تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,408 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,253,510 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,089,954 |
ارائه اطلاعات دربارۀ مواد مخدر باعث نگرش مثبت به سیگار میشود؟ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های علوم شناختی و رفتاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 13، شماره 1 - شماره پیاپی 24، شهریور 1402، صفحه 127-144 اصل مقاله (1.17 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/cbs.2024.137070.1742 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اشرفسادات موسوی* 1؛ محمدعلی نکوییمنش2؛ محمدرضا مسجدی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه حضرت معصومه(س)، قم، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3فوقتخصص بیماریهای ریوی، مرکز تحقیقات کنترل دخانیات، جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران. تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرگذاری تقابل ادراکی بر نگرش به سیگار با ارائۀ اطلاعات دربارۀ مواد مخدر به افراد بود. از روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمونـپسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. از دانشجویان مرد مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاههای شهید بهشتی، تهران و علامه طباطبایی 45 فرد سیگاری و 45 فرد غیرسیگاری بهصورت هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شد. ابزارها عبارت بود از آزمون تداعیسنج ضمنی (IAT)، پرسشنامۀ سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به سیگار. شرکتکنندگان براساس نتایج پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به سیگار، به دو گروه سیگاری و غیرسیگاری تقسیم شدند و سپس هر گروه بهصورت تصادفی به سه گروه تحت مداخله با متن، تحت مداخله با فیلم و کنترل تقسیم شد. طی 3 جلسه اطلاعاتی دربارۀ مواد مخدر به شرکتکنندگان گروههای آزمایشی داده شد و گروه کنترل، اطلاعاتی دریافت نکرد. ارائۀ اطلاعات برای گروههای تحت مداخلۀ متن، با متنِ چاپی و برای گروههای تحت مداخلۀ فیلم، با نمایش فیلم اتفاق افتاد. پس از پایان مداخله و دو هفته بعد، نگرش شرکتکنندگان به سیگار دوباره سنجیده شد. تحلیل دادهها بهروش تحلیل واریانس آمیخته نشان داد ارائۀ اطلاعات دربارۀ مضرات مواد مخدر، با برقراری تقابل ادراکی، نگرش به سیگار را مثبت میکند (01/0 p<،73/14= F). تفاوت میان دو گروه سیگاری و غیرسیگاری (01/0 p<،64/3= F) و تفاوت گروههای آزمایشی (تحت مداخلۀ فیلم و متن) نیز معنادار بود (01/0 p<،69/7= F). یافتۀ این پژوهش تأییدی درجهت اصل تقابل ادراکی بود؛ بدینمعنی که ارائۀ اطلاعات دربارۀ مواد مخدر، طبق اصل تقابل ادراکی، نگرش مثبتتری به سیگار ایجاد میکند. این تغییر نگرش در طول زمان تقریباً پایدار ماند و در هر دو گروه سیگاری و غیرسیگاری و در هر دو گروه مداخله با متن و مداخله با فیلم تأیید شد. تغییر نگرش بهایندلیل انجام میشود که در مقایسه با اطلاعاتی که مضرات مواد مخدر را بیان میکند، مضرات سیگار کماهمیت مینماید و بنابراین، نگرش فرد به سیگار مثبتتر میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقناع؛ تقابل ادراکی؛ سیگار؛ مواد مخدر؛ نگرش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل تقابل ادراکی که قاعدهای شناختی و مربوط به ادراک انسان است، بر تغییر شیوۀ ادراک مخاطب متمرکز است. این اصل بر چگونگی ارزیابی تفاوتهای بین دو مادّه که یکی پس از دیگری ارائه میشود، تأثیر میگذارد. اگر مادّۀ دوم با مادّۀ اول کمی متفاوت باشد، مخاطب تمایل دارد که آن را متفاوتتر از آنچه واقعاً هست، ببیند. برای مثال اگر نخست شیئی سبک سپس شیئی سنگین را بلند کنیم، شیء سنگین را سنگینتر از زمان قبل از بلندکردن شیء سبک ارزیابی خواهیم کرد. اصل تقابل در آزمایشهای پسیکوفیزیک تأیید شده است و نهتنها در وزن، بلکه در تمام انواع ادراکها صادق است (Cialdini, 2001). اصل تقابل ادراکی یکی از جالبترین راهبردهای اقناع است و اقناعگران بهطور گسترده از این تکنیک استفاده میکنند. ترتیب ارائۀ محتوا در این راهبرد نقش مهمی دارد؛ بهاینصورت که اگر میخواهیم محتوای شدید، شدیدتر ادراک شود، ابتدا باید محرک خفیف را ارائه دهیم و اگر هدفمان این است که محرک خفیف، خفیفتر ادراک شود، ابتدا باید محرک شدید ارائه شود. اگر این ترتیبها برعکس اتفاق بیفتد، اصل تقابل ادراکی دقیقاً برعکس مقصود اصلی به کار میافتد و شرایط را از وضعیت مطلوب موردنظر دور میکند (Cialdini, 2001). از اصل تقابل بهعنوان راهبردی اقناعی برای تغییر نگرش افراد و تبیین برخی پدیدهها استفاده شده است. برخی صاحبنظران اعتقاد دارند اشخاصی که با گریم و بهصورت غیرواقعی ازنظر ظاهری جذاب و زیبا هستند و در رسانهها مطرح میشوند، باعث میشوند که رضایت افراد از ظاهر خود و اطرافیانشان کاهش یابد .