تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,774 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,264,283 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,763,657 |
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 13، شماره 1 - شماره پیاپی 24، شهریور 1402، صفحه 95-110 اصل مقاله (942.52 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/cbs.2024.137114.1746 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شیرین خیاطی1؛ ناهید اکرمی* 2؛ حمید رضا عریضی سامانی3؛ بابک امرا4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد، گروه روان شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4استاد، بخش ریه، مرکز تحقیقات تنفس و خواب بامداد و گروه داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باتوجهبه شیوع همزمان اختلالات روانی در بیماران مبتلا به آسم، درمانهای روانشناختی میتواند سهم بسزایی در بهبود علائم روانشناختی این افراد داشته باشد؛ بنابراین، هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم شهر اصفهان بود. طرح پژوهش شبهآزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود و جامعۀ آماری شامل کلیۀ بیماران مراجعهکننده به بیمارستان خورشید با تشخیص بیماری آسم بودند. در این جامعه، ۲۲ بیمار مبتلا به آسم با روش نمونهگیری دردَسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. روش مداخلۀ رفتاردرمانی دیالکتیک برای گروه آزمایش در طی هشت جلسۀ درمانی انجام شد و گروه کنترل و آزمایش در مراحل پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از پرسشنامۀ تنظیم هیجان و اضطراب سلامت ارزیابی شدند. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. مطابق نتایج پژوهش در متغیر تنظیم هیجان در زیرمقیاس ارزیابی مجدد بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود داشت؛ اما در زیرمقیاس سرکوبی، تفاوت معناداری وجود نداشت. در متغیر اضطراب سلامت نیز تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت. براساس یافتههای پژوهش، میتوان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیک میتواند به بهبود تنظیم هیجان و اضطراب سلامت در بیماران مبتلا به آسم منجر شود؛ بنابراین، این مداخله بهعنوان درمانی مؤثر در بهبود این نشانهها کاربرد دارد و میتوان با اجرای آن به بهبود وضعیت روانی مبتلایان به آسم کمک کرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسم؛ اضطراب سلامت؛ تنظیم هیجان؛ رفتاردرمانی دیالکتیک | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسم[1] یکی از بیماریهای مزمن تنفسی و از جدیترین مشکلات سلامت است (Maierean et al., 2019). این بیماری تهدید به شمار میرود و درصورت ابتلای فرد سبب دگرگونی و تغییر در ابعاد مختلف عمکرد فردی، اجتماعی و اقتصادی او میشود (Dharmage et al., 2019). میزان ابتلا به اختلالات روانپزشکی در این بیماران بالاتر از افراد عادی است (Paquet et al., 2019). این همپوشی علائم روانپزشکی بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر منفی میگذارد و باعث تشدید فرایند بیماری میشود (Normansell et al., 2018). شیوع این بیماری حدود ۵درصد از کل جمعیت عنوان شده است (Kasper et al., 2015) و نتایج مطالعات در کشورهای مختلف، شیوع آسم و بیماریهای آلرژیزا را از یک تا ۴۰درصد گزارش کردهاند (Nazari et al., 2019). ازجمله مؤلفههای روانشناختی مؤثر در آسیبپذیری روانی بیماران مبتلا به آسم، تنظیم هیجان[2] است (Hughes & Gullone, 2011). تنظیم هیجانْ تعدیل و پردازش تجربیات هیجانی است که برای مدیریت و درک استرسهای هیجانی رایج در بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن ضروری است Janssens et al., 2009; Wierenga et al., 2017)). بهتازگی تنظیم هیجان بهعنوان فرایندی مهم در مطالعه و درمان آسیبشناسی روانی و برخی علائم جسمی بیمارگونه مورد توجه قرار گرفته است (Potthoff et al., 2016). حالات عاطفی منفی، ناگویی هیجانی و مشکلات تنظیم هیجان میتواند به تشدید و افزایش