تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,674 |
تعداد مقالات | 13,669 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,671,927 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,509,916 |
بررسی اسناد تجاری کمپانی محمدابراهیم ملکالتجار اصفهانی (1316_1341ق.) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 7، دوره 16، شماره 1 - شماره پیاپی 61، فروردین 1403، صفحه 125-157 اصل مقاله (4.97 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2024.141474.2650 | ||
نویسندگان | ||
حسن زندیه* 1؛ عارفه سلیمانی2 | ||
1دانشیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
2دانشآموخته رشته مطالعات آرشیوی و اسناد، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
این پژوهش با هدف بررسی شبکۀ گستردۀ تجاری محمدابراهیم ملکالتجار، یکی از برجستهترین تجار ایرانی در اواخر دوره قاجار، انجام شده است. و، با بهرهگیری از روش توصیفی - تحلیلی و بررسی اسناد و مدارک موجود در آرشیو خصوصی محمدابراهیم ملکالتجار، در پی پاسخ به این پرسش است که مهمترین شرکای تجاری وی چه کسانی بودهاند و چه کالاهایی بین آنها مبادله میشده است؟ اسناد موجود در انگورستان، که بهعنوان محل سکونت و کار ملکالتجار شناخته میشود، طیف گستردهای از موضوعات را پوشش میدهند؛ ازجمله نامههای اداری، مکاتبات شخصی، روزنامهها و اسناد تجاری. این اسناد افزونبر مطالب ارزشمند اقتصادی، حاوی دادههای غنی در زمینههای سیاسی، فرهنگی و زبانی نیز هستند. پژوهش حاضر به بررسی محتوای اسناد مرتبط با تجارت خارجی این تاجر پرداخته است. اسناد بهدستآمده نشان میدهند که محمدابراهیم ملکالتجار روابط تجاری گستردهای با شرکتهای خارجی و تاجران داخلی برقرار کرده بود. وی با کمپانیهایی همچون ساسون[1]، لینچ[2]، لیونگستن میور[3]، دیکسن[4]، رابرت ونکهاوس[5] و هاتس و پسر[6] در اروپا و تاجرانی مانند میرزا محمدشفیع اصفهانی در عثمانی، میرزا علیمحمد موسوی و میرزا مهدی اصفهانی در هند همکاری میکرد. بااینحال، باتوجهبه احتمال کشف اسناد جدید، این یافتهها ممکن است در مطالعات آتی تکمیل و یا اصلاح شوند. | ||
کلیدواژهها | ||
تجارت خارجی؛ محمدابراهیم ملکالتجار؛ اصفهان؛ قاجار؛ شرکای تجاری | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه تحولات سیاسی و اقتصادی قرن نوزدهم میلادی، ایران را نیز مانند بسیاری از کشورهای جهان تحتتأثیر قرار داد و در مواجهه با اقتصاد سرمایهداری، از یک اقتصاد معیشتی و سنتی به یک اقتصاد نیمهمعیشتی و شبهسرمایهداری تبدیل کرد. کشورهای خارجی در رقابت برای بهدستآوردن بازار ایران بودند و با تأسیس تجارتخانههای خود در کشور، آن را محلی برای فروش محصولات خود کرده بودند. در این بین، بازرگانان در ایران قدرتمندترین و معتبرترین طبقۀ شهری بودند. آنها نیز با تأسیس تجارتخانههای خود در شهرها و کشورها یا بهصورت مستقیم و یا در نقش واسطه به خریدوفروش محصولات کشاورزی و صنایعدستی در سراسر ایران و خارج از کشور مشغول بودند. یکی از برجستهترین این بازرگانان، محمدابراهیم ملکالتجار اصفهانی بود که با ایجاد شبکهای گسترده از روابط تجاری، به رونق اقتصاد ایران کمک شایانی کرد. اسناد متعلق به این تاجر حاکی از این است که وی تجارت گستردهای با حکومتهایی مانند عثمانی، انگلیس و هند داشته است. اقلام صادراتی تجارتخانۀ ملکالتجار معمولاً پسته، مغز بادام، ابریشم، زیره، محلوج، تخم خشخاش، مازوج، پشم و گندم و اقلام وارداتی شامل نبات، فلفل، دارچین، قهوه، فولاد، مس، شکر، شیشه و نیل بودند. ازجمله تجارتخانههایی که با تجارتخانۀ ملکالتجار دادوستد داشتند میتوان به تجارتخانههای دیوید ساسون، لینچ و برادر، لیونگستن میور، هاتس و پسر، تجارتخانه میرزا محمود کاشانی، محمدخلیل شیرازی و محمدمهدی حاجی علی بهبهانی اشاره کرد. این پژوهش، از اولین پژوهشهایی است که به بررسی اسناد تجاری ملکالتجار میپردازد. باتوجهبه نویافتهبودن این اسناد و فقدان مطالعات سندشناسی پیشین بر روی آنها، این پژوهش فرصتی منحصربهفرد برای شناخت دقیق فعالیتهای تجاری این تاجر اصفهانی فراهم میآورد. نبود فهرستنویسی دقیق از اسناد، فرآیند پژوهش را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. شناسایی، طبقهبندی و استخراج اطلاعات مفید از این حجم عظیم اسناد، نیازمند صرف زمان و تلاش بسیار بود. اسناد در مراحل اولیۀ آرشیوبندی و پاکسازی قرار دارند که این امر، دسترسی به تمام اسناد را محدود کرده و سرعت پیشرفت پژوهش را کاهش داده است. وقفبودن تمامی اموال ملکالتجار، ازجمله اسناد، مانع از انتقال آنها به مراکز اسنادی کشور شده است. این امر، امکان استفاده از امکانات و تخصص این مراکز را محدود کرده و پژوهش را به یک پروژۀ کاملاً فردی تبدیل کرده است. پیشینه پژوهش نوظهوربودن اسناد تجاری ملکالتجار، پژوهش حاضر را با چالشهای متعددی روبرو کرده است. فقدان فهرستنویسی دقیق و مطالعات سندشناسی پیشین بر روی این اسناد، فرآیند پژوهش را با دشواریهایی مواجه ساخته است. بررسی منابع موجود نشان میدهد که مطالعات پیشین، بیشتر بر ابعاد اجتماعی و سیاسی زندگی ملکالتجار توجه داشته و به جنبههای تجاری فعالیتهای وی کمتر پرداختهاند. ازجملۀ آنها اشارههای کوتاهی است که در برخی منابع همچون تألیفات سهیلا ترابی فارسیانی و عبدالمهدی رجایی دیده شده است. ترابی فارسانی (1383) در مقالۀ «رویکرد تجار، به مسائل سالهای جنگ اول جهانی» به حضور ملکالتجار در لیست سیاه تاجران همکاریکننده با آلمانها اشاره میکند؛ اما به جزئیات فعالیتهای تجاری وی نمیپردازد. در مقالۀ دیگری از همین نویسنده با عنوان«وضعیت موقوفات شهر اصفهان و پراکندگی جغرافیایی آن