تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,379 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,118,909 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,063,349 |
تأثیر سواد مالی بر تصمیمات پساندازی ) بررسی تجربۀ طرح آسمان بنیاد برکت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 12، شماره 2 - شماره پیاپی 45، تیر 1403، صفحه 17-38 اصل مقاله (1.67 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2024.138869.1817 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وحید مقدم* 1؛ هادی امیری2؛ سحر بهاری پور3؛ فاطمه باقری3؛ پریسا قاسمیان4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه معارف اهل البیت، دانشکدۀ الهیات و معارف اهل بیت، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه اقتصاد ، دانشکدۀ علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اهداف: هدف ارائۀ پیشنهاداتی جهت بهبود تأثیرگذاری عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد ازطریق افزایش سواد مالی اعضا است. روش: دادههای پژوهش از نتایج مصاحبههای ساختاریافتۀ انجامشده براساس پرسشنامۀ OECD و بومیسازی این پرسشنامه طبق نظر متخصصان جمعآوری شد. موضوعاتی که در علوم رفتاری و اجتماعی دنبال میشود، ماهیت چندمتغیری دارد؛ ازاینرو، از روش معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شده است. نوآوری: سواد مالی معمولاً آموزش صریح به فرد در نظر گرفته میشود، اما عضویت افراد در صندوقها نیز میتواند بر آن تأثیر داشته باشد و کیفیت تصمیمگیریهای پسانداز را بهبود بخشد. در مطالعات انجامشده به این جنبه کمتر توجه شده است. نتایج: طبق یافتههای پژوهش، دانش پساندازی بر نگرش و رفتار پساندازی معنادار و نگرش نیز بر رفتار پساندازی تأثیر مثبت داشته است. بهعلاوه، عضویت در صندوقها تأثیر مثبتی بر سطح دانش و نگرش پساندازی افراد داشته، اما تأثیر آن بر بُعد رفتاری پسانداز معنادار نبوده است؛ درنتیجه، آموزشهای ارائهشده ازسوی مؤسسات مالی خرد بر دانش و نگرش اعضا تأثیرگذار بوده، ولی قادر به ایجاد تغییرات مشهود در رفتار آنها و درنتیجه، فقرزدایی نبوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تأمین مالی خرد؛ سواد مالی؛ تصمیمات پساندازی؛ معادلات ساختاری؛ نمره تمایل طبقهبندی JEL: C21؛ C52؛ D12؛ G21 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه فقر یکی از بزرگترین چالشهای کشورها در قرن بیستویکم به شمار میرود. بیش از سهمیلیارد نفر در جهان در فقر زندگی میکنند (Sultonovich, 2023). دیدگاههای متعددی در ارتباط با مسئلۀ فقر مطرح شده است. یکی از مهمترین آنها، دیدگاه دام فقر[1] است. در این دیدگاه بهطورخاص بر افزایش درآمد فقرا جهت خروج از دام فقر تأکید شده است (Easterly, 2006). در سالهای اخیر دو خط فکری دربارۀ دام فقر مطرح شده است. برخی اصلیترین عامل فقر را دام فقر معرفی میکنند و معتقدند چنانچه کمکهای جهانی بتواند افراد را از دام فقر خارج کند، خود میتوانند مسائلشان را حل کنند (Sachs, 2005; Banerjee & Duflo, 2011)؛ اما در طرف دیگر، ویلیام ایسترلی استدلال میکند مسیر واقعی به موفقیت، بازار آزاد است و مسئلۀ اصلی فقرا نهتنها دام فقر نیست، بلکه خود کمک است؛ زیرا کمک باعث ایجاد فرهنگ وابستگی میشود و فقرا را فقیرتر نگه میدارد و باعث میشود آنها را از رسیدن به مسیر واقعی باز نگه دارد (Biglaiser & McGauvran, 2022; Banerjee & Duflo, 2011). در نگاه اول دیدگاههای دام فقر و فرهنگ وابستگی کاملاً متضاد به نظر میرسند، اما آیا میتوان با استفاده از درک عمیقتری از آنها و نقش آنها در تکمیل و تصحیح یکدیگر در ارتباط با مسئلۀ فقر به نگاهی جامعتر دست یافت؟ همفکران جفری ساکس، تأمین مالی خرد را بهعنوان راه حل مطلوب خروج از فقر در سراسر جهان ارائه و اجرا میکنند؛ در همین راستا در مطالعاتی ازجمله ماکانی و روتیچ (Makunyi & Rotic, 2017)، تأثیرات مؤسسات مالی خرد در فقرزدایی بررسی شد. نظریۀ دام فقر بر خروج از فقر با برجستهشدن یک ویژگی در فقرا ازطریق دسترسی به منابع مالی تمرکز دارد. فرهنگ وابستگی بر این عقیده است که ویژگی مورد نظر دسترسی به بازار آزاد است. دسترسی به بازار آزاد منجر به اندیشیدن به این مسئله میشود که آیا سواد مالی بهعنوان یکی از ابعاد تأمین مالی خرد میتواند نقش تسهیلکننده یا واسطه را ایفا کند. درواقع، اجرای برنامۀ تأمین مالی خرد در فضایی که امکان ایجاد یا ارتقای سواد مالی فراهم شود، چه میزان میتواند بر خروج از فقر اثر بگذارد. تأمین مالی خرد، شکلی از توسعۀ مالی است که هدف آن در فرایند توسعۀ پایدار، ایجاد امکان دسترسی مستمر و پایدار به منابع مالی است (Bateman, 2010)؛ اما باوجود صرف هزینههای چشمگیر، اثر درخور توجهی بر کاهش فقر و خروج فقرا از دام فقر در پی نداشته است (Adams et al., 1984; Morduch, 2000; Banerjee et al., 2015)؛ بنابراین، سؤالات متعددی در ارتباط با مداخلۀ تأمین مالی خرد ازسوی پژوهشگران مطرح شد؛ ازجملۀ این سؤالات، علل موفقنشدن برنامه تأمین مالی خرد در کاهش فقر، باوجود فراهمآوردن سرمایه جهت ایجاد درآمد بیشتر فقرا است. برخی مطالعات، دربارۀ بررسی تأثیر تأمین مالی خرد بر فقرزدایی، موفقنبودن این برنامه را به اتخاذ تصمیمات ناصحیح مالی در برنامهریزی استفاده از وجوه دریافتی مربوط دانسته که خود ناشی از سطح پایین دانش مالی دریافتکنندگان خدمات این سیستم است (Wise, 2013). در مطالعات گوناگون ضمن بررسی وضعیت افراد پس از شرکت در برنامۀ تأمین مالی خرد، تأثیر متغیرهایی ازاینقبیل بر موفقیت این برنامه تحلیل شده است. کمبود دانش مالی در میان فقرا، نیاز به افزایش سطح دانش مالی ازطریق آموزش را تأیید میکند (Kaiser et al., 2022). مطالعات نشان میدهد دانش مالی ناکافی سبب ترویج رفتار بد مالی ازطریق اتخاذ تصمیمات ناصحیح مالی و پساندازی میشود (Stango & Zinman, 2009). دانش مالی قادر است توانمندی کنترل هزینهها و بدهیها را در افراد با سنین مختلف و با هر سطح درآمدی ایجاد کند (Atlas et al., 2019). سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی[2]، سواد مالی و دانش مالی را دو مفهوم مترادف و نیز سواد مالی را مفهوم گستردهتری تعریف میکند که در برگیرندۀ دانش مالی نیز است. این سازمان سه بعد دانش مالی، نگرش مالی، رفتار مالی را ابعاد سواد مالی مینامد (OECD, 2016). سواد مالی، مفهوم گستردهای شامل اطلاعات و رفتار افراد جهت برخورداری از موقعیت امن مالی آتی است. این مفهوم شامل توانمندسازی و آموزش افراد و جوامع در برابر مسائل مالی است، تا از این طریق قادر باشند به ارزیابی بازارها و محصولات مالی و أخذ تصمیم آگاهانه اقدام کنند (Miller et al., 2009). افراد در زندگی روزمره با تصمیمات مالی متنوعی مواجه هستند. برخورداری از سواد مالی عامل مهم تأثیرگذار بر تصمیمات مالی ازجمله: تصمیمات سرمایه گذاری و پساندازی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است (Stango & Zinman, 2009). به بیان دیگر، آگاهی در زمینۀ سواد مالی زمینۀ مدیریت بهینۀ منابع مالی را برای افراد فراهم میکند (Atlas et al., 2019). مدیریت منابع مالی در میان دریافتکنندگان خدمات تأمین مالی خرد در کشورهای مختلف و کشورمان، نیاز به بهبود و افزایش سطح سواد مالی در میان دریافتکنندگان این خدمات را بیشازپیش نمایان میکند. بهعلاوه، ازآنجاکه ارتقای کیفیت تصمیمات پساندازی شرط لازم برای توانمندسازی و محرومیتزدایی تلقی میشود (Rink & Barros, 2021)، افزایش سطح سواد مالی ازطریق آموزش مستمر، تأثیر چشمگیری بر بهبود مدیریت بودجه و کیفیت تصمیمات پساندازی دریافتکنندگان خدمات تأمین مالی خرد خواهد داشت (Jappelli & Padula, 2013). نظر به اهمیت درخور توجه موضوع، در ایران نیز برای مبارزه با فقر پیشبینیهایی صورت گرفته و چندین برنامه فقرزدایی تهیه، تنظیم و اجرا شده است؛ از جملۀ طرحهای اجراشده در این زمینه، طرح آسمان بنیاد برکت است. طرح آسمان با 26 ماده و20 تبصره در تاریخ 30/07/ 1396 توسط هیأت مدیره بنیاد برکت تصویب شده است. در این طرح به طور خاص روی موضوعاتی از قبیل آداب پسانداز، اخذ تصمیم بهینۀ مالی در ارتباط با ارتقای بهرهوری سرمایههای مالی و فیزیکی موجود، مسئولیتپذیری در فعالیتهای کسبوکار، تلاش جمعی انسانها با هدف بهبود مستمر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی جوامع روستایی و محلی تمرکز میشود (Nobari, 2017)؛ علاوه بر این، باتوجهبه دیدگاههای مطرحشده در زمینۀ فقرزدایی در بررسی طرح آسمان بنیاد برکت به نظر میرسد حتی اگر این طرح منجر به خروج از فقر نشود، ممکن است قادر به افزایش سواد مالی مشارکتکنندگان شود؛ ازاینرو، این فرضیه که طرح مذکور موجب افزایش سواد مالی افراد شده، در این مطالعه آزمایش شده است. در بررسیهای انجامشده، مطالعهای در ارتباط با تأثیر طرحهای اجراشده توسط مؤسسات مالی بر سطح سواد مالی مشارکتکنندگان با ساختار بنیاد برکت در سطح کشور یافت نشد. ارزیابی طرحهایی ازاینقبیل میتواند کمک شایانی به بهبود عملکرد مؤسسات فعال در این زمینه کند؛ دراینرابطه، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بنیاد برکت بر ابعاد مختلف شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی افراد تأثیرگذار است؛ بنابراین، در جهت نشاندادن اثر کمی عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بنیاد برکت، افرد بالای 18 سال در چهار روستای سهروفیروزان، طاد، اردال و بجگرد که تعداد 113 نفر از آنها عضو صندوقهای تأمین مالی طرح هستند، انتخاب شده و با استفاده از مدل همسانسازی نمره تمایل بررسی شد که آیا عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بنیاد برکت، تأثیر معنیداری بر کیفیت تصمیمات مالی افراد عضو داشته است. پس از مقدمه و در ادامه در بخش دوم، مبانی نظری در زمینۀ موضوعِ درحال مطالعه تشریح شده است؛ بخش سوم، به مروری بر مطالعات پیشین اختصاص یافته؛ در بخش چهارم، روش گردآوری دادهها و توضیح روششناسی پژوهش و پایههای آماری آمده است؛ در بخش پنجم، اثر عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بنیاد برکت بررسی و نتایج آن ارائه و درنهایت، مهمترین یافتههای پژوهش و سیاستهای پیشنهادی، جمعبندی شده است.
مبانی نظری امروزه اتخاذ تصمیمات مالی به طور فزاینده درحال تبدیلشدن به یکی از پیچیدهترین و مهمترین رفتارهای انسان است؛ بنابراین، افراد به طیف گستردهای از مهارت و دانش جهت انتخاب آگاهانه و مدیریت امور مالی نیاز دارند (Robb et al., 2012). درواقع، افراد از دانش اولیۀ مفاهیم مالی برای برنامهریزی و مدیریت تصمیمات مالی مانند بودجهبندی، پسانداز و سرمایهگذاری استفاده میکنند؛ این توضیحات به مفهوم سواد مالی اشاره دارد (van Rooij et al., 2011). در ادبیات موجود، پژوهشگران تعاریف مختلفی از سواد مالی ارائه کردهاند (Huston, 2010; Lusardi & Mitchell, 2011; Mandell & Klein, 2007). بسیاری، سواد مالی را توانایی یا مهارت مدیریت امور مالی شخصی تعریف میکنند (Volpe et al., 1996). بوردن و همکاران (Borden & et al., 2008) و هوگارث و هیلگرت (Hogarth & Hilgert, 2002) سواد در مسائل مالی را توانایی خواندن، ارزیابی، مدیریت و برقراری ارتباط با مسائل مالی شخصی تعریف میکنند. با در نظرگرفتن مفهومی جامع از شمول خدمات مالی، سواد مالی بهعنوان مدیریت دریافتها و پرداختها و درک خدمات ضروری مالی و بانکی، مانند حسابهای بانکی و محصولات بیمه تعریف میشود (Malhotra & Baag, 2021; Emmons, 2005). ماندل (Mandell, 2008) سواد مالی را توانایی استفادۀ مؤثر از دانش و مهارت مدیریت منابع مالی جهت حفظ امنیت مالی در طول عمر فرد تعریف میکند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، سواد مالی را مترادف با دانش مالی تعریف میکند (OECD, 