
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,688 |
تعداد مقالات | 13,864 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,923,840 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,031,619 |
بررسی توازن آوایی غزلیات مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فنون ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 15، شماره 3 - شماره پیاپی 44، مهر 1402، صفحه 23-42 اصل مقاله (994.5 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/liar.2023.137393.2262 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناصر بهرامی* 1؛ فاطمه مدرسی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دکترای تخصصی گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، سنندج، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
موسیقی از مهمترین عوامل زیبایی و جذابیت شعر است. این مقوله ازطریق توازن آوایی بهصورت کمی (وزن) و کیفی (توازن واجی) خود را نشان میدهد. سلمان ساوجی در غزلیات اندکی (47 غزل) که در ضمن مثنوی «جمشید و خورشید» سروده، بهخوبی از عهدة آن برآمده است. در این غزلها بیشتر از اوزانی استفاده کرده است که حالت خیزابی و ضربآهنگ دارند؛ افزونبر جامعة آماری این پژوهش در بقیة غزلیات دیوان نیز همین ویژگی موسیقایی وجود دارد. در بخش توازن آوایی کیفی نیز انواع تکرار را در غزلیات او میبینیم. سلمان ساوجی با تکرار انواع واکهها و همخوانها (مصوّتها و صامتها) جلوهای خاص به موسیقی شعر خود داده است. در این پژوهش انواع واکههای کوتاه و بلند، همخوانهای آغازین، میانی و پایانی و تکرار همة واژه را بررسی کردهایم و مشخص شد که شاعر بهخوبی و آگاهانه از این امکانات زبانی برای به اوج رساندن موسیقی شعر خود بهره برده است. بیشترین بسامد در بخش واکهها (مصوّتها) مربوطبه واکههای «ا و -ِ» و کمترین بسامد مربوطبه واکههای «-ُ، -َ، او» میشود. در بخش همخوانها (صامتها) همخوانهای «س، خ، ش» بسامد بیشتری دارند و همخوانهای «پ، ع، غ، ن» کمتر تکرار شدهاند. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی انجام شده است؛ جامعة آماریْ چهل و هفت غزل مثنوی «جمشید و خورشید» است. در آغاز، مباحث توازن آوایی در غزلیات شناسایی میشود و سپس با رسم نمودار و جدول به تحلیل و بررسی هرکدام پرداخته خواهد شد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
توازن آوایی؛ سلمان ساوجی؛ غزل؛ مثنوی جمشید و خورشید؛ موسیقی شعر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه موسیقی از پایههای اصلی شعر فارسی است. انسجام و استحکام شعر به میزان برخورداری آن از موسیقی بستگی دارد و هرچه به موسیقی نزدیکتر شود، استحکام آن بیشتر خواهد شد (شفیعی کدکنی، 1384: 374). الیوت (T.S. Eliot) نیز معتقد است موسیقی شعر از نهاد شاعران سرچشمه میگیرد و جایگاه کلمات است که خوبی و بدی آنها را نشان میدهد. ترکیب و نظام شعر در زیبایی و نازیبایی واژگان تأثیر بسیار زیادی دارد (الیوت، 1375: 67). از مباحثی که در تحلیل موسیقایی شعر کاربرد اساسی دارد، توازن آوایی است. توازن