
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,685 |
تعداد مقالات | 13,831 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,712,005 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,926,536 |
عوامل مؤثر بر مصرف آب، کاربردی از اقتصاد رفتاری: مطالعۀ موردی شهر یزد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد شهری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 9، شماره 2، دی 1403، صفحه 19-30 اصل مقاله (786.73 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ue.2024.134552.1222 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهرا نصراللهی* 1؛ سمیرا رایگا2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد گروه اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشگاه یزد، یزد ، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشکدۀ اقتصاد، مدیریت و حسابداری، دانشگاه یزد، یزد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رشد اقتصای و افزایش درآمد، افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی عواملی مهم هستند که افزایش تقاضای آب را به همراه داشتهاند. به دنبال افزایش تقاضا برای آب شیرین، کمبود منابع حیاتی آب به یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران تبدیل شده است و مدیریت صحیح منابع آب را به یکی از اولویتهای سیاستگذاری تبدیل کرده است. اگرچه استفاده از راهکارهای قیمتی گزینهای در دسترس در این زمینه است، کمکشش بودن تقاضای آب تأثیرگذاری این ابزار سیاستی را محدود کرده است و در نتیجه، پژوهشگران به عنوان راهحلهای مکمل، استفاده از سیاستهای غیرقیمتی را در موفقیت برنامهریزی برای کنترل بحران کمآبی در برنامهریزیهای سیاستگذاران به منظور کاهش تقاضا برای منابع آبی مدنظر قرار دادهاند. در همین راستا، پژوهش حاضر اثر یکی از راهکارهای غیرقیمتی بر مصرف آب را بررسی کرده است. در این مطالعه، با استفاده از برچسب الصاقشده به قبض آب، اطلاعاتی دربارۀ میزان مصرف آب هر خانوار و مقایسۀ آن با میانگین مصرف محله در اختیار خانوارها قرار گرفت. برای بررسی اثر راهکارهای غیرقیمتی بر مصرف آب، از آزمون تی جفتنمونهای برای مناطق یک و دو شهر یزد طی دورۀ زمانی 1398-1397 استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین اختلاف در مراحل پیشآزمون - پسآزمون در هر دو منطقۀ تحت بررسی معنیدار بوده و استفاده از راهکارهای غیرقیمتی، میانگین مصرف آب مشترکین را به میزان 015/8 در منطقۀ یک و 041/7 واحد در منطقۀ دو کاهش داده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مصرف آب؛ صرفهجویی در مصرف آب؛ آزمون تی جفتنمونهای | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه امروزه دسترسی به آب شیرین به یک بحران جهانی به ویژه در مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند، مبدل شده است. رشد اقتصادی، افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی عواملی مهم هستند که افزایش تقاضای آب را به همراه دارند. به دنبال افزایش تقاضا برای آب شیرین، کمبود منابع حیاتی آب محسوستر از گذشته و به یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران تبدیل و در همین راستا، مدیریت صحیح منابع آب به عنوان یک اولویت سیاسی مطرح شده است. ابزارهایی که به طور معمول برای کاهش تقاضای آب توسط سیاستگذاران استفاده شدهاند، یعنی ابزارهای مالی مانند تغییر قیمت یا مالیات، در فرآیند اجرا با دو مشکل مواجه هستند. در وهلۀ اول، قیمت آب بهجای بازار از طریق مکانیسمهای دولتی تنظیم شده و در این وضعیت، این ابزار بیشتر بر قشر کمدرآمد تأثیر گذاشته است و کاهش تقاضا برای آب در این روش ناچیز است. در وهلۀ دوم، کاهش تقاضای ناشی از چنین افزایش قیمتی به دلیل کم بودن کشش قیمتی تقاضا برای آب بسیار اندک است. همچنین، اخذ مالیات نیز مانند افزایش قیمت در کاهش مصرف موفقیتی چندان کسب نکرده است؛ زیرا معمولاً این ابزار بر خانوادههای کمدرآمد مؤثر است؛ اما برای ثروتمندان که بیشترین میزان مصرف را دارند، تأثیری چندان ندارد (Datta et al., 2015). بنابراین، به نظر میرسد استفاده از ابزارهای قیمتی تأثیرگذاری مورد انتظار در کاهش میزان مصرف را ندارد و باید از ابزارهای کمکی دیگری در این راستا استفاده کرد. همین موضوع سبب توجه به راهکارهای غیرقیمتی و کمهزینه به منظور مدیریت مصرف توسط کارشناسان و سیاستگذاران شده است. یکی از راهکارهای غیرقیمتی توجه به «اقتصاد رفتاری»[i] به منظور مطالعۀ تفاوتهای فردی افراد در عقلانیت و قدرت یادگیری است. برخی از پژوهشگران معتقد هستند بسیاری از افراد در شرایط عقلانیت محدود تصمیمگیری میکنند. به عبارتی، افراد توانایی پردازش تمام اطلاعات مورد نیاز به منظور انتخابهای عقلایی را ندارند و دارای تعصبات ذاتی هستند و از میانبرهای ذهنی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. اقتصاد رفتاری این محدودیتها و تعصبات رفتاری را طبقهبندی و ابزارها و سیاستهایی جدید را برای تأثیرگذاری بر رفتار افراد معرفی کرده است؛ بنابراین، لازم است سیاستگذاران از بینشهای رفتاری به منظور اتخاذ سیاستهای مناسب و تغییر بسیاری از رفتارهایی که به محیطزیست آسیب میزنند، استفاده کنند. اقتصاد رفتاری چارچوبی مفید را به منظور ایجاد گروهی از مداخلات در تصمیمگیری انسان فراهم میکند و این مداخلات میتوانند رفتار انسان را بدون نیاز به رویکردهای مبتنی بر قیمت تغییر دهند. به نظر میرسد بتوان این مداخلات را در زمینۀ مدیریت صحیح منابع آب و صرفهجویی در مصرف آن نیز به کار گرفت؛ بنابراین، با توجه به اهمیت راهکارهای غیرقیمتی به منظور کاهش میزان مصرف آب و مدیریت صحیح آن در راستای نیل به توسعۀ پایدار، هدف اصلی در این پژوهش بررسی اثر راهکارهای غیرقیمتی بر مصرف آب در شهر یزد است. در این راستا، فرضیۀ پژوهشی این مطالعه عبارت است از: آگاهی مشترکان از میزان مصرف آب آنها در مقایسه با میانگین مصرف منطقه بر مصرف آب آنان تأثیرگذار است.
