
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,714 |
تعداد مقالات | 14,051 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,027,943 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,626,423 |
چالشها و موانع توسعه وقف در ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات وقف و امور خیریه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 5، فروردین 1404، صفحه 19-40 اصل مقاله (820.93 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ecs.2025.142805.1116 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد جواد ولی زاده* 1؛ احمد رضا حسنخانی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1اﺳﺘﺎدﯾﺎر، دﺑﯿﺮﺧﺎنۀ ﺷﻮرای ﻋﺎلی اﻧﻘﻼب ﻓﺮهنگی، ﺗﻬﺮان، اﯾﺮان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار، گروه الهیات، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نهاد وقف با وجود آنکه ظرفیتهای عظیمی در برطرف کردن مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و ... کشور دارد، امروزه درگیر چالشها و موانع متعدد شده است. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوۀ اجرا کیفی بود. جامعۀ پژوهش تمام صاحبنظران، پژوهشگران و مجریان حوزۀ وقف در کشور بودند و طبق اصل اشباع نظری، 23 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبۀ نیمهساختارمند بود و روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روش ارزیابی «لینکلن و گوبا» تأیید شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کیفی «کلایزی» استفاده شد. از میان 44 تم (مضمون)، 6 زیرمقوله یا مقولۀ فرعی و 2 مقولۀ اصلی یا فراگیر چالشهای نظری و ذهنی (ضعف در تقنین و انگیزۀ واقفان و بهروز نبودن موقوفات) و چالشهای عملی و اجرایی (ضعف در بهرهوری، مدیریت و نظارت) قابل شناسایی هستند. این پژوهش ضمن شناسایی مهمترین چالشها و موانع توسعۀ وقف در ایران، پیشنهادهای «اهتمام حاکمیت به ساماندهی و توسعۀ وقف»، «به حداقل رساندن مداخلات دولتی و استفادۀ بیشینه از ظرفیت و انگیزۀ مردمی در مدیریت نهاد وقف»، «توجه حاکمیت به مسائل اقتصادی و اعتقادی»، «نگاه علمی و تخصصی به ادارۀ وقف و امور خیریه»، «ایجاد انعطاف در وقفنامهها جهتدهی نیات واقفان» را ارائه کرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وقف؛ واقف؛ موقوفه؛ امور خیریه؛ برنامه توسعه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وقف به معنای «حبس عین ملکی است بر ملک خدای تعالی که ملکیت از مالک ملک به خداوند منتقل میشود» (دهخدا، 1377 ، ج. 15، ذیل مادۀ وقف)؛ به عبارتی دیگر، ماندن اصل مال و جابهجایی منفعت آن، تا مردم از منافعش بهرهمند شوند (واعظی، 1380، ص. 48). «وقف عملی فقهی و حقوقی است که به موجب آن شخص (اعم از شخص حقیقی یا حقوقی) عین مالی را از مالکیت خود خارج میکند، از هر گونه نقلوانتقال - اعم از نقلوانتقالهای ارادی مانند اقسام معاملات و نقلوانتقالهای قهری مانند توارث و سایر تصرفات – به طور کامل مصون نگاه میدارد و منافع آن را در راههای خداپسندانه و امور خیریه به طور دائم به جریان میاندازد تا افراد محدود و معین یا نامحدود و غیرمعین به صورت بلاعوض از منافع بهرهمند شوند» (ترابی، 1381، صص. 296- 297). وقف یکی از عوامل انهدام تراکم ثروت در جامعه و ایجاد بستر مناسب برای رشد ارزشهای معنوی و الهی، در شکل توزیع عادلانۀ ثروت، محسوب میشود و با درک همین نکته، اسلام، دین مقدس توحیدی، بر گسترش فرهنگ وقف بیش از هر چیز دیگر تأکید کرده است. «سنت حسنۀ وقف از اهرمهای مؤثر اعتقادی و فرهنگی برای جبران نیازهای مادی و معنوی جامعه است. از صدها سال پیش تا کنون واقفان خیراندیش با اختصاص بخشی از اموال خود برای خدمت مستمر به جامعه در قالب روش پسندیده (وقف) که بارزترین و روشنترین مصداق احسان، انفاق، صدقۀ جاریه، تعاون و باقیاتالصالحات است، منشأ خدمات فراوان علمی، فرهنگی، هنری، رفاهی، بهداشتی در جامعه بودهاند؛ وجود صدها درمانگاه، بیمارستان، مدرسه، دارالایتام، کتابخانه و هزارها مسجد، قنات، پل، آبانبار و غیره که باید به طور دائمی حفظ و بهرهبرداری شوند، در سراسر کشورهای جهان و به ویژه ایران بهترین گواه و شاهد آن است.» (علمی سولا و همکاران، 1395، ص. 169). در واقع، نهاد مقدس وقف بزرگترین پشتوانۀ نهادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعۀ اسلامی بوده و است. این نهاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، کوثری بیپایان است که بهدرستی میتواند زمینهساز حاکمیت اسلامی شود؛ زیرا «وقف» بزرگترین بانک مرکزی و خزانهداری کل است که پشتوانۀ انجام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعه و تأمین نیازهای عمومی امت اسلامی خواهد بود. نهاد وقف میتواند حاکمیتی دینی و دولتی غیرمتمرکز و پویا و خدمتگذار را سامان دهد و امکان نقشآفرینی حداکثری مردم را در انجام امور عمومی فراهم کند. حسب همین نگاه، میتوان ابعاد اصلی و کلان زیر را برای وقف متصور شد: بُعد فرهنگی (معنوی)، بُعد آموزشی و تربیتی، بُعد اجتماعی، بُعد اقتصادی، بُعد سیاسی (پشتوانۀ حاکمیت در برابر مشکلات و مانع از وابستگی) و بُعد امنیتی (از نظر امنیت اخلاقی و نیز امنیت اجتماعی: وقف سلاح و ...) (ر. ک.: سلیمی فر، 1370، صص. 77-89؛ آیت اللهی و رخ یزد، 1383، صص. 345-351؛ معراجی، ۱۳۸۵، صص. ۳۴-۳۹؛ هدایتی، ۱۳۸۰، ص. ۱۲). احیای وقف و موقوفات مانند احیای نماز و مسجد و احیاءی حج و مکه و مدینه، رسالتی عظیم است بر دوش انقلاب مقدس اسلامی و لازم است موقوفات در جامعه توسعه یابد و تحت نظارت و هدایت حاکم اسلامی، وظایف خود را بهخوبی انجام دهد؛ به ویژه که وقف مسألهای منعطف است و باید با توجه به شرایط دوران، آن را به خدمت گرفت تا ظرفیت خود را به تناسب روز نشان دهد. در واقع، همانگونه که نهادهای اقتصادی را روزآمد و به شیوهها و ابزارهای جدید برای بهرهدهی بیشتر تجهیز میکنند، نهاد وقف را هم باید اینگونه احیا کرد. انتظار میرود جایگاه واقعبینانه و مناسبی در برنامۀ توسعۀ کشور برای موضوع وقف در نظر گرفته شود؛ همچنانکه در طول تاریخ، اوقاف نقش مهمی در حیات جوامع اسلامی داشته است؛ ولی در حال حاضر، نقش وقف در برنامههای توسعۀ کشور نادیده گرفته میشود. «اگر از طریق برنامهریزیهای درست، اوقاف در مسیر صحیح به راه انداخته شود و واقفان به مسیری مناسب هدایت شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل میشوند و سنگینی این امور را میتوان از بیتالمال مسلمین برداشت یا دستکم از فشار آنها بر بودجۀ کل کشور کاست» (نجفلو، 1395، ص. 115). در دورة پهلوی، بسیاری از موقوفات تخریب شد یا وقفیت خود را از دست داد (عالمزاده، ۱۳۷۲، ص. ۴۵)؛ اما زمانی که حاکمیت به دست نظام جمهوری اسلامی افتاد، این نظام با هویت مذهبی که داشت، باید برای وقف برنامهریزیهای جامع تدبیر میکرد. جالب توجه است که اوج تمدن اسلامی دوران عثمانی زمانی است که اوقاف بیش از هر زمان دیگری توسعه یافته بود، بیشتر افراد جامعه در خانههای وقفی متولد میشدند، در مدارس وقفی آموزش میدیدند و کتابها را از کتابخانههای وقفی به امانت میگرفتند و هنگام بیماری در بیمارستانهای وقفی مداوا میشدند و در زمینهای وقفی به