تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,792 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,466,207 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,813,993 |
بررسی زبانی شعر دفاع مقدّس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 15، شماره 3 - شماره پیاپی 44، مهر 1402، صفحه 63-84 اصل مقاله (1.27 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2023.138234.2286 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یوسف کرمی چمه* 1؛ مرتضی هاشمی2؛ میثم احمدی1 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه زبان و ادبیات، دانشکده علوم و فنون مرزبانی، دانشگاه جامع علوم انتظامی امین، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شعر، هنر استفاده از کلمه است و شاعران برای بیان اندیشه و تخیّل خود از زبان بهره میبرند. شعر دفاع مقدّس، علاوهبر تازگی در محتوا ازحیث زبانی نیز جلوههای بدیعی از زبان فارسی را نمایان کرد. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و به شیوۀ توصیفیتحلیلی کوشش شده است خصوصیات زبان شعر دفاع مقدّس تبیین و تحلیل شود. زبان این اشعار، معمولاً ساده، صریح و بدون پیچیدگی و ترکیبسازی ازجمله خصوصیات زبانی آن است. ازجمله منابع زبانی شاعران دفاع مقدّس، گنجینۀ واژههای انقلابی- دینی و همچنین واژهها و اصطلاحات جنگی است که مخاطب نیز با آنها آشناست. همچنین با توجه به گرایش به قالبهای کهن و نیز بیان حماسی، بسیاری از کلمات و اصطلاحات سنّت شعر فارسی در شعر دفاع مقدّس بهکار رفته است. بهرهگیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه نیز از خصوصیات زبانی برخی از اشعار دفاع مقدّس است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شعر دفاع مقدّس؛ زبان؛ واژههای جنگی؛ واژههای مذهبی؛ ترکیبسازی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه شعر، هنر استفاده از کلمه است و شاعران برای بیان اندیشه و تخیّل خود از زبان بهره میبرند. «هنر، آفرینش است و هنر شعر، آفرینش با زبان و هر شعر جز «بافت» نوی از زبان نیست» (حقوقی، 1377: 119). از گذشته تاکنون، ناقدان و شاعران به اهمیت زبان اشاره کردهاند. این موضوع بهخصوص در تقسیم کلمات به ادبی و غیرادبی نمایان است. اوج توجه به زبان در نزد فرمالیستهاست که معتقدند شعر، حادثهای است که در زبان رخ میدهد (شفیعی کدکنی، 1373: 3). یاکوبسن «شعر را کارکرد زیباییشناختی زبان و هجوم سازمانیافته و آگاهانه به زبان روزمره مینامید» (مقدادی، 1378: 617). زبان شعر با زبان عادی تفاوت اساسی دارد. در زبان عادی، زبان یک رساناست و هدف از آن انتقال معناست، اما در زبان شعر، تنها انتقال معنا مراد نیست و زبان باید هنرمندانه بهکار رود. به عبارت دیگر در شعر، زبان فقط وسیله نیست، هدف نیز محسوب میشود. در این قلمرو، زبان خود اصل است و رسالت شاعر یا نویسنده آن است که مدام در تکاپو و تلاش برای کشف مرزهای نامکشوف و ظرفیتها و تواناییهای نهفتۀ زبان باشد و دنیایی تازه در زبان بیافریند. در زبان و ادبیات، هر دو از زبان استفاده میشود. برخورد زبانی با جهان، برونگرایانه، بر بنیاد منطق و همساز با هنجار زبان است، درحالیکه برخورد ادبی با جهان، درونگرایانه، منطقگریز و فراتر از هنجار زبان است (حقشناس، 1370: 20). در شعر و ادبیات فارسی، جلوههای درخشانی از صلابت، قدمت، زیبایی و قدرت زبان فارسی نمایان شده است. یکی از گونههای شعر فارسی که محل بروز بخشی از این جلوهها است، با نام «شعر دفاع مقدّس» شناخته میشود. «ادبیات دفاع مقدّس به مجموعه نوشتهها و سرودههایی گفته میشود که درونمایه و موضوع آنها به مسائل هشت سال جنگ و دفاع مقدّس و پیامدها و تبعات آن برگردد، با تکیه بر مقدّسبودن که تداعی قلمرو الهی و دینی را بر این نوشتهها و سرودهها میکند. حال این مجموعه همزمان با جنگ باشد یا پس از آن» (سنگری، 1380، 15). شعر دفاع مقدّس، زبان، شکل و مفاهیمی دارد که پیش از این در سنّت شعر فارسی کمتر بروز یافته است و همین نکته ضرورت بررسی آن را ایجاب میکند. ازطرفی، تجزیه و تحلیل اشعار دفاع مقدّس از این حیث که این گونۀ شعری، بخش گستردهای از شعر معاصر و تجربۀ جدیدی در ادبیات فارسی است و زنده و پویاست، برای شناخت مختصات آن لازم و ضروری است؛ بنابراین در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی کوشش شده است خصوصیات زبانی شعر دفاع مقدّس (با بررسی شعر چند شاعر مشهور) تبیین و تحلیل شود.
