تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,658 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,620,505 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,495,953 |
راهبرد شهروندان جوان در عرصۀ مطالبات بیپاسخ: مطالعۀ کیفی در شهر یزد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 13، شماره 1 - شماره پیاپی 44، فروردین 1403، صفحه 51-74 اصل مقاله (1.98 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2024.140592.1971 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فضه ابوالحسنی1؛ مهناز فرهمند* 2؛ حسین افراسیابی3؛ سیدرضا جوادیان4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد، گروه جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانشیار مددکاری اجتماعی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شهروندی، واقعیت اجتماعی عصر مدرن است که در قالب حقوق تعریف میشود و به شکل کنشهای بهنجار و نابهنجار ظهور مییابد. هدف این پژوهش، علاوه بر درک مطالبات شهروندان جوان، شناسایی استراتژی جوانان در برابر مطالبات بیپاسخ است که با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون در بین شهروندان جوان (18-35 ساله) شهر یزد، انجام شده است. دادههای این پژوهش، حاصل مصاحبۀ نیمهساختیافته از 30 نفر از جوانان طبقۀ بالا، پایین و متوسط است که به شناسایی مطالبات جوانان در قالب 4 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی و راهبرد جوانان در قالب 5 مضمون اصلی و 15 مضمون فرعی دست یافته است. راهبرد جوانان در قالب مضامین کنشگری مرزی، وادادگی مدنی، واسازی ساختاری، مهندسی اقتضایی و تلۀ محرومیت کشف شده است. مطابق یافتهها و هزینۀ سنگین راهبردهای مخرب، پیشنهاد میشود تا با نزدیککردن افق دید مدیران و سیاستگذاران به شهروندان و تحقق مطالبات و توزیع عادلانۀ منابع و فضای عمومی، در جهت حفظ نظم، ثبات و در عین حال توسعۀ جامعه، از فشارهای ساختاری کاسته و گام مؤثری برداشته شود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سوژگی؛ شهروندی؛ مطالبات؛ مطالبه گری. قطبی سازی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله در جوامع معاصر، حقوق شهروندی از عناصر اساسی فرهنگ مدنی و مبنای حکومت دموکراتیک به شمار میرود (Dinesen et al., 2014: 134) و شهروندان جوان، عنصری خلاق و پویا برای نظامهای رسمی تلقی میشوند (کمالپور و همکاران، 1399: 59). به باور صاحبنظران، حضور شهروندان جوان از کلیدیترین مفاهیم در فرآیند توسعه است (تواهن و همکاران، 1401: 20) و شهروندی، شاخص کلیدی برای تحقق دموکراسی و جامعۀ مدنی پویا محسوب میشود. شهروندی با رعایت حقوق، اعم از حق برابری و عدالت، حق آزادی اندیشه و بیان، حق مسکن و اشتغال، حق معیشت و... متحقق میشود که دولتها متولی ایفای آناند (Isin, 2015: 501; Andreouli, 2019: 4). درک درست مطالبات شهروندان و سیاستگذاری در جهت تحقق آن، با تصحیح و تقویت رابطۀ بین دولت و حوزۀ عمومی، به افزایش رضایتمندی و اعتماد عمومی نسبتبه نقش، جایگاه و عملکرد دولت منجر و عملاً باعث تقویت زمینۀ عمومی لازم برای ایفای بهتر وظایف دولت میشود (داناییفرد و همکاران، 1393: 102) و در نقطۀ مقابل، توجهنکردن به مطالبات، نتیجهای جز اختلال در فرآیند شهروندی، کنش مخرب شهروندان و هزینههای گزاف اجتماعی نخواهد داشت؛ بنابراین ثبات و نظم هر جامعه، به رعایت حقوق شهروندی، بسترسازی برای تحقق آن و واکنش و کنش متقابل رضایتمندانۀ شهروندان بستگی دارد. شهروندی شهروندان، پدیدهای است که در هنجارهای اجتماعی و ناهنجاریهایی (Andreouli, 2019: 2) ظهور مییابد که سناریوی شهروندی را به شکل کنشها و رویدادهای مخرب به چالش میکشد (Isin, 2009: 21) و به کمیت و کیفیت تحقق مطالبات بستگی دارد. کنش جوانان در اصل، واکنشی در برابر مطالبات زیستی و روانی و اجتماعی است که با آن روبهرو هستند. فقر و محرومیت، برای بخش عظیمی از جوانان شهروند در کشورهای در حال توسعه، نوعی ناکامی و احساس نداری و حقارت بههمراه آورده است (Turner, 1990: 268). نارضایتی شهروندان و فشارهایی که به کنش مخرب منجر میشوند نیز، در ذات خود جامعه وجود دارد (Tierney, 2006: 101)؛ زیرا شهروندان سوژههاییاند که حق مطالبۀ حقوق خود را دارند (Isin, 2009: 21) و در صورت مواجهه با فشار ناشی از تحققنیافتن مطالبات، به تحرک واداشته میشوند. ناکامی و احساس ناشی از آن، به استدلال کوهن[1]، جوانان فرودست را به کنش وامیدارد که فاقد ابزار رسیدن به موفقیتاند (علیوردینیا و همتی، 1392: 94). واکنش شهروندان به امر متعارف (شهروندی ازطریق انطباق با قوانین و هنجارها) و هم متجاوزانه/تحولگر (شهروندی برای به چالش کشیدن وضعیت موجود) تقسیم میشود (Andreouli, 2019: 3). اختلال در ساختارها (ناکارآمدی ساختارها و فشار بر شهروندان، سلطه و سلب آزادی، نابرابری و فقر و...)، تحققنیافتن مطالبات و محرومیتهای ناشی از برآوردهنشدن نیاز شهروندان، به گسترش شدید و دامنهدار طیفی از کنشهای مخرب شهروندی منجر میشود. در این وضعیت، شهروندان ازطریق نافرمانی مدنی، منشور حقوق شهروندی را مختل میکنند (Andreouli, 2019: 4) همچنین با مشارکتنکردن، فساد، عصیان، تبهکاری سرگردانی، دزدی، انحراف جنسی و... (ستوده، 1384: 132) جامعه را متحمل هزینههای سنگین میکند. ایران در شرایط فعلی، بحرانیترین وضعیت را ازنظر نابهنجاری پشت سر میگذراند (فیضی و همکاران، 1397: 177). از دید برخی از صاحبنظران، شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه بهگونهای است که برای اثبات بحرانیبودن آن، به استدلال و احتجاج نیاز نیست (فیضی و همکاران، 1397: 177 و مؤمنی، 1393: 218). مواجۀ شهروندان با نرخ تورم 45درصدی در سال 1400، افزایش 31درصدی متوسط هزینۀ خالص سالانۀ یک خانواده نسبتبه سال 1398، افزایش 4/36درصدی شاخص قیمت کالا و خدمات مصرفی خانوارها نسبتبه سال 1398، افزایش متوسط اجارهبهای یک متر زیربنای مسکونی از 5460 هزار ریال در سال 1380 به 63980 هزار ریال در سال 1399، افزایش متوسط قیمت یک متر زیربنای معاملهشده از 807 هزار ریال در سال 1380 به 29950 هزار ریال در سال 1399 و... همه شاهدی بر مطالباتی است که دربارۀ تحققشان تردید وجود دارد. علاوه بر فشارهای ملموس بر شهروندان، فشار بر روان و ذهنیت شهروندان نیز مطابق دادههای علمی تأیید شده است. مطابق نتایج سنجش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی استان یزد در سال 96 و سنجش سرمایههای اجتماعی این استان در سال 94، شهروندان مهمترین عامل خوشبختی را پول و نداشتنش را بدبختی میدانند. ۴۰درصد از شهروندان علت فقر را سودجویی و بیعدالتی و ۴۱درصد، میزان تحقق عدالت ازطریق قانون و ۶۳درصد تحقق عدالت شغلی را کم دانستهاند. بیشتر پاسخگویان با اختلاف زیاد، وضعیت حال را نسبتبه گذشته، در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، ارزشی، رفاهی، فقر و جرم بدتر میدانند و در ارزیابی از آینده، ۴۵درصد اعتقاد دارند که وضعیت آینده بدتر میشود. همچنین ۶۳درصد پاسخگویان، حضور برای مشارکت در حل مسائل شهر را ناموفق و بیشتر پاسخگویان خود را در معرض انواع مخاطرات طبیعی و اجتماعی میدانند. ۴۰درصد پاسخگویان خود را در یکی دو سال گذشته، درگیر افسردگی و کمحوصلگی دانستهاند و ۶۰درصد تجربۀ فشار و استرس داشتهاند. 45درصد پاسخگویان نیز، قانونگرایی ازطریق دستگاه حکومتی را کم میدانند. پنداشت ۸۴درصد پاسخگویان از عملکرد نظام در حل مشکلات کم و خیلی کم بوده است، در سنجش پنداشت نکویی جامعه، 90درصد مطلوببودن جامعه را در حد متوسط به پایین میدانند و ۹۰درصد نیز تحقق عدالت را کم و خیلی کم دانستهاند. همچنین 78درصد از آنها نیز وظیفهشناسی و پرهیزگاری حرفهای را متوسط و کمتر ارزیابی کردهاند، ۹۱درصد هنجارهای مثبت اخلاقی مسئولان را متوسط و کم و ۸۲درصد هنجارهای منفی را زیاد میدانند، ۶۳درصد احساس امنیت را متوسط و کم دانستهاند. مجموعۀ این فشارهای عینی و ذهنی وارد بر شهروندان که مؤید مطالبات مغفولاند، به راهبردهایی منجر میشوند که بیشتر در قالب ناهنجاریها ظهور مییابد؛ برای نمونه، نابسامانی وضعیت اقتصادی- اجتماعی، موجب گرایش شهروندان به جرم و سوءمصرف مواد و شیوع اختلالات روانی شده است. با افزایش نرخ بیکاری، تعداد موارد قتل عمد 14/0درصد افزایش یافته است و همچنین نرخ بیکاری با یک وقفه، بیشترین اثر را بر وقوع خودکشی دارد. پس از نرخ بیکاری، نرخ تورم بیشترین اثر تخریبی را دارد (مؤمنی، 1393: 170). واکنش جوانان نسبتبه شرایط نامطلوب اقتصادی- اجتماعی در دهههای اخیر، در قالب جنبشهای اعتراضی موسوم به جنبش جوانان نیز نمود پیدا کرده است (مدنی قهفرخی، 1395: 157). در این میان، صدای اعتراض شهروندان نسبتبه تحققنیافتن مطالباتشان، ناشی از شرایط نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بلند شده و توانسته است نقش یک عاملیت مهم را ایفا کند (مدنی قهفرخی، 1395: 157)؛ بنابراین بررسی مطالبات جوانان و شناسایی راهبرد آنها در مواجهه با مطالبات بیپاسخ، فرصت و تهدیدی برای تمام دولتهاست و از این نظر اهمیت دارد و الزام بررسیهای دقیق علمی را برای شناسایی ایجاب میکند.
