تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,673 |
تعداد مقالات | 13,654 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,569,400 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,471,759 |
چابکی زنجیره تأمین بهعنوان یک دارایی راهبردی و تأثیر آن بر عملکرد مالی با نقش تعدیلگری نوع صنعت : یک مطالعهی فراتحلیل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدیریت دارایی و تامین مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 11، شماره 3 - شماره پیاپی 42، مهر 1402، صفحه 47-68 اصل مقاله (1.39 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله مروری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/amf.2023.138122.1805 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الله یار بیگی فیروزی1؛ محمد باشکوه* 2؛ ناصر سیف اللهی3؛ قاسم زارعی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
از زمان معرفی مفهوم چابکی زنجیره تأمین بهعنوان یگانه دارایی مدیریت در دستیابی به مزیت رقابتی در محیط متغیر و ناپایدار کسبوکارها، پژوهشهای زیادی پیرامون آن انجام گرفته است. بخش گستردهای از پژوهشهای این حوزه بر تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی متمرکز شده است. بررسی مطالعات تجربی نشاندهندۀ آن است که تأثیر یک دارایی راهبردی نظیر چابکی زنجیره تأمین در پژوهشهای مختلف پراکنده بوده است و در بسیاری از موارد نتایج متناقضی دارند. در این راستا ضروری است که نتایج مطالعات تجربی با استفاده از رویکرد فراتحلیل، تجمیع و با هم مقایسه شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی با استفاده از رویکرد فراتحلیل: نقش تعدیلگری نوع صنعت انجام گرفت. در این مطالعه تعداد 18 مطالعۀ نهایی مطابق با پروتکل پریزما شناسایی و اطلاعات آن وارد نرمافزار CMA2 شد. نتایج فراتحلیل نشاندهندۀ آن بود که چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی تأثیر میگذارد. تحلیل متغیر تعدیلگر نشان داد که چابکی زنجیره تأمین در صنایع منحصربهفرد اثر قویتری بر عملکرد مالی دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چابکی زنجیره تأمین؛ عملکرد مالی؛ فراتحلیل؛ نرمافزار CMA2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه امروز بیش از پیش، شرکتها با تغییرات شدید فضای کسبوکار ناشی از تقاضای متغیر مشتریان و ظهور فناوریهای جدید مواجه هستند (Bashokouh et al., 2022). کوتاهشدن چرخۀ عمر محصولات، جایگزینی سریع فناوریهای موجود در صنایع و به چالش کشیدن روابط بین مشتریان و شرکتها، از مشخصههای اصلی این شرایط ناپایدار محیطی است (Seifollahi et al., 2019). در این فضای رقابتی، شرکتهایی که سرعت و چابکی بیشتری در پاسخگویی به این اختلالات محیطی داشته باشند، در عرصۀ رقابت میمانند و بازار را در دست میگیرند (Ramos et al., 2023). با وجود این، چابکی شرکتها در پاسخگویی به تغییرات محیطی بهتنهایی تضمینکنندۀ بقا و کسب مزیت رقابتی در محیط متلاطم نیست و نیازمند چابکی در سرتاسر زنجیره تأمین خود است (Gligor et al., 2015). واژۀ چابکی اولین بار از سوی گلدمن و ناگل مفهومسازی شد و آن را قابلیتی برای شرکتهای تولیدی میدانند که با تکیه بر آن بهسرعت به انعطافپذیری در عملکرد خود دست مییابند. ( Nagel & Dove.,1993) به بیان کریستوفر رقابت از میان شرکتها به درون زنجیرههای تأمین کشیده شده و موفقیت یا شکست زنجیره تأمین و اعضای آن درنهایت در بازار از سوی مصرفکنندۀ نهایی تعیین میشود (Christopher, 2001). چابکی یکی از برجستهترین مسائل مدیریت زنجیره تأمین معاصر است که نقش مهمی در دستیابی به مزیت رقابتی در محیط متغیر و ناپایدار کسبوکار امروزی دارد (Gligor et al., 2015). چابکی زنجیره تأمین ضرورتی برای دوام و پایداری سازمانها در کسب سهمی رقابتی از بازار متغیر است و شرکتهایی که آن را نادیده میگیرند، اغلب بهای هنگفتی میپردازند (Singh Patel et al., 2017). چابکی زنجیره تأمین شرکتها را قادر میکند تا بهسرعت به تغییرات غیرمنتظره در خواستههای مشتریان پاسخ دهند، به اتحاد پویا بین بخشها سرعت بخشند و همکاری و تولید را میان شرکای خود ارتقا دهند (Patel& Sambasivan., 2022). چابکی زنجیره تأمین بهعنوان یک دارایی نامشهود[1] قلمداد میشود (Shams et al., 2021). شرکتها برای دستیابی به چابکی باید بهسرعت تاکتیکها و عملیات زنجیره تأمین خود را برای پاسخ بهموقع و مؤثر به نوسانهای بازار و عدم قطعیتهای مرتبط تنظیم کنند (Gligor., 2016). دابی و همکاران زنجیره تأمین را یک دارایی راهبردی برای شرکت تعریف میکنند که چابکی آن در دستیابی به مزیت رقابتی نقش اساسی دارد و به عناصر زنجیره تأمین امکان میدهد، تغییرات کوتاهمدت و موقتی را در زنجیره تأمین و محیط بازار حس کنند و بهطور انعطافپذیر و سریع به این تغییرات پاسخ دهند. ( Dubey et al., 2018) ادبیات مدیریت زنجیره تأمین نشاندهندۀ آن است که چابکی زنجیره تأمین به شرکتها کمک میکند تا حتی در محیط آشفتۀ تجاری به عملکرد عالی دست یابند (Khan & Pillania, 2008; Gligor & Holcomb, 2012; Zhu & Gao, 2021). بخش گستردهای از مطالعات (Gligor et al., 2015; Gligor & Holcomb., 2012; Gligor et al., 2022; Golgeci & Gligor, 2017; Zhu and Gao, 2021; Riquelme-Medina, 2022) عملکرد مالی، شاخصهای بازدۀ فروش[2]، بازدۀ داراییها[3]، سهم بازار[4]، بازدۀ سرمایهگذاری[5] و رشد سود[6] را بهعنوان پیامد مهم چابکی زنجیره تأمین در نظر گرفتند. مطالعات گستردهای از سال 1993 (اولین باری که چابکی توسط گلدمن مفهومسازی شد) پیرامون تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی انجام شده است. شاخصهای بهکاررفته بهمنظور سنجش نوع عملکرد در مطالعات دارای همپوشانیهایی است یا گاهی با مطالعات دیگر همپوشانی کمتری دارد. با وجود شاخصهای مشابه سنجش عملکرد، نامگذاری نوع متغیر عملکرد در مطالعات متفاوت است؛ برای مثال، در پژوهش کالکان و آیدین عملکرد تجاری با شاخصهای مالی سودآوری و نرخ بازده سنجیده شده است که برای این منظور ضروری است، متغیرهای این مطالعات براساس همپوشانیهایی که دارد، عملیاتی شده و نتایج آنها با هم تجمیع و مقایسه شود. ( Kalkan & Aydın.,2020) از طرفی دیگر، نتایج بهدستآمده در ارتباط با تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی متفاوت و متناقض است؛ برای مثال، با وجود اینکه مطالعات سانچز و لئو، گلیگور و هولکامب، گلیگور و همکاران، کالکان و آیدین تأثیر چابکی زنجیره تأمین را بر عملکرد مالی مثبت و معنادار میخوانند، مطالعات وایلند و والنبرگ ، گلیگور و استورم و همکاران خبر از تأثیر منفی چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی میدهند. نتیجۀ مطالعۀ سرینیواسان و همکاران از تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی حمایت نمیکند که با نتایج مطالعات مشابه متناقض است. ( Martinez-Sanchez & Lahoz-Leo.,2018; Gligor & Holcomb.,2012; Gligor et al.,2022; Kalkan & Aydın.,2020; Wieland & Wallenburg.,2012; Gligor.,2016; Sturm et al.,2020; Srinivasan et al.,2020) نتایج متناقض یافتشده در مطالعات قبلی ناشی از تأثیر متغیرهای تعدیلکننده است (Iftikhar et al., 2021). یک متغیر تعدیلگر میتواند سنجههای مختلف سنجش عملکرد مالی در مطالعات قبلی باشد که اثر آن با کدگذاری کیفی از طریق نرمافزار MAXQDA کنترل شد. علاوه بر این، مطالعات مختلف صنایع متفاوتی را بهعنوان نمونۀ موردمطالعۀ خود معرفی کرده بودند که لازم است، اثر آن تجزیهوتحلیل و کمیسازی شود. عامل نوع صنعت در پژوهش حاضر نقش تعدیلگری دارد؛ بنابراین فراتحلیل حاضر دانش جدیدی را دربارۀ متغیرهایی ارائه میدهد که هرگونه تفاوت احتمالی را در عملکرد مالی توضیح میدهد، امکان تعیین ضرایب را در کل نمونه و با متغیر تعدیلکننده فراهم میکند و دانش ناشناختۀ حوزۀ فعلی را ارتقا میدهد. بر این اساس، انجام مطالعهای که به تجمیع و مقایسۀ نتایج مطالعات مرتبط با پیامدهای چابکی زنجیره تأمین توجه کند، ضروری به نظر میرسد تا از یک سو تناقضات موجود را برطرف و از سوی دیگر، چگونگی تأثیر چابکی زنجیره تأمین را بر عملکرد مالی مشخص کند. طی چند سال اخیر مطالعاتی تاکنون برای تجمیع نتایج مطالعات مرتبط با پیامدهای عملکردی چابکی زنجیره تأمین انجام شده است (Sharma et al., 2017; Al Humdan et al., 2020; Singh Patel et al., 2022)؛ ولی این دست مطالعات کیفی هستند و تاکنون پژوهشی کمی برای تجمیع مطالعات مرتبط با پیامدهای عملکردی چابکی زنجیره تأمین انجام نگرفته است. مرور سیستماتیک با فراتحلیل روشی برای پاسخگویی به این خلأ پژوهشی است. فراتحلیل دادههای کمی از مطالعات مختلف گذشته را که در ضرایب آماری بتا، آمارۀ t، سطح معناداری، حجم نمونه و غیره تجلی مییابد، به یک اندازۀ اثر تبدیل میکند تا امکان مقایسۀ نتایج کمی مطالعات را فراهم آورد (Iftikhar et al., 2021; Dekkers et al., 2022). با توجه توضیحات ارائهشده، پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سؤالهای اصلی است که تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی چیست؟ و متغیرهای تعدیلگر مؤثر بر رابطۀ علی چابکی زنجیره تأمین با عملکرد مالی کدماند؟ با توجه به سؤالات فوق، گامهای این مطالعه که به روشهای متعددی به ادبیات موجود چابکی زنجیره تأمین کمک میکند، به این صورت است: ابتدا، به درخواست اخیر الهومدان و همکاران در راستای توسعۀ چارچوب چابکی زنجیره تأمین پاسخ داده میشود. دوم، میزان رابطه بین دارایی چابکی زنجیره تأمین و عملکرد مالی شرکت در مطالعات نمونهگیریشده آزمون شده و فصل ختامی بر یافتههای ناسازگار قبلی ارائه میشود. سوم، مدل مفهومی ارائهشده در این مطالعه با بررسی اثرات تعدیلکننده عامل نوع صنعت، به درک وسیعتری از پژوهشهای چابکی زنجیره تأمین کمک میکند. در بخش بعدی، بر یک مرور کلی از زیربنای نظری مطالعه و توسعۀ فرضیههای پژوهش تمرکز میشود. در مرحلۀ بعد، روش پژوهش به کار گرفتهشده را ارائه و طی آن فرآیند جمعآوری دادهها، کدگذاری و تجزیهوتحلیل شرح داده میشود. سپس نتایج تجربی را گزارش و در آخر، بحثی دربارۀ نتایج و بهدنبال آن مفاهیم نظری و مدیریتی، محدودیتها و جهتگیریهای پژوهشهای آینده ارائه خواهد شد. ( Al Humdane et al.,2020)
مبانی نظری مطالعات انجامشده در رابطه با چابکی زنجیره تأمین ریشه در دیدگاه مبتنی بر منابع[7] دارد. پژوهشگران بسیاری از دیدگاه مبتنی بر منابع برای پایهگذاری مطالعات خود در رابطۀ بین چابکی زنجیره تأمین و پیامدهای عملکرد استفاده کردند (Gligor et al., 2015; Khan & Pillania, 2008; Gligor & Holcomb, 2012). افتخار و همکاران بیان میکنند که مزیت رقابتی یک شرکت تحتتأثیر منابع استراتژیک یا قابلیتهایی است که در اختیار دارد. فرض اصلی پشت این دیدگاه، این است که منابع بهطور ناهمگن در شرکتها پخش میشوند. ( Iftikhar et al., 2021) اگر ارزشمند، کمیاب، غیرقابل تقلید و تعویضناپذیر باشند، مزیت رقابتی را حفظ میکنند. با ترکیب و استفاده از منابع در بین شرکتهای مستقل، قابلیتهای منحصربهفرد جدیدی شکل میگیرد. توسعۀ این قابلیتهای بین سازمانی اغلب تحتتأثیر محیطی است که شرکتها در آن فعالیت میکنند؛ با این حال، حضور و کاربرد آنها ممکن است به توضیح