تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,222,067 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,078,921 |
اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 9، شماره 2 - شماره پیاپی 34، شهریور 1402، صفحه 103-124 اصل مقاله (1.04 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2023.131942.2247 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هیوا محمودی* 1؛ ریحانه تونی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه روانشناسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه گلستان، گرگان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با پیگیری و گروه کنترل بود. نمونۀ پژوهش شامل 30 نوجوان بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس سرزندگی ذهنی نوجوانان بود. برنامه رواندرمانی مثبتنگر بهصورت هفتگی طی 8 جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. پس از پایان جلسات، پسآزمون و 3 ماه بعد از آن پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان دادند برنامۀ رواندرمانگری مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ادامه داشت. درمجموع، نتایج حاکی از آن است که برنامۀ رواندرمانگری مثبتنگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار اثربخش است و این برنامه را میتوان در جهت ارتقای کاهش رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان استفاده کرد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رواندرمانی مثبتنگر؛ خودکارآمدی اجتماعی؛ کنترل عواطف؛ سرزندگی ذهنی؛ نوجوانان بزهکار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
درواقع تحقیقات نشان میدهند بزهکاری دوران نوجوانی ناشی از کمبودهای سامانه تربیتی، مشکلات روانشناختی، ضعف در روابط بینفردی، سلامت روانی کم در نوجوانان است (Cheng & Cheng, 2015). پیشرفتهای اخیر در زمینه روانشناسی سلامت نقش خودکارآمدی را در سلامت و مشکلات روانی و رفتاری انسانها مورد توجه قرار داده است (Stoltz et al., 2013). خودکارآمدی[2]، یعنی اعتقاد و باور شخص به اینکه میتواند در موقعیتی خاص، بهخوبی عمل کند و موفق شود (Bandura, 1993). خودکارآمدی به بنیۀ شخصیتی خود در رویارویی با مسائل در رسیدن به اهداف و موفقیت اجتماعی اشاره دارد و بیشتر از اینکه تحت تأثیر هوش باشد، تحت تأثیر ویژگی شخصیتی باور داشتن به خود (اعتماد بنفس) تلاشگر بودن و تسلیمنشدن (خودتهییجی)، وارسی علل عدم موفقیت در هنگام ناکامی (خودسنجی) آرایش جدید مقدمات و روشهای اجتماعی رسیدن به هدف (خود تنظیمی) و تحت کنترل درآوردن تکانهها (خود رهبری) قرار دارد (بهرامی و عباسیانفرد، 1398). درواقع، خودکارآمدی اجتماعی یک اعتقاد منحصربهفرد درباره توانایی فرد در به راه انداختن و نگهداشتن روابط بینفردی است (خانجانی، 1396) و این شامل رفتارهایی ازجمله گفتگوی میانفردی سازگارانه، ملاقات افراد جدید، نمایش سالم در موقعیتهای اجتماعی، ترویج روابط عاطفی، گسترش دوستیها و اثرگذاری متقابل در محیط های گروهی میشود (Erozkan & Deniz, 2012). خودکارآمدی اجتماعی، روابط حمایتی را در زمینههای مثبت اجتماعی تقویت میکند و جوانانی که روابط اجتماعی کارآمد خود را مثبت و بالاتر ارزیابی میکنند، احساس ناتوانی کمتری دارند (Bakker et al., 1997). خودکارآمدی در سطح بالا موجب میشود فرد از حداکثر توان خود برای یادگیری استفاده کند و عکس این موضوع منجر به آن میشود که فرد نتواند به توان بالقوه خود دست یابد (Etim & Egodi, 2013). یکی دیگر از عوامل مهم در ارتکاب نوجوانان به بزهکاری، توانایی آنها در کنترل هیجان[3] است. منظور از کنترل هیجان این است که فرد یاد بگیرد چگونه هیجانات خود را در موقعیتهای مختلف تشخیص دهد، چگونه ابراز کند و چگونه آن را کنترل کند (Gross, 1998). دو دلیل مهم مطالعه کنترل هیجان در افراد بزهکار این است که نخست، شمار زیادی از این افراد از مشکلات عدم توانایی در کنترل هیجانات رنح میبرند؛ زیرا مهارت خودکنترلی را نیاموختهاند. دوم، ناتوانی در کنترل هیجان بر بسیاری از جنبههای زندگی این افراد تأثیر میگذارد (طهماسبیان و همکاران، 1393). در پژوهشی ورا و مون نشان دادند خودکنترلی پایین اثر معناداری بر انواع رفتارهای بزهکارانه ازجمله الکلیسم و مصرف مواد در نوجوانان دارد و هر قدر خودکنترلی هیجانی فرد ضعیفتر باشد، فرد در رفتارهای بزهکارانه بیشتری درگیر میشود (Vera & Moon, 2013). داتچ و همکاران نیز نشان دادند میان اختلالات خلقی، عاطفه منفی، اختلال در کنش وری اجتماعی و فشارهای روحی با میزان بزهکاری نوجوانان ارتباط وجود دارد (Deutsch et al., 2012). هیجان منفی و عدم کنترل آن میتواند با متغیرهای درونی فردی و اجتماعی مرتبط باشد که ازجمله آنها میتوان به بهزیستی ذهنی فرد اشاره کرد. بهزیستی ذهنی یک مفهوم چندوجهی است که سلامت جسمی و روانی، وضعیت تحصیلی، موقعیت اقتصادی، امنیت مادی، دستیابی به استقلال و آزادی و توانایی مشارکت در زندگی شهری را دربردارد و به عنوان خودارزیابی عاطفی و شناخت فردی تعریف می شود (Jokar et al., 2017). بهزیستی ذهنی شامل دو مؤلفه جداگانه است؛ مؤلفه نخست، مؤلفه عاطفی است که به عواطف مثبت و منفی تقسیم میشود و مؤلفه دوم مؤلفه شناختی است که معمولاً به رضایت از زندگی اشاره دارد (ابوالقاسمی و همکاران، 1393). در یک تقسیمبندی دیگر، بهزیستی روانشناختی دربرگیرنده سه بعد است. شادکامی و هدفمندی و سرزندگی (Ryan & Deci, 2008). سرزندگی ذهنی تجارب، درونی سرشار از انرژی و درواقع برخورداری از انرژی ذهنی و بدنی لازم برای تجربهکردن حس شوق است (Bolier et al., 2013). وقتی سرزندگی ذهنی کم باشد، تحریکپذیری و خستگی ظاهر میشود و برای انجام کارهای زندگی از تمام توان استفاده نمیشود (Couto et al., 2017). درمقابل، وقتی سرزندگی ذهنی زیاد است، انرژی کافی برای انجام فعالیتها دردسترس است و خلق در وضعیت مناسبی قرار دارد و انجام تکالیف بهخوبی پیش میرود (Margherio et al., 2020). کیم و پارک اظهار کردند سرزندگی ذهنی با بزهکاری رابطه معکوسی دارد و میزان انعطافپذیری نوجوان را بالا میبرد (Kim & Park, 2016). همچنین، فاسارت