تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,423 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,845,508 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,141,820 |
تعاملات و کنشهای اجتماعی گروههای جوانمردی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 10، دوره 17، شماره 1 - شماره پیاپی 50، شهریور 1402، صفحه 173-191 اصل مقاله (1.03 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jpll.2023.136908.1754 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سمانه طاهری؛ احسان رئیسی* ؛ سیدعلیاصغر میرباقریفرد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آیین دیرپای جوانمردی در ایران در ابتدا بهعنوان جنبشی اجتماعی برای احقاق حق مظلومان شکل گرفت. بهتدریج با افزودهشدن مبانی نظری، تعالیم و آداب و اصول اخلاقی به آن، جریانها و گروههای مختلفی از این آیین منشعب شدند. این گروهها در دورههای مختلف نقش مهم و بسزایی در جامعه ایفا کردند. بهویژه در دورة پس از اسلام که با تأثیرپذیری جوانمردان در ابعاد مختلف از عارفان، کنش اجتماعی آنان نیز دستخوش تغییرات مهمی شد. باوجود حضور جوانمردی بهعنوان یک جریان اجتماعی مؤثر در تاریخ ایران؛ اما تاکنون مبانی نظری، تعاملات با دیگر گروهها و جریانهای اجتماعی و همچنین کنشهای اجتماعی آنان به شکلی منسجم تبیین نشده است؛ از اینرو پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد تاریخی و روش توصیفی-تحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای تعاملات وکنشهای اجتماعی جوانمردان را تحلیل و تبیین کرده است. یافتهها نشان میدهد، هرچند ریشههای جوانمردی را باید در ایران پیش از اسلام جستجو کرد؛ اما میتوان عرفان را مهمترین آبشخور فکری جوانمردان پس از ورود اسلام به ایران و کشورهای دیگر دانست، چنانکه ایشان با عارفان، اهل حکومت و پیشهوران بیش از همۀ گروههای اجتماعی تعامل مستمر و پویا داشتهاند. از مهمترین کنشهای گروههای جوانمردی میتوان به موضوعات مبارزه با ظلم حاکمان وقت و ثروتمندان، خدمت به خلق از جمله محافظت از شهرهای مرکزی و شهرهایی که بیشتر مورد حمله بیگانگان قرار میگرفت، انفاق، ایثار و برقراری امنیت در راههای اصلی و کاروانهای مسافرتی و تجاری اشاره کرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جوانمردی؛ عرفان؛ سنت اول عرفانی؛ سنت دوم عرفانی؛ گروههای جوانمردی؛ کنش اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه جوانمردی بهعنوان جریانی اجتماعی در ایران پیش از اسلام سابقهای دیرینه داشت و پس از اسلام نیز با بهرهگیری از مبانی نظری، تعالیم و آداب عرفانی رشد کرد و بالید. در دورههای مختلف این جریان و بر اساس اقتضائات روز، گروهها و انشعابات مختلفی پدید آمدند که هریک ویژگیها و اهداف منحصربهفردی داشتند و همگی در اصول اولیۀ جوانمردی همصدا بودند. برخی از این اصول اولیه را میتوان در خدمت به خلق، حفاظت از شعائر دینی، محافظت از میهن، مبارزه با ظالمان و احقاق حق مظلومان برشمرد. بر این اساس، جوانمردان تمام اهتمام خویش را مصروف برقراری عدالت در جامعه کردند تا از ایران در برابر دشمنان محافظت کنند. البته نباید از خاطر دور داشت که این جریان نیز مانند برخی دیگر از جریانهای اجتماعی دستخوش تغییرات زیادی شد و گاه نیز با رسوخ انحرافاتی در آن از مسیر اصلی خویش دور گشت. بهطورکلی شاخههای مختلف جوانمردی در هر دوره، از مهمترین جریانهای اجتماعی در تاریخ ایران بهشمار میآیند که از طریق برقراری ارتباط با گروههای دیگر و کنشهای اجتماعی نقشی مهم در ساحت اجتماعی و سیاسی ایران بر عهده داشتند. مشی جوانمردان پس از اسلام با تأثیر از عرفان و تعالیم اسلامی،رنگ و بوی اسلامی و معنوی یافت که این موضوع هم در مبانی نظری و هم در اعمال و آداب آنها بهخوبی مشهود است. این پیوند در برخی دورهها چنان مستحکم است که جوانمردی بهعنوان یکی از شاخهها و مشربهای عرفانی تلقی میشود. گروههای جوانمردی افزونبر جامعۀ شهری و روستایی ایران در کشورهای دیگری مانند عراق، عربستان و اندلس نیز کارکردهای مهم اجتماعی و سیاسی داشتند، چنانکه در برخی دورهها در سرنوشت کشورهای یاد شده نقش مهمی ایفا کردند. برخی گروههای جوانمردی با حکومتها و نهادهای قدرت مبارزه میکردند، گروهی با توجه به رفتار و شیوۀ حکومت حاکمان به یاری مردم شتافته و به مبارزه با دشمنان حاکمان میپرداختند. همین امر، سبب میشد تا نهاد قدرت همواره توجهی ویژه به جوانمردان داشته باشد. باوجود نقش پررنگ اجتماعی و اثرگذار تاریخی جوانمردان، هنوز جزئیات تعاملات و کنشهای اجتماعی آنان پوشیده مانده است. تبیین جزئیات عمل اجتماعی جوانمردان افزونبر آشکار ساختن مهمترین وجه این جریان اجتماعی، ابعاد گوناگون تعامل آنان با عارفان، حاکمان و دیگر اقشار را نیز روشن میکند. بررسی این موضوع در پژوهشهای عرفانی و تاریخی نیز بسیار مهم و ضروری خواهد بود. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تاریخی و رویکرد تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای ضمن معرفی اجمالی گروههای مختلف جوانمردی، به بررسی کارکرد اجتماعی و سیاسی آنان پرداخته و شیوۀ تعاملشان با دیگر اقشار و گروهها را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. از مهمترین منابع مورد استفاده در این پژوهش میتوان به متون تاریخی، متون عرفانی، منابع مربوط به فتوت و آثار ادب عامه مانند سمکعیار، دارابنامه و هزارویک شب اشاره کرد.
پژوهشهای مستقلی در زمینۀ بررسی آیین فتوت و جوانمردی از جهات گوناگون انجام شده است؛ اما تاکنون پژوهش جامعی کارکرد و رفتار اجتماعی و سیاسی جوانمردان را تحلیل نکرده است. از جمله مهمترین این پژوهشها مقالهای با عنوان «بررسی ابعاد اجتماعی آیین فتوت در خراسان از قرن سوم تا ششم هجری» از کرمیپور (1392) است که با بررسی ابعاد مختلف فتوت و ارتباط آن با تصوف، کارکردهای جوانمردان را در دورۀ زمانی و مکانی مشخص در جامعه مشخص کند. این پژوهش تنها به دورهای از تاریخ و کارکردهای اندکی از جوانمردان در جامعه بسنده کرده است. همچنین مقاله قنادزاده (1383) با عنوان «بررسی آیین عیاری در تاریخ ایران» به بررسی پیشینه و سرچشمه عیاری پرداخته و برای تببین بهتر موضوع، شواهدی از شاهنامه و کتابهای عیاری دیگر ارائه داده است که بهطور کلی اشارۀ بسیار اندکی به عمل اجتماعی جوانمردان دارد.