آوایی خود از مباحث قاعدهافزایی است و نخستینبار یاکوبسن (Roman Yakobson) آن را مطرح کرد. وی عقیده دارد که توازن ازطریق تکرار کلامی (Verbal Repetition) ایجاد میشود و مادة سازندة هر قطعة موسیقی است (صفوی، 1394، ج 1: 150). تکرار آواها میتواند بهشکل تکرار یک واج، چند واج درون یک هجا، هجا و واژه در کلام پدیدار شوند؛ نشانههای آوایی بهشکل «آواهای زنجیرهای» و «آواهای زبرزنجیرهای» در کلام نقشآفرینی میکنند. «آواهای زنجیرهای 1 آن دسته از مختصههای آوایی زبان در زنجیر گفتار است که در تولید واج دخالت دارند. واجها به دو دسته تقسیم میشوند: صامت (همخوان) و مصوت (واکه)» (فرشیدورد، 1384: 81). چامسکی (Avram Noam Chomsky) نیز بر این باور است که توانش زبانی با سه گروه از قواعد، ارتباط مییابد که عبارتاند از: قواعد صوتی یا آوایی، قواعد نحوی و قواعد معنایی (باقری، 1375: 159). سلمان ساوجی از شاعران بزرگ قرن هشتم، مثنوی «جمشید و خورشید» را در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در سال 763 هجری سروده است؛ از ویژگیهای این مثنوی آن است که سلمان در لابهلای ابیات مثنوی، غزلیاتی در اوزان مختلف آورده و یکنواختی مثنوی جمشید و خورشید را ازلحاظ وزن جبران کرده است (سللمان ساوجی، 1389: سی و شش، سی و هفت). با توجه به اینکه سلمان، شاعر همعصر حافظ است و این دو شاعر، در شعر ازجمله نظام موسیقایی کلام، ارتباط تنگاتنگی با همدیگر داشتهاند، شفیعی کدکنی معتقد است که «نظام موسیقایی شعر حافظ بیشتر بر موازیهای آوایی و توزیع خوشههای صوتی، در طول بیت استوار است. تکرار صامتها و مصوتهای مشترک در زنجیرة مصراع، یا بیت، عامل اصلی ایجاد نظام موسیقایی در شعر اوست» (شفیعی کدکنی، 1384: 437). بدینسبب میتوان گفت توازن آوایی در شعر سلمان ساوجی نکتة تأملبرانگیزی است و این سؤال مطرح است که «توازن موسیقایی در غزلیات مثنوی جمشید و خورشید به چه صورت است؟»؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، نشاندادن توازن آوایی و بسامد هریک از آنها در زیباسازی غزلیات مثنوی «جمشید و خورشید» است. جامعة آماری برای بررسی و پیشبرد این اهداف، کل 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید است. برای نشاندادن بسامد اوزان، همة غزلیات دیوان سلمان ساوجی بررسی شد. 1ـ1 پیشینة پژوهش پژوهش «موسیقی شعر در شاهنامه» (نقوی، 1376) تنها برپایة موسیقی کناری شاهنامه صورت گرفته و به محتوا و موسیقی درونی نپرداخته است. مقالة «بررسی موسیقی اشعار فریدون مشیری» (رضایی، 1387) به موسیقی بیرونی شعر (وزن عروضی) پرداخته و معتقد است تنوع فراوان اوزان شعری از ویژگیهای شعر مشیری است. مقالة «بررسی موسیقی شعر رودکی» (آقاحسینی و احمدی، 1388) به موسیقی اوزان شعر رودکی پرداخته و اوزان شعر او را مشخص کرده است. مقالة «موسیقی شعر در دیوان هوشنگ ابتهاج» (اسداللهی، 1388) به بررسی موسیقی کناری ابتهاج پرداخته و معتقد است بحور مجتث و مضارع اوزان محبوب سایهاند که خاصیت نرم و جویباری آنها مجال بیشتری به شاعر برای هنرنمایی داده و اوزان تند و ضربی (مفتعلن) نیز مطابق با روحیة شاد و هیجانزدة