دربارۀ شعر دفاع مقدّس پژوهشهای گوناگونی صورت گرفته است. «بیشترین حجم سخن دربارۀ شعر جنگ را باید در مقالات و مصاحبههایی دید که عمدتاً در روزنامهها و مجلات به چاپ رسیده و گاه جُنگهایی نیز به این عنوان گردآوری شده است» (کافی، 1381: 17). برخی از آثاری که به گونهای با موضوع تحقیق مرتبط است، عبارتند از: باقری و محمدی نیکو (1372) در کتاب شعر امروز در هفت دفتر و براساس قالبهای رایج، شعر معاصر را بررسی کرده است. بیشتر حجم کتاب به نمونۀ اشعار اختصاص دارد، اما در نقد و تحلیل کوتاه دربارۀ هر قالب، نکات ارزشمندی مطرح شده است. نویسندگان، ترکیبسازی را جزء ویژگیهای غزلهای دفاع مقدّس دانستهاند. سنگری (1380) کتابی با عنوان نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدّس در سه جلد نوشت. نویسنده در جلد اول کتاب، به بررسی شعر پایداری در عصر پیامبر (ص) و ائمه (علیهمالسلام) توجه کرده و سپس به شعر پایداری در تاریخ ادبیات فارسی روی آورده و به حبسیهها اشاره کرده است. شعر عصر مشروطه نیز طرح شده است. در جلد دوم بازتاب دفاع مقدّس در سرودهها نشان داده شده و بخش دیگری از این جلد درواقع نوعی کتابشناسی توصیفی دربارۀ دفترها و مجموعههای شعری مرتبط با دفاع مقدّس است. نویسنده در جلد سوم، کتاب خود را برپایۀ قالبهای رایج در شعر دفاع مقدّس تنظیم کرده است. کتاب حاضر که سه جلد آن حجمی حدود 600 صفحه دارد، بیشتر جنبۀ تاریخ ادبیاتنگاری دارد و نویسنده با نگاه کلی به موضوع نگریسته است. کافی (1381) کتابی با عنوان دستی بر آتش نوشت که ازجمله آثار خوبی است که به بررسی زبان و بیان و محتوای شعر جنگ در دهههای شصت و هفتاد اختصاص دارد. بصیری، کافی و رعیتنژاد (1394) در مقالۀ «بررسی برجستگیهای لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان»، خصوصیاتی همچون تازگیهای زبان، نوجویی قافیه و ردیف و واژگان خاص و چگونگی قالبهای شعری و گرایشهای سبکی را بررسی کردند. جوانمردی و اکبری (1397) در مقالۀ «روشهای یادگیری ماشین در بررسی ویژگیهای زبان شعری در اشعار شاعران دفاع مقدّس (مطالعۀ موردی: اشعار دو شاعر دفاع مقدّس؛ قیصر امینپور و محمدرضا عبدالملکیان)» از زبانشناسی رایانشی و روشهای آماری برای پردازش متن و شناسایی سبک شاعران استفاده کردهاند. درمیانی و آقاحسینی (1397) در مقالۀ «بررسی نوآوری و کهنگرایی واژگانی در آثار برخی از روایتگران دفاع مقدّس»، انواع نوآوری و کهنگرایی واژگانی در آثار خاطرهنویسی دفاع مقدّس را بررسی و در شش دسته تقسیمبندی کردند: 1) آفرینش واژهها و ترکیبات نو؛ 2) کاربرد واژهها، ترکیبات و اصطلاحات بیگانه که خود شامل سه بخش میشود: الف) کاربرد واژهها و اصطلاحات بیگانة خودکارشده در زبان؛ ب) اصطلاحات و کلمات نظامی و سیاسی؛ ج) کاربرد کلمات دشوار بیگانه؛ 3) کاربرد واژههای بومی؛ 4) کاربرد واژهها و اصطلاحات روزمره و عامیانه؛ 5) کاربرد نامهای خاص؛ 6) استفاده از واژههای کهن. بنابر یافتههای این پژوهش در این آثار کاربرد کلمات بیگانه به شکلهای مختلف از همه بیشتر است، درمقابل، واژههای نو کمتر استفاده شده است. همچنین کهنگرایی یا آرکائیسم نیز در این آثار نمود اندکی دارد. خلیقی و علویمقدم (1398) در مقالۀ «واکاوی ویژگیهای زبانی و محتوایی در شعر شاعران دفاع مقدّس»، ویژگیهای زبانی و محتوایی در شعر برخی از معروفترین شاعران دفاع مقدّس را کردهاند. ترکیبسازی، بهکاربردن اصطلاحات و تعابیر عرفانی، واژهها و تصاویر مخصوص جنگهای مدرن، بهکارگیری واژگان جدید، بلند و طولانیبودن سرودهها و انتخاب زبان روایی و داستانی جزء ویژگیهای زبانی شعر دفاع مقدّس است. محسنی و همکاران (1399) در مقالهای با عنوان «تحلیل سرودههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس براساس قاعدهکاهی لیچ» انواع هنجارگریزی آوایی، واژگانی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی و نوشتاری را در پنجاه سرود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برمبنای فرمالیسم و الگوی هنجارگریزی لیچ بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که هنجارگریزی معنایی بهمنظور آفرینش اثر شعری و پس از آن هنجارگریزی زمانی یا باستانگرایی از بیشترین بسامد نسبت به سایر شناسهها برخوردار است. مهمترین نتیجه دربارة عوامل فرمساز سرودها این است که این شناسهها موجب تعقید در زبان سرود نشدهاند. با توجه به مخاطبانِ سرود که از همة طبقات و قشرهای جامعهاند، برای ایجاد شور و آگاهیبخشی، رویکردی ابلاغی و کارکردگرا دارند. چنانکه ذکر شد، پژوهشهایی برای بررسی ویژگیهای زبانی شعر دفاع مقدّس انجام شده که مرتبطترین آنها با پژوهش حاضر، مقالۀ «واکاوی ویژگیهای زبانی و محتوایی در شعر شاعران دفاع مقدّس» است. بررسی زبانی اشعار در مقالۀ یادشده، سهم اندکی از پژوهش را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین، انجامدادن پژوهشی مستقل و مفصل در این زمینه ضرورت دارد.
اساس شعر بر شناخت قدرت و کارکرد و ابعاد کلمات است. در بررسی زبانی اشعار به واژگان و لغات شاعر، ترکیبات و نحو اشعار توجه میشود. محقق در سطح لغوی، نوع و تبار لغات شعر و گستردگی و وسعت گنجینۀ واژگان شاعر، تازگی و کهنگی ترکیبات و بسیاری از پدیدهها را بررسی میکند تا پیام و محتوای اثر را درک کند: ازجمله «ملاحظه و بررسی درصد لغات فارسی و عربی، لغات بیگانه، کهنگرایی، سرهنویسی، اسامی بسیط یا مرکب ... نوع گزینش واژه با توجه به محور جانشینی، وسعت یا قلت واژگان، مترادف، نوع صفت و ...» (شمیسا، 1378: 154). در سطح نحوی، جمله یا طرز کاربرد اجزای جمله در محور همنشینی بررسی خواهد شد.
