| تعداد نشریات | 43 |
| تعداد شمارهها | 1,792 |
| تعداد مقالات | 14,622 |
| تعداد مشاهده مقاله | 38,852,158 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,134,838 |
تبیین جامعهشناختی کیفیت روابط زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی برمبنای حمایتهای اقتصادی با تأکید بر نقش میانجی سلامت روانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مقاله 2، دوره 14، شماره 3 - شماره پیاپی 50، مهر 1404، صفحه 1-28 اصل مقاله (924.23 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2025.143438.2054 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| حیدر ظفری1؛ علی اصغر مهاجرانی* 2؛ سید ناصر حجازی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 1دانشجوی دکتری، گروه جامعهشناسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| 2استادیار، گروه جامعهشناسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| هدف پژوهش حاضر، تبیین کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی زوجهای نابارور تحتدرمان IVF اهدایی برمبنای حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی با تأکید بر نقش میانجی سلامت روانی بود. روش پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش، تمامی زوجهای نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان بود. حجم نمونه برای سطح اطمینان 95درصد و توان آزمون حداقل 80درصد برابر با 147 نفر تعیین شد. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد در بازۀ زمانی شهریور تا اسفند 1402 انجام شد. کیفیت روابط خانوادگی، کیفیت روابط اجتماعی و سلامت روانی بهترتیب با استفاده از پرسشنامههای گلومبوک- راست (1985)، پیرس و همکاران (1991)، مقیاس گلدبرگ (1972) سنجش شد. همچنین، متغیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی با استفاده از مقیاس محققساخته عملیاتی شد. دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرمافزار SmartPLS4 تحلیل شد. براساس نتایج پژوهش، سلامت روانی عمومی در تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی اثر میانجی کامل داشت. اثر میانجی کامل سلامت روانی عمومی در تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی نیز تأیید شد. اثر مستقیم حمایت نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط در هر دو مدل با حضور متغیر میانجی سلامت روانی عمومی تصادفی و غیرمعنادار به دست آمد. این نتیجه بیانگر آن است که حمایت اقتصادی، مستقیماً بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی تأثیر نمیگذارد، بلکه ازطریق بهبود سلامت روانی تأثیر خود را اعمال میکند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| کیفیت روابط؛ حمایت اقتصادی؛ IVF اهدایی؛ زوجهای نابارور؛ سلامت روانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
مقدمه و بیان مسئله خانواده بهعنوان کوچکترین و بنیادیترین نهاد اجتماعی، بزرگترین نقش را در ایجاد و بقای جامعه ایفا کرده و همواره توجه اندیشمندان علوم مختلف، ازجمله جامعهشناسی را به خود جلب کرده است. روابط درون خانواده بهعنوان یکی از موارد مهم در بررسی روابط اجتماعی میان افراد به شمار میرود. چگونگی روابط بین زوجین، عاملی تعیینکننده در سلامت خانواده و انتظار جامعه از کارکرد خانواده محسوب میشود (تقیزاده فیروزجایی و همکاران، 1396). ازجمله موضوعات مهم برای سلامت خانواده، موضوع فرزندآوری است. نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان به دلیل تغییرات اقتصادی، اجتماعی گسترده به زیر سطح جانشینی کاهش یافته است. کشورهای پیشرفتۀ صنعتی باروری پایین را تجربه کردهاند؛ اما امروزه، این مسئله تنها به کشورهای توسعهیافته مربوط نیست، بلکه تقریباً نیمی از جمعیت جهان در کشورهای با باروری پایین و زیر سطح جانشینی زندگی میکنند. ناباروری بهعنوان یک چالش جهانی بر 8 تا 12درصد از زوجها تأثیر میگذارد و پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی گستردهای به همراه دارد. براساس گزارشها، از تمام زوجهای نابارور، 40 تا 50درصد بهدلیل عوامل مرتبط با زنان، 30 تا 40درصد بهدلیل عوامل مرتبط با مردان، 20درصد بهدلیل عوامل مرتبط زن و مرد و تقریباً 15درصد از آنها به دلایل ناشناخته نابارور تشخیص داده شدهاند (Şahiner & Boz, 2022). در کشورهای درحالتوسعه از هر چهار زوج، یک زوج نابارور هستند (Ebrahimzadeh-Zagami et al., 2021). شیوع ناباروری در میان زنان و مردان مناطق مختلف ایران نیز از 3/17 تا 25درصد گزارش شده است (Ebrahimzadeh-Zagami et al., 2021). معضل ناباروری در دنیای امروز به یک دغدغۀ اجتماعی تبدیل شده است که منجر به عدمتعادل روانی بین زوجین و گاه قطع رابطۀ آنها با هم میشود. سازمان بهداشت جهانی، ناباروری را بهعنوان یک مشکل عمدۀ سلامت معرفی کرده است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). زوجـین نابـارور، تـنش ناشـی از افـسردگی را بـهصورت فردی و نیز بهصورت وابسته به یکدیگر تجربه میکنند. چنین تنشهایی میتواند منجر به مسائل روحی-روانی مختلف ازجملـه افـسردگی، انـزوا، شرمساری و بیکفایتی شود و درنهایـت زمینـۀ طـلاق را فـراهم آورد (شاکری و همکاران، 1385). درحالیکه در این مورد توافق کلی وجود دارد که نقش و جایگاه زنان نباید تنها براساس ظرفیت باروری آنها تعریف شود، در بسیاری از جوامع، احساس زنانگی ازطریق مادربودن درک میشود که بیشتر، تنها ابزار زنان برای ارتقای جایگاه خود در خانواده و جامعه است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). برای حل مشکل ناباروری، بسیاری از زوجها به روشهای درمانی کمکباروری رجوع میکنند. این روشها نیز غالباً فشار روانی زیادی را بر زن وارد میسازند؛ برای مثال، با آنکه لقاح خارج رحمی ([1]IVF) توانسته بر تعدادی از موانع بر سر راه باروری فائق آید و روزنـههـای امیـد بسیاری را بـرای زوجهـای نابـارور بگـشاید، امـا خـود مشکلاتی را نیز به دنبال داشته اسـت. مطالعـات متعـدد به اختلال روانشناختی توأم با انجام لقاح خارج رحمـی توجـه کردهاند و معتقدنـد انجـام روشهـای مختلف درمان ناباروری ممکن است سبب ایجـاد علائـم اضطراب و افـسردگی در 50-10درصد از زنـان شـود. بیماران تحتدرمان با IVFنگران بوده و در سیکلهای درمانی منجر به شکست، بیشتر دچار افسردگی میشوند (شاکری و همکاران، 1385). این چالشها درخصوص زوجهایی که بهدنبال داشتن فرزند ازطریق روشهای اهدایی هستند با شدت بیشتری دیده میشود و به این زوجها نهتنها ازسوی جامعه، بلکه ازسوی خانواده، اقوام و دوستان خود تعصب زیادی وجود دارد. در کشورهای درحالتوسعه، طردشدن خانواده و فشارهای اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر بر تصمیمگیری دربارۀ جستوجوی روش درمانی است و انتخاب درمان تحتتأثیر شدید اعضای خانواده انجام میشود؛ بهعبارتدیگر، تصمیمگیری دربارۀ استفاده از روشهای باروری اهدایی برای زوجها فرایندی پیچیده و دشوار است که ارزشها و باورهای آنها را به چالش میکشد. اتخاذ این تصمیم، فرایندی اجتماعی و تعاملی پیچیده است که متأثر از عوامل مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانی و اخلاقی قرار دارد و متأثر از تعاملات زوجها با یکدیگر و با خانواده، دوستان، کارکنان بهداشتی و درمانی، افراد کلیدی و مردم است (Hadizadeh-Talasaz et al., 2019). هزینههای بالای تشخیص و درمان ناباروری یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تصمیمگیری زوجها برای ادامۀ درمان یا انصراف از آن است. نبود حمایتهای مالی کافی، میتواند فشارهای اقتصادی درخور توجهی را به این افراد تحمیل کرده و استرس ناشی از ناباروری را دوچندان کند. درمان ناباروری، درازمدت و هزینهبر است. باید زوج را آماده کرد تا با خشم، خستگی و گاهی شکست روشهای مختلف درمانی کنار بیایند. در برخی زوجها احساس ناامنی و از بین رفتن حریم خصوصی ایجاد میشود (شاکری و همکاران، 1385). همچنین، ازجمله مسائل مهم دیگری که زوجهای تحتدرمان ناباروری با روشهای IVF اهدایی با آن درگیر هستند، مسائل اقتصادی است. روشهای کمک باروری مانند IVF اهدایی، باوجود افزایش امید و شانس بارداری میتواند مشکلات مالی درخور توجهی را برای زوجها به همراه داشته باشد. این هزینهها، هزینههای مستقیم مرتبط با فرایند درمان و همچنین هزینههای غیرمستقیم را شامل میشود. نگرانی از بابت تأمین هزینههای درمان میتواند استرس و اضطراب درخور توجهی را برای زوجها ایجاد کند و بر کیفیت روابط آنها تأثیر منفی بگذارد. مرور پیشینۀ موضوع نشان میدهد نتایج برخی از پژوهشها (Dyer & Patel, 2012; Jafarzadeh-Kenarsari et al., 2015; Wiersema et al., 2006a)، هزینههای بالای تشخیص و درمان ناباروری را بهعنوان یکی از مشکلات جدی مؤثر بر روابط زوجهای نابارور معرفی کردهاند و پژوهشهای دیگری نیز بر لزوم حمایتهای مالی و اهمیت آن (Anderson et al., 2009; Jung & Kim, 2017) برای بهبود روابط این زوجها تأکید کردهاند؛ بنابراین، به نظر میرسد یکی از عوامل