| تعداد نشریات | 43 |
| تعداد شمارهها | 1,791 |
| تعداد مقالات | 14,611 |
| تعداد مشاهده مقاله | 38,733,492 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 15,078,677 |
ضرورت تصحیح مجدّد ترجمۀ یمینی | ||
| متن شناسی ادب فارسی | ||
| مقاله 2، دوره 17، شماره 2 - شماره پیاپی 66، تیر 1404، صفحه 1-20 اصل مقاله (789.02 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2025.142509.2378 | ||
| نویسندگان | ||
| سیدمحمدرضا مشتاقیان1؛ محمدرضا ترکی* 2 | ||
| 1دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
| 2دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
| چکیده | ||
| الیمینی نوشتۀ ابوالنّصر محمّد بن عبدالجبّار عتبی (د: 427ق) یکی از مهمترین سرچشمهها در شناساندن تاریخ روزگار زندگانی فردوسی و دوران فرمانروایی سامانیان و زیاریان و بوییان و غزنویان است. هرچند نویسندۀ این تاریخ گهگاه در ستایش محمود غزنوی راه افراط پیموده است، نمیتوان ارزشهای تاریخی و آگاهیهای سودمند این متن را نادیده گرفت.ترجمۀ کهن این متن بهدست ابوالشّرف ناصح بن ظفربن سعد جَربادقانی یکی از ارزشمندترین و گرانمایهترین متون نثر فنّی زبان فارسی است که به بهترین شیوه، راه مترجم کلیلهودمنه را پیموده است. چنانکه الیمینی یکی از برجستهترین متون تاریخی است، ترجمۀ آن نیز یکی از استوارترین متون نثر فارسی است. ناصح بن ظفر افزون بر ترجمۀ متن، در آغاز و پایان کتاب به تاریخ اواخر دورۀ سلجوقیان عراق پرداخته است. خوشبختانه از الیمینی و ترجمهها و شرحهای آن، دستنویسهای پرشماری برجای مانده است که ما را در راه رسیدن به متن اصلی ترجمه رهنمون است. در این مقاله، ضمن معرفی و تحلیل بیش از بیست دستنویس کهن و برجستۀ ترجمۀ یمینی و با بیان کاستیهای تصحیح قدیم این متن و سنجش آن با تصحیح جدید، به اثبات ضرورت تصحیح مجدّد این متن پرداخته خواهد شد. همچنین، دلایل برتری ضبطهای تصحیح جدید نسبت به تصحیح قدیمتر نیز بیان میشود. | ||
| کلیدواژهها | ||
| الیمینی؛ ترجمۀ یمینی؛ مترجم؛ ناصح بن ظفر؛ دستنویس | ||
| اصل مقاله | ||
|
. مقدمه الیمینی با نام دیگرِ مُعجِز الکُتّاب ومُحرِز الآداب متنی تاریخی به زبان عربی است که سراسر آن آگاهیهای فراوانی را از تاریخ و جغرافیای ایرانزمین داراست. بخش بزرگی از این متن، زندگینامۀ محمود غزنوی و پدر او، سبکتگین است. پس از نگارش این اثر در طیّ سدهها، شرحهای سودمندی به زبان عربی بر این متن نوشته شده است؛ ازجمله: جوامع الفِقَر ولوامع الفِکَر، نوشتۀ مجدالدّین فضلاللّه بن عبدالحمید کرمانی (م: 620ق، نوشته به سال 611ق) الیُمنی فی شرح الیمینی، نوشتۀ مجدالدّین صدرالأفاضل القاسم بن الحسین الطرائفی الخوارزمی (م: 617ق) بساتین الفضلاء وریاحین العقلاء، نوشتۀ حمیدالدّین ابوعبداللّه محمود بن عمر نجاتی نیشابوری (زنده تا 738ق) الفتح الوهبی علی تاریخ ابی نصر العتبی، نوشتۀ احمد بن علیّ بن عمر العدوی المنینی الدّمشقی (م: 1172ق) افزونبر این چهار شرح، بههنگام بررسی دستنویسهای الیمینی،شرح تازهای از آن به زبان عربی یافت شد که به املای ناصح بن ظفر جَربادقانی، مترجم فارسی متن است و در پایان متنِ الیمینی کتابت شده است. این شرح را کاتبی نهچندان خوشخط در ربیعالاوّل سال ۶۲۶ هجری و در طی حدود سه هفته کتابت کرده است (جربادقانی، 626ق). در حال حاضر، از دو ترجمۀ فارسی این متن آگاهی داریم:[1] ترجمۀ محمّد کرامتعلی بن حیاتعلی دهلوی؛ ترجمۀ کهن ناصح بن ظفر جَربادقانی در حدود سال 600 هجری. 1-1 بیان مسئله کتاب یمینی و ترجمۀ کهن آن به فارسی ازجملۀ متونی هستند که خوشبختانه دستنویسهای کهن فراوانی از آنها برجای مانده است. ترجمۀ یمینی از دوازده دستنویس به تاریخ کتابت پیش از سال 800 هجری برخوردار بوده که یکی از آنها (دستنویس فرهنگستان علوم تورینو به تاریخ 789 هجری) گویا در آتشسوزیای در سال 1904م. از میان رفته است و امروزه موجود نیست. افزونبر این، نُه دستنویس دیگر به تاریخ کتابت میانۀ سالهای 800-1250 هجری در دسترس است که هفت نسخه از این نُه نسخه، مستقلّ و سودمند است. همچنین، بیست وسه دستنویس تاریخدار از این متن به تاریخ 1272-1251 هجری در دست است و هشت دستنویس نیز پس از چاپ سنگی متن به تاریخ 1272هجری. گفتنی است که متون تاریخی جامعالتّواریخ و روضةالصّفا نیز در بخش سامانیان و غزنویان چکیده و خلاصۀ همین ترجمه به شمار میآیند. اگرچه از متنِ ترجمۀ یمینی نسخههای کهن بسیاری در دست است، نسخههای نوترِ آن را (1200-800 هجری) نباید به فراموشی سپرد. تا آنجا که بررسی کردیم نسخههایی که تاریخ کتابت آنها پس از 1200 هجری است، همگی رونویس از دستنویسهای کهنتری هستند که هماکنون اصل آنها را در دست داریم. نسخههای کهنتر از این تاریخ، بهجز نسخههای عارفحکمت و توپقاپی، همگی اصالت جداگانۀ خود را دارند؛ هرچند ممکن است با دیگر دستنویسها خویشاوندی و مادرنسخۀ مشترک داشته باشند. معمولاً در دستنویسهای ممتازی مانند شهیدعلیپاشا، دانشگاه و نورعثمانیه، حرکتگذاری بیتها و جملههای عربی بهدرستی رعایت شده است. این موضوع میتواند سنجهای برای اصالت هرکدام از نسخههای این تصحیح باشد. 2-1 پیشینۀ پژوهش ترجمۀ جَربادقانی تاکنون به شکلهای گوناگون چاپ یا تصحیح شده است:
