تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,650 |
تعداد مقالات | 13,402 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,206,737 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,075,415 |
شناسایی، مقایسه و ارزیابی مطلوبیت شاخصهای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: محلههای علوی، نهضتآباد و فاطمیه درکلانشهر اهواز) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 35، شماره 3 - شماره پیاپی 95، مهر 1403، صفحه 1-34 اصل مقاله (1.53 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/gep.2024.135279.1546 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بهروز شیری1؛ عباس معروف نژاد* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد ماهشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ماهشهر، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه جغرافیا، واحد ماهشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ماهشهر، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیستم پویـای شهر پیوسته درحـال تغییر و تحول است و در این میـان، با گـذشت زمان مشکلاتی مانند مسائل اجتماعی و ... چهرۀ برخی نقاط شهر را دگرگون کرده است و رنگ و بویی متفاوت از گذشته را که نشانههایی از افول و زوال را دربردارد، بر آنها نشانده است. مسئلهای که امروزه با آن روبهرو هستیم، شناسایی اینگونه بافتهای شهری است که از چرخۀ متصل با شهر خارج و تبدیل به بافتهایی ناکارآمد شده است؛ بنابراین شناسایی شاخصها باید بهگونهای تنظیم شوند که با ارائۀ میزانی برای سنجش، ابهامهای ممکن را به حداقل رسانند. هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخصهای معرفیشده برای شناسایی بافتهای ناکارآمد و تدوین شاخصهایی قابل استفاده (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) برای انواع بافتهای ناکارآمد در راستای جبران نقصانهای موجود در شناسههای بهکاررفته در سه محلۀ علوی، نهضتآباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز است. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی با تأکید بر پرسشنامه است. جامعۀ آماری شهروندان ساکن سه محله و حجم نمونه برحسب فرمول کوکران 377 نفر است. برای بررسی نرمالبودن توزیع دادهها از آزمون کلموگروف-اسمینروف و نیز برای بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش از آزمون علامت استفاده شده است. همچنین، وزندهی متغیرها با مدل آنتروپیشانون و رتبهبندی محلهها نیز با استفاده از تکنیک ماباک انجام شده است. یافتههای پژوهش حاصل از نتایج آزمون علامت نشان میدهد که محلۀ فاطمیه با میانگین ضریب تأثیر 02/3 درمجموعِ پنج مؤلفۀ انتخابی پژوهش به نسبت دو محلۀ دیگر بیشتر بوده است. همچنین، نتایج حاصل از رتبهبندی مؤلفههای اجتماعی انتخابشدۀ پژوهش در محلههای سهگانه با استفاده از تکنیک ماباک نشان میدهد که محلۀ فاطمیه با مقدار Si (مقدار تأثیرگذاری مؤلفه و شاخصها) 221/0 در رتبۀ اول و بهترتیب محلۀ نهضتآباد با 127/0 و محلۀ علوی با 187/0- در رتبههای دوم و سوم قرار گرفته است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاخصهای اجتماعی؛ بافت فرسوده و ناکارآمد؛ تکنیک ماباک؛ محلههای شهری؛ کلانشهر اهواز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه رشد بیرویه و شتابان شهرنشینی و شهرگرایی، مشکلات زیادی را برای شهروندان و ساکنان شهرها به همراه داشته است. یکی از این مشکلات عمده وجود بافتهای ناکارآمد شهری است؛ یعنی پهنههایی از فضاهای شهری که درمقایسه با سایر پهنههای شهر از جریان توسعه و چرخة تکاملی حیات عقب افتادهاند و به کانون مشکلات و نارساییهای شهری تبدیل شدهاند. در سالهای اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری بهعنوان رویکردی متأخر درحوزة مرمت برای حل مشکلات بافتهای ناکارآمد شهری مطرح شده است. برای رسیدن به بازآفرینی باید توسعۀ پایدار شهری مدنظر قرار بگیرد؛ از این رو رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با در نظر گرفتن همة ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیستمحیطی و نیز برای بهبود وضعیت کالبدی، اجتماعی و زیستمحیطی بافتهای ناکارآمد دیدگاهی جامع، یکپارچه و پایدار را به بافت دارد (ایزدفر و همکاران، 1399، ص. 327). آنچه امروزه اندیشمندان علوم شهری با عنوان بافتهای فرسوده و ناکارآمد مطالعه کردهاند درواقع، محصول فرآیندهای متعدّدی است که در قالب فرم فرسوده تکوین یافته است. بافتهای فرسوده و ناکارآمد بافتهای هستند که در فرآیند زمان طولانی شکل گرفته و تکوین یافتهاند و امروزه در محاصرۀ تکنولوژی عصر حاضر گرفتار شدهاند. اگرچه این بافتها در گذشته به مقتضای زمان عملکرد منطقی و سلسلهمراتبی دارند، امروزه ازلحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی هستند و آنگونه که میباید پاسخگوی نیازهای ساکنان خود نیستند. مجموعه شرایط فوق مبین ناپایداری این بافتها در ابعاد مختلف بوده است و در تعارض با پایداری و هدفهای توسعۀ پایدار قرار دارد (پوراحمد و همکاران، 1396، ص. 169). بافتهای فرسودۀ شهری علاوهبر ایجاد محیط فیزیکی ناخوشایند، فضای اجتماعی ناپایداری نیز به وجود آورده است. فضایی که مستعد وقوع نابهنجاریهای اجتماعی است و در آن ابتدا ساکنان محدوده و سپس سایر منطقههای شهر درمعرض خطر آن قرار دارند. وجود نسل دوم ساکنان در این محلهها موضوع مهمی است که نباید بهسادگی از کنار آن گذشت؛ زیرا نسل دوم به مراتب توقعاتی فراتر از والدین خویش دارند. اگر برای نسل اول پذیرفتهشدن و رسمیتیافتن در محیط شهر کافی بود، برای نسل دوم زندگی در محلههای اعیاننشین و درجه یک حق طبیعی است و برای رسیدن به این مهم از انجامدادن هیچ کاری فروگذار نمیکنند. به همین علت، خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و ... از عمده مسائل اجتماعی بافت فرسودۀ شهرهای امروزی است (سجادی و همکاران، 1386، ص. 174). گرایش برنامهریزان شهری به مداخلاتی در بافتهای فرسوده که در تعریف فرسودگی و رفع آن معیارهای اجتماعی را مدنظر قرار میدهند، گسترش یافته است. این گرایشها که با عناوینی چون رویکردهای مشارکتی، محلهمحور، پایداری اجتماعی و ... در منابع نوسازی شهری به آنها اشاره شده است، سابقۀ چندانی در کشور ما ندارند و طی سالهای اخیر در دستور کار نهادهای متولی امر نوسازی و بهطور خاص، نوسازی شهر تهران قرار گرفته است (پاکسرشت و رضایی، 1392، ص. 108). مطلوبیت فضایی بافتهای فرسودۀ شهری معلول عوامل مختلفی است که زیر عاملیت کنشگران متفاوت مربوط به فرآیند بهسازی و نوسازی و در بستر شرایط مکانی-زمانی موجودیت مییابد (نخعی و همکاران، 1398، ص. 27). شهر و شهروند امروزی در قرن21 مسائلی همچون آلودگی محیطی، کاهش منابع، انقراض گونهها، شکاف عمیق بین فقیر و غنی، جرم، فقر، بیمسکنی، بدمسکنی و ... را تجربه میکند که قبل از این با آن روبهرو نبوده است. از سوی دیگر، جستوجو برای یافتن شهری ایدهآل، یعنی آن شکل از شهر که بتواند امتیازات تکنولوژیک و روحیۀ سالم زندگی را براساس ایدههای روشنگرانه عدالت اجتماعی بیان کند، یکی از دلمشغولیهای بسیاری از صاحبنظران شهرسازی و برنامهریزی شهری است (حیدری و همکاران، 1397، ص. 2). فرسودگی یکی از مهمترین مسائل مربوط به فضای شهری است که باعث بیسازمانی، بیتعادلی، تناسبنداشتن و بیقوارگی آن میشود. فرسودگی عاملی است که به زدودن مخاطرات جمعی و افول حیات شهری کمک میکند (فیروزی و همکاران، 1391، ص. 116). طی حدود سه دهه نظریهپردازی و اجرای رویکرد بازآفرینی شهری سیر تکامل بازآفرینی شهری از حوزۀ توجه به کالبد، به عرصۀ تأکید بر ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تغییر یافته و منجر به ظهور بازآفرینی شهری اجتماعمحور شده است. این رویکرد درپی تعامل اجتماعی و تأکید بر نقش گروههای اجتماعی بوده است. ازطرفی، باتوجه به نتایج اقدامهای بازآفرینی شهری در نقاط مختلف جهان، اعتماد و مشارکت شهروندان بهعنوان مؤلفۀ اثربخش در موفقیت پروژههای بازآفرینی امری خودجوش نخواهد بود و مستلزم دخالت عوامل متعدّد است و این آن چیزی است که مسائل اجتماعی با حضور در فرآیند بازآفرینی قادر به تأمین آن است (احمدی و همکاران، 1398، ص. 60). محدودهها و محلههای هدف بازآفرینی شهری در ایران شامل پنج محدوده و محله درسطح شهرهاست: 1- بافت ناکارآمد میانی (فرسوده)؛ 2- سکونتگاههای غیررسمی؛ 3- محدودۀ تاریخی شهرها؛ 4- پهنههای شهری با پیشینۀ روستایی؛ 5- پهنههای شهری با کاربری ناسازگار شهری که در این میان، بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری منطقههایی از شهر است که در سالیان گذشته عناصر متشکلۀ آن اعم از تأسیسات روبنایی و زیربنایی، ابنیه، مستحدثات، خیابانها و دسترسیها دچار فرسودگی و ناکارآمدی شده است و ساکنان آن از مشکلات متعدّد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی رنج میبرند (صفری و همکاران، 