کشت و کار مشغول میشدند. شاید تصور شود به این دلیل که دولت مدرن هنوز شکل نگرفته بود، وقف بار آن را بر دوش میکشید؛ ولی واقعیت آن است که حتی در دنیای مدرن، اقتصادهای برتر بخشی جالب توجه از اقتصاد خود موسوم به بخش سوم اقتصاد[1] را مبتنی بر ظرفیت وقف و امور خیریه پایهگذاری کردهاند. نگاهی مختصر به آمار و ابعاد وقف و امور خیریه در کشورهای دیگر گویای این واقعیت است (ر. ک.: اکبری و همکاران، 1399، صص. 6-7؛ طاهری دمنه و حیدری دارانی، 1397، صص. 44-45)؛ از این رو، دولت اسلامی میتواند موقوفات عمومی را بهگونهای سازماندهی و جهتدهی کند که به عنوان یک منبع مالی بتوان از آنها برای از بین بردن بیکاری و تولید اشتغال استفاده کرد. به هر حال، ضرورت حضور وقف در برنامههای توسعۀ جمهوری اسلامی و مشکلات آن بر کسی پوشیده نیست؛ هرچند وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 و تشکیل جمهوری اسلامی ایران تا حدودی حوزۀ وقف را از رکود خارج کرد و تولیت بسیاری از موقوفات که توسط حکومت پهلوی به تاراج رفته بود، به ولی فقیه بازگشت و مقابر مقدس مانند آستان قدس رضوی و امامزادهها توانستند بسیاری از زمینهای زراعی و اماکن تجاری و کارگاههای تولیدیِ وقفی خود را بازپس بگیرند. سنت وقف در منابر و دستگاههای تبلیغاتی ترویج و وقفهای نوینی انجام شد. توضیح آنکه، با پیروزی انقلاب اسلامی، مجامع قانونگذاری ایران گامهایی مثبت برای نگهداری و افزایش موقوفات و اجرای مفاد وقفنامهها برداشتند که این امر رویکرد دوبارۀ مردم به وقف، جلب اعتماد واقفان و افزایش موقوفات را در پی داشت. با تصویب قانون شورای عالی اوقاف در 11 اسفند سال 1358 ه.ش. توسط شورای انقلاب، تمامی قوانین مربوط به تشکیل سازمان اوقاف در رژیم گذشته لغو و انجام وظایف این سازمان به عهدۀ شورای عالی اوقاف گذاشته شد و از روند چپاول بهظاهر قانونی موقوفهها که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت، تا حد زیادی جلوگیری شد. در واقع، با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و تأکید قانون اساسی بر تصویب قوانینی که با مبانی اسلامی مغایرتی نداشته باشند (موضوع اصل 96 به بعد)، رسیدگی به موارد تغییر کاربری و مالکیت موقوفهها که در رژیم گذشته بر اساس قوانین خلاف شرع رخ داده بود، در دستور کار قوۀ مقننه قرار گرفت (شرفخانی، 1396). از طرفی، سازمان اوقاف نیز همانند دیگر تشکیلات دولتی از نظر ساختاری (ماهوی) دگرگون شد و جایگاه سازمان اوقاف ارتقا یافت و با اخذ اذن حاکم شرع در مواردی از اوقاف، مشکل دیرینۀ نافذ نبودن احکام شرعی را که در عملکرد حکومتهای گذشته وجود داشت از میان برد. نمونۀ آن، ادارۀ موقوفات بدون متولی یا دارای متولی گمنام و ناشناس بود (نورمحمدی و نوروزی، 1395، صص. 8-9) اما شاید مهمترین اتفاقی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده احیای فرهنگ وقف بوده است؛ زیرا اگر در جامعه احیای فرهنگ وقف اجرایی شود، هم موقوفات جدید ایجاد میشود و هم نیات موقوفات اجرایی خواهد شد. همچنین، تا زمانی که در جامعه فرهنگ وقف نهادینه نشود، کاری انجام نخواهد شد و مردم هم برای احیای موقوفات وارد میدان نخواهند شد. به هر حال، حکومتی که در ارکان قدرتش به دین اعتنا کرده باشد یا مشروعیت خویش را از مذهب گرفته باشد، نمیتواند به وقف بیتوجه باشد؛ بنابراین، برنامهریزی برای ساماندهی حوزۀ وقف برای استفادۀ بهینه از ظرفیت آن به منظور برطرف کردن معضلات و مشکلات مردم و کشور و نیز ارتقا و تقویت حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است؛ به ویژه در شرایطی که توان مالی و اجرایی دولتها رو به افول و تنزل است و آمار موقوفات از سوی مردم نسبت به پارهای از مقاطع تاریخ کمتر شده است. اینها همه در حالی است که از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی تا به امروز، قوانین زیادی در حوزۀ وقف وضع شدهاند؛ همچنانکه ساختارهای زیادی برای آن شکل گرفته و بودجههای هنگفتی صرف شدهاند تا از طرفی، از ظرفیت وقف برای جامعهسازی در ابعاد مختلف آن استفاده شود و از طرف دیگر، از آسیبها و تهدیدهای این حوزه جلوگیری شود. ولی با وجود همۀ اینها، مابهازای خارجی مناسب و متناسبی مشاهده نمیشود و چه در حوزۀ فرصت آفرینی و چه تهدیدزایی، موفقیت چشمگیری دیده نمیشود؛ چنانکه بررسی آمارهای وضعیت موجود و روند آن نشان از فاصلۀ معنادار با وضع مطلوب و ظرفیتهای قابل احیای وقف و امور خیریه دارد و چنانکه شاید و باید، اندیشۀ اصلاح وقف در چارچوب توسعۀ سلطۀ دولت بر اوقاف نتوانسته است هدفهای مدنظر را محقق کند؛ زیرا دستاوردهای وقفی، ازدیاد تعداد موقوفات یا افزایش عواید بهدستآمده یا افزایش نقش وقف در توسعۀ اجتماعی به صورت مطلوب بهبود نیافتهاند و از این رو، میزان و گسترۀ تنوع موقوفات رشد قابل قبولی نداشته است (ر. ک.: سالنامۀ آماری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1401). از این رو، مسألۀ این پژوهش کیفی - با روش گردآوری دادۀ مصاحبه و روش تحلیل دادۀ «تحلیل محتوای کیفی» - بررسی و شناسایی علت وضعیت فعلی، چالشها و موانع توسعۀ وقف و عدم اصلاح و ساماندهی این ساختار است. این پژوهش در نظر دارد تا چالشها را در ابعاد مختلف فرهنگی و آموزشی، اقتصادی (درآمدزایی و بهرهوری)؛ حقوقی (قوانین و مقررات وقف)، نظام مدیریتی و اجرایی و چالشهای حوزۀ نظارت بر اوقاف، بررسی کند و در نهایت، پیشنهادهایی را به منظور برطرف کردن موانع و استفادۀ حداکثری از فرصتهای وقف و توسعۀ آن ارائه کند.
به لحاظ مبانی نظری، وقف کاملاً با اهداف اسلامی مطابقت دارد و با اینکه واژة وقف و مشتقات آن در قرآن نیامده است، برخی از مفاهیم مورد تأکید قرآن بر وقف دلالت میکنند (بقره: 177؛ آل عمران: 57 و 92؛ نحل: 90؛ مائده: 2؛ توبه:60؛ کهف: 46)؛ از این رو، وقف به عنوان یک تأسیس اجتماعی پذیرفته شده است. پیامبر و پیشوایان دیگر دین اسلام سفارش بسیاری به صدقات جاریه و خیرات و مبرات کردهاند و مسلمانان بشردوست این عمل خیر را «باقیات صالحات» نام نهاده و آن را موجب بقای نام و نشان در این جهان و دریافت پاداش فراوان و آمرزش در آن جهان دانستهاند. در واقع، یکی از مهمترین تمهیدات دین اسلام در زمینۀ دوراندیشی و تأمین آیندة مسلمانان و فرزندانشان پایهریزی سنت حسنۀ وقف است؛ چنانکه وقتی به آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) و سنت عملی ایشان بنگریم، اهمیت دوچندان آن آشکار مىشود. وقف از نظر اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى، جزو مظاهر ویژۀ پیشرفت و رفاه جامعه است. بر اساس موازین اسلامى، به کمک وقف، معمولاً ثروتها بعد از چند سالى از خانوادهاى به خانوادة دیگر و از طبقهاى به طبقۀ دیگر انتقال مىیابند و نوعى تعدیل و تقسیم ثروت پیش مىآید. این امر در حقیقت نوعى بیمۀ اجتماعى محسوب مىشود. فقرزدایى یکى دیگر از اهداف مهم وقف است. از طریق وقف، مسیری ارزشمند و جالب توجه براى حمایت از مستمندان، کمک به نابینایان، زمینگیران، ازپاافتادگان، آوارگان، کودکان بىسرپرست، ایتام، اسیران، بیماران، سالخوردگان، مقروضان، دورافتادگان از وطن، خونبهاى مقتول در قتلهاى غیرعمد، ضیافت، امدادهاى اجتماعى و... گشوده شده است. بر اساس این فلسفه، تأسیس و ترویج نهاد وقف در اسلام پر کردن خلأها