در دورۀ قاجار» تنها اشارهای به واقفبودن این تاجر در زمینۀ برپایی روضه سیدالشهدا شده است (ترابی فارسیانی و طباطباییان، 1388). رجایی (1385، 1386) نیز در کتابهای تاریخ مشروطیت اصفهان و اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول بیشتر به نقش ملکالتجار در تحولات سیاسی و اجتماعی اصفهان پرداخته است و مطالبی نظیر عضویت محمدابراهیم ملک در انجمن محلی، انجمن ولایتی اصفهان و انجمن تجار در این کتاب ذکر شده است و به تجارت این تاجر اشارهای نمیکند. این پژوهش با تمرکز بر اسناد تجاری، تلاش میکند تا شکافی را در مطالعات پیشین پر کند و تصویری جامعتر از فعالیتهای اقتصادی ملکالتجار و نقش وی در تجارت ایران در دورۀ قاجار ارائه دهد. با بهرهگیری از روشهای سندشناسی و تحلیل محتوا، این پژوهش توانسته است اطلاعات ارزشمندی در مورد شبکه تجاری ملکالتجار، شرکای تجاری او و کالاهای مبادلهشده استخراج کند. بازرگانان در دوره قاجار در فاصلۀ سالهای 1800-1914م./1179-1293ش. دو گرایش بر وضعیت بزرگترین بازرگانان کشور حکمفرما بود؛ یکی رشد ثروت بعضی از بازرگانان و دیگری تنوع فعالیتهای جدید بازرگانی (فوران، 1383، ص. 194). ازآنجاکه تجار تنها گروه دارای نقدینگی و سرمایه لازم برای سرمایهگذاری در بخشهای گوناگون اقتصاد بودند، خواهناخواه در مقابل ورود و کسب نفوذ سرمایههای بیگانه قرار میگرفتند. در این میان، طیفهای مختلف این طبقه در مواجهه با سرمایههای بیگانه رویکردهای متفاوتی اتخاذ میکردند (ترابی فارسانی، 1384، ص. 14). البته معدودی از اینان میتوانستند در بازارهای خارجی به رقابت بپردازند و سودهای کلانی ببرند؛ اما بقیه بهصورت واسطهها و حقوق بگیران شرکتهای خارجی درمیآمدند (فوران، 1383، ص. 195). در این بین، کالاهای وارداتی از خارج ایران، مشمول مالیات و عوارض گمرکی میشدند؛ اما وضع بازرگانان ایرانی در برخی از زمینهها فرق داشت؛ زیرا او ناگزیر بود که عوارضی مانند دلالی، سر ریگ، میوه و اسکله را نیز پرداخت کند (فلور، 1395، ص. 488-490). این زیادهستانیها، تاجران بومی را به ترک تجارت و یا کسب تابعیت خارجی وادار میکرد (آبراهامیان، 1378، ص. 77). بروز بیماری موسکاردین در دهۀ 1860م.، تولید ابریشم را از بین برد و تولید پنبه هم بهتدریج با توسعۀ کشت تریاک پس از سال 1880م. رو به افول گذاشت (امیراحمدی، 1396، ص. 35). با کاهش تولید کرم ابریشم که عمدهترین کالای صادراتی ایران در سال 1850م. محسوب میشد؛ کشت و صادرات تریاک بهعنوان جایگزینی برای آن رواج یافت. تجارت تریاک از سال 1865م./1282ق. بهطور چشمگیری فعال شد و در سال 1875م./1292ق. کشت خشخاش گسترش یافت. وجود خریدارانی در چین، هند، ژاپن و خلیجفارس، تاجران ایرانی را به صدور این کالا ترغیب کرد و برای تاجران خارجی نیز که از مالیاتها و عوارض گمرکی داخل کشور معاف بودند، گسترش تولید و صدور فرآوردههای نقدینهآفرین مثل تریاک و پنبه بسیار سودآور بود. همچنین، تولید تریاک سود بسیاری را برای واسطهها و دلالان بههمراه داشت (عیسوی، 1369، ص. 368). از مهمترین کانونهای کشت تریاک بهترتیب اهمیت، اصفهان، یزد، فارس، خراسان، کرمان و خوزستان بودند (ترابی فارسانی، 1384، ص.27-26). هرچند به گفتۀ کنسول ابوت، کیفیت تریاک تولیدشده در اصفهان بهدلیل تقلبها و شیادیهای بهعملآمده بسیار بد بود و تولیدکنندگان آن به بدنامی شهره بودند (کیث ادوارد، 1396، ص. 172). در اوایل قرن بیستم، صادرات تریاک بهطور چشمگیری کاهش یافت. بین سالهای 1900م. تا 1908م.، کاهش 80 درصدی درآمد صادرات تریاک، درنتیجۀ کاهش تولید صادرات و نیز قیمتهای پایین در بازارهای صادراتی، به وجود آمد (فلور، 1398، ص. 478). درنهایت در سال 1955م.، تولید و مصرف تریاک ممنوع شد و نقش مهم خود را در کشاورزی و تجارت ایران که در قرن نوزدهم داشت از دست داد (عیسوی، 1369، ص. 369). لقب ملکالتجار بخش زیادی از ثروت کشور را تاجران در دست داشتند و همین امر موجب کسب جایگاه و احترام آنها در نزد دولت بود. مردم به آنها اعتماد داشتند و به راستگویی و درستکاری شهره بودند (فلور، 1365، ص. 152). ازآنجاکه تاجران محترم شمرده میشدند، حتی افراد بدگمان هم در اعتماد به تجار و سپردن سرمایهشان به آنها برای سرمایهگذاری درنگ نمیکردند (امیراحمدی، 1396، ص. 74). لقب ملکالتجار، ازجمله القابی بود که بر تاجران پرنفوذ شهر اطلاق میشد. این لقب از دورۀ شاه عباس صفوی به بعد، در منابع دیده میشود؛ چنانکه در زمان شاه عباس اول، هلندیان تنها با فردی به نام ملایم بیگم که ملکالتجار وقت (تاجر مخصوص شاه) بود به تجارت میپرداختند (فلور، 1398، ص. 38). کمپفر، جهانگرد آلمانی در سفرنامۀ خود به ایران، از ملکالتجار بهعنوان شخصی یاد میکند که اختلافات میان بازرگانان را حلوفصل میکرد (کمپفر،1350، ص. 106). پولاک، جهانگرد انگلیسی نیز در دورۀ قاجار، ملکالتجار را رئیس منتخب تجار میداند که وظیفۀ حفظ منافع صنفی بازرگانان را بر عهده داشت (پولاک، 1368، ص. 393). به گفتۀ فلور، تا سال 1844م. فقط تاجران دو شهر تهران و بوشهر این لقب را دارا بودند و بهتدریج تعداد صاحبان این لقب افزایش یافت. این افزایش، بهدلیل فرمانی بود که محمدشاه به نفع بازرگانان انگلیسی صادر کرد که لزوم وجود چنین مقامی در ارتباط با اقدامات قضایی در امور تجاری تصریح شده بود (فلور، 1365، ص. 158). در دورۀ قاجار بهدلیل نبود بانک، تجار بهنوعی نقش بانک را در آن زمان ایفا میکردند. لقب «امینالتجار»، «ملکالتجار» و «معینالتجار» در واقع بهمثابه اعتبار بانکی به کار میرفت و نشان از اعتماد مردم به صاحب این لقب داشت (ناطق، 1371، ص. 33). درمجموع، لقب ملکالتجار، نمادی از قدرت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تجار در ایران بود. این لقب نشاندهندۀ جایگاه ویژۀ تجار در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور و نقش آنها در تقویت اقتصاد ایران داشت. زیستنامۀ محمدابراهیم ملکالتجار حاج محمد صدر مشهور به ملکالتجار، از تاجران برجستۀ دورۀ ناصری بود که نقش مهمی در تأسیس کمپانیهای تجاری مسعودیه و ایران داشت (رجایی، 1392، ص. 249). محمد ملک، دو فرزند به نامهای محمدابراهیم و عبدالرحیم داشت. با فوت حاج عبدالرحیم در سال 1313ق.