تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,792 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,468,441 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,814,633 |
الگوهای شرط در فارسی بر پایهی صورتهای فعلی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 11، دوره 16، شماره 1 - شماره پیاپی 30، فروردین 1403، صفحه 185-208 اصل مقاله (2 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2024.140497.1829 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معصومه کرمانی1؛ فرهاد ساسانی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا تهران ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تنوع صورتهای فعلی از نظر زمان، وجه و نمود در بند شرط و بند پیامد در ساختهای شرطی فارسی پیچیدگیهای زیادی دارد. این پیچیدگیها بویژه در امر آموزش زبان فارسی برای درک و تولید فارسیآموزان مشکلآفرین است. اگرچه فهرستهایی از گونههای ممکن از ساخت شرطی در نوشتههای مختلف آمده است، ولی به نظر میرسد هیچ کدام فهرست کاملی از این تنوع فراوان نیست، و ساختهای متعددی از نظر دور مانده است. همین ارائهی یک الگوی کامل برای شرط در زبان فارسی و در نتیجه آموزش آن را ناقص میگذارد. وانگهی لحاظ نشدن این ساختهای موجود تحلیل معنایی و کاربردی آنها را دچار مشکل میکند. از این رو، پس از بررسی اولیه و مشاهدهی ساختهایی دیگر، تلاش شد تمام الگوهای ممکن برسی شود. بنابراین برای بررسی صورتهای فعلی در بندهای شرط و پیامد در ساختهای شرطیِ فارسی، پیکرهای با حدود 400 جملهی مرکب شرطی از گونههای گفتاری، گفتارِ نوشتاری (چتنویسی) و نوشتار معاصر گردآوری شد تا ترکیبهای ممکن و امکانات گوناگونِ نمودِ صورتهای فعلی در دو بند شرط و پیامد بررسی شود. پس از بررسی و دستهبندی یافتهها، مشخص شد امکان نمود 10 صورت فعلی در بند شرط با 4+44 نوع ساخت شرطی و10 صورت فعلی در بند پیامد با 4+44 نوع ساخت شرطی وجود دارد. در نتیجه، نمونههای تازهای از ترکیب بند پیامد و بند شرط در ساخت شرطی فارسی یافت شد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شرط؛ صورت فعلی؛ ساختِ دستوری؛ زبان فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه قابلیت بیان شرط یکی از ویژگیهای مهم زبان است که امکان ایجاد جهان ممکنی را میدهد که هنوز یا وجود ندارد، یا میتواند وجود داشته باشد، یا میتوانست وجود داشته باشد ولی دیگر امکان آن نیست. از این رو، معمولا شرط یکی از مباحثی است که در اغلب کتابهای دستور زبان، از جمله دستورهای فارسی به آن پرداختهاند (مانند باطنی 1348، شفائی 1363، خانلری 1355، ماهوتیان 1378، لازار[1] 1384، حقشناس و همکاران 1387، Lambton 1974، روبینچیک[2] 1391). با این حال، گویی در اغلب این منابعِ دستور زبان فارسی دستهبندی کاملی از ساختِ دستوری فعل در دو بند شرط و پیامد ارائه نشده است. بهعنوان نمونه، در برخی از این منابع همچون (جعفری 1390، لازار 1384، ماهوتیان 1378، خانلری 1355) بیان شده است که اگر ساختِ دستوری فعل در بند شرط «التزامی کامل» (گذشتهی التزامی یا التزامی نوع دو) باشد، ساختِ دستوری فعل در بند پیامد میتواند «التزامی، گذشته، بدون پیامد یا تهی (Ø)، یا بدون فعل» باشد. این درحالی است که زمانهای دستوری دیگری افزون بر موارد یادشده میتواند به کار رود (در بخش تحلیل دادهها به آن خواهیم پرداخت). همچنین لازار (1384: 278) در کتاب دستور خود با آوردن نمونهیِ «اگر چنانچه اجازه میدید، من درست میکنم»، به این نکته اشاره میکند که اگر جمله تنها بیانگر شرط باشد، وجه فعل پیرو «اخباری» خواهد بود. در صورتی که امکان تولید جملهای با وجه التزامی مانند «اگر چنانچه اجازه بفرمایید (بدید)، من درست میکنم» نیز وجود دارد و لازار به آن اشاره نکرده است. شاید یک دلیلِ پنهان ماندن برخی از زمانهای دستوریِ فعل در ساختهای شرطیِ فارسی در منابع موجود نوع دادهها و میزان دادههای گردآوری شده باشد. زیرا در بیشتر منابع، یا دادههای گفتاری در حاشیه مانده و یا از دادههای شمی و ساختگی استفاده شده است. آرونویچ روبینچیک (1391) در تعریف ساختهای شرطی مینویسد جملهی مرکب با پیرو شرط جملهی وابستهای است که شرط انجام عمل در جملهی پایه به آن بستگی دارد. صورتهای زمانی بهکاررفته در بند پایه و بند پیرو در این جملههای مرکب دلیل اصلی در تفاوت این دو بند است. همان گونه که روبینچیک اشاره میکند صورتهای زمانی ارتباط میان دو بند شرط و پیامد را مشخص میکند و با دانستن زمان است که میتوان به درک درستی از ساخت رسید. در این پژوهش، ابتدا برای دستهبندی اولیهی ساختِ دستوری جملههای شرطی فارسی، از دستهبندی دکلرک و رید[3] (2001) استفاده میکنیم. دکلرک و رید (2001) به چهار حوزۀ مطلق[4] زمانی اشاره میکند: 1- حوزۀ زمانی «گذشته» پیش از زمان صفر، آغاز و تمام میشود؛ 2- حوزۀ زمانی «پیشاکنونه»[5] از زمان صفر آغاز و تا زمان صفر ادامه مییابد؛ 3- حوزهی زمانی «کنونه»[6] که درست در نقطۀ زمانی صفر قرار میگیرد؛ و 4- حوزۀ زمانی «پساکنونه»[7] که از زمان صفر آغاز میشود و تا بینهایت ادامه دارد. به این چهار زمان که در حوزۀ مطلق به کار میرود «زمانهای مطلق»[8] میگویند. همان گونه که اشاره شد، شامل گذشته، پیشاکنونه، کنونه و پساکنونه است. موقعیت این چهار زمانِ مطلق مستقیماً نسبت به زمان صفر (لحظۀ سخن گفتن) سنجیده میشود نه موقعیتهای دیگر یا زمان دیگر. این چهار زمان مطلق به ترتیب شامل زمان گذشته، حال پیشین[9] یا حال کامل (گذشتهی نقلی)، حال و آینده میشود. در این راستا، قصد داریم با بررسی پیکرهای برگرفته از گفتار، گفتارِ نوشتاری (چتنویسی) و نوشتار معاصر بالغ بر حدود 400 ساخت شرطی از میان بیش از 10000 جملهی موجود در پیکره، مشخص کنیم در کل، چه صورتهای فعلی از نظر زمان، وجه و نمود در بند شرط و پیامد و چه ترکیبهایی در ساختهای شرطی وجود دارد. یادآور میشود این بررسی تا جایی ادامه یافت که هیچ الگوی تازهای یافت نشد و به تکرار الگوها رسیدیم. به بیان دیگر، از روش اشباع الگوها استفاده شد. همان گونه که دکلرک و رید[10] (2001: 79) مینویسند، انتخاب درست صورتهای زمان است که نوع جهان ممکن در شرطیها را مشخص میکند. از این رو، در این پژوهش هدف بررسی صوری شرط است و نه بررسی معنایی آن. دادههای این پژوهش از گفتار گویشوران فارسی زبان، فایل صوتی ضبطشده از کلاسهای درسی دانشگاه، چتنوشتههای گروههای گوناگون در شبکههای اجتماعی با گونههای دوستانه و غیررسمی، گونهی رسمی و دادههای نوشتاری معاصر از حدود 7 کتاب به شرح آشنایی با فرهنگ عامه و اقوام ایرانی، جمال انصاری (1392)، رویا، آئین، اسطوره، آروین مهرگان (1388)، مسئلۀ حجاب، مرتضی مطهری (1392)، جشنهای باستانی ایران با تکیه بر جشن نوروز، حسین آذران (1389)، زبان فارسی 1و2، نظری، فنی و حرفهای، کار و دانش (1378)، مجلۀ دانستنیها، همشهری، دورۀ جدید، شماره 67، 27 آبان (1391)، آشنایی با برخی اصطلاحات و کنایههای زبان فارسی، سید مهدی ابطهی و حمید آقایی (1395)، گردآوری شده است .