و همکاران و هائون در نوجوانان هلندی نشان دادند بین فقدان بهزیستی و سرزندگی با وجود رفتار مجرمانه رابطه مستقیمی وجود دارد (Fassaert et al., 2016; Haewon, 2017). با توجه به نظریهها و پژوهشهای روانشناسان در زمینه متغیرهای روانشناختی، همچون خودکارآمدی، کنترل عواطف و سرزندگی، در بسیاری از موارد این متغیرها با مداخلات روانشناختی قابل کنترل و توسعه هستند. یکی از مداخلات مهم در این زمینه، رواندرمانی مثبتنگر است. هدف روانشناسی مثبتگرا، مطالعۀ نیرومندیها و شادمانی انسانها و توجه به نقاط قوت، تقویت داشتهها و بنانهادن ویژگیهای مثبت است (Seligman et al., 2006). ساناتانی و همکاران با استفاده از نتایج پژوهشهای انجامشده در حوزۀ روانشناسی مثبتنگر و جمعبندی آن بهعنوان تاریخچۀ برنامه مثبتنگر، سه مولفۀ شادکامی: هیجانهای مثبت، تعهد و معنا، مربوط به شادکامی در نظریه سلیگمن را بهعنوان برنامه درمانی -آموزشی قرار دادهاند (Sanatani et al., 2008; Seligman, 2002). رشید و سلیگمن معتقدند هدف رواندرمانی مثبتنگر، قراردادن جنبههای مثبت زندگی فرد در پیشزمینۀ ذهن وی با هدف آموزش رفتارهایی است که بازخورد مثبت دیگران را به دنبال دارند (Rashid & Seligman, 2013) . هدف دیگر آن، تقویت جنبههای مثبت موجود به جای آموزش به افراد برای تفسیر مجدد جنبههای منفی در زندگی است (Lannie & Peelo-Kilroe, 2019). مداخلههای مثبتنگر با افزایش هیجان مثبت، افکار و رفتار مثبت و همچنین، عشق و تعلق خاطر، شادکامی و بهزیستی روانشناختی را افزایش میدهند (Archer et al., 2017; Alavi & Jabal Amieli, 2018). در این زمینه جوانمرد و همکاران (1398) نشان دادند رواندرمانی مثبتنگر باعث شناخت تواناییهای خود و دیگران، مدیریت هیجانهای منفی و افزایش رضایت اطرافیان از نوجوان و درنتیجه، کاهش ناسازگاری آنها میشود. مرتضویامامی و همکاران (1398) نیز نشان دادند آموزش روانشناسی مثبتنگر سبب افزایش خودکارآمدی و سرسختی روانشناختی (تعهد، کنترل و مبارزهجویی) نوجوان میشود. داییجعفری و همکاران (1396) در پژوهشی به نقش رواندرمانی مثبتنگر بر جستجوی معنا در زندگی و ابعاد سرمایههای روانشناختی مثبت در نوجوانان دختر اشاره داشتند. پزشکی و همکاران در فراتحلیلی نشان دادند مثبتگرایی باعث افزایش سازگاری و خودکارآمدی کودکان دختر و توجه به نیازهای بنیادین و حمایت اجتماعی میشود(Pezeshki et al., 2020). گوا و همکاران (2017) بر این باورند که رواندرمانی مثبت در کاهش افسردگی و بهبود خودکارآمدی دانشجویان پرستاری مؤثر است(Guo et al., 2017). بنابراین، با عنایت به اینکه کاربرد درمانهای مختلف ازجمله مداخلات روانی - اجتماعی میتواند گامی مهم در جهت کاهش بازگشت و بهبود سبکهای مقابلهای این بیماران تلقی شود. سهرابی و جعفریروشن (1395) نشان دادند رواندرمانی گروهی مثبتنگر در افزایش تابآوری، شادکامی و کنترل عواطف زنان دارای همسر وابسته به مواد مخدر مؤثر است. لاوس و همکاران به نقش رواندرمانی مثبت نگر بر مشکلات هیجانی در نوجوانان اشاره کردند (Layous et al., 2014a). لیوبومیرسکی و نانسی نشان دادند مداخلههای مثبتنگر باعث افزایش هیجانهای مثبت میشوند(Lyubomirsky & Nancy, 2014). سلیگمن و همکاران در پژوهشی نشان دادند آموزشهای درمان مثبتنگر روشی کارآمد برای افزایش توانمندیها و همچنین شادکامی افراد است(Seligman et al., 2005). درحقیقت ماهیت رواندرمانی مثبتنگر به گونهای است که بهطور نظامدار، ارادی و با امید به بهبود علائم منفی ازطریق افزایش عناصر مختلف سلامتی میتواند نشانههای منفی را با نقاط قوت، خطرات و نگرانیها را با داشتهها، آسیبپذیری را با ارزشها، امیدواری را با پشیمانی و کمبودها را با داراییها به شکلی ادغام کند که فرد متعادلتر از رویکردهای سنتی رواندرمانی بهبود یابد (Layous et al., 2014b). درحقیقت رویکرد مثبت میتواند دیدگاه نوجوانان و بهخصوص عادات رفتاری و منفی آنها در زمینه بزهکاری را به چالش بکشد و با ارائه دیدگاهی جدید، زمینه گرایش آنها به بزهکاری را کاهش دهد؛ بدین صورت که رویکرد مثبتنگر به گونهای عمل میکند که بهطور نظامدار، ارادی و با امید به بهبود علائم منفی ازطریق افزایش عناصر مختلف سلامتی میتواند نشانههای منفی را با نقاط قوت، خطرات و نگرانیها را با داشتهها، آسیبپذیری را با ارزشها، امیدواری را با پشیمانی و کمبودها را با داراییها به شکلی ادغام کند که فرد متعادلتر از رویکردهای سنتی رواندرمانی بهبود یابد. بر این اساس، با توجه به کمبود پژوهشهای نظری در ارتباط با تأثیر روش درمانی مثبتنگری بر کاهش مسائل مرتبط با بزهکاری و افزایش دیدگاه مثبت و موثر در نوجوانان، مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا رواندرمانی مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سر زندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار مؤثر است. روش روش پژوهش جامعۀ آماری و نمونه: این پژوهش از نوع پژوهشهای نیمهآزمایشی و در چهارچوب طرحهای پیشآزمون -پسآزمون با پیگیری دو ماهه و گروه کنترل است. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا به تعداد 145 نفر بود. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 30 نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. این نوجوانان بزهکار بهصورت هدفمند و با مراجعه به کانون اصلاح و تربیت شهر نکا پس از بررسی ملاکهای ورود با مطالعه به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. بهمنظور برآورد حجم نمونه از روش پیشنهادی کوهن استفاده شد (سرمد و همکاران، 1383؛ Cohen, 1988). بر این اساس، در این پژوهش که دارای یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل است، با پذیرش 05/0 = α و حجم اثر برابر با 50/0، با انتخاب 15 مشارکتکننده برای هر گروه، میتوان به توان آزمونی برابر با 84/0 دست یافت. معیارهای ورود آزمودنیها در این پژوهش شامل: داشتن دستکم 2 سال سابقه (فرار از منزل، دزدی، ضرب و شتم، خرابکاری، رفتار وحشیانه، مصرف الکل و مواد مخدر) بازپروری و حضور در کانون اصلاح و تربیت شهر نکا، ابتلانبودن به اختلالهای حاد روانی براساس نظر روانپزشک و تمایل آگاهانه و تعهد به حضور کامل در