علائم آسم منجر شود (von Leupoldt et al., 2013; Ricciardi et al., 2023). بهخصوص اینکه در افراد مبتلا به آسم معمولاً سطح تجربه و ابراز هیجانات منفی بالاتر است و سطوح پرخاشگری، درماندگی و ناسازگاری بالایی دارند (Rodríguez et al., 2012). همچنین، مطالعات نشان میدهد در میان بزرگسالان مبتلا به آسم، عاطفۀ مثبت به تشخیص کمتر علائم تنفسی منجر میشود و عاطفۀ منفی به درک بیشازحد علائم میانجامد (Plourde et al., 2017; Zhukava & Shot, 2012)؛ بنابراین، نقش اضطراب, افسردگی، استرس و عوامل هیجانی در شروع و یا تسهیل علائم آسم، ضرورت کنترل شرایط هیجانی در این افراد را مطرح میکند (Hughes & Gullone, 2011). بیماری آسم با انواع اختلالات اضطرابی ارتبط دارد (Ryu et al, 2023). مؤلفۀ دیگر مرتبط با آسیبپذیری روانی مبتلایان به آسم، اضطراب سلامت[3] است (Ten Thoren & Petermann, 2000). اضطراب سلامت نگرانی افراطی دربارۀ بیماری و ناتوانی در نادیدهگرفتن علائم سادۀ جسمانی و توجه انتخابی به علائم است (Feldman et al., 2016). مشخصۀ اصلی آسم، حملات ناگهانی و غیرمنتظرۀ اختلال در تنفس است؛ بنابراین، حملات آسمْ تهدیدی دائمی برای مبتلایان به شمار میرود که با احساس کلی تنش و اضطراب همراه است (Di Marco et al., 2010). اضطراب سلامت در مبتلایان به آسم شایع است و تأثیر چشمگیری بر مدیریت بیماری و ادراک علائم آنها دارد (Burrows & Mason, 2004). افراد مبتلا به آسم که حساسیت اضطرابی بالایی دارند، بهاحتمال بیشتری ممکن است علائم خود را فاجعهآمیز تفسیر کنند و درنتیجه، نسبت به افرادی که حساسیت اضطرابی پایینی دارند، اضطراب سلامت بیشتری را تجربه کنند (Boudreau et al., 2015). باتوجهبه اینکه بیماری آسم، بیماریای متشکل از چندین عامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، به نظر میرسد درمانهای روانشناختی در کنار درمانهای دارویی در کاهش علائم بیماری مؤثر باشد (Baiardini et al., 2015). ازجمله روشهای درمانی که به نظر میرسد میتواند در بهبود علائم بیماران آسم مؤثر باشد، رفتاردرمانی دیالکتیک[4] است (Linehan, 2020). رفتاردرمانی دیالکتیک چهار مؤلفۀ مداخلهای شامل تحمل آشفتگی، ذهنآگاهی، نظمبخشی هیجانی و ارتباط مؤثر را در شیوۀ درمان گروهی مطرح میکند (Mckay et al., 2007/1391). این درمان یک شیوۀ درمانی یکپارچهنگر است که در آن به بیمار آموزش داده میشود تا تضادهای موجود درون خود و یا میان خود و محیط را شناسایی کند و ازطریق ترکیب و تلفیق آنها با یکدیگر به نتیجهای کارآمد دست یاید (Long & Witterholt, 2013). در این نوع درمان به افراد آموزش داده میشود تا رویدادها را به همان صورت که هست، ببینند و بپذیرند و از فکرکردن و قضاوتکردن دربارۀ آنها و داشتن انتظارات خاص خودداری کنند (کهریزی و همکاران، ۱۳۹6؛ Pardo et al., 2020). در سالهای اخیر، رفتاردرمانی دیالکتیک در دامنۀ نسبتاً متنوعی از اختلالات استفاده شده است. شواهد نشان میدهد این رویکرد در درمان اختلالات سایکوسوماتیک مانند درد کمر و اختلالات خوردن، همچنین سوءمصرف مواد، دیابت، سندرم رودۀ تحریکپذیر، بیشفعالی و افسردگی اثربخش بوده است (محمدی و همکاران، ۱۳۹۴؛ Navarro-Haro et al., 2018 Lin et al., 2019; Long & Witterholt, 2013;). همچنین، در پژوهشهای اخیر رفتاردرمانی دیالکتیک بهعنوان درمانی فراتشخیصی برای انواع اختلالات روانی با ریشۀ شناختی تأیید شده است (Vijayapriya & Tamarana, 2023). ازآنجاکه بیماران مبتلا به آسم، سطوح بالاتری از هیجانات منفی، اضطراب، استرس و توجه افراطی به علائم را از خود نشان میدهند، جستوجوی درمانهای روانشناختی مؤثر برای بیماران حائز اهمیت است (González-Freire et al., 2020). همچنین، باتوجهبه لزوم بررسی روشهای جدیدتر و متفاوت و با استناد به تأکید رفتاردرمانی دیالکتیک بر مؤلفههای تحمل آشفتگی، ذهنآگاهی، نظمبخشی هیجانی و ارتباط مؤثر، انتظار میرود که این روش نسبت به سایر درمانهای روانشناختی، تأثیری بیشتری بر کاهش علائم روانشناختی بیماران مبتلا به آسم داشته باشد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم انجام شد.