چگونگی کسب مزیت رقابتی شرکتها در طول زمان کمک کند. علاوه بر این، برای دستیابی به مزیت رقابتی زنجیره تأمین، اعضای آن ابتدا باید منابع داخلی سازمان را توسعه دهند که بتواند به رویدادهای نامطلوب محیطی پاسخ دهد (Wiegel & Hiebl, 2023). با توجه به دیدگاه مبتنی بر منابع، چابکی زنجیره تأمین به شرکتها اجازه میدهد بهتر به محیط متغیر و پویا پاسخ دهند و از رقبا جلوتر بمانند و بنابراین، درک بهتری از نحوه تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد را تسهیل میکند (Gligor et al., 2015). علاوه بر این، قابلیتهای پویا نشاندهندهی توانایی شرکت برای ادغام، ایجاد و پیکربندی مجدد شایستگیهای داخلی و خارجی برای رسیدگی به محیطهای در حال تغییر است (Ghareche et al., 2011). از سوی دیگر، قابلیتهای پویا به توانایی شرکت برای توسعه، انطباق و بهروزرسانی منابع داخلی و خارجی خود برای رویارویی با شرایط پیشبینیناپذیر و متغیر بازار اشاره دارد (Manzoor et al., 2021). تیس قابلیتهای پویا را بهعنوان قابلیتهای سطح بالایی میداند که به شرکتها اجازه میدهند تا منابع خود را مجدد پیکربندی و از تغییرات محیطی بهرهگیری کنند. (Teece., 2007) چابکی زنجیره تأمین نشاندهندۀ چنین ویژگیهایی است؛ بنابراین قابلیتی پویا در نظر گرفته میشود که ناشی از توانایی شرکت برای پیکربندی مجدد منابع در سطح شرکت و زنجیره تأمین است (Blome et al., 2013). از دیدگاه گلیگور و هولکامب چابکی زنجیره تأمین را میتوان بهعنوان قابلیتی پویا به دلایل متعددی ازجمله موارد زیر در نظر گرفت: معیارهای یک قابلیت سطح بالاتر را برآورده میکند، به اصلاح روالهای عملیاتی اختصاص دارد، پیکربندی مجدد منابع را تسهیل میکند و امکان سنجش و استفاده از تهدیدها و فرصتهای محیطی را فراهم میکند. با توجه به دیدگاه مبتنی بر منابع و قابلیتهای پویا، چابکی زنجیره تأمین، قابلیتی پویا و منحصربهفرد برای دستیابی به سطح بالاتری از عملکرد است که در پژوهش حاضر بررسی میشود.( Gligor & Holcomb., 2012) با توجه به دیدگاه مبتنی بر منابع، چابکی زنجیره تأمین منبعی برای کسب مزیت رقابتی پایدار در نظر گرفته میشود که ناشی از پیوندهای دانشی شرکت (هماهنگی، همکاری و ارتباطات) با سایر اعضای زنجیره تأمین است (Feizabadi et al., 2021). با توجه به تعریف، چابکی زنجیره تأمین قابلیتی پویا نیز در نظر گرفته میشود (Cadden et al., 2022). قابلیتهای پویا در ابتدا، بهعنوان «توانایی شرکت برای یکپارچهسازی، ایجاد و پیکربندی مجدد شایستگیهای داخلی و خارجی برای رسیدگی به محیطهای در حال تغییر سریع» تعریف شد (Gligor., 2016). تواناییهای پویا در بازارهای متغیر و با سرعت زیاد، فرآیندهای ساده، تجربی و ناپایداری هستند که بر دانش جدید بهسرعت ایجادشده برای تولید نتایج پیشبینیناپذیر متکی هستند (Ramos et al., 2023). دستیابی به تواناییهای پویا از طریق روابط مبتنی بر اعتماد و بلندمدت اعضای زنجیره تأمین قابلحصول است (Çemberci & Civelek, 2020). آبدلیلا و همکاران توضیح میدهند که شرکای زنجیره تأمین برای دستیابی به چابکی و سطح بالاتری از عملکرد، به هماهنگی و یکپارچگی بیشتری نیاز دارند که از طریق اشتراکگذاری دانش و یکپارچگی فناوری اطلاعات به دست میآید. ( Abdelilah et al., 2021). چابکی زنجیره تأمین مفهومی گسترده و چند بعدی است که از سیستمهای تولید انعطافپذیر نشأت گرفته است (Nagel & Dove, 1991). اگرچه ایدۀ چابکی اغلب بر تواناییهای داخلی خود سیستم تولید متمرکز است، شرکتها معتقدند که این توانایی به آنها اجازه میدهد تا نیازهای در حال تغییر بازار را از طریق سرعت و پاسخگویی بیشتر برآورده کنند (Gligor & Holcomb, 2012). یکی از قابل اتکاترین مفهومسازیهای چابکی از سوی گلدمن و همکاران معرفی شد ( Goldman et al., 1995). این نویسندگان چابکی را بهعنوان ساختاری با ابعاد راهبردی ذیل تعریف میکنند: غنیسازی مشتری، همکاری داخلی و خارجی برای افزایش رقابت، سازماندهی برای انطباق و پیشرفت در تغییر و عدم اطمینان و اعمال نفوذ افراد و اطلاعات. افزایش نوسانها در چشمانداز کسبوکار کنونی باعث شده است که زنجیرههای تأمین توانایی خود را برای مقابله با چنین شرایطی به شیوهای فعالتر افزایش دهند (Christopher, 2001)؛ بنابراین چابکی موضوع توجه فزایندهای از سوی پژوهشگران زنجیره تأمین بوده است که آن را بهعنوان قابلیتی توصیف میکنند که به سازمانها اجازه میدهد تا بهسرعت تاکتیکها و عملیات را در واکنش به تغییرات کوتاهمدت تنظیم کنند (Feizabadi et al., 2021). با توجه به دیدگاه مبتنی برای منابع، چابکی زنجیره تأمین منبعی برای کسب مزیت رقابتی تلقی میشود که این دیدگاه مطابق با تعریف حسابداری از داراییهای شرکت است که داراییهای شرکت را منبعی برای کسب منافع اقتصادی آینده تعریف میکند (Iftikhar et al., 2021). دیدگاه مبتنی بر منابع و قابلیتهای پویا اهمیت ناهمگونی منابع، تخصیص، استقلال، استفاده و قابلیت تقلید را در ایجاد قابلیتهایی برای دستیابی به مزیت رقابتی برجسته کرده است. چابکی زنجیره تأمین یک دارایی راهبردی کمیاب و غیرقابل تقلید برای شرکتها در یک زنجیره تأمین محسوب میشود که بهمرور با اصلاح ساختار عملیاتی شرکتها و به اشتراکگذاری منابع مالی و اطلاعاتی قابلدستیابی است (Dubey et al., 2018). شارپ و همکاران چابکی زنجیره تأمین را بهعنوان توانایی زنجیره تأمین برای پاسخ سریع به تغییرات در بازار و تقاضای مشتری مفهومسازی میکنند؛ درحالیکه اسماعیل و شریفی آن را بهعنوان توانایی زنجیره تأمین و اعضای آن بهعنوان یک موجودیت برای همسویی شبکه و عملیات آن برای برآوردن شرایط پیشبینیناپذیر و مدام در حال تغییر توصیف