مفهوم جوانمردی ضمن آنکه جوهرۀ اصلی خویش را در طول تاریخ حفظ کرده است، در هر دورۀ تاریخی بر اساس اقتضائات فرهنگی و اجتماعی، ویژگیهایی منحصر بهفردی از خود بروز داده است. بر همین اساس، جوانمردان در دورههای گوناگون تاریخی، گروههای مختلفی را تشکیل داده و در دورههای مختلف تاریخی در کنار یکدیگر حضور داشتهاند و چنین نیست که هریک طول عمر مشخص یا محدودی داشته باشد؛ بلکه دوران اوج و شکوفایی آنها در دورهای خاص بوده است که در آن بیشترین اثرگذاری اجتماعی را در بین دیگر گروههای جوانمردی داشتهاند. گروههای مختلف جوانمردی در شیوه و انواع کنش اجتماعی، آداب و تعالیم، پوشش و رسوم، مذهب کلامی یا فقهی، مکان و زمان شکلگیری و زیست و همچنین سنت پرورشی تفاوتهایی دارند؛ اما آنچه همه را ذیل نام جوانمردان گرد هم میآورد، اصول و مبانی جوانمردی و فتوت است که در طی سالها از پیش از اسلام تا دورۀ معاصر در بین آنها جاری است. عیاران کهنترین گروه جوانمردان بودند که ریشههای آن را در دوران پیش از اسلام میتوان جستجو کرد. این گروه از جوانمردان در قرن دوم هجری اصول اخلاقی و آداب تربیتی خاصی داشتند و بیشتر به دزدی از ثروتمندان و دستبرد به کاروانها و کمک به فقرا و نیازمندان میپرداختند (زرینکوب، 1382، ص. 81). رواج و رونق عیاری را میتوان در حدود سدۀ سوم تا ششم دانست؛ البته این گروه بهصورت پراکنده قبل و بعد از این تاریخ نیز فعالیتهایی داشتند ( حاکمی، 1382، ص. 34). عیاران بیشتر در زمان هرجومرج مملکت و حکومت ظاهر میشدند. آنها در این زمان حکومت را بهدست میگرفتند. نمونهای از تشکیل حکومت عیاران، یعقوبلیث بود که با یاری برادران و جوانمردان دیگر توانست در سیستان حکومتی پدید آورد. در اواخر قرن دوم هجری شاطران در مرکز خلافت عباسی پدید آمدند. افزونبر بغداد در شهرهای مختلف اسلامی پراکنده بودند و نامهای مختلفی داشتند؛ در عراق به «شاطر»، در خراسان به «سربداران» و در آفریقا و آندلس به «صقوره» معروف بودند ( بهرامی و اربابی، 1390، ص. 95). رواج شاطری در عهد صفوی به اوج خود رسید، تا جایی که شاطری به یکی از مناصب حکومتی تبدیل شد که همواره ملازم و همراه پادشاهان بود (یزدی، 1390، ص. 131). شاطران از میان کسانی انتخاب میشدند که نیروی بدنی فوقالعاده و توانایی سریع دویدن داشتند، همچنین آنها مقید به رعایت مسائل شرعی نبودند و گاه برخلاف موازین شرعی دست به انجام کارهای ناشایست و لهو و لعب مانند دزدی و دستبرد به اموال ثروتمندان میزدند (کربن، 1363، ص. 142). این گروه از جوانمردان بعد از ظهور تصوف و در حدود قرن دوم هجری در کشورهای اسلامی از طریق درهمآمیختگی جوانمردی و تصوف پدیدآمدند (همان، ص. 113). این افراد تفاوتهای زیادی با عیاران و دیگر گروههای جوانمردی داشتند. برخلاف دیگر جوانمردان، فتیان در شهرها سکونت داشتند و به پیشهوری مشغول بودند (مداینی و افشاری، 1381، ص. 19). کار اصلی و عمدۀ آنها خدمت به یاران، مهماندوستی و مواظبت از مردم و اهل محل بود (کربن، 1363، ص. 107). اگرچه فتیان با دیگر جوانمردان مانند شاطران یا عیاران تفاوتهای اساسی داشتند؛ اما هدف هر دو گروه مبارزه با ثروتمندان و دفاع از مظلومان و مستضعفان بود. این گروه طی قرنهای متمادی در میان مردم کشورهای مختلف رواج داشت؛ اما تشکیلات آنها در دوران صفویه بهدلیل انحرافات اخلاقی افراد و بیبندوباری از میان رفت (دامادی، 1373، ص. 30). در اوایل قرن پنجم هجری در شهرهایی مانند شام، حلب و دمشق ظهور کردند. اعمال و رفتار این گروه از جوانمردان تا حدودی با شاطران و عیاران متفاوت بود (کاشفی، 1350، ص. 31). احداث از میان طبقات مختلف مردم برخاستند و در مواقع عادی و هنگام آرامش داوطلبانه به انجام کارهایی مانند حفظ و مراقبت از شهرها و روستاها میپرداختند؛ اما در زمان هرجومرج مانند آتشسوزی و تهاجم کشورهای بیگانه به نیروهای دولتی کمک میکردند (دامادی، 1373، ص. 30). یکی از خصوصیات این گروه، مخالفت شدید با پیروان مذهب شیعه و دوستداران امام علی (ع) در زمان بنیامیه بود که بهدلیل تعصبات مذهبی، مخالفت و دشمنی امویان با خاندان پیامبر، سبب تفرقه و جدایی میان فتیان و جوانمردان شیفتۀ امام علی (ع) و احداث مخالف تشیع شد (همان، 33). گروهی دیگر از جوانمردان در قرن هفتم بودند. پهلوانی در ایران پیش از اسلام وجود داشت و کشتیگرفتن و ورزش جزء فعالیتهای روزمرة آنها بهشمار میآمد. بعد از ورود اسلام به ایران، پهلوانی نیز مانند سایر امور رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت تا در دوران صفوی و زندیه به عصر طلایی پهلوانی و کشتی گرفتن تبدیل شد. پهلوانی تنها به همان دوره محدود نشد و همواره در کشور ایران و سرزمینهای دیگر ادامه یافت (افشاری، 1384، ص. 35). پهلوانان مانند دیگر جوانمردان هدف خود را یاری رساندن به مظلومان و مبارزه با حاکمان و ستمگران میدانستند، با این تفاوت که این افراد افزونبر اعمال جوانمردانه، شجاعت و سخاوت، قدرت بدنی بسیاری نیز برای انجام ورزشهایی مانند کشتی گرفتن و تیراندازی داشتند (همان، ص. 35). دستهای دیگر از جوانمردان در قرن هشتم هجری بودند. واژه «کلو» در معنای ریشسفید، کلانتر و رئیس محله آمده است که میتوان این کلمه را مخفف واژۀ «کلان» دانست. «کلو» در برخی از شهرهای ایران به معنای احمق و دیوانه بهکار میرود که بهنظر میرسد صورتی دیگر از واژه «گول» باشد (همان، ص. 