1399، ص. 112). در ایران براساس آمار منتشرشده از وزارت راه و شهرسازی درمجموع، حدود 72 هزار هکتار بافت فرسوده و ناکارآمد در 498 شهر کشور وجود دارد کـه این عرصه شامل 15درصد مساحت کشور و حدود 25 درصد جمعیت شهری کشور میشود. وجود سطح گستردۀ بافت فرسوده یکی از مهمترین چالشهای مدیران شهری، شهرسازان و معماران است (امانپور و سجادی نیکو، 1396، ص. 60). در ﻳﻚ ﺟﻤﻊﺑﻨﺪى ﻣﻲﺗﻮان اذﻋﺎن داﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﺴﻜﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاى اﻗﺸﺎر ﻛﻢدرآﻣﺪ، جزء جدانشدنی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎى اﻳﺮان و ﺑﻪوﻳﮋه کلانشهرهاست. وﺟﻮد ﮔﺴﺘﺮة ﻋﻈﻴﻤﻲ از ﺣﺎﺷﻴﻪﻧﺸﻴﻨﻲﻫﺎ و ﺑﺎﻓﺖﻫﺎى ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﺷﻬﺮى ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻣﺪﻳﺮان ﺷﻬﺮى در رﻳﺸﻪﻳﺎﺑﻲ اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺻﺤﻴﺢ آن ﭼﻨﺪان ﻣﻮﻓﻖ ﻧﺒﻮدهاﻧﺪ (روستایی و شریزاده، 1399، ص. 835). در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، اهواز ﻳﻜﻲ از کلانشهرهای کشور با مساحت 31800 هکتار بهعنوان سومین شهر وسیع کشور بافت فرسوده و ناکارآمد متعدّد در منطقههای هشتگانۀ شهری را دارد. در کلانشهر اهواز سی تا سی و پنج درصد از محدودۀ شهر در محدودههای قانونی و با عنوان بافتهای فرسوده و ناکارآمد و سکونتگاههای غیرمجاز شناخته شده است (امانپور و سجادی نیکو، 1396، ص. 61). از این رو باتوجه به مسئلۀ مهم بافتهای فرسوده و ناکارآمد ضرورت انتخاب پژوهش و اهمیت بررسی آن بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است و منطقۀ مطالعهشده در محلههای علوی، نهضتآباد و فاطمیه بهعنوان بخشی از بافت فرسوده انتخاب شد که با مسائل خاصی همچون فضای کالبدی نامتعارف، ساختوسازهایهای کمدوام و بیضابطه، مشکلات اقتصادی (گستردگی خانوارهای بیبضاعت و نبود اشتغال و افزایش تراکم جمعیتی و...) و مسائل سوء اجتماعی (اعتیاد، فقر، بزهکاری و ...) مواجه هستند. این محلهها ازنظر توزیع و پراکندگی در سه منطقۀ متفاوت شهری کلانشهر اهواز قرار گرفتهاند. بدین ترتیب که محلۀ علوی در منطقۀ 6 شهری، محلۀ نهضتآباد در محلۀ 4 شهری و محلۀ فاطمیه در منطقۀ 1 شهری واقع شده است. ذکر این نکته ضروری است که تنها بخشی از بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر اهواز در این سه محله قرار گرفته است؛ ولی قدمت و سابقۀ فضای فرهنگی و کالبدی آن بهویژه در دو محلۀ نهضتآباد (لشکرآباد سابق) و فاطمیه (یوسفی سابق) انگیزههای بیشتری در انجامدادن این پژوهش را به وجود آورده است. خلاء پژوهش حاضر این است که تاکنون بهصورت مستقل پژوهشی که ازنظر استفاده از شاخصهای انتخابی پژوهش در این موضوع و نیز مدل / تکنیک بررسیشده برای ارزیابی آن شاخصها به کار گرفته شده باشد ازدیدگاه جغرافیدانان و جامعهشناسان شهری صورت نگرفته و یا کمتر مشاهده شده است.همچنین، آنچه میتوان در این پژوهش بهعنوان مسئلۀ اصلی درمقایسه با پژوهشهای پیشین اشاره کرد، تأثیرگذاری شاخص مهم امنیت اجتماعی دربارۀ این محلهها بهصورت خاص و در این موقعیت زمانی است؛ زیرا در بیشتر مقالهها کلیۀ شاخصهای اجتماعی در روند احیا مؤثر ارزیابی شده است؛ اما باتوجه به موقعیت محلههای مطالعهشده و مسائل متعدّد اجتماعی آنها (اعتیاد، فقر، بزهکاری، مهاجرتپذیری، فاصله طبقاتی، سواد پایین و تراکم جمعیت و...) که میتواند نقش مهمی در احیا مبتنی بر مسائل اجتماعی داشته باشد، کمرنگ و در ارزیابیهای کمّی نیز تأثیرگذاری پایینی برای آنها گزارش شده است. درحقیقت، پژوهش حاضر نظارهگر این موضوع است که قابلیت اثرگذاری هریک از عوامل یادشده باتوجه به ظرف و مکان، متغیر، قابل تغییر و حتی حذفشدنی است؛ بنابراین سؤالها و بحث اصلی در این پژوهش به شرح زیر است. 1- ارزیابی مطلوبیت مؤلفههای اجتماعی باتوجه به شاخصهای انتخابی پژوهش در سه محلۀ مطالعهشده چگونه است؟ 2- جایگاه هرکدام از شاخصها براساس نتایج آزمون و تکنیک استفادهشده به چه میزان بوده است؟ برای بررسی دقیق این سؤالها فرضی مطرح شده است که به نظر میرسد ارزیابی ساکنان از وضعیت شاخصهای بررسیشده در محلۀ فاطمیه نسبت به دومحلۀ دیگر ازنظر عملکرد و جایگاه مناسبتر است.
پیشینۀ پژوهش درزمینۀ شناسایی بافتهای ناکارآمد و ارائۀ طرح برای توسعۀ مجدد آنها، کشورهای آمریکا و کانادا بیشترین سابقه را دارند و سایر کشورها اغلب از تجربههای آنها استفاده و به بومیسازی شاخصهایی که کشورهای آمریکایی و اروپایی ارائه کردهاند، توجه کردهاند. در ایـران بافت ناکارآمد بهمعنای بافت فرسوده و سکونتگاه غیررسمی به کار میرود. در تعریف بافت ناکارآمد، بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی شهری نیز قرار میگیرند (علوی و همکاران، 1401، ص. 71). از این رو در این بخش بهطور خلاصه، مهمترین مطالعات داخلی و خارجی صورتگرفته در باب پیشینۀ بافتهای فرسوده و فضاهای ناکارآمد شهری ارائه میشود. اسماعیلپور و همکاران(1400) پژوهشی با عنوان «تبیین نقش منزلت اجتماعی محله در گرایش به بازآفرینی آن با کاربست مدل معادلات ساختاری: نمونۀ مورد مطالعه: بافت میانی شهراراک» انجام دادند. محققان در این مطالعه دریافتند که طبقۀ ساکن بافت میانی شهر اراک بهدلیل اصالت و منزلت اجتماعی ساکنان آن و دسترسی آسان آنها به مرکز شهر سبب افزایش قیمت بالای زمین شده است. همچنین، دسترسی آسان این بافت به مرکز شهر عامل گرایش به آن و افزایش قیمت زمین در این بافت است. تأثیر پایینبودن هزینۀ حملونقل در تصمیم افراد برای انتخاب این محلهها برای زندگی تأیید نشده است. موسوی و همکاران (1400) در پژوهشی با عنوان «تأثیر عوامل فرهنگی اجتماعی بر گرایش به نوسازی بافت فرسوده: مطالعۀ موردی: منطقۀ 12 شهرداری تهران» تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی را بر گرایش به نوسازی بافت فرسوده در منطقۀ 12 شهرداری تهران بررسی کردند. محققان در این مطالعه متغیرهای حس تعلق به محله، سرمایۀ اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی هنجارهای اجتماعی را مطالعه کردند. نتایج پژوهش تا حد زیادی دال بر ارتباط معنادار این متغیرها با گرایش به نوسازی است. درواقع، حس تعلق به مکان و ارتباطات محلهای که خود متأثر از نظام هنجاری و اعتماد است، ترغیبکننده و تسهیلکنندۀ امر نوسازی است.کاکاوند و همکاران (1400) در پژوهشی با عنوان «نوسازی بافت فرسوده و تأثیرات اجتماعی ناشی از آن در محلۀ اتابک» نوسازی بافت فرسوده و تأثیرات اجتماعی ناشی از آن را در محلۀ اتابک تهران بررسی کردند. نتایج حاکی از این مطلب است که شرایط اجتماعی فعلی محدودۀ مطالعهشده ناشی از تأثیرات فاکتورهای اقتصادی، مدیریتی و .. است و بین هرکدام از آنها ارتباط مطلوب و معناداری وجود دارد.مشکینی و همکاران (1395) در پژوهشی با عنوان «تحلیل شاخصهای ذهنی کیفیت محیط در بافتهای فرسودۀ شهری: مطالعۀ موردی: محلۀ آبکوه مشهد» شاخصهای ذهنی کیفیت محیط را در بافتهای فرسودۀ شهری در محلۀ آبکوه مشهد تحلیل کردند. یافتههای پژوهش حاکی از رضایتمندی پایین ساکنان از کیفیت محیط در محدودۀ مطالعهشده و تأثیرات ناشی از ویژگیهای فردی در ادارک رضایتمندی و یا نارضایتی آنان است. ویژگیهای فردی نقش مؤثری در نحوۀ نگرش و ادراک ساکنان به مقولۀ کیفیت محیط دارد و متغیرهای سن، مدت زمان محل سکونت و سطح تحصیلات بیشترین ارتباط را با ادراک افراد از کیفیت محیط محلۀ خود دارند. موسوی و همکاران (1391) در پژوهشی با عنوان «بررسی نقش سرمایۀ اجتماعی در نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده: مطالعۀ موردی: شهر سردشت» نقش سرمایۀ اجتماعی را در نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده در شهر سردشت بررسی کردند. محققان در این مطالعه در قالب الگوی نوسازی و بهسازی بافت فرسوده با دیدگاه اجتماعی به برقراری ارتباط معنادار بین مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعاون و همیاری اشاره کردند و دلیل عدم نوسازی و بهسازی بافت فرسوده در شهر سردشت را نداشتن درک صحیح روابط خانوادگی و دوستان با مقولۀ نوسازی و بهسازی محلهها دانستهاند. ککسالدی و تورکان پژوهشی با عنوان «مبلمان شهری در مناظر بافت شهری پایدار تاریخی: میدانهای تاریخی در شهر دیواری نیکوزیا» انجام دادند. محققان در این مطالعه مبلمان شهری میدان اسمالتی و سلیمیه را ازنظر جنس، شکل، کارکرد و تطابق با بافت تاریخی آن بررسی کردند. براساس نتایج پژوهش مبلمان شهری به کار رفته در هر دو میدان با کل بافت سنتی سازگار نیست؛ زیرا بهگونهای طراحی نشده است که جنبه های مدرن و سنتی را درهم آمیزد. علاوه بر این، بیشتر آن در شرایط خوبی نیست و بهزودی بهدلیل عدم نگهداری عملکرد خود را از دست میدهد (Koksaldi & Turkan, 2023). بربلی و رسی پژوهشی با عنوان «پروژههای بازآفرینی شهری و جرم و جنایت: شواهدی از گلاسکو» انجام دادند. نتایج نشان داد که بیشتر کاهش محرومیت محله در شهر گلاسکو بهدنبال