پیشینۀ پژوهش در جستوجوی منابع داخلی و خارجی، پژوهشی منطبق با موضوع این پژوهش و هدف درک مطالبات جوانان و راهبرد آنها در مواجه با تحققنیافتن مطالبات یافت نشد. در ادامه، برخی از تحقیقات نزدیک به موضوع را بررسی و درنهایت این پژوهش را با تحقیقات پیشین متمایز میکنیم. علینژاد و همکاران (1402) در مقالۀ «از رسالت اخلاقی تا مکدونالیزهشدن شغل: تحلیلی بر دوگانگی فهم معنای شغل مطلوب در اندیشۀ نوجوانان و جوانان شهر مشهد» به مطالبۀ شغلی دوگانۀ جوانان از انتخاب شغل بهعنوان «رسالت اخلاقی» تا «مکدونالیزهشدن شغل» به هدف منفعتطلبی دست یافتهاند. مرادی و روحانی (1401) در پژوهش «زیستجهان مقاوم در آستانۀ جوانی، مطالعۀ فرآیند شکلگیری انتظارات فزاینده در جوانان»، در شناسایی استراتژی جوانان در مقابل انتظارات فزایندۀ خود به خوداتکایی، انفعالگرایی و پرخاشگری احساسگرا دست یافتهاند. علیخواه (1400) در مقالۀ «جوانان تجربهگریز در فضاهای شهری»، به مطالبۀ جوانان برای حضور در فضای عمومی دست یافته و راهبرد جوانان را در برابر طردشدن از فضای عمومی، در قالب مفاهیم شخصیسازی مکان و قلمروسازی در فضاهـای عمـومی، با پالایش مکانی شناسایی کردهاند. مولاپناه و همکاران (1400) در «مطالعۀ جامعهشناختی زمینهها و پیامدهای تأخیر سن ازدواج در بین مردان مجرد شهر تهران»، استراتژی جوانان را در برابر تحققنیافتن شرایط ازدواج در قالب گرایش به روابط خارج از عرف، گرایش به هویتیابی کاذب، کمالگرایی معطوف به خود و لذتگرایی مفرط شناسایی کردهاند. محقق منتظری (1398) در بررسی رابطۀ «سرمایههای اقتصادی و اجتماعی با شکلگیری آرمانهای اجتماعی در جوانان ساکن شهر تهران»، راهبرد جوانان را در مواجه با ناکامیها و یأس ناشی از شکست در بازار کار، بهصورت مهاجرت از کشور شناسایی کرده است. هاشمیخواه و افشانی (1397) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که استراتژی جوانان در برابر یکهتازی ساختارها، تلاش شخصی برای حل مسئله بیان کردهاند. هریس و همکاران[2] (2023) در پژوهش «مطالبات از دولت: نظریهپردازی عوامل تعیینکنندۀ کنش جمعی ساکنان حیاطخلوت در کیپتاون آفریقا»، به این استراتژی رسیده است که برای غلبه بر محرومیتها، شهروندان مقاومت خود را با تخطی از مقررات ساخت و ساز و لجاجت با دولت نشان میدهند. بوجی[3] (2020) در مقالۀ «استفاده از نوحههای عزاداری بهعنوان اعتراض و کنشگری: راهپیمایی نوحهخوانی زنان شمال غربی در درون بحران انگلیسی زبان در کامرون»، از عزاداری بهعنوان استراتژی زنان و کنشگران برای رسیدن به مطالباتشان استفاده میکند. پیکار و همکاران[4] (2020) در پژوهش «مادر مهربان و رادیکال هستیم»، راهبرد کنشگران محیطزیست را در برابر تخریب طبیعت و حمله به ماشینآلات آلاینده معرفی کردهاند. مانستد[5] (2018) در پژوهش «ظرفیت برنامههای جوانان در تطبیق با آرمانهای شهروندی-اجتماعی جوانان حاشیهای»، به رفع نابرابری در سیستم آموزشی، بهعنوان مطالبۀ جوانان دست یافته است. دینجلیس و الیسون[6] (2018) در پژوهشی، «تأثیر فشار آرزوها بر سلامت روان افراد و نقش دین» را بررسی میکند. نتایج نشان میدهد مطالبات تحققنیافته به پریشانی روان و انزوای جوانان منجر میشود. لیند و آرنت[7] (2016) در مقالۀ «عدالت ادراکشده و سیاست تنظیمی، یک رفتارشناسی در مورد دولت و تعاملات شهروندان»، تأثیر درک تحقق عدالت در نهادها را بر تعاملات سازندۀ دولت و شهروندانی بررسی میکند که بهوسیلۀ شنیدن صدای مردم، احترام به مردم و گفتوگو رخ میدهد.
حساسیت نظری مارشال[8] در سال 1964، با طرح «شهروندی و طبقۀ اجتماعی[9]»، پیوند شهروندی و حقوق را مطرح میکند و برای شهروندان، مجموعۀ سه حق 1-حقوق مدنی که در قـرن هجـدهم ظهـور کـرد؛ 2 -حقـوق سیاسـی کـه در قـرن نوزدهم ظاهر شد و 3 -حقوق اجتماعی قرن بیستم را مطرح میکند (غفارینسب، 1391: 78) که تحققنیافتن آنها بدون واکنش نخواهد ماند. به اعتقاد اگنیو[10] در نظریۀ فشار عمومی، بستهشدن راههای رسیدن به فرصتهای مشروع زندگی و تحقق مطالبات، یکی از منابع فشاری است که شهروندان تجربه میکنند. او این نوع فشار را به سه مقولۀ فرعی تقسیم میکند که عبارتاند از؛ الف) گسست میان آرزوها و توقعات؛ ب) گسست میان توقعات و دستاوردهای واقعی؛ ج) گسست میان پیامدهای مورد انتظار و پیامدهای واقعی (Blevins et al., 2010: 150). براساس نظریۀ فشار عمومی آگنیو، افرادی که در تحقق مطالبات مثبت خود شکست میخورند، فشار را تجربه میکنند (Bergeron, 2010: 17). گاهی شهروندان در تلاشاند تا مانع از دست دادن داشتهها و شرایط مطلوب خود شوند؛ درنتیجه ممکن است خودشان را در اعمال خلاف درگیر کنند (Peck, 2011: 13) و گاه با حضور محرکهای منفی، تحت فشار قرار میگیرند. محرکهای مضر یا منفی، موقعیتهای قدرتمندیاند که شهروندان، بهخصوص جوانان، بهآسانی از آن اجتناب نمیکنند (Wareham, 2005: 26). محرکهای منفی به چیزهایی اشاره دارد که در زندگی فرد چندان مطلوب نیست (Bergeron, 2010: 18)، اما گاه در جامعه، شهروندان در تهدید مدام زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دریافت شوکهای منفی بر آن داشته میشوند تا 1- از محرکهای منفی گریز داشته باشند؛ 2- محرکهای منفی را بکاهند و یا به آنها پایان بدهند؛ 3- دنبال جایگزینی برای منبع انگیزۀ منفی یا اهداف مرتبط با آن باشند؛ 4- ازطریق انحرافاتی چون استعمال غیرقانونی مواد مخدر، پیامد آثار محرکهای منفی را خنثی کنند (یوسفی و علیوردینیا، 1393: 67)؛ مانند شرایطی که ممکن است محرکهای منفی به بزهکاری منجر شود (Agnew, 1992: 25). به اعتقاد اگنیو، شهروندانی که با افسردگی، ناامیدی و یأس و انحراف به موقعیت فشارزا واکنش نشان میدهند، ممکن است به اعمال خودتخریبی مانند مصرف مواد یا خودکشی روی بیاورند؛ زیرا آنها واجد انگیزۀ قوی برای انتقاماند (Drapela, 2006: 756). دوسرتو[11] نیز از اندیشمندانی است که در زندگی روزمره، بهدنبال تاکتیک و راهبرد شهروندان برای مقاومت علیه خوانش رسمی پدیدههاست. او با مطرحکردن مفاهیمی مانند استراتژی و تاکتیک، نشانههایی از جنگ و گریز را در زندگی روزمرۀ انسانها نمایان میکند (کاظمی و اباذری، 1383: 101). استراتژی همان روابط سلطه و قدرت برای اعمال بر شهروندان و تاکتیکها نیز هنر ضعفای جامعه در تقابل با استراتژیهای آشکار و پنهان است و برای شهروندانی به کار میرود که مترصد فرصتاند تا درون چارچوب نظم موجود، نه علیه آن، «برای رسیدن به اهداف خود دست به ابتکار عمل بزنند» (De Certeatu,1988: 7). شهروندان در قالب تاکتیک دوسرتویی هم میتوانند بیحرکت و منفعتطلب باشند و وضع موجود را بپذیرند یا در اقدامی خلاقانه، یک ساختار را نگه دارند و به واسازی، خلق و نوآوری روی بیاورند. زندگی شهری ازنظر آگنیو و دوسرتو[12]، عرصهای است که در آن شهروندان با راهبردها و تاکتیکهای خود، در جهت منافع و کاهش فشار ساختارها میکوشند (کاظمی، 1388: 115). این کنش و کوشش در قالب سکوت، پذیرش وضع موجود، جنبشها و شورشها، نافرمانی مدنی، انتقادات و جبرانها، خودکشی و خودتخریبی و هزاران راهبرد دیگر قابلیت بررسی دارند.
