
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,685 |
تعداد مقالات | 13,837 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,732,661 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,937,790 |
بررسی جامعهشناختی پدیدۀ کودکان کار (مورد مطالعه: کودکان کار شهرستان مهرستان (سیستان و بلوچستان) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 34، شماره 3 - شماره پیاپی 91، مهر 1402، صفحه 65-88 اصل مقاله (2.88 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2023.136160.2353 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناز محمد اونق1؛ علیرضا قربانی* 1؛ مسلم سورزهی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسیارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، بجنورد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پدیدۀ کودکان کار، یکی از آسیبهای اجتماعی است که بروز و گسترش آن معلولی از عوامل گوناگون و در هم پیچیدۀ اجتماعی و اقتصادی است و از طرفی خود، مولد آسیبهای اجتماعی دیگر نیز به شمار میرود. این مقاله با هدف بررسی جامعهشناختی پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان انجام شده است. جامعۀ آماری شامل کودکان کار در شهرستان مهرستان بود. 20 نفر از کودکان کار با روش نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات بهعنوان نمونۀ آماری تعیین شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختاریافته و برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحلیل مضمونی استفاده شده است. دادهها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای اعتباریابی نتایج پژوهش مرور همتا، مصاحبهشوندگان بازبینی کردند و بررسی انتقالپذیری را انجام دادند. نتایج نشان داد پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان با 8 تم اصلی شامل اعتیاد، نداشتن امنیت مالی، خشونت خانوادگی، مهاجرت، ناکارآمدی والدینی، تحصیلات، وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی، ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی شناسایی شدند. کمک به والدین در تأمین هزینههای خانواده با فراوانی 19(69/6) در رتبۀ اول و وضعیت شغلی والدین با فراوانی 13(63/6) در رتبۀ دوم و همچنین درآمد پایین خانواده و بیسرپرستی و بدسرپرستی خانواده با فراوانی 11(61/5) در رتبۀ سوم بهعنوان مهمترین عامل در ایجاد و گسترش پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان شناسایی شدند. نتیجه چنین بود که توجه به عوامل جامعهشناختی موجب کاهش کودکان کار در شهرستان مهرستان میشود و در این زمینه، بهبود اقتصادی خانوادههای نیازمند و آموزش فرزندپروری و همچنین ایجاد اشتغال پایدار، توجه به صنایعدستی بومی در قالب بنگاههای اقتصادی کوچک، صنایع تبدیلی در حوزۀ کشاورزی، برقراری عدالت آموزشی، تدوین بستۀ آموزشی در جهت افزایش آگاهی والدین در فرزندپروری و تحت پوشش قرار دادن خانوادههای نیازمند در سازمانهای حمایتی در اولویت قرار دارند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کودکان کار؛ وضعیت شغلی والدین؛ بیسرپرستی و بدسرپرستی؛ درآمد پایین | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه مسائل و آسیبهای اجتماعی ناشی از تحولات سریع در جوامع انسانی، یکی از موضوعات مورد علاقۀ جامعهشناسان و اندیشمندان اجتماعی است. درواقع صنعتیشدن و بهدنبال آن رشد و توسعۀ شهرنشینی، سرمنشأ تغییرات و تحولات فراوان و بهتبع آن، بسیاری معضلات و مشکلات در سطح جوامع بشری بوده است. کودکان کار و خیابان نمونۀ بارز از این معضلاتاند و از همین تغییرات ناشی میشوند. آنان بهجای بازی و سرگرمی، تحصیل و کسب مهارت برای سنین بزرگسالی، در دامان شهرهای بزرگ اشتغال دارند، از تجربۀ دوران کودکی محروم مانده و قربانی فقر و بیعدالتیهای موجود در جهان امروزند (افشانی و همکاران، 1391: 90). پدیدۀ کودکان خیابانی یک مسئلۀ اجتماعی است که با شرایط و تحولات ساختاری جامعۀ ایرانی مرتبط است و در دهههای اخیر به علل گوناگونی ازجمله افزایش جمعیت، نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی، فقر، بیکاری و مهاجرتها بهویژه روستا-شهری، تغییرات در سبک زندگی بهویژه از سنتی به مدرن و خانوادههای نابسامان (طلاق، اعتیاد و ...) افزایش یافته است (محرمی، 1397 :1). پدیدۀ کودکان کار یکی از آسیبهای اجتماعی است که بروز و گسترش آن، معلولی از عوامل گوناگون و در هم پیچیدۀ اجتماعی و اقتصادی است و از طرفی خود، مولد آسیبهای اجتماعی دیگر نیز به شمار میرود. درواقع کار کودکان، جنبههای منفی اقتصادی و اجتماعی درخور توجهی را در بر دارد، بهطوری که مانع جدی افزایش مهارتها، آموزش و دانش میشود و درآمدهای بیمههای اجتماعی را کاهش میدهد؛ درنتیجه صدمههای جانی و مالی بالا میرود و انواع آسیبهای اجتماعی شامل مسائل جنسی، اعتیاد، خردهفروشی مواد مخدر و بزهکاری به وجود میآید (مقدس جعفری و همکاران، 1392: 57). طبق گزارش سازمان ملل در سال 2000، حدود 140-100 میلیون کودک خیابانی در جهان وجود دارند که از این تعداد 40 میلیون نفر در آمریکای لاتین، 35 میلیون نفر در آسیا، 10 میلیون نفر در آفریقا و بقیه در دیگر کشورها ازجمله کشورهای پیشرفته به سر میبرند (افشانی و همکاران، 1391: 88). این تعداد در سال 2013 به 168 میلیون کودک در جهان افزایش یافته است که 85 میلیون نفر آنها به کارهای مخاطرهآمیز اشتغال دارند. پس از کار در بخش کشاورزی که در حدود 60درصد اشتغال کودکان را شامل میشود، بخش مهمی از کودکان (4/25درصد) در فعالیتهای خدماتی مشغول به کارند و کار در خیابان نیز در همین گروه طبقهبندی میشود (وامقی، 1394: 34). بر پایۀ آمارهای رسمی در ایران، یک میلیون و هشتصد هزار کودک کار میکنند، هرچند در آمارهای ایران به کودکان خیابانی و کودکانی اشاره نمیشود که هم درس میخوانند و هم نیمهوقت کار میکنند و یا کارهای کاذب انجام میدهند؛ اما یونیسف در گزارش خود دربارۀ ایران آورده است که 3/1درصد از کودکان 6 تا 14 سالۀ ایرانی کار میکنند و به مدرسه نمیروند (کلانتری و کیانی، 1385: 291). در حالی که ۱۲ ژوئن/ ۲۲ خرداد «روز جهانی مبارزه با کار کودک» نامگذاری شده است، همچنان ۱۶۰ میلیون کودک کار در سراسر جهان وجود دارد. در کشور ما نیز طبق آمارهای موجود، ۷۰ هزار کودک کار (آمارهای غیررسمی حدود یک میلیون نفر است) زندگی میکنند که گفته میشود ۸۰درصد آنها اتباع خارجیاند و ایرانی نیستند (همشهری آنلاین، 1401) و این مسئله در تعارض با موارد زیر است: مادة 28 پیماننامۀ حقوق کودک ناظر بر مسئولیت دولت برحق آموزش همۀ کودکان، مادة 32 پیماننامۀ حقوق کودک ناظر بر ضرورت حمایت کودک در برابر بهرهکشی اقتصادی و مشاغل خطرناک، که مانع تحصیل و سلامت کودک میشود، مادة 27 پیماننامۀ حقوق کودک ناظر بر مسئولیت دولت در جهت کمک به والدین در تأمین شرایط زندگی لازم برای رشد کودک و همچنین مادة 31 پیماننامۀ حقوق کودک در زمینۀ به رسمیت شناختن حق کودک برای استراحت، داشتن اوقات فراغت، بازیکردن و انجام فعالیتهای تفریحی مناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری (پیرخندان و همکاران، 1400: 119). چند دههای است که مسئلة کار کودکی و کودکان کار به یکی از مسائل اصلی جامعة ایرانی تبدل شده است. پژوهشگران بسیاری از جنبههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و غیره، موضوع کودکان کار را بررسی کردهاند (اسکندرینژاد، 1400: 236). آمار شیوع کودکان خارج از مدرسه نگرانکننده است، جایی که کودکان در ساعات مدرسه در حال تردد در ترافیکاند و بسیاری از این آنها در ازای پول اندکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی قرار میگیرند. (Chukwudeh & Akpovire, 2021: 3) نظر به اینکه کودکی دوران سرنوشتسازی در طول زندگی انسان به شمار میآید و تجربۀ آسیبهای مختلف در این دوران به ناکامیهایی در دوران بزرگسالی منجر میشود، بررسی پدیدۀ کودکان کار ضروری است؛ زیرا کودکان با کارکردن، از بیشتر فرصتها (ازجمله تحصیل و کسب مهارت، بهداشت و تغذیۀ مناسب و غیره) در زندگی محروم میشوند و اختلالات روانی، شخصیتی و اجتماعی بسیاری برایشان پیش میآید. کار کودکان از یک طرف مانع از تحصیل و رشد طبیعی آنها میشود و از طرفی بر سلامت جسمی و روحی آنان تأثیر میگذارد. اهمیت بررسی پدیدۀ کودکان کار، زمانی بیشتر میشود که بدانیم کار کودکان در خیابان و محیطهای اینچنینی برایشان خطرآفرین است، آنها را بهسمت بسیاری از انحرافات اجتماعی نظیر بزهکاری، اعتیاد، خشونت و غیره میکشد و سرچشمۀ آسیبهای دیگری برای جامعه میشود. به عبارت دیگر نهتنها کودکان از این طریق به بزهکاری روی میآورند و خود را در معرض انواع بیماریها و آفتهای اجتماعی قرار میدهند، مشکلاتی هم برای جامعه به وجود میآورند. از طرفی مسئلۀ کودکان کار، بهعنوان یکی از معضلات اجتماعی، در حال افزایش است و آمارها خبر از افزایش روزافزون این پدیده میدهند؛ بنابراین توجه علمی به این پدیده و انجام پژوهشی برای شناخت بیشتر این مسئله، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مهرستان با نام پیشین زابُلی، یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان ایران است. طبق آمار سال ۱۳۹۵، این شهرستان ۶۱۰۱ کیلومتر مربع مساحت و ۷۰٬۵۷۹ نفر جمعیت دارد. مهرستان واقع در ۹۸ کیلومتری سراوان، ۶۰ کیلومتری سیب و سوران، ۱۲۰ کیلومتری ایرانشهر، ۱۲۰ کیلومتری سرباز و ۱۴۵ کیلومتری خاش است و ازطریق شهرستان سرباز، به بندر چابهار ارتباط دارد. گسترش کودکان کار در سیستان و بلوچستان، یکی از معضلات جدیدی است که به افزایش آسیبهای اجتماعی منجر شده است. پژوهشی که بهزیستی دربارۀ بررسی وضعیت کودکان خیابانی انجام داده است، نشان میدهد 9/30درصد کودکان خیابانی 6 تا 11 سال و 9درصد نیز زیر 6 سال سن دارند (خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1395). با توجه به اینکه محقق (نویسندۀ سوم) متولد و ساکن این شهرستان است، از نزدیک گسترش روزافزون این معضل اجتماعی را مشاهده کرده است. عمدهترین درآمد مردم در سالهای اخیر از راه کشاورزی، کاسبی و کارگری بوده است؛ اما در چند سال اخیر، مردم با استقراض و فروش طلا