بازآفرینی شهری شکل گرفته است؛ اما این یافتهها به تمام محلهها محدود نمیشود؛ زیرا بهاحتمال، تغییرات در ترکیب جمعیتی محلهها ایجاد شده است. با وجود این، چنین تغییرات محلهای میتواند به عنوان کانالی برای کاهش جرم و جنایت محلی عمل کند؛ زیرا انگیزههای مشارکت در جرم ضعیفتر میشود (Borbely & Rossi, 2023). مارتا و گولیا پژوهشی با عنوان «نقش پایداری اجتماعی در فرآیندهای بازآفرینی شهری در شمال ایتالیا» انجام دادند. در این مطالعه شش استراتژی مختلف بازآفرینی شهری توسعهیافته برای بازسازی یک منطقۀ شهری واقع در شمال ایتالیا و براساس مداخلات مسکن اجتماعی و مطابق با اثرهای اجتماعی آنها بر ذینفعان درگیر ارزیابی شده است (Marta & Giulia, 2020). کیم پژوهشی با عنوان «بازآفرینی شهری با استفاده از هنر در دهکدۀ ساملی در کرۀ جنوبی» انجام داد. این روستای قدیمی که ازنظر وضعیت کالبدی بناهای آن فرسوده بود با هدف مشارکت ساکنان تغییر کاربری در تعدادی از بناهای آن صورت گرفت. همچنین، احداث نمایشگاه، موزه و ... باعث افزایش توجه جمعیت بازدیدکنندگان و درنتیجه، رونق اقتصادی و اجتماعی این روستا شد (Kim, 2015). با و کیم پژوهشی با عنوان «بررسی و پیگیری همزمان منافع، بخشعمومی و خصوصی و دورۀ طولانیمدت پروژۀ نوسازی شهری در کرۀ جنوبی» انجام دادند. محققان در این مطالعه به این نتیجه رسیدند که توجه به خواستههای اجتماعی و فرهنگی ساکنان بافتهای ناکارآمد و کمبرخوردار ازجمله عوامل حیاتی موفقیت احیا این بافتها بوده است (Bae & Kim, 2014). ادموند در پژوهشی باعنوان «رویکرد بازآفرینی شهری در کشور هنگکنگ» با استفاده از تجربههای کشورهای موفق در این زمینه مانند آمریکا و انگلیس بهدنبال پیادهسازی روش اجرایی برای بازآفرینی بافتهای ناکارآمد در این کشور بوده است. در ارزیابی متغیرهای تطبیقی این پژوهش میتوان به پنج متغیر نقش و عملکرد دولت، تعداد سیستم برنامهریزی، میزان توسعۀ مجدد شهری، میزان مشارکت عمومی و مقایسۀ ساختار نهادی برنامهریزی اشاره کرد. نتایج پژوهش نشان داد که در کشور هنگکنگ وضعیت و نگاه برنامهریزی درحوزۀ بافتهای ناکارآمد شهری بهصورت متمرکز و از بالا به پایین بوده است و تناسبی در ارکان و ساختار برنامهریزی برای نوسازی این محدودهها وجود ندارد. از همه مهمتر میزان مشارکت عمومی است که بسیار پایین است (Edmond, 2012). گادگسین و آلوکو در پژوهشی با عنوان «برنامهنوسازی شهری برای توسعۀ شهری پایدار در نیجریه: مسائل و چالشها» به برنامۀ نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری با رویکرد توسعۀ پایدار در نیجریه و مسائل و چالشهای آن اشاره کردند. آنها دریافتند که شهرهای بزرگ با معضل سقوط میراث اجتماعی و فرهنگی و ریشههای خود بهعنوان یک بحران هویت مواجه هستند؛ بنابراین مراکز شهر خواستار بازگرداندن نشاط به مراکز شهری بهمعنای طراحی مراکز جذب هستند؛ با این حال برای حصول اطمینان از توسعۀ پایدار شهری مهم آن است که توجه به آموزش مناسب، روشنگری و مشارکت مردم در اولویت قرارگیرد (Gbadegesin & Aluko, 2010). برتولینی پژوهشی با عنوان «پویایی در پایداری شهری و بررسی رویکرد نوسازی و بازآفرینی شیوۀ مداخله در بافتهای فرسوده» انجام داد. محقق در این مطالعه شیوۀ مداخله در بافتهای فرسوده را رویکردی فنسالار، اقتداری و از بالا به پایین با نگرش غیرمشارکتی و اجباری برنامهریزان دانست. در این میان، هزینههای اجتماعی آن امکان مشارکت متوسط یا کم شهروندان و سرمایهگذار را خواهد داشت (Bertolini, 2005). در بررسی سوابق پژوهشی دربارۀ موضوع مورد بحث در دو بخش داخلی و خارجی مشخص شد که در بیشتر پژوهشهای داخلی و خارجی به ملاحظات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستی بافتهای فرسوده و ناکارآمد پرداخته شده است محققان در این مطالعات نگاه به رویکرد یک بازآفرینی شهری را مبتنی بر توجه به مسائل چندگانه و تقویت عوامل و دلایل آن دانستهاند. بر همین اساس، وجود و لزوم پژوهش علمی که هدف اصلی آن ارائۀ نقش و ارزیابی شاخصهای اجتماعی است، امروزه در روند احیا بافتهای فرسوده و ناکارآمد میتواند حائز اهمیت باشد؛ اما توجه به موقعیت و متفاوتبودن محلههای شهرها ازحیث شرایط بومی، محلی و قومی و درنتیجه، شکلگیری مسائل اجتماعی متعدّد در آنها میتواند نقش مهمی در به تأخیرانداختن احیا بافتهای این محلهها داشته باشد. درحقیقت، پژوهش حاضر بیانگر این موضوع است که قابلیت تأثیرگذاری هریک از شاخصهای پژوهش باتوجه به ظرفیت و مکان مطالعهشده میتواند متغیر و حتی حذفشدنی باشد. از سویی دیگر، در ارزیابی شاخصها که به نسبت پژوهشهای پیشین کمتر به آن توجه شده در این پژوهش به آنها به دید عمیقتری نگاه شده است که همین مسئله نشاندهندۀ وجه تمایز پژوهش حاضر درمقایسه با پژوهشهای پیشین است.
مبانی نظری پژوهش بررسی مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش دربارۀ کیفیت محیطی در بافتهای ناکارآمد شهری نشاندهندۀ آن است که عوامل متعدّدی در ارتقای کیفیت این نوع فضاها مؤثر است. از آنجا که هدف مداخله در بافتهای شهری، یـافتن راهکارهای بهینـه برای حل مسائل و مشکلات زیستی شهروندان است، مداخله در این نوع بافتها و شیوۀ برخورد با آنها یکی از بحثبرانگیزترین مسائل در برنامههای شهری بوده است؛ از این رو مکتبها و نظریههای متعدّدی درزمینـۀ ساماندهی و بهسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری ارائه شده است؛ اما در این بین مکتب انسانگرایی توجه خاصی به مردم و مشارکت آنها با حضور متخصصان و کارشناسان در امر بهسازی و نوسازی شهری دارد. علاوه بر این، نظریههای اجتماعی و کیفی توسعه که در قالب مفاهیمی چون کیفیت زندگی، رفاه اجتماعی، عدالت اجتماعی و ... نمود یافته است، یکی از گرایشهای نوینی است که تأثیر شگرفی در فرآیند تحول دیدگاهها و روشهای برنامهریزی شهری در نیمۀ دوم قرن بیستم داشته است. امروزه توجه به کیفیت زندگی شهری بهعنوان یک ضرورت اساسی در برنامههای توسعۀ شهری و بهویژه در بافتهای ناکارآمد، حکایت از بازتولید محیطهای شهری بهنحوی مطلوب در تقویت جنبـههای اجتماعی-مکانی دارد؛ از این رو انسانگراها معتقدند که شهروندان نقش اساسی در ساماندهی شهری دارند. بر این اساس، در عصر حاضر برنامهریزی سنتی توان پاسخگویی به مشکلات و مسائل موجود در بافت فرسوده را ندارد تا برنامهریزی مناسبی برای آیندۀ بافتهای فرسوده شهری داشته باشد (علوی و همکاران، 1401، ص. 74). همچنین، در هر کنکاش علمی بیان اصطلاحات و مفاهیم آن از اصول اصلی فرآیند فعالیت است؛ بنابراین با علم بر اینکه مشارکت اجتماعی یکی از راهبردهای الزام برای رسیدن به بازآفرینی شهری است، ابتدا به تعیین جایگاه این موضوع با بازآفرینی شهری توجه میشود.
رویکرد بازآفرینی شهری (Urban Regeneration Approach) در ادبیات اخیر دنیا واژة «بازآفرینی شهری» بهعنوان یک واژۀ عام به کار میرود که مفاهیم دیگری نظیر بهسازی، نوسازی، بازسازی، توانمندسازی و روانبخشی را دربرمیگیرد. بازآفرینی شهری فرآیندی است که منجر به خلق فضای شهری جدید با حفظ ویژگیهای اصلیِ فضایی (کالبدی و فعالیتی) میشود. در این اقدام فضای شهری جدیدی حادث میشود کــه ضمن شباهتهای اساسی با فضای شهری قدیم تفاوتهای ماهوی و معنایی را با فضای قدیم به نمایش میگذارد. بازآفرینی (معاصرسازی)، یعنی تولید سازمان فضایی جدید منطبق بر شرایط تازه و ویژگیهای نو که همگی در ایجاد روابط شهری جدید و یا تعریف دوبارۀ روابط شهری کهن یا موجود مؤثر میافتد (پوراحمد و همکاران، 1389، ص. 74). در سالهای اخیر، مفهوم بازآفرینی شهری و بازآفرینی شهری پایدار به یکی از مهمترین روشهای ساماندهی بافتهای فرسودة شهری و منطقههایی با بافت غیررسمی تبدیل شده است. به این مفاهیم در کشور ما توجه شده است. بافتهای فرسوده و غیررسمی در دو دهة گذشته به یکی از چالشهای مدیریت شهری تبدیل شده است (ویسی و همکاران، 1399، ص. 45). بنابراین مهمترین رویکرد بازآفرینی شهری پایدار رویکرد اجتماعمحور و مشارکت نهادها و گروههای اجتماعی است (شکل1).
شکل 1: رویکرد بازآفرینی شهری (منبع: جعفری و همکاران،1400، ص. 114). Figure 1: The approach of urban regeneration
مفهوم بافتهای فرسوده و ناکارآمد (Distressed and Underprivileg) بافتهای فرسوده و ناکارآمد به عرصههایی از محدودۀ قانونی شهرها اطلاق میشود که بهدلیل فرسودگی کالبدی، نداشتن دسترسی مناسب از سواره، تأسیسات، خدمات و زیرساختهای شهری آسیبپذیر بوده است و ارزشمکانی و اقتصادی نازلی دارد. بافتهای کمبرخوردار بهسبب فرسودگی در کلیت با یکدیگر ویژگیهای مشترکی دارند (Wang et al., 2011, P. 102). حاکمشدن رویکردهای مهندسی در توسعۀ شهری ابعاد نوسازی شهری را با یک بُعد (نوسازی کالبدی) تغییر داده است. بدیهی است در چنین شرایطی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... به فراموشی سپرده شده و نتایج ناگوار جدایی مردم از سازندگان و حامی آنان که بیشتر دولت بوده در کشور بروز کرده است (فتحی و همکاران، 1396، ص. 3).