روش پژوهش این پژوهش با هدف توصیف و تحلیل مطالبات شهروندان جوان و شناسایی راهبرد جوانان در برابر تحققنیافتن مطالباتشان، با رهیافت کیفی انجام شده است. در تمام فرآیند پژوهش، اهتمام داشیم تا 4 معیار لینکلن و گوبا[13] شامل باورپذیری[14]، اطمینانپذیری[15]، انتقالپذیری[16] و تأییدپذیری[17] لحاظ شود (هومن، 1393: 92). جمعآوری دادهها با کمک مصاحبۀ نیمهساختاریافته و مجموعه سؤالاتی انجام شده است که با هدف دستیابی به اعتبار بالا و با بهرهبردن از دیدگاههای مربوط به شهروندی، مشورت، نظارت و تأیید استادان و در تناسب با موضوع بوده است. همچنین کوشیدیم اعتبار پژوهش را با استفاده از روش تثلیث، انعطاف چارچوب نظری و انتخاب نمونههای پرمایه ارتقا دهیم. پایایی دادهها نیز بهوسیلۀ هدایت دقیق جریان مصاحبه، مصاحبۀ همگرا، تعامل مستمر با گروه پژوهشی، کدگذاری چندباره و تأیید کدگذاری بهوسیلۀ مشارکتکنندگان در نظر گرفته شده است. تحلیل دادههای به دست آمده با روش تحلیل مضمون و با کمک نرمافزار مکس کیودا و در راستای پاسخ به سؤال پژوهش و کشف استراتژی جوانان انجام شده است. بنا به اعتقاد براون و کلارک[18] (2006)، مضمون بیانگر اطلاعات قوی دربارۀ دادهها و پرسشهای پژوهش است و معنی و مفهوم الگوی موجود در مجموعهای از دادهها را مکشوف میکند. مضمون الگویی است که در دادهها یافت میشود و در سطح حداقلی با توصیف و سازماندهی یافتهها و در سطح حداکثری، ابعادی از پدیده را تفسیر میکند (Boyatzis, 1998:4). این روش، فرایندی برای تحلیل دادههای متنی است و دادههای پراکنده و متنوع را به دادههایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند (شیخزاده و بنیاسد، 1399: 24). در این روش، مضامین در سه سطح مضامین پایه[19] (مفاهیم موجود در متن)، مضامین سازماندهنده[20] (مضامین به دست آمده از ترکیب مضامین پایه (مضامین فرعی)) و مضامین فراگیر[21] (مضامین در بر گیرندۀ اصول حاکم بر کلیت متن (مضامین اصلی) در رابطهای اعم و اخص بهصورت شبکهای حاصل میشوند (Attride-Stirling, 2001: 389). با توجه به تجربۀ محقق از مصاحبههای ابتدایی و مشهودبودن بیاعتمادی و اضطراب شهروندان در پاسخگویی صریح و شفاف به سؤالات، سعی شد تا مصاحبه با سؤالاتی غیرمستقیم و مربوط به وضعیت تأهل، اشتغال، مسکن و معیشت شهروندان شروع و به مرور، به مطالبات و راهبردشان در برابر مطالبات تحققنیافته و محرومیتها نزدیک شود. در شروع مصاحبه، بهعلت فشارهای اقتصادی، مشکلات و محرومیتهای درکشده، مصاحبهشوندگان تمایلی به گفتوگو نداشتند و با قاطعیت، نداشتن مطالبهگری از دولت و جامعه را بیان میکردند، اما در طی مصاحبه و جویاشدن وضعیت معیشت، باب گفتوگو باز و تمایل مصاحبهشوندگان جذب شد. نمونۀ مدنظر بهصورت هدفمند و نظری از میان شهروندان جوان شهر یزد انتخاب شدند. نمونهگیری هدفمند و مصاحبه با طیف متنوعی از شهروندان طبقات بالا و پایین و متوسط و در نظر گرفتن تنوع جنسیتی، تحصیلی و مذهبی انجام شد و انتخاب نمونه تا کفایت نظری مضامین، ادامه یافت. این پژوهش حاصل مصاحبه با 30 نفر از جوانان 18-35 سالۀ شهر یزد است که بهصورت حضوری در سال 1402 انجام شده است. مصاحبهها بنا به تمایل افراد، در محیط عمومی مانند پارک، محل کار و دانشگاه انجام شده است. در تمام طول مصاحبه، برای جلب اعتماد و رضایت شهروندان کوشیدیم و این کار را با بیان تعهد اخلاقی، اصل رازداری و محرمانگی انجام دادیم. درواقع محقق این اختیار را به شهروندان داد تا در صورت تمایلنداشتن به ادامۀ مصاحبه، نظرشان را اعلام کنند؛ حتی در مواردی پس از انجام مصاحبه، طبق خواستۀ شهروندان و بنا به نگرانی ناشی از بیان عقاید و نظرهای سیاسی، فایل صوتی حذف شد و دادهها مکتوب نشد. پس از انجام مصاحبه، دادههای حاصل از مصاحبه بهصورت مکتوب درآمد تا تحلیل مضمون آغاز شود. پس از تبدیل فایلهای صوتی به متن مکتوب، مطالعۀ دقیق و سطر به سطر متون برای کشف مفاهیم پایه آغاز شد. گفتنی است که بررسی سطر به سطر و کلمه به کلمه، وقتگیرترین شیوۀ کدگذاری است، اما معمولاً پرحاصلترین است (استراوس و کربین، 1396: 141). پس از مطالعۀ مکرر متنها، مضامین پایه شناسایی شدند؛ سپس ازطریق مقایسه و بازنگری مداوم، مفاهیم اولیۀ شناساییشده، براساس شباهتها و اختلافات دستهبندی و مضامین فرعی معنیداری ایجاد شدند. بعد از تعیین مفاهیم نزدیک به هم، تلاش شد تا با افزودن به سطح انتزاع در مضامین، به مفاهیم اصلی و کلی دست یابیم.
جدول 1- ویژگی مشارکتکنندگان Table 1- Characteristics of the participants
یافتههای پژوهش با توجه به هدف اصلی تحقیق، مبتنی بر درک نوع استراتژی جوانان و مطالباتشان بهعنوان شهروندان شهر یزد، پس از انجام دقیق فرآیند کدگذاری بهمنظور کشف مضامین در سه مرحله، ابتدا مضامین پایه از متن استخراج و پس از دستهبندی و ترکیب و تلخیص مضامین، تلاش شد تا به سطحی بالاتر در انتزاع و کشف مضامین اصلی دست یابیم. در ادامه، مضامین پایه، سازماندهیشده و فراگیر را بهاختصار شرح و نمونهای از گفتههای شهروندان را ارائه میدهیم.
مطالبات جوانان بهمنظور شناسایی استراتژی جوانان در برابر تحققنیافتن مطالباتشان، الزامی است تا ابتدا مطالبات جوانان را شناسایی کنیم و سپس به راهبرد آنها در مواجهه با مطالبات بیپاسخ پی ببریم؛ بنابراین درمجموع مصاحبههای انجامشده، مطالبات جوانان در قالب 4 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی شناسایی شده است.
جدول 2- مضامین اکتشافی مطالبات شهروندان جوان Table 2- Exploratory themes of young citizens' demands
اجتماع پویا این مضمون، حاصل جمع سه مضمون و مطالبۀ نهادهای کارآمد، انسجام اجتماعی و نشاط جمعی است. مصاحبهشوندگان یکی از مطالبات خود را زیستن در جامعهای پویا بیان کردهاند، یعنی جامعهای که در آن نهادهای کارآمد و پویا بهمنظور رشد و توسعۀ جامعه انسجام یافته باشند و به فراخور زمانه، در مسیر پیشرفت جامعه تحول یابند. نهادهای کارآمد: ازنظر مصاحبهشوندگان، نهادهایی که با هدف نظمبخشی جامعه و تحقق کارکردهایی مثبت در جامعه شکل گرفتهاند، در حال حاضر کارآیی لازم را ندارند و نهادهای موجود با فراموشی اهداف خود، دچار از خود بیگانگی شده و مردم و نیازهایشان را از اولویت خود خارج کردهاند. یکی از جوانان دربارۀ بیاعتمادی به دولت و نهادها میگوید: «دولتی که هیچکس به هیچ کارش اعتماد نمیکند، تعطیل میکنه میگن دسیسه است، تصمیم میگیره میگن منفعتشه، هیچکس هیچچیز از دولت را بهدرستی قبول نداره و اعتمادی نیست...دقیقاً اگر دولت اومده تا نظم ایجاد کنه، فعلاً که نظم که ایجاد نکرده هیچ، خودش باعث هزارتا مشکل شده. کاشکی یه کم بشینن کاری نکنن ما راضی داریم» (شیوا، 28 ساله). طبق روایت شهروندان جوان، آنها نسبتبه نهادها و صداقت و صراحتشان شک دارند و اختلاف بین نهادها و مردم را به حدی میدانند که هیچ نقطۀ اشتراکی بین دولت و ملت وجود ندارد و دربارۀ تحقق حقوق شهروندی خود تردید میکنند. انسجام اجتماعی: انسجام اجتماعی و پیوند قوی در هر جامعهای، از مؤلفههای پیشرفت به شمار میآید. بنا به گفتۀ شهروندان، با قطبیسازیها در جامعه، انسجام اجتماعی از دست میرود، تبعیضها مانع یکدستی جامعه میشود و بغض، کینه و زوال اخلاق در بین شهروندان شکل میگیرد. کیوان اینگونه میگوید: «این جداییه جامعه را از هم میپاشه، با کینهای که تو دل مردم ایجاد میکنه. به خدا ماشین خریدم رفتم پایین شهر نذری پخش کنم، خط انداختن از اول تا آخرش» (کیوان، ۳۰ ساله). نشاطجویی جمعی: مطابق گفتۀ شهروندان، وجودنداشتن زیرساخت مناسب برای تفریح و سبک زندگی فردمحورانه در یزد، دست به دست هم داده است تا خانوادهها در تفریحات خود نیز محصور در حوزۀ خصوصی باشند و تفریح جمعی رونقی نداشته باشد. در گفتۀ یکی از شهروندان که تجربۀ همکاری با شهرداری را دارد، توجه به وضعیتجوی استان یزد و آب و هوای گرم آن، ظرفیتی برای شهر یزد مطرح شده است که آن را به شهری با زیست شبانه تبدیل میکند؛ یعنی شهری که در تطابق با هوای گرم، از خنکی شبها برای حضور جمعی و ارتقای حس انسجام اجتماعی بهره میبرد. «ما چیزی که میخوایم، تفریحه. یزد با توجه به هواش و گرما، نیازه از شبهاش استفاده کنند. شبهای بلند، جوانهای بیتفریح، معلومه وقتی تفریحی تو جمع نباشه، میشه تفریح زیرزمینی و پنهانی و هزار تا مشکل دیگه» (محمدحسین، 30 ساله).
سوژگی یکی از مطالبات جوانان، تحقق سوژگی است، یعنی امکان تحقق عاملیتی که قدرت ایفای نقش و تغییرات اساسی را در خود میبیند. شهروندان خواستار تحقق سوژهایاند که تحت قانونمداری، عدالت و برخورداری از آزادی، به دور از تبعیضها، ویژهخواریها، دو قطبیسازی و انگزنی، توان تحقق شهروندی و دریافت مطالبات خود را داشته باشد. حذف قطبیسازی فرساینده: بسیاری از گزارهها بهطور مکرر، بر رفع نابرابری در جامعه تأکید دارند. مطابق تجارب بیانشده ازنظر جوانان، جامعه دچار تبعیض و دوقطبی مذهبی و سیاسی شده است و تنها گروه خاصی، لایق برخورداری از امکاناتاند. خواستۀ شهروندان، تحقق جامعهای است که تفاوتها را ظرفیت بداند، نه تهدید. «من حالم بده، چون جامعه یکدست نیست و همه برابر نیستیم. من میخوام تبعیضها لغو بشن و همه با هر عقیده و اندیشهای محترم باشیم، نه اینکه مذهبی و غیرمذهبی، چپی و راستی و...از هم دیگه جدا باشند و اینکه مردم خودت را دشمن بدونی» (محمدحسین، 28 ساله). تحقق سوژۀ شهری: در میان یکی از مصاحبهها، یکی از زنان مطالبۀ خود را امکان حضور زنان در اجتماع، بدون محدودیتها و بهصورت کارآمد بیان میکند و میگوید: «من بهجای خواستههای دخترونه و دعوای آزادی، دنبال چیزهایی دیگهای هستم. دیگه دنبال آزادی پوشش نیستم؛ چون الآن درد ما اینا نیست. دنبال حضور اجتماعیام، اما همیشه دخترها را محدود کردیم و پسرهامون آزاد» (شیوا، 28 ساله). مردممداری: طبق روایت شهروندان، ارتباط مؤثر نهادها با جامعۀ محلی و مردم، حتی اقلیتها و گروههای حاشیهای فراتر از سوگیریهای قبیلهای، نژادی و جنسیتی الزامی است. «مردم دیده نمیشن، چون ساختار سخت و قدرتش مردم را در موضع ضعف قرار داده بود و مردم را ندیده و نیازشون مهم نبوده. الآن دیگه ساختاره قوی نیست، حتی گفتمانش هم مورد پسند نیست. چه در بیان چه در عمل و چیزی که قشنگ میشه لمسش کرد. دوگانۀ مردم و دولته اونا چیزی میگن که مردم نمیفهمند و مردم چیزی میگن که اونا نمیفهمند» (محمدحسین، 30 ساله). رفع تبعیض و نابرابری، خواستۀ جوانانی است که بیعدالتی را در جامعه درک کردهاند. یکی از جوانان در این باره میگوید: «من برای شهدا ارزش قائلم و مدیونشونم، اما میشد بهجای سهمیه، جور دیگه تکریمشون کرد. من هیچ سهمیهای ندارم، نتیجه میشه عدم حضور برابر هممون در فرصت شغلی. کاش تکریم شهدا با آموزش و علم نبود، این نهایت ظلمه» (شیوا، 28 ساله). آزادی اجتماعی: آزادی از مطالبات مردم برداشت میشود. مطابق گزارهها، میل به آزادی و حضور اجتماعی، بیان عقاید و انتخاب سبک زندگی، بهکرات مطرح شده است. «آزادی بیان حقمونه، اما تو مملکت ما فعلاً جواب نداده و مردم برای حقشون باید خشن باشند. مردم فهمیدن راه دیدهشدن تخریبه» (امیرعباس، 30 ساله). تحقق قانون: بنا به بیان شهروندان، برخی از قوانین نه در لحظۀ تدوین منطقی، عقلانی، بهروز و کاربردیاند و نه در مرحلۀ اجرا بهدرستی و عادلانه اجرا میشوند. شهروندان جوان خواهان برابری و عدالت در حوزۀ اجرای قوانیناند.
