تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,791 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,390,485 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,793,398 |
بررسی رابطۀ انواع محرومیت با مدارای اجتماعی در میان شهروندان تهرانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 13، شماره 4 - شماره پیاپی 47، دی 1403، صفحه 35-66 اصل مقاله (2.46 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2024.142700.2032 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نگار فیروزه1؛ خدیجه سفیری* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم اجتماعی- اقتصادی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم اجتماعی- اقتصادی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جوامع ملوّن، متکثّر و ناهمگون امروزی برای بنیاننهادن فرهنگ دموکراتیک و توسعۀ پایدار نیازمند حاکمیت اصل مدارای اجتماعی بهمثابۀ پذیرش تفاوتها، درک حقوق دیگرانِ نامتشابه و همزیستی مسالمتآمیز هستند؛ بنابراین، با عنایت به اهمیت موضوع، بررسی این مسئله که محرومیت از امکانات، منابع دردسترس و فرصتها در حوزههای چندگانه چه تأثیری بر میزان تمایلات و کردارهای مداراجویانه افراد میگذارد، هدف اصلی از انجام پژوهش جاری را شکل میبخشد. بدین منظور پس از واکاوی و تلفیق تئوریها در باب محرومیت و مدارا بهویژه بازشناسی نظریات جامع و چندبعدی همچون پارسونز، بوردیو، مزلو، اینگلهارت و چلبی با تکنیک پیمایش، دادهها در میان 400 نفر از شهروندان تهرانی 18 تا 64 سال از طریق نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و در مناطق انتخابی پنجگانه جمعآوری شد (بازۀ زمانی پژوهش 1402 الی 1403). یافتههای پژوهش نشان داد که میزان مدارای اجتماعی در میان شهروندان تهرانی از حد متوسط کمتر است و میان متغیرهای محرومیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و احساس محرومیت نسبی (در مقایسه با دیگران) با مدارای اجتماعی، همبستگی و همتغییری معنیدار وجود دارد. افزون بر آن قویترین متغیرهای مستقل واردشده به معادلۀ رگرسیون مدارای اجتماعی، مشتمل بر متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. مقدار ضریب تعیین تعدیلشده نیز حاکی از آن است که 2/28درصد از واریانس متغیر مدارای اجتماعی توسط متغیرهای مستقل تبیین میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدارای اجتماعی؛ محرومیت؛ پیمایش؛ شهروندان تهرانی؛ مدلسازی معادلات ساختاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسأله جوامع ملوّن، متکثّر و ناهمگون امروزی برای بنیاننهادن فرهنگ دموکراتیک و توسعۀ پایدار[1] نیازمند اصل مدارای اجتماعی[2] بهمثابۀ پذیرش تفاوتها، درک حقوق دیگرانِ نامتشابه و همزیستی مسالمتآمیز [3]هستند. ناسازگاری سیاسی داخلی و تحولات اجتماعی در بسیاری از کشورها با نژادپرستی[4]، نسلکُشی[5] و جنگ نشان میدهد که گسترش ایدههای صلح و بردباری و شکلگیری چنین فرهنگی اهمیت حیاتی برای زندگی هر انسان، خانواده، سازمان، دولت و جامعه دارد. رستگاری بشر در ایجاد یک فرهنگ صلح و بردباری است و فرهنگ جنگ و نابردباری، انسانیت را به نابودی میکشاند (Agius & Ambrosewicz, 2003: 4 & 5). از سوی دیگر ظهور مدرنیته[6]، ارتباطات گستردة بینالمللی، گسترش شهرنشینی[7] و بهتبع آن افزایش مهاجرت و گوناگونی قومی و فرهنگی، مسبب رویارویی افراد متفاوت و متعارض با یکدیگر شده است که درصورتیکه افراد این تفاوتها را برنتابند و به دنبال ایجاد یکسانی و همگونی در جامعه متکثّر باشند، درگیری و خشونت[8] افزایش مییابد (نیکخواه و همکاران، 1399: 147). به طور خاص، تهران به دلیل حجم جمعیت درخور توجه که بهویژه مهاجرتهای اخیر به آن دامن زده است، آیینۀ تمامنمای تعدد ملل، اقوام، مذاهب، سُنن، سبکهای زندگی، زبان و هویتهای گوناگون است و چنانچه مناسبات اجتماعی در این بافت متکثّر در جهت همزیستی مسالمتآمیز کانالیزه نشود، از آسیبهای فوق مصون نخواهد ماند. در واپسین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبان ماه 1395، جمعیت مهاجران واردشده به تهران در طی 5 سال گذشته، 409750 نفر گزارش شده است. از میان مهاجران خارجی واردشده به تهران، بیشترین سهم به ترتیب به کشورهای افغانستان (154831 نفر)، عراق (4273 نفر)، پاکستان (830 نفر) و ترکیه (115 نفر) تعلق دارد (بهویژه بحث مهاجران افغانی و مسائل مرتبط با آنان درخور توجه است). همچنین برحسب آمارهای ارائهشده مرکز آمار ایران، جوامع مذهبی مسیحی اعم از ارمنی، آشوری و کلدانی با 43209 نفر، جامعۀ زرتشتی با 8509 نفر و جامعۀ مذهبی کلیمیان با 5061 نفر در صدر جمعیتهای غیرمسلمان ساکن در تهران قرار گرفتهاند (مرکز آمار ایران، 1397) که تمامی این آمار و ارقام مهر تأییدی است بر لزوم سنجش میزان مدارا در کلانشهری با گروههای متضاد فرهنگی. از سوی دیگر هرچند که آمارهای رسمی در زمینۀ میزان مدارای اجتماعی در سطح تهران از ضعف فراوانی برخوردار است، برخی پژوهشها و آمارهای رسمی بر وضعیت ناهنجارانه و آسیبزای مدارا در تهران صحّه میگذارند. خانعلیزاده و تاجالدین (1396) میزان متوسط مدارا و کمتر از متوسط مدارای عمومی را در شهر تهران و زمانی و همکاران (1399الف) نابردباری اجتماعی در مناطق پنجگانۀ تهران را به میزان 7/42درصد زیاد و خیلی زیاد، 7/35درصد، متوسط و 5/21درصد، کم و خیلی کم گزارش کردهاند؛ افزون بر آن در طول سال۱۴۰۰ استانهای تهران با ۹۶ هزار و ۴۹۶، خراسان رضوی با ۵۱ هزار و ۶۳۰ و اصفهان با ۴۱ هزار و ۶۴ نفر بیشترین آمار ارجاعات نزاع را داشتهاند. در سال 1401 مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران اشاره میکند که در سهماه نخست سالجاری، ۲۶هزار و ۱۲۵ نفر به دلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کردهاند که این تعداد در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، ۷درصد افزایش یافته است. همچنین در پنجماهۀ نخست 1402 نیز استان تهران با تعداد 46 هزارو 728 درگیری در صدر منازعات کشور قرار داشته است (سازمان پزشکی قانونی کشور به نقل از اکوایران، 1402)؛ بنابراین، علاوهبر موارد مذکور بهویژه تضعیف رفتارهای مداراجویانه و افزایش خشونت بهمثابۀ تبعات فقدان مدارا در میان شهروندان تهرانی و لزوم بررسی روند و علل آن، خلأ پژوهش و آمارهای مرتبط با موضوع جاری و سببشناسی آن در پایتخت، تشدید بحرانهای اقتصادی-اجتماعی و به دنبال آن برگزاری تجمعات اعتراضی و اعتصابات توسط اقشار و اصناف متعدد بهواسطۀ محرومیتهای چندگانه، تهران را به مورد درخور ملاحظهای برای پژوهش بدل میکند که نهایتاً دستاوردهای آن میتواند برنامهریزان و نهادهای متولّی کنترل و کاهش آسیبها و مسائل اجتماعی را در جهت چگونگی نهادینهکردن فرهنگ مدارا رهنمون کند. در سطح کلان نیز وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی براساس آمار بینالمللی ارائهشده در مؤسسۀ پیشرفت اجتماعی[9]، عملکرد ایران را در مؤلفههای تحمل و مدارا[10] (مدارا با همجنسگرایان[11]، تبعیض و خشونت علیه اقلیتها، برابری قدرت سیاسی براساس جنسیت، برابری قدرت سیاسی با موقعیت اجتماعی- اقتصادی و برابری قدرت سیاسی توسط گروههای اجتماعی)، حقوق فردی، دسترسی به آموزش پیشرفته، پایداری محیطزیست و امنیت فردی در سال 2019 ضعیف ارزیابی کرده است (وقفی، 1399: 141). زاناکیس و همکاران[12] (2016) با تکیه بر دادههای پیمایش ارزش جهانی در میان 56 کشور بنابر ابعاد گوناگون مدارا مشتمل بر جنسیت، مذهب، اقلیتها و مهاجر رتبۀ میانۀ شاخص جهانی مدارای اجتماعی[13] ایران را 49 اظهار کردهاند (Zanakis et al., 2016: 486 & 490). مؤسسۀ پژوهشی لگاتوم مدارای اجتماعی را بهعنوان یکی از ابعاد آزادی فردی در کنار ابعادی مانند آزادی تجمع و تشکل، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات، وجودنداشتن تبعیض قانونی و غیره قرار میدهد. ایران در میان 167 کشور بررسیشده در شاخص آزادی فردی، جایگاه 165 (با رنگ قرمز به معنای جایگاه نامناسب) و در بُعد مدارای اجتماعی جایگاه 149 را دارا است که لزوم بررسی علل و پیامدهای این مسئله را در سطوح خرد و کلان در کشور میطلبد (Legatum Institute, 2021). افزون بر آن، بررسی شواهد نظری و تجربی و شاخصهای آماری حاکیاز وضعیت نامساعد رفاه اجتماعی و در پی آن بروز انواع محرومیتها[14] برای اقشار گوناگون جامعه در کشور است که خود میتواند در بروز اعمال و کردار غیرمداراجویانه یا سایر آسیبهای اجتماعی تأثیرگذار باشد. شاخص رفاه لگاتوم که از سه حوزۀ اقتصاد آزاد[15] (مشتمل بر کیفیت اقتصادی، زیرساخت و دسترسی به بازار، شرایط بنگاه اقتصادی[16] و محیط سرمایهگذاری)، جوامع فراگیر[17] (مشتمل بر سرمایۀ اجتماعی[18]، حاکمیت، آزادی فردی و ایمنی و امنیت) و مردم قدرتمند (محیط طبیعی و محیطزیست، آموزش، سلامت و بهداشت و شرایط زندگی) تشکیل شده است، جایگاه ایران را در میان 167 کشور جهان 123 ارزیابی کرده است (Legatum Institute, 2021). ابعاد سهگانۀ اصلی شاخص پیشرفت اجتماعی در سال 2022 به ترتیب شامل نیازهای اساسی انسانی (تغذیه و مراقبتهای اولیۀ پزشکی، دسترسی به آب و سیستم فاضلاب، پناهگاه و امنیت فردی)، زیرساختهای رفاه (دسترسی به دانش پایه، دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، سلامت و تندرستی و کیفیت محیطزیست) و فرصت (حقوق فردی، آزادی فردی و حق انتخاب، فراگیری[19] و دسترسی به آموزش پیشرفته) است. بنابر گزارش منتشرشده، ایران با نمرۀ 72/63 در میان 169 کشور جایگاه 102 را به خود اختصاص داده و در مقایسه با برخی از کشورهای همسایه ازجمله ارمنستان (48)، کویت (55)، امارات متحدۀ عربی (68)، عمان (80)، ترکیه (88)، قطر (90) و عربستان سعودی (101) در موقعیت نازلتری است. بنابر نمودار شمارۀ 1 عملکرد نامطلوب کشور ایران در مقایسه با میانگین جهانی، در تمامی زیربخشهای بُعد فرصت شامل حقوق فردی، آزادی فردی و حق انتخاب، فراگیری (فراگیربودن)[20] و دسترسی به آموزش پیشرفته، زیربخش امنیت فردی از بُعد نیازهای اساسی انسانی و زیربخش دسترسی به اطلاعات و ارتباطات از بُعد زیرساختهای رفاه نمایان است. شکل 1- قویترین و ضعیفترین کشورها در شاخص آزادی فردی (شامل مؤلفۀ مدارای اجتماعی) و جایگاه ایران در ردۀ165 (منبع: The 2021 Legatum Prosperity Index: www.prosperity.com) Fig 1- The strongest and weakest countries in the Personal Freedom Index (including the social tolerance component) and Iran's position at 165th place (Source: The 2021 Legatum Prosperity Index: www.prosperity.com) نمودار 1- مقایسۀ وضعیت 12 مؤلفۀ شاخص پیشرفت اجتماعی ایران با میانگین جهانی در سال 2022 (مبتنی بر آمار ارائهشده در مؤسسۀ شاخص پیشرفت اجتماعی) Chart 1- Comparison of the status of the 12 components of Iran's Social Progress Index with the global average in 2022 (based on statistics provided by the Social Progress Index Institute) بنابراین، همانطور که ملاحظه میشود، بهطورکلی ایران در شاخصهای رفاهی نیز همچون مدارای اجتماعی در مقایسه با سایر کشورها چندان عملکرد مطلوبی از خود به نمایش نگذاشته است؛ درنهایت در تفسیر ژرف چگونگی پیوند دو متغیر محرومیت و مدارای اجتماعی بهعنوان یکی از هنجارهای اجتماعی و اخلاقی در جامعه میتوان به تئوری چلبی ارجاع داد. به گفتۀ چلبی پیامد هر نوع انحصار ناشی از تشدید نابرابریها سبب طرد و محرومیت میشود و با افزایش محرومیت در جامعه تضاد اجتماعی، عناد، غضب اخلاقی، عدم همکاری، انواع جرائم مهم، انزوای اجتماعی[21]، شورش[22] و خروج نیز افزایش مییابد و همزمان نظم اجتماعی به سمت زور و تزویر بیشتر سوق مییابد؛ به طوری که در آن هنجارهای اخلاقی و عقلانی رنگ میبازند (چلبی، 1395: 83 و 90)؛ درنتیجه باتوجهبه ذکر تمامی شواهد نظری و تجربی، بررسی این مسئله که محرومیت از امکانات، منابع دردسترس و فرصتها در حوزههای گوناگون بهعنوان یکی از عوامل حیاتی چه تأثیری بر میزان تمایلات و کردارهای مداراجویانه افراد میگذارد، هدف اصلی از انجام پژوهش جاری را شکل میبخشد. مروری بر ادبیات تجربی پژوهش و جایگاه پژوهش جاری در مقایسه با آن بیشتر تحقیقات داخلی به روش کمّی و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. همچنین بیشتر آنها با شیوۀ نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، حجم نمونۀ خود را تکمیل کردهاند. تعداد پژوهشهای کیفی در این حوزه بهندرت است (طالبی و عرب، 1394؛ اکبری و همکاران، 1397؛ زمانی و همکاران، 1399ب؛ لرستانی و همکاران، 1400 و ذکایی و امیریمقدم، 1400) و بنیاسدی و همکاران (1400ب) و پیری (1400) تنها پژوهشهایی هستند که با روش آمیخته (کمّی- کیفی) انجام شدهاند. رویکرد استفادهشده در تحقیقات کیفی مبتنی بر گرندد تئوری یا نظریۀ دادهبنیاد بوده است. به غیر از پژوهشهای جهانگیری و افراسیابی (1390)؛ خانعلیزادهبناء و تاجالدین (1397) و ایمان و همکاران (1398) که به پیامدهای مدارا نیز توجه کرده یا نقش واسط برای مدارای اجتماعی قائل شدهاند، مابقی تحقیقات بر عوامل مؤثر بر مدارای اجتماعی تأکید کردهاند. با نگاهی موشکافانه درمییابیم که تنها سه پژوهش (خانعلیزادهبناء و تاجالدین، 1397؛ ایمان و همکاران، 1398؛ زمانی و همکاران، 1399الف) محرومیت اجتماعی و احساس محرومیت نسبی را که بهویژه از بُعد واژگانی و مفهومی، ارتباط وثیقی با متغیر مستقل پژوهش حاضر نیز دارند، در میان متغیرهای عمدۀ کار خویش گنجاندهاند و تعداد فراوانی از تحقیقات به سرمایۀ اجتماعی یا برخی از مؤلفههای