تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,674 |
تعداد مقالات | 13,669 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,672,160 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,509,983 |
واکاوی تفسیر نسل Z از عدالت اجتماعی (مطالعۀ موردی خمینیشهر اصفهان) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 35، شماره 4 - شماره پیاپی 96، دی 1403، صفحه 83-104 اصل مقاله (1.91 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2024.142155.2534 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اکبر زارع شاه آبادی* 1؛ علیرضا عسگری2؛ سیدرضا جوادیان3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد، بخش جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد، بخش جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار، بخش جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این پژوهش، واکاوی تفسیر نسل Z از مفهوم عدالت اجتماعی است. این پژوهش با راهبرد کیفی و روش پدیدارشناسی در سال 1402 در خمینیشهر اصفهان انجام گرفت که در آن، 16 نفر از متولدین سالهای 1377 الی 1387 ساکن خمینیشهر ازطریق روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و با آنها مصاحبۀ عمیق انجام گرفت. فرایند نمونهگیری تا دستیابی به اشباع ادامه یافت. پس از آن، دادهها تجزیهوتحلیل شدند که 9 مقولۀ فرعی در قالب 3 مقولۀ اصلی از آنها استخراج شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مشارکتکنندگان تجاربی از تبعیض اقتصادی، تبعیض در خانواده و همچنین تبعیض در تحصیل به همراه دارند که موجب بروز مفهومی از عدالت اجتماعی با عنوان «عدالت اجتماعی دوبخشی» در میان آنان شده است. نسل Z برای گسترش عدالت اجتماعی راهکارهای متنوعی را شامل تحول حکمرانی، تحول فرهنگی، دموکراتیزاسیون و کنشگری مدنی مطرح نمودند. به شکل کلی میتوان بیان کرد که نسل Z با بهره گیری از تجربه های شخصی تبعیض آمیز و همچنین تعاریف موجود دربارۀ عدالت اجتماعی، تفسیری جدید و التقاطی از مفهوم عدالت اجتماعی ارائه میکنند که ترکیبی از برابری و استحقاق است و به دنبال گسترش آن در جامعه ازطریق تحولات فرهنگی و سیاسی و همچنین کنشهای فردی هستند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عدالت اجتماعی؛ نسل Z؛ نابرابری؛ تبعیض؛ پدیدارشناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله اصطلاح عدالت اجتماعی به توزیع عادلانۀ منابع اجتماعی بین همۀ مردم و نیز برابری و انصاف در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اشاره دارد. این اصطلاح بر ابزارهایی تمرکز دارد که جوامع منابع خود را که شامل کالاهای مادی و همچنین مزایای اجتماعی، حقوق و حمایتها است، ازطریق آنها تخصیص میدهند (Chapin, 2017). این مفهوم و چیستی آن از دیرباز دغدغۀ انسانها بوده و اندیشمندان علوم مختلف را در پی فهم چیستی آن به کنکاش واداشته است. جدل بر سر مفهوم عدالت اجتماعی و چگونگی اجرا و پیادهسازی آن در سطح جوامع مختلف منجر به پیدایش نظریههای مختلف در این زمینه شده است. در کشور ما هم مفهوم عدالت اجتماعی مناقشهبرانگیز بوده است و بحثهای مختلفی را در جوامع علمی، سیاسی و در بطن جامعه بهدنبال داشته است. ندیری و شکوری (1390) اذعان میکنند که اثر تفاوت نسلی در برداشت از عدالت اجتماعی بیشتر از سایر مؤلفههایی نظیر جنسیت، طبقه و تحصیلات است. نتایج پیمایش بنیاد ایپسوس[1] در میان 29 کشور بیان میکند که جوانان بیشتر از نسلهای قبل از خود باور دارند که نابرابری موضوع مهم کشورشان است. آنها همچنین فکر میکنند که جنسیت خودشان از یکی گروههایی است که امروزه با بیشترین تبعیض روبهرو است. باور به اینکه موفقیت شخصی وابسته به شایستگی و تلاش است، بیشتر در میان نسلهای قدیمیتر رایج است تا میان نسلهای جوان و کمترین میزان این باورمندی در میان نسل Z است. همچنین نسل Z بیشتر از نسلهای پیش از خود به تبعیض علیه زنان تأکید دارد (Taylor, 2024). براساس تعربف فرهنگ لغت کمبریج[2] نسل Z به متولدین اواخر دهۀ 1990 میلادی و اوایل دهۀ 2000 میلادی اطلاق میشود. میلر[3](1992) و سوییفت[4] و همکاران (1995) به نقل از ویسر[5](2001) دربارۀ اهمیت پژوهش دربارۀ ادراک و نگرش به عدالت اجتماعی عنوان میکنند که تلاش برای درک تجربی از عدالت اجتماعی به توسعۀ مفهوم عدالت اجتماعی کمک میکند. چنین تلاشی نهتنها مطلوب است، بلکه درواقع در توسعۀ نظریۀ عدالت اجتماعی بهعنوان راهنمای عمل برنامهریزی ضروری است.
هگل[6]، عدالت را آن چیزی میداند که دولت میگوید. در مقابلِ او برتراند راسل[7]، هیوم[8] و ویلی[9] اکثریت را ملاک قرار دادهاند و بیان کردهاند که عدالت چیزی است که وجدان جمعی یا اکثریت قاطع مردم، آن را عدالت بداند. راسل میگوید عدالت امری است که اگر اجرایی شود، کمترین نارضایتی را ایجاد کند (کاتوزیان، 1386). معنای عدالت نزد مردم تا آنجا اهمیت دارد که ارسطو[10] (1358) تفاوت دیدگاه مردم از عدالت را یکی از دلایل مهم انقلابها برمیشمارد و بیان میکند که گرچه همۀ مردم در ضرورت برابری نسبی و دادگری همعقیده هستند، ولی از دادگری و برابری معنای یکسانی را درک نمیکنند.