ساختِ دستوری فعل در ساخت شرطی در زبانهای دیگر بررسی شده است. از جمله میتوان به نارایانان[11] و همکاران (2009) اشاره کرد. از نگاه این پژوهشگران، دستهبندی صوری شرطیها کاربردیتر و سودمندتر است تا دستهبندی معناییشان. آنها شرطیها را در انگلیسی بهلحاظ صوری به 4 نوع تقسیم میکنند: صفر، یک، دو، و سه. در جدول 1 زمان فعل در هر کدام از این چهار نوع شرطی آمده است:
جدول 1- انواع شرطیها در زبان انگلیسی (Narayanan et al., 2009) Table 1- Types of conditionals in English (Narayanan et al, 2009)
از سویی دکلرک و رید (2006) ساختهای شرطی انگلیسی را به 3 دستۀ صوری تقسیم کردهاند: شرطی نوع 1، شرطی نوع 2، شرطی نوع 3. هرچند در این دستهبندی رابطهی یکبهیک سادهای میان صورت و معنا وجود ندارد، دکلرک (2000) بیش از 39 تفسیر مختلف برای این سه الگو شناسایی میکند. دکلرک (1991) بر این باور است که زمان در گزارهی زماندار، تنها محدود به یک زمان خاص نیست بلکه به نقطه یا بازهای از زمان اشاره میکند که جز از طریق نقطهی صفر[12] (لحظهی گفتار)[13] شناسایی نمیشود. بنابراین، زمانهای دستوری حال و گذشته لزوما زمان[14]حال و گذشته نیستند. جاناتان بنت[15] (2003: 29) به «پدیدهی پیشروی زمان»[16] اشاره میکند. براساس این پدیده زمانهای گذشتۀ گذشته،[17] گذشتۀ ساده، حال و آینده میتوانند در ساختهای شرطی به زمانهای دیگری نیز دلالت کنند. گیبارد (1981: 226)، بر این باور است که شرطیهای تغییر زمانی[18] یک دستهی دستوری مهم را تشکیل میدهند. آنچه از دستهبندیِ شرطیهای زبان فارسی در منابع و پژوهشهای انجام شده دور مانده است. در زبان فارسی هم بسیار اتفاق میافتد که جمله در ظاهر گذشته است ولی به آینده اشاره دارد، مانند «صبر کن آمدم» در پاسخ به مخاطبی که منتظر است و گفته است «پس کجایی؟ چرا نمیای؟». ترِگیدگو[19] (1980) نیز به این مسئله اشاره کرده و نوشته است گاهی زمان فعل در بند شرط حال است در صورتی که گوینده به رخدادی در آینده اشاره میکند، مانند نمونۀ 1:
همچنین مینویسد will در بند شرط، فعلِکمکی آینده نیست بلکه فعل وجهنماست و برای بیان خواهش و تمایل به چیزی به کار میرود، مانند نمونۀ 2 که به معنای «اگر میخواهی با من بیا» است نه «اگر با من خواهی آمد».
در زبان فارسی هم پژوهشگران جنبههای گوناگون شرط را بررسی کردهاند، از جمله بررسی نحوی در کار درزی و کبیری (1394)، بررسی ردهشناختی در کارهای بقایی و نغزگوی کهن (1397) و (1398)، بررسی کاربردشناختی در کار قادری نجف آبادی و همکاران (1398)، بررسی معنایی در کارهای ابنالرسول، کاظمی نجفآبادی و کاظمی (1395)، آزاده میرزایی (1399). از میان پژوهشهای انجامشده تنها برخی به محتوای پژوهش پیش رو تا حدودی مرتبطاند. بهعنوان نمونه، بقایی و نغزگوی کهن (1397) به بررسی زمان دستوری جهانهای ممکن ساخت شرطی در زبان فارسیِ معاصر پرداختهاند و زمان دستوریِ فعل در بند شرط و جزای شرط را در ساختهای شرطی فارسی بررسی کردهاند. در نهایت، بیان کردهاند که اگر زمان دستوری فعل در بند شرط گذشته باشد، شرطی از نوع حقیقی است و اگر زمان دستوری فعل در بند جزای شرط غیرگذشته باشد، شرط به احتمال قوی از نوع باز است. با توجه به این که بررسی جهانهای ممکنِ ساختهای شرطی موضوع این مقاله نیست و در پژوهش دیگری به آن پرداختهایم، به همین مقدار بسنده میشود. محمودی گهروئی (2010) در بررسی ترتیب آموزش جملههای شرطی انگلیسی به زبانآموزان ایرانی، دادههای ساختگی را به دو دستۀ محتمل، شامل جملههایی با 28 زمان دستوری، و نامحتمل، شامل جملههایی با 4 زمان دستوری مختلف تقسیم کرده است. میرزایی (1399) نیز، بر پایۀ پیکرۀ میرزایی و مولودی (2016)، نیز الگوی کرک[20] و همکاران (1985)، با پژوهشی پیکرهبنیاد، ساختهای شرطی را به لحاظ معنایی به جملههای شرطی باز، فرضی، مفروض، لفظی، کارگفتی و تضمنی تقسیم میکند. همچنین به ساختهای شرطی تقابلی، شرطی تقابلی ضمنی، شرطی معکوس، و شرطی دوسویه پرداخته است. حقشناس و همکاران (1387) ساختهای شرطی را به دو دستۀ ممکن با 6 زیرشاخه و ناممکن با 2 زیرشاخه دستهبندی کردهاند: 1- شرط ممکن: 1-1- حال التزامی - حال اخباری / آینده 2-1- حال اخباری - حال اخباری/ آینده/ امر 3-1- گذشتهی استمراری – امر 4-1- گذشتهی ساده - حال اخباری/ آینده/ امر 5-1- گذشتهی نقلی - حال اخباری/ آینده/ امر/ حالپیشین 6-1- التزامی کامل - گذشتهی نقلی/ حال اخباری / آینده 2- شرط ناممکن: 1-2- گذشتهی استمراری - گذشتهی استمراری 2-2- گذشتهی بعید - گذشتهی استمراری/ بعید وحیدیان کامیار (1364)، ساختهای شرطی را با توجه به نوع فعل به دو دستهی محتمل و نامحتمل و 36 ساختِ دستوری تقسیم کرده است. اما ثمره (1372) شرط در فارسی را در 4 دسته قرار میدهد: 1- شرطی که احتمال وقوعش در زمان حال هست: بند شرط (حال التزامی) + بند پیامد (حال اخباری) 2- شرطی که احتمال وقوعش در زمان حال، ناممکن است: بند شرط (گذشتۀ استمراری) + بند پیامد (گذشتۀ استمراری) 3- شرطی که احتمال وقوعش در گذشته وجود داشته اما به دلیل محقق نشدن شرط، به وقوع نپیوسته است: بند شرط (گذشتۀ استمراری/ گذشتۀ بعید) + بند پیامد (گذشتۀ استمراری/ گذشتۀ بعید) در دادههای این پژوهش زمانهای دستوری دیگری نیز افزون بر آنچه ثمره در شرطی 3 بیان کرده مشاهده شد که در بخش تحلیل دادهها با آوردن نمونه برای هر یک به آنها خواهیم پرداخت. 4- شرطی که احتمال وقوعش در آینده بسته به برآورده شدن شرط است: بند شرط (گذشته) + بند پیامد (حال اخباری/ امر) در شرطی نوع 4 در دستهبندی ثمره نیز همانند شرطی نوع 3، صورتهای دیگری وجود دارد که ثمره به آنها اشاره نکرده است. از این رو، در بخش تحلیل دادهها با آوردن نمونههایی گستردهتر به این موارد نیز خواهیم پرداخت. بنابراین، ضروری بهنظر میرسد که در پژوهشی جداگانه با گردآوری دادهها و شواهد واقعی به تحلیل ساختهای شرطی به لحاظ صوری پرداخت. پیرو این ضرورت، در این پژوهش بر آنیم تا با تحلیل دادههای واقعی، در نهایت به یک دستهبندی جامع از صورت فعل در ساختهای شرطی فارسی برسیم.