آن بهویژه (اعتماد اجتماعی، مشارکت و شبکۀ روابط) در سببشناسی مدارای اجتماعی پرداختهاند (جهانگیری و افراسیابی، 1390؛ آقابخشی و همکاران، 1390؛ جهانگیری و همکاران، 1395؛ افشانی و رام، 1396؛ خانعلیزادهبناء و تاجالدین، 1397؛ جلائیانبخشنده و همکاران، 1397الف؛ گلابی و همکاران، 1398؛ بیاتی و همکاران، 1398؛ دومهری و همکاران، 1398؛ ایمان و همکاران، 1398؛ قادرزاده و نصراللهی، 1398؛ فرهمند و درخشانی، 1399؛ امامیزواره و حاجییوسفی، 1399؛ فیروزجائیان و فرزام، 1399؛ زمانی و همکاران، 1399ب؛ بنیاسدی و همکاران، 1400الف؛ پیری، 1400؛ امیری و همکاران، 1400؛ مهدیزاده و عابدی، 1400؛ احمدی و همکاران، 1400؛ عربی و دالوند، 1400). همچنین پژوهشهایی نظیر گلابی و همکاران (1398)، قادرزاده و نصراللهی (1398) و احمدی و همکاران (1400) تنها پژوهشهایی هستند که به ابعاد سهگانۀ سرمایه (اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) توجه کردهاند و البته در شهرهایی غیر از تهران (به ترتیب در مشهد، میاندوآب و کرمانشاه) صورت گرفتهاند. از سوی دیگر بررسی پژوهشهای خارجی ذکرشده که بهویژه تأکید آن بر پژوهشهای بازۀ زمانی 2020 تا 2022 است، نشاندهندۀ آن است که بیشتر آنها با روشهای کمّی و ابزار پرسشنامه به انجام رسیدهاند. تعداد پژوهشهای کیفی نیز همچون تحقیقات داخلی بهندرت است (Hussain & Akram, 2020; Susanto et al., 2022). جوامع آماری پژوهشهای ذکرشده، کشورهایی همچون پاکستان، اندونزی، مالزی، ژاپن، هنگکنگ، روسیه، رومانی، هلند، پرو، کشورهای اروپایی، غیرانگلیسیزبان، ایالات متحدۀ آمریکا و غیره هستند. یکی از وجوه ممیّزۀ پژوهشهای خارجی در باب مدارا استفاده از دادههای ملی و فراملی و تأکید بر تجزیهوتحلیل چندسطحی یا واحد تحلیل کلان است؛ برای مثال پژوهشهایی همچون (Dima & Dima, 2016; Audretsch et al., 2018; Myck et al., 2020; Yigit, 2020; Hjerm et al., 2020; Lee, 2021; Crowley & Walsh, 2021; Terraneo, 2021; Alhendi et al., 2021; Morgan & Kelly, 2021) از دادههای فراملی بهره گرفته یا تحلیلهای چندسطحی (در سطوح ملی و فراملی) انجام دادهاند (Yigit, 2020; Crowley & Walsh, 2021). برخلاف پژوهشهای داخلی، استفاده از طرحهای پژوهشی گوناگون همچون طرحهای نیمهآزمایشی (Tanyel & Kiralp, 2021) و پانل (Yusuf et al., 2019; Myck et al., 2020; Lee, 2021; Alhendi et al., 2021) در تحقیقات خارجی بسیار رایج و بهرهگیری از دادههای پیمایش ارزشهای جهانی نیز متداول است که بهنوبۀ خود در غنیکردن دادهها و نتایج، تقویت بُعد خلاقانۀ پژوهش و همچنین تعمیمپذیری یافتهها مؤثر خواهد بود (Dunn et al., 2009; Dima & Dima, 2016; Muraru, 2021). بازشناسی ابعاد مدارا (Velthuis et al., 2021) و تمییز آن از مفاهیمی چون تعصب (Hjerm et al., 2020)یا ادغام آن در مفهوم سرمایۀ اجتماعی (Crowley & Walsh, 2021) از تلاشهای محققان خارجی در تدقیق مفهوم مدارا است. از سوی دیگر برخلاف پژوهشهای داخلی که بر دامنه و گسترۀ پژوهش تأکید میکنند (ارزیابی انواع مدارای اجتماعی)، تحقیقات خارجی با دیدگاهی ژرفبینانه بر یک نوع از انواع مدارا اِبرام میورزند که بهیقین در تعمیق پژوهش نقش پررنگی ایفا خواهد کرد. همچنین بررسی مدارای هویتی (قومی، نژادی یا مذهبی)، مدارای سیاسی، مدارا با دگرباشان جنسی (Badgett et al., 2017; Yigit, 2020; Lee, 2021) و بازشناسی گونههای جدیدی از مدارا همچون مدارای انسان با حیاتوحش (Brenner & Metcalf, 2020) بسیار درخور توجه است. عوامل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی علاوهبر متغیرهای جمعیتشناختی برخی از علل مؤثر بر مدارای اجتماعی هستند که به طور تئوریک یا تجربی در این پژوهشها بررسی شدهاند. بررسی تأثیرات متقابل یا یکجانبه توسعۀ اقتصادی و مدارا در تحقیقات سالهای اخیر درخور نگرش است (Badgett et al., 2017; Audretsch et al., 2018; Yigit, 2020; Lee, 2021; Alhendi et al., 2021; Morgan & Kelly, 2021). برخی از محققان (Myck et al., 2020; Orben et al., 2020; Terraneo, 2021) به مطالعۀ تئوریک یا تجربی تأثیر محرومیتهای مادی و اجتماعی بر اختلالات جسمی و روانی، رضایت از زندگی یا کیفیت زندگی پرداختهاند و پژوهش اِل اِف لی (Lee, 2014) نیز تنها پژوهشی است که احساس محرومیت نسبی را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر مدارا ارزیابی کرده است. رضایت از زندگی، رشد و بهرهوری اقتصادی، نوآوری، تعصب، تسهیل ارتباط میان فرهنگی، سلامت و بهزیستی ذهنی نیز برخی از پیامدهای ذکرشده در پژوهشها هستند که بهصورت نظری یا تجربی دربارۀ آنها بحث شده است. بنابراین، بررسی مطالعات انجامگرفته در حوزۀ مدارای اجتماعی، نشان می دهد که اصولاً به طور مستقیم به بحث تأثیر محرومیت و انواع آن بر مدارای اجتماعی توجه نشده است. همچنین بیشتر تحقیقات بهعملآمده بررسی جامعی از عوامل مؤثر بر مدارای اجتماعی نداشته و تنها به برخی از علل اشاره کردهاند. هرچند تأکید بر مفهوم سرمایهها در مطالعات درخور توجه است، کاستیها و خلأهایی مشاهده میشود. در بیشتر پژوهشها تنها به برخی از انواع سرمایهها توجه شده و همچنین در بحث روششناختی، پارهای از مؤلفهها و ابعاد این نوع سرمایهها مغفول مانده است؛ برای مثال نادیدهانگاشتن یا کمتوجهی به سرمایۀ سیاسی در این مطالعات یا تأکید منحصر بر برخی از مؤلفههای سرمایۀ اجتماعی درخور ملاحظه است؛ افزون بر آن، بیشتر تحقیقاتی که عوامل بیشتری را آن هم در قالب انواع سرمایهها بررسی کردهاند، در کلانشهرها یا شهرستانهای دیگر غیر از تهران انجام شدهاند. مروری بر چارچوب مفهومی و نظری پژوهش مفهوم مدارای اجتماعی: باتوجهبه مباحث مطروحشده در حوزۀ شفافسازی فضای مفهومی مدارا که به تفصیل در رسالۀ محقق بدان پرداخته شده است[23]، ویژگیهای شاخص و مرکزی مدارا که در شناساندن تعریفی جامع از آن یاریرسان باشد، مشتمل بر این موارد است: مدارا دربرگیرندۀ نوعی تناقض است؛ زیرا همزمان با داشتن نگرش منفی، مخالفت یا تأییدنکردن و با وجود قدرت و توانایی مداخله و سرکوبِ دیگرانی با هویت، عقاید، حقوق، ارزشها و سبکهای زندگی متمایز و حتی مخالف با خود، طیفی از کنشهای ایجابی ارادی با درجات گوناگون را (از صبر پیشهکردن، کنارآمدن، احترامگذاردن، درککردن تا به رسمیت شناختن، پذیرش، حمایت و قدردانی) در واکنش به آنان انجام خواهیم داد. همچنین انواع مدارای اجتماعی با تأکید بر تلفیق نظریات پل وگت[24]و پرستون کینگ[25] بهعنوان مرسومترین و جامعترین تئوریها در حوزۀ مذکور، واکاوی ابعاد نوینی از مدارا در پژوهشها (Brenner & Metcalf, 2020) و مصاحبههای اکتشافی با شهروندان در قالب چهار گونۀ کلی مدارای هویتی "مدارا با ویژگیهایی که اختیاری نیستند و همچنین با دارندگان آن ویژگیها و هویتها مانند پیروان ادیان گوناگون، ملیتها، قومیتها، جنسیتها، طبقات و نژادها و زبانهای متمایز (King, 2012: 63-65؛ بشیریه، 1370)"، مدارای اخلاقی[26]و رفتاری "سختگیرینکردن به برخی الگوهای رفتاری که ازنظر فرد نادرست هستند؛ مانند الگوهای روابط جنسی، سقط جنین، الگوی پوشش و مدارا در برابر جرم و مجرمان (King, 2012: 63-65؛ بشیریه، 1370)"، مدارای سیاسی[27] "مشتمل بر آزادیهای مدنی (Vogt, 1997: 17)" و مدارای زیستمحیطی (مشتمل بر به رسمیت شناختن و احترام به فعالین و دوستداران محیطزیست، حقوق محیطزیست و حیوانات) ارزیابی شدهاند. مفهوم محرومیت: تعاریف و نظریات بر نسبیبودن، چندبعدیبودن، دامنۀ زمانی (کوتاهمدت/ طولانیمدت) و شدت (خفیف/ شدید، از به حاشیه راندهشدن تا حذف و طرد کامل از جامعه) محرومیت تأکید دارند و علل آن را ناشی از تحمیل ساختار و کنش داوطلبانۀ فرد میدانند؛ درنهایت، میتوان پس از تلفیق نظریات، محرومیت را فقدان، کمبود و دسترسینداشتن به فرصتها، منابع، امکانات و امتیازات چندگانه (فراتر از ابعاد مادی) برای برآوردن و رفع حوائج و نیازهای ضروری (اعم از مادی و معنوی و کاذب و واقعی) دانست که به دلیل ناتوانی در بهرهمندی از تجارب گوناگون، حقوق و استانداردهای مطلوب جامعه، آسیبهای گستردهای بر پیکرۀ اجتماع وارد می سازد. در بخش شناسایی انواع محرومیت نیز، برخی از رویکردها بر ابعاد توزیعی، برخی بر ابعاد ارتباطی و مشارکتی و برخی نظریهپردازان توأمان بر چندین بُعد (توزیعی و نیز ارتباطی) تأکید کردهاند. نظریات افرادی همچون وُلف[28]، گرِیس- ادوارد گالابوزی[29]، جوئل و جِی، کوک ورومن[30]، پرسی اسمیت[31]، روت لویتاس[32]، وانگ[33]، آرتورسون[34]، چارلز گلاک[35]، آیریس یانگ[36]، کارل تامپسون[37]، مِیت توث و همکاران[38]، غفاری و تاجالدین، چلبی و غیره هدایتگر بوده و بهطورکلی، مبتنی بر رویکرد کثرتگرای محقق گونههای عمدهای از مباحث نظری و مصاحبههای اکتشافی بازشناسی شدهاند. ازجمله گونههای اقتصادی[39](همچون ضعف مالی، دسترسینداشتن به بازار کار و کالاها و خدمات اساسی)، اجتماعی[40](انسجام و همبستگی نداشتن فرد با جامعه، احساس تعلق نداشتن، انزوا، ضعف اعتماد و مشارکت اجتماعی و فقدان یا ضعف شبکههای حمایتی و ارتباطی)، سیاسی[41](فقدان حقوق سیاسی، بیقدرتی، مشارکتنداشتن در فرایند تصمیمگیری، ناامنی، نبود کنترل و نظارت بیرونی، بیعدالتی، بیکفایتی و ناتوانی دولت در حل مسائل)، فرهنگی[42]( دسترسی مطلوب نداشتن به آموزش، اطلاعات، فنون و مهارتها، نبود فعالیتهای فرهنگی و برخورداری از اوقات فراغت)، اخلاقی[43](ضعف ارزشهای اخلاقی و ظهور بیاخلاقی اجتماعی)، محیطی و کالبدی[44] (امکانات و خدمات زیربنایی، کیفیت مسکن و محیطزیست)، جسمانی (ناتوانیها و بیماریهای جسمانی)، عاطفی- روانی (تجربۀ عواطف و احساسات منفی) و احساس محرومیت نسبی[45]( ادراک کنشگران از وجود شکاف میان انتظارات و قابلیتهای ارزشی در فرایند مقایسۀ خود با افراد و گروههای مرجع[46]که الگوی معرفتی آن بهویژه در نظریات ساموئل استوفر[47]، مرتن[48]، اِدوین پل هلندر[49]، رانسیمن[50]، کراسبی[51]، تد رابرت گر[52] و جیمز دیویس[53] یافت میشود). درنهایت، چارچوب نظری پژوهش حاضر را تئوریهایی صورتبندی کردهاند که توأمان ابعاد، سطوح یا عوامل متعددی را در بازشناسی مفاهیم و همچنین ایجاد مسائل اجتماعی و نوسانات آن لحاظ میکنند که در ادامه شرح داده خواهد شد. تالکوت پارسونز[54] یکی از نخستین نظریهپردازانی است که با اتکا بر اصول کارکردگرایی ساختاری خویش یکی از جامعترین نظریات را برای تبیین پدیدهها و مسائل اجتماعی ابداع کرده است. وی نظام اجتماعی را متشکل از خردهنظامهای چهارگانه (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) میداند که به کار تحقق پیششرطهای کارکردی[55] میآیند. بهزعم وی برای حفظ نظم و همبستگی اجتماعی حاکم بر جامعه هریک از خردهنظامهای چهارگانه از کار ویژۀ خاصی به منظور برآوردن نیازها برخوردار است و وجود نقص یا هرگونه اختلالی در هریک از آنان میتواند به خردهنظامهای دیگر منتقل و درنهایت، انسجام اجزا، بقا و تعادل نظام اجتماعی را آشفته و نابسامان سازد (کرایب، 1389: 60 و 61؛ ریتزر، 1394: 147 و 148). در پژوهش حاضر نیز میتوان با اتکا به بروز یا دفع اختلالها در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و غیره (بهطور خاص با تأکید بر انواع محرومیت در این حوزهها) تکثیر یا تضعیف مداراجویی را در میان کنشگران اجتماعی تبیین کرد. پیر بوردیو[56] معتقد است جایگاه متفاوت در میدان[57] و فضای اجتماعی، به شکلگیری نگرشهای متمایزی در باب تجارب و شیوههای زندگی میانجامد. نگرشها و شیوههایی که میتوانند به سمت اقتدارگرایی یا دموکراسی متمایل شوند (پناهی و شالچی، 1394: 100). مداراجویی طبق تئوری جامع سرمایۀ چندگانۀ بوردیو بهمثابۀ بخشی از عادتواره[58] یا منش افراد و متأثر از موقعیت آنان در فضای اجتماعی چندبعدی و به عبارتی طبقۀ اجتماعیشان تبیین میشود. طبقۀ اجتماعی که بوردیو دربارۀ آن بحث کرده است، با دسترسی افراد به منابع گوناگون نظیر جنسیت، شغل، سن، آگاهی از امور فرهنگی و تحصیلات تصریح شده است و صرفاً مبنای مارکسیستی ندارد (سیدمن، 1392: 197). در اینجا طبقۀ اجتماعی با ساختار روابط میان تمامی ویژگیهای فوق تعریف میشود، نه با تأکید صرف بر یکی از آن ابعاد (به نقل از پناهی و شالچی، 1394: 99)؛ بهعبارتدیگر مدارا بهمثابه کنش، نوعی جهتگیری ذهنی و کرداری و متأثر از عوامل سطح کلان و خرد است. ساختارها یا حوزههای تعاملاتی، مرتبط با سطح کلان هستند، بهطوریکه هر فردی باتوجهبه ترکیبی از میزان و وزن نسبی سرمایههای خویش در میدان و فضای اجتماعی چندبعدی، موقعیت و طبقۀ اجتماعی خود را مییابد و از سوی دیگر با افرادی که دارای پایگاه اجتماعی مشابه هستند، از الگوی کنشی و منش یا عادتوارۀ خاص و هماهنگ خود بهرهمند میشود. عادتواره به معنای رفتار، خصلت و ماتریس ادراکها و ارزیابیهاست و درنتیجه جهانبینی و نحوۀ عملکرد اشخاص حاضر در جهان اجتماعی را سازمان میدهد (Bourdieu, 1984؛ آقایاری هیر و همکاران، 1398)؛ بنابراین، بخش مهمی از واکنشهای افراد در موقعیتهای گوناگون، متأثر از جایگاه اجتماعی و پیرو آن، میزان دسترسی به فرصتهای فرهنگی و اقتصادی است (فیروزجائیان و همکاران، 1395ب: 47). بر پایۀ تئوری آبراهام هارولد مزلو[59]، انسانها دارای پنج دسته نیازهای فطری هستند؛ نیازهای جسمی مشتمل بر غذا، مسکن و روابط جنسی، نیاز به ایمنی شامل اطمینان از تداوم ارضای نیازها، محفوظماندن، دوری از خطر و داشتن حامی، نیاز به روابط اجتماعی و محبت، نیاز به تأیید، حفظ آبرو، قدرشناسی، عزت نفس، منزلت و احترام و نیاز به خویشتنیابی یا شکوفاشدن آنچه که بهطور بالقوه در فرد وجود دارد. در اینجا تأکید میشود که تأثیر نیاز به احترام و