2013). این سازمان بر سه جنبۀ کلیدی سواد مالی شامل دانش مالی، نگرش مالی و رفتار مالی متمرکز شده است. بررسیهای انجامگرفته حاکیاز آن است که این سه مفهوم دارای تعاریف درهمتنیدهای هستند. بهمنظور تعریف هریک میتوان گفت: دانش مالی، توانایی مدیریت و ارزیابی امور مالی بهمنظور تصمیمگیریهای محتاطانه برای رسیدن به اهداف زندگی و دستیابی به رفاه مالی است (Delaune et al., 2010). به طور خاص دانش مالی یکی از پایههای اصلی سواد مالی است. دانش مالی شامل اقداماتی مانند مدیریت جریان نقدی، مدیریت اعتبار عمومی، پسانداز، سرمایهگذاری، وام مسکن و سایر موضوعات مدیریت مالی است (Kadoya & Rahim Khan, 2020; Godsted & McCormick, 2007). درآمد، مدیریت درآمد، پسانداز و سرمایهگذاری، مخارج و بدهی، همه شاخصهای برجستۀ درک مالی هستند (Malhotra & Baag, 2023). دانش مالی بهنوبۀ خود در درک مالی منعکس میشود. همچنین، مهارتهای مالی از دانش نیز تأثیر میگیرد. دربارۀ نگرش مالی بهصراحت در ادبیات بحث نشده است. نگرش مالی نوعی تمایل شخصی به مسائل مالی و ترکیبی از مفاهیم، اطلاعات و احساسات در ارتباط با فرایند یادگیری و رسیدن به عمل مطلوب تعریف میشود (Shockey, 2002; Rai et al., 2019). بیشتر مطالعات بیان میکنند که آموزش مالی به سواد مالی منجر میشود که منجر به رفتار و رضایت مالی شود. اقدامات اولیه جهت تصمیمگیری مالی و مدیریت پول، ترویج پسانداز، استقراض و شمول مالی در میان افراد رفتار مالی نامیده میشود (Bhushan & Medury, 2014; Kalekye & Memba, 2015). این مطالعه سه رفتار مالی اولیه را برای رفاه مالی ذکر کرده است: هزینههای بالای استقراض، پسانداز و برنامهریزی احتیاطی، و بازنشستگی. کایزر و منخوف (Kaiser & Menkhoff, 2017) اشاره میکنند که سواد مالی به رفتار مالی منجر میشود. رفتار مالی شامل تصمیمات مالی است؛ مانند استقراض و مدیریت بدهی، رفتار بودجهریزی و برنامهریزی، پسانداز و پسانداز بازنشستگی، بیمه و کاهش ریسک، رفتار حواله و رفتار حساب بانکی (Suyanto et al., 2021). باتوجهبه تعاریف میتوان استدلال کرد که دانش مالی، مهارت، رفتار و نیز روابط متقابل آنها باید در یک مفهوم فراگیر باعنوان سواد مالی در نظر گرفته شوند. پس از مشخصشدن جنبههای اصلی سواد مالی، باید توجه داشت که هر بُعد آن باید حداقل به چهار زمینۀ مالی ازجمله: بودجهبندی شخصی، پسانداز، اعتبارات و سرمایهگذاری بپردازد. سواد مالی شامل نحوۀ مدیریت درآمد، هزینه، موقعیتهای تصمیمگیری (پسانداز، وامگیری، اعتبار و بیمه)، توانایی استفاده از روشهای رایج مبادله و مدیریت پول است (Banagan et al., 2021). مطالعات حاکیاز آن است که تصمیمگیری آگاهانه بهمنظور پسانداز و سرمایهگذاری مهمتر و دشوارتر است (Chaulagain, 2015; Hilgert et al., 2003)؛ بنابراین، افراد به آگاهی از ویژگیهای کلیدی مدیریت وجوه و سرمایهگذاری نیاز دارند. این امر را میتوان بهویژه به افزایش نیاز به پسانداز برای بازنشستگی و افزایش پیچیدگی محصولات و خدمات مالی نسبت داد. عوامل جمعیتشناختی نیز، مانند سن، تحصیلات، شغل و درآمد بر سواد مالی (Mouna & Anis, 2017) بهویژه در اتخاذ تصمیمات پساندازی افراد تأثیرگذار است (Khanam, 2017). آنگونه که پژوهشها نشان میدهد، نسلهای قبل در مقایسه با نسل جوان (Jappelli & Padula, 2013) و بهصورت جزئیتر زنان در سنین بالاتر در مقایسه با زنان جوانتر، سواد مالی و درنتیجه، پسانداز به مراتب پایینتری دارند (Alirezanejad & Khakpour, 2015). مشاهده میشود، جنسیت نیز تأثیر مهمی بر سواد مالی (Jappelli & Padula, 2013; Almenberg & Dreber, 2015)، بهویژه بر کیفیت تصمیمات پساندازی افراد دارد (Suh, 2020; Whitaker et al., 2013)؛ علاوه بر این، اینکه چه شخصی در خانواده عهدهدارکنترل یا مدیریت پول است، سبب رفتارهای متفاوتی در اتخاذ تصمیمات مالی و پساندازی میشود (Vogler et al., 2008). بدیهی است بهکارگیری تصمیمات مالی و پساندازی درست، جز ازطریق داشتن سطح مناسبی از سواد مالی امکانپذیر نیست. افراد باتوجهبه مالیشدن هرچه بیشتر جنبههای مختلف زندگی اجتماعی ناگزیر به داشتن سواد مالی هستند. دسترسینداشتن فقرا به خدمات مالی رسمی عامل محرک تقاضای تأمین مالی خرد بهعنوان روش مناسب برای کاهش فقر است. مؤسسات مالی خرد بهعنوان سازمانهایی شناسایی شدهاند که میتوانند به اقتصادهای درحال توسعه برای دستیابی به دغدغههای اجتماعی کمک کنند. تأمین مالی خرد آمیزهای از پساندازهای خرد، اعتبارات خرد و بیمههای خرد است که افراد فقیر، آسیبپذیر و آسیبدیده را زیر پوشش قرار میدهد (Morduch, 1999). این مؤسسات به فقرا کمک میکنند فرصتهای اقتصادی و شرایط زندگی خود را ازطریق ارتقای کیفیت تصمیمات پساندازی و مالی بهبود بخشند (Sultonovich, 2023; Lee & Huruta, 2022)؛ در این راستا، مطالعات ویراسینگه و ددنو (Weerasinghe & Dedunu, 2017) و بنرجی و دوفلو (Banerjee & Duflo, 2011) تأثیر تأمین مالی خرد را بر تصمیمات پساندازی بررسی کردهاند. ویراسینگه و ددنو در مطالعۀ خود (Weerasinghe & Dedunu, 2017)، تأثیر تأمین مالی خرد از سه عامل اصلی اعتبار خرد، خدمات مشاورهای و پسانداز خرد را بر استاندارد زندگی فقرا در ناحیۀ کورونگالا در سریلانکا بررسی کردهاند. مؤلفۀ پسانداز از مهمترین بخشهای تأمین مالی خرد محسوب میشود، بهطوریکه یکی از اهداف اصلی ارائۀ خدمات تأمین مالی خرد افزایش کیفیت تصمیمات پساندازی افراد در حمایت این برنامه است (Lee & Huruta, 2022). افراد بهمنظور دستیابی به اهداف مالی و مقابله با وضعیتهای اضطراری، پسانداز میکنند. افزایش پسانداز فقرا و افراد کمتر برخوردار سبب تابآوری بیشتر در برابر پیشامدهای ناگوار، شکلگیری هستۀ اولیه بنگاههای خرد و کوچک، ذخیرۀ منابع مالی و استفاده از سود حاصل از آن برای سرمایهگذاری در آینده و درنتیجه، کسب درآمدهای بیشتری میشود (Chitra & Aruna, 2019). درواقع، پسانداز منبع اصلی سرمایهگذاری