و زمین، به خرید وسیلۀ نقلیه (نیسان) اقدام کردهاند تا بتوانند در قاچاق سوخت فعالیت کنند، این موضوع یکی از دلایل ترک تحصیل بسیاری از دانشآموزان شده است که در قاچاق سوخت کنار پدران یا آشنایانشان فعالیت میکنند. آمار فزایندۀ پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان نگرانکننده و نیازمند توجه مددکاران اجتماعی، جامعهشناسان، تصمیمسازان و برنامهریزان حوزههای اقتصادی، جامعهشناختی و فرهنگی است. با توجه به بررسیهای انجامشده، با وجود آمار درخور توجه کودکان کار و تأثیراتی که میتواند در آیندۀ این کودکان و بهطور کلی جامعه داشته باشد و همچنین فقدان پژوهشهای کافی در پدیدۀ کودکان کار در بستر همان اجتماع و فرهنگی که رخ داده است و نیز از دید کسانی که از نزدیک آن را لمس و با آن زندگی کردند، بررسی ابعاد گوناگون اجتماعی و فرهنگی کودکان کار، بهویژه با تأکید بر تجربۀ زیستۀ کودکان، ضروری به نظر میرسد. پژوهش حاضر با توجه به تجربۀ کودکانی که درگیر این معضل اجتماعیاند، قصد تحلیل عمقی و موشکافانۀ این پدیده و بررسی لایههای گوناگون آن را دارد تا از این رهگذر، عوامل بروز و پیامدهای آن بهصورت شفاف مشخص و با اطلاعرسانی نتایج این پژوهشها به مسئولان امر، اقدامات و راهکارهایی پیشبینی شود و تا حد امکان، از پیامدهای منفی آن جلوگیری به عمل آید. به همین جهت و با توجه به دامنۀ اندک پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است، طراحی پژوهشی در حوزۀ کودکان کار ضروری به نظر میرسد. نتایج این تحقیق برای سیاستگذاران و برنامهریزان، جامعهشناسان، اقتصاددانان و... مفید است. همچنین وزارت آموزش و پرورش، معلمان و خانوادهها نیز میتوانند از نتایج این پژوهش استفاده کنند؛ بنابراین پژوهش حاضر در صدد پاسخ به سؤالات زیر است: چه عوامل اجتماعی مسبب پدیدۀ کار کودکان در شهرستان مهرستاناند؟ اهمیت و اولویت این عوامل به چه صورت است؟
پیشینۀ پژوهش نظریۀ آسیبشناسی اجتماعی: ریشههای نظریۀ آسیبشناسی اجتماعی، به اندیشههای ارگانیسمی اسپنسر[1] و حتی قدیمیتر از آن به آرای افلاطون، ارسطو و سنت آگوستین[2] بازمیگردد. این نظریه متأثر از انگارۀ پوزیتویستی تکاملگرایی و ایدۀ ترقی در تفکر داروینیسم اجتماعی و قائل به تشبیه جامعه به بدن موجود زنده است، وضعیت سلامت و بیماری بدنی را با وضعیت جامعه مقایسه میکند و معتقد است همانگونه که اگر یکی از اندامهای بدن کارکرد خود را بهدرستی انجام ندهد، کل موجود زنده دچار اختلال، بحران و بیماری میشود، در صورتی که یکی از بخشهای جامعه نیز نتواند کارکرد خود را بهدرستی ایفا کند، بیماری یا آسیب اجتماعی رخ میدهد. طبق نظریۀ آسیبشناسی اجتماعی، مسائل اجتماعی نتیجۀ بیماری جامعه و اختلال در کارکردهای نهادهای آناند )ستوده، 1396: 29). پدیدۀ کودکان کار یکی از آسیبهای اجتماعی است که بروز و گسترش آن معلولی از عوامل گوناگون و در هم پیچیدۀ اجتماعی و اقتصادی است و از طرفی خود، مولد آسیبهای اجتماعی دیگر نیز به شمار میرود. درواقع کار کودکان، جنبههای منفی اقتصادی و اجتماعی درخور توجهی را در بر دارد. این کار مانع جدی افزایش مهارتها، آموزش و دانش میشود و درآمدهای بیمههای اجتماعی را کاهش میدهد. همچنین در پی آن، صدمههای جانی و مالی بالا میرود و انواع آسیبهای اجتماعی شامل مسائل جنسی، اعتیاد، خردهفروشی مواد مخدر و بزهکاری پیش میآید (مقدس جعفری و همکاران، 1392: 57). نظریۀ بیسازمانی اجتماعی: نظریۀ آنومی یا نظریۀ بیسازمانی اجتماعی، در آرای دورکیم[3]، بنیانگذار علم جامعهشناسی، ریشه دارد، متأثر از رهیافت کارکردگرایی ساختی پارسونز[4] و مرتون[5]، قائل به وجود ساخت و سازمان در جامعه است و واحدهای بزرگی همچون اقشار، گروهها و طبقات اجتماعی را واحد تحلیل خود قرار داده است. این دیدگاه پیدایش مسائل اجتماعی را درنتیجۀ تعادلنداشتن ساختی و تعارض ساختی میداند )آرزومندی، 1390: 45). ازنظر مرتون، آنومی یک درهم شکستگی ساختار فرهنگی است و زمانی این وضعیت پیش میآید که بین اهداف و هنجارهای فرهنگی )نیازها و ارزشهای اجتماعی( و امکانات موجود در بستر هر قشر اجتماعی، تفاوت فاحشی وجود داشته باشد. درواقع در یک جامعۀ پایدار، یک تعادل بین اهداف اجتماعی - فرهنگی و راههای پذیرفتهشده از سوی عموم مردم برای دستیابی به آنها وجود دارد و آنومی وقتی شروع میشود که این رابطۀ متعادل به هم بخورد )دانا،1390: 235). بیسازمانی اجتماعی زمانی پدید میآید که همۀ اجزای سیستم اجتماعی بهطور هماهنگ در مقابل نیازهای کارکردی و تغییرات محیطی، انطباق نمییابند و از سوی دیگر در جریان تحولات سریع اجتماعی، امکانات و شرایط مساوی برای همۀ اقشار جامعه در انطباق با تغییرات محیطی فراهم نمیشود؛ بنابراین در چنین شرایطی، پدیدآمدن اقشار آسیبپذیر جامعه، اجتنابناپذیر مینماید )عاشوری، 1390: 23). از عوامل مهم به وجود آمدن کودکان کار خیابانی عبارتاند از: فقر «اقتصادی»، اختلاف شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بیرویۀ جمعیت در محلههای حاشیهنشین شهرها، فقر فرهنگی خانوادهها، بیسوادی و کمسوادی، افزایش میزان طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بیرویۀ مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگشدن فرهنگ مذهبی و ملی و سستشدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی، فقدان آموزش و آگاهی عمومی، نبود تعادل اقتصادی، افزایش هزینههای زندگی، ناکامی اقتصادی و توزیع ناعادلانۀ درآمد در جامعه (سورزهی، 1401: 25). براساس نتایج تحقیق حسینی (1384)، عواملی چون نارسایی نهادهای اجتماعیکنندهای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانوادههای کودکان کار خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزابودن محلات حاشیۀ شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول، و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست به دست هم دادهاند تا پدیدۀ کودکان کماکان مشکلی صعبالعبور در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور باشد. نظریۀ فرهنگ فقر: نظریۀ فقر را لوئیس[6] (2016) مطرح کرده است. این نظریه چهار فرضیۀ اصلی دارد. فرضیۀ نخست به بیسرپرستی و رهاشدگی این کودکان توسط خانوادههایشان اشاره دارد. فرضیۀ دوم کودکان کار را به فقر مربوط میداند و نتیجۀ فقر را رهاشدگی منفعلانه میداند. از این دیدگاه جبرگرا، خانوادههای این کودکان بهدلیل فقر، باز از انجام تعهدات اخلاقی خود نسبتبه کودکانشان ناتواناند و بنابراین مجبور به سوقدادن و رهاکردن آنان در بیرون از خانهاند. فرضیۀ سوم، کودکان کار را نتیجۀ مهاجرت از روستاها به شهرها و توابع آن، ازجمله فقر و حاشیهنشینی و تغییر ساخت خانواده میداند که در این حالت کودکان کار، نتیجۀ کنار گذاشته شدن خانوادهها هستند. فرضیۀ چهارم کودکان کار را برخاسته از خردهفرهنگهای شهری بسیار حاشیهای و منحرف میداند. لوئیس (2016) معتقد است فرهنگ فقر با ویژگیهایی مانند تقدیرگرایی، ناامیدی، پرخاشگری، درماندگی، وابستگی، خودکمبینی و گریزناپذیری فقر مشخص میشود (وامقی، 1394: 35). «فقر» مهمترین عامل است که کودکان را به محیط کار میکشاند؛ زیرا درآمد حاصل از کار کودک برای زندگی او و خانوادهاش ضروری است (وامقی و همکاران، 1394: 394). پیشینۀ پژوهش در پژوهش مقدم و همکاران (1401) با عنوان «کاوشی در فرآیند شکلگیری پدیدۀ کودکان کار خیابانی و پیامدهای آن در شهر اهواز»، 10 خردهمقوله، مسائل پیش روی خانواده پس از طلاق والدین، آسیبهای روحی پس از طلاق در خانواده، مشوقهای محیطی، آموزش و انتقال روشهای کار در خیابان، کار کودک بهمثابۀ ابراز وجود، آسیبهای اجتماعی کار کودک در خیابان، چالشهای زمانی، رفتار دوگانۀ مردم با کودک، گسستهای کاری، آسیبهای روحی کار کودک در خیابان و 4 مقولۀ اصلی، چالشهای مابعد طلاق در خانواده، معاشرت افتراقی کودک، راهبرد گزینشی کار کودک در خیابان، پیامدهای فردی- اجتماعی کار کودک در خیابان و مقولۀ هستۀ کار کودک بهمثابۀ مقابله با وضع موجود بررسی شده است. پیرخندان و همکاران (1400) در پژوهششان با عنوان «گونهشناسی کار کودکان و آسیبهای ناشی از آن بر کودکان کار در شهر تهران» که به روش کیفی (تحلیل تماتیک) انجام دادند، نتیجه گرفتند که گونههای کار کودکان در هفت دسته، شامل کار کارگاهی، دستفروشی، کار در خیابان، زبالهگردی، تکدیگری، کار کودکان خیابانی و همچنین کار پنهان کودکان سنخبندی شده است. مرادی بیدهندی (1399) در پایاننامۀ ارشد خود با عنوان «مطالعۀ تجربۀ زیستۀ کودکان کار نسبتبه کارشان؛ مطالعۀ موردی شهر کاشان»، نتیجه گرفت که آنان با فرهنگ کارگری رشد میکنند، یعنی آموزش و تربیتی که نسل به نسل از پدرانشان انتقال مییابد. فقر مکانیسمی نیز عقلایی است که نسل به نسل انتقال مییابد. فرهنگ فقر، تجربۀ زندگی فرودستان جامعه است. ملتفت و همکاران (1399) در پژوهششان با عنوان «تحلیل وضعیت و پیامد عادتوارههای کودکان از کار»، دریافتند که پارادایم ظهوریافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعاملها و پیامدهاست. در بعد شرایط شامل ضرورتی گریزناپذیر و تلقی بهعنوان هنجاری پذیرفتهشده، شرایط نابسامان و از هم گسیختۀ خانواده تقلیلگرایی نهادی، نادیدهگرفتن در قوانین و نبود فهم متقابل، جامعهپذیری ناقص، تصویر مخدوش در آیینۀ دیگران، تلقی منفی کودک از سازمانهای رفاهی، هراس از آینده، فساد پنهان، ضعف تابآوری، تلقی کودک از سازمانهای حمایتی و در بعد کنش- تعامل فرار از موقعیت، تعامل اجتماعی راهبرد مراقبتی و ستیز با نگاه هنجاری ادراک میشود و دسترسینداشتن چالشبرانگیز به منابع و در بعد پیامدها، فضای اجتماعی انگآلود علیه کار کودکان، محرومیت از حق تحصیل و آموزش، فساد پنهان است که حول یک مقولۀ هسته به نام احساس معلقبودگی کودکان کار و خیابان در فضای بیدفاع شهری شکل گرفتهاند. امیری (1395) در پایاننامۀ ارشد خود با عنوان «تحلیل جامعهشناختی تجربۀ زیستۀ کودکان کار خیابانی افغان در شهر اصفهان»، نتیجه گرفت که شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی خانوادههای این کودکان و از طرفی فرهنگ پذیرفتهشده در زمینۀ کار کودک توسط آنان، موجب ورود کودکان به عرصۀ کار در خیابان شده و آنان را در این عرصه با مسائل مختلفی روبهرو کرده