آموزشهای ارائهشده بود. معیارهای خروج شامل غیبت در یک جلسه از برنامه و ابتلا به بیماری (بهویژه کرونا) بود. با توجه به وضعیت نامناسب بهداشتی و شیوع بیماری کرونا در پیک چهارم آن، تلاش پژوهشگر و مسئولان کانون بر این بود که تا حد ممکن نوجوانان در کلاسهای آموزشی از هم فاصله داشته باشند. همچنین، از ماسک و دستکش و مواد ضدعفونیکننده استفاده شد و محقق بهصورت مرتبط و دورهای تست PCR منفی را به مسئولان مرکز نشان میداد. ابزارهای سنجش: مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان[4]: مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان کنلی بهمنظور سنجش میزان خودکارآمدی نوجوانان ساخته شده است(Connolly, 1989). این مقیاس یک ابزار خودگزارشی است که دارای 25 عبارت است. آزمودنی باید در یک طیف لیکرت 7 درجهای مشخص سازد هریک از عبارات آزمون تا چه حد معرف شخصیت او است. شیوه نمرهگذاری گزینههای مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان بدین شرح است: غیرممکن=1، بسیار سخت=2، سخت=3، کمی سخت= 4، ساده=5، بسیار ساده=6 و بیش از حد ساده=7. مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان دارای 5 خرده مقیاس: قاطعیت اجتماعی (5 گویه)، عملکرد در موقعیت های اجتماعی (5 گویه)، شرکت در گروه های اجتماعی (5 گویه)، جنبههای دوستی و صمیمت (7 گویه) و کمککردن یا کمکگرفتن (3 گویه). رضایی و همکاران (1392) اعتبار سازه مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوان ازطریق همبستگی معنادار با تعدادی از مقیاسهای خودپنداره و سازگاری به ذکر کرده است. همچنین، بین نمرات این مقیاس و مقیاس سازگاری برای ارزیابی گروهسنجی دانشآموزان دبیرستانی نیز همبستگی معناداری مشاهده شده است. نمرات مقیاس خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان دو گروه نوجوانان دبیرستانی با زیرمقیاسهای کنارهگیری اجتماعی (39/0-=r) و صلاحیت اجتماعی (23/0=r) و نمرات گروه نوجوانان مبتلا به اختلالات روان-تنی با نمره زیرمقیاس کنارهگیری اجتماعی (25/0=r) همبستگی داشته است. همچنین، پایایی پرسشنامه در پژوهش رضایی و همکاران (1392) با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ 75/0 بود. در این پژوهش، آلفای کرونباخ در نمونه مورد پژوهش برابر با 79/0 بود. مقیاس کنترل عواطف[5]: ویلیامز و همکاران این مقیاس را تهیه کردند. ابزاری برای سنجش میزان کنترل افراد بر هیجان خود است و شامل 42 سؤال با چهار خردهمقیاس با عناوین خشم، خلق افسرده، اضطراب و هیجان مثبت است(Williams et al., 1997). پاسخهای عبارتها در مقیاس 7 درجهای از به شدت مخالف نمره 1 تا به شدت موافق نمره 7 تنظیم شده است. 12 گویه این پرسشنامه برعکس نمرهگذاری میشود. اعتبار درونی و بازآزمایی آزمون بهترتیب برای نمره کل مقیاس 94/0 و 78/0 و برای خردهمقیاسهای خشم 72/0 و 73/0، خلق افسرده 91/0 و 76/0، اضطراب 89/0 و 77/0 و عاطفه مثبت 84/0 . 64/0 گزارش شده است. در ایران بگیان و همکاران (1391) مقدار آلفای کرونباخ نمره کل کنترل هیجان را 84/0 و خردهمقیاسهای خشم، خلق افسرده، اضطراب و عاطفه مثبت را بهترتیب 53/0، 60/0، 76/0، 64/0 گزارش کرده است. مقیاس سرزندگی ذهنی[6]: رایان و فردریک این مقیاس را ساختند و دارای ۷ عبارت است که براساس یک مقیاس 5 درجهای از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5 نمرهگذاری شده است. پرسشنامه بهمنظور ارزیابی سرزندگی و نشاط در افراد تهیه شده است که در این میان نمره بالا نشاندهنده بالابودن میزان سرزندگی فرد است. حداکثر نمره آزمودنی برابر با 35 و حداقل نمره برابر با 7 است. رایان و فردریک پایایی این ابزار را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالای 70/0 گزارش کردند (Ryan & Frederick, 1997). ابوالقاسمی (1382) نخستینبار این مقیاس را ترجمه و پایایی آن را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 85/0 گزارش کرد. ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه در پژوهش قنبریطلب و فولادچنگ (1394) 81/0 به دست آمده است. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه در پژوهش حاضر 80/0 به دست آمده است. روش اجرا و تحلیل: برای انجام این پژوهش، پس از هماهنگی با مسئولان کانون اصلاح و تربیت شهر نکا، تعداد 30 نوجوان به روش نمونهگیری هدفمند در دو گروه 15 نفری شامل گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از اجرای برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر، به گروه آزمایش و در مرحله پیشآزمون، بهمنظور کنترل تفاوتهای فردی، هر دو گروه پرسشنامههای خودکارآمدی اجتماعی نوجوان، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی را پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه 120 دقیقهای برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر (یک جلسه در هفته) را بهصورت گروهی در کانون اصلاح و تربیت دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. در مرحله بعد، پسآزمون روی هر دو گروه اجرا شد و بعد از 3 ماه در مرحله پیگیری پرسشنامهها مجدد اجرا شدند (درخور ذکر است طی آموزش رواندرمانگری مثبتگرا تمامی پروتکلهای بهداشتی برای بیماری کووید-19 رعایت شد). بهمنظور رعایت اخلاق در پژوهش، پس از گردآوری اندازههای منتسب به متغیرهای اصلی در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری محتوای برنامه آموزشی به افراد گروه کنترل نیز ارائه شد. همچنین، تمامی اطلاعات محرمانه نوجوانان محرمانه باقی ماندند و هر فردی با رضایت کامل در این پژوهش شرکت داده شد و هر موقع تمایل داشتند این اختیار را داشتند که از پژوهش کنارهگیری کنند. دادهها با روش واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند که از نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. پروتکل آموزشی: در این پژوهش برای اجرای جلسههای رواندرمانی مثبتنگر از برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر فرم گروهی رشید و سیلگمن استفاده شد. این برنامه بهصورت گروهی و طی 8 جلسه 120 دقیقهای برگزار شد. شرح مختصر جلسههای برنامه درمانی مثبتنگر به شرح زیر است.