میکنند. به بیان ریچیوتی با انتقال از زنجیره تأمین به شبکۀ تأمین که نشان از یکپارچگی و توسعه روابط بین شرکای زنجیره تأمین است، داراییهای نامشهود شرکت پدیدار میشوند. ( Sharp et al.,1999; Ismail & Sharifi.,2006; Ricciotti.,2019) سرینیواسان بیان میکند که شرکت برای انجام کارآمد این فعالیتهای مرتبط و مدیریت مشترک نوسانهای بازار برای دستیابی به مزیت رقابتی نیاز به همکاری با شرکا دارد. تحت این شرایط، چابکی زنجیره تأمین یک دارایی راهبردی تلقی میشود که مربوط به پاسخگویی به مشتری در بازار نامطمئن است، در تضمین رقابتپذیری شرکت ضروری است؛ زیرا پاسخهای مؤثر و کارآمد به تغییرات عملیاتی مانند تدارکات، ساخت، تحویل به موقع و ارتقای بازار را فراهم میآورد. هماهنگی و یکپارچگیای که میان شرکای زنجیره تأمین در بلندمدت ایجاد میشود، قابلیت اعتماد آنها را برای به اشتراکگذاری اطلاعات و منابع میان همدیگر را ارتقا میبخشد (Bargshady et al, 2016 Srinivasan et al.,2020;). بهطور خاص، ادبیات حاکی از آن است که چابکی زنجیره تأمین بر توانایی پاسخگویی به تغییرات کوتاهمدت عرضه و تقاضا تمرکز دارد (Feizabadi et al., 2021). با توجه به دیدگاه مبتنی بر منابع، دارایی چابکی زنجیره تأمین ضمن مرتبطبودن با پاسخ سریع به تقاضای ناگهانی مشتریان نتایج مثبتی را برای شرکتها بههمراه دارد. بلوم و همکاران معتقدند که چابکی زنجیره تأمین قابلیتی پیچیده و جزء اصلی استراتژی رقابتی شرکت بهویژه در محیطی نامشخص است (Blome et al., 2013). از آنجایی که قابلیتهای پویا بهسختی تکرار میشوند، ممکن است مزیت رقابتی پایداری را ارائه دهند. به این ترتیب، چابکی زنجیره تأمین میتواند بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت بگذارد. شاو و همکاران یادآور میشوند که دستیابی به زنجیرههای تأمین با کارایی بالا در صنایع سرمایهبر باید تا حدودی به جنبهای از چابکی بستگی داشته باشد که از قابلیتهای داراییهای تولیدی ناشی میشود. چنین چابکی نهتنها از قابلیت ذاتی داراییها، از نحوۀ استفاده از آنها در صنعت ناشی میشود. پیشبینی میشود، عملکرد در صنایعی که فرهنگ آنها توسط مدیرانی که در اتخاذ برخی از شیوههای مدیریت عملیات مدرنتر در استفاده از داراییهای تولیدی مردد هستند، نسبتبه صنایعی که توسط همتایان پویاترشان مدیریت میشوند، عقب باشد. ( Shaw et al., 2005) پژوهشگران استدلال میکنند که به دلیل هزینههای زیاد تولید، ممکن است وقفههایی در زنجیره تأمین ایجاد شود (Taheri, 2023). چابکی زنجیره تأمین شرکتها را قادر میکند تا از طریق بهینهسازی هزینه، وقفهها را مدیریت و از توقف تولید جلوگیری کنند. علاوه بر این، چابکی زنجیره تأمین زمان موردنیاز برای جایگزینی مواد و خدمات، پیکربندی مجدد ماشینآلات و تنظیم فرآیندهای تولید را کاهش میدهد و امکان شخصیسازی سودآورتر محصولات را با کارایی بیشتر فراهم میکند (Fernandez-Giordano., 2022). چابکی زنجیره تأمین یک قابلیت رقابتی برای شرکت است که با تکیه بر آن، امکان پاسخگویی سریع و انطباق با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان فراهم میآید. در این مورد، از دیدگاه مبتنی بر منابع، چابکی زنجیره تأمین قابلیت متمایز یک شرکت است که بهراحتی قابلتقلید نیست و به عملکرد کسبوکار رقابتی[8] (شاخصهای افزایش سهم بازار، سود خالص و بازدۀ سرمایهگذاری) منجر میشود (Ngai et al., 2011). بهطور مشابه، استورم و همکاران نشان دادند که چابکی زنجیره تأمین بهطور مثبت و معناداری بر عملکرد کسبوکار شامل شاخصهای سود خالص، سهم بازار، بازدۀ فروش و سرمایهگذاری اثر دارد. لی و همکاران بحث میکنند که شرکتها با همکاری همتایان خود به سطحی از چابکی میرسند که با عملکرد بیشتر مالی در ارتباط است. این پژوهشگران استدلال میکنند که ترتیبات پیادهسازی چابکی در سطح زنجیره تأمین با کاهش زمان توسعۀ محصول و تحویل بهموقع برندهای سودآور اروپایی همراه بوده است. بهطوری که هر شرکت بهطور میانگین به 20 درصد سود بیشتر دست پیدا کرده است. این در حالی است که گلیگور و همکاران رابطۀ مثبتی بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد مالی شرکت پیدا نکردند (Sturm et al., 2021; Li et al., 2017; Gligor et al., 2015 ). بهمنظور پاسخگویی به این تناقض، فرضیۀ پژوهش به این صورت مطرح میشود: H3: چابکی زنجیره تأمین با بهبود عملکرد مالی شرکت در ارتباط است. استخراج اطلاعات مطالعات انتخابشده در این مرور سیستماتیک نشاندهندۀ آن است که شرکتهای موردمطالعه در یک صنعت منحصربهفرد[9] (Abeysekara et al., 2019; Aggrey et al., 2022; Chan et al., 2017; García-Alcaraz et al., 2020; Irfan et al., 2020; Ramos et al., 2021; Tse et al., 2016) یا در صنایع متنوعی[10] (Abdelilah et al., 2021; Eckstein et al., 2015; Gligor, 2016; Gligor et al., 2015; Sturm et al., 2021; Wieland & Wallenburg, 2012) فعالیت میکنند. دیدگاه اکشتاین و همکاران نشاندهندۀ آن است که چابکی زنجیره تأمین بهعنوان یک دارایی حیاتی برای صنعتی منفرد با اعضای وابسته به هم مناسبتر است. هنگام انتخاب صنایع متنوع طیف متنوعی از زنجیرههای تأمین وجود دارد که پیچیدهتر هستند و عمر محصول و فناوری کوتاهتری دارند (Eckstein et al., 2015). بر این اساس، اثرات چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی با توجه به نوع صنعت، متغیر است و این فرضیه مطرح میشود که: H4: ارتباط بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد مالی با نوع صنعت (منحصربهفرد یا متنوع) تغییر مییابد. با توجه به مطالب بیانشده، مدل مفهومی پژوهش در شکل (1) نمایش داده شده است.
