تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,621,068 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,496,126 |
بررسی نقش میانجی متغیر تابآوری خانواده در رابطۀ سلامت اجتماعی با نگرش به طلاق زوجین | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 13، شماره 1 - شماره پیاپی 44، فروردین 1403، صفحه 23-50 اصل مقاله (2.85 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2024.140068.1963 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علیرضا قربانی* 1؛ مصطفی خسروی1؛ معصومه محمدی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناس ارشد جامعهشناسی، دانشگاه پیام نور، بجنورد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی، از عواملیاند که بر نگرش به طلاق تأثیر میگذارند. هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجی متغیر تابآوری خانواده در سلامت اجتماعی، با نگرش به طلاق زوجین در زوجین شهر جاجرم انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی و جامعۀ آماری تحقیق شامل افراد متأهل شهر جاجرم بود که براساس جدول کرجسی و مورگان[1] (1970)، 384 نفر نمونه انتخاب شدند (گرجی، 1391). افراد به پرسشنامههای نگرش به طلاق، تابآوری و سلامت اجتماعی پاسخ دادند. یافتهها: با توجه به یافتههای آماری، تابآوری خانواده و مؤلفههای اعتماد، تحمل عواطف منفی، معنویت در افراد و شایستگی، همچنین سلامت اجتماعی و مؤلفههای شکوفایی، همبستگی و مشارکت با نگرش به طلاق زوجین، رابطۀ معنادار دارند. نقش میانجی تابآوری خانواده در رابطۀ بین سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق زوجین نیز تأیید شد. نتیجه: توجه به تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی، نگرش به طلاق را در زوجین کاهش میدهد. [1] Krejcie & Morgan | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تابآوری خانواده؛ سلامت اجتماعی؛ نگرش به طلاق | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه ترقی، تعالی، پیشرفت و یا انحطاط، تنزل و سقوط هر جامعه، به وضع و شرایط خانوادههای تشکیلدهندۀ آن جامعه و اجتماع وابسته است. یکی از عوامل تهدیدکنندۀ کانون گرم و شکوفایی هر خانواده، نبود انسجام خانوادگی و درنهایت طلاق زوجین است. پدیدهای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال گسترش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، و قانونی بر مردان و زنان مطلقه دارد. به همین دلیل، شناسایی عوامل مؤثر در وقوع طلاق، یکی از اولویتهای بهداشت روان است (ابراهیمی و نجفیپور، 1400: 203). مسلماً چنانچه عوامل پیشبینی و علل یک پدیده شناسایی شود، راه مقابله با آن هموارتر میشود. همین امر دربارۀ پدیدۀ طلاق هم صدق میکند، بهگونهای که با شناسایی عوامل پیشبینیکنندۀ طلاق، برنامهریزی لازم برای کاهش پیامدهای منفی آن انجام و راهکارها و درمانهای لازم به کار گرفته میشود. شیوع روزافزون طلاق، پژوهشگران و نظریهپردازان حوزۀ خانواده و ازدواج را بر آن داشته است که دربارۀ علل و عوامل تأثیرگذار بر آن، بررسی و تحقیق کنند. بهطور کلی کشور ایران، چهارمین کشور پرطلاق دنیاست. بررسی نشان داده است که آمار طلاق در طی چند سال اخیر در ایران، روشنگر حقایق تلخ و دردآوری است (ابراهیمی و نجفیپور، 1400: 204). بیشتر زوجین در آغاز زندگی، سرمایۀ مشترک خود را عشق و علاقۀ متقابل میدانند (Pamuk & Durmuş, 2015: 172)، اما هنگامیکه زندگی زناشویی، طبق انتظار زن و شوهر پیش نمیرود، زوجین دچار یأس و ناامیدی میشوند و به حالتی از کاهش عاطفه نسبتبه هم میرسند (Heinemann & Heinemann, 2017: 6 ). نتایج پژوهشها نشان میدهد که زن و مرد با تمام تلاشی که در جهت انجام دقیق وظایف خود دارند، به مرور زمان، عشق و علاقۀ بین آنها کمرنگ و کمرنگتر و گاهی بهطور کامل محو میشود ( Grover & Helliwell, 2019: 381) و زوجین بدون هیچگونه احساس و عاطفهای نسبتبه هم، بهطور کامل جدای از هم به زندگی خود ادامه میدهند (Atan & Buluş, 2019: 11 (. بهطور کلی تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی، مفهوم مفیدی است که نهتنها دربارۀ مشکلات احتمالی به وجود آمده در خانواده، در تعیین اینکه آیا نیازهای زوجین و فرزندان آنها، آنچنان که باید برطرف میشوند یا نه نیز، مدنظر قرار میگیرد. هر خانواده باید هم نیازهای عاطفی و هم روانشناختی اعضای خود را برآورده و کودکان را برای زندگی مستقل در دنیایی آماده کند که بعدها در آن قرار خواهند گرفت و در موقع مناسب آنها را روانۀ جامعه کند (بارکر، 1398: 80). خانواده یکی از نهادهای مهم در جامعه است که اندیشمندان گروههای مختلف از دیرباز به آن توجه کردهاند؛ از این رو سلامت خانواده اهمیت بالایی دارد و متفکران درصدد شناخت مهمترین عوامل مؤثر در افزایش سلامت خانوادهاند. سلامت خانواده و کمال آن، بستگی مستقیمی به چگونگی روابط بین زوجین دارد. شواهد موجود گویای این حقیقت است که زوجین در عصر حاضر، در برقراری ارتباط و داشتن زندگی زناشویی رضایتمند، با مشکلات متعددی روبهرو هستند، احساس امنیت، آرامش و روابط صمیمانۀ بین زوجین به سستی گراییده و کانون خانواده دستخوش فرایندهای ناخوشایندی شده است و اعضا نیز بهتدریج احساس رضایتمندی خود را از دست دادهاند و درنهایت، گرایش به طلاق، افزایش یافته است (رمضانیفر و همکاران، 1400: 435). با توجه به رشد روزافزون پدیدۀ طلاق در جامعه و پیامدهای ناشی از آن، ضرورت شناخت علمی و همهجانبۀ مسئلۀ طلاق و نوع نگرشها نسبتبه آن، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری طلاق دارد. نگرشها نیز نقش مهمی در زندگی، اندیشهها و رفتارهای فردی و اجتماعی ما دارند. افراد نگرشها و دیدگاههای خاصی نسبتبه موضوعات مختلف و دیگران دارند که این نگرشها ناشی از اطلاع آنها، احساس نسبتبه آنها و تمایل به انجام عمل دربارۀ آنهاست (پرکان و همکاران، 1399: 9). قبل از طلاق، میل به آن در فرد رخ میدهد. نگرش به طلاق عبارت است از میزان تمایل و علاقهمندی زوجین به جداشدن و گسستن روابط زناشویی. این امر در تغییرات و تحولات گوناگون زیستی ـ فرهنگی و اجتماعی ریشه دارد که سطح آن با پیچیدهترشدن زندگی امروز، بالا رفته است. برخلاف اینکه طلاق در گذشته نزد مردم یک امر ناپسند و در عین حال وحشتآور تلقی میشد، اما امروزه به ابزار رایجی تبدیل شده است که به مدد آن، افراد خود را از وضعیت موجود رها میکنند؛ بهطوری که نسل امروز نسبتبه گذشته، وحشت و اضطراب خاصی را از پدیدۀ طلاق به خود راه نمیدهند و این امر در جامعه در حال جاافتادن است (فداکار، 1395: 8). تابآوری خانواده، یکی از عواملی است که بر نگرش به طلاق تأثیر میگذارد. مفهوم تابآوری مبتنی بر این نظریه است که با وجود آنکه برخی از افراد با عوامل خطر متعددی روبهرو میشوند و احتمال بروز یک اختلال در آنها زیاد است، ولی دچار آن اختلال و آسیب نمیشوند. بر این اساس، محققان تابآوری و آسیبپذیری را دو قطب متضاد یک پیوستار قرار میدهند. آسیبپذیری به افزایش احتمال پیامدهای منفی در برابر خطرات اطلاق و تابآوری به افزایش احتمال پیامدهای مثبت در موقعیتهای مشکلزا منجر میشود، تابآوری بالا نیز، باعث بهبود نتایج توانبخشی میشود Sciumè et al., 2018: 270)). ایلرتسن و همکاران[1] (2016)، رابطۀ مثبت تابآوری را با سلامت روان و شادکامی گزارش کردهاند. قرنهاست مفهوم سلامت، از مفهوم فردی به یک هدف جهانی تبدیل و رسیدن به آن به دسترسی به سطح مناسبی از کیفیت زندگی وابسته شده است (Blanco & Diaz, 2017: 61-71). نبود یا کمبود سلامت اعضای یک جامعه ازنظر اجتماعی، موجب ضعف افراد در انجام نقشهای اجتماعی، اختلال در نظم اجتماعی و ضعف جامعه در رسیدن به سطح مشخصی میشود (شربتیان، 1394). یکی از ابعاد سلامت در مفهوم کلی، سلامت اجتماعی است که از ضروریترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعهای است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای، مؤثر است و بهنوعی بهزیستن و خوب نگریستن به زندگی و معیشت جمعی را برای فرد فراهم میکند (قربانی و همکاران، 1399: 101-83). مفهوم سلامت اجتماعی، توانایی فرد در برقراری روابط معنادار با افراد دیگر و تعامل به روشهای سالم و مثبت تعریف میشود (Islam, 2019: 1-4). نحوۀ برقراری ارتباط با افراد پیرامون خود، تطبیق با موقعیتهای مختلف اجتماعی و احساس تعلقخاطر، همه به سلامت اجتماعی فرد کمک میکند. همچنین سلامت اجتماعی، یکی از مؤلفههای مهم سلامت است که نقش مهمی در اطمینان از پویایی و کارآیی هر جامعه دارد و یکی از معیارهای ارزیابی سلامت در جوامع مختلف به حساب میآید (Vugt & Dröes, 2017: 