(Cialdini, 2001) درهمینباره مطالعهای نشان داد قرارگرفتن در معرض جذابیت جنسی اغراقشدۀ بازیگران پورن باعث کاهش رضایت جنسی افراد از همسرانشان شد (Kenrick et al., 1989)؛ بهایندلیل که افراد پس از مواجهه با افرادی که ظاهر بسیار جذابی دارند، طبق اصل تقابلْ ظاهر خود و اطرافیانشان را ضعیفتر از آنچه واقعاً هست، قضاوت میکنند. اصل تقابل ادراکی در اقناعسازی در حوزههای مختلفی با موفقیت به کار رفته است. برای مثال، متخصصان فروش عقیده دارند در فروش محصولات، مشتریان برای محصولات جانبی که قیمت بهمراتب کمتری نسبت به محصول اصلی دارند، پول بیشتری هزینه خواهند کرد؛ بهشرط اینکه ابتدا محصول اصلی فروخته شود و سپس محصولات جانبی ارائه شود. برای مثال، فروشندۀ لباس درمقابل کسی که برای خرید کتوشلوار به او مراجعه کرده، ابتدا محصول گرانقیمت و اصلی، یعنی کتوشلوار را عرضه میکند و سپس اجناس جانبی را ارائه میکند. در این شرایط، چون مشتری پول زیادی برای جنس موردنظرش پرداخت کرده، هزینۀ اجناس جانبی را که قیمت کمتری دارند، کمتر از آنچه واقعاً هستند، قضاوت میکند؛ درحالیکه اگر ابتدا اجناس جانبی را خریداری میکرد، برعکس قیمت کتوشلوار را بیشازحد زیاد قلمداد میکرد (Whitney et al., 1965). مشابه این راهبرد را مشاوران مسکن استفاده میکنند. آنها ابتدا خانههایی را به متقاضیان خرید نشان میدهند که نیاز به تعمیرات اساسی دارند. پس از اینکه این افراد از کیفیت پایین خانهها سرخورده شدند، خانههایی را که واقعاً قصد معاملۀ آنها را دارند، نشان میدهند که در این حالت، مشتریان طبق اصل تقابل ادراکی، در مقام مقایسه، خانههای جدید را بسیار ارزشمند و مناسبتر از آنچه هستند، قضاوت میکنند؛ درحالیکه اگر ابتدا همین خانهها را میدیدند، نظر واقعبینانهتری داشتند (Cialdini, 2001). اصل تقابل ادراکی در مطالعات پسیکوفیزیک تأیید شده است و نهتنها درمورد وزن، بلکه در تمام انواع ادراکها صادق است (Cialdini, 2001). یکی از موضوعات مهم و چالشبرانگیزی که جامعۀ جهانی را دربرگرفته و اهمیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارد، موضوع اعتیاد و اختلالات مرتبط با مواد است. داروها و مواد گوناگونی مورد سوءمصرف قرار میگیرند. این مواد در بسیاری از جنبهها با هم متفاوت هستند. تهیه و مصرف نیکوتین شامل توتون که شایعترین شکل مصرف آن سیگار است، با وجود اینکه جزء شایعترین، مرگبارترین و پرهزینهترین مواد اعتیادآور است، نهتنها غیرقانونی نیست، بلکه ازنظر بسیاری، حتی روانشناسان و روانپزشکان اغلب کماهمیت در نظر گرفته میشود (Boland et al., 2015). طبق برآوردهای سازمان بهداشت جهانی[1] حدود یکمیلیارد سیگاری در جهان وجود دارد که سالانه 6تریلیون نخ سیگار مصرف میکنند. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که توتون هرساله باعث مرگ 3میلیون انسان میشود (Boland et al., 2015). علاوه بر اثرات مخرب سیگار بر جسم و روان مصرفکننده، مصرف سیگار از منظر دیگری هم آسیبرسان است که حائز اهمیت است. یکی از فرضیههایی که دربارۀ اعتیاد و سوءمصرف مواد وجود دارد، «فرضیۀ دروازه» است (Vanyukov et al., 2012). براساس این فرضیه، سوءمصرف مواد با یک مادّۀ قانونی (بهاصطلاح مادّۀ نرم) آغاز میشود و در سیر تکامل به مادّهای بسیار آسیبرسان (مادّۀ سخت) میرسد. طبق این فرضیه، سوءمصرف موادی که مستعد ایجاد اعتیاد هستند، ولی درعینحال قانونیاند، دروازۀ ورود به مصرف مواد سخت است. منظور از مواد سخت در این فرضیه موادی مانند کوکائین، هروئین و منظور از مواد نرم داروهایی با مصرف پزشکی، الکل و بهخصوص سیگار است (Vanyukov et al., 2012). پژوهشها نشان داده است در بین تمام عواملی که احتمال مصرف دخانیات و سیگار را پیشبینی و تقویت میکند، نگرش جایگاهی ویژه و اساسی دارد. مطالعات با قاطعیت ارتباط قوی و اساسی بین نگرش مثبت به سیگار و مصرف سیگار را تأیید کردهاند (سیدفاضلپور و همکاران، 1383). برای مثال، یافتههای پژوهشی دربارۀ عوامل پیشگوییکنندۀ مصرف قلیان نشان میدهد در کنار متغیرهای جمعیتشناختی مانند جنسیت و وضعیت تحصیلی، متغیرهای اقتصادیـاجتماعی مانند دردسترسبودن و هزینۀ کم آن، نگرش نادرست نوجوان و تصور غلط دربارۀ بیخطربودن مصرف آن، از عوامل پیشگوییکنندۀ مصرف قلیان در افراد بود (پیردهقان و همکاران، 1384). دربارۀ موضوع موردمطالعه، یعنی نگرش به سیگار باتوجهبه پژوهشهای انجامشده میتوان گفت تحقیقهای فراوانی با مضامین گسترده ازجمله انواع راهبردهای پیشگیری و درمان انجام شده است؛ اما نقش اقناع و تکنیکهای آن ازجمله اصل تقابل ادراکی که از نتیجهبخشترین راهبردهای اقناع است، تابهحال مغفول مانده است. بهعلاوه در مداخلاتی که دراینباره صورت گرفته، به نقش سایر اطلاعاتی که فرد از منابع دیگر دربارۀ سایر مواد اعتیادآور (که غالباً مخربتر از سیگار هستند) دریافت میکند، توجهی نشده است؛ درحالیکه تمام اطلاعاتی که فرد دربارۀ سیگار دریافت میکند، در بافت وسیعی از اطلاعاتی جای میگیرد که از منابع مختلف دربارۀ تمام مواد اعتیادآور تشکیل شده است. اگر بخواهیم داروهایی را که مورد سوءمصرف قرار میگیرند، طبق اصل تقابل ادراکی ببینیم، مواد اعتیادآور سخت، حکم محرک شدید و مواد اعتیادآور نرم، حکم محرک خفیف دارند. آنچه باعث شدیدتر و خطرناکتر ادراککردن مواد اعتیادآور سخت است، حجم تبلیغات گستردهای است که بر ضد این مواد انجام میشود. هنگامی که فرد اطلاعات زیادی دربارۀ مواد سخت را مکرراً ازسوی رسانههای مختلف دریافت میکند و با پیامدهای بسیار مخرب آنها آشنا میشود، طبق اصل