[1] حلوفصل امور تجاری به عهدۀ برادرش، محمدابراهیم قرار گرفت و بعد از درگذشت پدر در سال 1316ق[2]، با کسب لقب ملکالتجاری، توانست میراث پدر را حفظ و گسترش دهد. فعالیتهای حاج محمدابراهیم ملکالتجار بهعنوان یکی از برجستهترین تجار دورۀ قاجار، تنها به امور تجاری محدود نبود. وی نقش فعالی در امور اجتماعی و سیاسی اصفهان ایفا میکرد و عضو نهادهایی همچون انجمن ولایتی (رجایی، 1385، ص. 105)، اتحادیه تجار (رجایی، 1386، ص. 281) و مجلس تجارت در اصفهان (بهعنوان رئیس مجلس) بود (آدمیت، 1356، ص. 336). او افزونبر فعالیتهای سیاسی و تجاری، بهعنوان یک خیراندیش نیز شناخته میشد. اقدامات عامالمنفعۀ او نشان از دغدغهاش نسبت به زندگی اقشار محروم جامعه دارد و مسئولیتپذیری او را بهعنوان یک عضو از جامعه نشان میدهد. یکی از این اقدامات، کمک ماهیانه به شرکت عمومی برای آسایش فقرا بود (رجایی، 1386، ص. 153). تأسیس بانک ملی ایران یکی از مهمترین رویدادهای اقتصادی در تاریخ ایران است. محمدابراهیم ملکالتجار بههمراه حاج محمدحسین کازرونی نقش کلیدی در تأسیس اولین شعب بانک ملی در اصفهان ایفا کردند (روزنامه مجلس، شماره10، 25 شوال 1324). همچنین، ساخت تیمچۀ ملک در قلب بازار قیصریه، همراه با معماری باشکوه و کاشیکاریهای ظریف، افزونبر جنبۀ تجاری، به رونق بازار و زیبایی شهر نیز کمک کرد. افزونبر این، او در زمینۀ حفظ آثار تاریخی نیز تلاشهای بسیاری انجام داد؛ چنانکه با تلاشهای بسیار توانست ظلالسلطان، حاکم اصفهان را از تخریب چهلستون منصرف کند (اصفهانی، 1368، ص. 34). همچنین، تلاش کرد تا با پیشنهاد مبلغ زیادی به ظلالسلطان، از تخریب عمارت تاریخی هفتدست جلوگیری کند؛ اما ظلالسلطان این پیشنهاد را نپذیرفت و این عمارت تخریب شد (جابری انصاری، 1378، ص. 157). وقفهای گسترده او، سهم بزرگی در آبادانی اصفهان در عصر خود داشت؛ برگزاری مراسم روضهخوانی حضرت سیدالشهداء (ع) در ایام خاص، در منزل شخصیاش، تنها گوشهای از اقدامات خیرخواهانۀ اوست. اقدامات عامالمنفعه این تاجر محدود به این نبود و شامل کمک به نیازمندان، حمایت از روزنامهها، ساخت مدارس، تعمیر مساجد، تهیۀ چراغ و روشن کردن حرمین در کربلا و چاپ کتابهای مذهبی بود. او در اواخر حکومت احمدشاه قاجار و اوایل حکومت پهلوی در سال 1341ق. درگذشت. بعد از فوت او (مصلحالدین، 1386-1387، ص. 135) دامادش به نام محمدباقر، زمام تجارت را عهدهدار شد. بنابر اسناد نویافته، حاج محمدابراهیم و حاج عبدالرحیم، شریک و نمایندۀ پدر در انجام امور تجاری بودند؛ بهطوریکه در نامۀ ارسالی محمد صدر به تجارتخانۀ ساسون، پسران خود را وارثان تجاری خود به ساسون معرفی کرده و در این نامه نگاشته است: «لازم شد در تاریخ امروز به شما اطلاع دهم، در دفتر ثبت نمائید که وارث و اولاد حقیر منحصر است به دو نفر که حاجی عبدالرحیم و حاجی محمدابراهیم هستند. آنچه حقیر مالک هستم، بعد از فوت حقیر، راجع به این دو نفر است. مطلع باشید و ثبت نمائید».[3] شرکای تجاری محمدابراهیم ملکالتجار تجارت با انگلیس
شرکت دیوید ساسون که به تجارت خارجی و واردات و صادرات میان بریتانیا و ایران بهویژه صادرات تریاک اشتغال داشت، در شهرهای بوشهر و اصفهان نمایندگیهای تجاری داشت (اشرف، 1359، ص. 54). خاندان ساسون، تجار یهودی بودند که در دستگاه دیوانسالاری سلاطین عثمانی و بعدها کمپانی هند شرقی، نفوذ زائدالوصفی داشتند. منشأ آنان از بغداد بود که بعدها در هند، انگلیس و چین هم نفوذی تاموتمام یافتند. بنیانگذار خانواده، شیخ ساسون بن صلاح (1830-1750م.) چهل سال ریاست جامعۀ یهودیان بغداد را بر عهده داشت و درعینحال، خزانهدار بزرگ پادشاه عثمانی در بغداد نیز بود. هنگامی که کمپانی هند شرقی در بمبئی فعالیت خود را آغاز کرد، ساسونها در آنجا مستقر شده و آنقدر قدرتمند شدند که شاهزادگانِ تجارت شرق نام گرفتند. دیوید، فرزند ساسون بن صلاح، نخستین فرد از خاندان ساسون بود که در سال 1828م. از بغداد به بوشهر رفت. بهزودی پدرش هم به او ملحق شد و در همانجا درگذشت. این ایام، مقارن با سالهای سلطنت محمدشاه قاجار در ایران بود. دیوید ساسون با خانوادۀ بزرگش در سال 1832م. به بمبئی مهاجرت کرد و در آنجا امور و کارهای مربوط به تجارت را در پیشگرفت و اعتباری بینالمللی یافت. ساسونها ضمن اینکه از مالکین اصلی بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس بودند (شهبازی، 1377، ص. 27)، در زمرۀ صادرکنندگان تریاک هند و ایران به چین نیز محسوب میشدند. شرکت ساسونها، عنوان عمومی کمپانی دیوید ساسون بود. بهعبارتدیگر، برادران، عنوان شرکت خود را به نام پدر ثبت کرده بودند (آبادیان، 1390، ص. 495-505)، بنیادهای دیوید ساسون در بمبئی و عزرا در کلکته، دو بنیاد اصلی یهودیان بغدادی بودند که بر شالودۀ تجارت تریاک شکل گرفتند. رابطۀ تجاری کمپانی دیوید ساسون با خاندان ملکالتجار در ابتدا با محمد ملک[4] و پس از درگذشت وی، با محمدابراهیم ملکالتجار برقرار شد. مکاتبات ساسون از بمئبی هند، لندن، بغداد و هنگکنگ چین به زبانهای مختلفی همچون عربی، فارسی، عبری و انگلیسی و چند زبانه صورت میگرفت. مستر کرنافسکی بهعنوان وکیل این کمپانی، مسئولیت پیگیری امور مربوط به محمدابراهیم ملکالتجار را بر عهده داشت.