀ حجمی، حرکتی و قدرتی در مفهومسازی صفات اخلاقی سور مسبحات بهره گرفته شده است. برای بعضی از صفات از تلفیق هر سه طرحواره استفاده شده و به این طریق، نوعی برجستهسازی انجام شده است. صفات اخلاقی فسق و ظلم در سور مسبحات به عنوان موانعی در مسیر انسان معرفی شدند که سبب میشوند انسان از اطاعت، شکرگزاری خدا و قرارگرفتن در مسیر درست باز ماند و از هدایت محروم شود. صفات اخلاقی ارزشی پسندیدهای که برای نمونه در آیات با طرحوارۀ تصویری حجمی مفهومسازی شدهاند تا از معانی پنهان آنها پرده برداشته شود، صدق، انفاق و عدل هستند. صدق همانند مکانی محصور تداعی شد که فرد صادق درون آن قرار میگیرد و تمامش را در بر میگیرد. عدل به مثابۀ ترازویی تجسم یافت تا انسان درک کند برابری چیست و نمود آن چگونه است. انفاق در راه خدا کاری ارزشمند است که سبب افزایش روزی و مال میشود و اجر خدا را در پی دارد. از جملۀ صفات اخلاقی ناپسند که در این آیات با طرحوارۀ تصویری حرکتی تجسم یافتند تا خواننده آنها را بهتر درک کند کبر و بخل هستند. کبر کاری بیهوده معرفی شده است، همانند نرسیدن قد انسان به طول کوه. بخل هرچند در ظاهر به گردآوری مال میانجامد، عملی ناپسند است که سرزنش خدا و مردم را در پی دارد و باعث ضعف انسان میشود. خداوند برخی از صفات اخلاقی را در سور مسبحات با طرحوارهها جان داده است تا انسان اثرات هر یک را بهتر درک کند و دریافت مفاهیم ذهنی برایش میسر باشد. [1] Cognitive linguistic [2] Image Schemas [3] The body in the mind [4] Mark johnson [5] women, fire and dangerous things [6] Jeorge lakoff [7] Container schema [8] Path schema [9] Force schema | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم ابن فارس، احمد. (1399ق). معجم مقاییس اللغه. بیجا: دارالفکر. اشکورى، محمد بن على. (1373ش). تفسیر شریف لاهیجى (چاپ اول). تهران: دفتر نشر داد. اعتصامی، سیده زهرا، و آل رسول، سوسن. (1389ش). سورهشناسی مسبَحات. فصلنامۀ مطالعات قرآنی، 1(1)، 29-54. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage امین، نصرتبیگم. (بیتا). تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن (چاپ اول). بیجا، بینام. بروجردى، محمدابراهیم. (1366ش). تفسیر جامع (چاپ ششم). تهران: کتابخانۀ صدر. پاشایی، محمدرضا، تقیزاده، هدایتالله، و دهقانی یزدی، هادی. (1400ش). بررسی طرحوارۀ تصویری سورۀ یوسف (ع) بر مبنای نظریۀ زبانشناسی شناختی. نشریۀ پژوهشهای ادبی ـ قرآنی، 9(2)، 21-50. https://paq.araku.ac.ir/article_248922.html توکلنیا، مریم، و حسومی، ولیالله. (1395ش). بررسی طرحوارههای تصویری حرف «فی» در قرآن با تکیه بر نظریۀ جانسون در معناشناسی شناختی. دوفصلنامۀ تصویرپژوهی، 3(5)، 46-80. https://quran.azaruniv.ac.ir/article_13633.html جانیپور، محمد، و لطفی، مهدی. (1396ش). نقش اخلاقی آیات قرآن کریم در تدوین نظام هدایت فردی و اجتماعی». تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهراء، 12(2)، 27-53. https://doi.org/10.22051/tqh.2015.1867 جعفرى، یعقوب. (1376ش). تفسیر کوثر (چاپ اول). قم: مؤسسۀ انتشارات هجرت. حائری یزدی، محمدحسن. (1384ش). آشنایی با اخلاق اسلامی. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. حسینى همدانى، محمد. (1404ق). انوار درخشان در تفسیر قرآن (چاپ اول). تهران: بینا. حجتی، محمدباقر. (1368ش). پژوهشی در تاریخ قرآن کریم. تهران: انتشارات اسوه. خرمدل، مصطفی. (1384ش). تفسیر نور. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. خسروانى، علیرضا. (1390ق). تفسیر خسروى (چاپ اول). تهران: کتابفروشى اسلامیه. دستلان، مرتضی. (1393ش). تحلیل زبان فارسی، وجه و نمود در زبان فارسی بر اساس زبانشناسی شناختی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیام نور تهران[. ذاکری، اسماعیل. (1396ش). استعارههای مفهومی در اشعار سلمان هراتی. پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر. راستگو، کبری، و صالحی، ملیحه. (1397ش). بررسی طرحوارۀ تصویری قدرتی در گفتمان قرآنی با رویکرد زبانشناسی شناختی. سومین همایش ملی زبان، ادبیات و بازشناسی مشاهیر و مفاخر. https://civilica.com/doc/894836 راغب، محمد. (1412ق). المفردات فی غریب القرآن (صفوان عدنان الداودی، المحقق؛ چاپ اول). دمشق: الناشر: دار القلم، الدار الشامیة. راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1402ق). المفردات فی غریب القرآن. قم: دارالمکتبه المرتضویه. روشن، بلقیس، و اردبیلی، لیلا. (1391ش). مقدمهای بر معناشناسی شناختی. تهران: چاوشگران نقش اول. زحیلى، وهبه. (1411ق). التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج (چاپ دوم). دمشق: دار الفکر. سلیمی، فاطمه، علی نتاج، زهرا. (1396ش). کارکرد طرحوارههای تصویری در مفاهیم تربیت اخلاقی قرآن. سراج منیر، 8(29)، 57-85. https://doi.org/10.22054/ajsm.2018.17889.1235 سیوطی، جلال الدین. (1421ق). الاتقان فی علوم القرآن. لبنان: دارالکتب العربی. شریف الرضى، محمد بن حسین. (1406ق). تلخیص البیان فی مجازات القرآن. بیروت: دار الأضواء. طباطبایى، محمدحسین. (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن (چاپ پنجم). قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. طباطبایی، محمدحسین. (1390ق). تفسیر المیزان. بیروت: دارالکتب الاسلامیه. طبرسى، فضل بن حسن. (1412ق). مجمع البیان فی تفسیر القرآن (چاپ سوم). تهران: ناصر خسرو. طبرى، محمد بن جریر. (1412ق). جامع البیان فى تفسیر القرآن (تفسیر الطبرى) (چاپ اول). بیروت: دارالمعرفة. طیب، عبدالحسین. (1369ش). اطیب البیان فی تفسیر القرآن (چاپ دوم). تهران: بینا. علینتاج، منصور. (1396ش). کارکرد طرحوارههای تصویری در گفتمان قرآنی (مطالعۀ موردی رذائل اخلاقی). ]پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان[. فراهیدی، خلیل. (بیتا). العین. بیجا: دار و مکتبه الهلال. قائمینیا، علیرضا. (1390ش). معناشناسی شناختی قرآن. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی. قرشى بنابى، علىاکبر. (1412ق). قاموس قرآن (چاپ ششم). تهران: دارالکتب الاسلامیه. قرشى بنابی، علىاکبر. (1375ش). تفسیر احسن الحدیث (چاپ دوم). تهران: بنیاد بعثت. قمی مشهدی، محمد (1368ش). تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب (چاپ اول). تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى. لیکاف، جورج، و جانسون، مارک. (1394ش). استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم (هاجر آقا ابراهیمی، مترجم؛ چاپ اول). تهران: نشر علم. معرفت، محمد هادی. (1428ق). التمهید فی علومالقرآن. قم: مؤسسۀ فرهنگی انتشاراتی التمهید. مکارم شیرازی، ناصر. (1371ش). تفسیر نمونه (چاپ دهم). تهران: دار الکتب الإسلامیه. مغنیه، محمدجواد. (1424ق). التفسیر الکاشف (چاپ اول). قم: دار الکتاب الإسلامی. محمدی، مجید، و جمشیدی، فرشته. (1399ش). بررسی طرحوارههای تصویری و استعارههای مفهومی در جزء سیام قرآن کریم. فصلنامۀ مطالعات ادبی متون اسلامی، 5(2)، ص 67-88. https://www.doi.org/10.22081/jrla.2020.58777.1297 محمدی ری شهری، محمد. (1388ش). مبانی شناخت (چاپ دوم). قم: مؤسسۀ علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر. محمدی آسیابادی، علی، صادقی، اسماعیل، و طاهری، معصومه. (1391ش). طرحوارۀ حجمی و کاربرد آن در بیان تجارب عرفانی. پژوهشهای ادبی عرفانی، 6(2)، 121-162. https://jpll.ui.ac.ir/article_16420.html مصطفوی، حسن. (1368ش). التحقیق فی کلمات القران الکریم (چاپ اول). بیجا: بی نا. مهدوی دامغانی، علی. (1397ش). تابش حق (تفسیر سورۀ حشر). تهران: دلیل ما. مصباح یزدی، محمد تقی. (1382ش). فلسفۀ اخلاق. تهران: انتشارات امیرکبیر. نووى، محمد. (1417ق). مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید (چاپ اول). بیروت: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون. هاشمی رفسنجانی، اکبر (بیتا). فرهنگ قرآن. بیجا: بینا. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 14 |