تقابل ادراکی در مقام مقایسه بین سیگار و مواد سخت برمیآید و سیگار را در مقایسه با آن مواد خطرناک، ناچیز و کماهمیت میشمارد. ازسوی دیگر، ارائۀ اطلاعات ازطریق رسانههای مختلفی امکانپذیر است. در سالهای اخیر، نقش رسانهها در انتقال پیام در حوزههای مختلف، بهخصوص در آموزش و پیامهایی که تغییر رفتار را در نظر دارند، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است (Wakefield et al., 2010). پژوهشها نشان داده است در پیامهایی با محتوای مسائل بهداشتی مانند مسائل تغذیهای، بیماریها و بهخصوص تبلیغات ضدسیگار، نوع رسانه نقش بسیار ویژهای دارد (Chou et al., 2009). دو نوع رسانهای که دراینزمینه استفاده میشوند، رسانههای نوشتاری و تصویری هستند. با وجود ثمربخشی هر دو نوع رسانه، پژوهشهای جدید، ثمربخشی و اهمیت بالای رسانههای تصویری را بیشتر تأیید میکنند (Montazeri et al., 2008). درنهایت، پژوهش بهدنبال پاسخگویی به این سؤالات بود: 1) آیا ارائۀ اطلاعات دربارۀ مواد اعتیادآور سخت میتواند طبق اصل تقابل ادراکی باعث دستکمگرفتن خطرات سیگار و درادامه کاهش نگرش منفی افراد به سیگار شود؟؛ ب) آیا اصل تقابل ادراکی درمورد دوگانۀ مواد مخدرـسیگار، در افراد سیگاری و غیرسیگاری متفاوت است؟؛ ج) آیا نوع ارائۀ اطلاعات (نوشتاریـتصویری) در میزان تغییر نگرش مؤثر است؟ روش طرح پژوهش طرح پژوهش نیمهآزمایشی بود و درقالب طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعۀ آماری کلیۀ دانشجویان مرد مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاههای شهید بهشتی، تهران و علامه طباطبایی در سال تحصیلی 99-1398بودند. حجم نمونه براساس حداقل تعداد شرکتکننده برای هر گروه در تحقیقات آزمایشی (15 نفر)، حداقل 90 نفر در دو گروه سیگاری (45) و غیرسیگاری (45) تعیین شد (تفکیک گروه سیگاری از غیرسیگاری، براساس نمرۀ پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به سیگار انجام شد. افرادی که نمرۀ 2 یا بیشتر گرفته بودند، در گروه سیگاری و افرادی که کمتر از 2 گرفته بودند، در گروه غیرسیگاری گروهبندی شدند). سپس هریک از این گروهها بهصورت تصادفی به 3 گروه ارائۀ اطلاعات با استفاده از محتوای متنی (15)، محتوای تصویری (15) و بدون ارائۀ اطلاعات (کنترل) (15) تقسیم شدند. ازآنجاکه مردان 95درصد جامعۀ مصرفکنندگان سیگار را تشکیل میدهند (Reitsma et al., 2017)، پژوهش حاضر تنها روی مردان انجام شد و ازآنجاکه مصرفکنندگان سیگار بهدلیل تجاربی که دارند، نگرش متفاوتی به سیگار دارند (نسبت به غیرسیگاریها) (Sherman et al., 2003)، نمونۀ پژوهشی شامل دو گروه مردان سیگاری و غیرسیگاری شد. همچنین، بهدلیل آنکه ابتلا به اختلالات روانی میتوانست نتیجۀ پژوهش را تحتتأثیر قرار دهد، به این موضوع در انتخاب نمونه توجه شد و افرادی انتخاب شدند که دچار اختلالات روانی نبودند. اعتیاد یا سابقۀ مصرف مواد مخدر چه توسط فرد و چه توسط نزدیکان وی نیز بهدلیل تجربیاتی که برای فرد به همراه دارد، میتوانست نگرش به سیگار و ادراک اطلاعات دریافتی دربارۀ مواد سخت را تحتتأثیر قرار دهد. نمونهها از بین کسانی انتخاب شدند که خود و نزدیکانشان سابقۀ مصرف مواد مخدر را نداشتند. این موضوع درمورد گروه سیگاری هم در نظر گرفته شد؛ بنابراین، ملاکهای ورود به آزمایش عبارت بود از:
دربارۀ شاخص سلامت عمومی باید گفت که نمرۀ کمتر از 22 از پرسشنامۀ سلامت عمومی[2] (GHQ-28) بهعنوان ملاک ورود به پژوهش در نظر گرفته شد و 23 نفر از افرادی که برای ورود به پژوهش بررسی شدند، این ملاک را احراز نکردند و بنابراین، وارد پژوهش نشدند. ابزار پژوهش آزمون تداعی ضمنی[3] (IAT) این آزمون را گرینوالد (Greenwald, 1998) برای سنجش ضمنی نگرش طراحی کرد. این آزمون در حوزۀ شناخت اجتماعی برای سنجش غیرمستقیم سازههای هویت، نگرش و تصور قالبی استفاده میشود و نگرشهای ناآشکار ازطریق ارزیابی اتوماتیک اندازهگیری میشود. فرض کنید در یک تکلیف، مجموعهای از تصاویر مواد غذایی و نوشیدنی به شما نشان داده شود. شما با مشاهدۀ تصویر مواد غذایی میگویید: «بد» و با مشاهدۀ تصویر نوشیدنی میگویید: «خوب». در تکلیف دوم، مجموعهای از اسامی مواد غذایی و نوشیدنی به شما نشان داده میشود. شما به اسامی مواد غذایی میگویید: «بد» و به اسامی نوشیدنیها میگویید: «خوب». این تشخیصها آسان است. تصاویر و اسامی بهصورت مشخص یا مواد غذایی و یا نوشیدنی هستند. در تکلیف آخر از شما خواسته میشود که این دو تمییز را پیدرپی انجام دهید. یعنی مجموعهای از تصاویر و اسامی مواد غذایی و نوشیدنی پیدرپی به شما نمایش داده میشود. شما با دیدن تصویر یا اسم مواد غذایی میگویید: «بد» و با دیدن تصویر یا اسم نوشیدنی میگویید: «خوب». این تکلیف ترکیبی هم آسان است. حال یک تغییر کوچک در تکلیف ایجاد میشود. تکلیف تمییزی اول همان تکلیف قبلی است (گفتن بد به تصاویر مواد غذایی و گفتن خوب به تصاویر نوشیدنیها)؛ اما در تکلیف تمییزی دوم باید فعالیتی معکوس انجام داد (خوب به اسامی مواد غذایی و بد به اسامی نوشیدنیها). اگر هریک از این تکالیف نیز بهصورت جداگانه انجام گیرد، آسان است؛ اما اگر دو تکلیف با یکدیگر ترکیب شود، یک تکلیف مرکب دشوار به وجود خواهد آمد (گفتن بد به تصویر مواد غذایی یا اسم نوشیدنی و گفتن خوب به