پس از بررسی ساختهای شرطی برگرفته از پیکرۀ گردآمده، با توجه به پیشینۀ پژوهش و بهویژه الگوی دکلرک و رید (2001)، و به دلیل حجم بالای مقاله از تکرار جداگانهی آن پرهیز شد، دو دسته مشخص شد: 1- شرط بر پایۀ صورت فعل بند شرط؛ 2- شرط بر پایۀ صورت فعلِ بند پیامد. در ادامه، به هر یک خواهیم پرداخت.
1-3. شرط بر پایۀ صورت فعل در بند شرط از میان حدود 400 جملهی شرطیِ استخراجشده، تعداد 10 ساخت دستوری مختلف برای فعل در بند شرط یافت شد: 1- حال ناتمام،[21] 2- حال ناتمام درلحظه،[22] 3- حال پیشین،[23] 4- حال پیشین ناتمام،[24] 5- حال التزامی، 6- گذشته، 7- گذشتۀ ناتمام،[25] 8- گذشتۀ ناتمام درلحظه،[26] 9- گذشتۀ پیشین،[27] 10- التزامی کامل. در مجموع، با این 10 ساختِ دستوری در بند شرط، [28]4+44 نوع ساخت شرطی با ساختهای دستوری مختلف در بند پیامد یافت شده است که در جدول 2 با بیان بسامد وقوع هر یک آمده است:
جدول 2- دستهبندی شرطیها بر پایۀ ساختِ دستوری فعل در بند شرط Table 2- Classification of conditionals based on tense in conditional clause
پس از مشخص کردن 10 ساختِ دستوری در بند شرط در جدول 2 و الگوهای مختلف هر کدام در بند پیامد، در مرحلۀ بعد بسامد هر یک از الگوها نیز مشخص شد. در زیر، نمودار فراوانی آنها آمده است. البته ضروری است این بررسی در پیکرهای بسیار بزرگتر بررسی شود تا صرفا بسامد آنها سنجیده شود. ولی برای ارائهی تصویری کلی از میزان کاربرد هر کدام، این نمودار میتواند راهگشا باشد.
نمودار 1- نمودار فراوانی زمانهای دستوری در انواع بند شرط و انواع پیامدهای هر یک Chart 1- The frequency of tenses in different types of conditional clauses and their consequences با توجه به نمودار 1 میتوان گفت بیشترین بسامدِ وقوعِ ساختِ دستوری در بند شرط و پیامد به ترتیب مربوط میشود به 87 نمونه شرط با ساختِ دستوری «حال التزامی- حال ناتمام»، 37 نمونه شرط با ساختِ دستوری «حال ناتمام- حال التزامی»، 34 نمونه شرط با ساختِ دستوری «گذشته- حال ناتمام»، 25 نمونه شرط با ساختِ دستوری «حال ناتمام- امر/ نهی» که البته بیشتر نمونهها را فعل امر تشکل میدهد و 24 نمونه شرط با ساختِ دستوری «حال ناتمام-حال ناتمام». همان گونه که در بخش پیش اشاره شد، در منابع دستور زبان فارسی، به برخی ساختهای شرطی اشاره نشده است. برای نمونه، در این منابع گفته شده است که اگر ساختِ دستوری فعل در بند شرط «التزامی کامل» باشد، فعل در بند پیامد میتواند به سه زمان حال التزامی، گذشته، یا بدون پیامد باشد، مانند نمونههای زیر: 3- اگر زهرا قبول شده باشد، تو هم قبول میشی. (حقشناس و همکاران، 1387) 4- اگر مهران به شیراز رفته باشد، حتما حافظیه را هم دیده است. (حقشناس و همکاران، 1387) این در حالی است که در یافتههای این پژوهش با ساختِ دستوری «التزامی کامل» در بند شرط زمانهای دستوری دیگری افزون بر موارد یادشده در الگوهای 3 و 4 در بند پیامد مشاهده شد؛ مانند حال ناتمام، حال ناتمام لحظهای و آینده. اینها ساختهایی است که در منابع دستور زبان فارسی به آنها اشاره نشده است. همچنین حقشناس و همکاران (1387: 202-203) به دو نوع شرط ممکن و ناممکن اشاره میکنند. آنها در تعریفی که از جملۀ شرطی ممکن ارائه میدهند بر این باورند که هنگام بیان شرط ممکن، زمان شرط هنوز به پایان نرسیده است؛ بنابراین، هنوز امکان وقوع بند پایه وجود دارد؛ مانند «اگر امروز فرزاد را ببینم، کتاب را به او پس خواهم داد.». در تعریف شرطی ناممکن نیز نوشتهاند: «جملهای که هنگام بیان آن زمان شرط به پایان رسیده ولی شرط تحقق نیافته است»، مانند «اگر زودتر آمده بودی، عموی مرا میدیدی». بنابراین آنها وضعیت وجه و ساختِ دستوری بندهای شرط و پیامد در جملههای شرطی را این چنین مشخص میکنند: الف- زمان و وجه در شرط ممکن، ب- زمان و وجه در شرطی ناممکن. در ادامه، به این دستهبندی دوگانۀ آنها با تفصیل بیشتری میپردازیم.[36]
1-1-3. زمان و وجه در شرط ممکن
همان گونه که در قاعدۀ 1 مشاهده میشود، در دستهبندی ارائهشده، پس از بند شرط با ساختِ دستوری «حال التزامی»، فعل در بند پیامد تنها با دو زمان «حال ناتمام» و «آینده» میتواند بیاید؛ مانند نمونۀ زیر: 5- اگر فریدون به موقع بیاید، با هم به کتابخانه میرویم (خواهیم رفت). (حقشناس و همکاران، 1387) این در صورتی است که در دادههای این پژوهش، به دنبال بند شرط با ساختِ دستوری حال التزامی، در بند پیامد زمانهای بیشتری مانند حال پیشین، حال التزامی، امر، و بدون بند پیامد یافته شده است (نمونههای 2-5 و 3-5، 5-5، و 6-5 در جدول 2). همچنین در نمونهی 2-5 عامل قطبیت تاثیری در تغییر ساختِ دستوری ندارد. به عبارت دیگر، این ساخت چه مثبت باشد چه منفی، ساختِ دستوری فعلِ پیامد حال پیشین خواهد بود. از دیگر نمونههایی که در یافتههای این پژوهش مشاهده شده ساختهای شرطی با پیامد بدون فعل و حتی گاهی بدون پیامد است. از جمله مواردی که ساخت شرط بدون پیامد میآید میتوان به موردی اشاره کرد که در آن گوینده پس از بیان بند شرط وارد بحث دیگری میشود یا فراموش میکند چه باید بگوید، یا اینکه صحبت او را مخاطب قطع میکند (نوبتگیری در گفتوگو) که از آن جمله میتوان به نمونۀ 6 اشاره کرد: 6- اگه بشه این کار رو کرد، که البته واقعاً نمیدونم این چقدر محتمله، برای اینکه شما مثلاً بخواین حتی 50 تا زبانو پیدا کنین...