شاعر، دستبهدست هم داده و انتقال حالت روحی شاعر را به مخاطب میسر کردهاند. تفاوت عمدة این پژوهش با تحقیقات یادشده این است که در بررسی و تحلیل کلی موسیقی شعر در غزلیات مثنوی جمشید و خورشید بیشتر پژوهشگران پیشین بخشی از موسیقی را ارزیابی کردهاند؛ اما در این پژوهش توازان آوایی (کمی) همة غزلیات دیوان سلمان ساوجی و توازن کیفی (واجی) غزلیات مثنوی جمشید و خورشید بررسی شده است. 2ـ بحث و بررسی نمودار زیر خلاصهای از بحث تحلیل توازن آوایی در غزلیات سلمان ساوجی است که در این پژوهش بهطور مبسوط به آن پرداخته شده است: 2ـ1 توازن آوایی کمی (وزن) صاحبنظران پیشین و دورة معاصر دربارة وزن شعر نظری مشابه همدیگر دارند؛ چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی، از پیشینیان در معیارالأشعار دربارة وزن میگوید: «وزن هیأتی است تابع نظام ترتیب حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیأت لذّتی مخصوص یابد که آن را در این موضع وزن خوانند» (طوسی، 1369: 22). فرمالیستها، ازجمله نظریهپردازان معاصر، بر موسیقی و عناصر آوایی بسیار تأکید میکنند و معتقدند که عامل سازندة شعر موسیقی و وزن است. ریچاردز (A. Richards) دربارة وزن میگوید: «وزن وسیلهای است که موجب میشود تا کلمات بتوانند بیشترین تأثیر ممکن را بر یکدیگر بگذارند. در آثار موزون، دقت، صراحت، حالت انتظار ـ که طبق معمول در اغلب موارد ناخودآگاه است ـ افزایش پیدا میکند» (ریچاردز، 1375: 117). شفیعی کدکنی وزن را مجموعه آوایی میداند که ازلحاظ کوتاه و بلندی مصوتها و یا ترکیب صامتها و مصوتها از نظام خاصی برخوردار باشد (شفیعی کدکنی، 1368: 9). وزن را میتوان ریتم شعر نامید؛ به قول تودوروف (Tzvetan Todorov) «ریتم موسیقایی، تناوب صداها در زمان است؛ ریتم شعری، تناوب هجاها در زمان است و ریتم رقص، تناوب حرکات در زمان است (تودوروف، 1392: 159). اوزان کمی در غزلیات مثنوی «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی به دو شکل آمده است: الف) اوزان یا بحور متفقالأرکان؛ ب) اوزان یا بحور مختلفالأرکان. ـ اوزان متفقالأرکان اوزان متفقالأرکانی که سلمان ساوجی در مثنوی جمشید و خورشید از آنها بهره برده است عبارتاند از: الف) بحر رمل: بحر رمل «زمینهای است برای بیان رقّت قلب و بازگوکنندة اندوهها، شادمانیها و ترجمان دل پیر و جوان است» (طوسی، 1369: 13). از مجموع 47 غزلی که در مثنوی جمشید و خورشید آمده است، سلمان 17 غزل را در بحر رمل با زحافات، مقصور، محذوف، مخبون و مشکول سروده است. این اوزان را میتوان جزو اوزان خیزابی دانست. شفیعی کدکنی معتقد است اوزان خیزابی وزنهای تند و متحرک هستند و در بیشتر اوقات از رکنهای سالم و یا سالم و زحافات آن تشکیل میشوند (شفیعی کدکنی، 1368: 394‑393).
بیت فوق در وزن «فعلاتُ فاعلاتن، فعلاتُ فاعلاتن» تندی و حرکت را در خواننده ایجاد میکند. ماهیار این وزن را از زیباترین اوزان شعر فارسی میداند (ماهیار، 1374: 59). همخوانهای «س، ت، ف و خ» نیز نوای بیت را تقویت کردهاند؛ علاوهبر آن، همخوان «ت» در پایان واژههای «سلامت، سعادت و عادت» حالت تندی و کوبندگی به کلام دادهاند.