چنانکه میدانیم ترجمۀ یمینی اثر ابوالشّرف ناصحبن ظفر جَربادقانی برگردانی به زبان فارسی در حدود سال ۶۰۰ هجری از کتاب الیمینی نوشتة ابوالنّصر محمّدبن عبدالجبّار عُتبی (د: 427ق) است. در ذیل نفثةالمصدور، ابوالرّجای قمی دربارۀ مترجم دانشمند یمینی اینگونه آورده است: «از تصاریف روزگار او را از انشا هم انزوایی و اعتزالی اتّفاق افتاد. شغل او بر اجلّ شهاب ابوالشّرف ناصح بن ظفر جرباذقانی تقریر فرمودند. روزگار چیرهدست تیزپای اگرچه او را عزل داد، بزرگی چون شهابالدّین را تولیت فرمود. منظر او زیباتر از مخبر است و مخبر او زیباتر از منظر. بلاغت دیگران به اضافت به عبارت او پلى باشد از آن سوى. لقب او شهابالدّین است و حسودان او دیواناند که از شهاب گریزند. تا مرا از خدمت او اتّفاق انفصال افتاد، خیال و ذکر او سمیر دل است. همچنان است که به جرباذقان ملازم اوام. اهل درگاه را چون بیشتر ناجنس دید، برمید. نسیم راحت بر سموم سفر اختیار کرد و سفر را سقر شناخت. نمىدانم که مردم جرباذقان شرف حضور شهابالدّین را به شکر تلّقى مىکنند؟» (قمی، 1388، ص. 311-313). 1-2 نام متن بسیاری نام اثر اصلی را «تاریخ یمینی» و نام پارسیگردان آن را «ترجمة تاریخ یمینی» میدانند. شادروان جعفر شعار عنوان این متن را به همین شکل آورده است. ع. قویم نیز نام «تاریخ یمینی» را برای چاپ خویش برگزیده است. چنانکه میدانیم نام صحیح متن عربی «الیمینی/ یمینی» است که بسیاری نام «تاریخ عُتبی» را نیز برای آن به کار بردهاند. همچنین، نام پارسیگردان این متن را «ترجمة یمینی» باید دانست و در کنار آن «ترجمة تاریخ عُتبی» را نیز به کار بُرد. در برگة نخستِ بیشتر دستنویسهای موجود و همچنین فهرست نسخههای خطّی کتابخانهها، نام برگردان فارسی را «ترجمة تاریخ عتبی/ العتبی» آوردهاند و نه «ترجمة تاریخ الیمینی». 2-2 نام مترجم در تمامی دستنویسهای کهن، نام زادگاه و نسبت مترجم بهصورتهای معرّب «جرباذقان» و «جرباذقانی» آمده است. این جاینام -که امروزه بهصورت «گُلپایگان» کاربرد دارد- در دستنویسهای کهنِ مشکول از این متن بهصورت «جَرباذقان» به زِبَرِ یکُم آمده است. در دستنویسهای متأخّر البتّه صورتهای «چرپادقان» و «جرفادقان» نیز دیده شده است. باتوجهبه زِبَرِ یکُمِ این جاینام، در بازگرداندن آن به ساختِ پیش از تعریب، بهصورت «گَلپادَگان» خواهیم رسید. «پاد» و «ـَگان» در «گَلپادَگان» بهمانند جاینام آذُرپادَگان (آذربایجان) بهترتیب پسوند پاسبانی و پسوند نسبت به شخص است. پسوند «پاد/ پاذ» به گمان قوی از مصدر «پاییدن» به معنی پاسبانی و مراقبت ساخته شده است. همچنین، «گَر/ گَل» به معنای «کوه» بوده است. بدینگونه «گَلپاد» مانند آذُرپاد احتمالاً نام شخصی بوده و این نام «پاسبانیشده از سوی کوه» معنا داشته است؛ همانگونه که آذُرپاد در آذُرپادَگان به معنی «پاسبانیشده از سوی آتش» است. چنانکه میدانیم در شاهنامه، گُلباد (ظ: گَلپاد) نام یکی از پهلوانان تورانی در رزمِ یازدهرُخ و از پسران ویسه است. همچنین، در متون تاریخی برنامِ گَیومَرتِ پیشدادی را «گلشاه» دانستهاند که به معنای «فرمانروای کوه» است. مرحوم شعار باتوجّهبه تلفّظ متأخّر این جاینام و بیعنایت به متنِ ترجمة یمینی (جرباذقانی) نسبت «جرفادقانی» را برای ناصحبن ظفر آورده است. 3-2 سال ترجمۀ اثر در چاپهای پیشین باتوجهبه چند دستنویس موجود، تاریخ «فی رَبیعالاخر سَنه ثلثَ وَسْتمایَه» را در بخش دیباجه آوردهاند. گفتنی است که از شانزده دستنویس مرجع در این بخش از متن تنها سه دستنویس (ملک، نورعثمانیه، اسعدافندییک) این تاریخ را در متن دارند و سیزده دستنویس دیگر این تاریخ را ندارند. تنها برخی دستنویسها به خطّی نوتر آن را در حاشیه افزودهاند. ازاینرو در اصالت این تاریخ، تردید جدّی باید داشت. ریو، فهرستنویس بریتانیا، تاریخ ترجمۀ متن را حدود سال 602 هجری دانسته است (Rieu, 1883, p. 1191).
نخستین گام در تصحیح علمی-انتقادی این متن -که موضوع رسالۀ دکتری نگارنده است- گردآوری اطّلاعات دستنویسها با جستوجو در فهرست کتابخانههای داخلی و خارجی و نیز تارنماها بود. سپس با فراهمآوردن عکس دستنویسها به شناسایی ویژگیهای گوناگون آنها پرداخته و دستنویسها برپایۀ اصالت و ارزش و اعتبارشان دستهبندی شد. از ترجمۀ یمینی تاکنون حدود هفتاد دستنویس به دست آمده است که ده دستنویس از آنها به تاریخهای پیش از 750 هجری تعلق دارد. با بررسی و تحلیل دقیق این هفتاد دستنویس، نسخههای رونویس و پیرو از فرآیند تصحیح کنار گذاشته شد. با اساسگذاشتن دستنویس شهیدعلیپاشا، متن برپایۀ آن تصحیح خواهد شد. این دستنویس گهگاه نادرستیهایی دارد و اساس قطعی نیست. تفاوتهای چهار دستنویس برتر دیگر (غیراساس) در پانویس بهصورت دقیق و کامل یاد خواهد شد. در این نوشتار، از نشانهگذاری و کوتاهنویسی یاری گرفته شده است. درصورت نادرستی ضبط دستنویس اساس و برتربودن ضبط چهار دستنویس دیگر، ضبط این نسخهها را به متن برده و ضبط دستنویس اساس در پانویس آورده خواهد شد. در مواضع اختلافِ دستنویسهای اصلی برای نمایاندن خویشاوندی دستنویسها و همچنین اهمّیت هرکدام از ضبطها، اختلاف دوازده دستنویس دیگر را (دستنویسهای غیراصلی) بهشرط عدم افتادگی یا نونویسبودن آن در بخشی از نسخه خواهد آمد. این امکان هست که بهندرت ضبطی از دستنویسهای غیراصلی، ضبط اصیل و برتر باشد. در این صورت، آن ضبط به متن برده میشود و در پیوست متن توضیح لازم دربارۀ دلیل ترجیح آن خواهد آمد. دگرنوشتها، ویرایش نخواهند شد و از آنها در پانویس متن به همان شکل و ظاهری که در دستنویسها هستند، یاد میشود. همچنین، ضبط حروف بینقطه و کمنقطه در پانویس رعایت خواهد شد. ضبط شماری از دگرنوشتها که ضبط شایسته و مناسبی دارد، با حروف درشت از دیگر دگرنوشتها مشخص شده است. حرکتگذاریهای اصیل و ارزشمند دستنویس کهن کتابخانۀ مَلِک نیز در متن رعایت شده است. در پیوست متن، به نکتههای متنی، تاریخی، ادبی و دلایل گزینش ضبطها پرداخته شده است. درصورت نیاز، متن با اصل الیمینی و دیگر سرچشمههای تاریخی نیز سنجیده شده است.