ارسطو (1358) در کتاب سیاست خود، مفهوم عدالت توزیعی را بیان میکند. به دید ارسطو، عدل توزیعی این است که افراد در جامعه نباید مطلقاً برابر باشند، بلکه باید متناسب با سهم ایشان در خدمت به اجتماع شایستگی ایشان تعیین گردد. ارسطو خدمت به جامعه را فضلیت محسوب میکند و هرگونه معیار دیگر در تعیین شایستگی افراد برای برخورداری از مناصب حکومتی را بیاعتبار میشمارد. رویکرد توزیع پاداشها و مزایا بر طبق انصاف، توزیع را به استحقاقهایی مرتبطت میسازد که از کنشهایی نظیر کار سخت سرچشمه گرفته باشد (سالارزاده امیری و حسینی، 1387). مطابق با نظر آدامز[15] (1963) یک موقعیت منصفانه موقعیتی است که برونداد افراد با درونداد آنها متناسب باشد. افراد در سازمان و جامعه دروندادهای خود را ازقبیل سطح تحصیلات و استعداد با بروندادی که به دست میآورند، ازقبیل ترفیع و میزان درآمد با افراد دیگر در موقعیتها، سازمانها و جوامع دیگر مقایسه میکنند و اگر در این مقایسه دریابند که بین برونداد و درونداد آنها و دیگران تناسب وجود ندارد، احساس بیعدالتی خواهند کرد (سالارزاده امیری و حسینی، 1387). این حالت با نظریههای محافظهکارانه ازقبیل نظریۀ سرمایۀ انسانی و کارکردگرایی منطبق است که عنوان میکنند که افراد باید آنچه را از جامعه برداشت کنند که به آن میدهند (هورست، 1398). مطابق رویکرد سوسیالیستی عدالت اجتماعی، عدالت اجتماعی آن است که همۀ مردم در هر وضع و شرایطی که هستند و به هر شکلی که در جامعه عمل میکنند و هر استعدادی که دارند، باید عیناً همانند یکدیگر زندگی کنند و هرکس باید به اندازۀ استعدادش کار کند، ولی باید به اندازۀ نیازش درآمد داشته باشد. درواقع ملاک توزیع در جامعۀ اتوپیایی مارکس، نیازهای افراد است و نه شایستگیهایی که مبتنی بر استعداد طبیعی به دست میآورند (سالارزاده امیری و حسینی، 1387). جان رویمر[16] (1382) در کتاب برابری فرصت، این اعتقاد را بیان میکند که باید عرصۀ بازی همسطح گردد؛ بهاین معنا که جامعه باید آنچه را که در توان دارد، در راستای همسطحکردن عرصۀ بازی بهکار گیرد و منظور از آن، ایجاد موقعیتی در جامعه است که در آن همۀ افراد از فرصتهای برابر برخوردار باشند. وی معتقد است همسطحکردن عرصۀ بازی مستلزم این است که کمبود کسانی را که از سبدهای پستتری از منابع درونی برخوردار هستند با یک پیمانۀ اضافی از منابع بیرونی جبران شود (حاتمینژاد و راستی، 1385). جان رالز[17] (2009) یکی از نظریهپردازانی است که بر اصل نیاز تأکید زیادی دارد. هدف رالز ارائۀ مفهومی از عدالت است که نظریۀ مشهور قرارداد اجتماعی را بسط و اعتلا دهد. او اینگونه بیان میکند که اصول عدالت اجتماعی برای ساختار اساسی جامعه موضوع توافق اولیه است.
برایان ترنر[23] (1986) در کتاب برابری خود چهار نوع برابری اساسی را مشخص میکند که عبارتاند از:
علاوهبر تعاریف فوق، برخی از اندیشمندان حوزۀ عدالت اجتماعی دیدگاهی مرکب به عدالت اجتماعی داشتهاند؛ برای نمونه، دیوید میلر[24] سه اصل را برای عدالت اجتماعی نام میبرد: نخست، عدالت براساس نیازها به معنای توزیع منابع مادی براساس نیازها با تأکید بر نیازهای اساسی؛ دوم، عدالت براساس حقوق به معنای تساوی در برابر قانون و رعایت حقوق انسانها و سوم، عدالت براساس شایستگیها به معنای آنکه هرکس در جایگاه و موقعیتی قرار بگیرد که شایستگی آن را دارد (زاهدیاصل، 1400 به نقل از سیمبر، 1378).
تاکنون پژوهشهای بسیاری در رابطه با احساس و ادراک عدالت اجتماعی صورت پذیرفته است؛ بااینحال، خلأ پژوهشی مستقل در رابطه با برداشت نسل Z از عدالت اجتماعی احساس میشود.
روش
جدول 1- مشخصات مشارکتکنندگان Table 1- Participants’ characteristics
باتوجهبه راهبرد و رویکرد پژوهش، برای گردآوری دادهها از روش مصاحبۀ عمیق استفاده شد. این مصاحبهها بهصورت رودررو در مکانهای عمومی نظیر پارک انجام گرفت و آن دست از مشارکتکنندگانی که به دلایل مختلف حاضر به مصاحبۀ حضوری نبودند، بهصورت صوتی و بر بستر شبکههای اجتماعی مصاحبه انجام شد که هر مصاحبه در حدود 20 الی 45 دقیقه بهطول انجامید. پژوهشگر با این سؤال که «چه تجربهای از رویایی با عدالت دارید» فرایند مصاحبه را شروع کرد و در ادامه سؤالاتی نیز درخصوص چیستی عدالت و همچنین راهکار آنها برای گسترش عدالت در جامعه مطرح نمود. مشارکتکنندگان با آگاهی و رضایت کامل در این پژوهش شرکت و رضایت خود را شفاهی در بدو مصاحبه اعلام نمودند. درصورت نارضایتی هیچگونه تهدید یا تطمیع درخصوص جلب مشارکت آنان صورت نگرفت. برای حفظ محرمانگی، اطلاعات هویتی افراد اخذ نگردید و اسامی غیرواقعی برای آنان استفاده شده است. نخست متن مصاحبهها در نرمافزار Microsoft Word تایپ و پیادهسازی شده و سپس، برای پیشبرد سریعتر و دقیقتر فرایند تحلیل از نرمافزار MAXQDA 2020 استفاده شده است. در فرایند تحلیل ابتدا ازطریق کدگذاری، مفاهیم اولیه استخراج شد. سپس با خوانش چندبارۀ متن مصاحبهها و مفاهیم استخراجشده و حصول اطمینان از صحت و شیوایی مفاهیم، مفاهیم مشابه درهم ادغام شدند. پس از آن الگوهایی را در میان کدهای استخراجشده شناسایی نمودند و مقولهها شکل داده شدند. درنهایت، مقولههای مشابه با یکدیگر مضامین اصلی را تشکیل دادند.