بیت بالا در وزن «فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن» آمده است؛ شاعر با تکرار افاعیل عروضی اندیشه و افکار درونی خود را برای مخاطب بازگو میکند و به او ثابت میکند در چه وضعیتی است. «شاعر از میان اوزان شعری، وزنی را ـ که با محتوا و حالت انفعالی شعرش هماهنگ باشد، برمیگزیند» (وحیدیان کامیار، 1369: 61). ب) بحر هزج: این بحر از رایجترین بحور شعر فارسی است و از تکرار مفاعیلن یا زحافات آن ساخته میشود (مسگرنژاد، 1370: 58). وحیدیان کامیار این وزن را مناسب برای مضامین آرام و عاشقانه میداند و وزنی آرام و دلنشین است (وحیدیان کامیار، 1370: 84). در غزلی که با بیت ذیل آغاز شده است، سلمان ساوجی بهآرامی داستان عشق خود را برای معشوق بازگو میکند و در ضمن حکایت، ناله و شکایت از معشوق را هم چاشنی کلام میکند. از مجموع 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید 12 غزل در بحر هزج سروده شده است.
ج) بحر رجز: این بحر را بهخاطر آن رجز گفتهاند که در لغت به معنی اضطراب و سرعت است (مددی، 1385: 117). از مجموع 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید 2 غزل در بحر رجز آمده است. سلمان ساوجی در ابیاتی که در این وزن سروده است، با سرعت سخنان عاشقانة خود را با معشوق در میان میگذارد؛ گویی فرصت سخنگفتن برای او کم است.
ـ اوزان یا بحور مختلفالأرکان اوزان یا بحور مختلفالأرکان غزلیات مثنوی جمشید و خورشید عبارتاند از: الف) بحر مضارع: از تکرار افاعیل «مفاعیلن فاعلاتن، مفاعیلن فاعلاتن» ساخته میشود؛ اما شاعران به زحاف «مفعول، فاعلاتن، مفعول، فاعلاتن» و «مفعول، فاعلاتُ، مفاعیلُ، فاعلن» بیشتر توجه دارند. شفیعی کدکنی آن را از اوزان جویباری میداند که زلال و زیبا و مطبوع است (شفیعی کدکنی، 1368: 395). سلمان ساوجی 7 غزل از مجموع 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید را در بحر مضارع سروده است.
«مفعولُ فاعلاتن، مفعولُ فاعلاتن» را میتوان از اوزان دوری نیز دانست. «وزن دوری، وزنی است که بتوان هر مصراع را به دو نیمة متشابه تقسیم کرد، بهطـوریکـه هـریک از این دو نیمه در حکم یک مصراع کامل باشد» (نجفی، 1395: 96). ب) بحر مجتث: اصل وزن بحر مجتث «از تکرار وزن مستفعلن، فاعلاتن مستفعلن، فاعلاتن» به وجود میآید که چندان شاعران به آن توجه ندارند؛ اما از زحاف «مفاعلن، فعلاتن، مفاعلن، فعلاتن» بسیار استقبال کردهاند. شمیسا عقیده دارد، «مفاعلن، فعلاتن، مفاعلن، فعلاتن» جزو پراستعمالترین اوزان شعر فارسی است و یکی از نزدیکترین اوزان به طبیعت کلام عادی و طبیعی است» (شمیسا، 1374: 162). سلمان ساوجی 4 غزل از مجموع 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید را در این وزن سروده است.
سلمان ساوجی در غزلی که با بیت بالا آغاز میشود، بسیار عادی و طبیعی از میل و رغبت خود به خرابات و آهنگ چنگ سخن میگوید و اعتقاد دارد در مجلسی که خون صراحی و نالة چنگ هست، ناله و اشک کاری از پیش نمیبرند. ج) بحر منسرح: افاعیل بحر منسرح از دو بار «مستفعلن، مفعولات، مستفعلن، مفعولات» تشکیل میشود؛ اما شاعران به زحاف «مفتعلن، فاعلن، مفتعلن، فاعلن»، بهخاطر جنبة موسیقایی آن، بسیار توجه کردهاند. سلمان ساوجی 4 غزل از 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید را در این وزن سروده است.