است. اندکی فشتمی (1395) در پایاننامۀ ارشد خود با عنوان «بررسی عوامل جامعهشناختی مؤثر بر کودکان کار خیابان (مورد مطالعه: کودکان کار شهر رشت)» نتیجه گرفت عواملی چون تعداد فرزندان خانواده، میزان درآمد خانواده، اعتیاد والدین، خشونت والدین علیه کودک، بر کار کودکان تأثیر میگذارد. آقاجان (1395) در پایاننامۀ ارشد خود با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر پیدایش کودکان کار در شهر تهران سال 95»، دریافت که متغیرهای «وضعیت اشتغال والدین (بیکاری)»، «اعتیاد والدین»، «طلاق والدین»، «خشونت والدین»، «مهاجرت و حاشیهنشینی» رابطۀ مستقیم و مثبتی با متغیر وابستۀ «پدیدۀ کودکان کار» دارند. متغیرهای حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانواده نیز رابطۀ معکوس و منفی با این پدیده داشتند. عظیمیفر (1391) در پایاننامۀ ارشد خود با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر کار کودکان در شهر یاسوج و حومه در سال 1391»، نتیجه گرفت بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی، وضعیت سرپرستی، مهاجرت، بعد خانوار و ویژگیهای فردی با کار کودک، رابطۀ معناداری وجود دارد. جیوانی و همکاران[7] (2021) در مطالعۀ خود با عنوان «تحلیل حقوقی قربانیان بهرهکشی اقتصادی از کودکان زیر سن کار برای تحقق حمایت قانونی از جنبۀ حقوق بشر، مطالعه پژوهشی در ادارۀ جامعۀ اجتماعی شهر و جامعه»، نتیجه گرفتند حمایت قانونی از کودکان قربانی استثمار اقتصادی مؤثر نبوده است؛ یعنی برای اجرای آن موانعی وجود دارد مانند اجرای قانون در کنترل کودکان، حلنکردن ریشهای مشکل، صرفاً اقدام درمانی و پیشگیرینکردن از آن. ژگان[8] (2021) در پژوهشی با عنوان «تحلیل گفتمان پیرامون موضوع کار کودکان در جنوب جهانی»، دریافت که در آمریکای لاتین، حداقل دو روایت دربارۀ موضوع کار کودکان وجود دارد که هریک از آنها پیامدهای سیاسی و عملی مشخصی دارند. از یکسو، ما مفهوم اروپامحور را از آژانسهای بینالمللی در نظر میگیریم که مقولههای هژمونیک مربوط به دوران کودکی را ایجاد میکنند و از سوی دیگر، روایت پسااستعماری نیاز به ایجاد اشکال متفاوت کاندیداتوری را برای بررسی دوران کودکی راجع به نظام جهانی مطرح میکند. اگرچه این روایت ممکن است رویکرد نزدیکتری به واقعیت کودکان در حاشیه باشد، نتیجۀ آن، دفاع از کار کودکان بهدلیل «عوامل فرهنگی» در نظر گرفته میشود که در طبیعیسازی و دیدهنشدن آن نقش داشتند. درمجموع زمینۀ اقتصادی و اجتماعی و تحلیل مفاهیم ایدئولوژیک موجود در روایات دربارۀ مقولۀ کار کودک برای توضیح نقش عوامل آن در آمریکای لاتین ضروری است. امرسون و سوزا[9] (2008) در مطالعۀ خود عوامل مؤثر بر کار کودکان را در کشور برزیل بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد احتمال حضور کودک در مدرسه یا کار تابعی از ترتیب تولد، جنس کودک بزرگتر، سن کودک، نژاد کودک، تحصیلات پدر و مادر، سن والدین، و وضعیت روستایی یا شهریبودن خانواده است. در این مدل، زمان کودک صرف تحصیل یا کار میشود. آنا همچنین مشاهده کردند که احتمال اشتغال کودکان در خانوادههایی بیشتر است که بعد بزرگتری دارند و سن مادران نیز با کار کودکان پسر رابطۀ منفی دارد. لی و سخری[10] (2020) در پژوهششان با عنوان «سرریزهای برنامههای تضمین اشتغال در کار و آموزش کودکان»، پیامدهای چنین برنامههای تضمین اشتغال برای انباشت سرمایۀ انسانی کودکان را بررسی کردند. این طرح از گسترش تدریجی طرح ضمانت ملی اشتغال روستایی مهاتما گاندی هند (MGNREGA) برای مطالعۀ تأثیر بر ثبت نام در مدارس و کار کودکان بهره میبرد. معرفی MGNREGA به کاهش ثبت نام مدارس و کودکان دبستانی در مناطق تحت درمان منجر شد؛ اما احتمال اینکه کودکان مقاطع بالاتر تحت MGNREGA به مدرسه بروند، بیشتر است و آنها عملکرد تحصیلی ضعیفتری را نشان میدهند. دادههای ملی اشتغال، شواهدی را نشان میدهد که افزایش کار کودکان آثار سوء غیرعمدی طرحهای تضمین اشتغال برای سرمایۀ انسانی را برجسته میکند. خانام[11] (2005) در پژوهش خود با عنوان: کار کودک در بنگلادش: روندها، الگوها و گزینههای سیاست دریافت: ترکیبی از سیاستها برای کاهش کار کودکان مناسب است. اینها شامل طرحهای ایجاد اشتغال است که منجر به رونق اقتصادی برای خانوارها میشود، تحصیل اجباری برای کودکان، یارانه ثبت نام در مدارس، بهبود زیرساختهای مدرسه، کیفیت آموزش، انعطافپذیری در برنامههای مدرسه و کمپینهای سوادآموزی بزرگسالان که آگاهی جامعه یا اجتماعی را به ویژه در مورد زن بالغ. ابراهیم و همکاران[12] (2019) در پژوهششان با عنوان «کار کودک و سلامت: مروری بر ادبیات سیستماتیک تأثیرات کار کودک بر سلامت کودکان در کشورهای با درآمد کم و متوسط»، نتیجه گرفتند که کار کودک با تعدادی از پیامدهای نامطلوب سلامت، ازجمله رشد ضعیف، سوءتغذیه، بروز بیماریهای عفونی و خاص، اختلالات رفتاری و عاطفی و کاهش کارآیی مقابله با آنها مرتبط است. شو و همکاران[13] (2019) در پژوهششان با عنوان «مبارزه با کار کودکان: مشوقها و افشای اطلاعات در زنجیرههای تأمین جهانی»، نتیجه گرفتند که اگر بازرسیهای داخلی مقرون به صرفه باشد، یک شرکت جهانی با بازرسی تأمینکننده از کار کودک، میزان بروز کار کودکان را کاهش میدهد؛ در غیر این صورت، شرکت با ارائۀ قیمت عمدهفروشی بهاندازۀ کافی بالا، یا همزمان با استفاده از بازرسیهای داخلی و قیمت عمدهفروشی متوسط، از استخدام کودک کار تأمینکننده جلوگیری میکند. استراتژی دوم تنها زمانی باید اتخاذ شود که اطلاعات مربوط به خطمشی بازرسی شرکت بهطور معتبر اطلاعدادنی باشد. این استراتژی زمانی بهطور مؤثرتری با کار کودکان مبارزه میکند که جریمۀ بالاتری برای استفادۀ تأمینکننده از کار کودک وضع میشود. دامرت و همکاران[14] (2018) در پژِوهششان با عنوان «اثرات سیاست عمومی بر کار کودکان: دانش فعلی، شکافها و پیامدهای طراحی برنامه»، نتیجه گرفتند که تصمیمات خانواده دربارۀ کار کودکان تحت تأثیر درآمد، بیاطمینانی و بازگشت نسبی به کار و تحصیل است. با وجود پیچیدگی ادغام یافتهها در تعاریف مختلف کار کودک، زمینههای اجرایی و ابزارهای خطمشی، برخی الگوها ظاهر میشوند؛ برای مثال، برنامههایی که کار کودکان را با کاهش آسیبپذیری خانواده بررسی میکنند، تأثیر مطلوب را به وجود میآورند. نقل و انتقالات در بیشتر موارد کار کودک را کاهش میدهد. بهطور مشابه، برنامههایی که به خانواده کمک میکند تا با قرارگرفتن در معرض خطر مقابله کند، مثل بیمۀ سلامت، اتکای خانواده به کار کودکان را کاهش میدهد. از سوی دیگر، سیاستهایی با هدف افزایش مشارکت اعضای بزرگسال خانواده در بازار کار یا فعالیتهای کارآفرینانه، تقاضا برای کار نوجوانان و کودکان را ایجاد میکند. البته، چنین برنامههایی جزء مهمی از استراتژیهای مبارزه با فقرند؛ اما میتوان آنها را با مداخلات اضافی اصلاح و ادغام کرد تا اطمینان حاصل شود که آثار نامطلوبی بر کار کودکان ایجاد نمیکنند. بینابیک[15] (2015) در تحقیق خود با عنوان «وضع قانون برای کودکان کار، یک گرایش ملی»، علاوه بر ارائۀ تحلیلی از وضعیت کار کودکان در هند، بر علل کار کودکان متمرکز بودهاند و نیز دربارۀ راهحلهای اثر بخشی بحث و آنها را بررسی میکنند که تاکنون برای آن اتخاذ شده است. او اظهار میدارد که قانون کار بهطور عام و قانون مربوط به کار کودکان بهطور خاص، جایگاه بالایی از اعتبار و پیشرفت را کسب کرده و درواقع شمار خوبی از قوانین در رابطه با کار کودکان وضع شده است؛ با وجود این، کار کودکان در هند ادامه دارد. او عامل اساسی آن را فقر میداند و بیان میکند که ریشهکنکردن کار کودکان بهاندازۀ وجدان سیاسی در اجرای برنامههای ضد فقر، نیازمند یک اهتمام ملی است. استراوس و توماس[16](2015) در تحقیقی «تأثیر تحصیلات والدین در کار کودکان» را بررسی کردهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد جدا از تأثیر درآمد خانواده، تحصیلات والدین نقش مهم و پایداری در کاهش کار کودکان دارد. همینطور نتایج تحقیق نشان میدهد اگر والدین کودکان تحصیلکرده باشند، در درازمدت میزان نیروی انسانی ماهر در جامعه افزایش مییابد. مطالعۀ بوس[17] (2013) در هندوستان نشان داد که والدین کودکان خیابانی، درآمد پایین داشتند و 4/60درصد پدرانشان کولی یا کارگر روزمزد بودند. در بیشتر موارد مادران این کودکان زنده و در خانه یا بیرون از خانه با درآمد پایین مشغول به کارند. بسیاری از کودکان مخارج زندگی را با کارکردن به دست میآورند. کودکان در فصلهای مختلف سال، شغلهای متفاوتی دارند و در روز 8 تا 10 ساعت مشغول به کارند. همچنین وضعیت تغذیه و سلامتی کودکان در سطح رضایتبخشی قرار ندارد و غذای مصرفیشان ازلحاظ کیفی و کمی مناسب نیست. لام و چنگ[18] (2008) با مطالعۀ کودکان خیابانی شهر شانگهای چین، این بحث را مطرح میکنند که باید کودکان خیابانی را بهمثابۀ بازیگران فعالی در نظر گرفت که شرایط نامساعد خانواده، رغبت آنها را برای بازگشت کاهش میدهد؛ بنابراین، بهجای اجرای برنامههایی که هدفشان، بازگشت آنها به خانواده است، بهتر است استراتژیهایی در پیش گرفته شود که از زندگی امن، سالم و رو به رشد کودکان در خیابان حمایت میکند و وضع موجود این کودکان را در خیابان ارتقا میدهد. بارخاتوف و بوخارف[19] (2001) مطالعة تجربی را به سفارش ILO در مسکو دربارة کودکان خیابانی انجام دادهاند که نشان میدهد عواملی از قبیل شرایط مسکن و سکونت، شرایط بهداشت، خطرات و تهدیدات، اذیتها و آزارها، ارتباط با ارگانهای حمایتی و قانونی، وضعیت تحصیل، منبع درآمد، اشکال مزد و پاداش، طول مدت و میزان حادبودن کار، در نحوۀ زندگی، کارکردن آنان، چگونگی بقا و سازگاری این کودکان تأثیر داشته است. در جمعبندی مطالعات پیشین، باید گفت که بیشتر پژوهشها در موضوع کودکان کار به روش پیمایش انجام و در آنها فقط بخشی از پدیدة کودکان کار مطالعه شده است. اگرچه محققان تحقیقات ذکرشده، هدفهای کاربردی را در اهداف تحقیقشان ذکر کردهاند، اما در عمل نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند. پیمایش یکی از روشهای پژوهش به شمار میآید، اما پدیدة کودکان کار باید از جنبۀ کیفی نیز بررسی شود؛ زیرا این پدیده، عوامل پنهان نیز دارد و فقط ازطریق پیمایش و تهیۀ پرسشنامه به دست نمیآید.