روش پژوهش باتوجهبه هدف مطالعه، طرح پژوهش از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیۀ بیماران مبتلا به آسم مراجعهکننده به بیمارستان خورشید اصفهان بود. روش نمونهگیری پژوهش حاضر باتوجهبه محدودبودن جامعه و دشواری دسترسی به اعضا، از نوع نمونهگیری دردسترس بود. بدینترتیب، 30 نفر بیمار (مرد و زن با دامنۀ سنی 18 تا 65 سال و تحصیلات بالای دیپلم) مبتلا به آسم با تشخیص پزشک متخصص ریه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. بهدلیل ریزش نمونه ناشی از شرایط محیطی محل برگزاری جلسات درمانی در گروه آزمایش و تکمیلنشدن پسآزمون توسط چند نفر از شرکتکنندگان در گروه کنترل، تعداد شرکتکنندگان در پژوهش به 22 نفر (هر گروه 11 نفر) کاهش یافت. ابزار پژوهش پرسشنامۀ تنظیم هیجان (ERQ) پرسشنامۀ تنظیم هیجان[5] (Gross & John, 2003) بهمنظور اندازهگیری راهبردهای تنطیم هیجان تدوین شده است. این پرسشنامه 10 پرسش و دو بعد دارد که شامل ارزیابی مجدد و سرکوبی است و در طیف هفتدرجهای لیکرت از بهشدت مخالفم (نمرۀ یک) تا بهشدت موافقم (نمرۀ هفت) پاسخ داده میشود. روایی همگرایی این پرسشنامه با بررسی ارتباط آن با چهار سازۀ موفقیت تنظیم هیجانی ادراکشده، سبک مقابلهای، مدریت خلق و مورداعتمادبودن بررسی شده است. همچنین، روایی واگرای آن با بررسی ارتباط آن با ابعاد پنج عامل بزرگ شخصیت (روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، توافقپذیری، وظیفهشناسی)، کنترل تکانه، توانایی شناختی، مطلوبیت اجتماعی بررسی شده است. پایایی درونی این مقیاس 73/0 و پایایی بازآزمایی آن 69/0 است که نشاندهندۀ پایایی قابلقبول آن است (Gross & John, 2003). سلیمانی و حبیبی (1393) در پژوهش خود ضریب آلفای کرونباخ را برای خردهمقیاسهای ارزیابی مجدد شناختی 71/0 و بازداری هیجانی 82/0 گزارش کردند. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی مجدد 61/0 و برای سرکوبی 70/0 به دست آمد. پرسشنامۀ اضطراب سلامت (HAI) پرسشنامه اضطراب سلامت[6] (Salkovskis et al., 2002)، یک مقیاس خودسنجی ۱۸عبارتی است که برای سنجش علائم اضطراب سلامت طراحی شده است. این مقیاس بهطور اختصاصی حضور نگرانی و تشویش دربارۀ سلامت را میسنجد. شرکتکنندگان پاسخ خود را در یک مقیاس چهاردرجهای نمرهگذاری میکنند. برای تمام پرسشها گزینۀ «الف» نمرۀ صفر و گزینۀ «د» نمرۀ ۳ میگیرد. دامنۀ نمرات از 0 تا ۵۴ گسترده است. نمرۀ ۱۸ به بالا نشاندهندۀ رنج از اضطراب و نمرۀ ۳۷ به بالا نشاندهندۀ اختلال اضطراب سلامت است. اعتبار آزمون این پرسشنامه 9/0 و ضریب آلفای کرونباخ از 7/0 تا 83/0 به دست آمده است (Salkovskis et al., 2002). در ایران نیز نرگسی و همکاران (1396) میزان پایایی از نوع آلفای کرونباخ را 75/0 به دست آوردهاند. روش اجرا و تحلیل دادهها پس از هماهنگی و کسب اجازه از مدیریت بیمارستان خورشید، از بیماران مبتلا به آسم که پزشک متخصص ریه به پژوهشگر معرفی کرد، مصاحبۀ تشخیصی به عمل آمد و سابقۀ بیماریهای روانی و جسمی قبلی بررسی شد. درنهایت، 30 نفر از کسانی که حاضر به شرکت در پژوهش بودند، معیارهای لازم برای ورود به پژوهش را داشتند. معیارهای ورود شامل دامنۀ سنی 18 تا 65 سال، مبتلانبودن به بیماری جسمی دیگر و مبتلانبودن به اختلالات روانی بود. معیار خروج نیز غیبت بیش از دو جلسه و منصرفشدن از شرکت در پژوهش بود. این تعداد بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ اما در گروه آزمایش بهدلیل مشکلات محیطی خارج از کنترل پژوهشگر، تعدادی از شرکتکنندگان باتوجهبه مشکلات ریوی امکان حضور در جلسات را در شرایط جدید نداشتند برخلاف تمایل به ادامۀ درمان، مجبور به ترک جلسات درمانی شدند و براثر ریزش، درنهایت نمونه با 22 نفر (11 نفر در هر گروه) تحلیل شد. افراد گروه آزمایش بهمدت هشت جلسۀ 90دقیقهای تحت درمان رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل درمان دریافت نکردند. بیماران هر دو گروه قبل و بعد از مداخله به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. رازداری کامل، داشتن آزادی کامل برای انصراف از پژوهش، اطلاعرسانی کامل دربارۀ پژوهش، کسب رضایتنامۀ کتبی و استفاده از دادهها فقط درجهت اهداف پژوهش، ازجمله ملاحظات اخلاقی بود که رعایت شد. به گروه کنترل نیز قول داده شد خلاصهای از موارد آموزشی در اختیارشان قرار گیرد تا از آن بهرهمند شوند. برای تنظیم پروتکل درمانی از راهنمای تکنیکهای رفتاردرمانی دیالکتیکی مککی (Mckay et al., 2007/1391) شامل چهار قسمت ذهنآگاهی، تحمل پریشانی، ارتباط مؤثر و تنظیم هیجان استفاده شد. خلاصۀ محتوای جلسات در جدول 1 ارائه شده است.