غزلی که با بیت بالا شروع شده است، موسیقی تند و رقصانی دارد؛ در وسط مصراع مکث کوتاهی وجود دارد که مانند پتکی فرود میآید. شمیسا معتقد است «قسمت اعظم زایایی عروض فارسی بر عهدة اوزان دوری است» (شمیسا، 1368: 62). د) بحر سریع: «سریع در لغت به معنی تند رونده است و این بحر را بدان جهت سریع خواندهاند که «سببها» در آن بیشتر از «اوتاد» است. اصل این بحر، مستفعلن، مستفعلن، مفعولات است و سالم آن متداول نیست و مزاحف آن مطبوعتر است» (شاهحسینی، 1380: 156). سلمان ساوجی 1 غزل از 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید را در وزن «مفتعلن، مفتعلن، فاعلن» آورده است. این وزن بیشتر برای مثنویهای بزمی مناسب است؛ اگرچه نظامی «مخزنالأسرار» را ـ که یک مثنوی حکمی، اخلاقی و عرفانی است ـ در این وزن سروده است. ایرج میرزا نیز مثنوی عاشقانة «زهره و منوچهر» را در این وزن سروده است.
با بررسی 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید، بسامد اوزان متفقالأرکان بیشتر از اوزان مختلفالأرکان است و میتوان نتیجه گرفت، سلمان ساوجی به اوزان خیزابی علاقة بیشتری داشته است. نمودارهای زیر بیانگر بسامد اوزان استفادهشدة سلمان ساوجی در مثنوی جمشید و خورشید است: جدول شمارة 1: بسامد بحور غزلهای مثنوی جمشید و خورشید The frequency of Bahor's sonnets of Masnavi Jamshid and Khurshid
نمودار شمارة 1: بحور غزلیات مثنوی جمشید و خورشید
جدول شمارة 2: بسامد انواع وزن در غزلیات جمشید و خورشید سلمان ساوجی The frequency of different weights in Jamshid's and Khurshid's sonnets by Salman Savji
نمودار شمارة 2: اوزان غزلیات مثنوی جمشید و خورشید
جدول شمارة 3: بسامد انواع وزن و بحور تمام غزلیات سلمان ساوجی بهجز غزلیات مثنوی جمشید و خورشید به ترتیب بیشترین کارکرد The frequency of all types of weight and bahoor in Salman Savji's sonnets, except Masnavi Jamshid's sonnets and Khurshid's sonnets, respectively, are the most effective.
نمودار شمارة 3: بسامد اوزان همة غزلیات سلمان ساوجی بهجز غزلیات مثنوی جمشید و خورشید به ترتیب بیشترین کارکرد
جدول شمارة 4: تعداد کل اوزان و اوزان پرکاربرد The total number of weights and the most used weights
جدول شمارة 5: موسیقی بیرونی غزلیات مثنوی جمشید و خورشید Outer music of Masnavi Jamshid and Khurshid's sonnets
در جدول شمارة 5 مشاهده میکنیم که از مجموع 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید، سلمان ساوجی 10 غزل را در اوزان تند و ضربی سروده است و بقیه در اوزان جویباری است. 2ـ2 توازن آوایی کیفی (توازن واجی) منظور از توازن آوایی «مجموعه تکرارهایی است که در سطح تحلیل آوایی امکان بررسی مییابند» (صفوی،1380، ج 2: 167). تکرار آوایی میتواند از تکرار یک واج، چند واج درون یک هجا و هماهنگی و تکرار صامتها و مصوتها به وجود آید. شفیعی کدکنی معتقد است: موسیقی درونی شعر مجموعه