4-1 دستنویسهای اصلی
خط: نسخ؛ کاتب: محمّد بن المهذّب الکاتب؛ تاریخ: یکشنبه سیزدهم ذیقعدۀ 638 هجری؛ بیجا؛ 214 برگ؛ 18 سطر دستنویس شهیدعلیپاشا معتبرترین دستنویس موجود ترجمۀ یمینی است. صفحۀ نخست آن چند سطر از متن دیگری است و در نسخههای عارفحکمت و توپقاپی -که رونویس از این دستنویس هستند- نیز این چند سطر دیده میشوند. برخی برگههای این نسخه جابهجا شده یا افتاده است. این جابهجاییها و افتادگیها در نسخههای توپقاپی و عارفحکمت نیز دیده میشوند. در چند برگۀ پایان این دستنویس، شماری واژه در گذر زمان دچار تباهی شده است. مرحوم شعار در چاپ خود، برخی از این واژهها را حدس زده و بهجای برخی نشانۀ «...» گذاشته است. نسخههای عارفحکمت و توپقاپی در این برگهها ما را به ضبطهای درست رهنمون است.
خط: نسخ؛ بیکا؛ تاریخ: یکشنبه سوم محرّم 618 هجری؛ بیجا؛ 213 برگ؛ 15 سطر دستنویس کتابخانۀ ملک اگرچه کهنترین تاریخ انجامه را داراست و در مفردات گهگاه از ضبطهای اصیلتری نسبت به دیگر نسخهها برخوردار است، شمار ضبطهای منفرد و نادرستیهای آن نیز نسبت به دیگر نسخهها بسیار بیشتر و چند برابر است. در دو مرحله، دو کاتب گوناگون به تلخیص یا زدودن بخشهای عربی متن دست یازیدهاند که برخی از این تلخیصها در نسخههای خویشاوند اسعدافندی یک و ویندو هست و برخی نیست. بهدلیل همین افگندگیها و نادرستیهای بسیار، اساس گذاشتن این دستنویسْ هرگز امکانپذیر نیست. گفتنی است که شکل اصیل واژهها و جاینامها بیش از دیگر نسخهها در این دستنویس برجای مانده است. در بیشتر مواضعْ کاتب، خود، حرفها را حرکت گذاشته است. در بسیاری از نمونهها ازجمله «دَیوان، بَیمار، فرزَین، اَیشان» حرکت زِبَر، نمایندۀ یای مجهول است. عدد «سَه» در این دستنویس همواره با حرکت زِبَر آمده است (صادقی، 1400، ص. 5). همچنین در بیشتر مواضعِ این نسخه «بـ» در آغاز فعلهای ماضی و مضارع با حرکتِ زِبَر یا پیشآمده است (بُبَندَم، بُفَرمودم، بَرفت، بَشناسَد). «نامَدار»، «خُویش»، «دُوَم»، «بُشیمانی»، «هُزینَه»، «خِشم»، «سَخُن»، «کسَسْتَنْد»، «خَرامیْذَم»، «شَناختم»، «ناصَرالدّین»، «خوراسان» و «قُهَسْتان» از دیگر تلفّظهای مهمّ این دستنویس است. گفتنی است که خواننده در مطالعۀ این نسخه با دو گونه تلفّظ متفاوت در حرکتگذاریها روبهروست (مَیان/ مِیان، چِنین/ چُنین، جَوان/ جُوان، زَبان/ زُبان، سَوار/ سُوار، مَوافقت/ مُوافقت، مُتِفَرّق، متِعَیّن/ مُتَأسِّف، متَأذّی و...) که ممکن است به یکی از دلایل زیر بوده باشد: آ. کاتب هم حرکتگذاریهای مادرنسخه را در متن آورده و هم خود حرکتهایی به متن افزوده است؛ ب. کاتب گهگاه تلفّظ بومی خویش را آورده است و گهگاه تلفّظ رسمی و معیار.
خط: نسخ؛ بیکا؛ تاریخ: دهۀ پایانی ربیعالآخر 716 هجری؛ بیجا؛ 168 برگ؛ 23 سطر صفحۀ نخست دستنویس وینیک را احتمالًا یک غیرفارسیزبان برای تکمیل آن از روی نسخۀ ویندو در همان وین نسخهبرداری کرده است. نونویس دوازده صفحۀ بعد کمی کهنهتر است و از روی نسخهای بسیار نزدیک به اسعدافندییک نوشته شده است. دیگر صفحهها مستقل و ارزشمند است. در این نسخه «گسیل» بهشکل گویشی «کسیذ» (گسیذ) آمده است که در نسخۀ ملّیدو نیز یکبار شاهد دارد.[3] پانزده نیز در بیشتر مواضع بهشکل «پانجده» آمده است. گویا مادرنسخۀ این دستنویس عنوانها را نداشته و کاتب، خود، به ترجمۀ عنوانها از روی متن عربی دست یازیده است. ترجمۀ او از عنوانها دقیقتر و تحتاللّفظیتر از ناصح بن ظفر است.
خط: نسخ نزدیک به ثلث؛ کاتب: ابنالقاضی؛ تاریخ: 745 هجری؛ کتابتجای: یزد؛ 145 برگ؛ 22 سطر کاتب نسخه پس از نوشتن متن آن را احتمالاً با مادرنسخۀ خویش مقابله کرده و حاشیههایی افزوده است. اگرچه مرحوم شعار این دستنویس را در مقدّمه شناسانده، در تصحیح متن از آن بهره نبرده است. «بسرِشْ» (پسرش)، «خاکِسَاران»، «بشکِسْت»، «ندانَسْت» و «بدَهَذ» از تلفّظهای مهمّ این دستنویس است.
خط: نستعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً آغاز سدۀ دهم هجری؛ بیجا؛ 183 برگ؛ 15 سطر دستنویس نورعثمانیه باوجود نوبودن تاریخ کتابت، اصالت خویش را حفظ کرده است. این دستنویس گویا مادرنسخۀ کهنی داشته که بهدست ما نرسیده است. حرکتگذاریهای بخشهای عربی آن بسیار دقیق و سودمند است و این خود نشان از اصالت نسخه دارد. «عَلِیّ» در بخش فارسی این دستنویس در بیشتر نمونهها با تشدید دوم (علّی) آمده است. 4-2 دستنویسهای غیراصلی
خط: نسخ؛ کاتب: سعید بن عثمان البخاری؛ تاریخ: سهشنبه پنجم رجب 664 هجری؛ 232 برگ؛ 15 سطر در آغاز این نسخه، یادداشت تملّکی به تاریخ 770 هجری به دارالامان اصفهان نوشتهاند. صفحۀ نخست متن نونویس است. این نسخه تنها دستنویس کهن این متن است که در آن شمارۀ سالها بهشکل رقم آمده است. در این نسخه بیشتر واژهها بهصورت مشکول آمده است. «گُسِستن» و «بوشِنج» (پوشنج) و «قُهُندز» از تلفّظهای مهمّ این دستنویس است.