جدول 1. محتوای جلسات رواندرمانی مثبتنگر (Rashid & Seligman, 2013) Table 1. Content of Positive Psychotherapy Sessions (Rashid &Seligman, 2013)
یافتهها
شرکتکنندگان این پژوهش 30 نوجوان پسر بزهکار بودند که در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. میانگین و انحراف معیار سنی نوجوانان گروه آزمایش 96/17 و 24/1 و در گروه کنترل برابر 41/17 و 18/1 بود. در گروه آزمایش 4 نفر تحصیلات متوسطه اول و 11 نفر متوسطه دوم و در گروه کنترل 6 نفر تحصیلات متوسطه اول و 9 نفر متوسطه دوم بودند. در جدول 2، آمار توصیفی مربوط به میانگین و انحراف معیار نمرات خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی به تفکیک برای گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله سنجش (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) آورده شده است.
جدول 2 . شاخصهای توصیفی نمرات آژمودنیهای دو گروه در متغیرهای پژوهش (نمونه: 30) Table 2: Descriptive Indicators of the Scores of Subjects of Two Groups in Research Variables (n: 30)
قبل از بررسی و آزمون فرضیههای پژوهش، پیشفرضهای آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر بررسی شدند. ابتدا پیشفرض نرمالبودن توزیع دادهها با استفاده از آمارۀ شاپیرو - ویلک محاسبه شد و نشان داد میزان آزمون شاپیرو - ویلک برای سه متغیر خودکارآمدی اجتماعی (05/0 <p و 91/0=Z)، کنترل عواطف (05/0 <p و 95/0=Z) و سرزندگی ذهنی (05/0 <p و 96/0=Z) بالاتر از سطح 05/0 بود. این پیشفرض حاکی از آن است که تفاوت مشاهدهشده بین توزیع نرمال گروه نمونه با توزیع نرمال در جامعه برابر صفر است. نتایج آزمون ام - باکس برای بررسی برابری مارتریس کواریانسهای متغیرهای وابسته در دو گروه نشان دادند ماتریس کواریانس متغیرهای وابسته در دو گروه برابر است (05/0 <p ، 12/19=BoxM،53/15=F). نتایج آزمون لوین برای بررسی واریانسهای متغیرهای وابسته نشان دادند واریانس خودکارآمدی اجتماعی (05/0 <p و 21/0=F)؛ کنترل عواطف (05/0 <p و 71/3=F) و سرزندگی ذهنی (05/0 <p و 13/1=F) در گروهها برابر است. در این پژوهش نتایج آزمون کرویت - ماچلی برای پیشفرض برابری کواریانسها با کواریانس کل برای متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی (05/0 <p و 860/0=W)، کنترل عواطف (05/0 <p و 901/0=W) و سرزندگی ذهنی (05/0 <p و 972/0=W) برقرار بود.
جدول 3 . نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکررگروههای آزمایش و کنترل در مراحل پژوهش Table 3. Results of Analysis of Variance with Repeated Measurement of Experimental and Control Groups in the Research Stages
نتایج جدول 3 نشان دادند در متغیر خودکارآمدی اجتماعی عامل زمان (001/0 >p و 44/25=F)، عامل گروه (05/0 >p و 45/12=F) و تعامل زمان و گروه (001/0 >p و 34/46=F) معنادارند. معناداری تعامل عامل زمان و عضویت گروهی در کنار معناداری عامل گروه، نشاندهنده این است که بین گروه پژوهش در عامل خودکارآمدی اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این جدول همچنین نشان دادند در متغیر کنترل عواطف عامل زمان (001/0 >p و 84/31=F)، عامل گروه (05/0 >p و 134/0=F) و تعامل زمان و گروه (001/0 >p و 09/18=F) معنادارند. معناداری تعامل عامل زمان و عضویت گروهی در کنار معناداری عامل گروه، نشاندهنده این است که بین گروه پژوهش در عامل کنترل عواطف تفاوت معناداری وجود دارد. درنهایت، نتایج این جدول نشان دادند در متغیر سرزندگی ذهنی عامل زمان (001/0 >p و 13/56=F)، عامل گروه (05/0 >p و 80/66=F) و تعامل زمان و گروه (001/0 >p و 78/22=F) معنادارند. معناداری تعامل عامل زمان و عضویت گروهی در کنار معناداری عامل گروه، نشاندهنده این است که بین گروه پژوهش در عامل سرزندگی ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد. مجذور اتا نشان میدهد 21 درصد از تفاوت در متغیر خودکارآمدی اجتماعی، 13 درصد از تفاوت در متغیر کنترل عواطف و 11 درصد از تفاوت در متغیر سرزندگی ذهنی مربوط به وزن در گروه مربوط به مداخلات است.
جدول 4. آزمون تعدیل بونفرونی برای همسنجی نمرات متغیرهای پژوهش در سه مرحله گروه آزمایش Table 4. Bonferroni Adjustment Test for Matching the Scores of Research Variables in Three Stages in the Experimental Group
نتایج آزمون بونفرونی در جدول 4 نشان دادند بین پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>p)؛ اما بین پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 <p) و این بدین معنی است که رواندرمانگری مثبتنگر بر متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در مرحله پسآزمون گروه آزمایش نسبت به مرحله پیشآزمون تأثیر افزایشی داشته است. همچنین، رواندرمانگری مثبتنگر بر متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در مرحله پیگیری گروه آزمایش نسبت به مرحله پیش آزمون تأثیر افزایشی داشته است (01/0 >p)؛ اما رواندرمانگری مثبتنگر بر متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در مرحله پیگیری نسبت به پیشآزمون تأثیر افزایشی نداشته و معنادار نبوده است (05/0 <p).