تصویر نوشیدنی یا اسم مواد غذایی). اگر کسی بخواهد در این تکلیف مرکب کمتر دچار اشتباه شود، در مقایسه با تکالیف پیشین آهستهتر پاسخ خواهد داد. سختی تکلیف مرکب بهایندلیل است که بین اسامی و تصاویر مواد غذایی و نیز بین اسامی و تصاویر مواد نوشیدنی تداعی وجود دارد. وقتی که فرد تلاش میکند برای مواد مختلف (مواد غذایی و مواد نوشیدنی) دو پاسخ متفاوت (بد و خوب) بدهد، تداعیهای موجود در بین اسامی و تصاویر، فرایند پاسخدهی به دو نسخۀ تکلیف مرکب را سخت میکند. سختی این تشخیص بیانگر قدرت تداعیهای موجود بین تصاویر و اسامی مواد غذایی و نوشیدنی است. این مدل دقیقاً در ساخت آزمون تداعی ضمنی استفاده شده است (Greenwald et al., 1998). شیوۀ کار بدینشکل است که شرکتکنندگان کلمات محرک را با استفاده از دو کلید در صفحهکلید رایانه، طبقهبندی میکنند. آزمون تداعی ضمنی با یک مقدمه از تمییز هدفـمفهوم شروع میشود (بلوک 1). این تمییز نخستین عبارت از تشخیص تصاویر مربوط به سیگار از تصاویر نامربوط به سیگار است. در این بلوک وقتی شرکتکنندگان در رایانه تصویر مربوط به سیگار را دیدند، با استفاده از دست چپ کلیدی را در صفحهکلید رایانه (که از قبل آزمایشگر مشخص کرده است) فشار میدهند. همچنین، وقتی که تصویر نامربوط به سیگار را دیدند، با استفاده از دست راست، کلیدی را در صفحهکلید رایانه (که از قبل آزمایشگر مشخص کرده است) فشار میدهند. در بلوک دوم، شرکتکننده صفات مثبت و منفی ظاهرشده در رایانه را طبقهبندی میکند. آزمون تداعی ضمنی شامل پنج تکلیف تمییز است. زوج مفاهیم هدف در بلوک اول و زوج صفات در بلوک دوم به شرکتکنندگان ارائه شده است. این دو بلوک در بلوک سوم با یکدیگر ترکیب میشوند. این بلوک، تمییز صفت نام دارد که طی آن لغات خوشایند از لغات ناخوشایند با استفاده از کلید مخصوص برای هرکدام، تمییز داده میشوند. در بلوک سوم (تکلیف مرکب نخستین) بلوک اول (تمییز هدف) و بلوک دوم (تمییز صفت) با یکدیگر ترکیب میشوند. در بلوک چهارم (تمییز هدفـمفهوم وارونه) بلوک اول وارونه میشود؛ بهشکلی که شرکتکننده کلیدهای پاسخ به محرکات را عوض میکند. بهبیان دیگر، با ظاهرشدن تصویر غیرمربوط به سیگار، کلیدی را با دست چپ و با ظاهرشدن تصویر مربوط به سیگار، کلیدی را با دست راست فشار میدهد. در بلوک پنجم (تکلیف مرکب وارونه)، بلوک دوم با بلوک چهارم ترکیب میشود. اگر مقولههای هدف (تصاویر مربوط به سیگار و نامربوط به سیگار) بهشکلی متفاوت با صفات (خوشایند و ناخوشایند) تداعی شود، باید شرکتکننده یکی از تکالیف مرکب (یکی از بلوکهای 3 یا 5) را آسانتر از دیگری انجام دهد. اندازهگیری همین تفاوت، مقیاسی برای سنجش نگرش ناآشکار را فراهم میکند (حاجلو، 1388). نمرۀ فرد با کمکردن میانگین زمان پاسخ در بلوک 5 از میانگین زمان پاسخ بلوک 3 به دست میآید. در این آزمون هرچه نمرات شرکتکنندگان پایینتر باشد، نشاندهندۀ نگرش مثبت آنان به سیگار است. وقتی شرکتکننده محرک را (در این بحث، مانند عکس سیگار، زیرسیگاری، پاکت سیگار) داخل مانیتور میبیند، سرعت واکنش به محرکها بیانگر نگرش او است؛ یعنی هرچه زمان کمتری برای واکنش لازم باشد، محرک برای شرکتکننده جذابتر و نگرش مثبتتر است. برای ارزیابی اعتبار ابزار، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که ضریب آن (80/0) نشاندهندۀ اعتبار مطلوب ابزار است (Banse et al., 2001؛ نقل در Greenwald & Nosek, 2001). همچنین، تحقیقهای فراوانی روایی مناسبی برای این آزمون گزارش کردهاند. برای مثال، نشان داده شده است که همبستگی بین پنج مقیاس آشکار 50/0، همبستگی بین دو مقیاس ناآشکار 46/0 و همبستگی بین مقیاس آشکار و ناآشکار 14/0 است. این نتایج نمایانگر روایی همگرا و واگرا برای مقیاس تداعی ضمنی است. یعنی دو مقیاس آشکار و ناآشکار، سازههای متفاوتی را میسنجند (Greenwald & Nosek, 2001). در ایران، پژوهشی دربارۀ این مقیاس، پایایی مطلوب (84/0=α) و روایی همگرا و واگرای مناسبی نشان داد (حاجلو، 1388). پرسشنامۀ سلامت عمومی (GHQ-28) گلدبرگ و هیلر این پرسشنامه را در سال 1979 طراحی کردند. این پرسشنامه 28 گویه دارد که هدف آن سنجش سلامت عمومی فرد است. پرسشنامۀ سلامت عمومی چهار مقیاس شامل علائم جسمانی، علائم اضطرابی و اختلال خواب، کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی دارد. در این پرسشنامه نمرۀ 22 به بالا بیانگر علائم مرضی است (Goldberg & Hillier, 1979). اعتبار پرسشنامه از سه روش دوبارهسنجی، تنصیفی و آلفای کرونباخ بررسی شد که بهترتیب ضرایب اعتبار 70/0، 93/0 و 90/0 به دست آمد. تقوی (1380) برای بررسی روایی پرسشنامه از دو روش همزمان، همبستگی خردهآزمونهای این پرسشنامه با نمرۀ کل و تحلیل عوامل استفاده کرد. روایی همزمان پرسشنامۀ سلامت عمومی ازطریق اجرای همزمان با پرسشنامۀ بیمارستان میدلسکس ضریب همبستگی 55/0 نشان داد. ضرایب همبستگی بین خردهآزمونهای این پرسشنامه با نمرۀ کل در حد رضایتبخش و بین 72/0 تا 87/0 متغیر بود. نتیجۀ تحلیل عوامل با استفاده از روش چرخشی واریماکس و براساس آزمون اسکری، بیانگر وجود عوامل افسردگی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و علائم جسمانی در این پرسشنامه بود که درمجموع، بیش از 50درصد واریانس کل آزمون را تبیین میکردند.
پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به سیگار این پرسشنامۀ محققساخته، 11 گویۀ بله/خیر دارد که با هدف سنجش اعتیاد فرد به مصرف سیگار براساس ملاکهای DSM 5 طراحی شد. پاسخ خیر صفر و پاسخ بله، یک نمره دارد. بهمنظور درنظرگرفتن حداکثر دقت، نمرۀ 2 یا بیشتر نشاندهندۀ اعتیاد فرد به سیگار و نمرات پایینتر نشاندهندۀ اعتیادنداشتن در نظر گرفته شد. سابقۀ مصرف مواد مخدرِ خود فرد یا افراد بسیار نزدیک به او، با 2 سؤال بله/ خیر بررسی شد. پاسخ بله نشاندهندۀ سابقۀ مصرف و پاسخ خیر نشاندهندۀ سابقۀ مصرف نداشتنِ فرد و یا نزدیکانش است. روش اجرا برحسب نتیجۀ پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به سیگار، افراد به دو گروه سیگاری و غیرسیگاری تقسیم شدند و نمونهگیری هدفمند تا زمانی ادامه یافت که دو گروه 45نفره از افراد سیگاری و غیرسیگاری تشکیل شد. سپس هر فرد از هر گروه بهشکل تصادفی و با قرعهکشی در یکی از گروههای سهگانه (هر گروه 15 نفر) تحت مداخلۀ محتوای متنی، تحت مداخلۀ محتوای تصویری و کنترل، قرار گرفتند. ترتیب ارائۀ پرسشنامهها چه در سطح بررسی ملاکهای ورود به پژوهش و جایگذاری در گروهها و چه در سطوح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بهصورت تصادفی بود. برای انتخاب 90 نفر نمونۀ نهایی، 129 نفر برای ورود به پژوهش بررسی شدند. 32 نفر ملاکهای ورود به پژوهش را نداشتند. 7 نفر هم بهدلیل همکارینکردن کنار گذاشته شدند. درنهایت، 90 نفر در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری برای پژوهش در نظر گرفته شدند. پس از تشکیل گروهها، توضیحی دربارۀ طرح تا جایی که مقصود اصلی مشخص نشود، ارائه شد. همچنین، شرکتکنندگان از حقوق خود شامل محرمانهماندن اطلاعات و خروج آزادانه از آزمایش هرموقع که مایل باشند، آگاه شدند. سپس نگرش شرکتکنندگان به سیگار سنجیده شد. در ادامه، گروههای آزمایشی در سه جلسه طی سه روز تحت مداخلۀ فردی درقالب ارائۀ مطالب قرار گرفتند. گروهی که تحت مداخلۀ اطلاعات نوشتاری بودند، در هر جلسه 10 صفحه از کتابچه را مطالعه کردند و گروهی که تحت مداخلۀ اطلاعات تصویری بودند در هر جلسه نیم ساعت از فیلم مستند را تماشا کردند. بعد از مداخله، نگرش افراد به سیگار بهعنوان پسآزمون سنجیده شد. برای پیگیری اثر تقابل ادراکی در طول زمان، نگرش نمونهها پس از دو هفته دوباره سنجیده شد. در ادامه، توضیحاتی دربارۀ کتابچه و فیلم ارائه میشود: کتابچۀ 30 صفحهای دربارۀ مواد سخت: این کتابچه شامل اطلاعاتی دربارۀ آمفتامینها، افیونها، توهمزاها و حشیش و... بود که مطالبی دربارۀ خصوصیات بالینی مبتلایان، آثار مسمومیت با این مواد، آثار محرومیت از این مواد، اختلالات روانی ناشی از مصرف این مواد و شرح وضعیت روانی و بالینی برخی مبتلایان آمده است. این اطلاعات از کتاب خلاصۀ روانپزشکی کاپلان و سادوک (Boland et al., 2015) استخراج شد. فیلم مستند: فیلمی بهمدت یک ساعت و سی دقیقه دربارۀ مواد سخت مانند آمفتامینها، افیونها، توهمزاها و حشیش بود که در آن مطالبی دربارۀ خصوصیات بالینی مبتلایان، آثار مسمومیت با این مواد، آثار محرومیت از این مواد، اختلالات روانی ناشی از مصرف این مواد و شرح وضعیت روانی و بالینی برخی مبتلایان آمده است. در تهیۀ کتابچه و فیلم نهایت تلاش صورت گرفت تا اطلاعاتی که ارائه میشود، همعرض، همتا و مساوی باشد. همتابودن اطلاعات ارائهشده در این دو ابزار را متخصصان تأیید کردند. همچنین، تلاش شد مخاطب صرفاً ازنظر شناختی درگیر موضوع شود؛ نه هیجانی و احساسی؛ ازاینرو، هر دو ابزار بدون بار هیجانی و عاطفی، صرفاً اطلاعات شناختی را منتقل میکردند. ملاحظات اخلاقی: علاوه بر رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش و امکان خروج از پژوهش درصورت تمایل، پس از اتمام مداخله و پیگیری، اهداف و فواید طرح به شرکتکنندگان توضیح داده شد. همچنین، به گروه کنترل (که مداخلهای نداشتند) و کسانی که براثر مداخله، نگرششان به سیگار مثبت شده بود، علاوه بر توضیح مکانیزم این موضوع، کتابچهای ارائه شد که عوارض و مضرات سیگار را توضیح میداد. این دو فرایند برای این انجام شد که ازطریق این آگاهیبخشی، نگرش مثبت این افراد به سیگار از بین برود. روش تجزیهوتحلیل دادهها برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار SPSS-27 و تحلیل واریانس (برای بررسی تفاوت گروهها) و تحلیل واریانس آمیخته[4] (برای بررسی اثر مداخله) استفاده شد. یافتهها میانگین (و انحراف معیار) سن شرکتکنندگان در گروه سیگاری، در سه زیرگروه متن، فیلم و کنترل بهترتیب 93/23 (11/4)، 06/23 (67/3) و 53/22 (53/2) و در گروه غیرسیگاری، در همان سه زیرگروه بهترتیب 00/25 (19/5)، 00/25 (44/4) و 66/24 (77/4) بود. تفاوتی میان سن دو گروه سیگاری و غیرسیگاری (75/3=F، 06/0=p) و نیز میان سن گروههای مداخله (31/0=F، 73/0=p) وجود نداشت. همین فرایند برای متغیر سلامت عمومی نیز تفاوتی بین دو گروه سیگاری و غیرسیگاری (23/0p= ،44/1F=) و گروههای مداخله (88/0p= ،11/0F=) نشان نداد. میانگین و انحراف استاندارد نمرات شرکتکنندگان در آزمون نگرشسنج ضمنی در جدول 1 آمده است. آزمون کرویت موچلی تفاوت معنیداری میان واریانس گروهها نشان نداد.