خط: نسخ؛ کاتب: محمّد بن محمّد بن عبدالرّحمان رازی؛ تاریخ: چهارشنبه 22 ربیعالآخر 636 هجری؛ 196 برگ؛ 17 سطر نام مترجم و کاتب در آغاز این دستنویس آمده است. شخصی دیگر با قلمی نازکتر و تیرهتر در متن دست برده و ضبطهای درست متن را فاسد کرده است که این دستبردها به چاپ مرحوم شعار (جرفادقانی، ۱۳۵۷، صص. 5، 11، 45، 46) نیز راه یافته است (ماو[ا]ی/ [ا]ثنا/ و زهر بدو [بـ]کمان؛ منافست/ مناقشت). البتّه این موضوع با کمی دقّت در تصویر رنگی دستنویس آشکار است: دستبرد کاتب در جایجای متن بهویژه در برگۀ 25 دستنویس آشکار است که برداشت اشتباه از این متن تاریخی را موجب میشود و در چاپ مرحوم شعار نیز این دستبرد گمراهکننده به متن راه یافته است (جرفادقانی، 1357، ص. 42):[4] خلف دیکربار از سر اضطرار روی به حضرت نوح بن منصور نهاذ جه منصور وفاة یافته بود و نوح بسر او قایممقام او شذه
خط: نسخ؛ بیکا؛ تاریخ: آغاز سدۀ هشتم هجری؛ بیجا؛ 230 برگ در یادداشتهای صفحۀ پایانی این دستنویس ظاهراً تاریخ 740 هجری آمده است. بدینگونه تاریخ کتابت آن گویا چند سالی کهنتر از این تاریخ است. در این دستنویس و نیز نسخۀ کتابخانۀ فاتح، واژۀ گلگونه بهشکل «کلغونه» (گلغونه) و «هجده» بهشکل «هژده» آمده است. این نسخه تنها دستنویس این متن است که در آن «جون» (چون) بهصورت «جن»، «تازیک» بهشکل «تاژیک»، «سه» بهصورت «سیه» (sēh) و «دوتا» بهصورت «دوتاه» ضبط شده است و شناسۀ «ایت» و همچنین «فا»ی فارسی (ß) در آن کاربرد دارد: لعلڤام، میاڤزود، ڤزودند، هڤدهم
خط: نستعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً نیمۀ دوم سدۀ دهم هجری؛ بیجا؛ 221 برگ؛ 17 سطر این نسخه بهدلیل داشتن مادرنسخۀ مشترک با دستنویس شهیدعلیپاشا گهگاه ضبطها و مفرداتی را داراست که در تشخیص ضبطهای اصیل سودمند است. همچنین صورت درست بسیاری از ضبطهای نادرست نسخۀ شهیدعلیپاشا در این نسخه آمده است.
خط: نسخ مایل به تعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً سدۀ نهم و دهم هجری؛ بیجا؛ 160 برگ، 21 سطر این نسخه از سه نوع خط و کاغذ گوناگون تشکیل شده است که فاصلۀ نگارش هرکدام از خطوط با یکدیگر در حدود یک سده است؛ بااینهمه، هرکدام از این سه نگارش از نگاه تبارشناسی در یک مرتبه قرار میگیرند.
خط: نسخ نزدیک به ثلث؛ بیکا؛ تاریخ: سدۀ هشتم هجری؛ بیجا؛ 86 برگ؛ 24 سطر این دستنویس در گذر زمان دچار تباهی شده و صفحههای آغازین و میانی و پایانی آن از میان رفته است. پنج صفحۀ آغازین آن را با خطّی جدید احتمالاً در دورۀ قاجار از روی نسخهای از تبار دستنویس مَلِک کسرنویسی کردهاند. همان شخص کسرنویس چند برگ کهن آغاز نسخه را از روی دستنویس مَلِک تصحیح کرده است. چنانکه گفته شد، در این دستنویس «گسیل» یکبار بهشکل «گسید» و «گسستن» نیز به زیر دوم آمده است. کاتب در بالای نامها خطّی سرخرنگ کشیده است.
خط: نستعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً آغاز سدۀ دهم هجری؛ بیجا؛ 258 برگ؛ 15 سطر در فهرست قدیم کتابخانۀ اسعدافندی نام این دستنویس «تاریخ بیضاوی» و زبان آن عربی ذکر شده است. بخش دوم این دستنویس -که آن را به خطّی نوتر به نسخه افزودهاند- «حکایت فراست» به زبان ترکی عثمانی است.
خط: تعلیق؛ کاتب: عماد بن شمسالدّین بن فخرالدّین بن ابینصر بن علیّ بن محمّد بن عبدالملک؛ تاریخ: نهم ذیحجّۀ 778 هجری؛ 223 برگ؛ 15 سطر کاتب این نسخه در برگۀ 5 آن بهدلخواه جملهای از امام اوّل شیعیان افزوده و ایشان را «وصیّ» نامیده است. افزودههای «بسیار» و «اِسلاف صح» در برگههای 22 و 23 نسخه نشان میدهد که این دستنویس در صفحات آغازین با نسخهای بسیار نزدیک به نسخۀ دانشگاه مقابله شده است. این حاشیهها باید کهن باشد؛ زیرا نشانههای دیرینگی مانند ذال فارسی در آنها هست: تخییب [نومیذ کردن]
خط: نسخ نزدیک به ثلث؛ بیکا؛ تاریخ: دهم شعبان 691 هجری؛ بیجا؛ 193 برگ؛ 19 سطر این دستنویس به سه خطّ گوناگون نوشته شده است: دو خطِّ کهنتر از این سه نوع خط از نگاه خویشاوندی و اشتراک با دستنویسهای ملک و اسعدافندییک در یک جایگاه قرار دارند و استقلال ویژۀ خویش را دارا هستند؛ بااینهمه، خط نوع سوم و جدیدتر، کاملاً رونویس از دستنویس اسعدافندییک است و باتوجهبه وجود مادرنسخۀ آن، ناسودمند. گویا کاتب کسرنویسِ بخش سوم نسخه حاشیههای بیشتر نادرست و گمراهکنندۀ خویش را بر صفحههای کهن نسخه از روی دستنویس اسعدافندییک نوشته است. باتوجهبه اینکه بیش از سهپنجم این نسخه نونویس است، اعتبار اندکی برای آن میتوان قائل شد.
خط: نسخ مایل به تعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً سدۀ دوازدهم هجری؛ بیجا؛ 82 برگ، 25 سطر سیزده برگۀ پشتوروی این دستنویس را در میانههای متن بهشکل متناوب بهخطّ و کاغذی نوتر از روی دستنویس کتابخانۀ مَلِک نوشتهاند. این نونویسها باتوجهبه وجود دستنویس مَلِک فاقد ارزش است. دیگر صفحههای این دستنویس مستقل و گهگاه سودمند است.