شکل (1) مدل مفهومی پژوهش Figure (1) conceptual model of research
روش پژوهش مطالعۀ حاضر با هدف مرور سیستماتیک از طریق فراتحلیل برای بررسی اثر دارایی چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی انجام شد. حجم انبوه مطالعات انجامشده در این حوزه، از زمان مفهومسازی چابکی از سال 1993 (اولین باری که چابکی توسط گلدمن و همکاران) تا سال 2023 ضرورت این مطالعه ثانویه را نشان میدهد. علاوه بر این، وجود نتایج متناقض در مطالعات از یک سو و انجامنشدن یک مطالعۀ فراتحلیل بهمنظور تجمیع اثرات از سوی دیگر، اهمیت انجام این مطالعه را دوچندان کرد. برای این منظور مطالعۀ فراتحلیل حاضر با بهکارگیری پروتکل پریزما بهمنظور شناسایی مطالعات مرتبط با کیفیت انجام شد (شکل 1) تا نقطۀ پایانی بر مطالعات انجامشدۀ این حوزه تا سال 2023 بگذارد و تناقضات موجود را رفع کند. پروتکل پریزما برای شناسایی مطالعات مرتبط و باکیفیت در فراتحلیل طی چهار مرحلۀ شناسایی[11]، پایش[12]، واجد شرایط بودن[13] و مطالعات واردشده[14] به سبد تحلیل به کار گرفته میشود (Iftikhar et al., 2021). همانگونه که فلوچارت پروتکل پریزما در شکل (1) نشان میدهد، بهمنظور شناسایی مطالعات مرتبط در پژوهش حاضر، سبدی از استراتژیهای جستجو به شرح ذیل استفاده شد: 1. ابتدا، یک جستجوی سیستماتیک براساس واژگان ترکیبی ("supply network" OR "supply chain") AND ("agility" OR "agile") در پایگاههای علمی Scopus، WOS، Emeraldinsight، ProQuest’s ABI/INFORM Global، Online Wiley Library، Googlescholar و & Francis eJournals Taylor در بازۀ زمانی 1993 تا 2023 صورت گرفت؛ 2. دوم، یک استراتژی جستجوی تکمیلی براساس مرورهای سیستماتیک کیفی در حوزۀ چابکی زنجیره تأمین برای پوششدادن تمامی مطالعات مرتبط به کار گرفته شد. استراتژی جستجوی تکمیلی[15] گلولهبرفی[16] شامل تاکتیکهای روبهجلو[17] (بررسی مطالعاتی که به مرورهای سیستماتیک ارجاع[18] دادهاند) و رو به عقب (بررسی فهرست منابع[19] مرورهای سیستماتیک) است؛ 3. استفاده از استراتژی جستجوی مبتنی بر شانس[20] که از طریق جستجو در شبکۀ اجتماعی علمی ریسرچگیت انجام شد؛ 4) استراتژی جستجوی ادبیات خاکستری بهمنظور شناسایی مطالعات منتشرنشده به کار گرفته شد. در این راستا، از قابلیت جستجوی آنلاین نرمافزار مدیریت مراجع مندلی[21] برای شناسایی مقالات کنفرانسی انگلیسی زبان استفاده شد؛ 5) پایگاههای علمی داخلی از قبیل SID، Irandoc و Civilica جستجو شد. مطالعات منتشرنشده شامل پایاننامههای کارشناسی ارشد، رسالههای دکتری و مقالات کنفرانسی بودند که بهمنظور کاهش سوگیری انتشار و به کمترین رساندن اثر فایلهای کشویی[22] در این مرور سیستماتیک وارد شدند. پایگاه علمی خارجی Proquest و داخلی Irandoc منبع دسترسی به پایاننامههای ارشد و رسالههای دکتری است. مطالعات شناساییشده در مرحلۀ قبل، وارد مرحلۀ پایش شدند. به این صورت که ابتدا، تمام مطالعات شناساییشده وارد نرمافزار مدیریت مراجع زوترو[23] بهمنظور شناسایی مطالعات تکراری شد. پس از حذف مطالعات تکراری، عنوان و چکیدۀ مطالعات باقیمانده بررسی شد و مطالعاتی که غیر مرتبط و یا غیر فرضیهای بودند، از کل مطالعات حذف شدند. مطالعات باید معیارهای ذیل را تأمین کنند: 1. دارای امتیاز بیشتر از 5 در کیفیت روششناختی براساس مقیاس نیوکاسل-اتاوا[24] باشند. نمرۀ زیر 4 نشاندهندۀ کیفیت پایین، نمرۀ بین 5 تا 6 کیفیت منصفانه و نمرۀ بیش از 7 کیفیت خوب است (Dekkers et al., 2022)؛ 2. مطالعات از پرسشنامههای استاندارد و آزمون مناسب روایی و پایایی استفاده کرده باشند؛ 3. اطلاعات کمی مربوط به حجم نمونه، ضریب بتا و آمارۀ t[25] واضح و روشن استفاده کرده باشند.