[38] گاهی پیامد بدون فعل و زمان است به بیانی دیگر حذف به قرینۀ لفظی رخمیدهد به گونهای که بر خلاف نمونۀ 6 که بدون پیامد است، در این الگو، گوینده برای کوتاهگویی یا به این دلیل که محتوای پیامد برای مخاطب روشن است، از تکرار پیامد در ساخت شرطی خودداری میکند مانند نمونۀ 7: 7- سلام. بله دوست عزیز، اگر در کلاسها شرکت کرده باشید و نامتون در لیست باشه. از دیگر مواردی که می توان در ارتباط با ساخت شرطیِ بدون پیامد اشاره کرد شرط با پیامد پرسشواژه است. به طوری که پرسشواژه به جای بند پیامد قرار گرفته است . 8- اگه خدایی داریم که تمام عالم در دستانش است و بینهایت بزرگ و کریم و حکیم و بخشنده است، پس غصه و دلتنگی و حسرت چرا؟ از جمله الگوهای دیگری که در یافتههای این پژوهش مشاهده شد و در منابع دستور زبان فارسی به آنها اشاره نشده حضور فعلهای جملهگونۀ وجهنما پیش از فعل اصلی در بند پیامد است. گویی همین فعل جملهگونه ساختِ دستوری فعل در بند پیامد را مشخص میکند، مانند نمونۀ 9: 9- یک کتاب دستور مگه قراره چند سال به چند سال ویرایش بشه، اگه بشه. در نمونۀ 9 و نمونههای بیشتری در یافتههای این پژوهش، فعلهای جملهگونه مانند «قراره» در بند شرط که پیش از فعل اصلی در این بند آمده تعیینکنندۀ ساختِ دستوری فعل در بند شرط است. در واقع بند پیامد نهاد عبارتِ «قراره» است ولی از نظر معنایی عبارتِ «قراره» وجه احتمال این نهاد بندی را مشخص میکند. این امر در بند پیامد هم به وفور رخ داده است چنان که فعل جملهگونه پیش از فعل اصلی در یک بند یا هر دو بندِ شرط و پیامد قرار گرفته و ساختِ دستوری فعل در بند را تعیین کرده است (در اینجا مجال پرداخت بیشتر به این موضوع نیست؛ در نوشتهای دیگر، به این مسئله پرداخته خواهد شد). برای قاعدۀ 2 با الگویِ «اگر + بند شرط (حال ناتمام) + بند پیامد (حال ناتمام/ آینده/ امر)» حقشناس و همکاران (1387) به دو نمونه اشاره کرده است: 10- اگر به بازار میروی، من هم میآیم (خواهم آمد). 11- اگر میآیی، بیا. در پیکرۀ این پژوهش، زمانهای دستوری بیشتری افزون بر آنچه آنها در نمونههای 10 و 11 بیان کردهاند برای بند پیامد یافت شد، مانند حال پیشین، حال التزامی، التزامی کامل، گذشته، و پیامد بدون فعل شامل یک پرسشواژه، مانند نمونههای (2-1، 3-1، 4-1، 7-7، و 8-1 جدول 2 ). افزون بر این نمونهها الگوهای دیگری هم برای قاعدۀ 2 مشاهده شده که از نگاه نویسندههای پیشین دور مانده است. برای نمونه، هنگامی که ساختِ دستوری فعل در بند شرط و پیامد را فعلهای وجهی مانند «توانستن و خواستن» تعیین میکند، مانند نمونۀ 12: 12- اگه میتونید، تو واتساپ بفرستید ببینم اینجا دانلود میشه. (حال ناتمام-حال التزامی) چنان که در نمونهی 7-1 جدول 2 آمده، بند پیامد بدون فعل است و گوینده تنها به آوردن یک پرسشواژه اکتفا کرده است. چون نمیتوان هیچ زمانی برای آن تصور کرد، میتوان این الگو را شرط با پیامد بدون فعل و بدون زمان نامید. همچنین برای قاعدهی 3 حقشناس و همکاران (1387: 202-203)، یعنی «اگر + بند شرط (گذشته استمراری[39]) + بند پیامد (امر)»، در پیکرۀ این پژوهش زمانهای بیشتری افزون بر فعل امر در بند پیامد مشاهده شد؛ مانند حال پیشین ناتمام، گذشته و گذشتۀ ناتمام (نمونههای 1-8، 2-8، 3-8، جدول 2). حق شناس و همکاران (1387: 202-203) برای الگوی 3 تنها یک نمونه نوشتهاند: «اگر سعید به ورزشگاه رفت، تو هم برو». در این جمله، فعل بند شرط «رفت» گذشته است و با ساختِ دستوری الگوی 3 (گذشتۀ ناتمام) متفاوت است. حتی اگر فعل بند شرط بر پایۀ الگوی 3، گذشتۀ ناتمام هم بود، یعنی «میرفت»، به لحاظ شم زبانی جمله درست نمینمود. شاید علت نبود این نمونهها در منابع پیشین را یا نوع دادهها باید دانست که گاه ساختگیاند و انگشتشمار یا توجه بیش از حد به زمانهای واقعی گذشته، حال و آینده و نادیدهانگاری فرافکنی اشارهای زمانها. این فرافکنی شبیه موضوعی است که ترِگیدگو (1980) با عنوان حضور یک ساختِ دستوری خاص با مفهوم ساختِ دستوری دیگر به آن اشاره میکند. برای روشنشدن این مطلب به نمونۀ فارسی 13 میتوان اشاره کرد: 13- اگر جامع رو قبول شده بودید، سریع پیشنهاده رو ثبت کنید. (صحبت کارشناس گروه با دانشجوها در کلاس) همان گونه که در نمونۀ 13 مشخص است، حضور ساختِ دستوری «گذشتۀ پیشین» در بند شرط با مفهوم «آینده» تأییدی است بر گفتۀ ترگیدگو. در قاعدۀ 4، حقشناس و همکاران (1387) بیان کردهاند که به دنبال بند شرط با ساختِ دستوری «گذشته»، بند پیامد تنها با سه ساختِ دستوری «حال اخباری، آینده و امر» میآید؛ مانند: 14- اگر بیژن آمد، من هم میآیم (خواهم آمد). (حقشناس و همکاران، 1387: 202-203) 15- اگه