خط: نستعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: دهم جمادیالاوّل 1072 هجری؛ بیجا؛ 152 برگ؛ 21-19 سطر در آغاز این نسخه، فهرست مطالبی آمده است. برخی افزودههای اصیل موجود در متن نسخه را کاتبی از روی اصل الیمینی انجام داده است و از آنِ مترجم نیست. در این نسخه باتوجهبه جدیدبودن تاریخ کتابت، دستبردها و انحرافهای بسیاری روی داده است.
خط: نسخ نزدیک به ثلث؛ کاتب: قتلوجة بن عبدالله الکاتب؛ تاریخ: چهارشنبه نوزدهم رمضان 696 هجری؛ کتابتجای: ارزنجان؛ 278 برگ؛ 15 سطر کاتبان شجرۀ این دستنویس بهگونهای در متن دست بردهاند که میتوان ادّعا کرد که تقریباً هیچ جملهای در آن از دستبرد و انحراف برکنار نمانده است. در بسیاری از مواضع کاتب به آوردن معنی یک جمله یا واژه بهجای اصل متن دست یازیده است که البته در برخی نمونهها در یافتن معنی جمله یا واژه راهگشاست. برخی از این تصرّفها در دستنویس خویشاوند اسعدافندیدو هست و برخی نیست. آشکار است که این کار در دو مرحله انجام گرفته است. همچنین کاتب مادرنسخۀ مشترک این دستنویس و نسخۀ اسعدافندیدو به دستکاری عبارات دعایی پرداخته است. ضبطهای دشوار این دو دستنویس را به دیدۀ تردید باید نگریست؛ زیرا بهگمان بسیار قوی دستبرد کاتبان است. یک مادرنسخه از این دستنویس -که آن را باید از اسعدافندیدو جدا انگاشت- با یکی از دستنویسهای ملک یا اسعدافندییک مقابله شده است. در انجامۀ این نسخه و در معرّفی آن، عبارت «معربا مُصَحّحًا» آمده است که شعار (۱۳۵۷، ص. سیوچهار) دربارۀ آن اینگونه مینویسد: «هیچیک از کاتبان نسخههای مذکور در قبل، این ادّعا را نکردهاند و کتابت آنان صحیحتر از کتابت این نویسنده است!» حرکتگذاریهای تیرهرنگ بخشهای عربی این دستنویس ظاهراً الحاقی شخص دیگری است. اگرچه در انجامۀ این نسخه تاریخ کتابت 696 هجری آمده است، در برگههای آغازین آن این عبارت به چشم میخورد: «کتاب تاریخ آلسلجوق تحریرا فی...ثانی والعسرین من شهر رمضان المبارک سنۀ احدی و تسعمایه»
خط: نستعلیق؛ بیکا؛ تاریخ: محتملاً سدۀ یازدهم هجری؛ 79 برگ؛ 31 سطر این دستنویس کاملاً پیرو نسخۀ وینیک است. عنوان «ذکر امام (صح ایام) امیر ناصرالدّین سبکتگین و احوال او» در صفحۀ 20 این دستنویس مینمایاند که کاتبْ بخش آغازین این نسخه را از روی اصل وینیک -که امروزه این بخش آغازین را در دست نداریم– نوشته است و مانند دیگر عنوانهای دستنویسهای وینیک و پاریسدو از روی اصل الیمینی ترجمه شده است. این عنوان به شیوۀ دیگر عنوانهای این دو دستنویس تحتاللّفظیتر و دقیقتر از ترجمۀ ناصح بن ظفر است. دستنویس پاریسدو میتواند در موضع صفحههای نونویس آغاز نسخۀ وینیک یاریرسان باشد. فهرست مطالبی در ابتدای نسخه آمده است که با عنوانهای درون متن یکی نیست و به عنوانهای مترجم متن بیشتر مانند است. «تازیک» تنها در این دستنویس بهشکل «تاجیک» آمده است که گویا تأثیرپذیرفته از دستنویس وینیک است که امروزه آغازش را در دست نداریم.
خط: نستعلیق؛ کاتب: محمّد بن شمسالدّین؛ تاریخ 1019 هجری؛ 202 برگ؛ 17 سطر
خط: نستعلیق؛ کاتب: اسماعیل بن الحاج حسن الشّهیر بمطهرهجیزاده؛ تاریخ: 1120 هجری؛ بیجا؛ 118 برگ؛ 29 سطر دو دستنویس عارفحکمت و توپقاپی کاملاً پیرو معتبرترین دستنویس موجود، نسخۀ کتابخانۀ شهیدعلیپاشا، هستند که حتّی جابهجاییها و افتادگیهای آن را در خود دارند. ارزش این دو نسخه در چند صفحۀ پایانی دستنویس شهیدعلیپاشاست که باتوجّهبه آنها میتوان به واژهها و ضبطهای تباهشدۀ برگههای پایانی دستنویس شهیدعلیپاشا (متن سدۀ هفتمی آخر یمینی) دست یافت.
خط: نستعلیق و نسخ؛ بیکا؛ تاریخ: هفدهم شوّال 1267 هجری؛ کتابتجای: اصفهان؛ 160 برگ؛ 19 سطر این نسخه اگرچه پیرو نسخۀ ملّییک است، بهدلیل پارسیگردانِ بخشهای عربی در حاشیۀ آن در تصحیح این متن بسیار سودمند است. این ترجمهها، بهدلیل عدم تطابق متن عربی و ترجمه در برخی مواضع، احتمالاً از روی نسخهای کهنتر رونویسی شده است.
خط: نسخ؛ بیکا؛ تاریخ: چهاردهم رجب 789 هجری؛ بیجا؛ 146 برگ؛ 21 سطر پس از ارسال درخواست عکس این نسخه، مسئول کتابخانه اینگونه پاسخ داد که این دستنویس در آتشسوزیای در سال 1904م. از میان رفته است. دادههای این دستنویس از فهرست کتابخانۀ فرهنگستان علوم تورین به دست آمد (Nallino, 1900, p. 87).
