تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,674 |
تعداد مقالات | 13,669 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,673,046 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,510,229 |
An Evaluation of Mohammad Reza Safavi's Translation of Qur'anic Moral Verses based on Chesterman's Relation Norm | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Linguistic Research in the Holy Quran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقالات آماده انتشار، اصلاح شده برای چاپ، انتشار آنلاین از تاریخ 06 آذر 1403 اصل مقاله (2.15 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: Research Article | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nrgs.2024.139547.1918 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Fatemehe Varmazyadi1؛ Ahmad Omidali* 2؛ Hamid Varmazyari3؛ Ibrahim Anari Bozchallouei4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1PhD Student of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3Assistant Professor, Department of English Language and Literature, Arak University, Arak, Iran | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran Abstract | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Many Qur'anic verses describe moral virtues and vices. Considering the importance of ethics in human growth and perfection, these verses, in the form of moral messages, are highly applicable. Therefore, it is important to use content-oriented and interpretive translations to convey the messages of these verses more accurately. Mohammad Reza Safavi's translation is an example of such translations. In this research, the quality of Safavi's translation of moral verses was analyzed using a descriptive-analytical method and based on Andrew Chesterman's relation norm. Chesterman considers studies of translation as a norm-based scientific field. He introduced the notion of 'relation norm' as part of his norm theory to express the relationship between the source language and the target language, and described it by proposing strategies at three syntactic, semantic, and pragmatic levels. The results of this study show that in the translation of moral verses and at the syntactic level, Safavi has used literal, transposition, unit shift, and loan translation strategies more frequently. At the semantic level, hyponymy has been employed more often, and at the pragmatic level, he has used the strategies of explicitation and information change to explain the implicit aspects of the verses. By using syntactic, semantic, and pragmatic strategies, he has taken into account the morphological, syntactic, semantic, and interpretive points of the verses according to the standard Persian language, and the relation norm. Thus, his translation of moral verses enjoys a very high quality. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
translation of moral verses؛ Mohammad Reza Safavi؛ relation norms؛ translation strategies؛ Chesterman | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم به عنوان معجزۀ جاوید پیامبر اسلام (ص) و اصلیترین منبع وحی در کنار «احادیث» و «سنّت» برای درک احکام دین اسلام منبعی مهم است و افرادی که به زبان عربی آگاه نیستند، برای درک و فهم محتوا و معانی متعالی قرآن لازم است به ترجمهای دقیق و جامع دسترسی داشته باشند. در دورۀ حاضر، مترجمان معاصر قرآن کریم را به زبان روز ترجمه میکنند تا به نیاز جامعة دینی خویش پاسخ دهند و در ابلاغ حقایق قرآن وگسترش هرچه بیشتر آیین اسلام سهیم باشند؛ از این رو، نقد و بررسی ترجمههای قرآن بر اساس نقد و نظرهای مختلف ضروری است تا ترجمهها از زوایای مختلف نقد شوند و مترجمان با مراجعه به نقدهای موجود، خطاهای موجود در ترجمۀ خود را به کمترین حد ممکن برسانند و ترجمهای مطلوب و مناسب از قرآن کریم ذت ارائه دهند. ترجمة قرآن در عصر حاضر به شیوههایی مختلف نقد و بررسی شده است. یکی از این شیوهها کاربرد نظریههای ترجمة معاصر در نقد ترجمۀ قرآن است تا علاوه بر نقد ترجمههای موجود، شیوههای علمی ترجمه نیز بیان شوند و در نهایت، این کتاب مقدس با دقت و ظرافت تمام که شایستة آن است به زبانهای زندة دنیا ترجمه شود. یکی از نظریههای جدید که زیرشاخۀ مطالعههای محض ترجمه است مطالعههای توصیفی ترجمه است که بیان میکند هدف از مطالعۀ ترجمه پایهگذاری قواعد، هنجارها و دستورالعملهایی برای عمل یا نقد ترجمه یا ارائۀ ابزار آموزشی برای آموزش مترجمان نیست. هدف اصلی مطالعههای توصیفی ترجمه عبارت است از توصیف پدیدۀ ترجمه و ترجمه کردن چنانکه ما در دنیای واقعی تجربه میکنیم. به عبارت دیگر، در مطالعههای توصیفی، ترجمهها همانطور که در دنیای واقعی نمود یافتهاند بررسی میشوند و روی ابعاد قابل مشاهدۀ آنها تمرکز میشود؛ به همین دلیل است که مطالعههای ترجمه را جزء علوم تجربی به حساب میآورند (Hermans, 1999, p. 7). یکی از مباحثی که در مطالعههای توصیفی بررسی شده است موضوع هنجار در ترجمه است. گیدئون توری[i]از نظریهپردازان نقشگرا است که برای اولین بار بحث از هنجارها در ترجمه را در سال 1978م در مقالۀ «ماهیت و نقش هنجارها در مطالعههای ترجمه» وارد حوزۀ مطالعههای ترجمه کرد. او معتقد است در هر جامعه ارزشها و عقایدی دال بر درست یا غلط بودن رفتارهای مختلف وجود دارند که نشان میدهند در جامعه هنجارهایی مشخص وجود دارند. مترجم باید با این هنجارها آشنا و آنها را در حین کار مدنظر داشته باشد تا بتواند ترجمهای قابل قبول را ارائه دهد (Toury, 1978/2000, pp. 53-55). اَندرو چسترمن[ii] یکی دیگر از نظریهپردازانی است که مطالعههای ترجمه را علمی هنجارگرا به معنای توصیفی کلمه میداند و با تبعیت از نظریههای توری هنجارها را بررسی میکند. او از استعارۀ «meme»[iii]در ترجمه استفاده میکند. این کلمه از جامعهشناسی گرفته شده و به معنای ایدههایی است که گسترش مییابند و خود را، همانند ژنها، تکثیر میکنند. اگر یک «meme» در اثر تکرار و تکثیر غالب شود و «meme» رقیب را از صحنه به در کند، به هنجار تبدیل خواهد شد (Chesterman, 2016, p. 51). چسترمن هنجارها را در قالب هنجارهای انتظار یا محصول و هنجارهای حرفهای یا فرآیند دستهبندی میکند. به نظر او، هنجار انتظار یا محصول از سنت غالب ترجمه، ایدئولوژی حاکم و ملاحظههای اقتصادی و عرف نوشتار در زبان مقصد نشئت میگیرد و هنجارهای فرآیند را در سه دسته، هنجار مسئولیتپذیری، ارتباطی و رابطهای (زبانی)، تقسیم میکند و برای رسیدن و یافتن هنجار غالب و همچنین، حل مشکلات موجود در ترجمه در قسمت هنجار رابطهای، راهبردهایی را در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی ارائه میدهد (ماندی، 1397ش، صص244-242). بر اساس این نظریه، ترجمه را میتوان از ابعاد مختلف نقد و بررسی کرد. در این پژوهش، سعی شده است تا هنجار رابطهای بررسی شود که مترجم به واسطۀ کاربرد راهبردها در ترجمه ایجاد کرده است. در این پژوهش، از میان ترجمههایی متنوع و بسیار که از قرآن انجام شده است، ترجمۀ محمدرضا صفوی برای نقد و بررسی در نظر گرفته شده است؛ زیرا این ترجمه ترجمهای دوبُعدی است؛ از یک سو، دقت مترجم در انتقال معنای الفاظ با در نظر گرفتن ریشه، هیئت، جایگاه آنها در کلام و سایر نکات صرفی و نحوی و بلاغی، ویژگی مبدأگرایی را به ترجمه میدهد و از سوی دیگر، استفاده از تفسیر برای ترجمه و افزودن عبارتهای بسیار که حجم ترجمه را تقریباً دو برابر متن اصلی کرده است، آن را به سمت ترجمۀ مقصدگرا سوق میدهد (هاشمی، 1398ش، ص2). با توجه به این موضوع، ترجمة صفوی برای کاربرد همراه آیات اخلاقی مناسب است؛ زیرا ترجمهای محتوایی و تفسیری است. اخلاق از مهمترین مباحث قرآنى است؛ زیرا از اهداف مهم بعثت فرستادگان خداوند در طول تاریخ زندگى بشر اخلاق و مباحث مربوط به آن و به تبع آن تزکیه و تربیت انسان است. از سوى دیگر، اخلاق به عنوان یکى از سه پایۀ اساسى معارف دینى در کنار عقاید و احکام مطرح است و شیوۀ صحیح زندگى را به انسانها مىآموزد و سیر و حرکات آنان را به سوى کمال مطلق تنظیم مىکند؛ بنابراین، در آیات بسیار به موضوع اخلاق اشاره شده است و کتابهای مختلف اخلاق در قرآن را بررسی کردهاند، از جمله کتاب موسوعة اخلاق القرآن نوشتۀ احمد شرباصی در شش جلد؛ در این کتاب آیات اخلاقی همراه شرح آنها جمعآوری شدهاند. به دلیل کاربرد آیات اخلاقی در زمینههای گوناگون، ترجمۀ آنها باید تا حد امکان استوار و دقیق و قوی باشد تا مخاطبان عام و خاص بهآسانی با ترجمه ارتباط برقرار کنند و پیام اخلاقی آیه را درک کنند؛ بنابراین، برای نقد ترجمۀ آیات اخلاقی، چارچوب نظری منسجم و هدفمندی لازم است تا میزان کیفیت ترجمۀ آنها به طور دقیق قابل توصیف باشد. در این پژوهش، بر اساس دستهبندی کتاب موسوعة أخلاق القرآن، از میان آیات فراون اخلاقی، دو موضوع امانتداری و تقوا انتخاب شدهاند تا راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی ترجمة آنها بر اساس نظریۀ هنجار رابطهای چسترمن تحلیل و بررسی شوند؛ زیرا هدف پژوهش این است که میزان ارتباط ترجمۀ آیات با خود آیهها و با زبان معیار مقصد بیان شود. چسترمن راهبردهایی را در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی برای ایجاد هنجار رابطهای در ترجمه بیان میکند. او در سطح نحوی، راهبردهای وامگیری، تغییر ساختار جملهواره، تبدیل واحد و ... ، در سطح معنایی، راهبردهای تضاد، شمول معنایی، تغییر توزیع و ... و در سطح منظورشناختی، راهبردهای تغییر میزان صراحت، تغییر اطلاعات، تغییر بینافردی و ... را مطرح کرده است. زمانی که راهبردهای بهکاررفته توسط مترجم از یک سو، با زبان معیار مقصد منطبق و از سوی دیگر، به متن مبدأ پایبند باشند، میتوان گفت هنجار رابطهای در ترجمه ایجاد شده است. پرسشهای این پژوهش عبارتاند از:
روش پژوهش در این مقاله توصیفی - تحلیلی است که در آن، هنجار رابطهای بهکاررفته در ترجمۀ صفوی از آیات اخلاقی، بنا بر نظریة چسترمن، از طریق بررسی راهبردهای ترجمه در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی مقایسه و تحلیل شد. برای این منظور، شش آیۀ اخلاقی با موضوع امانت و تقوا بر اساس محتوای ترجمهشان انتخاب شدند؛ زیرا ترجمة برخی از آیات تحتاللفظی است و راهبردی در آنها به کار نرفته است. پس از گزینش آیات، ذیل هر آیه ترجمۀ مربوط نوشته شد و بر اساس راهبردهای ارائهشده، ترجمۀ آیات با متن اصلی مقایسه شد تا مشخص شود مترجم از چه راهبردهایی برای ترجمۀ آیات بهره برده است. پس از پایان بررسیها، پرکاربردترین راهبردها برای ایجاد هنجار رابطهای در ترجمۀ آیات جمعبندی شدند.