جدول ۱: خلاصۀ محتوای جلسات رفتاردرمانی دیالکتیک (Mckay et al., 2007/1391)
درنهایت، برای تحلیل از نرمافزار SPSS نسخۀ 23 روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها در جدول 2 و 3 آمار توصیفی مربوط به میانگین و انحراف معیار نمرات تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بهتفکیک برای افراد گروه آزمایش و کنترل، در دو مرحلۀ سنجش (پیشآزمون و پسآزمون) نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه میشود، در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، بین نمرات پسآزمون و پیشآزمون در هر دو متغیر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت تفاوت معناداری وجود دارد. جدول 2: توصیف آماری نمرات اضطراب سلامت در دو مرحلۀ اندازهگیری بهتفکیک گروه
جدول 3: توصیف آماری نمرات اضطراب سلامت در دو مرحلۀ اندازهگیری بهتفکیک گروه
بهمنظور بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان از تحلیل کواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده شد. سطح معنیداری آزمون باکس پیشفرضهای آزمون آماری برابر با 932/0 است. ازآنجاکه این مقدار، بزرگتر از سطح معنیداری (05/0) موردنیاز برای ردّ فرض صفر است، فرض صفر مبنی بر همسانی ماتریس کوواریانسها تأیید میشود. نتایج آزمون لوین، آزمون کالموگروف بزرگتر از 05/0 است؛ بنابراین، فرض همگنی واریانس متغیرها و فرض نرمالبودن توزیع نمرات تأیید میشود. بهمنظور بررسی تفاوت گروهها در هریک از مؤلفههای تنظیم هیجان، آزمون اثرات بینآزمودنی استفاده شد که نتایج حاصل در جدول 4 ارائه شده است.
جدول4: آزمون اثرات بینآزمودنی برای مقایسۀ مؤلفههای تنظیم هیجان گروههای آزمایش و کنترل در پسآزمون
همانگونه که در جدول 4 ملاحظه میشود، متغیر پیشآزمون در هیچکدام از مؤلفههای متغیر تنظیم هیجان معنادار نشده است (05/0p>). همچنین، پس از حذف اثر پیشآزمون در متغیر سرکوبی تفاوت معناداری بین گروه کنترل و آزمایش مشاهده نشد؛ اما در مؤلفۀ ارزیابی مجدد تفاوت بین گروه کنترل و آزمایش در سطح 05/0 معنادار شده است (05/0p<). بهمنظور بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب سلامت، از آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری (ANCOVA) استفاده شد. براساس نتایج تحلیل یکسانبودن شیب خط رگرسیونی بهعنوان پیشفرض تحلیل کوواریانس، سطح معناداری سطر اثر متقابل گروه و پیشآزمون (076/0p= ) بزرگتر از 05/0 است؛ بنابراین، فرضیۀ همگنی رگرسیونی پذیرفته میشود. نتایج آزمون لوین در هیچیک از متغیرها معنیدار نیست (358/0p= )؛ ازاینرو، فرض صفر مبنی برای همگنی واریانس متغیرها تأیید میشود. براساس نتایج آزمون کالموگروفـاسمیرنوف، سطح معنیداری آمارۀ محاسبهشده بزرگتر از 05/0 است؛ بنابراین، فرض نرمالبودن توزیع نمرات پذیرفته میشود. در ادامه، نتایج تحلیل کوواریانس برای مقایسۀ اضطراب سلامت در گروه آزمایش و کنترل آورده شده است (جدول 5). جدول 5: نتایج تحلیل کوواریانس برای مقایسۀ اضطراب سلامت در گروه آزمایش و گروه کنترل
براساس نتایج جدول 5 مقدار F بهدستآمده برابر با 209/8 است و در سطح آلفای 01/0 معنیدار است (01/0>P)؛ بنابراین، فرض صفر رد و فرض پژوهش مبنی بر وجود تفاوت بین میانگین نمرات اضطراب سلامت در گروه آزمایش و کنترل تأیید میشود. بحث و نتیجهگیری پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم شهر اصفهان انجام شد. نتایج پژوهش در متغیر تنظیم هیجان نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک بر مؤلفۀ ارزیابی مجدد تأثیر گذاشته و موجب افزایش توانمندی افراد در این مؤلفه شده است؛ اما بر متغیر سرکوبی تأثیر نداشته است. یافتههای پژوهش حاضر همسو با نتایج مطالعات رودریگز، ژوکاوا و شات و پلورد و همکاران است (Rodríguez, 2012; Zhukava & Shot, 2013; Plourde et al., 2017) که نشان میدهد رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان بیماران مبتلا به آسم در مؤلفۀ ارزیابی مجدد تأثیر دارد. در تبیین این نتایج میتوان گفت در جریان رفتاردرمانی دیالکتیک ازجمله مهارتهای موردتوجه درمانگر، مهارتهای بنیادین تنظیم هیجان است. دراینخصوص بیماران توانستند با استفاده از تمرینهایی چون ثبت هیجانات، هیجانهای خود را در مواقع استرسزا شناسایی کنند و از آن آگاهی بیابند. این فرایند باعث میشود که افراد بدون درگیری