هماهنگیهایی است که بهدلیل وحدت، تشابه، تضاد صامتها و مصوتها در کلمات یک شعر به وجود میآید (شفیعی کدکنی، 1368: 392). تکرار صامتها (همخوانها) و مصوتها (واکهها) در گفتار عادی روزمره کمتر اتفاق میافتد؛ به همین سبب میتوان گفت این مقوله در فرایند برجستهسازی جای میگیرد. «در این نوع توازن به آن دسته از تکرارهای آوایی پرداخته میشود کـه درون یک هجا تحقق مییابند. به عبارت دیگر، توازن واجی از تکرار واحد زبانی کوچکتر از واژه ایجاد میشود. درواقع شاعر با انتخاب واژگانی که دارای واجهای خاصی هستند، بـه برجستگی آوایی دست میزند و حتی گاهی با آن واجها تصویری از چیزی القا میکند که قرار است به یاری واژه و تصویر بیان کند. توازن واجی ازنظر اینکه دارای ارزش موسیقایی باشد، به هفت گروه تقسیم میشود (صفوی، 1394: 185‑184). در این پژوهش به توضیح هریک پرداخته میشود. ـ تکرار همخوان آغازین در این نوع تکرار، یک صامت (همخوان) در آغاز چندین واژه تکرار میشود. شمیسا این نوع تکرار را «همحروفی یا همحرفی» میگوید (شمیسا، 1381: 79). همایی این نوع تکرار را منحصر به قافیه کرده و آن را اعنات گفته است (همایی، 1394: 74). درنتیجه میتوان گفت منظور از همحروفی یا واجآرایی «کاربرد آگاهانة یک حرف به تعداد و تکرار در یک جمله یا یک مصراع یا یک بیت است. نوعی از این واجآرایی همان است که در شعر اروپایی به آن قافیة آغازین میگویند و در آن شرط است که حروف اول کلمات یکسان باشد؛ ولی در واجآرایی فقط تکرار یک حرف (چه در آغاز و چه در میان کلمه) مهم است. سابقة این صفت یا ظرافت لفظی بسی کهن است. هفتسین معروف نیز با همین تناسب لفظی بیارتباط نیست. یادگار اجتماعی این واجآرایی (آن هم بهشکل خاص آن یعنی قافیة آغازین) همانا در این است که خانوادهها در نامگذاری فرزندان خود رعایت میکنند» (خرمشاهی، 1385: 716). برخی از واجآرایی و همحروفی، به هماهنگی القاگر تعبیر میکنند؛ «آنچه امروز هماهنگی القاگر مینامند، جلوهای است که شاعر با انتخاب واژههایی به دست میآورد که واجهای تشکیلدهندة آنها با تصاویر ذهنی یا اندیشههای وی در تناسب قرار دارند» (قویمی، 1383: 9). پیش از دانشمندان غربی خواجه نصیرالدین طوسی دربارة القاگر آواها مباحثی را طرح کرده است (حیدری، 1395: 82). در جامعة آماری این پژوهش (چهل و هفت غزل موجود در مثنوی جمشید و خورشید) نمونههای زیادی از این واجآرایی و همحروفی وجود دارد که موسیقی و تشخص خاصی به شعر سلمان ساوجی داده است. در اینجا به نمونههایی اشاره میشود:
تکرار واج «خ» زیبایی خاصی به بیت داده است و خواب را در ذهن متبادر میکند؛ زیرا مست اگر خوابیده باشد برای خودش و دیگران بهتر است. واج «خ» جزو واجهای سایشی (fricative) ملازی است و برای تولید آن عقب یا ریشة زبان با ملازه تماس مییابد؛ با توجه به اینکه عقب زبان کمتر دیده میشود، شاعر معتقد است چشم مخمور نیز از چشم پنهان بماند، بهتر است؛ درنتیجه کاربرد واج «خ» با مفهوم شعر ارتباط زیبایی پیدا میکند.