و برطرف کردن نیازهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعۀ اسلامی به حساب مىآید. از صدر اسلام تا کنون، به دنبال بروز مشکلاتی در زندگی اجتماعی و اقتصادی، انسانهای خیر و نیکوکار با ایجاد موقوفات و قرار دادن درآمدهای آن براى برطرف کردن مشکلات اقدام کردهاند. از دیدگاه اسلامی در یک جامعۀ انسانی با اهداف عالی، غایت تحکیم بنیادهای اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی و نفعپرستی نیست، بلکه هدف برطرف کردن نیازهای اساسی انسان در جریان رشد و تکامل مادی و معنوی او و رسیدن به اهداف غایی خلقت و ریشهکن کردن فقر و محرومیت است. در این راستا، از مهمترین وظایف دولت و حاکمیت فراهم کردن زمینههای مناسب برای فراگیر شدن قسط و عدل، شکوفایى خلاقیتهای گوناگون انسانی و هموار کردن مسیر فعالیتهای اقتصادی و تولیدی با ارائۀ فرصتهای برابر و عادلانه، برطرف کردن تبعیضهاى ناروا و مهیا کردن امکانات لازم در هر مقطع و بخش است (منافی و همکاران، 1393، صص. 64-65). اوقاف پیامبر گرامی اسلام (ص) و معصومان (ع) نشان میدهد در صدر اسلام مسألۀ توازن اجتماعی در اولویت قرار داشت؛ بنابراین، بیشتر اوقاف آن عصر به این سمت هدایت میشد. از سوی دیگر، وقف عام از دریافتهای اخلاق انسانی و بهگونهای است که فطرت آدمى آن را درک مىکند و حس نوعدوستی و دیگرخواهی او آن را ارج مینهد و میخواهد این حمایت از مستمندان و درماندگان، یا ترویج علم و فعالیت خیرخواهانه یا حل معضلی اجتماعی انجام شود و با وقف جاویدان بماند. با نگاهی به جوامع دینی و غیردینی و انسانهای آخرتگرا و غیرآخرتگرا، نقش دین و اعتقاد به خدا و روز قیامت و جزای اعمال در نهادینه کردن این مقوله و توسعۀ آن بیبدیل مینماید. تعالیم اخلاقی اسلام به منظور توسعۀ همین دریافت انسانی و اخلاق مالی و تقویت غریزه و احساس بر جای ماندن تا حد ایثار و از خودگذشتگی گسترده با زبانهای مختلف است. بر مبناى آموزههاى اسلامى، مال دوستی در نهاد انسان است (عادیات: 8)؛ در صورتی که در برابر این غریزه میتواند اعتقاد به حیات جاویدان و پاداش عمل صالح جایگزین شود. این اعتقاد در حس نوعدوستی، احترام و جلب محبت دیگران، بر جای گذاشتن نام نیک و پوشش دادن به چیزی که فرد دوست دارد همیشه بماند، تبلور یافته و این موضوع در آموزههای قرآن با تعبیرهایی مختلف تشویق شده است (برای مثال، بقره: 254، 256، 267؛ نحل: 96 و مزمل: 20). در یک نگاه کلی، از منظر اسلام، «وقف» ظرفیتی بسیار زیاد برای توسعه و پیشرفت جامعۀ اسلامی در ابعاد مختلف دارد که در صورت عدم تحقق آن، به آسیبشناسی و عارضهیابی نیاز دارد تا مشخص شود احیاناً کجای کار مشکل دارد! بر این مبنا، بررسی پژوهشهای انجامشده حاکی از وجود برخی از پژوهشها هرچند اندک در این حوزه است که در ادامه، به محتوای اجمالی آنها اشاره میشود: فلاح (1395) در کتاب چالشهای وقف زمین در ایران: مطالعۀ موردی اراضی زیاران، تحلیلی میانرشتهای از چالشهای وقف زمین در ایران را بررسی و به این مسأله رسیدگی کرده است که آیا فقه اسلامی، به ویژه فقه شیعی، بر مالکیت اربابان، حاکمان محلی و پادشاهان گذشته صحه میگذارد و وقف آنها را مشروع میداند. اگر پاسخ مثبت است، در قبال چالشهای پیشآمده چه موضعی دارد؟ و اگر پاسخ منفی است، دلایل و شواهد آن چیست و راهبرد قانونی خروج از این بنبستها و چالشها کدام است؟ از نظر نویسنده، فراگیری نظام ارباب - رعیتی در ایران از پیش از اسلام تا آغاز سدۀ کنونی، هر نوع تصمیمگیری را که به تغییراتی اساسی در میراث آن نظام مالکیتی منجر بشود، بهشدت دشوار کرده است؛ زیرا ابطال بیحسابوکتابِ همۀ میراث آن نظام ازهمپاشیدگی همۀ نظام مالکیتی و اقتصادی کنونی را در پی دارد و موجب هرجومرجی گسترده در جامعه خواهد شد؛ از این رو، مخالفت با این نظام به هوشمندی بسیاری نیاز دارد و همین ملاحظه است که بسیاری از فقیهان را با وجود اعلام صریح ظالمانه و غاصبانه بودن نظام اقطاعداری و ارباب - رعیتی، در مقام تصمیمگیری دربارۀ وضیعت مالکیتها، به ویژه مالکیتهای اراضی، محتاط نگاه داشته است؛ با این حال، این احتیاط در رابطه با موقوفاتی که محصول مالکیتهای غاصبانه و ظالمانه در آن نظام بوده، قابل تأمل و بررسی است. مشکینی و همکاران (1400) در کتاب آسیبشناسی و راهبردهای کاربردی در درآمدزایی موقوفات با درآمد پایین، نشان میدهند رقبات و موقوفات گاه به دلایل مدیریتی یا کالبدی، خود را با شرایط زمان هماهنگ نکرده و اصرار بر حفظ کاربریهای گذشته، فرسودگی کالبدی را هم بر رقبات و هم بر پیکر کالبدی بافت مجاور تحمیل کرده یا به دلایل دیگر از نوسازی خود عقب مانده است؛ بنابراین، دغدغۀ این کتاب آن است که چگونه و با چه شیوههایی میتوان موقوفات کشور را به سطحی از درآمدزایی رساند که منشأ رفاه و توسعه شود؟ برای این منظور، با نگاهی آسیبشناسانه به موضوع درآمدزایی موقوفات نگریسته و از این رهگذر، چالشهایی را شناسایی کرده است. یاوری و همکاران (1399) در مقالۀ «آسیبشناسی الگوی در آمدزایی موقوفات»، موضوع درآمدزا بودن موقوفات و چالشهای آن را بررسی کردهاند. چنانکه از نظر نگارنده شرط اصلی ماندگاری و تسبیل منفعت وقفیات منفعتی عبارت است از درآمدزا بودن، تا زمانی که این وقفیات درآمدزا باشد، ماندگاریشان تضمین شده است و در غیر این صورت، نابودی رقبات و توقف تسبیل منفعتشان بسیار محتمل و شدنی است. در این پژوهش، آسیبهایی که املاک مسکونی عرصۀ اعیان وقف را شامل میشوند از چند منظر بررسی شدهاند که عبارتاند از: شروط و محدودیتهای کماهمیت و غیربهینه از سوی واقف، هزینههای فراینده و درآمد کاهندۀ موقوفه، بیتوجهی به تعهدات قرارداد و شأنیت وقف توسط مستأجر، اجارهداری و نگهداری ناصحیح توسط متولی و ریلگذاری و نظارت ناصحیح حکومت. ایرانمنش و همکاران (1400) در مقالۀ «آسیبشناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی»، موقوفات گنجعلی خان را بررسی مصداقی کردهاند. نتایج این مطالعه نشان میدهد مهمترین عوامل در عدم تحقق رفاه اجتماعی برآمده از موقوفات گنجعلی خان به رویکرد سنتی و عدم انطباقپذیری این نهاد دینی با شرایط متحول برمیگردد. این امر به بازنمایی نامناسب کارکردهای رفاهی آن منجر شده و در نتیجه، باعث شده است تا این کارکردها همچون گذشته نتوانند با تعدیل ثروت در کاهش نابرابریها مؤثر باشند. احمدی (1399) در مقالۀ «آسیبشناسی وقف در تاریخ معاصر ایران»، آسیبشناسی وقف در دورۀ معاصر را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که واقفان به دلیل فقدان مراکزی برای هدایت و راهنمایی آنان و نیز عدم درک دقیق از نیازهای جامعه، عمدتاً به تقلید از پیشینیان به همان مواردی توجه میکنند که گاه صدها سال است به عنوان مصادیق وقفی شناخته شدهاند. آنان بیش از آنکه نیازهای جامعه را در نظر بگیرند، نگران میزان ثواب اخروى آن هستند و عمدتاً از موقوفههای جدید که در سنت پیشین وجود نداشتهاند، پرهیز میکنند. هرچند استثناهایی نیز نه فقط در دورۀ اخیر که در سابقۀ تاریخی وقف وجود داشتهاند، نمیتوان آنها را جزو تغییر روش و روزآمد شدن کل موقوفات دانست. هیچ نهادی نیز مسئولیت آموزش و حتی توجیه واقفان برای نیازسنجی ضروریات جامعه را به عهده نگرفته است. اشیاع و همکاران (1401) در مقالۀ «آسیبهای فقهی و حقوقی مشکلات وقفنامههای