تدابیر سرمایهساز بنا به خواست شهروندان، نیاز است تا دولت با سیاستهای درست، به پرورش و بهرهبری از سرمایهها اهتمام داشته باشد. بهرهوری انسانی: شهروندان از آموزشهای ناکارآمد در مدارس گلایه داشته و بیمهارتی تحصیلکردها را بهنوعی سرمایهسوزی دانستهاند. همچنین استفادهنکردن از متخصصان علمی در جایگاههای حساس اجتماعی، شایستهسالاری و جوانگرایی را نوعی تضییع منابع و بهرهبرینکردن از ظرفیتهای علمی را علت گسترش مسائل و آسیبها میدانند. «وقتی تو جامعه مدیریت نباشه و متخصصین دربارۀ مسائل آن نظر ندن، کار نکنن فایده نداره. علم تو ادارۀ این کشور هیچ فرصتی نداره و قدرتی نداره، بهخاطر همین مسائل کشدار شدن ...» (شایان، 26 ساله). پایداری معیشتی: بنا به گفتههای شهروندان، تأمین حداقل معیشت و تناسب دخلوخرج، مسکن و اشتغال و مهار تورم، ازجمله خواستههای شهروندان در جهت بهترزیستن است. «پدرم معلمه ساده است، ماهی 10 میلیون میگیره، با چندتا بچه مدرسهای، هیچجا نمیرسه و ما کم میاریم و هر بار وعده میدن و پدرم باید اسنپ کار کنه تا دو که مدرسه است تا نه شب هم میره اسنپ...آیا یه معلم باید شرایطش این باشه؟» (مهدی، 15 ساله).
نفی مطالبهگری به گفتۀ شهروندان، چه مطالبه داشته باشیم یا نداشته باشیم، تغییر و بهبودی ایجاد نخواهد شد و این به معنای فرسایش روحیۀ مدنیت و درماندگی شهروندان در برابر ساختارها، دلزدگی عاملیت از ساختارها، نخواستن حقی از دولت و جداییطلبی از آن است. نجات از ساختار سیاسی: مطابق گفتهها، جوانان از دخالت بیحدوحصر ساختار سیاسی و ایدئولوژیکشدن تمام شئونات زندگی فردی و اجتماعی به ستوه آمدهاند، خواستار استقلال دیگر ساختارها از دولت و ساختار سیاسیاند و اینگونه میگویند: «دولت تصدی گریش را باید کم کنه، همهجا هست، هر قدمی برمیداری، هست...» (محمدحسین، 30 ساله). نبود مطالبه، اولین واکنش در شروع مصاحبه، گزارۀ «ما هیچی از دولت نمیخواهیم» بود. آنها چیزی از دولت نمیخواستنند، لحن پر از دلسردی از دولت داشتند و حتی تمایلی به بیان خواستۀ خود نداشتند. «از دولت هیچی نمیخوام...» (متین، 32 ساله).
راهبرد جوانان جوانان در مواجهه با تحققنیافتن مطالبات و محرومیتها، ناگزیر به انتخاب راهی در جهت جبران و تسکیناند که گاه این انتخاب سازنده و گاه مخرب خواهد بود. ذیل این عنوان، پس از تحلیل دادهها به 5 راهبرد اصلی و 15 راهبرد فرعی دست یافتهایم که آنها را شرح میدهیم.
جدول 3- مضامین اکتشافی استراتژی جوانان در برابر تحققنیافتن مطالبات Table 3- Exploratory themes of youth strategy against non-fulfillment of demands
کنشگری مرزی کنشگر مرزی، عامل انسانی است که میکوشد با درک و فهم محدودیتها و فشارهای ساختاری، راهی تازه بیابد. کنشگر مرزی میکوشد در میانۀ ساختارهای سخت با عاملیت خودظرفیتی، برای جریانسازی و برونرفت از انسداد سیاسی و زمینهسازی برای پیشرفت و توسعۀ جامعه خود باشد. این مضمون حاصل دو مضمون کنشگری مدنی و ارزشمداری زیستی است؛ یعنی استراتژیهایی که در تصلب موجود با امید، کنشی سازنده را پی میگیرند. ارزشمداری زیستی: بنا به گفتۀ مصاحبهشوندگان، زندگی آنچنان ارزشمند است که حتی با محرمیتها و فشارهای موجود نیز، توجیهی برای کنش مخرب و کمکاری وجود ندارد و وظیفه داریم با توجه به جایگاه اجتماعی خود، بدون تساهل و ناامیدی، کنشگران پویا و کارآمدی باشیم و با اقدامات فرهنگی و اخلاقی و خیرمندانۀ خود، خلأ و ناکارآمدیهای ساختاری و کوتاهیهای دولتی را جبران کنیم تا از محرومیتها بکاهیم. «من یه مؤسسۀ خیریه زدم تا اینجوری حداقل کمک نیازمندها کنم...» (داوود، 32 ساله). کنشگری مدنی: بنا به گفتۀ شهروندان، آنها با درک وضعیت جامعه و رنجهای موجود در آن، بهجای انفعال میکوشند تا بدون وقفه کمککنندۀ جریان توسعۀ کشور باشند. در این وضعیت، مصاحبهشوندگانی که هرکدام امکان دسترسی و حضور در نهادها را داشتند، کوشیدند تا بخشی از خلأها را جبران کنند؛ برای نمونه کارمندی اینگونه میگوید: «تو دنیای امروز ما با این گوشیها، میشه گفت دشمن خارجی بیچارهمون کرده؟ نه بابا ما بیچاره بیتدبیری هستیم. بچه دوازده ساله تو پارک تبلت دستشه، رفتم کنارش با صدای بلند فیلم پورن میبینه و قلیون میکشه. من دلم سوخت، رفتم کنارشون بردمشون پیادهرویی تو ریگهای بیابون و تفریحشون را درست کردم» (کریمی، 32 ساله).
وادادگی مدنی استراتژی وادادگی مدنی، وضعیتی است که در آن شهروندان پس از طیکردن دوران ناکامی ممتد و باقیماندن در فشارهای ساختاری، راه کمهزینه و بیمسئولیت وادادگی را برگزیدهاند و بهجای ریسککردن و تلاش بیهوده، میکوشند «کلاهشان را بچسبند باد نبرد» و با اقدامی، به درماندگی خود اضافه نکنند. پذیرش و انفعال: بنا به گفتۀ برخی از شهروندان، که جزء پرتکرارترین مفاهیم بود، پذیرش تمام محرومیتهای ناگزیر، اجبار، سکوت، اطاعت در برابر جبرها و حتی گاهی به مضحکه و طنزگرفتن شرایط سخت اجتماعی، ظلمها و حقارتها و فشارهای اقتصادی، راهی بدون مخاطره است. «مردم باید کاری میکردن، نکردن، دیر شد. الآن میترسند دیگه نمیتواند مقابله ... مردمی که رأیشون را فروختن با هزار تومن، مردم از فقر فرهنگی نمیدونن رأی یعنی چه. این همه آخوندها میگن و میشوند ته ته ماجرا میشینند با سخیهاشون شوخی میکنند و با مسخرهبازی رفعش میکنند» (ستوده، 28 ساله). ترک مطالبهگری: شهروندان در راهبردی دیگر میکوشند تا مطالبات خود را رها کنند و یا با حذف آرمانها و خواستههای خود و انکار علایقشان، با انسداد موجود کنار بیایند. «الآن فقط داریم زندگی میکنیم و اصلاً هم انتظار راحت کار کردن و احترام و تکریم از جامعه ندارم؛ انتظاری که جواب نگیره و دولتی که یاد مردم نباشه، ما دیگه خودمون را خسته نمیکنیم...من هرجا بتونم از دولتم و مسئولینم جدا میشم. اونا به راه خود، منم به راه خودم. خیری ازشون امید ندارم» (داود، 32 ساله). افتراق دولتی: راهبرد انتخابی دیگران در وضعیت تحققنیافتن مطالباتشان، جداکردن خود از ساختارهای سیاسی و دولت است. شهروندان ترجیح میدهند با جداکردن خود از ساختار دولتی، اعتراضشان را نشان دهند. «همسرم توی نیروی انتظامی با این شرایط و انضباط سنگین، همسرم منتظره 15 سال کار کنه و خودش را بازخرید کنه. حداقل اینجوری اسیر دولت نیست، مجبور نیست طبق خواستۀ اونا بپوشند و حرف بزنند و تو ظلمی که میکنند، شریک نباشند» (فائزه، 30 ساله). تقدیرگرایی: از دیگر استراتژی که شهروندان در آن میکوشند تا بهجای کنشی مثبت، از ریسککردن بپرهیزند، وضع موجود را به تقدیر و اقبال خود گره بزنند و با این استراتژی، از خود سلب مسئولیت کنند. «به نظر من مردم نماینده و مسئول واقعی ندارند... کاش فرجی بشه و با ظهور امام زمان، بهتر باشه» (امیرعباس، 30 ساله).