شکل (2) فلوچارت پریزما برای استراتژی جستجو و انتخاب مطالعات مرتبط Figure (2) PRISMA flowchart for search strategy and selection of relevant studies مطالعات نهایی شناساییشده براساس پروتکل پریزما بهطور دقیق بررسی شدند و اطلاعات موردنیاز هر مطالعه شامل نام نویسندگان، سال انتشار، حجم نمونه، نوع روش، کشور، نوع صنعت، نوع پیامد عملکرد و اطلاعات آماری (ضریب بتا، آمارۀ t، پیولیو[26] و سطح معناداری[27]) استخراج شد (پیوست 1). در هنگام کدگذاری مطالعات مشاهده شد که بسیاری از مطالعات برای سنجش عملکرد مالی از سنجههای مشابه و با نامگذاری متفاوت استفاده کرده بودند؛ برای مثال، مطالعات کالکان و آیدین، سوآفورد و همکاران و هوانگ و کیم عملکرد کسبوکار، کسبوکار رقابتی و مالی را با شاخصهای سودآوری، بازدۀ سرمایهگذاری و رشد فروش سنجیدهاند. مقایسهکردن این مطالعات زمانی مسیر است که همپوشانی زیادی در شاخصها یا سازههای خود داشته باشند (Dekkers et al, 2022; Kalkan & Aydın.,2020; Swafford et al.,2008; Hwang & Kim.,2019 ). برای این منظور با استفاده از نرمافزار MAXQDA تمامی سازههای عملکردی مطالعات مختلف کدگذاری کیفی شده و کدهای همپوشان در سازهای جدید نامگذاری و عملیاتی شدند (جدول 1). جدول (1) کدگذاری کیفی و عملیاتیسازی سازههای عملکردی Table (1) Qualitative coding and operationalization of performance constructs
همانگونه که در جدول (1) مشخص است، در این مطالعه سازههای عملکردی که دارای شاخصهای مالی در بین مطالعات نهایی بودند، به سازۀ جدید عملکرد مالی عملیاتی شدند. برای این منظور توجهی به برچسب یا نام سازۀ قدیمی نشد، بلکه شاخصهای سازه مبنای قضاوت و کدگذاری کیفی بود. در این راستا، با استفاده از نرمافزار MAXQDA به کوچکترین واحد سنجش هر سازه یک کد اختصاص داده شد، سپس کدهایی که دارای همپوشانی بیشتری بهلحاظ شاخصهای مالی بود، انتخاب شد و درنهایت، سازۀ همگون عملکرد مالی از میان این کدهای با بیشترین همپوشانی تشکیل شد. مطالعاتی که کدهای غیر همپوشان یا ترکیبی از شاخصهای مالی و غیر مالی داشتند، مطابق با پروتکل این پژوهش از نمونه مطالعاتی حذف شد؛ بنابراین پیشبینی میشود، ناهمگنی بین مطالعات انتخابشده ناشی از شاخصهای متنوع در این مطالعه کاهش یابد و در صورت وجود ناهمگنی به وجود یک متغیر تعدیلگر نسبت داده میشود. در این مرور سیستماتیک از نرمافزار CMA2 برای تبدیل اطلاعات آماری (اندازۀ نمونه، ضریب بتا، سطح معناداری و آمارۀ t) به اندازۀ اثر استفاده میشود. اندازۀ اثر در فراتحلیل روشی کارآمد برای ارزیابی و مقایسۀ مطالعات مختلف است (Asgarnezhad Nouri, 2018; Asgarnezhad Nouri et al., 2023). تجمیع و مقایسۀ مطالعات در قالب دو مدل تحلیل آماری اندازۀ اثرات ثابت و تصادفی صورت میگیرد. مدل اثرات ثابت با ثابت نگهداشتن عوامل مختلف مقادیر دقیقتری را محاسبه میکند، به همگنی مطالعات منجر میشود، در مدل اثرات تصادفی، تفاوت و ناهمگونی بین مطالعات مختلف پذیرفته میشود و در این حالت نتایج بهتری را ارائه میکند (Chen, 2019). ناهمگونی مطالعات از طریق Q کوهن و ضریب I2 سنجیده میشود. مقادیر 0، 50 و 75 درصد برای ضریب I2 بهترتیب نشاندهندۀ عدم ناهمگونی، ناهمگونی متوسط و زیاد بین مطالعات است (Afshardoost & Eshaghi, 2020). در این مرور سیستماتیک سوگیری انتشار با استفاده از نمودار قیفی[28] و آزمون رگرسیون ایگر[29] بررسی شد. از آزمون ایگر برای بررسی متقارن بودن یا نبودن دادهها استفاده شد؛ درحالیکه نمودار قیفی برای ارزیابی دقت و قدرت مطالعات استفاده شد. نتایج آزمون ایگر برای همۀ فرضیهها در جدول (2) آمده است که نشان میدهد دادههای پژوهش حاضر متقارن هستند (سطح معناداری بیش از 5 درصد). دقت مطالعات با استفاده از نمودار قیف در شکلهای 3 تا 5 نشان داده شده است. تجزیهوتحلیل نمودار قیفی برای مطالعات هر فرضیه نشاندهندۀ آن است که بیشتر این مطالعات دارای دقت زیاد (خطای استاندارد پایین) هستند و در دستۀ مطالعات متوسط تا قوی قرار میگیرند. بهمنظور ثبات نتایج هر فرضیه از آزمون تعداد Nهای ایمن از خطا استفاده شد. این آزمون نشاندهندۀ آن است که چه تعداد مطالعه با نتایجی متناقض نتیجۀ بهدستآمده از طریق فراتحلیل را رد میکند. جدول (2) سوگیری انتشار با آزمون Nهای ایمن از خطا Table (2) Publication bias with fail-safe N test
همانگونه که در جدول (2) دیده میشود، تعداد Nهای ایمن از خطا مربوط به تأثیر چابکی زنجیرۀ تأمین بر عملکرد مالی 2184 است و نشاندهندۀ آن است که دستکم 2184 مطالعه باید با نتیجهای متناقض وجود داشته باشد که این فرضیه را نقض کند.
شکل (5) نمودار قیفی تأثیر چابکی زنجیرۀ تأمین بر عملکرد مالی Figure (5) Funnel diagram of the effect of supply chain agility on financial performance
همانگونه که نمودار قیفی فوق نشان میدهد، مطالعات گلگچی[30] و گلیگور (2017) و استورم و همکاران در دستۀ مطالعات پرت قرار میگیرند که از فرآیند تجزیهوتحلیل حذف میشوند (Sturm et al.,2021).