[5] کالای اصلی مبادلهشده میان کمپانی ساسون و تجارتخانۀ ملک، تریاک بود که از سوی ملک به مقاصد هنگکنگ، لندن، بصره و سایر شعبات کمپانی ارسال میشد. تریاکی که کمپانی دیوید ساسون از ملک دریافت میکرد، گاه برای خرید شخصی و گاه بهعنوان نمایندۀ ملکالتجار برای فروش در لندن و سایر مناطق استفاده میشد. هرگونه تصمیمگیری دربارۀ فروش یا توقف فروش کالا، منوط به اطلاع از قیمت و کسب اجازه از صاحب کالا بود. باتوجهبه حساسیت تریاک به گرما، انتقال این محصول معمولاً پیش از آغاز فصل تابستان انجام میشد. ملکالتجار، تریاک تولیدشده را پس از برداشت به شیراز ارسال میکرد و از آنجا به حاج عبدالرسول اصفهانی تحویل میداد. سپس، این محموله برای حاج عبدالرسول بوشهری، نماینده ساسون در بوشهر، ارسال میشد و از آنجا به کشورهای دیگر صادر میشد.[6] در تجارت گستردۀ تریاک در بمبئی و ایران، هر محموله به دلالان مشخصی تحویل داده میشد. انواع مختلف تریاک مانند پتنه[7]، مالوه[8]، کهنه، بنارس[9]، بیروغن و روغنی در این بازار خریدوفروش میشد. تریاک بیروغن و خالص بهدلیل کیفیت بالا و قیمت بیشتر، نسبت به انواع روغنی آن، طرفداران بیشتری داشت. تریاکهای بیعیب و صاف و خالی از سنگ نیز بهدلیل خلوص بالا، با قیمت گزافی به فروش میرسیدند. تاجران معمولاً تریاک را بهصورت عمده و در بستهبندیهای بزرگ خریداری میکردند. به همین دلیل، برای فروش باقیماندۀ تریاک به حراج متوسل میشدند. تریاک بهشکل قالبهای کشیده به فروش میرسید. کمپانی ساسون بهدلیل استقاده از تریاک در تولید جوهر، بهدنبال تریاک با کیفیت بالا، مخصوصاً انواع ایرانی بود. ازاینرو، تریاک ایرانی ممتاز همیشه تقاضای زیادی داشت و حتی پیشفروش میشد.[10] در برخی موارد، تاجران بهدنبال انحصار کالایی میشدند؛ نمونهای از این تلاشها را میتوان در نامهای مشاهده کرد که کمپانی ساسون ازطریق حاج علیاکبر شیرازی خطاب به محمدابراهیم ارسال کرده است. در این مکاتبه، محمدابراهیم ملکالتجار درخواست دویست طاقه چیت نوظهور پشت مشکی را مطرح کرده و حاج علیاکبر در پاسخ به وی مینویسد: «درصورتیکه طالب انحصار بوده باشید، لااقل ماهی دویست طاقه فرمایش لازم است تا شش ماه... درصورتیکه طالب شوید، دو کلمه تلگراف بفرمایید "چیت قبول"، مخلصانه مطلع خواهم شد».[11] بین تجارتخانۀ ساسون و ملکالتجار، یک رابطۀ تجاری متقابل و مبتنیبر اعتماد متقابل وجود داشت؛ چنانکه در اسناد ارسالی، بارها این نوع عبارت تکرار میشوند: « به اوشان نوشته و مینویسم که در کار شما سعی نمایند و مال شما را مثل مال خود میدانیم».[12] افزونبر تجارت تریاک، کمپانی ساسون به نمایندگی از محمدابراهیم ملکالتجار، در تجارت سایر کالاهای بازرگانی ازجمله کترا، کاغذ تریاک (که احتمالاً برای بستهبندی تریاک استفاده میشد)، متقال[13] و ناشور[14] نیز مشارکت داشت. این امر نشان از گستردگی روابط تجاری و تنوع کالاهای مبادلهشده میان این دو تاجر دارد. کمپانی حاجی علیاکبر شیرازی و پسران با شعباتی در تهران، لندن و منچستر، بهعنوان یک واسطه کلیدی در شبکۀ تجاری گستردۀ بین کمپانی ساسون و محمدابراهیم ملکالتجار ایفای نقش میکرد. این کمپانی که فعالیت خود را با محمد ملک آغاز کرده بود، پس از وی با محمدابراهیم ادامه داد و به نمایندگی از وی، کالاهای گوناگونی را در بازارهای جهانی، بهویژه لندن، عرضه و یا به سفارش وی از این بازارها خریداری و به اصفهان ارسال میکرد. این شبکۀ پیچیده از روابط تجاری، نشاندهندۀ اهمیت تجارت بینالمللی در آن دوره و نقش واسطهها در تسهیل این تبادلات است. کمپانی ساسون به نمایندگی از محمدابراهیم ملکالتجار، طیف گستردهای از کالاهای ایرانی ازجمله کتیرا، تریاک و قالی را ازطریق بنادر بوشهر و بمبئی به بازارهای جهانی، بهویژه لندن، صادر میکرد.[15] در مقابل، این کمپانی اقلامی همچون ساعت، لوازم جانبی ساعت، قند، شکر، کبریت، متقال، چیت، ظروف کشمیری، ناشور، مس تخته، طناب نخی و قلع را از بازارهای جهانی تهیه و برای ملکالتجار به ایران ارسال میکرد. با درگذشت محمدابراهیم ملک، این روابط تجاری با داماد وی، محمدباقر ملک، ادامه یافت.
این کمپانی از سال 1275ق./ 1888م. آغازبهکار کرد و با حمایت دولت بریتانیا، با برقراری خط کشتیرانی منظم بین خرمشهر[16]، اهواز و شوشتر و احداث راه ارتباطی اهواز – اصفهان (معروف به راه لینچ) نقش مؤثری در توسعۀ زیرساختهای حملونقل و تجارت در جنوب ایران ایفا کرد. این شرکت که شعباتی در خرمشهر، اهواز، دزفول، شوشتر و کاروانسرای سقاباشی اصفهان داشت، تا سال1380 ق./ 1960م. بهعنوان یکی از بازیگران اصلی عرصۀ تجارت در ایران به فعالیت خود ادامه داد (اشرف، 1359، ص. 54). ازجمله کالاهایی که این شرکت به نمایندگی از تجار ایرانی همچون محمدابراهیم ملکالتجار به بازارهای جهانی، بهویژه لندن و هنگکنگ صادر میکرد، تریاک و کتیرا بود.[17] شرکت برادران لینچ افزونبر فعالیتهای مستقل خود، نقش واسطهای مهمی در شبکۀ پیچیدۀ تجارت بینالمللی در ایران ایفا میکرد. این شرکت نهتنها شریک تجاری محمدابراهیم ملکالتجار بود، بهعنوان واسطهای بین تجارتخانۀ ملک و ساسون نیز عمل میکرد و تریاک تولیدشده در مزارع ملک را از بندر ناصری به مقصد هنگکنگ، یکی از مراکز مهم تجارت تریاک در آن زمان، برای ساسون ارسال میکرد. آقا میرزا فضلالله خان بهعنوان نمایندۀ قانونی این کمپانی در امور تجاری با محمدابراهیم بود.[18] از کالاهای وارداتی ملک از این کمپانی میتوان به قند و حلبی اشاره کرد که به حوالۀ عبدالحسین بهبهانی به بوشهر حمل میشد. همچنین، شرکت لینچ، اتاقی را برای فرآوری کتیرا، یکی از محصولات مهم صادراتی ایران، از محمدابراهیم ملک اجاره کرده بود که نشان از عمق روابط تجاری و همکاریهای متقابل میان دو طرف دارد.