69). آنها مانند دیگر جوانمردان در شهرهای مختلف وظیفۀ حفظ و برقراری نظم شهرها و محلات را بر عهده داشتند، همچنین در امور سیاسی و اجتماعی بسیار تأثیرگذار بودند و در هنگام وقوع وقایع مهم به یاری دولت و حکومتها میشتافتند، چنانکه کلوها در انتقال حکومت شیراز از شاه ابواسحاق اینجو به امیرمبارزالدین، حضور فعال داشتند (همان، ص. 35). در قرن هفتم هجری فتوت در آسیای صغیر رونق و رواج یافت. این جوانمردان نام خود را «اخی» نهادند. اخیها برخلاف عیاران در شهرها سکونت داشتند و امرار معاش آنها از راه صنعتگری و کسبوکار بود (افشاری، 1384، ص. 28). آنها بهدلیل مجاورت با مردم همواره به سرووضع خود رسیدگی میکردند و بهجای خرقه، شلوار میپوشیدند، بهجای استفاده از رنگهای قرمز و زرد بیشتر از رنگهای سفید و سبز در پوشش خود استفاده میکردند (ابن بطوطه، 1361، ص. 286). این گروه مانند سایر جوانمردان در زمان هرجومرجهای سیاسی در امور کشور و حکومتها دخالت میکردند و گاه عهدهدار مناصب دولتی نیز میشدند، همچنین گروهی از آنان به یاری شاه اسماعیل صفوی شتافتند و شاه اسماعیل جوانمرد با کمک آنها توانست حکومتی مقتدر را پایهگذاری کند (یزدی، 1390، ص. 124). در اواخر قرن هشتم و با فتح آنکارا توسط عثمانی این گروه اهمیت خود را از دست دادند و تا قرن سیزدهم هجری قمری تا حدودی در سرزمینهای مختلف نامهایی از آنها وجود داشت. لوتیها یا لوطیها گروهی از جوانمردان در دورۀ صفویه و قاجار در شهرهای ایران بهویژه تهران بودند. عنوان لوتیها دو گروه از افراد را در برمیگرفت: گروهی که در چاقوکشی مهارت داشتند و بر سر گذرگاهها با لحنی خاص به ریشخند مردم میپرداختند و گروهی دیگر افرادی که به معرکهگیری در محلهها مشغول بودند. از ویژگیهای آنها میتوان به بخشنده بودن، ایثار، مهماننوازی و شجاعت اشاره کرد ( افشاری، 1384، ص. 58). در این دوران مشهورترین لوتیان از کارگزاران پادشاهان بودند و وظیفۀ بسیاری از آنها مطربی و آوازخوانی بود. گروهی از آنان به نام «مسخرهها» با ادا و شکلک درآوردن، مردم را میخنداندند و در مجالس شادی مردم نمایشی طنزآمیز اجرا میکردند که به آن «بقالبازی» میگفتند (همان، ص. 62). در دوران مشروطه تغییراتی در اعمال و رفتار لوتیان پدید آمد و آنها حافظ محلهها و امین افراد شدند. همچنین لوتیگری سلسلهمراتبی داشت، باباشملها در رأس این سلسله بودند و در مرتبهای پایینتر از لوتیها، «داشمشدی» یا «چغالهمشدی» حضور داشتند. لوتیها مطیع و فرمانبردار باباشملها بودند و بعد از مرگ باباشمل فرد انتخابی از سوی او ریاست بازماندگان را برعهده میگرفت. هر فرد نیز برای ترقی از مرتبۀ داش به باباشمل باید شرایط و مراحلی مانند دارابودن اخلاق جوانمردی، شاگردی کردن در نزد استادان، علم کشیدن و نوحهخوان شدن را پشت سر میگذاشت. این کارها معمولاً بهصورت غیررسمی انجام میگرفت. از فعالیتها و تفریحات این گروهها میتوان به کفتربازی، گرگ بازی، تربیت خروسجنگی و بقچهگردانی در ایام نوروز اشاره کرد (تاورنیه، 1336، ص. 385). در جدول زیر نمایۀ گروههای مختلف عیاری آمده است:
گروههای جوانمردی Jawānmardī associations
در ایران بهویژه در دورۀ اشکانیان و ساسانیان همانند کشورهای دیگر ساختار اجتماعی کشور بر مبنای نظام طبقاتی و اعتقاد به قداست پادشاه پدید آمد. در واقع جامعة ایران متشکل از دو طبقه حاکم و محکوم بود که شاه و شاهزادگان در رأس این هرم و رعیت در پایینترین مرتبه این هرم قرار داشتند. در نظام حکومتی ایران همه چیز با شاه آغاز میشد و با او نیز پایان مییافت و او مالک جان و مال مردم بود و مردم کمترین دخل و تصرفی در امور مملکتی نداشتند (رضی، 1376، ص. 2/638). این امر سبب نگاه زورمندانه و بیتوجهی فرمانروایان به مردم و نادیده گرفتن نقش و جایگاه اجتماعی آنها شد. به همین دلیل همواره نوعی درگیری و کشمکش میان عامه مردم و حاکمان وجود داشت و با کمترین زمینه، درگیری میان این دو نهاد اجتماعی پدید میآمد و گاه سبب تغییرات سیاسی و اجتماعی میشد. با وجود چنین شرایطی مردم به دنبال مسلکی بودند که تمام جنبههای ملیت آنان را شامل شود و بتواند عدالت و برابری را در جامعه برقرار کند. از اینرو عیاران در نظام طبقاتی ایران و از میان عامه مردم برای مبارزه با ظلم و برقراری عدالت پدید آمدند (کربن، 1363، ص. 197). آنها صدای پنهان و خفتۀ مردم را با دست زدن به اقداماتی مانند دزدی، مخالفت با حاکمان و درگیری با ثروتمندان که از نظر نهاد قدرت جرم محسوب میشد به فرمانروایان نشان میدادند و میکوشیدند با برجسته کردن اموری چون عدالتطلبی، ظلمستیزی و راستگویی و صداقت تأثیر مثبتی بر هویت فردی و اجتماعی ایرانیان بهجا بگذارند. با سقوط سلسله ساسانی و ورود اسلام، ساخت سیاسی مبتنی بر پادشاهی و اشرافیت کهن به خلافت اشراف عرب تغییر یافت. همین امر سبب تحول ساخت اجتماعی ایران شد. در نتیجة این تحول، خاندانهای کهن اشرافی یا کشته شدند یا در ردیف سلسله مراتب اجتماعی جدید قرارگرفتند که بهسبب نداشتن تبار عرب از شهروندان درجه دو یا موالی محسوب میشدند (ابناعثم، 1372، ص. 308). ظلم و ستم امویان و نگاه نژادپرستانه خلفای اموی سبب خشم و نفرت مردم ایران نسبت به آنان شد و مردم ایران اینبار در شهرهایی مانند کوفه، بغداد یا خراسان و سیستان همراه با جوانمردان به مبارزه با ظلم و ستم پرداختند (همان، ص. 186). در زمان عباسیان زندگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان به همان روال امویان ادامه داشت، با این تفاوت که خلفای عباسی به فتوت پیوستند و تاحدودی توانستند فعالیت جوانمردان را کنترل و تحت فرمان خود در بیاورند. با ورود سلجوقیان به ایران زندگی و ساختار اجتماعی و سیاسی ایران تا حدودی متفاوت شد. پادشاهان سلجوقی بهدلیل نژاد و تبار متفاوت و آشنا نبودن با آداب و رسوم ایرانیان از مقبولیت عموم برخوردار نبودند. آنها برای بهدست آوردن مقبولیت مجبور به تقسیم قدرت در نهادهای مختلف شدند. بر اثر متمرکز نبودن قدرت، آرامش و امنیت اجتماعی از میان رفت و حکومت برای تأمین هزینههای خود مجبور به گرفتن مالیاتهای سنگین از مردم شد. در چنین شرایطی مردم با تشکیل گروههایی مانند جوانمردان یا گروههای اجتماعی دیگر به مبارزه با آنها میپرداختند، هرچند در این زمان فعالیت جوانمردان با مقابله شدید حاکمان سلجوقی روبرو شد؛ اما در شهرهای مختلف ایران بهصورت پنهانی به مبارزه با آنها پرداختند (کاظمینی، 1343، ص. 142). حملۀ مغول بار دیگر ضربات مالی، فرهنگی، سیاسی فراوانی بر این کشور وارد کرد. مغولان در زمان حضور در ایران به تخریب، غارت، قتل و به بردگی گرفتن زنان و کودکان مشغول بودند. حملات پیدرپی مغولان و تشکیل حکومت ایلخانی در ایران تغییرات فراوانی در طبقات اجتماعی پدید آورد. برای مثال، طبقه روشنفکر جامعه مانند شاعران و نویسندگان هیچگاه حاضر به همکاری با چنین حکومتی نشدند و گاه برخی از آنان چون عبید زاکانی با شجاعت، ظلم و ستم مغولان و بهویژه حکومت ایلخانان را آشکار میکردند (تقوی سنگدهی و همکاران، 1396، ص. 74). از سویی دیگر حاکمان ایلخانی که آشنایی با فرنگ و آداب و رسوم ایرانیان نداشتند خواستار همکاری با پیشوایان مذهبی و سیاسی ایران شدند و این امر سبب برقراری امنیت و آرامش نسبی در جامعه شد؛ اما طولی نکشید که زمامداران بهجای درمان دردها و کم کردن رنج مردم به ثروتاندوزی و ارتقاء مقام خود مشغول بودند. در چنین اوضاع نابسامانی مردم از ظلم و ستم و آشفتگی اقتصادی و اجتماعی به تنگ آمدند و جنبشها و شورشهایی را علیه حکومت مرکزی برپا کردند (همان، ص. 76). اختلافات و درگیری ایلخانان تا حکومت سربداران ادامه داشت و سرانجام در این دوران حکومت ایلخانی بهطور کامل از میان رفت. پس از ایلخانان حکومتهای محلی و مرکزی فراوانی بر ایران حاکم شدند که عمر و اقتدار چندانی نداشتند، تا اینکه شاه اسماعیل صفوی در تبریز به حکومت رسید. پس از حکومت ساسانیان و ظهور اسلام در ایران، صفوی اولین حکومتی بود که توانست با ایجاد دولتی متمرکز، وحدت و یکپارچگی را در میان نواحی مختلف جغرافی ایران حاکم سازد (غفاریفرد، 1381، ص. 35). نظام سیاسی حاکم بر ایران در دوران پادشاهان صفوی بهصورت هرمی بود که در رأس آن پادشاه قرار داشت. بعد از شاه، وزیر و بعد از وزیر بقیه ارکان دولت بهترتیب حضور داشتند. سرانجام در قاعدة این هرم مردم عادی، دهقانان و تجار قرار میگرفتند (همان، ص. 174). وجود قاعدۀ هرمی در نظام سیاسی این دوران به معنی ظلم و ستم شاه، یا بیخبری او نسبت به مردم عادی نیست؛ بلکه در دوران پادشاهی شاهان مقتدر صفوی مانند شاهعباس اول، آنها هیچگاه از حال رعایا و مردم عادی بیخبر نبودند (تاورنیه، 1336، ص. 530). اطلاع شاه و ارکان دولت از وضع زندگی مردم، ایجاد امنیت و تسهیلات از سوی دولت سبب پیشبرد رفاه حال مردم در تمام زمینههای اجتماعی و اقتصادی شد. در این عصر عیاران حضور فعال در عرصه صحنههای سیاسی و اجتماعی کشور ایفا نکردند. دوران حکومت صفویان بهویژه در دوران سلطنت پادشاهان نخستین با آسایش و آرامش همراه بود. پادشاهان تا حدودی با عدالت و انصاف با مردم رفتار میکردند. همچنین عمال حکومتی نیز از ظلم و ستم رویگردان بودند. بههمین جهت عیاران دلیلی برای مبارزه با حکومت و بزرگان نیافتند. در دوران حکومت قاجاریان در ایران ساختار نظامسیاسی آنها مبتنی بر استبداد بود. شاه در رأس سلسله مراتب حکومت قرار داشت و قدرت و اختیارات وی نامحدود بود. در این نظام سیاسی برای پادشاه هیچ محدودیتی وجود نداشت و حق استفاده از تمامی منابع موجود در کشور برای شاه مجاز بود (مشیرزاده، 1374، ص. 26). پس از پادشاه شاهزادگان، درباریان، عناصر اصلی دیوانسالاری، حاکمان ولایات مختلف و در آخرین مرتبه مردم عادی حضور داشتند. در این نظام سیاسی، وظیفة عزل و نصب بر عهدۀ پادشاه بود. وی مطابق با سلیقه و صلاحدید خود هر فردی را که میخواست به مقامی میرساند یا از مقامی برکنار میکرد (مستوفی، 1339، ص. 1/394). حاکمیت فضای استبدادی در جامعه ایرانی و همچنین دخالت عناصر بیگانه در امور کشور سبب بیزاری مردم از دستگاه دولت و حکومت شد. در چنین شرایطی بیشتر مردم در فقر و فلاکت به سر میبردند و زندگی در ایران این زمان با سختی زیادی همراه بود؛ البته افراد ثروتمند نیز در جامعه وجود داشتند. به بیان دقیقتر در این زمان جامعه ایرانی را میتوان به سه دستة ثروتمندان و مالکان زمینهای بزرگ، مردم میانهحال و پیشهوران و دهقانان تقسیم کرد (دروویل، 1388، ص. 103). با وجود چنین شرایطی مردم از طریق روحانیان یا پهلوانان شکایات خود را به گوش پادشاه میرساندند و همانند دورههای پیش بهدنبال راهی برای رهایی از چنان وضعی بودند. انقلاب مشروطه نمونهای از فعالیت مردم برای رهایی از ظلم و ستم و بیکفایتی پادشاهان در زمان قاجار بود.