عزت نفس بسیار قویتر از نیازهای جسمی است. همچنین مَزلو معتقد است که این نیازها دارای یک سلسلهمراتب هستند؛ نیازهای پست یا دون و نیازهای عالی. یعنی برای انسانها ابتدا ارضای نیازهای جسمی (نیازهای پستتر) دارای اهمیت هستند، سپس به ترتیب نیاز به ایمنی، روابط و احترام برای انسان مطرح میشود، تا بالأخره در انسانهایی که همۀ نیازهایشان برطرف شده است، نیاز متعالی به تفکر دربارۀ معنی و محتوا (به خود رسیدن) مطرح میشود (Maslow, 1977: 85؛ رفیعپور، 1385: 41 و 42)؛ بنابراین، ارضانشدن نیازها در قلمروهای متعدد میتواند مسبب رفتارهای نامداراجویانه در سطوح خرد و کلان شود. به گفتۀ رونالد اینگلهارت[60] ارزشهای پسامادهگرایانه را باید با تصویر هرم نیازهای مَزلو فهمید؛ بر همین اساس جوامع غربی وقتی از مرحلۀ صنعتی (تأمین نیازهای مادی) موفق بیرون آمدند، در مرحلۀ پساصنعتی نیازهای روحی و روانی و نیاز به معنایابی را در خود حس کردند؛ بر همین اساس در جوامع مذکور، دیگر کار و فعالیتهای اجتماعی برای امرار معاش و رفع نیازهای سطح اول نیست، بلکه برای کسب آرامش، آزادی و معنایابی است. ارزشهای جامعه پساصنعتی عملاً ارزشهای کودکانی است که در رفاه جوامع صنعتی به دنیا آمده و رشد کردهاند و برخلاف پدرانشان دیگر نیازهای مربوط به بقا مسئلۀ زندگی آنها نیست (Chandler, 2011؛ به نقل از شاکرنژاد، 1397: 272 و 273)؛ بنابراین، انتظار میرود در جوامع پساصنعتی که فرصتهای اقتصادی به میزان وافی و بهصورت عادلانه در اختیار افراد قرار گرفته است و درنتیجه مشکل تأمین نیازهای اولیه یا بقا در آنها وجود ندارد، ارزشمندشمردن هنجارهای مداراجویانه و دموکراتیک از رواج فزونتری برخوردار باشد. یکی دیگر از نظریات جامع و چندبعدی که قابلیت کاربست در تبیین بسیاری از کنشها و رفتارهای انسانی ازجمله مداراگری را دارد، تئوری مسعود چلبی است. وی بهواسطۀ بحث در باب شخصیت پیشرفته و اخلاق مسئولیت، مرور انواع اختلالات اجتماعی و واکاوی مفهوم حائز اهمیت فرصتها در نظریۀ ابَرتابع رفتار به نقش آنها (موانع و فرصتهای اجتماعی) در تکوین شخصیت پیشرفته و تربیت اخلاقی افراد جامعه توجه میکند. ازآنجاییکه میتوان برای جامعه و انسان چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی/ شناختی متصوّر شد، میتوان برای فرصتها نیز چهار بُعد قائل شد: فرصتهای مادی (فرصتهای فراهمشده توسط محیط درونی "عوامل زیستی، روانی و عصبی" و محیط بیرونی "شغل و ابزار معیشتی و مادی زندگی همچون غذا، مسکن، پوشاک، بهداشت، آموزش و سایر نیازهای حیاتی")، رابطهای (تعامل یا رابطه با دیگران)، سیاسی (مشتمل بر امنیت، آزادی مثبت و نظارت بیرونی) و فرهنگی (تفکر، تجربهکردن، یادگرفتن و یاددادن) (چلبی، 1385: 117-103). از سوی دیگر، بهزعم مسعود چلبی، اخلاق مسئولیت یا مسئولیت شخصی نمایانگر عالیترین تمایل شخصیتی است که در فرایند رشد شخصیت به دست میآید و بهمثابه یک تمایل پیچیده، مرکب از عقلانیت یا خردورزی، کنترل محیط درونی و بیرونی، فعالگرایی، کوشش برای موفقیت، وابستگی عاطفی تعمیمیافته و خودتنظیمی است؛ بنابراین، نظام شخصیت که مهمترین بُعد انسانی است، نقش محوری در امر توسعه ایفا میکند. ازطریق فرایند جامعهپذیری، شخصیتهای پیشرفته شکل میگیرد و زمینه برای توسعه و تحول ساختاری فراهم میآید و بالعکس؛ درنتیجه بدون نظم شخصیتی مطلوب، نظم اجتماعی مطلوب نیز دسترسیناپذیر خواهد بود (چلبی، 1386: 235 و 236)؛ زیرا اگر در آن تمایلات نظمدهنده و تغییردهنده ترکیب نشوند، دراینصورت شخصیت دچار سوء ترکیب میشود؛ یعنی اگر کنترلهای محیطی غلبه کنند، در این حالت فرد ممکن است انزواطلب و از جامعه جدا شود و اگر سوائق فردی نسبت به کنترلهای محیطی قویتر باشند، دراینصورت شخص مایل است به اهداف فردی خود نائل شود. آستانۀ تحمل چنین فردی در مواجهه با موانع اجتماعی ضعیف است و در ناملایمات اجتماعی بهسرعت خشمگین میشود. چنین فردی بیشتر رفتارهای خودخواهانه، فرصتطلبانه و غیراخلاقی دارد (چلبی، 1386: 238 و 239). همچنین در این میان اختلالات ساختاری میتوانند بهعنوان موانعی در تکوین شخصیت و تربیت اخلاقی افراد جامعه عمل کنند. به بیانی دقیقتر، در چگونگی مکانیزم رابطۀ اختلالات اجتماعی بهمثابه مانع و محدودیت با تکوین شخصیت پیشرفته و تربیت اخلاقی افراد جامعه، چلبی (1386) عنوان میکند که یکی از شرایط رشد و تکثیر شخصیت پیشرفته، بهرهمندی جامعۀ کل از نوعی اجتماع عام است (بهطوریکه میزان اختلالات اجتماعی در چنین جامعهای، حداقل و رو به کاهش باشد و بیشتر گروههای نخبه در حوزههای چهارگانه حائز هویت ملی، راغب به تغییر و دارای مفاهمۀ نمادی و هنجاری باشند)؛ بهعبارتدیگر امکان ظهور و شیوع شخصیت پیشرفته_ که بردباری، تحمل یا به نوعی مدارای اجتماعی در بُعد انسجامی/ معاشرتی (چلبی، 1392) نیز بخشی از نظام شخصیت است_ و وضعیت آتانومی (یا خودمختاری) _که در آن فرد با کسب شخصیت منفک و منسجم در خلال فرایند جامعهپذیری حائز اخلاق مسئولیت میشود و در جهت منافع فردی و جمعی بهگونهای نقّاد، خلاق و سازنده حرکت میکند_ در جامعهای که دچار اختلالات اجتماعی حاد و مزمن باشد، محتمل نخواهد بود. اختلالاتی نظیر اختلال توزیعی[61] (همچون توزیع نابرابر منابع و فرصتهای ارزشمند)، اختلال نمادی[62] (کاهش وحدت نمادی تعمیمیافته حاکیاز ضعف در تفکرات، احساسات و اصول فرهنگی مشترک)، اختلال هنجاری[63] (مشتمل بر قطبیشدن هنجاری، تضاد هنجاری، ضعف هنجاری و بیهنجاری) و اختلال رابطهای[64] (همچون کاهش شدت، تعدد و تنوع گرهها و پیوندهای اجتماعی). مادامی که فرصتهای فردی یا منابع در دسترس (در ابعاد مادی، آموزشی، شغلی، سیاحتی و گروهی) افزایش یابد، تحرکات فردی (در ابعاد گوناگون فیزیکی، اقامتی، شغلی، موضعی و رابطهای) نیز فزونی میگیرد و درنهایت، مولّد درونیشدن محیطهای اثباتی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر و متنوعتری خواهد شد که شخصیت پیشرفته با اخلاق مسئولیت، برآیند آن خواهد بود (چلبی، 1386: 239)؛ بنابراین، نابرابری و انحصار بهمثابه یکی از برجستهترین اختلالات اجتماعی و ساختاری ریشۀ محرومیت اعضای جامعه از فرصتها و منابع در دسترس در حوزههای گوناگون و بهتبع آنها تکویننیافتن شخصیت مترقی، ترویج بینظمی اجتماعی و کژرفتاری است. بهزعم چلبی با افزایش محرومیت در جامعه تضاد اجتماعی، عناد، غضب اخلاقی، همکارینکردن، انواع جرائم مهم، انزوای اجتماعی، شورش و خروج نیز افزایش مییابد و همزمان نظم اجتماعی به سمت زور و تزویر بیشتر سوق مییابد؛ بهطوریکه در آن هنجارهای اخلاقی و عقلانی رنگ میبازند (چلبی، 1395: 83)؛ بنابراین، میتوان اینگونه استنباط کرد که با افزایش محرومیتها (برخوردارنبودن از فرصتها و منابع در دسترس) و احساس محرومیت نسبی ناشی از آن در فرایند مقایسۀ اجتماعی، رعایت هنجارهای اجتماعی و اخلاقی همچون مدارای اجتماعی فروکش خواهد کرد. روش پژوهش رویکرد این پژوهش، رهیافت کمّی[65] مبتنی بر تکنیک پیمایش[66] و ابزار پرسشنامه ساختمند است. واحد مشاهده[67] و تحلیل[68]، هر دو، فرد و همچنین ماهیت پژوهش حاضر از بُعد زمان، مقطعی[69] (بازۀ زمانی پژوهش 1402 الی 1403)، از بُعد هدف، توصیفی- تحلیلی[70]، از بُعد وسعت و فرایند اجرای پژوهش، پهنانگر[71] (کمّی) و از بُعد نتایج یا پیامد، کاربردی[72] است. جامعۀ آماری، کلیة شهروندان 18 تا 64 سال شهر تهران است. متناسب با نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای[73]، شهر تهران به 22 منطقه شهری تقسیم شد و براساس شرایط جغرافیایی و با در نظر گرفتن حضور مناطق معرف طبقات بالا، متوسط و پایین، بهطور تصادفی مجموعاً 5 منطقه از محدودۀ جغرافیایی شمال (1)، جنوب (15)، مرکز (6)، غرب (22) و شرق (4) و از هر منطقه، 2 ناحیه و از هر ناحیه 1 محله (مجموعاً 10 ناحیه و 10 محله بهطور تصادفی) برگزیده شد (نواحی 4 و 7 از منطقۀ 1، نواحی 3 و 5 از منطقۀ 15، نواحی 4 و 6 از منطقۀ 6، نواحی 1 و 5 از منطقۀ 22 و نواحی 2 و 9 از منطقۀ 4). همچنین از هر محله تعدادی بلوک بهطور تصادفی انتخاب و پس از برآورد پلاکها با روش سیستماتیک و مراجعه به درب منازل، اطلاعات جمعآوری شد. لازم به ذکر است برای محاسبۀ حجم نمونه از نرمافزار آماری سمپل پاور[74] استفاده شد که باتوجهبه حجم نمونۀ پیشنهادی نرمافزار و سایر سناریوهای منتخب (بیشتر از 300 نفر) با درنظرگرفتن احتمال پرسشنامههای مخدوش، میزان حجم نمونه انتخابی به 400 نفر افزایش یافت. جدول پیشرو نحوۀ سنجش مدارای اجتماعی را نمایان میسازد. جدول 1- تعاریف مفهومی و عملیاتی ابعاد مدارای اجتماعی Table 1- Conceptual and operational definitions of social tolerance dimensions
سنجش روایی و پایایی ابزار، به ترتیب با تأکید بر اعتبار محتوایی[75]، سازه[76] و ضریب آلفای کرونباخ (بیش از 70/.) صورت پذیرفته است. همچنین در مرحلۀ پیشآزمون برای تأیید و اکتشاف برخی از ابعاد و مؤلفههای مدارا و محرومیت، مصاحبهای اکتشافی با 14 نفر از شهروندان تهرانی صورت گرفت و درنهایت، مرحلۀ مقدماتی با پاسخگویی 42 نفر از شهروندان تهرانی به پرسشنامۀ طراحیشده و بررسی اعتبار و پایایی سازهها به پایان رسید. میزان آلفای کرونباخ برای سازههای مرکزی پژوهش ازجمله مدارای اجتماعی کل (92/.)، مدارای هویتی (884/.)، مدارای اخلاقی-رفتاری (837/.)، مدارای سیاسی (708/.)، مدارای زیستمحیطی (701/.)، انواع محرومیتهای اقتصادی (95/.)، فرهنگی (771/.)، اجتماعی (882/.)، سیاسی (869/.)، جسمی _ روحی (913/.)، اخلاقی (872/.)، محیطی-کالبدی (915/.) و احساس محرومیت نسبی (878/.) نشان از برقراری پایایی سنجهها دارد. جدول پیشرو نیز نحوۀ سنجش انواع محرومیت را نمایان میسازد. جدول 2- تعاریف مفهومی و عملیاتی انواع محرومیت Table 2- Conceptual and operational definitions of types of deprivation
یافته های پژوهش سیمای آماری پاسخگویان برآیند حاصل از ارزیابی ویژگیهای دموگرافیک نشان میدهد که زنان و مردان هرکدام 50درصد نمونه را به خود اختصاص دادهاند. بهطورکلی 8/41درصد (معتبر) از جمعیت نمونه در گروه سنی 18 تا 35 سال و 2/58درصد در گروه سنی 36 سال به بالا قرار دارند. متأهلین و مجردین به ترتیب با 1/57 و 3/39درصد، بیشترین میزان فراوانیها را در اختیار دارند. 1/33درصد از پاسخگویان دارای تحصیلات فوقدیپلم و کمتر، 9/42درصد لیسانس و 24درصد دارای تحصیلات فوقلیسانس و دکتری هستند. 8/19درصد از شهروندان شاغل بخش خصوصی، 8/11درصد شاغل بخش دولتی، 6/25درصد دارای مشاغل آزاد، 5/1درصد بازنشسته، 1/20درصد دانشجو، 7درصد خانهدار و 1/14درصد فاقد شغل اظهار شدهاند. متوسط درآمد پاسخگویان 74/31 میلیون، حداقل درآمد 7 میلیون و حداکثر درآمد نیز 120 میلیون تومان است؛ افزون بر این، قومیتهای فارس و ترک به ترتیب با 4/56 و 7/32درصد، بیشترین میزان فراوانیها را در بردارند. مسلمانان شیعه 8/93درصد و سنّیمذهبها نیز 1/4درصد نمونه را تشکیل میدهند. یافتههای توصیفی مفاهیم بنیادین پژوهش برآیند حاصل از ارزیابی توزیع نمونه برحسب مفاهیم بنیادین پژوهش بدین شرح است: آماره میانگین بیان میدارد که بهطور متوسط میزان مدارای اجتماعی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 86/47 است؛ به عبارت دقیقتر، میزان مدارای اجتماعی شهروندان در دامنۀ کم تا متوسط قرار میگیرد. میزان مدارای اجتماعی 8/28درصد از پاسخگویان کم، 7/51درصد آنها متوسط و 5/19درصد آنها زیاد ارزیابی شد؛ افزون بر آن، در میان ابعاد چهارگانۀ مدارای اجتماعی، مدارای هویتی با میانگین 8/51 (متوسط رو به زیاد) و مدارای اخلاقی _ رفتاری با میانگین 39 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان را در مقایسه با سایر ابعاد مدارا در میان شهروندان کسب کردهاند. همچنین بهطور متوسط، میزان مدارای سیاسی و زیستمحیطی در بازۀ 0 تا 100 به ترتیب 4/48 و 3/49 است؛ بنابراین، به استثنای مدارای هویتی میزان انواع مدارا در دامنۀ کم تا متوسط قرار میگیرد. شایان ذکر است تمامی ارقام ارائهشده در بخش یافتههای توصیفی مبتنی بر آمارۀ میانگین است. برای ممانعت از اطالۀ کلام، درصد طبقات پاسخ سهگانه (کم، متوسط و زیاد) پس از ترکیب طبقات پاسخ خیلی کم و کم و زیاد و خیلی زیاد ارائه شده است. نمودار 2- توزیع نسبی پاسخگویان برحسب میزان مدارای اجتماعی و ابعاد چهارگانۀ آن Chart 2- Relative distribution of respondents according to the level of social tolerance and its four dimensions جدول پیشرو توزیع نسبی پاسخگویان را برحسب میزان انواع محرومیت و مقایسۀ میانگینها نشان میدهد که شرح آن در ادامه خواهد آمد. جدول 3- توزیع نسبی پاسخگویان برحسب میزان انواع محرومیت و مقایسۀ میانگینها Table 3- Relative distribution of respondents according to the level of types of deprivation and comparison of means
