
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,714 |
تعداد مقالات | 14,051 |
تعداد مشاهده مقاله | 34,028,486 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,626,538 |
تحلیل جامعهشناختی رابطۀ مسئولیتپذیری و تمایل به فعالیتهای داوطلبانه در شهر یاسوج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات وقف و امور خیریه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 5، فروردین 1404، صفحه 1-18 اصل مقاله (713.61 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ecs.2024.143047.1119 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیروس احمدی* 1؛ مریم مختاری2؛ سمیه زارع3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فعالیت داوطلبانه، به عنوان فداکاری خودانگیخته در جهتِ خیرِ عمومی، یکی از نیازهای مهم دنیای امروز برای مواجهه با حوادث و اتفاقات بیشمار مترقبه و غیرمترقبه است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با استناد به نظریۀ هنجارهای اجتماعی، رابطۀ مسئولیتپذیری را با فعالیت داوطلبانه بررسی کند. این پژوهش از نوع کمّی است و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعۀ آماری شهروندان 18 سال به بالای شهر یاسوج هستند که 364 نفر از آنان به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای سنجش فعالیت داوطلبانه پرسشنامۀ پژوهشگرساخته است و به منظور سنجش مسئولیتپذیری از پرسشنامۀ احمدی (1388) استفاده شده است. بر اساس یافتههای توصیفی پژوهش، تمایل به فعالیت داوطلبانه در سطح متوسط است که با توجه به حادثهخیز بودن کشور، باعث نگرانی است؛ اما یافتههای تحلیلی نشان میدهد رابطهای مثبت و معنادار بین مسئولیتپذیری و فعالیت داوطلبانه وجود دارد. تبیین متغیر وابسته بر اساس مجموع متغیرها نشان میدهد مسئولیتپذیری، جنسیت و تحصیلات قادر هستند 218/0 از تغییرات فعالیت داوطلبانه را تبیین کنند. نتیجهگیری پژوهش حاضر این است که با تقویت هنجارِ اجتماعی مسئولیتپذیری، میتوان فعالیت داوطلبانه را افزایش و پیامدهای ناگوار حوادث و اتفاقات را تسکین داد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فعالیت داوطلبانه؛ مسئولیت پذیری؛ هنجارِ اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در فرآیند زندگی اجتماعی، حوادثی رخ میدهند که در نتیجۀ آنها، برخی از انسانها به کمکرسانیِ دیگران نیازمند میشوند تا بتوانند بر مشکلات فائق بیایند و به جریانِ عادیِ زندگی برگردند. این حوادث دامنهای گسترده از سطوحِ خرد تا کلان را در بر میگیرند. تصادف، پیدا نکردنِ مسیر، خراب شدنِ وسیلۀ نقلیه، ضعف و ناتوانیِ ناشی از بیماری، گرفتار سرقت شدن، دچار آتشسوزی شدن و غیره، برخی از مصادیق این حوادث در سطح خرد هستند؛ اما سیل، زلزله، خشکسالی، آفتزدگی محصولات کشاورزی، شیوع بیماری، جنگ و غیره، مصادیق حوادث در سطح کلان هستند. وجه تشابه همۀ این حوادث و اتفاقات این است که فائق آمدن بر آنها مستلزم مداخله، همکاری و همیاری دیگران است. بدون تردید، بخشی مهم از مواجهه، مقابله و غلبه بر مشکلات ناشی از حوادث و اتفاقات مترقبه و غیرمترقبه، فعالیتهای داوطلبانه[1] مردم است (Aronson et al., 2021, p. 370). فعالیت داوطلبانه عبارت است از فداکاری خودانگیخته در جهتِ خیرِ عمومی (Sutton & Douglas, 2020, p. 291). به اعتقاد ویلسون[2] (2000) فعالیت داوطلبانه هر گونه فعالیتی است که طی آن، وقت به طور آزادانه به منفعت دیگر افراد، گروهها و سازمانها تخصیص داده میشود. در حالی که این تعریف عمدتاً بُعد غیررسمی فعالیت داوطلبانه را به ذهن متبادر میسازد، پنر[3] (2002) با تأکید بر بُعد رسمی، معتقد است فعالیتهای داوطلبانه رفتارهایی کمکرسان هستند که عمدتاً از طریق سازمانهای رسمی اتفاق میافتند. به دلیلِ بالا بودنِ نرخ حوادث غیرمترقبه و پیشبینینشده در دنیای پیچیدۀ امروز، ممالک مختلف دنیا تلاش میکنند تا در راستای ایجاد جامعهای انسانیتر و عاطفیتر، علاوه بر تقویت سازمانهای رسمی مسئول، میلِ به فعالیتهای داوطلبانه را در میان مردم گسترش دهند (Butt et al., 2015, p. 317). برحسب شواهد، در آمریکا حدود 61 میلیون نفر به طور رسمی و حدود 125 میلیون نفر به طور غیررسمی درگیر فعالیتهای داوطلبانه هستند (United States Census Bureau, 2022). در چین، تعداد داوطلبانِ ثبتنامشده برای فعالیتهای عامالمنفعه بالغ بر 100 میلیون نفر است (Lili & Yingjin, 2020, p. 1). اگرچه در ایران از دیرباز روحیۀ مشارکت، نوعدوستی و همکاری در میان مردم وجود داشته است، به دلیل تغییرات سریع اجتماعی، نرخ آن به ویژه در مناطق شهری کاهش یافته است. به دلیلِ نرخِ بالای حوادث و اتفاقات مترقبه و غیرمترقبه که ایران را در ردیفِ حادثهخیزترین کشورهای جهان قرار میدهد، سطحی بالا از فعالیت های داوطلبانه نیاز است تا بتوان بر مشکلات فائق آمد. برحسب اندک شواهد و مستندات، تمایل به فعالیتهای داوطلبانه در ایران در سطحِ مطلوب نیست و برآورد میشود فقط حدود 10 درصد از ایرانیان کار داوطلبانه انجام میدهند (سهیلی و همکاران، 1400). این الگو در جامعۀ شهری یاسوج نیز که طی دهههای اخیر با رشد گستردۀ شهرنشینی و تغییرات اجتماعی مواجه بوده است، قابل مشاهده است (احمدی، 1388). فعالیتِ داوطلبانه نه فقط باعث تسکینِ آلامِ قربانیانِ حوادثِ مترقبه و غیرمترقبه میشود، بلکه برای خودِ داوطلبان نیز کارکرد دارد. پژوهشها نشان دادهاند افرادِ درگیر در فعالیتهای داوطلبانه از سلامت بهتر برخوردار هستند، کمتر دچار افسردگی میشوند و از عمر طولانیتر بهره میبرند (Anderson & Graziano, 2014, p. 1505)؛ اما فعالیت داوطلبانه متأثر از گسترهای از عوامل نیز هست (Schroeder & Graziano, 2014, p. 119). به لحاظ منطقی، مسئولیتپذیری میتواند پیوندی نزدیک با فعالیتهای داوطلبانه داشته باشد؛ اما کمتر تحت بررسیهای دقیق علمی قرار گرفته است. با این تفاصیل، با توجه به حادثهخیز بودن شهر یاسوج از یک سو و نیاز مبرم به فعالیتهای داوطلبانۀ مردم از سوی دیگر، پژوهش حاضر به دنبال آن است تا اولاً، تمایل به فعالیتهای داوطلبانه را در میان شهروندان برآورد کند و ثانیاً، رابطۀ آن را با مسئولیتپذیری واکاوی کند.