جدول 1: میانگین و انحراف معیار آزمون نگرشسنج ضمنی بهتفکیک گروههای موردبررسی Table 1. The means and standard deviations of the Implicit Association Test according to the investigated groups
ازآنجاکه یکی از پیشفرضهای آزمونهای T مستقل و تحلیل واریانس، مستقلبودن دادهها از یکدیگر است، زمانی که دادههای یک فرد در طول زمان اندازهگیری میشود، بهدلیل وابستهبودن اندازهها به یکدیگر، فرض مستقلبودن دادهها از یکدیگر نقض میشود. در این حالت، برای لحاظشدن وابستگی میان دادهها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده میشود. نتایج آزمون تحلیل واریانس آمیخته (جدول 2) نشان داد اثر اصلی مرحلۀ سنجش (01/0 p <،73/14:F) معنادار است؛ بدینمعنی که تفاوت گروهها در سه مرحلۀ پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری معنیدار بود. یعنی در هر دو گروه سیگاری و غیرسیگاری، مواجهه با اطلاعاتی دربارۀ مضرات سیگار، نگرش به مواد مخدر را مثبتتر کرده بود. سطر دوم جدول نشان میدهد تفاوت گروهها در دو دستۀ افراد سیگاری و غیرسیگاری معنادار بود (01/0 p <،64/3:F)؛ بدینمعنی که تغییر نگرش به مواد مخدر در گروه غیرسیگاری شدت بیشتری نسبت به گروه سیگاری داشت و سطر سوم جدول نشان میدهد تفاوت گروههای مداخله (فیلم، متن و کنترل) معنادار بود (01/0 p <،69/7:F)؛ بدینمعنی که گروه مداخله با فیلم، نگرش مثبتتری به مواد مخدر پیدا کرده بود. این تغییرات درقالب نمودار 1 نیز نمایش داده شده است. بررسی تفاوتهای دوتایی ازنظر نوع مداخله نشان داد تفاوت میان گروه کنترل با مداخلۀ متن (001/0p= ،88df= ،133/0MD=)، گروه کنترل با مداخلۀ فیلم (001/0p= ،88df= ،252/0MD=) و گروه مداخلۀ فیلم و مداخلۀ متن (01/0p= ،89df= ،119/0MD=) معنیدار بود. بررسی تفاوتهای دوتایی ازنظر مرحلۀ سنجش (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) نشان داد تفاوت میان پیشآزمون و پسآزمون (001/0p= ،90df= ،134/0MD=) و پیشآزمون و پیگیری (001/0p= ،85df= ،138/0MD=) معنادار بود. از معیارهای برازش مدل نیز میتوان به 2- لگاریتم درستنمایی[5] و معیار اطلاعات آکائیکه[6] اشاره کرد که بهترتیب 3/55- و 3/43- به دست آمد. هرچه این مقادیر کمتر باشد، مدل بهتری برازش شده است که در پژوهش حاضر هر دو مقدار منفی و بنابراین، برازش مدل مناسب است.
جدول 2: نتایج آزمون تحلیل واریانس آمیخته Table 2. The results of the mixed analysis of variance test
شکل 1: نمودار تغییرات دو گروه سیگاری و غیرسیگاری طی سه مرحلۀ سنجش (سمت راست) و تغییرات سه گروه مداخله طی سه مرحلۀ سنجش (سمت چپ) در متغیر نگرش به مواد مخدر (نمرۀ پایینتر، نشانۀ نگرش مثبتتر است) Figure 1- The graphs of the changes of the two groups of smokers and non-smokers during the three measurement stages (the right graph) and the changes of the three intervention groups during the three measurement stages (the left graph) in the variable of attitude towards drugs (a lower score indicates more positive attitude)
جدول 3: توان آزمون و اندازۀ اثر در بررسی تفاوت میانگین گروهها (انحراف استاندارد= 05/0) Table 3. The test power and the effect size in examining the differences in the means of the groups
توان آزمون (و اندازۀ اثر) پژوهش بهصورت کلی 989/0 (و 614/0) به دست آمد. توان آزمون و اندازۀ اثر برای مقایسۀ نتایج پسآزمون بهتفکیک تفاوتهای دوتایی گروهها، در جدول 3 آمده است. برای بهدستآوردن توان آزمون، باتوجهبه دردسترسنبودن پارامتر جامعه در متغیر موردبررسی، از انحراف معیار کل افراد موردبررسی در مرحلۀ پیشآزمون (215/0) بهعنوان انحراف معیار جامعه استفاده شد. همانطور که مشاهده میشود، بیشترین توان آزمون مربوط به مقایسۀ دو گروه سیگاری/ فیلم- غیرسیگاری/ کنترل بود. پس از آن، بیشترین تفاوت معنیدار مربوط به مقایسۀ مداخلۀ فیلم و کنترل در هر دو گروه سیگاری و غیرسیگاری و سپس مربوط به مداخلۀ متن و کنترل در هر دو گروه سیگاری و غیرسیگاری بود. توان آزمون و اندازۀ اثر نیز در موارد ذکرشده در محدودۀ قوی و بسیار قوی بود.
بحث و نتیجهگیری نتایج پژوهش، مطابق اصل تقابل ادراکی نشان داد ارائۀ اطلاعات دربارۀ مواد مخدر میتواند باعث مثبتترکردن نگرش افراد به سیگار شود. در تبیین این یافته میتوان گفت این تأثیر با کمترکردن قبح مصرف سیگار و کمترنشاندادن تبعات مصرف آن، نسبت به مواد مخدر انجام میشود. این تغییر نگرش در طول زمان تقریباً پایدار ماند و در هر دو گروه سیگاری و غیرسیگاری مشاهده شد (جدول 2 و شکل 1 سمت راست). همانطور که نمودار نشان میدهد، در مرحلۀ پیشآزمون نگرش گروه سیگاری به مواد مخدر مثبتتر از نگرش گروه غیرسیگاری است. با انجام مداخله، نگرش هر دو گروه به مواد مخدر مثبتتر شده (مرحلۀ پسآزمون) و در پیگیری این نسبت تقریباً ثابت مانده است. همانطور که نمودار نشان میدهد، براثر مداخله، نگرش گروه غیرسیگاری با شیب تندتری به مواد مخدر مثبت شده است. در تبیین این موضوع میتوان به تجربۀ قبلی گروه سیگاری اشاره کرد که بههرحال بهدلیل تجربۀ نوعی از اعتیاد، به اثرات سوء آن نسبت به گروه غیرسیگاری واقفتر است. تغییر نگرش ناشی از نوع مداخله (متن یا تصویر) نیز در هر دو نوع مداخله تأیید شد. همانطور که جدول 2 و شکل 1 سمت چپ نشان