بحث این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که مداخلۀ رواندرمانی مثبتنگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی نوجوانان بزهکار مؤثر بود. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر نشان دادند برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر در مقایسه با گروه کنترل در افزایش خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان بزهکار در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر بوده است. این یافته با نتایج مطالعات مرتضویامامی و همکاران (1398)، داییجعفری و همکاران (1396)، پزشکی و همکاران و گو و همکاران همسو است (Pezeshki et al., 2020; Guo et al., 2017). در تبیین اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان میتوان گفت از آنجایی که خودکارآمدی به توانمندی فرد در رویارویی با مسائل و رسیدن به اهداف و موفقیت او اشاره دارد و بیشتر از اینکه تحت تأثیر هوش و توان یادگیری باشد، تحت تأثیر توانمندیهای فردی و شخصیتی ازجمله باورداشتن به خود (اعتماد به نفس) و آگاهی نسبت به متغیرهای مؤثر بر آن قرار دارد (خانجانی، 1394). رواندرمانی مثبتنگر بهعنوان یک متغیر مداخلهای و مؤثر بر ویژگیهای فردی و توانمندیهای افراد میتواند زمینهساز آگاهی بیشتر فرد نسبت به توانمندیهای خود شود و او را نسبت به اتفاقات مثبت اطراف آگاه کند. همچنین، رویکرد رواندرمانی مثبتنگر از آنجایی که به جای توجه به جنبههای مرضی و بیمارگونه، جنبههای مثبت شخصیت انسان را مدنظر قرار میدهد و به جای توجه مفرط به ناتواناییها و ضعفهای بشری بر تواناییهای انسان تمرکز دارد، میتواند به افراد بزهکار در بازتوانی اجتماعی کمک کند (Sanatani et al., 2008)؛ بنابراین، رواندرمانی مثبتنگر نهتنها ازطریق کاهش نشانگان منفی، به گونهای مؤثر و مستقیم میتواند ازطریق ایجاد هیجانات مثبت توانمندیهای منش و معنا موجب تغییر آسیبپذیری به خودکارآمدی اجتماعی شود (Lannie & Peelo-Kilroe, 2019). همچنین، این رویکرد نهتنها میتواند منابع مثبت را ایجاد کند، میتواند تأثیر متقابلی بر نشانگان منفی داشته و نیز سدی برای وقوع مجدد آنها باشد (Pezeshki et al., 2020). رواندرمانی مثبتنگر ازطریق ایجاد عواطف مثبت، افزایش اعتماد به نفس، شناخت و ارتقای توانمندیها، پذیرای تجربه جدید بودن، احساس خوب و داشتن اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در زندگی به افزایش خودکارآمدی و انعطافپذیری روانشناختی نوجوانان بزهکار کمک میکند (Archer et al., 2017). درنهایت، خوشبینی در این رویکرد باعث میشود نوجوانان بزهکار، افسردگی و یأس حاصل از رفتارهای بزهکارانه را تحت الشعاع قرار دهند و درنتیجه، خودکارآمدی بالاتری بین سایر افراد تجربه کنند. دیگر یافتۀ پژوهش نشان داد برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر بر افزایش کنترل عواطف نوجوانان بزهکار در مراحل پسآزمون و پیگیری مؤثر است. این یافته با نتایج پژوهشهای سهرابی و جعفریروشن (1395) و لاوس و همکارن (Layous et al., 2014a) همسو است. در تبیین اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر کنترل عواطف نوجوانان بزهکار میتوان گفت از آنجایی که بسیاری از مشکلات و بزهکاریهای احتمالی نوجوانان و جوانان مرتبط با عواطف و روحیات مختلف آنها در جامعه و خانواده است، شناخت این ویژگیها میتواند زمینهساز توسعۀ آگاهی و شناخت بیشتر خواست و نیاز آنها باشد؛ بنابراین، آموزش مهارتهای مثبتنگری به فرد کمک میکند تجربههای مثبت را بازشناسد و در ارتباط با دنیای اطراف، موضعی فعالتر اتخاذ کند، هدفمند شود و برای زندگی خود معنا بیابد، هیجانها و عواطف مثبتش را افزایش دهد و نقاط قوت شخصی را ارتقا دهد. رواندرمانی مثبتنگر با توسعۀ توانمندیهای شناختی و عاطفی افراد میتواند زمینهساز شناخت بیشتر تواناییهای فردی و اجتماعی آنها باشد و در زمینه بزهکاری بهعنوان یک مشکل فردی - اجتماعی به شناخت توانمندیهای نوجوانان در جهت پرهیز از این مشکل فردی – اجتماعی کمک کند (Layous et al., 2014b). در جلسات درمان مثبتنگر بر لذت، تعهد، معنا و زندگی کامل، خودارزشمندی، نقاط قوت خود، لذتبردن از فعالیتها، قدردانی، داشتن یک روز خوب و پاسخهای فعال و سازنده و ارائه خدمات مثبت تأکید شده است و به نظر میرسد این تمرینها عواطف مثبت نوجوانان بزهکار را افزایش و عواطف منفی را کاهش داده و باعث شده است نوجوانان ارتباط مثبتتری با سایر افراد پیدا کنند که این ارتباط نتیجۀ کنترل هیجانات آنها است (Alavi & Jabal Ameli, 2018). در تبیین دیگری میتوان گفت در روانشناسی مثبتنگر هدف این است که نشان داده شود چه اعمالی به تجربیات بهورزی و رفاه، به پرورش افراد مثبتنگر خوشبین و انعطافپذیر میانجامد؛ بنابراین، موضوع اصلی روانشناسی مثبتنگر، تحقیقکردن دربارۀ اینگونه تجربیات ذهنی مثبت است: بهورزی، خشونت، رضایت خاطر، لذت، امید، خوشبینی، شایستگی، عشق، عشق به کار، جرئت، پشتکار، خودمختاری، مهارتهای فردی، استعداد، خلاقیت، ابتکار، دوراندیشی، خرد، مسئولیت میانفردی، نوعدوستی، وجدان کاری و پرورش دیگران (Seligman et al., 2006). مرتضویامامی و همکاران (1398) تجربۀ هیجانهای مثبتی که رواندرمانی مثبتنگر بر آن تأکید دارد، اغلب توانایی بهتری در استفاده از توانمندیها و سازگاری در مواجهه با مشکلات زندگی برای نوجوانان بزهکار ایجاد میکند و همین مسئله باعث میشود اینگونه افراد توانایی بیشتری برای کنترل عواطف و هیجانات در اختیار داشته باشند. علاوه بر این، برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر منجر به افزایش سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار در مراحل پسآزمون و پیگیری شد. این یافته با نتایج پژوهشهای پژوهشی لیوبومیرسکی و نانسی، لایوس و همکاران و سلیگمن و همکاران همسو است (Lannie & Peelo-Kilroe., 2019; Lyubomirsky & Nancy, 2014; Layous et al., 2014a, 2014b; Seligman et al., 2005) . در تبیین اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر سرزندگی ذهنی، برنامههای آموزشی روانشناسی مثبتگرا با افزایش بهزیستی