روش پژوهش روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی، براساس روش گردآوری دادهها و یا ماهیت و روش پژوهش، کیفی و بر پایۀ زمان گردآوری داده، مقطعی است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان بوده است. برای تعیین نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند (تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات) استفاده شده است. در پژوهش حاضر، دادهها پس از انجام مصاحبه با 20 کودک کار به اشباع رسیدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختاریافته استفاده شد. پژوهشگران راهنمای مصاحبه را طراحی کردند. به این منظور ابتدا مؤلفههای پژوهش مستخرج و سؤالات براساس ابعاد اجتماعی کار کودک طراحی شد. مدت مصاحبه با هریک از افراد شرکتکننده در پژوهش، بین 45 دقیقه تا یک ساعت زمان برد و جلسات با رضایت آگاهانه بهصورت صوتی ضبط شد. همچنین در راستای اطمینانبخشی به شرکتکنندگان در جهت رازداری در حفظ مصاحبهها و فرآیند پژوهش، از اسم مستعار و کد برای شرکتکنندگان استفاده شد. در جریان مصاحبه، پروتکلهای بهداشتی رعایت شد تا ضمن حفظ سلامت شرکتکنندگان، مصاحبههای پژوهش انجام شود. برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل تم یا تحلیل مضمونی استفاده شده است که روشی آسان، انعطافپذیر و سرعتی برای شناسایی و تحلیل و بیان الگوهای موجود درون دادههاست. کلارک و همکاران[20] (2006)، فرآیند شش مرحلهای را برای تحلیل تم سامان دادهاند که در این تحقیق از این رویکرد برای کدگذاری استفاده شده است. بعد از انجام مصاحبهها، ابتدا متون آنها با دقت مطالعه شد تا فهم کاملی از عقاید، تجارب و اظهارنظر کودکان دربارۀ علل کارکردنشان فراهم شود، در دومین گام، جملات و عبارات اصلی استخراج شدند و در مرحلۀ سوم تلاش شد تا معانی هر جمله درک، فرموله و دستهبندی شود و بهصورت مجموعهای از مفاهیم و معانی درون خوشهها دستهبندی شود. بر این اساس، پس از دستهبندی و تلفیق کدهای تکراری و تشکیل دستهبندیهای جدید، 168 کد باز استخراج شدند. این معانی فرمولهشده بهصورت خوشههایی از موضوعات، دستهبندی شدند. پس از این مرحله، تمامی ایدههای حاصلشده در قالب توصیف بسیار مفصلی از پدیدۀ مطالعهشده، ذیل عنوان کدهای محوری مجتمع شدند. این کدها مشتمل بر معانی است که به کدهای باز داده شده است. در این مرحله 33 کد انتخابی استخراج و پس از ادغام آنها، 8 کد انتخابی حاصل شد. همچنین متن مصاحبهها به دیگر همکاران پژوهش داده شد تا مجدداً عمل کدگذاری را انجام دهند؛ سپس نظرهای تکمیلی آنها دریافت و اصلاحات لازم اعمال و درنهایت مضامین نهایی استخراج و گزارش شد. همچنین بهمنظور افزایش اعتمادپذیری[21] دادههای حاصلشده از مطالعه در حین انجام پژوهش، از معیارهای چهارگانۀ گوبا و لینکلن[22] (1982)، شامل اعتبارپذیری[23]، انتقالپذیری[24]، تأییدپذیری[25] و اطمینانپذیری[26] استفاده شد.
از نرمافزار SPSS نیز برای تدوین جدول توزیع فراوانی و رتبهبندی دادههای حاصل از مصاحبه با کودکان کار استفاده شد.
یافتههای پژوهش همانطورکه بیان شد، مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 20 کودک کار و همه پسرند. تعداد 5 نفر از آنها 15 سال، 3 نفر 14 سال، 3 نفر 16 سال، 3 نفر 17 سال ، 4 نفر 12 سال و 2 نفر 13 سال سن دارند؛ بنابراین بیشترین فراوانی به گروه سنی 15 سال تعلق دارد. 8 نفر از آنها در پایۀ هفتم، 2 نفر هشتم، 3 نفر نهم، 1 نفر دهم، 1 نفر پایۀ پنجم ابتدایی، 1 نفر ششم ابتدایی، 2نفر پایۀ دوم ابتدایی و 2 نفر بیسواد بودند. همچنین شغل پدر 3 نفر از آنها کشاورز، 3 نفر حمل بار به مرز پاکستان، 2 نفر نگهبان، 4 نفر کارگر و 4 نفر بیکار بودند و پدر 4 نفر از آنها نیز فوت کرده بود. مادر همۀ آنها خانهدارند و در خانوادههای بیش از 3 نفر زندگی میکنند. همچنین به غیر از 4 نفر از آنها که ملیت افغان داشتند، بقیه ایرانیاند.
جدول1- کدهای انتخابی و محوری علل ایجاد پدیدۀ کودکان کار Table 1- Selected codes and central codes of the causes of the phenomenon of working children
پس از تحلیل مصاحبههای انجامشده، علل ایجاد و گسترش پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان در جدول (1) با 8 تم اصلی شناسایی شد که در زیر هریک از آنها توضیح داده شده است. اعتیاد تحلیل مصاحبهها با کودکان کار نشان داد که یکی از دلایل عمدۀ گرایش کودکان به کارکردن، از اعتیاد والدین آنها، بهخصوص پدر خانواده بهعنوان تأمینکنندۀ هزینههای زندگی نشأت میگیرد که بهدلیل اعتیاد دیگر قادر به کارکردن نیست و یا نمیتواند ساعتهای طولانی کار کند. میزان شیوع اعتیاد در این استان، 3/20درصد و 85درصد کشفیات مواد مخدر نیز متعلق به سیستان و بلوچستان است (ابراهیمینیا و همکاران، 1396: 14). بهطور نمونه شرکتکنندۀ شمارۀ 3 در این باره چنین بیان کرد: «پدرم خیلی وقت پیش یه ماشین تویوتا داشت و کار میکرد. چند سالی کشورهای همسایه مثل امارات برای کارگری میرفت و بعد از چند سال که از اونجا برگشت، دیگه کمکم معتاد شد و نتونست هزینههای مارو تأمین کند». همچنین چند نفر از آنها بیان کردند که مصرف ناس در خانوادۀ آنها طبیعی است و بیشتر اعضای خانواده و فامیل، ناس در دهان خود میگذارند. بهطور نمونه شرکتکنندۀ شمارۀ 8 چنین گفت: «نه هیچ موادی مصرف نمیکنند، فقط بعضیا ناس توی دهن خود میگذارند». آنها بیان میکردند بهسبب معتادبودن خیلی از اعضای خانواده و فامیلهایشان، مواد مخدر بهراحتی در خانۀ آنها پیدا میشود و در دسترسشان قرار میگیرد. درواقع همین امر باعث تحریک کودک به مصرف مواد مخدر شده است. شرکتکنندۀ شمارۀ 17 در این باره چنین گفت: «آره متأسفانه برادر بزرگترم معتاد هستش و تریاک مصرف میکند و ناس در دهان میگذارد و پدرم هم مواد مصرف میکند؛ گاهی هروئین و گاهی تریاک یا شیشه. چند تا از عموها و پسرعموهام هم مواد مصرف میکنند. موادکشیدن تو خانوادۀ ما عادی شده و منم هر روز از نزدیک میبینم و با همۀ اینها ارتباط دارم و حال بدشونو بهخاطر کشیدن مواد میبینم. چندبار تحریک شدم منم ناس بذارم دهنم، ولی پشیمون شدم». تنش در خانوادهای که سرپرست معتاد دارد، باعث میشود سرپرست خانواده نتواند هزینههای معاش خانواده را برآورده کند؛ درنتیجه، فقر اقتصادی گریبانگیر خانواده میشود. در این شرایط، کودک نقش اقتصادی را بر عهده میگیرد و بهعنوان نیروی تولیدی، کارکردن را دنبال میکند. در این صورت، کودکان یکی از منابع تأمین نیازهای معیشتی خانواده محسوب میشوند. به عبارت دیگر، تأمیننشدن هزینههای خانواده از سوی پدر، سبب میشود کودک داوطلبانه یا بهاجبار، وظیفة پدر را بر عهده بگیرد و با کارکردن و کسب درآمد، به اقتصاد خانواده کمک کند.
فقر با توجه به تحلیل مصاحبههای انجامشده، بیشترین عامل ایجاد و گسترش پدیدۀ کودک کار در شهرستان مهرستان با فراوانی 53درصد، از مشکلات اقتصادی و فقر در خانوادهها نشئت میگیرد. برخی از کودکان کار مصاحبهشونده بیان کردند که بهدلیل نوع شغل پدرشان، یعنی کارگری، نگهبانی و...، درآمد پایین آنها و همچنین شغل مادرشان که خانهداری است و درآمدی ندارد، نمیتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. در این صورت کودک مجبور میشود برای کمک به پدر و برای تأمین هزینههای زندگی، کار کند. شرکتکنندۀ شمارۀ 2 در این باره چنین بیان کرد: «درآمد ما از همین کارکردن پدرم و برادرم و یکم یارانهای که دولت به ما میدهد، به دست میآید و شغل خاصی و ثابتی نداریم. من هم چون میبینم پدرم شغل ثابتی نداره و کارگری که پدر میکنه همیشه و هر زمانی نیست، گاهی کار پیدا میشه و بعضی وقتا اصلاً کار گیر نمیاد و درآمدش هم خیلی کمه، به همین خاطر مجبورم تا وقتی گیرم بیاد، کار بکنم». برخی دیگر از کودکان بیان کردند که پدر آنها بهدلیل اعتیاد بیکار است و کودک برای تأمین هزینههای زندگی خانواده و کمک به مادر و خواهر و برادرهای خود، مجبور به کارکردن میشود. بهطور نمونه مصاحبهشوندۀ شمارۀ 5 در این زمینه چنین بیان کرد: «چون پدرم و برادرم معتاد هستن و کار و شغل خاصی ندارند، من مجبورم برای تأمین خرج خانه و سیرکردن شکم خواهر و برادرام کار کنم». برخی از کودکان نیز علت کارکردنشان را ناشی از تعداد زیاد افراد خانوادۀ خود میدانستند که در بعضی از آنها پدر، همسر دوم هم داشت و باید هزینههای دو خانواده را تأمین میکرد و با وجود ساعات طولانی کارکردن، باز هم قادر به تأمین هزینهها نبود؛ بنابراین کودک برای کمکخرج خانواده، کار میکرد. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 9 در این زمینه چنین گفت: «وضعیت مالی زیاد خوب نیست؛ چون خرج خانواده خیلی زیاده و پدرم یک زن دیگهای دارد و همش مجبوره کار بکنه تا خرج خانه رو تهیه کند. منم مجبور شدم که کار کنم تا کمکخرج پدر و خانواده بشم». برخی دیگر بیان کردند که پدر آنها مهارت و تخصص شغلی خاصی ندارد و فقط میتواند کارگری، نگهبانی و یا رانندگی کند. این شغلها با وجود زحمت زیاد، درآمد خیلی کمی دارند و هزینههای زندگی فقط با درآمد پدر تأمین نمیشود؛ بنابراین کودک بهدلیل کمک به پدر مجبور است که کار کند. کودک شمارۀ 20 در این باره چنین اظهار داشت: «وضعیت مالی زیاد خوب نیست و همینکه پدرم یه سرویس میزنه و بار میبره و برمیگرده که گاهی تا یک هفته در مسیر هستش و پولی که به دست میاره تقریباً یک میلیون پانصد هست، با همین خرج خونه رو تأمین میکنه تا اینکه یه سرویس دیگهای جور بشه و بره اون طرفا. منم دیگه مجبورم کار کنم چون هم باید به پدرم در به دست آوردن خرج و مخارج خانه کمک کنم». برخی دیگر از کودکان بیان کردند که با کارکردن میتوانند وسایل مورد نیاز خود را برای مدرسه بخرند و لوازم مدرسۀ خواهر و برادر خود را تأمین کنند. شرکتکنندۀ شمارۀ 6 دربارۀ این موضوع چنین گفت: «من همه درآمدمو میدم به مادرم تا خرج زندگی کنه؛ البته بعضی چیزها که لازم دارم با پول خودم میخرم دیگه به پدرم نمیگم و بعضی از لوازم مدرسۀ خواهر و برادر کوچکترم هم میخرم. البته آنقدر خرجها بالاست که نمیتونم برای خودم زیاد وسیله بخرم، ولی اگر چیزی لازم داشته باشم، برای خودم میگیرم». همچنین کودک مجبور است بهدلیل تأمین هزینههای درمان یکی از اعضای خانواده و یا خرید جهیزیه برای خواهر، کار کند تا کمکخرج باشد. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 11 در این باره چنین بیان میکرد: «چند وقت پیش برادر بزرگترم بیماری و درد کلیه داشتن که به شهرهایی مثل یزد و شیراز بردیمش و اونجا عملش کردن. خداروشکر الآن خوبه، ولی کلی هزینۀ عملش شد که با سختی و قرض تونستیم پرداخت کنیم. منم برای کمک پدرم برای دادن بدهیها کار میکنم». خشونت خانوادگی خشونت رفتار آگاهانهای است که نتایج احتمالی آن، ایجاد آسیب فیزیکی یا درد در فرد دیگر است (اعزازی، 1380: 18). خشونت والدین، یعنی اعمال و رفتار افراطآمیز و خشنی که والدین در تحمیل انضباط نسبتبه فرزندان، اعمال میکنند. روحیۀ پرخاشگری و خشونت ابزاری است که بسیاری از والدین با توسل به آن سعی میکنند تا کودک را از خواهش و اصرار بر برآوردن نیازهای اولیة خود دور کنند .هرچه خشونت والدین نسبتبه کودک بیشتر باشد، جداشدن کودک از کانون خانواده و رویآوردن به مشاغل مختلف برای تأمین نیازهای اولیة ایشان، بیشتر میشود. برخی از کودکان مطالعهشده بیان کردند که والدین در خانه با خشونت با آنها برخورد و به کارکردن مجبورشان میکنند. مصاحبهشوندۀ شمارۀ 7 در این باره چنین گفت: «خداروشکر زیاد دعوا و جنجالی نشده؛ اما گاهی پدرم عصبانی میشه و حرفهای تندی میزند و اگر به حرفش گوش ندیم، خیلی عصبانی میشه و ما رو کتک میزنه». هرچه محیط خانواده ناامنتر باشد، کودکان تمایل بیشتری دارند که از آن محیط بیرون و به محیط امن بروند؛ بنابراین کودکانی که در خانوادههای آنان خشونت وجود دارد، برای فرار به بیرون از خانه و کارکردن روی میآورند تا از این راه هم درآمد کسب کنند و هم اینکه ساعاتی از روز را در منزل نمانند. حتی برخی از کودکان بیان داشتند که پدر آنها با مادرشان برخورد خشونتآمیزی دارد و او را کتک میزند و با بچهها هم بدخلقی و پرخاشگری میکند. نظر کودک شمارۀ 14 در این باره چنین بود: «گاهی پدرم با مادرم دعوا میکرد و اونو کتک میزد و بد و بیراه میگفت که همین کارها باعث شد مادرم از پدرم جدا بشه و بره پیش پدربزرگم و در آخر طلاق گرفت و رفت. بعضی وقتا به ما بچهها حمله میکنه و با خشونت و تهدید رفتار میکنه و ما رو میزند. بهخاطر همین من دوست دارم طولانیتر بیرون باشم و کار کنم و کمتر بیام خونه؛ چون حوصلۀ دعوا و بحث ندارم». برخی دیگر از کودکان اظهار داشتند که وقتی بین مادر آنها و همسر دوم پدرشان بحث و دعوا میشود، پدر با تندی برخورد و بیشتر از همسر دوم و فرزندان او طرفداری میکند. کودک شمارۀ 5 در این باره چنین بیان کرد: «بعضی وقتها مادرا با همدیگه حرفشون میشه و سرو صدا میشه؛ اما دیگه دعوا و زدنی صورت نمیگیرد و پدر عصبانی میشه و بیشتر مادر من و ما رو دعوا میکنه و طرف اونارو بیشتر از ما داره».