واسازی ساختاری واسازی استراتژی است که در آن عاملین شهری در شالودهشکنی، بنفکنی یا ساختارشکنی تلاش میکنند تا راهی را برای تغییر وضع موجود بیابند. مقاومت روزمره: در این مضمون، بنا به گفتۀ شهروندان، آنها رنج حاصل از ساختارهای خشن و نابرابر را فریاد میزنند و زندگی روزمرۀ خود را عرصۀ مقاومت و بیان اعتراضاتشان قرار میدهند. درواقع آنها صف نانوایی تا صفحات مجازی را میدانی برای بیان اعتراض خود قرار میدهند. «دیگه وقتی مردم اسیر باشن، یه جایی دیگه مخالفتشون را نشون میدن. همهجوره وقتی ما را کنترل میکنند، ما هم همهجوره لج بازی میکنیم تا جلوشون بایستیم. من تو لحظه لحظهام باهاشون مخالفم، چون قبولشون ندارم» (محبوب، 30 ساله). بازنگری ارزشی: یکی از راهبردهایی که شهروندان در برابر ناکامی و تحققنیافتن مطالبات خود برگزیده و بهکرات مطرح کردهاند، بازنگری در اعتقادات مذهبی و ارزشهای دینی و هویت جنسی، بهعنوان گونهای مقاومت در برابر دین رسمی و تجویزشده از طرف ساختارهاست. «من دیگه باوری ندارم، خیلی تغییر کردم، دین را نمیپذیرم دیگه. من روضه میرفتم و نماز میخوندم، اما نه دیگه نه. چادر گذاشتم کنار نماز؛ چون فکر کردم چرا باید بخونم... دین تو کتابها بهمون گفتن دین چیزیه که ازنظر احساسی دوسش داریم و ازنظر عقلی دوستش داریم باهاش آرومیم؛ اما حرفها و عملها برابر نبود این دین، مثل اینکه برای رسیدن به قدرت و حکومت بود و ما در برابرش میایستیم» (شیوا، 28 ساله). سیالیت هویتی: یکی دیگر از راهبردهایی که با آن شهروندان عزم تغییر اساسی و شکستن ساختارها را دارند، تلاشی برای تغییر تمام مؤلفههای هویتی (از هویت دینی گرفته تا هویت جنسیتی و فرهنگی) است. «من میخواستم دائم پسر باشم، ما همیشه خودمون را محروم میدونیم و میتونیم یه سری چیزها را اصلاً نخوایم. تو این شرایط خیلیها به تغییر جنسیت فکر میکنند و دنبالش هستند، حداقل بهش فکر میکنند» (هلن، 18 ساله).
مهندسی اقتضایی شرایطی که در آن شهروندان به اقتضای شرایط، به ساماندهی وضعیت و منفعتخواهی خود مشغولاند. ریسکگریزی: شهروندان پس از پذیرش وضع موجود و درک محرومیت خود در جهت حذف ریسکهای زندگی میکوشند؛ ریسکهایی که هر انسانی را از وضعیت روزمره خارج و زندگی فرد را متحمل بار اضافی و هزینههای مضاعف میکند؛ مانند ازدواج و فرزندآوری. بنا به گفتۀ شهروندان جوان، اولین تصمیمی که در وضعیت سخت اقتصادی خود برگزیدهاند، خودداریکردن از ازدواج است. «رفیقم ازدواج نکرده. همکلاس بودم، بش میگم چرا دوماد نمیشی؟ میگه نه چرا دوماد بشم، نه خونه دارم، نه زمین، نه کاردرستی. یکی دیگه بیارم تا چشم هم میزنی بچه میخوای، آب و برق و گاز و پوشک بچه داری با کدوم درآمد...» (محمدحسین، 30 ساله). مدیریت معیشت: به گفتۀ برخی از شهروندان، با بازنشستهنشدن و کارکردن در سنین بالا و حذف بسیاری از نیازهای اساسی و تأخیر در تحقق آنها و به آینده سپردن و به تعبیر خودشان، «پا را از گلیم خود درازتر نکردن»، میکوشند زندگی خود را آبرومندانه بگذرانند و گاهی با قرض و وام و بدهکاری، امورات خود را سامان بدهند؛ همچنین بسیاری از خواستههایشان را حذف کنند یا تحققشان را به تعویق بیندازند. «همه چند شیفت کار میکنند. پدرم بهسختی کار میکنند. اونایی هم که کار شیفتی ندارند، عصر میرن اسنپ. به نظرتون جایی برای فرهنگی زندگی کردن میمونه؟ درسته فقر همهجا هست و بحران ما چرا نمیتونیم از بحران رد بسیم و توش موندیم» (ستوده، 28 ساله). فردمحوری خودخواهانه: یکی از راهبردهای که شهروندان به اقتضای وضعیت خود به کار گرفتهاند، استفادۀ بهینه از وضعیت نابسامان موجود است. آنها درست مصداق ضربالمثل «ماهیگرفتن از آب گلآلود»، میکوشند در تنگناهای مالی و فشارها تنها به منفعت خود فکر کنند و دست به انتخاب بزنند. «گاهی باید پارتی پیدا کنم و شاید به چیزهایی چنگ بزنم که خلاف خیلی از ارزشهام باشم و گاهی لازمه وانمود کنم همراه سیاستم میفتم تو بازی، نقش مذهبی بودن بازی میکنم، نقاب میگذارم برای اینکه بتونم به هدفم برسم، به ریسمانی چنگ بزنم که چارهای ندارم متناسب با این روزگار تقیه میکنم تا پس زده نشم...» (محمدحسین، 28 ساله). مهاجرت: بنا به گفتۀ شهروندان، ناامیدی ناشی از بهبود شرایط و رسیدن به نقطۀ پایان، به گسترش افکار مهاجرت و خروج از کشور منجر شده است، بهگونهای که علاقه به خروج از کشور در بین نخبگان، به کارگران و دانشآموزان نیز سرایت کرده است. «من خودم که دیگه تا چند روز آینده میرم کانادا و قرار نیست بمونم، روزی همۀ امیدم به ساختن کشورم بود، اما نه حالا من خودم باید فکر خودم باشم، نمیشه تکیه کرد به این اقتصاد و فرهنگ و علم الآن کشورمون» (سامان، 32 ساله).
تلۀ محرومیت تله وضعیتی است که در آن صید با هر تقلا و حرکتی، بهجای کمککردن به رهایی خود، باعث تنگترشدن دام، تخریب و مرگ زودتر خود میشود و وضعیتی است که تلاشها نتیجۀ معکوس میدهد و ناکارآمد است. شهروندان در محرومیتها و فشارها، بحرانها و تنگدستی، بهجای آنکه کنشی سودمند را برگزینند، با اشتباههای مکرر و انتخاب مخرب خود، محرومیت خود را بیشتر و عرصه را بر خود تنگتر میکنند. این مضمون حاصل دو مفهوم کنش مخرب و خودتخریبی است. کنش مخرب: به گفتۀ شهروندان، درگیرشدن در اقتصاد ناسالم و گرفتن نزول برای جبران کمبودهای اقتصادی، ترک تحصیل بهمنظور کسب درآمد، چندشغلهشدن مردان و زنان و کمکاری دربارۀ وظایف عاطفی خود در خانواده و کمکاری در انجام نقشهای اجتماعی خود، فروش اموالی که برای سرمایۀ خانواده و پشتوانۀ روزهای سخت جمع شده بود، همه ازجمله کنشهای منفیاند که به تضعیف شخص و خانواده منجر میشوند. شهروندان در چنین وضعیت و شرایطی، در استیصال موجود با بدترین انتخابها و سطحیترین راهحلها، در درازمدت خود را با مشکلات بیشتری درگیر میکنند. «جوانها بهدنبال مواد رفتن، چونکه مشکلات و فشارها باعث شده پناه ببرند به مواد مخدر. تو کشور ما رسیدن به مواد مخدر، راحتتر از رفتن به سوپری هستش. بهخاطر همین راحت امتحان میکنند» (علیرضا، 28 ساله). خودتخریبی: دردناکترین استراتژی، همین مضمون است. مضمون حاصل، گفتۀ شهروندی است که برای رسیدن به اهداف، حتی جان و هویت خود را به خطر میاندازد؛ بهطور مثال برای به دست آوردن پول، حاضر به فروش کلیۀ خود میشود یا سربازی که در برابر ناکارآمدی خدمت سربازی و سرپیچی از آن برای لاغری شدید و معافیت تلاش کرده و سلامت خود را برای همیشه از دست داده است، یا درگیرشدن زنان در خودفروشی برای کسب درآمد و یا فروش فرزند خود... همه گزارههاییاند که ما را به مفهوم مذکور میرسانند. «دوستم برای 206 میخواست کلیهاش را بفروشه. فشار اقتصادی رو مردم همهچیز را ازشون میگیره. برید طرف باغ ملی ببینید چه خبره. طالقانی و ظهراش و زنهایی که تنفروشی میکنند، بچههایی که مواد فروشی میکنند» (مجتبی، 28 ساله).