پیام و محتوای متن و به عبارت بهتر آنچه شاعر در ذهن دارد، تأثیر فراوانی در فرایند انتخاب واژگان و حتی چگونگی بیان شاعر دارد. شاعر براساس محتوا و موضوع کلامش، ابزار مناسب بیان آن را برمیگزیند. از همین روست که میگویند: «زبان ابزار بیان اندیشه است». ویتگنشتاین، فیلسوفِ زبانشناس میگفت: «محدودۀ زبان من، محدودۀ جهان من است» (شفیعی کدکنی، 1383: 27) و «به هر اندازه که ذهن ما از کلمات پربارتر باشد، به همان اندازه اندیشیدن برایمان آسانتر ... خواهد بود؛ چراکه اندیشیدن با کلمات صورت میگیرد» (پورنامداریان، 1374: 275). پس این جمله پذیرفتنی نیست که کسی بگوید: «فکر میکنم، اما کلمهای برای بیان افکارم پیدا نمیکنم». به تعبیر زبانشناسان، الفاظ و عبارات سایه و پرتوی از اندیشه و فرهنگ اقوامند و لفظ و معنی پیوند عمیقی دارند. این سخن حضرت امیر (ع) که میفرماید: «المرء مخبوء تحت لسانه»، همین مطلب را تأیید میکند. هر گفتاری، نشانههایی از طبقۀ اجتماعی، گویش، نظرگاه، میزان تحصیلات و ... گویندۀ آن دارد. واژههای غالب هر شاعر یا کلمات پر بسامد شعر او از زیباییشناختی و شیوۀ خیالبندی ویژۀ او و همچنین خط اندیشگی و تفکر آن شاعر حکایت میکند. البته در بررسی زبان آثار ادبی باید بدون تعصب نسبت به محتوا و قضاوت ارزشی دربارۀ آن عمل کرد. به عبارت دیگر، پژوهشگر در داوریهای زبانی بهدنبال تأیید یا رد کامل محتوا نباشد؛ زیرا «منتقد باید بکوشد حتیالمقدور، تحت تأثیر محتوای شعر ـ که ممکن است با آن موافق یا مخالف باشد ـ در مورد ارزش ادبی شعر قضاوت نکند» (شمیسا، 1383: 15). تعلقخاطر شاعر به نظریههای گوناگون، سبب شکلگیری ذهنیتی ویژه در او میشود و کلمات خاصی را بهصورت گنجینۀ زبانی او مطرح میکند؛ برای مثال طرح مسئلۀ ملیت در دورۀ مشروطه، موجب توجه به تاریخ پیش از اسلام شد و متعاقب آن واژگان و بیان شاعران و نویسندگان نیز تغییر کرد. توجه به اساطیر پیش از اسلام، سیل توجه به آثار بازمانده از قبل از اسلام، موج سرهنویسی و دساتیرنویسی و حتی تلاش برای تدوین فرهنگ لغت در پی بروز مسئلۀ ملیت پیش آمد. این حس که گونهای بازگشت به خویشتن و به اصل بود، در انقلاب اسلامی که مایۀ مذهبی دارد، به صورت دیگری مطرح شد. موضوع شعر دفاع مقدّس از یکطرف با سرزمین و ملیت و هویت انسان ایرانی و از طرف دیگر با اسلام و تاریخ و بزرگان آن و همچنین گفتمان انقلاب سروکار دارد و همۀ اینها در فضای جنگی تجربه میشود؛ بنابراین، واژگان این شعر نشان موضوعات مذکور را دارد. بسامد واژگانی مثل رستم، سهراب، کاوه، ضحاک و ... (که نشاندهندۀ هویت ایرانی است) و کلماتی همچون عاشورا، حسین، اسماعیل، علی و ... (که نشان از هویت اسلامی دارد) و واژههایی مانند خون، تفنگ و ... (گفتمان جنگ) در شعر دفاع مقدّس زیاد است. در مجموعۀ شعر دفاع مقدّس تنوع واژگانی دیده میشود. جنگ، خود، واژهها و اصطلاحات خاصی را به همراه داشت. همچنین پیوند این حادثه با انقلاب و مذهب، رواج واژگان انقلابی و مذهبی در شعر دفاع مقدّس و درنتیجه تنوع زبانی آن را موجب شد (کافی، 1381: 33).
واژههای مذهبی در شعر فارسی همواره جلوه داشته است، اما در زمانهایی که جریانهای سیاسی و اجتماعی با مذهب پیوند عمیقتری دارند، این تجلّی بیشتر است. وجه مذهبی و دینی دفاع مقدّس، تأثیر بسیاری بر اشعار گذارده است. زبان ادبیات دفاع مقدّس با مذهب پیوند ناگسستنی دارد. فرهنگ عاشورا، تاریخ صدر اسلام، نامهای معصومان (علیهمالسلام)، اصطلاحات شرعی و فقهی و ... دریچههای ورود اصطلاحات مذهبی در شعر است.
در کلّیت شعر دفاع مقدّس روح قرآنی حاکم است. شعر «هجرت» علی معلم مجموعهای از اقتباسات قرآنی است که به روح و حرکتهای پنهانی آن توجه دارد. همچنین حرکتهایی که پیامبران از حضرت آدم گرفته تا خاتمالانبیاء (ص) طی کردهاند و درنهایت هجرت امام و انقلابی که نتیجۀ این هجرت بود.
علی معلم با ذهن تاریخگرا و مذهبی خود، شعرش را از اشارات و آیات قرآنی پر کرده است.
این شعر تداعیکنندۀ آیۀ «نصر من الله و فتح قریب» (سوره الصّف، آیه 13) است. شاعر «نصر من الله» را به دژ تشبیه کرده و به ارتباط میان کلمات «فتح، قریب و نصر من الله» اِشراف داشته است. و تهمت، صلۀ شعرهای من شد! دلتنگ نیستم و کفی بالله شهیدا ... (قزوه، 1372: 105). در این بخش، شاعر قسمتی از آیۀ 96 سورۀ اسراء را تضمین کرده است. جدول 1: بسامد آیات و احادیث
در جدول بالا، بسامد آیات و احادیث در معروفترین کتاب هر یک از شاعران مطرح در این مقاله نشان داده شده است. چنانکه از جدول پیداست، علی معلم بیش از دیگران از قرآن و حدیث بهره گرفته است. پس از وی حسینی و سپس قزوه قرار دارند. در شعر عبدالملکیان کمتر از دیگران به قرآن و حدیث اشاره شده است، شاید به دلیل آنکه وی مضامین غیر دفاع مقدّسی را نیز آورده است. در میان آیات و احادیث مختلف نیز اشاره به آیات جهاد، دفاع، ارزشهای اخلاقی، تمسّک به حبلالمتین الهی و گفتمان عاشورایی در اشعار بیشتر است. بسامد کاربرد واژگان و اصطلاحات مذهبی در اشعار بسیار است؛ بهگونهای که شاید هیچ شعری را نتوان یافت که از این کلمات بهره نبرده باشد. اصطلاحات و کلماتی نظیر هجرت، جهاد، خیمه، عاشورا، کوفه، ابراهیم، اسماعیل، فرات و ... و اسامی امامان و بزرگان دینی در سرتاسر این نوع شعر به چشم میخورد. شاید در هیچ دورهای از ادوار شعر فارسی تا این حد از گفتمان مذهبی استفاده نشده است.
الفاظ و اصطلاحات مرتبط با حالات و مقامات عرفانی نظیر فنا، بقا، جذبه، تجلی، وصل و ... تعابیر صوفیانه مانند خرقه، دف و چنگ، پیر، مرید و مراد و ...، رمزهای مربوطبه میکده همچون می، ساغر، ساقی، جام، شراب و ... و رمزهایی مانند زلف و ... در شعر دفاع مقدّس بسیار است.
در غزل «بوی سیب» زبان به سبک غزلهای عراقی (حافظ و سعدی و...) است و کلمات و ترکیباتی نظیر بوی وصال، نفخۀ آشنایی، کوی و ... در آن هست (قزوه، 1372: 19). در «غزل غربت» نیز گفتمان میکده (جرعه، می، پیاله و هشیار) برجسته است (قزوه، 1372: 21). شاعران همچنین به اسطورههای عرفانی (بهخصوص حلاج) و مفاهیم عرفانی (نظیر روز الست) بسیار اشاره کردهاند.