کاهندۀ استرس و بهبوددهندۀ روابط بین این زوجها حمایتهای مالی سازمانی و غیرسازمانی است. همچنین، هرچه زوجها از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشند، احتمالاً بهتر میتوانند با چالشهای مسئلۀ ناباروری و درمان آن مواجه شوند و آنها را مدیریت کنند. مطالعۀ پیشینۀ موضوع نشان میدهد که برخی از پژوهشهای داخلی (خانآبادی و همکاران، 1401؛ هاشمیخواه و همکاران، 1401؛ روشنایی و همکاران، 1400) به موضوع کیفیت روابط زوجهای نابارور تحتدرمان پرداختهاند. همچنین پژوهشهای دیگری (زارعان و غفاری، 1400؛ جعفری و همکاران، 1399؛ گوهرشاهی و همکاران، 1399؛ بایرامی و همکاران، 1397؛ ودادهیر و همکاران، 1395؛ ایزدیار و همکاران، 1393) تجربهها و چالشهای زنان و مردان نابارور تحتدرمان روشهای IVF اهدایی را بررسی کردهاند و در برخی از این پژوهشها (بایرامی و همکاران، 1397؛ جعفری و همکاران، 1399)، بر چالشهای مالی و نقش مهم حمایتهای مالی بهعنوان یکی از نیازهای زوجهای نابارور تحتدرمان IVF اهدایی تأکید کردهاند. باوجود مطالعات متعددی که در زمینۀ ناباروری و پیامدهای روانی و اجتماعی آن انجام شده است، پژوهشهای کمی بهطور مشخص تأثیر حمایتهای مالی را بر کیفیت روابط زوجهای نابارور بررسی کردهاند؛ علاوهبراین، درک دقیقتر از چگونگی ارتباط میان سلامت روانی و پایداری روابط زوجین تحت درمانهای کمکباروری، میتواند به سیاستگذاریهای بهداشتی و اجتماعی مؤثرتر منجر شود؛ بنابراین، این پژوهش در تلاش است تا با بررسی جامع این ابعاد، شکاف پژوهشی موجود را پر کند و راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی زوجهای نابارور ارائه دهد. اصفهان بهعنوان یکی از کلانشهرهای ایران و از قطبهای مهم فرهنگی، اقتصادی و درمانی کشور، از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است. این شهر به دلیل وجود مراکز درمانی پیشرفته ازجمله مراکز تخصصی درمان ناباروری به یکی از مقاصد اصلی زوجهای نابارور برای دریافت خدمات درمانی تبدیل شده است؛ درنتیجه، اصفهان نمونهای مناسب برای مطالعۀ چالشهای مرتبط با درمانهای کمکباروری، بهویژه IVF اهدایی محسوب میشود. جمعیت درخور توجه شهر اصفهان و ترکیب متنوع آن ازنظر سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی و نگرشهای فرهنگی، بستری مناسب برای انجام پژوهشهای جامعهشناختی فراهم میکند. این ویژگی باعث میشود تا نتایج پژوهش قابلیت تعمیم بیشتری داشته باشند و یافتههای آن بتوانند در سیاستگذاریهای کلان استفاده شوند. باتوجه به شرایط ویژۀ شهر اصفهان و همچنین شکاف تحقیقاتی موجود، پژوهش حاضر با هدف اصلی تبیین جامعهشناختی کیفیت روابط (خانوادگی و اجتماعی) زوجهای نابارور تحتدرمان IVF اهدایی بر مبنای حمایتهای اقتصادی با تأکید بر نقش میانجی سلامت روانی انجام شد. بنیانهای نظری بنیانهای نظری تأثیرپذیری کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی و همچنین سلامت روانی از حمایتهای اقتصادی سازمانی و غیرسازمانی را میتوان در سه حوزۀ نظری ردیابی کرد. اولین و مهمترین آن به نظریههای کلاسیک و فراحوزهای جامعهشناختی مربوط میشود که بهویژه در تنوریهای ساختی_کارکردی، کنش متقابل نمادی و تضاد یا کشمکش منعکس شده است. در مرتبۀ دوم اهمیت میتوان به حوزۀ نظری تعیینکنندههای اجتماعی_اقتصادی سلامت (جسمانی و روانی) پرداخت که در آنها نیز حمایتهای اقتصادی و پیامدهای آن در حوزۀ سلامت روانی و اجتماعی توجه نظریهپردازان را به خود جلب کرده است و در وهلۀ سوم باید به تئوریهای مرتبط با حمایت اجتماعی اشاره کرد که در تعریف آن حمایتهای اقتصادی همواره بهعنوان یکی از ابعاد اصلی آن تعریف شده و نقش آن در بهبود شرایط روانشناختی و اجتماعی گروههای اجتماعی و بهویژه نهاد خانواده تحلیل شده است. در میان جامعهشناسان کلاسیک، نظریۀ حمایت اجتماعی و اقتصادی به نظریۀ انسجام اجتماعی دورکیم[2] برمیگردد. دورکیم در مطالعۀ خود دربارۀ خودکشی (1402) به این نتیجه دست یافت که پیوندهای نزدیک اجتماعی نقش مهمی در کاهش نرخهای خودکشی دارد. او دریافت که همراه با صنعتیشدن جوامع، همبستگی اجتماعی ضعیف میشود و به موازات آن با تشدید مهاجرت روستاییان به شهرها، پیوندهای خانوادگی، ارتباط با کلیسا و گردهماییهای بزرگ انسانی از هم فرو میپاشد؛ بهعبارتدیگر، دورکیم صنعتیشدن، کاهش حمایتهای اجتماعی و اقتصادی، کاهش سلامت روان و اختلال در روابط خانوادگی و اجتماعی و درنهایت خودکشی را پدیدههایی در پیوند با یکدیگر تلقی میکرد. بر مبنای تئوری همبستگی اجتماعی دورکیم انتظار می رود که حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی به زوجین نابارور تحت درمان IVF اهدایی بتواند از فشارهای ناشی از انزوای اجتماعی در جامعهای روبه صنعتیشدن بکاهد و زوجین خود را تنها و درگیر در مسئلۀ پدیدآمده برای خود ندانند. چنین وضعیتی بر شرایط روانی (سلامت عمومی روانی) و اجتماعی (کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی) تأثیر مثبت میگذارد و از فشارهای زندگی در جامعۀ صنعتی میکاهد. براساس نظریۀ ساختی_کارکردی (گیدنز، 1402) وقتی زوجین نابارور ناتوان از فرزندآوری هستند، خانواده بهلحاظ کارکردی دچار اختلال میشود، بهنحویکه نهتنها به دلیل فقدان فرایند اجتماعیکردن کودک، خانواده با نقصان روبهروست، بلکه به دلیل ارتباط نظاممند کارکردها با یکدیگر، حفظ شخصیت بزرگسالان نیز دچار اختلال کارکردی میشود. درواقع اختلال دوم عامل مهمتری بهلحاظ پیامدهای رفتاری آن است. زوجین ناباروری که به سمت درمان و حل مشکل حرکت میکنند، از این دیدگاه درواقع به دنبال رفع اختلال کارکردی خانواده در رابطه با اجتماعیکردن کودکان و حفظ شخصیت بزرگسالان هستند. اختلال ایجادشده در کارکردهای نهاد خانواده در اثر فقدان فرزند میتواند بهوسیلۀ حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی تعدیل شود. براساس نظریۀ پیتر مرداک (1955) از پیشگامان در نظریهپردازی دربارۀ خانواده و خویشاوندی، میتوان چنین نتیجه گرفت که ناتوانی زوجین نابارور در فرزندآوری سه کارکرد کلیدی خانواده را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم مختل میکند؛ هرچند میتواند بر سایر کارکردها نیز اثرگذار باشد. در وهلۀ اول و بهطور مستقیم ناباروری زوجین، کارکرد زادوولد را مختل میکند. اختلال این کارکرد بهنوبۀ خود منجر به اختلال در کارکردهای تربیت و محافظت از کودکان و اجتماعیکردن فرزندان میشود. چنین وضعیتی تا آنجا اهمیت دارد که هویت خانواده میتواند در اثر چنین اختلالهایی در کارکردهایش با مخاطره مواجه شود. بهویژه چنانچه این اختلال کارکردی بر برقراری پیوندهای عاطفی نیز تأثیر منفی بگذارد، وضعیت بسیار بغرنج و پیچیده میشود. تاجاییکه میتواند به فروپاشی خانواده بینجامد (فربد، 1378: 145-147). حمایت های اقتصادی در شکل نهادی و قانونی و غیرنهادی و فامیلی یکی از متغیرهای تأثیرگذاری است که می تواند در تعدیل این اختلال کارکردی نقش بازی کند. منظور از حمایتهای نهادی، کمکهایی ازجمله تأمین مالی درمانهای ناباروری، ارائۀ تسهیلات بیمهای، یارانههای درمانی، تسهیلات بانکی یا وامهای کمبهره برای هزینههای درمان است که ازسوی دولت، سازمانهای رسمی، بیمههای درمانی و سایر نهادهای اجتماعی ارائه میشود. درمقابل، حمایتهای غیرنهادی و فامیلی عمدتاً ازسوی خانواده، بستگان، دوستان و شبکههای اجتماعی نزدیک زوجین ارائه میشود؛ بنابراین، حمایتهای نهادی معمولاً رسمی و سازمانیافتهاند، درحالیکه حمایتهای غیرنهادی بیشتر بر روابط شخصی و خانوادگی استوارند. ازنظر کنشگرایان (کنش متقابل نمادی)، ایفای نقشهای خانوادگی و سایر نقشها در جهت معنابخشی به زندگی و برقراری تعامل با دیگران ضروری است (اکبری و دنیایی، 1395: 85). خانواده نهادی است که نقشهای مادری، پدری، همسری و فرزندی درون آن تعریف شده است و فقدان هریک از آنها به نقصی در این نهاد منجر خواهد شد و آن را از حالت کامل خارج خواهد کرد. حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی در جهت به نتیجهرسیدن درمان ناباروری با IVF اهدایی میتواند نقص مربوط به نقشهای فرزندی و مادری را در نهاد خانواده مرتفع کند یا افقهای روشنی برای زوجین نابارور در این راه بگشاید. جانمایۀ نظریۀ تضاد در خانواده برگرفته از منافع آشکار و پنهان خانواده، وجود نظام قشربندی یا نابرابری و توزیع ناعادلانۀ اقتدار یا مشروعیت است. نظریۀ تضاد بر نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی تمرکز دارد و در زمینۀ ناباروری به شکافهای طبقاتی و نابرابری دسترسی به منابع و خدمات مرتبط با درمان ناباروری توجه میکند. افراد و خانوادههای مرفهتر ممکن است به درمانهای پیشرفتهای مانند IVF (لقاح آزمایشگاهی)، تخمک اهدایی، رحم جایگزین و دیگر روشهای پرهزینه دسترسی داشته باشند؛ درحالیکه افراد با درآمد پایینتر ممکن است از این امکانات محروم باشند. این نابرابری در دسترسی به درمان ناباروری میتواند به تقویت شکافهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه منجر شود. بهعلاوه، این نظریه به ساختارهای اقتصادی و نحوهای را