جدول 2- مفاهیم، مقولههای فرعی و مقولههای اصلی Table2- Concepts, subcategories and main categories
تجربۀ تبعیض
جدول 3- تجربۀ تبعیض Table 3- Discrimination experience
26.
27. تجربۀ اقتصادی تبعیض
«من سطح تجربه و علم و همه چیم تو همون حیطهای که کار میکردم از یکی بالاتر بود و کسی که هیچ تجربهای توی این کار نداشت و هیچ سابقهای نداشت، دقیقاً حقوقامون برابر بود.» (سهیل، 21ساله) همچنین مشارکتکنندگان تبعیضها را در پایگاه اجتماعی_اقتصادی تجربه میکنند، بهگونهای که میثم 16ساله میگوید: «[دوستام] خودشونو بالا میگیرند. انگار تو زیردستشی. (با خنده) من همیشه پایینی بودم.» مشارکتکنندگان در بحث معیشت نیز تجربههایی از مشکلات خود بیان میکنند. طاها 20 ساله بیان میکند: 29. «الان مثلاً دوتا دندونام خرابه. نمیشه درست کنم. بابام میگه درست کن، ولی خب خودم زورم میشه. خب سهمیلیونونیم از کجا بیارم.»
30. تجربۀ تبعیض در خانوادهخانواده نیز بهعنوان اولین محیطی که آدمی در آن ورود میکند، رفتار تبعیضآمیز را از خود نشان میدهد. این تبعیض گاه از نوع تبعیض جنسی است و گاه بدون این نوع تبعیض پدیدار میشود. رعنا 19ساله میگوید: «خب. وقتی بابام فهمید که دخترم، بعد خب دختر دوست نداشت. وقتی که به دنیا اومدم، سرم نیومد تو بیمارستان. بعد اینو خودمم چند سال بعد فهمیدم که خالههام بهم گفتند. بعد خب وقتی که 7 سالم بود، داداشم به دنیا اومد. وقتی داداشم به دنیا اومد، خوب قطعاً رفت سرشو خیلی خوشحال بود. بعد این خودش یه بیعدالتیه که هر وقت بحثش میاد، این یاد من میافته.»
«من خودم از وقتی که یادم میاد یا خانوادمو شناختم، این تبعیض رو احساس کردم و ناعدالتیه بهنظر من و هرچه قدرم میگذره بیشتر میشه. مثلاً تفاوت یه مادربزرگ بین نوههاش که رو من هم خیلی تأثیر گذاشت. و این ناعدالتی رو من خیلی احساس کردم. بین من و شخصی که همسنم بود، همجنسم بود، زیبایی و رنگ پوستش با من در یک حد بود، تفاوت قائل میشد؛ درصورتیکه این کار اشتباه بود و من این ناعدالتی کوچک رو تا الان هم احساس کردم و واقعاً ضربههای بزرگی رو به آدم وارد میکنه.» آزادیهای دختران مقولۀ دیگری است که رفتار تبعیضآمیز خانواده را به همراه داشته است و دختران با محدودیتهایی مواجهه هستند. الناز 23ساله دراینباره میگوید: «در مورد این [تجربۀ تبعیض] باید بگم که مثلاً تو خانوادۀ ما بین دختر و پسر یکم فرق گذاشته میشه. نه که مثلاً ازلحاظ محبت و دوستداشتن و اینا مثلاً بگند آره پسرا رو بیشتر دوست داره، نه. ازنظر آزادی؛ مثلاً آزادی که پسر داره، دختر نداره.» محمد 23ساله هم معتقد است که در خانوادهها رفتار تبعیضآمیزی با دختران میشود و آزادی آنها محدود میگردد. وی بیان میکند: «خیلی موقعها بوده که خیلی از تایمایی که بیرون بودیم، خیلی از دوستایی که داریم، حسرت داشتن که آقا چرا شما الان بیرونید، ولی ما نمیتونیم. مثلاً پسری میتونی بیرون باشی، ولی ما نمیتونیم.» 32.33. تبعیض در محیط آموزش
«برای کنکور بود که خیلی حس شد. این بود که کنکور داشتیم. من و دوستم به یک اندازه درس خوندیم، تست زدیم و تلاشمونو کردیم. بعد از اینکه کنکور دادیم، هر دومون رتبههامون به یک اندازه شده بود، ولی چون دوستم از امتیاز برخوردار بود، چند رقم از کنکورش افتاد و از دانشگاه شهرکرد، انتتقالی گرفت به اصفهان. منم دانشگاه روزانه آوردم، ولی دانشگاه نزدیک به اینجا نبود، جای دور میافتادم.»