همچنین حرف عربی «لا» که بار معرفتی و عرفانی دارد، در قافیۀ اشعار بهکار رفته است. البته در میراث شعر عرفانی زبان فارسی، تصویرهای بسیاری با این حرف ساخته شده است؛ تصاویری مانند «نهنگِ لا، جاروبِ لا» و غیره.
در بیت زیر:
زبان، محصول اجتماع و ابزاری برای برقراری ارتباط در جامعه است. «ازآنجاکه جهان و واقعیت همیشه در تغییر است، ساختمان زبان که در توصیف جهان و واقعیت بهکار برده میشود، هم باید مدام در تحول باشد ...؛ پس دینامیسم واقعیت باید در زبان هم نمایان باشد» (علیپور، 1380: 54). پس از انقلاب اسلامی، کلمات و اصطلاحاتی وضع شد یا تحول معنایی پیدا کرد و برخی واژههای فراموششده هم زنده شد. آمیختگی دوران جنگ و دفاع مقدّس با شرایط انقلابی موجب رواج گفتمان انقلاب در ادبیات دفاع مقدّس شد. کلمات و تعابیری همچون برادر، پاسدار، خون، سرخ، شهید، فتح، جهاد، فجر، منافق و ... در شعر دفاع مقدّس، بسامد زیادی دارند. در صف انتظار میمانیم / تا خروج «خلیل» از آتش / تا فرود «کلیم» از سینا / شعر زیبای «فتح» میخوانیم (اسرافیلی، 1364: 12). برخی کلمات بهصورت نماد و در قالب تقابلهای دوگانه به کار رفته است؛ مانند شیطان/ خدا، حق/ باطل. (عبدالملکیان، 1368: 79).
جنگ، فرهنگ و گفتمان خاص خود را به همراه آورد. تأثیر این گفتمان و زبان در آثار ادبی، تازگی زبان را درپی داشت. نامهای اشخاص، مناطق و ابزارهای جنگی در شعر دفاع مقدّس بسیار آمده است.
«پس از شروع زنجیرۀ عملیات که در مرحلۀ دوم دفاع مقدّس (5/7/60 تا 23/4/61) انجام گرفت، نام عملیات، اسم رمز، مناطق جبهه و مظاهر و عناصر فرهنگی جبهه به درون شعر راه مییابد و فرهنگ عاشورا که تکیهگاه جبهههاست، فرصتهای ناب شاعرانه را برای شاعران رقم میزند» (سنگری، 1380: 16). راستی یاد شهیدان بیتالمقدّس به خیر! جهانآرا که بود؟ حاج همت که بود ... (قزوه، 1372: 6). این مقوله بهخصوص در اشعاری که در کنگرهها و یادوارههای شهدای دفاع مقدّس چاپ شده است، به چشم میآید. در برخی از اشعار، این نامها بیآنکه وارد ساحت شعر شوند، پشت سر هم ردیف شدهاند؛ اینگونه اشعار شاید فقط کارکرد تاریخی داشته باشند.
سیدحسن حسینی در همین زمینه و در نقد شعر «ناگهانی از گل و لبخند» قزوه نوشته است: «التزام اسامی خاص و اصطلاحات رایج در جبههها خالی از نوعی تفاخر نیست؛ بدین معنی که ما خودمان بودیم و دیدهایم» (حسینی، 1381: 225). این مسئله با اشعار دیگران نیز منطبق است. البته دربارۀ کسانی که بدون تجربۀ جبهه و جنگ، در اشعار خود دائم از اسامی و اصطلاحات مربوط به آن سخن میگویند، موضوع طور دیگری است. بهاحتمال اینها میخواهند بگویند من این اشخاص و مناطق و عملیات را میشناسم. درواقع به نظر میرسد این دسته از شاعران در پی جلب اعتماد مخاطبند تا او با شعر ارتباط برقرار کند.
پیشینۀ ادبیات جنگ در تاریخ ادبیات فارسی _ که بخش شایان توجهی از آن در قالب شاهنامه و ادبیات حماسی جلوهگر شده است ـ سبب رواج کلمات و اصطلاحات جنگی نظیر شمشیر، خنجر، سپر، اسب و ... در شعر فارسی حتی شعر غنایی شده است. در شعر دفاع مقدّس، بهخصوص در اشعار سالهای جنگ و در منظومههایی که به یاد سرداران جنگ سروده شده است، بسامد اصطلاحات جنگی قدیم زیاد است.
فضای حماسی جنگ، روح حماسی نهفته در این لغات و اصطلاحات، سنتهای ادبی و زبانی و حضور در تعزیهها و ادبیات مذهبی ازجمله دلایل رواج اصطلاحات جنگی قدیم در شعر دفاع مقدّس است.
در جنگهای امروزی، از ابزارهای قدیمی و سنّتی استفاده نمیشود. در جنگ هشتسالۀ عراق برضد ایران نیز سلاحهای بهروز و مدرنی بهکار رفت؛ بنابراین اصطلاحات آن با جنگهای پیشین تفاوت داشت. اصطلاحاتی نظیر آر. پی. جی، خمپاره، تانک، تیپ، پاتک و ... . بر اساس این، شاعران دفاع مقدّس در برخی اشعار، واژگانی را بهکار بردهاند که با شرایط متناسب است.
بسامد واژههای صریح نظیر خون، تفنگ و ... در برخی اشعار دفاع مقدّس، آنها را به شعر چریکی نزدیک کرده است. این قرابت و شباهت را در مخاطبان دو نوع شعر نیز میتوان یافت. مخاطب شعر دفاع مقدّس همچون مخاطب شعر چریکی، تودۀ مردم هستند.
بسامد کلمات جنگی و انقلابی در برخی اشعار دفاع مقدّس، موجب شعارزدگی آثار شده است. تنها بهکارگیری بعضی واژهها (تفنگ، گلوله و ...) سبب تازگی زبان نیست، تحول در زبان مستلزم درگیرشدن با تمام بنیانها و ساختمانهای گوناگون زبان است. بیداد زخم ظالم موشک / سقف گلین خانۀ ما را / به خاک ریخت ... / اینجا که بیدریغی خون جاری است / مظلوم زخمیات / تا انهدام ظلم / دست از گلوی ماشه برنمیدارد . اینجا تفنگ ایمان را / بر دوش میکشد / ایمان گلوله را / شلیک میکند ... (عبدالملکیان، 1368: 85). بی مسلسل کوچکش / از سنگر پای بیرون نمیگذارد ... (عبدالملکیان، 1368: 100). به نظر میرسد، اصطلاحات جنگی جدید در قالبهای مثنوی، نیمایی و چهارپاره کاربرد بیشتری یافتهاند.