جوانمردان گروهی فعال در جامعه بودند که همواره با گروههای دیگر اجتماعی ارتباطی پویا داشتند. در بستر این ارتباط دوسویه از طرفی ابعاد و ویژگیهای گروههای جوانمردی به شکلی مستمر تغییر میکرد و از طرف دیگر گروههای دیگر از جوانمردان اثر میپذیرفتند. جوانمردان در دورههای گوناگون تاریخی بیش از همه با عارفان، پیشهوران و حاکمان، تعامل و ارتباط داشتند. جوانمردان بیش از همۀ گروههای فکری و اجتماعی از عارفان اثر پذیرفتند. چنانکه پیشتر گفته شد جوانمردان در مبانی نظری، تعالیم و آداب بهرۀ بسیاری از عارفان بردند. بهدلیل آنکه هر دو گروه بهنحوی در پی کاستن از آلام بشر و اقامۀ اخلاق حسنه در بین مردم بودند، تعاملات آنها در دورههای مختلف زمانی مستمر و پویا بود. این ارتباط در سنت اول عرفانی نمود بسیار بیشتری داشت و جوانمردان با عارفان سنت اول بیش از عارفان سنت دوم تعامل داشتند. برای مثال، مولانا با خاندان چلبی که از سرآمدان فتوت و جوانمردی بودند همپیمان شد، یا نجمالدین کبری بهدلیل ارتباط با جوانمردان، کتابی در باب فتوت نوشت که در آن کتاب میتوان بهوضوح تأثیر مبانی و تعالیم عرفانی را در آداب و رسوم اهل فتوت دید (گولپینارلی، 1398، ص. 395). بهدلیل برداشتهای ناروایی که در باب گوهر عرفان گاه در جامعۀ ایرانی وجود داشت، در برخی دورهها توجه و تأثیرپذیری فتوت از عرفان سبب رویگردانی گروهی از فتیان از عمل اجتماعی در دورهای از تاریخ شد. در آن زمان فتیان تنها در زوایا و لنگرها به تربیت شاگردان خود مشغول شدند و به دنبال دستیابی به معرفت بودند و البته در همان دورهها نیز دیگر گروههای جوانمردی و گاه اهل عرفان به مبارزه و حضور فعال در جامعه مشغول شدند. مهمترین گرهگاه تاریخی میان عرفان و جوانمردی در سدههای هفتم و هشتم هجری قمری شکل گرفت. یعنی در دورهای که پس از تحول شگرف در مبانی، تعالیم و آداب عرفان اسلامی و شکلگیری سنت دوم، حضور عارفان در صحنههای اجتماعی و کنشهای سیاسی و اجتماعی آنان بسیار بیشتر از قبل و حتی بیشتر از دیگر گروهها و نحلههای موجود شد. برای مثال، در همان دوره بود که نقشبندیه در به حکومت رسیدن تیموریان به پادشاهان آنها یاری رساندند (حسینینقشبندی، 1381، ص. 117). باوجود تأثیر و تأثرات و مشابهتهای فراوان، تفاوتهایی نیز میان عارفان و جوانمردان وجود داشت. از جمله تفاوتهای این دو گروه آن بود که عرفان عمدتاً در پی ساختن انسانی آرمانی و بهتبع آن پدید آمدن جامعۀ آرمانی بود ولی جوانمردی بر مدار شکلدادن جامعهای آرمانی میگشت. مهمترین گرهگاه اجتماعی جوانمردان با حاکمان و اهل حکومت شکل میگرفت. یعنی بیشترین کنشهای اجتماعی آنها له یا علیه حکومتداران بود. بر همین اساس ارتباط جوانمردان با حاکمان اهمیت بسیاری دارد و نقشی بسزا در سازماندهی مشی اجتماعی فتیان داشته است. برای مثال، همۀ گروههای جوانمردی در هر دورهای با ظلم و ستم و رواج بیعدالتی مخالفت داشتند و همواره در پی یاری رساندن به مظلومان و مقابله با ستمگران بودند. جوانمردان با حکومتهایی که به زعم آنها بیدادگر و فاسد بودند همکاری نمیکردند و میکوشیدند به هر نحوی به آنها ضربه زنند یا آنها را ساقط کنند، حتی گاه برای از میان بردن آنها دست دوستی به سمت مخالفان حکومت دراز میکردند، اتحاد جوانمردان با اسماعیلیان در زمان سلجوقیان (کاظمینی، 1343، ص. 142) یکی از این نمونهها بهشمار میرود. از سویی دیگر، گروهی از عیاران برای دستیابی به اهداف و حفظ منافع ملی به همکاری با حکومت پرداختند. برای مثال، شاطران وظیفۀ پیغامرسانی و ارسال نامههای حکومتی را بر عهده گرفتند. کلوها در شهرهای بزرگ مانند اصفهان و شیراز سرپرستی و حفاظت از محلات را بر عهده داشتند (افشاری، 1384، ص. 69). همچنین عیاران در جنگهای مذهبی و جنگ با مخالفان حکومت تا پای جان مبارزه کردند. آنها در زمان همکاری با دستگاه حکومت نیز از هیچ کوششی مضایقه نکردند و تا پای جان خود بر سر عهد و پیمانی بستهشده با حکومت پایبند بودند. با گذشت زمان و پیوستن جوانمردان به تصوف گروهی به نام فتوت پدید آمد. تعدادی از افراد این گروه برخلاف دیگر گروههای جوانمردی روحیه مبارزهطلبی و جنگجویی خود را کنار گذاشتند و بیاعتنا به حکومت و دستگاههای حاکم شدند. آنها بهجای مبارزه با حاکمان بیدادگر در زوایا و لنگرها به پرورش و تربیت شاگردان پرداختند. فتیان همانند عارفان به بیاعتنایی به دنیا روی آوردند؛ اما تعدادی از آنها بهویژه در زمان حملۀ مغولان بهصورت مخفیانه مبارزات و قیامهایی را رهبری کردند (بیانی، 1375، ص. 2/740). در دوران قاجار گروهی از جوانمردان به نام «لوتیان» پدید آمدند که گویی دنبالهرو عیاران در سدههای نخستین بودند (مارتین، 1390، ص. 149). آنها نیز همانند دیگر جوانمردان گاهی به یاری حکومت پرداختند. برای نمونه، به حفاظت از محلهها و کوچهها مشغول بودند، گاه به مأموران دولتی جهت رسیدگی به شکایات یا جمعآوری مالیات یاری رساندند و گاه به مبارزه با حکومت مشغول بودند. تفاوت اصلی این گروه با دیگر گروهها در آن بود که همانند جوانمردان نخستین از هیچ عمل خشونتآمیز رویگردان نبودند. چنانکه گفته شد اوضاع اجتماعی و سیاسی حکومتها نقشی مهم در سازماندهی کنشهای اجتماعی جوانمردان داشته است. برای مثال، در زمان رونق اقتصادی بهویژه بعد از به سلطنت رسیدن ایلخانان، گروههایی از جوانمردان بهجای مبارزه با حکومت و همچنین غارت از مردمان و عمّال حکومتی به پیشهوری و صنعتگری روی آوردند (کربن، 1363، ص. 181) و همین موضوع شیوۀ دیگری از جوانمردی را رواج داد. 3.6. اصناف و پیشهوران اصناف و پیشهوران یکی دیگر از گروههای اجتماعی بودند که در طول تاریخ رابطۀ تنگاتنگی با جوانمردان داشتند. بعد از پیوستن خلیفه الناصرالدین االله به فتوت و نگارش فتوتنامهها، این آیین بیش از پیش در میان عامۀ مردم و گروههای مختلف اجتماعی رواج یافت و همین امر یکی از دلایل مهم رویآوردن پیشهوران و اصناف به فتوت شد؛ البته در این زمان تمامی اصناف اجازۀ ورود به فتوت را نداشتند و تنها گروه اندکی از آنها میتوانستند به این سلک وارد شوند. پس از حملۀ مغول، بهدلیل توجه فراوان مغولان به اصناف از سویی و اکراه بخشی از بدنۀ جوانمردی از همکاری با حکومت از سوی دیگر، روابط جوانمردان با اصناف گسترش یافت و اندک اندک «فتوت اصنافی» پدید آمد (کاشفی، 1350، ص. 77). در این ارتباط دو سویه پیشهوران و فتیان حمایت متقابل یکدیگر را بدست آوردند و تعدادی از بزرگان فتوت به اصناف پیوستند و همین امر سبب شد اصناف در اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور نقشهای مهمی را ایفا کنند. ثمرات فتوت اصنافی آن بود که پیشه وران که بیشتر به دور از کنشهای سیاسی و اجتماعی خاصی بودند، در عرصههای مهم اجتماعی فعالانه شرکت جستند، یعنی یا مانند «کلو اسفندیار» به یاری سربداران و مبارزه با حکومت شتافتند یا همچون «کلو نداف» در برابر سپاه تیمور در سمرقند ایستادگی کردند (راوندی، 1383، ص. 3/358). همچنین بسیاری از ابعاد و اصول اخلاقی و تربیتی فتیان در میان اصناف و پیشهوران راه یافت، تا جاییکه با ورود افراد به هرکدام از صنفها، ملزم به رعایت و اجرای آن میشدند، همین امر سبب گسترش اصول اخلاقی مانند وفاداری، شجاعت و صداقت در میان این طبقه از جامعه شد. از سویی دیگر بهسبب دوری جستن گروهی از جوانمردان از پذیرش مناصب حکومتی، ایشان با حمایت مالی و معنوی پیشهوران موفق به انجام مبارزات با حکومت میشدند. بههمین دلایل بعد از پیوند فتیان با پیشهوران تحت تأثیر نظام اصناف، جوانمردان نیز توان بیشتری برای ایجاد گروههای سازمانیافته در جامعه جهت مقابله و مبارزه با ناعدالتی و نابرابری بهدست آوردند.