شادروان جعفر شعار در تصحیح این متن احتمالاً چاپ ع. قویم را برابر خویش قرار داده و به تصحیح آن با دستنویس اسعدافندی پرداخته و در برخی نمونهها ویرایش متن ع. قویم را با ضبطهای دستنویس اسعدافندی از یاد برده است. بدینگونه خواننده بههنگام مطالعۀ متن با ترکیبی از نادرستیهای چاپ ع. قویم و دستنویس اسعدافندی روبهروست. درصورت رونویسی مصحّح از متن نسخۀ اساس خویش نادرستیهای متن چاپی بسیار کمتر از این میبود. افزونبر این، کاتب مادرنسخۀ دستنویس اساس چاپ پیشین، کتابخانۀ اسعدافندی، یکبار به خلاصهکردن متن از راه زدودن بیتهای عربی اقدام کرده و اینگونه توجیه آورده است که اصل قصیده در الیمینی موجود است و میتوان به آن مراجعه کرد. ازاینرو، این دستنویس از همان مادرنسخۀ خویش دچار دستبرد بسیار فراوانی شده و شمار بیتهای عربی آن بسیار کمتر از دیگر دستنویسهاست. خلاصهنویسیهای فراوان کاتب مادرنسخه و نیز کاتب خود نسخه و دخالت بیجا و مکرّر آنان در متن ترجمه از اعتبار این دستنویس بسیار کاسته است. گفتنی است که شمار دستنویسهای بررسیشدۀ مصحّح نیز اندک است. وی اگرچه در مقدّمۀ کتاب به معرّفی دستنویس کهن و ممتاز دانشگاه تهران پرداخته، در تصحیح متن از آن بهره نبرده است. وی همچنین، دستنویس اسعدافندی را دستنویس اساس قطعی خویش پنداشته و بهندرت از ضبط نسخههای اصیل و مضبوط دیگری همچون دستنویس شهیدعلیپاشا (638ق.) بهره برده است. البتّه در این چاپ، گهگاه متن ترجمه بیپشتوانۀ هیچیک از دستنویسها تغییر کرده است. همچنین در بیشتر مواضع کتاب، بخش بسیار کوچکی از تفاوت دستنویسها در پانویس متن آورده شده است، آنهم با دقّت اندک و گهگاه تفاوت نسبت به متن اصلی نسخه. شادروان شعار همچنین در این تصحیح توجّه چندانی به متن عربی الیمینی و دستنویسهای آن نداشته است. بههرروی، اگرچه این چاپ از کیفیت بهتری نسبت به چاپهای دیگر برخوردار است؛ پس از گذشت نزدیک به شصت سال از تصحیح ترجمۀ یمینی و با عنایت به یافتن دستنویسهای بیشتر و کهنتر از این متن و همچنین باتوجهبه پیشرفت دانش و امکانات در زمینۀ تصحیح متن، به دلایل زیر تصحیح مجدّد آن بایسته مینماید:
در دستنویس شهیدعلیپاشا بهجای «عیار»، «عثار» و در دستنویس بریتانیا «عَثار» آمده است که ازلحاظ معنایی و ساختاری بر ضبط موجود برتری کامل دارد.
«مثابرت» در معنای «مداومت و پیوستگی در کاری» -که در چهار دستنویس معتبر آمده است- در این موضع بر ضبط دیگر دستنویسها، «مساورت» در معنای «جهیدن و هجومبردن»، برتری دارد.
ضبط «خیرهتر» که در دو دستنویس آمده است از نگاه معنایی و نیز باتوجهبه اصل عربی متن «فراعَه منهم ما یَرُوع الذئابَ» (عتبی، 1387، ص. 225) بر ضبط «چیرهتر» برتری دارد.
در این موضع چهار دستنویس ضبط «ببایاب» (به پایاب) را دارا هستند که باتوجهبه کلمۀ خندق و تناسب آن با پایاب، این ضبط کاملاً بر «پایان» برتری دارد.
در این موضع در دستنویس اساس مرحوم شعار، شخصی غیر از کاتب در متن نسخه دست برده و ضبط «دوگمان» را -که در بیشتر دستنویسهای این متن شاهد دارد- به «گمان» تبدیل کرده است.
در این موضع در شش دستنویس بهجای ضبط «مناقشت»، «منافست» آمده است. از معانی نسبتاً نادر «نَفْس» میتوان به چشم و چشمزدن اشاره کرد که بههنگام صرف فعل در باب مفاعلة (نَافَسَ) و تَفاعُل (تَنَافَسَ) این فعل معنایی در حدود «چشموهمچشمی و رقابت و رشک و با کسی مزاحمتکردن در رغبت چیزی» را داراست. ازاینرو، ضبط «منافست» بر «مناقشت» در این موضع برتری دارد.
در این موضع تنها در یک دستنویس بهجای «استوا» ضبط «استو» آمده است که شکل کهنتر و اصیل نام این ناحیه است و بهتر است در متن قرار بگیرد.
«معاسرت و میاسرت» در معنای «دشواری و آسانی» -که در دو دستنویس شاهد دارد- از نگاه معنایی و نیز تناسب با واژههای «سرد و گرم» نسبت به ضبط چاپ پیشین برتری دارد و باید در متن قرار بگیرد.
دو دستنویس در موضع «واقعه» ضبط «وقعه» را دارا هستند. افزونبر این دو، در دستنویس اساس مرحوم شعار نیز در اصل نسخه «وقعه» بوده که شخص دیگری جز کاتب با قلمی دیگر در متن دست برده و آن را به «واقعه» بدل کرده است. باتوجهبه اینکه در این موضع، سخن از نبرد ابوالحسن سیمجور و حسامالدّولهتاش است و «وقعه» به معنی «کارزار و نبرد» است، این ضبط بر متن چاپ مرحوم شعار برتری دارد. افزودهبودن الف در تصویر زیر آشکار است:
خوانش «بهاسوَءحال» از خطای مصحّح در خوانش ضبط «با سوء حال» سرچشمه گرفته است.
«منتشی» در معنای «مست» در این جمله معنایی ندارد. این کلمه بایستی «مُتَنَشِّئ» باشد در معنی «بهپاخاسته» که در هفت دستنویس نیز بهدرستی آمده است.
«ملالت» در هیچیک از دستنویسها، ازجمله دستنویس اساس شعار، شاهد ندارد و «ملامت» درست است که ضبط همگی دستنویسهاست و با «مذمّت» نیز در تناسب کامل است.
واژۀ دوم از ترکیب «ستارۀ ناری» -که در دو دستنویس شاهد دارد و در پنج دستنویس دیگر بهشکل مصحّف «تاری» آمده- در شش دستنویس ازجمله دستنویس اساس مرحوم شعار افتاده است.
واژۀ «تحیّر» تنها در دو دستنویس آمده است و دیگر دستنویسها ضبط «تحسّر» را دارا هستند که با «ندامت» در تناسب کامل است و آن را باید به متن برد.
ضبط «پرآوا» تنها در دو دستنویس آمده است و دیگر نسخهها در این موضع ضبط «پُرابا/ پراوا» را دارا هستند که بر ضبط چاپ شعار برتری کامل دارد.
واژۀ «مخالفت» در هیچیک از دستنویسها نیامده است و همگی دستنویسها ضبط «مخافت/ محافت» را دارا هستند. ازاینرو، باید «مخافت» را به متن برد.
در ده دستنویس از شانزده دستنویس بهجای «نظام» «مناظم» آمده است که بر ضبط چاپ شعار برتری دارد. همچنین، واژۀ «آثار» در هیچیک از دستنویسها نیامده است و همگی دستنویسها ضبط «درک ثار» را دارا هستند. «ثار» به معنی کینهکشی و خونخواهی است.
ضبط «اختیار» -که در هفت دستنویس آمده است- تصحیف واژۀ «اجتیاز» است که در هفت دستنویس معتبر دیگر آمده است.
ضبط «بتوفیق» در هیچیک از دستنویسها ازجمله دستنویس اساس شعار نیامده است. در همۀ دستنویسها در این موضع، ضبط «بتوقیع» آمده است که همین صحیح است.
در همگی دستنویسها در این موضع «جانب غربی» آمده است و ضبط «غزنی» ناشی از اشتباه خوانش مصحّح است.
ضبط «تمایل» -که تنها در دو دستنویس آمده است- هیچ تناسبی با بافت معنایی جمله ندارد. در ده دستنویس در این موضع «تماثل» آمده است که معنی «بهبود از بیماری» است و با واژۀ «انتعاش» نیز در تناسب کامل است و باید آن را به متن برد.
«جزّار» به معنای «نحرکنندۀ شتر» با بافت معنایی جمله هیچ تناسبی ندارد. در این موضع «جزّاز» به معنای «پشمبُر» صحیح است که در نیمی از دستنویسها آمده است.