1-3). این خصیصۀ اجتماعی لازمۀ مشارکت اجتماعی، زندگی همسو با افراد دیگر، ایجاد روابط مثبت با دیگر افراد جامعه و داشتن روابط سالم است (Busse et al., 2017: 882-897). با این حال، عوامل مختلفی وجود دارد که با سلامت اجتماعی افراد مرتبط است و آن را پیشبینی میکند. ازجمله عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی، تابآوری است. راتر[2] (1987) تابآوری را عاملی حمایتکننده تعریف کرده است که پاسخ فرد به موقعیت پرمخاطره را متعادل میکند (سپهوند و بیات، 1400: 87-94). درواقع تابآوری، ویژگی شامل منابع درونی یا صفات توسعهیافتۀ یک فرد برای زندهماندن در شرایط دشوار زندگی است و نشان میدهد فرد چه مقدار با تغییر شرایط مقابله و روشهای خلاقانه و جدیدی را در برخورد با مسائل، ارائه میکند (Peña et al., 2018: 161-181). مطالعات تحلیل عاملی چندی برای بررسی رابطۀ بین تابآوری و پیامدهای سلامت روان (Avila et al., 2017: 237–246) و شناسایی عوامل تعدیلکننده (Hu et al., 2015: 18–27) انجام شده و نشان داده است که تابآوری روانشناختی، بهطور قوی با سطوح آشفتگی روانشناختی (Rees et al., 2015:1-7) مرتبط است. هو و همکاران[3] (2018) نیز به این نتیجه رسیدند که بین تابآوری و سلامت اجتماعی بیماران مبتلا به سرطان کبد، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. بهعبارتی تابآوری یکی از مهارتهای تفکر است که به تواناییهای فردی برای انطباق با محیط جدید، بهکارگیری و تغییر استراتژیها، چالشها و راهکارها اشاره دارد (Kwek et al., 2013: 110-122). مجرد (1400) در تحقیقات پیشین، رابطۀ تابآوری با بیثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق را تأیید کرد. ترکاشوند (1398) پیشبینی طلاق عاطفی را بر مبنای سلامت اجتماعی انجام داد. با توجه به شیوع بالای طلاق و نقش مهمی که نگرش به طلاق در به خطر انداختن سلامت جامعه دارد، طراحی راهبردهایی برای کاهش آسیبهای نگرش به طلاق در جامعه، امری ضروری به نظر میرسد. سلامت اجتماعی، یکی دیگر از عواملی است که بر نگرش به طلاق تأثیر میگذارد. سلامت حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی است و فقط فقدان بیماری و نقص عضو نیست؛ بنابراین سلامتی تنها معطوف به سلامت جسمی و روانی نیست، بلکه سلامت اجتماعی را نیـز شـامـل میشود و سلامت اجتماعی، ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتمـــاع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی است که او عضوی از آنهاست. طبق این تعریف، شاخصهای سلامت اجتماعی عبارتاند از: مشارکت اجتماعی (باوری که طبق آن فرد خود را عنصر حیاتی جامعه میداند)، انسجام اجتماعی (کیفیت روابط در گروه اجتماعی که به آن تعلق دارد)، پذیرش اجتماعی (دیدگاه مطلوب نسبتبه دیگران)، شکوفایی اجتماعی (اعتقاد به تواناییهای بالقوۀ اجتماع) و انطباق اجتماعی (در اجتماع بهصورت هوشمند، فهمپذیر و پیشبینیشدنی) (افشانی و شیری محمدآبادی، 1399: 49). با توجه به اینکه خانواده، پایه و زیربنای جامعه شناخته میشود، بنابراین نیاز به انجام مطالعات وسیع و مؤثر دربارۀ تحکیم خانواده احساس میشود. با توجه به آنچه گفته شد و با در نظر گرفتن خلأ موجود در مطالعات و پژوهشهای انجامشده در این زمینه، محقق در صدد بررسی این مسئله است که آیا بین سلامت اجتماعی، با نگرش به طلاق زوجین رابطه وجود دارد؟ آیا تابآوری نقش میانجی در سلامت اجتماعی با نگرش به طلاق زوجین دارد؟
بررسی پیشینه رستمی (1401)، تحقیقی را با عنوان «نقش باورهای فراشناختی، تحمل پریشانی و سلامت معنوی در پیشبینی گرایش به طلاق عاطفی در دانشجویان متأهل» انجام داد. نتایج نشان داد بین همۀ زیرمقیاسهای باور شناختی و مقیاس کل با طلاق عاطفی، رابطۀ مثبت معنیداری وجود دارد. همچنین، رابطۀ مثبت معنیداری بین طلاق عاطفی با همۀ زیرمقیاسهای تحمل پریشانی و مقیاس کل آن مشاهده شد. بین دو زیرمقیاس سلامت معنوی و مقیاس کل آن نیز، ارتباط معنیداری با طلاق عاطفی مشاهده شد. درنهایت، از میان متغیرهای مطالعهشده، چهار متغیر سلامت معنوی، باورهای مثبت دربارۀ نگرانی، جذبشدن بهوسیلۀ هیجانات منفی و سلامت مذهبی، قدرت پیشبینیکنندگی لازم برای ورود به معادلۀ رگرسیون را داشتند و حدود 53درصد از واریانس مربوط به طلاق عاطفی را تبیین کنند. مصطفی و همکاران (1400) در پژوهشی، نقش واسطهای تابآوری را در رابطۀ بین تمامیتخواهی زوجی و طلاق عاطفی در زنان بررسی کردند. یافتهها نشان داد بین تمام مؤلفههای طلاق عاطفی، تابآوری و مؤلفههای تمامیتخواهی زوجی، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین تابآوری در ارتباط بین تمام مؤلفههای تمامیتخواهی زوجی با تمام مؤلفههای طلاق عاطفی، نقش واسطهای دارد. تابآوری در کنترل تمامیتخواهی زوجی و نیز طلاق عاطفی، نقش مثبتی ایفا میکند. مجرد (1400) تحقیقی را با عنوان «رابطۀ امیدواری و تابآوری با بیثباتی ازدواج با میانجیگری نگرشهای مذهبی در زوجین متقاضی طلاق» انجام داد. در این پژوهش، 211 نفر از افراد متقاضی طلاق در استان گیلان، ارزیابی و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج نشان داد اثر امیدواری بر عواطف دینی و بیثباتی ازدواج معنیدار است. تحلیل روش بوت استراپ[4] آشکار کرد که فقط متغیر عواطف دینی در رابطۀ بین امیدواری و بین ثباتی ازدواج میانجی میشود، اما در رابطۀ بین تابآوری و بیثباتی ازدواج، هر سه بُعد باور، عواطف و رفتار دینی، میانجیگری معنیداری داشتند. نتایج مبین آن است که هر سه مؤلفۀ نگرش مذهبی، اثر محافظتی و کاهندۀ تابآوری بر بیثباتی ازدواج را تقویت میکنند. از ابعاد نگرش مذهبی، تنها عواطف دینی، تقویتکنندۀ اثر امیدواری بر کاهش بیثباتی ازدواج است. به نظر میرسد در مقایسه با امیدواری، اثر محافظتی تابآوری بر انسجام خانواده با دخالت عوامل مذهبی به میزان بیشتری، افزایش و تقویت میشود. ابراهیمی و حیدری (1399) در پژوهشی با عنوان «بررسی پیشبینی گرایش به طلاق عاطفی براساس ویژگیهایی شخصیتی، باورهای فراشناختی و بلوغ عاطفی زوجین» 150 دانشجوی متأهل را مطالعه کردند و نشان دادند بین ویژگیهای شخصیتی، وظیفهشناسی و مقبولیت با گرایش به طلاق عاطفی، رابطۀ منفی معنادار و بین ویژگی شخصیتی روانآزردهخویی و گرایش به طلاق عاطفی، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین بلوغ عاطفی و گرایش به طلاق عاطفی، رابطۀ مثبت معنادار و بین باورهای نگرانی مثبت با گرایش به طلاق عاطفی، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. رشید و همکاران (1398) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل برونفردی مؤثر بر طلاق عاطفی در میان زنان»، با مطالعۀ زنان مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر همدان به تعداد 120 نفر، نشان دادند همهگیری طلاق بهعنوان یک متغیر اجتماعی، بر طلاق عاطفی تأثیر مثبت دارد. همچنین، یکنواختی زندگی و کوشش برای داشتن حقوق مساوی، بهترتیب اثر مثبت و منفی بر طلاق عاطفی داشتند. یافتهها نشانگر تأثیر مثبت اختلاف سطح خانوادگی بر میزان طلاق عاطفی بود. براساس آنچه در این پژوهش به دست آمد، استنتاج میشود که در سالهای اخیر بهسبب همهگیرشدن طلاق در میان جوانان، نوعی اپیدمی گسستگی خانوادگی و تزلزل پیوندی ایجاد و موجبات جدایی عاطفی و احساسی بین زوجین شده است. از سویی مصرفگرایی و گرایش به تشریفات و تجملات در میان خانوادهها موجب شده است تا تفاوت میان خانوادههای غنی و فقیر نمود بیشتری بیابد و اختلاف سطح خانوادگی، یکی از عوامل جداییساز میان زنان و مردان هویدا شود. ترکاشوند (1398) تحقیقی را با عنوان «پیشبینی طلاق عاطفی بر مبنای سبک دلبستگی، رضایت زناشویی، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانشناختی» انجام داد. نتایج نشان داد خانواده، یک نظام اجتماعی طبیعی است که در همۀ مراحل تکوین آن زوجین، خردهنظام اصلیاند و عوامل متعددی مانند سبکهای دلبستگی، رضایت زناشویی، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانشناختی در آنها نقش دارند. همچنین نتایج پژوهش از این باور حمایت میکند که روابط اولیۀ افراد در محیط خانواده، به شکلگیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر میشود و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوجین در بزرگسالی تأثیر مستقیم میگذارد. حسینابراهیمی (1397) تحقیقی را با عنوان «بررسی نقش واسطهای تابآوری و سلامت روان در رابطۀ بین حمایت همسر و تمایل به طلاق زوجین» انجام داد. نتایج به دست آمده نشان میدهد هرچه حمایت همسر بالا رود، تمایل به طلاق کاهش مییابد و همچنین حمایت همسر بر اضطراب، افسردگی، استرس و همچنین برتابآوری، تأثیر مستقیمی