مهاجرت با توجه به بررسیهای انجامشده، مهاجرت یکی از علل شایع ایجاد پدیدۀ کودک کار است. در چند سال اخیر، بهدلیل جنگ و ناامنی در افغانستان و مشکلات اقتصادی و بیکاری فراوان در این کشور، بسیاری از خانوادهها، پسرها و مردان افغان به ایران مهاجرت کردند. استان سسیستان و بلوچستان نیز بهدلیل اینکه یک استان مرزی است، تعداد درخور توجهی مهاجر از کشورهای اطراف دارد؛ بنابراین کودک پس از مهاجرت خانوادة خود، بهدلیل سواد کم پدر خانواده و مهارتنداشتن در کار) فقر فرهنگی خانواده(، به شغل یدی با درآمد کم مشغول میشود )فقر اقتصادی خانواده در مقصد). کاهش درآمد، خانوادة کودک را با مشکل تأمین معاش مواجه میکند و پدر ازلحاظ منزلت در مرتبة پایینی قرار میگیرد. در این شرایط اگر والدین آنها نیز اعتیاد داشته باشند، اوضاع بدتری را تجربه میکنند و دیگر خانواده در این وضعیت نمیتواند امکانات رفاهی مناسبی را برای کودک فراهم کند؛ به همین دلیل کودک برای کمک به تأمین معاش خانوادۀ خود مجبور به کارکردن میشود. برخی از کودکان نیز بدون خانواده و بهتنهایی مهاجرت میکنند تا در ایران کار کنند، درآمد خود را برای خانواده بفرستند و ازنظر مالی به آنها کمک کنند. بهطور نمونه کودک افغان شمارۀ 2 که بهتنهایی مهاجرت کرده است، در این باره چنین بیان کرد: «آره واقعاً ما مجبوریم چون اونجا کاری گیر نمیاد و همیشه جنگ و درگیری هستش و آدم نمیشه بهراحتی کاری بکند و زندگی کند. دیگه همه باید این همه راه و سختی رو برداشت کنیم و بیاییم اینجا واقعاً خیلی سخته توی این راهها چندین روز رو در مسیر هستیم و مأموران میگیرند جریمه میکنند و دوباره میفرستن افغانستان، ولی باز باید برگردیم اینجا تا کاری پیدا کنیم». از هم پاشیدگی سازمان اجتماعی خانواده نتایج تحلیل مصاحبههای کودکان کار نشان داد که یکی از دلایل کارکردن کودکان بهدلیل وضعیت از هم گسیخته و نابسامان خانوادهشان است؛ زیرا والدین برخی از آنها به دلایل مختلف مانند اعتیاد پدر و یا خشونت و رفتارهای نامناسب جدا شدند و در بیشتر موارد کودکان با مادر خود زندگی میکنند و برای تأمین هزینههای زندگی خانوادۀ خود، مجبور به کارکردناند. نابهسامانی خانواده موجب کمتوجهی به کودک و حمایتنکردن مالی و رفاهی والدین از او میشود (بیمسئولیتی والدین). درنتیجة این بیمسئولیتی والدین، کودک بهدنبال کسب درآمد مناسب و آسان میگردد تا بتواند استقلال مالی پیدا کند. همچنین طلاق والدین و ازدواج مجدد یکی از آنها موجب میشود کودک با پدر یا مادر خود زندگی کند )نابهسامانی خانواده(. مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان میگوید میانگین سن طلاق مردان در 9 ماهۀ امسال 7/32 و زنان 2/28سال بوده است. طی ۹ ماه سال 1400، ۲ هزار و ۹۵ واقعۀ طلاق در سیستان و بلوچستان به ثبت رسیده است (خبرگزاری دانشجویان ایران، 1400). همچنین، اعتیاد یکی از والدین، تشدیدکنندة این نابهسامانی است. با توجه به اینکه خانوادۀ کودک دچار نابهسامانی شده است، درآمد خانواده کاهش مییابد )فقر اقتصادی خانواده( و درنتیجه، پدر یا مادر به اجبار از کودک بهعنوان نیروی کار استفاده میکنند تا هزینههای زندگی را تأمین کنند. بهطور نمونه کودک شمارۀ 15در این زمینه چنین بیان کرد: «من و برادر و خواهرم پیش مادرمان زندگی میکنیم. پدرم وقتی که معتاد شد، دیگه نمیتونست برای ما هزینههای زندگی رو تأمین کند، دیگه بعد چند سال ازدواج دیگری انجام داد و یه خانم دیگه گرفت و کمکم دیگه اصلاً پیش ما نیومد. تا اینکه بعد از چند سال مادر مجبورشدن طلاقگرفتن و جداشدن. از طرف دایی و پدربزرگ اندازۀ خرج خانه میرسه؛ اما کافی نیست. من و داداشم باید بریم دنبال کار تا بتونیم کمکخرج مادرمان باشیم و مادرمان در تنگنا نباشد. من صبح حدود 8 به بعد میام مغازه تا حدود ساعت نه یا ده شب در مغازه هستم». در برخی از خانوادهها نیز پدر یا پدر و مادر هر دو فوت شدند و بچهها با عمو و یا پدربزرگ خود زندگی میکنند. آنها نیز کودک را به کارکردن مجبور میکنند؛ برای مثال کودک شمارۀ 17 در این باره چنین بیان کرد: «پدر و مادرم بعد از اینکه در مسیر یزد تصادف کردن، دیگه به رحمت خدا رفتند و هر دو فوت کردند. من و برادرانم پیش پدربزرگمان هستیم و در خانهای که پدرمان ساخته اینجا زندگی میکنیم. من الآن در مغازۀ پدرم پیش عمویم شاگردی میکنم. بعد از فوت پدر، دیگه مغازه دست عمویمان هستش. من و برادر کوچکترم اینجا مشغولیم. ما حدود ساعت 8 صبح میایم توی مغازه و تا هشت شب اینجا هستیم. متأسفانه پول و دستمزدی آنچنانی به ما نمیدن. هر روز اینجا کار میکنیم، ولی دستمزد و پولی نمیبینیم. بعضی روزا پدربزرگ بیاد یه ده هزار تومنی به ما میده تا یه کیکی چیزی بگیریم و بخوریم؛ اما پولی که بتونیم با خود ببریم یا پساندازش کنیم به ما نمیدن. دیگه مجبوریم با همین اوضاع بیاییم و برویم چون کس دیگهای و جا و مکان دیگهای نداریم که برویم. حتی برادرم گاهی میخواد بره بیرون از مغازه و سر خیابان چیزی بفروشد و میگه اونجا بهتر پولی گیرم میاد؛ کارهای دستفروشی، مثل فروختن سیگار و ناسفروختن، اما تا میخواد بره از پدربزرگ و عموها میترسه، میگه منو میزنند». برخی از کودکان بیان میکردند که بهدلیل کسب درآمد بیشتر، کارهای غیرقانونی و پرخطری مثل حمل سوخت به لب مرز را انجام میدهند که برای آنها خطرات جانی و مالی بسیاری دارد، ولی خانوادهها اصلاً مخالفتی نمیکنند و حتی از اینکه با این کار درآمد خانواده بیشتر میشود، خوشحال هم هستند و فرزند خود را تشویق میکنند. در برخی دیگر از خانوادهها نیز بهجای آموزش رفتار و عملکرد درست به کودک، پدر و برادران بزرگتر الگوی فرزند برای این کارند و طریقۀ انجامدادن این کار غیرقانونی را به کودک آموزش میدهند. بهطور نمونه کودک شمارۀ 18 در این زمینه چنین گفت: «منم قبلاً با پدرم کار میکردم. کارهای تمیزکاری نخلها و چیدن خرمای نخلها همیشه همراه پدرم انجام میدادم، الآن یک سالی میشه با این موتوری که پدرم برایم خریده میریم سمت مرز پاکستان و گازوییل میبرم. دو گالن هفتاد لیتری و یک گالن سی لیتری روی موتور میبندیم و با خود میبریم اونور مرز میفروشیم و برمیگردیم. ما دیگه ساعتای سه شب از اینجا حرکت میکنیم و حدود صبحش اونجا میرسیم و بار رو خالی میکنیم و برمیگردیم؛ البته اگه مشکلی پیش نیاد و از موتور نیفتیم، یا مأموران راه رو نبسته باشند و یا گیر سارقین و دزدها نیفتیم. هر سرویسی حدود پانصد تا ششصد تومنی گیرمان میاد. اگه بهسلامتی به مقصد برسیم و برگردم و اینکه همیشه و هر روز هم نمیتونیم بریم؛ چون موتورهامون خراب میشن یا راهها خراب و بسته میشه. قبلاً که کارگری میکردم چیزی نمیموند، اما الآن از وقتی روی موتور کار میکنم، خداروشکر گاهی چیزی گیرم میاد، میدم مادرم که بعضی وقتها مادرم هم برایم وسایلی لباسی یا کفشی چیزی میگیرد».