دربارۀ نقد ترجمۀ صفوی بر اساس نظریههای نقد ترجمه، فقط پایاننامۀ اصغرپور (1397ش) با عنوان «نقد بلاغی و ادبی ترجمه (مطالعۀ موردی: سورۀ فاطر ترجمۀ محمدرضا صفوی بر اساس نظریۀ یوجین نایدا)» است که در آن، نویسنده بر اساس نظریة نایدا، مؤلفههای نشانهشناسی، معناشناسی و زبانشناسی ترجمۀ صفوی از سورۀ فاطر را نقد و بررسی کرده است. پژوهشهای انجامشده بر اساس نظریۀ هنجارهای چسترمن انگشتشمار هستند و فقط دو پژوهش ترجمههای قرآن را بررسی کردهاند: 1) پایاننامة رضایی (1398ش) با عنوان «بررسی ترجمههای فارسی قرآن کریم برای نوجوانان در چارچوب نظریۀ هدفمندی: موردپژوهی جزء سی». نویسنده در این پژوهش چهار ترجمه از قرآن کریم که برای نوجوانان نوشته شدهاند را بر اساس سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی چسترمن (2016م) بررسی کرده است. در هر چهار ترجمه، سطح منظورشناختی و سپس، معنایی بیشترین کاربرد را داشتهاند. محور این پژوهش شناسایی راهبردهای گوناگون در سطوح مختلف و بیان آماری کاربرد راهبردها توسط هر مترجم در ترجمة قرآن کریم برای نوجوانان و مقایسۀ آنها با یکدیگر بر اساس هدف ترجمه است؛ بنابراین، تحلیلی از کیفیت و چگونگی کاربرد راهبردها بر اساس هنجار رابطهای انجام نشده است. 2) پایاننامۀ ایزدپناه (1395ش) با عنوان «تحلیل راهبردهای مورد استفاده در ترجمۀ اسمهای خاص قرآنی بر اساس مدل چسترمن (2016م)». در این پژوهش، ترجمههای شش مترجم که قرآن را از عربی به انگلیسی ترجمه کردند، به منظور بیان مشکلات و راهکارهای ترجمۀ اسمها و اسامی خاص در قرآن کریم بر اساس مدل چسترمن (2016م) مقایسه و مطالعه شدند. با توجه به پیشینۀ پژوهش، ترجمۀ صفوی از آیات اخلاقی بر اساس نظریۀ هنجار رابطهای چسترمن نقد و بررسی نشده است و با توجه به اینکه نظریۀ چسترمن از نظریههای معاصر و جامع در نقد ترجمه است، پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمۀ محمدرضا صفوی از آیات اخلاقی را در چاچوب هنجارهای چسترمن بررسی کند.
چسترمن در کتاب خود با عنوان ژنهای فرهنگی: گسترش اندیشهها در مطالعات ترجمه[iv]، از نظریۀ گیدئون توری دو هنجار آغازین و عملیاتی را وام میگیرد. هنجارهای فرآیند برگرفته از هنجارهای عملیاتی گیدئون توری هستند که عملیات ترجمه را تنظیم میکنند. او این هنجارها را به سه هنجار تقسیم میکند:
هنجارهای یادشده از هنجارهای توری گستردهتر و کاملتر هستند؛ زیرا چسترمن عملیات ترجمه و کارهای مترجم را به طور کامل توصیف کرده است (ماندی، 1397ش، ص244؛ عنانی، 2003م، ص238). چسترمن برای ایجاد هنجار رابطهای یا زبانی در ترجمه «راهبرد» ارائه میدهد تا به وسیلة این راهبردها، هنجار رابطهای میان متن مبدأ و مقصد بهخوبی شکل گیرد. او راهبرد را اینگونه تعریف میکند: «راهبردِ ترجمه فرآیندی آگاهانه است، یعنی مشکلی را که فرد زمان ترجمۀ بخشی از یک متن از زبانی به زبان دیگر دچار میشود را حل میکند» (Chesterman, 2016, p. 11). به نظر چسترمن، مترجمان برای پیروی از هنجارها راهبردها را به کار میبرند تا به ترجمۀ مطلوب و مناسب دست یابند. کار اصلی راهبردها توصیف انواع رفتارهای زبانی و به ویژه رفتارهای متنی زبانی است. این راهبردها نوعی روش دستکاری متن هستند که میتوان با مقایسۀ متن مبدأ و مقصد آنها را یافت. نقطة آغاز هر راهبرد مشکلی است که در ترجمه وجود دارد و راهبرد راهحلی برای این مشکل است تا مترجم بتواند به وسیلۀ آن، رابطۀ مدنظر میان متن مبدأ و متن مقصد را ایجاد کند (Chesterman, 2016, pp. 88-89). چسترمن راهبردهایی را در سطوح نحوی، معنایی و منظورشناختی مطرح میکند و معتقد است این گروهها ممکن است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند:
هر یک از سطوح مختلف یادشده راهبردهایی را برای مترجم ارائه میدهد تا به وسیلۀ آنها مشکلات موجود در ترجمه را حل کند. در ادامه، نمونههایی از آیات اخلاقی با ترجمۀ صفوی بر اساس راهبردهای چسترمن بررسی شدهاند تا توانایی این مترجم در کاربرد این راهبردها و نحوۀ ایجاد هنجار رابطهای میان متن مبدأ و مقصد بیان شود.
از میان آیات اخلاقی فراوان، دو موضوع امانت و تقوا به عنوان نمونۀ آیات اخلاقی گزینش شدهاند و ذیل هر موضوع، ترجمة سه آیه از نظر راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی نقد و بررسی شدهاند.
4-1- ادای امانت در کتاب موسوعة اخلاق القرآن، ذیل عنوان امانت، سه آیة 72 سورة احزاب، 58 سورة نساء و 283 سورۀ بقره بیان شدهاند (شرباصی، 1407ق، صص18-15). در ادامه، هر یک از آیههای بالا همراه ترجمة صفوی بیان شده و بر اساس راهبردهای چسترمن نقد و بررسی شده است.
4-1-1- ﴿ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾ (احزاب: 72). ترجمۀ صفوی: بهراستى ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، ولى آنها سرباز زدند و از اینکه آن بار سنگین را برگیرند، امتناع کردند و از آن هراسناک شدند، اما انسان آن را بر عهده گرفت، چرا که او ستمکار و نادان بود.