حماسهسازی و جنگاوری رزمندگان توجه شاعران را به خود جلب کرده و بسامد لغات و تعابیر و نمادهای حماسی را در شعر دفاع مقدّس در پی داشته است.
بسامد واژههایی نظیر «هلا، هماره، باره، دیو» لحن حماسی اشعار را تقویت کرده است.
علاوهبر موضوع و زمینۀ حماسی، سنّت ادبی و توجه شاعران به میراث ادب حماسی در پیدایش لحن حماسی در شعر دفاع مقدّس، تأثیر دارد. اشاره به شخصیتهای شاهنامه نشانگر این موضوع است.
معلم در مثنوی، حسینی و اسرافیلی در غزل و چهارپاره و رباعی و قزوه در مثنوی و غزل لحن حماسی را بهکار گرفتهاند. در جاهای بسیاری صورت حماسی و کهنه کلمات در اشعار بهکار رفته است؛ مانند «ستاده، چهر، خصم، فتاده، دلیل (راهنما)، راهبر، خموش، ستوار، حصار، شحنه، گزمه، چموش، سمند، لگام و ... ». شاعران بیشتر با واژهها و ترکیبهای متناسب با حماسه، روح حماسی را در غزل میدمند.
غزل «هلا روز و شب فانی چشم تو» از مجموعۀ همصدا با حلق اسماعیل برای امام خمینی (ره) سروده شده است. وزن آن «فعولن فعولن فعولن فعل» بر وزن شاهنامه است و واژههایی نظیر «هلا، دریادلان و طوفانی» حالت حماسی آن را بیشتر میکند و کلمات «چشم، خماری و شراب» بار عرفانی به شعر میبخشند.
باستانگرایی یعنی زندهکردن زبان زیبا و فخیمی که فراموش شده است. در حماسه نباید کلمات و الفاظ و اسماء متداول و معمولی بهکار برد (زرین کوب، 1343: 97). باستانگرایی زبانی با لحن حماسی تناسب دارد و برخی شاعران دفاع مقدّس با «برهمریختن سیاق معمول کلام، استفاده از ویژگی سبکی قدیم، بهرهجستن از واژههای مهجور یا بازگشت به اصل برخی الفاظ، سعی کردهاند تا آهنگ حماسی کلام خود را افزایش دهند» (کافی، 1381: 144). باستانگرایی، برجستهترین خصوصیت زبانی شعر معلم است. این ویژگی در مثنوی «چنین به زاویه در ...» خوب است و در «کلیله» و «ماند زین غربت ...» در اوج است (کاظمی، 1390: 194). یکی از نشانههای باستانگرایی، کاربرد «ز» بهجای «از» است که در شعر دفاع مقدّس نمود بسیاری دارد.
پیاله پر کردم / ز رود آبی ایمان / و بالهای کبوتر را / در اوج بوسیدم (عبدالملکیان، 1368: 22). عبدالملکیان با کاربرد عوامل فنی زبان و بهخصوص «را»های فک اضافه، زبان شعرش را درشتباف میسازد. این خصیصه در شعر «چوپان» برجسته است. شاعران در مواقعی نیز برای القای حماسه، حرف اضافۀ «با» را در معنای «به» بهکار بردهاند:
نمونۀ دیگر: تیغ با شیوۀ پدر بسته ست (معلم، 1385: 169). در شعر حماسی دفاع مقدّس، کلماتی وجود دارد که امروزه دیگر بهکار نمیروند و شاعران بهاینترتیب، روح حماسه را در شعرشان متبلور کردهاند. بهجای «جنگ» از «کارزار، پیکار و مصاف»، بهجای «شجاع»، از «گُرد، دلاور و یل» و همینطور از واژههایی مثل «خیل، باره، خصم و ...» استفاده میکنند.
همچنین بهجای «زندان» از «حصار» استفاده میکنند. با هرچه رود / راه تو را میتوان سرود / بیم از حصار نیست / که هر قفل بسته را / با دستهای روشن تو میتوان گشود (عبدالملکیان، 1368: 129). «استفاده از ویژگیهای زبان قدیم، آوردن گذشته به امروز است. باستانگرایی یا آرکائیسم نتیجة هماهنگی و همکاری عناصر واژگانی و ساختارهای نحوی باستانی با عناصر واژگانی امروز است. درحقیقت در باستانگرایی بخشی از فرهنگ و زبان غنی گذشته به ادبیات امروز منتقل میشود. افزونبر این، استفاده از عناصر کهن در متون امروز، نوعی آشناییزدایی در زبان معیار بهشمار میرود و نوشته را برجسته میکند. ... در کهنگرایی، غیر از گستردگی و برجستگی زبان، مسئلۀ هویت و فرهنگ نیز مطرح است. آثار ادبی گذشته، شناسنامة هویت ملی و فرهنگ ماست و وقتی واژههای قدیمی کاربرد نداشته باشند و به فراموشی گرایند، متون دربرگیرندۀ آنها نیز برای مردم، فهمناپذیرمیشود و آرامآرام به کنار میرود» (درمیانی و آقاحسینی، 1397: 117-118).
ترکیب یعنی کنارهم قراردادن دو یا چند واژۀ مستقل و ساختن یک واحد جدید زبانی که بهطور مستقل عمل کند و معنی دهد. ترکیبسازی یکی از ابزارهای شاعران برای دستیابی به تنوع بیانی و زبانی است. شاعر نباید و نمیتواند تنها به واژههای مفرد تکیه کند. یکی از راههای زنده نگهداشتن زبان، خلق و اضافهکردن ترکیبات و کلمات جدید به آن است. ترکیبات زبانی، یکی از مشخصههای زبان و سبک هر دوره است. در شعر دفاع مقدّس، کلماتی حماسی در کنار عناصری از زبان عرفانی قرار گرفته است؛ موضوعی که در پیشینۀ شعر حماسی زبان فارسی دیده نمیشود.
تقسیمبندی ترکیبها با توجه به پایۀ ترکیب: الف) هر دو پایه از واژگان جنگیاند؛ مثل: «تفنگ خشم، طلایگان سپه» (معلم، 1385: 57)، «جبهۀ جنگ» (عبدالملکیان، 1368: 49)؛ ب) یکی از پایهها، واژۀ جنگی و یکی مذهبی است؛ مثل: «آیۀ رزم» (حسینی، 1386: 135)؛ ج) یکی از پایهها، واژۀ جنگی و یکی انقلابی است؛ مثل: «قاصد فجر» (حسینی، 1386: 134)؛ د) یکی از پایهها، واژۀ جنگی است؛ مثل: «سنگر عشق» (معلم، 1388: 36)؛ ه) یکی از پایهها، واژۀ مذهبی است؛ مثل: «نماز ژرف موج» (قزوه، 1372: 18)، «منبر گونه» (قزوه، 1372: 20)، «آیۀ داغ» (معلم، 1385: 55)؛ و) یکی از پایهها، واژۀ انقلابی است؛ مثل: «سپیدۀ پیروزی» (عبدالملکیان، 1368: 56)؛ ز) در پایههای ترکیب، از کلمات جنگی، مذهبی و انقلابی استفاده نشده است.