با تکیه بر آمارۀ میانگین، بهطور متوسط میزان محرومیت اقتصادی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 48/48 است که نمایانگر میزان تقریباً متوسط آن در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت اقتصادی 1/37درصد از پاسخگویان کم، 29درصد از آنها متوسط و 34درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت جسمی-روحی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 29/52 است که نمایانگر میزان متوسط (رو به زیاد) آن در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت جسمی-روحی 26درصد از پاسخگویان کم، 5/40درصد از آنها متوسط و 6/33درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت اجتماعی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 09/61 است که نمایانگر میزان متوسط رو به زیاد آن (دامنۀ متوسط تا زیاد) در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت اجتماعی 3/6درصد از پاسخگویان کم، 5/36درصد از آنها متوسط و 3/57درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت محیطی-کالبدی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 47/60 است که نمایانگر میزان متوسط رو به زیاد آن (دامنۀ متوسط تا زیاد) در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت محیطی-کالبدی 6/14درصد از پاسخگویان کم، 7/28درصد از آنها متوسط و 8/56 درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت اخلاقی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 10/72 است که نمایانگر میزان تقریباً زیاد آن در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت اخلاقی 3/4درصد از پاسخگویان کم، 5/14درصد از آنها متوسط و 3/81درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت سیاسی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 92/73 است که نمایانگر میزان تقریباً زیاد آن در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت سیاسی 3/2درصد از پاسخگویان کم، 3/9درصد از آنها متوسط و 5/88درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان محرومیت فرهنگی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 18/60 است که نمایانگر میزان متوسط رو به زیاد آن در میان شهروندان تهرانی است. محرومیت فرهنگی 8/9درصد از پاسخگویان کم، 40درصد از آنها متوسط و 3/50درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. بهطور متوسط میزان احساس محرومیت نسبی پاسخگویان در بازۀ 0 تا 100، 35/59 است که نمایانگر میزان متوسط (رو به زیاد) آن در میان شهروندان تهرانی است. احساس محرومیت نسبی 8/15درصد از پاسخگویان کم، 5/31 درصد از آنها متوسط و 8/52درصد از آنها زیاد ارزیابی شد. شایان ذکر است که با تکیه بر آمارۀ میانگین، در میان تمامی انواع محرومیتها، محرومیتهای سیاسی، اخلاقی و اجتماعی به ترتیب با میانگینهای 92/73، 10/72 و 09/61 در میان شهروندان محسوستر بوده و محرومیت اقتصادی و جسمی-روحی به ترتیب با میانگینهای 48/48 و 29/52 از سایر محرومیتها کمتر ارزیابی شده است. یافتههای استنباطی پژوهش برای آزمون فرضیات، ماتریس همبستگی (ضریب پیرسون و سطح معنیداری) میان انواع محرومیت و مدارای اجتماعی و ابعاد آن در جدول پیشرو ارائه شده است که شرح آن در ادامه خواهد آمد. جدول 4- ماتریس همبستگی (ضریب پیرسون و سطح معنیداری) میان انواع محرومیت و مدارای اجتماعی و ابعاد آن Table 4- Correlation matrix (Pearson coefficient and significance level) between types of deprivation and social tolerance and its dimensions
برآیند حاصل از یافتههای استنباطی دربارۀ آزمون فرضیات بدین شرح است: باتوجهبه جدول ماتریس همبستگی (جدول 4) میان متغیرهای محرومیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و احساس محرومیت نسبی (در مقایسه با دیگران) با مدارای اجتماعی، همبستگی و همتغییری معنیدار وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش محرومیتهای فوق (به غیر از محرومیت سیاسی)، مدارای اجتماعی رو به کاهش (رابطۀ منفی یا معکوس) و با افزایش محرومیت سیاسی، مدارای اجتماعی رو به تزاید خواهد رفت (رابطۀ مثبت یا مستقیم)؛ افزون بر آن میان متغیرهای محرومیت جسمی-روحی و محیطی-کالبدی با مدارای اجتماعی کل رابطۀ معنیداری یافت نشد. همچنین همانطور که ملاحظه میشود، بیشترین شدت همبستگی معنیدار میان انواع محرومیت و مدارای کل به ترتیب متعلق به محرومیت فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است. جدول پیشرو نتایج رگرسیون چندگانه (روش گامبهگام) برای سنجش تأثیر متغیرهای مستقل بر مدارای اجتماعی را نمایان میسازد که شرح آن در ادامه از نظر خواهد گذشت. جدول 5- نتایج رگرسیون چندگانه (روش گامبهگام) برای سنجش تأثیر متغیرهای مستقل بر مدارای اجتماعی Table 5- Results of multiple regression (stepwise method) for measuring the effect of independent variables on social tolerance
برای کشف سهم و میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته، نتایج رگرسیون چندگانه با روش گامبهگام[77] نشان داد که قویترین متغیرهای مستقل واردشده به معادله رگرسیون مدارای اجتماعی، مشتمل بر متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است که مقدار تی تکتک ضرایب رگرسیون و سطح معنیداری آنها نشان از تأثیر معنیدار متغیرهای فوق بر مدارای اجتماعی دارد. مقدار ضریب تعیین تعدیلشده[78] نشان میدهد که 2/28درصد از واریانس متغیر مدارای اجتماعی توسط متغیرهای مستقل تبیین میشود. مقدار R یا ضریب همبستگی چندگانه به میزان 538/. نیز نمایانگر شدت رابطۀ میان مجموع متغیرهای مستقل و متغیر وابستة مدارای اجتماعی میباشد که میزانی نسبتاً قوی است. همچنین بهمنظور برآورد اهمیت و سهم نسبی متغیرهای مستقل در پیشبینی متغیر وابسته، ضرایب تأثیر رگرسیونی استانداردشده (بتا)[79] رهنما خواهد بود؛ بدین معنی که بهواسطۀ یک انحراف معیار تغییر در متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، متغیر مدارای اجتماعی به ترتیب به میزانهای 32/.- ، 312/.- ، 407/. و 174/.- انحراف معیار تغییر خواهد کرد. همچنین مدلسازی معادلات ساختاری[80] و بررسی شاخصهای نیکویی برازش[81] برای تدوین مدل و الگوی نهایی مدارای اجتماعی با برازش مطلوب که نمایانگر حمایت مدل نظری بهواسطۀ دادههای تجربی باشد، گواه اعتبار سازۀ ابزار سنجش (مدل اندازهگیری) و همچنین تأثیر معنیدار متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی بر مدارای اجتماعی (مدل ساختاری) است که در راستای نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه است. شکل 2- مدل عمومی معادلات ساختاریِ برازشیافته مدارای اجتماعی Fig 2- Fitted general structural equation model of social tolerance جدول 6- شاخصهای برازش مدل عمومی معادلات ساختاری مدارای اجتماعی Table 6- Fit criterias of the general structural equation model of social tolerance
شایان ذکر است که مقادیر پذیرفتنی برای نسبت کای اسکوئر بر درجۀ آزادی (X2/DF) کمتر از 3 یا کمتر از 5، شاخص نیکویی برازش (GFI) بزرگتر یا مساوی 80/. یا در برخی منابع 85/.، ریشۀ میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) کوچکتر یا مساوی 08/.، شاخص برازش فزاینده یا افزایشی (IFI) مقادیر نزدیک به یک، شاخص برازش تطبیقی (CFI) بزرگتر یا مساوی 85/. یا در برخی منابع 80/. و شاخصهای برازش هنجارشده و اصلاحشدۀ مقتصد (PNFI) و برازش تطبیقی مقتصد (PCFI) بزرگتر یا مساوی 50/. یا در برخی منابع 60/. اعلام شددهاند (به نقل از Simon et al., 2010: 239 Aktürk et al., 2021: 156;و حمیدیاطهر، 1396: 65). بحث و نتیجه بررسی این مسئله که محرومیت از امکانات، منابع در دسترس و فرصتها در حوزههای چندگانه چه تأثیری بر میزان تمایلات و کردارهای مداراجویانه افراد میگذارد، هدف اصلی از انجام پژوهش جاری است؛ بدین منظور پس از واکاوی و تلفیق تئوریها در باب محرومیت و مدارا بهویژه بازشناسی نظریات جامع و چندبعدی همچون پارسونز، بوردیو، مزلو، اینگلهارت و چلبی با تکنیک پیمایش، اطلاعات 400 نفر از شهروندان تهرانی 18 تا 64 سال از طریق نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و در مناطق انتخابی پنجگانه جمعآوری شد. همانطور که انتظار میرفت، یافتهها حاکیاز آن است که میزان مدارای اجتماعی در میان شهروندان تهرانی از حد متوسط کمتر است (با میانگین 86/47 در بازۀ 0 تا 100). یافتۀ فوق همسو با پژوهش خانعلیزاده و تاجالدین (1396) در باب مدارای عمومی، زمانی و همکاران (1399الف)، گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (وقفی، 1399)، زاناکیس و همکاران (2016) و مؤسسۀ پژوهشی لگاتوم (2021) است. میزان کمتر از حد متوسط مدارای اجتماعی در میان شهروندان را میتوان ناشی از برتریطلبی گفتمان واپسگرا و ایدئولوژی حفظ سنتها از یکسو و تقابل آن با گفتمان تغییر و بازاندیشانه بهویژه در میان نسل جدید کلانشهرهای مهاجرپذیر با جمعیت متلوّنی چون تهران دانست که درنتیجه ایجاد جامعۀ آنومیک دوساختی و معلقماندن جامعۀ ایران را در میان ارزشهای سنتی، مدرن و پسامدرن سبب خواهد شد و سرانجام بخشی از جامعه به دلیل نهادینهشدن ارزشها و هنجارهای تغییرناپذیر گفتمان حاکم و الگوهای اخلاقی سنّتی و متداول در حوزههای گوناگون بهخصوص در بحث پوشش، رفتار و روابط جنسی نمیتوانند گذار به دنیای مدرنیزه یا پسامدرنیزه و الگوهای رفتاری نوین آنها را اجابت کنند که خود مسبّب افزایش تعارضات، تنشها و رفتارهای نامداراجویانه خواهد بود. از سوی دیگر به غیر از محرومیت اقتصادی که به میزان تقریباً متوسط برآورد شده، سایر محرومیتها از حد متوسط فراتر است. بهویژه محرومیت سیاسی، اخلاقی و اجتماعی که از دیگر انواع محرومیتها، میزان بیشتری را در میان شهروندان به خود اختصاص دادهاند؛ بنابراین، از موارد فوق میتوان نکاتی را مطمح نظر قرار داد؛ نخست آنکه میزان محرومیت نشاندهندۀ آن است که برنامهها و سیاستهای رفاهی برای تأمین فرصتها و منابع در دسترس بهمنظور ارضای نیازهای مادی و فرامادی در حوزههای متعدد، بهگونهای شایسته و متناسب با وضعیت جاری جامعه تدوین نشده است و درصورت برنامهریزی، ضمانت اجرائی برای آن در نهادهای متولی وجود ندارد. همچنین نتایج نشان میدهد که رفاه اجتماعی و نقطۀ مقابل آن محرومیت اجتماعی تنها در بُعد اقتصادی خلاصه نمیشود، بلکه علاوهبرآن، به تأمین فرصتها و منابع میبایست درحوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جسمانی، عاطفی-روانی، اخلاقی، محیطی-کالبدی و غیره توجه شود؛ زیرا مبتنی بر یافتهها حتی ضعف و خلأ افزونتری در قلمروهای فوق نسبتبه بعُد اقتصادی وجود دارد. پیرو مطالب مطروحشده، دیگر محرومیت را نمیتوان تنها به یک قشر خاص نسبت داد؛ زیرا با در نظر گرفتن ابعاد مادی و فرامادی برای محرومیت، تمامی اقشار در جامعۀ امروز ما بهنوعی فقدان یا ضعف فرصتها و منابع را تجربه میکنند. برآیند تفاسیر آنکه در بحث قانونگذاری و فرهنگسازی با تمرکز بر سوگیریها و اهداف سیاسی و نه توجه به نیازها و حرکت روبهپیش آن در دهکدهای جهانی، فراهمسازی ضرورتهای گوناگون و همچنین بنیاننهادن ارزشهای رهایندۀ دموکراتیکی چون مدارا و به رسمیت شناختن حقوق کنشگران انسانی و غیرانسانی متفاوت مغفول خواهد ماند. بهطورکلی نتایج روابط دومتغیره نشان داد که میان متغیرهای محرومیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، سیاسی و احساس محرومیت نسبی (در مقایسه با دیگران) با مدارای اجتماعی، همبستگی و همتغییری معنیدار وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش محرومیتهای فوق (به غیر از محرومیت سیاسی)، مدارای اجتماعی رو به کاهش و با افزایش محرومیت سیاسی، مدارای اجتماعی رو به تزاید خواهد رفت. مؤید مطالب مطروحشده در باب وجود رابطۀ معنیدار میان محرومیت فرهنگی و مدارای اجتماعی، چلبی نیز معتقد است اگر به هر دلیل برای اعضای جامعه، فرصتهای فرهنگی مکفی برای فکرکردن، تجربهکردن، یادگرفتن و یاددادن وجود نداشته باشد، چنین جامعهای در دام جهل، تعصب و تقلید کورکورانه و خرافات اسیر و بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه بهسوی رفتارهای ضداجتماعی سوق داده خواهد شد (چلبی، 1385: 116 و 117). مطابق با اظهارات بوردیو، جایگاه متفاوت کنشگران در میدان اجتماعی (بهواسطۀ مقادیر سرمایهها) به شکلگیری نگرشهای اقتدارگرایانه یا دموکراتیک یاری میرساند (پناهی و شالچی، 1394: 100)؛ درنهایت، توضیح آنکه با افزایش فرصتهای فرهنگی، میزان آگاهی و شناخت از سایر افراد و فرهنگهای ناهمگون افزایش مییابد و درنتیجه فرد را از دیدگاه انحصارگرایی بهسوی درک تنوعات انسانی، پلورالیسم فرهنگی و گرایش به ارزشهای دموکراتیکی چون مدارای اجتماعی سوق میدهد. همچنین یافتۀ فوق با مطالعات بنیاسدی و همکاران (1400ب)، احمدی و همکاران (1400)، پیری (1400)، زمانی و همکاران (مطالعۀ کیفی) (1399ب)، قادرزاده و نصراللهی (1398)، گلابی و همکاران (1398) و فیروزجائیان و همکاران (1395الف) همخوانی دارد. نتیجۀ یادشده در باب وجود رابطۀ معنیدار میان محرومیت اجتماعی و مدارای اجتماعی مطابق با یافتههای احمدی و همکاران (1400)، پیری (1400)، فیروزجائیان و فرزام (1399)، فرهمند و درخشانی (1399) و یافتههای پژوهشهای خارجی همچون (Susanto et al., 2022; Crowley & Walsh, 2021; Orben et al., 2020) است. هرچند که در پژوهشهای فوق به مفهوم سرمایۀ اجتماعی و نه بهطور مستقیم محرومیت اجتماعی پرداخته شده است، به لحاظ مفهومی، حائز وجوه مشترک هستند. توضیح آنکه با گسترش تعاملات میانگروهی، درونگروهی و پیوندهای شبکهای، ایجاد اعتماد، کسب حمایت اجتماعی و تقویت یگانگی و انسجام هموار میشود؛ بهطوریکه انعطافپذیری، گشودگی دیدگاهها به سبک زندگی و منافع غیرخودی و نگرشهای مثبت به تمایزات فراهم میشود؛ بنابراین، پیامد تقویت مؤلفههای سرمایۀ اجتماعی از هرنوع آن، ترویج هنجارهای تشریک مساعی و همزیستی مسالمتآمیز خواهد بود. مؤید وجود رابطۀ معنیدار میان محرومیت اقتصادی و مدارای اجتماعی در پژوهش حاضر به زعم تئوریهای اقتصادی، باورها و ارزشهای هر جامعه بازتاب سطح توسعۀ اقتصادی آن جامعه است (اینگلهارت، 1373: 224). درصورتیکه برابری و استقلال اقتصادی وجود نداشته باشد و مردم در محرومیت مادی و فقر به سر برند، شهروندی مؤثر تحقق نخواهد یافت و کنارهگیری سیاسی