تکرار واج لثوی «س» «برای بیـان احساساتی چون حسرت و حسادت، کین و نفرت، ترس و تحقیر به کار میرود» (قویمی، 1383: 56). علاوهبر موسیقی خاصی که در بیت ایجاد کرده است، بهخاطر موقعیت خاص تلفظ آن، نزدیکی عاشق به معشوق را در ذهن تداعی میکند و یا عاشق میخواهد کاملاً به معشوق نزدیک باشد. چنانکه در مصراع دوم، واژة «آیینه» را آورده است و نمیخواهد «آیینه» باشد. در تلفظ «ا» کام کاملاً باز میشود و دوری در ذهن تداعی خواهد شد.
تکرار واج سایشی «ش» القاگر احساسـات مـرتبط بـا هیجـان است (قویمی، 1383: 61)؛ علاوهبر اینکه آهنگی زیبا و کوبنده به بیت داده است، ساختار این واج سایشی را نیز در ذهن تداعی میکند و با معنای بیت در ارتباط است؛ زیرا ذرّه ممکن است خود را به خورشید نزدیک کند؛ «سایشی» اما توان نزدیکی به خورشید را «لثوی» ندارد.
در دو بیت بالا تکرار همخوانهای «گ» و «م» موسیقی و آهنگ زیبایی در بیت ایجاد کرده است. علاوهبر جنبة موسیقایی صامت «گ» همخوان نرمکامی است و ناحیه نرم قسمت عقب سقف دهان برای تلفظ آن درگیر میشود؛ درنتیجه میتواند با «گل و برگهای آن» که نرم هستند، ارتباط معنایی زیبایی داشته باشد. همخوان «م» نیز جزو واکهای دولبی خیشومی است و برای تلفظ آن، لبها بسته میشود. شاعر نیز از نصیحتگر میخواهد لب بربندد و دیگر سخن نگوید. نمودار شمارة 4: بسامد کاربرد همخوان آغازین در 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید
ـ تکرار همخوان میانی در بخش توازن آوایی کیفی، تکرار صامتها در میان واژهها نیز بررسیپذیر است؛ تکرار در میان واژگان نیز موجب زیبایی و موسیقایی کلام میشود. این بخش به گستردگی همخوان آغازین نمیرسد.
همخوان «س» در میان چندین واژه تکرار شده است و آهنگی دلنشین به کلام داده است.
در بیت فوق تکرار همخوان آغازین «م»، علاوهبر زیبایی القاکنندهاش، شاعر معتقد است معشوق ماهگونة او چنان درخشان است که شب را چون روز روشن کرده است.
بیت بالا بهجز موسیقی همخوان «ش» معنا و مفهوم خاصش، به رسم آینهداری در مراسم عروسی اشاره دارد. وقتی عروس را به خانة بخت میبردند، شخصی آینه در مقابل او میگرفت. خورشید (معشوق یا قهرمان قصه) چنان درخشان است که حجلة تاریک شب را روشن کرده است و شب آرایشگر در چنین زمانی آینهداری میکند. نمودار شمارة 5: بسامد کاربرد همخوان میانی در 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید
ـ تکرار همخوان پایانی در این نوع از تکرار یک صامت (همخوان) در پایان چند واژه تکرار میشود. در ابیات زیر واکهای «ر، ل» در چندین واژه تکرار شدهاند.
نمودار شمارة 6: بسامد کاربرد همخوان پایانی در 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید ـ تکرار واکهای شمیسا تکرار واکه (مصوت) را «هم صدایی» میگوید (شمیسا، 1381: 80). توازن واجی از تکرار مصوت در چند واژه پدید میآید. صفوی معتقد است برای هر دو نوع تکرار (واکه و همخوان) از تکرار «واکه» استفاده کنیم؛ زیرا ممکن است تصور شود که «همخوان» صدا ندارد (صفوی، 1394: 189). تکرار مصوّت بلند «ا» بسامد این واکه نسبتبه واکههای دیگر بسیار زیاد است و نشان میدهد شاعر با تأثیر موسیقایی آن کاملاً آشناست. قویمی معتقد است: «ا جزء واکههای درخشان زبان فارسی است و برای بیان صداهای بلند، هیاهو و همهمه به کار میرود» (قویمی، 1383: 31).