«مثلاً خوابگاه به ما گفت باید ساعت 8 شب برگردین. بعد گفتم خب پسرونش چهجوریه؟ گفت اون پسرونش تا ساعت یازدهه. بعد گفتم که چرا ما دخترا مثلاً باید ساعت هشت بیاییم، اونا یازده بیاند.» رستا 21ساله تجربۀ نتیجهگرایی مدرسه را بارزترین تجربۀ تبعیض خود قلمداد میکند و میگوید: «موقعی که مدرسه بودم، نقاشیم از همه خیلی بهتر بود. انشا نویسیم از همه خیلی بهتر بود. کلاً ذهنیت کرۀ سمت راستم که هنریه خیلی بیشتر و بهتر بود و هست. توی مدرسه ما یه امتحانی رو دادیم که کی انشاش بهتره یا کی بهتر نقاشی میتونه بکشه. یکی از دوستای من که اصلاً بلد نبود هیچ انشایی بنویسه، متأسفانه باهم دیگه اومدیم توی یک گروه و اون قبول شد. چرا؟ خب چون من یک ذره کمک بهش کرده بودم و خب اون کلاً قبول شد برای امتحان. بعد دیگه این کلاً موند توی ذهنم که چرا اون موقع عدالته برقرار نشد.»
عدالت اجتماعی دوبخشی
جدول 4- عدالت اجتماعی دوبخشی Table 4- Dual-aspect social justice
37.
38. برابری اولیه
«همۀ آدما باهم برابر باشند دیگه [به همۀ آدما به یه دید نگاه بشه توی سطح جامعه]. هیچ پیشفرض ذهنی (سطح تحصیلاتشون، میزان ثروتشون، جایگاهشون) وجود نداشته باشه که آدمارو از هم جدا کنه.»
«عدالت ازنظر اینکه خب یه سری قانونهای دادگاه هست که یکیش که میدونم اینکه قتل زن نصف دیۀ مرده، ولی استادمون اینطور میگفت که مرد نانآور خانوادس بهخاطر همین باید دیهاش اینطور باشه؛ ولی خب من باهاش موافق نیستم؛ بهخاطر اینکه خیلی از خانمها هستند که بهجای یک مرد هم کار میکنند و نانآور خانواده هستند.»
«عدالت یعنی اینکه حداقل همه بتونند، اون حداقل چیزهایی که توی ذهنشونه که بتونن یه زندگی آروم داشته باشند رو پیدا کنند.»
«توی بعضی مواقع اونیکه بیشتر تلاش میکنه هیچوقت نمیتونه به سطح بالا برسه؛ مثلاً من یک مثال بزنم، یک فردی که توی یک خانوادۀ عادی بزرگ شده، درس میخونه، تلاش میکنه، ولی پولی نداره که مهاجرت کنه یا پولی نداره که برای خودش یک کسبوکاری رو راه بندازه؛ ولی یک بچهای که توی خانوادۀ پولدار بزرگ شده، با کمترین تلاش میتونه بیشترین امکانات رو داشته باشه. خب اینجا تفاوت ایجاد میشه و نابرابری به وجود میاد.»
«موقعی که دو نفر میروند کنکور میدهند، قطعاً باید براساس اون چیزی که خودشون و یافتههاشون دارند، نتیجهگیری بشه نه که بیاد بیعدالتی بشه و اونکه از امتیاز برخورداره توی یک دانشگاه دولتی خیلی خوب درس بخونه، اونیکه امتیاز نداره نه؛ مثلاً رقم امتیازش خیلی زیاد شده و نتونسته از اون امتیازی که اون فرد مقابل برخوردار بوده استفاده بکنه. درصورتیکه هر دوشون به یک اندازه درس خوندند، ولی همین امتیاز باعث بیعدالتی شده؛ یعنی از جنبۀ آموزشی نباید ازش استفاده کرد.» 45.46. استحقاق ثانویه
«مثل الان نباشه که کسی که مثلاً مدرکشو با پارتیبازی گرفته با کسیکه تلاش خودش بوده، اون الان راننده اسنپه، اون آقازادهای که مدرکش و جایگاهش با پارتیبازیه الان بهترین امکانات رو داره.»
«هرکی هرچهقدر استتحقاق داره، به اندازۀ لیاقتش به میزانی که تونسته باشه خودشو رشد داده باشه، به همون میزان هم بتونه از منابع جامعه برداشت کنه. به همون میزانی که خودشو ساخته و قدرتشو داره. قدرتشم به اندازهایه که خودش تلاش کرده. خودشو ساخته، خودشو توسعه داده و قدرتشو کسب کرده که بیشتر یکی دیگه درآمد داشته باشه.» رستا 21ساله هم معتقد است که باید افراد با شایستگی یکسان از نتایج یکسانی نیز بهرهمند گردند. او میگوید: «تساوی واسه من اونجایی شکل میگیره که دو نفر روبهروی من باشند. جفتشون که مثلاً فوتبالیست خیلی حرفهای هستند. بعد من بیام فقط به یه نفرشون پاداش بدم یا مثلاً از یه نفرشون هی دائم تشکر بکنم؛ یعنی این عدالتی که باید بین این دونفری که جفتشون فوتبالشون عالیه رو من نیومدم برقرار کنم. من نیومدم بهصورت مساوی به جفتشون اون چیزی که لایق یا شایستشن رو بدم.»
49. راهبرد عدلگستری
جدول 5- راهبرد عدلگستری Table 5- Social justice strategy
52.53. تحول حکمرانی
«من نمیتونم توی قالب این سیستم [حکومت] نمیتونم به این حرف [راهکار رسیدن به عدالت] فکر کنم. اولین راهکار واسه من تغییر کل سیستمه.»