گسترش مییابد و از سوی دیگر منجر به تضعیف تعهداتی میشود که زیربنای دموکراسی است؛ زیرا دموکراسی، فضای کافی را برای ابتکار عمل و مدارا فراهم میسازد (Bellah & Sullivan, 1981). تعدادی از نظریهپردازان شواهدی دال بر تأیید این گزاره فراهم آوردهاند که ثروت، رفاه، امنیت و توسعۀ اقتصادی محرکی برای توسعۀ نظامهای دموکراتیک و درنهایت، ارزشهای رهایندهای چون مدارا هستند (اینگلهارت، 1373؛ اینگلهارت و ولزل[82]، 1389Lipset, 1959; Bellah & Sullivan, 1981; Gellner, 1994; Persell et al., 2001; Chandler, 2011). همچنین نتیجۀ یادشده همسو با مطالعات داخلی احمدی و همکاران (1400)، مهدیزاده و عابدی (1400)، قادرزاده و نصراللهی (1398) و مطالعات کیفی همچون ذکائی و امیریمقدم (1400)، زمانی و همکاران (1399ب) و طالبی و عرب (1394) است که نقش مؤثر شرایط اقتصادی در سطح کلان و خرد بر رفتارهای مداراجویانه را واکاوی کردهاند. در تصدیق وجود رابطۀ معنیدار میان محرومیت اخلاقی و مدارای اجتماعی در پژوهش جاری بهزعم چلبی (1386) امکان ظهور و شیوع شخصیت پیشرفته_ که بردباری، تحمل یا بهنوعی مدارای اجتماعی در بُعد انسجامی/ معاشرتی (چلبی، 1392) نیز بخشی از نظام شخصیت است_ و وضعیت آتانومی (خودمختاری) _که در آن فرد با کسب شخصیت منفک و منسجم در خلال فرایند جامعهپذیری حائز اخلاق مسئولیت میشود و در جهت منافع فردی و جمعی بهگونه ای نقّاد، خلاق و سازنده حرکت میکند_ در جامعهای محتمل نخواهد بود که دچار اختلالات اجتماعی حاد و مزمن نظیر اختلال هنجاری و بهویژه ضعف ارزشها و هنجارهای اخلاقی باشد. با تکیه بر تئوریهای روانشناختی انتظار میرفت تا کنشگران انسانی با ویژگیهای روانرنجورخویی بهعلت سلامت روانی ضعیف با نشانگانی همچون افسردگی، اضطراب و سرزنش خویش، تمایل کمتری به رفتارهای مداراجویانه با دیگر افراد داشته باشند (McCrae & Costa, 1996, 1999؛ همچنین حسینزاده و همکاران، 1394)؛ ولی در پژوهش حاضر میان دو شاخص محرومیت جسمی-روحی و ابعاد آن با مدارای اجتماعی رابطۀ معنیداری یافت نشد؛ افزون برآن با وجود تأکید مطالعاتی همچون جباری مراغوش (1399) و مطالعۀ کیفی زمانی و همکاران (1399ب) بر تأثیر کیفیت و تسهیلات زندگی شهری و عوامل محیطی-اقلیمی بر مدارا یا نابردباری اجتماعی، در پژوهش حاضر میان دو شاخص محرومیت محیطی-کالبدی و مدارای اجتماعی نیز، رابطۀ معنیداری یافت نشد. شایان ذکر است که معنیداری یا عدم معنیداری ضرایب همبستگی میتواند تابعی از پراکندگی یا تغییرپذیری متغیرها و طریق اندازهگیری یا عینی/ ذهنیبودن نحوۀ سنجش آنها باشد؛ برای مثال هرچه سنجش مدارا ذهنیتر و به عبارتی مدارای فعال انتزاعی در پاسخگویان پررنگتر باشد، افزایش محرومیت تغییری در میزان مدارای افراد ایجاد نخواهد کرد؛ اما عینی یا عملیتربودن سنجش، سبب تفاوت و پراکندگی در پاسخهای پاسخگویان و درنتیجه معنیداری روابط خواهد شد. از سوی دیگر نظرات یکسان حول محرومیت محیطی-کالبدی یا تغییرپذیری اندک متغیر محرومیت جسمی-روحی، ارتقا یا تنزّل سطح مدارای اجتماعی را به نسبت تقریباً مشابه حادث کرده است. گفتنی است هرچند که رابطۀ فوق معنیدار نیست، اما جهت رابطه گویای آن است که با فزونیگرفتن محرومیت محیطی-کالبدی و به عبارتی نازلبودن کمّیت و کیفیت امکانات و خدمات محل سکونت، میزان مدارای اجتماعی نیز کاهش خواهد یافت. در تبیین وجود رابطۀ مثبت و معنیدار میان دو شاخص محرومیت سیاسی و مدارای اجتماعی میتوان به دوقطبیبودن جامعه و تشدید شکاف میان دولت و ملت بهویژه پس از کنش و واکنشهای دولت و شهروندان در اعتراضات سالهای اخیر منباب کسب حقوق شهروندی اشاره کرد؛ زیرا پیرو تحققنیافتن آرمانها، ارزشهای دموکراتیک و درکل حقوق شهروندی در جامعه، دولت را بحران مشروعیت فرا میگیرد؛ بهطوریکه مردم بهواسطۀ نارضایتی حاصل از بیکفایتی و ناتوانی دولت و مسئولین در حل مسائل و بحرانها حمایت خویش را از آن دریغ میکنند. در این وضعیت، دو واکنش ازسوی مردم قابل تأمل است: شهروندان به دولت و نمایندگان آن همچون گروه غیرخودی، بیگانه و به بیان دقیقتر برونگروه نظاره میکنند و درنتیجه پیوندهای درون گروهیشان (مردم با مردم) عمیقتر میشود و آگاهانه نسبتبه درونگروه و بهویژه به رسمیت شناختن حقوق گروههای آسیبپذیرتر که ازسوی دولت کمتر به آنها اعتنا میشود، مدارای فعال انتزاعی (شفاهی معتقد به مدارا) یا عینی (شفاهی و عملی معتقد به مداراکردن) پیشه میکنند یا بهواسطۀ درماندگی آموختهشده[83] ناشی از محرومیت سیاسی بهسوی مدارای فعال (بهویژه انتزاعی) یا منفعلانه سوق مییابند. مؤید مطالب مطروحشده بهزعم فوکویاما[84] پیوندهای اخلاقی درونگروهی (در اینجا مردم با مردم) در برخی از موارد منجر به کاهش میزان اعتماد و همکاری و درنتیجه مدارانکردن، نفرتپراکنی و خشونت با افراد برونگروه (در اینجا دولت و افراد وابسته به آن) میشود؛ بنابراین، پیوندهای درونگروهی میتواند روابط برونگروهی منفی ایجاد کند که فوکویاما آن را شعاع بیاعتمادی مینامد و هر چقدر میزان آن بیشتر باشد، موانع بیشتری ازسوی آن گروه بر جامعه تحمیل میشود. تاآنجاکه میتواند موجبات نفرت و همچنین خشونت به افراد برونگروه را فراهم آورد (Fukuyama, 1999؛ فوکویاما، 1379؛ همچنین شیانی و همکاران، 1388: 63). از سوی دیگر بر طبق نظریه مارتین سلیگمن[85] شکستها و ناکامیهای طولانی و مستمر میتواند منجر به آموختن احساس درماندگی شود؛ بهطوریکه فرد، کنش خویش را در مهارکردن رویدادها یا کنترل و تغییر وضعیت موجود خود و جامعه کارآمد نمیداند و دست از کوشش و تلاش برمیدارد و به وضعیت جاری اکتفا میکند (به نقل از طالقانی و همکاران، 1402: 190؛ همچنین قنبری و همکاران، 1402: 198؛ جدیدی و توفیقی، 1402: 56). در این حالت نوعی انفعال و بیتفاوتی رخ میدهد یا میتواند منجر به سازگاری و مدارا با افراد متفاوت از خود و به رسمیت شناختن حقوق آنها شود، ولو آنکه ذاتاً آنها را نپذیرند بهعبارتدیگر هرچند که درماندگی آموختهشده یک واکنش منفعلانه و منفی ارزیابی میشود، درصورتیکه افراد در فرصتها و منابع دردسترس زندگی خویش دارای خلأ و نقصان باشند، حالت درماندگی آموختهشده میتواند بیشتر در این افراد نفوذ و بهویژه آنها را بهنوعی مدارای تحمیلی رهنمون کند. نتیجۀ یادشده در باب وجود رابطۀ معنیدار میان احساس محرومیت نسبی و مدارای اجتماعی در راستای پژوهش زمانی و همکاران (1399الف) و مغایر با پژوهش اِل اِف لی (2014) است. چلبی عنوان میکند که در پروسۀ مقایسۀ اجتماعی، کنشگران به وجود نابرابریها و درنتیجه کاستی ابزار معیشتی، وقوف حاصل میکنند که خود منجربه افزایش احساس محرومیت نسبی، احساس بیعدالتی و درنتیجه خشم اخلاقی و بروز انواع کژرفتاریهای اجتماعی همچون جرم و جنایت، اعتصاب، شورش و جنبشهای سیاسی میشود (چلبی، 1385: 102 و 107). در تصدیق گزارههای فوق، تد رابرت گُر (1388) و جیمز دیویس (1962) نیز بروز رفتارهای خشونتآمیز جمعی را منوط به وجود محرومیت نسبی میدانند. برای کشف سهم و میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته، نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که قویترین متغیرهای مستقل واردشده به معادلۀ رگرسیون مدارای اجتماعی، مشتمل بر متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. به هرصورت محرومیت نیز همچون سایر پدیدههای اجتماعی و به بیان کارکردگرایان میتواند دارای کارکرد و کژکارکرد باشد و همچون شمشیری دولبه عمل کند. از سویی محرومیت از فرصتها، فرد را بهسوی الگوهای رفتاری ناهنجارانه سوق دهد و از سوی دیگر به علت فقدان فرصتها و تجارب نامطلوب حاصل از آن، فرد در تعامل با دیگران بهویژه بهواسطۀ فهم همدلانۀ افرادِ همانند با خود، آنها را از حقوقی محروم نکند که خود از آن محروم بوده است و فرصت شکوفایی و بالندگی را به ایشان عطا کند تا تجربهای مشابه با وی را از سر نگذرانند. این انتظار اجتماعی بهندرت محتمل، منوط به غلبۀ ارزشهای فرهنگی دگرخواهانه و فردگرایی اخلاقی نهادینهشده توسط محیط اجتماعی نسبتبه ارزشهای خودخواهانه و فردگرا در فرد خواهد بود که معمولاً در جوامع پسامدرن فارغ از هژمونی ارزشهای مادیگرایانه یافت میشود. واکنش محتمل دیگر در برابر محرومیتها آن است که برای بیرونآمدن از ورطۀ محرومیت و آسیبهای ناشی از آن، فرد میتواند دست به کنشگری فعال برای تغییر شرایط موجودش بزند و بدین طریق مسیر را برای تعالی و ترقی خویش فراهم کند. به نظر میآید در حال حاضر نخستین گام برای تقلیل محرومیتها مشروط به کاهش شکاف و تضاد عمیق میان دولت و ملت و خارجشدن از بحران بیگانهسازی یا خودی و غیرخودی باشد. 6/82درصد از پاسخگویان، معتقد به فقدان شایستهسالاری و به عبارتی برتری روابط بر تخصص، مهارت و شایستگیها در انتصابات ارگانها هستند. بدین دلیل، انتصاب متخصصین شایسته بهویژه متخصصین جوان علوم انسانی در جایگاههای فراخور، سبب عملکرد هماهنگ و مکمل متولیان بهمنظور محرومیتزدایی در حوزههای گوناگون خواهد بود. همچنین توسعۀ جامعۀ مدنی و تقویت حوزۀ عمومی موجد محفل بحث، گفتوگو، مدارا و تعاملات مسالمتآمیز برای ارائۀ مشکلات و مسائل آحاد مردم بهویژه به دولت و ارگانهای آن است. مادامیکه دولت به سرکوب جامعۀ مدنی بهمثابه نمایندگان مردمی و رقیب و ترمیناتور منافع خود بپردازد و به عبارتی مدارا را در برخورد با آنان پیشه نسازد، قانونگذاری و اجرای آن، مبتنی بر تجارب زیستۀ مردم از محرومیتها نخواهد بود و زمان، ظرفیتها و منابع انسانی و غیرانسانی برای هیچوپوچ اتلاف خواهد شد. از سوی دیگر بازاندیشی در سیاستهای فرهنگی و بهویژه با تأکید بر سلطۀ فرهنگ تکثرگرا و نه انحصاری و به عبارتی بهرسمیت شناختن حقوق دیگران متفاوت با تأکید بر حفظ یکپارچگی ملی ضروری مینماید. مادامیکه سیاستها در جهت دوقطبیکردن جامعه و تفرقهاندازی و برچسب خوب و بد زدن به هریک از قطبها پیش رود، ایجاد اعتماد متقابل، احساس تعلق و همبستگی اجتماعی با صعوبت همراه خواهد بود. در این زمینه نقش نهادهای تربیتی و آموزشی همچون خانواده، مدارس، دانشگاهها و رسانههای جمعی در انتقال هنجارها و ارزشهای اخلاقی، دموکراتیک و ایجاد عدالت فرهنگی نیز مبرهن است. بخشی از کارکردهای مؤثر نهادهای فرهنگی در حل بحران یادشده عبارتاند از: تدوین برنامههای آموزش صلح، مدارا و پرهیز از خشونت در مدارس و دانشگاهها، ساخت فیلم، سریال و مستندهای تلویزیونی در باب معرفی و به رسمیت شناختن حقوق و نیازهای افراد و اقشار مختلف و بهویژه گروههای آسیبپذیر، تدارک مناظرات در میان لایههای گوناگون جامعه همچون نوجوانان، جوانان، کنشگران اجتماعی و مسئولین و سیاستگذاران در حوزۀ عمومی واقعی یا مجازی و با هدف پاسخگوکردن در باب برنامههای رفاهی در قلمروهای چندگانه و همچنین سببشناسی و ارائۀ راهکارها برای محرومیتزدایی و تقویت مدارای اجتماعی و آگاهسازی و ارائۀ الگوهای مطلوب تربیتی و اخلاقی به خانوادهها و سایر گروههای مرجع مورد اعتماد مردم با توجیه علمی و منطقی برای اثرگذاری بیشتر. درنهایت، اهمّ پیشنهادهای پژوهشی مشتمل بر این موارد است: انجام مطالعات ترکیبی (کیفی-کمّی)، مطالعات تطبیقی و طولی برای مقایسۀ میزان محرومیتهای چندگانه و مدارای اجتماعی در سطوح خُرد و کلان همچون شهرها و کشورهای گوناگون و در طی فواصل زمانی برای ارزیابی تغییرات نگرشها و الگوهای رفتاری، اجرای پژوهش حاضر در میان گروههای اجتماعی خاص همچون زنان، دگرباشان جنسی، گروههای شغلی و سایر اقشار آسیبپذیر و محروم و بررسی پیامدهای تضعیف رفتارهای مداراجویانه توأم با سببشناسی آن. [1] Sustainable Development [2] Social Tolerance [3] Peaceful Coexistence [4] Racism [5] Genocide [6] Modernity [7] Urbanization [8] Violence [9] https://www.socialprogress.org [10] لازم به ذکر است که واژۀ بهکاررفته در گزارش شاخص پیشرفت اجتماعی “Inclusiveness” است که نگارنده آن را "فراگیری/ فراگیربودن/شمول" ترجمه کرده است؛ اما در گزارش وزارت رفاه، کار و تعاون اجتماعی به معنای تحمل و مدارا آمده است. هرچند معرفهای تشکیلدهندۀ این بُعد ازلحاظ نظری و محتوایی میتواند ذیل واژۀ مدارا بگنجد. [11] Lesbians & Gays [12] Zanakis et al. [13] Global Social Tolerance Indexes [14] Deprivations [15] Open Economies [16] Enterprise Conditions [17] Inclusive Societies [18] Social Capital [19] Inclusiveness [20] بُعد فراگیربودن که در گزارش مؤسسه پیشرفت اجتماعی در سال 2022 شامل پذیرش همجنسگرایان و لزبینها، تبعیض و خشونت علیه اقلیتها، شاخص حمایت/ حفاظت برابر (Equal Protection Index)، شاخص دسترسی برابر (Equal Access Index)، قدرت توزیعشده براساس گرایش جنسی (Power Distributed by Sexual Orientation) و دسترسی به خدمات عمومی توزیعشده براساس گروه اجتماعی است (Access to Public Services Distributed by Social Group) در گزارش منتشرشدۀ وزارت رفاه، کار و تعاون اجتماعی (1399) با عنوان تحمل و مدارا ترجمه شده است. [21] Social Isolation [22] Rebellion [23] برای اطلاع از نظریات مرتبط با فضای مفهومی مدارای اجتماعی و محرومیت به تفصیل که شرح آن در این مقاله نمیگنجد، به رسالۀ نگارنده با عنوان «بررسی تأثیر انواع محرومیت بر مدارای اجتماعی» رجوع شود. [24] Vogt [25] King [26] Moral Tolerance [27] Political Tolerance [28] Wolfe [29] Galabuzi [30] Jehoel-Gijsbers & Cok Vrooman [31] Smith [32] Ruth Levitas [33] Wang [34] Arthurson [35] Charles Glock [36] Iris Marion Young [37] Karl Thompson [38] Mate Toth et al. [39] Economic Deprivation [40] Social Deprivation [41] Political Deprivation [42] Cultural Deprivation [43] Ethical Deprivation [44] Environmental/ Physical Deprivation [45] Feeling of Relative Deprivation [46] Reference Group [47] Samuel A. Stuffer [48] Merton [49] Edwin Paul Hollander [50] Runciman [51] Crosby [52] Ted Robert Gurr [53] J.C. Davies [54] Talcott Parsons [55] Functional Prerequisites [56] Pierre Bourdieu [57] Field [58] Habitus [59] Abraham Harold Maslow [60] Ronald Inglehart [61] Distributive Disorder [62] Symbolic Disorder [63] Normative Disorder [64] Relational Disorder [65] Quantitative Approach [66] Survey [67] Units of Observation [68] Units of Analysis [69] Cross-Sectional Research [70] Descriptive-Analytical Research [71] Intensive-Extensive Study [72] Applied Research [73] Multiple-Stage Cluster Random Sampling [74] Spss Sample Power [75] Content Validity [76] Construct Validity [77] Stepwise Method [78] Adjusted R Square [79] Standardized Coefficients (Beta) [80] Structural Equation Modeling [81] Goodness of Fit Criterias [82] Christian Welzel [83] Learned Helplessness [84] Fukuyama [85] Martin Seligman | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