1-1-1-4- سطح نحوی راهبرد تحتاللفظی[v]: ترجمهای است که از نظر ظاهری بسیار شبیه متن مبدأ است و به طور پیشفرض در بیشتر ترجمهها اعمال میشود و فقط در شرایط ویژه ممکن است تغییر کند (Chesterman, 2016, p. 94). واژههایی که زیر آنها در متن ترجمة آیات خط کشیده نشده است جزء ترجمة تحتاللفظی هستند. در این آیه، 12 واژه تحتاللفظی ترجمه شدهاند. راهبرد وامگیری[vi]: بنا بر نظر چسترمن، این راهبرد هم به وامگیری تکتک مقولهها و هم به وامگیری نحوی مربوط میشود که سبب میشود یک تغییر عمدی در متن ایجاد شود. وینه و داربلنه[vii] نیز از وامگیری به عنوان راهبردهای ترجمه نام بردهاند (Chesterman, 2016, p. 94). وامگیری وارد شدن مستقیم واژگان از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون تغییر در لفظ و معنا است. زمانی که مترجم با واژهای روبهرو میشود که معادل آن با همان مفهوم در زبان مقصد وجود ندارد یا معادلی نزدیک دارد اما به خاطر حفظ بافت دینی و فرهنگی و تاریخی آن را عیناً به کار میبرد، از راهبرد وامگیری بهره برده است. (احمدی و بابایی، 1401ش، ص223). صفوی در این آیه واژة «الْأَمَانَةَ» را با استفاده از راهبرد وامگیری به واژة «امانت» ترجمه کرده است تا بافت دینی آن را حفظ کند. ««عَرض» مصدر عربی به معنای ارائه کردن، نشان دادن و نمایاندن و... است» (دهخدا،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص1976). صفوی به وسیلة راهبرد وامگیری معادل فعل «عَرَضْنَا» را «عرضه کردیم» قرار داده است. «معنای عرضه کردن این است که ما یکیک موجودات را با آن سنجیدیم و قیاس کردیم، هیچ یک استعداد پذیرفتن آن را نداشتند، بهجز انسان» (طباطبایی، بیتا، ج16، ص527). با توجه به معنایی فراگیر که «عرضه کردیم» نسبت به معادلهای فارسی آن دارد، صفوی در ترجمة آن از راهبرد وامگیری بهره برده است. علاوه بر صفوی، مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی دو واژة «الْأَمَانَةَ» و «عَرَضْنَا» را با کاربرد راهبرد وامگیری ترجمه کردهاند تا هنجار رابطهای و ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد در ترجمة این دو واژه بهدرستی شکل گیرد؛ زیرا با کاربرد معادل فارسی دو واژه بافت دینی و معنایی واژهها در ترجمه منتقل نمیشد. راهبرد تبدیل واحد[viii]: چسترمن این راهبرد را از کتفورد[ix] وام گرفته است؛ به این ترتیب که یک واحد در متن مبدأ به واحدی متفاوت در متن مقصد تبدیل میشود. واحدهای زبانی عبارتند از: تکواژ، کلمه، گروه، جملهواره و جمله (Chesterman, 2016, p. 96). صفوی واژة «الْأَمَانَةَ» را به گروه اضافی «امانت خود» تبدیل کرده است (بصیریان،1390ش، ص128)؛ به نظر، دلیل این تبدیل تقریر و تأکیدی است که در واژة امانت وجود دارد (الدرویش، بیتا، ج8، ص57). خرمشاهی نیز این واژه را به گروه اضافی «امانت خویش» تبدیل کرده است؛ با این تفاوت که واژۀ اضافهشده را درون علامت نگارشی قرار داده است. راهبرد تغییر مقولۀ دستوری[x]: در این راهبرد، یک مقولۀ دستوری به مقولۀ دستوری متفاوتی تغییر میکند. برای مثال، اسم در متن مبدأ به فعل در متن مقصد تغییر میکند (Chesterman, 2016, p. 96). واژة «أن یَحْمِلْنَهَا» مصدر موؤل در نقش مفعولبه فعل «أَبَیْنَ» است (الدرویش، بیتا، ج8، ص57) صفوی در ترجمه این گروه اسمی را به گروه فعلی «آن بار سنگین را برگیرند» تبدیل کرده است. تبدیل مصدر موؤل در زبان عربی به فعل در زبان فارسی از راههای روانسازی ترجمه است (ناظمیان و خورشا، 1398ش، ص254)؛ اما مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی مصدر مؤول «أَن یَحْمِلْنَ» را به صورت مصدری (برداشتن/پذیرفتن) ترجمه کردهاند و آن را به فعل تبدیل نکردهاند؛ زیرا بدون تبدیل آن جمله ساده و روان است و نیازی به تبدیل مصدر به فعل نیست. با توجه به این امر، تبدیل مصدر موؤل به فعل زمانی ضروری است که بدون تبدیل، جمله قابل درک نباشد. راهبرد تغییر ساختار گروه[xi]: این راهبرد شامل تغییراتی در سطح گروه میشود که یکی از این تغییرات تغییر در تعریف و تنکیر گروه اسمی است (Chesterman, 2016, p. 97). در این آیه، دو واژة «ظَلُومًا جَهُولًا» دو خبر نکره برای فعل ناقص «کَانَ» هستند (الدرویش، بیتا، ج8، ص57). معنای تنکیر مسند گاهی عدم حصر و عهد است (التفتازانی، بیتا، ص173). با توجه به مفهوم آیه، معنای نکره در این واژگان عدم حصر و عهد است؛ زیرا «انسانهایی که عهدهدار امانت شدهاند و از آن مراقبت کردهاند شامل این اوصاف نمیشوند و فقط انسانهایی که بدعهدی کنند مصداق «ظَلُومًا جَهُولًا» هستند» (الزمخشری،بیتا، ج3، ص565). با توجه به اهمیت معنای نکره در این دو واژه، صفوی معنای آنها را به معرفه (ستمکار و نادان) تبدیل کرده است و در ساختارگروه آنها و به تبع آن در معنایشان تغییر ایجاد کرده است؛ در حالی که فولادوند با معادل «ستمگری نادان» و خرمشاهی با معادل «ستمکاری نادان» سعی در انتقال مفهوم نکرة واژگان داشتهاند.
2-1-1-4- سطح معنایی راهبرد هممعنایی[xii]: مترجم به وسیلة این راهبرد یک کلمة مترادف را انتخاب میکند تا از تکرار کلمه در ترجمه جلوگیری کند (Chesterman, 2016, p. 99). مشتقات فعل «حَمَل/یحملُ» در آیه دو مرتبه به شکلهای «أَن یَحْمِلْنَهَا» و «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ» به کار رفته است؛ فاعل «أَن یَحْمِلْنَهَا» آسمانها و زمین و کوهها است و فاعل فعل دوم «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ» اسم ظاهر «الْإِنسَانُ» است. واژة «حمل» در قرآن مفهوم کلی و عام دارد (المصفوی، 1393ش، ج2، ص333) و معنای «حمل» آن است که انسان چیزی را بردارد (چه برسر، یا بردوش، یا پشت یا در شکم) و نیز فرقی در حمل نیست که مادی باشد یا معنوی، مانند گناه، حامل هم گاهی انسان است و گاهی غیرانسان» (ربانی، 1392ش، ص197). با توجه به این توضیح، هر دو فعل با وجود فاعلهای متفاوت یک معنا و مفهوم دارند و آن حمل کردن امانت است. صفوی میتوانست هر دو فعل را به دلیل مشابهت مفهومی با معادلی یکسان ترجمه کند؛ اما او با استفاده از راهبرد معنایی معادل «أَن یَحْمِلْنَ» را «برگیرند» و معادل فعل دوم «وَحَمَلَ»را «بر عهده گرفت» ترجمه کرده است تا از تکرار فعل در ترجمه پرهیز کند؛ در صورتی که دلیل تکرار فعل در آیه این است که یک کار و عمل یکسان از دو فاعل متفاوت خواسته شده است؛ بنابراین، به نظر بهتر بود مترجم هر دو فعل را در این آیه با یک معادل یکسان ترجمه میکرد تا مخاطب یکسانی کار خواستهشده را درک کند. از میان مترجمان، فولادوند و خرمشاهی به این موضوع توجه کردهاند و معادلهای «برداشتن/برداشت» و «پذیرفتن/پذیرفت» را برای این دو واژه به کار بردهاند. راهبرد همشمولی[xiii]: به نظر چسترمن، این نوع تغییر در ترجمه بسیار رایج است. برای مثال، مترجم از واژة معناشمول بهجای واژة فراگیر یا برعکس استفاده میکند یا یک معناشمول را بهجای یک معناشمول دیگر به کار میبرد (Chesterman, 2016, p. 98). فعل «أَشْفَقْنَ مِنْهَا» بنا بر سیاق آیه عبارت است از: «فإشفاقُ السّماواتِ و الأرضِ و الجبالِ لیسَ بِمعنی الخوفُ و الوحشةُ بَل بِمعنی القُصورُ و الضَّعفُ و الرَّخوةُ و الرَّقةُ الذاتیّةُ» (المصطفوی، 1393ش، ج6، ص106)؛ یعنی «إشفاق» در آیه به معنای ترس و وحشت آسمانها و زمین و کوهها نیست، بلکه ناتوانی و عجز و سستی ذاتی آنها سبب شده است تا آنها از پذیرش امانت سر باز زنند. با توجه به توضیح، «أَشْفَقْنَ مِنْهَا» معنای مجازی دارد و مجاز از ناتوان شدن و عاجز شدن است. صفوی در ترجمه معادل لغوی آن یعنی «هراسناک شدند» را استفاده کرده است که غرض اصلی آیه را به مخاطب منتقل نمیکند. دیگر مترجمان نیز این واژه را بر اساس لغت ترجمه کردهاند. به نظر، برای انتقال غرض اصلی آیه مناسب است معنای مجازی مانند «از آن ناتوان شدند، از آن عاجز شدند» استفاده شود. تغییر مجاز[xiv]: یعنی تغییر تشبیه، استعاره و کنایه و ... در ترجمه (Chesterman, 2016, p. 100). ضمیر «ها» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» به «الْأَمَانَةَ» ارجاع میدهد (الدرویش، بیتا، ج8، ص57) و «حمل الأمانة» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» یعنی امانت مانند بار بر دوش صاحبش است تا زمانی که ادا شود (الزمخشری، بیتا، ج3، ص564)؛ از این رو، استعارۀ مکنیه در آیه وجود دارد؛ به این ترتیب که «الْأَمَانَةَ» مشبه و «أَن یَحْمِلْنَ» از لوازم مشبهبه و «بار» مشبهبه محذوف است. صفوی با استفاده از راهبرد تغییر مجاز، ضمیر «ها» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» را به «آن بار سنگین» ترجمه کرده است و با این کار، مشبهبه را در ترجمه بیان کرده است و استعارۀ موجود را به تشبیه مبدل کرده است تا ترجمه برای همة خوانندگان قابل درک باشد. فولادوند و خرمشاهی بدون تغییر در استعاره، آیه را ترجمه کردهاند و درک و دریافت مشبهبه را به عهدة خواننده نهادهاند. راهبرد تغییر تأکید[xv]: یعنی به هر دلیلی، مترجم تأکید در جمله را کاهش، افزایش یا تغییر دهد (Chesterman, 2016, p. 99). آیه با جملة «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ» آغاز شده است که بیانگر هیبت و بزرگی مقام امانت است (الدرویش، بیتا، ج8، ص57). «إنّ» در آغاز کلام فقط پیشدرآمدی برای آن است و حالت تأکید ندارد (آذرنوش،1375ش، ج1، ص44)؛ اما صفوی به وسیلة راهبرد تغییر تأکید، معادل کلمة «إِنَّا» را «بهراستی» قرار داده است تا از این طریق عظمت امانت را در ترجمه منتقل کند.