7.کارکردهای اجتماعی_سیاسی جوانمردان در طول تاریخ جوانمردان که از ابتدای حضور خود در اجتماع همواره بهدنبال پذیرش توسط افراد مختلف بودند، با پذیرش مسئولیت اجتماعی جایگاهی در میان مردمان یافتند. گروههای جوانمردی متناسب با شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور در زمان حکومتهای مختلف نقشهای سیاسی و اجتماعی مختلفی را ایفا کردند. کنشهای اجتماعی و سیاسی جوانمردان متناسب با نوع کشورداری و فرمانروایی پادشاهان بود. مجموعه کنشهای اجتماعی آنها را میتوان چنین دستهبندی کرد: در جامعۀ طبقاتی ایران باستان، اولین هدف تشکیل گروههای جوانمردی مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از ظالمان بود. مبارزات علیه پادشاهان و عمال حکومتی بعد از پذیرش اسلام نیز با توجه به موازین اسلامی و تأکید بر مبارزه با ظلم و ستم در جامعه ایرانی ادامه داشت، بنابراین اولین گروه جوانمردان به نام «عیاران» در مقابل ظلم و ستم ثروتمندان و صاحبان قدرت بهویژه در زمان حکومت امویان و عباسیان ایستادگی کردند و به مبارزه با آنها برای احقاق حقوق مظلومان پرداختند. برای مثال، در زمان امویان، ابومسلم خراسانی با یاری تعدادی از جوانمردان به مبارزه و مقابله با خلفای اموی پرداختند (مشکور، 1398، ص. 109). همچنین در زمان عباسیان، جوانمردان بسیاری در ایران و حتی بغداد علیه خلافت عباسی و ظلم و ستم آنها قیام کردند که از جملة این قیامها، قیام یعقوب لیث در برابر ظلم و ستم آنها بود که منجر به تشکیل حکومت صفاریان شد (عوفی، 1393، ص. 141). در زمان حملۀ مغول نیز جوانمردان باوجود رابطۀ عمیق خود با اهل عرفان، همانند عارفان به گوشۀ عزلت و کنج خلوت پناه نبردند بلکه قیامهایی را علیه مغولان طراحی کردند. برای مثال، اصیلالدین نیشابوری و احمدشاه قزاز پیر در تبریز از جمله جوانمردانی بودند که به مبارزه با مغول و حکومت ایلخانی پرداختند (سراج، 1363، ص. 2/127). 7-2. خدمت به خلق خدمت به خلق از جمله موضوعاتی است که در قرآن کریم، روایات و سیرۀ پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) جایگاهی مهم دارد و تأکید زیادی بر آن شده است. تا جایی که بر اساس موازین اسلامی دستگیری و کمک به مردم نسبت به برخی از اعمال عبادی جایگاه بالاتری دارد. برای مثال پیامبر ایمان به خدا و منفعت رساندن به بندگان را برترین عبادات معرفی میکند (حرانی، 1382، ص. 35). در آیینهای ایرانی پیش از اسلام نیز بر این امر تأکید فراوانی شده است. اهتمام ورزیدن نسبت به گرهگشایی از کار خلق و خدمت کردن به آنها موضوعی است که جنبۀ اجتماعی دارد و یکی از مقوّمات اخلاقی جامعه بهشمار میرود. از جمله ویژگیهای سرشتی جریانهای جوانمردی که در تمام دورههای تاریخ با آن همراه بوده و در هیچیک از گروههای جوانمردی مغفول نمانده است همین مسألۀ «خدمت به خلق» است. هر یک از گروهها به اقتضای مبانی نظری و اعتقادی خود و همچنین با توجه به شرایط عصری بدان اهتمام ورزیدهاند و بر همین اساس خدمت به خلق در بین جوانمردان به شکلهای مختلفی ظهور و بروز داشته است. جوانمردان در برابر ستمگران و صاحبان قدرت از مردم دفاع میکردند، در سختیها و مشکلات به آنها یاری میرساندند و گاه جان خود را در راه خدمترسانی به مردم فدا میکردند. این رفتار در تمامی کتب عیاری و فتوتنامهها نیز قابل مشاهده است. برای مثال، در زمان ورود فیروزشاه و فرخزاد به منزلی، دویست راهزن و دزد به کاروانی حمله میبرند، در این زمان آن دو جوان غرق سلاح میشوند و به مبارزه با دزدان میپردازند و پنجاه تن از دزدان را به قتل میرسانند، باقیمانده نیز فرار میکنند (بیغمی، 1381، ص. 1/94) و یا در زمان عباسیان که افزایش شدید قیمتها سبب فقر و تنگدستی مردم شد، عیاران به مبارزه با نهاد قدرت پرداختند و همین امر سبب شد تا قیمت کالاهای اساسی از سوی دولت کاهش یابد (مناظری، 1369، ص. 158). همچنین در زمان قاجار باوجود انحرافاتی که در میان جوانمردان راه یافت؛ اما پهلوانان و اهالی زورخانه در شهرهایی همانند تهران و اصفهان به مرجعی برای رسیدگی به شکایت و دعاوی مردم تبدیل شدند، برای مثال، اکبر خراسانی، پهلوان نامداری بود که عمر خود را صرق خدمت به خلق و دفاع از آنها در برابر ستمگران کرد (کاظمینی، 1343، ص. 65). بهطور کلی جوانمردان اجازه نمیدادند، بیگناهی کشته یا آزار و اذیت شود. 7-2-1. محافظت از شهرها و برقراری امنیت راهها در بسیاری از سرزمینها وظیفۀ حفاظت و مراقبت از شهرها و محلهها بر عهدۀ جوانمردان بود. چنانکه گفته شد در قرن پنجم هجری گروهی از جوانمردان به نام «احداث» در شهرهایی مانند حلب و دمشق پدید آمدند، اصلیترین وظیفه و نقش اجتماعی آنها حفاظت از شهرها و محلهها در مقابل تهاجم بیگانگان، حلوفصل اختلافات و درگیریهای میان مردم بود (کاشفی، 1350، ص. 31). همچنین در زمان خلافت امویان و عباسیان بیشتر عیاران در شهرهایی مانند خراسان، سیستان و کوفه حضور داشتند، برخی از آنان در این شهرها به راهداری، حفاظت از کاروانهای زیارتی یا کمک به داروغه و کلانتر شهر جهت برقراری نظم و آرامش در شهر و روستاها مشغول بودند (کاظمینی، 1343، ص. 116)، یا در زمان قاجار لوتیان در شهرهای بزرگی چون تهران، اصفهان و شیراز به پاسداری و حفاظت از محلات و شهرها مشغول بودند و از حمله و تجاوز دیگران به آنجا دفاع میکردند (مارتین، 1390، ص. 150). یکی دیگر از وظایف جوانمردان حفاظت از راهها و کاروانهای مسافرتی و زیارتی بود. برای نمونه، در زمان ایلخانان پس از برقراری آرامش