دارد، افراد را نسبتبه زندگی امیدوار میکنند، تاب و تحمل زوجین را در موقعیتهای بحرانی بالا میبرد و حمایت همسر بهطور غیرمستقیم، با نقش واسطهای تابآوری و اضطراب، افسردگی، استرس بر تمایل به طلاق در زوجین تأثیرگذار بوده است. همچنین نتایج مسیر غیرمستقیم مدل نهایی پژوهش، مشخص میکند که نقش واسطهای تابآوری بیشتر از نقش واسطهای اضطراب، افسردگی، استرس بین حمایت همسر و تمایل به طلاق است؛ درنتیجه حمایت همسر بهواسطۀ تابآوری و سلامت روان، بر تمایل به طلاق در زوجین مؤثر بوده است. ترنیان (1397) تحقیقی را با عنوان «پیشبینی رضایت زناشویی براساس سبکهای دلبستگی، تابآوری و باورهای غیرمنطقی زنان متقاضی طلاق» انجام داد. نتایج رگرسیون نشان داد که از میان سبکهای دلبستگی، سبکهای اجتنابی و دوسوگرا قادر به پیشبینی رضایت زناشویی در زنان متقاضی طلاقاند. تابآوری قادر به پیشبینی رضایت زناشویی نیست و همچنین از میان ابعاد باورهای غیرمنطقی، بعد توقع تأیید از دیگران و بیمسئولیتی هیجانی، دارای قدرت پیشبینی رضایت زناشویی در زنان متقاضی طلاق بودند. کریمی (1395)، تحقیقی را با عنوان «مقایسۀ میزان رضایت از زندگی سبکهای مقابله با استرس و تابآوری در زنان مطلقۀ پیشنهاددهندۀ طلاق و غیر پیشنهاددهندۀ طلاق» انجام داد. از میان زنان مطلقهای که ویژگیهای مورد نیاز را داشتهاند، در دو گروه پیشنهاددهندۀ طلاق و غیر پیشنهاددهنده، 100 نفر (هر گروه 50 نفر) بهصورت در دسترس انتخاب شد. نتایج به دست آمده نشاندهندۀ آن است که زنان پیشنهاددهندۀ طلاق در رضایت زناشویی، بهطور معناداری بیشتر از زنان غیر پیشنهاددهندۀ طلاق بودهاند. بهعلاوه، در ابعاد سبکهای مقابله با استرس و تابآوری نیز، تفاوت معناداری مشاهده شد. بوربور (1394) تحقیقی را با عنوان «پیشبینی سلامت روان از سازگاری با طلاق و تابآوری نوجوانان 12 تا 16 سالۀ طلاق شهرستان پیشوا» انجام داد. نتایج تحلیل ضریب همبستگی پیرسون در سطح 0/01= آلفا و تحلیل رگرسیون چند متغیری در سطح آلفا= 0/05 نشان داد که بین تابآوری و سازگاری با طلاق نوجوانان، با سلامت روان آنها رابطه وجود دارد. همچنین، در خرده مقیاسهای سلامت عمومی نیز، علائم جسمانی و افسردگی و علائم اضطرابی و عملکرد نوجوانان با سازگاری با طلاق و تابآوری، رابطۀ معنیداری وجود دارد. چاربونو و همکاران[5] (2021) تحقیقی را دربارۀ میل به طلاق برای نابرابری در کار خانگی و ناکامی در میان زوجهای بزرگسال انجام داد. دادههای 176 زوج بالغ نوظهور نشان داد میل به طلاق زوجین با احساس ناکامی آنها و شریکشان ازطریق تقسیم کارهای خانه و درک انصاف مرتبط بود. جاروان و آلفرهت[6] (2020) در پژوهش خود با عنوان «طلاق عاطفی و رابطۀ آن با تابآوری»، بیان داشتند میزان طلاق عاطفی در بین دانشجویان دختر متأهل دانشگاه یارموک پایین است. بهطور غیرمنتظرهای، میزان مقاومت روانی در بین دانشجویان دختر متأهل بالا بود. علاوه بر این، نتایج مطالعه نشان داد که بین طلاق عاطفی و تابآوری دانشجویان دختر متأهل در دانشگاه یرموک، رابطۀ آماری منفی وجود دارد. نیندیاساری و هراوتی[7] (2019) در پژوهش خود با عنوان «رابطۀ بلوغ عاطفی، سلامت خانوادگی و رضایت زناشویی زوجین متأهل در سنین پایین»، نشان دادند سن زن و شوهر در ازدواج، سرانۀ درآمد، بلوغ عاطفی و سلامت خانوادگی، رابطۀ مثبت و معناداری با رضایت زناشویی دارد، اما اندازۀ خانواده و سن ازدواج با رضایت خانواده، رابطۀ منفی معناداری دارد. سن شوهر و تعامل خانوادگی، تأثیر مثبتی بر رضایت از ازدواج دارند، اما سطح تحصیلات همسر و سن ازدواج، تأثیر منفی بر رضایت از ازدواج دارند. الشرمانی[8] (2017) در تحقیقی با عنوان «طلاق در میان سومالیاییهای فنلاند: جنسیت، مذهب، طلاق در میان مهاجران مسلمان سومالیایی در هلسینکی» را بررسی و ضمن تأثیر ناهماهنگی بین اهداف و ارزشهای ازدواج همسران در طلاق، ارتباط دینداری را با طلاق معکوس ارزیابی کردند. کرافت و همکاران[9] (2017)، پژوهشی را با عنوان «تعامل آگاهی ذهنی و پذیرش با رضایت زوجین» انجام دادند. نتایج نشان داد که سلامت اجتماعی بهطور مثبت، با رضایت زوجها رابطه دارد. ترکیبی از آگاهی بالا و پذیرش کم، برای روابط مشکلساز است. همچنین پذیرش بیشتر در صورتی با رضایت بیشتر زوجین همراه است که آگاهی متوسط یا زیاد باشد. ازنظر پارسونز[10]، همانطور که نظام اجتماع درمجموع براساس تخصص و تفکیک است، خانواده نیز که پاره نظامی از نظام کل است، بر مبنای تفکیک وظایف زن و مرد بنا شده است. او معتقد است تخصص و تفکیک نقشها به حفظ نظام خانوادگی کمک میکند. تخصص، تفکیک نقشهای زن و شوهر را ایجاب میکند. مرد، رئیس خانواده و نقش نانآور را در رابطه با جامعه بر عهده دارد و زن نقش کدبانوی خانه را ایفا میکند (میشل، 1394: 73-72).
چارچوب نظری پارسونز وقتی ساخت نقشهای زن و مرد را در خانواده توصیف میکند، نقشها را نهتنها به ارزشها و هنجارها، به وظایفشان در پاره نظام خانوادگی نیز مربوط میداند. نقش نانآور مرد به وظیفۀ او در زندگی خانوادگی بستگی دارد. شوهر- پدر با داشتن شغل و درآمد، وظیفه یا یک دسته از وظایف را بر عهده دارد که ازنظر نظام خانوادهاش اساسی است و پایگاه حقوقی او را در جامعه تضمین میکند، حتی اگر وظایف مهم دیگری را در خانواده بر دوش داشته باشد. برحسب اهمیت زندگی شغلی او در خانواده است که در نظام جامعه، شوهر-پدر را رهبر اصلی خانواده میدانیم. همچنین زن –مادر باید تابآوری گروه خانوادگی را حفظ کند؛ پس نقش او منحصراً به امور داخلی خانواده، زن-مادر و کدبانوی خانواده نیست، بلکه رابط بین کانون خانواده و اجتماع است (میشل، 1394: 122-121). تئوری گود[11] (1993)، پرنفوذترین مرجع برای مطالعۀ ارتباط بین انحلال ازدواج و فاکتورهای اجتماعی است. گود (1993) استدلال میکند که وقتی قوانین طلاق در دست نخبگان و کلیسا بود، ممنوعیتهای شدید اداری و قانونی برای جلوگیری از انحلال ازدواج اعمال میشد. در این شرایط، حداقل در ابتدا، زوجین خیلی متجدد که منابع اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشتند، قادر به جدایی از یکدیگر بودند و دلالت از رابطۀ مثبت بین پایگاه اجتماعی و طلاق در مراحل ابتدایی، یعنی «انقلاب طلاق» داشت. او معتقد است این وضعیت در جوامع پیشاصنعتی و در ابتدای صنعتیشدن وجود داشته است. با وجود این، وقتی که موانع قانونی و اداری طلاق مرتفع میشود، طلاق برای تمام طبقات اجتماعی در دسترس میشود و مقبولیت اجتماعی طلاق افزایش مییابد. در این زمان، رابطۀ سلامت اجتماعی و طلاق معکوس میشود، بهطوری که فرایند انحلال ازدواج بیشتر در انتهای سلسلهمراتب اجتماعی متداول میشود (Bernardi & Martínez-Pastor, 2011: 774).
شکل 1- مدل مفهومی تحقیق Fig 1- Research conceptual model
تعاریف مفهومی نگرش به طلاق: نگرش به طلاق عبارت است از میزان تمایل و علاقهمندی زوجین به جداشدن و گسستن روابط زناشویی (فداکار، 1395: 8). تابآوری خانواده: مفهوم تابآوری خانواده، مبتنی بر این نظریه است که با وجود آنکه برخی از خانوادهها با عوامل خطر متعددی روبهرو میشوند و با اینکه احتمال بروز یک اختلال در آنها زیاد است، ولی دچار آن اختلال و آسیب نمیشوند. (Sciumè et al., 2018: 270). سلامت اجتماعی: سلامت اجتماعی، ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتمـــاع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی است که او عضوی از آنهاست. طبق این تعریف، شاخصهای سلامت اجتماعی عبارتاند از: مشارکت اجتماعی (باوری که طبق آن فرد خود را عنصر حیاتی جامعه میداند)، انسجام اجتماعی (کیفیت روابط در گروه اجتماعی که به آن تعلق دارد)، پذیرش اجتماعی (دیدگاه مطلوب نسبتبه دیگران)، شکوفایی اجتماعی (اعتقاد به تواناییهای بالقوۀ اجتماع) و انطباق اجتماعی (در اجتماع بهصورت هوشمند، فهمپذیر و پیشبینیشدنی) (افشانی و شیری محمدآبادی، 1399: 49).
تعاریف عملیاتی نگرش به طلاق: در تحقیق حاضر، نمرهای است که فرد از پرسشنامۀ نگرش به طلاق روزلت و همکاران[12] (1986) کسب میکند. تـابآوری خانواده: در تحقیق حاضر، نمرهای است که فرد از مقیـاس تـابآوری کانـر و دیویدسـون[13] (2003) کسب میکند. سلامت اجتماعی: در تحقیق حاضر، نمرهای است که فرد از پرسشنامۀ سلامت اجتماعی کییز[14] (1998) کسب میکند.
فرضیۀ اصلی تابآوری خانواده، نقش میانجیگری بین سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق زوجین دارد.
فرضیههای فرعی فرضیۀ 1. بین سلامت اجتماعی با نگرش به طلاق زوجین، رابطۀ معنیدار وجود دارد؛ فرضیۀ 2. بین سلامت اجتماعی با تابآوری خانواده، رابطۀ معنیدار وجود دارد؛ فرضیۀ 3. بین تابآوری خانواده با نگرش به طلاق زوجین، رابطۀ معنیدار وجود دارد.