3-1-1-4- سطح منظورشناختی راهبردهای منظورشناختی به انتخاب اطلاعات در متن مقصد مربوط میشوند. این راهبردها بیشتر از دو راهبرد دیگر باعث تغییر متن مبدأ و تغییر پیام میشوند (Chesterman, 2016, p. 105). راهبرد تغییر میزان صراحت[xvi]: این راهبرد صراحت پیام را تغییر میدهد و مترجم به وسیلة آن متن را بیشتر توضیح میدهد تا برای خواننده قابل درک باشد (Chesterman, 2016, p. 107). «ضرورت دارد کلمات، عبارات و جملات محذوفی که توسط مترجم به ترجمه افزوده میشوند در نشانههای نگارشی قلاب [] یا قلابهلال ]()[ استفاده شوند» (قلیزداه، 1380ش، ص264) صفوی گروه فعلی «أَبَیْنَ» در جملة «فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا» را ابتدا با جملة «ولى آنها سرباززدند» ترجمه کرده است و سپس، فعل «امتناع کردند» را بدون کاربرد علامت نگارشی در پایان ترجمه بیان کرده است تا معنای فعل «أَبَیْنَ» را برای مخاطب توضیح دهد؛ اما اگر چینش ترجمه تغییر داده شود، «ولى آنها از اینکه آن بار سنگین را برگیرند، سر باز زدند»، دیگر نیازی به تکرار مجدد فعل نیست و خواننده بدون تکرارِ آن، معنا را درک میکند. راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 72 سورۀ احزاب در جدولهای زیر بیان شدهاند:
جدول 1. راهبردهای نحوی آیۀ 72 سورۀ احزاب
جدول 2. راهبردهای معنایی آیۀ 72 سورۀ احزاب
جدول 3. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 72 سورۀ احزاب
با توجه به نمودار 1، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 72 سورة احزاب بر اساس هنجار رابطهای متوسط است. 4-1-2- ﴿إنّ اللهَ یامرُکُم أن تُؤدُوا الاماناتِ الی أهلِها﴾ (نساء: ۵۸) ترجمۀ صفوی: خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبان آنها رد کنید.
1-2-1-4- سطح نحوی راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی: در ترجمة «الله» و «یامر» از راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی استفاده شده است. راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: صفوی از این راهبرد در ترجمۀ کلمات زیر بهره برده است:
فعل «أمَرَ» همراه مفعول متصل مانند «أمرتُه» زمانی به کار برده میشود که کسی را مکلف به انجام کاری کنند (راغب اصفهانی، 1374ش، ج1، ص200)؛ در این صورت، دیگر نیازی به مقولۀ دستوری در ترجمه نیست و میتوان فعل جمله را اینگونه ترجمه کرد: «خدا شما را مکلف میکند».
راهبرد وامگیری: «الفاظی بسیار در قرآن آمدهاند که در زبان فارسی امروزه معمول و متداول هستند». (کریمینیا، 1389ش، ص336). واژۀ امانت نیز از این دسته واژگان است و در زبان فارسی متداول و معمول است. در این آیه نیز ترجمۀ «الامانات» به «امانتها» وامگیری از زبان مبدأ است و از آنجا که «کلماتی که از عربی به فارسی وارد شدهاند بهتر است با فارسی جمع بسته شوند» (فقیهی، 1349ش، ص21)، صفوی آن را به صورت «امانتها» ترجمه کرده است. خرمشاهی نیز همانند صفوی معادل «امانتها» را در ترجمه به کار برده است؛ ولی فولادوند معادل «سپردهها» را برای آن برگزیده است که با توجه به بافت دینی واژه، وامگیری در ترجمة آن مناسبتر است. راهبرد تغییر ساختار گروه: صفوی ضمیر «ها» را با وجود اینکه مفرد است و طبق قواعد نحوی به اسم جمع «الامانات» ارجاع میدهد، در قالب جمع ترجمه کرده است؛ بنابراین، با تغییر شمار ضمیر از مفرد به جمع، از راهبرد تغییر ساختار گروه استفاده کرده است (Chesterman, 2016, p. 94) تا ترجمه مطابق دستور زبان فارسی و برای خواننده ملموس باشد.
2-2-1-4- سطح معنایی راهبرد همشمولی: صفوی در ترجمۀ واژۀ فراگیر «أهل» از واژۀ معناشمول «صاحبان» استفاده کرده است. بنا بر استعمال قرآن مجید و بیان اهل لغت، «أهل» در صورتى که میان یک عده افراد پیوندی جامع باشد، مانند پدر، شهر، کتاب، علم و غیره، به کار میرود؛ البته، باید میان جامع و آن افراد اُنس و الفتى باشد؛ در این صورت، کلمۀ «أهل» به آن جامع اضافه میشود، مانند «أهل الکتاب» (قرشی، 1372ش، ج1، ص136). با این اوصاف، «أهل» در زبان عربی معنایی فراگیر نسبت به معنای «صاحبان» دارد؛ زیرا انس و الفتی که در «أهل الأمانات» موجود است در کلمۀ «صاحبان امانتها» وجود ندارد؛ بنابراین، انتقال معنای دقیق واژۀ فراگیر در زبان عربی به زبان فارسی با وجود بهکارگیری راهبرد همشمولی تا حدودی مشکل است. راهبرد تغییر تأکید: همانطور که اشاره شد، «إنّ» در زبان عربی پیشدرآمدی بر کلام است و تأکید ندارد؛ از این رو، صفوی آن را در جملة «إنّ اللهَ یَامرُکُم ... » ترجمه نکرده است. مترجمانی همچون فولادوند و خرمشاهی همانند صفوی «إنّ» را ترجمه نکردهاند و از تأکید جمله کاستهاند؛ اما انصاریان به تأکید و حصر موجود در جملة اسمیة «انّ اللهَ یَامرُکُم ... » توجه کرده است (التفتازانی، بیتا، ص63) و واژۀ «قاطعانه» را در ترجمه بیان کرده است. بهتر بود صفوی نیز همانند انصاریان واژههای تأکیدی مانند «حتماً، قطعاً و ... » را در ترجمه بیان میکرد تا معنای تأکیدی و انحصاری جملة یادشده را به زبان فارسی منتقل کند و هنجار رابطهای در ترجمه لحاظ شود. راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 58 سورۀ نساء در جدولهای زیر بیان شدهاند:
جدول 4. راهبردهای نحوی آیۀ 58 سورۀ نساء
جدول 5. راهبردهای معنایی آیۀ 58 سورۀ نساء
جدول 6. راهبرد منظورشناختی آیۀ 58 سورۀ نساء
با توجه به نمودار 2، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 58 سورة نساء در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطهای بسیار خوب است.
4-1-3- ﴿فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ﴾ (بقره: 283) ترجمۀ صفوی: و اگر یکی از شما دیگری را امین دانست [و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]، پس آن کسی که امین دانسته شده است باید بدهکاری خود را که در مورد آن او را امین دانستهاند، بپردازد و از حساب و کیفر خدا که پروردگار اوست پروا کند.