«از دست ما این [رسیدن به عدالت] خارجه. از دست منِ شهروند این خارجه. منِ شهروند تا حدی میتونم از کارگر دفاع کنم. منِ شهروند تا حدی میتونم از دولتم حمایت کنم. از یکجایی به بعد دیگه من و شما رو نمیطلبه. کمک های مردمی وحمایتهای مردمی رو نمیطلبه. دیگه مسئولین باید بیاند جلو.» زهرا 23ساله هم لزوم الگوبرداری از کشورهای موفق در حوزۀ عدالت اجتماعی را اینگونه بیان میکند: «باید ببینیم کشورهایی که شهرونداش رضایت بیشتری دارند، چه کاری کردند، ماهم الگوبرداری کنیم. بهنظر من الگوبرداری چیز اشتباه نیست. این نیست که مثلاً آدم بگه نه ما نباید شبیه غرب باشیم و اینا نه. به نظر من اتفاقاً آدم باید درس بگیره از بقیه، ولی منتها بیارتش توی شرایط فرهنگی اون جامعۀ خودش و بعد اجراش بکنه.» 56.57. دموکراتیزاسیونمراد از دموکراتیزاسیون توجه حکومت به خواست اکثریت مردم، لیبرازیساسیون و آزادسازی اقتصاد، تصویب قوانین توسط خود مردم و همچنین پذیرش حق اعتراض و دادخواهی ایشان است. مشارکتکنندگان با نقد سرکوب دادخواهی مردم توسط حکومت، اعتراض را حق خود میدانند و معتقدند لازم است به حق شهروندان برای اعتراض به رویههای تبعیضآمیز احترام گذاشته شود. سهیل دراینباره میگوید: «مثلاً توی آمریکا خیلی قشنگه. مثلاً منِ سهیل میتونم برم آمریکا توی خیابان آزاد بگم ...[الفاظ رکیک].... و هیچکس حق اینکه به من چیزی بگه رو نداره. چون منِ سهیل قانون ترامپ رو قبول نداشته باشم، ولی شما قبول داشته باشی و خیلی راحت مردم میتونند بریزند بیرون، اعتراضشون رو همه بیان کنند و خود مردم تصمیم بگیرند که اصلاً از اینجا به بعد ما نمیخوایم ترامپ باشه؛ ولی ما نمیتونیم این کار رو بکنیم. ما بریزیم بیرون به کوچکترین چیزی اعتراض کنیم، تمومه کارمون.»
«پیوند بین حکومت و مردم باشه؛ یعنی طوری نباشه که حکومت بر ضد مردم باشه، مردم بر ضد حکومت. نمیگم حکومت همونجوری باشه که مردم دلشون میخواد؛ ولی وقتی که حکومت داره براساس چیزی پیش میره که بعضی از مردم بهش معتقد نیستند، معلومه باعث بیعدالتی میشه، باعث جنگ میشه، بحث دعوا و این چیزا میشه.» حمید 24ساله هم آزادی را مقدمۀ عدالت میداند و بیان میکند: «آزاد بذاریم همه چیز را که همه چیز بهصورت خودبهخودی به تعادل برسه. آزادی باشه، چهطور میشه؟ همهچیز بالانس میشه.» 59.60. کنشگری مدنی
«خب به نظر من مردم باید اینو بخواند. اول. باید مردم بخواند، چون که تا مردم نخواند که مسئولین که خب طرف که یه سمتی داره، یه درآمد خوبی داره، خانوادش توی بهترین رفاهند، چرا باید قوانین رو تغییر بده؟ همینه دیگه برای خودش بهترینه این قوانین. کسی که معترضه باید بخواد. مردم باید بخواند؛ ولی نه با اعتراض و شکستن شیشه و آتیشزدن بانک. اینا فقط باعث میشه خواستشون به حاشیه بره و درنهایت هم هیچ اتفاقی نیفته. باید به نظر من اگر قراره گفته بشه، در قالب اعتراضات و اغتشاشات بهقول تلویزیون نباشه.» همچنین لازم است که مردم در برابر قوانین تبعیضآمیز دست به نافرمانی بزنند. الهام 20ساله میگوید: «اینطورهم نباید باشه که همۀ آدمها از اون قانون پیروی بکنند که باعث بشه حکومت بتونه به مردم زور بگه.» کمک به نیازمندان باید بهصورت مردمی انجام پذیرد. علی24 ساله دراینباره میگوید: «دولت که اصلاً دربهدره. هیچی نمیتونه کمک کنه. اگه یهخوده این مردم و این داراها برن تو این جاهای دورافتاده و اینا کمک به مردم کنند.» 62.63. تحول فرهنگیبخش دیگر بسترهای تبعیضساز در جامعه مربوط به مسائل فرهنگی بود. در راهبردهای گسترش عدالت نیز بسط فرهنگ عدالت یکی از رویکردهای عنوانشده است. تحول فردی به معنای آن است که افراد خود عادلانه رفتار کنند، تا درنهایت این رفتار به سایر افراد جامعه نیز سرایت کند. این تحول، مشهودترین تحول عنوانشده توسط دختران این نسل است. رعنا 19ساله راهبرد خود را اینگونه توضیح میدهد: «کاری که از دست من یا بقیه برمیاد، رفتار درست خودمونه. چون اگه خودمون رفتار درستی انجام بدیم در برابر اون طرف، صددرصد اون طرفم یاد میگیره همین رفتارو انجام میده. اون طرفم وقتی این رفتاری که من باهاش کردمو با یکی دیگه بکنه، اونم یاد میگیره و همینجور این چرخه ادامه داره. باید خودمون درست بشیم که بقیه هم بتونند درست بشند. وقتی خودمون حرمت نگه نداریم و احترام نذاریم، صددرصد طرف مقابلمونم احترام نمیذاره. باید از خودمون شروع کنیم.» الناز 23ساله نیز دراینباره میگوید تغییرات فردی لازمۀ گسترش عدالت اجتماعی در جامعه است و این تغییرات باید از خود اشخاص شروع شود: «باید از خودمون شروع کنیم؛ مثلاً من به شخصه خودم سعی میکنم که عدالت رو برقرار کنم و به هر کسی براساس شعور و ذاتش احترام بذارم، نه براساس پول و جایگاهش.»