روششناسی تحقیق تحقیق حاضر ازلحاظ هدف، از نوع کاربردی است و ازلحاظ نوع روش، تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری تحقیق شامل افراد متأهل شهر جاجرم بود که 36898 نفرند. براساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، 384 نفر نمونه بهصورت تصادفی انتخاب شدند و نمونهها به پرسشنامههای تحقیق پاسخ دادند (گرجی، 1391: 168). شهر جاجرم به 5 منطقۀ مرکزی، شمالی، جنوبی، شرقی و غربی تقسیم شد و سپس نمونهها جمعآوری شدند. برای احتیاط، تعداد بیشتری از حجم نمونه انتخاب شد.
جدول 1- برآورد حجم نمونه Table 1- Estimated sample size
منبع: گرجی (1391)
در این پژوهش از سه پرسشنامه استفاده شده است که به شرح ذیل است: پرسشنامۀ نگرش به طلاق: این پرسشنامه را اولین بار روزلت و همکاران (1986) طراحی کرد و یک ابزار 14 سؤالی است که برای ارزیابی زوجین مستعد و متمایل به طلاق به کار میرود، 4 بُعد و هر بُعد 7 سؤال دارد. این 4 بعد عبارتاند از: بعد تمایل برای خارجشدن (متمایل به طلاق)، بعد تمایل به مسامحه، بعد ابراز احساسات و بعد وفاداری. هر آیتم را مقیاس درجهبندی 7 تایی نمرهگذاری میکند (1=هرگز؛ 2= بهندرت؛ 3= خیلی کم؛ 4=کم؛ 5 = زیاد؛ 6 = خیلی زیاد و 7 =همیشه)؛ بنابراین نمرههای این پرسشنامه، با جمع نمرات مادهها به دست میآید. به عبارت دیگر، کمینه و بیشینۀ نمرههای اندازهگیری تمایل یا تمایلنداشتن به طلاق است که نمرۀ بالا حاکی از میزان بالای تمایل به طلاق در آزمودنیهاست. در پژوهش حاضر دو بعد، یعنی تمایل برای خارجشدن و بعد تمایل به مسامحه استفاده شد. روزلت و همکاران (1986) در تحلیل آماری این پرسشنامه، ضریب آلفا برای بعد خارجشدن (متمایل به طلاق) (91/0)، بعد ابراز احساسات (76/0)، وفاداری (63/0) و بعد مسامحه (86/0) را گزارش کردند (Rusbult & Buunk, 1993). این پرسشنامه را داودی و همکاران (1390) در ایران هنجاریابی و بر 40 زوج اجرا کردند که پایایی آن با استفاده از شیوة آلفای کرونباخ برای کل نمونه 88/0 (89 /0 برای زنان و 87/0برای مردان) به دست آمد و میزان آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای تمایل برای خارجشدن 89/0، ابراز احساسات 90/0، وفاداری 86/0 و مسامحه 72/0 به دست آمده است. مقیاس تابآوری (CD-RIS): ابزار سنجش تابآوری پژوهش حاضر، مقیـاس تـابآوری کانـر و دیویدسـون (2003) است. ایـن پرسشنامه را کانر و دیویدسون (2003) بـا مـرور منـابع پژوهشـی ۱۹۷۹-۱۹۹۱ حـوزۀ تابآوری تهیه کردند. بررسی ویژگیهای روانسنجی این مقیاس در شش گروه جمعیت عمومی، مراجعـهکننـدگان بـه بخش مراقبتهای اولیه، بیماران سرپایی روانپزشکی، بیماران با مشکل اختلال اضطراب فراگیر و دو گـروه از بیمـاران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، انجام شده است. تهیهکنندگان این مقیاس بر این عقیدهاند که این پرسشـنامه بـهخوبی، قادر به تفکیک افراد تابآور از غیرتابآور در گروههای بالینی و غیر بالینی است و در موقعیـتهـای پژوهشی و بالینی به کار میرود (محمدی، 1384: 20) پرسشنامۀ تابآوری کانر و دیویدسون (2003)، ۲۵ گویه دارد که در یک مقیاس لیکرتی بـین صـفر (کـاملاً نادرسـت) و پـنج (همیشه درست) نمرهگذاری میشود. پرسشنامۀ تابآوری برای اندازهگیری قدرت مقابله با فشار و تهدید، تهیه شده است که محمدی (1384) آن را برای استفاده در ایران انطباق داده است. این پرسشنامه 25 مادة پنج گزینهای دارد که گزینههای آن به ترتیب از 0 تا 4، نمرهگذاری شده است؛ به این صورت که به گزینة کاملاً نادرست، نمرة 0، گزینة بهندرت درست، نمرة1، گزینة گاهی درست، نمرة 2، گزینة در بیشتر مواقع درست، نمرة 3 و گزینة همیشه درست، نمرة 4 تعلق میگیرد و جمع نمرات مواد 26 گانه، نمرة کل مقیاس را تشکیل میدهد. در پژوهشی که سامانی و همکاران (1386) انجام دادند، پایایی این مقیاس به کمک ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.87 به دست آمد. محمدی (1384) با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی مقیاس را 0.89 و روایی مقیاس را به روش همبستگی هر گویه، با نمرۀ کل مقولۀ ضریبها بین 0.41 تا 0.64 به دست آورد (سامانی و همکاران، 1386: 291). پرسشنامۀ سلامت اجتماعی: این پرسشنامه 20 سؤال دارد و هدف آن بررسی میزان سلامت اجتماعی از ابعاد مختلف (سلامت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی) است. سؤالات شمارۀ 3، 5، 6، 7، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20 معکوس نمرهگذاری میشود. امتیازات بالاتر نشاندهندۀ سلامت اجتماعی بالاتر خواهد بود و برعکس. روایی و پایایی باباپورخیرالدین و همکاران (1388) برای بررسی پایایی این ابزار، از همسانی درونی استفاده و گزارش کردند که آلفای به دست آمده برای کل مقیاس 78/0 و برای هریک از خرده مقیاسها به ترتیب عبارت بود از 74/0 برای مشارکت اجتماعی، 74/0 برای پذیرش اجتماعی، 71/0 برای همبستگی اجتماعی، 70/0 برای شکوفایی اجتماعی و 77/0 برای انسجام اجتماعی که نشان میدهد این ابزار، پایایی مطلوبی دارند. همچنین روایی محتوایی این پرسشنامه نیز تأیید شده است. بررسی نرمال و غیر نرمالبودن دادهها: بهترین روش برای دادههای طیف لیکرت و پرسشنامه، بررسی چولگی و کشیدگی دادههاست. چولگی[15]، معیاری از تقارن یا نبود تقارن تابع توزیع است. برای یک توزیع کاملاً متقارن، چولگی صفر و برای یک توزیع نامتقارن با کشیدگی بهسمت مقادیر بالاتر، چولگی مثبت و برای توزیع نامتقارن با کشیدگی بهسمت مقادیر کوچکتر، مقدار چولگی منفی است. کشیدگی[16]، نشاندهندۀ ارتفاع یک توزیع است. به عبارت دیگر کشیدگی معیاری از بلندی منحنی در نقطۀ ماکزیمم است و مقدار کشیدگی برای توزیع نرمال برابر ۳ است. کشیدگی مثبت یعنی قلۀ توزیع مدنظر از توزیع نرمال بالاتر و کشیدگی منفی، نشانۀ پایینتربودن قله از توزیع نرمال است. در حالت کلی، چنانچه نسبت چولگی و کشیدگی به خطای استاندارد در بازۀ (۲، ۲-) باشد، دادهها از توزیع نرمال برخوردارند. جدول 2 دربارۀ وضعیت چولگی و کشیدگی نمودار بحث میکند. اگر نسبت چولگی و نسبت کشیدگی را به انحراف استاندارد به دست آوریم، چنانچه مقدار به دست آمده در بازۀ (2و2-) قرار داشته باشد، توزیع متغیرها نرمال است. برای متغیر نگرش به طلاق، مقدار نسبت چولگی به خطای استاندارد 328/0- و نسبت کشیدگی056/0- به دست میآید که در بازۀ (۲، ۲-) قرار دارد. بنابراین متغیر نگرش به طلاق نرمال و توزیع آن متقارن است. برای متغیر سلامت اجتماعی، مقدار نسبت چولگی به خطای استاندارد 776/1 و نسبت کشیدگی153/0- به دست میآید که در بازۀ (۲، ۲-) قرار دارد؛ بنابراین توزیع دادههای متغیر سلامت اجتماعی نیز نرمال است. همچنین متغیر تابآوری خانواده نیز متقارن است. براساس دیدگاه کلر[17] (2015) و لوین[18] (2011)، برای بررسی نرمالبودن دادهها، بهتر است چولگی و کشیدگی دادهها بررسی شود. آزمون کولوموگروف - اسمیرتف و آزمون شاپیرو-ولیک نیز برای دادههای طیف لیکرت، مناسب نیست. بهمنظور بررسی پایایی پرسشنامهها، از آلفای کرونباخ استفاده شد که با توجه به اینکه مقادیر آلفای کرونباخ بزرگتر از 7/0 محاسبه شد، پایایی پرسشنامهها تأیید شد.
جدول 3- بررسی پایایی پرسشنامهها Table 3- Examining the reliability of questionnaires
برای آزمون صحت مدل نظری تحقیق و محاسبۀ ضرایب تأثیر، از روش مدلیابی معادلات ساختاری بهوسیلۀ نرمافزار AMOS استفاده شده است. مدلیابی معادلات ساختاری، یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانوادۀ رگرسیون چند متغیری و به بیان دقیقتر، بسط «مدل خطی کلی» است که به پژوهشگر امکان میدهد تا مجموعهای از معادلات رگرسیون را بهگونهای همزمان بیازماید. مدلیابی معادلۀ ساختاری، یک رویکرد جامع برای آزمون فرضیههایی دربارۀ روابط متغیرهای مشاهدهشده و پنهان است. این قسمت شامل ارزیابی مدل اندازهگیری، ارزیابی مدل ساختاری و آزمون فرضیههاست. آزمون مدل در AMOS بر دو نوع است: الف. آزمون الگوی اندازهگیری که به بررسی برازش مدل اندازهگیری برای هر متغیر بهصورت جداگانه، روایی همگرا[19] و پایایی سازه[20] ابزارهای اندازهگیری مربوط است؛ ب. آزمون الگوی ساختاری که به آزمون فرضیات تحقیق و اثر متغیرهای پنهان بر یکدیگر مربوط است. تحلیل عاملی تأییدی (آزمون مدل اندازهگیری): متغیرهای پژوهش پیش از مدلسازی معادلۀ ساختاری، بهمنظور آزمون فرضیههای تحقیق، اعتبار ابزار سنجش پژوهش را ازطریق آزمون مدل اندازهگیری بررسی میشود. در مدل اندازهگیری، ارزیابی میشود که آیا مفاهیم نظری بهدرستی ازطریق متغیرهای مشاهدهشده (پرسشهای تحقیق) اندازهگیری شدهاند یا خیر؟ برای این منظور، روایی و پایایی آنها بررسی میشود. برای بررسی پایایی، از شاخصهای متغیرهای مکنون و سازگاری درونی و برای بررسی روایی از روش بررسی روایی همگرا استفاده شده است. ارزش هریک از بارهای عاملی شاخصهای متغیر مکنون مربوطه، باید بزرگتر یا مساوی 5/0 باشد. مقدار ضریب آلفای کرونباخ نیز باید بزرگتر یا مساوی 7/0 باشد. میزان پایایی ترکیبی نیز باید بزرگتر یا مساوی 7/0 باشد. مقدار روایی همگرای هریک از متغیرهای تحقیق باید بزرگتر یا مساوی 5/0 باشد. در ادامه، مدلهای اندازهگیری سه متغیر به ترتیب در جدولهای ذیل آورده میشوند که این کار با تحلیل عاملی تأییدی مرتبۀ اول و دوم انجام شده است.