4-1-3-1- سطح نحوی راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی: واژههای «إِنْ أَمِنَ، فَ، لْیُؤَدِّ، الَّذِی، لْ، یَتَّقِ، اللَّهَ» تحتاللفظی ترجمه شدهاند. راهبرد گرتهبرداری[xvii]: «گرتهبرداری عبارت است از ترجمۀ اجزاء یا کلماتی که یک ترکیب یا اصطلاح یا حتی جملهای را در زبان بیگانه تشکیل میدهند» (آذرنوش، 1375ش، ص45). صفوی در ترجمۀ عبارت «بَعْضُکُم بَعْضًا» (یکی از شما دیگری را)، از راهبرد گرتهبردای بهره برده است. عبارت «بَعْضُکُم بَعْضًا» در زبان عربی اصطلاحی ویژه به شمار میرود و مفهوم «یکدیگر/همدیگر» را در زبان عربی میرساند و ترجمۀ لفظ به لفظ آن در زبان فارسی یا هر زبانی دیگر نادرست است (کریمینیا، 1389ش، ص116). در این آیه، فعل «أوتمن» فعل مجهول از باب إفتعال«اِئْتَمَنَ ] ء م ن[» همراه فعل ثلاثی مجرد «أمِنَ» بیان شده است؛ از این رو، فعل «أوتمن» در معنای مطاوعه به کار رفته است و اثر فعل ثلاثی مجرد «أمن» را پذیرفته است و این فعل میان دو نفر مشترک است (ذهنی تهرانی، 1363ش، صص154-155). صفوی با توجه به این موضوع صرفی، عبارت «بعْضُکُم بَعْضًا» (یکی از شما دیگری را) بر اساس راهبرد گرتهبردای ترجمه کرده است تا وجود یک فعل و اشتراک آن را میان دو نفر بیان کند؛ بنابراین، صفوی در ترجمة این عبارت، ارتباط متن مبدأ و مقصد را در نظر گرفته است تا هنجار رابطهای به طور صحیح شکل گیرد. راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: «اللَّهَ» در آیه نقش مفعولبه دارد (الصافی، 1418ق، ج3، ص93). صفوی در ترجمه آن را به گروه متممی «از حساب و کیفر خدا» تغییر داده است؛ زیرا فعل «پروا کند» در زبان فارسی به حرف اضافۀ «از» نیاز دارد. راهبرد تبدیل واحد: «فاء فصیحه» در عبارت «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضًا» (الصافی، 1418ق، ج3، ص93؛ الدرویش، بیتا، ج1، ص436) همان فاء عاطفه است؛ با این تفاوت که بر جملۀ معطوف وارد میشود و بیانگر این است که جملۀ معطوفعلیه حذف شده است؛ بنابراین، ما در ترجمۀ این «فاء» «نخست باید جملۀ محذوف را افصاح و بیان کنیم و سپس، جنبۀ عطف آن را در نظر بگیریم و برای ترجمۀ آن به فارسی از حرف «واو» استفاده کنیم. اگر این «فاء» توسط مترجم مستقیماً عاطفه ترجمه شود و اشارهای به جملۀ محذوف نشود، در ترجمه اشتباه رخ میدهد» (متقیزاده و احمدی، 1395ش، صص192-193). صفوی در این آیه، علاوه بر اینکه «فاء» را با حرف عاطفۀ «واو» ترجمه کرده است، جملۀ معطوفعلیه محذوف «[و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]» را در پرانتز بیان کرده است که در مجموع این امر باعث شده است تا صفوی برای ترجمۀ آن از راهبرد تبدیل واحد استفاده کند، یعنی «حرف» در ترجمه به یک «جمله» تبدیل شده است. خرمشاهی نیز این «فاء» را به جملة کوتاه «و گرویی نگرفت» تبدیل کرده است که در مقایسه با جملة طولانی صفوی مناسبتر است؛ زیرا از اطناب متن جلوگیری میکند. صفوی واژة «رَبَّهُ» که در آیه نقش بدل دارد (الدرویش، بیتا، ج1، ص436) را به جملة «که پروردگار او است» تبدیل کرده است (بصیریان، 1390ش، ص31). فولادوند نیز با تبدیل واحد این واژه را به جملة «که پروردگار او است» ترجمه کرده است؛ اما خرمشاهی آن را تحتاللفظی، «پروردگارش»؛ ترجمه کرده است. تبدیلی که صفوی و فولادوند انجام دادهاند، به نظر، برای روانی و درک متن مناسبتر است.
4-1-3-2- سطح معنایی راهبرد همشمولی: صفوی در آیۀ 58 سورۀ نساء، «أمانات» را همان «امانتها» ترجمه کرد؛ اما در این آیه «أمانت» را بر اساس تفسیر آیه و آیۀ قبل «بدهکاری» ترجمه کرده است. منظور از امانت در این آیه دین و بدهی است که بدون رهن و گرو گرفته میشود (المصطفوی، 1393ش، ج1، ص165)؛ از این رو، واژة معناشمول «بدهکاری» را بهجای واژۀ فراگیر «أمانت» به کار برده است؛ دلیل این امر توجه مترجم به سیاق و بافت آیه است که مطابق آن ترجمة واژۀ «أمانت» تغییر کرده است. فولادوند و خرمشاهی معادل این واژه را «سپرده و امانت» قرار دادهاند و خرمشاهی برای اشاره به تفاوت این «امانت» با «امانت» در آیههای دیگر، کلمة «دین» را همراه آن به کار برده است. با توجه به این موضوع، معادلی که صفوی برای این واژه برگزیده است مناسبتر از معادل دو مترجم دیگر است؛ زیرا سبب ایجاد هنجار رابطهای میان متن مبدأ و مقصد شده است و او معادل اصلی واژه را بهدرستی انتخاب کرده است.
4-1-3-3- سطح منظورشناختی راهبرد تغییر میزان صراحت: صفوی جمله «فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ» را با دو ترجمۀ متفاوت از فعل «اوتمن» برای خواننده توضیح میدهد. صفوی میتوانست فعل «اوتِمن» را یک بار ترجمه کند و عبارت (که در مورد آن او را امین دانستهاند) را دیگر برای توضیح بیان نکند؛ زیرا «ایجاز متن در روانسازی آن اثر دارد. هرچه واژههای یک جمله کمتر باشند، مخاطب آن را بهتر و سریعتر درک میکند و زمان کمتر را برای فهم جمله صرف میکند» (بدیعی و قندی، 1381ش، ص148). واژة «حساب و کیفر» را صفوی برای توضیح «وَلْیَتَّقِ اللَّهَ» به ترجمه افزوده است تا صراحت متن را افزایش دهد. دو واژۀ افزودهشده بدون علائم نگارشی به کار رفتهاند. تغییر اطلاعات[xviii]: این راهبرد به معنای حذف یا اضافه کردن اطلاعات به پیام است. مترجم اطلاعاتی را که برای خواننده مهم است و نمیتواند آنها را از متن درک کند به ترجمه میافزاید یا گاهاً اطلاعاتی از پیام را حذف میکند (Chesterman, 2016, p. 110). صفوی با اضافه کردن جملة «[و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]»، اطلاعاتی را که خوانندگان از ترجمه نمیتوانند استنباط کنند بر اساس تفسیر المیزان به ترجمه افزوده است. او این جملات را درون پرانتز بیان کرده است. «قرار دادن جملات اضافه درون پرانتز خواننده را آگاه میکند که کدام کلمه برگردان مستقیم از متن قرآن کریم است؛ البته، نباید توضیحات اضافهشده قسمتهای دیگر آیه را بیمعنا کند و اگر تمام توضیحات را از ترجمۀ فارسی حذف کنیم، ساختمان جمله به هم نخورد و معنای کامل داشته باشد» (کریمینیا، 1389ش، ص252). راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 283 سورۀ بقره در جدولها و نمودار زیر بیان شدهاند:
جدول 7. راهبردهای نحوی آیۀ 283 سورۀ بقره
جدول 8. راهبردهای معنایی آیۀ 283 سورۀ بقره
جدول 9. راهبرد منظورشناختی آیۀ 283 سورۀ بقره
با توجه به نمودار3، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 283 سورة بقره در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطهای بسیار خوب است.
4-2- تقوا شرباصی آیاتی بسیار را در کتاب خود ذیل عنوان تقوا بیان کرده است (شرباصی، 1407ق، ج1، صص213-202). در این پژوهش، ترجمة آیات 29سورة انفال، 201 سورة اعراف و13 سورۀ حجرات بر اساس هنجار رابطهای چسترمن نقد و بررسی شده است:
4-2-1- ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾ (انفال: 29) ترجمۀ صفوی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا کنید، برای شما نیرویی قرار میدهد که به وسیلۀ آن حق را از باطل تشخیص دهید، و بدی هایتان را از شما میزداید و گناهانتان را میآمرزد، و خدا دارای فضلی بزرگ است.
1-1-2-4- سطح نحوی راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی: «یَا أَیُّهَا، الَّذِینَ، آمَنُوا، إِن، تَتَّقُوا، یَجْعَل، لَّکُمْ، عَنکُمْ، وَ، اللَّهُ، ذُو، الْعَظِیمِ» تحتاللفظی ترجمه شدهاند. راهبرد وامگیری: واژۀ «الفضل» اسم عربی است که به زبان فارسی وارد شده است و دارای معادلهایی همچون احسان، بخشش، فزونی و برتری است (دهخدا و دیگران، ۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص2126). صفوی در ترجمه این واژه را از زبان عربی وام گرفته است؛ زیرا از یک سو، در زبان فارسی کاربرد دارد و از سوی دیگر، در زبان عربی معنایی فراگیر دارد. «واژۀ «الفضل» از اوصاف خداوند است که به بخشش زیاد او اشاره دارد و از مصادیق آن رحمت، پاداش بزرگ، عفو و گذشت و رضوان است» (المصطفوی، 1393ش، ج9، ص116). راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: واژۀ «اللَّهَ» در جملۀ «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ» نقش مفعولبه دارد (الصافی،1418ق، ج9، ص206). صفوی معادل «پروا کنید» را برای فعل «تَتَّقُوا» انتخاب کرده است که این معادل در زبان فارسی به حرف اضافۀ اجباری «از» نیاز دارد تا معنای آن کامل شود (بصیریان، 1390ش، صص97، 166)؛ از این رو، صفوی به وسیلة راهبرد تغییر مقولۀ دستوری واژة «الله» را از نقش مفعولی به نقش متممی تغییر داده است تا جمله با زبان معیار فارسی منطبق و هنجار رابطهای میان زبان مبدأ و مقصد ایجاد شود. تغییر مقولۀ دستوری در واژۀ «اللَّهَ» موجب شده است تا تبدیل واحد نیز در ترجمه ایجاد و واژة «اللَّهَ» به گروه متممی «از خدا» تبدیل شود. راهبرد تبدیل واحد: واژۀ «فرقاناً» برای جدایی میان حق و باطل به کار میرود و در آیۀ بالا به توفیق و نوری اشاره دارد که با تقوای خداوند حاصل میشود و به وسیلۀ آن میان حق و باطل فرق گذاشته میشود و تمام آن نور و توفیق و آرامش و رحمت از واژۀ «فرقان» فهمیده میشود (راغب اصفهانی، 1374ش، ج3، ص50). این واژه در آیه نقش مفعولبه برای فعل«یجعل» دارد (الصافی، 1418ق، ج9، ص206). صفوی به مفهوم واژۀ «فرقان» توجه کرده است؛ از این رو، در ترجمه این واژه به جملهوارۀ (پیرو) «نیرویی که به وسیلۀ آن حق را از باطل تشخیص دهید» تبدیل شده است؛ زیرا به واسطۀ حرف پیوند «که» به جملۀ اصلی «برای شما قرار میدهد» وابسته شده و یک جملۀ مرکب را تشکیل داده است (بصیریان، 1390ق، ص178). این تبدیل واحد بر میزان صراحت متن در سطح منظورشناختی نیز تأثیر دارد؛ زیرا واژه را برای خواننده توضیح میدهد. راهبرد تغییر ساختار گروه: تغییر در گروه اسمی، برای مثال مفرد به جمع یا برعکس یا تغییر نکره به معرفه و برعکس، سبب تغییر در ساختار درونی گروه میشود (Chesterman, 2016, p. 96). واژة «الفضل» در آیه همراه «ال» معرفه بیان شده است و معرفه است؛ اما صفوی با اضافه کردن «ی ناشناس» به ترجمة «الفضل» در ساختار گروه آن تغییر ایجاد کرده است و آن را از معرفه به نکره تبدیل کرده است. به نظر، دلیل تغییری که او اعمال کرده است این است که او «ال» در واژۀ «الفضل» را از نوع معرفۀ لفظی لحاظ کرده است که معنای نکره دارد و به مطلق حقیقت و فضل خداوند اشاره دارد (السامرائی، 2000م، ج1، ص116). مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی از معادل «بخشش» به صورت معرفه در ترجمه استفاده کردهاند. با توجه به نکتة معنایی در این واژه، به نظر، ترجمة صفوی مناسبتر است.