اقتصاد رفتاریاقتصاد نیز، مانند هر علم دیگری، توسعۀ نظریههایی را مدنظر قرار داده است که هدف نهایی آنها کمک به انسان در درک بهتر جهان اطراف خود است. نظریههای اقتصادی سعی در توصیف و تبیین روابط بین پدیدههای اقتصادی دارند. اقتصاد رفتاری، به عنوان شاخهای از علم اقتصاد، با ارائۀ اصول روانشناختی واقعبینانه سعی در افزایش قدرت توضیحی نظریههای اقتصادی دارد. این حوزه از علم نه به دنبال جایگزینی برای چارچوب استاندارد، بلکه درصدد اضافه شدن به این چارچوب است (Wilkinson & Klaes, 2017). اصطلاح «اقتصاد رفتاری» در اوایل سال 1958 استفاده شد و به دنبال افزایش قدرت توضیحی و پیشبینیکنندگی نظریههای اقتصادی با فراهمآوردن مبانی قابل قبول روانشناختی بود. این حوزه از علم در تقابل با اقتصاد نئوکلاسیک و به دلیل ناکامی مدل عقلانیت اقتصادی استاندارد[ii] در توضیح ناهنجاریهای تجربی ظهور کرد. برای مثال، در دیدگاههای اقتصاددانان نئوکلاسیک، مردم به طور مداوم و در همه حال، منافع شخصی خود را دنبال میکنند (Angner & Loewenstein, 2007)؛ اما بهمرور، این پرسش مطرح شد که آیا همۀ افراد توانایی لازم برای حل مشکلات خود از طریق فرآیندهای تصمیمگیری بسیار پیچیده و وقتگیر را دارند؟ در همین راستا، سایمون[iii] (1972) با طرح ایدۀ عقلانیت محدود، فرضیۀ عقلانیت کامل را به چالش کشید (Simon, 1972). دهۀ 1960 دورهای است که در آن، بیشترین چالش در رابطه با مبانی بدیهی انتخاب عقلایی مطرح شد و علاقه به روانشناسی نیز افزایش یافت (Egidi, 2006). در واقع، اقتصاد رفتاری از شواهد روانشناسی و سایر رشتهها به منظور ایجاد مدلهایی از محدودیت عقلانیت و قدرت اراده استفاده کرده است و پیامدهای آن را در سطح کلان بررسی میکند. مطالعۀ تفاوتهای فردی در عقلانیت و قدرت یادگیری نیز برای درک این موضوع است که آیا تعامل اجتماعی میتواند اثرات ناشی از محدودیت عقلانیت را به حداقل برساند (Camerer & Fehr, 2006). البته، سایمون برخی از محدودیتها را در تصمیمگیری عقلایی مشخص کرده و معتقد است بسیاری از رفتارهای افراد در شرایط عقلانیت محدود شکل میگیرند. به عبارتی، محدودیت در زمینۀ اطلاعات، دانش و یادگیری بر رفتارهای محیطی این افراد تأثیر میگذارد (Simon, 1972). شوگرن و تیلور[iv] سه جنبه را در محدود کردن رفتارهای عقلایی در زمینۀ اقتصاد رفتاری محیطی شناسایی کردند: محدود بودن اطلاعات، محدود بودن اراده و منافع شخصی محدود (Baddeley, 2011). به عقیدۀ سایمون، عقلانیت محدود بر این موضوع دلالت دارد که افراد توانایی پردازش تمام اطلاعات مورد نیاز برای انتخاب عقلایی را ندارند. در عوض، آنها دارای تعصبات رفتاری ذاتی هستند و از میانبرهای ذهنی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. محدود بودن اراده نیز نشان میدهد گاهی اوقات افراد فاقد خودکنترلی هستند و ممکن است بیش از حد مصرف کنند و کمتر به فکر صرفهجویی باشند، تصمیمهای عجولانه اتخاذ کنند و در بعضی از موقعیتها نیز تعلل کنند. منافع شخصی محدود نشان میدهد افراد میتوانند از خودگذشتگی و فداکاری داشته باشند و نگران افراد دیگر باشند؛ بنابراین، ممکن است افراد به علت داشتن احساساتی مانند حس نوعدوستی و انزجار از نابرابری، منافع اجتماعی را به منافع شخصی ترجیح دهند (Shogren & Taylor, 2008)؛ با این حال، یکی از محدودیتهای اساسی در رابطه با عقلانیت در تصمیمگیری کمبود دانش و آگاهی است. استرن[v] معتقد است هرچند دانش یک جزء ضروری برای تغییر رفتار افراد است، فقط دسترسی به اطلاعات و برطرف کردن محدودیت اطلاعات کافی نیست. برای مثال، بسیاری از مردم از مزایای اقدامات دوستدار محیطزیست آگاه هستند؛ ولی این آگاهی به این معنی نیست که آنها در این اقدامات شرکت میکنند (Baddeley, 2011). در اقتصاد نئوکلاسیک، انسان دارای آگاهی و استقلال و علاقه به خود است. این فرد کاملاً عقلایی است و محاسبات لازم را قبل از تصمیمگیری انجام میدهد. این فرد در کلیۀ تصمیمگیریهایش آزاد و ذات او بهگونهای است که در انجام امور فقط به سود خود میاندیشد. رفتار انسان از نظر نئوکلاسیکها کاملاً قابل پیشبینی است و اندازهگیری و رفتارهای اقتصادی او از هر گونه تأثیر فرهنگی جدا هستند (O’Boyle, 2011). در حالی که در اقتصاد سنتی فرض میشود افراد همیشه عقلایی رفتار میکنند، اقتصاددانان معمولاً بر جنبۀ غیرعقلایی تصمیمگیری تأکید و آن را تحت عنوان «شکستهای رفتاری»[vi] مطرح میکنند. شکستهای رفتاری ممکن است باعث شوند افراد برخلاف منافع بلندمدت خود عمل کنند. تالر و سانشتاین[vii] استدلال میکنند افراد همیشه در بلندمدت چیزی را که برای آنها بهتر است انتخاب نمیکنند (Pollitt & Shaorshadze, 2013)؛ بنابراین، فرض رفتار عقلایی در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای محیطزیستی ممکن است چالشبرانگیز باشد و در تصمیمهای خصوصی و عمومی، ممکن است رفتارهای غیرعادی بروز کنند. اقتصاد رفتاری به منظور پر کردن شکاف بین رفتارهای عقلایی و غیر عادی پدید آمده است. اقتصاد رفتاری از بینش روانشناختی برای تغییر شکل