در تبیین فعالیتهای داوطلبانه، رویکردهای نظری متعددی ارائه شدهاند. نظریههای تصمیمگیری (Darley & Latane, 1968, p. 377) ، مبادلۀ اجتماعی (Piliavin, 1972, p. 353)، محیط شهری (Milgram, 1970, p. 1461)، باور به دنیای عادلانه (Begue, 2014, p. 375)، همدلی(Batson & Shaw, 1991, p. 445)، استدلال اخلاقی (Eisenberg & Miller, 1987, p. 91)، دینداری (Hansen et al., 1995, p. 101)، جنسیت (Becker & Eagly, 2004, p. 173)، خلقوخو(Batson et al., 1999, p. 445) و مشاهدۀ الگوهای رفتاری (Ruggeri et al., 2018, p. 1589) مهمترین رویکردهای نظری این حوزه هستند. در حوزۀ جامعهشناسی در تبیینِ رفتارهای کمکرسانی به دیگران، عمدتاً بر نظریۀ «هنجارهای اجتماعی» تأکید شده است (Myers & Twenge, 2022, p. 340). هنجارهای اجتماعی دستورالعملهایی مشخص و معین هستند که نشان میدهند افراد در موقعیتهای معین چگونه باید رفتار کنند (Macionis, 2017, p. 86). در چارچوبِ نظریۀ هنجارهای اجتماعی، سه هنجار عمده مدنظر هستند: 1) «تقابل»3، حالتی از روابط متقابل اجتماعی است که در آن عمل یا حرکت یک فرد، عمل یا حرکت فرد یا افرادی دیگر را برمیانگیزد (ساروخانی، 1370). گولدنر[4] (1960) تقابل را یک هنجار اجتماعی میداند که مبادلات اجتماعی را تنظیم میکند. او معتقد است تقابل ممکن است به دو شکلِ مثبت یا منفی ظاهر شود. تقابلِ مثبت بازگرداندن خوبی با خوبی و تقابلِ منفی بازگرداندن بدی با بدی است. بر اساس هنجارِ اجتماعی تقابلِ مثبت، باید محبتهای دیگران را با محبت باز پس دهیم. به تعبیر دیگر، باید به کسانی که به ما کمک کردهاند کمک کنیم. اگر میخواهیم دیگران به ما کمک کنند، باید درحقّ آنها محبت کنیم و هر اندازه این محبت بیشتر باشد، طرفِ مقابل به همان اندازه بیشتر تمایل خواهد داشت که آن را خودبهخود، ارادی و مجانی باز پس دهد؛ 2) «انصاف»4، بیانگر یک هنجار اجتماعی است که بر اساس آن باید در یک رابطۀ اجتماعی، برابر با آنچه هزینه کردهایم، منفعت کسب کنیم. در قالبِ هنجارِ انصاف، باید بینِ داده و ستانده تعادل وجود داشته باشد (Wiggins, 1994, p. 313). بر اساسِ این هنجار، کسی که بیشتر سرمایهگذاری میکند، بیشتر سزاوار است و کسی که کمتر سرمایهگذاری میکند، کمتر سزاوار است. کسی که مدتها تحصیل کرده، زیاد زحمت کشیده و به خطراتی بزرگ دست زده است، سزاوار است تا در مقایسه با کسی که زمان، پول و تلاش کمتر صرف کرده است، منفعتی بیشتر کسب کند (Moghaddam, 1998, p. 298). بر مبنای این هنجار، بسیاری از افراد به گدایان، معتادان، الکلیها و غیره کمک نمیکنند؛ زیرا معتقد هستند آنها خودشان مسئول به وجود آمدن این مشکلات هستند. افراد به همان اندازه که برای جامعه زحمت کشیدهاند، به همان اندازه هم باید از آن امتیاز بگیرند. اعتقاد به این هنجار ممکن است فعالیتهای کمکرسانی و نوعدوستانه را تحت تأثیر قرار دهد. افراد، نسبت به کسانی که برای جامعه زحمت کشیدهاند اما به طور متناسب از آن سود نبردهاند، بیشتر تمایل به نوعدوستی دارند و نسبت به کسانی که برای جامعه زحمتی نکشیدهاند یا خودشان مسئول بدبختی و گرفتاری خودشان هستند و برای رهایی از آن به حد کافی تلاش نمیکنند، کمتر تمایل به نوعدوستی از خود نشان میدهند (بدار و همکاران، 1401). هنجارهای «تقابل» و «انصاف» به فرد القا میکنند در مقابل آنچه میدهد، چیزی به دست آورد. به تعبیر دیگر، این دو هنجار مبتنی بر محاسبۀ هزینه - پاداش هستند؛ اما در شرایطی که یکی از طرفین نتواند به طرف دیگر پاسخ دهد و به عبارت بهتر، نتواند محبتِ طرفِ مقابل را جبران کند، طبیعی است که در او احساس تحقیر به وجود میآید و 3) «مسئولیتپذیری»5، بر اساسِ این هنجارِ اجتماعی، باید به افرادی که نیازمند هستند، بدون هیچ چشمداشتی کمک کرد (Berkowitz, 1972, p. 117). درونیسازی هنجارِ اجتماعی مسئولیتپذیری، فرد را نسبت به دیگران که ممکن است گسترهای وسیع از بستگان و نزدیکان تا شهروندان جامعه را در بر گیرد، متعهد میکند (بیرهوف، 1395). هنجارِ اجتماعیِ مسئولیتپذیری افراد را وامیدارد که به دیگرانِ نیازمند، کمک کنید، فارغ از اینکه خودشان مسئول قربانی شدن باشند یا نباشند (Goetz et al., 2010, p. 351). هنجارِ اجتماعی مسئولیتپذیری، به عنوان یک هنجار فراگیر در تمام جوامع مورد تأکید است و آموزش داده میشود؛ اما درونیسازی آن برحسب فرهنگها متفاوت است و در فرهنگهای جمعگرا بیش از فرهنگهای فردگراست (Baron & Miller, 2000, p. 703). با این تفاصیل، کمکرسانی بدون چشمداشت به دیگرانِ نیازمند مستلزم تقویتِ هنجارِ اجتماعیِ مسئولیتپذیری است (Oliner & Oliner, 1988, p. 142). هرچه این هنجار در بین شهروندان یک جامعه بیشتر درونی شده باشد، احتمال کمکرسانی به دیگران در موقعیتهای مختلف بیشتر میشود. در زمینۀ موضوع پژوهش حاضر پژوهشهایی متعدد در داخل و خارج کشور انجام شدهاند که برخی از آنها به شرح ذیل ارائه میشوند. روشنفکر و ذکایی (1385) در پژوهشی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر رفتارهای داوطلبانۀ جوانان را بررسی کردند. یافته ها نشان داد جنبههای هنجاری سرمایۀ اجتماعی (اعتماد و بدهبستان) با کلیۀ گرایشهای داوطلبانه رابطۀ مستقیم دارد. احمدی (1388) در پژوهشی نوعدوستی در روابط روزمره و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را بررسی کرد. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد مسئولیت اجتماعی و تحلیل هزینه - پاداش مادی تأثیری معنادار بر نوعدوستی دارند. همچنین، طبق یافتههای این پژوهش، همدلی رابطهای معنادار با نوعدوستی نداشت. دهقانان و همکاران (1395) در پژوهشی تأثیر جوّ کاری و اندازۀ شبکۀ اجتماعی بر انگیزۀ فعالیتهای داوطلبانه را بررسی کردند. یافتهها نشان داد جوّ کاری تأثیری مثبت بر انگیزش مستقل و انگیزش کنترلشدۀ داوطلبان دارد و همچنین، اندازۀ شبکۀ اجتماعی داوطلبان بر انگیزش مستقل داوطلبان تأثیر مثبت و بر انگیزش کنترلشدۀ آنان تأثیر منفی دارد. حاتمی ورزنه و همکاران (1399) در پژوهشی نگرش به داوطلبی در دورۀ شیوع ویروس کرونا را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد مشارکت در بین زنان، شاغلان و گروه سنی 25-35 سال بیشتر است. همچنین، یافتههای این پژوهش نشان داد همدلی، سبک دلبستگی ایمن و ذهنآگاهی پیشبینیکنندۀ فعالیتهای داوطلبانه هستند. عمادی و همکاران (1400) در پژوهشی، با بررسی رابطۀ اعتماد اجتماعی و گرایش به مشارکت داوطلبانه در فعالیتهای جمعیت هلال احمر در شهر اصفهان، نشان دادند بین اعتماد اجتماعی و شاخصهای آن، یعنی اعتماد بنیادیی، اعتماد غیررسمی، اعتماد نهادی و اعتماد تعمیمیافته با مشارکت داوطلبانه در فعالیتهای جمعیت هلال احمر رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. در ادامه، برخی از مهمترین پژوهشهای انجامشده در خارج کشور نیز ارائه میوند. روشل و شاردلو[5] (2012) در پژوهشی عوامل مؤثر بر مشارکت در فعالیت داوطلبانه در بریتانیا را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد تجربۀ کار داوطلبانه در زنان بیشتر از مردان است و افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر به فعالیت داوطلبانه تمایل دارند. به علاوه، کسانی که بیشتر از رویدادهایی مهم همچون مرگ پرنسس دایانا، جنگ بریتانیا و آمریکا با عراق و بمبگذاریهای تروریستی در لندن متأثر شده بودند، بیشتر به فعالیت های داوطلبانه تمایل داشتند. نیاوکه[6] و همکاران (2017) در پژوهشی انگیزههای داوطلبان برای شرکت در آزمایشهای بالینی واکسن ایدز را بررسی کردند. این پژوهش که بر روی 281 نفر داوطلب در کنیا انجام شد، نشان داد نوعدوستی میتواند سهمی عمده در مشارکت در آزمایشهای بالینی واکسن ایدز داشته باشد. لی و فریزر[7] (2018) در پژوهشی تأثیر مخاطرات طبیعی بر مشارکت در انجمنهای داوطلبانه در ژاپن را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد تجربه کردن بلایا و خطرات درکشده از بلایا باعث افزایش میزان مشارکت و نیز افزایش تعداد انجمنها میشود. تاکاسه[8] و همکاران (2018) در پژوهشی رابطۀ انگیزههای داوطلبانه و مشارکت در فعالیتهای داوطلبانۀ حفاظتی را بررسی کردند. این پژوهش که بر روی 1500 نفر در ژاپن انجام شد، نشان داد رابطهای مثبت و معنادار بین دو متغیر وجود دارد. به علاوه، یافتهها نشان داد تعامل با افراد دیگر و بهرهمندی از خدمات فرهنگی از اکوسیستمها میتواند بر فعالیتهای داوطلبانه گروههای عادی نیز تأثیر بگذارد. چو[9] و همکاران (2020) در پژوهشی تأثیر مدیریت داوطلبان بر تمایل به ادامۀ فعالیتهای داوطلبانه را با نقش میانجیِ رضایت شغلی بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد بین مدیریتِ داوطلبان و قصدِ داوطلبان برای ادامۀ فعالیت داوطلبانه رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد. به علاوه، رضایت شغلی نیز به عنوان متغیر میانجی اثری معنادار بر تمایل به ادامۀ فعالیت داوطلبانه دارد. لیلی و یینجینگ[10] (2020) در پژوهشی معضلات، چالشها و راهحلهای فعالیتهای داوطلبانه در میان دانشجویان چینی را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد فعالیتهای داوطلبانه تحت تأثیر پنج عامل کلیدیِ ابهام انگیزه، هویت سردرگم، خدمات غیرتخصصی، مکانیسم تشویقی ضعیف و فقدان مکانیسم نظارت قرار دارند. به علاوه، یافتهها نشان داد مهارتها، تجربۀ فعالیت و عملکرد داوطلبانه با تمایل دانشجویان کالج برای مشارکت در تدریس داوطلبانه رابطهای معنادار دارند. موراوسکی[11] و همکاران (2022) در پژوهشی رابطۀ فعالیت داوطلبانه و کیفیت زندگی در کشورهای اروپایی را بررسی کردند. یافتههای این پژوهش نشان داد در کشورهایی که سطحی متوسط از فعالیتهای داوطلبانه دارند، مانند ایتالیا و اتریش، رابطۀ همبستگی بالایی بین انجام فعالیتهای داوطلبانه و کیفیت زندگی وجود دارد. به علاوه، فعالیت داوطلبانه عمدتا، بر ابعاد درونی کیفیت زندگی تأثیر میگذارد تا ابعاد بیرونی آن. متلر[12] و همکاران (2023) در پژوهشی فعالیتهای داوطلبانۀ مبتلایان به ام اس را بررسی کردند. یافتههای پژوهش که بر روی 615 نفر در سوئیس انجام شد، نشان داد حدود یکسوم افراد درگیر فعالیتهای