شکل 2- ضرایب مسیر و بارعاملی متغیر مستقل سلامت اجتماعی Fig 2- Path and factor coefficients of the independent variable of social health
سهم تبیین رابطۀ بین متغیر پنهان و متغیر آشکار، بهوسیلۀ بار عاملی نشان داده میشود. برای ارزیابی بارهای عاملی، باید به سه مورد توجه کرد: 1. بارهای عاملی نباید بزرگتر از 1 باشند؛ 2. بارهای عاملی نیاید منفی باشند و 3.بارهای عاملی نباید از 05/0 کمتر باشند (عبداللهی و طاهری، 1398: 83). در جدول 4، بارهای عاملی پنج متغیر آشکار را بر متغیر مستقل پنهان سلامت اجتماعی (SS) مشاهده میکنیم که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 05/0 هستند، هیچکدام منفی و بالاتر از یک هم نیستند؛ بنابراین هیچکدام از گویههای متغیر سلامت اجتماعی حذف نمیشود. همانطور که در شکل 2 دیده میشود، شاخص اصلاح (12/0) به اثر متغیرهای مداخلهگر بین e1وe2 مربوط است. این شاخص برآورد میکند که برقرراری کوواریت بین دو متغیر فوق، چه مقدار ارزش عددی کای اسکوئر را کاهش میدهد. با توجه به ملاکهای مرتبط با شاخصهای برازش، این ارزشها نشان میدهد که متغیر سلامت اجتماعی، از برازش پذیرفتنی برخوردار است. مقدار بار عاملی ضرایب مسیر در جدول 4 نشان داده شده است. مقدار روایی همگرا، بالاتر از 05/0 است، بنابراین متغیر سلامت اجتماعی از روایی همگرای پذیرفتنی برخوردار است (AVE=0/665). با توجه به اینکه مقدار پایایی عددی بالاتر از 8/0 است، متغیر سلامت اجتماعی پایایی سازهای خیلی خوبی دارد.
در جدول 5، بارهای عاملی چهار متغیر آشکار را بر متغیر مستقل پنهان تابآوری خانواده (TKH) مشاهده میکنیم که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 05/0 هستند، هیچکدام منفی و بالاتر از یک نیستند؛ بنابراین هیچکدام از گویههای متغیر تابآوری خانواده حذف نمیشود. همانطور که در نمودار 2 دیده میشود، شاخص اصلاح (56/0) به کوواریت بین e1وe2 مربوط است. این شاخص برآورد میکند که برقراری کوواریت بین دو متغیر فوق، چه مقدار ارزش عددی کای اسکوئر را کاهش میدهد. با توجه به ملاکهای مرتبط با شاخصهای برازش، این ارزشها نشان میدهد که متغیر تابآوری خانواده، از برازش پذیرفتنی برخوردار است. مقدار بار عاملی ضرایب مسیر در جدول 5 نشان داده شده است. مقدار روایی همگرا بالاتر از 05/0 است؛ بنابراین متغیر تابآوری خانواده از روایی همگرای پذیرفتنی برخوردار است (AVE=0/535). با توجه به اینکه مقدار پایایی عددی بالاتر از 8/0 است، متغیر تابآوری خانواده، پایایی سازهای خیلی خوبی دارد.
ارزیابی برازش مدل ساختاری پژوهش: با توجه به جدول 6 و همچنین با توجه به ملاکهای پذیرفتنی برای شاخصهای برازش[21]، در صورتی که حداقل سه شاخص از شاخصهای فوق، شرایط پذیرفتنی داشته باشند، قضاوت میکنیم که مدل ساختاری از برازش پذیرفتنی برخوردار است. با توجه به ارزشهای عددی شاخصهای برازش و مقایسه با ملاکهای پذیرفتنی در جدول 6، مدل ساختاری از برازش پذیرفتنی برخوردار است.
یافتهها یافتههای توصیفی نشان داد پاسخگویان، 3/51درصد زن و 7/48درصد مرد بودند و 5/30درصد زیر دیپلم، 1/47درصد دیپلم، 4/22درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند. همچنین 8/1درصد افراد پایینتر از 22 سال، 6/9درصد افراد بین 22 تا 30 سال، 6/28درصد افراد بین 30 تا40 سال، 7/36درصد افراد بین 40 تا 50 سال، 2/18درصد افراد بین 50 تا 60 سال و 9/4درصد افراد بالاتر از 60 سال سن دارند. وضعیت سه متغیر زمینهای جنسیت، تحصیلات و سن افراد بهصورت تقاطعی نشان داد زنان، در بازۀ سنی30-22، بیشترین تحصیلات مربوط به دیپلم با 9 نفر، 40-30 سال، 50-40 سال و 60-50 سال بهترتیب با 32 نفر، 36 نفر و 12 نفر، بیشترین تحصیلات در دیپلم را به خود اختصاص دادند. در مردان همانند زنان، بیشترین میزان تحصیلات در دیپلم بود، بهطوری که در بازۀ سنی 30-22 سال (8 نفر)، 40-30 سال (24 نفر)، 50-40 سال (32 نفر) و 60-50 سال (22 نفر) را به خود اختصاص داده بودند. آزمون فرضیههای پژوهش: فرضیههای پژوهش، بعد از ارزیابی مدل اندازهگیری در دست آزمون قرار میگیرند؛ یعنی روابط بین متغیرهای پژوهش بر مبنای فرضیههای پژوهش آزموده میشوند.
در نسبت بحرانی ارزشهای عددی بزرگتر از 96/1 در سطح 05/0 معنادارند، ارزش عددی بزرگتر از 57/2 در سطح 01/0 معنادار است و ارزشهای عددی بزرگتر از 29/3 در سطح 001/0 معنادارند. همانطور که در جدول 7 مشاهده میشود، سلامت اجتماعی (b=-0/324 , p=0/001) و تابآوری خانواده (b=-0/512 , p= 0/001) بهطور منفی و معنیداری، نگرش به طلاق زوجین را پیشبینی کردهاند. همچنین یافتهها نشان دادند که همایندی مثبت و معناداری بین سلامت اجتماعی و تابآوری خانواده (b=0/91 , p=0/000) وجود دارد. با توجه به شکل4، مقدار ضریب تعیین مدل نگرش به طلاق زوجین 31درصد است؛ یعنی با افزایش یک واحد استاندارد به متغیرهای پیشبین یا برونزا (تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی)، 31درصد افزایش در متغیر نگرش به طلاق داریم.
بررسی نقش متغیر تابآوری خانواده بهعنوان متغیر میانجیگر فرضیۀ واسطهای: تابآوری خانواده، نقش میانجیگری بین سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق زوجین دارد. پس از انجام فرایند تعریف متغیر میانجی، اگر شاخصهای برازش در مدل کامل[22]، بهتر از مدل غیرمستقیم[23] باشد، متغیر مستقل هم بهصورت مستقیم و هم بهصورت غیرمستقیم با متغیر وابسته ارتباط دارد، ولی اگر مدل غیرمستقیم، برازش بهتری از مدل کامل داشته باشد، یعنی رابطۀ بین متغیر مستقل و وابسته ازطریق متغیر میانجی است. علاوه بر شاخصهایی که در برازش مدل در مراحل قبلی مهم بودند، برای مقایسۀ مدل میانجی کامل با مدل غیرمستقیم، باید دو شاخص تناسب نرمال پارسیمونی[24] (عدد بزرگتر نشاندهندۀ برازش بهتر مدل است) و معیار اطلاعاتی آکائیک[25] (عدد کوچکتر نشاندهندۀ برازش بهتر مدل است) نیز محاسبه شود.
جدول 8 نشان میدهد که مدل میانجی کامل از مدل غیرمستقیم، از برازش بهتری برخوردار است؛ یعنی رابطۀ بین متغیر مستقل با وابسته ازطریق متغیر میانجی است.
شکل6- بار عاملی و رابطۀ بین متغیرهای مستقل و وابسته با متغیر میانجی (مدل غیرمستقیم) Fig 6- Factor load and relationship between independent and dependent variables with mediating variable (indirect model)
با توجه به نمودارها و ضرایب و سطوح معنیداری، جدول 9 نتایج را بهصورت فشردهتر نشان میدهد.
شکل7- بار عاملی و رابطۀ بین متغیرهای مستقل و وابسته با متغیر میانجی (مدل میانجی) Fig 7- Factor loading and the relationship between independent and dependent variables with the mediating variable (mediating model)
با توجه به اینکه در مدل مستقیم، رابطۀ سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق معنادار است (بتای38/0) و در مدل میانجی نیز، این مسیر معنادار است (بتای 18/0)و ضریب رگرسیون کاهش پیدا کرده است، متغیر میانجی رابطۀ بین متغیر مستقل و وابسته را بهصورت جزئی میانجی کرده است؛ یعنی هم بهصورت مستقیم و هم ازطریق متغیر میانجی، بین سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق زوجین رابطه وجود دارد.