اصول اقتصادی استفاده میکند. تغییر شکل به معنی اضافه کردن انسانیت بیشتر به نظریههای انتخاب عقلایی، برای مثال با هدف افزایش کارایی سیاستهای محیطزیستی، است (Shogren & Taylor, 2008). در حال حاضر، دولتها اقدامات کافی برای برطرف کردن مشکلات محیطزیستی را انجام نمیدهند یا سازمانهای دولتی این سیاستها را به روشی مناسب انجام نمیدهند. دولتها باید از نظریههای اقتصاد رفتاری و بینشی که ایجاد میکنند، برای اتخاذ سیاستهای مناسب و پذیرش آنها استفاده کنند. امروزه، در حالی که همۀ افراد میدانند باید از محیطزیست حفاظت کنند، هنوز هم روشهای سنتی را انتخاب میکنند که به محیطزیست آسیب میزنند و به نظر میرسد بتوان این رفتارها را با استفاده از نظریههای اقتصاد رفتاری تغییر داد (Guan, 2019). یکی از راهکارها صرفهجویی در مصرف آب است که در ادامه، جوانب آن تشریح شدهاند. اقتصاد رفتاری و مصرف آبنتایج پژوهشهایی مانند پژوهش تالر و سانشتاین، هم از دیدگاه اقتصادی و هم از نظر روانشناسی نشان داده است مداخلات رفتاری ممکن است ابزاری قدرتمند در شکلگیری رفتار افراد در حوزههای مختلف باشند. به طور کلی، اقدامات غیرقیمتی نسبتاً ارزان هستند و مانند مالیات یا ممنوعیت در استفاده از برخی از محصولات، در انتخاب افراد تداخلی ایجاد نمیکنند؛ در نتیجه، سیاستگذاران اکنون مداخلات رفتاری را به عنوان یک رویکرد مقرونبهصرفه برای کاهش مصرف انرژی قلمداد میکنند و به دنبال بررسی و کاربرد آنها در موقعیتهای مختلف هستند (Andor & Fels, 2018). اقتصاد رفتاری چارچوبی مفید را فراهم میکند که همراه با درک فرآیندهای شناختی و تأثیرات «موقعیتی» در تصمیمگیری انسان، میتواند به ایجاد گروهی از مداخلات کمک کند که این مداخلات میتوانند رفتار افراد را بدون توسل به رویکردهای مبتنی بر قیمت تغییر دهند. همچنین، از این مداخلات میتوان در زمینۀ صرفهجویی و مدیریت در تقاضای آب نیز استفاده کرد (Datta et al., 2015). همانطور که اشاره شد، اگرچه از جملۀ راهبردهای کاهش تقاضای مصرفکننده برای آب میتوان به افزایش قیمت آب یا ارائۀ یارانه برای خرید وسایل خانگی کارآمد و جایگزینی با وسایل قدیمی اشاره کرد، مداخلۀ دولت از طریق گرانی آب به طور ویژه خانوادههایی با درآمد کم (افرادی که قبلاً نیز در عادتهای رفتاری خود میانهرو بودند) را تحت فشار قرار میدهد؛ در حالی که تأثیر آن بر تغییر رفتار مصرفی خانوادههایی با درآمد زیاد بسیار اندک است. در رابطه با سیاست ارائۀ یارانه نیز ممکن است خانوادههای ثروتمند از آن برخوردار شوند که اقدامی برای تغییر عادتهای اشتباه خود انجام نمیدهند (Perren & Yang, 2015). بر این اساس و به علت دشواری، هزینهبر بودن و احتمال کم در اثربخشی روشهای مبتنی بر قیمت به منظور کاهش مصرف آب، شناسایی و آزمایش رویکردهای جایگزین به عنوان اولویتی برای پژوهشها و سیاستگذاریها مدنظر است و اقتصاد رفتاری چارچوبی مفید را برای تشخیص رویکردهای جایگزین فراهم میکند. شناسایی فرآیندهای شناختی و تأثیرات موقعیتی تصمیمگیری انسان میتواند رفتار او را بدون بهکارگیری سیاستهای مبتنی بر قیمت تغییر دهد. با استفاده از اقتصاد رفتاری، بدون نیاز به تغییر قیمت، میتوان به کاهش تقاضای آب کمک کرد (Datta et al., 2015). گفتنی است، موفقیت در راهبردهای مدیریت تقاضای آب خانگی به نوع تفکر مردم دربارۀ آب و نحوۀ مصرف آن بستگی دارد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد محدودیتهای اجباری در زمینۀ مصرف آب باعث کاهش مصرف در کوتاهمدت میشوند؛ اما صرفهجویی در مصرف آب زمانی تحقق مییابد که افراد به کمبود آب اعتقاد داشته باشند و باور کنند مصرفکنندگان دیگر نیز در مصرف آب صرفهجویی میکنند (Jorgensen et al., 2009). البته، تعیین انگیزههای صرفهجویی در مصرف آب هنگام طراحی راهبردهای آموزشی صرفهجویی در مصرف آب عاملی کلیدی است؛ از این رو، در ابتدا درک و نگرش افراد نسبت به مصرف آب امری حیاتی است. نگرش مصرفکنندگان به طور مستقیم بر رفتار استفاده از آب تأثیر میگذارد و ارتباطی تنگاتنگ با تقاضای آب دارد (Willis et al., 2011)؛ بنابراین، برای مدیریت تقاضای آب نه فقط آگاهی نسبت به نحوۀ استفادۀ صحیح از منابع آب مورد نیاز است، بلکه توجه به جنبههای روانشناختی و رفتاری مصرف آب نیز از اهمیت بسیار برخوردار است. درک تأثیر عوامل روانشناختی بر مصرف آب میتواند به مسئولان در این حوزه کمک کند تا بتوانند متناسب با این ویژگیهای روانشناختی، برنامههایی هدفمندتر برای آگاهی افراد تنظیم کنند. آگاهی وضعیت روحی است که فرد با پذیرش و پردازش اطلاعات به آن میرسد. از لحاظ نزدیکی با مفهوم دانش، میتوان آگاهی را به عنوان کاربرد دانش در یک شیء، موقعیت یا عمل ویژه تصویر کرد. آگاهی به وضوح اولین قدم مهم به سمت دستیابی و سنتز اطلاعات است و به عنوان مقدمهای مهم در تعیین پیامدهای رفتاری عمل میکند. پژوهشگران دانش محیطزیستی را شامل اطلاعات واقعی دربارۀ وضعیت محیط و چگونگی تأثیر انسان بر این محیط تعریف میکنند و اظهار میدارند دانش محیطزیستی شرط لازم برای اقدامات