بررسی میکند که نظامهای سلامت عمومی و خصوصی بر افراد تأثیر میگذارند. در کشورهایی که سیستم بهداشت عمومی هزینههای ناباروری را پوشش نمیدهد، افراد طبقات پایینتر ممکن است به دلیل محدودیت مالی از درمان ناباروری صرفنظر کنند. در چنین وضعیتی است که بهویژه قوانین ازطریق سازمانهای رسمی میتوانند برای لایههای پایینی گروههای اجتماعی در میان زوجین نابارور نقشی اساسی در کاهش فشارهای مادی و بهبود شرایط روانی و اجتماعی خانواده بردارند. بخش مهمی از ادبیات نظری جامعهشناختی مربوط به حمایت اقتصادی و پیامدهای فردی (در اینجا سلامت روانی عمومی) و اجتماعی (در اینجا کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی) آن ذیل موضوع عامتر حمایت اجتماعی و سلامت نتایج آن طرح شده است. معمولترین تعاریف نظری و عملیاتی برای حمایت اجتماعی شامل بُعد حمایت اقتصادی، حمایت ملموس، حمایت وسیلهای/ ابزاری یا حمایت مادی است؛ برای نمونه، در تعریف شربون و استوارت[3] (1991) حمایت ملموس را در کنار ابعاد دیگری از حمایت اجتماعی شامل حمایت هیجانی و حمایت اطلاعاتی ذکر کرده است. در تعریف کوهن و هوبرمن[4] (1983) از حمایت اجتماعی و ابعاد آن نیز، حمایت وسیلهای شامل حمایتهای مالی و پولی است و در کنار دو بُعد دیگر شامل حمایت اطلاعاتی و احساسی قرار میگیرد. دراینباره نقش حمایتهای اقتصادی بهعنوان یکی از ابعاد اصلی حمایت اجتماعی بهبود سلامت روان و روابط اجتماعی زوجین نابارور است. همچنین در حوزۀ تعیینکنندههای اجتماعی سلامت، آدریان بونر (1399) با رویکردی میانرشتهای به موضوع نابرابریهای اجتماعی و بهزیستی روانی و اجتماعی پرداخته است. کوکرین (1376) نیز در اثر ارزشمند خود با عنوان مبانی اجتماعی بیماریهای روانی به این نتیجه رسیده است که جامعهشناسان سـلامتی/ بیمـاری روانـی را بیشتر دارای ابعاد و ماهیت اجتماعی (در مقایسه با ابعاد زیستشناختی و روانشناختی) میدانند؛ بر این مبنا سازههای جامعهشناختی نظیر حمایتهای نهادی و غیرنهادی اقتصادی و اجتماعی نقش کلیدی درایجـاد، حفـظ و ارتقـای سلامتی ایفا میکنند. پیشینۀ پژوهش ازآنجاکه پیگیری درمان ناباروری ازطریق روشهای کمکباروری، هزینۀ بسیاری را بر زوجهای نابارور تحمیل میکند، یکی از مسائل مهمی که این زوجها با آن درگیر هستند، تأمین مخارج درمان ناباروری است. مطالعات نشان میدهد، زوجهای نابارور به انواع حمایتها ازسوی خانوادهها، دوستان و همچنین جامعه نیازمندند که یکی از این حمایتها، حمایت اقتصادی است. اهمیت دریافت حمایت اقتصادی ازسوی زوجهای نابارور در مطالعات تجربی گذشته بررسی و تأیید شده است. در ادامه، این پژوهشها مرور میشود. آریا[5] و همکاران (2024) در پژوهش خود به مطالعۀ خدمات و حمایتهای دردسترس مرتبط با توانبخشی برای زنان نابارور در اتیوپی پرداختند. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها با روش تحلیل مضمون بر اهمیت حمایتهای مالی برای درمان ناباروری تأکید کرده است. از دیگر حمایتهای تأکیدشده در این پژوهش ارائۀ حمایتهای روانی_اجتماعی، افزایش آگاهی در جامعه و ایجاد گروههای خودیاری بود. لای[6] و همکاران (2021) دربارۀ اهمیت کمکهای مالی به خانوادههای نابارورِ در جستوجوی درمان در ایالات متحده نشان دادهاند که در ایالتهایی که کمکهای بیمهای کمتری در اختیار زنان نابارور قرار میدهند، کمکهای مالی کمتری (براساس نرخ سرانه) توسط کمپینها جمعآوری میشود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در ایالتهایی که بیمههای اجباری برای ناباروری وجود دارد، کاهش بار مالی ناشی از آن بهطور معناداری موثرتر از ایالتهایی بوده است که این نوع از بیمهها اجباری نبوده است. این نتایج میتوانند قوانین مربوط به سیاستهای سلامت آینده را در سطوح ایالتی و فدرال برای کمک به بار مالی ناباروری اصلاح کنند؛ بهعبارتدیگر، در این پژوهش بر اصلاح حمایتهای سازمانی به زوجین نابارور با هدف بهبود شرایط اجتماعی این گروه از افراد تأکید شده است. نیاجی[7] و همکاران (2020) در مروری نظاممند با هدف کلی مقایسۀ بار مالی مرتبط با مراقبتها و درمان ناشی از ناباروری رابطۀ آن را با شاخصهای اقتصادی در دو گروه کشورهای با درآمد پایین و درآمد متوسط تحلیل کردهاند. در این مطالعه دو هدف ویژه به این شرح دنبال شده است: اول، ارزیابی میزان بار مالی تحمیلشده به افراد یا زوجها یا خانوادههایی که به دنبال خدمات درمان ناباروری در کشورهای با درآمد پایین و متوسط هستند؛ دوم، بررسی ارتباط بار مالی ناشی از درمان ناباروری و مراقبتهای بهداشتی با شاخصهای کلان اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی/درآمد سرانه. در این مطالعه بر مفهوم هزینۀ سلامت فاجعهبار[8] تأکید شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بین هزینههای درمان و مراقبتهای بهداشتی مرتبط با آن با زمینۀ سیستم بهداشت و درمان کشور همبستگی قوی وجود دارد و کشورهایی که از درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی بیشتری برخوردار بودهاند، حمایتهای مالی بیشتری را در اینباره به انجام رساندهاند؛ بهنحویکه هزینۀ سلامت در کشورهای با درآمد متوسط کمتر در وضعیت هزینۀ سلامت فاجعهبار قرار میگیرد. پایینآمدن این نوع هزینه (فاجعهبار) بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجین نابارور تأثیر میگذارد؛ برایناساس، میتوان گفت که انتظار نمیرود که در ایران این هزینهها با صفت فاجعهبار توصیف شود، اما بهویژه برای طبقات پایین جامعه این موضوع فاجعهبار قلمداد میشود؛ بهعبارتدیگر، هرچه تعلق طبقاتی زوجین نابارور به طبقات پایینتر از متوسط قویتر شود، اهمیت حمایتهای اقتصادی سازمانی و غیرسازمانی حائز اهمیت بیشتر میشود. نتایج پژوهش جانگ و کیم[9] (2017) نیز بر اهمیت حمایت اقتصادی جامعه از زوجهای نابارور بهعنوان عاملی مؤثر بر کیفیت زندگی زنان نابارور تحتدرمان در کرۀ جنوبی تأکید کرده است. جعفرزاده خوانساری و همکاران (2015) با روش کیفی نیازهای حمایتی زوجهای نابارور ایرانی را مطالعه کردهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که هزینههای هنگفت تشخیص و درمان ناباروری، ماهیت طولانی و تکرارشوندۀ این فرایندها و محدودیتهای مالی بیماران ازجمله نگرانیهای جدی زوجهای نابارور است. بیشتر زوجهای مطالعهشده، هزینههای هنگفت و مشکلات مالی خود را دلیل تأخیر در درمان یا قطع احتمالی روشهای درمانی درصورت شکست تلاشهای اولیه برشمردند. بر تقاضای حمایت مالی از خانواده و آشنایان، شرکتهای بیمه و همچنین همکاری مقامات دولتی و نهادهای غیردولتی توسط زوجهای نابارور مطالعهشده در این پژوهش بارها تأکید شده است. براساس نتایج پژوهش، زوجهای نابارور علاوهبر نیازهای درمانی و پزشکی با چالشهای مختلفی در جنبههای مختلف عاطفی، روانی اجتماعی، ارتباطی، شناختی، معنوی و اقتصادی مواجه هستند که میتواند بر زمینههای مختلف زندگی آنها را تأثیربگذارد و منجر به نگرانیها، مشکلات و خواستههای جدیدی شود. این پژوهش تأکید کرده است که حمایت اقتصادی یکی از نیازهای مهم زوجهای نابارور بهشمار میرود. این نوع از حمایتها نهتنها بر سلامت روانی زوجین نابارور اثرگذار است، بلکه بر روابط اجتماعی آنها در درون و بیرون از خانواده تأثیر میگذارد. پژوهش دیر و پتل[10] (2012) با مرور سیستماتیک مطالعات انجامشده در کشورهای درحالتوسعه به این نتیجه دست یافتند که برای زن و شوهرهایی که کمک مالی از سازمانها دریافت نمیکنند، درمان ناباروری با خطر درخور توجهی از هزینههای فاجعهبار، حتی برای مداخلات غیرمؤثر، همراه است. پیامدهای اقتصادی منفی دراینباره بسیار عمیق است که به علتهای مختلف ازجمله از دست دادن دسترسی به کار و حمایت از کودکان، طلاق و همچنین قوانین عرفی یا نگرشهای منفی علیه افراد نابارور رخ میدهد. این پیامدها برای زنان در مقایسه با مردان قویتر و ناگوارتر است؛ به این ترتیب، چنانچه کمکهای مالی سازمانی و قوانین مرتبط با آن به زوجین نابارور تقویت شود، میتوان اثرات مثبت آن را در بهبود سلامت روانی این گروه و همچنین بهبود کیفیت روابط اجتماعی آنها مشاهده کرد. پژوهش اندرسون[11] و همکارن (2009) نشان داده است که خانوادههای دارای بیمۀ درمان خصوصی در ایالات متحده، بیشتر برای درمان ناباروری اقدام میکنند. نتایج پژوهش انجامشده توسط ویرسما[12] و همکارن (2006a) در جنوب ویتنام تأکید کرده است که مشکلات اقتصادی ناشی از درمانهای کمکباروری نظیر IVF بر زندگی زوجها و استرس آنها تأثیر میگذارد؛ بهعبارتدیگر، عدم حمایتهای اقتصادی از زوجین نابارور میتواند بر سلامت روانی این افراد تأثیر منفی بگذارد. ازجمله پژوهشهای داخلی مرتبط با موضوع میتوان به این موارد اشاره کرد: بیرانوند و همکاران (1403) با مرور تأثیرات ناباروری بر زندگی زوجین و پیامدهای منفی روانی، اجتماعی و اقتصادی برای آنها، سیاستها و برنامههای حمایتی ممکن دولت را برای کمک به زوجهای نابارور در مواجهه با ناباروری بررسی کردهاند. یکی از موارد تشریحشده در این پژوهش، انواع کمکهای مالی نهادی برای ارائه به زوجین نابارور است. پژوهش خانآبادی و همکاران (1401) مضامین اجتماعی