استان تهران»، از مهمترین مشکلات در رابطه با شروط باطل واقف در وقفنامههای تحت پژوهش را شروط واقفان مبنی بر عدم افراز و تفکیک ملک موقوفه و شرط استفادۀ انحصاری از ملک مشاعی و عام و همچنین، عدم تغییر شکل ظاهری موقوفه تا ابد و تقریر زمان برای وقف میدانند. از نظر ایشان، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ریشۀ تمامی این آسیبها اشتباه واقفان و کاتبان وقفنامهها آن هم به علت کمی دانش و آگاهی به قوانین و مقررات وقفی و عدم استفاده از متخصصان این علم و همچنین، عدم توجه جدی به متن تنظیمشده توسط واقفان و آن هم به دلیل عدم آگاهی آنان به مشکلات ایجادشده در آینده است. اشیاع و همکاران (1402) در مقاله دیگری تحت عنوان «آسیبشناسی فقهی و حقوقی وقفنامه» مهمترین مشکل وقفنامه را این میداند که نیت واقف خیراندیش در مسیر صحیح و علمی خود قرار نمیگیرد و نتایجی چون تغایر آن با شرع و قانون، عدم امکان تبدیل به احسن در موارد نیاز را به بار میآورد خصوصا زمانی که با وجود شروط باطل در ضمن عقد وقف همراه باشد. مهتابی زیناب (1392) در مقالۀ «آسیبشناسی وقف»، آسیبهای کلان حوزۀ وقف را احصا و شمارش کرده و پنج آسیب کلانِ موقوفهخواری، مسائل اقتصادی و اعتقادی مردم، عدم اطلاعرسانی صحیح (شناختهشده نبودن وقف، عدم بیان احکام وقف، نبود بانک اطلاعاتی برای اطلاعرسانی به مردم، عدم اجرای دقیق نیت واقفان)، بیمبالاتی حکومتها و ضعف در امور اعتقادی مردم، قوانین و مقررات دستوپاگیر و عدم اطلاع مردم از این موضوع را به عنوان مهمترین آسیبهای حوزۀ وقف برشمرده است. خاکسار آستانه و همکاران (1394) در مقالۀ «آسیبشناسی جایگاه نهاد وقف در مقاومسازی اقتصاد کشور»، چالشهای موقوفات را از جنبههای مختلف ساختاری، سازمانی و مدیریتی، عمرانی، مالی، منابع انسانی، قانونی و حقوقی و نیز فرهنگی و اجتماعی با مراجعه به اسناد و مطالعات انجامشده، تجزیهوتحلیل کرده است. یافتههای این پژوهش آسیبهای دهگانه شامل 1. فقدان نظام اطلاعرسانی و تبلیغات برای ترغیب و تشویق انسانهای مستعد و علاقهمند، 2. بهرهبرداری ضعیف از موقوفات (منحصر شدن به روش اجاره و چشمپوشی از بهرهبرداری مستقیم در موارد ممکن)، 3. کمبود امکان بهرهوری از موقوفات، 4. عدم همسویی وقف با نیازهای روز جامعه، 5. ضعف حمایتهای قانونی، 6. ضعف منابع انسانی (کمبود افراد متخصص حقوقی، مالی، مهندسی، فنی، ...)، 7. کمبود نقدینگی و منابع مالی اولیه برای به جریان انداختن سرمایهای وقفی، 8. عدم توجه و اشراف واقفان به مسائل شهرسازی و امور اجرایی شهری (تنظیم وقفنامههای ناهمخوان با طرحهای توسعۀ شهرسازی در بلندمدت)، 9. موانع حقوقی و فقهی و 10. ضعف اعتماد اجتماعی نسبت به وقف و وجود شبهه در رابطه با وقف را به عنوان آسیبهای این حوزه برمیشمارد. محمدی و خاقانی (1397) در مقالۀ کنفرانسی «نارساییهای قوانین در پیشگیری از جرایم علیه موقوفات»، نوع مدیریت بر موقوفات و نحوۀ اداره آن را مورد توجه قرار دادهاند و با شمردن چالشهایی شامل عدم تعریف جرم اقتصادی و عدم تعیین مصادیق آن، پراکندگی و در برخی از موارد نامتناسب بودن قوانین، ضعف هماهنگی و ارتباط بین نهادهای مسئول پیشگیری و مبارزه با جرایم علیه موقوفات، ضعف آمار و اطلاعات و ... برطرف کردن آنها را در پیشگیری و کنترل جرایم علیه موقوفات مؤثر دانستهاند. ابراهیمی ورکیانی (1395) نیز در مقالۀ «مشکلات و آفات فرا روی سنت حسنۀ وقف»، آسیبهای ششگانۀ تحول عقاید و مذاهب جوامع بشری، نزاع متولیان بر ادارۀ اوقاف، تکثیر طبقات و افراد موقوف علیهم، تکثیر عددی رقبات وقفی از نظر کمّی و کیفی و خروج رقبات وقفی از قابلیت انتفاع، نابودی تدریجی سندهای وقفی و باستانی شدن آثار و دگرگونی امکانات تجاری و راه و رسم تجارت را به عنوان مشکلات و آفات فرا روی وقف احصا کرده است. بهار و نصرتی (1395) در مقالهای دیگر با عنوان «آسیبشناسی وقف»، مدیریت ضعیف را عاملی میداند که به صورت بیاعتمادی به دولت بروز پیدا میکند. همچنین، تأثیر فقر باعث میشود عمل وقف به صورت نذری و کمک فردی بیشتر نمود پیدا کند. نیز نبود رسانۀ مناسب بین مردم و مؤسسههای خیریه باعث میشود تا بستری مناسب برای این ارتباط وجود نداشته باشد. نودهی و همکاران (1401) در مقالۀ «آسیب شناسی و مقایسۀ موانع رونق فرهنگ وقف و امور خیریه در ورزش از دیدگاه مدیران ورزش و خیرین استان گلستان»، آسیبشناسی توسعۀ وقف و امور خیریه در ورزش استان گلستان از دیدگاه مدیران ورزشی و خیرین را مورد توجه قرار دادند و هفت عامل را به عنوان موانع حمایت خیرین از ورزش استان بررسی کردند که بر اساس یافتههای پژوهش، از دیدگاه مدیران ورزشی استان، مهمترین مانع برای توسعۀ فرهنگ وقف و امور خیریۀ ورزشی در سطح استان گلستان، مشکلات و موانع اقتصادی با میانگین رتبۀ 11/5 بوده است و پس از آن، بهترتیب موانع ساختاری - مدیریتی (69/4)، محدودیتهای قانونی (25/4)، مشکلات اجتماعی (88/3)، موانع انگیزشی (46/3)، مشکلات علمی - آموزشی (98/2) و موانع اعتقادی (66/2) قرار دارند. بررسی پیشینۀ بیانشده نشان میدهد در موضوع چالشهای وقف در توسعۀ کشور پژوهشهایی انجام شدهاند؛ ولی جامعیت لازم را به شکلی که همۀ ابعاد و جوانب موضوع توسعۀ وقف را مورد توجه قرار دهد، ندارند (در واقع، دچار نگاه بخشی شدهاند و معضلات یک بخش مانند بُعد اقتصادی یا بُعد فرهنگی موقوفه را بررسی کرده دادهاند. برخی از آنها نیز صرفاً مشکلات و آسیبهای یک مصداق خاص از موقوفه را احصا کردهاند). نکتۀ بعدی مربوط به روش پژوهش است مبنی بر اینکه عمدۀ پژوهشهای پیشین برحسب تجربیات و خبرگی فرد پژوهشگر تدوین شدهاند که این امر پژوهش پیش رو که با روش مصاحبه با تعدادی زیاد از صاحبنظران و کارشناسان و خبرگان حوزۀ توسعه وقف انجام شده است را از آنها متمایز میکند و به لحاظ علمی در جایگاهی بالاتر قرار میدهد. توضیح بیشتر آنکه، در بخشی از پژوهشهای انجامشده صرفاً یک جنبه و یک بخش از موضوع وقف و توسعۀ آن آسیبشناسی شده است، از جمله نگاه آسیبشناسانه به موضوع درآمدزایی موقوفات، آسیبشناسی الگوی درآمدزایی موقوفات، مشکلات در بخش هدایت و راهنمایی واقفان به نیازهای روز جامعه، آسیبشناسی واقفان و کاتبان در تنظیم وقفنامهها و ناهمخوانی آنها با طرحهای توسعۀ شهری و با احکام فقهی و قوانین موضوعه، چالشهای مدیریت بر موقوفات و نحوۀ اداره آنها و بیاعتمادی به دولت. در بخشی دیگر از پژوهشهای انجامشده آسیبشناسی عمومیت دارد؛ ولی بر مصداق مشخصی متمرکز شده و مشکلات همان مورد و مصداق را مورد توجه قرار داده است، مانند آسیبشناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی که موقوفات گنجعلی خان را بررسی مصداقی کرده است یا بررسی موانع حمایت خیرین از ورزش استان گلستان. بخشی دیگر از پژوهشها هم وجود دارد که چالشها را بررسی کردهاند؛ ولی در عمل محدودیت دارند و صرفاً شش، هفت یا در نهایت ده آسیب و چالش را بر توسعۀ وقف برشمردهاند و نتوانستهاند نگاهی جامع بر تمام آسیبها و چالشهای توسعۀ وقف داشته باشند؛ از این رو، با تمام این احوال، پژوهشی جامعالاطراف که بتواند مشکل این حوزه را حلوفصل کند و به آسیبشناسی دقیق و کامل نائل آید، یافت نمیشود؛ با این حال، این پژوهشها هرچند اندک و بسیار نحیف، به عنوان اندوختۀ علمی موضوع مدنظر، قابل استفاده هستند.