آگاهانه در محیطزیست است؛ اما کافی به نظر نمیرسد. به عبارت دیگر، افرادی که درگیر فعالیتهای محیطزیستی هستند، به کسب دانش محیطزیستی تمایل دارند؛ اما این دانش بهتنهایی به عمل منجر نمیشود (Gregory & Leo, 2003). تأثیر گزینههای دیگر مانند پذیرش فناوری و عادتها نیز تحت تأثیر ویژگیهای اقتصادی - اجتماعی و متغیرهای نگرشی و رفتاری قرار میگیرد. دیگر ویژگیهای جمعیتی مانند سن و جنسیت نیز به عنوان عوامل تعیینکننده در رفتارهای حفاظت از منابع آب مطرح شدهاند. همچنین، عواملی دیگر مانند اندازه و ترکیب خانواده نیز در اینجا عواملی مهم تلقی میشوند (Pérez-Urdiales & García-Valiñas, 2016). طبق نظریۀ ارزش-باور-هنجار (VBN)[viii] گرایش عمومی به حمایت از محیطزیست با نیت عمل به آن میتواند بر تمام رفتارهای افرادی که محیطزیست برای آنها اهمیت دارد، تأثیرگذار باشد. راسل و فیلدینگ[ix] (2010) معتقد هستند نگرشها و هنجارهای عمومی محیطزیست از جملۀ عوامل تعیینکننده در اقدامات مربوط به صرفهجویی در مصرف آب قلمداد میشوند (Russell & Fielding, 2010). میلوک و نوژس[x] (2010) نیز معتقد هستند نگرانی دربارۀ محیطزیست و فعالیت در این زمینه تأثیری مثبت و معنیدار بر صرفهجویی در مصرف آب و استفاده از وسایل با هدف کاهش مصرف آب دارد (Millock & Nauges, 2010). یکی از نظریههای مطرحشده در زمینۀ علوم رفتاری نظریۀ القایی[xi] است. این نظریه به منظور تلاش برای دستیابی به انطباق غیراجباری و تأثیرگذاری بر تصمیمهای افراد و گروهها برای بهبود سطح زندگی و رفاه جامعه ایجاد شده و تکنیکی برای تغییر رفتار افراد به روشی آسان، کمهزینه و بدون کاهش تعداد گزینههای انتخابی است. این نظریه شامل دو اصل اساسی است: مکث کردن و تفکر دربارۀ جزئیات تصمیمگیری و در نظرگرفتن هنجارهای اجتماعی در رابطه با روش صرفهجویی. یکی از مداخلههای رفتاری استفاده از «برچسبهای اطلاعات و تذکرات»[xii] در خانوارها به منظور کمک به تصمیمگیری بهتر آنها است. یکی دیگر از مداخلهها در این زمینه استفاده از کارتپستالها به ویژه در مناطق روستایی است که اقدامی مثبت برای کاهش مصرف آب است و نکات عملی دربارۀ نحوۀ صرفهجویی در مصرف آب را ارائه میدهد. هنجارهای اجتماعی نیز ممکن است بر رفتارهای رایج و مرسوم تأثیر بگذارند و محرکی برای تغییر رفتار افراد باشند (Nayar & Kanaka, 2017). البته، تعیین انگیزههای صرفهجویی در مصرف آب هنگام طراحی راهبردهای آموزشی صرفهجویی در مصرف آب عاملی کلیدی است؛ از این رو، در ابتدا درک و نگرش افراد نسبت به مصرف آب امری حیاتی است. نگرش و اعتقادات مصرفکنندگان به طور مستقیم بر رفتارهای استفاده از آب تأثیر میگذارند و ارتباطاتی تنگاتنگ با تقاضای آب دارند (Willis et al., 2011). به عبارت دیگر، سوق دادن افراد و خانوارها به سمت شیوههای پایدار مصرف آب به افزایش آگاهی، درک و حمایت از محیطزیست و آب به عنوان یک منبع ارزشمند نیاز دارد و ایجاد ارتباط بین نگرشها و اعتقادات مرتبط با آب و محیطزیست و ارتباط آنها با رفتار واقعی در زمینۀ مصرف آب حائز اهمیت است (Ibid). پس از طرح ادبیات موضوع، به برخی از مطالعات انجامشده در این حوزه اشاره خواهد شد.
پیشینۀ پژوهش درادامه، به برخی از پژوهشهای خارجی و داخلی انجامشده در این حوزه اشاره میشود.
مطالعات خارجی گیلگ و بار[xiii] (2006) در پژوهشی با عنوان «نگرش رفتاری نسبت به صرفهجویی در مصرف آب، شواهدی از اقدام محیطی»، ارتباط بین صرفهجویی در مصرف آب، انرژی، مصرفگرایی سبز، مدیریت زباله در داخل و اطراف رودخانه را بررسی کردند. دادهها بر اساس پرسشنامهای 14صفحهای که شامل پرسشهای مربوط به اقدامات محیطزیستی در مقیاس (1 = هرگز تا 5 = همیشه) از 1600 خانوار جمعآوری شد. نتایج بررسی نشان داد سیاستگذارانی که به تشویق صرفهجویی در مصرف آب و سایر فعالیتهای حفاظتی در اطراف رودخانه مایل هستند، زمانی موفقیتی بیشتر کسب میکنند که مفاهیمی مانند 1-پیچیدگی رفتاری، 2-طبقهبندی رفتاری و 3-شیوههای زندگی را مورد توجه قرار دهند (Gilg & Barr, 2006). پرن و یانگ[xiv] (2015) در پژوهشی تحت عنوان «عوامل اجتماعی و رفتاری مرتبط با صرفهجویی آب: مطالعۀ موردی یونان»، عوامل روانشناختی و رفتاری مؤثر بر تصمیم مصرفکنندگان دربارۀ اقدامات و عادات روزانۀ آنها به منظور صرفهجویی در مصرف آب را بررسی کردند. آنها برای بررسی تأثیر عوامل روانشناختی و رفتاری بر مصرف آب از دیدگاه رفتار برنامهریزیشده و برای جمعآوری دادهها نیز از یک نظرسنجی آنلاین از 174 نفر در یونان استفاده کردند. نتایج نشان داد هنجارهای ذهنی با قصد صرفهجویی در مصرف آب رابطهای مثبت و معنیدار دارد. البته، میانگین نمرۀ مربوط به هنجارهای ذهنی زیاد نبود که نشان میدهد اگرچه هدفمند نمودن باورهای ذهنی بااهمیت است، ممکن است ایجاد و تأثیر آن به زمان نیاز داشته باشد. بین رفتارهای صرفهجویی آب با اطلاعات در این زمینه و مشارکت فعال در رفتار صرفهجویی ارتباط وجود دارد؛ اما داشتن اطلاعات در زمینۀ صرفهجویی در مصرف آب بهتنهایی تأثیرگذار نیست (Perren & Yang, 2015).