با هیجانات و آشفتگی ناشی از آن متوجه شوند که این هیجانها چه اثری بر رفتار آنها میگذارد. فرد در این شرایط میتواند موقعیتی را که سبب استرس و اضطراب او شده، مجدداً ارزیابی کند و آن را در شرایط مثبتتری بررسی کند و با اشراف بر احساسات، کنترل بیشتری را بر آنها اعمال کند و کمتر تحتتأثیر آنها قرار گیرد. درواقع، طی ارزیابی مجدد که شامل ایجاد تفاسیر مثبت در یک موقعیت استرسزاست، افراد راهی برای کاهش پریشانی پیدا میکنند. اما در مؤلفۀ سرکوبی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در جریان رفتاردرمانی دیالکتیک نیز به فرد آموزش داده میشود که بهجای سرکوب و یا نادیدهگرفتن هیجانات، به مشاهدۀ آنها بپردازد. رفتاردرمانی دیالکتیک بر موجهدانستن هیجانها و افکار تأکید دارد و روند درمان نیز درجهت طبیعیجلوهدادن هیجانات و همدلی با بیمار است. پذیرش هیجانها به تعدیل و کاهش آنها منجر میشود؛ بدون آنکه به نشاندادن واکنشهای منفی و مخرب نیاز باشد. ازجمله در تمرین ناهمجوشی فکر، فرد بر احساسات و افکار خود متمرکز میشود و با تجسم آنها درقالب تصاویر یا کلمات بدون ارزیابی، تحلیل یا راندن آنها از ذهن، به نظارۀ آنها مینشیند. بهاینترتیب، در رفتاردرمانی دیالکتیک فرد ظرفیت پذیرش احساسات را بدون نیاز به سرکوب آنها در خود ایجاد میکند. همچنین، ذهنآگاهی با کمک به فرد در مشاهدۀ تجارب، توصیف و شناسایی تجارب و هیجانات مرتبط با آنها و عملکرد مبتنی بر آگاهی، مستقیماً با تنظیم هیجانات مرتبط خواهد بود. درواقع، تنظیم هیجانات شامل آگاهی و درک احساسات، پذیرش آنها، توانایی رفتارهای تکانشی و رفتار مطابق با اهداف موردنظر در هنگام تجربۀ هیجانات منفی و انعطافپذیری برای تعدیل پاسخهای عاطفی بهدلخواه بهمنظورِ برآوردن اهداف فردی و خواستههای موقعیتی است؛ بنابراین، ذهنآگاهی که زیربنای آن پذیرش افکار ناخوشایند و حالات هیجانی مختلف است، توانمندی فرد در کنترل تأثیرپذیری از افکار و هیجانات را بهطور چشمگیری بالا میبرد و به فرد اجازه میدهد طیف وسیعی از افکار و هیجانات را بدون آشفتگی هیجانی تجربه کند. ذهنآگاهی باعث میشود فرد در مواجهه با افکار خودآیندی که درصورت داشتن بار هیجانی، تنظیم هیجانی را مختل میکنند، ثبات هیجانیاش را حفظ کند و به فکر مزاحم بیشازحد توجه نکند؛ بلکه نظارهگر عبور این فکر از ذهنش باشد. این توانایی باعث میشود افکار خودآیند و هیجانات منفی، اشتغال فکری بیشازحدی را که قبلاً برای فرد به وجود میآورد، ایجاد نکند و به تنظیم هیجانی آسیب نرساند. براساس نتایج بهدستآمده، رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم مؤثر است. یافتههای پژوهش حاضر همسو با نتایج مطالعات فلدمن و همکاران و بودرا و همکاران است (Feldman et al., 2016; Boudreau et al., 2015) که نشان میدهد رفتاردرمانی دیالکتیک بر اضطراب سلامت بیماران مبتلا به آسم تأثیر دارد. در افراد مبتلا به آسم چون حساسیت اضطرابی توجه به علائم جسمانی را افزایش میدهد، باعث میشود افراد علائم بدنی خود را بیشتر فاجعهآمیز تلقی کنند؛ درنتیجه، کوچکترین علائم را نشانۀ شروع حملۀ آسم تلقی میکنند. در همین خصوص، یکی از مهارتهایی که در این مرحله برای افراد مبتلا به آسم به کار گرفته شد، مهارت تحمل آشفتگی بود. افرادی که دچار مشکلات جسمانی بیشتری میشوند و فراوانی مشکلات در آنها بیشتر است، خیلی زود ناکام میشوند و اغلب تصور میکنند که احساس آنها پایانناپذیر است و برای مقابله با این دردهای توانفرسا، هیچ کاری از دستشان برنمیآید و بنابراین، دچار هیجانهای آشفتهساز میشوند. با آموزش تحمل آشفتگی و شناسایی افکار خودکار منفی[7] تلاش شد به این گروه از بیماران یاد داده شود که با درد خود با شیوههای سالمتری کنار بیایند تا باعث بهوجودآمدن حساسیت اضطرابی و بهتبعِ آن، تعبیر فاجعهآمیز علائم در این بیماران نشود و هنگام شروع علائم، توجه خود را از علائم جسمانی به موضوع دیگر معطوف کنند، آرامش خود را حفظ کنند و درنهایت، بتوانند با علائم درد جسمانی خود کنار بیایند. بهعبارتی، آموزش مهارتهای تکنیک تحمل آشفتگی به بیمار کمک کرد بههنگام بهوجودآمدن حساسیت اضطرابی و بهتبعِ آن، تعبیر فاجعهآمیز علائم، به انجام فعالیتهای لذتبخش و موردعلاقۀ خود بپردازد. این مهارتها مانند توجهبرگردانی، خودآرامشبخشی بهکمکِ حواس پنجگانه باعث میشود بیمار با هیجانهای آشفتهساز خود بهتر مقابله