خانوار است که بهنوبۀ خود باعث ایجاد سرمایه میشود (OECD, 2016). هدف اصلی در تبدیل پسانداز به سرمایهگذاری، کسب درآمد اضافی و درعینحال، اجتناب از کاهش ارزش داراییها به دلیل واقعیاتی مانند تورم است. نگوین و همکاران (Nguyen et al., 2020) در مطالعۀ خود دربارۀ رفتار سرمایهگذاری افراد روستایی بیان میکنند که نگرش افراد در تبدیل پسانداز به داراییهای مالی مختلف، پیشنیاز تصمیمات صحیح پساندازی است. همچنین مطالعۀ کاظمپور دیزَجی و همکاران (Kazempour Dizaji et al., 2019) نشان میدهد عوامل گوناگونی بر ادراک ریسک و تصمیمات سرمایهگذاران دخیل هستند که سواد مالی از مهمترین آنها است و شرایطی مانند برنامهریزی و مدیریت بودجۀ خانواده، رسیدن به رفاه مالی، تضمین ثبات در نوسانات اقتصادی، هوشمندسازی تصمیمات مالی، مهارتهای عبور از بحرانهای مالی و بهرهمندی از فرصتهای اقتصادی عوامل تأثیرگذار بر آن به شمار میآیند. هرچند روشهای متفاوتی برای پسانداز و حفظ آن وجود دارد، اما بسیاری از افراد (فقرا) در این زمینه بهگونهای تصمیم میگیرند که در جهت منافع آنها نیست و توجهی به عواقب طولانیمدت آن ندارند. این افراد به دلیل بهرهمندنبودن از سطح عالی سواد مالی، تصمیمات صحیح مالی و پساندازی اتخاذ نمیکنند؛ بنابراین، وارد چرخههای طولانیمدت وامگیری و بدهی میشوند (Cole & Shastry, 2008). یکی از بهترین اقدامات برای بهبود رفاه این افراد، کمک برای افزایش سواد مالی، درک بهتر پسانداز عاقلانه و نحوۀ ایجاد ثروت شخصی است (Bernanke, 2010). این مهم ازطریق شرکت در برنامههای آموزشی، ازطریق تأمین مالی خرد امکانپذیر است که مؤید اهمیت ارزیابی تأثیر مداخلات مالی نظیر تأمین مالی خرد بر سواد مالی است. اهمیت آموزش در مطالعاتی ازجمله برنهایم و گرت (Bernheim & Garrett, 2003) برجسته شده است که اثرات آموزش را بر مهارتهای تصمیمگیری مالی بررسی کردهاند. در دیگر مطالعات نیز مرندو و موتسونزیوا (Murendo & Mutsonziwa, 2017) عوامل تعیینکنندۀ سواد مالی و تأثیر آن را بر تصمیمگیریهای پساندازی افراد تحلیل کردهاند. ویدیاستوتی و همکاران (Widyastuti et al., 2016) تأثیر نگرش، هنجار ذهنی و سواد مالی بر قصد و رفتار پسانداز و پیامدهای آن در بین دانشجویان معلم را در دانشگاهی دولتی در جاکارتا در کشور اندونزی بررسی کردهاند. سایینزوگا و همکاران (Sayinzoga et al., 2016) یک آزمایش میدانی جهت ارزیابی تأثیر آموزش سواد مالی بر دانش و رفتار مالی کشاورزان در رواندا انجام دادهاند. آگراوال و همکاران (Agarwal et al., 2015) در مقالهای اهمیت سواد مالی را برای تصمیم پسانداز و سرمایهگذاری بررسی کردهاند. گوپتا وکور (Gupta & Kaur, 2014) سطح سواد مالی در میان 87 کارآفرین خرد منطقۀ کانگرا در هیمالیا پرادش را براساس آگاهیهای مختلف نهادی، پسانداز، برنامههای سرمایهگذاری، مدیریت پسانداز و محصولات مختلف وام ارزیابی کردهاند. باتوجهبه اهمیت ارزیابی اجرای برنامۀ تأمین مالی خرد از ابعاد گوناگون، برخی مطالعات رابطۀ سواد مالی و متغیرهای اقتصادی همچون رفاه را نیز بررسی کردهاند؛ برای نمونه، فرخبخت فومنی و احمدزاده (Farrokhbakht Fomeni & Ahmadzadeh, 2021) در مطالعۀ خود، رابطۀ بین سواد مالی و رفاه را باتوجهبه نقش خودکارآمدی مالی بررسی کردهاند. در برخی مطالعات نیز سواد مالی بهعنوان مهارت مدیریت مالی بررسی شده است؛ در این زمینه میتوان به مقالۀ تفتیان و طباطبائی مزرعهنو (Taftian & Tabatabai Mazraeanow, 2020) اشاره کرد که یادگیری سواد مالی در خانوادهها و چالشهای پیش روی آن را بررسی کردهاند. مطالعاتی ازاینقبیل حاکیاز اهمیت سواد مالی در تصمیمات اقتصادی افراد است.
طرح آسمان بنیاد برکت بهمنظور تسهیل مسیر دستیابی به رشد پایدار در جوامع کمتر توسعهیافته، کمیتۀ تحقیق و توسعه بنیاد برکت به دنبال شناسایی و خلق فناوریهای نوین بوده است؛ یکی از این طرحها «آییننامۀ سرمایهگذاری مردمی و اشتغال نیروی انسانی» بهاختصار «آسمان» است. در طرح آسمان به طور خاص روی موضوعاتی تمرکز میشود؛ از قبیل آداب پسانداز، اخذ تصمیم بهینه در ارتباط با ارتقای بهرهوری سرمایههای مالی و فیزیکی موجود، مسئولیتپذیری در انجام فعالیتهای کسبوکاری، تلاش جمعی انسانها با هدف بهبود مستمر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی جوامع روستایی و محلی. این توانمندسازی و تشویق جوامع محلی بهویژه روستاییان به مشارکت در فعالیتهای جمعی درآمدزا بر فرایند فقرزدایی مؤثر خواهد بود. طرح آسمان با 26 ماده و20 تبصره در تاریخ 30/07/ 1396 توسط هیأت مدیرۀ بنیاد برکت تصویب شده است. شایان ذکر است در ابتدا با هدف رفع چالشهای احتمالی، طرحی با عنوان «توسعۀ کسبوکار و اشتغال در شهرستان نهبندان» اجرا شده، سپس طرح آسمان به تصویب و مرحلۀ اجرای فراگیر رسیده است (Nobari, 2017). ارزیابی طرحهایی ازاینقبیل میتواند کمک شایانی به بهبود عملکرد مؤسسات فعال در این زمینه داشته باشد. در این پژوهش ضمن بررسی ابعاد شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی و معرفی مؤلفههای مؤثر در هر بُعد، تأثیر اجرای طرح مذکور بر کیفیت تصمیمات پساندازی افراد متأثر نیز بررسی شده است. ارتباط بیانشده میان سواد مالی و تصمیمات پساندازی و بررسی تأثیر عضویت در صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، ما را به این فرضیات میرساند: : H1 عضویت در صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، سبب بهبود سطح دانش مالی مشارکتکنندگان شده است. : H2عضویت در صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، سبب بهبود سطح نگرش مالی مشارکتکنندگان شده است. : H3عضویت در صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، سبب بهبود سطح رفتار مالی مشارکتکنندگان شده است. : H4 عضویت صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، سبب بهبود سطح کیفیت تصمیمات پساندازی مشارکتکنندگان شده است.