این شرکت تجاری انگلیسی، با گسترش فعالیتهای خود در بنادر جنوبی ایران ازجمله بندرعباس، بندر لنگه و بوشهر، روابط تجاری طولانی مدتی را با خاندان ملک برقرار کرد (اشرف، 1359، ص. 53). این روابط از زمان پدر محمدابراهیم ملک آغاز شد و در دورۀ محمدابراهیم ملک همچنان ادامه یافت. در زمان محمد ملک، کالاهایی همچون کتیرا و تریاک از راه بوشهر بهمنظور فروش در لندن برای این کمپانی ارسال میشد. رقابت تنگاتنگی بین شرکت لیونگستن میور و کمپانی ساسون بر سر تأمین نیازهای تجاری محمدابراهیم ملکالتجار وجود داشت. در مکاتبات این کمپانی با تجارتخانۀ ملک، بهوضوح میتوان به رقابت بر سر کیفیت کالاها، بهویژه پارچههای متقال و چیت، پی برد. شرکت لیونگستن میور همواره بر مرغوبیت محصولات خود نسبت به محصولات کمپانی ساسون تأکید میکرد. افزونبر پارچه، کالاهایی مانند مس تخته و کبریتهای رنگی (باروتی و گوگردی) نیز ازجمله اقلامی بود که محمدابراهیم ملک از این شرکت درخواست میکرد.[19]
کمپانی دیکسن و دفاتر مرکزی آن در لندن و منچستر، یکی از شرکتهای تجاری فعال در ایران در دورۀ قاجار بود (الهیاری و کاکویی، 1397، ص. 31). ارتباط تجاری این کمپانی با تجارتخانۀ ملکالتجار از دورۀ محمد صدر آغاز شد و در طول زمان گسترش یافت. نقش دیکسن بهعنوان واسطه در تجارت بینالمللی تجارتخانۀ ملکالتجار بسیار پررنگ بود. این کمپانی نهتنها نیل را بهصورت مستقیم برای ملک ارسال میکرد، نقش مهمی در انتقال کالاهای دیوید ساسون به اصفهان نیز داشت. مسیر تجاری کالاها از بوشهر به شیراز و سپس به اصفهان بود. باتوجهبه اسناد موجود، به نظر میرسد تریاک، مهمترین کالای صادراتی تجارتخانۀ محمدابراهیم ملکالتجار به این کمپانی بوده و حمل آن توسط حاج عبدالرسول بوشهری، وکیل ملک، به لندن انجام میگرفته است. تحلیل مکاتبات تجاری بین دو طرف نشان میدهد که ارتباطات تجاری این دو تجارتخانه، بین اصفهان و بوشهر برقرار بوده و هزینههای تجاری شامل جوهرکشی، هزینههای گمرکی، کرایۀ حمل، حقالزحمه دلالان، هزینههای تلگرافی بین منچستر و اصفهان، هزینۀ تمبر دولتی و بیمۀ محصولات بوده است. تجارت با آلمان تجارتخانۀ رابرت ونکهاوس و شرکاء تجارتخانۀ رابرت ونکهاوس و شرکاء با دارا بودن شعباتی در تهران، نقش مهمی در تبادلات تجاری ایران و اروپا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ایفا میکرد. این شرکت که تحت مدیریت موسیو کرمپطر فعالیت میکرد، همکاری خود را با محمدابراهیم ملکالتجار آغاز کرد. نامههای ردوبدلشده بین این دو طرف، عمدتاً شامل گزارشهایی از وضعیت بازار و نوسانات قمیت کالاهای صادراتی ایران همچون صمغ عربی، کندر، زدو[20]، آنغوزه، کشمش سلطانیه، انواع پوست و پشم، موم عسل و مغز بادام در بازار هامبورگ بود. از سوی دیگر، تجارتخانۀ ونکهاوس، کالاهایی نظیر چرخ خیاطی، تجهیزات تلفن، فشنگ، چراغ، صابون عطری، انواع پارچه، قند، دارو، ارسی، نیل، دستکش، کمربند[21] و ماشین خط را برای فروش به ایران ارسال میکرد. محمدابراهیم نیز پس از فروش این کالاها در اصفهان و تهران، صورتحساب فروش را برای ثبت در دفاتر شرکت در هامبورگ ارسال میکرد. حاج غلامحسین ملکالتجار، تاجر بوشهری، نقش واسطهای مهمی در تجارت این دو تجارتخانه ایفا میکرد. کالاهای ارسالی از هامبورگ به ایران، معمولاً به نام حوالۀ غلامحسین ملکالتجار و ازطریق بندر بوشهر وارد کشور میشد. وی پس از دریافت کالا، آنها را به اصفهان و نزد محمدابراهیم ملکالتجار ارسال میکرد. محمدابراهیم نیز بنابه درخواست ونکهاوس، بخشی از این کالاها را به تهران منتقل میکرد. افزونبر کالاهای تجاری، محمدابراهیم نیز بهصورت شخصی، کالاهایی مانند پارچۀ مخمل کبریتی، پارچههای نازک، قند ماشینی و انواع نیل را از تجارتخانۀ ونکهاوس خریداری میکرد.[22] تجارت با هلند کمپانی هاتس و پسر این شرکت هلندی با گسترش فعالیتهای خود در ایران و ایجاد شعباتی در شهرهای مهمی همچون شیراز، اصفهان، تهران، بوشهر، بصره و سلطانآباد، نقش بسزایی در روابط تجاری دو کشور ایفا کرد. همکاری این شرکت با تجارتخانۀ ملک، در ابتدا با محمد ملک و سپس پسرش محمدابراهیم ادامه یافت. انواع پارچه مانند ناشور و چیت ازجمله کالاهایی بود که این کمپانی برای محمد صدر خریداری میکرد و محمد صدر نیز تریاک و کتیرا را برای فروش به این شرکت ارسال میکرد.[23] در زمان محمدابراهیم ملکالتجار، کالاهایی همچون تریاک، کتیرا و پارچه برای فروش به بازارهای لندن و هنگکنگ به کمپانی هاتس و پسر ارسال میشد. تجارت با عثمانی (استانبول) بخش عمدۀ تجارت میان اروپا و ایران، ازطریق استانبول انجام میشد که محمد صدر همراه با تاجرانی مانند میرزا محمدشفیع اصفهانی و میرزا علیاکبر اصفهانی، از پیشگامان این شبکۀ تجاری بودند.[24] در زمان محمدابراهیم ملکالتجار، این تجارت بیشتر ازطریق میرزا محسن اصفهانی معتمدالتجار انجام میپذیرفت. محمدابراهیم، کالاهای خریداریشده از عراق[25] را برای فروش در استانبول به میرزا محسن اصفهانی ارسال میکرد. این کالاها شامل تنباکو، فرش، سجاده، ساروق و پارچه بودند. همچنین قلیان، ازجمله کالاهایی بود که میرزا محسن برای ملک ارسال میکرد. این کالاها ازطریق رشت، انزلی، بادکوبه و یا ازطریق تبریز و طرابوزان برایتاجری به نام محسن اصفهانی معتمدالتجار (ساکن استانبول) فرستاده میشد. محمدرضا تاجر کازرونی، تنباکوی محمدابراهیم ملک را به استانبول حمل میکرد. او تنباکو را از بوشهر به بندر پورت سعید و از آنجا به شهرهای ازمیر و بیروت ارسال میکرد. حمل و ارسال تنباکوی محمدابراهیم به مارسیل را معتمدالتجار برعهده داشت. تجارت با بغداد، نجف، کربلا، بیروت کالاهای ارسالی از سوی ملک به مقصد نجف و کربلا، ازطریق کرمانشاه جابهجا میشد. حاج محمدکاظم طباطبایی، تاجر ساکن بغداد، بهعنوان واسطه در این تجارت ایفای نقش میکرد. گز انگبین، حلویات و چادر ازجمله کالاهایی بود که محمدابراهیم به ایشان برای ارسال به نجف و کربلا واگذار میکرد.