مرتبط با کیفیت زناشویی زوجهای نابارور را در شهر یزد مطالعه کرده و امکانات اقتصادی جامعه را بهعنوان یکی از مضامین اصلی اجتماعی این زوجها شناسایی کردند. جعفری و همکاران (1399) نیز در پژوهشی با هدف مطالعۀ ابعاد فرهنگی و اجتماعی ناباروری و روشهای اهدایی کمکباروری، حمایت اجتماعی (حمایت قانونی، حمایت مالی، حمایت مددکاری، حمایت شغلی و حمایت رسانهای) را بهعنوان یکی از مسائل زوجهای نابارور مطرح کردهاند. در پژوهشی دیگر، بایرامی و همکاران (1397) با مطالعۀ درک مردان از بارداری حاصل از لقاح آزمایشگاهی بر مشکلات اقتصادی بهعنوان یکی از نگرانیهای مردانی تأکید کردهاند که همسران آنها با روش لقاح آزمایشگاهی باردار شده بودند. لازم به ذکر است، بخش مهمی از پژوهش مرتبط با تأثیر حمایتهای اقتصادی بر سلامت روانی و کیفیت روابط اجتماعی زیرمجموعۀ پژوهشهایی قرار میگیرد که دربارۀ حمایت اجتماعی به انجام رسیدهاند. حمایتهای اجتماعی بیشتر بهعنوان حمایتهای اجتماعی مادی (اقتصادی)/ غیرمادی (فرهنگی، اجتماعی و رسانهای) و همچنین حمایتهای ملموس (شامل حمایتهای اقتصادی) و ناملموس (مشتمل بر فرهنگی و اجتماعی و رسانهای) طبقهبندی شده است؛ برای نمونه، ابراهیمیپرگو و همکاران (1392) در فراتحلیل خود بر تأثیر حمایتهای اجتماعی (مشتمل بر حمایتهای اقتصادی) بر سلامت روان تأکید کردهاند. این فراتحلیل بر روی 16 پژوهش موردی به انجام رسیده است و نشان داده است که بین حمایت اجتماعی مشتمل بر حمایتهای اقتصادی و سلامت روابط، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد؛ برایناساس میتوان گفت که هرچه حمایت اقتصادی از افراد بیشتر باشد، با ثابت فرضکردن سایر شرایط انتظار میرود که آنها از سلامت روان بالاتری برخوردار باشند. همچنین در نتایج پژوهش تأکید شده است که سیستمهای حمایتی از وضعیتهای استرسزا میکاهد. مرور پژوهشهای گذشته مرتبط با موضوع نشان میدهد، پژوهشهایی که در ارتباط با اهمیت حمایتهای اقتصادی به زوجین نابارور به انجام رسیدهاند، تأثیر مستقیم این نوع از کمکها را بر شرایط روحی و روانی زوجین نابارور و همچنین کیفیت روابط اجتماعی یا کیفیت زندگی آنان را بهطورکلی تحلیل و بر آنها تأکید کردهاند. در این پژوهشها بر اهمیت حمایتهای مالی از زوجهای نابارور تحتدرمان تأکید شده است، اما هیچیک از این پژوهشها بهطور مشخص تأثیر حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط زوجهای نابارور را در قالب مدلی کمّی تحلیل نکردهاند. این پژوهش همچنین نقش میانجی سلامت روانی را در بهبود روابط زوجها بررسی میکند. این دیدگاه که سلامت روانی میتواند بهعنوان عامل میانجی در تأثیر حمایتهای مالی بر کیفیت روابط زوجها عمل کند، به تحقیقات پیشین در این زمینه افزوده و به ارائۀ مدلهای پیچیدهتر در این حوزه کمک میکند؛ علاوهبرآن، انتخاب اصفهان، که یکی از قطبهای مهم درمان ناباروری در ایران بهشمار میرود، بهعنوان جامعۀ هدف بستر مناسبی برای مطالعۀ این مسئلۀ خاص بهشمار میرود. باتوجهبه مبانی نظری و پیشینۀ تجربی، مدل مفهومی پژوهش بهصورت شکل زیر ارائه میشود. شکل 1- مدل مفهومی پژوهش Fig 1- Conceptual model of the research فرضیههای پژوهش باتوجهبه پیشینۀ تجربی و مدل مفهومی پژوهش، فرضیهها بهصورت جهتدار یا یکسویه صورتبندی شدند. فرضیههای پژوهش به شرح زیر است: فرضیۀ اول: سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط خانوادگی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی، نقش میانجی کامل دارد؛ فرضیۀ دوم: سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط اجتماعی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی، نقش میانجی کامل دارد. تأکید بر نقش میانجی کامل به معنای آن است که تأثیر حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی زوج های نابارور تحت درمان IVF اهدایی بهطور کامل ازطریق سلامت روانی عمومی انتقال پیدا میکند و اثر مستقیم بین آنها با حضور متغیر میانجی تصادفی و غیرمعنادار خواهد شد. همچنین لازم به توضیح است که حمایت اقتصادی نهادی شامل حمایت ازطرف بیمۀ خدمات درمانی و تأمین اجتماعی، بیمۀ تکمیلی، سازمانهای غیردولتی، بانکها و محل کار میشود. همچنین حمایت اقتصادی غیرنهادی شامل حمایت ازطرف خانوادۀ پاسخگو، خانوادۀ همسر پاسخگو و دوستان و آشنایان میشود. روششناسی پژوهش روش تحقیق پژوهش حاضر با تأکید بر سنجشپذیر بودن متغیرها و قابلیتبرآورد شدت و جهت روابط بین پدیدهها در ذیل روشهای کمّی قرار میگیرد. بهلحاظ معیار زمان، این پژوهش از نوع مقطعی (در مقابل تحقیق طولی) است و انتظار نمیرود که پس از مدتزمان مشخصی این تحقیق دوباره تکرار شود. بهلحاظ واحد تحلیل، مطالعۀ حاضر در سطح خرد (در مقایسه با واحدهای میانه و کلان) بوده و دادههای لازم در سطح خانواده (زن و شوهر) گردآوری شده است؛ درنهایت، بهلحاظ روش گردآوری اطلاعات و کنترل میدانی متغیرها، تحقیق حاضر از نوع مطالعات پیمایشی است که در ذیل روشهای غیرآزمایشی طبقهبندی میشود. جامعۀ آماری پژوهش، تمامی زوجهای نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ زنان و مردان ناباروری است که طی سالهای 1401 و 1402 به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه کرده و فرایند درمان را طی میکنند. دو مرکز ذکرشده مراکز اصلی در استان اصفهان هستند که در زمینۀ درمان ناباروری زوجین فعالیت میکنند. آمار مراجعین به این مراکز طی سالهای مدنظر به شرح جدول (1) است؛ برایناساس، درمجموع 8924 نفر طی دو سال برای درمان ناباروری به دو مرکز باروری و ناباروی اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه کردهاند که از میان آنها 7898 نفر در مسیر درمان ازطریق ISCI و IVF بودهاند. آمار دو گروه ذکرشده به تفکیک موجود نبوده است. درهرحال، در این گروه زوجینی که فرایند درمان با روش IVF را طی میکنند، جزء جامعۀ آماری پژوهش حاضر بودهاند که آمار دقیق آنها در دسترس نبوده است. جدول 1- مراجعین به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش Table 1- Referrals to Isfahan fertility and infertility center and pooyesh fertility center
برآورد حجم نمونه با استفاده از نرمافزار SPSS Sample Power انجام شد. براساس محاسبات مربوط به حجم نمونه، برای رسیدن به توان آماری حداقل 80درصد، سطح اطمینان حداقل 95درصد و قدرت تشخیص اندازۀ اثر بهکوچکی 05/0، حداقل برابر با 140 واحد نمونه مشخص شد؛ درنهایت، 147 نفر برای تحلیل نتایج و آزمون فرضیهها مطالعه شدند. گردآوری دادهها بهصورت مصاحبۀ انفرادی و رودررو به انجام رسیده است. هر مصاحبه بین 30 تا 45 دقیقه به طول انجامیده است. نمونهگیری به شیوۀ در دسترس بوده است. گردآوری دادهها در فاصلۀ زمانی شهریور تا اسفندماه 1402 به انجام رسیده است. متغیرهای پژوهش شامل کیفیت روابط مشتمل بر دو بُعد کیفیت روابط خانوادگی و کیفیت روابط اجتماعی بهعنوان متغیر وابسته، حمایتهای مالی بهعنوان متغیر مستقل و سلامت روانی بهعنوان متغیر میانجی درنظر گرفته شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد استفاده شد. کیفیت روابط خانوادگی با استفاده از پرسشنامۀ گلومبوک-راست (1985) تعریف عملیاتی شد (Rust & Golombok, 1985). این پرسشنامه دارای 28 آیتم است و تحلیل عاملی انجامشده بر روی آن نشان میدهد که سازهای تکعاملی است. نیمی از آیتمها دارای جهتگیری مثبت (موافقت با آنها بهمعنای روابط خانوادگی مطلوبتر است) و نیمی از آیتمها دارای جهتگیری منفی (موافقت با آنها با معنای روابط خانوادگی نامطلوبتر است) هستند. این مقیاس با استفاده از طیف چهارگزینهای (کاملاً موافقم، موافقم، مخالفم، کاملاً مخالفم) سنجش شد. برای اندازهگیری کیفیت روابط اجتماعی از مقیاس پیرس و همکاران (1991) استفاده شد (Pierce et al., 1991). این مقیاس از 25 آیتم متشکل از سه خردهمقیاس حمایت اجتماعی، تعارض بینفردی و عمق روابط تشکیل شده است. طیف پاسخها برای این مقیاس شامل گزینههای هیچ، کم، متوسط و زیاد بود. متغیر سلامت روانی، با استفاده از مقیاس گلدبرگ[13] (1972) سنجش شد که از عمومیترین ابزارها برای سنجش سلامت عمومی است. فرم کوتاه این مقیاس با 12 آیتم از دو خردهمقیاس سلامت روان مثبت و نشانههای اختلال روانی تشکیل شده است. هریک از خردهمقیاسها 6 آیتم را به خود اختصاص دادهاند. هر آیتم با چهار گزینۀ اصلاً، در حد معمول، بیشتراز حد معمول و خیلی بیشتر از حد معمول سنجش شد؛ درنهایت، متغیر حمایت اقتصادی سازمانی و غیرسازمانی براساس 8 معرف شامل 5 معرف برای حمایت اقتصادی ازطرف سازمانهای دولتی و غیردولتی و 3 معرف ازطرف مراجع غیرسازمانی شامل خانواده، دوستان و آشنایان عملیاتی شد. سه متغیر سلامت روانی عمومی، کیفیت روابط اجتماعی و کیفیت روابط خانوادگی بر مبنای مدل انعکاسی و حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر مبنای مدل ساختی اندازه گیری شدند. شرح کامل مقیاسهای استفادهشده در پیوست مقاله آورده شده است. بهمنظور ارزیابی اعتبار یا روایی ابزارهای اندازهگیری انعکاسی از تکنیک اعتبار عاملی و برای ابزارهای اندازهگیری ساختی از اعتبار صوری استفاده شده است. نتایج نشان داد که ابزارهایی که مناسب برای این تکنیک بودهاند، همگی از اعتبار عاملی برخوردار هستند. بررسی پایایی متغیرهای پژوهش نشان داد که کلیۀ مقیاسها و زیرمقیاسهای انعکاسی از سازگاری درونی و بنابراین ضریب آلفای کرونباخ بالایی برخوردارند؛ بهنحویکه بیشتر آنها دارای ضرایب بیشتر از 90/0 یا نزدیک به آن را به دست آوردهاند. نتایج تحلیل روایی و پایایی مقیاسها در مطالعۀ مقدماتی با 30 نمونه در جدول (2) ارائه شد. این تحقیق بر مبنای فرضیههای تدوینشده، از تکنیک مدلسازی معادلۀ ساختاری بهمنظور تبیین کیفیت روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، سلامت روانی و حمایتهای اقتصادی بهره برد. جدول 2- شاخصهای ارزیابی مدلهای عاملی و ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای انعکاسی براساس دادههای مطالعۀ مقدماتی Table 2- Factor model evaluation indices and Cronbach's alpha coefficients for reflective scales based on pilot study data