مطالعات داخلی ملکی و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطۀ پارادایم نوین اکولوژیکی و رفتار مصرف آب»، رابطۀ پارادایم نوین اکولوژیکی و نگرش نسبت به مصرف آب را بررسی کردند. جامعۀ آماری این پژوهش شهروندان شهر زنجان بودند که با روش تصادفی خوشهای و با استفاده از فرمول کوکران، از بین آنها 384 نفر انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد رفتار مصرف آب با پارادایم نوین اکولوژیکی و نیز نگرش نسبت به مصرف آب رابطه دارد. به عبارت دقیقتر، از نظر آماری، 2/4 درصد از تغییرات رفتار مصرف آب به وسیلۀ پارادایم نوین اکولوژیکی تبیین شدهاند و عوامل جمعیتشناختی مانند سن و درآمد افراد تأثیری بر مصرف آب ندارند. مختاریملکآبادی و همکاران (1393) در پژوهشی با عنوان «تحلیل و بازشناسی رفتارهای محیطزیستی شهری (مطالعۀ موردی: شهر اصفهان)»، با بهرهگیری از پرسشنامه، تأثیر برخی از متغیرها از جمله دانش و نگرش محیطزیستی، ارتباط افراد با طبیعت، سن، جنسیت، وضعیت تأهل و موقعیت اجتماعی/اقتصادی بر رفتار محیطزیستی شهروندان را بررسی کردهاند. افراد نمونه با استفاده از فرمول کوکران شامل 400 نفر از افراد بالای 15 سال شهر اصفهان بودند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شهروندان اصفهانی بیشتر اوقات رفتارهای محیطزیستی مسئولانهای در قبال محیطزیست دارند. ارتباط افراد با طبیعت مهمترین عامل پیشبینیکنندۀ رفتار محیطزیستی از بین دیگر عوامل تحت بررسی است. افراد مسن و زنان رفتاهایی مانند تفکیک زباله و استفاده از حملونقل دوستدار محیطزیست را بیشتر از مردان انجام میدهند. موقعیت اجتماعی - اقتصادی پیشبینیکنندۀ استفادۀ افراد از حملونقل دوستدار محیطزیست و خرید در راستای شاخصهای محیطزیستی نشان داد هرچه موقعیت اجتماعی - اقتصادی افراد بالاتر باشد، آنها از وسایل حملونقل دوستدار طبیعت، کمتر استفاده میکنند. در ادامه، بخش تجربی پژوهش تشریح شده است.
روش پژوهش با استناد به ادبیات موضوع و بررسی مطالعات تجربی انجامشده در این حوزه و همچنین، به پیروی از پژوهش داتا و همکاران[xv] (2015)، از برچسب اطلاعات و تذکرات در رابطه با صرفهجویی آب استفاده شده و نتایج برای دو نمونه از خانوارهای مناطق یک و دو شهر یزد[xvi] در اواخر سال 1397 تا اوایل سال 1398 بررسی شده است. دادههای جمعآوریشده از دو منطقۀ شهرستان یزد به دورۀ قبل و بعد از توزیع برچسب تقسیم شدهاند. جامعۀ آماری انتخابشده کلیۀ مشترکان آب خانگی شهرستان یزد هستند. در شهرستان یزد، کلیۀ مشترکان آب خانگی به دو بخش منطقۀ یک و منطقۀ دو تقسیمبندی شدهاند و جامعۀ آماری مدنظر 231 هزار خانوار بودند که از بین آنها، به کمک فرمول کوکران، یک نمونۀ 384نفری از مشترکان آب خانگی انتخاب شدند. بعد از انتخاب نمونه، شمارۀ اشتراک مشترکان توسط سازمان آب در اختیار پژوهشگران قرار گرفت و در دورههای متوالی، میزان مصرف مشترکان توسط سامانۀ آب در اختیار پژوهشگران قرار میگرفت. البته، برای دورۀ توزیع برچسب، برچسبهایی توسط پژوهشگران طراحی شدند که شامل اطلاعاتی از جمله مقایسۀ مصرف مشترک مدنظر با متوسط مصرف محلۀ مشترک بودند. این اطلاعات توسط سازمان آب برای مشترکان ارسال میشد. تعداد نمونۀ تحت بررسی از این خانوارها در منطقۀ یک شهر یزد شامل 190 خانوار و در منطقۀ دو نیز شامل 194 خانوار است. بر همین اساس، از برچسب اطلاعات و تذکرات که در شکل (1) مشاهده میشود، در رابطه با صرفهجویی آب به منظور افزایش حساسیت و آگاهی دربارۀ کمبود منابع استفاده شده است. این برچسبها در مرحلۀ اول آزمایش، به نمونههای تحت بررسی در مناطق یک و دو شهر یزد داده شدند و در مراحل بعدی، برحسب میزان مصرف، برای هر یک از خانوارها یکی از برچسبها داده شد[xvii]. البته، رنگ برچسبهایی که به خانوارها داده شده بر اساس میزان میانگین مصرف آب در هر منطقه و هر دوره بوده است و مصرف هر خانوار در هر منطقه نیز با میانگین منطقه و دورۀ تحت بررسی مقایسه شده است. خانوارهایی که میزان مصرف آب آنها بیشتر از میانگین مصرف منطقهای بوده است که در آن زندگی میکنند، برچسب قرمز، خانوارهای با مصرف کمتر از میانگین منطقه، برچسب سبز و خانوارهای با مصرف مساوی یا نزدیک به میانگین منطقه نیز برچسب زرد دریافت کردهاند؛ به اینترتیب، دادههای مربوط به مصرف آب در منطقۀ یک برای 190 خانوار و در منطقۀ دو نیز برای 194 خانوار گردآوری شده است. البته، دادههای مربوط به مصرف آب این خانوارها در سه دورۀ قبل و سه دورۀ بعد از مداخله در هر منطقه جمعآوری شده و فواصل زمانی این دورهها نیز دو ماه بوده است و سپس، بر اساس میانگین مصرف آب در این خانوارها و میانگین مصرف آب مربوط به منطقۀ تحت بررسی، مداخله انجام شده و برچسبی با توجه به میزان مصرف خانوارها به آنها داده شده است. شکل 1- برچسب اطلاعات و تذکرات در رابطه با مصرف آب مشترکان در مراحل اول و دوم آزمایش در سالهای 1398-1397 پس از جمعآوری دادههای مربوط به مصرف آب از خانوارهای مناطق یک و دو شهر یزد، برای بررسی ارتباط بین مداخلات رفتاری و مصرف آب از آزمون تی جفتنمونهای[xviii] استفاده شد. این آزمون زمانی استفاده میشود که نمونههای تحت بررسی قبل و بعد از آزمایش مستقل نباشند. به عبارت دیگر، یک گروه بیش از یک بار در رابطه با یک متغیر مشخص آزمون شوند. در این آزمون، ابتدا یک گروه آزمون میشوند و سپس، پژوهشگر از یک آزمون آماری به منظور بررسی معنیداری اختلاف میانگین بین مراحل آزمایش استفاده میکند. در این آزمون، فرضیۀ صفر بیانگر عدم وجود اختلاف میانگین بین نمونۀ تحت بررسی در دو مرحلۀ آزمایش و فرضیۀ مقابل آن نیز بیانگر وجود اختلاف میانگین بین نمونۀ تحت بررسی طی مراحل آزمایش است. در این پژوهش نیز، ابتدا میانگین و انحراف معیار برای نمونههای تحت بررسی در مناطق یک و دو در جداول (1) و (2) محاسبه شدهاند و سپس، از آزمون تی جفتنمونهای به منظور بررسی معنیداری اختلاف میانگین این نمونهها در مراحل آزمایش استفاده شده است که نتایج آن در جدول (3) مشاهده میشود.