بافتهای مختلف شهری ازمنظر کیفی در یک تقسیمبندی کلان میتوان بافتهای مختلف شهری را ازنظر کیفی به چند دسته اصلی تقسیم کرد: 1- بافتهای قدیم و واجد ارزش تاریخی که بیشتر عمری بیش از 80 سال دارند؛ 2- بافتهای کمبرخوردار که فرسوده شده و فرسودگی آنها از بابت کالبد و یا از بابت فعالیت است و شامل بخشهای چشمگیری از شهرها با عمری بیش از 30 سال میشوند که بهسبب عوامل مؤثر در فرسودهبودن ماهیتهای متفاوت دارند. این بافتها در چهار گروه بافتهای با میراث شهری، بافتهای فاقد میراث شهری، بافتهای حاشیهای (سکونتگاه غیررسمی) و بافتهای روستا شهری تقسیم میشوند که این بافتها در اثر گسترش شهرها و پیوستگی کالبدی روستاهای اطراف شهر در محدودۀ شهری ایجاد میشوند؛ 3- بافتهای حاشیهای یا غیررسمی نوع دیگری از بافتها هستند که بهصورت خودجوش ساخته شدهاند و بخشی از شهرهای عمدتاً بزرگ و یا شهرهای میانی بسیار مهاجرپذیر را تشکیل میدهند. با گسترش شهرها این نواحی درون منطقههای شهری قرار میگیرند. بهطور کلی این بافتها از ارزشهای تاریخی و شهرسازی بیبهرهاند. بافتهای جدید شهری که حصول آن در دهههای اخیر (کمتر از30 سال) بوده است، در آیندههای نه چندان دور بهتدریج به بافتهای فرسوده خواهند پیوست (رضایی و مظلومی، 1398، ص. 54). مفهوم مؤلفههای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد برنامهریزی شهری ازجمله علومی است که به این مفهوم توجه ویژهای داشته است. این علم با درک اثرهای سرمایۀ اجتماعی دربین شهروندان هر روز بر دامنۀ استفاده از آن افزوده میشود. بحث بر سر ارائۀ تعریفی واحد از مؤلفههای اجتماعی به نتیجه نرسیده است؛ اما یکی از تعریفهای مطرح درزمینۀ سرمایۀ اجتماعی، آن را شامل مجموعه هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی میداند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه میشود و درنتیجه، سطح هزینههای تبادلات و ارتباطات را کاهش میدهد. برای بررسی وضعیت سرمایۀ اجتماعی شاخصهایی بررسی میشود که ازجملۀ آنها اعتماد اجتماعی، مشارکت، انسجام و همبستگی، آگاهی و روابط اجتماعی است (آقاییزاده و همکاران، 1398، ص. 150). پیامدهای ناشی از توجه به نقش مؤلفههای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهرها میتواند در ارتقای شأن سکونتی بافت، اعتمادسازی متقابل بین ساکنان و متولیان امر، تأمین حق امنیت سکونت، مشارکت ساکنان در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری، ایجاد مراکز فعّال برای افزایش تعاملات اجتماعی، کاهش بیکاری و جرم، تشکیل سازمانهای غیردولتی داوطلبانه (NGO) (Non Governmental Organization) برای حمایت از فرآیند توسعه، توجه خاص به گروههای آسیبپذیر بهویژه زنان و جوانان و پرورش قابلیتهای متناسب با توانایی، مهارت و دانش تأثیرگذار باشد (رزاقیاصل و خوشقدم، 1396، ص. 65). بدین ترتیب، این بافتها نیازمند طرح استراتژیهای بنیادین برای تغییرات اساسی در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی هستند. تغییراتی که اغلب در بلندمدت و با صرف هزینههای گزاف برای رفع مشکلات فوق ازسوی نهادهای عمومی با تأکید بر سه عامل (شامل آموزش، اجرا و مهندسی) و نیز در نظر گرفتن نیازهای خاص ساکنان برای تعیین هدفها و ارزیابی تغییرات صورت میگیرد (Wang et al., 2011, P. 103). نگاهها و رویکردها به بافتهای قدیمی درسطح جهانی و در طی دهههای متمادی بهلحاظ کالبدی از نگاه به تکساختمانها و یادگارهای میراثی به نگاه به کل بافت معطوف شده است. همزمان با این تغییر نگاه ازلحاظ کالبدی، رویکردهای برنامهریزی و مدیریتی برای نوسازی و بهسازی آنها نیز تغییر یافته و از اقدامی یکسویه و از بالا به پایین به سمت اقدامی چندسویه (با مشارکت محلی و پذیرش تنوع فرهنگی بهعنوان یک ارزش و تسهیلکنندگی بیشتر در بافت) گرایش پیدا کرده است. نگارندگان براساس مبانی نظری، یافتههای مطالعات پیشین و مطالعات اکتشافی مراحل انجامدادن پژوهش را بهصورت مصاحبه با اهالی محلههای مطالعهشده بهصورت تصویر 2 تنظیم کردند و بدین ترتیب، آن مراحل مبنای آزمون سؤال اصلی پژوهش قرار گرفت.
شکل 2: مراحل انجامدادن پژوهش (منبع: نویسندگان، 1398) Figure 1: The stages of conducting research
روششناسی پژوهش پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و براساس روش تحقیق پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه است. جامعۀ آماری پژوهش سه محلۀ علوی، نهضتآباد و فاطمیه است که بهترتیب 47978، 6034 و 11182 نفر جمعیت داشته است و درمجموع، 65194 نفر هستند. حجم نمونه برابر با 377 نفر از شهروندان1 سه محلۀ مطالعهشده بوده است. در پژوهش حاضر باتوجه به مشخصشدن حجم نمونه ابتدا پرسشنامۀ محققساخته تهیه شد. درزمینۀ تعریف متغیرها (گویهها) برای مفهوم عملکرد اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد در پرسشنامه از پنج مؤلفه (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) و 36 گویه استفاده شده است که اطلاعات حاصلشده در جدول 1 آمده است. روش طراحی پرسشنامه در چهار مرحله انجام شد. مرحلۀ اول: استخراج عوامل و شاخصها از متون؛ مرحلۀ دوم: ارائۀ شاخصها به خبرگان و اضافهکردن عوامل جدید و استفاده از روش دلفی برای حاصلشدن اجماع نظری روی آنها؛ مرحلۀ سوم: نهاییسازی شاخصها و زیرشاخصها و ارائه به خبرگان برای وزندهی آنها؛ مرحلۀ چهارم: استخراج پرسشنامۀ محققساخته و ورود به بخش کمّی بوده است. در پژوهش حاضر موضوع (برای روایی پرسشنامهها) پس از مطالعات اسنادی و میدانی در قالب روش دلفی و نظرسنجی از تعدادی استادان دانشگاه و کارشناسان مرتبط تأیید شد. نتایج نشان داد که پرسشنامههای توزیعی و سازههای تعیینشده پایایی مناسب در عوامل یاد شده دارند (با ارزش عددی 82/0، جدول2). سپس با استفاده از پرسشنامۀ محققساخته که حاوی مقیاس پنج درجهای لیکرت از بسیار ضعیف تا بسیارخوب با امتیازهای یک تا پنج بود، اقدام به سنجش آن پرسشنامه شد. پرسشنامۀ مذکور پس از سنجش روایی و پایایی بهصورت حضوری ازسوی محقق به تعداد حجم نمونه و با روش نمونهگیری تصادفی ساده بین هریک از شهروندان محدودۀ مطالعهشده توزیع شد. همچنین، در این مطالعه برای تحلیل دادههای جمعآوریشده از آمار توصیفی و استنباطی و در بخش آمار توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی و میانگین استفاده شد. یافتهها در بخش آمار استنباطی براساس نتایج بهدستآمده از پرسشنامه و مشاهدههای میدانی با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل شد. بدین منظور در نرمافزار SPSS برای نرمالبودن توزیع دادهها و وضعیت مؤلفههای پژوهش از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون علامت و نیز برای وزندهی شاخصها و رتبهبندی محلهها از مدل آنتروپی شانون و تکنیک ماباک استفاده شد.
جدول 1: مؤلفهها و شاخصهای ارزیابیشده در پژوهش Table 1: The Components and indicators evaluated in the research
منبع: نویسندگان، 1398[1]
جدول 2: میزان پایایی سازههای پژوهش Table 2: Rate of reliability of research structures
منبع: نویسندگان، 1398
روش ماباک از جدیدترین تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره است که برای رتبهبندی گزینهها در مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره استفاده میشود. Dragan Pamucar و Goran Cirovic اولینبار این روش را[2]در سال 2015 میلادی مطرح و ارئه کردند (Pamucar & Cirovic, 2015). این روش برای ارزیابی ارزش هر دو معیار کمینه و بیشینه به کار میرود. همچنین، در این روش تأثیر معیارهای کمینه و بیشینه روی ارزیابی نتایج بهصورت جداگانه درنظر گرفته میشود. برای پیادهسازی روش ماباک ضرورت دارد که مراحل مختلف به مرحلۀ انجام برسد. در مرحلۀ نخست باید وزن معیارها تعیین شود. برای پیادهسازی این روش ضرورت دارد که ابتدا مقدارهای هر گزینه به ازای هر معیار استخراج و سپس وزن و ارزش معیارها با نرمالسازی مقدارهای ماتریس حاصل شود. مرحلۀ اول: تشکیل ماتریس تصمیم تشکیل ماتریس دادهها براساسm گزینهها و n شاخص تعیین میشود (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی، اعتماد اجتماعی). سه محلۀ شهری مدنظر و شاخصهای هرکدام از آنها بهصورت زیر تعریف میشود (رابطۀ 1). رابطۀ (1) X= مرحلۀ دوم: نرمالسازی عناصر ماتریس در این مرحله باتوجه به دادههای ماتریس تصمیمگیری، نرمالسازی آنها محاسبه میشود. عناصر ماتریس نرمال (N) با استفاده از رابطۀ (2) مشخص میشود. رابطۀ (2)
مرحلۀ سوم: تشکیل ماتریس تصمیم موزون در این مرحله وزن معیارها (N) باید محاسبه شود. برای این منظور از روش آنتروپی برای وزن معیارها استفاده شده است. با در دست داشتن اوزان معیارها با رابطۀ (3و4) ماتریس تصمیم نرمال موزون تشکیل میشود. رابطۀ(3) vij = Wj * (nij + 1)
رابطۀ(4)
مرحلۀ چهارم: تعیین ماتریس محدودۀ تقریبی (G) برای تعیین مرز هر معیار (پنج مؤلفه پژوهش) باید میانگین هندسی مقدارهای هر معیار محاسبه شود که با رابطۀ (5) زیر به دست میآید. جایی که vij عناصر ماتریس وزنی (V) را نشان میدهد، m تعداد کل گزینههای جایگزین را نشان میدهد. n تعداد کل معیارهایی را نشان میدهد که گزینههای ارائهشده برای آنها انتخاب میشود. رابطۀ(5) gi = Π (vij) مرحلۀ پنجم: محاسبۀ فاصلۀ گزینهها تا مرز ناحیۀ شباهت در این مرحله از روش ماباک با استفاده از رابطۀ (6) فاصلۀ گزینهها تا مرز ناحیۀ شباهت محاسبه میشود. رابطۀ(6)
مرحلۀ ششم: انتخاب گزینۀ بهینه در روش ماباک با استفاده از رابطۀ (7) امتیاز نهایی هر گزینه مشخص و براساس آن گزینهها رتبهبندی میشود. رابطۀ(7) Si = Σ(qij) ; i=1,2,..n ; j= 1,2,…m محاسبۀ مقدارهای توابع معیار با گزینهها بهعنوان مجموع فاصلههای جایگزین از منطقههای تقریبی مرزی qi به دست میآید. با جمعکردن عناصر ماتریس Q در هر سطر مقدارهای نهایی تابع معیار گزینهها به دست میآید. در این رابطه n تعداد معیارها را نشان میدهد و m تعداد گزینه است.
محدودۀ مطالعهشدۀ پژوهش کلانشهر اهواز با مساحت 31800 هکتار 8 منطقۀ شهری دارد. محلههای مطالعهشده در این پژوهش در سه منطقۀ شهری متفاوت کلانشهر اهواز قرار گرفته است (شکل3). محلۀ علوی با جمعیت 47978 نفر و مساحت 203 هکتار در منطقۀ شش شهری قرار دارد و از شمال به کوی انقلاب، از جنوب به منابع طبیعی و کوی22بهمن، از شرق به کمپلو جنوبی و از غرب به کوی سادات و شهرک رزمندگان امتداد مییابد (شکل4). محلۀ نهضتآباد با جمعیت 6304 نفر و مساحت 52 هکتار در منطقۀ چهار شهری قرار دارد که از شمال به منازل راه آهن، از جنوب به دانشگاه شهید چمران و از شرق به کوی سیلو و محلۀ امانیه و از غرب به محلههای رفیشآباد و کمپلو جنوبی منتهی میشود (شکل5). کوی فاطمیه با جمعیت 11182 نفر و مساحت 75 هکتار جزء هستۀ اولیۀ شهر و منطقۀ یک شهری است. این محله از شمال به خیابان امامخمینی، از شرق به اتوبان امام خمینی، از غرب به خیابان سلطانی و از جنوب به خیابان ششم پادادشهر محدود میشود (شکل6) (حمیدیپور و همکاران، 1396).