«راهکار من از شروع زندگی یه آدمه که وقتی که وارد یه مدرسهای میشه، وارد یه دانشگاهی میشه، توی مدرسه، توی آموزشگاه بهشون آموزش بدند. آموزشی که نه در حد یک کتاب دینی یا کتاب تفکر چیزی باشه. آموزش درستوحسابی. یعنی آموزش بدند که ما توی این جامعه باید عدالتمون برقرار باشه. باید ما از حقوق دیگران محافطت کنیم. باید قوانین رو اجرا کنیم. باید خیلی کارهای دیگه انجام بدیم. کلاً من میگم باید از خود مدرسه شروع بشه، هر آموزشی که میخواد داده بشه.»
بحث و نتیجه
نسل Z دیدگاهی متشکل از دو بخش برابری اولیه و استحقاق ثانویه به عدالت اجتماعی دارد که مقولۀ «عدالت اجتماعی دوبخشی» را شکل میدهند. این دیدگاه که ترکیبی از پارادایمهای مختلف بررسیشده در بخش چارچوب مفهومی است، با نتایج پژوهش صدیق سروستانی و همکاران (1387) همسویی دارد که در نتایج پژوهش خود ادراک شهروندان از مفهوم عدالت را سازهای چندبُعدی توصیف میکند که با تعاریف موجود مطابقت ندارد. میرسندسی (1389) نیز در پژوهش خود بیان میکند که مردم عدالت تکبُعدی استوار بر یکی از دو مفهوم استحقاق یا نیاز را تصدیق نمیکنند، بلکه معتقدند که نظریۀ عدالت باید ترکیبی از هر دو مفهوم باشد که با یافتههای بهدستآمده در این پژوهش همراستا است. البته یافتهها به اصل برابری اولیه نیز اشاره دارد که در هیچیک از تحقیقات فوق به آن اشاره نشده است.
این نسل راهکارهای متفاوتی را برای گسترش عدالت در جامعه عنوان میکند. تحول در حکمرانی با اصلاح و تغییر قوانین، الگوبرداری از کشورهایی که در بحث عدالت اجتماعی موفق عمل کردهاند، حذف برخی مسئولین و شایستهسالاری و انتصاب مسئولین کاردان و همچنین عدالتخواه میتواند منجر به گسترش عدالت اجتماعی در سطح جامعه شود. از سوی دیگر مشارکتکنندگان تحولاتی را در حکمرانی خواستار هستند که کلیت نظام سیاسی کشور را هدف قرار میدهد. وقوع انقلاب و تغییر نظام سیاسی کشور راهکار دستیابی به عدالت پنداشته شده است و تأکید زیادی را بهخصوص در میان پسران این نسل به همراه دارد. ارسطو (1385) نیز در بحث وقوع انقلابها، همین تفاوت دیدگاه مردم دربارۀ عدالت اجتماعی را یکی از دلایل انقلاب میداند. از دیگر تغییرات لازم دموکراتیزاسیون است؛ یعنی آنکه حاکمان و صاحبان قدرت حق اعتراض مردم را به رسمیت بشناسند، قوانین توسط خود مردم بدون هیچگونه تحکم به تصویب برسد و حاکمان در تصمیمهای خود به خواستههای مردم توجه کنند. مردم هم میتوانند با کنشهای مدنی ازقبیل سرپیچی از قوانین ظالمانه، کمک به فرودستان و برپایی تجمعات به گسترش عدالت در جامعه کمک کنند. علاوهبر موارد اشارهشده بخشی دیگر از تحولات لازم برای گسترش عدالت در جامعه، تحولات فرهنگی است که میتوان با آموزش و ایجاد فرهنگ درست بر مبنای عدالت و تبعیضزدایی به عدالت اجتماعی در سطح جامعه دست یافت. همچنین لازم است که خود مردم نیز با ایجاد تحول در منش فردیشان و الزام خویش به عدالتمحوری به بسط عدالت در جامعه کمک کنند. بهصورتکلی میتوان نتیجه گرفت که نسل Z با بهرهگیری از تجارب تبعیض خود و بهرهگیری از تعاریف موجود دربارۀ عدالت اجتماعی، تفسیری جدید و التقاطی را از مفهوم عدالت اجتماعی ارائه میکنند که ترکیبی از برابری و استحقاق است. این نسل در عرصههای مختلف زندگی خود بیعدالتی را تجربه نمودهاند. در خانواده، مدرسه و جامعه مورد تبعیض قرار گرفتهاند و برای رفع این تبعیضها و برقراری عدالت اجتماعی مدنظر خود با عنوان عدالت اجتماعی دوبخشی، تحول در حکمرانی و فرهنگ عمومی، گسترش دموکراسی و همچنین کنش مدنی را لازم میدانند.