تحصیلات با توجه به تحلیل مصاحبههای انجامشده، یکی دیگر از دلایل رویآوردن کودکان به کارکردن، تحصیلات پایین پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده و یا ترک تحصیل کودک است. مدیر آموزش و پرورش شهرستان مهرستان میگوید که در سطح شهرستان، بیش از 4800 دانشآموز دختر و پسر بازمانده از تحصیل، در قالب طرح خرید خدمات مشغول به تحصیلاند (خبرگزاری دانشجویان ایران، 1396). برخی از آنها به دلایل مختلف مجبور به ترک تحصیل شدند و یا به دلایلی چون ساعات طولانی کارکردن، بهویژه کارهای شبانه یا سفرهای کاری، بهخوبی از عهدۀ تکالیف مدرسه برنیامدند و دچار افت تحصیلی شدید شدند. بهطور نمونه، کودک شمارۀ 11 در این زمینه چنین اظهار داشت: «تا کلاس نهم خوندم. دیگه نهم قبول شدم، دهم دیگه نشد ادامه بدم. چون در انتخاب رشته نمرهام به حدنصاب رشتۀ علوم انسانی نرسید، گفتن باید بری داخل شهر و رشتۀ کار و دانش بخونی. منم هم علاقه به این رشته نداشتم و هم اینکه رفت و آمد برایم سخت بود و باید کار میکردم، دیگه ادامه ندادم». برخی از پدر و مادرها تحصیلات پایینی داشتند، بیسواد بودند و فرهنگ تحصیلکردن در خانوادهشان رواج نداشت، به همین دلیل فرزندان آنها هم مانند پدرانشان بیشتر از چند کلاس تحصیل نکردند و بعد وارد بازار کار شدند. بهطور نمونه مصاحبهشوندۀ شمارۀ 9 در این باره چنین گفت: «پدرم بیسواد هست و درسی نخونده است. مادرم هم بیسواد هستن». کودک شمارۀ 6 دربارۀ سختیهای درسخواندن همراه با کارکردن و عملکرد ضعیف تحصیلی خود، چنین بیان میکرد: «چرا برایم سخته، ولی اگه الآن کار نکنم و کمک نکنم به خانواده، بعدها نمیتونم، سعی میکنم درسهایم رو بخونم. یه موقعی تا آخر شب اینجا بودم، صبح وقتی رفتم سر کلاس همونجا خوابم برد. معلم و بچهها بیدارم کردند و خیلی از درسها رو متوجه نشده بودم».
وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی اشتغال بسیاری از اعضای خانوادۀ کودک در کنار نگرش مثبت شبکۀ خانوادگی او)فامیل و بستگان( به کار و ارزشمندبودن کارکردن کودک در شبکۀ خانوادگی (مرد اگر کار نکند، مرد نیست و غیرت ندارد(، سبب میشود کودک به کارکردن تمایل نشان دهد )خردهفرهنگ کار(؛ سپس این ایجاد انگیزه در کودک موجب میشود که او با دیگر کودکان مشغول به کار ارتباط برقرار کند )ارتباط کودک با همسالان کار.( به عبارتی، با توجه به وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی کودک و نگرش مثبت اعضای این شبکۀ خانوادگی به کار، کودک نگرش مثبتی به کارکردن پیدا میکند. در ادامه، این نگرش مثبت موجب گرایش کودک به کار میشود. سکونت خانوادۀ کودک در روستا، از یکسو و تحصیلنکردن او بهدلیل مشکلات مالی خانواده از سوی دیگر، سبب میشود کودک اوقات فراغت خود را بهدلیل ترک تحصیل با دیگر کودکان کار سپری کند) ارتباط کودک با همسالان کار(. در ادامه این فرایند ارتباط کودک با همسالان کار، به اطلاع کودک از سهولت کسب درآمد منجر میشود. این سهولت سبب میشود تا کودک برای کارکردن اشتیاق پیدا کند. کودک پس از مدتی کوتاهی که کار کرد، سود مناسبی کسب میکند. کسب سود مناسب به کودک کمک میکند تا تفریح کند و از این طریق، درآمد شایان توجهی به دست آورد )کسب مزایای اجتماعی و اقتصادی برای کودک). درمجموع، کسب درآمد کردن کودک، استقلال مالی را برای او در پی دارد. این مزایا موجب میشود کودک در کارکردن خود استمرار داشته باشد و بهآسانی از کارش چشمپوشی نکند. بهطور نمونه کودک شمارۀ 18 در این باره چنین بیان کرد: «منم دیگه مجبورم کار کنم؛ چون هم باید به پدرم در به دست آوردن خرج و مخارج خانه کمک کنم و هم اینکه بتونم بهعنوان یک مرد، شغلی برای خودم در آینده داشته باشم. به همین خاطر منم وقتی که تعطیل هستم و در شیفت مخالف میام اینجا و شاگرد این استاد مکانیک هستم و میخوام مکانیکی ماشین یاد بگیرم تا در آینده هم بتونم خودم تنهایی کار کنم و کسب درآمدی داشته باشم. دستمزد آنچنانی ندارم چون شاگرد هستم و بیشتر اینکه به نفع خودمه تا چیزی یاد بگیرم؛ اما هفته صد هزار تومنی هم به من میده و میگه چون بهت کار یاد میدم، دیگه بیشتر پول نمیدم؛ اما بازم خوبه که منو گذاشته تا کار کنم، چون کارگری سخته و در توانم نیست کارگری کنم و آیندهای هم ندارد». کودک شمارۀ 5 نیز چنین اظهار داشت: «به قول پدر و مادرم، کارکردن برای پسرها خیلی خوبه؛ چون تو الآن که بچهای کار رو یاد بگیری، وقتی بزرگ شدی خودت اوستاکار میشی و اینکه خودت درآمد هم داری، میتونی بری وسایل مدرستو یا چیزایی که لازم داری بخری و به خواهر و برادرات و مادر و پدرت هم کمک کنی».
ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی همانطورکه قبلاً نیز بیان شد، یکی از دلایل عمدۀ رواج پدیدۀ کودکان کار، فقر اقتصادی است؛ زیرا چون خانوادهها دچار مشکلات مالی بسیاریاند، بهاجبار کودکان خود را وارد بازار کار میکنند. از طرف دیگر چون هیچ حامی ندارند، مجبورند خود بهتنهایی و با کمک فرزندانشان مخارج زندگی را تأمین کنند. کودکان کار در مصاحبه بیان کردند که از طرف هیچ ارگان خاصی حمایت نمیشوند و فقط برخی از آنها بعد از فوت پدرشان، حقوق ناچیزی از کمیتۀ امداد دریافت میکنند که آن هم بهاندازۀ تأمین نیازهای آنها نیست؛ بنابراین مجبورند برای تأمین معاش زندگی خود و خانوادهشان کار کنند. بهطور نمونه کودک شمارۀ 12 در این زمینه چنین اظهار داشت: «شخص خاصی که نه، البته بعد فوت پدرمان گهگاهی از طرف عموها کمکی شده و اینکه وقتی پدر فوت کردن، از طرف کمیتۀ امداد هم یه حقوق ماهیانهای به ما میدادن که آنقدر کم بود که همون چند روزه تموم میشد و من و داداشم مجبوریم کار کنیم تا به مادرمان کمک کنیم». کودک شمارۀ 3 نیز دربارۀ کمک خیران و بهزیستی چنین گفت: «خیر کمک خاص و مشخصی نداریم، ولی بعضی وقتا بستۀ غذایی بیارند اینجا، به ما هم میدهند و اینکه گفتن از طرف بهزیستی قراره کمکی به ما بشود، ولی هنوز تا حالا خبری نشده است. یه روزی یکی از بچههای محل هم کمکی جمع کرده بود و یک پنکه برای خونۀ ما گرفته بودند و آوردن نصبش کردند». اهمیت و اولویت هریک از عوامل اجتماعی مؤثر بر پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان، چگونه است؟
جدول 2- توزیع فراوانی و رتبهبندی دادههای حاصل از مصاحبه با کودکان کار Table 2- Frequency distribution and ranking of data obtained from interviews with working children
از میان 33 محور به دست آمده از تحلیل پاسخهای مصاحبهشوندگان دربارۀ علل اجتماعی پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان، کمک به والدین در تأمین هزینههای خانواده با فراوانی 19(69/9) در رتبۀ اول، وضعیت شغلی والدین با فراوانی 13 (63/6) در رتبۀ دوم و همچنین درآمد پایین خانواده، بیسرپرستی و بدسرپرستی خانواده با فراوانی 11(61/5) در رتبۀ سوم قرار داشت.
خلاصه و نتیجه علل ایجاد و گسترش پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان، با 8 تم اصلی، شامل اعتیاد، نبود امنیت مالی، خشونت خانوادگی، مهاجرت، از هم پاشیدگی سازمان اجتماعی خانواده، تحصیلات، وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی و ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان داد مشکلات اقتصادی و فقر خانواده (کمک به والدین در تأمین هزینههای خانواده) از مهمترین عوامل ایجاد و گسترش پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان است. نتایج پژوهش حاضر همسو با نتایج مقدم و همکاران (1401) است که چالشهای مابعد طلاق در خانواده، معاشرت افتراقی کودک، راهبرد گزینشی کار کودک در خیابان، پیامدهای فردی- اجتماعی کار کودک در خیابان و مقولۀ هسته و کار کودک را بهمثابۀ مقابله با وضع موجود میدانستند. ملتفت و همکاران (1399) شرایط نابسامان و از هم گسیختۀ خانواده، تقلیلگرایی نهادی، نادیدهگرفتن در قوانین، نبود فهم متقابل، تلقی منفی کودک از سازمانهای رفاهی، هراس از آینده، تلقی کودک از سازمانهای حمایتی و محرومیت از حق تحصیل و آموزش را بررسی کردند. پیرخندان و همکاران (1400) نیز گونههای کار کودکان را در هفت دستۀ کار کارگاهی، دستفروشی، کار در خیابان، زبالهگردی، تکدیگری، کار کودکان خیابانی و همچنین کار پنهان کودکان سنخبندیشده میدانستند. مرادیبیدهندی (1399) معتقد بود که کودکان کار با فرهنگ کارگری رشد میکنند، یعنی با آموزش و تربیتی که از پدرانشان و نسل به نسل به آنها انتقال مییابد. فقر مکانیسمی، عقلایی است که نسل به نسل انتقال مییابد. فرهنگ فقر، تجربۀ زندگی فرودستان جامعه است. ازنظر امیری (1395)، شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی خانوادههای کودکان کار و از طرفی فرهنگ پذیرفتهشده در زمینۀ کار کودک، موجب ورود آنها به عرصۀ کار در خیابان شده است؛ بنابراین آنها در این عرصه با مسائل مختلفی مواجه میشوند. اندکی فشتمی (1395) بر این باور است که عواملی چون تعداد فرزندان خانواده، میزان درآمد خانواده، اعتیاد والدین، خشونت والدین علیه کودک بر کار کودکان تأثیر میگذارد. ازنظر آقاجان (1395) متغیرهای «وضعیت اشتغال والدین (بیکاری)»، «اعتیاد والدین»، «طلاق والدین»، «خشونت والدین»، «مهاجرت و حاشیهنشینی»، رابطۀ مستقیم و مثبتی با متغیر وابستۀ «پدیدۀ کودکان کار» دارند. متغیرهای حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانواده نیز، رابطۀ معکوس و منفی با این پدیده داشتند. متغیر درآمد خانواده بیشترین میزان همبستگی و متغیر «خشونت والدین»، کمترین همبستگی را با پدیدۀ کودکان کار دارد. عظیمیفر (1391) معتقد است که بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی، وضعیت سرپرستی، مهاجرت، بعد خانوار و ویژگیهای فردی با کار کودک، رابطۀ معناداری وجود دارد. جیوانی و همکاران (2021) حمایتنشدن قانونی از کودکان قربانی را مطرح میکند، ژگان (2021) بر عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اعتقاد دارد و ابراهیم و همکاران (2019) نیز بیان میکنند که کار کودک (نه بهصورت محدود)، با تعدادی از پیامدهای نامطلوب سلامتی، ازجمله رشد ضعیف، سوءتغذیه، بروز بیشتر بیماریهای عفونی و خاص سیستم، اختلالات رفتاری و عاطفی مرتبط است. دامرت و همکاران (2018) دربارۀ تصمیمات خانواده راجع به کار کودکان تحت تأثیر درآمد، بیاطمینانی و بازگشت نسبی به کار و تحصیل صحبت میکنند. همچنین امرسون و سوزا (2008) دربارۀ احتمال حضور کودک در مدرسه بحث میکنند یا کار را تابعی از ترتیب تولد، جنس کودک بزرگتر، سن کودک، نژاد کودک، تحصیلات پدر و مادر، سن والدین و وضعیت روستایی یا شهریبودن خانواده میدانند .