کند و دربرابرِ این هیجانها مقاومتر شود. همچنین، ازآنجاکه بیماران مبتلا به آسم آسیبپذیری زیادی دربرابرِ نگرانی و اضطراب از خود نشان میدهند و آمادگی زیادی برای سوءتعبیر علائم فیزیولوژیکی اضطراب دارند، یکی از تکنیکهای مؤثر برای جلوگیری از سوءتعبیر و فاجعهسازی علائم، مهارتهای ذهنآگاهی است که به بیماران کمک میکند از افکار، هیجانات و احساسات جسمی خود آگاه شوند و بهجای واپسرانی و کنترل آنها، این افکار و هیجانات را بپذیرند و در زمان حال نگه دارند و کنار بگذارند. بهعبارتی، بهجای انکار علائم، وجود آنها را بپذیرند. پذیرش علائم باعث میشود که بیمار بار منفی کمتری را تحمل کند و درنتیجه سوءتعبیر علائم فیزیولوژیکی در او کاهش یابد. در درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بهدنبال انجام این تمرینات و آگاهی از حسهای بدنی، بیماران یاد میگیرند که حالات جسمانی، بهویژه حالات تنفسی خود را بشناسند و درصورت احساس مشکل در تنفس، بهجای سوءتعبیر این علائم با استفاده از تمرینهای نظیر تمرین دستۀ نور و تنفس آگاهانه، این حالات خود را کنترل کنند. بهعبارتی، میتوان گفت توانایی ذهنآگاهی فضایی روانی برای شخص فراهم میآورد تا با متمرکزکردن توجه خود و بدون نگرانی، احساس قضاوت و پیشداوری نظارهگر افکار و احساسات خود باشد، بدون اینکه با آنها درگیری هیجانی داشته باشد. بهدنبال این شرایط، به دور از انتظار نخواهد بود که فرد راحتتر بتواند با انواع مختلفی از هیجانات پیش رو ازجمله اضطراب و عوامل نگرانکننده کنار بیاید و بههمینطریق، ظرفیت و توانایی پذیرش علائم مرتبط با اضطراب را در خود افزایش دهد. درمجموع، میتوان گفت باتوجهبه اینکه بیماران مبتلا به آسم در هنگام اضطراب و استرس حملات تنگی نفس بیشتری را تجربه میکنند و ازآنجاکه بیماری آسم یک بیماری سایکوسوماتیک است و عوامل روانشناختی در تشدید آن نقش اساسی دارد، با بهبود این عوامل روانی براثر آموزش مهارتهای بنیادین رفتاردرمانی دیالکتیک، عملکرد تنفسی نیز در این بیماران بهبود مییابد. باتوجهبه محدودیتهای پژوهشی ازجمله حجم نمونه و محدودشدن اعضای نمونه به بیماران آسمی شهر اصفهان، پیشنهاد میشود پژوهش در نمونۀ وسیعتر و در جوامع دیگر نیز تکرار شود. همچنین، باتوجهبه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجان و اضطراب سلامت در بیماران آسمی، پیشنهاد میشود مداخله بهعنوان درمان مکمل در مراکز درمانی و بیمارستانها استفاده شود. ازآنجاکه بیماری آسم یک بیماری مزمن است که بیمار باید همیشه با آن دستبهگریبان باشد، پیشبینی میشود که درمانهای نسل سوم روانشناختی به بیمار کمک کنند تا بهجای تغییر باورها و شناخت خود، به پذیرش افکارآزاردهنده دربارۀ بیماری بپردازد و افکار آزاردهندهاش را فقط بهعنوان «فکر» تجربه کند و آنچه را که در زندگی برایش مهم و ارزش است، انجام دهد؛ بنابراین، ارجاع بیماران مبتلا به آسم به مراکز مشاوره و رواندرمانی نیز توصیه میشود.
تشکر و قدردانی در این بخش، از کلیۀ پزشکان متخصص بیمارستان خورشید اصفهان، استادان همراه و شرکتکنندگان پژوهش که ما را در انجام این کار علمی یاری رساندند، تشکر میکنیم.
[1] Asthma [2] Emotion Regulation [3] Health Anxiety [4] Dialectical Behavior Thearpy [5] Emotion Regulation Questionnaire [6] Health Anxiety Inventory [7] Negative Automatic Thought | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلیمانی، ا. و حبیبی، ی. (1393). ارتباط تنظیم هیجان و تابآوری با بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان. روانشناسی مدرسه و آموزشگاه، 3(4)، 51-72. https://jsp.uma.ac.ir/article_268.html
کهریزی، ش.، تقوی، م.، قاسمی، ر.، و گودرزی، م. (1396). تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی بیماران مبتلا به آسم. مجله علوم پزشکی رازی، 24(154)، 27-36. https://rjms.iums.ac.ir/article-1.-4274-fa.html
محمدی، ج.، غلامرضایی، س.، و عزیزی، ا. (1394). اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر کیفیت خواب و اضطراب بیماران سندرم روده تحریکپذیر. روان پرستاری، 3(2)، 21-30. https://ijpn.ir/browse.php?a_id=569&sid=1&slc_lang=fa
مک کی، ام.، وود، جی.، و برنتلی، جی. (1391). تکنیکهای رفتاردرمانی دیالکتیکی (حسن حمیدپور، مترجم). انتشارات ارجمند. (اثر اصلی منتشر شده در 2007).