«مسبغه» در این موضع معنای درخوری ندارد. در حدود نیمی از دستنویسها در این موضع «مسبعه» آمده است که به معنای «زمین ددناک» است و با «آجال» در معنی «گلّههای گاوان وحشی» در تناسب کامل است. همچنین در بیشتر دستنویسها بهجای «توسّط»، «تورّط» آمده است و باید آن را به متن آورد.
«انخذال» در این موضع از متن معنای روشن و محصّلی ندارد. در بیشتر دستنویسهای موجود ازجمله دستنویس اساس شادروان شعار در این موضع «انخزال» آمده است در معنای «سست و ماندهشدن از چیزی». همین ضبط را مصحّح بایستی به درون متن میبرد.
«نزعات» در این بافت معنای روشنی ندارد. در بیشتر دستنویسها در این موضع «نزغات» به معنی «وسوسهها» آمده است و همین را باید به متن برد.
«اواخر» -که در دستنویس اساس مرحوم شعار آمده است- معنای محصّلی ندارد. در بیشتر دستنویسها در این موضع «اواصر» آمده است به معنی «پیوندهای خویشی». همچنین «اذمّت» نیز در این بافت دارای معنایی درخور نیست. در چهار دستنویس در این موضع «اَدَمَه» آمده است به معنای «خویشی، وسیله، جانب درونی پوست». بدینگونه ضبط پیشنهادی تصحیح جدید از این قرار خواهد بود: اَواصر و سوابقِ اَدَمَه.
در این موضع در بیشتر دستنویسها، ازجمله دستنویس اساس مرحوم شعار، بهجای «ما را»، «مار» آمده است و همین صحیح است.
در این هر دو موضع، در چهار دستنویس در این موضع بهجای «پانزده» و «پانزدهم» ضبط «یازده» و «یازدهم» آمده است. باتوجهبه اینکه در اصل عربی متن «أَحَدَ عشر یومًا» (عتبی، 1387، ص. 379) و «لإحدی عشرة خلت من شوّال» (عتبی، 1387، ص. 380) آمده است، ضبط «یازده» و «یازدهم» درست است و باید آن را به متن برد.
«مناجرت» در این بافت معنای درخوری ندارد و مناجزت -که در بیشتر دستنویسها آمده است- صحیح است در معنای «نبرد و کارزار».
چنانکه میدانیم کنیۀ بدیعالزّمان همدانی ابوالفضل است و نه ابوالفتح. ضبط «ابوالفتح» تنها در دستنویس اساس شعار آمده است و در دیگر دستنویسها همان ابوالفضل آمده است.
در سه دستنویس از ترجمۀ فارسی در موضع «بنجاسف» «تیجاسب» آمده است که همان «تیجاسپ» به معنی «تیز اسپ» است و دستنویسهای عربی نیز این ضبط را تأیید میکنند.
در بیشتر دستنویسها، ازجمله دستنویس اساس شعار، در این موضع «کورانکیز» آمده است که همان «گورانگیز» است و بایستی در متن جای میگرفت.
«زرین» در این موضع ناشی از بدخوانی مصحّح است و «رزین» به معنای «استوار» درست است که در بیشتر دستنویسها ازجمله دستنویس اساس شعار آمده است.
«متحلّق» در معنای «مردم حلقهحلقه نشسته» در این موضع معنای درستی ندارد و «متخلّق» -که در بیشتر دستنویسها آمده و به معنای «آموزندۀ خوی نیک» است- در این موضع صحیح است.
«ذواقی» در این موضع معنای محصّلی ندارد. در بیشتر دستنویسها در این موضع «دوافی» آمده است. این کلمه جمع واژۀ «دافئه» از ریشۀ «دِفْئ» به معنی «شدّت گرما و حرارت» است.
در این موضع در یک دستنویس ضبط «مغابر» و در دو دستنویس ضبط «مغایر» آمده است. مغایر جمع «مَغیرة» است به معنی «زمین آبخورده از باران». باتوجهبه هنجار اصالت ضبط دشوار بهتر است این ضبط اصیل در متن جای بگیرد.
در بیشتر دستنویسها بهجای «ببیابان»، «ببایان/ بپایان» آمده است که باتوجهبه بافت معنایی جمله همین صحیح است. اصطلاح «پایان قلعه» بهتکرار در متون نیز آمده است.
برپایۀ تاریخ عتبی عضدالدّولۀ دیلمی در روزگار فرمانروایی نوح بن منصور (حکومت: 365-387) درگذشت و نه در سال 392 و روزگار سلطنت محمود غزنوی. بدینگونه در این موضع در برخی دستنویسها، ازجمله دستنویس اساس شعار، تصحیفی صورت گرفته است و برپایۀ چهار دستنویس معتبر، ضبط «سبعین» را باید به متن برد.
توشیح در این بافت معنای محصّلی ندارد و توشیج در معنای «در هم پیوسته گردانیدن خویشی و پیوند را» -که در نیمی از دستنویسها شاهد دارد- بر «توشیح» برتری دارد.
در بیشتر دستنویسها، ازجمله دستنویس اساس مرحوم شعار، در این موضع بهجای «قاتلی»، «قاقلی» آمده است که همین صحیح است و در متون دیگر نیز شواهد فراوان دارد. نتیجهگیری خوشبختانه از ترجمۀ یمینی و اصل عربی آن، دستنویسهای کهن و ممتازی برجای مانده است که نزدیکشدن به متن اصلی ترجمه را ممکن میسازد. موضوع رسالۀ نگارنده این مقاله نیز تصحیح انتقادی ترجمۀ تاریخ یمینی است. شیوۀ کار این تصحیح، علمی-انتقادی خواهد بود؛ بدینگونه که برپایۀ اصیلترین دستنویسها -و با شناسایی ضبطهای دشوارتر و کهنتر و باتوجهبه قرینههای سبکشناسی و زبانشناسی و نسخهشناسی- به تصحیح متن پرداخته شده است. نگارنده، از ترجمۀ یمینی تاکنون حدود هفتاد دستنویس به دست آورده که بهدقّت آنها را مطالعه و بررسی کرده است و نسخههای رونویس و پیرو را از فرآیند تصحیح کنار گذاشته است. همچنین، با اساسگذاشتن دستنویس شهیدعلیپاشا، متن را برپایۀ آن تصحیح کرده است. این دستنویس، اساس قطعی نیست و نادرستیهایی دارد که از نادرستیهای دیگر دستنویسها کمتر است. تفاوتهای چهار دستنویس برتر دیگر (غیراساس) در پانویس بهصورت دقیق و کامل آورده شده است. درصورت نادرستی ضبط دستنویس اساس و برتربودن ضبط همۀ چهار دستنویس دیگر یا برخی از آنها، ضبط این نسخهها در متن خواهد آمد و ضبط دستنویس اساس در پانویس آورده میشود. در مواضع اختلافِ دستنویسهای اصلی برای نمایاندن خویشاوندی دستنویسها و همچنین اهمیت هرکدام از ضبطها، اختلاف دوازده دستنویس دیگر را (دستنویسهای غیراصلی) بهشرط عدمافتادگی یا نونویسبودن آن بخش همان نسخه خواهد آمد. امید است که کیفیت این پژوهش چنان باشد که بتوان آن را تصحیح نهایی ترجمۀ یمینی دانست. [1]. ترجمهگونۀ عبدالکریم بن محمّدصادق اهری را بهتر است ویرایشی دیگر از ترجمۀ ناصح