یافتهها در این بخش، نتایج فرضیههای پژوهش تجزیهوتحلیل شده است. برای این منظور میزان همگنی یا ناهمگنی مطالعات بررسی و نوع مدل تجزیهوتحلیل (ثابت یا تصادفی) مشخص شده است (جدول 3). جدول (3) تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی Table (3) The effect of supply chain agility on financial performance
جدول (3) نشاندهندۀ آن است که ناهمگنی میان مطالعات برای فرضیۀ پژوهش رد میشود (بهخاطر سطح معناداری کمتر از 10 درصد) و مقدار I2نشان میدهد که مقدار ناهمگنی مطالعات از سطح متوسط پایینتر است؛ بنابراین به دلیل همگنبودن مطالعات فرضیۀ پژوهش، از مدل اثرات ثابت برای آزمون فرضیهها و نمایش ضرایب تأثیر استفاده شده است. آزمون فرضیۀ پژوهش براساس مدل اثرات ثابت نشاندهندۀ آن است که ضریب تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی 384/0 است که در سطح معناداری 99 درصد تأیید میشود. نمودار درختی میزان انحراف و خطای هر یک از مطالعات از مقدار ترکیبی بهدستآمده در قالب مدل اندازۀ اثرات ثابت و تصادفی را نمایش میدهد.
شکل (6) نمودار درختی اندازۀ اثر مطالعات در حالت مدل اثرات ثابت Figure (6) Forrest diagram of effect size of studies in fixed effects model
مطابق شکل (6)، به دلیل همگنبودن مطالعات، اندازۀ اثر ترکیبی در حالت ثابت نمایش داده شده و مقدار آن برابر 384/0 است. علاوه بر این، شکل (6) نشاندهندۀ آن است که انحراف اندازۀ اثر هر یک از مطالعات نسبتبه حالت ترکیبی در سطح پایینی قرار دارد. بهمنظور آزمون نقش تعدیلگری نوع صنعت (متنوع و منحصربهفرد) تحلیل متغیر تعدیلگر در نرمافزار CMA2 استفاده شد. با توجه به اشمیت و همکاران زمانی متغیری دارای نقش تعدیلگری است که بتوان تفاوت معناداری بین دو گروه متغیر پیدا کرد (Schmidt et al., 2009). جدول (4) نقش تعدیلگر نوع صنعت Table (4) The moderating role of industry type
جدول (4) نشاندهندۀ آن است که متغیر طبقهای «نوع صنعت» برای فرضیۀ پژوهش دارای نقش تعدیلگری است. از طرفی دیگر، با کشف نقش تعدیلگری متغیر نوع صنعت برای این پژوهش دیده میشود که ناهمگنی زیر متوسطی که در جدول (3) براساس مقدار I2 گزارش شده بود، ناشی از وجود متغیر تعدیلگر بوده است. بهگونهای که با واردکردن این متغیر در مدل، میزان ناهمگنی (مقدار Q) بین مطالعات بهطور محسوسی کاهش یافت و با توجه به سطح معناداری که کمتر از یک درصد است، بیان میشود که مطالعات هر گروه دارای همگنی کامل است. این نتیجۀ مهم بهخصوص از این منظر دارای اهمیت است که در بخش کدگذاری تلاش شده بود که مطالعات با توجه به همپوشانی در سازهای یکسان قرار گیرند و عملیاتی شوند؛ بنابراین اطمینان حاصل شد که ناهمگنی زیر متوسطی که بین مطالعات وجود داشت، ناشی از سازههای متفاوت نیست، بلکه به دلیل وجود متغیری تعدیلگر است. نتیجهگیری و پیشنهادها در عصر حاضر، شرکتهای تولیدی و خدماتی با فشار رقابتی زیادی از سوی محیط کسبوکاری خود مواجه هستند. تحولات انقلابگونۀ فناوری، نیازها و تقاضاهای مشتریان چنان تغییرات و ناپیوستگیهایی در محیط کسبوکارها ایجاد کرده است که شرکتها تحت این شرایط چارهای بهجز پاسخگویی سریع و بهموقع به آن را ندارند و در سطحی بالاتر نیازمند پیشبینی این تغییرات و آمادگی برای آن در سرتاسر زنجیره تأمین خود هستند. این قابلیت که تحت عنوان چابکی زنجیره تأمین تعریف شده است، با ارتقای جنبههای مختلف عملکرد شرکتها در ارتباط است. مطالعات فراوانی پیرامون تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر جنبههای مختلف شرکت انجام گرفته است که نیازمند تجمیع اثرات در قالب مطالعهای سازمانیافته است و از طرف دیگر، بسیاری از نتایج حاصلۀ مطالعات انجامشده متناقض بود که درنهایت جهت و اثر آنها مشخص نشده است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی از طریق رویکرد فراتحلیل انجام گرفت تا از یکسو مطالعات ناهمگن با توجه به همپوشانی آنها طبقهبندی و عملیاتی شوند و از سوی دیگر، جهت و اثر چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی شرکت مشخص شود. کدگذاری مطالعات انجامشده با استفاده از نرمافزار MAXQDA نشاندهندۀ آن بود که سازههای عملکردی با شاخصهای بازدۀ سرمایهگذاری، سودآوری، بازدۀ فروش، بازدۀ دارایی و سهم بازار به عملکرد مالی نامگذاری و عملیاتی شدند. فراتحلیل بر روی مطالعات گذشته حاکی از تأثیر مثبت چابکی زنجیره تأمین بر عملکرد مالی بود. این نتیجۀ بهدستآمده با مطالعات کالکان و آیدین (2020)، سرینیواسان و همکاران (2020)، ژو و گائو (2021)، ریکولما مدینا و همکاران (2022) و راموس و همکاران (2023) همخوانی دارد و با نتایج مطالعات استورم و همکاران و وایلند و النبرگ در تناقض است. در بازارهای بهشدت رقابتی امروز مزایای کمی در یک دورۀ زمانی طولانی پایدار است ( Kalkan & Aydın.,2020; Srinivasan et al.,2020; Ramos et al .2023; Sturm et al.,2021; Wieland & Wallenburg.,2012) با پیشرفتهای سریع فناوری و روند فزآیندۀ جهانیشدن که بهسرعت مزیتهای فعلی را بیخاصیت میکند، بهترین راه برای قرارگرفتن در صدر رقابت، جستجوی مستمر اشکال جدید مزیت از طریق سازگاری مداوم است. نتایج این پژوهش نشاندهندۀ آن بود که چابکی زنجیره تأمین شرکتها را قادر میکند، بهموقع و مؤثر به چنین عدم قطعیتهایی پاسخ دهند. نتایج فراتحلیل نشان داد که متغیر «نوع صنعت» تأثیر چابکی زنجیره تأمین را بر عملکرد مالی تعدیل میکند. نتیجۀ جالب بهدستآمده نشاندهندۀ آن بود که شرکتهایی که در یک نوع صنعت خاص فعالیت دارند، سطح بالاتری از چابکی زنجیره تأمین