در این پژوهش توصیفی – تحلیلی که با روش مصاحبۀ نیمهساختارمند انجام شد، در نظر است تا چالشها و موانع توسعۀ وقف بررسی و تبیین شوند؛ از این رو، ابزار گردآورى اطلاعات، مصاحبۀ عمیق و نیمهساختارمند است و از اصل اشباع به منظور پایان دادن به مصاحبهها استفاده شده است. جامعۀ آماری این پژوهش دربرگیرندۀ صاحبنظران، پژوهشگران و افراد اجرایی حوزۀ وقف (کارشناسان و مدیران مسئول در دستگاهها) بودند که ارتباط فکری یا عملی با موضوع پژوهش داشتند. طی فرایند پژوهش، از نمونهگیری نظری استفاده شد و با انتخاب هدفمند، نمونهها انتخاب شدند. چنانکه گفته شد، اندازۀ نمونه در این پژوهش بر مبنای شاخص اشباع نظری بود؛ به طوری که پژوهشگر بعد از 23 نفر مصاحبهشونده به اشباع نظری رسید. از مصاحبههایی که بر روی سیدی ضبط شده بودند، عین کلمات افراد استخراج و دوباره برای حصول اطمینان از دقت کار توسط پژوهشگر دیگر، نسخهها با سیدی مقایسه شدند. همچنین، از روش تحلیل محتواى کیفی براى استخراج مؤلفههاى کلیدى مصاحبهها استفاده شد. تحلیل محتواى کیفی به پژوهشگران اجازه میدهد تا اصالت و حقیقت دادهها را به طور ذهنی ولی با روش علمی تفسیر کنند و بر این اساس، اعتبار نتایج به وسیلۀ وجود یک فرآیند رمزبندى نظاممند تضمین میشود. گفتنی است، برای تحلیل دادهها نیز از روش تحلیل کیفی «کلایزی»[2] استفاده شد؛ به این ترتیب که نسخهها به طور کامل خوانده و سپس، جملات مهم آنها استخراج شدند و فضای هر جمله از نظر پژوهشگر نوشته شد. آنگاه، معانی (تمها) بر اساس مضمونشان به صورت خوشههایی سازماندهی شد. سپس، تمها و خوشههای استخراجشده از نسخهها تلفیق شدند تا توصیفی از نظرات مصاحبهشوندهها به دست آید. نتایج نهایی با شرکتکنندگان در میان گذاشته شد تا تبیین کنند که آیا توصیفها منعکسکنندۀ نظرات آنها هستند یا نه؟ روایی (اعتبار) و پایایی (اعتماد) پرسشهاى مصاحبه با استفاده از روش ارزیابی «لینکلن و گوبا»[3] تأیید شد که معادل روایی و پایایی در پژوهشهاى کمّی (Lincoln & Guba, 1985, p. 215) و شامل چهار معیار اعتبار، قابلیت انتقالپذیرى، قابلیت اطمینان و انطباقپذیرى است. اعتبار پرسشهاى مصاحبۀ پژوهش توسط گروهی از متخصصان موضوعی بررسی و تأیید شد و براى اطمینان از قابلیت انتقالپذیرى یافتههاى پژوهش، با سه متخصص موضوعی که در انجام کار مشارکت نداشتند، دربارۀ یافتههاى پژوهش مشاوره شد. علاوه بر این، براى افزایش اطمینان از روایی، از فن سهسویهسازى (مثلثسازى) شامل استفاده از منابع تأییدگر، پژوهشگران و روشهاى متعدد در طی فرآیند جمعآورى و تحلیل دادها استفاده شد[4]. براى شناسایی چالشها و موانع توسعۀ وقف، پنج مرحله پشت سر گذاشته شدند: 1. طرح پرسش پژوهش؛ 2. گردآورى و تنظیم دادهها؛ 3. کدگذارى پایه؛ 4. کدگذارى زیرمقوله یا مقولۀ فرعی (سازماندهنده) و 5. کدگذارى مقولۀ اصلی (فراگیر).
در این پژوهش، با 23 نفر صاحبنظر، پژوهشگر و مجری حوزۀ وقف و امور خیریه مصاحبه و اشباع نظری برای پژوهش حاصل شد. در جدول 1 اطلاعات جمعیت شناختی مصاحبه شوندگان گزارش شده است. جدول 1. اطلاعات جمعیتشناختی مصاحبهشوندگان Table 1. Demographic information of interviewees
نتایج بررسی اطلاعات فردی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی مصاحبهشوندگان نشان داد بیشتر نمونهها مرد (78 درصد) و صاحبنظر از نوع غیردانشگاهی (30 درصد) و مجری از نوع کارشناس در دستگاههای مسئول (39) و دارای سابقۀ کار و آشنایی با موضوع 10 -20 سال (48 درصد) بودند. در این مرحله، نتایج کدگذاری باز (تم یا مضمون پایه)، زیرمقوله یا مقولۀ فرعی (مؤلفه یا مقولههای سازماندهنده) و مقولۀ اصلی (ابعاد یا مقولههای فراگیر) گزارش میشود. با این توضیح که، کدگذاری باز یا همان شاخصها و مفاهیم پایه نخستین مرحله در فرایند تفسیر دادههاست (فراستخواه، 1396، صص. 153 و 169). بعد از اجرای هر مصاحبه، کدگذاری باز آغاز و به هر سطر یا بند که حاوی نکتهای مرتبط با پرسش پژوهش تلقی میشد، برچسبی از کلمات که گویای آن نکته بود، اختصاص داده شد. سپس، کدهای بهدستآمده از مصاحبهها با یکدیگر مقایسه شدند تا کدهای مشابه در کنار یکدیگر قرار گیرند. در این مرحله، پس از حذف کدهای مشابه (از 324 «مضمون اولیه» استخراجشده)، در نهایت 44 «مضمون پایه» مربوط به چالشها و موانع توسعۀ وقف شناسایی شدند که در جدول 2 در ستون «مضمون پایه» نشان داده شدهاند. سپس، مفاهیم کلیدی شناساییشده در مرحلۀ کدگذاری باز، ذیل 6 «زیرمقوله یا مقولۀ فرعی» طبقهبندی شدند که این مقولهها نیز در ستون دوم جدول 2 آورده شدهاند. بعد از کدگذاری زیرمقولهها یا مقولههای فرعی، مرحلۀ نهایی کدبندی، کدبندی مقولههای اصلی است. در این مرحله، تمام 6 «مقولۀ فرعی یا مقولۀ سازماندهنده» و مؤلفههای شناساییشده در رابطه با پدیدۀ اصلی که همان چالشها و موانع توسعۀ وقف است، با هم تلفیق شدند و دو «بُعد» یا «مقولۀ اصلی یا فراگیر» را تشکیل دادند. ستون سوم شکل 2 خروجی این مرحله را نشان میدهد.