[26] حاج عبدالعظیم، تاجر اصفهانی، یکی از شرکای تجاری محمدابراهیم ملک بود که مسئولیت حملونقل کالاهایی مانند عباهای نائینی و کوپایی، چادر، خرما و میوه از کرمانشاه به عتبات عالیات (نجف و کربلا) را بر عهده داشت. وی این کالاها را عمدتاً برای حاج عبدالمحسن شلاش ارسال میکرد. در برخی موارد، محمدابراهیم ملک نیز برای فروش، از وی تقاضای ارسال برنج میکرد. حسین محمود، تاجر مقیم عراق، ازجمله نمایندههای تجاری محمدابراهیم ملک محسوب میشد. وی از شهرهای بروجرد و خرمآباد به خریدوفروش تریاک مبادرت داشت و آن را از جانب محمدابراهیم ملک به فروش میرساند.[27] گفتنی است که مسیر اصلی واردات کالاها از بغداد به اصفهان، ازطریق قم و سپس عراق بود.[28] قالی نیز ازجمله کالاهایی بود که از سوی این تاجر از ایران به کشور عراق، ارسال میشد. حسین آقا خوانساری، از دیگر نمایندگان ملک در عراق بود که بهعنوان یکی از تأمینکنندگان گندم حاج محمدابراهیم ملک شناخته میشد. همچنین، محمدتقی خوانساری، نمایندۀ فروش قالیچۀ حاج محمدابراهیم ملک در عراق بود.[29] یوسف بیضون، تاجر دیگری بود که تجارت ملک در بیروت ازطریق او انجام میشد. وی که پیش از این با با محمد صدر تجارت داشت، پس از او همکاری خود را با محمدابراهیم نیز ادامه داد. محمدابراهیم کالاهایی مانند تنباکو و ابریشم را ازطریق مسیرهای مختلفی ازجمله بوشهر (با واسطۀ حاج محمدرضا تاجر کازرونی)، رشت و باطوم یا اهواز و بندر ناصریه به بیروت ارسال میکرد. یوسف بیضون نیز این کالاها را در بازارهای حلب و استانبول به فروش میرساند. تجارت با هند (مدرس، بمبئی، کلکته) تجارت دو شهر کلکته و مدرس با محمدابراهیم ازطریق دو تاجر به نامهای میرزا علیمحمد موسوی و میرزا مهدی اصفهانی صورت میگرفت. تجارتخانۀ میرزا مهدی اصفهانی و پسران با شعباتی در کلکته و مدرس، وظیفۀ تأمین نیازهای تجاری محمدابراهیم ملک را بر عهده داشت.[30] انواع نیل باکیفیت ازطریق این تجارتخانه با واسطهگری محمدرضا تاجر کازرونی از بوشهر به اصفهان ارسال میشد. نیلهای مرغوب، که بهطور معمول در شرایط آبوهوایی معتدل و با میزان رطوبت مناسب کشت میشدند، پس از برداشت و مخلوطشدن با مقدار اندکی خاک، بهصورت خرواری و با وزن کم بستهبندی میشدند تا هزینههای گمرکی کاهش یابد. افزونبر نیل، چای نیز ازجمله کالاهای پرطرفداری بود که این تجارتخانه از هند به ایران ارسال میکرد. تجارتخانۀ حاجی میرزا علیمحمد موسوی و پسران نیز، در کلکته مستقر بود. وی همچون سایر تجار یادشده، کالاهایی نظیر نیل و چای را برای محمدابراهیم ارسال میکرد. کالاهای تجاری این دو تاجر ازطریق بندر بوشهر به شیراز منتقل و سپس به اصفهان ارسال میشد. بهطورکلی، محتوای اصلی نامههای مبادلهشده بین این دو تاجر، عمدتاً حول محور قیمتهای روز کالاهایی همچون نیل بنگال، نیل مدرس، چای لب زر و قلمکار میچرخید. شواهد حاکی از آن است که بخش عمدۀ نیل ارسالی به حاج محمدابراهیم، از مناطق بیهار و جنوب بنگال تأمین میشد. روابط تجاری محمدابراهیم ملک با بمبئی نیز ازطریق تجارتخانههای حاج محمد و حاج محمدهادی دهدشتی، محمدمهدی حاجی علی بهبهانی (معتمدالتجار)، محمدرضا دهدشتی، محمدخلیل شیرازی و دو برادر دیگرش به نامهای محمدباقر شیرازی و محمدکاظم شیرازی صورت میگرفت. محمدخلیل شیرازی، امور تجاری خود را به برادر بزرگتر، محمدباقر شیرازی، واگذار و او را نمایندۀ خود در تجارت معرفی کرد. ازجمله کالاهای عمدهای که این تجارتخانه برای ملک ارسال میکرد، انواع نیل (بنگالی و مدرسی) و انواع پارچه (قلع، قلمکار، چهلواری) بود. این کالاها هم بهصورت مستقیم به محمدابراهیم فروخته میشد و هم بهعنوان امانتی برای فروش در بازارهای ایران به وی سپرده میشد. افزونبر این، تریاک ازجمله کالاهایی بود که ملک برای این تجارتخانه بهمنظور فروش با هماهنگی حاج عبدالرسول بوشهری به هنگکنگ ارسال میکرد. ارسال کالاهای تجارتخانۀ دهدشتی مستقر در بمبئی به مقصد محمدابراهیم ملک، عمدتاً ازطریق بندر بوشهر و توسط حاج عبدالکریم و حاج عبدالرضا دهدشتی، فرزندان محمدرضا دهدشتی، صورت میگرفت. افزونبر کالاهای یادشده، شال کشمیری را محمدرضا کازرونی به ملک ارسال میکرد و دادوستد شیشه نیز بین این دو تاجر رواج داشت. از دیگر تاجرانی که با محمدابراهیم ملک تجارت داشت، محمدباقر شیرازی بود. کالاهایی نظیر چای و انواع نیل (بنگالی، مدرسی، ناله و هودی) از سوی این تجارتخانه بهمنظور فروش به ملک ارسال میشد. پارچههای معاملهشده نیز معمولاً از لندن به بمبئی و سپس به بوشهر و درنهایت به اصفهان منتقل میشدند. بااینحال، محمدباقر شیرازی در نامهای به ملک، امکان ارسال مستقیم کالا از لندن به بوشهر را بدون نیاز به ترانزیت در بمبئی، به اطلاع وی رساند. محمدمهدی حاجی علی بهبهانی ازجمله تجارتخانههای دیگری است که با محمد صدر تجارت خود را آغاز کرد. این کمپانی کالاهایی اعم از