دارند. در ارتباط با این نتیجه گفته میشود که هماهنگی و همکاری شرکتهایی که در یک زنجیره تأمین خاص فعالیت کرده و در یک صنعت تخصص پیدا میکنند، بهتر میتوانند تغییر و تحولات بازار خود را درک و پیشبینی کنند. از طرفی، هماهنگی و همکاری شرکای زنجیره تأمین بهمنظور برنامهریزی برای تولید، کنترل موجودی و توزیع محصولات برای صنایعی که فقط در حوزهای خاص فعالیت دارند، سریعتر اتفاق میافتد. در همین راستا، گفته میشود که هر عضو زنجیره تأمین اهداف و اولویتهای خاص خود را دارد که به تضادها و ناکارآمدیهای بالقوه در عملیات زنجیره تأمین کلی منجر میشود. بهترین تصمیم برای کل زنجیره تأمین ممکن است برای یک عضو خاص در همان شبکه بهترین تصمیم نباشد. چالش پیش روی شرکتها شناسایی نیازهای منحصربهفرد اعضای زنجیره تأمین و سپس متعادلکردن آنها به شیوهای انعطافپذیر است. در این راستا، چابکی تنها زمانی در سطح زنجیره تأمین آشکار میشود که شرکت بهاندازۀ کافی چابک باشد تا نیازهای لجستیکی متفاوت و متغیر اعضای زنجیره تأمین را برآورده کند. در راستای نتایج پژوهش حاضر به مدیران و سیاستگذران زنجیرههای تأمین پیشنهاد میشود، امکان همکاری یکپارچۀ منابع مالی و اطلاعاتی را بین شرکای زنجیره تأمین پدید آورند. اصلیترین نکته در رابطه با چابکی زنجیره تأمین در نظر گرفتن آن بهعنوان یک دارایی راهبردی است و فقط از این طریق است که پایش مستمر اطلاعات محیط کسبوکار و آگاهی از تغییرات مخرب پدید میآید. بدین منظور همکاری اعضا و پیکربندی مجدد منابع بهطور اهرمی توان بقا و پویایی زنجیره تأمین را ارتقا میبخشد. استفاده از فناوریهای دیجیتال صنعت 0/4 (مانند بلاکچین، اینترنت اشیا، شناسههای رادیویی، محاسبات ابری، دوقلوهای دیجیتال و هوش مصنوعی) بین شرکتها توان دستیابی به دارایی چابکی زنجیره تأمین و پاسخگویی سریع و بهموقع به تقاضاهای بازار متلاطم را فراهم میآورد. پیادهسازی این فناوریها در استراتژیهای زنجیره تأمین تضمینکنندۀ ماندن در بازار و رقابت با بیشترین توان شرکای زنجیره تأمین است. این پژوهش پیشنهاد میدهد که تصمیمگیرندگان زنجیره تأمین به روشهای کارای تأمین دارایی چابکی زنجیره تأمین اندیشه کنند و هر گاه خواستند، تحولی در بازار ایجاد کنند و تمامی متغیرهای بازار را به نفع خود تغییر دهند، از این دارایی بهره بگیرند. چابکی زنجیره تأمین مفهومی گسترده و چند بعدی است و نیاز حاضر این حوزۀ پژوهشی، تدوین چارچوب جامعی از آن است؛ از این رو، به پژوهشگران آتی پیشنهاد میشود، در قالب انجام یک فراتحلیل به بررسی پیشایندهای دستیابی به دارایی چابکی زنجیره تأمین بیندیشند؛ همچنین سایر پیامدهای عملکردی دارایی چابکی زنجیره تأمین ناشناخته مانده است و بین پژوهشهای موجود ناسازگاری وجود دارد؛ انجام پژوهشی در ارتباط با تجمیع مطالعات موجود بهخصوص از سال 2000 به بعد میتواند کمک شایانی به علم در رفع این تناقضات داشته باشد.
[1]. Intangible Asset [2]. Return On Sale [3]. Return On Assets [4]. Market Share [5]. Return On Investment [6]. Profit Growth [7]. Resource-Based View (RBV) [8]. Competitive business performance [9]. Single Industry [10]. Various Industry [11]. Identification [12]. Screening [13]. Eligibility [14]. included [15]. Supplementary Search [16]. Snowballing [17]. Forward [18]. Citing [19]. References (Cited) [20]. Serendipitous Strategy [21]. Mendeley Reference Manager’s online search tool [22]. Drawer files effect [23]. Zotero [24]. Newcastle-Ottawa scale [25]. t-value [26]. P-value [27]. Sig [28]. Funnel Plot [29]. Egger’s Regression [30]. Gölgeci | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باشکوه، محمد. سیفاللهی، ناصر. و بیگی فیروزی، اللهیار (1399). تأثیر روابط مصرفکننده با نام تجاری بر وفاداری برند در بستر تجارت اجتماعی: نقش تعدیلگر ویژگیهای مرتبط با تعامل شبهاجتماعی. پژوهشهای مدیریت عمومی، 13(48)، 137-167.
باشکوه، محمد. و بیگی فیروزی، اللهیار (1401). بررسی اثرات استراتژیهای ترفیع رانش پایهای و کیندر و جنتلر بر یکپارچگی تولیدکننده و اعضای کانال توزیع. بررسیهای بازرگانی، 20(113)، 108-85.
سیف الهی، ناصر.، شفیعی نیکآبادی، محسن.، مهاجر، سپیده.، بیگی فیروزی، اللهیار. و کریم، محمدحسین (1398). تأثیر نوآوری باز بر عملکرد توسعۀ محصول جدید با تأکید بر تأثیر ظرفیت جذب دانش. پژوهشهای مدیریت عمومی، 12(44)، 55-78.
طاهری، ماندانا (1402). محدودیتهای مالی در شرکتها و رابطۀ آن با استراتژیهای تأمین مالی با تأکید بر نقش تعدیلگر حاکمیت شرکتی. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 11 (2)، 20-1.
عسگرنژاد نوری، باقر (1397). عوامل مؤثر در بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران: رویکرد فراتحلیل، مدیریت دارایی و تأمین مالی، 6 (1)، 50-29.
عسگرنژاد نوری، باقر.، زارعی، قاسم.، اسماعیلپور، پریسا. و بیگی فیروزی، اللهیار (1402). مطالعه تطبیقی عوامل مؤثر بر سرعت تعدیل ساختار سرمایه در صنایع بورسی اوراق بهادار تهران. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 11(1)،120-99.
قرهچی، منیژه.، عالم تبریز، اکبر. و کرم پور، عبدالحسین (1390). ارائۀ الگویی برای تعیین عوامل مؤثر بر عملکرد صادراتی براساس راهبرد رقابتی تمایز در صنعت کانی غیرفلزی. مطالعات مدیریت راهبردی، 2(6 )، 140-119. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 888 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 433 |