میدهد، نسبت به گروه کنترل که تغییرات نگرش آنها غیرمعنیدار است، هر دو گروه مداخله با تصویر و مداخله با متن، پس از اتمام مداخله، نگرش مثبتتری به مواد مخدر پیدا کرده بودند. همچنین، توجه به توان آزمون در مقایسههای دوتایی گروهها نشان داد بیشترین تفاوت میان گروهها ازنظر نوع مداخله، ابتدا میان مداخلۀ فیلم و کنترل و سپس میان مداخلۀ متن و کنترل دیده شد (جدول 3)؛ بنابراین، همسو با پژوهشهای پیشین (مثلاً Montazeri et al., 2008) محتوای تصویری تأثیر بیشتری داشت. تأثیرگذاری بیشتر محتوای تصویری نسبت به محتوای متنی میتواند بهایندلیل باشد که محتوای متنی بیشتر تأثیر شناختی دارد؛ ولی محتوای تصویری علاوه بر تأثیر شناختی، تأثیر عاطفی و هیجانی نیز دارد. در پژوهش حاضر که تلاش شد بار هیجانی و عاطفی تصاویر خنثی باشد و دو روش مداخله ازایننظر همتا شده بود، به نظر میرسد جذابیت بیشتر تصویر نسبت به متن عامل مؤثر باشد. جذابیت بیشتر تصویر (نسبت به یکنواختی مطالعۀ متن) میتواند باعث توجه بیشتر و درنتیجه، تثبیت بیشتر مطالب در حافظه شود. در پژوهشهای پیشین (مثلاً Montazeri et al., 2008) نیز به جذابیت بیشتر تصویر نسبت به متن، باوجود کنترل تأثیر عاطفی و هیجانی اشاره شده است. تفاوت دیگری که در دو گروه مداخله با متن و تصویر دیده میشود، مربوط به مرحلۀ پیگیری است. اگرچه تفاوت پسآزمون و پیگیری در هر دو گروه غیرمعنیدار بود، شیب خطوط نشاندهندۀ برگشت نسبی نگرش در گروه مداخله با متن است؛ درحالیکه در گروه مداخله با تصویر، روند تغییر نگرش در مرحلۀ پیگیری نیز، هرچند با شیب کمتر (و البته غیرمعنیدار) مشاهده میشود؛ بنابراین، به نظر میرسد تأثیرات مداخلۀ تصویری در تغییر نگرش افراد میتواند در طول زمان ثبات بیشتری داشته باشد. پیشنهاد میشود این یافته در پژوهشهای آتی با درنظرگرفتن پیگیریهای طولانیمدتتر بررسی شود. در نتیجهگیری نهایی باید گفت طبق اصل تقابل ادراکی و همسو با پژوهشهای پیشین (Cialdini, 2001, Cardozo & Bramel, 1969, McKenna, 1984)، ارائۀ پشتسرهم محرکهایی که در شدت متفاوتاند، توانست ادراک مخاطب را تحتتأثیر قرار دهد. اصل تقابل ادراکی در مطالعات پسیکوفیزیک تأیید شده (Cialdini, 2001) و همانطور که در پیشینه اشاره شد، از اصل تقابل ادراکی در حوزههای مختلف برای اقناع استفاده شده است (مثلاً Whitney, et al., 1965; Cialdini, 2001). یافتههای پژوهش حاضر نشان داد از این اصل درمورد نوع ارائۀ اطلاعات دربارۀ سیگار و مواد مخدر نیز میتوان بهنوعی بهره گرفت که ارائۀ اطلاعات دربارۀ مضرات سیگار، مضرات مواد مخدر را جدیتر جلوه دهد و نه برعکس (ارائۀ اطلاعات دربارۀ مضرات مواد مخدر، مضرات مصرف سیگار را بیاهمیت جلوه دهد). همچنین، همسو با نتایج، ارائۀ اطلاعات تصویری اثر ماندگارتری نسبت به اطلاعات صرفاً متنی خواهد داشت. در گروه سنی نوجوانان، هیچچیز بهاندازۀ نگرش نمیتواند رفتار مصرف سیگار را پیشبینی و تبیین کند (رجبی، 1385). این موضوع فقط به نگرش فرد محدود نمیشود؛ نگرش همسالان و دوستان نیز بهشدت میتواند نگرش و رفتار مصرف فرد را تحتتأثیر خود قرار دهد؛ بهخصوص زمانی که این نگرش به مرحلۀ عمل برسد و به رفتار بینجامد و بهعنوان تجربهای جالب و هیجانانگیز در گفتوگوهای دوستانه به اشتراک گذاشته شود (Christopher, 2006)؛ بنابراین، به نظر میرسد برنامهریزی برای منفیکردن نگرش نوجوانان و جوانان به سیگار میتواند ابزار خوبی برای کاهش مصرف آن باشد. از محدودیتهای پژوهش میتوان به این مورد اشاره کرد که مداخلۀ صورتگرفته در پژوهش حاضر طی سه جلسه در سه روز انجام شد. این مداخله میتوانست هم شامل تعداد جلسات بیشتر و هم شامل بازۀ طولانیتری باشد. این موضوع در انجام پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری هم مصداق داشت. اگر سنجش نمرات شرکتکنندگان در بازۀ زمانی طولانیتری صورت میگرفت، نتایج کسبشده از اطمینان بیشتری برخوردار بود. انتخاب راهبرد ارائۀ پیام در اقناع اهمیت فراوانی دارد و راهکارهای گوناگون، نتایج متفاوتی در پی خواهد داشت. شیوۀ طرح پیامها فارغ از اصل محتوای آن بر نحوۀ ادراک پیام ازسوی مخاطبان تأثیر شگرفی دارد؛ ازاینرو، یافتههای پژوهش حاضر میتواند در سیاستگذاریهای حوزۀ اعتیاد به مواد و سیگار استفاده شود. تبلیغات گسترده ضد مواد مخدر در انواع رسانهها درنهایت نگرش افراد را به سیگار مثبت میکند. همانطور که پژوهشها نشان داده است، مصرف مواد سبک مانند سیگار، میتواند دروازۀ ورود به مصرف مواد سنگین (مواد مخدر) باشد (Vanyukov et al., 2012) و بنابراین، ایجاد نگرشی سهلگیرانه به سیگار (نسبت به مواد مخدر)، درنهایت میتواند برخلاف هدف تبلیغات اولیه، به افزایش مصرف مواد مخدر نیز منجر شود؛ برایناساس، پیشنهاد میشود در فعالیتهای پیشگیرانه و تبلیغاتی که بدینمنظور انجام میشود، تمرکز سیاستگذاران، رسانهها، متخصصان امور تربیتی، معلمان و والدین بهجای مواد مخدر و تبعاتش، به سیگار و تبعات آن معطوف شود که دراینصورت، هم قبح مصرف سیگار از بین نمیرود و هم مواد خطرناکتر بهطریق اولی قبیحتر جلوه میکنند. سپاسگزاری بدینوسیله از تمامی شرکتکنندگان در پژوهش حاضر بابت همراهی در انجام پژوهش، همچنین از مرکز تحقیقات کنترل سیگار، وابسته به جمعیت مبارزه با دخانیات، برای حمایت مالی از طرح و سرکار خانم فاطمه عظیمبیک بابت امور هماهنگی قدردانی میشود.