2-1-2-4- سطح معنایی راهبرد همشمولی: صفوی معادل گروه فعلی «یُکَفِّرْ عَنکُمْ» را «از شما میزداید» بیان کرده است. اصل فعل «کفّر» عبارت است از: «أنَّ الأصلَ فی مادّة «کُفر» هو الرّدُ و عدمُ الأعتناءِ بشیءٍ و مِن آثارِه: التَبرّی، المحوِ و التغطیةِ و کَفَّرَ اللهُ عَنه الذَنبَ: مَحاهُ» (المصطفوی، 1393ش، ج10، ص87). اصل معنای فعل بیاعتنایی به چیزی و رد شدن از آن است که نتیجة آن بیزار شدن، زدودن و پوشاندن است و خداوند با گذشت از گناهان انسان آنها را محو و نابود میکند؛ بنابراین، فعل «یُکَفِّرْ» معنایی فراگیر دارد و معادل «میزداید» معناشمول است؛ زیرا فقط بخشی از معنای آن را منتقل کرده است. صفوی معادل واژة «سَیئاتِکُم» را معناشمول «بدیهایتان» قرار داده است. «سیئة» میان خدا و بندگان او است و بنده در انجام آن قصد و عمدی نداشته است (العسکری، 1412ق، ص221)؛ بنابراین، خداوند با انجام حسنات، سیئات را تکفیر میکند و میپوشاند (همان، ص583)؛ اما «ذنب» عمدی است و مذمت و سرزنش به دنبال دارد و انجامدهندة آن مستحق عقاب و عذاب است (همان، ص503). فعل «کفّر، یکفّر» همراه «سیئة/ سیئات» و فعل «غفر، بغفر» همراه «الذنب و الذنوب» در قرآن به کار رفته است (قرشی،1371ش،ج5، ص110). در این آیه «سیئات» مفعولبه فعل «یُکَفِّرْ عَنکُمْ» است؛ بنابراین، مفهومی غیر از «الذنب» دارد و معادل «گناهانتان» برای آن مناسب نیست. صفوی به این تفاوت معنایی توجه کرده و معادل آن را «بدیهایتان» در نظر گرفته است. فولادوند معادل این واژه را «گناهانتان» قرار داده است و خرمشاهی به وسیلة راهبرد وامگیری معادل آن را «سیئات» بیان کرده است. با توجه به تفاوت معنایی «سیئة» و «ذنب»، معادل معناشمول «بدیهایتان» برای این واژه مناسبتر است.
3-1-2-4- سطح منظورشناختی راهبرد تغییر میزان صراحت: صفوی در ترجمة جملة ««وَیَغْفِرْ لَکُمْ» واژة «گناهانتان» را بدون استفاده از نشانۀ نگارشی قلاب در نقش مفعولبه به ترجمه افزوده است؛ به نظر، دلیل این امر این است که «فعل «یغفر» همیشه همراه «الذَنب /الذُنوب» بیان میشود» (قرشی، 1371ش، ج5، ص110). اضافه کردن مفعولبه محذوف به ترجمه ابهام جمله را برطرف و منظور فعل «یغفر» را برای خواننده روشن میکند. دیگر مترجمان جمله را بدون اضافه کردن مفعولبه ترجمه کردهاند؛ بنابراین، صفوی با استفاده از راهبرد تغییر میزان صراحت متن ترجمة آیه را برای خواننده قابل درک کرده است. راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 29 سورۀ انفال در جدولهای زیر بیان شدهاند: جدول 10. راهبردهای نحوی آیۀ 29 سورۀ انفال
جدول 11. راهبردهای معنایی آیۀ 29 سورۀ انفال
جدول 12. راهبرد منظورشناختی آیۀ 29 سورۀ انفال
با توجه به نمودار 4، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 29 سورة انفال در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطهای بسیار خوب است.
2-2-4- ﴿إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ﴾ (اعراف: 201) ترجمۀ صفوی: کسانی که تقوا پیشه کردهاند، هنگامی که وسوسهای از شیطان به آنان میرسد و بر گرد قلبشان میگردد تا در آن جای گیرد، خدا را به یاد میآورند و کار خود را به او وامی گذارند و او پردۀ غفلت را از آنان میزداید و ناگهان بینا میشوند.
1-2-2-4- سطح نحوی راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی: «الَّذِینَ، اتَّقَوْا، إِذَا، تَذَکَّرُوا، فَإِذَا» تحتاللفظی ترجمه شدهاند. راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: ضمیر «هُمْ» در فعل «مَسَّهُمْ» مفعولبه است که صفوی با کاربرد راهبرد مقولۀ دستوری آن را به گروه متممی «به آنان» تبدیل کرده است؛ زیرا معادلی که برای فعل «مَسَّ» یعنی «میرسد» به کار برده است در زبان فارسی همراه حرف اضافة «به» استعمال میشود و صفوی برای تطبیق ترجمه با زبان معیار از این راهبرد بهره برده است. راهبرد تغییر ساختار گروه: یکی از تغییراتی که مترجم اعمال میکند تغییر در زمان افعال در گروههای فعلی است (Chesterman, 2016, p. 97). «إذا» ظرف برای آینده و متضمن معنای شرط و فعل ماضی «مَسَّ» فعل شرط است (الصافی، 1418ق، ج9، ص160). هرگاه جملة شرطی «إذا» همراه فعل ماضی بیان شود، یعنی آن امر به وقوع میپیوندد و حتمی است (السامرائی، 2000م، ج4، صص77-76). صفوی با توجه به شرطی بودن جملة «إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا»، افعال ماضی آن را به مضارع اخباری «میرسد/به یاد میآورند» تبدیل کرده است و ساختار گروه فعلی را تغییر داده است؛ زیرا این جملة شرطی معنای مستقبل دارد؛ در این صورت، معادل آن در زبان فارسی مضارع اخباری و التزامی است (آرکادیویچ روبینچیک و شفقی، 1391ش، ص665). صفوی با کاربرد این راهبرد ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد را ایجاد کرده است. راهبرد تغییر ساختار جمله[xix]: این راهبرد روی ساختار جمله تأثیر میگذارد و سبب تغییر جمله میشود (Chesterman, 2016, p. 100). جملة «هُم مُّبْصِرُونَ» در آیه یک جملة اسمیه است (الصافی، 1418ق، ج9، ص160)؛ اما صفوی با استفاده از راهبرد تغییر جمله آن را از حالت اسنادی خارج و به صورت گروه فعلی «بینا میشوند» ترجمه کرده است. واژة «مُّبْصِرُونَ» اسم فاعل و جمع مذکر سالم و نکره است (سایت جامع قرآنی)؛ اما «بینا میشوند» معادل فعل مجهول «یُبصَرون» است. برخی از مترجمان همانند صفوی جمله را به صورت فعل مجهول «آگاه میشوند، بینا شوند و ... » ترجمه کردهاند و برخی دیگر آن را به صورت معلوم «به بصیرت درآیند، بینا میشوند، بصیرت مییابند، بینایی پیدا میکنند و ...» ترجمه کردهاند که با توجه به مفهوم صرفی جمله، حالت دوم برای ترجمه مناسبتر است.
2-2-2-4- سطح معنایی راهبرد همشمولی: واژۀ «مسّ» (لمس کردن) علاوه بر دست با سنگ و چیزهای دیگر هم رخ میدهد؛ از این رو، در «مسّ» ارتباط بدون احساس وجود دارد. واژة «مسّ» در این آیه مجاز از «أصابه» است (العسکری، 1412ق، ص468). با توجه به این توضیح، صفوی در ترجمة این واژه معنای مجازی آن را در نظر گرفته است و واژة معناشمول «میرسد» را معادل آن بیان کرده است. دیگر مترجمان نیز معنای مجازی «رسد، عارضشان شود» را معادل این فعل بیان کردهاند. راهبرد تغییر مجاز: واژة «طَائِفٌ» در لغت به معنای ««طوافکننده» است و در این آیه منظور وسوسة شیطان است و به خیال و جن و حادثه به طور استعاره طائف میگویند. وسوسة شیطانی دور انسان در عالم خیال میگردد تا اغفالش کند» (قرشی، 1371ش، ج4، ص250). به عبارت دیگر، «طَائِفٌ» در آیه استعاره از وسوسة شیطان است. صفوی با استفاده از راهبرد تغییر مجاز «وسوسة شیطان» که مشبه است را به ترجمه اضافه کرده است تا استعارۀ موجود در آیه به جملة بدون استعاره در ترجمه تبدیل و مفهوم آیه برای همة خوانندگان قابل درک شود.