روانشناختی باعث میشود نوجوانان و جوانان بزهکار مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند و با آگاه شدن از آسیبهای هیجانی خود، درصدد رفع آنها با استفاده از توانمندیها و نقاط مثبت زندگی خود برآیند (Bolier et al., 2013). آموزش رواندرمانی مثبتگرا با تجویزکردن تمرین زندگیکردن آگاهانه، آگاهیداشتن از فعالیتهای روزمره، روابط خود با دیگران و افکار ناایمن و همچنین، اولویتهای شخصی، تمرین پذیرش خود شامل شناختن و پذیرفتن بهترین و بدترین بخشهای خود و ابعادی از خود که همیشه مورد انکار قرار میگیرند، مسئولیتپذیری که به معنای پذیرفتن مسئولیتهای انتخابها و اعمال خود است، به افزایش بهزیستی روانشناختی افراد و د نهایت، بالابردن سطوح پویایی و سرزندگی ذهنی آنها کمک میکند (Couto et al., 2017). بهعلاوه، رواندرمانی مثبتگرا با آموزش جرأتمندی، به این معنا که فرد تا حد امکان براساس اعتقادات و احساسات واقعی خود رفتار میکند، با ایجاد حس استقلال در فرد، به افزایش عزتنفس او کمک بیشتری میکند. همچنین، تأکید و تمرکز زیاد رواندرمانی مثبتگرا بر جنبههای مثبت زندگی و افزایش عملکرد مثبت و سازندۀ فرد در زندگی، باعث افزایش حس سازندگی و درنهایت، سرزندگی آنها میشود (Haewon, 2017). همچنین، رواندرمانی مثبتنگر به نوجوانان بزهکار کمک میکند تا در زندگی خود به هدفمندی دست یابند و به دنبال اهداف شخصی بروند که به آنها انرژی و انگیزه بیشتر میدهد. این هدفمندی در زندگی که بر مبنای موفقیتهای گذشته و توانمندیهای ثابتشده در فرد شکل میگیرد، با جهتدادن به زندگی فرد میتواند از احساس پوچی و تهیبودن افراد کم کند و به افرادی که به دنبال تغییرات عمده در سبک زندگی خود هستند، کمک کند تا بتوانند به موفقیتهای بیشتری دست یابند. خودشفقتی و استفاده از فن قدردانی و شکرگزاری و ایجاد شادی در خود از عوامل اصلی در ایجاد سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار است که از رواندرمانی مثبتنگر استفاده کردند (Lyubomirsky & Nancy, 2014). درمجموع، برنامۀ رواندرمانی مثبتنگر، برنامهای مؤثر و کارآمد در حوزۀ ارتقای خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی افراد است. علاوه بر این، در توجیه سیر بهبودی این برنامه در مراحل پیگیری می توان گفت رویکرد غالب این برنامه ایجاد هیجانهای مثبت و افزایش و ارتقای آگاهی افراد نسبت به توانمندیهای خود، هم موجب افزایش میزان خودکارآمدی اجتماعی در افراد میشود و هم با افزایش هیجانهای مثبت و منابع روانشناختی افراد از بروز مشکلات مختلف روانی و اجتماعی پیشگیری میکند که از آن میتوان بهمنظور کاهش رفتارهای بزهکارانه نوجوانان در برابر مشکلات مختلف روانی و اجتماعی استفاده کرد. درواقع رواندرمانی مثبتنگر، هیجانهای مثبت در ذهن نوجوانان را افزایش داده و در ادامه با کنترل عواطف توانسته است در محیط کانون اصلاح و تربیت سطح ذهنی مثبتنگری در نوجوانان ایجاد کند که منجر به ذهنیت مثبت و درنتیجه، عملکرد مثبت آنها در آینده میشود. محدودیت این پژوهش شامل پژوهش روش نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که باید در تعمیمپذیری نتایج این پژوهش جوانب احتیاط را رعایت کرد؛ به همین منظور، پیشنهاد میشود این برنامه بهطور گسترده در مراکز کانون اصلاح و تربیت سراسر کشور برای ایمنسازی روانی نوجوانان استفاده شود.
سپاسگزاری محققان بر خود لازم میدانند از تمامی مسئولان و نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر نکا که در این پژوهش شرکت کردند و با همکاری صمیمانه آنها انجام پژوهش امکانپذیر شد، نهایت سپاس و قدردانی را به عمل آورند.
[1] . delinquency [2] . self-efficacy [3] . emotion control [4] . Adolescent social self-efficacy scale [5] . Affect control scale [6] . Mental vitality scale | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابوالقاسمی، ف. (1382). هنجاریابی عاطفه مثبت و منفی و اعتباریابی همزمان آن با مقیاس سلامت ذهن و سرزندگی در دانشجویان دانشگاه اصفهان (پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان).
ابوالقاسمی، ف.، جعفری، ع.، و احمدیطهورسلطانی، م. (1393). مقایسه کمالگرایی، پرخاشگری و سبکهایمقابلهای بیماران مبتلا به سر دردهای میگرنی و تنشی با افراد عادی. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، 21(4)، 162-173. http://jkmu.kmu.ac.ir/article-16267.html
بگیان کولهمرز، م. ج.، درتاج، ف.، و امینی، م. م. (1391). مقایسۀ ناگویی و کنترل عواطف در مادران دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری. مجله ناتوانیهای یادگیری، 2(2)، 6-24. JLD-2-2-91-11-1
بهرامی، ه.، و عباسیانفرد، م. (1389). بررسی رابطه خودکارآمدی باانگیزه پیشرفت در دانشآموزان دختر دوره پیش دانشگاهی شهر تهران سال تحصیلی 1388-89. مجله رشد آموزش مشاوره مدرسه، (21)، 3-9. B2n.ir/s13535
جوانمرد، ج.، رجایی، ع.، و خسروپور، ف. (1398) . اثربخشی روان درمانی مثبتنگر به شیوه گروهی بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی دانشآموزان پسر ناسازگار متوسطه اول. روانشناسی کاربردی، 13(2)، 209-217. https://doi.org/10.29252/apsy.13.2.209
خانجانی، م. (1396). اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر رضایت از زندگی، خوشبینی و عواطف مثبت در دانشجویان. مطالعات روانشناسی بالینی، 7(27)، 137-159. https://doi.org/10.22054/jcps.2017.7911
داییجعفری، م. ر.، رشیدیراد، م.، و مرادینیا، آ. (1396). تأثیر مداخلات رواندرمانی مثبتنگر به شیوه گروهی بر معنای زندگی و سرمایههای روانشناختی دختران نوجوان. ششمین کنگرۀ انجمن روانشناسی ایران، تهران. https://civilica.com/doc/732669 /
رضایی، ل.، مصطفایی، ع.، و خانجانی، ز. (1392). بررسی مقایسهای تحول اخلاقی نوعدوستی و خودکارآمدی اجتماعی در دانشآموزان تیزهوش و عادی دبیرستانهای شهر ارومیه 90-91. فصلنامه آموزش و ارزشیابی، 7(25)، 29-41. https://ensani.ir/fa/article/download/364125
سرمد، گ.، بازرگان، ع.، و حجازی، ا. (1383). روش تحقیق در علوم رفتاری. نشر آگاه.