محلوج[31]، تریاک و تنباکوی محمد ملک را به فروش میرساند. در زمان محمدابراهیم نیز این تجارت همچنان ادامه یافت. این تجارتخانه، مسئول فروش تریاک، ابریشم و مغز بادام محمدابراهیم بود. او طیف گستردهای از کالاها ازجمله محلوج، تریاک، تنباکو، دارچین، فلفل، زردچوبه، پارچه، مستخته، میوه و سایر اقلام را بهمنظور فروش و یا تأمین نیازهای محمدابراهیم تهیه و ارسال میکرد. بیشتر اجناس این تجارتخانه ازطریق محمدعلی شیرازی از بوشهر برای ملکالتجار ارسال میشد. کالاهای ارسالی به محمدابراهیم ملک بسیار متنوع بود و شامل روسری، بیسکویت، پوشاک، قلمکار، چراغ فتیلهای، کله قند، شال کشمیری، مربای آمله[32]، قلع، ابریشم، شکر، ورقۀ حلبی و قلع، رومیزی پشمی الوان بزرگ و کوچک، جبۀ گلدار، کاغذ رقعه، کاغذ خطی،کاغذ روغنی، کفش، دستمال ابریشمی، عطر و صابون، لباس زنانه ابریشمی فرنگی و اطلس الوان، قطیفه مردانه، قلمکار، زری (زربفت)، شال و توربند میشد. این کالاها در بازۀ زمانی 1317 تا 1321ق. بهطور مداوم برای تجارتخانۀ وی ارسال میشدند. محمدکاظم شیرازی نیز همانند دیگر تاجران مقیم بمبئی، نیل و چای کمپانی ملک را تأمین کرده و آن را ازطریق بوشهر و شیراز بهوسیلۀ حاج میرزاعلی محمد ارسال میکرد. نتیجهگیری محمدابراهیم ملکالتجار بهعنوان یکی از بازرگانان برجستۀ دوران خود، شبکۀ تجاری گستردهای را در سطح بینالمللی برقرار کرده بود. وی با گسترش روابط تجاری با تاجران ایرانی مقیم هند، عراق و کشورهای عربی و همچنین کمپانیهای اروپایی، به تجارتی پررونق دست یافته بود. محور اصلی تجارت ملک بر صادرات کالاهای ایرانی، بهویژه تریاک، متمرکز بود. وی با استفاده از واسطههای تجاری، کالاهای خود را به بازارهای جهانی عرضه میکرد. از سوی دیگر، ملکالتجار با واردات کالاهایی مانند پارچه، فلزات، ادویهجات و سایر اقلام موردنیاز بازار داخلی، به رونق اقتصادی کشور نیز کمک شایانی کرد. شبکۀ تجاری گستردۀ ملک شامل تاجران ایرانی مقیم هند (مانند خانوادههای دهدشتی و شیرازی)، عراق (حسین محمود، عبدالمحسن شلاش) و کشورهای عربی (یوسف بیضون) و همچنین کمپانیهای اروپایی (هاتس و پسر، دیوید ساسون و ...) میشد. این شبکۀ گسترده، امکان دسترسی ملک به بازارهای جهانی را فراهم آورده و به وی اجازه میداد تا کالاهای خود را با قیمت مناسب به فروش برساند. درمجموع، محمدابراهیم ملکالتجار بهعنوان یک تاجر موفق، نقش مهمی در اقتصاد ایران و روابط تجاری ایران با سایر کشورها ایفا کرد. وی با ایجاد یک شبکۀ تجاری پیچیده و متنوع، توانست به ثروت و نفوذ چشمگیری دست یابد. با بررسی بیشتر اسناد تجاری این آرشیو خصوصی، میتوان به اطلاعات دقیقتری دربارۀ کالاهای صادراتی و وارداتی ملک دست یافت. افزونبر این، اسناد یادشده امکان بررسی دقیقتر نقش دولت در حمایت و یا محدودیت تجارت ملک را فراهم میآورد. مقایسۀ تجارت ملک با سایر تاجران همعصر نیز میتواند درک جامعتری از جایگاه و اهمیت تجارت ملک در آن دورۀ تاریخی به دست دهد. [1] . سند شماره 1 در ضمیمه [2] . سند شماره 2 در ضمیمه [3] . سند شماره 3 در ضمیمه [4] . سند شماره 4 در ضمیمه [5] . سند شماره 5 در ضمیمه [6] . سند شماره 6 در ضمیمه [7]. پتنه، شهر و ناحیهای تاریخی و مرکز ایالت بهار (بیهار) در شمالشرقی هند است که از سال 1029ق./1620م. نزد بازرگانان اروپایی اهمیت بسزایی یافت، تاجاییکه در سال 1042ق./1632م. یکی از بزرگترین مراکز مبادلۀ کالاهای تجاری در شرق به شمار میرفت و انگلیسیها کارخانههایی را در آنجا تأسیس کردند. ر.ک: (Wheeler, 2001) [8] . ایالت مرکزی هندوستان [9] ا. ز دیگر شهرهای هند [10] . سند شماره 7 در ضمیمه [11] . سند شماره 8 در ضمیمه [12] . سند شماره 9 در ضمیمه [13] . پارچۀ سفیدی که از نخ میبافند و شبیه کرباس، اما ظریفتر از آن است (ر.ک: عمید، 1389، ص. 913) [14] . پارچۀ نخی چرکتاب (ر.ک: عمید، 1389، ص. 1007). [15] . سند شماره 10 در ضمیمه [16] . در اسناد، محمره ذکر شده است [17] . سند شماره 11 در ضمیمه [18] . سند شماره 12 در ضمیمه [19] . سند شماره13 در ضمیمه [20]. صمغ زدو یا صمغ فارسی، صمغ تراوششدۀ شفاف از درخت بادام است که خواص صنعتی و دارویی دارد (ر.ک: اگریوس، 1389، ص. 707). [21] . در اسناد قدبند ذکر شده است. [22] . سند شماره 15 در ضمیمه. [23] . سند شماره 16 در ضمیمه [24] . سند شماره17 در ضمیمه [25]. در اینجا منظور عراق عجم است [26] . سند شماره 18 در ضمیمه [27] . سند شماره 19 در ضمیمه [28] . منظور عراق عجم است [29] . سند شماره 20 در ضمیمه [30] . سند شماره 21 در ضمیمه [31] . پنبۀ زدهشده (ر.ک: عمید، 1389) [32] ا. َملج نام درختی هندی که ثمره آن را نیز آمله گویند. (دهخدا، 1373، ص. 158). | ||
مراجع | ||
آبادیان، حسین (1390). تاریخ سیاسی ایران معاصر، بحران مشروطیت در ایران. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
آبراهامیان، ارواند (1378). ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر. نی.
آدمیت، فریدون، و ناطق، هما (1356). افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشدۀ دوران قاجار. آگاه.
اشرف، احمد (1359). موانع رشد سرمایهداری در ایران. زمینه.
اصفهانی، محمدمهدی بن محمدرضا (1368). نصف جهان فی التعریف اصفهان (منوچهر ستوده، ویراستار). امیرکبیر.
اگریوس، جرج (1389). بیماری شناسی گیاهی (ج. 3؛ کرامت الله ایزدپناه و دیگران، مترجمان). آییژ.