بن ظفر بدانیم. [2]. برای تعیین اعتبار و اهمّیت دستنویسها دو سنجه پیش چشم داشتهایم: آ. اندکبودن انحراف و نادرستیهای دستنویس نسبت به ضبط اکثریت نسخهها و متن تصحیحشده. ب. شمار ضبطهای منفرد و اصیل این نسخهها که تأثیر شایانی در این پژوهش برای رسیدن به متن اصلی مترجم داشتهاند. دستنویسهایی که بهدست مصحّح نرسیدهاند از این قرارند: بنیاد خاورشناسی تاشکند (3144، 2020، 12205، 5828)؛ فرهنگستان علوم روسیه سنپترزبورگ B666/ 572bbcc))، خانقاه نعمتاللّهی تهران )521(. برپایۀ فهرست کتابخانه کاتب دستنویس 3144 بنیاد خاورشناسی تاشکند، مسعود بن محمّد بن طغرل الکاتب، در سال 698 هجری بههنگام کتابت در متن بخش دوم این دستنویس -که ترجمۀ یمینی بوده است دست برده و خود را «مرتِّب اجزا و مولِّف اوراق» نامیده است. بخش نخست این نسخه را متن عربی الیمینی تشکیل میدهد. دستنویس 5828 را نیز در روزگار معاصر، شخصی به نام ع. عادلوف از روی دستنویس 2/3144 نوشته است (ابراهیم و همکاران، ۱۹۹۹م.). دستنویس Or. 4514 موزۀ بریتانیا مجموعهای است از آثار گوناگون -ازجمله حدیقةالحقیقه و سیرالعباد الی المعاد و دیوان سنایی و نیز دیوانهای انوری و سیّدحسن غزنوی و عثمان مختاری - که بخش چهارم آن فشردهای است در سه صفحه از خاتمۀ یمینی اثر مترجم (Rieu, 1895, p. 146-147). [3]. برای نمونه های بیشتر این تلفّظ ن. ک: ترجمۀ تفسیر طبری (طبری، 1356، ج. ۵/۱۴۳۰) و گزارهای از بخشی از قرآن کریم (یاحقی، 1355، ص. 46). [4]. صورت درست متن باتوجّهبه دیگر دستنویسها و همچنین اصل الیمینی از این قرار است: خلف دیگربار از سر اضطرار روی با حضرت منصور نهاد و بدو پناهید... [5]. شمارۀ صفحات این بخش برپایۀ چاپ مصحّح پیشین، شادروان شعار است. در یادکردِ ضبطهای تصحیح پیشین، رسمالخطّ همان چاپ اعمال شده است. در این گفتار از نادرستیهای سطوح آوایی و صرفی و نحوی صرفنظر شده و تنها به یادکردِ نادرستیهای سطح واژگانی بسنده شده است. | ||
| مراجع | ||
|
ابراهیم، نعمةاللّه، منوّر، زاهداللّه، مختار، تیمور، و شاکر، رامل (۱۹۹۹م.). المعجم المفهرس للمخطوطات العربیة و الإسلامیة فی طشقند، عاصمة جمهوریة اوزبکستان (۵ ج.). شرکة المطبوعات للتوزیع و النشر.
جرفادقانی، ابوالشرف ناصح بن ظفر (1357). ترجمۀ تاریخ یمینی (جعفر شعار، مصحح). بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
جرفادقانی، ابوالشرف ناصح بن ظفر (۶۲۶ق). شرح الیمینی. در محمد بن عبدالجبار عتبی، الیمینی (ابوعبداللّه عمر بن فضلاللّه، کاتب) (ص. ۲۷۵-۲۲۷). نسخۀ خزینۀ احمدثالث. شمارۀ ۲۹۹۸.
شعار، جعفر (۱۳۵۷). مقدمۀ مصحح. در ابوالشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی، ترجمۀ تاریخ یمینی (جعفر شعار، مصحح) (ص. نه-سیوهشت). بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
صادقی، علیاشرف (1400). یک تحوّل آوایی محدود در زبان فارسی. گزارش میراث، ۶(۲-۱)، 5-7.
طبری، محمدبن جریر (1356). ترجمۀ تفسیر طبری: فراهمآمده در زمان سلطنت منصوربن نوح سامانی (حبیب یغمایی، مصحح). توس.
عتبی، محمد بن عبدالجبّار (۱۳۸۷). الیمینی فی اخبار دولة الملک یمین الدّولة ابی القاسم (یوسف الهادی، مصحّح). میراث مکتوب.
قمی، نجمالدین ابوالرّجاء (1388). ذیل نفثةالمصدور (حسین مدرّسی طباطبایی، مصحّح). کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
یاحقی، محمدجعفر (1355). گزارهای از بخشی از قرآن کریم: تفسیر شنقشی. بنیاد فرهنگ ایران.
References Ibrahim, N., Munwwar, Z., Mukhtar, T., & Shakir, R. (1999). Indexed Catalogue of Arabic and Islamic Manuscripts in Tashkent, Capital of the Republic of Uzbekistan (5 vols.). Shirkat al-Matbuʿat lil-Tawziʿ wal-Nashr. [In Arabic]. Jurfadeqani, A. (1978). Translation of Tarikh-e Yamini (J. Shoar, Ed.). Bongah Tarjomeh va Nashr-e Ketab. [In Persian]. Jurfadeqani, A. (626 AH). Commentary on Yamini. In M. Utbi, Al-Yamini (Abu Abdallah Umar ibn Fazlullah, Trans.) (pp. 227–275). Ahmed Thalith Library, No. 2998. [In Arabic]. Nallino, C. A. (1900). I Manoscritti Arabi, Persiani, Siriaci E Turchi. Libraio della R. Accademia Delle Scienze Di Torino. Qumi, N. (2009). Continuation of Nafthat al-Masdur (H. M. Tabatabai, Ed.). National Library, Museum and Document Center of the Islamic Consultative Assembly. [In Persian]. Rieu, Ch. (1883). Catalogue of The Persian Manuscripts in the British Museum. Trustees. Rieu, Ch. (1895). Supplement to The Catalogue of The Persian Manuscripts in the British Museum. Trustees. Sadeghi, A-A. (2021). A Limited Phonological Change in Persian. Gozaresh-e Miras, 6(1-2), 5-7. https://mirasmaktoob.com/26678-2 [In Persian]. Shoar, J. (1978). Editor’s Introduction. In A. Jurfadeqani, Translation of Tarikh-e Yamini (J. Shoar, Ed.) (pp. IX–XXXVIII). Bongah Tarjomeh va Nashr-e Ketab. [In Persian]. Tabari, M. (1977). Persian Translation of Tafsir al-Tabari (H. Yaghma’i, Ed.). Toos. [In Persian]. Utbi, M. (2008). Al-Yamini on the History of the Reign of the King Yamin al-Dawla Abu al-Qasim (Y. al-Hadi, Ed.). Miras-e Maktub. [In Persian]. Yahaghghi, M. J. (1976). Excerpt from The Holy Qur’an: Shunqushi Commentary. Iran Cultural Foundation. [In Persian]. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 607 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 173 |
||