سهرابی، ف.، و جعفریروشن، ف. (1395). اثربخشی رواندرمانی گروهی مثبتنگر بر تابآوری، شادکامی و سلامت عمومی زنان دارای همسر وابسته به مواد مخدر. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 2(1)، 31-46. https://www.doi.org/10.22108/ppls.2016.21295
طهماسبیان، ح.، خزایی، ح.، عارفی، م.، سعیدپور، م.، و حسینی، س. ع. (1393). هنجاریابی آزمون مقیاس کنترل عواطف. ماهنامۀ علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، 18(6)، 349-354.https://doi.org/10.22110/jkums.v18i6.1691
قنبریطلب، م.، و فولادچنگ، م. (1394). رابطه بین تابآوری و نشاط ذهنی با استعداد اعتیاد دانشجویان. فصلنامه اعتیاد پژوهی سوءمصرف مواد، 9(34)، 9-22. https://etiadpajohi.ir/browse.php?a_id=270&sid=1&slc_lang=fa
مرتضویامامی. س. ع. ا.، قدسی، ا.، پیرانی، ذ.، حیدری، ح.، و حمیدیپور، ر. (1398). تأثیر آموزش روانشناسی مثبتنگر بر خودکارآمدی و سرسختی روانشناختی دانشآموزان دختر. فصلنامه علمی - پژوهشی خانواده و پژوهش، ۱۶(۲)، ۸۲-۶۷. http://qjfr.ir/article-1-1098-fa.html
References
Abolghasemi, F. (2003). Normalization of positive and negative emotion and its simultaneous validation with mental health and vitality scale in Isfahan University students (Master's thesis, Isfahan University). [In Persian].
Abolghasemi, A., Jafari, E., & Ahmadi Tahour Soltani, M. (2013). Comparison of perfectionism, aggression and coping styles of patients with migraine and tension headaches with normal people. Journal of Kerman University of Medical Sciences, 21(4), 162-173. http://jkmu.kmu.ac.ir/article-16267.html [In Persian].
Alavi, M. S., & Jabal Ameli, S. (2018). The effectiveness of cognitive-behavioral therapy on emotional control of ms patients in the city of isfahan. Jorjani Biomedicine Journal, 6(1), 44-54. http://doi.org/10.29252/jorjanibiomedj.6.1.44
Alnasir, F. A., & Alfalij, A. A. (2016). Factors affecting juvenile delinquency in bahrain. Journal of General Practice, 4(1), 1-5. http://doi.org/10.4172/2329-9126.1000229
Archer, K., Coronado, R. A., Ehde, D., Vanston, S., …& Devin, C. J. (2017). Fear of movement and pain self-efficacy mediate outcomes following a targeted rehabilitation intervention after spine surgery. Journal of Orthopedics & Sports Physical, 47(1), 31-44. http://doi.org/10.1016/j.ejpain.2017.06.014
BagianKoulemarze, M. J., Dortaj, F., & Aminy, M. M. (2012). Compare alexithymia and emotional control in mothers of students with and without learning disabilities. Learning Disabilities, 2(2), 6-24. JLD-2-2-91-11-1[In Persian].
Bahrami, H., & Abbasian Fard, M. (2009). Investigating the relationship between self-efficacy and achievement motivation in pre-university female students in Tehran, academic year 2013-2014. School Counseling Journal, (20), 3-9. B2n.ir/s13535 [In Persian].
Bakker, A., Buunk, B., & Manstead, A. (1997), The moderating role of self-efficacy beliefs in the relationship between anticipated feelings of regret and condom Use. Journal of Applied Social Science, 27(22), 2001-2014. https://doi.org/10.1111/j.1559-1816.1997.tb01637.x
Bandura, A. (1993). Perceived self-efficacy in cognitive development and functioning. Educational Psychologist, 28(2), 117-148. https://doi.org/10.1207/s15326985ep2802_3
Bandura, A. (2006). Adolescent development from an agentic perspective. Self-efficacy Beliefs of Adolescents, 5, 1-43. B2n.ir/x57452
Bolier, L., Haverman, M., Westerhof, G. J., Riper, H., Smit, F., & Bohlmeijer, E. (2013). Positive psychology interventions: a meta-analysis of randomized controlled studies. BMC Public Health, 13(1), 1-20. https://doi.org/10.1186/1471-2458-13-119
Cheng, P. O., & Cheng, H. K. (2015). Effects of moral self, self-esteem and parental bonding on delinquency among young people in Hong Kong. International Journal of Criminology and Sociology, 4(1), 119-127. http://dx.doi.org/10.6000/1929-4409.2015.04.12
Cohen, J. (1988). Statistical Power Analysis for Behavioral Sciences. Lawrence Erlbaum Associates Publishers.
Connolly, J. (1989). Social self-efficacy in adolescence: Relations with self-concept, social adjustment, and mental health. Canadian Journal of Behavioural Science, 21(3), 258-269. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/h0079809
Couto, N., Antunes, R., Monteiro, D., Moutão, J., Marinho, D. A., & Cidl, L. (2017). Impact of the basic psychological needs in subjective happiness, subjective vitality and physical activity in an elderly Portuguese population. Motricidade, 13(2), 58-70. https://doi.org/10.6063/motricidade.9746
Dayi Jafari, M. R., Rashidi Rad, M., & Moradinia, A. (2017). The effect of group-based positive psychotherapy interventions on the meaning of life and psychological capital of adolescent girls. The 6th Congress of the Iranian Psychological Association, Tehran. https://civilica.com/doc/732669 [In Persian].
Deutsch, A. R., Crockett, L. J., Wolff, J. M., & Russell, S. T. (2012). Parent and peer pathways to adolescent delinquency: Variations by ethnicity and neighborhood context. Journal of youth and adolescence, 41, 1078-1094. http://doi.org/10.1007/s10964-012-9754-y
Erozkan, A., & Deniz, S. (2012). The influence of social self-efficacy and learned resourcefulness on loneliness. Journal of Counseling and Education, 1(2), 57-74. https://www.acarindex.com/dosyalar/makale/acarindex-1423913574.pdf
Etim, E., & Egodi, A. (2013). Family socio- economic status and delinquency among senior secondary school students in calabar south, cross river state, Nigeria. American Journal of Contemporary Research, 3(2), 83- 88.
Fassaert, T., Segeren, M., Grimbergen, C., Tuinebreijer, W., & De W. M. (2016). Violent offenders as a target population for public mental health care. Journal of Forensic and Legal Medicine, 40, 54-57. http://doi.org/10.1016/j.jflm.2016.03.003
Ghanbari-Talab, M., & Fooladchang, M. (2015). On the relationship of resilience and mental vitality with addiction potential among students. Scientific Quarterly Research on Addiction, 9(34), 9-22. http://etiadpajohi.ir/article-1-270-fa.html [In Persian].
Gross, J. (1998). The emerging field of emotion regulation: an integrative review. Review of General Psychology, 2(3), 271-299. https://doi.org/10.1037/1089-2680.2.3.271
Guo, Y. F., Zhang, X., Plummer, V., Lam, L., Cross, W., & Zhang, J. P. (2017). Positive psychotherapy for depression and self‐efficacy in undergraduate nursing students: A randomized, controlled trial. International journal of mental health nursing, 26(4), 375-383. https://doi.org/10.1111/inm.12255
Haewon, J. (2017). The Relationship between physical activity, meaning in life, and subjective vitality in community-dwelling older adults. Gerontology & Geriatrics, 73, 120-124. http://doi.org/10.1016/j.archger.2017.08.001
Javanmard, J., Rajaei, A., & Khosropour, F. (2019). Effectiveness of group positive psychotherapy on social, emotional and educational adaptability of jun. Applied Psychology, 13(2), 209-227. http://doi.org/10.29252/apsy.13.2.209 [In Persian].