داوطلبانه بودند و این امر عمدتاً از طریق خیریهها و سازمانهای فرهنگی محقق میشد. یافتهها همچنین نشان داد تحصیلات دانشگاهی، توانایی پیگیری فعالیتهای روزانه و دریافت حمایت و مراقبت از جانب خانواده رابطهای معنادار با مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه داشتند. فیزنزیدیس[13] و همکاران (2024) در پژوهشی در یونان فعالیت داوطلبانه در رویدادهای ورزشی بزرگمقیاس را بررسی کردند. یافته های این پژوهش نشان داد نفوذ بیرونی و رضایتمندی به عنوان عوامل مستقیم، و تعهد و حس اجتماعی به عنوان عوامل غیرمستقیم، اثری معنادار بر فعالیت داوطلبانۀ مردم دارند. مروری بر مطالعات و پژوهشهای انجامشده بیانگر آن است که آنها طیفی گسترده از عوامل را بررسی و از این نظر، دانش نظری و تجربی مناسبی را فراهم کردهاند؛ با این حال، در هیچ کدام از این پژوهشها، سنجش فعالیت داوطلبانه در طیفی گسترده از فعالیتهای فردی گرفته تا سازمانی مدنظر نبوده است. به علاوه، هیچ یک از آنها معطوف به جامعۀ آماری پژوهش حاضر که دارای بافت عشیرهای است، نبودهاند. بر همین مبنا و با استناد به مباحث نظری مطرحشده و به طور ویژه، نظریۀ هنجارهای اجتماعی، فرضیۀ پژوهش با تأکید بر هنجار اجتماعی مسئولیتپذیری به شرح زیر مطرح میشود: بین مسئولیتپذیری و تمایل به فعالیت داوطلبانه رابطهای معنادار وجود دارد. روش پژوهش پژوهش حاضر در چارچوب روش شناسی کمّی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام شده است. جامعۀ آماری این پژوهش کلیۀ شهروندان 18 سال به بالای شهر یاسوج هستند که برحسب نتایج آخرین سرشماری کشور، تعداد آنها 91857 نفر است (مرکز آمار ایران، 1396). اندازۀ نمونه، با استناد به تعداد جامعۀ آماری و نیز جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان[14] (1970)، برابر 364 نفر محاسبه شده است. برای انجام نمونهگیری از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای استفاده شد. در گام اول، بر اساس نقشهۀ راهنمای مناطق شهرداری یاسوج، مناطق دوگانۀ شهر یاسوج مشخص شدند. در گام دوم، بر روی نقشۀ شهر یاسوج، محلات مختلف در هر دو منطقه شناسایی شدند. در گام سوم، با استفاده از نمونهگیری تصادفی، چهار محله در منطقۀ 1 و چهار محله در منطقۀ 2 انتخاب شدند. در گام چهارم، هر یک از محلات انتخابشده بر روی کاغذ مدرج قرار داده شد و به طور تصادفی یک عدد در محور X و یک عدد در محور Y انتخاب شد. محل اتصال آنها به عنوان نقطۀ نمونهگیری انتخاب شد و از پرسشگران خواسته شد در حوالی نقطۀ تعیینشده به منازل مراجعه کنند تا پس از تشریح موضوع پژوهش و به شرط رضایت داشتن افراد به مشارکت در پژوهش، با آنها مصاحبه و دادهها جمعآوری شود. ابزار پژوهش برای سنجش فعالیت داوطلبانۀ پرسشنامه پژوهشگرساخته است که مشتمل بر 14 پرسش و دو بُعدِ «سازمانی» (7 آیتم) و «فردی» (7 آیتم) تنظیم شد. برای سنجش اعتبار از اعتبار سازهای به روش تحلیل عاملی استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 منعکس شده است. بر اساس نتایج بهدستآمده، شاخص KMO برابر 937/0 و معناداری آزمونِ بارتلت[15] نشان میدهند نمونهگیری از کفایت برخوردار است. به علاوه، روابطی معنادار بین مجموعۀ متغیرها وجود دارد. بر اساس نتایج، هیچ کدام از گویهها از مدل حذف نشدند و عاملِ سازمانی با مقدار ویژۀ 1/6 حدود 9/43 درصد واریانس و عاملِ فردی با مقدار ویژۀ 5/2 حدود 3/18 درصد واریانس و در مجموع، بالغ بر 2/62 درصد واریانس را تبیین میکنند. به علاوه، برای سنجش پایایی این پرسشنامه با توجه به نحوۀ سنجش پرسشها، از همسانی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن بر کل مقیاس 927/0 است که نشان میدهد گویههای آزمون از همسانی درونی مطلوبی برخوردار بودهاند.
جدول 1. سنجش اعتبار سازهای و پایایی آلفای کرانباخ برای پرسشنامۀ فعالیت داوطلبانه Table 1. Measuring construct validity and Cronbach’s alpha for the volunteering questionnaire
ابزار پژوهش برای سنجش مسئولیتپذیری نیز پرسشنامۀ احمدی (1388) بود. این پرسشنامه مشتمل بر 7 پرسش و دو بُعد تعهد (1. همیشه در جهت بهبود محیط اطرافم فعالیت میکنم. 2. اگر وظیفهای به من محول شود با تمام وجود آن را انجام میدهم. 3. هیچگاه گناه خودم را گردن دیگران نمیاندازم. 4. هیچگاه سعی نمیکنم دیگران را فدای خواستهای خودم بکنم) و پذیرش رفتار (1. از اعتراف یا پذیرش خطا و گناه نمیترسم. 2. اگر کار خطایی انجام دهم، عذرخواهی میکنم. 3. از اینکه اعمال و رفتارم در معرض قضاوت دیگران قرار گیرد نگران نیستم) است. سطحِ سنجش گویهها از نوع رتبهای پنجدرجهای (از کاملاً موافق = 5 تا کاملاً مخالف = 1) است و با استفاده از تحلیل عاملی، تعیین اعتبار سازهای شده است. بر این اساس، دامنۀ نمرات این پرسشنامه از 7 تا 35 است. برای سنجش پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر از همسانی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن برای بُعد تعهد (698/0)، بُعد پذیرش رفتار (620/0) و کل مقیاس (668/0) است.