3-2-2-4- سطح منظورشناختی راهبرد تغییر میزان صراحت: مفعول جملة «تَذَکَّرُوا» در آیه محذوف است و صفوی واژة محذوف «خدا را» به ترجمه افزوده است تا مفعول جمله برای خواننده صریح باشد و خواننده دچار ابهام نشود. فولادوند و خرمشاهی برای تصریح واژة «خدا» را درون پرانتز به ترجمه افزودهاند، اما صفوی این نکتۀ نگارشی را رعایت نکرده است. راهبرد تغییر اطلاعات: معادل جملة «إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ» جملة «وسوسهای از شیطان به آنان میرسد» است؛ اما صفوی جملة «و بر گرد قلبشان میگردد تا در آن جای گیرد» را بر اساس تفسیر المیزان «وسوسهاى است که در حول قلب مىچرخد تا راهى به قلب باز کرده وارد شود» (طباطبایی، بیتا، ج8، ص498) به ترجمه اضافه کرده است تا پیامی که از ترجمۀ جملۀ اصلی درک نشده است به وسیلة اطلاعات افزودهشده درک شود؛ اما صفوی کلمات و جملات اضافهشده را در نشانة نگارشی قلاب قرار نداده است تا خواننده متن اصلی را از متن اضافهشده تشخیص دهد. معادل جملة «تَذَکَّرُوا» جملة «بهیادمیآورند» است. صفوی با توجه به تفسیر المیزان، جملة «و کار خود را به او وامیگذارند و او پردۀ غفلت را از آنان میزداید» را به ترجمه اضافه کرده است تا خواننده منظور از «به یاد میآورند» را بهتر درک کند. ترجمۀ صفوی در مقایسه با ترجمة فولادوند و خرمشاهی به دلیل کاربرد اطلاعات اضافه و تفسیری برای فهم پیام آیة اخلاقی مناسبتر است؛ اما تنها مشکل، عدم کاربرد علائم نگارشی است که باعث میشود متن اصلی از کلمات و جملات اضافهشده قابل تشخیص نباشد. راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 201 سورۀ اعراف به طور مختصر در جدولهای زیر بیان شدهاند:
جدول 13. راهبردهای نحوی آیۀ 201 سورۀ اعراف
جدول 14. راهبردهای معنایی آیۀ 201 سورۀ اعراف
جدول 15. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 201 سورۀ اعراف
با توجه به نمودار5، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 201 سورة اعراف در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطهای بسیار خوب است.
3-2-4- ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ﴾ (حجرات: 13) ترجمۀ صفوی: ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن (آدم و حوّا) آفریدیم؛ بنابراین هیچ تیره و قبیلهای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛ ما شما را به صورت تیرههای گوناگون و قبیلههای مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیرۀ خود افتخار کنید و هر ملّتی خود را از دیگر ملّتها گرامیتر بداند؛ به یقین گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شما است. خدا است که معیار برتری انسانها را معین میکند، چرا که او به حقایق امور دانا و آگاه است.
1-3-2-4- سطح نحوی راهبرد ترجمۀ تحتاللفظی: «یَا أَیُّهَا، النَّاسُ، خَلَقْنَا، کُم، مِّن، ذَکَرٍ، أُنثَى، جَعَلْنَا،کُمْ، لِتَعَارَفُوا، أَکْرَمَ، کُمْ، عِندَ، اللَّهِ، أَتْقَا، کُمْ، عَلِیمٌ، خَبِیرٌ» تحتاللفظی ترجمه شدهاند. راهبرد وامگیری: «قَبَائِلَ» جمع «قبیله» اسم جمعی است که لفظ آن مفرد ندارد (الصافی، 1418ق، ج26، ص292). اسم عربی است به معنای «گروهها، قبیلهها، دودمانها» (دهخدا و دیگران،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص2164). صفوی واژة «قَبَائِلَ» را با استفاده از راهبرد وامگیری «قبیلهها» ترجمه کرده است. دیگر مترجمان نیز در ترجمة این واژه از راهبرد وامگیری بهره بردهاند که بیانگر این است که بعضی از واژگان عربی در زبان فارسی متداول و رایج هستند و مفهوم آنها برای خوانندگان قابل درک است. -واژة «أَتْقَاکُمْ» اسم تفضیل از فعل ثلاثی «وقى» است (الصافی، 1418ق، ج26، ص292) که در زبان فارسی نیز به صورت «مصدر تقوی یعنی پرهیزگاری کاربرد دارد» (دهخدا و دیگران،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج1، ص766). صفوی این واژه را به وسیلة راهبرد وامگیری «باتقواترین» ترجمه کرده است؛ اما خرمشاهی و فولادوند معادل این واژه را «پرهیزگارترین» بیان کردهاند. واژة تقوا در زبان عربی بافت دینی و معنای فراگیری دارد؛ از این رو، ترجمة آن به وسیلة راهبرد وامگیری مناسبتر است. راهبرد تغییر مقولة دستوری: فعل «لِتَعَارَفُوا» مضارع منصوب «أن تَعارًفوا» مصدر مؤول مجرور به حرف «لـ» متعلق به فعل «جَعَلْنَاکُمْ» است (الصافی، 1418ق، ج26، ص292). صفوی به وسیلة راهبرد تغییر مقولة دستوری آن را از نقش جارومجروری و اسمی به صورت گروه فعلی «تا یکدیگر را بشناسید» ترجمه کرده است. همانطور که بیان شد، تبدیل ساختار اسمی «مصدر» به ساختار فعلی از راههای روانسازی ترجمه است و این تبدیل سبب میشود تا ترجمه مطابق زبان معیار شود. دیگر مترجمان نیز این مصدر را با تبدیل به فعل ترجمه کردهاند. راهبرد تبدیل واحد: صفوی واژة «شُعُوبًا» را با استفاده از راهبرد تبدیل واحد و اضافه کردن صفت «گوناگون» به گروه وصفی «تیرههای گوناگون» و واژة «قَبَائِلَ» را با اضافه کردن صفت «مختلف» به گروه وصفی «قبیلههای مختلف» تبدیل کرده است. علاوه بر صفوی، فولادوند در ترجمة این دو واژه از راهبرد تبدیل واحد بهره برده است و معادل آنها را «ملتملت و قبیلهقبیله» قرار داده است تا کثرت و تعدد قبیلهها و گونهها بیان شود. کاربرد این راهبرد در سطح نحوی سبب تغییر در سطح منظورشناختی ترجمه نیز میشود؛ زیرا میزان صراحت متن با توصیف واژگان تغییر داده میشود و خواننده مفهوم تعدد و گوناگونی در خلقت خداوند را درک میکند.
2-3-2-4- سطح معنایی راهبرد تغییر تأکید: همانطور که بیان شد، «إنّ» در سرآغاز سخن است و معمولاً ترجمه نمیشود؛ اما در این آیه با توجه به ساختار جملة اسمیۀ «أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» و کاربرد دو اسم تفضیل و تکرار ضمیر «کُم» (همان) صفوی با استفاده از راهبرد تغییر تأکید «إنّ» را «به یقین» ترجمه کرده است و در جملة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» با توجه به ساختار تأکیدی جملة اسمیه، «إنّ» را «چرا که» ترجمه کرده است. فولادوند و خرمشاهی نیز از راهبرد تغییر تأکید در ترجمة خود بهره بردهاند و معادلهایی همچون «درحقیقت، بیتردید، یقیناً» را برای ترجمۀ دو «إنّ» بیان کردهاند.
3-3-2-4- سطح منظورشناختی راهبرد تغییر میزان صراحت: صفوی در ترجمة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» با افزودن گروه اسمی «به حقایق امور»، دو واژة «عَلِیمٌ خَبِیرٌ» را برای مخاطب توضیح داده است و به صراحت ترجمه افزوده است. راهبرد تغییر اطلاعات: صفوی بر اساس تفسیر المیزان، اطلاعاتی را که خواننده نمیتواند از متن استنباط کند به ترجمة این آیه افزوده است (طباطبایی، بیتا، ج18، صص487-489). این اطلاعات عبارتاند از: - افزودن واژههای «آدم و حوّا» در کنار ترجمة دو واژة «مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى»؛ زیرا اطلاعاتی هستند که از متن آیه قابل درک نیستند. - افزودن جملة «؛ بنابراین هیچ تیره و قبیلهای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛» پس از ترجمۀ جملة «إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى». با وجود اینکه جملۀ اضافهشده درون نشانة «؛» قراردارد، سبب اطالة ترجمه شده است و میان دو جملة «إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ» فاصله افزایش یافته است. خواننده با ترجمة دو جمله منظور آیه را درک میکند و افزودن اطلاعات در این جمله لزومی ندارد. - افزودن جملة «نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیرۀ خود افتخار کنید و هر ملّتی خود را از دیگر ملّتها گرامیتر بداند» به ترجمۀ جملة «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا». علاوه بر اینکه جملة اضافهشده در نشانة نگارشی به کار نرفته است، طولانی نیز هست و برای انتقال پیام آیه فقط یک بخش از آن برای خواننده کفایت میکند. -افزودن جملة «خدا است که معیار برتری انسانها را معین میکند،» به ترجمۀ جملة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». این جمله نیز بدون علائم نگارشی افزوده شده است.دو جمله از جملات افزودهشده سبب طولانی شدن ترجمه و فاصله افتادن میان جملات اصلی شدهاند؛ علاوه بر اینکه ابهام و نارسایی ایجادشده زمانی بیشتر را از مخاطب میگیرد و باعث خستگی او میشود (ناظمیان، 1390ش). با توجه به فراوانی جملات افزودهشده بدون علائم نگارشی، ترجمه برای انتقال پیام آیه تاحدودی نامناسب است. مترجم با انتخاب جملات کوتاه و مختصر هم میتوانست اطلاعات را به ترجمه بیفزاید. راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 13 سورۀ حجرات در جدولهای زیر به طور مختصر بیان شدهاند:
جدول 16. راهبردهای نحوی آیۀ 13 سورۀ حجرات
جدول 17. راهبردهای معنایی آیۀ 13 سورۀ حجرات
جدول 18. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 13 سورۀ حجرات
با توجه به نمودار 6، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 13 سورة حجرات در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی بسیار خوب است.