جدول 2: بسامد ترکیب ازمنظر نوع پایه
جدول بالا نشانگر بسامد انواع ترکیب در 50 صفحه از هر کتاب است. بسامد ترکیبهایی که در یکی از پایههای آن، از واژگان مذهبی، انقلابی و جنگی استفاده شده است، شایان توجه است. «نخستین بهرۀ ترکیبسازی، افزایش امکانات زبان است؛ یعنی زبانی که تعدادی واژه برای بیان مفهوم خاصی داشته، اکنون ترکیبهای بسیاری هم دارد که مفاهیم دیگری را منتقل میکند و بدیهی است که هرچه امکانات زبان بیشتر باشد، انتقال مفاهیم سادهتر خواهد بود و دست شاعر برای انتخاب، بازتر» (کاظمی، 1377: 129).
در تعریف وردزورث از شعر، یکی از عناصر شعر «سخنگفتن به زبان سادة مردم عادی» است (جعفری، 1378: 285). زبان عامیانه «عبارت است از کلمات و ترکیبات زبان محاوره مردم نیمهفرهیخته که بیقیدوبند سخن میگویند و الفاظی بر زبان میآورند که مردم فرهیخته از ادای آنها خاصه در محافل رسمی، بهشدّت احتراز میکنند» (نجفی، 1378: 7). استفاده از زبان عامیانه برای ایجاد صمیمیت در شعر و تأثیرگذاری بر مخاطب بسیار مناسب است. جنگ، واقعهای فراگیر بود که تمام لایههای اجتماعی را درگیر خود کرده بود. حضور افرادی از طبقات مختلف جامعه در بطن جنگ، موجب بهکارگیری لحنهای مختلف در جبهه و ادبیات آن شد. در این میان، زبان و الفاظ محاوره رواج بسیاری داشت. در شعر دفاع مقدّس بیشتردر قالب دوبیتی از این نوع زبان استفاده شده است.
این دوبیتی از زبان مادری غمگین روایت میشود و زبان شعر با حال مادر مناسبت دارد. علی معلم در ترانههای خود از زبان عامیانه بهره برده است: جماعت، یه دنیا فرقه بین دیدن و شنیدن برید از اونا بپرسید که شنیدهها رو دیدن راز سنگرای عشقو باید از ستاره پرسید التهاب تشنهها رو کی میدونه غیر خورشید؟ (معلم، 1388: 36) همچنین تعابیر و کنایههای رایج در زبان محاوره در شعر برخی نظیر علیرضا قزوه دیده میشود: من بعضی وقتها در خیابان / دنبال یک سر سوزن غیرت میگردم (قزوه، 1372: 77). همچنین نمونههایی مانند «کوفتکردن» (قزوه، 1372: 78)، «از دماغ فیل افتادن» (قزوه، 1372: 88)، «مگسپراندن» (قزوه، 1372: 108)، «نور به قبر باریدن» (قزوه، 1374: 47)، «زیر چشم کبود بودن» (قزوه، 1374: 49) و جارزدن (قزوه، 1374: 85). شاعران از میان مردم هستند و برای آنها شعر میگویند. استفادۀ آگاهانه و هنرمندانه از زبان محاورهای، سبب ایجاد فضای صمیمی و مشترک با خواننده میشود. بهرهگیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه، خصوصیتی است که به بعضی اشعار قزوه صمیمیت و لطافت خاصی بخشیده است.
واژهها و ترکیبات عامیانه و محاوره، بار حماسی چندانی ندارند و ازهمینرو در شعر سالهای پایانی جنگ و پسازآن که فضای حماسی اشعار اندک است و حسرت و دلتنگی شاعران و مسائل عاطفی مطرح میشود، کاربرد بیشتری دارد. زبان در شعر «حماسۀ چهاردهساله» (عبدالملکیان، 1368: 83) به زبان گفتار نزدیک شده است و از پیرایههای رایج موسیقایی (همحروفی، همآوایی و حتی قافیه) عاری است و شعرهای فروغ فرخزاد را تداعی میکند.
در متون کهن، افعال پیشوندی کاربرد دارد و پیشوند و پسوند، معنیساز است. در برخی اشعار دفاع مقدّس (بهویژه شعر اسرافیلی و معلم) که لحن کهن دارند، بسامد فعل پیشوندی درخور توجه است.
افعالی نظیر «درخفتند» (اسرافیلی، 1364: 27)، «فروریخت» (اسرافیلی، 1364: 26)، «فرا افراشته» (اسرافیلی، 1364: 35)، «فروپیچید» (اسرافیلی، 1364: 63)، «فرا افراشتیم» (اسرافیلی، 1364: 69) و ... در اشعار دیده میشود.
شعر دفاع مقدّس، شعری کارکردگراست و بهدنبال تهییج و ترغیب و تشویق مردم و رزمندگان است؛ بنابراین، لحن خطابی و افعال امری در آن جلوۀ بسیار دارد: خیز قامت به قامتش بندیم (اسرافیلی، 1364: 10). نمونۀ دیگر:
شعر دفاع مقدّس شعر همدلی و وحدت و اتحاد است. ازهمینرو و با توجه به روحیۀ دینی و مذهبی شاعران، افعال و ضمایر بیشتر بهصورت جمع بهکار رفتهاند.
در شعر قزوه، شاعر حضور برجستهای دارد و معمولاً یکی از طرفین تقابل، خود اوست. به همین سبب بسامد ضمایر و صیغههای جمع در شعر وی اندک است. و تهمت، صلۀ شعرهای من شد! / دلتنگ نیستم / «و کفی بالله شهیدا» / ببخشید اگر پایم را / از گلیمم بیشتر دراز کردم / تقصیر کوچکی گلیم بود! (قزوه، 1372: 105). هرشب یکصد هزار ستاره / بر وطنم اشک میریزند / آیا خاموش بمانم؟ / آی! مردان چرت / مردان خط و خطبازی! / مردان خرناسه! / هنوز نیزههای شکسته برج است / آنسوتر / هنوز سرهای تابناک / بر نیزههاست (قزوه، 1372: 128). اما در مواقعی نیز، ضمایر و افعال و شناسههای جمع در شعر او دیده میشود.
نحو زبان اشعار بررسیشده با زبان رایج و طبیعی گفتار عصر تا حدود زیادی منطبق است و اگر آن را به نثر بنویسیم، تفاوت چندانی نخواهد کرد.