جدول 2. نتایج کدگذاری برای شناسایی مفاهیم، ابعاد و مؤلفههای چالشها و موانع توسعۀ وقف Table 2. Coding results to identify concepts, dimensions, and components of challenges and obstacles to endowment development
مطابق یافتههای پژوهش و آنچه در جدول بالا عرضه شد، دو مقولۀ کلی یا اصلی و فراگیر قابل استخراج و استنباط هستند که مقولۀ اول مربوط به «چالشهای نظری و ذهنی» است که شامل ضعف در حوزۀ تقنین و فقدان انگیزههای درونی در واقفان و بهروز نبودن موقوفات حسب نیازها و اقتضائات جدید است. در این راستا، برخی از نظرات مصاحبهشوندگان در زیر قابل مشاهده است:
مقولۀ کلی و اصلی دوم مربوط به «چالشهای عملی و اجرایی» است که شامل ضعف در بهرهوری، مدیریت و نظارت بر موقوفات است. در این راستا، برخی از نظرات مصاحبهشوندگان در زیر قابل مشاهده است:
5- نتیجهگیری و پیشنهادها در این پژوهش، چالشها و موانع توسعۀ وقف در ایران بررسی و تبیین شدند. از روش تحلیل محتواى کیفی براى استخراج مؤلفه هاى کلیدى مصاحبهها استفاده شد (روش تحلیل کیفی کلایزی) و بعد از کدگذاری، 44 تم یا مضمون پایه به دست آمدند. با ترکیب کدهای باز، 6 زیرمقوله یا مقولۀ فرعی و سازماندهنده شامل «تعارض، اجمال، ابهام و روزآمد نبودن قوانین و مقررات وقف»، «کاهش جایگاه و منزلت وقف در نزد مردم و ضعف انگیزه و آگاهی واقفان»، «متناسب و همخوان نبودن کارکردهای موقوفات موجود با عرصهها و مقتضیات جدید وقف»، «تصدیگری و مداخلههای غیرحرفهای دولت بر اوقاف و عدم واسپاری امور وقف به مردم و بخش غیردولتی»، «ضعف نهاد نظارت در صیانت، پایش، ساماندهی و نقلوانتقال موقوفات»، «مشکلات اقتصادی و کم بودن درآمدزایی بسیاری از موقوفات»، حاصل شدند و مؤلفههای شناساییشده با هم تلفیق شدند و دو بُعد یا مقولۀ اصلی یا فراگیر شامل الف) چالشهای نظری و ذهنی (ضعف در تقنین و انگیزۀ واقفان و بهروز نبودن موقوفات) و ب) چالشهای عملی و اجرایی (ضعف در بهرهوری، مدیریت و نظارت) را تشکیل دادند. یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشهای گذشته همخوانی دارد و از این رو، پنج آسیب کلانِ مقالۀ «آسیبشناسی وقف»، آسیبهای دهگانۀ مقالۀ «آسیبشناسی جایگاه نهاد وقف در مقاومسازی اقتصاد کشور»، چالشهای مقالۀ کنفرانسی «نارساییهای قوانین در پیشگیری از جرایم علیه موقوفات»، آسیبهای ششگانۀ مقالۀ کنفرانسی «مشکلات و آفات فرا روی سنت حسنۀ وقف» و هفت عامل موانع حمایت خیرین مقالۀ «آسیبشناسی و مقایسۀ موانع رونق فرهنگ وقف و امور خیریه در ورزش از دیدگاه مدیران ورزش و خیرین استان گلستان»، جزو موارد احصاشده در چالشها و موانع توسط مصاحبهشوندهها هستند؛ همچنانکه موضوع «مدیریت ضعیف» مطرحشده در مقالۀ کنفرانسی «آسیبشناسی وقف» و بهروز نبودن رقبات و موقوفات به دلایل مدیریتی یا کالبدی، عدم انطباقپذیری این نهاد دینی با شرایط متحول و اصرار بر حفظ کاربریهای گذشته در کتاب آسیبشناسی و راهبردهای کاربردی در درآمدزایی موقوفات با درآمد پایین و مقالۀ «آسیبشناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی» مورد توجه بوده است. یافتههای این پژوهش با آسیبهایی که املاک مسکونی عرصۀ اعیان وقف را تهدید میکنند و در مقالۀ «آسیبشناسی الگوی در آمدزایی موقوفات» بیان شدهاند، همنوایی دارد و مانند مقالۀ «آسیبشناسی وقف در تاریخ معاصر ایران»، عدم آشنایی واقفان با نیازهای روز و هدایت نشدن آنها به سمت وقفهای کارآمد و متناسب با نیازهای روز جامعه را جزو محورهای اصلی خود در چالشها آورده است. نیز در راستای مقالۀ «آسیبهای فقهی و حقوقی مشکلات وقفنامههای استان تهران»، با چالشها و موانع اشتباه واقفان و کاتبان وقفنامهها، عدم توجه به متن وقفنامه توسط واقفان و قرار نگرفتن نیت واقف در مسیر صحیح و علمی و تغایر آن با شرع و قانون، تطبیق دارد. در یک نگاه کلی به مقولههای استخراجشده، این نتیجه استنباط میشود که اگر وقف در کشور ما بخواهد توسعه پیدا کند یا نقش مطلوب خود را در توسعۀ کشور از جایگاه بخش سوم اقتصاد بهخوبی ایفا کند، ناگزیر، ابتدا باید به لحاظ نرمافزاری، فرهنگ وقف را نهادینه کند و مردم و واقفان به لحاظ باورمندی، پذیرش ذهنی و انگیزۀ لازم برای وقف را داشته باشند و این امر میسر نیست مگر با کمک رسانهها و از طریق بهروزرسانی نیات وقفی و صیانت مناسب از موقوفات گذشته؛ همچنانکه به ترسیم و وضع برنامهها و قوانین مناسب و کارآمد در این حوزه نیاز است تا بتوانند تمهید و پشتیبانی لازم را از شکل گرفتن وقف پایدار و مترقی داشته باشند. از طرف دیگر، باید نگاه اصلاحی جدی به حوزۀ اجرایی و مدیریتی داشت؛ به این مفهوم که لازم است موقوفهها به نحوی مطلوب مدیریت شوند، چه از طریق انتخاب متولیان و ناظران کارآمد و دارای نگاه اقتصادی و بهروز و چه از طریق آموزشهای اولیه و پیشینی برای واقفان به منظور انعقاد وقفنامههای عاری از اشتباه و تالی مشکلآفرین؛ همچنانکه ساختار اداری مربوط باید کارآمد باشد و نگاه تخصصی بر این حوزه در بخش انتخاب کارشناسان و مدیران مربوط حاکم باشد. آنگاه، نوبت به نظارتها و ارزیابیها از موقوفهها و عملکرد متولیان آن میرسد که صرفاً زیر سایۀ شفافیت در اسناد و عملکردها و گزارشدهی حسب شاخصها و اهداف کمّی به نتیجه میرسد و البته، هیچ کدام از مواردی که گفته شد به ثمر نخواهد نشست مگر اینکه رویکرد حاکمیت بر استفادۀ حداکثری از ظرفیت مردمی و بخش خصوصی متمرکز باشد و تا ضرورتی برای ورود خود نمیبیند، مداخله نکند مگر در ریلگذاریها و مواردی که بخش خصوصی انگیزهای برای ورود به آنها ندارد؛ این بدان معناست که حتی نظارتها نیز باید به بخش مردمی صلاحیتدار سپیرده شود؛ ولی بر اساس چارچوبهای نظارتی و ارزشیابی که حاکمیت ترسیم میکند. بر این اساس، برخی از پیشنهادهای مرتبط با موضوع پژوهش عبارتاند از:
الف- به منظور مبارزۀ جدی با موقوفهخواری (تحت هر عنوان، صورت و شکل) و تسریع در رسیدگی به دعاوی حقوقی موقوفات، قوۀ قضائیۀ موظف، شعبۀ تخصصی ویژهای را در سطح استانها به این امر اختصاص دهد. ب- دولت به منظور احیا و گسترش فرهنگ وقف با هدف افزایش بهرهوری آن، شناسایی موقوفات را در سریعترین زمان ممکن به اتمام برساند و بانک اطلاعاتی جامع موقوفات، مؤسسههای خیریه، بقاع متبرکه و اماکن مذهبی و مساجد را تهیه کند. در این راستا، از سازمان ثبت اسناد و املاک کشور انتظار میرود با همکاری سازمان اوقاف و امور خیریه، ظرف مدت یک دورۀ پنجساله برای آن بخش از موقوفاتی که دارای سند نیستند، مبادرت به صدور سند کند. نیز دستگاههای بخش عمومی کلیۀ اسناد و اطلاعات خود در زمینۀ موقوفات را به سازمان اوقاف اعلام کنند. پ- سازمان اوقاف و امور خیریه با همکاری دستگاههای ذیربط «طرح جامع حفافظت، حراست و مراقبت از اسناد و آثار تاریخی - فرهنگی متعلق به آنها» را تهیه و برای تصویب به مرجع عالی ذیربط ارائه کند. ت- سازمان اوقاف و امور خیریه ضوابط تأسیس و نظارت بر مؤسسهها، بنیادها و انجمنهای خیریهای که اموال آنها در حکم موقوفات عامه است و با بهرهگیری از اثلاث باقیه، محبوسات، نذور و صدقات، امور خیریه و عامالمنفعه انجام میدهند را تهیه و برای تصویب به مرجع عالی ذیربط ارائه کند.
از این رو، نمیتوان تمام وظایف سازمان اوقاف را به مردم یا مؤسسههای خصوصی واگذار کرد. اما میتوان برخی از کارها و وظایف سازمان اوقاف را به بخش خصوصی سپرد؛ یعنی مؤسسههایی که در کنار اوقاف برخی امور را انجام میدهند. برای مثال، زمانی تمام کارهای مربوط به گذرنامه، گواهینامۀ رانندگی و اینگونه مسائل را پلیس انجام میداد و مردم باید به ادارۀ پلیس مراجعه میکردند. در این میان، پلیس اینگونه وظایف خود را در قالب «پلیس + ۱۰» به بخش خصوصی واگذار کرد. البته، منظور این نیست که به همین شیوه در حوزۀ وقف عمل شود؛ اما میتوان از آن الگو گرفت. برای مثال، سازمان اوقاف میتواند موقوفههای اجارهای را به یک سری از مؤسسهها واگذار کند. همچنین، میتواند برای احیای موقوفات و بهرهور کردن آنان با برخی از مؤسسهها همکاری کند. اکنون، در بسیاری از شهرها مشاهده میشود بسیاری از موقوفات رها شدهاند. اگر این موقوفات در دست بخش خصوصی بودند، هیچوقت رها نمیشدند. (سجادی، 1398، ص. 1049) از طرفی، «وقتی مردم میبینند موقوفات بهخوبی اداره میشوند و به حال خود رها نمیشوند، قطعاً تشویق میشوند تا به این موضوع مهم توجه نشان دهند، اما عکس این قضیه، اگر مشاهده شود هر مکانی پس از وقف به حال خود رها میشود و هیچگونه نظارت هدفمند و قانونمندی بر آن اعمال نمیشود و متولی خاصی ندارد، بدون شک این مسأله میتواند به دلسرد شدن مردم و رویگردانی آنها به مسألۀ وقف منجر شود» (بیدرام، 1397، ص. 314).