یافتههای پژوهش قسمت اول: تحلیل توصیفی براساس ویژگیهای فردی، خانوادگی و موضوع ناباروری در پژوهش حاضر، زنان در مقایسه با مردان نسبت بیشتری از نمونۀ مطالعهشده را تشکیل دادند. 9/63درصد از نمونه را زنان و 1/36درصد از آنان را مردان شامل شدند. همچنین در بین گروههای سنی، بیشترین نسبت مربوط به گروه سنی 39-30ساله بود. بیشتر از نیمی از افراد مطالعهشده (51%) در این گروه سنی قرار گرفتند. بهلحاظ سطح تحصیلات بیشترین نسبت از نمونۀ مطالعهشده در گروه کارشناسی قرار داشتند. این گروه نزدیک به یکسوم (32%) از نمونه را تشکیل داد. بهلحاظ سطح درآمد، در گروه زنان، افراد بدون درآمد بیشترین نسبت را به خود اختصاص دادند. نزدیک به 60درصد از زنان (5/58 %) در این گروه قرار داشتند. بیشتر پاسخگویان، شامل نزدیک به یکچهارم از آنها (5/24%) شناخت خود را از همسرشان در هنگام ازدواج درحد متوسط ذکر کردهاند. بیشتر از نیمی (3/50%) از پاسخگویان میزان عشق و علاقه به همسرشان را در هنگام ازدواج زیاد یا خیلی زیاد اظهار کردند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در نمونۀ مطالعهشده، میانگین مدتزمان اطلاعداشتن از ناباروری حدود 6 سال است و همچنین بهطور متوسط بین 4 تا 5 سال (68/4 سال) است که اقدام به درمان کردهاند؛ بهعبارتدیگر، میتوان گفت تقریباً و بهطور متوسط زوجین نابارور پس از یکسالونیم از اطلاعیافتن از موضوع ناباروری، برای درمان اقدام میکنند. یکی از پرسشهای دیگری که در موضوع ناباروری از پاسخگویان پرسیده شد، دربارۀ این بود که پزشکان مشکل ناباروری را به کدامیک از زوجین مرتبط میدانستند. در گروه پاسخگویان مرد، بیشترین پاسخ مربوط به گزینۀ همسرم بوده است. بیشتر از یکسوم پاسخگویان مرد، مشکل ناباروری را برحسب تشخیص پزشکان به همسرانشان مرتبط دانستهاند؛ بههمین ترتیب، بیشتر زنان پاسخگو (9/47%) اظهار کردهاند که تشخیص پزشکان مشکلات جسمانی آنان را دلیل اصلی ناباروری عنوان کردهاند. بیشتر پاسخگویان به نتیجهبخش بودن درمان خود امید زیاد یا خیلی زیادی داشتند. بیشتر از نیمی از پاسخگویان (4/54 %) در این گروه قرار میگیرند. آنچه از پاسخهای ارائهشده مشخص است، اینکه زوجین نابارور تا حد زیاد یا خیلی زیادی در فشار مالی ناشی از هزینههای درمان هستند. بیشتر از 70درصد از پاسخگویان (7/70%) با انتخاب این دو گزینه، میزان زیر فشاربودن به دلیل هزینههای درمان را نشان دادهاند. قسمت دوم: تحلیل توصیفی-استنباطی براساس متغیرهای کلیدی پژوهش الف. کیفیت روابط خانوادگی میانگینهای بهدستآمده برای کیفیت روابط خانوادگی بین زوجین نابارور مطالعهشده نشان داد که آنان روابط میان خود را در سطح کیفی خوب و بالایی ارزیابی کردهاند. درکل نمونۀ مطالعهشده، میانگین بهدستآمده برابر با 04/43 بهطور چشمگیری از حد وسط مقیاس اندازهگیری (35) بیشتر بود که بیانگر آن است که این افراد کیفیت روابط خانوادگی خود را در سطح بالایی دانستهاند. همچنین گروهبندی چهارگانه از نمونۀ مطالعهشده براساس سطح کیفیت روابط خانوادگی نشان داد که بیشتر از 90درصد از پاسخگویان (5/92%) کیفیت این روابط را در سطح متوسط بالا یا بسیار بالا دانستهاند. درحالیکه تنها 4/1درصد، کیفیت این روابط را پایین ارزیابی کردهاند. همچنین نسبت افرادی که کیفیت روابط خانوادگی را پایین یا متوسط پایین دانستهاند، تنها 5/7درصد از کل نمونۀ مطالعهشده را شامل شد. جدول 3- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح کیفیت روابط خانوادگی Table 3- Absolute and relative frequency distribution of respondents according to the level of quality of family relationships
ب. کیفیت روابط اجتماعی در وهلۀ اول آنچه از مجموع مقادیر گزارششده در جدول (4) برای کیفیت روابط اجتماعی میتوان نتیجه گرفت، این است که کیفیت این متغیر، حدود حد متوسط مقیاس (اندکی بالاتر یا اندکی پایینتر) قرار گرفته است. این وضعیت نشان میدهد که هرچند زوجین نابارور از کیفیت روابط خانوادگی بالایی برخوردارند، کیفیت روابط اجتماعی درمجموع به سمت متوسط متمایل است. جدول 4- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح کیفیت روابط اجتماعی Table 4- Absolute and relative frequency distribution of respondents according to the level of quality of social relationships
میانگین بهدستآمده برای کیفیت روابط اجتماعی درمجموع برابر با 37/34 از حد متوسط مقیاس اندازهگیری (5/32) کمی بالاتر است. سطح معنیداری بهدستآمده برای تفاوت این دو میانگین (Sig = 0.071) نشان داد که این تفاوت بهلحاظ آماری معنیدار نبوده و تصادفی است؛ بهاینترتیب، کیفیت روابط اجتماعی در جامعۀ آماری زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی درسطح متوسط برآورد میشود. ج- حمایتهای اقتصادی میانگین حمایتهای اقتصادی بهدستآمده برای حمایتهای سازمانی و غیرسازمانی نشان میدهد که تا چهاندازه این حمایتها اندک هستند. مقیاس اندازهگیری مجموع حمایتهای سازمانی و غیرسازمانی در فاصلۀ صفر تا 40 با حد وسط 20 تعریف شده است. میانگین بهدستآمده برابر با 48/4 و فاصلۀ بسیار زیاد با مقدار حد وسط مقیاس (20) و همچنین تفاوت معنادار این دو مقدار با یکدیگر نشان میدهد که تا چه اندازه این کمکها در سطح اندک و پایینی قرار دارند. این موضوع نهتنها در نمونۀ مطالعهشده، بلکه باتوجهبه مقدار تی بهدستآمده (18/39-) و سطح معنیداری مربوط به آن (Sig < 0.001) با اطمینان حداقل 99درصد تعمیمپذیر به جامعۀ آماری مطالعهشده است. براساس یک طبقهبندی چهارگروهی نتایج نشان میدهد که این حمایتها برای نزدیک به 90درصد از پاسخگویان (8/87%) درسطح کم ارزیابی شده است؛ درحالیکه هیچیک از پاسخگویان در گروه با حمایتهای سازمانی و غیرسازمانی بالا قرار نگرفتهاند. جدول 5-توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح حمایتهای اقتصادی سازمانی و غیرسازمانی از آنها Table 5- Absolute and relative frequency distribution of respondents according to the level of organizational and non-organizational economic support they receive
د- سلامت عمومی روانیسلامت عمومی روانی یکی از متغیرهای کلیدی دیگری است که در مدل مفهومی پژوهش وارد شده است. مقادیر محاسبهشده برای میانگین سلامت عمومی روانی درمجموع و خردهمقیاسهای تشکیلدهندۀ آن شامل سلامت روان مثبت و نداشتن اختلال روانی نشان داد که درمجموع، نمونۀ مطالعهشده سلامت عمومی روانی خود را در سطح بالاتر از متوسط ارزیابی کردهاند. میانگین 18/37 و مقایسۀ آن با حد وسط مقیاس (مقدار 30) چنین نتیجهای را بهبار آورد. برمبنای خردهمقیاس نداشتن اختلال روانی، پاسخگویان در وضعیت بسیار مطلوبی قرار داشتند؛ بهنحویکه میانگین بهدستآمده (مقدار 29/23) بهشدت با حدوسط مقیاس تعریفشده (مقدار 14) بالاتر بود. همچنین بیشتر از سهچهارم از پاسخگویان (9/76%) سلامت روانی خود را بهلحاظ نداشتن اختلال روانی درسطح بالا دانستند؛ بااینحال، بر مبنای خردهمقیاس سلامت روان مثبت، میانگین بهدستآمده (مقدار 89/13) مقداری نزدیک به حد وسط مقیاس (مقدار 14) را نشان داد. جدول 6- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح سلامت عمومی روانی و ابعاد آن Table 6- Absolute and relative frequency distribution of respondents according to the level of general mental health and its dimensions