جدول 1- میانگین و انحراف معیار مصرف آب مشترکان در مراحل اول و دوم آزمایش در سالهای 1398-1397
منبع: یافته های پژوهش
جدول 2- میانگین و انحراف معیار مصرف آب مشترکان در مراحل اول و دوم آزمایش در سالهای 1398-1397
منبع: یافتههای پژوهش
در این پژوهش، آزمون تی جفتنمونهای به صورت طرح پیشآزمون - پسآزمون است و در این طرح، نمونۀ تحت مطالعه به صورت مکرر قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل اندازهگیری میشود. سپس، با این آزمون آماری، اختلاف بین این اندازهگیریها معین میشود. نتایج این آزمون در جدول (3) ارائه شده است.
جدول 3- بررسی معنیداربودن اختلاف میانگین مصرف آب مشترکان در مراحل اول و دوم آزمایش در سالهای 1398-1397
منبع: یافتههای پژوهش فرض صفر بیانگر برابری میانگینهای دو متغیر از یک نمونه پیش از آزمون و پس از آن است و فرض مقابل آن نشان میدهد میانگینهای دو متغیر از یک نمونه پیش از آزمون و پس از آن با یکدیگر برابر نیستند. در طرح پیشآزمون - پسآزمون، فرمول محاسبۀ آمارۀ تی وابسته به صورت رابطۀ (1) است:
D: تفاوت نمرههای هر جفت آزمودنیها : میانگین اختلاف بین نمرهها : خطای استاندارد تفاوت بین نمرهها درجۀ آزادی در توزیع تی به صورت رابطۀ (3) است: هدف از انجام این آزمون این است که نشان داده شود آیا میانگینهای اختلاف نمونۀ تحت بررسی در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون با یکدیگر از لحاظ آماری تفاوتی معنیدار دارند یا خیر. همانطور که در جدول (3) مشاهده میشود، سطح معنیداری میانگین اختلاف دو مرحلۀ اول و دوم آزمایش در منطقۀ یک با توجه به در نظر گرفتن سطح احتمال 95/0، کمتر از 05/0 است؛ بنابراین، فرض صفر رد میشود و تفاوتی معنیدار بین میانگین اختلاف مصرف آب قبل و بعد از مداخله در نمونۀ خانوارهای تحت بررسی در منطقۀ یک وجود داشته است؛ به این ترتیب، میتوان گفت در منطقۀ یک، استفاده از برچسب میانگین مصرف آب مشترکان را به میزان 015/8 کاهش داده است. همانطورکه در جدول (3) مشاهده میشود، سطح معنیداری میانگین اختلاف دو مرحلۀ اول و دوم آزمایش در منطقۀ دو با توجه به در نظر گرفتن سطح احتمال 95/0، کمتر از 05/0 است؛ بنابراین، فرضیۀ صفر مبنی بر برابری میانگینهای اختلاف بین دو مرحلۀ آزمایش رد میشود و تفاوتی معنیدار بین میانگین اختلاف مصرف آب قبل و بعد از مداخله در نمونۀ خانوارهای تحت بررسی در منطقۀ دو وجود داشته است؛ به این ترتیب، میتوان گفت در منطقۀ دو، استفاده از برچسب میانگین مصرف آب مشترکان را به میزان 041/7 کاهش داده است. بنابراین، با توجه مبانی مطرحشده و نتایج ارائهشده در این بخش، میتوان گفت مداخلات مبتنی بر اقتصاد رفتاری در مناطق تحت بررسی میتوانند در صرفهجویی در مصرف آب در بخش خانگی مؤثر باشند. به عبارتی، استفاده از برچسبها میتواند به خانوارها در تصمیمگیری بهتر کمک و به عنوان محرکی برای تغییر رفتار افراد عمل کند. استفاده از برچسب در واقع راهی به منظور انطباق غیراجباری افراد با شرایط محدودیت آب و تأثیرگذاری بر تصمیمهای افراد در صرفهجویی مصرف آب است و گزینههای انتخابی افراد را نیز کاهش نمیدهد. همانطور که در نتایج حاصل از بررسی خانوارهای مناطق یک و دو شهر یزد مشاهده میشود، استفاده از برچسب اطلاعات و تذکرات به عنوان یکی از روشهای مداخلات مبتنی بر اقتصاد رفتاری میتواند سبب کاهش مصرف آب شود.