نرگسی، ف.، ایزدی، ف.، کریمی نژاد، ک.، و رضایی شریف، ع. (1396). بررسی اعتبار و روایی نسخه فارسی پرسشنامه اضطراب سلامت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان. فصلنامه اندازه گیری تربیتی، 7(27)، 147-160. https://doi.org/10.22054/jem.2017.19621.1495
References
Baiardini, I., Sicuro, F., Balbi, F., Canonica, G. W., & Braido, F. (2015). Psychological aspects in asthma: do psychological factors affect asthma management?. Asthma research and practice, 1(1), 1-6. https://doi.org/10.1186/s40733-015-0007-1
Boudreau, M., Lavoie, K. L., Cartier, A., Trutshnigg, B., Morizio, A., Lemière, C., & Bacon, S. L. (2015). Do asthma patients with panic disorder really have worse asthma? A comparison of physiological and psychological responses to a methacholine challenge. Respiratory Medicine, 109(10), 1250-1256. https://doi.org/10.1016/j.rmed.2015.09.002
Burrows, P. E., & Mason, K. P. (2004). Percutaneous treatment of low flow vascular malformations. Journal of Vascular and Interventional Radiology, 15(5), 431-445. https://doi.org/10.1097/01.RVI.0000124949.24134.CF
Dharmage, S. C., Perret, J. L., & Custovic, A. (2019). Epidemiology of asthma in children and adults. Frontiers in pediatrics, 7, 246. https://doi.org/10.3389/fped.2019.00246
Di Marco, F., Verga, M., Santus, P., Giovannelli, F., Busatto, P., Neri, M., ... & Centanni, S. (2010). Close correlation between anxiety, depression, and asthma control. Respiratory medicine, 104(1), 22-28. https://doi.org/10.1016/j.rmed.2009.08.005
Feldman, J. M., Matte, L., Interian, A., Lehrer, P. M., Lu, S. E., Scheckner, B., ... & Shim, C. (2016). Psychological treatment of comorbid asthma and panic disorder in Latino adults: Results from a randomized controlled trial. Behavior research and therapy, 87, 142-154. https://doi.org/10.1016/j.brat.2016.09.007
Gonzalez-Freire, M., Diaz-Ruiz, A., Hauser, D., Martinez-Romero, J., Ferrucci, L., Bernier, M., & de Cabo, R. (2020). The road ahead for health and lifespan interventions. Ageing research reviews, 59, 101037. https://doi.org/10.1016/j.arr.2020.101037
Gross, J. J., & John, O. P. (2003). Individual differences in two emotion regulation processes: implications for affect, relationships, and well-being. Journal of personality and social psychology, 85(2), 348-362. https://doi.org/10.1037/0022-3514.85.2.348
Hughes, E. K., & Gullone, E. (2011). Emotion regulation moderates’ relationships between body image concerns and psychological symptomatology. Body image, 8(3), 224-231. https://doi.org/10.1016/j.bodyim.2011.04.001
Janssens, T., Verleden, G., De Peuter, S., Van Diest, I., & Van den Bergh, O. (2009). Inaccurate perception of asthma symptoms: a cognitive–affective framework and implications for asthma treatment. Clinical psychology review, 29(4), 317-327. https://doi.org/10.1016/j.cpr.2009.02.006
Kahrizi, S., Taghavi, M., Ghasemi, R., & Goodarzi, M. (2017). The effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) on Depression, Anxiety and Somatic Symptoms in Asthma patients. RJMS, 24(154), 27-36. https://rjms.iums.ac.ir/article-1.-4274-fa.html [In Persian].
Kasper, D., Fauci, A., Hauser, S., Longo, D., Jameson, J., & Loscalzo, J. (2015). Harrison's principles of internal medicine, 19e. (Vol. 1.). McGraw-Hill.
Lin, T. J., Ko, H. C., Wu, J. Y. W., Oei, T. P., Lane, H. Y., & Chen, C. H. (2019). The effectiveness of dialectical behavior therapy skills training group vs. cognitive therapy group on reducing depression and suicide attempts for borderline personality disorder in Taiwan. Archives of Suicide Research, 23(1), 82-99. https://doi.org/10.1080/13811118.2018.1436104
Linehan, M. M. (2020). Dialectical behavior therapy in clinical practice. Guilford Publications.
Long, B., & Witterholt, S. (2013). An overview of dialectical behavior therapy. Psychiatric Annals, 43(4), 152-157. https://doi.org/10.3928/00485713-20130403-04
Maierean, A., Ciumarnean, L., Alexescu, T. G., Domokos, B., Rajnoveanu, R., Arghir, O., ... & Bordea, R. I. (2019). Complementary therapeutic approaches in asthma. Balneo Research Journal, 10(3), 204-212. https://bioclima.ro/Balneo258.pdf
McKay, M., Wood, J., Brantley, J. (2012). The Dialectical Behavior Therapy Skills Workbook (H. Hamidpour, Trans). Arjmand Publication. (Original work published 2007). [In Persian].
Mohammadi, J., Gholamrezaei, s., & Azizi, A. (2017). Dialectical Behavior Therapy Group on the Perception of the Disease and Quality of Life of Patients with Irritable Bowel Syndrome. JIUMS, 3(2), 21-30. https://ijpn.ir/browse.php?a_id=569&sid=1&slc_lang=fa [In Persian].
Nargesi, F., Izadi, F., Kariminejad, K., & Sharif, R. (2017). The investigation of the reliability and validity of Persian version of Health anxiety questionnaire in students of Lorestan University of Medical Sciences. Educational Measurement, 7(27), 147-160. https://doi.org/10.22054/jem.2017.19621.1495 [In Persian].