قسمت دوم: آزمون فرضیههای پژوهش فرضیۀ اول تحقیق به این شرح صورتبندی شده است: سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط خانوادگی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی، نقش میانجی کامل دارد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که اثر میانجی کامل برای تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی ازطریق متغیر میانجی سلامت روانی عمومی تأیید میشود. نتایج گزارششده در شکل (2) و جدول (7) نشان می دهد که اثر غیرمستقیم حمایت نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی بهلحاظ آماری در سطح اطمینان 95درصد معنیدار است ( P < 0.050 )؛ درحالیکه اثر مستقیم بین دو متغیر ذکرشده بهلحاظ آماری در همین سطح اطمینان غیرمعنیدار یا تصادفی است ( P > 0.050 )؛ بهاینترتیب، فرضیۀ اول تحقیق مبنی بر وجود یک اثر میانجی کامل بین حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی تأیید میشود و کلیۀ این اثر ازطریق سلامت روانی عمومی انتقال مییابد. شدت تأثیر بهدستآمده برابر با 390/0 است. شکل 2 -مدل برای آزمون فرضیۀ اول: اثر میانجی سلامت روانی عمومی برای متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط خانوادگی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدلهای اندازهگیری) Fig 2- Model for testing the first hypothesis: the mediating effect of general mental health for the exogenous variable of institutional and non-institutional economic support and the endogenous variable of family relationship quality (effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models) جدول 7- برآوردهای انجامشده برای آزمون فرضیۀ اول Table 7- Estimates made to test the first hypothesis
فرضیۀ دوم تحقیق به این شرح صورتبندی شده است: سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط اجتماعی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی، نقش میانجی کامل دارد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که اثر میانجی کامل برای تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی ازطریق متغیر میانجی سلامت روانی عمومی تأیید میشود. نتایج گزارششده در شکل (3) و جدول (8) نشان میدهد که اثر غیرمستقیم حمایت نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی بهلحاظ آماری در سطح اطمینان 95درصد معنیدار است ( P < 0.050 )؛ درحالیکه اثر مستقیم بین دو متغیر ذکرشده بهلحاظ آماری در همین سطح اطمینان غیرمعنیدار یا تصادفی است ( P > 0.050 )؛ بهاینترتیب، فرضیۀ دوم تحقیق نیز مبنی بر وجود یک اثر میانجی کامل بین حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی تأیید میشود و کلیه این اثر ازطریق سلامت روانی عمومی انتقال مییابد. شدت تأثیر بهدستآمده برابر با 194/0 است. مقایسۀ نتایج مرتبط با فرضیههای اول و دوم نشان میدهد که تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی در مقایسه با کیفیت روابط اجتماعی ازطریق سلامت روانی عمومی بهطور درخور توجهی بیشتر است. مقایسۀ دو ضریب تأثیر 390/0 و 194/0 تأییدکنندۀ چنین نتیجهای است. شکل 3- مدل برای آزمون فرضیۀ اول: اثر میانجی سلامت روانی عمومی برای متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط اجتماعی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدلهای اندازهگیری) Fig 3- Model for testing the first hypothesis: the mediating effect of general mental health for the exogenous variable of institutional and non-institutional economic support and the endogenous variable of social relationship quality (effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models) جدول 8- برآوردهای انجامشده برای آزمون فرضیۀ دوم Table 8- Estimates made to test the second hypothesis
بحث و نتیجه پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعهشناختی کیفیت روابط زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی برمبنای حمایتهای اقتصادی با تأکید بر نقش میانجی سلامت روانی انجام شد. براساس تحلیل نتایج توصیفی مربوط به متغیرهای اصلی پژوهش، کیفیت روابط خانوادگی بین زوجین نابارور مطالعهشده در سطح بالا و مطلوب و کیفیت روابط اجتماعی آنها درمجموع به سمت متوسط متمایل بود. همچنین، حمایتهای اقتصادی برای نزدیک به 90درصد از پاسخگویان درسطح کم ارزیابی شد. نتایج تحلیل فرضیۀ اول پژوهش مبنی بر نقش میانجی کامل سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط خانوادگی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی نشان داد که این فرضیه تأیید میشود؛ بهعبارتدیگر، فرضیۀ اول تحقیق مبنی بر وجود یک اثر میانجی کامل بین حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط خانوادگی تأیید میشود و تمامی این اثر ازطریق سلامت روانی عمومی انتقال مییابد. این نتیجه بیانگر آن است که حمایتهای اقتصادی نهادی مثل بیمههای درمانی و حمایتهای دولتی و غیرنهادی مانند کمکهای مالی خانواده، آشنایان و دوستان میتواند با بهبود سلامت روانی زوجهای نابارور تحت درمان IVF، کیفیت روابط خانوادگی این زوجها را بهبود دهد. درواقع، در زوجهای نابارور تحت درمان IVF، فشارهای مالی میتواند سلامت روانی آنها را تضعیف کند، اما باوجود حمایت اقتصادی (چه نهادی و چه غیرنهادی)، استرسهای مالی کاهش مییابد که به بهبود سلامت روانی منجر میشود. نتیجۀ این پژوهش مبنی بر نقش میانجی کامل سلامت روانی در رابطه با حمایت اقتصادی و کیفیت روابط خانوادگی نشان میدهد که حمایت اقتصادی بهخودیخود، مستقیماً بر روابط خانوادگی تأثیر نمیگذارد، بلکه ازطریق بهبود سلامت روانی تأثیر خود را اعمال میکند. هنگامیکه زوجها ازنظر مالی در وضعیت بهتری قرار دارند، سطح استرس و اضطراب کاهش مییابد و درنتیجه کیفیت روابط آنها بهبود مییابد. استرسهای مالی و روانی ناشی از ناباروری و درمانهای IVF میتوانند به تعارضات خانوادگی و کاهش کیفیت روابط زناشویی منجر شوند. اما هنگامی که سلامت روانی بهبود یابد، زوجها قادر خواهند بود تا تعاملات بهتری داشته باشند و ازنظر عاطفی به یکدیگر نزدیکتر شوند که درنهایت به بهبود کیفیت روابط خانوادگی منجر میشود. درواقع، در شرایطی که زوجها با مشکلات مالی روبهرو هستند، این فشارهای مالی میتواند بر سلامت روانی آنها تأثیر بگذارد و درنتیجه بر کیفیت روابط خانوادگی آنها نیز اثر منفی بگذارد؛ اما حمایتهای مالی میتوانند این فشارها را کاهش دهند و ازطریق بهبود وضعیت روانی به ارتقای روابط خانوادگی کمک کنند. این نتیجه با دیدگاههایی همخوانی دارد که بر اهمیت سلامت روانی در حفظ و بهبود روابط خانوادگی تأکید دارند. به عبارتی، وقتی سلامت روانی زوجها بهبود مییابد، آنها قادر خواهند بود با همسر خود ارتباطات عاطفی و حمایتی بهتری برقرار کنند که این امر درنهایت به تقویت روابط خانوادگی میانجامد . نتایج تحلیل فرضیۀ دوم پژوهش مبنی بر اینکه سلامت عمومی روانی بین متغیر برونزای حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و متغیر درونزای کیفیت روابط اجتماعی در بین زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی نقش میانجی کامل دارد، نشان داد که این فرضیه تأیید میشود. نتایج بهدستآمده نشان داد که اثر میانجی کامل برای تأثیر حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی بر کیفیت روابط اجتماعی ازطریق متغیر میانجی سلامت روانی عمومی تأیید میشود. این نتیجه بر اهمیت حمایت اقتصادی و تأثیر آن بر سلامت روانی و درنهایت بهبود کیفیت روابط اجتماعی تأکید میکند؛ بهعبارتدیگر، این نتیجه بیانگر آن است که حمایتهای اقتصادی نهادی و غیرنهادی بهتنهایی نمیتواند بهطور مستقیم بر کیفیت روابط اجتماعی زوجها تأثیرگذار باشد، بلکه ازطریق تأثیر بر سلامت روانی، بر کیفیت روابط اجتماعی آنها اثر میگذارد؛ بنابراین، حمایتهای اقتصادی تنها زمانی به بهبود کیفیت روابط اجتماعی منجر میشود که سلامت روانی افراد نیز تقویت شود. این نتیجه مطابق با نظریههای موجود در زمینۀ نقش سلامت روانی بهعنوان عامل کلیدی در کیفیت روابط اجتماعی است. بهبود سلامت روانی میتواند تنشها و تعارضات در روابط اجتماعی را کاهش دهد و ارتباطات افراد با دیگران را بهبود بخشد. درواقع، استرس و اضطرابهای روانی که احتمالاً بهدلیل مشکلات مالی و چالشهای روانی زوجهای نابارور ایجاد میشود، میتواند بر روابط اجتماعی آنها تأثیر سوء بگذارد؛ اما درصورتیکه سلامت روانی این زوجها بهبود یابد، آنها قادر خواهند بود روابط اجتماعی خود را بهتر مدیریت کنند. این پژوهش نشان میدهد که حمایتهای اقتصادی ازجمله تسهیلات درمانی و کمکهای مالی میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و روانی زوجین نابارور کمک کند و بهنوبۀ خود کیفیت روابط خانوادگی را بهبود بخشد. این یافتهها با نظریۀ مرداک همخوانی دارند که میگوید حمایتهای اقتصادی میتوانند به تعدیل اختلالات در کارکردهای خانواده کمک کنند. یافتههای این تحقیق نشان میدهند که حمایتهای اقتصادی (چه نهادی و چه غیرنهادی) میتوانند اختلالات ایجادشده در کارکرد خانواده را تعدیل کنند؛ بنابراین، این نتایج با نظریۀ گیدنز همخوانی دارد که میگوید حمایتهای اجتماعی و اقتصادی میتوانند از اختلال در کارکردهای خانواده جلوگیری کنند و به بهبود وضعیت روانی و اجتماعی خانواده کمک کنند. همچنین نتایج این پژوهش با دیدگاه دورکیم همخوانی دارد که تأکید میکند حمایتهای اجتماعی و اقتصادی نقش مهمی در حفظ سلامت روان و انسجام اجتماعی دارند. همچنین، این نتایج با نظریۀ کنش متقابل نمادین توضیحپذیر است که نقشهای خانوادگی و تعاملات اجتماعی را در معنابخشی به زندگی افراد مهم میداند. همچنین، یافتههای این پژوهش با نظریۀ تضاد همخوانی دارد که به نقش منابع اقتصادی در کاهش نابرابریها و بهبود شرایط اجتماعی و روانی خانوادهها اشاره دارد. مقایسۀ نتایج پژوهش حاضر با پژوهشهای گذشته بیانگر همسویی آنها است. اهمیت بسیار حمایتهای اقتصادی در پژوهشهای خارجی ازجمله لای و همکاران (2021)؛ آریا و همکاران (2024)؛ جانگ و کیم (2017) و پژوهشهای داخلی ازجمله جعفرزاده خوانساری (2015)؛ بیرانوند و همکاران (1403)؛ جعفری و همکاران (1399)؛ ابراهیمیپرگو و همکاران (1392) تأیید شده است. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که سلامت روانی بین حمایت اقتصادی نهادی و غیرنهادی و کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی نقش میانجی کامل دارد. این نتیجه نشان میدهد که حمایتهای اقتصادی ازطریق بهبود سلامت روانی زوجهای نابارور تحت درمان به بهبود کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی آنها کمک میکنند. این نتیجه بر توجه به برنامههای حمایتی جامع در زمینۀ ناباروری تأکید میکند که نهتنها جنبههای مالی بلکه سلامت روانی افراد را لحاظ کند؛ برایناساس، میتوان گفت که توجه به حمایتهای اقتصادی بایستی ازطریق سیاستگذاران و ارائهدهندگان خدمات درمانی در اولویت واقع شود. این حمایتها با تأثیر مثبت بر سلامت روانی زوجهای نابارور میتواند به بهبود کیفیت خانوادگی و روابط اجتماعی آنها منجر شود؛ بهعبارت دیگر، این نتایج بر اهمیت حمایت دولت و مؤسسات بیمهای در تدوین و اجرای استراتژی و برنامههایی گسترده و پویا بهمنظور پوشش هزینههای درمان ناباروری تأکید میکند. حمایتهای اقتصادی نهادی مانند بیمههای درمانی میبایست هزینههای درمان ناباروری بهویژه درمانهای پرهزینهای مانند IVF اهدایی را تاحد قابلقبولی پوشش دهد. کاهش هزینههای درمان برای زوجهای نابارور میتواند به کاهش استرسهای ناشی از مشکلات مالی آنها و درنتیجه سلامت روانی زوجها منجر شود و کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی آنها را بهبود دهد. از طرف دیگر بر نقش حمایتهای مالی ازسوی خانواده و دوستان نیز به جهت بهبود سلامت روانی زوجهای نابارور تأکید میشود؛ بنابراین نتایج این پژوهش تأکید میکند که بهمنظور تقویت نقش خانوادهها و دوستان در حمایت از زوجهای نابارور، برنامههای اجتماعی و اطلاعرسانی تدوین و اجرا شود. افزایش آگاهی عمومی دربارۀ اهمیت حمایتهای مالی و عاطفی از زوجهای نابارور میتواند در فرهنگسازی در این زمینه کمک کند. بازنگری در قوانین مرتبط با حمایت از زوجهای نابارور نیز از پیشنهادات دیگر این پژوهش است. این قوانین میبایست در زمینۀ پوشش مالی مناسب و همچنین برنامههای حمایتی در زمینۀ سلامت روانی و اجتماعی زوجها بازنگری شود. دولت با تصویب قوانین حمایتی میتواند استرسهای ناشی از هزینههای سنگین درمان برای زوجهای نابارور را کاهش دهد و به بهبود سلامت روانی آنها کمک کند. در پایان لازم است اشاره شود که نمونههای آماری مطالعهشده بهسختی در دسترس بودند. همچنین چنانچه متغیرهای کنترل در تحلیل وارد میشدند، اعتبار نتایج افزایش مییافت که به دلیل پیچیدگی زیاد مدل و حجم نمونه این امکان برای پژوهشگر فراهم نشد و لازم است بهعنوان محدودیتهای تحقیق به آنها توجه شود.
[1] In Vitro Fertilization [2] Durkheim [3] Sherbourne & Stewart [4] Cohen & Hoberman [5] Araya [6] Lai [7] Njagi [8] Catastrophic Health Expenditure [9] Jung & Kim [10] Dyer & Patel [11] Anderson [12] Wiersema [13] Goldberg | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ابراهیمیپرگو، ا.، عابدی، ا.، و عریضی، ح. (1392). فراتحلیل رابطۀ حمایت اجتماعی بر سلامت روان. دومین کنگرۀ ملی روانشناسی اجتماعی ایران. تهران، 429-434. https://sid.ir/paper/846747/fa اکبری، ر.، و دنیایی، ا. (1395). جامعهشناسی خانواده و آسیبهای نوپدید آن. آوای نور. ایزدیار، ن.، احمدنیا، ش.، سیدمیرزایی، س. م.، آذین، س. ع.، و یزدانیصفا، م. (1393). انتخاب اهدای تخمک: راهی برای رسیدن به مادری (مطالعة پدیدارشناختیِ تجربة زنان نابارور مراجعهکننده به پژوهشگاه رویان). مطالعات اجتماعی ایران، 8(1)، 6-21. http://www.jss-isa.ir/article_21217.html بایرامی، ر.، عفتی داریانی، ف.، حاج شفیعیها، م.، و جانقربان، ر. (1397). درک مردان در انتظار اولین فرزند از بارداری حاصل از لقاح آزمایشگاهی: یک مطالعۀ کیفی. حیات، 24(2)، 111-126. http://hayat.tums.ac.ir/article-1-2265-fa.html بونر، آ. (1399). تعیینکنندههای اجتماعی سلامت: رویکردی میانرشتهای به نابرابری اجتماعی و بهزیستی (مهری شمسقهفرخی، محمدرضا قاسمی و مهدی نصرتآبادی، مترجمان). دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. بیرانوند، س.، بهزادیفر، م.، شایگان، ف.، آذری، ص.، مارتینی، م.، و بهزادیفر، م. (1403). سیاستهای حمایتی از زوجین نابارور در ایران: یک خلاصۀ سیاستی. یافته، 26(1)، 25-37. http://yafte.lums.ac.ir/article-1-3724-fa.html تقیزاده فیروزجایی، ا.، سادات، ز.، تقدسی، م.، ترکی حبیبآبادی، ب. (1396). خصوصیات روانسنجی پرسشنامۀ کیفیت روابط بین زوجین. پایش، 17(1)، 85-94. 20.1001.1.16807626.1396.17.1.8.8 جعفری، ح.، تقیپور، ع.، عافیت، م.، و لطیفنژاد رودسری، ر. (1399). ابعاد فرهنگی و اجتماعی ناباروری و روشهای اهدایی کمک باروری: یک مطالعۀ مروری، نوید نو، 23(76)، 84-101. 10.22038/nnj.2020.53111.1243 خانآبادی، م.، مهدیزاده اردکانی، م.، طبخی، ف.، ایمانیمقدم، ه.، و مهدیزاده، ف. (1401). مضامین اجتماعی مرتبط با کیفیت زناشویی زوجهای نابارور در شهر یزد: یک مطالعۀ کیفی. پژوهش پرستاری ایران، 17(1)، 5-18. http://ijnr.ir/article-1-2542-fa.html دورکیم، ا. (1402). خودکشی (نادر سالارزاده امیری، مترجم). دانشگاه علامه طباطبایی. روشنایی، م. ر.، محققی، ح.، حسینی، ح.، و یارمحمدی واصل، م. (1400). مقایسۀ تعارض زناشویی در زوجین نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی. نامۀ انجمن جمعیتشناسی ایران، 16(32)، 241-273. 10.22034/jpai.2022.556415.1237 زارعان، م.، و غفاری، م.(1400). تجربۀ زیستۀ بانوان از چالشهای اقدام به فرزندپذیری. مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 19(1)، 143-184. 10.22051/jwsps.2021.34262.2347 شاکری، ج.، حسینی، م.، گلشنی، ص.، صادقی، خ.، و فیضالهی، و. (1385). بررسی سلامت عمومی، راهبردهای مقابلهای و رضایت زناشویی در زنان نابارور تحت درمان IVF.. باروری و ناباروری، 7(3)، 269-275. https://www.jri.ir/article/248 فربد، م. (1378). درآمدی بر خانواده و خویشاوندی. دانژه. کوکرین، ر. (1376). مبانی اجتماعی بیماریهای روانی (بهمن نجاریان، مترجم). رشد. گوهرشاهی، ش.، سلیمانیان، ع. ا.، و حیدرنیا، ا. (1399). تبیین چالشهای روانشناختی مردان نابارور متقاضی درمانهای جایگزین ناباروری: یک مطالعۀ کیفی. دانشگاه علوم پزشکی قم، 14(9)، 69-84. https://journal.muq.ac.ir/article-1-2929-fa.html گیدنز، آ. (1402). نظریههای جامعهشناسی (حسن چاووشیان، مترجم). نی. ودادهیر، ا.، رحمانی، م.، و دباغ، ط. (1395). ناباروری بهمثابۀ مسئلهای اجتماعی-فرهنگی: تجربۀ زیستۀ زنان نابارور در جستوجوی درمان در قزوین. مسائل اجتماعی ایران، 7(2)، 159-175. http://jspi.khu.ac.ir/article-1-2655-fa.html هاشمیخواه، ز.، افشانی، س. ع. ر.، افراسیابی، ح.، و روحانی، ع. (1401). برساخت روابط خانوادگی در خانوادههای نابارور. روانشناسی فرهنگی، 6(1)، 298-278. https://doi.org/10.30487/jcp.2022.312598.1332
References Akbari, R., & Donyaei, A. (2016). Sociology of the family and its emerging damages. Avae Noor Publications. [In Persian]. Anderson, J. E., Farr, S. L., Jamieson, D. J., Warner, L., & Macaluso, M. (2009). Infertility services reported by men in the United States: National survey data. Fertility and Sterility, 91(6), 2466-2470. https://www.fertstert.org/article/S0015-0282(08)00593-1/fulltext . Araya, B. M., Velez, M. P., Gelaye, K. A., Dyer, S., & Aldersey, H. M. (2024). Addressing the rehabilitation needs of women experiencing infertility in Ethiopia: Time for action. International Journal of Environmental Research and Public Health, 21(4), 475-490. https://doi.org/10.3390/ijerph21040475. Bayrami, R., Effati-Dariani, F., Haj-Shafiha, M., & Jan-Ghorban, R. (2018). Perceptions of men expecting their first child from an in vitro fertilization pregnancy: A qualitative study. Hayat Journal, 24(2), 111-126. [In Persian]. http://hayat.tums.ac.ir/article-1-2265-fa.html Beiranvand, S., Behzadifar, M., Shaygan, F., Azari, S., Martini, M., & Behzadifar, M. (2024). Supportive policies for infertile couples in Iran: A policy summary. Yafteh Journal, 26(1), 25-37. [In Persian]. http://dx.doi.org/10.32592/Yafteh.2024.26.1.25 Bonner, A. (2019). Social determinants of health: An interdisciplinary approach to social inequality and well-being (M. Shams-Ghahfarkhi, M. R. Ghasemi, & M. Nosratabadi, Trans.). Isfahan University of Medical Sciences Press. [In Persian]. Cochrane, R. (1997). Social foundations of mental illnesses (B. Najarian, Trans.). Roshd Publications. [In Persian]. Cohen, S., & Hoberman, H. M. (1983). Positive events and social supports as buffers of life change stress. Journal of Applied Social Psychology, 13(2), 99-125. https://doi.org/10.1111/j.1559-1816.1983.tb02325.x Durkheim, A. (2014). Suicide (N. Salarzadeh-Amiri, Trans.). Allameh Tabatabaei University Press. [In Persian]. Dyer, S. J., & Patel, M. (2012). The economic impact of infertility on women in developing countries‑A systematic review. Facts, Views & Vision in ObGyn, 4(2), 102-109. https://www.researchgate.net/publication/261772807 Ebrahimi, A., Abedi, A., & Arizi, H. (2013). Meta-analysis of the effect of social support on mental health. The Second Iranian Congress of Psychology. Tehran. 