در این مدل، زمان کودک صرف تحصیل یا کار میشود. آنها همچنین مشاهده کردند که احتمال اشتغال کودکان در خانوادههایی بیشتر است که بعد بزرگتری دارند و سن مادران نیز با کار کودکان پسر رابطۀ منفی دارد. خانام (2005) معتقد است که افزایش تحصیلات والدین به شکل چشمگیری، تحصیل کودکانی را افزایش میدهد که در سن مدرسه قرار دارند. استراوس و توماس (2015) جدا از تأثیر درآمد خانواده، بر این باورند که تحصیلات والدین نقش مهم و پایداری در کاهش کار کودکان دارد. همینطور نتایج تحقیق نشان میدهد اگر والدین کودکان تحصیلکرده باشند، در درازمدت میزان نیروی انسانی ماهر در جامعه افزایش مییابد. ازنظر بوس (2013)، والدین کودکان خیابانی درآمد پایینی داشتند و 4/60درصد پدرانشان کولی یا کارگر روزمزد بودند. در بسیاری از موارد مادران این کودکان زندهاند و در خانه یا بیرون از خانه با درآمد پایین، مشغول به کارند. بیشتر کودکان مخارج زندگی را با کارکردن به دست میآورند. کودکان در فصلهای مختلف سال، شغلهای متفاوتی دارند و در روز 8 تا 10 ساعت کار میکنند. برخلاف تصورات موجود که کودکان کار افرادی بیسرپرست، فراری، بیسرپناه و... محسوب میشوند، نتایج نشان میدهد بیشتر این کودکان پشتوانههای خانوادگی دارند و با اطلاع خانوادة خود و به توصیة آنها یا بهصورت مستقل از خانواده، به کار روی میآورند و شبها به خانه و کاشانة خود بازمیگردند. مطالعات گوناگونی در کشورهای کلمبیا، برزیل، کاستاریکا و مکزیک نشان میدهد90 درصد از کودکان خیابانی، تماس خود را با خانوادهشان حفظ کردهاند (Aptekar, 2000). این نکته در تمام مصاحبههای انجامگرفته و کدهای استخراجشده از این مصاحبهها نیز تأیید شده است. شایان ذکر است تمام کودکان مطالعهشده در این تحقیق، پشتوانة خانوادگی داشتهاند و آنچه در تعاریف آژانسهای بینالمللی دربارۀ کودکان کار آمده است، در این تحقیق و در مصاحبههای این تحقیق وجود ندارد، بلکه آنچه ما با آن روبهروییم، پدیدۀ کار است؛ یعنی ما با کودکانی مواجهیم که خانه و خانواده دارند، ولی بیشتر وقت خود را در جاهای مختلف کار میکنند. برخی از این کودکان که تحت تأثیر فشارهای طاقتفرسای اقتصادی قرار دارند، به میل و رغبت خود و برای کمک به خانواده و برخی نیز تحت تأثیر اجبار و الزامهای والدین و بزرگترها، به کارکردن روی آوردهاند. پدیدۀ کودکان کار یکی از مشکلات آسیبزای اجتماعی است که از دیرباز در سرتاسر جهان وجود داشته و در سالهای اخیر به دلایل گوناگون در کشور ما نیز، افزایش یافته است. طبق نظریههای کارشناسان و مطالعة منابع موجود، در بروز و شیوع این پدیده عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، زیستی، روانی و حقوقی بسیاری دخیلاند که در این پژوهش تأثیر 8 عامل اجتماعی مؤثر (اعتیاد، نداشتن امنیت مالی، خشونت خانوادگی، مهاجرت، از هم پاشیدگی ساختار اجتماعی خانواده، تحصیلات، وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی و ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی) بر پدیدۀ کار کودکان شناسایی شد. کودکی دورهای حیاتی برای رشد ایمن و سالمسازی انسان است. بهسبب مسائلی از قبیل رشد و پرورش (فیزیکی، شناختی، آموزشی/ ذهنی و اخلاقی) باید بیشتر به کودکان توجه شود؛ زیرا آنها هنوز در سنین رشدند و شخصیت و نیازهای خاصی دارند. این افراد بسیار بیشتر در معرض خطراتی همچون بیماری، جراحت و حتی مرگ، خطرات ماشینی، بیولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی، ارگونومیک، بهداشتی و روانی اجتماعی قرار دارند و همردیف مشکلاتی همچون ساعتهای زیاد کار و شرایط بسیار بد زندگی قرار میگیرند. تهدید مخاطراتی که برای کارگران بزرگسال وجود دارد، برای کودکان افزونتر است؛ برای مثال، فشار جسمی که بهوسیلۀ فعالیت بیش از حد وارد میشود، مانع رشد استخوانها و مفاصل میشود، به ستون فقرات فشار میآورد و باعث بروز دیگر ناتوانیهای مادامالعمر میشود. کودکان کار بیشتر از صدمات روحی ناشی از محیط زندگی رنج میبرند که در آن تحقیر و معذب میشوند یا خشونت را تجربه میکنند و از آنها سوءاستفاده میشود. در کنار همۀ اینها، کار کودکان تأثیر بسیار مخربی بر آیندۀ کودک دارد. محرومیت از تحصیلات با کیفیت، کار کودکان را همانند بزرگسالان از شانس کمی برای کسب شغل مناسب بهرهمند میکند. ضمن آنکه آنها را از توانایی حذف چرخۀ فقر و استثمار در زندگیشان محروم میکند. درنهایت باید پذیرفت که ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با مشکلات اقتصادی-اجتماعی متعدد و آثار جانبی آن مانند ظهور و بروز پدیدۀ کودکان کار و خیابانی مواجه است. کتمان این مسئله، اطلاعرسانینکردن دربارۀ وضعیت این کودکان، انتشار آمارهای نادرست راجع به تعداد این افراد و اتخاذ رویکردهای ضربتی و بدون برنامهریزی، ضمن اختصاص بودجهای سنگین که موجبات سوءاستفاده و انحراف از مسئلۀ اصلی را فراهم میکند، نهتنها به حل این معضل اجتماعی کمکی نمیکند، بهنوعی فرافکنی و برونرفت از این وضعیت منجر میشود و ساماندهی و حل مسئلۀ کودکان کار را با مشکل مواجه میکند؛ بنابراین لازم است مسئولان با توجه به علل شناساییشده در پژوهش حاضر، تمهیدات لازم را برای از بین بردن و یا کاهش این معضل اجتماعی بیندیشند. نظریۀ آسیبشناسی اجتماعی، مسائل اجتماعی را نتیجۀ بیماری جامعه و اختلال در کارکردهای نهادهای آن میداند. طبق یافتههای این پژوهش، اعتیاد، نداشتن امنیت مالی، خشونت خانوادگی، مهاجرت، از هم پاشیدگی سازمان اجتماعی خانواده، تحصیلات، وجود خردهفرهنگ کار در شبکۀ خانوادگی، ضعف بنیادهای حمایتی و خدماتی، علل ایجاد و گسترش پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان است که درنتیجه باعث بیماری جامعه و همچنین اختلال در کارکردهای آن میشود. همچنین در نظریههای بیسازمانی اجتماعی، ازجمله نظریۀ آنومی مرتن و نظریۀ نبود تعادل ساختاری پارسونز، عوامل ساختاریی همسو است که مانع از انطباق و سازگاری گروهها و اقشار اجتماعی یا خردهنظامها و نهادهای جامعه با تغییرات اجتماعی و محیطی سریع میشوند و نبود تعادل ساختاری را به وجود میآورند. بانک جهانی در مطالعات اخیر خود، فقر را فقط به فقدان درآمد یا کمبود آن معطوف نمیداند، بلکه ابعاد مهم دیگری را بهعنوان ترس از آینده، نگرانی فقرا از سقوط بیشتر و از دست دادن حداقلها ذکر میکند. نظریۀ فرهنگ فقر لوئیس (2016) و فرضیههای اصلی آن، ابتدا بیسرپرستی یا رهاشدگی این کودکان (توسط خانوادههایشان) و دوم کار کودکان خیابانی را به فقر مربوط میداند و درنتیجه فقر را رهاشدگی منفعلانه به حساب میآورد. همچنین در سومین مورد، کودکان خیابانی را حاصل مهاجرت از روستا به شهر و پیامدهای گسیختگی و فروپاشی ساخت خانواده میداند. درنتیجۀ این شرایط، فراموششدگی و به حال خود گذاشتن کودکان، منفعلانه است. چهارم اینکه کودکان خیابانی از خردهفرهنگهای شهری بسیار حاشیهای و منحرف برخاستهاند که این مؤید یافتههای پژوهش است. نتایج پژوهش پیشنهادهای کاربردی، به شرح ذیل است: شناسایی وضعیت خانوادههای کودکان کار برای ارائۀ کمکهایی بهمنظور رفع بحران در محیط خانوادگی آنها، ارائة خدمات مورد نیاز )آموزشی، بهداشتی، مشاورهای، آموزش مهارتهای تربیت فرزند و...) به خانوادههای کودکان کار با توجه به اینکه بیشتر این کودکان با خانواده زندگی میکنند، شناسایی و تحت پوشش قرار دادن خانوادههای مهاجر نیازمند، در زمینۀ خدمات درمانی و تأمین اجتماعی، حمایت مالی و رفاهی از خانوادههایی که فقط بهعلت فقر موجود در خانواده، کودک خود را بهمنظور کسب درآمد برای خانواده به کارکردن تشویق میکنند، مهارتآموزی به والدین کودکان بهمنظور ارتقای توانایی آنها برای کسب شغل مناسب تا از این طریق کودکان اینگونه خانوادهها به کارکردن مجبور نشوند، ایجاد اشتغال برای حداقل یکی از اعضای خانوادههای فقیر بهمنظور پیشگیری از احتیاج خانواده به کسب درآمد توسط کودک، تخصیص حمایت مالی از خانوادههای فقیر بهمنظور تضمین حضور کودکان این خانوادهها در فرایند آموزشهای رسمی. به پژوهشگران آتی نیز پیشنهاد میشود این پژوهش را در دیگر شهرهای کشور و جامعۀ آماری کودکان کار انجام دهند. مطالعات تطبیقی در این موضوع نیز باید با دیگر کشورها انجام شود. پیشنهاد میشود که به خانوادههای کودکان کار و خیابان مراجعه شود تا علت اصلی کار کودکان دانسته شود. همچنین محققان بعدی در پژوهش خود باید دیگر عوامل مؤثر بر گسترش پدیدۀ کودک کار را با روشهای دیگر بررسی کنند.
[1] Spencer [2] St. Augustine [3] Durkheim [4] Parsons [5] Merton [6] Lewis [7] Geovani et al. [8] Zsögön [9] Emerson & Souza [10] Li & Sekhri [11] Khanam [12] Ibrahim et al. [13] Cho et al. [14] Dammert et al. [15] Binayak [16] Shtrows & Thomas [17] Bos [18] Lam & Cheng [19] Barkhatov & Brukhavo [20] Clark et al. [21] trustworthiness [22] Guba & Lincoln [23] credibility [24] transferability [25] credibility [26] dependability [27] Transferability | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرزومندی، م. (1390). بررسی مقایسهای ویژگیهای خانوادگی- اجتماعی کودکان خیابانی و غیر خیابانی. پایاننامۀ مقطع کارشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی.
آقاجان، ا. (1395). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر پیدایش کودکان کار در شهر تهران سال 95، پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکدۀ علوم اجتماعی.
ابراهیمینیا، م.؛ ابراهیمینیا، م. و عزیزی، م. (1396). مقایسۀ ویژگیهای جمعیتشناختی مصرفکنندگان متامفتامین با اپیوئید در مرکز ترک اعتیاد :مطالعۀ موردی. پژوهشهای سلامتمحور، 3 (1)، 24-13.
اسکندرینژاد، ع. (1400). کودکان کار و تحصیل مدرسهزداییشده؛ بررسی جامعهشناختی مدرسۀ کودکان کار صبح رویش. شباک، 7(6)، 242-235.
افشانی، س. ع.؛ عسگری ندوشن، ع.؛ حبدری، م. و نوریان نجفآبادی، م. (1391). تحلیلی بر وضعیت کودکان خیابانی و کار در شهر اصفهان. جامعهشناسی کاربردی، 23(4)، 102-85.
اعزازی، ش. (1380) خشونت خانوادگی یا زنان کتکخورده. تهران: سالی.
امیری، ا. (1395). تحلیل جامعهشناختی تجربۀ زیستۀ کودکان کار خیابانی افغان در شهر اصفهان. پایاننامۀ کارشناسیارشد دانشگاه خوارزمی.
اندکی فشتمی، ز. (1395). بررسی عوامل جامعهشناختی مؤثر بر کودکان کار خیابان (مورد مطالعه: کودکان کار شهر رشت). پایاننامۀ کارشناسیارشد مؤسسۀ آموزش عالی البرز.