روش پژوهش جامعۀ آماری پژوهش، افرد بالای 18 سال در چهار روستای سهروفیروزان، طاد، اردال و بجگرد است. تعداد 185 نفر از جامعۀ آماری عضو صندوقهای تأمین مالی طرح هستند. برای حجم نمونۀ منتخب، از کل افراد بالای 18 سال در چهار روستای مد نظر بهصورت تصادفی[3] تعداد 113 نفر انتخاب شده است. بهعلاوه، سعی شده است با بیش از یک نفر در هر خانواده مصاحبه نشود. (جدول 1) جدول (1): تعداد خانوار و جمعیت روستا Table (1): Number of households and population of the villages
مأخذ: درگاه ملی آمار ایران دادهها ازطریق مصاحبه، مشاهده و پرسشنامۀ نیمهساختاریافته گردآوری شده است. پژوهشگران پیشین سواد مالی (OECD, 2013; Hilgert et al., 2003; Lusardi & Mitchell, 2011; Mandell, 2008) از پرسشنامه بهعنوان ابزار جمعآوری دادهها استفاده کردهاند. در این مقاله نیز به پیروی از پژوهشگران مذکور به منظورجمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. ابتدا ازطریق راهنمایی تسهیلگر پروژۀ طرح آسمان با افراد عضو و غیرعضو صندوق آشنا شده، سپس جهت شنیدن روایت زندگی آنها و ایجاد اعتماد جهت بالابردن میزان صحت دادههای دریافتی از افراد مورد نظر با 60 نفر از آنها مصاحبۀ عمیق شده است. جهت اعتبارسنجی شنیدهها با تسهیلگر پروژه در منطقۀ مربوطه روایت زندگی افراد بررسی شده است و پس از رسیدن به اشباع نظری و تطبیق این مشاهدات میدانی با پرسشنامههای معتبر و نتایج پژوهشهای نظری بهویژه نارایان، بنرجی و دوفلو متغیرها استخراج شده است. سؤالات بهصورت نیمهساختاریافته با حضور در محل سکونت فرد بهصورت غیرمستقیم و به زبان مخاطب پرسیده شده است؛ به دو دلیل: یکی اینکه ممکن است در تکمیل پرسشنامهها به دلیل فهم اشتباه مخاطب به هریک از پرسشها پاسخ مناسب داده نشود و دیگر اینکه برای پیروی از شیوۀ نارایان (مشاورۀ ارشد بانک جهانی) در مصاحبه و تکمیل پرسشنامهها و برای تقویت مشاهدات میدانی، شنیدن صدای فقرا و صحتسنجی پاسخها. جهت اجتناب از تورش ذهنی پژوهشگر در تکمیل پرسشنامه و تحلیل محتوی، سؤالات پرسشنامه بهصورت جداگانه توسط سه کمکیار، تحلیل محتوی و امتیازدهی شده است و در نمونهای که اختلاف نمرهدهی وجود داشت، مصاحبۀ فرد بازبینی و نمرات اصلاح میشدند؛ در غیر این صورت فرد پرسششونده از نمونه حذف شده است. پرسشنامه، از دو بخش اصلی تشکیل شده است. برای دانش مالی از پرسشنامۀ اصلی سواد مالی OECD (2015) استفاده شده و تعدادی از مؤلفهها مانند درک مفهوم ارزش زمانی پول، تورم، نرخ بهرۀ ساده، نرخ بهرۀ مرکب، نرخ بهرۀ واقعی، تنوع، ریسک و بازده برای ارزیابی دانش پساندازی در نظر گرفته شده است. همچنین مؤلفۀ ترجیح پسانداز یا خرجکردن نیز آورده شده که منطبق بر پرسشنامههای معتبر OECD است. در بخش اول، اطلاعات فردی از قبیل سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، تصمیمگیرندۀ نهایی دربارۀ پول خانواده و وضعیت عضویت در صندوق مدنظر است. در دستهای دیگر تأثیر متغیرهای جمعیتشناختی بر سواد مالی در گروههای جمعیتی مختلف بررسی شده است. یکی از این مطالعات، مطالعۀ دیانتی دیلمی و حنیفهزاده (Dianati Deylami & Hanifezadeh, 2015) است که سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن را بهصورت توصیفی _ پیمایشی بررسی کردهاند. در این پژوهش علاوه بر بررسی وضعیت سواد مالی، ارتباط بین سواد مالی با عواملی چون سن، جنس، میزان تحصیلات، میزان درآمد، رشته تحصیلی، انباشت سرمایه و محل سکونت تأیید شده است. در زمینۀ پسانداز نیز پژوهشهای انجامشده با چند هدف ویژه انجام شده است؛ ازجمله: بررسی نحوۀ اتخاذ تصمیمات پساندازی در زنان و مقایسۀ آن با مردان، دلایل پسانداز و مدلسازی رفتار پساندازی، مطالعات نزدیک به پژوهش حاضر هستند. علیرضانژاد و خاکپور (Alirezanejad & Khakpour, 2015) مطالعهای در ارتباط با نحوۀ رفتار زنان و مردان در برابر پول و پسانداز انجام دادهاند. مدنی لواسانی و وثوقی (Madani Lavasani & Vothoughi, 2014) در مقالهای با عنوان «تبارشناسی معنای پسانداز زنانه»، نگرش خاص زنان متأهل به پول و پسانداز و همچنین تغییرات استراتژی مربوط به آن را بررسی کردهاند. جنس سؤالات این بخش بهگونهای است که پاسخ آن صریح بوده و احتمال اشتباه سهوی یا عمدی در پاسخ به آنها بسیار کم است. بخش دوم پرسشنامه، شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی است که دارای 3 بخش دانش پساندازی، نگرش پساندازی و رفتار پساندازی است. این شاخص به ترتیب شامل 7، 3 و 6 سؤال برای ابعاد دانش، نگرش و رفتار پساندازی است. جنس سؤالات بخش دوم بهگونهای است که این امکان وجود دارد، افراد با صراحت به سؤالات پاسخ ندهند یا به جهت تأیید وام اشتغال ازسوی تسهیلگر، در پاسخ صادق نباشند؛ ازاینرو، برای رفع این ابهام ابتدا در حوزههای مختلف صحبت و سعی بر جلب اعتماد فرد شد؛ سپس صورت سؤالات بهصورت غیرمستقیم پرسیده و پرسشنامه براساس ادراک مصاحبهکننده و یک کمکیار تکمیل شد. سؤالات بخش دانش پساندازی، شامل اطلاعاتی از قبیل درک مفهوم تورم، ارزش زمانی پول، سود ساده، سود مرکب، ریسک و بازده و همچنین تنوع در زمینههای سرمایهگذاری است. در بخش نگرش پساندازی به بحثهای ترجیح پسانداز یا خرجکردن، دور یا نزدیکدیدن اهداف و تقدیرگرایی توجه شده است. در بخش رفتار پساندازی بر موضوعاتی مانند تعیین اهداف مالی و تلاش برای آن، مدیریت بودجه، آموزش پسانداز به فرزندان، مشورتپذیری، شیوههای پساندازکردن و پسانداز برای بازنشستگی بحث شده است. (نمودار 1) نمودار (1): متغیرهای پژوهش Diagram (1): Research variables
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه باتوجهبه بخش مدل اندازهگیری در ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺑا ﮐﻤﮏ ﻧﺮمافزار Smart PLS2 انجام شده است. در مدل اندازهگیری برای بررسی پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای بررسی روایی واگرا از روش فورنل و لارکر استفاده شد. کیفیت مدل اندازهگیری توسط معیار شاخص اشتراک با روایی متقاطع بررسی میشود. براساس نتایج بهدستآمده در جدول (2)، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی متغیرهای دانش پساندازی، نگرش پساندازی و رفتار پساندازی بالای 7/0 بوده که مقداری پذیرفتنی است. این نتایج نشان از پایایی درونی مدل اندازهگیری دارد. نتیجۀ روایی واگرا به روش فورنل و لارکر در جدول (3) آورده شده است. مقدار جذر متغیرهای پنهان که در خانههای قطر اصلی ماتریس قرار گرفتهاند، از مقدار همبستگی با خانههای زیرین و چپ قطر اصلی بیشتر است؛ درنتیجه، میتوان استدلال کرد که در این مدل، متغیرهای ایجادشده، تعامل بیشتری با سؤالات خود دارند تا با سازههای دیگر؛ به بیان دیگر، روایی واگرای مدل در حد مناسبی است. باتوجهبه نتایج حاصلشده میتوان مناسببودن مدل اندازهگیری را نشان داد. بدین مفهوم که پرسشنامه استفاده شده در این پژوهش همان چیزی را میسنجد که مد نظر پژوهشگر است. نتایج ارزیابی کیفیت مدل اندازهگیری در جدول (4)، بیانکنندۀ مقدار مثبت این شاخص برای تمام متغیرهای موجود در پژوهش بوده و نیز میانگین شاخص 47/0 است که نشان از کیفیت مطلوب مدل اندازهگیری است. جدول (2): معیارهای پایایی Table (2): Reliability criteria