[1] WHO [2] General Health Questionnaire [3] Implicit Association Test [4] mixed [5] 2 Log Likelihood [6] Akaike's Information Criterion (AIC) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیردهقان، آ.، آقاکوچک، آ.، وکیلی، م.، و پوررضایی، م. (1395). تعیین عوامل پیشگوییکننده مصرف قلیان در دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی شهرستان یزد در سال ۱۳۹۴. مجله علمی پژوهان، 15(1)، 28-36. 10.21859/psj-15014
تقوی، م. (1380). بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی GHQ. مجله روانشناسی. 5(20)، 381-398. https://ensani.ir/fa/article/59771
حاجلو، ن. (1388). قدرت آزمون تداعیهای ناآشکار در سنجش نگرشهای اجتماعی ناآشکار. مطالعات اسلام و روانشناسی، 3(5)، 25-42. https://islamicpsy.rihu.ac.ir/article_1108.html?lang=fa
رجبی، غ. (1385). اعتباریابی مقیاس اندازهگیری نگرش نسبت به سیگارکشیدن. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ۱۲(۳)، 230-235. https://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-7-fa.html
سیدفاضلپور، س.ف.، مقدمنیا، م.ت.، و نصیرزاده، ف. (1383). بررسی نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در ارتباط با سیگار کشیدن. پزشکی قانونی ایران، 10(33)، 25-29. https://ensani.ir/fa/article/116140
References
Boland, R., Verduin, M. L., & Ruiz, P. (2015). Kaplan and Sadock's Synopsis of Psychiatry: Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry. wolters Kluwer.
Cardozo, R., & Bramel, D. (1969). The effect of effort and expectation on perceptual contrast and dissonance reduction. The Journal of Social Psychology, 79(1), 55-62. https://doi.org/10.1080/00224545.1969.9922387
Chou, W., Hunt, Y., Beckjord, E., Moser, R., & Hesse, B. (2009). Social media use in the United States: implications for health communication. Journal of Medical Internet Research, 11(4), 9-11. 10.2196/jmir.1249
Christopher, JS. (2006). Early Adolescent Delinquency: assessing the role of childhood problems, family environment & peer pressure. Journal of Youth Adolescence, 4(4), 291-313. https://doi.org/10.1177/1541204006292656
Cialdini, R. B. (2001). Influence: Science and Practice. Allyn and Bacon.
Cialdini, R. S., Vincent, J. E., Lewis, J. K., Catalan, J., Wheeler, D., & Darby, B. L. (1975). Reciprocal concessions procedure for inducing compliance: The door-in-the-face technique. Journal of Personality and Social Psychology, 31(2), 206-215. https://doi.org/10.1037/h0076284
Goldberg, D., & Hillier, V. (1979). A scaled version of the General Health Questionnaire. Psychological Medicine, 9(1), 139-145. https://doi.org/10.1017/S0033291700021644
Greenwald, A. G., & Nosek, B. A. (2001). Health of the Implicit Association Test at age 3. Zeitschrift für Experimentelle Psychologie. 48(2), 85-93. https://doi.org/10.1026//0949-3946.48.2.85
Greenwald, A. G., McGhee, D. E., & Schwartz, J. K. L. (1998). Measuring individual differences in implicit cognition. The Implicit Association Test. Journal of Personality and Social Psychology, 74(6), 1464-1480. https://doi.org/10.1037/0022-3514.74.6.1464
Hajloo, N. (2010). The power of implicit associations test in measuring indirect social attitudes: Can IAT be used for indirect assessment of attitudes. Studies in Islam and Psychology, 3(5), 25-42. https://islamicpsy.rihu.ac.ir/article_1108.html?lang=fa [In Persian].
Kenrick, D. T., Gutierres, S. E., & Goldberg, L. L. (1989). Influence of popular erotica on judgments of strangers and mates. Journal of Experimental Social Psychology, 25(2), 159-167. https://doi.org/10.1016/0022-1031(89)90010-3
McKenna, F. P. (1984). Assimilation and contrast in perceptual judgments. The Quarterly Journal of Experimental Psychology, 36(3), 531-548. https://doi.org/10.1080/14640748408402176
Montazeri, A., Vahdaninia, M., Harirchi, I., Harirchi, A., Sajadian, A., & Khaleghi, F. (2008). Breast cancer in Iran: need for greater women awareness of warning signs and effective screening methods. Asia Pacific Family Medicine, 7(1), 6-11. https://doi.org/10.1186/1447-056X-7-6
Pirdehghan, A., Aghakoochak, A., Vakili, M., & Poorrezaee, M. (2016). Determination of predicting factors of Hookah smoking among pre-university students in Yazd in 2015. Pajouhan Scientific Journal, 15(1), 28-36. 10.21859/psj-15014 [In Persian].
Rajabi, G. (2006). Validating the measuring attitude toward smoking scale. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology, 12(3), 230-235. https://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-7-fa.html [In Persian].
Reitsma, M. B., Fullman, N., Ng, M., Salama, J. S., Abajobir, A., Abate, K. H., ... & Patton, G. C. (2017). Smoking prevalence and attributable disease burden in 195 countries and territories, 1990–2015: a systematic analysis from the Global Burden of Disease Study 2015. The Lancet, 389(10082), 1885-1906. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(17)30819-X
Seyed-Fazelpour, S. F., Moghadamnia, M. T. & Nasirzadeh, F. (2004). Study on attitude of students in Guilan University of Medical Sciences toward smoking, Scientific. Journal of Forensic Medicine, 10(33), 25-29. https://ensani.ir/fa/article/116140 [In Persian].
Sherman, S. J., Rose, J. S., Koch, K., Presson, C. C., & Chassin, L. (2003). Implicit and Explicit Attitudes Toward Cigarette Smoking: The Effects of Context and Motivation. Journal of Social and Clinical Psychology, 22(1), 13-39. https://doi.org/10.1521/jscp.22.1.13.22766
Taghavi, S.M.R. (2002). Validity and reliability of the General Health Questionnaire (GHQ-28) in college students of Shiraz Universi1y. Journal of Psychology, 5(20), 381-398. https://ensani.ir/fa/article/59771 [In Persian].
Vanyukov, M. M., Tarter, R. E., Kirillova, G. P., Kirisci, L., Reynolds, M. D., Jeanne Kreek, M., Conway, K. P., Maher, B. S., Iacono, W. G., Bierut, L., Neale, M. C., Clark, D. B., & Ridenour, T. A. (2012). Common liability to addiction and “gateway hypothesis”: Theoretical, empirical and evolutionary perspective. Drug and Alcohol Dependence. 123, S3-S27. https://doi.org/10.1016/j.drugalcdep.2011.12.018
Wakefield, M., Loken, B., & Hornik, R. (2010). Use of mass media campaigns to change health behaviour. The Lancet, 376(9748), 1261- 1271. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(10)60809-4
Whitney, R. A., Hubin, T., & Murphy, J. D. (1965). The new psychology of persuasion and motivation in selling. Englewood Cliffs. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 217 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 156 |