نسبی در کشور، جوانمردان عهدهدار این امر شدند. شرفالدین امیر مظفر از پهلوانان مشهور و توانا در عصر ایلخانان وظیفۀ این امر مهم و خطیر را برعهده داشت. وی از طریق حکم اولجایتو محمد، مسئول تأمین امنیت راهها و حفاظت از اموال و ناموس مردم شد و تا سالها به این کار مهم مشغول بود. پس از او پسرش نیز برای این کار برگزیده شد (شبانکارهای، 1363، ص. 318). از سویی دیگر جوانمردان در میان مردم عادی و جامعه حضور داشتند و از اختلافات و درگیریهای میان مردم آگاه بودند. به همین جهت جوانمردان نیز که خود را در قبال جامعه مسئول میدیدند، بهدلیل آگاهی از وضع مردم از هر راهی برای حفظ نظم آن شهر و محلات و حل اختلاف میان مردم استفاده میکردند. در عصر قاجار نیز لوتیان نتوانستند در مقابل اختلافات و درگیریهای افراد و همچنین تجاوز بیگانگان سکوت کنند. آقاعزیز از شاهزادگان قاجاری و یکی از لوتیان تهران به رفتار نیک و محافظت از اهالی محل مشهور بود. وی قدرت و نفوذ فراوانی داشت، تا جاییکه دیگران توان ایجاد اغتشاش و درگیری در میان محلات تحت نفوذ او را نداشتند و اهالی محل در صلح و آرامش به سر میبردند (افضلالملک، 1361، ص. 287). ایثار و گذشت در آیین جوانمردی از اصول مهم اخلاقی در جامعه و در ارتباط با دیگران بود. از همان ابتدای ظهور جوانمردی، این آیین با ایثار و گذشت قرین بود و با پذیرش اسلام از سوی مردم این مفهوم رنگ و بویی جدید یافت (کربن، 1363، ص. 134). جوانمردی نوعی خدمتگزاری به مردم بود که در آن جوانمردان دیگران را بر خود ترجیح میدهند و هیچ مالکیتی برای اموال و ثروت خود در نظر نمیگرفتند. به بیان دیگر، جوانمردان در راه خدمت به مردم و رسیدن به اهداف والای خود مانند برقراری عدالت و انصاف و احقاق حقوق ضعفا، از مال و جان خود نیز میگذشتند تا بتوانند جامعۀ آرمانی خود را پایهگذاری کنند. در آیین جوانمردی مبارزه در راه دین و برای حفاظت از وطن پسندیده و شایسته بود. جوانمردان اگرچه خود مخالفان سرسخت حکومتها پادشاهی و استبدادی بودند ولی در زمان هجوم بیگانگان، تا پای جان برای دفاع از کشور، دین و مردم مبارزه میکردند. آنها گاه برای این کار از سوی حکومت حقوقی دریافت میکردند و گاه بدون چشمداشت به دفاع از دین و کشور مشغول میشدند (کاظمینی، 1343، ص. 138). نمونهای از فعالیتهای آنها را در زمان حملۀ مغول در شهرهای مختلف ایران میتوان مشاهده کرد. برای مثال، در قرن هفتم، پهلوان حسامالدین محمد از پهلوانانی است که برای حفظ کشور و شهر خود در برابر حمله مغول تا پای جان مقاومت و مبارزه کرد (سراج، 1363، ص. 2/13). همچنین در داستان حسینکرد شبستری، احداث که از نیروی بدنی فوقالعادهای برخوردار بودند برای دفاع و مراقبت از سرزمین و مردم خود از جان و مال خویش میگذرند و بیمی به خود راه نمیدهند، افزونبرآن در زمان صفویان پهلوان بیک قمری در راه اعتلا وطن و دفاع از آن تلاش کرد. برای مثال، در جنگ میان ایران و ازبکها در خراسان جانبازی و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد و به سبب شجاعت و کاردانی فراوان به مقام امیری لشکر منصوب شد (کاظمینی، 1343، ص. 64). تعاملات سیاسی و اجتماعی جوانمردی Plitical and Social interactions of Jawānmardi
جوانمردان از گروههای اجتماعی فعال و نقشآفرین در طول تاریخ و در سرزمینهای مختلف بهویژه ایران بودند. آیین جوانمردی در طول تاریخ تحولات فراوانی را از سر گذراند و به گروههای مختلفی تقسیم شد. در این پژوهش با بررسی منابع تاریخی و کتابهای عامیانه همانند «سمکعیار»، «دارابنامه» و فتوتنامهها بیان میشود که گروههای جوانمردی با هدف ساختن جامعۀ آرمانی و با تأثیرپذیری تعالیم آیین زرتشت و پس از آن، تعالیم اسلامی و عرفانی به مبارزه با ظلم و برقراری عدالت در جامعه پرداختند. آنها در سرزمینها و در دورۀ حکومتهای مختلف متناسب با شیوه و روش کشورداری حاکمان کارکردهای اجتماعی و سیاسی متفاوتی مانند مراقبت از شهرها و کاروانها را به انجام رساندند، گاهی تعدادی از آنها برای پیشبرد اهداف خود، به خدمت دولتها نیز در میآمدند و برخی از آنها همواره مخالفان سرسخت حکومتها بودند و به دنبال راهی برای برقراری عدالت و برابری در جامعه بودند. همین امر سبب گسترش حضور و نفوذ جوانمردان در میان جامعه و مردم در دورههای خاص تاریخی همانند حملۀ مغول، یا زمان ظلم و ستم امرا همانند عصر خلافت عباسیان و امویان و ارتباط آنها با سایر گروههای اجتماعی مانند عارفان و پیشهوران شد. دامنۀ فعالیتهای آنها تا عصر حاضر در قالب گروههای جوانمردی مانند لوتیها و باباشملها نیز ادامه دارد که برخی از آنها تا پای جان از کوی و محلۀ خود محافظت میکنند و برای محافظت از مردم و نوامیس آنها از هیچکاری رویگردان نیستند، هرچند در میان برخی از گروههای باقی مانده جوانمردان همچون لوتیان گاه انحرافات اخلاقی و رفتاری مشاهده میشود؛ اما یاری به مظلومان و مبازره با ظلم اصلیترین هدف و آرمان این گروه اجتماعی است. این پژوهش با چالشهایی مانند نبود منابع دقیق درباب تعاملات اجتماعی جوانمردان و ارتباط آن با سایر گروههای اجتماعی روبرو بود. همچنین پیشنهاد میشود پژوهشهایی در باب بررسی ابعاد مختلف رابطه جوانمردان با عارفان دو سنت عرفانی، بازتاب نقش اجتماعی جوانمردان در ادب فارسی، تأثیر اصولهای جوانمردی در زندگی و جوامع امروزی انجام پذیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابناعثم کوفی، محمدبنعلی (1372). الفتوح (محمد مستوفی هروی، مترجم). فتوحات اسلامی.