نادر به زیارت رفت، تو هم برو. (حقشناس و همکاران، 1387: 202-203) این در حالی است که بر پایۀ دادههای این پژوهش، شرط با زمان گذشته میتواند با زمانهای دیگری همچون حال پیشین، حال التزامی، التزامی کامل، گذشته و گذشتۀ ناتمام نیز رخ دهد (نمونههای 2-7، 3-7، 4-7، 5-7، 6-7 جدول 2). بر اساس قاعدۀ 5، با ساختِ دستوری «حال پیشین» در بند شرط، ساختِ دستوری در بند پیامد میتواند «حال اخباری، آینده، امر، و حال پیشین» باشد؛ مانند نمونههای 16 تا 18: 16- اگر پروانه آمده است، پدرش هم حتماً میآید. (حقشناس و همکاران، 1387: 203-204) 17- اگر علی به باشگاه رفته، تو هم برو. (حقشناس و همکاران، 1387: 203-204) 18- اگر مونس به تبریز رفته است، حتماً محلۀ سرخاب را هم دیده است. (حقشناس و همکاران، 1387: 203-204) حال آنکه در دادههای این پژوهش مواردی مانند امر، گذشته و گذشتۀ ناتمام در بند پیامد نیز مشاهده شد (نمونههای 4-3، 5-3، 6-3 جدول 2). و در نهایت، براساس قاعدۀ 6 در کار حقشناس و همکاران (1387)، بند شرط با ساختِ دستوری گذشتۀ التزامی تنها میتواند پیامد با زمانهای دستوریِ حال پیشین و حال ناتمام یا آینده را بپذیرد؛ مانند: 19- اگر مهران به شیراز رفته باشد، حتماً حافظیه را هم دیده است. (حقشناس و همکاران، 1387) 20- اگر زهرا قبول شده باشد، تو هم قبول میشی. (حقشناس و همکاران، 1387) در صورتی که براساس دادههای گردآوریشده در این پژوهش، این الگوی شرطی میتواند صورتهای دیگری در بند پیامد بپذیرد، مانند آینده، حال التزامی، حال ناتمام در لحظه، گذشته، و یا بدون بند (البته این مورد نمیتواند یک نوع باشد ولی به دلیل رخدادش در دادههای این پژوهش به آن اشاره کردیم) (نمونههای 2-6، 3-6، 4-6، 5-6، و 7-6 جدول 2). در نمونۀ (2-6) در جدول 2 ساخت شرطیِ «به خدا محسن اگه ارزش بلندشدن نداشته باشههااا !» [40] جمله بدون بندِ پیامد است و سازۀ «-ها» که نوعی گفتماننمای تهدیدآمیز است مجموعهای از برداشتهای گوناگون را بر روی شنونده باز میگذارد. در هر صورت، در این نمونه که در منابع دیگر به آن اشارهای نشده، بند پیامد زمان ندارد.
2-1-3. زمان و وجه در شرطی ناممکن حقشناس و همکارانش (1387) برای این دسته از ساختهای شرطی (زمان و وجه در شرطی ناممکن) تنها به دو قاعده اشاره کردهاند:
20- اگر دیروز برف نمیبارید، هوا آن قدر سرد نمیشد.
21- اگر راهبندان نشده بود، ما بهموقع به دانشگاه میرسیدیم (رسیده بودیم). اگر این را بپذیریم که به دنبال بند شرط با فعل «گذشتۀ ناتمام» بند پیامد با همین زمان و یا «گذشتۀ پیشین» ظاهر میشود، آن گاه ساختهای شرطی با زمانهای دستوریِ « گذشتۀ ناتمام – گذشته ، گذشتۀ ناتمام – حال پیشین ناتمام، گذشتۀ پیشین – گذشته، گذشتۀ پیشین – امر » که از دادههای این پژوهش بهدستآمده را نمیتوان توجیه کرد (نمونههای 1-8، 2-8 ، 2-9، 4-9 جدول2). در نمونۀ (4-9)، «اگه قبول شده بودید، سریع پیشنهاده رو ثبت کنید.»[41] (گذشتۀ پیشین– امر) در واقع فعل «قبول شده بودید» اشاره به زمان آینده دارد، در صورتی که زمان فعل گذشتۀ پیشین است. ترگیدگو (1980) این زمان را آیندۀ پسنگرانه[42] یا آیندۀ عقبنگر[43] مینامد (چند نمونه از مثالهای ترگیدگو در بخش مقدمه آمده است). بنابراین، برای داشتن یک دستهبندی صوری کامل از ساختهای شرطی باید دادههای طبیعی بیشتری را بررسی کرد. ما در بخش بعدی به این نوع زمان و جایگاه آن در دستهبندی زمانهای شرطی فارسی نیز اشاره خواهیم کرد.
2-3. شرط بر پایۀ صورتِ فعل در بند پیامد در این بخش، بر عکس بخش پیشین، صورت دستوری فعل در بند پیامد در برابر صورتهای دستوری ممکنِ فعل در بند شرط مبنای دستهبندی قرار گرفته است. در جدول 3، این امکانها آمده است، چنان که در برابر 10 ساختِ دستوری در بند پیامد 4+44 نوع شرطی یافته شده است.
جدول 3- دستهبندی شرطیها بر پایهی ساختِ دستوری فعل در بند پیامد Table 3- Classification of conditionals based on tense in the consequent clause
از دیگر الگوهایی که در دادههای این پژوهش مشاهده شد ساخت شرطی بدون پیامد، پیامد بدون فعل، کاربرد پرسشواژه به جای پیامد است. هرچند این الگوها گونه محسوب نمیشوند و در جدول 3 هم قرار نمیگیرند ولی از آنجا که بخشی از دادهها هستند به نمونهای از این موارد اشاره میکنیم: 22- اگه بگه، چی؟ (کاربرد پرسشواژه به جای پیامد) 23- ]شایدم چارهای نداشته یعنی این حجم از اطلاعات رو[ اگه میخواسته متنارم [متنها را هم] بیاره، ... [مکث گوینده و جمله ناتمام رها میشود] (ساخت بدون پیامد) 24- بله دوست عزیز اگر در کلاسها شرکت کرده باشید و نامتون در لیست باشه. (حذف به قرینهی پیامد) در نمونۀ 22 گوینده با آوردن پرسشواژه از بیان پیامد چشمپوشی کرده است که در صورت کاربرد پیامد زمان فعل به نظر میرسد حال ناتمام یا التزامی باشد. در نمونۀ 23 به نظر میرسد گوینده به دلیل چشمپوشی از ادامهی صحبت یا فراموشی صحبت خود را قطع کرده است. در نمونۀ 24 در پیامد حذف به قرینه رخ داده است و از جملههای پیشین قابل بازیافت است.