شکل 1- نقشۀ مضامین حاصل از تحلیل با نرمافزار MAXMAPS Fig 1- The theme map of the analysis with MAXQDA software
بحث و نتیجه گونههای حضور شهروندی و سوژگی آنها در تمامی جوامع، حائز اهمیت و به تحقق حقوق و انتظاراتشان از دولتها وابسته است. سیاستگذاری و برنامهریزی دولتها برای تحقق شهروندی و برآوردن نیازها و مطالباتشان، به توسعۀ جامعه منجر میشود و در نقطۀ مقابل آن، تحققنیافتن آن باعث کنش مخرب شهروندان و تضییع سرمایههای انسانی و اتلاف منابع میشود؛ بنابراین شناسایی این انتظارات و مطالبات در این پژوهش، با رویکرد کیفی مدنظر است و ما درصددیم تا با شناسایی درست مطالبات شهروندان و شناسایی راهبر آنها در برابر مطالبات بیپاسخ، کمکی در جهت تدوین سناریوی شهروندی باشیم تا شهروندان بهجای سوژۀ مخرب اجتماعی، به سرمایههای مدنی بدل شوند. بنا به دادههای تحلیلشده، مطالبات جوانان در مضامین (نفی مطالبهگری، تحقق سوژگی، پویاسازی اجتماعی، تدابیر سرمایهساز)، شناسایی و راهبر جوانان در قالب کنشگری مرزی، وادادگی مدنی، واسازی ساختاری، مهندسی اقتضایی و تلۀ محرومیت شناسایی شده است. خروجی حاصل از نرمافزار MAXQDA در شکل (1)، بهخوبی نشاندهندۀ مضامین احصاشده در قالب مطالبات و همچنین راهبرد مواجهه با تحققنیافتن مطالبات است. مطالبات مطرحشده در این پژوهش، در راستای حقوق سه گانۀ مارشال (1964)، حقوق مدنی، حقوق سیاسی و اجتماعی بررسی میشود. واکنش اولیۀ شهروندان در پرسش از مطالبات، سکوتی تلخ و ناشی از ناامیدی و ناکامی تثبیتشده و بیان لفظ «هیچ» است. مطابق نظریۀ بحران مشروعیت هابرماس[22] (1975)، شهروندان در جوامع معاصر بر اثر تنشها، اختلافات و نابرابریهای اجتماعی تجربهشده با بحرانهایی ازجمله مشروعیت ساختارها روبهرو هستند که تمدید شرایط بحرانی و ناامیدی مردم از رفع بحرانها و کارآیینداشتن دولتها در حل مسائل، شرایط را بهگونهای رقم میزند که مردم در حالت انقطاع، هیچگونه مشروعیت و توان و امیدی را در ساختارها و برای رفع مشکلات و برآوردن نیازها نمیبینند. مشابه این وضعیت، در تحقیقات بررسیشده در این پژوهش مشاهده نشده است. شکاف دولت – ملت در نظریۀ سرمایۀ اجتماعی پاتنام، گاه به چنان مرحلهای میرسد که پس از تداوم تأمیننشدن نیازهای اولیۀ شهروندان، توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و... در جامعه و پس از طی دورههای تضاد بین دولت و ملت، با ناامیدی شدید از ساختارها و شکلگیری بحران امید، با بروز رفتارهایی از طرف شهروندان مواجهیم که این مسئله گاهی خود را به شکل اعتراض نشان میدهد و گاه مطابق بیان شهروندان در این پژوهش، به انفعال مدنی، گسست و فروپاشی اجتماعی منجر میشود. این گسست و بیتفاوتی اجتماعی، ارکان یک جامعه را سست و متزلزل میکند و ممانعت از این وضعیت بهوسیلۀ دولتها الزامی است. پژوهش لیند و آرنت (2016) نیز دربارۀ گفتوگو، تعامل، احترام به شهروندان و امید به عدالت نهادهاست که تعاملات سازنده را محقق میکند. به گفتۀ شهروندان، کمرنگشدن روح جمعی و تعلق اجتماعی و بیتفاوتیها، مطابق همبستگی اجتماعی، نشانۀ از بین رفتن روح جمعی است و شهروندان خواهان پرورش روح جمعی و وضعیتیاند که تحقق آن در گرو اعتماد به نهادهایی است که با محوریت علمی و کارآیی بالا، زمینهساز ارتقای انسجام، اعتماد و امید اجتماعی باشند. شهروندان با مطالبۀ ساخت مکانهای تجمعی به نام پلازا و نگاه مثبت به تجربۀ موکبهای حسینی و استقبال از رویدادهای اجتماعی شاد، خواهان ایجاد همبستگی اجتماعی و رونق تعاملات اجتماعیاند، یعنی ایجاد فضاهایی که امکان گفتوگو و حضور در فضای عمومی را مهیا کند؛ زیرا به تجربۀ شهروندان، با سوگیری جناحی و فرهنگی موجود در ساختارها و حاکمیت اندیشهای تکرو، بیشتر افراد جامعه به حاشیه رانده شدهاند. شهروندان نیز درک خود را از این وضعیت، با دوگانۀ متضاد «ما و آنها»، «خودی و غریبه» و «انقلابی و طاغوتی» مطرح کردهاند. در تجربۀ شهروندان، احساس تعلقنداشتن به جامعه و تجربۀ خشونت و تعلق جامعه به عدۀ اندکی، بهوضوح مشهود است. تجربۀ وضعیت ما و آنها، نشئتگرفته از قطبیسازیهای فرساینده، تحقق امپریالیسم ساختاری و سلطۀ ایدئولوژیک و درمجموع خشونت ساختاری مطرحشدۀ گالتونگ[23] (1990) است. بارها در گفتۀ شهروندان، حذف از حوزه و فضای عمومی جامعه مطرح شده است. در این وضعیت مطابق تجربۀ شهروندان، بنا به عدم انطباق با شهروند طراز حاکمیت مستحق تبعیضیاند که بنا به پشتوانۀ قانونی، تصویب سهمیهها و امتیازات، در قالب استخدام و تحصیل، رانت و ... راه را بر دسترسی همگان بر منابع کشور مسدود کرده است و در تجربۀ سیطرۀ سیستم قدرت بر زیستجهان و حوزۀ عمومی، شهروندان عادی از حقوق اولیۀ خود نیز محروم ماندهاند. تحویل فضای عمومی جامعه به نگرشهای خاص و سیطرۀ اندیشه و ایدئولوژی خاص و تخلیۀ عرصۀ عمومی از اندیشههای متنوع، امکان حضور دیگر شهروندان را سلب کرده است. برای آنکه شهروندی بهعنوان مؤلفۀ جوامع مدرن تحقق پیدا کند و تعادل جامعه حفظ شود، سه شرط وجود دولت کارآمد، اقتصاد مبتنی بر بازار و جامعۀ مدنی ضروری است که امکان تحقق سوژگی داشته باشند، در حالی که به گفتۀ شهروندان از میان این سه شرط، هیچکدام رعایت نشده و جامعۀ مدنی تحت سیطرۀ اقلیتی برخوردار، به مرور حذف و حاشیهنشین شده است. یکی دیگر از مطالبات پرتکرار، توجه به سرمایههای انسانی است؛ علاوه بر سرمایههای فیزیکی پرورش شهروندان آموزشدیده و مهارتمند بهعنوان سرمایههای انسانی و یکی از مؤلفههای توسعۀ دورنزا حائز اهمیت است که این مطالبه با پژوهش مانستد (2018) همسو است. مطابق نظریۀ نهادگرایانی همچون نورث و همکاران[24] (1397)، عامل اصلی عقبماندگی برخی کشورها کمبود سرمایه نیست، بلکه نبـود بـستر نهادی مناسب برای حفظ و پرورش سرمایه است. مطابق گفتۀ شهروندان نبود آموزش و ارتقای سطح مهارتی شهروندان و ناکارآمدی آموزش عمومی در جامعه و ناکارآمدی نهادها در تأمین امکانات معیشتی و نیازهای اولیه و فشارهای اقتصادی، به هرزرویی سرمایهها و غفلت از پرورش شهروندان توانمند منجر شده است و راه برونرفت از آن به گفتۀ مردم، تحقق نوعی حکمرانی است که تکتک انسانها را سرمایههای جبراننشدنی به شمار آورند. با شناسایی مطالبات جوانان، آنچه حائز اهمیت است، آمادهسازی شرایطی برای تحقق آنهاست؛ اما گاه دولتها بهعنوان تأمینکنندۀ نیاز جوانان، بنا به دلایل متعدد از ایفای نقش خود بازمیمانند و مطالبات جوانان را بیپاسخ میگذارد که در چنین وضعیتی وقوع طیف وسیعی از کنشهای مخرب و سازنده محتمل است. گاه شهروندان جوان با ارزشمندداشتن زندگی با وجود ناامیدی از ساختارها و نهادها، با اقدامات عامالمنفعه و اجتماعی خود برای بهبود شرایط میکوشند و تلاش میکنند در شکاف دولت و ملت و شرایط انسداد، که با مرزبندیهای سخت، مسیر گفتوگو و پلهای ارتباطی نهادها و مردم مسدود شده است، در فضایی که ناامیدی و بیاعتمادی (اجتماعی، نهادی، به قانون، به دولت) و بیگانگی و فرسایش سرمایۀ اجتماعی رخ داده است، با عملکرد و جایگاه اجتماعی خود، خلأهای موجود در جامعه را جبران و ترمیم کنند. همچنین میکوشند با عاملیت خود، گام مثبتی را برای جامعۀ خود بردارند و در تنگناهای ساختاری، امکانهای تازهای را کشف و حتی خلق کنند و بین دولت و جامعه در تردد باشند. بسیاری از شهروندان در سختی و خشونت ساختارها با کنشی ارزشمدار به دستگیری از دیگران در قالب امور خیریه، تأسیس سازمانهای مردمنهاد، تلاش بیشتر برای جبران فشارها روی میآورند و میکوشند تا با مسئولیتپذیری خود گام مؤثری بردارند. این استراتژی به نتایج پژوهش هاشمیخواه و افشانی (1397) نزدیک است که در آن شهروند با اقدامات مثبت و خوداتکایی، در حل مسئله میکوشد. گاه شهروندان جوان با پذیرش ناکارآمدی ساختارها و نهادها به درماندگی خود در حل بحران و رفع مسائل پی میبرند، با درماندگی آموختهشده در عین جدایی از ساختارها و تعیین حدود و مرزها با حالتی دوقطبی، در عین جدایی از ساختارها، خود را بیتوقع نشان و با پرهیز از حضور سیاسی و مدنی، به زندگی معمولی خود ادامه میدهند؛ این وضعیت، به انزواگرایـی یـا عزلـتگزینی مطرحشده از مرتـون[25] (1968) نزدیک است. زمانی که ابزار لازم برای تحقق مطالبات وجود ندارد، شهروندان نیز نسبتبه ارزشها و هنجارهای فرهنگی جامعه بیگانه میشوند و هیچ تلاشی برای منطبقکردن خود با آنها نمیکنند و در جامعه حیات ندارند، متعلق به جامعـه نیستند، از دولت توقعی ندارند، حضور مؤثری در فضای عمومی ندارند، توان اصلاح و تغییر را در خود نمیبینند و جای تلاش عقلانی با رهاکردن و گاه پناهبردن به تقدیرگرایی و توسل و خرافات انفعال، خود را توجیه میکنند. این پناهبردن به تقدیر در تحققنداشتن مطالبات ناشی از سبقۀ سنتی و مذهبی جامعۀ ماست که پاسخ برخی از پاسخگویان، انطباق بیشتری با نظر کارسیترز[26] (1985) داشت و اشاعه احساس ناامنی، احساس بیاعتمادی بر هیچچیز و هیچکس، نیافتن ثبات اجتماعی و تکیهگاه، به رواج تقدیرگرایی منجر میشود؛ این راهبرد با نتیجۀ تحقیق دینجلیس و الیسون (2018) و کنش شهروندان تحت فشار نزدیک است. شهروندان گاه تحت فشار ساختارها مقاومت خود را با اشکال متفاوتی در زندگی روزمره به نمایش میگذارند؛ مقاومت روزمره[27] نوعی مقاومت غیررسمی و غیر سازماندهی است که در زندگی روزمره افراد و گروهها برای مقابله با قدرت و نظامهای قدرتمحور استفاده میشود. این نظریه بر مبنای ایدهای است که مقاومت در اعمال و رفتارهای روزمره، تشخیصدادنی و تشخیصندادنی باشد. مطابق گفتۀ شهروندان، گاه با نافرمانی مدنی، گاه با انتقاد سیاسی و غرولند در جامعه و گاه با شورش و اعتراضات خشن و لجبازی در امور سیاسی مانند شرکتنکردن در انتخابات یا با انتخاب کاندیدای مخالف ساختار حاکم و یا با انتخاب فردی ضعیف و کمتوان در تخریب و تضعیف قدرت حاکم و کاهش کارآیی آن میکوشند و گاه هم بدون آنکه خشونتی مشهود باشد، شهروندان با انجامندادن وظایف شهروندی خود مانند پرداختنکردن عوارض و مالیات با نقض قوانین شهری و حتی گاه با دورزدن سازمانها، بهگونهای منافقانه زندگی میکنند و گاه با تخریب امکانات عمومی و شهری و رفتارهای وندال، خشم خود را بروز میدهند؛ مشابه این نتایج در هنر اعتراضی بوجی (2020) نیز مشاهده میشود. گاه کنشگران دست به فروریختن و واسازی در ساختارها میزنند، حتی گاهی با آرزوی تغییر جنسیت، در صدد رفع محرومیت جنسیتی خود هستند؛ حتی بنا به مذهبیبودن ساختار فرهنگی جامعه، شهروندان اقرار به واسازی در حوزۀ اعتقادات و ارزشهای مذهبی خود کرده و رمزهای مخابرهشده از گفتمان مذهبی حاکم بر جامعه را رمزگشایی کردهاند. شهروندان در لجبازی با ساختار فرهنگی حاکم به تغییر در وضعیت حجاب و پوشش و انجام عبادات و مناسک مذهبی اقرار کردهاند و با وجود تأکید ساختارها بر رعایت