همچنین، «مسألۀ اعتقادی از عمدۀ دلایل برای وقف هست؛ زیرا وقف برای مقاصد و نیتهای مختلف اعتقادی و مذهبی انجام میشود و چنانچه فردی، اعتقادی به امور مذهبی و دینی نداشته باشد، این امر برای وی بیمعنا خواهد بود. ضعف فرهنگی و کمرنگ شدن باورهای دینی در هر جامعهای، آن جامعه را کمکم به انحرافهای اجتماعی میکشاند» (نجفلو، 1395، ص. 49). امروزه، «بر اثر ضعف فرهنگی، برخی از ارزشها و احکام اسلامی همچون ایثار، وفاداری، نیکوکاری، پرداخت خمس، زکات، صدقه و اقدام به وقف، نزد مردم کماهمیت جلوه میکنند. برای پیشگیری از چنین خطری، مسئولان کشور، آموزشوپرورش، حوزههای علمیه، مبلغان دین، معلمان و همۀ مردم موظف هستند در تقویت فرهنگ اسلامی و استوار کردن باورهای دینی نسل جوان پیوسته بکوشند و از این امر غافل نمانند» (بیدرام، 1397، صص. 316-317). به هر حال، وقف با ایمان راسخ به خدا و آخرت ارتباطی تنگاتنگ دارد و مردمی که به جهان آخرت ایمان نداشته باشند، مشکل است به واگذاری اموال به دیگران و نیازمندان بدون هیچ چشمداشتی تن بدهند.
البته، مشکل دیگری هم هست و آن اینکه افرادی که دارای تخصص در رشتهای ویژه هستند، در همان موضوع تخصصی خود به کار گرفته نمیشوند. در واقع، حتی اگر رشتۀ تحصیلی نیز در این بباره وجود داشته باشد، باز هم شرایطی در کشور وجود دارد که افراد در سر جای خود به کار گرفته نمیشوند؛ بنابراین، حوزۀ اوقاف و «سازمان اوقاف» نیز همانند سایر عرصهها در کشور از این مشکل رنج میبرد. در کشورهای دیگر که رشتۀ تخصصی در حوزۀ وقف وجود دارد، بهکارگیری تخصصی نیز وجود دارد؛ بنابراین، مشکل در این زمینه فقط راهاندازی رشتۀ تخصصی نیست (سجادی، 1398، ص. 1049).
نیز در مواقعی مشاهده میشود «جایگاه برخی از موقوفهها با ساختار شهری تناسب ندارد یا در گذر زمان، چگونگی عملکرد و نوع بهرهبرداری از فضاهای موقوفهای با مصالح عمومی و توسعۀ شهری مغایرت یافته است و مشکلاتی گوناگون در برابر توسعۀ فضاهای وقفی و همچنین توسعۀ طرحهای عمران شهری پیش آمدهاند. برای برطرف کردن این مشکلات لازم است واقفان نیز موارد مصرف موقوفهها را در راستای اهداف خود انعطافپذیر و چندگزینهای کنند تا در آینده، موقوفهها دارای جلوههای متعدد، متنوع و متناسب باشند و همگام با مقتضیات زمان پیش روند و از مشکلات متولیان، ناظران و سازمان اوقاف بکاهند» (نجفلو، 1395، صص. 94-96).
[1]. امروزه، فعالیتهای اقتصادی کشورها به طور کلی در سه بخش خصوصی (بخش اول)، دولتی (بخش دوم) و سازمانهای امور خیریه (بخش سوم) شکل میگیرند. در این میان، بخش سوم اقتصاد در جهان در حال گسترش است و روز به روز از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. انگیزۀ داوطلبانۀ مبتنی بر ایثار و نوعدوستی نهادهای بخش سوم (وقف و امور خیریه) به نسبت نهادهای خصوصی (بخش اول) اقتصاد را از کارایی بیشتری برخوردار میکند و هزینههای کمتر آن به نسبت بخش دولتی (بخش دوم)، در ارائۀ خدمات اجتماعی و عامالمنفعه، باعث توجه روزافزون جوامع به این بخش مهجور شده است (طاهری دمنه و حیدری دارانی، 1397، ص. 76؛ جهانیان، 1395، ص. 96). [2]. Colaizzi [3]. Lincoln & Guba [4]. Triangulation یک راهبرد پژوهشی است که میتواند به پژوهشگران در افزایش اعتبار و اعتبار یافتههای خود کمک کند. مثلثسازی از لحاظ مفهومی به معنای استفاده از چندمنبع یا روش (دستکم ۳ منبع) به منظور حصول نتیجهای دقیقتر و معتبرتر است. استفاده از این شیوۀ پژوهشی به نسبت مرسومتر است، هرچند در ایران بیشتر پژوهشگران از طرح پژوهش اکتشافی سود میبرند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم.
آیت اللهی، ا.، و رخ یزد، م. (1383). وقف پسانداز جاودانه. انتشارات مفاخر.
ابراهیمی ورکیانی، م. (1395). مشکلات و آفات فرا روی سنت حسنۀ وقف. مجموعۀ مقالات اولین همایش ملی خیر ماندگار.
احمدی، ن. (1399). آسیبشناسی وقف در تاریخ معاصر ایران. مجموعۀ مقالات پنجمین هفتۀ علمی تمدن نوین اسلامی. مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا.
اشیاع، ع.، حاجیخانی، ع.، و حسینی، ع. (1402). آسیبشناسی فقهی و حقوقی وقفنامه. فصلنامۀ علمی دیدگاههای حقوق قضائی 28(103)، 27-46.
https://doi.org/10.22034/jlvi.2024.1998631.0
اشیاع، ع.، حاجی خانی، ع.، وحسینی، ع. (1401). آسیبهای فقهی و حقوقی مشکلات وقفنامههای استان تهران. فصلنامۀ فقه و مبانی حقوق اسلامی، 15(1)، 11-26.
https://doi.org/10.3495/jiil.2022.694008
اکبری، ا.، بهروان، ح.، نوغانی، م.، و اصغر پور، ا. (1399). نقش نهاد وقف در فرایند توسعه، رویکرد نونهادگرا. دوفصلنامۀ اسلام و علوم اجتماعی، 12(2)، 5-26.
https://doi.org/10.30471/soci.2020.5753.1410
ایرانمنش، م.، هزار جریبی، ج.، قربانی زاده، و.، و کرمی قهی، م. (1400). آسیبشناسی موانع تحقق و اثربخشی جایگاه موقوفات در رفاه اجتماعی. مجلۀ بررسی مسائل اجتماعی ایران، 12(2)، 329-424.
https://doi.org/10.22059/ijsp.2022.87917
بهار، م.، و نصرتی، م. (1395). آسیبشناسی وقف. مجموعۀ مقالات اولین همایش ملی خیر ماندگار.
بیدرام، ر. (1397). پاسخنامۀ وقف (پاسخ به پرسشهایی دربارۀ تاریخ، فقه، حقوق، اقتصاد، جامعهشناسی و مدیریت وقف). آستان قدس رضوی.
ترابی، م. (1381). بررسی ﻣﺮﺩﻡشناختی مبانی فرهنگی پدیدۀ ﻭﻗﻒ (ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﻼﯾﺮ). بیجا.
جهانیان، ن. (۱۳۹۵). جایگاه نهاد وقف در اقتصاد بخش سوم. مجلۀ اقتصاد اسلامی، 16(62)، 79-106.
خاکسار آستانه، ح.، رهنما، ع.، و ابراهیمی، ح. (1394). آسیبشناسی جایگاه نهاد وقف در مقاومسازی اقتصاد کشور. مجموعۀ مقالات اولین همایش ملی اقتصاد مقاومتی دانشبنیان.
دهخدا، ع. (1377). لغتنامۀ دهخدا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ریاحی سامانی، ن. (1378). وقف و سیر تحولات قانونگذاری در موقوفات. شیراز: انتشارات نوید.
سجادی، ا. (1398). دستاندازهای حوزۀ وقف. فصلنامۀ آوای خیر ماندگار،2، 26-34.
سلیمی فر، م. (1370). نگاهی به وقف و آثار اقتصادی و اجتماعی آن. بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
شرفخانی، ا. (21/11/1396). شکوفایی وقف در ایران بعد از انقلاب. خبرگزاری فارس.
طاهری دمنه، م.، و حیدری دارانی، ز. (1397). تأملی در نقش و جایگاه وقف و نیکوکاری در علم و فناوری. فصلنامۀ سیاستنامۀ علم و فناوری، 8(1)، 39-48.
https://doi.org/20.1001.1.24767220.1397.08.1.5.2
عالمزاده، ه. (۱۳۷۲). نخستین موقوفه در اسلام. فصلنامۀ وقف میراث جاویدان، 1(3)، 44-45.