شکل 3: موقعیت محلههای علوی، نهضتآباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز (منبع: نویسندگان، 1398) Figure 3: Location of Alevi, Nehzat-Abad and Fatemieh Neighborhoods In Ahvaz Metropolitan
شکل 4: بازارچۀ محلی و وضعیت ابنیه در محلۀ علوی (منبع: نویسندگان، 1398) Figure 4: Local market and the condition of the building in Alavi neighborhood
شکل 5: وضعیت ابنیه و نخالههای ساختمانی و زبالههای رهاشده در محلۀ نهضتآباد (منبع: نویسندگان، 1398) Figure 5: Status of buildings and construction debris and abandoned garbage in Nehzat-Abad neighborhood
شکل 6: وضعیت معبر فرعی و ابنیه در محلۀ فاطمیه (منبع: نویسندگان، 1398) Figure 6: Status of buildings and side alley in Fatemieh neighborhood
یافتههای پژوهش و تجزیهوتحلیل طی حدود سه دهه نظریهپردازی و اجرای رویکرد بازآفرینی شهری سیر تکامل بازآفرینی شهری از حوزۀ توجه به کالبد، به عرصۀ تأکید بر ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تغییر یافته و منجر به ظهور بازآفرینی شهری اجتماعمحور شده است. رویکردهای متأخر مداخله در بافتهای ناکارآمد و کمبرخوردار درپی تعامل اجتماعی و تأکید بر نقش گروههای اجتماعی بودهاند. محققان در نوشتار پیش رو به این مسئله پاسخ دادند که ازطرفی باتوجه به نتایج اقدامهای بازآفرینی شهری در نقاط مختلف جهان، اعتماد و مشارکت شهروندان بهعنوان مؤلفۀ اثربخش در موفقیت پروژهای بازآفرینی امری خودجوش نخواهد بود و مستلزم دخالت عوامل متعدّد است و این آن چیزی است که سایر مسائل اجتماعی (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) با حضور در فرآیند بازآفرینی قادر به تأمین آن است. در کلانشهر اهواز براساس آخرین ابلاغیۀ معیارهای شهرسازی 64 محله از مجموع 154 محله با جمعیتی بالغ بر 460 هزار نفر و سه هزار و 300 هکتار مساحت بهعنوان بافت فرسوده، تاریخی، ناکارآمد و با مخاطرههای طبیعی و انسانساخت عنوان شده است. همچنین، استان خوزستان جزء سه استان نخست کشور ازنظر مساحت و جمعیت ساکن در بافتهای ناکارآمد است که عمدهترین مشکل در بافتهای فرسوده و ناکارآمد ناهماهنگی دستگاههای دولتی و مجموعههایی است که قرار است به نوعی در این منطقهها ورود کنند (پایگاه خبری حیات، 1402). از 154 محلۀ موجود در کلانشهر اهواز 64 محله جزء بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری است؛ مانند محلههای زرگان، زویه (در منطقۀ 3 شهری)، منبع آب، حصیرآباد، آسیا آباد، عامری، خزعلیه (در منطقۀ 7 شهری)، مرکز شهر و فاطمیه-یوسفی (در منطقۀ یک شهری)، علوی، سیاحی، عین دو (در منطقۀ 6 شهری) و نهضتآباد (لشکرآباد) و رفیشآباد (در منطقۀ 4 شهری) و ملاشیه (در منطقۀ 5 شهری) و ... . امروزه با رشد شهرنشینی بافتهای جدید شهرها با شاخصهای مدرن شکل گرفته است و روزبهروز به حجم و اهمیت آن افزوده میشود. بهخصوص امروزه اهمیت این مسئله با تغییر شیوۀ زیستن افراد، حضور عناصر زندگی مدرن و سبک زندگی شهرنشینی بیشتر شده است. همچنین، امروزه به شیوههای نوین و متنوع دخالت در بافتهای شهری با آگاهی از سابقۀ 50 سالۀ دخالت دولتها در بافتهای ناکارآمد شهری توجه شده است. آنچه میتوان در پژوهش حاضر بهعنوان مسئلۀ اصلی درمقایسه با پژوهشهای پیشین اشاره کرد این است که هرگونه تغییر در بهبود و اصلاح متغیرهای پژوهش در هریک از محلههای مطالعهشده ازجمله رفتار اجتماعی و فردی ساکنان، روابط اجتماعی همسایگان، امنیت اجتماعی محله، امکانات خدماتی محله، همیاری و همکاری ساکنان (مشارکت)، اعتماد و اعتقاد ساکنان محله به یکدیگر و به دولت، تعامل نهادهای خدمات رسان با ساکنان محله و ... باتوجه به شرایط اجتماعی این محلهها (تنوع قومی، سواد پایین، طبقات کمدرآمد، امنیت نامناسب، آموزش نادرست، زاد و ولد زیاد و ...) کاری بسیار سخت و دشوار است. دلایل این موضوع را از دو منظر میتوان مطرح کرد. دلیل اول: طبق بررسیهای میدانی که با مراجعۀ مستقیم به مردم این محلهها انجام و مشکلات و کمبودهای آنها مشاهده است، (وضعیت بد محیط کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و خدماتی-زیستی محلههای بررسیشده که در برخی محلهها شرایط حادتر و در برخی دیگر شرایط کمتر) گفتوگو با آنها، توزیع پرسشنامه و نتایجی که از آن به دست آمده است، میتواند گواه و تأیید موضوع باشد. دلیل دوم: خصوصیات اجتماعی و فرهنگی این محلهها و عادتکردن مردم ساکن با این نوع زندگی طی چند دهه گذشته که دربرابر هرگونه تغییر مقاومت از خود نشان میدهند (براساس مشاهدههای عینی قسمتی از واحدهای مسکونی در محلههای علوی و نهضتآباد فاقد سند مالکیت هستند و صاحبان آنها سالهاست که با قولنامۀ مشاور املاک یا غیره در آن ساکن هستند و در بیشتر موارد خرید و فروش با همین مدارک انجام شده است و یا انجام میشود، مسئلۀ داشتن انشعابات غیررسمی آب و برق در این محلهها و رعایتنکردن مسائل بهداشت جمعی و فردی (نگهداری احشام سبک و سنگین درسطح منازل و یا پرسهزدن حیوانات در کوچه و خیابانهای این محلهها و ... به نوعی عادت یا فرهنگ غلط تلقی شده و تعمیم یافته است).
یافتههای توصیفی براساس یافتههای توصیفی اشارهشده در جدول (3) از مجموع 377 پرسشنامۀ توزیعشده در محلههای سهگانه اطلاعات بهدستآمده به شرح ذیل است. 9/68 درصد پاسخدهندگان مرد و 1/31 درصد زن، 6/81 درصد آنها متأهل و 4/18 مجرد هستند. ازنظر وضعیت سنی پاسخدهندگان 7/21 درصد بین 18 تا 30 سال، 5/35 درصد بین 31 تا 43 سال، 4/25 درصد بین 44 تا 56 سال و 2/17درصد بالای57 سال بودهاند. بهلحاظ تحصیلات، 9/55 درصد آنها زیردیپلم، 9/20 درصد دیپلم، 8/10 درصد فوقدیپلم، 2/9 درصد لیسانس و 9/2 درصد فوقلیسانس و بالاتر داشتهاند. همچنین، 4/67 درصد پرسششوندگان در زمان پاسخ بیش از 15 سال در محلۀ خود اقامت داشتهاند.
جدول 3: یافتههای توصیفی پژوهش Table 3: Descriptive findings of the research
منبع: نویسندگان، 1398
یافتههای تحلیلی در این پژوهش برای بررسی عملکرد مسائل اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد سه محلۀ مطالعهشده، 5 مؤلفه و 36 شاخص برحسب مطالعات پژوهش انتخاب شد. در ابتدا برای بررسی نرمالبودن توزیع دادهها و مؤلفهها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف استفاده شد. فرض صفر به این صورت انتخاب شده که دادهها نرمال است. سطح آزمون نیز 5 درصد درنظر گرفته شد که نتایج تحلیل این آزمون در جدول (4) نشان داده شده است. جدول 4: نتایج آزمون کلموگروف–اسمیرنوف برای مؤلفههای پژوهشTable 4: The results of the Kolmogorov-Smirnov test for the research components
منبع: نویسندگان، 1398
باتوجه به نتایج بهدستآمده از جدول (4) مشاهده میشود که مقدار سطح معناداری آزمون در تمامی موارد کمتر از 05/0 شده است. پس فرض نرمالبودن دادهها رد شده است؛ بنابراین برای بررسی امتیاز مؤلفهها، شاخصهای پژوهش و میزان ارتباط آنها در سه محلۀ علوی، نهضتآباد و فاطمیه از آزمون ناپارامتری علامت یا نشانه استفاده شد که نتایج آن در جدولهای (5) و (6) آمده است.