بحث و نتیجه تحقیق حاضر با هدف بررسی معادلات ساختاری تابآوری و سلامت اجتماعی، با نگرش به طلاق زوجین در شهر جاجرم انجام یافته است. جامعۀ آماری تحقیق شامل کلیۀ افراد متأهل شهر جاجرم بود که براساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، 384 نفر نمونه بهصورت تصادفی انتخاب شدند و نمونهها به پرسشنامههای نگرش به طلاق روزلت و همکاران (1986)، تابآوری کانـر و دیویدسـون (2003) و سلامت اجتماعی کییز (1998) پاسخ دادند (گرجی، 1391: 168). از روش مدلیابی معادلات ساختاری بهوسیلۀ نرمافزار AMOS برای آزمون فرضیهها استفاده شد. در اینجا دربارۀ یافتهها بحث و بررسی میشود. بین تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی با نگرش به طلاق زوجین شهر جاجرم، رابطه وجود دارد. متغیرهای شکوفایی، همبستگی، مشارکت (از مؤلفههای متغیر کل سلامت اجتماعی) و متغیر کل سلامت اجتماعی، همچنین متغیرهای اعتماد، تحمل عواطف منفی، معنویت در افراد، شایستگی (استحکام شخصی) و متغیر کل تابآوری خانواده، با نگرش به طلاق زوجین رابطه معنادار وجود دارد؛ بنابراین فرضیه تأیید شد. نتایج با یافتههای رستمی (1401)، مصطفی و همکاران (1400)، مجرد (1400)، رشید و همکاران (1398)، ترکاشوند (1398)، چاربونو (2021)، جاروان و آلفرهت (2020) و نیندیاساری و هراوتی (2019) همسو بود. در تبیین نتایج باید گفت تمایل به طلاق، یک واکنش و مکانیسم روانشناسی است که در فرد بعد از احساس ناکامی در زندگی مشترک و بهسبب نبود مهر و محبت و عاطفه در بین زوج یا مشکلات دیگر از طرف همسر، شکل میگیرد. پارسونز وقتی ساخت نقشهای زن و مرد را در خانواده توصیف میکند، نقشها را نهتنها به ارزشها و هنجارها، به وظایفشان در پاره نظام خانوادگی نیز مربوط میداند. نقش نانآور مرد، به وظیفۀ او در زندگی خانوادگی بستگی دارد. شوهر- پدر با داشتن شغل و درآمد، وظیفه یا یک دسته از وظایف را بر عهده دارد که ازنظر نظام خانوادهاش اساسی است و پایگاه حقوقی او را در جامعه تضمین میکند، حتی اگر وظایف مهم دیگری را در خانواده بر دوش داشته باشد. برحسب اهمیت زندگی شغلی او در خانواده است که در نظام جامعه، شوهر-پدر را رهبر اصلی خانواده میدانیم. همچنین زن –مادر باید تابآوری گروه خانوادگی را حفظ کند، پس نقش او منحصراً به امور داخلی خانواده، زن-مادر و کدبانوی خانواده نیست، بلکه رابط بین کانون خانواده و اجتماع است (میشل، 1394: 122-121). فردی که تابآوری پایینی را تجربه میکند، یعنی توانمندی او در برقراری تعادل زیستی-روانی در شرایط سخت و خطرآفرین پایین است (Hamkins, 2019)؛ بنابراین استرس بالاتری را تجربه میکنند و چنانچه این فرد دارای سلامت اجتماعی کمی باشد، یعنی ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکرد و کیفیت روابطش با افراد دیگر و نزدیکان پایین باشد، بعد از صرف تلاش برای برقراری ارتباط مناسب با همسر، فرد ناامید و دلسرد میشود و دیگر علاقهای به ادامۀ گفتوگو با همسر، برای حل مشکلات زناشویی خود را ندارد؛ یعنی میل بالاتری به کنارهگیری و درنتیجه تمایل به طلاق بالاتری را تجربه میکند. از طرفی سلامت اجتماعی به فرد، ازطریق بهبود روابط مناسب با اطرافیان و از آن جمله همسر، به تقویت تابآوری زوجین کمک میکند تا تحمل اختلافنظر را داشته باشند و بهجای فرار از اختلافات، یاد بگیرند که چگونه یک اختلاف سالم داشته باشند. همچنین در شرایطی که تجربیات ناخوشایند برای آنان پیش میآید، فرد با کمک تابآوری، هیجانات منفی خود را در این را کنترل میکند و به تداوم زندگی زناشویی و کاهش نگرش به طلاق منجر میشود. با توجه به یافتهها، متغیر میانجی رابطۀ بین متغیر مستقل و وابسته را بهصورت جزئی میانجی کرده است؛ یعنی هم بهصورت مستقیم بین سلامت اجتماعی و نگرش به طلاق زوجین رابطه وجود دارد و هم ازطریق متغیر میانجی. نتایج با یافتههای رستمی (1401)، مصطفی و همکاران (1400)، مجرد (1400)، رشید و همکاران (1398)، ترکاشوند (1398)، چاربونو (2021)، جاروان و آلفرهت (2020) و نیندیاساری و هراوتی (2019) همسو بود. با توجه به یافتههای آماری، هرچه میزان فاکتورهای سلامت اجتماعی در افراد بیشتر به منصۀ ظهور رسیده باشد (منظور ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتمـــاع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی است که او عضوی از آنهاست)، نگرش به طلاق در زوجین کمتر خود را نشان داده است (میزان تمایل و علاقهمندی زوجین به جداشدن و گسستن روابط زناشویی کمتر بوده است) و برعکس این مطلب هم صادق است. نتایج با یافتههای رستمی (1401)، رشید و همکاران (1398)، ترکاشوند (1398) چاربونو (2021) و نیندیاساری و هراوتی (2019) همسو بود. در تبیین نتایج باید گفت که زوجین در طول زندگی، با انواع مسائل در حال مبارزهاند. در طول زمان، وجود مشکلات و فشارهای مختلف، ارتباط زن و شوهر را تحت تأثیر قرار میدهد. این فشارها باعث گوشهگیری، فشار عاطفی و افسردگی در افراد میشود. در این شرایط سلامت اجتماعی، توانایی تعامل مؤثر با دیگران و اجتماع را بهمنظور ایجاد روابط ارضاکنندۀ شخصی و به انجام رساندن نقشهای اجتماعی به فرد میبخشد و باعث کاستن فشارهای روانی فرد میشود؛ درنتیجه تعاملش با دیگران و همچنین همسرش بهبود و نگرش به طلاق در او کاهش مییابد. همچنین سلامت اجتماعی ازطریق شناخت حقوق و وظایف همسر و احترام به حقوق او، شناخت فرهنگ و ارزشهای زناشویی، پرهیز از خشونت و داشتن شکیبایی و مدارا، به تحکیم روابط زناشویی کمک میکند. با توجه به یافتههای آماری، هرچه میزان فاکتورهای سلامت اجتماعی در افراد بیشتر به منصۀ ظهور رسیده باشد (منظور ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتمـــاع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی است که او عضوی از آنهاست)، میزان فاکتورهای تابآوری خانواده در افراد بیشتر به منصۀ ظهور رسیده باشد (یعنی گاهی برخی از خانوادهها با عوامل خطر متعددی روبهرو میشوند یا احتمال بروز یک اختلال در آنها زیاد است، ولی دچار آن اختلال و آسیب نمیشوند). نتایج با یافتههای رستمی (1401)، رشید و همکاران (1398)، ترکاشوند (1398) چاربونو (2021)، نیندیاساری و هراوتی (2019)، مصطفی و همکاران (1400)، مجرد (1400)، رشید و همکاران (1398)، چاربونو (2021) و جاروان و آلفرهت (2020) همسو بود. هرچه میزان فاکتورهای تابآوری خانواده در افراد بیشتر به منصۀ ظهور رسیده باشد (یعنی گاهی برخی از خانوادهها با عوامل خطر متعددی روبهرو میشوند یا احتمال بروز یک اختلال در آنها زیاد است، ولی دچار آن اختلال و آسیب نمیشوند)، نگرش به طلاق در زوجین کمتر خود را نشان داده است (میزان تمایل و علاقهمندی زوجین به جداشدن و گسستن روابط زناشویی، کمتر بوده است) و بر عکس این مطلب هم صادق است. نتایج با یافتههای مصطفی و همکاران (1400)، مجرد (1400)، رشید و همکاران (1398)، چاربونو (2021) و جاروان و آلفرهت (2020) همسو بود. در تبیین نتایج باید گفت که تمایل به طلاق و گسستن روابط زناشویی، به هیجانات یا عواطف فرد وابسته است. چنانچه فرد تابآوری پایینی داشته باشد، توانایی او برای حفظ سلامتی و عملکرد موفقیتآمیز یا سازگاری در شرایط نامساعد زندگی زناشویی و موقعیتهای آزارنده کاهش مییابد و نمیتواند در مقابل آسیبهای زندگی مشترک، پایداری یا مقابلۀ فعال و سازنده داشته باشد، بنابراین دچار عواطف منفی از قبیل خشم، غم، نفرت، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت میشود، برای تجربۀ شرایط نامساعد زندگی مشترک آسیبپذیر میشود، از هر تلاشی برای توقف روند طلاق و بازگشت به همسر و حفظ ازدواج خود دریغ میکند و تمایل به طلاق، افزایش مییابد. اما وجود تابآوری در زوجین، به معنای برقراری روابطی است که به تقویت قدرت هر دو طرف رابطه و رشد زوجین در مواقع بحران، تجارب ناگوار، فشارهای اجتماعی و غیره کمک میکند. تابآوری در همسران، به توانمندی آنها در برقراری، بازسازی روابط و مقاومت در برابر شکست در برقراری روابط اشاره دارد و تمایل به طلاق را کاهش میدهد. سلامت اجتماعی در بر دارندۀ شرایطی است که نهتنها به سازوکار نظام سلامت و اجتماع مربوط است، بهطور بنیادی به شخصیت فرد بهعنوان موجودی اجتماعی برمیگردد. سلامت اجتماعی در این معنا، به توانایی فرد در شادبودن و شادکردن دیگران، ارتباط با دیگران و حضور فعال در اجتماع و محل کار، توانایی ایجاد آرامش در خانواده، کار و روابط مطلوب اجتماعی اشاره میکند؛ یعنی مهارتهای اجتماعی فرد در تعاملات مطلوب که برای حفظ بهزیستی اعمال میشود. بنابراین سلامت اجتماعی به حفظ سلامتی و عملکرد موفقیتآمیز یا سازگاری فرد، در مواجهه با موقعیت تهدیدآمیز یا آزارنده کمک میکند و به تابآوری فرد میافزاید. تقویت تابآوری موجب میشود پس از مشکلات زناشویی، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر انجام شود و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند و باعث کاهش نگرش مثبت به طلاق میشود. محدودیتهای تحقیق: دسترسی به زوجین و تکمیل پرسشنامهها، از محدودیتهای تحقیق بود. با توجه به اینکه روش تحقیق توصیفی است، متغیرهای کنترلنشدۀ زیادی مانند شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، نتایج پژوهش را تحت تأثیر قرار میدهد. این تحقیق در یک شهر انجام شده است و تعمیم نتایج به دیگر شهرها باید با احتیاط انجام شود. پیشنهادهای پژوهشی: انجام پژوهشهای مشابه در دیگر شهرها و با تعداد نمونۀ بیشتر، در به دست آمدن نتایج مطلوبتر کمک شایانی میکند. همچنین نقش میانجی متغیرهایی نظیر رضایت از زندگی و سلامت روانی، در رابطۀ بین سلامت اجتماعی، با نگرش به طلاق زوجین بررسی میشود. باید طراحی پرسشنامۀ نگرش به طلاق ویژۀ زوجین، با رعایت وضعیت موجود این قشر در ایران انجام شود. بررسی تأثیر جنسیت در رابطۀ بین تابآوری خانواده و سلامت اجتماعی، با نگرش به طلاق زوجین انجام شود. پیشنهادهای کاربردی: با توجه به نتایج تحقیق، بین تابآوری خانواده با نگرش به طلاق زوجین رابطه وجود دارد؛ بنابراین توجهنکردن به تابآوری زوجین، عواقبی چون افزایش طلاق را به بار میآورد و پیشنهاد میشود خانوادههایی که بحرانی را در زندگی زناشویی خود تجربه کردهاند، در کلینیکهای مشاوره، تحت آموزش تابآوری خانواده قرار گیرند. با توجه به نتایج تحقیق، بین سلامت اجتماعی با نگرش به طلاق زوجین رابطه وجود دارد؛ بنابراین افزایش سلامت اجتماعی زوجین دچار مشکلات زناشویی ازطریق مشاورهها، کارگاهها و در اختیار قرار دادن بروشورها و نشریهها، در کاهش طلاق مفید واقع میشود. در سطح کلان، تدوین برنامههایی در شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت و درمان در زمینۀ ارتقای سلامت اجتماعی، پیشنهاد میشود.