آنچه در ارتباط با جدول 2 و 3 جالب مینماید و در دستهبندی شرطیها در منابع و پژوهشهای پیشین بررسی نشده کاربرد زمانهای غیرواقعی در ساختهای شرطی است. برای روشنشدن زمان غیرواقعی، به چند نمونه اشاره میشود:
25- امروز اگه میشه، دو و نیم کلاس داشته باشیم. چنان که در نمونۀ 25 مشاهده میشود، ساختِ دستوری در بند پیامد، التزامی کامل است در حالی که به رخدادی در آینده اشاره میشود.
26- اگرم خدایینکرده رد شده بودید، فرم درخواست کمیسیون پر کنید. در این نمونه، منظور گوینده از کاربرد زمان گذشتهی پیشین برای فعلِ «رد شده بودید» در بند شرط اشاره به رخدادی در آینده است.
27- اگه براتون مقدور بود، میشه زودتر از یک و نیم شروع کنیم؟ 28- گفتم شمارمو داشته باشی اگه یه موقع کاری داشتی. در نمونههای 27 و 28 نیز از زمانِ گذشته برای اشاره به آینده استفاده شده است. در این پژوهش، به همین مقدار توضیح اکتفا کرده و در پژوهشی دیگر به طور مبسوط به دلیل رخداد این نوع از زمانها در ساختهای شرطی فارسی خواهیم پرداخت. از موارد دیگری که از تحلیل دادههای این پژوهش یافت شد تعیین ساختِ دستوری بند شرط یا پیامد با فعل وجهی است. به بیان دیگر، گاهی در بند شرط یا پیامد پیش از فعل اصلی فعل دیگری آمده که این فعل میتواند فعل وجهی باشد. در چنین مواردی، آنچه ساختِ دستوری فعل را مشخص میکند فعل اصلی نیست بلکه فعل وجهی است، مانند نمونههای زیر: 29- اگر عشق عشق باشد، نه فاصلۀ طبقاتی، نه فاصلۀ سنی، نه اختلاف فرهنگی، و نه اختلاف تحصیلی نمیتواند در عظمت این عشق اثر بگذارد. 30- اگر بخواهیم برای اینگونه نامهها ویژگیهایی قائل شویم، اساسیترین ویژگی آنها این است که تقلیدی نیستند، ... چنان که در نمونههای 29 و 30 مشاهده میشود، فعلهای وجهی «نمیتواند» و «بخواهیم» ساختِ دستوری فعل در بندهای شرط و پیامد را تعیین کردهاند و فعلهای اصلیِ «اثر بگذارد» و «قائل شویم» در تعیین ساختِ دستوری بندها دخالتی ندارند. البته در وجهیبودن فعل «بخواهیم» تردید است چون میتواند همچون یک فعل عادی با همان معنای واژگانی و با همان رفتار تصریفی عمل میکند. اکنون اگر بخواهیم ساخت شرط در فارسی را بر اساس ساختِ دستوری دستهبندی کنیم، میتوانیم زمانهای دستوری یافتشده در این پژوهش را بر پایهی حوزههای زمانی بهکاررفته در دستهبندیِ دکلرک و رید (2001) ، در چهار دستهی زیر قرار دهیم:
با نظر به این چهار حوزهی زمانی، ما در جدول 4 مشخص کردهایم که رخداد چه زمانهای دستوری در هر حوزۀ زمانی برای فعل در ساخت شرطی فارسی امکانپذیر است.
جدول 4- ساختِ دستوری فعل در ساختهای شرطی فارسی بر پایهی دستهبندی دکلرک و رید (2001) Table 4- Tense in Persian conditionals based on categorization of Declerek and Reed (2001)
با توجه به جدول 4، میتوان شرطیهای فارسی را در چهار حوزهی زمانی قرار داد؛ هر حوزهی زمانی خود چند ساختِ دستوری را در بر میگیرد که البته ما در این جدول یک دستهی دیگر نیز افزودیم و آن ستون مربوط به زمانِ کاربردی است. منظور ما از زمان کاربردی همان «پدیدهی پیشروی زمان» (Bennett, 2003) است یعنی کاربرد یک زمان به جای زمان دیگر که پیشتر به این پدیده اشاره کردیم. اکنون با توجه به تغییری که در جدول 4 ایجاد کردهایم در تفسیر دستهبندی شرطیهای فارسی بر پایهی دستهبندی دکلرک (2001) میتوان نوشت: شرطی دستهی یکم مربوط به حوزهی زمانیِ گذشته است و فعل بند شرط شامل زمانهای دستوری گذشته، گذشتهی پیشین، گذشتهی پیشین ناتمام، حال پیشین ناتمام، و زمان کاربردیِ گذشته در آینده میشود. به یک نمونه از زمان کاربردی گذشته در آینده در بند شرط اشاره می کنیم: 31- این شامپو رو بزنید سر من اگه افتادم تو آب. (تلوبیون، مسابقه قهرمان، 7 فروردین 1402) شرطی دستۀ دوم مربوط به حوزهی زمانیِ پیشاکنونه است و فعل بند شرط زمانهای دستوریِ التزامی کامل، حال پیشین، و زمانِ کاربردی التزامی کامل در آینده را در بر میگیرد که برای این زمان کاربردی میتوان به نمونهی 32 اشاره کرد: 32- خوب اگر این روند به همین صورت ادامه داشته باشد یعنی سدیمها وارد سلول و پتاسیمها از سلول خارج شوند، سلول پر از سدیم شده و مقدار پتاسیم داخل سلول به شدت کاهش خواهد یافت سلول این مشکل را چگونه حل میکند؟ (مهرگان، 1388) همان طور که از فعل «ادامه داشته باشد» در بند شرط نمونۀ 29 برمیآید فعل با ساختِ دستوری التزامی کامل به انجام کار در آینده اشاره دارد و به جای زمان آینده به کار رفته است. شرطی دستۀ سوم مربوط به حوزهی زمانیِ کنونه است و فعل بند شرط شامل زمانهای دستوریِ حال ناتمام، حال ناتمام در لحظه و زمان کاربردیِ حال ناتمام در آینده است. نمونۀ 33 به این زمان کاربردی اشاره میکند: 33-والا من اطلاعی ندارم در این خصوص ولی اگر مشکلی ایجاد نمیکنه بگیرین. دستۀ چهارم مربوط به حوزۀ زمانیِ پساکنونه است و فعل بند شرط میتواند با زمانهای دستوریِ حال التزامی و آینده بیاید که البته در دادههای این پژوهش تنها مواردی از حال التزامی یافته شد. زمان کاربردی در این دسته یافت نشد. البته برای هر یک از این زمانهای دستوری پیشتر در بخش تحلیل دادهها در جدول 2 و 3 نمونههایی آمده است.