ابنبطوطه (1361). سفرنامه ابن بطوطه (محمدعلی موحد، مترجم). آگاه.
استرآبادی، محمدقاسم (1387). تاریخ فرشته از آغاز تا بابر (محمدرضا نصیری، مصحح). انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
اسکندربیک، ترکمان، و واله، محمدیوسف (1387). عالم آرای عباسی. کتاب فروشی اسلامیه.
افشاری، مهران (1384). آیین جوانمردی (مرام و سلوک طبقه عامه ایران). دفتر پژوهشهای فرهنگی.
افضل الملک، غلامحسین (1361). افضل التواریخ (بهکوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان). پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
بهرامی، ایرج، و اربابی، علی (1390). آیین پهلوانی، جوانمردی و عیاری. زوار.
بیانی، شیرین (1375). دین و دولت در ایران عهد مغول. دانشگاهی.
بیغمی، محمدبنعلی (1381). داراب نامه (ذبیحالله صفا، مصحح). علمی و فرهنگی.
تاورنیه، ژان باتیست (1336). سفرنامۀ تاورنیه (ابوتراب نوری، مترجم). کتابفروشی تأیید. (اثر اصلی منتشر شده در 1676).
تقوی سنگدهی، لیلا، بیات، مسعود، ومحمدی، نرگس (1396). بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار میرسیدعلی همدانی. تاریخنامه خوارزمی، 5(17)، 68-83. https://ensani.ir/fa/article/373864
حاکمی، اسماعیل (1382). آیین فتوت و جوانمردی. اساطیر.
حرانی، ابن شعبه (1382). تحف العقول (محمدصادق حسنزاده، مترجم). انتشارات آل علی.
حسینی نقشبندی، عبدالرحمان (1381). سادات نقشبندی و جنبش های ملی کرد درگذر تاریخ (محمد بانهای، مترجم). انتشارات حسینی اصل.
خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین (1380). تاریخ حبیب السیر. خیام.
دامادی، سید محمد (1373). الادب و المروه با تحقیق در فراز و فرود فتوت و جوانمردی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
دروویل، گارسیا (1388). سفرنامه دروویل (جواد محیی، مترجم). گوتنبرگ. (اثر اصلی منتشر شده در 1828).
رضی، هاشم (1376). وندیداد. نشر فکر روز.
راوندی، مرتضی (1383). تاریخ اجتماعی ایران. امیرکبیر.
زرینکوب، عبدالحسین (1382). ارزش میراث صوفیه. امیرکبیر.
سراج، منهاجالدین (1363). طبقات ناصری (عبدالحی حبیبی، مصحح). دنیای کتاب.
سمرقندی، دولتشاه (1338). تذکرة الشعرا (محمد رمضانی، مصحح). خاور.
شبانکارهای، محمد (1363). مجمعالانساب ( میرهاشم محدث، مصحح). امیرکبیر.
عوفی، سدیدالدین (1393). جوامع الحکایات و لوامع الروایات (جعفر شعار، مصحح). انتشارات علمی و فرهنگی.
غفاریفرد، عباسقلی (1381). تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی عصر صفویه. سمت.
غنی، قاسم (1383). تاریخ عصر حافظ (بحث در آثار و افکار حافظ). زوار.
قنادزاده، صدیقه (1386). بررسی آئین عیاری در تاریخ ایران. پژوهشنامه تاریخ، 2(7)، 93-108.
کاشانی، ابوالقاسم (1384). تاریخ الجایتو (مهین همبلی، مصحح). انتشارات علمی و فرهنگی.
کاشفی سبزواری، حسین (1350). فتوتنامه سلطانی (محمدجعفر محجوب، مصحح). انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
کاظمینی، کاظم (1343). نقش پهلوانی و نهضت عیاری در تاریخ اجتماعی و حیات سیاسی ملت ایران. بینا.
کربن، هانری (1363). آیین جوانمردی (احسان نراقی، مترجم). نو.
کرمانی، افضلالدین (1366). سلجوقیان و غز در کرمان (محمدابراهیم باستانی پاریزی، مترجم). سروش.
کرمیپور، حمید (1392). بررسی ابعاد اجتماعی آئین فتوت در خراسان از قرن سوم تا ششم هجری. تحقیقات تاریخ اجتماعی، 3(1)، 89-113. https://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_712.html
کسروی، احمد (1373). تاریخ مشروطه ایران. امیرکبیر.
گولپینارلی، عبدالباقی (1398). مولویه پس از مولانا (توفیق سبحانی، مترجم). علم. (اثر اصلی منتشر شده در 1972).
مارتین، ونسا (1390). عهدقاجار، مذاکره، اعتراض و دولت در ایران (حسن زنگنه، مترجم). ماهی. (اثر اصلی منتشر شده در 2005).
مداینی، مهدی، و افشاری، مهران (1381). چهارده رساله در باب فتوت و اصناف. انتشارات چشمه.
مروی، محمدکاظم (1364). عالم آرای نادری (بهکوشش محمدامین ریاحی). زوار.
مستوفی، حمدالله (1339). تاریخ گزیده (اهتمام عبدالحسین نوائی). امیرکبیر.
مشکور، محمدجواد (1398). تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی تا قرن 4. اشراقی.
مشیرزاده، حمیرا (1374). ساختار حکومت پادشاهی و عدم رشد بورژوازی در ایران. مجله راهبرد، (6)، 29-64.
مناظری، محمدحسن (1369). زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان (مسعود رجبنیا، مترجم). انتشارات علمی و فرهنگی.
یزدی، جلالالدین معینالدین (1336). مواهب الهی در تاریخ آل مظفر (سعید نفیسی، مصحح). اقبال.
یزدی، حسین (1390). فتوت، شجاعت، پهلوانی، قهرمانی و ورزش در ایران عصر صفوی. مدیریت ورزشی، 3(10)، 121-136. https://jsm.ut.ac.ir/article_23797.html | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 230 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 129 |