صفوی در ترجمة 6 آیة اخلاقی با موضوع امانت و تقوا، برای ایجاد هنجار رابطهای در سطح نحوی راهبردهای تحتاللفظی، تغییر مقولۀ دستوری، تبدیل واحد، وامگیری، تغییر ساختار گروه و تغییر ساختار جمله را به کاربرده است و در سطح معنایی راهبردهای همشمولی، هممعنایی، تغییر مجاز و تغییر تأکید را استفاده کرده است و در سطح منظورشناختی راهبردهای تغییر میزان صراحت و تغییر اطلاعات را به کاربرده است. کیفیت ترجمة صفوی در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی برای ایجاد هنجار رابطهای میان زبان مبدأ و مقصد در پنج آیه بسیار خوب و در یک آیه متوسط است. او توانسته است راهبردهای یادشده را منطبق با صرف و نحو زبان مبدأ و مقصد به کار گیرد؛ یعنی از یک سو، نکات صرفی، نحوی و معنایی و تفسیری آیات را در نظر گرفته است و از سوی دیگر، معادلی را در زبان مقصد برگزیده است که با معیار زبان فارسی منطبق است. اطلاعاتی که او به ترجمة آیات بر اساس تفسیر المیزان برای انتقال پیام اخلاقی افزوده است این ترجمه را مناسب کاربرد همراه آیات اخلاقی کرده است، البته ترجمة او کاستیهایی در کاربرد علامت نگارشی قلاب برای موارد افزودهشده دارد. پرکاربردترین راهبردها در ترجمة 6 آیه با موضوع تقوا و امانت، در سطح نحوی بعد از راهبرد تحتاللفظی، راهبردهای تغییر مقولۀ دستوری، تبدیل واحد و وامگیری و در سطح معنایی راهبرد همشمولی و در سطح منظورشناختی راهبرد تغییر اطلاعات هستند.
تعارض منافع نویسندگان این پژوهش تعارض منافعی ندارند.
[i] Gideon Toury [ii] Andrew Chesterman [iii] ژن فرهنگی [iv] Memes of translation: The spread of ideas in translation studies [v] literal translation [vi] loan [vii] Vinay & Darbelnet [viii] unit shift [ix] Catford [x] transposition [xi] phrase structure change [xii] sentence structure shift [xiii] converses [xiv] trop change [xv] emphasis change [xvi] explicitation change [xvii] calque [xviii] Information chenge [xix] Sentence structure shift | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم. آذرنوش، آذرتاش. (1375ش). تاریخ ترجمه از عربی به فارسی (جلد 1، ترجمههای قرآنی). تهران، سروش. آرکادیویچ روبینچیک، یوری. و شفقی، مریم. (۱۳۹۱ش). دستور زبان ادبی معاصر فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگى. احمدی، محمدنبی. و بابایی، یحیی. (1401ش). نقد ترجمۀ بخشهایی از رمان «سیّدات القمر» با تأکید بر تکنیکهای هفتگانه. پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 12(26)، ۲۱۷ – ۲۴۴. اصغرپور، سیامک. (1397ش). نقد بلاغی و ادبی ترجمه (مطالعۀ موردی: سورۀ فاطر ترجمۀ محمدرضا صفوی بر اساس نظریۀ یوجین نایدا) [پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان]. التفتازانی، مسعود بن عمر. (بیتا). مختصرالمعانی. قم: دارالفکر. الدرویش، محیی الدین. (بیتا). إعراب القرآن الکریم وبیانه. الیمامة للطباعة والنشر والتوزیع. الزمخشری، محمود بن محمد. (بیتا). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل (4 جلد). ناشر دارالکتاب العربی. السامرائی، الصالح. (2000م). معانیالنحو (4 جلد). عمان: دارالفکر، الطبعة الأولی. الصافی، محمود بن عبد الرحیم. (1418ق). الجدول فی إعراب القرآن الکریم (31 جلد). بیروت: مؤسسة الإیمان، الطبعة: الرابعة. العسکری، أبوهلال. (1412ق). معجم الفروق اللغویة (الشیخ بیت الله بیات، پژوهشگر). مؤسسة النشر الإسلامی، الطبعة الأولى. المصطفوی، حسن. (1393ش). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (14 جلد؛ چاپ اول). تهران: انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ایزدپناه، خدیجه. (1395ش). تحلیل راهبردهای مورد استفاده در ترجمۀ اسمهای خاص قرآنی بر اساس مدل چسترمن (2016) [پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت]. بدیعی، نعیم. و قندی، حسن. (1381ش). روزنامهنگاری نوین(چاپ سوم). تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. بصیریان، حمید. (۱۳۹0ش). دستور زبان فارسی (جلد 1). قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص). دهخدا، علی اکبر. شهیدی، جعفر. مهرکی، ایرج. ستوده، غلامرضا. و سلطانی، اکرم. (۱۳۹0ش–۱۳۸۵ش) لغتنامه (۲ جلد). تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. ذهنی تهرانی، محمد جواد. (۱۳۶۳ش). أساس الصرف. قم: نشر حاذق. راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1374ش). مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن. (3 جلد؛ غلامرضا خسروی حسینی، مترجم و پژوهشگر). تهران: ناشر مرتضوی. ربانی، محمد حسن (۱۳۹۲ش) واژۀ شناخت قرآن. مشهد: ناشر نور معارف. رضایی، ملیحه. (1398ش). بررسی ترجمههای فارسی قرآن کریم برای نوجوانان در چارچوب نظریۀ هدفمندی: موردپژوهی جزء سی» [پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد]. سایت جامع قرآنی: https://quran.inoor.ir/ شرباصی، احمد. (۱۴۰۷ق). موسوعة أخلاق القرآن (۶ جلد). بیروت - لبنان: دار الرائد العربی. صفوی، محمدرضا. (۱۳۸۸ش). ترجمۀ قرآن کریم. قم: دفتر نشر معارف. طباطبایی، محمد حسین. (بیتا). ترجمه تفسیر المیزان (40 جلد). انتشارات اسماعیلیان. عنانی، محمد. (2003م). نظریة الترجمة الحدیثة مدخل الی مبحث دراسات الترجمة. مصر: لونجمان، الطبعة الأولی. فقیهی، علی اصغر. (1349ش). دستورزبان فارسی (1جلد؛ چاپ دوم). قم: چاپ حکمت. قرشی، علی اکبر. (۱۳۷۱-1372ش). قاموس قرآن (۷ جلد). تهران: دارالکتب الإسلامیة. قلیزاده، حیدر. (1380ش). مشکلات ساختاری ترجمۀ قرآن کریم. تبریز: مؤسسۀ تحقیقاتی علوم اسلامی انسانی. کریمینیا، مرتضی. (1389ش). ساختهای ربان فارسی و مسئلۀ ترجمۀ قرآن (چاپ اول). تهران: انتشارت هرمس. ماندی، جرمی. (1397ش). معرفی مطالعات ترجمه؛ نظریهها و کاربردها (چاپ اول؛ علی بهرامی و زینب تاجیک، مترجمان) تهران: رهنما. متقیزاده، عیسی. و احمدی، محمدرضا. (1395ش). معنیشناسی ترجمۀ «فاء» در قرآن و چالشهای ترجمۀ آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمههای الهیقمشهای، فولادوند و خرمشاهی). پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 6(14). 197-175. ناظمیان، رضا (1390ش). ترجمۀ متون مطبوعاتی. تهران: انتشارات سخن. ناظمیان، رضا. و خورشا، صادق. (1398ش). تکنیکهای روانسازی متن ترجمه در سه حوزۀ ساختار جمله، زمان و ضمایر. پژوهشهای ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 9(20(بهار و تابستان))، 273-247. هاشمی، انسیه. (1398ش). مطالعۀ تطبیقی کارآمدی الگوهای گارسس و کارمن در ترجمة قرآن] رسالۀ دکتری، دانشگاه تهران[. Chesterman, A. (2016). Memes of translation: The spread of ideas in translation theory (Rev. ed.). Amesterdam: John Benjamins. Hermans, T. (1999). Translation in systems. Descriptive and system-oriented approaches explained. Manchester: St Jerome. Toury, G. (1978/2000). The nature and role of norms in literary translation. In L. Venuti (Ed.), The translation studies reader (pp. 198-211). London: Routledge. https://doi.org/10.22108/NRGS.2024.139547.1918
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 34 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 15 |