جدول 5: نتایج محاسبۀ مجموع امتیاز و میانگین مؤلفهها و شاخصهای پژوهش با استفاده از آزمون علامتTable 5: The results of calculating the total score and the average of the components and indicators of the research using the sign test
منبع: نویسندگان، 1398 مطابق جدول 5 مؤلفۀ وضعیت امنیت از به همراه داشتن وجه نقد یا وسایل قیمتی در محله از متغیرهای شاخص امنیت اجتماعی با میانگین 57/2 پایینترین نقـش را در ارتقای کیفی محلههای مطالعهشده داشته است. ساکنان این محلهها عوامل مؤثر در کاهش امنیت را در مواردی مانند فرسـودگی بافـت کالبـدی، پایینبودن کیفیت دسترسیها، مساحت کم عرصۀ واحدهای مسـکونی، پسزدگی فاضلاب، فرسودگی اجتماعی، تراکم جوانان بیکار و گسترۀ طبقات اقتصادی میدانند؛ از ایـن رو آنها معتقدند که هرچه میزان دسترسی بـه فضاها و رؤیتپذیری آنها بیشتر باشد، میزان جرم و جنایت کاهش مییابد که این خود با افزایش امنیت در فضاها به ارتقای کیفـی محله کمک میشود. خصوصیات فرهنگ غالب در این محلهها (اقوام عرب زبان)، نگاه قومیتی و دور همبودن دوستان و آشنایان در محله یکی از مهمترین دلایل بالابودن معیار است. همچنین، در جدول (5) مشاهده میشود که دو مؤلفۀ حس تعلق اجتماعی و انسجام اجتماعی بهترتیب با میانگین 115/3 و 022/3 بیشتر از حد متوسط ارزیابی (عدد3) شده است. جدول 6: نتایج آزمون علامت در میزان ارتباط متغیرهای پژوهش در محلههای مطالعهشده Table 6: The results of the sign test in the correlation of the research variables in the studied localities
منبع: نویسندگان، 1398
باتوجه به دادههای جدول (6) مشاهده میشود که میانگین میزان ارتباط مجموع متغیرها در محلۀ علوی برابر 53/2 با انحراف معیار 577/0 و مقدار آمارۀ آزمون 603/4 و سطح معناداری آزمون کمتر از 05/0 است؛ بنابراین باتوجه به اینکه میانگین وضعیت متغیرهای پژوهش در محلۀ علوی از متوسط (3) کمتر شده است، میتوان نتیجه گرفت که وضعیت متغیرهای این محله به نسبت دو محلۀ دیگر پایینتر است. نتایج آماری ارزیابی مؤلفههای پژوهش در محلۀ فاطمیه باتوجه به دادههای جدول (6) نیز نشان میدهد که میانگین میزان ارتباط مجموع متغیرها در محلۀ فاطمیه برابر 13/3 و بیشتر از حد متوسط (3) و مقدار سطح معناداری آزمون کمتر از 05/0 است؛ بنابراین آزمون معنادار بوده است و میتوان نتیجه گرفت که وضعیت متغیرها در محلۀ نهضتآباد به نسبت محلۀ علوی بالاتر است. همچنین، باتوجه به دادههای جدول (6) مشاهده میشود که میانگین میزان ارتباط مجموع متغیرها در محلۀ نهضتآباد برابر 002/3 و بیشتر از حد متوسط (3) با انحراف معیار 99/0 و مقدار آمارۀ آزمون 055/2 و سطح معناداری آزمون کمتر از 05/0 است؛ بنابراین آزمون معنادار بوده است و میتوان نتیجه گرفت که وضعیت متغیرهای پژوهش در محلۀ نهضتآباد نسبت به دو محلۀ علوی و فاطمیه بالاتر است. نتایج کلی آزمون علامت نشان میدهد که وضعیت بررسی 36 شاخص / متغیر پژوهش در سه محلۀ مطالعهشده بهترتیب محلۀ فاطمیه به نسبت دو محلۀ دیگر وضعیت ارزیابی بهتری در محاسبههای آماری از خود نشان داده است؛ از این رو فرضیۀ مطرحشده در پژوهش تأیید میشود. جمعبندی کلی از بررسی شاخصهای پژوهش حاکی از فقر اجتماعی محلههای مطالعهشده است. رسیدگی و توجـه بیشتر براساس سیاستهای عدالت برمبنای نیاز در سیاستهای کلانشهری بهویژه درزمینۀ توزیـع خدمات و امکانات در محلههای علوی، فاطمیه و نهضت آباد نادیده گرفته و کمتر به آنها توجه میشود. به بیان دیگر، حمایت و اولویت مدیریت شهری در اقدام و اجرای عدالت و توانمندسازی آنها به تعویق افتاده که این موضوع رهایی از فقر را سختتر و دسترسی به فرصتها را محدودتر کرده است. در ادامۀ یافتههای پژوهش برای انجامدادن تکنیک[3]MABAC (Multi-Attributive Border Approximation area Comparison- Pamucar and Cirovic,2015) به معیار و گزینه نیاز بود؛ از این رو پنج معیار-مؤلفه (حستعلق، انسجام، همیاری، امنیت و اعتماداجتماعی) و سه گزینه که محلههای بررسیشده بودند (علوی، نهضتآباد و فاطمیه)، انتخاب شد. برای بررسی و ارزیابی مؤلفهها در محلههای مطالعهشده ابتدا پاسخ شهروندان / ساکنان گردآوری و میانگین پاسخها در نرمافزار اکسل بهعنوان ماتریس خام وارد شد. هرکدام از محلهها (m) باتوجه به تعداد شاخصها (n) معرفی شدند که در جدول (7) نشان داده شده است. جدول 7: تشکیل ماتریس تصمیمگیری Table 7: Forming decision matrix
منبع: نویسندگان، 1398
باتوجه به نتایج نهایی بهدستآمدۀ تکنیک ماباک که در جدول (7) نشان داده شده است، رتبهبندی محلههای مطالعهشده ازنظر پنج شاخص انتخابی پژوهش به این صورت است: محلۀ فاطمیه با مقدار Si (مقدار تأثیرگذاری مؤلفه و شاخصها) 221/0رتبۀ اول و بهترتیب محلۀ نهضتآباد با مقدار Si 0127/0 در رتبۀ دوم و محلۀ علوی با مقدار Si 187/0- در رتبۀ سوم قرار گرفته است. در روش پژوهش بیان شد که دیدگاه شهروندان در ارزیابی مؤلفهها درسطح محلههای نمونهبرداریشده در کلانشهر اهواز مؤثر بودهاست؛ بنابراین ممکن است مؤلفههای مطالعهشده در بعضی متغیرها ازنظر بُعد عینی باهم متفاوت باشد. عوامل دیگر سبب شده است که نظر پاسخدهندگان در محلههای مطالعهشده تفاوت داشته باشد. بهطور کلی، نظرهای پاسخدهندگان باتوجه به وضعیت شاخصها که در بررسی میدانی مشاهده شد، با شواهد میدانی مطابقت داشت و با شرایط موجود اختلاف چندانی نداشت.
جدول 8: رتبهبندی محلههای مطالعهشده ازنظر شاخصهای انتخابی پژوهش با استفاده از تکنیک ماباک Table 8: Ranking of the studied localities in terms of the selected research indicators using the Mabak Technique
منبع: نویسندگان، 1398
نتیجهگیری رشد مساحت کلانشهر اهواز در طی دو دهۀ اخیر و بهتبع آن کمتوجهی به احیا بافتهای فرسوده و ناکارآمد، رشد سکونتگاههای حاشیهنشین و الحاق روستاهای همجوار به شهر و همجواری بافتهای مسکونی با صنایع نفتی و منطقههای نظامی باعث شده است شهر اهواز با مشکلاتی مانند آلودگی هوا ناشی از صنایع (صنایع فولاد، شرکت کربنسازی، لولهسازی و ...)، گردوغبار، حملونقل، زبالههای خانگی، کاهش فضای سبز، آلودگی آب، ضایعات صنعتی و آلودگی صوتی روبهرو شود. درنهایت، اگر نتوان امروزه به مدیریت شهری توجه کرد، شهرهای ما هر روز رو به زوال میروند و نهتنها مسائل و مشکلات شهری خود را نخواهند توانست حل کنند، هر روز بر بحران آسیبهای اجتماعی بهسبب تشدید فاصلۀ طبقاتی و منابع محدود توسعه افزوده خواهد شد و مردم شهرها هر روز بیش از پیش فقیر و فقیرتر میشوند و سرانجام، از چرخۀ توسعۀ پایدار باز خواهند ماند. آنچه مسلم است درگذشته و در زمان حال، علت موفقنبودن طرحهای شهری ایران بهخصوص طرحهای احیای بافتهای فرسوده کمتوجهی به عوامل اجتماعی بوده است؛ درحالی که پیشفرض برنامهریزی، مشارکت مردم است. در راستای تحقق هدفهای برنامهریزی باید کوشید تا پس از یکسانسازی شرایط زندگی برای ساکنان آنها به داشتههای پذیرفتنی از زیرساختها و امکانات شهری دست یابند. ضمن اینکه همواره باید به آگاهسازی، ارتقای سواد، ایجاد اشتغال و فرهنگسازی توجه شود تا جمعیت موجود خود نیز درپی تغییر و بهبود محلۀ خویش برآید و سپس مردم با تأکید بر مشارکت خودجوش درسطح بالا به ایجاد و تداوم بهسازی اجتماعی و کالبدی محلۀ خویش کمک کنند. امروزه با رشد شهرنشینی بافتهای جدید شهرها با شاخصهای مدرن شکل گرفته است و روزبهروز به حجم و اهمیت آن افزوده میشود. بهخصوص امروزه این مسئله با تغییر شیوۀ زیستن افراد، حضور عناصر زندگی مدرن و سبک زندگی شهرنشینی بیشتر اهمیت خود را نشان میدهد. با آگاهی از سابقۀ 50 سالۀ دخالت دولتها در بافتهای ناکارآمد شهری امروزه شیوههای نوین و متنوع دخالت در بافتهای شهری مورد توجه دقیق قرار گرفته است. آنچه میتوان در پژوهش حاضر بهعنوان مسئلۀ اصلی درمقایسه با پژوهشهای پیشین اشاره کرد این است که هرگونه تغییر در بهبود و اصلاح متغیرهای پژوهش در هریک از محلههای مطالعهشده ازجمله رفتار اجتماعی و فردی ساکنان، روابط اجتماعی همسایگان، امنیت اجتماعی محله، امکانات خدماتی محله، همیاری و همکاری ساکنان (مشارکت)، اعتماد و اعتقاد ساکنان محله به یکدیگر و به دولت، تعامل نهادهای خدماترسان با ساکنان محله و ... باتوجه به شرایط اجتماعی این محلهها (تنوع قومی، سواد پایین، طبقات کمدرآمد، امنیت نامناسب، آموزش نادرست، زاد و ولد زیاد و...) کاری بسیار سخت و دشوار است. دلایل این موضوع را از دو منظر میتوان مطرح کرد. دلیل اول: طبق بررسیهای میدانی که با مراجعۀ مستقیم به مردم این محلهها انجام و بهدنبال آن مشکلات و کمبودهای آنها مشاهده شده است (وضعیت بد محیط کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و خدماتی-زیستی محلههای بررسیشده که در برخی محلهها شرایط حادتر و در برخی دیگر شرایط کمتر)، گفتوگو با آنها، توزیع پرسشنامه و نتایجی که از آن به دست آمده است میتواند گواه و تأیید موضوع باشد. دلیل دوم: خصوصیات اجتماعی و فرهنگی این محلهها و عادتکردن مردم ساکن با این نوع زندگی طی چند دهۀ گذشته که دربرابر هرگونه تغییر مقاوت از خود نشان میدهند. براساس مشاهدههای عینی قسمتی از واحدهای مسکونی در محلۀ علوی فاقد سند مالکیت است و صاحبان آنها سالهاست که با قولنامۀ مشاور املاک یا غیره در آن ساکن هستند و در بیشتر موارد خرید و فروش با همین مدارک انجام شده است. همچنین، در این محلهها مسئلۀ داشتن انشعابات غیررسمی آب و برق و رعایتنکردن مسائل بهداشت جمعی و فردی وجود دارد. مقایسۀ نتایج ارزیابیها در پژوهش حاضر بیانگر آن است که شاخصهای اجتماعی همیشه در روند احیا بافتهای فرسوده مؤثر هستند (خزایی و رضویان، 1398؛ هدایتی مرزبالی و همکاران، 1398؛ سجادی و همکاران، 1390؛ شاطریان و همکاران، 1391). اما توجه به موقعیت و متفاوتبودن این محلهها ازحیث بومی، محلی و قومی و درنتیجه، شکلگیری مسائل اجتماعی متعدّد میتواند نقش مهمی در به تأخیرانداختن احیا بافتهای فرسودۀ آن داشته باشد. درحقیقت، این پژوهش نشانگر این موضوع است که قابلیت تأثیرگذاری هریک از شاخصهای پژوهش باتوجه به ظرفیت و مکان مطالعهشده، متغیر و حتی حذفشدنی است. از سویی دیگر، در ارزیابی شاخصها که به نسبت پژوهشهای پیشین کمتر به آنها توجه شده است، این پژوهش بدانها به دید عمیقتری نگاه کرده است.
انجامدادن این اقدامها بدون وجود یک مدیریت کارا و اثربخش امکانپذیر نیست. مدیریتی در کلانشهر اهواز اثربخش است که ثبات داشته باشد و تغییر مدیریتی در آن کمتر اتفاق بیفتد، فساد کاهش یابد و شفافیت در امور وجود داشته باشد.