[1] Ipsos [2] Cambridge Advanced Learner's Dictionary & Thesaurus [3] Miller [4] Swift [5] Visser [6] Hegel [7] Bertrand Russell [8] Hume [9] Willy [10] Aristotle [11] The Center for Economic and Social Justice [12] Rasinski [13] Kingsley Davis [14] Wilbert E. Moore [15] Adams [16] Roemer [17] Rawls [18] Rousseau [19] Marx [20] Engels [21] Feminism [22] Bhimrao Ramji Ambedkar [23] Turner [24] David Miller [25] Baby Boomer [26] Katz [27] Self-Driven [28] Chen [29] Tang [30] Ma [31] Kuhn [32] Im | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارسطو. (1358). سیاست (عنایت، ح. مترجم). شرکت سهامی کتابهای جیبی. اسحاقی، م. و احمدیه، م. (1399). بازخوانی عدالت در اندیشه جان رالز (با تأکید بر عدالت جنسیتی). متون و برنامههای علوم انسانی، 20(11)، 1-23. https://doi.org/10.30465/crtls.2020.25510.1539 افروغ، ع. (1390). پیشفرضها و رویکردهای نظری عدالت اجتماعی، در دبیرخانه نشست اندیشههای راهبردی (ویراستار)، کتاب دومین نشست اندیشههای راهبردی: عدالت، (پیاپی 1)، 75-80. حاتمینژاد، ح. و راستی، ع. (1385). عدالت اجتماعی و عدالت فضایی؛ بررسی و مقایسه نظریات جان رالز و دیوید هاروی. جغرافیایی سرزمین، 3(1)، 38-50. https://www.sid.ir/paper/453225/fa دشتیاری، س.؛ عابدینی، ص. و عزیزخانی، ا. (1400). مطالعه ادراک عدالت اجتماعی در بین زنان استان اردبیل. زن و جامعه، 12(48)، 149-170. https://doi.org/10.30495/jzvj.2021.27429.3511 دلخواه، ج.؛ نیری، ش. و بابایی، و. (1399). تفاوتهای نسلی در انگیزه خدمت عمومی. مدیریت منابع در نیروی انتظامی، 8(3 )، 30-1. https://sid.ir/paper/402739/fa ذوالفقاری، ا. و حسن زمانی، س. (1393). بررسی رابطه نوع دینداری با نگرش به عدالت اجتماعی. برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 6(20)، 93-124. https://doi.org/10.22054/qjsd.2014.717 رویمر، ج. (1382). برابری فرصت (خضری، م. مترجم). پژوهشکده مطالعات راهبردی. زاهدیاصل، م. (1400). مددکاری اجتماعی کار با جامعه. دانشگاه علامه طباطبایی. سالارزاده امیری، ن. و حسینی، س. ح. (1387). رابطه بین برخورداری از انواع سرمایه و نوع نگرش به عدالت اجتماعی. علوم اجتماعی، 16(44)، 49-88. https://www.magiran.com/paper/744783 سیمبر، ر. (1378). عدالت اجتماعی و توسعه اجتماعی، مجموعه مقالات همایش توسعۀ اجتماعی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 149-173. صدیق سروستانی، ر. و دغاقله، ع. (1387). مقایسه نگرش شهروندان معمولی و نخبگان جامعه در مورد عدالت اجتماعی (مورد تهران بزرگ). نامه علوم اجتماعی، 16(34)، 23-47. https://sid.ir/paper/2321/fa طاهری، ا.؛ قاسمی، و. و کیانپور، م. (1394). تأثیر تسهیلات ویژه فرزندان شاهد و ایثارگر بر عدالت اجتماعی ادراکشده (مطالعۀ موردی شهر اصفهان). رفاه اجتماعی، 15(59)، 221-252. https://www.magiran.com/paper/1510003 غنینژاد، م. (1379). عدالت، عدالت اجتماعی و اقتصاد. تأمین اجتماعی، (3)، 777-790. https://qjo.ssor.ir/article_60223.html فابر، س. (1390). عدالت در جهان متحول (ر. فلاح، مترجم). دانشگاه امام صادق (ع). قابل، ا. (1383). اسلام و تأمین اجتماعی. مؤسسه عالی پژوهشی تأمین اجتماعی . کاتوزیان، ن. (1386). عدالت و حقوق بشر. مطالعات حقوق خصوصی، 37(3)، 323-331. https://dorl.net/dor/20.1001.1.25885618.1386.37.3.9.3 گلیکن، م. (1392). مددکاری اجتماعی در قرن 21 (یزدانی، ع. و محمدی، ا. مترجمان). جامعهشناسان. میرسندسی، م. (1389). تحلیل درک مردم از عدالت در مشهد. مطالعات اجتماعی ایران، 4(4)، 84-96. https://www.magiran.com/p936405 ندیری، م. و شکوری، ع. (1390). مطالعه برداشت از عدالت اجتماعی [پایاننامه کارشناسی ارشد منتشرنشده]. دانشگاه تهران. هزارجریبی، ج. (1390). بررسی احساس عدالت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن (مطالعۀ موردی شهرتهران). جامعهشناسی کاربردی، 22(3)، 41-62. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1390.22.3.3.3 واعظی، ا. (1383). عدالت اجتماعی و مسائل آن. قبسات، 9(33)، 189-207. https://www.magiran.com/paper/189760 هورست، چ. ا. (1398). نابرابری اجتماعی: انواع، علل و پیامدها (شکوری، ع. مترجم). دانشگاه تهران.