نتیجهگیری محدودیت منابع و مدیریت صحیح برای بهرهبرداری بهینه از منابع کمیاب موضوع اصلی علم اقتصاد است. هرچند در گذشته، به علت فراوانی منابع نسبت به مصرف موجود، منابع آبی به عنوان اساسیترین نیاز بشر و عامل شکلگیری تمدنها چندان مورد توجه نبودهاند، امروزه کمبود این منابع حیاتی به یکی از نگرانیهای بزرگ پیش روی جامعۀ جهانی تبدیل شده است. افزایش جمعیت و رشد تقاضا برای آب، گرمایش زمین و کاهش میزان بارندگی در بیشتر نقاط دنیا سبب تشدید این بحران شده است و بدیهی است، کاهش منابع آبی تبعات بهداشتی، اقتصادی و سیاسی جدی را به دنبال خواهد داشت و در صورت عدم ارائۀ راهکارهای مناسب، در آیندهای نه چندان دور، کمبود این منابع حیاتی، علاوه بر ایجاد بحرانهای محیطزیستی، زمینهساز بحرانهای سیاسی بین ملتها با تبعاتی فاجعهبار خواهد شد. از آنجا که از یک طرف، آب منبعی کمیاب است که ادامۀ حیات بدون آن امکانپذیر نیست و از طرف دیگر، کشور ایران در منطقۀ خشک و کمآب جهان واقع شده و توزیع جغرافیایی و زمانی بارندگیها نیز یکی از چالشهای جامعه است، شناسایی عواملی که ما را به سمت بهرهبرداری بهینه از این منبع رهنمون شوند، یکی از وظایف جوامع علمی و سیاستگذاری کشور است. در مطالعات اخیر، پژوهشگران به عنوان راهحلهای مکمل، استفاده از سیاستهای غیرقیمتی را در موفقیت برنامهریزی برای کنترل بحران کمآبی در برنامهریزیهای سیاستگذاران به منظور کاهش تقاضا برای منابع آبی مدنظر قرار دادهاند. طبق مبانی مطرحشده، نگرش و ارزشهای مصرفکنندگان به طور مستقیم بر رفتار استفاده از آب تأثیر میگذارند و ارتباطی تنگاتنگ با تقاضای آب دارند (Willis et al., 2011). استرن و همکاران[xix] (1995) نیز تأیید کردند افراد نگرش خود را در رابطه با موضوعهای محیطزیستی از ارزشهای کلی و هنجارهای درونی خود الهام میگیرند (Stern et al., 1995). البته، افراد ممکن است به دلیل وجود محدودیتهایی در سیستم آبرسانی یا وابستگی به یک روش در مصرف آب، نتوانند بهسرعت رفتار خود را تغییر دهند. همچنین، وابستگی به یک روش مشخص ممکن است توسط ساختارهای نهادی یا فرهنگ مستقر در آن منطقه تقویت شود (Randolph & Troy, 2008)؛ با این حال، طبق پژوهش نانکارو و همکاران[xx] صرفهجویی در مصرف آب زمانی اتفاق میافتد که نگرانی و آگاهی دربارۀ کمیاب بودن منابع آب وجود داشته باشد (Willis et al., 2011). در همین راستا، فرضیۀ اصلی این پژوهش این است: «آگاهی مشترکان از میزان مصرف آب آنها در مقایسه با میانگین مصرف منطقه بر مصرف آب آنان تاثیرگذار است». در واقع، در این پژوهش، ارتباط بین مداخلات رفتاری و مصرف آب بررسی شده است. در این پژوهش، از برچسب اطلاعات و تذکرات به عنوان یکی از روشهای مداخلۀ رفتاری در خانوارهای مناطق یک و دو شهر یزد استفاده شد. ازآنجا که استفادۀ صحیح و عاقلانه ازآب موضوعی است که با رفتار انسان ارتباط دارد و بهترین رویکرد شیوۀ صرفهجویی داوطلبانه است، صرفهجویی از آب را میتوان به عنوان یک رفتار انسانی در نظرگرفت؛ از این رو، این پژوهش رابطۀ بین نگرش و هنجارهای ذهنی وکنترل رفتار درکشده با رفتار مصرفی آب را بررسی میکند. در این پژوهش، محل سکونت خانوارها به عنوان صفت متمایزکنندۀ افراد جامعه در سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته میشود. با توجه به اینکه میانگین اختلاف مصرف آب در دو نمونۀ تحت بررسی در مراحل اول و دوم آزمایش برای شهر یزد معنیدار شده است، میتوان گفت مداخلات رفتاری از طریق تغییر نگرش و آگاهی افراد میتوانند در صرفهجویی در مصرف آب خانگی مفید باشند. به نوعی، این روش محرکی برای تغییر رفتار افراد و صرفهجویی در مصرف آب است. البته، بیان این نکته حائز اهمیت است که درک و نگرش افراد نسبت به مصرف آب عاملی کلیدی در موفقیت مداخلات رفتاری است. به طور کلی، نگرش و اعتقادات مصرفکنندهها به طور مستقیم بر رفتار آنها در استفاده از آب تأثیر میگذارند و ارتباطی تنگاتنگ نیز بین این نگرشها و تقاضای آب وجود دارد. بر همین اساس، پیشنهاد میشود تا در راستای ایجاد آگاهی نسبت به اهمیت آب و محیطزیست و همچنین، میزان مصرف خانوار نسبت به میانگین مصرف محله و شهر، اطلاعاتی در اختیار خانوارها قرار گیرد. در واقع، با توجه به پیشرفتهای فناورانه، ارائۀ اطلاعاتی دربارۀ مصرف خانوارها در مقایسه با محله، منطقه و حتی شهر بهسادگی و با هزینۀ اندک میسر است؛ بنابراین، اگر این اطلاعات در اختیار شهروندان قرار گیرد، میتوان به طور پیوسته روند مصرف و تغییرات آن را ارزیابی کرد. انتشار نتایج این ارزیابیها هم برای جامعۀ علمی و هم برای برنامهریزان و سیاستگذاران مفید است.