1.برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و ملاک طبقهبندی جمعیت برای هر محله توزیع پرسشنامه بوده است. در این طبقهبندی سه دسته محلههای کوچک، متوسط و بزرگ مشخص و بدین ترتیب، 45 درصد پرسشنامهها در محلۀ علوی، 35 درصد پرسشنامهها در محلۀ فاطمیه و 20 درصد در محلۀ نهضتآباد اختصاص داده شد.
[1].با اقتباس از: شیخ بیگلو، 1396؛ شاطریان و همکاران، 1391. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
آقاییزاده، اسماعیل، حسام، مهدی، و محمدزاده، ربابه (1398). بررسی سرمایۀ اجتماعی در فرآیند بازآفرینی شهری در بافتهای مسئلهدار شهری (نمونۀ موردی: شهر رشت). فصلنامۀ مطالعات ساختار و کارکردشهری، 6(19)، 145-167. 10.22080 /SHAHR .2019 .15457.1685
احمدی، مارال، عندلیب، علیرضا، ماجدی، حمید، و سعیده زرآبادی، زهرالسادات (1398). تحلیلی بر جایگاه سرمایههای اجتماعی در بازآفرینی بافت فرسودۀ تاریخی محلۀ امامزاده یحیی با بهکارگیری معادلات ساختاری. فصلنامۀ دانش شهرسازی، 3(2)، 49-63. 10.22124/UPK.2019.10641.1102
اسماعیلپور، فاطمه، سرائی، محمدحسین، و اسماعیلپور، نجما (1400). تبیین نقش منزلت اجتماعی محله در گرایش به بازآفرینی آن با کاربست مدل معادلات ساختاری (نمونۀ مورد مطالعه: بافت میانی شهر اراک). فصلنامۀ مطالعات شهری، 10(38)، 1-30. 10. 34785 /J011.2021.840
امانپور، سعید، و سجادینیکو، فرهاد (1396). تعیین مؤلفههای ایمنی در بافت فرسودۀ شهری (مطالعۀ موردی: بافت مرکزی کلانشهر اهواز). فصلنامۀ جغرافیا و مطالعات محیطی، 6(21)، 59-74.
ایزدفر، نجمه، رضائی، محمدرضا، و محمدی، حمید (1399). ارزیابی بافتهای ناکارآمد شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعۀ موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد). فصلنامۀ پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری، 8(2)، 345-327. 10.22059/JURBANGEO.2020.293372.1199
پاکسرشت، سلیمان، و رضایی، ریحانه (1392). ارزیابی پیامدهای اجتماعی نوسازی بافت فرسوده در محلۀ اتابک. فصلنامۀ پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، 2(3)، 107-141. https://csr.basu.ac.ir/article_980.html
پوراحمد، احمد، حبیبی، کیومرث، و کشاورز، مهناز (1389). سیر تحول مفهومشناسی بازآفرینی شهری بهعنوان رویکردی نو در بافتهای فرسودۀ شهری. فصلنامۀ مطالعات شهر ایرانیاسلامی، 1(1)، 73-92.
پوراحمد، احمد، کشاورز، مهناز، علیاکبری، اسماعیل، و هادوی، فرامرز (1396). بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: منطقۀ10 شهری تهران). فصلنامۀ آمایشمحیط، 10(37)، 167-194.
جعفری، مهدی، افضلی، کوروش، ظهیری نیا، مصطفی (1400). تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری. فصلنامۀ جغرافیا و برنامهریزی منطقهای، 11(45)، 111-122. 10.22034/JGEOQ.2021.141772
حمیدیپور، زینب، رستگاران، افسانه، سواری، منصور، سیاحی، عاشور، و مرادی، پوریا (1396). گزیدۀ اطلاعات مناطق نواحی و محلات شهر اهواز. معاونت برنامهریزی و توسعۀ سرمایۀ انسانی شهرداری کلانشهر اهواز.
حیدری، محمدتقی، مشکینی، ابوالفضل، و احدنژاد روشتی، محسن (1397). بازیافت زمین در بافتهای فرسوده با رویکرد تأمین نیاز مسکن شهری (بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان). فصلنامۀ فضای جغرافیایی، 18(61)، 1-24.
خزایی، مصطفی، و رضویان، محمدتقی (1398). بافت فرسوده، فرصت یا تهدید مدیریت شهری (نمونۀ موردی: بافت فرسودۀ شهر دماوند). فصلنامۀ آمایش محیط، 12(46)، 101-125.
رزاقیاصل، سینا، و خوشقدم، فرزانه (1396). سنجش عوامل بهبود پایداری اجتماعی در بازآفرینی ازمنظر ساکنان (مطالعۀ موردی: محلۀ شیوا تهران). فصلنامۀ مطالعات شهری، 6(22)، 59-74.
رضایی، محسن، و مظلومی، سحر (1398). بررسی اندیشههای جهانی در شیوۀ مداخله در بافت مسکونی کمبرخوردار در داخل شهر با مقایسۀ دو محله در ایران و اسپانیا. فصلنامۀ مطالعات طراحی شهری و پژوهشهای شهری، 2(3)، 53-68. https://ensani.ir/fa/article/405720
روستایی، شهریور، و شریزاده، عادل (1399). آیندهنگاری برنامهریزی مسکن اقشار کمدرآمد شهری با رویکرد سناریونویسی (مطالعۀ موردی: کلانشهر تبریز). فصلنامۀ پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری، 8(4)، 833-859. 10.22059/JURBANGEO.2020.293363.1201
سجادی، ژیلا، پور موسوی، سید موسی، و اسکندرپور، مجید (1390). بهسازی و نوسازی بافتهای فرسودۀ شهری با تأکید بر مشارکت مردمی (مورد مطالعه: محلۀ دولاب تهران). فصلنامۀ آمایش محیط، 4(14)، 143-164.
سجادی، ژیلا، مشکینی، ابوالفضل، و حمیدی، حمیدرضا (1386). تحلیل اجتماعی-فضایی بافتهای فرسودۀ شهری در راستای احیا و پیشگیری از فرسودگی بیشتر (مطالعۀ موردی: محلۀ دباغهای زنجان). فصلنامۀ تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، 7(5)، 173-213. https://ensani.ir/fa/article/303804
شاطریان، محسن، اشنویی، امیر، و گنجیپور، محمود (1391). سنجش میزان رضایتمندی ساکنان بافت قدیم شهر آرانوبیدگل از شاخصهای کیفیت زندگی. فصلنامۀ مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، 4(13)، 127-144. https://journals.ui.ac.ir/article_20019.html?lang=en
شیخبیگلو، رعنا (1396). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر ثبات سکونت در شهرها و محلههای شهری (مطالعۀ موردی: شهر اراک). فصلنامۀ آمایش جغرافیایی فضا، 7(23)، 151-172.
صفری، محمد، محمدی، محمود، شبانی، امیرحسین، و فنایی، زهرا (1399). رویکرد ساختاری در تحلیل شاخصهای بازآفرینی پایدار بافتهای ناکارآمد میانی شهری (مطالعۀ موردی: شهر رشت). فصلنامۀ دانش شهرسازی، 4(3)، 110-127. 10. 22124 /UPK.2020.16692.1486
علوی، پری، ثبوتی، هومن، و شهبازی، مجید (1401). عوامل کلیدی مؤثردر احیای فضاهای ناکارآمد شهری با رویکرد ارتقای کیفی (مورد مطالعه: محلۀ بیسیم زنجان). فصلنامۀ جغرافیا و برنامهریزی محیطی، 33(3)، 69-86.
فتحی، رقیه، شفقی، سیروس، و بیکمحمدی، حسن (1396). ساماندهی بافتهای فرسودۀ شهری با رویکرد افزایش پایداری در کیفیتزندگی ساکنین (نمونۀ موردی: بافت فرسودۀ شهر آمل). فصلنامۀ نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، 10(1)، 14-1. https://geography.garmsar.iau.ir/article_537097.html
فیروزی، محمدعلی، سجادیان، ناهید، و صحرایی، سنا (1391). ساماندهی بافتهای فرسوده در راستای توسعۀ درونزا و پایدار شهری (مطالعۀ موردی: کوی یوسفی اهواز). فصلنامۀ چشمانداز زاگرس، 4(13)، 115-130.
کاکاوند، بهزاد، رجبی، آزیتا، سفاهن، افشین، و بهزاد، اردوان (1400). نوسازی بافت فرسوده و تأثیرات اجتماعی ناشی از آن در محلۀ اتابک. فصلنامۀ نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، 13(2)، 828-850.
مشکینی، ابوالفضل، پورطاهری، مهدی، و نوروزی، مصطفی (1395). تحلیل شاخصهای ذهنی کیفیت محیط در بافتهای فرسودۀ شهری (مطالعۀ موردی: محلۀ آبکوه مشهد). فصلنامۀ جغرافیا و برنامهریزی، 20(58)، 259-279. https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_5815.html
موسوی، سید یعقوب، قاسمی سیانی، محمد، و مصطفوی، انور (1400). تأثیر عوامل فرهنگی اجتماعی بر گرایش به نوسازی بافت فرسوده (مطالعۀ موردی: منطقۀ 12 شهرداری تهران). فصلنامۀ نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، 13(3)، 392-366. https://geography.Garmsar.iau.ir/article_681113.html
موسوی، میرنجف، حیدری، حسین، و باقری کشکولی، علی (1391). بررسی نقش سرمایۀ اجتماعی در نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده (مطالعۀ موردی: شهر سردشت). فصلنامۀ مطالعات و پژوهشهای شهری منطقهای، 4(15)، 122-105. https://urs.ui.ac.ir/article_20035.html
نخعی، مهدیه، بندریان، اسفندیار، و پناهی، عزت (1398). بررسی نقش کنشگران دخیل در فرآیند نوسازی بافت فرسودۀ شهری منطقۀ 12 تهران. فصلنامۀ فضای جغرافیایی، 19(68)، 27-58.