پیرخندان، پ.؛ پروین، س. و سیاهپور، ف. (1400). گونهشناسی کار کودکان و آسیبهای ناشی از آن بر کودکان کار در شهر تهران. پژوهشنامۀ مددکاری اجتماعی، 8 (28)، 158-115.
حسینی ح. (1384). وضعیت کودکان کار و خیابان در ایران. رفاه اجتماعی، ۵ (۱۹)، ۱۷۴-۱۵۵.
خبرگزاری جمهوری اسلامی. (1395). کودکان شغلهای سیاه در سیستان و بلوچستان/ معضلی پرچالش در افزایش آسیبهای اجتماعی، تاریخ 19خرداد 1395،
خبرگزاری دانشجویان ایران. (1400). میانگین سن ازدواج و طلاق در سیستان و بلوچستان چقدر است؟. 8 دی 1400،
خبرگزاری دانشجویان ایران. (1396). بازگشت به تحصیل بیش از 4800 دانشآموز بازمانده از تحصیل «مهرستان» سیستان و بلوچستان. 18 مهر 1396،
دانا، ف. (1390). واکاوی کار کودکان در ایران. رفاه اجتماعی، 2(7)، 248-231.
ستوده، ه. ا. (1396). جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران، تهران: انتشارات ندای آریانا.
سورزهی، م. (1401). واکاوی عوامل اجتماعی مؤثر بر پدیدۀ کودکان کار در شهرستان مهرستان. پایاننامۀ کارشناسیارشد، دانشگاه پیام نور بجنورد.
عاشوری، م. ر. (1390). کودکان رنج و کار. ماهنامۀ اندیشۀ جامعه، 7، 27-20.
عظیمیفر، ه. (1391). بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر کار کودکان در شهر یاسوج و حومه در سال 1391. پایاننامه کارشناسیارشد دانشگاه پیام نور استان تهران.
کلانتری، ص. و کیانی، م. (1385). بررسی تطبیقی کار کودکان در کشورهای پیشرفته و جهان رو به توسعه. اطلاعات سیاسی – اقتصادی، (232 و 231)، 295-282.
مرادیبیدهندی، ی. (1399). مطالعۀ تجربۀ زیستۀ کودکان کار نسبتبه کارشان؛ مطالعۀ موردی شهر کاشان. پایاننامۀ کارشناسیارشد دانشگاه علم و فرهنگ تهران، دانشکدۀ علوم انسانی.
محرمی، ف. (1397). آسیب اجتماعی کودکان کار و تأثیر آن بر امنیت اجتماعی کلانشهرها. خبرگزاری مهر، تاریخ درج 27 بهمن 1397، تاریخ دسترسی 5/3/1402.
مقدم، م. ح.؛ ملتفت، ح. و حزباوی، ع. (1401). کاوشی در فرآیند شکلگیری پدیدۀ کودکان کار خیابانی و پیامدهای آن در شهر اهواز. مطالعات جامعهشناختی شهری، 12(43)، 158-131.
مقدس جعفری، م. ح.؛ ویسنژاد، ن. م. و درستی، ا. ع. (1392). بررسی عوامل مؤثر بر پیدایش و گسترش پدیدۀ کودکان کار- مطالعۀ موردی شهر اهواز. نشریۀ علوم اجتماعی، 7(21)، 72-55.
ملتفت، ح.؛ شهریاری، م. و حزباوی، ع. (1399). تحلیل وضعیت و پیامد عادتوارههای کودکان از کار در خیابان با رهیافت نظریۀ دادهبنیاد. پژوهشنامۀ مددکاری اجتماعی، 7 (25)، 70-31.
وامقی، م. (1394). کار کودک، مفاهیم و رویکردها. رفاه اجتماعی، 2 (8)، 246-231.
وامقی، م.؛ روشنفکر، پ.؛ دژمان، م.؛ رفیعی، ح. و ستارهفروزان، آ. (1394). بررسی ترکیبی و ارزیابی سریع وضعیت کودکان خیابانی و ویژگیهای کار آنان در تهران. بررسی مسائل اجتماعی ایران، 6(2)، 416-391.
همشهری آنلاین. (1401) آمار رسمی و غیررسمی کودکان کار در ایران چقدر است؟. https://donya-e-eqtesad.com تاریخ درج 22/3/140، تاریخ دسترسی 11/12/1401
References
Afshani, S., Askari-Nodoushan, A., Heydari, M., & Noorian Najafabadi, M. (2013). An analysis of the street-children phenomenon in the city of Isfahan. Journal of Applied Sociology, 23(4), 85-102. [In Persian]
Aghajan, A. (2015). Investigating social factors affecting the emergence of working children in Tehran in 1995. Master's thesis of Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Faculty of Social Sciences. [In Persian]
Amiri, A. (2015). Sociological analysis of the lived experience of Afghan street working children in Isfahan city. Master's thesis of Khwarazmi University. [In Persian]
Andaki Fashtami, Z. (2015). Investigating the sociological factors affecting street children (Case Study: Working children of Rasht). Master's thesis of Alborz Institute of Higher Education. [In Persian]
Aptekar, L. (2000). Street children in the developing world: Review of their condition. Retrieved from www.international social work.iss.htm.
Arezumandi, M. (2016). Comparative study of social family characteristics of street and non-street children. Master's thesis of Allameh Tabatabai University, Faculty of Psychology and Educational Sciences. [In Persian]
Ashuri, M. R. (2011). Children of suffering and work, Andiseh Jamia Monthly, 7, 20-27. [In Persian]
Azazi, Sh. (2008). Family violence or battered women, Tehran: Sally. [In Persian]
Azimifar, H. (2013). Investigating the social and economic factors affecting children's work in Yasuj city and suburbs in 2013, Master's thesis of Payam Noor University, Tehran province. [In Persian]
Binayak, P. (2015). Child labour legislation: A national trend. Golden research thoughts.
Bos, A.B. (2013). The disadvantaged urban child in india. International Labour Office, CH-1211 Genva22, Switzerland.
Brukhavo, D., & Barkhatov, E. (2001). Street Children in Mosco. www.ILO.
Cho, S-H., Fang, X., Tayur, S., & Xu, Y. (2019). Combating child labor: Incentives and information disclosure in global supply chains. Manufacturing & Service Operations Management, 21(3), 692-711.
Chukwudeh, O. S., Akpovire, O. (2021). Liminality and Child Labour: Experiences of School Aged WorkingChildren with Implications for Community Education in Africa. Social Sciences 10(3), 2-17. https://doi.org/10.3390/socsci10030093.
Clark, D. M., Ehlers, A., Hackmann, A., McManus, F., Fennell, M., Grey, N., Waddington, L., & Wild, J. (2006). Cognitive therapy versus exposure and applied relaxation in social phobia: A randomized controlled trial. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 74(3), 568 -578. https:// doi.org/ 10.1037/0022-006X.74.3.568
Dana, F. (2003). Analyzing child labor in Iran. Social Welfare, 2(7), 248-231. [In Persian]
Dammert, A. C., De Hoop, J., Mvukiyehe, E. & Rosati, F. C. (2018). Effects of public policy on child labor: Current knowledge, gaps, and implications for program design. World development, 110, 104-123.
Ebrahiminia, M., Ebrahiminia M., & Azizi, M. (2017). Comparison of demographic characteristics of methamphetamine versus opioid users in the addiction treatment center: A Case Study. Health_Based Research, 3 (1), 13-24. [In Persian]
Emerson, P. M., & Souza, A. P. (2008). Birth order, child labor, and school attendance in Brazil. World Development, 36(9), 1647-1664.
Eskandari-Nejad, A. (2022). Deschooled working and studying children; sociological investigation of sobh roish kar children's school. Shabak, 7(6), 242-235. [In Persian]
Geovani, I., Nurkhotijah, S., Kurniawan, H., Milanie, F., & Ilham, R N. (2021). Juridical Analysis of Victims of the Economic Exploitation of Children Under The Age to Realize Legal Protection From Human Rights Aspects: Research Study At The Office of Social and Community Empowerment In Batam City. International Journal of Educational Review, Law and Social Sciences (IJERLAS), 1(1), 45-52.
Guba, E. G., & Lincoln, Y. S. (1982). Epistemological and methodological bases of naturalistic inquiry. Ectj, 30(4), 233-252.
Hosseini, H. (2006). The conditions of work and street children in Iran. Refahj. 5(19), 155-174. [In Persian]
Ibrahim, A., Abdalla, S. M., Jafer, M., Abdelgadir, J., & De Vries, N. (2019). Child labor and health: a systematic literature review of the impacts of child labor on child’s health in low-and middle-income countries. Journal of public health, 41(1), 18-26.
Iran Students News Agency. (2022). What is the average age of marriage and divorce in Sistan and Baluchistan? 8 January 1400, In Persian https://www.isna.ir/news/1400100805275
Iran Students News Agency. (2016). Returning to education of more than 4800 students left from "Mehristan" education in Sistan and Baluchistan, October 18, 2016. In Persian
Islamic Republic News Agency. (2015). Children of undeclared jobs in Sistan and Baluchistan/ a challenging problem in increasing social harms, June 19, 2015. In Persian
Khanam, R. (2005). Child Labour in Bangladesh: Trends, Patterns and Policy Options. Asian Profile, 34(6), 593-608.
Kalantari, A. H., Roshanfekr, P., Nasr Isfahani, A., & Aram, E. (2012). Social policy making in the face of the phenomenon of children working on the streets, Tehran Center for Studies and Planning: Report No. 171. [In Persian]
Lam, D., & Cheng, F. (2008). Chinese policy reaction to the problem of street children: An analysis from the perspective of street children. Children and Youth Services Review, 30(5), 575-84.
Li, T., & Sekhri, S. (2020). The spillovers of employment guarantee programs on child labor and education. The World Bank Economic Review, 34(1), 164-178.
Moradibidhandi, Y. (2019). Studying the lived experience of working children regarding their work: A case study of Kashan city. Master's thesis of Tehran University of Science and Culture, Faculty of Humanities. [In Persian]
Moharrami, F. (2017). The social damage of working children and its effect on the social security of metropolises, Mehr news agency, date of insertion 27 February 2017, access date 3/5/1402. [In Persian]
Moghadam, M. H., Moltfat, H., & Hizbawi, A. (2022). An exploration of the formation process of the phenomenon of street children and its consequences in the city of Ahvaz. Urban Sociological Studies, 12(43), 131-158. [In Persian] DOI: 10.30495/USS.2022.696864
Moghadas Jafari, M. H., Weisnejad, N. M., & Darishti, A. A. (2012). Investigating factors affecting the emergence and spread of the child labor phenomenon - a case study of Ahvaz city. Journal of Social Sciences, 21, 55-72. [In Persian]
Moltaft, H., Shahriari, M., & Hezbawi, A. (2020). Analysis of the situation and consequences of children's habits of working on the street Foundation Data Theory. Journal of Social Work Research, 7(25), 31-70. [In Persian] doi: 10.22054/rjsw.2021.63222.523
Pirkhandan, P., Parvin, S., & Siahpour, F. (2021). Typology of Child labour and work-related injuries to working children in Tehran. Journal of Social Work Research, 8(28), 115-158. [In Persian] https://doi.org/10.22054/rjsw.2022.61472.502
Sotoudeh, H. A. (2016). Sociology of Iran's social issues, Tehran: Neday Ariana Publications. [In Persian]
Sadabadi, A. A., & Fehri, F. (2021). A pathological study of children of work in the city of Tehran, using a Fuzzy approach. Urban Sociological Studies, 10(37), 29-58. [In Persian]
Shtrows, J., and Thomas. D. (2015). How Does Mother’s Education Affect labour children? Journal of Human Resources, 26(2), 183-211.
Surezhi, M. (2022). Analyzing social factors affecting the phenomenon of working children in Mehrestan city, Master's thesis, Payam Noor University, Bojnord. [In Persian]
Vameghi, M., Roshanfekr, P., Dejman, M., Rafie, H., & Forouzan, A. (2015). An assessment of street children and their working characteristics in Tehran. Journal of Social Problems of Iran, 6(2), 391-416. doi: 10.22059/ijsp.2015.58570 [In Persian].
Vameghi, M. (2003). Child Labor: Concepts and Approaches. Refahj, 2(8), 231-26. [In Persian]
Online Citizenship. (2022) What is the official and unofficial statistics of working children in Iran? https://donya-e-eqtesad.com. Date of insertion 22/3/1400, date of access 11/12/1401. [In Persian]
Zsögön, M. C. (2021). Discourse analysis around the issue of child labour in the Global South. Language, Discourse & Society, 9(1), 95-105. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,482 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 565 |