[i] Behavioral Economics [ii] The Standard Model of Economic Rationality [iii] Simon [iv] Shogren & Taylor [v] Stern [vi] Behavioral failures [vii] Thaler & Sunstein [viii] Value–Belief–Norm Theory [ix] Russell & Fielding [x] Millock & Nauges [xi] Nudge Theory [xii] Information & Reminder Stickers [xiii] Gilg & Barr [xiv] Perren & Yang [xv] Datta et al. [xvi] - لازم به ذکر است که یزد دارای دو منطقه یک و دو است. [xvii] گفتنی است، شکل ارائهشده به خانوارها طراحی پژوهشگران بوده است. [xviii] Paired Samples T Test [xix] Stern et al. [xx] Nancarrow et al.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مختاریملکآبادی، رضا، عبدالهی، عظیمهسادات، و صادقی، حمیدرضا (1393). تحلیل و بازشناسی رفتارهای محیطزیستی شهری (مطالعۀ موردی: شهر اصفهان، سال 1391). پژوهش و برنامهریزی شهری، 5(18)، 20-1. https://doi.org/20.1001.1.22285229.1393.5.18.1.2 ملکی، امیر، صالحی، صادق، و کریمی، لیلا (1393). بررسی رابطۀ پارادایم نوین اکولوژیکی و رفتار مصرف آب. مجلۀ آب و فاضلاب، 25(1)، 129-122. https://www.wwjournal.ir/article_3708.html Andor, M. A., & Fels, K. M. (2018). Behavioral economics and energy conservation–a systematic review of non-price interventions and their causal effects. Ecological Economics, 148, 178-210. https://doi.org/ 10.1016/j.ecolecon.2018.01.018 Angner, E., & Loewenstein, G. F. (2012). Behavioral Economics (January 14, 2007). Handbook of the philosophy of science: Philosophy of Economics (pp. 641-690). Uskali Mäki ed., Amsterdam: Elsevier. Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=957148 Baddeley, M. (2011). Energy, the Environment and Behaviour Change: A survey of insights from behavioural economics. Cambridge Working Papers in Economics, 1162, Faculty of Economics, University of Cambridge. file:///C:/Users/STOCK.LAND/Downloads/Energy_the_Environment_and_Behaviour_Change_A_surv.pdf Camerer, C., & Fehr, E. (2006). When does "economic man" dominate social behavior?. Science, 311(5757), 47-52. http://dx.doi.org/10.1126/science.1110600 Datta, S., Miranda, J. J., Zoratto, L., Calvo-González, O., Darling, M., & Lorenzana, K. (2015). A behavioral approach to water conservation: evidence from Costa Rica. The World Bank. http://documents.worldbank.org/curated/en/809801468001190306/A-behavioral-approach-to-water-conservation-evidence-from-Costa-Rica Egidi, M. (2006). From Bounded Rationality to Behavioral Economics. Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=758424 or http:// doi.org/10.2139/ssrn.758424 https://doi.org/ Gilg, A., & Barr, S. (2006). Behavioral attitudes towards water saving? Evidence from a study of environmental actions. Ecological Economics, 57(3), 400-414. https://doi.org/10.1016/j.ecolecon.2005.04.010 Gregory, G. D., & Leo, M. D. (2003). Repeated behavior and environmental psychology: the role of personal involvement and habit formation in explaining water consumption. Journal of Applied Social Psychology, 33(6), 1261-1296. http://dx.doi.org/10.1111/j.1559-1816.2003.tb01949.x Guan, F. (2019) Insights from Behavioral Economics to Decrease Pollution and Reduce Energy Consumption. Low Carbon Economy, 10(02), 11-30. https://doi.org/10.4236/lce.2019.102002. Jorgensen, B., Graymore, M., & O'Toole, K. (2009). Household water use behavior: An integrated model. Journal of environmental management, 91(1), 227-236. https://doi.org/10.1016/j.jenvman.2009.08.009 Maleki, A., Salehi, S., & Karimi, L. (2014). A Survey on Relationship between New Ecological Paradigm and Water Consumption Behavior. Journal of Water and Wastewater; Ab va Fazilab, 25(1), 122-129. https://www.wwjournal.ir/article_3708.html [In Persian] Millock, K., & Nauges, C. (2010). Household Adoption of Water-Efficient Equipment: The Role of Socio-Economic Factors, Environmental Attitudes and Policy. Environ Resource Econ, 46, 539–565. https://doi.org/10.1007/s10640-010-9360-y Mokhtari-Malkabadi, R,, Abdollahi, A. S., & Sadeghi, H. R. (2014). Analysis and Recognition of Urban Environmental Behaviors (Case Study: Isfahan City, 2012). Journal of Research and Urban Planning, 5(18), 1-20. https://doi.org/20.1001.1.22285229.1393.5.18.1.2 [In Persian] Nayar, A., & Kanaka, S. (2017). A Comparative Study on Water Conservation through Behavioral Economics Based Nudging: Evidence from Indian City" A Nudge in Time Can Save Nine. International Journal of Business and Social Science, 8(11), 62–67. http://ijbssnet.com/journals/Vol_8_No_11_November_2017/8.pdf O’Boyle, E. (2011, January). The acting person: Social capital and sustainable development. In Forum for Social Economics (Vol. 40, No. 1, pp. 79-98). Taylor & Francis Group. Perren, K., & Yang, L. (2015). Psychosocial and behavioral factors associated with intention to save water around the home: a Greek case study. Procedia Engineering, 119, 1447-1454. https://doi.org/10.1016/j.proeng.2015.08.1005 Pérez-Urdiales, M., & García-Valiñas, M. Á. (2016). Efficient water-using technologies and habits: A disaggregated analysis in the water sector. Ecological Economics, 128(C), 117-129. https://doi.org/10.1016/j.ecolecon.2016.04.011 Pollitt, M. G., & Shaorshadze, I. (2013). The role of behavioral economics in energy and climate policy. In Handbook on energy and climate change (Chapter 24, pp. 523-546). Edward Elgar Publishing. Randolph, B., & Troy, P. (2008). Attitudes to Conservation and Water Consumption. Environmental Science & Policy, 11(5), 441-455. http://dx.doi.org/10.1016/j.envsci.2008.03.003 Russell, S., & Fielding, K. (2010). Water demand management research: A psychological perspective. Water Resources Research, 46(5), 1-12. http://dx.doi.org/10.1029/2009WR008408 Shogren, J. F., & Taylor, L. O. (2008). On behavioral-environmental economics. Review of Environmental Economics and Policy, 2(1), 26-44. https://EconPapers.repec.org/RePEc:oup:renvpo:v:2:y:2008:i:1:p:26-44 Simon, H. (1972). Theories of Bounded Rationality. In C. B. McGuire, & R. Radner (Eds.), Decision and Organization (pp. 161-176). Amsterdam: North-Holland. Stern, P. C., Dietz, T., Kalof, L., & Guagnano, G. A. (1995). Values, beliefs, and pro-environmental action: Attitudes formation toward emergent attitude objects. Journal of Applied Social Psychology, 25, 1611–1636. Google Scholar. https://doi.org/10.1111/j.1559-1816.1995.tb02636.x Willis, R. M., Stewart, R. A., Panuwatwanich, K., Williams, P. R., & Hollingsworth, A. L. (2011). Quantifying the influence of environmental and water conservation attitudes on household end use water consumption. Journal of Environmental Management, 92(8), 1996-2009. https://doi.org/10.1016/j.jenvman.2011.03.023 Wilkinson, N., & Klaes, M. (2017). An introduction to behavioral economics. Macmillan International Higher Education. https://doi.org/ 10.1057/978-1-137-52413-3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 63 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 49 |