در ساختار نحوی زبان قزوه که امروزی است، فعل برمگردان با «م» منفیساز، در بیت جلوۀ بسیار دارد. استفاده از «واو» حذف و ایجاز برای فشردگی نحوی شعر در بیت زیر درخور توجه است:
همچنین در این بخش باید به بسامد کاربرد فعل در آغاز جمله در اشعار اشاره کرد. این خصیصه در شعر اسرافیلی جلوۀ بسیاری دارد:
کاربرد فعل آغازین، در بسیاری موارد نشانگر اهمیت فعل و عمل صورتگرفته است و جنبۀ تأکیدی دارد:
البته در جاهایی نیز، اشعار ازنظر نحوی دچار مشکلند:
نمونۀ زیر:
در تاریخ ادب فارسی آثار پارهای از شاعران و نویسندگان از زیبایی، ارزش و اهمیت خاصی برخوردار بوده است تا حدی که توجه شاعران و نویسندگان همروزگار یا دورههای بعد را به خود معطوف داشته است. در این حالت نوعی رابطۀ بینامتنی قوی میان آثار پیرو و سرمشق دیده میشود. مطالعۀ ارجاع متن به متون و داشتههای فرهنگی دیگر از روشهایی است که در نقد ادبی مدرن به آن توجه میشود. به گفتۀ الیوت: «هیچ هنرمندی یکتنه مفهوم خاص خویش را دارا نیست. مفهوم او شناخت ارتباط اوست با هنرمندان پیشین. او را مجزا از دیگران نمیتوان ارزش گذاشت» (امینپور، 1386: 55). بر اساس این «متن باید به متون دیگر رجوع کند تا همه را در خود داشته باشد» (مقدادی، 1378: 116). متنی که به تأثیر از متن دیگر و با ایجاد رابطۀ بینامتنی با آن به وجود میآید، جای متن اصلی را نمیگیرد، اما گسترۀ تازهای از کلمات و تصاویر میآفریند و از این حیث شایان توجه است. «هر جریانی در شکلگیری و تکوین خویش، مثل جویباری که در رهگذر خود تحت تأثیر بستر، فضا و عناصر اطراف خود قرار میگیرد، از عناصر جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی تأثیر میپذیرد» (سنگری، 1380: 34). شاعران دفاع مقدّس از بیان و مضامین و زبان برخی شاعران شناختهشده تأثیر پذیرفتهاند. در سالهای میانی دهۀ 60 تقلید و تأثیر از شاعران سبک هندی بهخصوص بیدل در اوج بود. یوسفعلی میرشکاک در سال 1359 در روزنامۀ جمهوری اسلامی مطالبی را دربارۀ بیدل و سبک هندی منتشر کرد. سپس مباحثی با عنوان بیدلشناسی در مجلۀ سروش انتشار یافت. کتاب بیدل، سپهری و سبک هندی نیز در دنبالۀ همین گرایش نوشته شد. در شعر انقلاب و دفاع مقدّس، بیدلگرایی در حوزۀ ترکیب و مضمون و ساختار شعر، طیف وسیعی از شاعران را ـ میرشکاک، عزیزی، معلم، قزوه و... ـ بهدنبال خود کشاند.
رد پای بیدل در این شعر بسیار روشن است:
البته گرایش به سبک هندی و بیدل به قبل از انقلاب و شعر شاعرانی مانند رهی معیری، امیری فیروزکوهی و سهراب سپهری برمیگردد، اما در شعر بعد از انقلاب این گرایش پررنگتر شد. شاعران با توجه به خصوصیات و نوآوریهای زبانی شعر سبک هندی از قبیل «قدرت ترکیبسازی»، «آشناییزدایی»، «حسآمیزی» و «ترکیبهای پارادوکسی» به این شیوه روی کردند. وابستههای عددی در شعر سبک هندی بهخصوص در غزلیات بیدل، زیاد است و در شعر دفاع مقدّس نیز با سازوکاری جدید و متناسب با حال و هوای جبهه، موجب زیبایی بیان شده است. استفاده از وابستههای عددی سطح عاطفی بیان را صیقل میدهد (بخشوده، 1384: 53).
غیر از شاعران سبک هندی، به برخی شاعران دیگر نیز توجه شده است. در شعر دفاع مقدّس، اشاره به شخصیتهای شاهنامه فراوان است:
در جاهایی نیز لحن سعدی و حافظ در شعر دیده میشود:
تأثیر ذهن و زبان باباطاهر و فایز بر دوبیتیهای قزوه آشکار است:
بسیاری از شاعران نوگرا نیز از سبک و بیان و زبان چهرههای شاخص این حوزه نظیر شاملو، اخوان، فروغ، سپهری و... تأثیر پذیرفتند. هرچند دیدگاههای سیاسی و اجتماعی برخی از این چهرهها بهخصوص شاملو را رد کردند. لحن شعر سپید اسرافیلی بهخصوص در شعر «کاروانی همه بارش خورشید» (اسرافیلی، 1364: 19) بیتأثیر از لحن اعتراضی و نمادگرای شاملو نیست. گاهی نیز لحن نیما در اشعار مشخص است:
حسینی نیز در شعر «توت کال» (حسینی، 1386: 102) از لحن نیما، بیتأثیر نبوده است. تأثیر شعر فروغ فرخزاد در زبان اشعار عبدالملکیان مشخص است (عبدالملکیان، 1368: 51). همچنین حسینی در «نفرین» (حسینی، 1386: 104) از گرمارودی در «یادگاری» (حسینی، 1386: 99) و از صفارزاده و سپهری تأثیر پذیرفته است. بیان شاعر در بند زیر شبیه سپهری است: پیاله پر کردم / ز رود آبی ایمان / و بالهای کبوتر را / در اوج بوسیدم (عبدالملکیان، 1368: 22). همچنین از سالهای میانی جنگ به بعد به تأثیر از سیمین بهبهانی به وزن بلند در غزل در شعر قزوه، کاکایی و سهیل محمودی توجه شد. برخی محققان با توجه به زیادبودن شاعران انقلاب و جنگ، معتقدند کسی در رأس شاعران قرار ندارد (کافی، 1381: 10-11). اما برخی از شاعران انقلاب و دفاع مقدّس نیز بر شعر شاعران این حوزه تأثیر گذاردهاند. موج تقلید از شیوۀ ترکیبسازی مردانی، یا تأثیرپذیری شاعران از نوع نگاه و بینش تاریخی معلم و گرایش به رباعی به تأثیر از قیصر امینپور و سیدحسن حسینی و یا تأثیرپذیری از بیان اعتراضی و انتقادی قزوه را در این زمینه باید اشاره کرد. فنون زبانی و بیانی مثنویهای علی معلم بسیار توجه شاعران را به خود معطوف کرد. محمدکاظم کاظمی، در ابیات ابتدایی مثنوی «برگردید ...» از ابیات آغازین مثنوی «هلا هلا به در آیید...» معلم و پرویز بیگی حبیبآبادی در مثنوی «شعر تازه» از «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» از علی معلم تأثیر پذیرفتهاند. دیگرانی هم مثل یوسفعلی میرشکاک هستند که از لحن و زبان معلم، بهرهها بردهاند. اسرافیلی در شعر «خطابۀ سبز» که برای میرزا کوچک خان سروده شده، از لحن سیدحسن حسینی در اشعار مشابه او تأثیر پذیرفته است. شعر «حماسۀ چهاردهسالۀ» عبدالملکیان بر دیگران تأثیر گذاشته است. ازجمله پروانه نجاتی در غزل زیر:
بررسی اشعار دفاع مقدّس ازنظر ویژگیهای زبانی نشان میدهد زبان اشعار متأثر از اقتضائات زمان بوده است. به عبارت دیگر با توجه به بروز انقلاب و جنگ در فضای سیاسی و اجتماعی ایران، شاعران دفاع مقدّس نیز از کلمات و اصطلاحات مذهبی و انقلابی و جنگی بهرۀ بسیاری بردهاند. البته بیشتر اصطلاحات جنگی به نبردهای سنتی و کلاسیک مربوط است. بسامد ترکیبسازی درخور توجه است. گرایش به قالبهای کهن و نیز بیان حماسی، سبب نزدیکی زبان این اشعار با سنّت شعر فارسی شده است؛ بهگونهایکه بسیاری از کلمات و اصطلاحات شاعران کلاسیک _ بهویژه بیدل_ در شعر دفاع مقدّس بهکار رفته است. بهرهگیری طبیعی از واژگان و اصطلاحات عامیانه نیز جزء خصوصیات زبانی برخی از اشعار دفاع مقدّس است. نحو زبان، در بیشتر مواقع ساده و طبیعی است. شاعران، زبان را بهمثابه ابزار میبینند که باید با استفاده از آن، مفهوم انقلاب و دفاع مقدّس را ترویج کرد و پیامی را به مخاطب انتقال داد؛ بنابراین از آرایشهای زبانی دوری کردهاند. شاید از همین روست که گاهی زبان اشعار به شعار بسیار نزدیک است.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارسطو. (1343). فن شعر، ترجمۀ عبدالحسین زرینکوب. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
اسرافیلی، حسین. (1364). تولد در میدان، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی حوزۀ هنری.
امینپور، قیصر. (1386). سنّت و نوآوری در شعر معاصر. تهران: علمی و فرهنگی.
باقری، ساعد و محمدی نیکو، محمدرضا. (1372). شعر امروز. تهران: انتشارات بینالمللی الهدی.
بخشوده، حبیبالله. (1384). به رنگ هنوز. قم: نسیم حیات.
بصیری، محمدصادق؛ کافی، غلامرضا و رعیتنژاد، فاطمه. (1394). «بررسی برجستگیهای لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان». ادبیات پایداری، 7(13)، 1-24.
DOI: 10.22103/jrl.2016.1234
پورنامداریان، تقی. (1374). دیدار با سیمرغ (تحلیل اندیشه و هنر عطار). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
جعفری، مسعود. (1378). سیر رمانتیسم در اروپا. تهران: مرکز.
جوانمردی، کامیار و اکبری، منوچهر. (1397). «روشهای یادگیری ماشین در بررسی ویژگیهای زبان شعری در اشعار شاعران دفاع مقدّس (مطالعۀ موردی: اشعار دو شاعر دفاع مقدّس؛ قیصر امینپور و محمدرضا عبدالملکیان)». مطالعات دفاع مقدّس، 4(3)، 121-144.
حسینی، سید حسن. (1381). گزیده شعر جنگ و دفاع مقدّس. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری.
حسینی، سید حسن. (1386). برادهها، تهران: سوره مهر.
حقشناس، علیمحمد. (1370). مقالات ادبی ـ زبان شناختی. تهران: نیلوفر.
حقوقی، محمد. (1377). شعر نو از آغاز تا امروز، (جلد اول). تهران: ثالث.
خلیقی، عزّت و علویمقدم، سیدمحمد. (1398). «واکاوی ویژگیهای زبانی و محتوایی در شعر شاعران دفاع مقدّس» دوفصلنامه ادبیات دفاع مقدّس، 3 (1)، 13-26.
درمیانی، افسانه؛ آقاحسینی، حسین. (1397). «بررسی نوآوری و کهنگرایی واژگانی در آثار برخی از روایتگران دفاع مقدّس». فنون ادبی، دانشگاه اصفهان. 10(4). 105-120.
سنگری، محمدرضا. (1380). نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدّس. تهران: پالیزان.
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1373). موسیقی شعر، تهران: آگاه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا .(1383). ادوار شعر فارسی. تهران: سخن.
شمیسا، سیروس. (1378). کلیات سبکشناسی. تهران: فردوس.
شمیسا، سیروس. (1383). بیان و معانی. تهران: فردوس.
عبدالملکیان، محمدرضا. (1368). ریشه در ابر. تهران: برگ.
عبدالملکیان محمدرضا .(1374). رد پای روشن باران. تهران: دارینوش.
علیپور، مصطفی. (1380). ساختار زبان شعر امروز. تهران: فردوس.
قرآن کریم.
قزوه، علیرضا. (1372). از نخلستان تا خیابان. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی حوزۀ هنری.
قزوه، علیرضا. (1374). شبلی و آتش. اهل قلم.
قزوه، علیرضا. (1376). این همه یوسف. سرداران شهید.
قزوه، علیرضا. (1391). صبح بنارس. شهرستان ادب.
کاظمی، محمدکاظم. (1377). روزنه. ضریح.
کاظمی، محمدکاظم. (1390). ده شاعر انقلاب. سورۀ مهر.
کافی، غلامرضا. (1381). دستی بر آتش. نوید شیراز.
محسنی، مرتضی؛ شیرین کام، شهره؛ غنیپور ملکشاه، احمد و پیروز، غلامرضا. (1399). «تحلیل سرودههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس براساس قاعدهکاهی لیچ». فنون ادبی، دانشگاه اصفهان. 12(1)، 117-133.
معلم، علی. (1385). رجعت سرخ ستاره. سوره مهر.
معلم، علی. (1388). حیرت دمیدهام، گزیدۀ جستارها و گفتارهای علی معلم، بهکوشش مرکز آفرینشهای ادبی حوزۀ هنری. سورۀ مهر.
مقدادی، بهرام. (1378). فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی از افلاطون تا عصر حاضر. فکر روز.
نجفی، ابوالحسن. (1378). فرهنگ فارسی عامیانه. نیلوفر.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 416 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 273 |