[1] Eilertsen et al. [2] Rather [3] Hu et al. [4] Bootstarp [5] Charbonneau et al. [6] Jarwan and Alfrehat [7] Nindyasari and Herawati [8] Al-Sharmani [9] Krafft et al. [10] Parsons [11] goode [12] Rusbult et al. [13] Conner and Davidson [14] Keyes [15] Skewness [16] Kurtosis [17] Keller [18] Levin [19] Convergent Validity [20] Constuct Reliability [21].کای اسکوئر هنجارشده (CMIN/DF) زمانی استفاده میشود که نمونه بزرگتر از 200 باشد و مقدار پذیرفتنی آن کمتر از 5 است (Bentler, 1990). همچنین شاخص نیکویی برازش (GFI) باید بزرگتر از 9/0 باشد، شاخص برازش تطبیقی (CFI) بزرگتر از 9/0 است، شاخص برازش هنجارشده (NFI) بزرگ تر از 9/0 است و شاخص ریشۀ میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) تقریباً بین 3/0 تا 8/0 است (Kline, 2023). [22] full mediation [23] indirect model [24] PNFI [25] AIC | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابراهیمی، ل. و حیدری، ر. (1399) پیشبینی گرایش به طلاق عاطفی براساس ویژگیهایی شخصیتی، باورهای فراشناختی و بلوغ عاطفی زوجین. پژوهشهای مشاوره، ۱۹(۷۴)،۳۶-۶۱. http://dorl.net/dor/20.1001.1.2717400.1399.19.74.2.6 ابراهیمی، ل. و نجفیپور، ع. (1400). شیوع پدیدۀ طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق: مطالعۀ مروری (مقالۀ علمی وزارت علوم). رویش روانشناسی، 10(6)، ۱۹۹-۲۱۰. http://dorl.net/dor/20.1001.1.2383353.1400.10.6.13.3 افشانی، س.ع. و شیری محمدآباد، ح. (1399). شبکۀ اجتماعی زنان و سلامت اجتماعی در خانواده. فرهنگ یزد، 2(5)، 47-68. https://doi.org/10.22034/fyazd.2021.240470.1022 باباپورخیرالدین، ج.؛ طوسی، ف. و .حکمتی، ع. (1388). بررسی نقش عوامل جمعیتشناختی در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز. روانشناسی دانشگاه تبریز، 4(16)، 19-1. بارکر، ف. (1398). خانوادهدرمانی پایه، ترجمۀ محسن دهقانی و زهره دهقانی. تهران: رشد. بوربور، ح. (1394). پیشبینی سلامت روان از سازگاری با طلاق و تابآوری نوجوانان 12 تا 16 سالۀ طلاق شهرستان پیشوا. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، دانشکدۀ علوم انسانی. پرکان، ا.؛ حلاجزاده، ه. و غلامی، م.ر. (1399). بررسی تأثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر نگرش به طلاق در بین افراد 50-21 سالۀ ساکن شهر کرمان. مطالعات توسعۀ اجتماعی ایران، 12(2)، 31-7. https://journals.srbiau.ac.ir/article_16078.html ترکاشوند، ز. (1398). پیشبینی طلاق عاطفی بر مبنای سبک دلبستگی، رضایت زناشویی، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانشناختی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران، مرکز پیام نور تهران جنوب. ترنیان، ل. (1397). پیشبینی رضایت زناشویی براساس سبکهای دلبستگی، تابآوری و باورهای غیرمنطقی زنان متقاضی طلاق. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی. حسینابراهیمی، م. (1397). بررسی نقش واسطهای تابآوری و سلامت روان در رابطۀ بین حمایت همسر و تمایل به طلاق زوجین. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه اردکان، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی. رستمی، م. (1401). نقش باورهای فراشناختی، تحمل پریشانی و سلامت معنوی در پیشبینی گرایش به طلاق عاطفی در دانشجویان متأهل. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان گیلان، مرکز پیام نور آستانۀ اشرفیه. رشید، خ.؛ حسنوند، ف. ا.؛ نبیزاده، ص. و رشتی، ع. (1398). بررسی عوامل برونفردی مؤثر بر طلاق عاطفی در میان زنان. مطالعات زن و خانواده، 7(1)، 117-137. . https://journal.alzahra.ac.ir/article_4233.html?lang=en رمضانیفر، ح.؛ کلدی، ع.ر. و قدیمی، ب. (1400). تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی در زنان متأهل شهرستان تنکابن. زن در توسعه و سیاست، 19(2)، 167-191. https://doi.org/10.22059/jwdp.2021.316823.1007940 داودی، ز.؛ اعتمادی، ع. و بهرامی، ف. (1390). رویکرد کوتاهمدت راهحل محور برای کاهش گرایش به طلاق در زنان و مردان مستعد طلاق. رفاه اجتماعی، ۱۱(۴۳)، ۱۳۴- ۱۲۱ http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-755-fa.html سامانی، س.؛ جوکار، ب. و صحراگرد، ن. (1386). تابآوری، سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی. روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)، 13(3)، 290-295. https://www.sid.ir/paper/16703/fa سپهوند، ت. و بیات، م. (1400). پیشبینی اضطراب فراگیر در افراد روانرنجور بر مبنای تابآوری. پزشکی بالینی ابن سینا. 28(2)، 87-94. http://sjh.umsha.ac.ir/article-1-2248-fa.html شربتیان، م. ح. (1394). سنجش میزان بهرهمندی از شاخص سلامت اجتماعی جوانان 18 تا 30 سالۀ شهرستان قاین و عوامل مؤثر بر آن. طرح پژوهشی دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی. عبداللهی، ع. و طاهری، آ. (1398). مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار آموس. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی. فداکار، س. (1395). رابطۀ بین طرحوارههای ناسازگار و انسجام خانواده با طلاق عاطفی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. قربانی، س.؛ جهانیزاده، م. ر.؛ میربد، س.م. و امیدی، ل. (1399). بررسی رابطۀ سرمایههای روانشناختی و اجتماعی با سلامت اجتماعی با توجه به متغیر میانجی حمایت اجتماعی. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی.10(38)، 83-101. https://www.sid.ir/journal/issue/40303/fa کریمی، م.ر. (1395). مقایسۀ میزان رضایت از زندگی سبکهای مقابله با استرس و تابآوری در زنان مطلقۀ پیشنهاددهندۀ طلاق و غیر پیشنهاددهندۀ طلاق. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، دانشکدۀ علوم انسانی. گرجی، م. ب. (1391). روش تحقیق ویژۀ مدیریت و حسابداری، تهران: ارگ. مجرد، ص. (1400). رابطۀ امیدواری و تابآوری با بیثباتی ازدواج با میانجیگری نگرشهای مذهبی در زوجین متقاضی طلاق. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. محمدی، م. (1384). بررسی عوامل مؤثر بر تابآوری در افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد. پایاننامۀ دکتری، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. مصطفی، و.؛ فلاحزاده، ه.؛ آمرهئیبرچلویی، ش. و حمیدی، ا. (1400). نقش واسطهای تابآوری در رابطۀ بین تمامیتخواهی زوجی و طلاق عاطفی در زنان. مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 19(1)، 185-218. https://doi.org/10.22051/jwsps.2021.34348.2356 میشل، آ. (1394). جامعهشناسی خانواده و ازدواج. ترجمۀ فرنگیس اردلان. تهران: دانشگاه تهران.