الهیاری، فریدون، و کاکویی، ابوالفضل (1397). بررسی تأثیرات حضور کمپانیهای خارجی در اصفهان دورۀ قاجار. فصلنامه رهیافت تاریخی، (22)، 21-34.
امیراحمدی، هوشنگ (1396). اقتصاد سیاسی ایران در دورۀ قاجار. گستره.
پولاک، یاکوب ادوارد (1368). سفرنامه پولاک (کیکاووس جهانداری، مترجم؛ ج. 1). خوارزمی.
ترابی فارسانی، سهیلا (1384). تجار، مشروطیت و دولت مدرن. تاریخ ایران.
ترابی فارسانی، سهیلا (1383). رویکرد تجار به مسائل سالهای جنگ اول جهانی. گنجینه اسناد، (54).
ترابی فارسیانی، سهیلا، و طباطباییان، عطیه سادات (1388). وضعیت موقوفات شهر اصفهان و پراکندگی جغرافیایی آن در دورۀ قاجار. تاریخ ایران و اسلام، (6)، 75-112.
جابری انصاری، محمدحسن (1378). تاریخ اصفهان (جمشید مظاهری، مصحح). مشعل.
دهخدا، علیاکبر (1373). لغتنامه دهخدا (ج. 1). روزنه.
رجایی، عبدالمهدی (1385). تاریخ مشروطیت اصفهان. سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
رجایی، عبدالمهدی (1386). اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول. دانشگاه اصفهان.
رجایی، عبدالمهدی (1392). تاریخ نساجی اصفهان در دورۀ قاجار و پهلوی (بهروایت مطبوعات و اسناد). جهاد دانشگاهی.
روزنامه مجلس (1324 ق.، 25 شوال). سال اول، شماره10.
شهبازی، عبدالله (1377). زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران (ج.1). مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
عمید، حسن (1389). فرهنگ فارسی عمید (عزیزالله علیزاده، ویراستار). راه شد.
عیسوی، چارلز (1369). تاریخ اقتصادی ایران عصر قاجار (یعقوب آژند، مترجم). گستره.
فلور، ویلم (1365). جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار. (ابوالقاسم سری، مترجم). توس.
فلور، ویلم (1395). تاریخ مالی ایران. (ابوالقاسم سری، مترجم). توس.
فلور، ویلم (1398). اولین سفرای ایران و هلند. طهوری.
فوران، جان (1383). مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال1500میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب (احمد تدین، مترجم). مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا.
کمپفر، انگلبرت (1350). سفرنامه کمپفر (کیکاووس جهانداری، مترجم). خوارزمی.
کیث ادوارد، ابوت (1396). شهرها و تجارت ایران در دوره قاجار (سیدعبدالحسین رئیسالسادات، مترجم). امیرکبیر.
مصلحالدین مهدوی، محمدعلی (1386-1387). اعلام اصفهان (ج. 1). سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
ناطق، هما (1371). بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنابکو. خاوران.
Reference Abadian, H. (2012). Contemporary Political History of Iran: The Constitutional Revolution Crisis. Institute for Historical Studies and Research. [In Persian]. Abrahamian, Y. (1999). Iran between two revolutions: an introduction to the political sociology of contemporary Iran. Nei. [In Persian]. Adamiat, F., & Nategh, H. (1977). Social, Political, and Economic Thoughts in Unpublished Works of the Qajar Era. Agah. [In Persian]. Agrios, G. (2010). Plant Pathology (Vol. 3; K. Izadpanah et al., Trans.). Ayizh. [In Persian]. Alahiyari, F., & Kakooei, A. (2018). Investigating the effects of the presence of foreign companies in Isfahan during the Qajar period. Rahyafte Tarikhi Quarterly, (22). https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1400685 [In Persian]. Amid, H. (2010). Amīd Persian Dictionary (Az. Alizadeh, Ed.). Rahe Shad. [In Persian]. Amirahmadi, H. (2017). Political Economy of Iran during the Qajar Era. Gostareh. [In Persian]. Ashraf, A. (1980). Obstacles to the Growth of Capitalism in Iran. Zamine. [In Persian]. Dehkhoda, A. (1994). Dehkhoda Dictionary (Vol. 1). Rozaneh. [In Persian]. Floor, W. (1986). Essays on the Social History of Iran in the Qajar Era (A. Q. Serri, Trans.). Toos. [In Persian]. Floor, W. (2016). The Financial History of Iran. (A. Q. Serri, Trans.). Toos. [In Persian]. Floor, W. (2019). The First Ambassadors of Iran and the Netherlands. Tahouri. [In Persian]. Foran, J. (2004). Shattered Hope: The History of Iran's Social Revolution from 1500 to the Revolution (A. Tadayyon, Trans.). Rasa Cultural Services Institute. [In Persian]. Isfahani, M. M. (1989). Nisef al-Jahān fi ta’rif Isfahan (Manuchehr Sotoudeh, Ed.). AmirKabir. [In Persian]. Issawi, Ch. (1990). The Economic History of Iran (Y. Ajand, Trans.). Gostareh. [In Persian]. Jaberi Ansari, M. H. (1999). History of Isfahan (J. Mazaheri, Ed.). Mash'al. [In Persian]. Kaempfer, E. (1971). Kaempfer's Travels (K. Jahandari, Trans.). Kharazmi. [In Persian]. Keith Edward, A. (2017). Cities and Commerce in Qajar Iran, translated by Seyed Abdolhossein Rais al-Sadat (S. A. H. Rais Al-Sadat, Trans.). Amir Kabir. [In Persian]. Majlis newspaper (1907, 1 December). Year 1, No. 10. [In Persian]. Moslehoddin Mahdavi, M. (2007-2008). A'lan-e Isfahan (Vol. 1). Isfahan Municipality's Cultural and Recreational Organization. [In Persian]. Nategh, H. (1992). Merchants in Trade with the Imperial Bank of Persia and the Tobacco Régie. [In Persian]. Polak, J. E. (1989). Travels of Polak (Vol. 1; K. Jahandari, Trans.). Kharazmi. [In Persian]. Rajaee, A. (2006). History of the Constitutional Revolution in Isfahan. Isfahan Municipality's Cultural and Recreational Organization. [In Persian]. Rajaee, A. (2007). Isfahan from the Constitutional Revolution to World War I. Isfahan University. [In Persian]. Rajaee, A. (2013). History of Textile Industry in Isfahan during the Qajar and Pahlavi Eras (Based on Press and Documents). Jahad Daneshgahi. [In Persian]. Shahbazi, A. (1998). Jewish and Parsi Moneylenders and British Imperialism in Iran (Vol. 1). Institute for Political Studies and Research. [In Persian]. Torabi Farsani, S. (2004). Businessmen's approach to the issues of the First World War. Ganjine-ye Asnad, (54). https://ensani.ir/fa/article/179328 [In Persian]. Torabi Farsani, S. (2005). Merchants, Constitutionalism, and the Modern State. Tarikh-e Iran. [In Persian]. Torabi Farsiani, S., &Tabatabaian, A. S. (2008). The status of endowments in the city of Isfahan and its geographical distribution in the Qajar period. History of Iran and Islam, (6), 75-112. https://ensani.ir/fa/article/400293 [In Persian]. Wheeler, J. T. (2001). Encyclopaedia History of India (Vol. 1). New Delhi. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 108 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 33 |