جدول (3): روایی واگرای فورنل و لارکر Table (3): Fornell and Larcker's divergent validity
جدول (4): نتایج آزمون کیفیت مدل اندازهگیری Table (4): The results of the quality test of the measurement model
موضوعاتی که در علوم رفتاری و اجتماعی دنبال میشود، ماهیت چندمتغیری دارد. یکی از اصلیترین روشها در تجزیهوتحلیل عاملی یا رگرسیون چندگانه، روش معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی[4] است. مدلسازی معادلات ساختاری ازنظر روششناسی دقت زیادی دارد؛ زیرا با متغیرهای پنهان مانند سازههایی برخورد میکند که در سنجش آنها خطا وجود دارد و همزمان روابط ساختاری متعدد بین متغیرهای پنهان (مدل درونی) و نیز روابط بین متغیرهای پنهان با نشانگرهایشان (مدل بیرونی) را بررسی و در فضایی چند متغیره امکان تحلیل دادهها را فراهم میکند (Hair et al., 2019; 2021; Sarstedt et al., 2017). همچنین، وابستگی کمتری به حجم نمونه، سطح سنجش متغیرها و نرمالبودن دادههای توزیعشده دارد و بر بیشینهسازی واریانس متغیرهای وابسته تمرکز دارد که توسط متغیرهای مستقل پیشبینی میشوند. مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی بر خلاف روش کواریانسمحور فاقد شاخصهای برازش مدل مبتنی بر کای دو جهت بررسی میزان مطابقت مدل نظری با دادههای گردآوری شده است؛ این به دلیل ماهیت پیشبینبودن PLS است؛ بنابراین، شاخصهای استفادهشده در این روش، مربوط به بررسی کفایت مدل در پیشبینی متغیرهای وابسته هستند. این معیارها شامل شاخصهای افزونگی،[5] حشو[6] یا شاخص نیکویی برازش (GOF) است. درواقع، این شاخصها نشان میدهند که برای اندازهگیری معرفها تا چه حد توانایی پیشبینی سازۀ زیربنایی خود را دارند و برای مدل ساختاری، متغیرهای برونزا تا چه حد و با چه کیفیتی توانایی پیشبینی متغیرهای درونزا مدل را دارند. درواقع، پژوهشگران از یک چارچوب واحد برای برازش آزمون مدلسازی معادلات ساختاری واریانسمحور یا همان روش حداقل مربعات جزئی پیروی کردهاند. در این پژوهش بهمنظور سنجش شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی افراد از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری به روش حداقل مجذورات جزئی استفاده شده است. در این مطالعه سه متغیر پنهان دانش پساندازی، نگرش پساندازی و رفتار پساندازی در نظر گرفته شده است که به ترتیب متغیر مستقل، میانجی و وابسته هستند و دارای 7، 3 و 8 متغیر آشکار (سازه) هستند؛ بنابراین، استفاده از مدلهای رگرسیونی امکانپذیر نیست؛ ازاینرو، برای آزمون فرضیه در این مطالعه، از روش PLS - SEM استفاده شده است و نرمافزار استفادهشده Smart Pls است. پس از سنجش شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی افراد، بهمنظور ارزیابی تأثیر طرح آسمان بنیاد برکت میزان اثرگذاری عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد در مناطق مورد نظر بر متغیر وابستۀ دانش پساندازی، نگرش پساندازی و رفتار پساندازی بررسی شد. بدین منظور، از روش یکسانسازی نمره تمایل[7] استفاده شد. نمره تمایل (p ( )) مقدار احتمال مشارکت در برنامۀ خاص برای هر سطح مفروضی از ویژگیهای مشاهدهپذیر ( ) است. ( ) برداری از ویژگیهای مشاهدهپذیر افراد بوده که مستقل از طبقهبندی افراد به دو گروه درمان و شاهد تقسیمشدنی است. معمولترین روش برای برآورد نمره تمایل استفاده از مدل رگرسیون لاجیت و پروبیت است. در این مدل متغیر وابسته تصمیم شرکت در گروه درمان مورد نظر است (درمان مورد نظر=1 و کنترل=0) و متغیر توضیحی، عواملی هستند که لازم است توزیع آنها در دو گروه شاهد و درمان مشابه باشد (Amiri et al., 2021). برای استفاده از نمرههای تمایل و به دستآوردن نتایج اطمینانبخش، باید دو فرض استقلال شرطی و تکیهگاه مشترک مد نظر باشند. استراتژی یکسانسازی براساس فرض ناهمبستگی شرطی ایجاب میکند که به شرط ) p ( مقادیر بالقوۀ متغیر مطالعهشده (0) و (1) باید مستقل از باشند (ناهبستگی شرطی و (1) ، (0) )؛ علاوه بر این، شرط تکیهگاه مشترک نیز باید رعایت شود. براساس این شرط، متغیرهایی که نمره تمایل آنها برابر صفر یا یک است، نمیتوانند جزء بردار متغیرهای توضیحی قرار گیرند؛ زیرا افراد با چنین ویژگیهایی یا همیشه درمان را دریافت میکنند یا هیچگاه آن را نمیپذیرند (Keshavrz Hadad, 2016). بعد از برقراربودن دو شرط بالا، میتوان پارامترهای ATE و ATT را تعریف کرد. ATE به طور متوسط تخمین میزند که چگونه هریک از ابعاد شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی به هنگام عضویت افراد در صندوق (درمقابل عضویتنداشتن) تغییر میکند و فقط یک اختلاف از مقادیر انتظاری افراد مشارکتکننده و افراد غیرمشارکتکننده است. پارامتر ATT به طور مستقیم بر افراد مشارکتکننده در برنامه متمرکز شده و منافع خالص حاصل از برنامه را نشان میدهد (Keshavrz Hadad, 2016). بررسی اثر متوسط درمان (ATE) به صورت زیر است: E [Yi (1) – Yi (0) |T = 1] (1) ، بیانگر نتیجهای است که فرد به گروه، کنترل اختصاص داشته باشد. (0) نتیجهای است که اگر فرد به گروه درمان متعلق باشد. در روش همسانسازی نمره تمایل، الگوریتمهای متفاوتی شامل نزدیکترین همسایه، پرگار و شعاع، زیرطبقهسازی و بازه و هسته یا موضعی خطی وجود دارد (Todd et al., 2006). باتوجهبه اینکه هرچه تعداد نمونه بیشتر شود، بهصورت مجانبی همۀ الگوریتمها باید به نتیجۀ یکسانی منجر شوند، در این پژوهش از یکسانسازی نمره تمایل به روش نزدیکترین همسایه استفاده شده است که یک فرد از گروه درمان با فردی از گروه کنترل که نزدیکترین نمره تمایل را دارد، جفتسازی میشود. یکی از مراحل مهم در مدلسازی ارزیابی یک سیاست، بررسی اشتراک ناحیۀ تکیهگاه مشترک بین دو گروه درمان و کنترل است. برای محاسبه ATT کافی است اطمینان حاصل شود که برای هر فرد در گروه درمان، یک عضو در گروه کنترل با نمره تمایل تقریباً برابر وجود داشته باشد. در روش نزدیکترین همسایه این موضوع برقرار است. برای بررسی این موضوع روشهای مختلفی وجود دارد که آسانترین آن است که توابع چگالی توزیع نمره تمایل شرکت برای هر دو گروه درمان و کنترل بهصورت چشمی بررسی شود. اگر این امکان وجود داشته باشد دیگر نیاز به اجرای آزمونهای آماری نیست (Keshavrz Hadad, 2016). بر این اساس در این مقاله با استفاده از روش یکسانسازی نمره تمایل، یک گروه عضو صندوق مد نظر (گروه درمان) و یک گروه غیرعضو (گروه شاهد) در نظر گرفته شد. برای بررسی نتایج، آماره ATT بررسی شد. برای اجرای مقایسۀ نتیجۀ بین دو گروه کنترل و درمان به روش یکسانسازی نمره تمایل، از دستور PS match در نرمافزار استتا استفاده شد. در بخش بعد، نتایج تخمین ارائه میشود.