Refrences Adams, J. S. (1963). Towards an understanding of inequity. The Journal of Abnormal and Social Psychology, 67(5), 422–436. https://doi.org/10.1037/h0040968 Afroogh, E. (2011). Presuppositions and theoretical approaches of social justice. In S. o. t. M. o. S. Ideas (Ed.), The book of the second meeting of strategic thoughts: Justice. Payam-e Edalat. [In Persian]. Aristotle. (1979). Politics (H. Enayat, Trans.). Joint Stock Company, Ketab Haye Jibi. [In Persian] Block-4 Social Justice. (2018). IGNOU. [Retrieved January 15, 2024] http://egyankosh.ac.in//handle/123456789/48824 Center for Economic and Social Justice (n.d.). Defining economic justice and social justice. [Retrieved September 21, 2005] http://www.cesj.org/thirdway/economicjustice-defined.htm. Chapin, R. K. (2017). Social policy for effective practice: A strengths approach. Routledge. Chen, H. Y., & Tang, I. C. (2021). Social workers’ attitudes on social justice in Taiwan. SAGE Open, 11(1), 1-8. https://doi.org/10.1177/2158244020988287 Delkhah, J., Nayyeri, S., & Babaei, V. (2020). Generational differences in public service motivation. Journal of Resource Management in Police, 8(31), 1-30. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/2230596 Dashtyari, S., Abedini, S., & Azizkhani, E. (2022). Study of social justice perception among women in Ardabil province. Quarterly Journal of Women and Society 12(48), 149-170. [In Persian]. https://doi.org/doi.org/10.30495/jzvj.2021.27429.3511 Davis, K., & Moore, W. E. (1945). Some principles of stratification. American Sociological Review, 10(2), 242–249. https://doi.org/10.2307/2085643 De White, M. (2022). Gen Z are not ‘coddled.’ They are highly collaborative, self-reliant and pragmatic, according to new Stanford-affiliated research. Stanford News. https://news.stanford.edu/2022/01/03/know-gen-z Eshaghi, M., & Ahmadiy, M. (2020). Rereading justice in john rawls’ thought with an emphasis on gender justice. Critical Studies in Texts & Programs of Human Sciences, 20, 1-23, [In Persian]. https://doi.org/10.30465/crtls.2020.25510.1539 Fabre, S. (2011). Justice in a transforming world (R. Fallah, Trans.). Imam Sadiq University. [In Persian] Ghabel, A. (2004). Islam and social security. Social Security Organization Research Institute. [In Persian] Ghaninejad, M. (2000). Justice, social justice and economics. Social Security Journal, 2(3), 777-790 [In Persian] Glicken, M. (2011). Social work in the 21st century : An introduction to social welfare, social issues, and the profession (A. Yazdani & E. Mohammadi, Trans; F. Hemmati, Ed.). Jame Shenasan. [In Persian]. Hataminejad, H., & Rasti, O. (2006). Social justice and spatial justice; Examining and comparing the theories of John Rawls and David Harvey. Territory, 3(1), 38-50. [In Persian]. https://www.sid.ir/paper/453225/fa Hezarjaribi, J. (2011). The study of feeling social justice and effective factors on it. Journal of Applied Sociology, 22(3), 41-62. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1390.22.3.3.3 Hurst, C. E. (2013). Social inequality : Forms, causes, and consequences (A. Shakoori, Trans; 8 ed.). Tehran University. [In Persian]. Im, D. K. (2014). The legitimation of inequality: Psychosocial dispositions, education, and attitudes toward income inequality in China. Sociological Perspectives, 57(4), 506-525. https://doi.org/10.1177/0731121414536883 Katouzian, N. (2008). Justice and human rights. Law Quarterly, 37(3), 323-331. [In Persian]. https://dorl.net/dor/20.1001.1.25885618.1386.37.3.9.3 Kuhn, A. (2019). The subversive nature of inequality: Subjective inequality perceptions and attitudes to social inequality. European Journal of Political Economy, 59, 331-344. Leftwich, R. H. (1977). Personal income and marginal productivity. In D. M. Gordon (Ed.), Political Economy: An Urban Perspective, (PP. 78-81). Lexington, MA: D. C. Heath. Ma, B., Tan, Q., & Du, P. (2022). Public opinion and Ssocial justice in China. Journal of Chinese Political Science, 27(4), 619-636. https://doi.org/10.1007/s11366-021-09761-4 Mannheim, K. (1970). The problem of generations. Psychoanalytic Review, 57(3), 378-404. http://marcuse.faculty.history.ucsb.edu/classes/201/articles/27MannheimGenerations.pdf Miller, D. (1992). Distributive justice: What the people think. Ethics, 102, 555– 593. Mirsendesi, M. (2012). Analysis of people's understanding of justice. Journal of Iranian Social Studies, 4(4), 84-96. [In Persian]. https://www.magiran.com/p936405 Nadiry , M., & Shakoori, A. (2011). A study of perceptions of social justice Tehran. Tehran. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/09aee99833b4f1916ab713f411898d19 Rasinski, K. A. (1987). What's fair is fair—Or is it? Value differences underlying public views about social justice. Journal of Personality and Social Psychology, 53(1), 201–211. https://doi.org/10.1037/0022-3514.53.1.201 Rawls, J. (2009). A theory of justice. Harvard University Press. https://books.google.com/books?id=kvpby7HtAe0C Roymer, J. (2003). Equality of opportunity (M. Khazari, Trans.). The Research Institute for Strategic Studies. [In Persian] Salarzadeh Amiri, N., & Hoseyni, S. H. (2009). The study of relationship between the possession of economic, cultural & social capital and people's attitude towards social justice. Journal of Social Sciences, 16(1), 49-. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/744783 Sediq Sarvestani, R., & Daghaqaleh, A. (2008). A comparison of ordinary citizens' and elites' attitudes towards social justice (Case Study: Greater Tehran). Journal of Social Sciences, 16(34), 23-47. [In Persian] Simbar, R. (1999). Social justice and community development, a collection of articles from the social development conference. Elmi Va Farhangi.173-149. [In Persian] Swift, A., Marshal, G., Burgoyne, C., & Routh, D. (1995). Does it matter what the people think? In T. R. Kluegel, D. S. Mason & B. Wegener (Eds.), Social Justice and Political Change (pp. 15– 48). Taheri, A., Ghasemi, V., & Kianpour, M. (2016). The relationship between special privileges of martyr's and veteran's children and perceived social justice (The Case of Isfahan City). Social Welfare Quarterly, 15(59), 252-221. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/1510003 Taylor, A. (2024). Ipsos equalities index 2024: A 29-country study. Ipsos. https://www.ipsos.com/sites/default/files/ct/news/documents/2024-05/IEI_2024_Global%20Charts.pdf Thurow, L. C. (1969). Poverty and discrimination. Brookings Institution. Turner, B. S. (1986). Equality. Ellis Horwood. https://books.google.com/books?id=28AOAAAAQAAJ Visser, G. (2001). Social justice, integrated development planning and post-apartheid urban reconstruction. Urban Studies, 38(10), 1673-1699. http://www.jstor.org/stable/43196600 Waeizi, A. (2004). Social justice and the related issues. Qabasat, 8(33), 189-. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/189760 Zolfaghari, A., & Hasanzamani, S. Z. (2014). Investigate the relationship between religiosity and attitudes to social justice. Social Development & Welfare Planing, 5(20), 93-. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/1370326 Zahediasl, M. (2023). Social work community. Allameh Tabataba'i University. [In Persian].
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 91 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 42 |