احمدی، ی.؛ احمدی، و.؛ گودرزی، س. و عبدالمالکی، پ. (1400). تبیین جامعهشناختی مدارا و ابعاد آن (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال به بالای استان کرمانشاه). مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 10(2)، 379-408. افشانی، ع. و رام، ن. (1396). رابطه سرمایه اجتماعی با مدارای اجتماعی در بین جوانان شهر یزد. تحلیل اجتماعی نظم و نابرابری اجتماعی، 9(4)، 115-134. آقابخشی، ح.؛ کامران، ف. و نصیرپور، م. (1390). شناخت عوامل اجتماعی مؤثر بر سطح تحمل اجتماعی در شهر سراب. پژوهش اجتماعی، 4(10)، 17-34. آقایاری هیر، ت.؛ زردموی اردکلو، ش.؛ علیزاده اقدم، م. و گلابی، ف. (1398). بررسی تعیینکنندههای اجتماعی مدارا در بین شهروندان. علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 16(34)، 347-388. اکبری، ک. و بیگدلی، م. (1397). نقش رسانههای اجتماعی در ارتقای تحمل اجتماعی. سیاست متعالیه، 21، 147-166. امامیزواره، س. ع. و حاجییوسفی، ا. م. (1399). بررسی رابطه میزان اعتماد در سرمایه اجتماعی با میزان مدارای اجتماعی و ملی (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات عالی دانشگاه تهران). علوم سیاسی، 16(1)، 165-190. امیری، م.؛ کریمی، م. و خدامی، ع. (1400). رواداری اجتماعی و تبیین جامعهشناختی آن؛ مورد مطالعه: قومیتهای شهرستان کازرون. معرفت فرهنگی اجتماعی، 12(4)، 57-76. ایمان، م. ت.؛ موحد، م.؛ احمدی، ع. و شاهامانی، گ. (1398). تبیین جامعهشناختی همسازی اجتماعی گروههای قومی در افغانستان. علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 16(2)، 389-418. اینگلهارت، ر. (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی (مریم وتر، مترجم). کویر. اینگلهارت، ر. و ولزل، ک. (1389). نوسازی، تغییر فرهنگی و دموکراسی. (یعقوب احمدی، مترجم). کویر. اکوایران. (20 آبان 1402). رکورد 9سالۀ نزاع خیابانی شکسته شد؛ سرانۀ زدوخورد کدام استانها بالاتر است؟ اکوایران. بشیریه، ح. (1370). پیشدرآمدی بر تاریخ اندیشه تساهل سیاسی. دانشکده حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران)، 26، 119-152. بنیاسدی، م. ر.؛ قدیمی، ب.؛ خبیری، ک.؛ علیپور، ز. و حجت، ش. (1400آ). ارائه الگوی مدارای اجتماعی تماشاگران باشگاههای لیگ برتر فوتبال ایران. پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی، 10(2)، 111-122. بنیاسدی، م. ر.؛ قدیمی، ب.؛ خبیری، ک.؛ علیپور، ز. و حجت، ش. (1400ب). شناسایی و تدوین مدل ترکیبی عوامل اجتماعی مؤثر بر مدارای اجتماعی تماشاگران لیگ برتر فوتبال ایران. تغییرات اجتماعی- فرهنگی، 18(4)، 1-21. بیاتی، پ.؛ جهانبخش، ا. و بهیان، ش. (1398). واکاوی جامعهشناختی چالشها و فرصتهای مرتبط با مدارای اجتماعی در میان شهروندان شهر تهران با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری. مطالعات علوم اجتماعی ایران، 16(62)، 19-3. پناهی، م. ح. و شالچی، س. (1394). گرایش به دموکراسی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان تهرانی. پژوهشهای راهبردی سیاست، 4(13)، 95-118. پیری، ح. (1400). بررسی مدارای اجتماعی و دلالتگرهای اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر آن در شهر کاشان. [رساله دکتری منتشرشده، دانشگاه کاشان]. گنج. جباری مراغوش، پ. (1399). رابطه کیفیت زندگی شهری با مدارای اجتماعی در شهر تهران. نهمین همایش ملی پژوهشهای مدیریت و علوم انسانی در ایران، ص 1-15. جدیدی، م. و توفیقی، م. د. (1402). پیشبینی درماندگی آموختهشده براساس امیدواری، معنای زندگی و انگیزه پیشرفت در دانشجویان افغانستانی درحال تحصیل در ایران. مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعهشناسی، 6(1)، 55-66. جلائیانبخشنده، و.؛ قاسمی، و. و ایمان، م. (1397الف). تبیین جامعهشناختی رابطه اعتماد اجتماعی و مدارای اجتماعی مبتنی بر نظریه ساختاربندی گیدنز. توسعه اجتماعی، 12(4)، 7-32. جلائیانبخشنده، و.؛ قاسمی، و. و ایمان، م. (1397ب). تدوین و سنجشپذیری مقیاس مدارای اجتماعی مبتنی بر نظریه ساختیابی گیدنز. پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، 7(12)،135-160. جهانگیری، ج. و افراسیابی، ح. (1390). مطالعه خانوادههای شهر شیراز در زمینه عوامل و پیامدهای مدارا. جامعهشناسی کاربردی، 22(3)، 153-175. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1390.22.3.9.9 جهانگیری، ج.؛ سردارنیا، خ. و علیزاده، ق. (1395). بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با مدارای سیاسی دانشجویان: دانشگاه شیراز. توسعه اجتماعی، 10(3)، 67-82. چلبی، م. (1385). تحلیل اجتماعی در فضای کنش. نی. چلبی، م. (1386). جامعهشناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی. چاپ چهارم. نی. چلبی، م. (1392). بررسی تجربی نظام شخصیت در ایران. نی. چلبی، م. (1395). تحلیل نظری و تطبیقی در جامعهشناسی. چاپ سوم. نی. حسینزاده، ع. ح.؛ زالیزاده، م. و زالیزاده، م. (1394). بررسی جامعهشناختی ابعاد مدارای اجتماعی با تأکید بر ویژگیهای شخصیتی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز). جامعهشناسی کاربردی، 26(4)، 149-164. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1394.26.4.8.8 حمیدیاطهر، م. (1396). بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مدیریت ارتباط با مشتری. صنعت حملونقل دریایی، 3(1)،58-66. خانعلیزادهبناء، م. (1396). عوامل مؤثر بر بروز خشونت (روانی، فیزیکی) در فضای عمومی (مورد مطالعه: شهر تهران). [رساله دکتری تخصصی منتشرشده، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی]. اس آی دی. خانعلیزادهبناء، م. و تاجالدین، م. ب. (1397). عوامل اجتماعی موثر بر بروز خشونت در فضای عمومی شهر تهران. مطالعات امنیت اجتماعی، 9(54)، 21-54. دومهری، م.؛ بهیان، ش. و جهانبخش، ا. (1398). مطالعه رابطه بین سرمایه اجتماعی و مدارای اجتماعی: مورد مطالعه شهروندان 15 تا 44 سال استان مازندران. مطالعات فرهنگ- ارتباطات، 20(47)، 141-164. ذکایی، م. س. و امیریمقدم، م. (1400). برساخت اجتماعی مدارا در زندگی روزمره شهری. جامعهشناسی کاربردی، 32(4)، 1-24. https://doi.org/10.22108/jas.2021.124458.1958 رفیعپور، ف. (1385). آناتومی جامعه: مقدمه ای بر جامعه شناسی کاربردی. چاپ چهارم. شرکت سهامی انتشار. ریتزر، ج. (1394). مبانی نظریه جامعهشناختی معاصر و ریشههای کلاسیک آن (شهناز مسمیپرست، مترجم). چاپ سوم. ثالث. زمانی، ط.؛ محسنیتبریزی، ع. و شاهمحمدی، ع. (1399الف). تبیین جامعهشناختی احساس ناامنی اجتماعی و تأثیر آن بر نابردباری اجتماعی (مورد مطالعه ساکنان بالای 18 سال شهر تهران. امنیت ملی، 10(38)، 363-388. زمانی، ط.؛ محسنیتبریزی، ع. و شاهمحمدی، ع. (1399ب). تفسیر نابردباری اجتماعی از منظر نخبگان دانشگاهی و ارائه مدل نظری. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 9(2)، 393-421. سیدمن، ا. (1392). کشاکش آرا در جامعهشناسی (هادی جلیلی، مترجم). چاپ پنجم. نی. شاکرنژاد، ا. (1397). معنویتگرایی جدید: مؤلفههای مفهومی، لوازم اعتقادی و نشانههای گفتمانی.پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. شیانی، م.؛ موسوی، م. و مدنی، س. (1388). سرمایه اجتماعی جوانان در ایران. جامعهشناسی ایران، 10(3)، 57-84. طالبی، ا. و عرب، آ. (1394). فهم مدارا در اجتماع علمی علوم اجتماعی. انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 11(40)، 11-85. طالقانی، ز.؛ نقش، ز.؛ حاجحسینی، م. و کبیری، م. (1402). تدوین بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روانشناسی مثبتنگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانشآموزان با درماندگی آموختهشده. پژوهشهای نوین روانشناسی، 18(72)، 189-198. عربی، ع. و دالوند، ف. (1400). سمنها، سرمایه اجتماعی و مدارا (مورد مطالعه: سمنهای فعال جوانان سطح شهر شیراز 1398-1397). مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 20(53)، 32-48. فرهمند، م. و درخشانی، م. (1399). مطالعه مدارای دینی اهل تشیع و تسنن شهر زاهدان و عوامل مؤثر بر آن. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 9(1)، 57-82. فوکویاما، ف. (1379). پایان نظم، سرمایه اجتماعی و حفظ آن (غلامعباس توسلی، مترجم). جامعه ایرانیان. فیروزجائیان، ع. ا.؛ شارعپور، م. و فرزام، ن. (1395الف). بررسی جامعهشناختی تأثیر سرمایه فرهنگی بر ارتباطات بینفردی با تأکید بر مدارای اجتماعی. مطالعات فرهنگ- ارتباطات، 17(35)،7-31. فیروزجائیان، ع. ا.، شارعپور، م.، و فرزام، ن. (1395ب). سرمایه فرهنگی و مدارای اجتماعی: آزمون مدل میمیک. توسعه اجتماعی، 11(2)، 33-64. فیروزجائیان، ع. ا. و فرزام، ن. (1399). سرمایه اجتماعی و مدارا نسبت به مجرمان. جامعهشناسی فرهنگ و هنر، 2(4)،109-130. قادرزاده، ا. و نصراللهی، ی. (1398). مدارای اجتماعی در جوامع چندفرهنگی: مطالعه پیمایشی اقوام شهر میاندوآب. علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 16(1)، 89-133. قنبری، پ.؛ عارفی، م. و نادی، م. (1402). اثربخشی بسته ترکیبی چشمانداز زمانی و ذهنآگاهی بر استقامت و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان دچار درماندگی آموختهشده. پژوهشهای نوین روانشناسی، 18(71)، 197-208. کرایب، ی. (1389). نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس (عباس مخبر، مترجم). چاپ ششم. آگاه. گر، ت. ر. (1388). چرا انسانها شورش میکنند؟ (علی مرشدیزاد، مترجم). چاپ سوم.پژوهشکده مطالعات راهبردی. گلابی، ف.؛ علیزادهاقدم، م.؛ آقایاریهیر، ت. و زردمویاردکلو، ش. (1398). بررسی رابطه بین سرمایههای فرهنگی و اجتماعی با مدارا در بین شهروندان: مطالعه شهروندان شهر مشهد. علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 16(2)، 347-388. لرستانی، ف.؛ ملکی، ا.؛ زاهدیمازندرانی، م. و محمدزاده، ح. (1400). تحلیل جامعهشناختی شیوههای مدارا با مرگ عزیزان در بلایای جمعی (مورد مطالعه: زلزله آبان 1396 سرپل ذهاب). توسعه اجتماعی (توسعه انسانی سابق)، 16(1)، 219-256. مهدیزاده، ش. و عابدی، م. (1400). رابطه توانمندی زنان و مدارای زناشویی زنان متأهل شهر تهران. مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 19(4)، 46-80. مرکز آمار ایران. (1397). نتایج فصلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن -آبان 1395. تهران: مرکز آمار ایران، دفتر ریاست، روابط عمومی و همکاریهای بینالملل. نیکخواه، ه.؛ ولیپور، ز.؛ سرافراز، پ. و قلندری، ز. (1399). سنجش تعیینکنندههای اجتماعی مؤثر بر مدارای اجتماعی در شهر بندرعباس. رفاه اجتماعی، 20(78)، 179-139. وقفی، م. ر. (1399). بررسی روند شاخصهای عملکرد اقتصادی و نهادی در ایران (9). معاونت امور اقتصادی و برنامهریزی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی.