429-434. [In Persian]. sid.ir/paper/846747/fa Ebrahimzadeh-Zagami, S., Latifnejad-Roudsari, R., Janghorban, R., Mousavi-Bazaz, S. M., Amirian, M., & Allan, H. T. (2021). Iranian infertile couples' strategies to manage social interactions after unsuccessful treatment with assisted reproductive technologies. Human Fertility, 24(5), 341-352. https://doi.org/10.1080/14647273.2019.1677950 Eyzadyar, N., Ahmadnia, S., Seyedmirzaei, S. M., Azin, S. A., & Yazdani-Safa, M. (2014). To choose the oocyte donation as a way of becoming a mother (Phenomenological study of infertile women’s in Royan Institute). Journal of Iranian Social Studies, 8(1), 6-21. [In Persian]. http://www.jss-isa.ir/article_21217.html?lang=en Farbod, M. (1999). An introduction to family and kinship. Danjeh Publishing. [In Persian]. Giddens, A. (2023). Sociological theories (H. Chavushian, Trans.). Ney Publishing. [In Persian]. Goharshahi, S., Soleimaniyan, A. A., & Heydarnia, A. (2020). Explaining the psychological challenges of infertile men seeking alternative infertility treatments: A qualitative study. Journal of Qom University of Medical Sciences, 14(9), 69-84. [In Persian]. http://dx.doi.org/10.52547/qums.14.9.69 Goldberg, D. P. (1972). General health questionnaire. Windsor: NFER-Nelson. Hadizadeh-Talasaz, F., Simbar, M., Esmaily, H., & Latifnejad-Roudsari, R. (2019). Development and validation of a decision-making donor conception questionnaire in Iranian infertile couples. International Journal of Fertility & Sterility, 13(3), 215-224. https://doi.org/10.22074/ijfs.2019.5700 Hasanpoor-Azghady, S. B., Simbar, M., Vedadhir, A., Azin, S. A., & Amiri-Farahani, L. (2019). The social construction of infertility among Iranian infertile women: A qualitative study. Journal of Reproduction & Infertility, 20(3), 178-190. https://www.jri.ir/article/60045 Hashemikhah, Z., Afshani, S. A. R., Afrasiabi, H., & Ruhani, A. (2022). Construction of family relationships in infertile families. Cultural Psychology, 6(1), 278-298. [In Persian]. https://doi.org/10.30487/jcp.2022.312598.1332 Jafari, H., Taghipour, A., Afiat, M., & Latifnejad-Roudsari, R. (2021). Socio-cultural dimensions of infertility and assisted reproductive donation techniques: A review study. Navid No, 23(76), 84-101. [In Persian]. https://doi.org/10.22038/nnj.2020.53111.1243 Jafarzadeh-Kenarsari, F., Ghahiri, A., Habibi, M., & Zargham-Boroujeni, A. (2015). Exploration of infertile couples’ support requirements: A qualitative study. International Journal of Fertility and Sterility, 9(1), 81-92. https://doi.org/10.22074/ijfs.2015.4212 Jung, Y. J., & Kim, H. Y. (2017). Factors influencing infertility-related quality of life in women undergoing assisted reproductive techniques: Focusing on depression and resilience. Korean Journal of Women Health Nursing, 23(2), 117-125. https://doi.org/10.4069/kjwhn.2017.23.2.117 Khanabadi, M., Mehdizadeh-Ardakani, M., Tabkhi, F., Imani-Moghaddam, H., & Mehdizadeh, F. (2022). Social themes related to the marital quality of infertile couples in Yazd: A qualitative study. Iranian Journal of Nursing Research, 17(1), 5-18. [In Persian]. http://dx.doi.org/10.22034/IJNR.17.1.5 Lai, J. D., Fantus, R. J., Cohen, A. J., Wan, V., Hudnall, M. T., Pham, M., Brannigan, R. E., & Halpern, J. A. (2021). Unmet financial burden of infertility care and the impact of state insurance mandates in the United States: Analysis from a popular crowdfunding platform. Fertility and Sterility, 116(4), 1119-1125. https://doi.org/10.1016/j.fertnstert.2021.05.111 Njagi, P., Groot, W., Arsenijevic, J., Dyer, S., Mburu, G., & Kiarie, J. (2020). Economic costs of infertility care for patients in low-income and middle-income countries: A systematic review protocol. BMJ Open, 10(11), e042951. http://dx.doi.org/10.1136/bmjopen-2020-042951 Pierce, G. R., Sarason, I. G., & Sarason, B. R. (1991). General and relationship-based perceptions of social support: Are two constructs better than one? Journal of Personality and Social Psychology, 61(6), 1028–1039. https://doi.org/10.1037/0022-3514.61.6.1028 Roshanaei, M. R., Mohagheghi, H., Hosseini, H., & Yarmohamadi-Vasel, M. (2021). Comparison of marital conflict between infertile, fertilized by artificial insemination and naturally fertile couples. Journal of Population Association of Iran, 16(32), 241-273. [In Persian]. https://doi.org/10.22034/jpai.2022.556415.1237 Rust, J., & Golombok, S. (1985). The Golombok-Rust inventory of sexual satisfaction (GRISS). British Journal of Clinical Psychology, 24(1), 63-64. https://doi.org/10.1111/j.2044-8260.1985.tb01314.x Şahiner, E., & Boz, I. (2022). Experiences of women undergoing infertility treatment from embryo transfer until pregnancy test and their conceptualization of their embryo. Journal of Psychosomatic Obstetrics & Gynecology, 43(2), 153-164. https://doi.org/10.1080/0167482X.2020.1865909 Shakeri, J., Hosseini, M., Golshani, S., Sadeghi, K., & Feizollahi, V. (2006). A study of general health, coping strategies and marital satisfaction in infertile women undergoing IVF treatment. Fertility and Infertility Quarterly, 7(3), 269-275. [In Persian]. https://www.jri.ir/article/248 Sherbourne, C. D., & Stewart, A. L. (1991). The MOS social support survey. Social Science & Medicine, 32(6), 705-714. https://doi.org/10.1016/0277-9536(91)90150-b Taghizadeh-Firouzjaei, A., Sadat, Z., Taqadosi, M., & Turki-Habibabadi, B. (2018). Psychometric properties of the quality of relationships questionnaire between couples. Payesh Journal, 17(1), 85-94. [In Persian]. http://payeshjournal.ir/article-1-67-en.html Vadadhir, A., Rahmani, M., & Dabbagh, T. (2017). Infertility as a socio-cultural issue: The lived experience of infertile women seeking treatment in Qazvin. Social Issues of Iran, 7(2), 159-175. [In Persian]. http://dx.doi.org/10.18869/acadpub.jspi.7.2.159 Wiersema, N. J., Drukker, A. J., Dung, M. B. T., Nhu, G. H., Nhu, N. T., & Lambalk, C. B. (2006). Consequences of infertility in developing countries: Results of a questionnaire and interview survey in the South of Vietnam. Journal of Translational Medicine, 4(54), 1-8. http://dx.doi.org/10.1186/1479-5876-4-54 Zarean, M., & Ghaffari, M. (2021). Women's lived experience of the challenges of adopting a child. Social Studies of Women's Psychology, 19(1), 143-184. [In Persian]. https://www.doi.org/10.22051/jwsps.2021.34262.2347 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 747 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 325 |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||