References Abdullahi, A., & Taheri, A. (2018). Structural model equations with the help of Amos software. Tehran: Academic Publications. [In Persian] Afshani, S., & Shiri, H. (2020). Women’s social networks and social health in family. Culture of Yazd, 2(1), 47-68. doi: 10.22034/fyazd.2021.240470.1022 [In Persian] Ávila, M. P. W., Lucchetti, A. L. G., & Lucchetti, G. (2017). Association between depression and resilience in older adults: A systematic review and meta-analysis. International Journal of Geriatric Psychiatry, 32(3), 237–246. https://doi.org/10.1002/gps.4619 Al-Sharmani, M. (2017). Divorce among transnational Finnish Somalis: Gender, religion, and agency. Religion and Gender, 7(1), 70-87. Atan, A., & Buluş, M. (2019). The effect of family communication skills psycho-educational program on couples’ marital satisfaction. Elementary Education Online, 18(1), 226-240. http://ilkogretim-online.org.tr/ Babapour Kheiroddin, J., Toosi, F., & Hekmati, I. (2010). Study of determinant factors role of students’ social well-being. Journal of Modern Psychological Researches, 4(16), 1-19. [In Persian] Barker, F. (2018). Basic family therapy. Translated by Mohsen Dehghani, Zohra Dehghani. Tehran: Roshd. [In Persian] Blanco, A., & Diaz, D. (2017). Social order and mental health: a social well-being approach, Autonoma University of Madrid. Psychology in Spain, 11(5), 61-71. https://psycnet.apa.org/record/2008-05523-006 Bernardi, F., & Martínez-Pastor, J. I. (2011). Divorce risk factors and their variation over time in Spain. Demographic Research, 24(31), 771-800. DOI: 10.4054/DemRes.2011.24.31 Bentler, P. M. (1990). Comparative fit indexes in structural models. Psychological Bulletin, 107(2), 238. doi/10.1037/0033-2909.107.2.238 Borbur, H. (2014). Prediction of mental health from adaptation to divorce and resilience of 12-16-year-old divorced adolescents in Pishva city. Master's thesis. Islamic Azad University, Shahrood Branch, Faculty of Humanities. [In Persian] Busse, R., Blümel, M., Knieps, F., & Bärnighausen, T. (2017). Statutory health insurance in Germany: a health system shaped by 135 years of solidarity, self-governance, and competition. The Lancet, 390(10097), 882-897. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(17)31280-1 Charbonneau, A., Lachance-Grzela, M., & Bouchard, G. (2021). Threshold levels for disorder, inequity in household labor, and frustration with the partner among emerging adult couples: A dyadic examination. Journal of Family Issues, 42(1), 176-200. . https://doi.org/10.1177/0192513X20918616 Conner, K.M., & Davidson, J.R. (2003). Development of a new resilience scale: The Conner-Davidson Resilience scale (CD-RISC). Depress Anxiety, 18(2), 76-82. https://doi.org/10.1002/da.10113 Davoodi, Z., Etemadi, O., & Bahrami, F. (2011). Decreasing divorce among divorce-prone couple's using an intervention focused on short-term solution. Refahj, 11(43), 121-134. [In Persian] Ebrahimi, L., & Najafipoor Tabestanagh, A. (2021). Prevalence of cognitive divorce phenomenon among couples seeking divorce: Review study. Rooyesh; 10 (6):199-210. [In Persian] Eilertsen, M.E., Hjemdal, O., Le, T.T., Diseth, T.H., & Reinfjell, T. (2016). Resilience factors play an important role in the mental health of parents when children survive acute lymphoblastic leukaemia. Acta Paediatrica, 105(1), 30-4. https://doi.org/10.1111/apa.13232 Fadakar, S. (2015). The relationship between maladaptive schemas and family cohesion with emotional divorce. Master's thesis. Islamic Azad University, Marvdasht branch. [In Persian] Ghorbani, S., Jahanizadeh, M. R., Mirbod, S. M., & Omidi, L. (2020). Investigation the relation of psychological and social capitals with social health, with regards to the, mediator variable of social support. Social Psychology Research, 10(38), 83-100. doi: 10.22034/spr.2020.114694 [In Persian] Georgia, M. B. (2012). Special research method for management and accounting. Tehran: Arg. [In Persian] Grover, S., & Helliwell, J. F. (2019). How’s life at home? New evidence on marriage and the set point for happiness. Journal of Happiness Studies, 20(2), 373 -390. https://link.springer.com/article/10.1007/s10902-017-9941-3 Hu, T., Xiao, J., Peng, J., Kuang, X., & He, B. (2018). Relationship between resilience, social health as well as anxiety/ depression of lung cancer patients: A cross-sectional observation study. J Cancer Res Ther, 14(1), 72-77. DOI: 10.4103/jcrt.JCRT_849_17 Hu, T., Zhang, D., & Wang, J. (2015). A meta-analysis of the trait resilience and mental health. Personality and Individual Differences, 76, 18–27. https://doi.org/10.1016/j.paid.2014.11.039 Hamkins, S. (2019). Narrative psychiatry and family therapy: Promoting resilience and collaboration with persons with intense mental and emotional experiences at risk of causing violence. Australian and New Zealand Journal of Family Therapy, 40(3), 295-307. https://doi.org/10.1002/anzf.1380 Heinemann, L. V., & Heinemann, T. (2017). Burnout research: Emergence and scientific investigation of a contested diagnosis. Sage Open, 7(1). https://doi.org/10.1177/2158244017697154 Hossein Ebrahimi, M. (2017). Investigating the mediating role of resilience and mental health in the relationship between spousal support and couples' willingness to divorce. Master's thesis. Ardakan University, Faculty of Psychology and Educational Sciences. [In Persian] Jarwan, A., & Alfrehat, B. (2020). Emotional divorce and its relationship with psychological hardiness. International Journal of Education and Practice, 8(1), 72-85. doi:10.18488/journal.61.2020.81.72.85 Islam, M. M. (2019). Social determinants of health and related inequalities: Confusion and implications. Frontiers in Public Health, 7(11), 1-4. https://doi.org/10.3389/fpubh.2019.00011 Karimi, M.R. (2015). Comparison of life satisfaction, stress coping styles and resilience in divorced women proposing divorce and not proposing divorce. Master's thesis. Islamic Azad University, Shahrood Branch, Faculty of Humanities. [In Persian] Keller, G. (2015). Statistics for management and economics. Abbreviated, Cengage Learning. Krafft, J., Haeger, J., & Levin, M. E. (2017). The interaction of mindful awareness and acceptance in couple’s satisfaction. Personality and Individual Differences, 113, 20–23. https://doi.org/10.1016/j.paid.2017.02.064 Kwek, A., Bui, H. T., Rynne, J., & So, K. K. F. (2013). The impacts of self-esteem and resilience on academic performance: An investigation of domestic and international hospitality and tourism undergraduate students. Journal of Hospitality & Tourism Education, 25(3), 110-122. https://doi.org/10.1080/10963758.2013.826946 Keyes, C.L.M. (1998). Social well- being social. Psychology Quarterly, 61(2), 121-140. https://doi.org/10.2307/2787065 Kline, R. B. (2023). Principles and practice of structural equation modeling. Guilford publications. https://books.google.com/books?hl=en&lr=&id Levin, R. I. (2011). Statistics for management. Pearson Education India. Nindyasari, Y., & Herawati, T. (2019). The relation of emotional maturity, family interaction and marital satisfaction of early age married couples. Journal of Family Sciences, 3(2), 16-29. https://doi.org/10.29244/jfs.3.2.16-29 Michel, A. (2014). Sociology of family and marriage. Translated by Frangis Ardalan. Tehran: University of Tehran. [In Persian] Mojard, S. (2023). The relationship between hope and resilience with marital instability with the mediation of religious attitudes in couples applying for divorce. Master's thesis. Gilan University, Faculty of Literature and Humanities. [In Persian] Mohammadi, M. (2005). Investigating factors affecting resilience in people at risk of substance abuse. Doctoral Thesis. University of Welfare and Rehabilitation Sciences. Payam Noor Center. [In Persian] Mostafa, V., Falah Zade, H., Amerehei Borcheloei, S., & Hamidi, O. (2021). The mediating role of resilience in the relationship between dyadic perfectionism and emotional divorce in women. Women's Studies Sociological and Psychological, 19(1), 185-218. doi: 10.22051/jwsps.2021.34348.2356 [In Persian] Pamuk, M., & Durmuş, E. (2015). Investigation of burnout in marriage. Journal of Human Sciences, 12(1), 162 -177. https://www.j-humansciences.com/ojs/index.php/IJHS/article/view/3002 Perkan, A., Halajzadeh, H., & Gholami, M.R. (2019). Investigating the effect of social and cultural capital on the attitude to divorce among people aged 21-50 living in Kerman, Iran Social Development Studies, 12 (2), 7-31. [In Persian] Peña, C., Jones, L., Orange, A., Simieou, F., & Marquez, J. (2018). Academic success and resiliency factors: A case study of unaccompanied immigrant children. American Journal of Qualitative Research, 2(1), 161-181. http://www.ajqr.org/ Ramezanifar, H., Kaldi, A., & Ghadimi, B. (2021). Analysis of emotional divorce and its effective factors in married women of Tonekabon city. Woman in Development & Politics, 19(2), 167-191. [In Persian] Rashid, K., Hasanvand, F., Nabizadeh, S., & Rashti, A. (2019). Exploring effective external factors on emotional divorce among women. Journal of Woman and Family Studies, 7(1), 117-137. [In Persian] Rostami, M. (1401). The role of metacognitive beliefs, distress tolerance and spiritual health in predicting the tendency to emotional divorce in married students. Master's thesis. Payam Noor University of Gilan Province, Payam Noor Center of Astana Ashrafieh. [In Persian] Rusbult, C. E., Johnson, D. J., & Morrow, G. D. (1986). Determinants and consequences of exit, voice, loyalty, and neglect: Responses to dissatisfaction in adult romantic involvements. Human Relations, 39(1), 45-63. https://doi.org/10.1177/001872678603900103 Rusbult, C. E., & Buunk, B. P. (1993). Commitment processes in close relationships: An interdependence analysis. Journal of Social and Personal Relationships, 10(2), 175-204. https://doi.org/10.1177/026540759301000202 Rees, C. S., Breen, L. J., Cusack, L., & Hegney, D. (2015). Understanding individual resilience in the workplace: the international collaboration of workforce resilience model. Frontiers in Psychology, 6(73), 1-7. https://www.frontiersin.org/journals/psychology/articles/10.3389/fpsyg.2015.00073/full Samani, S., Jokar, B., & Sahragard, N. (2007). Resilience, mental health and life satisfaction. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology (thought and behavior), 13(3 (50 consecutive)), 290-295. [In Persian] Sepahvand, T., & Bayat M. (2022). Prediction of generalized anxiety in neurotic people based on resilience. Avicenna J Clin Med, 28 (2):87-94. [In Persian] Sharbatian, M. H. (2014). Measuring the benefit of the social health index of youth aged 18 to 30 in Qain city and the factors affecting it. Research project of Payam Noor University. [In Persian] Sciumè, L., Rebagliati, G., & Iannello, P. A. (2018). Rehabilitation after urgent or elective orthopedic surgery: The role of resilience in elderly patients. Rehabilitation Nursing Journal, 43(5), 267–274. DOI: 10.1097/rnj.0000000000000038 Ternian, L. (2017). Prediction of marital satisfaction based on attachment styles, resilience and irrational beliefs of women seeking divorce. Master's thesis. Islamic Azad University, Maroodasht Branch, Faculty of Educational Sciences and Psychology. [In Persian] Turkashund, Z. (2018). Prediction of emotional divorce based on attachment style, marital satisfaction, social health and psychological well-being. Master's thesis. Payam Noor University of Tehran Province, South Tehran. [In Persian] Vugt, D., & Dröes, R. (2017). Social health in dementia. Towards a positive dementia discourse. Aging Ment Health, 21(1), 1-3. https://doi.org/10.1080/13607863.2016.1262822
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 479 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 242 |