شئونات اسلامی در تجربۀ محرومیتها و محدودیتها در جامعه، بهعلت اسلامیبودن حکومت، تحققنیافتن وعدهها را به پای اسلام نوشته و در رمزگشایی تقابلی کوشیده و در مواجهه با تحققنیافتن مطالبات خود، بازنگری در ارزشها را برگزیدهاند. همچنین شهروندان در مواجهه با آنچه ساختارها القا میکنند، خود دست به بازخوانی میزنند و با تاکتیکهای دوسرتویی خود، بر مقابله با ساختارها میکوشند. درمجموع راهبردهای شناساییشده در جهت تغییرات ساختاری با راهبردهای موجود در تحقیقات مرادی و روحانی (1401) پیکار و همکاران (2020)، مرادی و سعیدیپور (1389)، هریس و همکاران (2023)، علیخواه (1400) نزدیک است. گاه شهروندان میکوشند به اقتضای شرایط و برای ریسکگریزی بدون در نظر گرفتن منفعت اجتماع، به منفعت خود فکر کنند؛ برای مثال، با وجود تأکید حاکمیت به ازدواج و فرزندآوری و کارآفرینی، شهروندان میکوشند با تنندادن به ازدواج و فرزندآوری و یا ریسکگریزی در حوزۀ کارآفرینی و اقتصاد، بکوشند در شرایط سخت و فشارهای ناشی از بدکارکردی ساختارها، شرایط را از آنچه هست، بدتر نکنند و بهجای کنشی پویا، بدون هیچ ریسکی، در مضاعفنکردن فشارها بکوشند. شهروندان گاهی در راهبرد اقتضایی، با درک شرایط و رسیدن به ناامیدی از اصلاح و تغییر، انتخاب خود را ترک موقعیت و خروج از کشور و مهاجرت میدانند و در برابر فشارهای موجود، احساس تعلق خود به جامعه را کمرنگتر میکنند و با اولویت قرار دادن نفع خود با مهاجرت، سرمایۀ انسانی را به کشوری دیگر منتقل میکنند که سالها برای پرورش آن تلاش شده است. مجموعۀ این کنشها مطابق با نظریۀ مبادلۀ هومنز[28] (1958)، تلاشی منفعتطلبانه است که در آن شهروندان تاجرمآبانه و با خودمحوری و توجهنکردن به جامعه، برای کسب منفعت خود تلاش میکنند. در گفتۀ شهروندان، مجموعه کنشهایی بیان شد که از سر استیصال انتخاب شده بودند. راهبرد دیگر، تلۀ محرومیت است که شهروندان گاه تحت فشارهای موجود، به چنان درک مخربی از ساختارها رسیدهاند که با کنش مخرب خود، اعم از پناهبردن به مصرف مواد مخدر و مشروبات برای فرار از واقعیتهای تلخ، مانند مسکن یا ترک تحصیل برای تأمین معیشت، درآوردن پول، چندشغلهشدن زنان و مردان و کوتاهی در نقشهای والدی، فروش سرمایههایی که پشتوانۀ خانواده است، خودکشی و فروش اعضای بدن و... با کنشی مخرب، مشکل خود را بهصورت موقتی رفع کنند، در حالی که در درازمدت، محرومیت خود را صد چندان میکنند. مطابق نظریۀ فشار مرتون (1968)، هنگامیکه جامعه ابزار لازم را در اختیار شهروندان قرار نداده است تا به اهداف خود دست یابند، امکان تحقق انواع کنشها وجود دارد که انحرافات و رفتارهای مخرب نیز از اینگونهاند؛ بنابراین تحت فشارهای ساختاری و محرومیتهای موجود و مسدودشدن مسیر دستیابی به اهداف انتخاب مسیرهای جایگزین و گاهی انحرافی پیشبینیشدنی است. این راهبرد به نتایج مولاپناه و همکاران (1400) نزدیک است. درمجموع گفتههای شهروندان، تجربۀ فشارها و خشونتهای اعمالشدهای را نشان میدهد که مسیر طبیعی و زیست شهروندان را دچار خطر و مخاطره کرده است. فقر، ویژهخواری و نابرابریها در برخورداری از امکانات و سیطرۀ ایدئولوژی بر فضای عمومی و حاشیهایشدن برخی از شهروندان و ناکارآمدی و بدکارکردی نهادها، قطبیسازی فرساینده و... همه نشاندهندۀ وضعیتی است که شهروندان را مجبور به انتخاب استراتژیهای مثبت و منفی میکند و هرکدام برای جامعه فرصت و تهدید به شمار میآیند. آنها گاهی در قالب کنشهای ترمیمی که در پوششدادن شکافها و تعدیل محرومیتها میکوشند، به جامعه خدمت میکنند و گاهی با وادادگی و انفعال به تضعیف جامعه میشوند. همچنین با واسازی ساختاری، جامعه را بهسمت تنش و خشونت عیان و پنهان میکشانند و ازطریق خودتخریبی و سوژگی مخرب، به مضاعفشدن محرومیتهای خود و فرورفتن در باتلاق بحرانها و تنگترشدن دام محرومیت دامن میزنند. شناسایی مجموع مطالبات و استراتژیها، ضمن زمینهسازی برای سیاستگذاریهای کارآمد و تقویت اجتماع، به پیشگیری از استراتژیهای نامطلوب نیز کمک میکند. این پژوهش با محدودیتهایی ازجمله تمایلنداشتن شهروندان به پاسخگویی به سؤالات پژوهش مواجه بود. بیشتر شهروندان با دلزدگی که از ناکامی و ناامیدی دنبالهدار از فشارهای ساختاری نشئت میگرفت، تمایلی به گفتوگو نداشتند، صحبتکردن از مطالبات را آب در هاون کوبیدن میدانستند و نیازی به بیان خواسته خود نمیدیدند. به همین دلیل، محقق با روشهای غیرمستقیم، به انجام مصاحبه و ورود به مرحلۀ گردآوری دادهها اقدام کرد. آنچه در مسیر مصاحبهها محدودمان میکرد، نگرانی شهروندان از عواقب سیاسی گفتهها و پرهیز از بیان اعتقادات و مطالبات و اکراه از صراحت در بیان نظرشان بود؛ زیرا آنها فضا را برای هرگونه نقد نامناسب میدانستند و نگران هزینههای سنگین آن بودند، حتی در چندین مورد، مصاحبهها پس از انجام، بهعلت ترس شهروندان و اعتمادنداشتن و به درخواست مصاحبهشونده حذف شد؛ بنابراین از عمدۀ محدودیت این پژوهش، نبود اعتماد اجتماعی و نهادی و تجربه و شایعۀ برخورد امنیتی با هرگونه اظهارنظر، انتقاد و بیان مطالبات بود. پیشنهادهای پژوهشی مطابق یافتهها و راهبردهای شناساییشده در مواجهه با تحققنیافتن مطالبات و بیان آثار مخرب و سرمایهسوز آن بر جامعه، پیشنهاد میشود با توجه به تغییرات سریع نسلی، تغییرات ساختاری و ارزشی شدید جامعه ناشی از تجربۀ نوسازی، توسعۀ اقتصادی، جنگ تحمیلی، جوانی جمعیت، گسترش وسایل ارتباط جمعی با تحقیقات متعدد و رویکردهای متنوع، مطالبات شهروندان بهدرستی شناسایی و از شکاف بین مطالبات مردم و مصوبات دولتی کاسته شود؛ سپس با اقدام علمی در جهت تخصیص دقیق منابع، از اتلاف منابع و اجرای سیاستهای ناکارآمد ممانعت و با نزدیککردن افق دید مسئولان با مردم، از نارضایتی شهروندان، فروپاشی اجتماع و فرسایش مدنی پیشگیری شود. همچنین پیشنهاد میشود با رویکرد کیفی و کمی، موانع تحقق مطالبات شهروندی ازنظر شهروندان و مسئولان و متخصصان امر نیز شناسایی و راهکارهای تخصصی در رفع موانع به کار گرفته شود.
[1] Cohen [2] Harris et al. [3] Budji [4]Pickard et al. [5] Moensted [6] Deangelis and Ellison [7] Lind & Arndt [8] Marshall [9] Citizenship and social class [10] Agnew [11] de Certeau [12] Agnew & De Certeatu [13] Lincoln & Guba [14] credibility [15] dependability [16]Transferability [17] confirmability [18] Braun and Clarke [19] Basic [20] Organizing [21] Global [22] Habermas 2 Durkheim [23] Galtung [24] North et al. [25] Merton [26] Carstairs [27] Everyday Resistance [28] Homans | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استراوس، ا. و کربین، ج. (1396). مبانی پژوهش کیفی: فنون و مراحل تولید نظریۀ زمینهای (ترجمۀ ابراهیم افشار)، تهران: نشر نی. تواهن، ا.؛ زیباکلام، ص.؛ مولایی، ی. (1401). حقوق شهروندی، بستر توسعۀ پایدار. پژوهشهای سیاسی و بینالمللی، 13(51)، 1-24. https://sanad.iau.ir/journal/jpir/Article/694213?jid=694213 داناییفرد، ح.؛ حسنزاده، ع. و نصرالهی، س. (1393). واکاوی سازوکارهای کلیدی تقویت اعتماد عمومی به دولت: رویکرد نگاه شهروندی. پژوهشهای راهبردی سیاست، 3(8)، 101-118. ستوده، ه. (١٣٨4). جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران، تهران: ندای آریانا. شیخزاده، م. و بنیاسد، ر. (1399). تحلیل مضمون: مفاهیم، رویکردها و کاربردها. تهران: لوگوس. علیخواه، ف. (1400). جوانان و تجربۀ گریز در فضاهای شهری. پژوهش مسائل اجتماعی ایران، 1(1)، 59-96. علینژاد، م.؛ بهشتی راد، ز. و حاجیزادۀ میمندی، م. (1402). از رسالت اخلاقی تا مکدولانیزهشدن شغل: تحلیلی بر دوگانگی فهم معنای شغل مطلوب در اندیشۀ نوجوانان و جوانان شهر مشهد. مطالعات توسعۀ اجتماعی ایران. 15(60)، 123-137. https://sanad.iau.ir/Journal/jisds/Article/820897/FullText علیوردینیا، ا. و همتی، ا. (1392). تحلیل اجتماعی گرایش به مصرف مشروبات الکلی در میان دانشجویان دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران. راهبرد اجتماعی فرهنگی، 2(7)، 77-102. غفارینسب، ا. (1391). نقش شهروندی فعال در بهبود کیفیت زندگی شهری. مطالعات شهری، 2(2)، 139-162. فیضی، ا.؛ نایبی، ه. و معیدفر، س. (1397). آرزوهای آنومیک جوانان و پیامدهای آن. مسائل اجتماعی ایران. 9(2)، 177-207. کاظمی، ع. و اباذری، ی. (1383). زندگی روزمره و مراکز خرید در شهر تهران. انسانشناسی (نامۀ انسانشناسی)، 3(6)، 97-116. کاظمی، ع. (1388). پرسهزنی و زندگی روزمرۀ ایرانی. تهران: نشر آشیان. کمالپور، ن.؛ هاشمی، س. و نجاتی حسینی، س. (1399). تبیین جامعهشناختی مواضع سیاسی تربیت دانشآموز بهمثابۀ شهروند مطلوب در اسناد رسمی جمهوری اسلامی ایران (مطالعۀ موردی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، سند چشمانداز 20 ساله). نوآوریهای آموزشی، 19(73)، 59-80. محقق منتظری، م. (1398). رابطۀ سرمایههای اقتصادی و اجتماعی با شکلگیری آرمانهای اجتماعی در جوانان ساکن شهر تهران. رفاه اجتماعی، 19(74)، 247-286. http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3370-fa.html مدنی قهفرخی، س. (1395). ضرورت مبارزه با پدیدۀ فقر و نابرابری در ایران. تهران: آگه. مرادی، ش. و روحانی، ع. (1401). زیستجهان مقاوم در آستانۀ جوانی، مطالعۀ فرایند شکلگیری انتظارات فزاینده در جوانان. پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 11(3)، 115-138. doi: 10.22108/srspi.2023.135785.1861 مرادی، گ. و سعیدیپور، ب. (1389). بررسی نقش محرومیت نسبی در ایجاد رفتار جمعی جوانان شهر کرمانشاه براساس نظریۀ تعاملگرایی بلومر. علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)، 16(7)، 163-192. https://doi.org/10.22067/jss.v0i0.15830 مولاپناه، ز.؛ رحمانی خلیلی، ا. و وثوقی، م. (1400). مطالعۀ جامعهشناختی زمینهها و پیامدهای تأخیر سن ازدواج در بین مردان مجرد شهر تهران. مطالعات راهبردی زنان، 24(94)، 161-184. https://doi.org/10.22095/jwss.2022.257668.2536 مؤمنی، ف. (1393). درهمتنیدگی بحرانهای اقتصادی اجتماعی در ایران معاصر، خطر تشدید آنومی اقتصادی در گزارش وضعیت اجتماعی کشور (کتاب چکیدهها). شورای اجتماعی کشور. نورث، د.؛ والیس، ج. و وینگاست، ب (1397). خشونت و نظمهای اجتماعی (چهارچوب مفهومی برای تفسیر تاریخ ثبتشدۀ بشر) (مترجم: جعفر خیرخواهان - رضا مجیدزاده). تهران: روزنه. هاشمیخواه، ز. و افشانی، ع. (1397). مطالعۀ زمینهای عملکرد جوانان شهر یزد: کنشگر در کشاکش ساخت و برساخت فضای اجتماع. نامۀ انسانشناسی، 15(27)، 181-219. https://dorl.net/dor/20.1001.1.17352096.1397.15.27.7.7 هومن، ح. (1393). راهنمای عملی پژوهش کیفی، تهران: سمت. یوسفی، ن. و علیوردینیا، ا. (1393). تمایل به خودکشی در میان دانشجویان: آزمون تجربی نظریۀ فشار عمومی اگنیو. جامعهشناسی کاربردی، 25(2)، 61-79. https://dorl.net/dor/20.1001.1.20085745.1393.25.2.6.5