در بخش تجزیهوتحلیل توصیفی، متغیرهای جمعیتی و زمینهای پژوهش در قالب جدول 2 ارائه شدهاند. بر اساس دادههای جدول 2، بخش اعظم پاسخگویان به لحاظ سنی در گروه 30 تا 39 سال قرار میگیرند، ضمن اینکه میانگین سنی پاسخگویان 30 سال است. به لحاظ جنسیت، عمدۀ پاسخگویان را زنان تشکیل میدهند. به لحاظ وضع تأهل، بخش اعظم پاسخگویان متأهل هستند و به لحاظ میزان تحصیلات، افراد با تحصیلات دانشگاهی بیشترین فراوانی را دارا هستند.
جدول 2. توزیع فراوانی متغیرهای جمعیتی Table 2. Frequencies of the demographic variables
جدول 3 تحلیل توصیفی سازههای پژوهش و ابعاد آنها را نشان میدهد. میانگین فعالیت داوطلبانۀ سازمانی 5/21، انفرادی 9/24 و فعالیت داوطلبانه 3/45 است. همچنین، میانگین بُعد پذیرش رفتار 6/7، تعهد 2/22 و مسئولیتپذیری 8/29 است. جدول 3. تحلیل توصیفی سازههای پژوهش و ابعاد آنها Table 3. Descriptive analysis of the constructs and their subscales
در ادامه، برای بررسی رابطۀ مسئولیتپذیری و تمایل به فعالیت داوطلبانه ابتدا از ماتریس همبستگی پیرسون استفاده شده است که نتایج آن در جدول 4 منعکس شده است. بر اساس دادههای جدول 4، بین مسئولیتپذیری و خردهمقیاسهای آن، تعهد و پذیرش پیامدهای رفتار با تمایل به فعالیت داوطلبانه همبستگی معنادار وجود دارد. در ادامه، برای پیشبینی فعالیت داوطلبانه بر اساس مسئولیتپذیری از تحلیل رگرسیون استفاده شده است که نتایج آن در جدول 5 ارائه شده است. بر اساس دادههای جدول 5، متغیر مسئولیتپذیری قادر است حدود 11/0 از تغییرات فعالیت داوطلبانه را تبیین کند. در نهایت، به منظور تعیین تصریح رابطۀ مسئولیتپذیری و فعالیت داوطلبانه بر اساس متغیرهای زمینهای و جمعیتی، رابطۀ مجموع متغیرها با فعالیت داوطلبانه با استفاده از رگرسیون چندمتغیری بررسی شده است که نتایج آن در جدول 6 ارائه شده است. بر اساس دادههای جدول 6، علاوه بر مسئولیتپذیری، متغیرهای جنسیت و تحصیلات دیپلم و فوقدیپلم و تحصیلات دانشگاهی نیز اثری معنادار بر فعالیت داوطلبانه دارند. بر اساس نتایج، مردان بیش از زنان به فعالیت داوطلبانه تمایل دارند و علاوه بر آن، با تغییرِ تحصیلات از کمتر از دیپلم به دیپلم/فوقدیپلم، و تغییرِ تحصیلات از کمتر از دیپلم به دانشگاهی، میزان فعالیت داوطلبانه به طرزی معنادار افزایش مییابد. همچنانکه دادههای جدول 6 نشان میدهد، متغیرهای مسئولیتپذیری، جنسیت و تحصیلات قادر هستند 218/0 از واریانس فعالیت داوطلبانه را تبیین کنند.
جدول 4. ماتریس همبستگی مسئولیتپذیری و فعالیت داوطلبانه Table 4. Correlation matrix of responsibility and volunteering
جدول 5. تحلیل رگرسیون رابطۀ مسئولیتپذیری و فعالیت داوطلبانه Table 5. Regression analysis of the relationship between responsibility and volunteering
جدول 6. پیشبینی فعالیت داوطلبانه بر اساس مجموع متغیرهای مستقل Table 6. Predicting volunteering based on all independent variables
حوادث مترقبه و غیرمترقبه در سطوح خرد و کلان به طرزی بیسابقه در دنیای امروز افزایش یافتهاند و از همین رو، برخی از متفکران از تعبیر دنیای پرمخاطره (Beck, 2008) برای اشاره به دنیای جدید استفاده کردهاند. در نتیجۀ این حوادث و اتفاقات، زندگی تعدادی زیاد از مردم تحت تأثیر قرار میگیرد و آنها نیازمندِ کمکِ دیگران میشوند تا بتوانند به زندگی عادی برگردند. یک راهکار اساسی در مواجهه و مقابله با مشکلاتِ ناشی از حوادث و اتفاقات مترقبه و غیرمترقبه فعالیتهای داوطلبانه در میان شهروندان است (Butt et al., 2015, p. 317). بر همین مبنا، در ممالک مختلف دنیا تلاشهایی گسترده در حال انجام هستند تا تمایل به فعالیت داوطلبانه را در میان مردم گسترش دهند. با توجه به اینکه فعالیتهای داوطلبانه در ایران متناسب با نرخ حوادث و اتفاقات در سطح مطلوب نیست، پژوهش حاضر تلاش کرده است تا تمایل به فعالیتهای داوطلبانه را در جامعۀ شهری یاسوج بررسی و سپس، رابطۀ آن را با هنجار اجتماعی مسئولیتپذیری ارزیابی کند که یافتههای حاصل از آن به شرح زیر است. بر اساس یافتههای توصیفی پژوهش، میانگین فعالیت داوطلبانۀ شهروندان یاسوجی بر روی دامنۀ نمرات از 14 تا 70 برابر 3/45 است که نشان میدهد تمایل به فعالیتهای داوطلبانه در سطح متوسط است. این یافتۀ پژوهش با نتایج پژوهش احمدی (1388) که نشان داد فعالیت نوعدوستانه و کمکرسانی به دیگران در ایران در سطح مطلوب نیست، منطبق است. بر اساس یافتههای تحلیلی پژوهش، بین هنجار اجتماعی «مسئولیتپذیری» و فعالیت داوطلبانه رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد و طی آن، با افزایش «مسئولیتپذیری»، تمایل به فعالیتهای داوطلبانه افزایش مییابد. به لحاظ نظری، این یافتۀ پژوهش در چارچوب نظریۀ «هنجارهای اجتماعی» است که در مباحث نظری بررسی شد. بر اساس نظریۀ «هنجارهای اجتماعی»، سه هنجار «تقابل»، «انصاف» و «مسئولیتپذیری» با فعالیتهای داوطلبانۀ مردم مرتبط هستند. هنجار اجتماعی «تقابل» بیانگر بازگرداندن خوبی با خوبی و بدی با بدی است. هنجار اجتماعی «انصاف» بیانگر ایجاد تعادل بین هزینه و پاداش در روابط اجتماعی است. هنجارهای اجتماعی «تقابل» و «انصاف» اگرچه میتوانند رفتارهای داوطلبانه و نوعدوستانه را برانگیزانند، به دلیل مبتنی بودن بر محاسبۀ سود و زیان، رفتارهای اصیل داوطلبانه را کمرنگ میکنند. برخلاف آنها، «مسئولیتپذیری» بیانگر کمکِ بدون چشمداشت به نیازمندان است (Oliner & Oliner, 1988, p. 12) و افراد را وامیدارد تا به دیگرانِ نیازمند، فارغ از اینکه خودشان مسئول قربانی شدن باشند یا نباشند، کمک کنند (Goetz et al., 2010, p. 351). بر این اساس، هرچه هنجار اجتماعی «مسئولیتپذیری» بیشتر در افراد درونی شده باشد، تمایل آنها به انجام فعالیتهای داوطلبانه بیشتر میشود، امری که در پژوهش حاضر اتفاق افتاده است؛ اما به لحاظ تجربی، یافتۀ این پژوهش با نتایج پژوهشهای احمدی (1388)، مارویاما[16]و همکاران (1982)، و لوین[17] و همکاران (2001) و لی[18] و همکاران (2023) که نشان دادند بین مسئولیتپذیری با رفتارهای نوعدوستانه و کمکرسانی به دیگران رابطهای معنادار وجود دارد، همسو است و آنها را تأیید میکند. بر اساس یافتههای تحلیلی پژوهش، تمایل به فعالیتهای داوطلبانه برحسب جنسیت و تحصیلات دارای تفاوتی معنادار است و طی آن، میزان تمایل فعالیت داوطلبانه در میان مردان بیشتر از زنان است و افراد با تحصیلات بالاتر، بیشتر به فعالیتهای داوطلبانه تمایل دارند. به لحاظ نظری، به عنوان یک قاعدۀ جهانی، زنان بخشندهتر از مردان هستند و بیشتر تمایل به کمکرسانی به دیگران دارند (Myers & Twenge, 2022, p. 340)؛ اما بخشی زیاد از فعالیتهای داوطلبانه اساساً مستلزمِ خطرپذیری، شجاعت و آمادگیِ جسمی و بدنی است که معمولاً مردان برای انجام آنها مستعدتر هستند. بر همین مبنا، تمایلِ بیشتر مردان به فعالیتهای داوطلبانه نسبت به زنان در پژوهش حاضر را میتوان در همین چارچوب تبیین کرد. به لحاظ تجربی، اگرچه مستندات فراوانی دربارۀ جنسیت و فعالیت داوطلبانه وجود دارند که نتایجی متفاوت را از عدم تفاوت، تفاوت به نفع زنان و تفاوت به نفع مردان نشان میدهند (Delamater et al., 2024, p. 279)، یافتۀ پژوهش حاضر با نتایج پژوهشهای اسدالهی و همکاران (1394) و ایگلی و کراولی[19] (1986) که نشان دادهاند تمایل مردان به فعالیتهای داوطلبانه بیشتر است، همسو و منطبق است. از سوی دیگر، با توجه به نتایج تحلیلی پژوهش، افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر به فعالیت داوطلبانه تمایل دارند. به لحاظ نظری، افرادِ دارای تحصیلات بالاتر اولاً، دارای شبکههای اجتماعی گستردهتر و ناهمگون هستند و ثانیاً، از توان شناختی بیشتری برخوردار هستند. عضویت در شبکههای مختلف اجتماعی و توان شناختی بیشتر باعث میشوند افراد تحصیلکرده بیشتر از دیگران قائل به ضرورت فعالیت داوطلبانه و پیامدهای مثبت ناشی از آن شوند و همین امر آنها را به تمایل بیشتر به فعالیتهای داوطلبانه وامیدارد. به لحاظ تجربی، یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهش روشل و شاردلو (2012) که نشان دادند افراد دارای مدارج تحصیلی بالاتر فعالیتهای داوطلبانۀ بیشتری نسبت به افراد با تحصیلات کمتر دارند، همسو است و آن را تإیید میکند. سخن پایانی اینکه، بدون تردید، سطح پایین تمایل به فعالیتهای داوطلبانه در جامعۀ شهری ایران که با حجمی وسیع از انواعِ حوادث و اتفاقاتِ مترقبه و غیرمترقبه مواجه است، نگرانکننده است و باعث میشود آسیبپذیری در برابرِ حوادث و اتفاقات افزایش یابد. این امر به این معناست که گسترش فرهنگ انجامِ فعالیتهای داوطلبانه در کشور باید مطمح نظرِ سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی کشور باشد. به علاوه، با استناد به یافتههای این پژوهش، پیشنهاد میشود آموزش و درونیسازی هنجار اجتماعی مسئولیتپذیری به شهروندان بیش از گذشته مورد توجه باشد. این امر را میتوان از طریق نظام آموزشوپرورش کشور، رسانههای جمعی و دستگاههای فرهنگی همچون فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری ها مدنظر قرار داد.