علمی سولا، م.، قائمی اصل، م.، یعقوبی، ج. و مسگرانی، م. (1395). انفاق و جایگاه آن در توسعه و ترویج علم و دانش با تأکید بر وقف. مجلۀ راهبرد توسعه، 12(48)، 156-183.
فراستخواه، م. (1396). روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی (با تأکید بر GTM)، تهران: انتشارات آگاه.
فلاح، ر. (1395). چالشهای وقف زمین در ایران: مطالعۀ موردی اراضی زیاران. انتشارات دریچۀ نو.
محمدی، ق.، و خاقانی، م. (1397). نارساییهای قوانین در پیشگیری از جرایم علیه موقوفات. مجموعۀ مقالات دومین همایش ملی خیر ماندگار.
مشکینی، ا.، شاکری منصور، ا.، و حاجیزاده، م. (1400). آسیبشناسی و راهبردهای کاربردی در درآمدزایی موقوفات با درآمد پایین. انتشارات طحان.
معراجی، س. (1385). وقف سنت ماندگار. تهران: انتشارات صائن.
منافی، ک.، زمانی، ا.، و پورسلیم، ع. (۱۳۹۳). جایگاه سنت حسنة وقف در فرهنگ اسلامی؛ با تأمل بر قرآن و سیرة معصومان (ع). مجلۀ مهندسی فرهنگی، 9(81)، 60-78.
مهتابی زیناب، ط. (1392). آسیبشناسی وقف. مجلۀ وقف میراث جاویدان، 82، 57-66.
نجفلو، م. (1395). وقف و موقوفه در ایران، مورد مطالعه مسجد خانم زنجان و موقوفۀ آن در روستای سهرین. دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
نودهی، م.، احمدی، م.، طیبی، ب. و دیلمی، ک. (1401). آسیبشناسی و مقایسۀ موانع رونق فرهنگ وقف و امور خیریه در ورزش از دیدگاه مدیران ورزش و خیرین استان گلستان. فصلنامۀ مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 2(57)، 419-439.
نورمحمدی، ر.، و نوروزی، ح. (1395). سیر تطور واژۀ وقف و موقوفات در تاریخ جامعۀ اسلامی. مجموعۀ مقالات نخستین همایش ملی واژهپژوهی در علوم اسلامی.
واعظی، ع. (1380). نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام. بیجا.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. (1401). سالنامۀ آماری (مأخذ: سازمان اوقاف و امور خیریه).
هدایتی، ع. (۱۳۸۰). نقش وقف در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی کشورها. بیجا.
یاوری، و.، صادقی، م.، و نصرالهی، م. (۱۳۹۹). آسیبشناسی الگوی درآمدزایی موقوفات. دوفصلنامۀ مطالعات اقتصاد اسلامی، 12(2)، 137-170.
http://doi.org/10.30497/ies.2020.2777
References Holy Quran. Ahmadi, N. (2019). Patiology of Waqf in Iran's Contemporary History. Collection of articles of the fifth scientific week of modern Islamic civilization, Sadra Islamic Humanities Research Center. [In Persion] Akbari, A., Behrvan, H., Noghani, M., & Asgharpour, A. (2019). The role of Waqf institution in the development process, neo-institutionalist approach. Islam and Social Sciences Quarterly, 12(2), 5-26. http://doi.org/10.30471/soci.2020.5753.1410 [In Persion] Alamzadeh, H. (1993). The first endowment in Islam. The Quarterly Journal of Endowment of Eternal Heritage, 1(3), 44-45. [In Persion] Ayatollahi, A., & Rokh Yazd, M. (2005). Endowment of eternal savings. Mahakhar Publications. [In Persion] Behar, M., & Nosrati, M. (2015). Pathology of Waqf. Proceedings of the First National Conference of Lasting Good. [In Persion] Bidram, R. (2017). Waqf answer sheet (answers to questions about history, jurisprudence, law, economics, sociology and endowment management). Astan Quds Razavi. [In Persion] Dehkhoda, A. (1999). Dictionary of Dehkhoda. Tehran: Tehran University Press. [In Persion] Ebrahimi Verkiani, M. (2016). Problems and disasters over the tradition of good waqf. Proceedings of the First National Conference of Lasting Good. [In Persion] Elmi Sola, M. (2015). Donation and its place in the development and promotion of science and knowledge with an emphasis on endowment. Journal of Development Strategy, 12(48), 156-183. [In Persion] Eshaya, A., Hajikhani, A., & Hosseini, A. (2024). Jurisprudential and legal pathology of the endowment. The Scientific Quarterly of Judicial Law Perspectives, 28(103), 27-46. http://doi.org/10.22034/jlvi.2024.1998631.0 [In Persion] Eshaya, A., Haji Khani, A., & Vahsini, A. (2023). Jurisprudential and legal problems of endowment deeds in Tehran province. Fiqh and Fundamentals of Islamic Law Quarterly, 15(1), 11-26. http://doi.org/10.3495/jiil.2022.694008 [In Persion] Fallah, R. (2015). Challenges of endowment of land in Iran: a case study of Ziyaran lands. New Gate Publications. [In Persion] Farstakh, M. (2016). Qualitative research method in social sciences (with emphasis on GTM), Tehran: Aghat Publications. [In Persion] Iranmanesh, M., Hazar Jaribi, J., Ghorbanzadeh, V., & Karmi Qahi, M. (1400). Pathology of obstacles to the realization and effectiveness of endowments in social welfare. Iranian Journal of Social Issues, 12(2), 329-424. http://doi.org/10.22059/ijsp.2022.87917 [In Persion] Jahian, N. (2016). The position of the endowment institution in the economy of the third sector. Islamic Economy Magazine, 16(62), 79-106. [In Persion] Khaksar Astane, H., Rahnama, A., & Ebrahimi, H. (2014). Analysis of the position of the Waqf institution in strengthening the country's economy. Proceedings of the first national conference of knowledge-based resistance economy. [In Persion] Lincoln, Y. S., & Guba, E. G. (1985). Naturalism inquiry. Sage, Newbury Park. Riahi Samani, N. (1999). Endowments and the evolution of legislation in endowments. Shiraz: Navid Publications. [In Persion] Sajadi, A. (2018). Bumps in the endowment area. Avai Khair Mandagh Quarterly, 2, 26-34. [In Persion] Salimi Far, M. (1991). A look at the endowment and its economic and social effects. Astan Quds Razavi Islamic Research Foundation. [In Persion] Sharafkhani, A. (11/21/2016). Prosperity of endowment in Iran after the revolution. Fars news agency. [In Persion] Taheri Damneh, M., & Heydari Darani, Z. (2017). A reflection on the role and place of endowment and charity in science and technology. Science and Technology Policy Quarterly, 8(1), 39-48. http://doi.org/20.1001.1.24767220.1397.08.1.5.2 [In Persion] Turabi, M. (2002). An ethnographic study of the cultural foundations of the endowment phenomenon (study case: Shehrstan Malair). n.p. [In Persion] Mehtabi Zeinab, T. (2012). Pathology of Waqf. Endowment of Eternal Heritage Journal, 82, 57-66. [In Persion] Manafi, K., Zamani, A., & Pourslim, A. (1393). The position of the good tradition of waqf in Islamic culture; By reflecting on the Qur'an and the lives of the innocents (pbuh). Journal of Cultural Engineering, 9(81), 60-78. [In Persion] Mearaji, S. (2006). The endowment of a lasting tradition. Tehran: Sa'en Publications. [In Persion] Meshkini, A., Shakri Mansour, A., & Hajizadeh, M. (2021). Pathology and practical strategies in generating income for endowments with low income. Tahan Publications. [In Persion] Mohammadi, Q., & Khaghani, M. (2017). Inadequacies of laws in preventing crimes against endowments. Proceedings of the Second National Conference of Lasting Good. [In Persion] Najaflo, M. (2015). Endowment and endowment in Iran, the study of Khanum Zanjan mosque and its endowment in Soharin village. Faculty of Social Sciences, University of Tehran. [In Persion] Nodehi, M. (2023). Pathology and comparison of barriers to the development of the culture of endowment and charity in sports from the perspective of sports managers and benefactors of Golestan province. Quarterly Journal of Sports and Youth Strategic Studies, 2(57), 419-439. https://doi.org/10.22034/ssys.2022.1271.1880 [In Persion] Noormohammadi, R., & Nowrozi, H. (2016). The evolution of the words waqf and endowments in the history of Islamic society. Proceedings of the first national conference on word research in Islamic sciences. [In Persion] Vaezi, A. (2001). A look at the position of Waqf in Islamic culture. n.p. [In Persion] Ministry of Culture and Islamic Guidance. (1401). Statistical yearbook (source: Endowment and Charity Organization). [In Persion] Hedayati, A. (2022). The role of endowment in the economic and social development of countries. out of place. [In Persion] Yavari, V., Sadeghi, M., & Nasralahi, M. (2019). Pathology of endowment income generation model. Bi-Quarterly Journal of Islamic Economic Studies, 12(2), 137-170. https://doi.org/10.30497/ies.2020.2777 [In Persion]
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 91 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 15 |