در این پژوهش، پیکرهای برگرفته از نمونههای واقعیِ زبان از گونههای زبانیِ گفتار، گفتارِ نوشتاری (چتنویسی) و نوشتارِ معاصر، متشکل از حدود 400 ساخت شرطی گردآوری شد. سپس انواع ساختهای شرطی فارسی به لحاظ ساختِ دستوری فعل در بند شرط در مقایسه با امکانهای بروز صورت دستوری فعل در بند پیامد بررسی شد. نخست، طبق آنچه در جدول 2 آمده است، 10 ساختِ دستوری برای فعل در بند شرط یافت شد. سپس مشخص شد که با این 10 ساختِ دستوری در بند شرط، با 43 الگو در ترکیب با زمانهای دستوری فعل در بند پیامد برای ساخت شرط به کار میرود. از سوی دیگر، همان گونه که در جدول 3 آمده، ساختهای شرطی با درنظرگرفتن ساختِ دستوری فعل در بند پیامد بررسی شد. در این جدول، 9 صورت فعلی با 35 الگو در بند پیامد به دست آمد. از این 9 صورت فعلی در بند پیامد در جدول 3، دو الگو متفاوت با جدول 2 است: 1- الگوی ساخت شرطی بدون بند پیامد، و 2- الگوی ساخت شرطی بدون فعل در بند پیامد. یادآور میشود منظور از دستهبندی دوم ترتیب دو بند به صورت «پیامد- شرط» نیست که بند پیامد پیش از بند شرط رخ داده باشد بلکه امکان ترکیبِ بند پیامد با شرط با هر ترتیبی (پیش از بند شرط یا پس از بند شرط) است، اگرچه در دادههای این پژوهش در بیشتر موارد، بند شرط ابتدا و پیش از بند پیامد آمده است. پس از تحلیل نمونهها، مشخص شد شمارِ صورتهای فعل در دو بند شرط و پیامد بیش از آن چیزی است که در دستورهای فارسی آمده است. برای نمونه، در دستورهای فارسی، برای زمان و وجه در شرطی ناممکن تنها به «گذشتۀ ناتمام + گذشتۀ ناتمام» و «گذشتۀ پیشین+ گذشتۀ ناتمام/ گذشتۀ پیشین» اشاره شده است، در صورتی که پس از گردآوری دادهها، زمانهای «گذشتۀ ناتمام- گذشته، گذشتۀ ناتمام- حال پیشین ناتمام» افزون بر موارد یادشده یافت شد. برای شرطی ناممکن با الگوی «گذشتۀ پیشین+ گذشتۀ ناتمام/ گذشتۀ پیشین» نیز موارد بیشتری مشاهده شد، از جمله «گذشتۀ پیشین– گذشته، گذشتۀ پیشین–حال التزامی). البته بسامد وقوع هر یک از این زمانها در بند شرط و پیامد متفاوت است که در بخش تحلیل دادهها در نمودار 2 به بسامد آنها اشاره شده است. یادآور میشود از برخی الگوهایِ ساختهای شرطی تنها یک نمونه یا شمار اندکی یافت شد؛ ولی ممکن است با افزایش پیکرۀ مطالعاتی و نیز موقعیتهای کاربردی متنوعتر، این تعداد بیشتر شود و امکان مقایسهی بهتر فراهم شود. همچنین، در این پیکره به الگوهایی برخوردیم که زمان رخداد با زمان ظاهری فعل متفاوت بود مانند استفاده از زمان گذشته برای اشاره به آینده و چند زمان دیگر که در بخش پیش به آنها پرداختیم. همچنین، در بخش تحلیل دادهها با ارائۀ نمونه نشان دادیم که همیشه این فعل اصلی نیست که تعیینکنندۀ ساختِ دستوری است بلکه در مواردی فعل وجهی ساختِ دستوری را بند شرط یا پیامد تعیین میکند. در پایان، شرطیها بر پایۀ ساختِ دستوری در چهار دسته قرار گرفتند: گذشته، پیشاکنونه، کنونه، و پساکنونه.
[1] G. Lazard [2] I. A. Rubinchik [3] R. Declerck [4] absolute sectors [5] pre-present [6] present [7] post- present [8] absolute tenses [9] این تعبیر از حال کامل یا گذشتۀ نقلی ایدۀ ساسانی در کتابی است با عنوان فعل در فارسی که بهزودی به چاپ میرسد. [10] S. Reed [11] R. Narayanan [12] zero-point (t0) [13] the time of speaking [14] time [15] Jonathan Bennett [16] the phenomenon of forward time shift [17] past-past [18] time-shift conditionals [19] P. S. Tregidgo [20] R.Qurik [21] - مضارع اخباری [22]- حال استمراری [23]- حال کامل/ گذشتۀ نقلی [24]- گذشته نقلی استمراری [25]- گذشتۀ استمراری [26]- گذشتۀ مستمر/ ملموس [27]- گذشتۀ بعید [28] - منظور از عدد 4، رخداد 4 نوع ساخت شرطی بدون پیامد است که در بخش تحلیل دادهها به آنها پرداختهایم. [29] یادآور میشود وقتی فعلهای کمکی تصریفپذیر باشند، مانند «میتونید»، زمان دستوری بند بر پایهی زمان دستوری آن لحاظ شده، چون در هر صورت فعل دوم «حال التزامی» خواهد بود. [30] این نمونه واقعی است نه ساختگی، اگرچه ممکن است به نوعی کمکاربرد باشد. بررسیهای بیشتر با پیکرههای بزرگتر و دادههای بیشتر میتواند نشان دهد که این یک مورد استثنا و خاص بوده یا نمونههای دیگری هم وجود دارد. به هر حال، مواردی که یک بار هم به کار رفته بودند از پیکرهی این پژوهش حذف نشدند. [31]- https://t.me/asrare_movafaghiyat [32] - t.me/LinguisticsGroup [33]- phrase [34]- این نمونه دارای سه جملهی شرطی است؛ دومی و سومی درون قلاب آمده و در بخش خود بیان خواهد شد. [35]یادآور میشود در اینجا فعل «نشستی» به صورت گذشته تلفظ شده است. ولی میشده به صورت حال پیشین گفتاری تلفظ شود «نشستهای» باشد. [36] - برای هماهنگی در نامگذاری، نامهای مشخصشده در این مقاله، جایگزین نامهای منابع اصلی شده است. [38] - صحبت یکی از استادان دانشگاه الزهرا در کلاس درس 23 آذر 1400. [39] داخل کتاب زمان بند شرط «گذشته استمراری» نوشته شده است، در صورتی که در نمونه، زمان «گذشته» است. به نظر اشتباه تایپی میرسد. در اینجا، زمان نمونه درج شده است. [40] دیالوگ از فیلم سینمایی پارادایس (1393)، به کارگردانی علی عطشانی. [41]گفتهی یکی از کارشناسان آموزش دانشکدۀ ادبیاتِ دانشگاه الزهرا، در تاریخ 12 آذر 1401. [42] retrospective future [43] backward looking future | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آذران، حسین. (1389 ). جشنهای باستانی ایران با تکیه بر جشن نوروز. تهران: هیرمند.
ابطحی، سید مهدی و آقایی، حمید. (1395). آشنایی با برخی اصطلاحات و کنایههای زبان فارسی. دانشگاه امام خمینی. قزوین.
ابنالرسول، سید محمدرضا؛ کاظمی نجف آبادی، سمیه؛ کاظمی، مهری. (1395). رابطهی معنایی جملهوارهی پایه و پیرو در جملههای شرطی زبان فارسی. ادب فارسی، دوره 6، شماره 1، ص 93-112.