یافتهها برای بررسی روابط بین سازههای پنهان پژوهش، مدل ساختاری برازش شده است. بخش دانش پساندازی، شامل اطلاعاتی از قبیل درک مفهوم تورم، ارزش زمانی پول، سود سپردۀ ساده، سود سپردۀ مرکب، ریسک و بازده، و نیز تنوع در زمینههای سرمایهگذاری است (q1 تاq7). در بخش نگرش پساندازی به بحثهای ترجیح پسانداز یا خرجکردن، دور یا نزدیک دیدن اهداف و تقدیرگرایی پرداخته شده است (q8 تا q10). در بخش رفتار پساندازی دربارۀ موضوعاتی مانند تعیین اهداف مالی و تلاش برای آن، مدیریت بودجه، آموزش پسانداز به فرزندان، مشورتپذیری، شیوههای پساندازکردن و پسانداز برای بازنشستگی بحث شده است (q11 تا q16). سؤالات جمعیتشناختی شامل سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، تصمیمگیرندۀ نهایی دربارۀ پول خانواده و وضعیت عضویت در صندوق مد نظر (p1 تا p7) است. معیارهای استفادهشده برای آزمون این مدل باتوجهبه مدل مفهومی پژوهش شامل: 1- ضرایب مسیر (بتا) و معناداری آن؛ 2- شاخص ضریب تعیین برای متغیرهای پنهان درونزا؛ ( ) 3- شاخص ارتباط پیشبین( ) است. براساس نمودار (2)، ضرایب مسیر بین هر دو سازۀ پنهان برآورد شده است. مقدار ضرایب بیشتر از 4/0 است که مقداری پذیرفتنی است. بهعلاوه، باتوجهبه نمودار (3) معنیداری این روابط نیز از 97/1 بیشتر است که نشان از معنیداری این ضرایب در سطح 95/0 دارد. علاوه بر اینها، علامت مقادیر ضرایب مسیر نیز مثبت بوده که نشاندهندۀ رابطۀ مستقیم بین سازههای پژوهش است. نمودار (2): آزمون مدل پژوهش در حالت ضرایب مسیر استانداردشده Diagram (2): Test of the research model in the case of standardized path coefficients
نمودار (3): آزمون مدل در حالت مقدار t (معنیداری) Diagram (3): Model test in t value mode (significance)
در جدول (5) مقادیر شاخصهای و بیان شده است. دو شاخص اول مربوط به برازش ساختاری است و فقط برای متغیرهای پنهان درونزا (وابسته و میانجی) گزارش میشوند. شاخص برازش کلی است و هر دو نوع متغیر را بررسی کرده، سپس برازش مدل را توضیح میدهد. جدول (5): شاخصهای برازش مدل Table (5): Model fit indices
نتایج حاکیاز این است که ضریب تعیین برای متغیر نگرش پساندازی 28/0 به دست آمده که مقداری نسبتاً پذیرفتنی است و متغیر دانش پساندازی تا حدودی توانسته است، تغییرات این متغیر را تبیین کند. در تحقیقات مرتبط با علوم اجتماعی اگر ضریب تعیین در بازۀ 1/0 و 5/0 قرار بگیرد، اما متغیرهای توضیحی مدل معنیدار باشند، مقدار ضریب تعیین مطلوب و پذیرفتنی است (Ozili, 2023). مقدار این شاخص برای متغیر وابسته رفتار پساندازی 95/0 است که مقدار درخور توجهی است. متغیرهای دانش پساندازی و نگرش پساندازی توانستهاند تغییرات این متغیر را به میزان چشمگیری (حدود 95درصد) تبیین کنند. مقدار شاخص قدرت پیشبینی مدل را برای متغیرهای درونزا تعریف میکند. مقدار این شاخص برای متغیر نگرش پساندازی 19/0 است که مقدار متوسطی است. مقدار این شاخص برای متغیر رفتار پساندازی نیز 41/0 است که یک مقدار قوی است؛ بنابراین، مقادیر مشاهدهشده بهخوبی بازسازی شدهاند. مدل بررسیشده قدرت پیشبینی روابط را دارد و متغیرهای مستقل توانایی پیشبینی متغیر وابسته را دارند. برازش کلی مدل با استفاده از شاخص بررسی شده است. مقدار این شاخص 57/0 است که نشان از خوبی برازش مدل بررسیشده است. این مقدار مدل کلی را بهخوبی تأیید کرده و اجازه ورود به بخش بررسی تأیید یا عدم تأیید روابط بین متغیرهای پنهان را صادر میکند. پس از تأیید مدل در بخشهای اندازهگیری، ساختاری و کلی نوبت بررسی فرضیات دربارۀ روابط بین متغیرهای پنهان است که از آمارۀ t و ضرایب مسیر استفاده میشود. ضرایب مسیر باید ازنظر مقدار، علامت و معنیداری بررسی شوند. باتوجهبه نمودار (2)، تأثیر دانش پساندازی بر نگرش پساندازی با ضریب مسیر 53/0 و سطح اطمینان 95درصد معنیدار است و با افزایش یک انحراف استاندارد در دانش پساندازی، انحراف استاندارد نگرش پساندازی به این میزان افزایش مییابد. همچنین، تأثیر دانش پساندازی بر رفتار پساندازی با ضریب مسیر26/0 و احتمال 95درصد معنیدار است و با افزایش یک انحراف استاندارد در دانش پساندازی، رفتار پساندازی به میزان 26/0 انحراف استاندارد افزایش مییابد. تأثیر نگرش پساندازی بر رفتار پساندازی با ضریب مسیر 01/8 و احتمال 95درصد معنیدار است و با افزایش یک انحراف استاندارد در نگرش پساندازی، رفتار پساندازی به میزان 01/8 انحراف استاندارد افزایش مییابد. در ادامه، با استفاده از رهیافت همسانسازی نمره تمایل میزان تأثیر طرح آسمان بنیاد برکت بر عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد در مناطق مورد نظر بر متغیر وابسته دانش پساندازی، نگرش پساندازی و رفتار پساندازی ارزیابی شده است. مطابق جدول (6)، باتوجهبه مقدار اثر درمان (عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان) بهدستآمده بین عضویتداشتن و عضویتنداشتن در صندوقهای تأمین مالی خرد که مقدار مثبت (25/0) و معنیدار (96/1) در سطح خطای 5درصد است، عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد باعث افزایش دانش پساندازی شده است؛ به این معنی که میانگین دانش پساندازی در اعضای صندوقها به اندازۀ 25/0 از دانش پساندازی افراد غیرعضو بیشتر بوده است؛ بنابراین، باتوجهبه نتیجۀ حاصلشده فرضیۀ نخست مورد نظر رد نمیشود. جدول (6): تأثیر عضویت در صندوق تأمین مالی خرد بر سه مولفۀ سواد مالی Table (6): The effect of membership in the micro financing fund on the three components of financial literacy
نتایج بررسی تأثیر عضویت در صندوقهای طرح آسمان بنیاد برکت، بر سطح نگرش پساندازی در جدول (6) گزارش شده است. باتوجهبه مقدار اثر درمان (عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان) بهدستآمده بین عضویتداشتن و عضویتنداشتن در صندوقهای تأمین مالی خرد که مقدار مثبت (38/0) و معنیدار (26/2) در سطح احتمال 5درصد است، عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد باعث افزایش نگرش پساندازی شده است؛ به این معنی که میانگین نگرش پساندازی در اعضای صندوقها به اندازه 38/0 از نگرش پساندازی افراد غیرعضو بیشتر بوده است؛ بنابراین، باتوجهبه نتیجۀ حاصلشده فرضیۀ دوم پژوهش رد نمیشود. باتوجهبه نتایج گزارششده در جدول (6)، مقدار اثر درمان (عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان) بهدستآمده، مقدار مثبت (17/0) و ازنظر آماری اختلاف معنیداری از صفر ندارد؛ به عبارت دیگر، عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد باعث تغییر در سطح رفتار پساندازی نشده است؛ به این معنی که بعد از جفتوجورسازی، میانگین سطح رفتار پساندازی در دو گروه عضو و غیرعضو صندوق به هم نزدیک است؛ بنابراین، باتوجهبه نتیجۀ حاصلشده فرضیۀ سوم مورد نظر رد میشود. به عبارتی، از بین 113 جفت افراد انتخابشده در این مطالعه، افرادی که عضو صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بودهاند، در گروه درمان جای گرفته و افرادی که عضو صندوقها نبودهاند، در گروه کنترل جای گرفتهاند. نتایج گویای این مطلب است که عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد که در این مطالعه، مصداقی از کیفیت تصمیمات پساندازی در نظر گرفته شده است، موجب افزایش دانش پساندازی و نگرش پساندازی شده و بر رفتار پساندازی افراد بیتأثیر بوده است. باتوجهبه شاخصهای مورد نظر برای کیفیت تصمیمات پساندازی ملاحظه میشود که فرضیۀ چهارم پژوهش رد نمیشود؛ زیرا عضویت در صندوقهای طرح مورد نظر بر دو بُعد نگرش و دانش مالی تأثیرگذار بوده است. در ارزیابی مدل همسانسازی لازم است آزمون توازن مشخصههای افرادی صورت گیرد که در گروه درمان و شاهد قرار دارند. بعد از انجام محاسبات به روش جفتوجورسازی، آزمون توازن[8] با استفاده از دستور Ps test صورت گرفته است. نتایج جدول (7) نشان میدهد که متغیرها بهخوبی جفتوجور شدهاند و متوازن هستند. Table (7): Balance test results
در پایان لازم است، وجود تکیهگاه مشترک مقادیر ضریب تمایل آزمون شود. هدف این آزمون بررسی وجود تشابه کافی در ویژگیهای مشترک افراد در دو گروه عضو و غیرعضو صندوق تأمین مالی خرد طرح آسمان است. برای این آزمون از نمودار نمای چگالی های مربوط به افراد عضو صندوق و افراد غیرعضو استفاده شده است. وضعیت نامناسب این آزمون، هنگامی است که نمودار چگالی گروه درمان به سمت صفر و نمودار چگالی گروه شاهد به سمت یک گرایش پیدا کند و بالعکس. همانطور که در نمودار (4) مشاهده میشود، این نکته نیز رعایت شده است؛ زیرا نمای هریک از چگالی های مربوط به گروه درمان با شاهد همزمان یا به سمت صفر یا به سمت یک گرایش پیدا کرده است.