References Ali Khavah, F. (2021). Youth and the experience of escape in urban spaces. Research on Social Issues in Iran, 1(1), 59-96. [In Persian] Ali Najad, M., Beshtirad, Z., & Haji Zadeh Mimendi, M. (2023). From moral mission to McDonaldization of job: an analysis on the duality of understanding the meaning of desirable job in the thought of teenagers and young people of Mashhad city. Iranian Journal of Social Development Studies, 15(60), 123-137. [In Persian] Aliverdinia, A., & Hemati, A. (2013). Social analysis of trends in alcohol consumption among students of Tehran University School of Social Sciences. Soc Cult Strat, 2(7), 77-102. [In Persian] Attride-Stirling, J. (2001). Thematic networks: An analytic tool for Qualitative research Qualitative Research. 1, 385-405. http://qrj.sagepub.com/cgi/content/abstract/1/3/385 Agnew, R. (1992). Foundation for a general strain theory of crime and delinquency. Criminology, 30(1), 47-87. https://doi.org/10.1111/j.1745-9125.1992.tb01093.x Andreouli, E. (2019). Social psychology and citizenship: A critical perspective. Social and Personality Psychology Compass, 13(2), e12432. https://doi.org/10.1111/spc3.12432 Bergeron, L. (2010). Female criminality and community reentry: an examination of general strain theory. criminal justice and political science [Ph.D. Thesis, Fargo, North Dakota]. Blevins, K. R., Johnson Listwan, S., Cullen, F. T., & Lero Jonson, C. (2010). A general strain theory of prison violence and misconduct: An integrated model of inmate behavior. Journal of Contemporary Criminal Justice, 26(2), 148-166. https://doi.org/10.1177/1043986209359369 Budji, I. K. (2020). Utilizing sounds of mourning as protest and activism: The 2019 northwestern women’s lamentation march within the anglophone crisis in cameroon. Resonance: The Journal of Sound and Culture, 1(4), 443-461. https://doi.org/10.1525/res.2020.1.4.443 Boyatzis, E. R. (1998). Thematic analysis and qualitative information Transforming. Sage: CA. Danaie Fard, H., Hassanzadeh, A., & Nasrollahi, S. (2014). Survey of the key methods of improving public trust to government. Strategic Policy Research, 3(8), 101-118. [In Persian] Deangelis, R. T., & Ellison, C. G. (2018). Aspiration strain and mental health: the education‐contingent role of religion. Journal for the Scientific Study of Religion, 57(2), 341-364. https://doi.org/10.1111/jssr.12520 De Certeau, M. (1988). Practice of everyday life (Translated by Rendall, S. Los). University of Colifornia Press. Dinesen, P. T., Nørgaard, A. S., & Klemmensen, R. (2014). The civic personality: Personality and democratic citizenship. Political Studies, 62, 134-152. https://doi.org/10.1111/1467-9248.12094 Drapela, A. L. (2006). The effect of negative emotion on licit and illicit drug use among high school dropouts: An empirical test of general strain theory. Journal of Youth and Adolescence, 35(5), 752-767. https://link.springer.com/article/10.1007/s10964-006-9059-0 Feizi, I., Nayebi, H., & Moidfar, S. (2019). Anomic aspirations of youth and their consequences. Social Problems of Iran, 9(2), 177-207. [In Persian] Ghaffari Nasab, E. (2012). The role of citizenship in improving the quality of urban life. Journal of Urban Sociological Studies, Urban Studies, 2, 139-162. [In Persian] Galtung, J. (1990). Cultural violence. Journal of Peace Research, 27(3), 291-305. https://doi.org/10.1177/00223433900270030 Harris, A., Scheba, A., & Rice, L. (2023). Making demands on government: theorizing determinants of backyard residents’ collective action in cape town, South Africa. African Studies Review, 66(3), 698-720. https://doi.org/10.1017/asr.2023.1 Habermas, J. (1975). Legitimation Crisis. (vol. 519). Beacon Press. Isin, E. F. (2009). Citizenship in flux: The figure of the activist citizen. Subjectivity, 29, 367-388. https://doi.org/10.1057/sub.2009.25 Isin, E. (2015). Performative citizenship. (In A. Shachar, R. Bauböck, I.Bloemraad, and M. Vink, Eds.), Oxford handbook of citizenship (pp. 500-523). Oxford University Press. Hashemi Khah Z., & Afshani, A. (2018). An introductory study on the performance of youth in Yazd City: Actors in the construction and reconstruction of social space. Anthropological Letters, 15(27), 181-219. [In Persian] Homans, G. C. (1958). Social behavior as exchange. American Journal of Sociology, 63(6), 597-606. http://www.jstor.org/stable/2772990?origin=JSTOR-pdf Hooman, H. (2014). Handbook qualitative research. Tehran: SAMT Publishing. [In Persian] Kamalpourkhoub, N., Hashemi, S., & Najati Hosseini, S. (2020). Sociological explanation of political positions in educating students as desirable citizens in the official documents of the islamic republic of Iran (A Case Study of the fundamental transformation of education document, 20-Year Vision Document). Journal of Educational Innovations, 19(73), 59-80. [In Persian] Kazemi, A., & Abazari, Y. (2004). The everyday life and shopping centers in tehran city. Journal of Sociology, 3(6), 97-116. [In Persian] Kazemi, A. (2009). Wandering and iranian everyday life. Ashian Publications. Tehran. [In Persian] Lind, E. A., & Arndt, C. (2016). Perceived fairness and regulatory policy: A behavioural science perspective on government-citizen interactions. Madani Qaghafarkhi, S. (2016). The necessity of fighting the poverty and inequality in Iran. Tehran: Aghah. [In Persian] Marshall, T. H. (1964). Class, citizenship and social development. Cambridge at the University Press. Merton, R. K. (1968). Social theory and social structure. Simon and Schuster. Moensted, M. (2018). Youth programs' ability to meaningfully engage with marginalised young people's social citizenship aspirations. Journal of Applied Youth Studies, 2(4), 44-56. doi/10.3316/informit.719318612992612. Molapanah, Z., Rahmani Khalili, E., & Vosoughi, M. (2022). Sociological study of the contexts and consequences of delaying the age of marriage among unmarried men in Tehran. Women's Strategic Studies, 24(94), 161-184. doi: 10.22095/jwss.2022.257668.2536. [In Persian] Momeni, F. (2014). The interweaving of contemporary economic and social crises in Iran, the danger of intensifying economic anomie in the country's social situation report (Abstract Book). National social council.[In Persian] Moradi, Sh., & Rouhani, A. (2022). Resistant life-world at the threshold of youth: studying the formation process of exceeding expectations in young adults. Strategic Research on Iranian Social Issues, 11(3), 115-138. doi: 10.22108/srspi.2023.135785.1861. [In Persian] Moradi, G., & Saeedipour, B. (2010). Examining the role of relative deprivation in shaping collective behavior of youth in Kermanshah city based on blumer's interactionist theory. Social Sciences (Ferdowsi University of Mashhad), 16(7), 163-192. [In Persian] Moghadam Montazeri, M. (2019). The relationship between economic and social capital with the formation of social ideals in youth living in Tehran. Social Welfare Quarterly, 19(74), 247-286. [In Persian] North, D. C., Wallis, J. J., & Weingast, B. R. (2009). Violence and social orders: A conceptual framework for interpreting recorded human history. Cambridge University Press. Tehran: Rozeneh publication. [In Persian] Peck, H. J. (2011). General strain theory, race, and delinquency [M.A Thesis, University of South Florida]. Pickard, S., Bowman, B., & Arya, D. (2020). We are radical in our kindness: The political socialisation, motivations, demands and protest actions of young environmental activists in Britain. Youth and Globalization, 2(2), 251-280. https://doi.org/10.1163/25895745-02020007 Sheikhzadeh, M., & Bani Asad, R. (2020). Theme analysis: Concepts, approaches and applications. Logos Publishers. [In Persian] Sotoudeh, H. (2007). Sociology of Social Issues in Iran. Tehran: Nedaye Ariana. [In Persian] Strauss, A., & Corbin, J. (2017). Basics of qualitative research: Techniques and grounded theory procedures. (I. Afshar, Trans.). Tehran: Nashr-e Ney, 6th edition. [In Persian]. Tavahen, A., Zibakalam, S., & Molai, Y. (2022). Citizenship rights, the foundation of sustainable development. Journal of Political and International Research, 13(51), 1-24. [In Persian] Tierney, J. (2006). Criminology theory and context. Prentice Hall. Turner, B. (1990). Outline of a theory of citizenship. Sociology, 24(2), 189-217. https://doi.org/10.1177/0038038590024002002 Wareham, J. J. (2005). Strain, personality traits, and deviance among adolescents: Moderating factors. University of South Florida. Yousefi, N., & Aliourdinia, A. (2014). Suicide tendency among students: An empirical test of agnew's general strain theory. Journal of Applied Sociology, 25(2), 61-79. [In Persian]. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 306 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 141 |