انصاری، جمال. (1392). آشنایی با فرهنگ عامه و اقوام ایرانی. تهران: سبحان نور.
باطنی، محمدرضا. (1348). توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. تهران: امیرکبیر.
بقایی، عاطفه و نغزگوی کهن، مهرداد. (1397). زمانِ دستوریِ جهانهایِ ممکنِ ساخت شرطی در زبانِ فارسیِ معاصر. زبان فارسی و گویشهای ایرانی 2،ص 55-71.
بقایی، عاطفه و نغزگوی کهن، مهرداد. (1398). ردهشناسی ساخت شرطی در زبان فارسی نو. فصلنامهی علمی زبان پژوهی 12. 187-212.
ثمره، یدالله. (1372). آموزش زبان فارسی. تهران: انتشارات بین المللی الهدی.
جعفری، فاطمه. (1390). دستور کاربردی ویژهی زبانآموزان غیرفارسیزبان. تهران: مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا.
حقشناس، علیمحمد؛ طباطبایی، علاءالدین؛ سمائی، مهدی؛ و سامعی، حسین. (1387). دستور زبان فارسی ویژۀ دورۀ کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی. تهران: مدرسه، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
خانلری، پرویز. (1355). دستور زبان فارسی. تهران: توس.
قادری نجف آبادی، سلیمان؛ عموزاده، محمد؛ رضایی، والی. (1398). واکاوی شناختی- کاربردشناختی جملههای شرطی در زبان فارسی. جستارهای زبانی 23. 233-260.
شفائی، احمد (1363). مبانی علمی دستور زبان فارسی. تهران: نوین.
کبیری، رویا و درزی، علی. (1394) جملات شرطی رویدادی در زبان فارسی. پژوهشهای زبانشناسی (1)7، 31-48.
لازار، ژیلبر. (1384). دستور زبان فارسی معاصر. ترجمۀ مهستی بحرینی. تهران: هرمس.
ماهوتیان، شهرزاد. (1378). دستور زبان فارسی از دیدگاه ردهشناسی. ترجمۀ مهدی سمائی. تهران: مرکز.
مطهری، مرتضی. (1392). مسئلۀ حجاب. تهران: صدرا.
مهرگان، آروین. ( 1388). رویا، آئین، اسطوره. تهران: انتشارات فردا.
میرزایی، آزاده (1399). دستهبندی معنایی ساخت شرطی در زبان فارسی. علم زبان 11، 323-350.
روبینچیک، یوری آرونویچ (1391). دستور زبان ادبی معاصر فارسی. ترجمۀ مریم شفقی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
وحیدیان کامیار، تقی (1364). جملههای شرطی در زبان فارسی. زبانشناسی (2)2، 43-56.
References
Abtahi, M., & Aghaei, H. (2015). Getting familiar with Persian language terms and ironies. Qazvin: Imam Khomeini University.
Ansari, J. (2012). Familiarity with popular culture and Iranian folks. Tehran: Sobhan noor. [In Persian]
Azaran, H. (2010). Ancient celeberations of Iran based on nowruz celebration. Tehran: Hirmand. [In Persian]
Baghaei, A., & Naghzguy Kohan, M. (2019). The tense of possible words in conditional constructions of modern Persian. Persian Language and Iranian Dialects 3, 55-71. [In Persian]
Baghaei, A., & Naghzguy kohan, M. (2020). Typology of conditional construction in new. Persian language Zabanpazhuhi 12, 187-212. [In Persian]
Bateni, M. R. (1969). Description of Persian grammatical structure. Tehran: Amir Kabir.
Bennett, J. (2003). A philosophical guide to conditionals. Oxford: Clarendon Press.
Declerck, R. (1991). Tense in English: its structure and use in discourse. London: Routledge.
Declerck, R. (2000). On how to interpret canonical conditionals in discourse. Journal of Literary Semantics 29, 149-169.
Declerck, R., & Reed, S. (2001). Conditionals: A comprehensive emperical analysis. Berline: Mouton de Gruyter.
Declerck, R., & Reed, S. (2006). Tense & time in counterfactual conditionals. Special Issue of Belgian Journal of Linguistics 20, 169-192.
Ghaderi Najaf Abadi, S., Amouzadeh, M., & Rezaei, V. (2020). A cognitive and pragmatic analysis of Persian conditionals. Language Related Research 10(6), 233-260. [In Persian]
Gibbard, A. (1981). Two recent theories of conditional sentences. In W. L. Harper, R. Stalnaker and G. Pearce (Eds.), ifs: Conditionals, Belief, Decision, Chance and Time (pp. 211-247). Dordrecht: Reidel.
Haghshenas, A., Tabatabaei, A., Samaei, M., & Samei, H. (2008). Persian grammar, especially for continuous and discontinuous associate and bachelor's courses in teaching Persian language and literature. Tehran: Madrese.
Jafari, F. (2010). Applied grammer for learners of Farsi as a foreign language. Tehran: Dehkhoda Dictionary Institute. [In Persian]
Kabiri, R., & Darzi, A. (2015). Event condiionals in Persian. Researches in Linguistics 10, 31-48. [In Persian]
Khanlari, P. (1976). Persian grammer. Tehran: Tus. [In Persian]
Lambton, A. K. S. (1974). Persian grammar. Cambridge: Cambridge University Press.
Lazard, G. (2005). Grammer of contemporary Persian. Translated by M., Bahreini., Tehran: Hermes. [In Persian]
Mahootian, Sh. (1999). Persian language grammar from a typological perspective. Translated by M. Sama'ei. Tehran: Markaz. [In Persian]
Mahmoudi Gahrouei, V. (2010). The study of Persian speakers' acquisition order of English conditionals and L1 transfer effect. M. A. Thesis. Yazd University. [In Persian]
Mehregan, A. (2009). Dream, ritual, myth. Tehran: Farad.
Mirzaei, A. (2020). Semanic classification of conditional construction in Persian language. Elm-e Zaban 11, 333-350. [In Persian]
Mirzaei, A., & Moolodi, A. (2016). Persian preposition bank. In proceedings of the 10th International Language Resources and Evaluation, Portoroz (Slovenia).
Motahhari, M. (2013). The issue of Hijab. Tehran: Sadra. [In Persian]
Narayanan, R., Bing, L., & Haluk, Ch. (2009). Sentiment analysis of conditional sentences. Proceedings of the 2009 Conference on empirical methods in natural language processing: A meeing of SIGDAT, a special interest group of ACL, Held in conjuction with ACL-IJCNLP 2009. 180-89. Singapore.
Quirk, R., Greenbaum, S., Leech, G., & Svartvik, J. (1985). A comprehensive grammar of the English language. London, New York: Longman.
Rubinchik, I. A. (2012). Contemporary literary grammar of Persian language. Translated by M. Shafaghi. Tehran: Institute for humanities and cultural studies. [In persian]
Samareh, Y. (1993). Persian language teaching. Tehtan: Al Hadi publications. [In persian]
Shafaei, A. (1984). Scientific basis of Persian grammar. Tehran: Novin. [In Persian]
Tregidgo, P. S. (1980). Tense patterns in conditional sentences. English Language Teaching Journal 34(3), 186-191.
Vahidiyan Kamyar, T. (1985). Conditional sentences in Persian language. Zabānšenāsi 2, 43-56. [In Persian]
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 151 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 101 |