نمودار (4): ارزیابی تکیهگاه مشترک Diagram (4): Assessment of joint support
باتوجهبه اهداف طرح آسمان بنیاد برکت و اهمیت تصمیمات پساندازی، در این پژوهش ابعاد شاخص کیفیت تصمیمات پساندازی افراد شناسایی شده، سپس تأثیر عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بر ابعاد این شاخص را برای افراد بالای 18 سال در چهار روستای مد نظر بررسی کرده است. این روابط نشان میدهد رابطۀ دانش پساندازی بر نگرش و رفتار پساندازی و رابطۀ نگرش پساندازی بر رفتار پساندازی مورد تأیید است. یافتههای مهمتر پژوهش حاکیاز آن است که عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان، به ترتیب سبب بهبود سطح نگرش پساندازی، دانش پساندازی افراد عضو در مقایسه با افراد غیرعضو شده است، ولی در زمینۀ رفتار پسانداز تأثیر معناداری نداشته است.
نتیجهگیری هدف این مطالعه، بررسی اثر سواد مالی بر کیفیت تصمیمات پساندازی افراد عضو صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان بنیاد برکت است؛ ازاینرو، تأثیر عضویت در صندوقهای این طرح بر سواد مالی افراد و تأثیر سواد مالی بر کیفیت تصمیمات پساندازی بررسی شده است. اعضا در گروههای تشکیلشده در این صندوقها دور هم جمع میشوند، اطلاعات را به اشتراک میگذارند، دربارۀ امور مالی بحث میکنند و تصمیمات مالی مناسب میگیرند؛ بنابراین، عضویت در این صندوقها میتواند منجر به افزایش سواد مالی شود. ازآنجاکه سواد مالی در سه بُعد نگرش مالی، دانش مالی و رفتار مالی تعریف و بررسی میشود، نتایج این مطالعه بهصورت نکات در قالب این ابعاد بیان و برای زمینههایی همچون پسانداز و سرمایهگذاری پیادهسازی شده است. باتوجهبه شاخصهای مورد نظر در این مطالعه، نتایج نشان میدهد رابطۀ دانش پساندازی بر نگرش و رفتار پساندازی و همچنین رابطۀ نگرش پساندازی بر رفتار پساندازی مورد تأیید است. یافتههای مهمتر پژوهش حاکیاز آن است که عضویت در صندوقهای تأمین مالی خرد طرح آسمان، به ترتیب سبب بهبود سطح نگرش پساندازی، دانش پساندازی افراد عضو در مقایسه با افراد غیرعضو شده است، ولی در زمینۀ رفتار پسانداز تأثیر معناداری نداشته است؛ بنابراین، طرح اجراشده صرف نظر از اثرات کاهش فقر در میان اعضا اثرات جانبی همچون افزایش سواد مالی دارد. خروج از دام فقر ازطریق یادگیری میتواند اثرات بلندمدت و عمیقتری نسبتبه وامهای پرداختی داشته باشد؛ بنابراین، در این زمینه پیشنهاد میشود، اثرات سواد مالی افراد عضو بررسی بیننسلی شود.
[1]. دام فقر یک سازوکار خودتقویتی است که به تداوم فقر منجر میشود. در دام فقر افراد دچار فقری هستند که خارج از کنترل آنهاست. دامهای فقر شرایط فقر را بازتولید و دائمی میکنند و در آن، اقتصاد در یک دور باطل گرفتار میشود و از توسعهنیافتگی پایدار رنج میبرد (Matsuyama, 2010). در این مطالعه دام فقر مربوط به دیدگاهی است که معتقد است فقر باعث فقر میشود، بهطوریکه فقر فعلی خود عامل مستقیم فقر در آینده است که بهعنوان مکانیسمهای خودتقویتکننده شناخته میشود و به موجب آن افراد یا کشورهای فقیر، فقیر میمانند (Easterly, 2006). [2]. Organisation for Economic Cooperation & Development (OECD) [3]. باتوجهبه روش استفادهشده برای تحلیل استنباطی (یکسانسازی نمره تمایل) لازم است افراد نمونه دوبهدو با یکدیگر جفت شوند؛ لذا باتوجهبه محدودیت مذکور، پیداکردن تعداد جفت مناسب جهت انجام پژوهش، مد نظر بوده است.
[4]. PLS-SEM [5]. Redundancy [6]. Communality [7]. Propensity score matching [8]. Balancing Tests | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیری، هیوا، دهدار، فرهاد، و عبدلی، محمدرضا (1400). ارائۀ مدلی بهینه برای تعیین رتبۀ اعتباری احتمال نکول بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی بر مبنای تحلیل تمایزی (تشخیصی) و احتمال شرطی غیرخطی لاجیت و پروبیت. اقتصاد و بانکداری اسلامی، 10(36)، 149-175.
بنرجی، آبجهیت، و دوفلو، استر (1396). اقتصاد فقیر: بازاندیشی بنیادین در شیوۀ مبارزه با فقرجهانی (ترجمه جعفر خیرخواهان و مهدی فیض)، دنیای اقتصاد.
تفتیان، اکرم، و طباطبایی مزرعه نو، سیدجمال الدین (1399). یادگیری سواد مالی در خانوادهها و چالشهای پیشرو. هجدهمین همایش ملی حسابداری ایران. یزد.
دیانتی دیلمی، زهرا، و حنیفهزاده، محمد (1394). بررسی سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 26، 112-143.
علیرضانژاد، سهیلا، و خاکپور، سحر (1394). تحلیل جنسیتی هزینه کرد و پسانداز پول در خانوادههای تهرانی. زن در توسعه و سیاست، 13(2)، 151-170.
فرخبخت فومنی، علیرضا، و احمدزاده، زهرا (1400). رابطۀ بین سواد مالی و رفاه کارکنان باتوجهبه نقش خودکارآمدی مالی (مطالعۀ موردی: کارکنان مالی علوم پزشکی استان گیلان). رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، 5(76)، 136-150.
کاظمپور دیزجی، فاطمه، خان محمدی، محمد حامد، و معین الدین، محمود (1398). ارائۀ الگوی آموزش سواد مالی در ایران با استفاده از روش نظریهپردازی دادهبنیاد. مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار، 43، 151-175.
کشاورز حداد، غلامرضا (1395). اقتصادسنجی دادههای خرد و ارزیابی سیاست. نشر نی.
مدنی لواسانی، شایسته، و وثوقی، منصور (1393). تبارشناسی معنای پسانداز زنانه. تحقیقات فرهنگی ایران، 7(2)، 75-95.
نوبری، نازک (1396). آسمان: آییننامۀ سرمایهگذاری مردمی و اشتغال نیروی انسانی. جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 114 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 160 |