ویسی، فرزاد، مرادی، اسکندر، و دیوانی، آرمان (1399). مقایسۀ ظرفیت بازآفرینی شهری پایدار در محلههایی با بافت فرسوده و غیررسمی شهری (مطالعۀ موردی: شهر مریوان). فصلنامۀ پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری، 8(1)، 71-45. 10.22059/JURBANGEO.2020.263227.961
هدایتی مرزبالی، معصومه، مقصودی تیلکی، محمدجواد، و زارعی، مهسان (1398). ارزیابی کیفیت دسترسی محلات مسکونی بر روابط اجتماعی و سلامت ساکنین (مورد مطالعه: پنانگ مالزی). فصلنامۀ آمایش محیط، 12(44)، 200-223. https://ebtp.malayer.iau.ir/article_665485.html
References Aghai Zade, E., Hesam, M., & Mohammad Zade, R. (2019). Evaluation of social capital in the process of urban renovation in the urban problematic texture (Case study: Rasht). Quarterly Journal Of Urban Structure And Function Studies, 6(19), 145-167. 10.22080 /SHAHR.2019.15457.1685 [In Persian]. Ahmadi, M., Andalib, A., Majedi, H., & Saide Zarabadi, Z. S. (2019). Analysis of the position of the social capital in the renovation of the historically distressed areas of Imamzade Yahya neighborhood using the structural equations. Quarterly Journal Of Urban Planning Knowledge, 3(2), 49-63.doi. 10.22124/UPK.2019.10641.1102 [In Persian]. Alavi, P., Sobouti, H., & Shahbazi, M. (2022). Investigating the key effective factors in reviving inefficient urban spaces with the approach of quality improvement (Case study: Bisim neighborhood of Zanjan). Quarterly Journal Of Geography And Environmental Planning, 33(3), 69-86. 10.22108/GEP.2022.130297.1455 [In Persian]. Aman Pour, S., & Sajjadi Nikou, F. (2017). Determination of safety components in urban distressed areas (Case study: Central texture of Ahvaz metropolis). Quarterly Journal Of Geography And Environmental Studies, 6(21), 59-74. https://ges.iaun.iau.ir/article_593118.html [In Persian]. Bae, J.H., & Kim, J.H. (2014). China’s strategic environment and external relations in the transition period. Institute for national unification. Bertolini, L. (2005). Sustainable urban mobility an evolutionary approach. European Spatial Research And Policy, 12(1), 109–126. https://hdl.handle.net/11245/1.291381 Borbely, D., & Rossi, G. (2023). Urban regeneration projects and crime: Evidence from Glasgow. Journal Of Economic Geography, 23(6), 1273–1301. https://doi.org/10.1093/jeg/lbad021 Edmond, C.M. Ho. (2012). Renewing the urban regeneration approach in Hong Kong. Discovery-Ss Student E-Journal, College Of Liberal Arts And Social Sciences ,Hong Kong, 1(2012), 110-139. http://lbms03.cityu.edu.hk/oaps/ss2012-4595-hcm797.pdf Esmaeilpoor, F., Saraei, M. H., & Esmaeilpoor, N. (2021). Explaining the role of neighborhood social status in the tendency to its renovation by applying the structural equation model (Case study: Middle texture of Arak City). Journal Of Urban Studies, 10(38), 1-30. 10. 34785 /J011.2021.840 [In Persian]. Fathi, R., Shafaqi, S., & Beikmohammadi, H. (2016). Organizing dilapidated urban tissues with the approach of increasing the sustainability of the residents' quality of life (Case study: Dilapidated urban tissue of Amol). New Attitudes In Human Geography Quarterly, 10(1), 1-14. https://geography.garmsar.iau.ir/article_537097.html [In Persian]. Firouzi, M. A., Sajjadian, N., & Sahraei, S. (2012). Systematization of distressed areas along endogenous development and urban sustainability (Case study: Kooye Yousefi neighborhood of Ahvaz). Quarterly Journal Of Zagros Landscape, 4(13), 115-130. https://www.sid.ir/paper/175796/fa [In Persian]. Gbadegesin, J. T., & Aluko, B. T. (2010). The programme of urban renewal for sustainable urban development in Nigeria: Issues and challenge. Pakistan Journal Of Social Sciences, 7(3), 244-253. https://www.researchgate.net/profile/Job-Gbadegesin/publication/273865643 Hamidipour, Z., Rastegaran, A., Savari, M., Sayahi, A., & Moradi, P. (2017). A selected information of the regions and neighborhoods of Ahvaz. Deputy of planning & development Ahvaz municipality. [In Persian]. Hayat news. (2023). 64 neighborhoods in Ahvaz have dilapidated structures/houses in dilapidated areas are unsafe. https://www.hayat.ir/news/202580/64 ]In Persian]. Hedayati Marzbali, M., Maghsoudi Tilki, M. J., & Zarei, M. (2019). Assessing the accessibility quality of the residential neighborhoods on social relations and health of the residences (Case study: Penang, Malaysia). Quarterly Journal Of Environmental Based Territorial Planning, 12(44), 200-223. https://ebtp.malayer.iau.ir/article_665485.html [In Persian]. Heidari, M. T., Meshkini, A., & Ahadnejad Roshti, M. (2018). Land recycling in distressed areas with the approach of meeting the need of urban housing (Distressed areas of central part of Zanjan city). Quarterly Journal Of Geographic Space, 18(61), 1-24. http://geographical-space.iau-ahar.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-24192&slclang=other&sid=1 [In Persian]. Izadfar, N., Rezaei, M. R., & Mohammadi, H. (2020). Assessment of ineffective urban textures based on the sustainable renovation approach (Case study: Ineffective texture of Yazd). Quarterly Journal Of Geographical Urban Planning Reseach, 8(2), 327-345. 10.22059 /JURB ANGE O . 2020 .29 3372.1199 [In Persian]. Jafari, M., Afzali, K., & Zahir Nia, M. (2021). explaining the factors affecting social participation in urban regeneration. Quarterly Of Geograpy And Regional Planning, 11(45), 111-122. 10.22034/JGEOQ.2021.141772 [In Persian]. Kakavand, B., Rajabi, A., Safahon, A., & Behzad, A. (2021). Renovation of distressed areas and its social effects in Atabak neighborhood. New Attitudes In The Human Geography, 13(2), 828-850. https://geography.garmsar.iau.ir/article681415.html [In Persian] Khazaei, M., & Razavian, M. T. (2019). Distressed areas opportunity or threat of urban management (Case study: Distressed areas of Nahavand city). Quarterly Journal Of Environmental Based Territorial Planning, 12(46), 101-126. https://ebtp.malayer.iau.Ir/article_669515.html [In Persian]. Kim, J. Y. (2015). Urban regeneration utilizing art: A case study of the samlye art village, Korea. International Journal Of Multimedia And Ubiquitous Engineering, 10(11), 337-342. https://gvpress.com/journals/IJMUE/vol10_no11/32.pdf Koksaldi, E., & Turkan, Z. (2023). Urban furniture in sustainable historical urban texture landscapes: historical squares in the walled city of nicosia. Journal Sustainability, 15(12), 1-20. https://doi.org/10.3390/su15129236 Marta, B., & Giulia, D. (2020). Addressing social sustainability in urban regeneration processes. An Application Of The Social Multi-Criteria Evaluation. Journal Sustainability , 12(18), 1-20. https://doi.org/10.3390/su12187579 Meshkini, A., Pourtaheri, M., & Norouzi, M. (2016). Subjective indexes analysis of environmental quality in urban distressed areas (Case study: Abkouh neighborhood, Mashhad). Quarterly Journal Of Geography And Planning, 20(58), 259-279. https://geoplanning.tabrizu.ac.ir/article_5815.html [In Persian]. Mousavi, M., Heidari, H., & Bagheri Kashkouli, A. (2012). Studying the role of social capital in renovation and optimization of distressed areas (Case study: Sardasht city). Quarterly Journal Of Urban Regional Studies And Research, 4(15), 105-122. https://urs.ui.ac.ir/article20035.html [In Persian]. Mousavi, S. Y., Ghasemi Siani, M., & Mostafavi, A. (2021). Impact of cultural and cultural factors on tendency to renovate old case study: Region 12 of Tehran municipality. New Attitudes In The Human Geography, 13(3), 366-392. https://geography.Garmsar.iau.ir/article_681113.html [In Persian]. Nakhaei, M., Bandarian, E., & Panahi, E. (2019). Studying the role of activists involved in the process of urban distressed renovation district 12 of Tehran. Quarterly Journal Of Geographic Space, 19(68), 27-58. http://geographical-space.iau-ahar.ac.ir/article-1-2783-fa.html [In Persian]. Pakseresht, S., & Rezaei, R. (2013). Assessment of social impacts of urban renovation of distressed areas in Atabak neighborhood. Quarterly Of Contemporary Sociological Research, 2(3), 107-141. https://csr.basu.ac.ir/article_980.html [In Persian]. Pamučar, D., & Ćirović, C. (2015). The selection of transport and handling resources in logistics centers using Multi-Attributive border approximation area comparison (MABAC). Journal Expert Systems With Applications, 24(6), 3016-3028. https://doi.org/10.1016/j.eswa.2014.11.057 Pourahmad, A., Habibi, K., & Keshavarz, M. (2010). Evolution of conceptualization of urban renovation as a new approach in urban Distressed areas. Quarterly Journal Of Studies On Iranian - Islamic City, 1(1), 73-92. https://www.sid.ir/paper/177341/fa [In Persian]. Pourahmad, A., Keshavarz, M., Ali Akbari, E., & Hadavi, F. (2017). Sustainable renovation of understudied ineffective urban textures (District 10, Tehran city). Quarterly Journal Of Environmental Based Territorial Planning, 10(37), 167-194. https://ebtp.Malayer.iau.ir/article532963.html [In Persian]. Razaghi Asl, S., & Khosghadam, F. (2017). Evaluation of the factors affecting social sustainability improvements and their impact on the renovation of distressed areas from resident’s viewpoint (Case Study: Shiva Neighborhood in Tehran). Quarterly Journal Of Urban Studies, 6(22), 59-74. https://urbstudies.uok.ac.ir/article_47826.html [In Persian]. Rezaei, M., & Mazloumi, S. (2019). Studying global thinking regarding intervention method in poor residential texture inside the city by comparing two neighborhoods in Iran and Spain. Quarterly Journal Of Urban Design Studies And Urban Research, 2(3), 53-68. https://ensani.ir/fa/article/405720 [In Persian]. Rostai, Sh., & Shari Zade, A. (2020). Foresight housing planning for urban low-income groups with scenario writing approach (Case Study: Tabriz metropolis). Quarterly Of Geographical Urban Planning Research, 8(4), 833-859. 10.22059/JURBANGEO.2020.293363.1201 [In Persian]. Safari, M., Mohammadi, M., Shabani, A. H., & Fanaei, Z.(2020). structural approach in analyzing the indicators of sustainable regeneration of dysfunctional inner city textures (Case study: Rasht city). Urban Planning Knowledge, 4(3), 111-127. 10.22124/UPK.2020.16692.1486 [In Persian]. Sajjadi, Zh., Meshkini, A., & Hamidi, H. (2007). Social- spatial analysis of urban distressed areas along resuscitation and prevention of more distressed (Case study of Dabaghha neighborhood of Zanjan). Quarterly Journal Of Applied Researches In Geographical Sciences, 7(5), 173-213. https://ensani.ir/fa/article/303804 [In Persian]. Sajjadi, Zh., Pour Mosavi, S. M., & Eskandari Pour, M. (2011). Optimization and renovation of urban distressed areas with focus on public participation (Case study: Terhan dolab district). Quarterly Journal Of Environmental Based Territorial Planning, 4(14), 143-164. https://www.sid.ir/paper/130729/fa [In Persian]. Shaterian, M., Eshnoei, A., & Ganjipour, M. (2012). Assessing satisfaction of residence of Aran and Bidgol city’s old texture from life quality index. Quarterly Journal Of Urban Regional Studies And Research, 48(13), 127-144. https://journals.ui.ac.ir/article_20019.html?lang=en [In Persian]. Sheikh Biglou, R. (2017). Studying effective social factors in the residency stability in the cities and urban neighborhoods (Case study: Arak City). Quarterly Journal Of Environmental Based Territorial Planning, 7(23), 151-172. https://gps.gu.ac.ir/article_47268.html [In Persian]. Veisi, F., Moradi, E., & Divani, A. (2020). Comparison of urban sustainable regeneration capacity in the neighborhoods with urban distressed and informal areas (Case study: Marivan city). Quarterly Journal Of Geographical Urban Planning Research, 8(1), 45-71. 10.22059/JURBANGEO.2020.263227.961 [In Persian]. Wang, w.ch., Lin, Ch.H., & Chu, Y.Ch. (2011). Types of competitive advantage and analysis. International Journal Of Business And Management, 6(5), 100-104. https://pdfs.semanticscholar.org/1f88/9cc2deec1cd5b72cf52f563aca6cb8aa3e83.pdf/1000 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 132 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 95 |