[15]. Bartlett | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسدالهی، ع.ر.، اسمعیلی، ع.، و فانی صابری، ل. (1394). بررسی شاخص سلامت، سرمایۀ اجتماعی و کنشهای مشارکتجویانۀ سالمندان در شهر اهواز. مطالعات جامعهشناختی، 7(23) ، 64-45. https://civilica.com/doc/1599828 احمدی، س. (1388). بررسی نوعدوستی در روابط روزمرۀ اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن. مجلۀ جامعهشناسی ایران، 10(2)، 88-107. https://doi.org/20.1001.1.17351901.1388.10.2.4.8 بدار، ل.، دزیل، ژ.، و لامارش، ل. (1401). روانشناسی اجتماعی (حمزه گنجی، مترجم). تهران: انتشارات ساوالان. بیرهوف، ه. و. (1395). رفتارهای اجتماعی مطلوب از دیدگاه روانشناسی اجتماعی (رضوان صدقی نژاد، مترجم). تهران، انتشارات گل آذین. حاتمی ورزنه، ا.، فتحی، ا.، خانی پور، ح.، و حبیبی، ن. (1399). داوطلب و غیرداوطلب در فعالیتهای مشارکت مردمی در دورۀ شیوع کوید-19. پژوهش در سلامت روانشناختی، 14(1)، 101-87. https://doi.org/10.52547/rph.14.1.87دهقانان، ح.، خاشعی، و.، و رحیمی، س. (1395). تأثیر جو کاری و اندازۀ شبکۀ اجتماعی بر انگیزۀ فعالیتهای داوطلبانه کاربست نظریۀ خودتعیینگری. پژوهشگری مدیریت منابع انسانی، 6(3) ، 82-61. https://doi.org/20.1001.1.22286977.1395.6.3.10.2 روشنفکر، پ.، و ذکایی، س. (1385). جوانان، سرمایۀ اجتماعی و رفتارهای داوطلبانه. رفاه اجتماعی، 23، 146-113. http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-1965-fa.html ساروخانی، ب. (1370) درآمدی بر دایرهالمعارف علوم اجتماعی. تهران، انتشارات کیهان. سهیلی، ف.، محمدی، م.، خاصه، ع.، و شهبازی، م. (1400). تحلیل عوامل مؤثر بر فعالیتهای داوطلبانه با تأکید بر مدل مفهومی oh (2017): مطالعۀ موردی در کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه. پژوهشنامۀ کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاه فردوسی مشهد، 11(2)، 290-268. https://doi.org/10.22067/infosci.2021.24236.0 عمادی، م.، جعفری نیا، غ.، و امینی، ن. (1400). بررسی ارتباط بین اعتماد اجتماعی وگرایش به مشارکت داوطلبانه در فعالیتهای جمعیت هلال احمر (نمونۀ مورد مطالعه: شهر اصفهان). پژوهشهای جامعهشناختی، 53، 28-7. https://sanad.iau.ir/Journal/soc/Article/867636/FullText مرکز آمار ایران (1396). سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395. تهران: مرکز آمار ایران. References Ahmadi, S. (2009). Investigating altruism in everyday social relations and factors affecting it. Iranian Journal of Sociology, 10(2), 87-108. [In Persian] https://doi.org/20.1001.1.17351901.1388.10.2.4.8 Anderson, N. D., Damianakis, T., Kroger, E., & Wagner, L. M. (2014). The benefits associated with volunteering among seniors: A critical review and recommendations for future research. Psychological Bulletin, 140, 1505–1533. https://doi.org/10.1037/a0037610 Asadollahi, A., Esmaeili, A., & Fani Saberi, L. (2015). Investigating health index, social capital and participative actions among the elderly in Ahvaz. Sociological Studies, 6(23), 45-64. https://civilica.com/doc/1599828 [In Persian] Aronson, E., Wilson, T. D., & Sommers, S. R. (2021). Social psychology. New York: Pearson. Baron, J., & Miller, J. G. (2000). Limiting the scope of moral obligations to help: A cross-cultural investigation. Journal of Cross-Cultural Psychology, 31, 703–725. https://doi.org/10.1177/0022022100031006003 Batson, C. D., Floyd, R. B., Meyer, J. M., & Winner, A. L. (1999). ‘And who is my neighbor?’: Intrinsic religion as a source of universal compassion. Journal for the Scientific Study of Religion, 38, 445–57. https://doi.org/10.2307/1387605 Batson, C. D., & Shaw, L. L. (1991). Evidence for altruism: Toward a pluralism of prosocial motives. Psychological Inquiry, 2, 107–22. https://doi.org/10.1207/S15327965PLI0202_1 Beck, U. (2008). Risk society: Towards a new modernity. London: Sage. Becker, S. W., & Eagly, A. H. (2004). The heroism of women and men. American Psychologist, 59, 173–8. https://doi.org/10.1037/0003-066X.59.3.163 Bedard, L., Deziel, J., & Lamarche, L. (2022). Social psychology ( H. Ganji, Trans.). Tehran: Savalan Publication. [In Persian] Begue, L. (2002). Beliefs in justice and faith in people: Just world, religiosity and interpersonal trust. Personality and Individual Differences, 32, 375–82. https://doi.org/10.1016/S0191-8869(00)00224-5 Berkowitz, L. (1972). Social norms, feeling and other factors affecting helping and altruism. In L. Berkowitz (Ed.), Advances in experimental social psychology. New York: Academic press. Bierhoff, H. W. (2016). Prosocial behavior (R. Sadaghnejad, Trans.). Tehran: Golazin Publication. [In Persian] Butt, M., Hu, B., & Soomro, K. A. (2015). Volunteering activities in developing countries: A study of youth participation in Pakistan. European Journal of Business and Management, 7(13), 317-326. https://doi.org/10.5296/jpag.v6i2.9722 Cho, H., Wong, Z., & Chiu, W. (2020). The effect of volunteer management on intention to continue volunteering: A mediating role of job satisfaction of volunteers. SAGE Open, 10(2), 1-11. https://doi.org/10.1177/2158244020920588 Darley, J. M., & Latane, B. (1968). Bystander intervention in emergencies: Diffusion of responsibility. Journal of Personality and Social Psychology, 8, 377–383. https://doi.org/10.1037/h0025589 Delamater, J. D., Collett, J. L., & Hitlin, S. (2024). Social psychology. London: Routledge. Dehghanan, H., & Khashei, V. (2016). Self-determination theory as a framework for exploring the impact of work climate and social network size on motivation of volunteering activities. Organizational Resources & Management Research, 6(3), 61-82. [In Persian] https://doi.org/20.1001.1.22286977.1395.6.3.10.2 Eagly, A. H., & Crowley, M. (1986). Gender and helping behavior: A meta-analytic review of the social psychological literature. Psychological Bulletin, 100, 283–308. https://doi.org/10.1037/0033-2909.100.3.283 Eisenberg, N., & Miller, P. A. (1987). The relation of empathy to prosocial and related behaviors. Psychological Bulletin, 101, 91–119. https://doi.org/10.1037/0033-2909.101.1.91 Emadi, M., Jafarinia, G., & Amini, N. (2021). Investigating the relationship between social trust and the tendency to participate voluntarily in the activities of the Red Crescent Society (Case of study: Isfahan). Sociological Research, 53, 7-28. https://sanad.iau.ir/Journal/soc/Article/867636/FullText [In Persian] Fysentzidis, M., Strigas, A., & Ntasis, L. (2024). Analyzing factors influencing volunteer experience in large-scale sport events. European Journal of Environment & Movement, 52, 1-15. https://doi.org/10.21134/eurjhm.2024.52.10 Goetz, J. L., Keltner, D., & Simon-Thomas, E. (2010). Compassion: An evolutionary analysis and empirical review. Psychological Bulletin, 136, 351–374. https://doi.org/10.1037/a0018807 Gouldner, A. W. (1960). The norm of reciprocity: A preliminary statement. American Sociological Review, 25(2), 161–178. https://doi.org/10.2307/2092623 Hansen, D. E., Vandenberg, B., & Patterson, M. L. (1995). The effects of religious orientation on spontaneous and nonspontaneous helping behaviors. Personality and Individual Differences, 19, 101–4. https://doi.org/10.1016/0191-8869(95)00016-Y Hatami Varzaneh, A., Fathi, E., Khanipour, H., & Habibi, N. (2020). Predicting helping attitude based on attachment styles, Empathy, and self-compassion among volunteer and non-volunteer groups in public participation during COVID-19 outbreak. Journal of Research in Psychology Health, 14(1), 87-101. [In Persian] https://doi.org/10.52547/rph.14.1.87Krejcie, R. V., & Morgan, D. W. (1970). Determining sample size for research activities. Educational and Psychological Measurement, 30(3), 607–610. https://doi.org/10.1177/001316447003000308 Lee, J., & Fraser, T. (2018). How do natural hazards affect participation in voluntary association? The social impacts of disasters in Japanese society. International Journal of Disaster Risk Reduction, 34, 108-115. https://doi.org/10.1016/j.ijdrr.2018.11.009 Levine, R., Norenzayan, A., & Philbrick, K. (2001). Cultural differences in the helping of strangers. Journal of Cross-Cultural Psychology, 32, 543-560. https://doi.org/10.1177/0022022101032005002 Li, X., Fang, Y., Huang, M., & Xia, L. (2023). The effect of interpersonal responsibility trait on altruism: The mediating role of perspective taking. Current Psychology, 42, 19537-19547. https://doi.org/10.1007/s12144-022-03073-3 Lili, L., & Yingjin, C. (2020). An empirical investigation of Chinese college students in volunteer teaching activities: Dilemmas, challenges, and solutions. SAGE Open, 10(2), 1–12. https://doi.org/10.1177/2158244020931923 Macionis, J. J. (2017). Sociology. New York: Pearson. Maruyama, G., Fraser, S. C., & Miller, N. (1982). Personal responsibility and altruism in children. Journal of Personality and Social Psychology, 42, 659-664. https://doi.org/10.1037/0022-3514.42.4.658 Mettler, M., Stanikic, M., Schwegler, U., Sieber, Ch., Ajdacic-Gross, V., & Rodgers, S. (2023). Engagement in volunteering activities by persons with multiple sclerosis in Switzerland. Multiple Sclerosis and Related Disorders, 69,1-7. https://doi.org/10.1016/j.msard.2022.104427 Milgram, S. (1970). The experience of living in cities. Science, 167,1461-1468. https://doi.org/10.1126/science.167.3924.1461 Morawski, L., Okulicz-Kozaryn, A., & Strzelecka, M. (2022). Elderly volunteering in Europe: The relationship between volunteering and quality of life depends on volunteering rates. Voluntas, 33, 256–268. https://doi.org/10.1007/s11266-020-00267-w Moghaddam, F. (1998). Social psychology, Exploring universals across culture. New York: W.H. Freeman and Company. Myers, D. G., & Twenge, J. M. (2022). Social psychology. New York: Mc Graw Hill. Nyaoke, B., Mutua, G., Sajabi, R., Nyasani, D., Mureithi, M., & Anzala, O. (2017). Volunteer motivators for participating in HIV vaccine clinical trials in Nairobi, Kenya. PLoS ONE, 12(9), 1-12. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0183788. Oliner, S. P., & Oliner, P. M. (1988). The altruistic personality. New York: Free Press. Penner, L. A. (2002). Dispositional and organizational influences on sustained volunteerism: An interactionist perspective. Journal of Social Issues, 58, 447-467. https://doi.org/10.1111/1540-4560.00270 Piliavin, J. A., & Piliavin, I. M. (1972). Effect of blood on reactions to a victim. Journal of Personality and Social Psychology, 23(3), 353-36. https://doi.org/10.1037/h0033166 Roshanfekr, P., & Zokaei, S. (2007). Youth, social capital and volunteering. Social Welfare Quarterly, 6(23), 113-146. http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-1965-fa.html [In Persian] Rochelle, T. L., & Shardlow, S. M. (2012). Involvement in volunteer work and social participation among UK Chinese. International Journal of Intercultural Relations, 36(5), 728-736. https://doi.org/10.1016/j.ijintrel.2012.04.004 Ruggeri, A., Luan, S., Keller, M., & Gummerum, M. (2018). The influence of adult and peer role models on children and adolescents’ sharing decisions. Child Development, 89(5), 1589–98. https://doi.org/10.1111/cdev.12916 Sarookhani, B. (1991). Encyclopedia of social science. Tehran: Keyhan Publication. [In Persian] Schroeder, D. A., & Graziano, W. (2014). The Oxford handbook of prosocial behavior. New York: Oxford University Press. Soheili, F., Mohamadi, M., Khaseh, A., & Shahbazi, M. (2022). Analysis of factors affecting voluntary activities with emphasis on the conceptual model of Oh: A case study in public libraries of Kermanshah Province. Library & Information Science Research, 11(2), 268-290. [In Persian] https://doi.org/10.22067/infosci.2021.24236.0 Statistical Center of Iran. (2017). Census2016. Tehran: SCI Publication. [In Persian] Sutton, R., & Douglas, K. (2020). Social psychology. London: Macmillan. Takase, Y., Hadi, A., & Furuya, K. (2018). The relationship between volunteer motivations and variation in frequency of participation in conservation activities. Environmental Management, 63(1), 32-45. https://doi.org/10.1007/s00267-018-1106-6 United States Census Bureau. (2022). Volunteerism in America. Available at: census.gov/library/stories/2023/01/volunteering-and-civic-life-in-america.htm Wiggins, J. A., Wiggins, B. B., & Zanden, J. V. (1994). Social psychology. New York: Mc Graw – Hill Publishing company. Wilson, J. (2000). Volunteering. Annual Review of Sociology, 26, 215-240. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 24 |