References Afshani, S., & Ram, N. (2017). The relationship between social capital and social toleration among youth in the city of Yazd. Social Analysis of Order and Social Inequality, 9(72), 115-134. https://civilica.com/doc/1278352. [In Persian]. Aghabakhshi, H., Kamran, F., & Nasirpoor, M. (2011). The cognition effect of social factors on social tolerance of the citizens in sarab year 2010. Social Research, 4(10), 17-34. https://sid.ir/paper/164788/en. [In Persian]. Aghayariheer, T., Zardmoiardaklo, S., Alizadehaghdam, M., & Golabi, F. (2019). Investigating the social determinants of tolerance among citizens. Social Sciences Journal of Ferdowsi University of Mashhad, 16(34), 347-388.. [In Persian]. Agius, E., & Ambrosewicz, J. (2003). Towards a Culture of tolerance and peace. International Bureau for Children’s Rights. https://www.ibcr.org/wp-content/uploads/2016/06/Towards-a-culture-of-tolerance-and-peace-1.pdf Ahmadi, Y., Ahmadi, V., Goodarzi, S., & Abdolmaleki, P. (2021). Sociological explanation of tolerance and its dimensions (Case study: Citizens over 18 years old in Kermanshah province). Quarterly of Social Studies and Research in Iran, 10(2), 379-408. http://ensani.ir/fa/article/462729/. [In Persian]. Akbari, K., & begdeli, M. (2018). The role of social media in increasing social tolerance. Transcendent Policy, 6(21), 147-166. https://sm.psas.ir/article_32310.html. [In Persian]. Amiri, M., Karimi, M., & Khodami, A. (2021). Social tolerance and its sociological explanation; Case tudy: Ethnicities of Kazerun county. Socio-Cultural Knowledge Journal, (4), 57-76. http://ensani.ir/fa/article/476404. [In Persian]. Aktürk, S. O., Meseri, R., & Özentürk, M. G. (2021). The psychometric property evaluation of the Turkish version of the osteoporosis awareness scale. Turkish Journal of Osteoporosis/Turk Osteoporoz Dergisi, 27(3), 151-158. https://doi.org/10.4274/tod.galenos.2021.22590 Alhendi, O., Tóth, J., Lengyel, P., & Balogh, P. (2021). Tolerance, cultural diversity and economic growth: Evidence from dynamic panel data analysis. Economies, 9(1), 1-17. https://ideas.repec.org/a/gam/jecomi/v9y2021i1p20-d494249.html Arabi, A., & Dalvand, F. (2021). NGOs, Social capital and tolerance (Case study: Active NGOs in Shiraz). Strategic Studies on Youth and Sports, 20(53), 32-48. https://faslname.msy.gov.ir/article_455.html. [In Persian]. Audretsch, D. B., Seitz, N., & Rouch, K. (2018). Tolerance and innovation: The role of institutional and social trust. Eurasian Business Review, 8, 71-92. https://link.springer.com/article/10.1007/s40821-017-0086-4 Badgett, M. V. L., Hasenbush, A., & Luhur, W. E. (2017). LGBT Exclusion in Indonesia and Its Economic Effects. Los Angeles: The Williams Institute, UCLA School of Law. https://www.loc.gov/item/2021307478/ Baniasadi, M., Ghadimi, B., Khabiri, K., Alipoordarvish, Z., & Hojjat, S. (2021). Providing a model of social tolerance for spectators of Iranian Premier League clubs. Applied Research in Sport Management, 10(2), 111-122. https://arsmb.journals.pnu.ac.ir/article_8236.html. [In Persian]. Baniasadi, M., Ghadimi, B., Khabiri, K., Alipourdarvish, Z., & Hojjat, S. (2022). Identifying and compiling a combined model of social factors affecting the social tolerance of the spectators of the Iranian football premier league. Journal of Socio-Cultural Changes, 18(4), 1-21. https://sanad.iau.ir/fa/Journal/aukh/Article/692195?jid=692195. [In Persian]. Bashiriyeh, H. (1991). An introduction to the history of the thought of political tolerance. Journal of the Faculty of Law and Political Sciences (University of Tehran), 26, 119-152. http://ensani.ir/fa/article/244380. [In Persian]. Bayati, P., Jahanbakhsh, A., & Behyan, S. (2019). Sociological analysis of challenges and opportunities related to social tolerance among Tehran citizens using structural quation modeling. Iranian Social Science Studies, 62, 19-39. http://ensani.ir/fa/article/427417. [In Persian]. Bellah, R. N., & Sullivan, W. M. (1981). Democratic culture or authoritarian capitalism? Society, 18(6), 41-50. https://link.springer.com/article/10.1007/BF03180597 Brenner, L., & Metcalf, C. (2020). Beyond the tolerance/intolerance dichotomy: Incorporating attitudes and acceptability into a robust definition of social tolerance of wildlife. Human Dimensions of Wildlife, 25(3), 259-267. https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/10871209.2019.1702741 Bourdieu, P. (1984). Distinction: A social critique of the judgement of taste (Richard Nice, Trans). Harvard University Press. https://www.hup.harvard.edu/books/9780674212770 Chalabi, M. (2006). Social analysis in the space of action. Ney Publishing. https://www.gisoom.com/book/11184990. [In Persian]. Chalabi, M. (2007). Sociology of order: Explanation and theoretical analysis of social order (4th ed.). Ney Publishing. https://www.gisoom.com/book/11212596. [In Persian]. Chalabi, M. (2013). An empirical study of the personality system in Iran. Ney Publishing. https://www.gisoom.com/book/1966784. [In Persian]. Chalabi, M. (2016). Theoretical and comparative analysis in sociology (3rd ed.). Ney Publishing. https://www.gisoom.com/book/11258967. [In Persian]. Chandler, S. (2011). The social ethic of religiously unaffiliated spirituality [Doctoral dissertation, Wilfrid Laurier University]. Scholars. https://scholars.wlu.ca/etd/1113/ Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1999). A five-factor theory of personality. In L. A. Pervin & O. P. John (eds.), Handbook of Personality: Theory and Research (pp. 139–153). Guilford Press. https://psycnet.apa.org/record/1999-04371-005 Craib, J. (2010). Modern social theory: From parsons to habermas (A. Mokhbar, Trans.; 6th ed.). Agah. https://www.gisoom.com/book/11727970. [In Persian]. Crowley, F., & Walsh, E. (2024). Tolerance, social capital and life satisfaction: A multilevel model from transition countries in the European union. Review of Social Economy, 82(1), 23–50. https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/00346764.2021.1957994 Davies, J. C. (1962). Toward a theory of revolution. American Sociological Review, 27, 5-19. https://psycnet.apa.org/record/1962-07712-001 Dima, B., & Dima, Ş. M. (2016). Income distribution and social toleranc. Social Indicators Research, 128, 439-466. https://link.springer.com/article/10.1007/s11205-015-1038-y Domehri, M., Behyan, S., & Jahanbakhsh, E. (2019). Relationship between social capital and social tolerance (Case study: Citizens 15 to 44 years old in Mazandaran province). Journal of Culture-Communication Studies, 20(47), 141-164. https://www.jccs.ir/article_95416.html?lang=en. [In Persian]. Dunn, K., Orellana, S., & Singh, S. (2009). Legislative diversity and social tolerance: How multiparty systems lead to tolerant citizens. Journal of Elections, Public Opinion and Parties, 19(3), 283-312. https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/17457280903074052 EcoIran. (2023, November 11). The 9-year record of street fighting has been broken; which provinces have the highest number of clashes per capita? EcoIran. https://ecoiran.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86-79/49604-%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B9-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA. [In Persian] Emamizavareh, S., & Haji-Usefi, A. M. (2021). Social trust and its relation with social and national tolerance among graduate students in Iran. Research Letter of Political Science, 16(1), 165-190. http://ensani.ir/fa/article/448840 [In Persian]. Farahmand, M., & Derakhshani, M. (2020). The religious tolerance of Shi'ees and Sonnies of Zahedan city. Quarterly of Social Studies and Research in Iran, 9(1), 57-82. https://jisr.ut.ac.ir/article_75903.html. [In Persian]. Firozjaeyan, A. A., Sharepour, M., & Farzam, N. (2016). Sociological analysis of affecting cultural capital on interpersonal communication with emphasis on social toleration. Journal of Culture-Communication Studies, 17(35), 7-31. https://www.jccs.ir/article_42515.html. [In Persian]. Firouzjaeian, A., Sharepour, M., & Farzam, N. (2017). Cultural capital and social toleration (examination of MIMIC model). Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 11(2), 33-64. https://qjsd.scu.ac.ir/article_12683.html. [In Persian]. Firouzjaeian, A. A., & Farzam, N. (2021). Social capital and toleration toward criminals. Sociology of Culture and Art, 2(4), 109-130. https://scart.uok.ac.ir/article_61787.html. [In Persian]. Fukuyama, F. (1999). The great disruption: Human nature and the reconstitution of social order. The Free Press. https://books.google.com/books/about/The_Great_Disruption.html?id=WU25AAAAIAAJ Fukuyama, F. (1990). The end of order, social capital and its preservation (G. A. Tavasoli, trans.). Iranian Society Publishing House. https://www.gisoom.com/book/1169362. [In Persian]. Gellner, E. (1994). Conditions of liberty: Civil society and its rivals. Hamish Hamilton Ltd. https://search.worldcat.org/title/Conditions-of-liberty-:-civil-society-and-its-rivals/oclc/31230510 Ghaderzadeh, O., & Nasrollahi, Y. (2019). Social tolerance in mulitcultural ocieties: A survey of the Miyandoab citizens. Ferdowsi University of Mashhad Journal of Social Sciences, 16(1), 89-133. https://social.um.ac.ir/article_28804.html. [In Persian]. Ghanbari, P., Arefi, M., & Nadi, M. A. (2023). Efficacy of ombined package of time perspective and mindfulness on the academic resilience and academic engagement of students with learned helplessness. Journal of Modern Psychological Researches, 18(71), 197-208. https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_16931.html. [In Persian]. Golabi, F., Alizadehaghdam, M. B., Aghayarihir, T., & Zardmouordaklou, S. (2020). Examining the relation between social and cultural capitals, and citizens’ level of tolerance (Case study: citizens of Mashhad). Ferdowsi University of Mashhad Journal of Social Sciences, 16(2), 388-347. https://social.um.ac.ir/article_29509.html. [In Persian]. Gurr, T. R. (2009). Why do people rebel? (A. Morshedizad, trans.; 3rd ed.). Institute for Strategic Studies. https://www.gisoom.com/book/1593601. [In Persian]. Hamidathar, M. (2017). The effect of social capital on customer relationship management (Case study: Department of ports and maritime ports of Abadan and Khorramshahr in Khuzestan province). Journal of Maritime Transport Industry, 3(1), 58-66. https://sid.ir/paper/255644/fa. [In Persian]. Hjerm, M., Eger, M., Bohman, A., & Connolly, F. F. (2020). A new approach to the study of tolerance: Conceptualizing and measuring acceptance, respect, and appreciation of difference. Social Indicators Research, 147, 897–919. https://link.springer.com/article/10.1007/s11205-019-02176-y Hosseinzadeh, A. H., Zalizadeh, M., & Zalizadeh, M. (2015). The study of sociological aspects of social tolerance with emphasis on personality traits. Journal of Applied Sociology, 26(4), 149-164. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1394.26.4.8.8. [In Persian]. Hussain, N., & Akram, B. (2020). Teacher’s erception of tolerance among secondary school children: a qualitative study. Elementary Education Online, 19(3), 3229-3236. https://ilkogretim-online.org/index.php/pub/article/view/6778 Iman, M. T., Movahedmajd, M., Ahmadi, A., & Amani, G. (2020). Sociological explanation of social accommodation among the ethnic groups of Afghanistan. Ferdowsi University of Mashhad Journal of Social Sciences, 16(2), 418-389. https://social.um.ac.ir/article_29539.html. [In Persian]. Inglehart, R. (1994). Cultural shift in advanced industrial society (M. Vetter, trans.). Kavir Publications. https://www.gisoom.com/book/11279290. [In Persian]. Inglehart, R., & Christian, W. (2010). Modernization, cultural change and democracy (Y. Ahmadi, trans.). Kavir Publications. https://www.gisoom.com/book/11120817. [In Persian]. Jabbarimaraghosh, P. (2020). The relationship between urban quality of life and social tolerance in Tehran. Ninth National Conference on Management and Humanities Research in Iran, 1-15. https://www.sid.ir/paper/900622/fa. [In Persian]. Jadidi, M., & Tofighi, M. D. (2023). Predicting learned helplessness based on hope, meaning in life, and motivation for progress in Afghan students studying in Iran. Quarterly Journal of Applied Studies in Social Sciences and Sociology, 6(1), 55-66. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2033681. [In Persian]. Jahangiri, J., & Afrasiabi, H. (2011). Study of Shiraz families bout toleration, factors and consequences. Journal of Applied Sociology, 22(3), 153-175. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1390.22.3.9.9. [In Persian]. Jahangiri, J., Sardarnia, K., & Alizadeh, G. (2016). The study of relationship between social capital and political tolerance (Case study: Shiraz University). Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 10(3), 67-82. https://qjsd.scu.ac.ir/article_12199.html. [In Persian]. Jalaeianbakhshande, V., Ghasemi, V., & Iman, M. T. (2018). Sociological explanation of the relationship between social trust and social tolerance based on Giddens’ structuration theory. Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 12(4), 7-32. https://qjsd.scu.ac.ir/article_13678.html. [In Persian]. Jalaeianbakhshande, V., Ghasemi, V., & Iman, M. T. (2018). The development and measurability of social tolerance scale based on structuration theory of Giddens in Isfahan. Two Quarterly Journal of Contemporary Sociological Research, 7(12), 135-160. https://csr.basu.ac.ir/article_2405.html. [In Persian]. Khanalizadehbana, M. (2017). Factors affecting the occurrence of violence (Psychological, Physical) in public space (Case study: Tehran city). [Doctoral dissertation, Islamic Azad University Central Tehran Branch]. Sid. https://www.sid.ir/paper/203331/. [In Persian]. Khanalizadehbana, M., & Tajeddin, M. B. (2018). The effective social factors on the violence in public space of Tehran. Societal Security Studies, 9(54), 21-54. https://sid.ir/paper/203331/en. [In Persian]. King, P. (2012). Toleration. routledge. https://api.pageplace.de/preview/DT0400.9781135227784_A23801005/preview-9781135227784_A23801005.pdf Lee, F. L. (2014).Tolerated one way but not the other: Levels and determinants of social and political tolerance in Hong Kong. Social Indicators Research, 118, 711-727. https://link.springer.com/article/10.1007/s11205-013-0433-5 Lee, S. (2021). Social tolerance and economic development. Social Indicators Research, 158(3), 1087-1103. https://link.springer.com/article/10.1007/s11205-021-02738-z Legatum Institute (2021). The Legatum Prosperity Index 2021 (fifteenth edition). The Legatum Institute. https://docs.prosperity.com/8716/3515/7495/Iran_2021_Picountryprofile.pdf Lipset, S. M. (1959). Some social requisites of democracy: Economic development and political legitimacy. American Political Science Review, 53(1), 69-105. https://www.cambridge.org/core/journals/american-political-science-review/article/abs/some-social-requisites-of-democracy-economic-development-and-political-legitimacy1/26559429359F42D3E9B8BC82CA65546A Lorestani, F., Maliky, A., Zahedimazandarani, M. J., & Mohammadzadeh, H. (2021). Sociological analysis type of tolerance with death darling in social disaster “Case study: Earthquake of 2018 in SarpolZahab”. Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 16(1), 219-256. https://qjsd.scu.ac.ir/article_17355.html. [In Persian]. Maslow, A. H. (1977). Motivation und personlichkeit. Walter Verlag, Olten. https://www.zvab.com/servlet/BookDetailsPL?bi=30847382244&searchurl=an%3Dmaslow%26cond%3Dan%2Bfine%2Bnf%2Bvg%2Bgood%2Bfair%2Bpoor%2Buns%26ds%3D30%26rollup%3Don%26sortby%3D20%26tn%3Dmotivation%2Bund%2Bpers%25F6nlichkeit&cm_sp=snippet-_-srp0-_-title7 McCrae, R. R. (1996). Social consequences of experiential openness. Psychological Bulletin, 120(3), 323-337. https://psycnet.apa.org/doiLanding?doi=10.1037%2F0033-2909.120.3.323 McCrae, R. R., & Costa, P. T., Jr. (1999). A five-factor theory of personality. In L. A. Pervin & O. P. John (Eds.), Handbook of Personality: Theory and Research (pp. 139–153). Guilford Press. https://books.google.com Mehdizadeh, S., & Abedi, M. (2022). The relationship between women's empowerment and marital tolerance (Case study of married women in Tehran). Women's Studies Sociological and Psychological, 19(4), 46-80. https://jwsps.alzahra.ac.ir/article_6186.html?lang=en. [In Persian]. Morgan, J., & Kelly, N. J. (2021). Inequality, exclusion, and tolerance for political dissent in Latin America. Comparative Political Studies, 54(11), 2019-2051. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/0010414021997163 Muraru, A. (2021). Emigration and tolerance: Does preserving connections help enhance social tolerance in Romania? Journal of Eastern Europe Research in Business and Economics, 2021, 1-13. https://www.researchgate.net/profile/Andreea-Muraru/publication/353132614_Emigration_and_Tolerance_Does_Preserving_Connections_Help_Enhance_Social_Tolerance_in_Romania/links/61bb5477fd2cbd7200a4006e/Emigration-and-Tolerance-Does-Preserving-Connections-Help-Enhance-Social-Tolerance-in-Romania.pdf Myck, M., Najsztub, M., & Oczkowska, M. (2020). Implications of social and material deprivation for changes in health of older people. Journal of Aging and Health, 32(5-6), 371-383. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/0898264319826417 Orben, A., Tomova, L., & Blakemore, S. J. (2020). The effects of social deprivation on adolescent development and mental health. The Lancet Child & Adolescent Health, 4(8), 634-640. https://www.thelancet.com/journals/lanchi/article/PIIS2352-4642(20)30186-3/fulltext?onwardjourney=584162_v1 Nikkhah, H., Valipour, Z., Sarafraz, P., Ahooghalandari, S. Z. (2020). Assessment of social determinants affecting social tolerance in Bandar Abbas. Social Welfare Quarterly, 20(78), 139-179. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1748545. [In Persian]. Panahi, M. H., & Shalchi, S. (2015). Tendency to democracy and tudy of the social elements related to the issue; Case study citizens of Tehran. Political Strategic Studies, 4(13), 95-118. https://qpss.atu.ac.ir/article_1505.html. [In Persian]. Persell, C. H., Green, A., & Gurevich, L. (2001). Civil society, economic distress, and social tolerance. Sociological Forum, 16, 203-230. https://link.springer.com/article/10.1023/A:1011048600902 Piri, H. (2021). Investigating social tolerance and socio-cultural determinants affecting it in the city of Kashan. [Doctoral dissertation, Kashan University]. Ganj. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/de9b8377dfd76b77519289b85332e44d. [In Persian]. Rafipour, F. (2006). Anatomy of society: An introduction to applied sociology (4th ed.). Publishing Company. https://www.gisoom.com/book/11040374. [In Persian]. Ritzer, G. (2015). Foundations of contemporary sociological theory and its classical roots (S. Masmiparast, trans.; 3rd ed.). Sales Publishing House. https://www.gisoom.com/book/1659944. [In Persian]. Seidman, S. (2013). The conflict of opinions in sociology (H. Jalili, trans.; 5th ed.). Ney Publishing. https://www.gisoom.com/book/11547299. [In Persian]. Shakernejad, A. (2018). New spirituality: Conceptual components, beliefs, and discursive signs. Research Institute for Islamic Sciences and Culture. https://www.gisoom.com/book/11471681. [In Persian]. Shiani, M., Mousavi, M., & Ghahfarokhi, S. M. (2009). Social capital among the youth in Iran. Iranian Journal of Sociology, 10(3), 57-84. http://www.jsi-isa.ir/article_21417.html. [In Persian]. Simon, D., Kriston, L., Loh, A., Spies, C., Scheibler, F., Wills, C., & Härter, M. (2010). Confirmatory factor analysis and recommendations for improvement of the Autonomy‐Preference‐Index (API). Health Expectations, 13(3), 234-243. https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1111/j.1369-7625.2009.00584.x Susanto, T., Sarwoprasodjo, S., & Kinseng, R. A. (2022). Social capital in the development of tolerance behavior between religious communities in the peaceful village of gemblegan, klaten Indonesia. International Journal of Multicultural and Multireligious Understanding, 9(8), 134-139. https://ijmmu.com/index.php/ijmmu/article/view/3893 Statistical Centre of Iran. (2018). Detailed results of the general population and housing census-2016. Tehran: Statistical Centre of Iran, Office of the Head, Public Relations and International Cooperation. https://amar.org.ir/population-and-housing-census. [In Persian]. Talebi, A., & Arab, A. (2016). Understanding of tolerance in the scientific community of the social sciences. Cultural Studies & Communication, 11(40), 85-114. https://www.jcsc.ir/article_16819.html?lang=en. [In Persian]. Taleghani, Z., Naghsh, Z., Hajhoseini, M., & kabiri, M. (2024). Developing a problem solving training package based on positive psychology and investigating Its effectiveness on the social competence of students with learned helplessness. Journal of Modern Psychological Researches, 18(72), 189-198. https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_17497.html. [In Persian]. Tanyel, S. S., & Kiralp, F. S. Ş. (2021). Tolerance for sustainable peace culture in a divided society: The effect of peace education on tolerance tendency and human values. Social Indicators Research, 156, 223–246. https://link.springer.com/article/10.1007/s11205-021-02630-w Terraneo, M. (2021). The effect of material and social deprivation on well-being of elderly in Europe. International Journal of Health Services, 51(2), 167-181. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/0020731420981856 Vaqhfi, M. R. (2020). Investigating the trends of economic and institutional performance indicators in Iran. Deputy of Economic Affairs and Planning, Ministry of Cooperatives, Labor and Social Welfare. https://soobazar.com/. [In Persian]. Velthuis, E., Verkuyten, M., & Smeekes, A. (2021). The different faces of social tolerance: Conceptualizing and measuring respect and coexistence tolerance. Social Indicators Research, 158(3), 1105–1125. https://link.springer.com/content/pdf/10.1007/s11205-021-02724-5.pdf Vogt, W. P. (1997). Tolerance and education: Learning to live with diversity and difference. Thousand Oak. CA: Sage. https://psycnet.apa.org/record/1997-08887-000 Yigit, I. H. (2020) Explaining individual and contextual-level determinants of social tolerance and the emotional burden of social intolerance. [Doctoral dissertation, Mississippi State University]. Scholarsjunction. https://scholarsjunction.msstate.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=3153&context=td Yusuf, A. A., Shidiq, A. R., & Hariyadi, H. (2019). On socio-economic predictors of religious intolerance: Evidence from a large-scale longitudinal survey in the largest Muslim democracy. Religions, 11(1), 1-24. https://www.mdpi.com/2077-1444/11/1/21 Zamani, T., Mohsenitabrizi, A., & Shahmohammadi, A. (2021). Sociological explanation of the feeling of social insecurity and its effect on social intolerance: A case study of residents over 18 years of age in Tehran. National Security, 10(38), 363-388. https://ns.sndu.ac.ir/article_1256.html?lang=en. [In Persian]. Zamani, T., Mohseni-Tabrizi, A., & Shahmohammadi, A. (2019). Interpretation of social intolerance from the perspective of academic elites and presentation of a theoretical model. Social Studies and Research in Iran, 9(2), 393-421. https://journals.ut.ac.ir/article_76924.html?lang=en. [In Persian]. Zanakis, S. H., Newburry, W., & Taras, V. (2016). Global social tolerance index and multi-method country rankings sensitivity. Journal of International Business Studies, 47, 480-497. https://link.springer.com/article/10.1057/jibs.2016.5 Zokaei, M., & Amirimoqaddam, M. (2021). The social construction of tolerance in everyday urban life. Journal of Applied Sociology, 32(4), 1-24 [In Persian]. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 56 |