Jokar, A., Rajabloo, B., Desilets, M., & Lacroix, M. (2017). An on-line electrochemical parameter estimation study of lithium-ion batteries using neural networks. The Electrochemical Society, 25(10), 73-76. http://doi.org/10.1149/07520.0073ecst
Khanjani, M. (2017). Effectiveness of positive psychotherapy on satisfaction with life, optimism and positive affects in university students. Clinical Psychology Studies, 7(27), 137-159. http://doi.org/10.22054/jcps.2017.7911 [In Persian].
Kim, M., & Park, W. (2016). Ego-Resilience, stress coping styles and disposition to delinquency in middle school students. Journal of Korean Academy of Child Health Nursing, 14(4), 415-422. http://www.e-chnr.org/upload/pdf/jkachn-14-415.pdf
Lannie, A., & Peelo-Kilroe, L. (2019). Hope to hope: Experiences of older people with cancer in diverse settings. European journal of oncology nursing, 40(7), 34-55. https://doi.org/10.1016/j.ejon.2019.02.002
Lyubomirsky, S., & Nancy L. (2014). Enhancing well-being and alleviating depressive symptoms with positive psychology interventions: a practice-friendly meta-analysis. Journal of Clinical Psychology, 65(5), 467-487. https://doi.org/10.1002/jclp.20593
Layous, K., Chancellor, J., & Lyubomirsky, S. (2014a). Positive activities as protective factors against mental health conditions. Journal of Abnormal Psychology, 123(1), 3–12. http://doi.org/10.1037/a0034709
Layous, K., Lee, H., Choi, I., & Lyubomirsky, S. (2014b). Culture matters when designing a successful happiness-increasing activity: A comparison of the United States and South Korea. Journal of Cross-Cultural Psychology, 44(8), 1294-1303. http://doi.org/10.1177/0022022113487591
Margherio, S. M., Brickner, M. A., Evans, S. W., Sarno Owens, J., DuPaul, G. J., & Allan, N. P. (2020). The role of emotion regulation in alcohol use among adolescents with attention-deficit/hyperactivity disorder. Psychology of Addictive Behaviors, 34(7), 772–782. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/adb0000582
Mortazavi Emami, S. A. A., Ahghar, G., Pirani, Z, Heidari, H., & HamidiPour, R. (2019). The effects of positive psychology intervention on self-efficacy and psychological hardiness of female students. Quarterly Journal of Family and Research, 16(2), 67-82. http://qjfr.ir/article-1-1098-fa.html [In Persian].
Pezeshki, P., Doos Ali Vand, H., Aslzaker, M., & Jafari, M. (2020). The effectiveness of emotion coaching parenting program in iranian preschool children with internalizing disorders. Practice in Clinical Psychology, 8(3), 203-216. http://dx.doi.org/10.32598/jpcp.8.3.676.2
Pryor-Kowalski, M. (2013). Learning disabilities, juvenile delinquency and the family: the role of “intensive parenting. Journal of Sociology, 17(1), 21-41. http://doi.org/10.3998/mfr.4919087.0017.103
Rashid, T., & Seligman, M. E. P. (2013). Positive psychotherapy. Oxford University Press.
Rezaei, L., Mostafaei, A., & Khanjani, Z. (2012). A comparative study of the moral evolution of altruism and social self-efficacy in gifted and normal high school students of Urmia city 90-91. Journal of Education and Evaluation, 7(25), 5-19. [In Persian].
Ryan, R. M., & Deci, E. L. (2008). A self-determination theory approach to psychotherapy: The motivational basis for effective change. Canadian psychology/Psychologie canadienne, 49(3), 186-193. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/a0012753
Ryan, R. M., & Frederick, C. (1997). On energy, personality, and health: Subjective vitality as a dynamic reflection of wellbeing. Journal of personality, 65(3), 529-565. http://doi.org/10.1111/j.1467-6494
Sahmay, K. (2013). A Study on Factors Underlying Juvenile Delinquency and Positive Youth Development Programs. (769008) [Master dissertation, National Institute of Technology Rourkela]. Odisha. B2n.ir/g94166
Sanatani, M., Schreier, G., & Stitt, L. (2008). Level and direction of hope in cancer patients: an exploratory longitudinal study. Support Care Cancer, 16(5), 493-449. http://doi.org/10.1007/s00520-007-0336-6
Sarmad. G., Bazargan. A., & Hejazi. A (2004). Research Methods in Behavioral Sciences. Agah. [In Persian].
Seligman, M. E. P. (2002). Positive psychology, positive prevention, and positive therapy. In C.R Snyder, & S. J. Lopez (Eds), The handbook of positive psychology. Oxford Press. B2n.ir/m31781
Seligman, M. E. P., Rashid, T., & Parks, A. C. (2006). Positive psychotherapy. American Psychologist, 61(8), 774-778. https://doi.org/10.1037/0003-066x.61.8.774
Seligman, M. E. P., Steen, T. A., Park, N., & Peterson, C. (2005). Positive psychology progress: empirical validation of interventions. American Psychological, 5(2), 410-421. https://psycnet.apa.org/doi/10.1037/0003-066X.60.5.410
Sohrabi, F., & Jafari Roshan, F. (2016). Effectiveness of positive group psychotherapy on resiliency, happiness and general health on women with a substance dependence spouses. Positive Psychology Research, 2(1), 31-46. http://doi.org/10.22108/ppls.2016.21295 [In Persian].
Stoltz, S., van Londen, M., Dekovic, M., Prinzie, P., De Castro, B. O., & Lochman, J. E. (2013). Simultaneously testing parenting and social cognitions in children at-risk for aggressive behavior problems: Sex differences and ethnic similarities. Journal of Child and Family Studies, 22(7), 922-931. http://doi.org/10.1007/s10826-012-9651-8
Tahmasbian, H., Khazaei, H., Arefi, M., Saidipour, M., & Hosseini, A. (2013). Normization of emotion control scale test. Kermanshah Journal of Medical Sciences, 18(6), 349-354. https://doi.org/10.22110/jkums.v18i6.1691 [In Persian].
Vera, E. P., & Moon, B. (2013). An empirical test of low self-control theory. among hispanic youths. Youth Violence Juv Justice, 11(1), 79- 93. https://doi.org/10.1177/1541204012441628
Williams, K. E., Chambless, D. L., & Ahrens, A. H. (1997). Is emotion frightening? An extension of the fear concept. Behaviors Research and Therapy, 35(3), 239-248. http://doi.org/10.1016/s0005-7967(96)00098-8
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 454 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 179 |