Navarro-Haro, M. V., Botella, C., Guillen, V., Moliner, R., Marco, H., Jorquera, M., ... & Garcia-Palacios, A. (2018). Dialectical behavior therapy in the treatment of borderline personality disorder and eating disorders comorbidity: A pilot study in a naturalistic setting. Cognitive Therapy and Research, 42, 636-649. https://doi.org/10.1007/s10608-018-9906-9
Nazari, Z., Ghaffari, J., Ghaffari, N., & Ahangarkani, F. (2019). A review on hypersensitivity reactions to fungal aeroallergens in patients with allergic disorders in Iran. Current Medical Mycology, 5(1), 42-47. 10.18502/cmm.5.1.537
Normansell, R., Chan, A. H., Katzer, C. B., Kew, K. M., Mes, M. A., Newby, C. J., ... & Wileman, V. (2018). Health psychology interventions to improve adherence to maintenance therapies in asthma. The Cochrane Database of Systematic Reviews, 2018(10). 10.1002/14651858.CD013147
Paquet, J., Mah, D., Saad, E., Beach, J., & Vethanayagam, D. (2019). Psychiatric co-morbidity and asthma: A pilot study utilizing a free use tool to improve asthma care. Clinical and Investigative Medicine, 42(4), E22-E27. https://doi.org/10.25011/cim.v42i4.33115
Pardo, E. S., Rivas, A. F., Barnier, P. O., Mirabent, M. B., Lizeaga, I. K., Cosgaya, A. D., ... & Torres, M. A. G. (2020). A qualitative research of adolescents with behavioral problems about their experience in a dialectical behavior therapy skills training group. BMC psychiatry, 20, 1-10. https://doi.org/10.1186/s12888-020-02649-2
Plourde, A., Lavoie, K. L., Raddatz, C., & Bacon, S. L. (2017). Effects of acute psychological stress induced in laboratory on physiological responses in asthma populations: A systematic review. Respiratory Medicine, 127, 21-32. https://doi.org/10.1016/j.rmed.2017.03.024
Potthoff, S., Garnefski, N., Miklósi, M., Ubbiali, A., Domínguez-Sánchez, F. J., Martins, E. C., ... & Kraaij, V. (2016). Cognitive emotion regulation and psychopathology across cultures: A comparison between six European countries. Personality and Individual Differences, 98, 218-224. https://doi.org/10.1016/j.paid.2016.04.022
Ricciardi, L., Spatari, G., Vicario, C. M., Liotta, M., Cazzato, V., Gangemi, S., & Martino, G. (2023). Clinical Psychology and Clinical Immunology: is there a link between Alexithymia and severe Asthma?. Mediterranean Journal of Clinical Psychology, 11(3). https://cab.unime.it/journals/index.php/MJCP/article/view/3704
Rodríguez, J. C. F. (2012). The experience and expression of anger and anxiety in bronchial asthma patients. Anuario de psicología/The UB Journal of psychology, 42(2), 213-225. https://www.raco.cat/index.php/AnuarioPsicologia/article/view/258935
Ryu, H. J., Lee, S., & Chung, J. H. (2023). Association between asthma and generalized anxiety disorder-7 (GAD-7) in Korean adolescents. Journal of Asthma, 60(1), 123-129. https://doi.org/10.1080/02770903.2022.2032137
Salkovskis, P. M., Rimes, K. A., Warwick, H. M. C., & Clark, D. (2002). The Health Anxiety Inventory: development and validation of scales for the measurement of health anxiety and hypochondriasis. Psychological medicine, 32(5), 843-853. https://doi.org/10.1017/S0033291702005822
Soleimani, E., & Habibi, Y. (2015). The relationship between emotion regulation and resiliency with psychological well-being in students. Journal of School Psychology, 3(4), 51-72. https://jsp.uma.ac.ir/article_268.html?lang=en [In Persian].
Ten Thoren, C., & Petermann, F. (2000). Reviewing asthma and anxiety. Respiratory medicine, 94(5), 409-415. https://doi.org/10.1053/rmed.1999.0757
Vijayapriya, C. V., & Tamarana, R. (2023). Effectiveness of dialectical behavior therapy as a transdiagnostic treatment for improving cognitive functions: a systematic review. Research in Psychotherapy: Psychopathology, Process, and Outcome, 26(2). 10.4081/ripppo.2023.662
von Leupoldt, A., Chan, P. Y. S., Esser, R. W., & Davenport, P. W. (2013). Emotions and neural processing of respiratory sensations investigated with respiratory-related evoked potentials. Psychosomatic medicine, 75(3), 244-252. https://doi.org/10.1097/PSY.0b013e31828251cf
Wierenga, K. L., Lehto, R. H., & Given, B. (2017). Emotion regulation in chronic disease populations: An integrative review. Research and theory for nursing practice, 31(3), 247-271. https://doi.org/10.1891/1541-6577.31.3.247
Zhukava, T., & Shot, I. (2012). Psychological features and emotional frustrations of chronic obstructive pulmonary diseases and asthma patients. Polish Annals of Medicine, 19(2), 94-97. https://doi.org/10.1016/j.poamed.2012.08.002
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 342 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 327 |