تکرار مصوت بلند «ای»
در بیت سوم همزمان واکهای «ای»، «ا» را تکرار کرده و موسیقی کلام بسیار قویتر شده است. تکرار مصوت بلند «او»
از دیگر تکرارهای واکهای در غزلیات مثنوی جمشید و خورشید تکرار مصوّتهای کوتاه است. شمیسا معتقد است کسانی که گفتهاند تتابع اضافات مخل فصاحت است، به خطا رفتهاند؛ این نوع تکرار نهتنها مخل فصاحت نیست، بلکه مستحسن است و آن را همصدایی میگوید (شمیسا، 1381: 81‑80). بیشترین نوع تکرار مصوتهای کوتاه مربوط به مصوت «-ِ» است. نمونههای تکرار واکهای (مصوتهای کوتاه) به شرح زیر است: تکرار مصوّت کوتاه «-ِ»
تکرار مصوّت کوتاه «-ُ»
در بیت نخست علاوهبر همصدایی در مصوّت «-ُ»، مصوّت «-َ» نیز تکرار شده است. تکرار مصوّت کوتاه «-َ»
جدول شمارة 7: بسامد کاربرد انواع واکه در غزلیات مثنوی «جمشید و خورشید» The frequency of use of vowels in Masnavi's sonnets "Jamshid and Khurshid"
نمودار شمارة 7: بسامد کاربرد انواع واکه در 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید
با توجه به نمودار بالا بهترتیب واکههای «ا، -ِ، ای» بسامد بیشتری دارند و واکههای «-ُ، او، -َ» بسامد کمتری دارند. میتوان گفت موسیقی و آهنگ «واکهایی» که بیشترین آمار را دارند، خوشآهنگتر و گوشنوازتر است. بدینسبب سلمان ساوجی بیشتر از آنها استفاده کرده است. تکرار همخوان و واکة آغازین در این تکرار یک همخوان و یک واکه در آغاز واژه تکرار میشود؛ تکرارهایی از این دست باعث زیبایی دیداری و شنیداری میشود. این نوع توازن در غزلیات مثنوی جمشید و خورشید بسامدش بسیار اندک است. در ابیات زیر تکرار واکه و همخوان، موسیقی دلنشینی به کلام داده است.
تکرار همخوان و واکة پایانی ساختار این نوع از توازن آوایی بهصورت «صامت + مصوّت + صامت» است. صامت نخستین متفاوت، اما مصوت و صامت یا صامتهای بعد از آن یکی هستند. سجعهای متوازن و متوازی در این نوع از تکرار جای میگیرند و موسیقی زیبایی از این تکرارها ایجاد میشود. در نمونههای زیر، کلام مسجع و آهنگین شده است. در بیت زیر همخوان و واکهای «ا، ن، م» تکرار شده است.
در بیت زیر همخوان و واک «ای، ک» تکرار شده است.
در بیت زیر همخوان و واک «ای، ر» تکرار شده است.
تکرار کامل واژه (تکرار صامتها و مصوّتها) شمیسا معتقد است تکرار کامل واژه انواعی دارد که از آنها به ردالصدرالیالعجز، ردّالعجزالیالصدر، ردالصدرالیعروض، ردعروضالیالعروض و... نام میبرد (شمیسا، 1381: 82). این نوع تکرار در غزلیات مثنوی جمشید و خورشید بسامد بسیار زیادی دارد. تکرار کامل صامتها و مصوتها چندان ارزش موسیقایی ندارد؛ مگر آنکه نظم خاصی داشته باشد و ایجاد موسیقی کند. پژوهشگر با دقت در غزلیات مدّنظر شواهدی دیده است که جنبة موسیقایی بالایی دارند و کلام را خوشآهنگ کردهاند.
در بیت بالا تکرار کامل واکها موسیقی بسیار زیبایی به بیت داده است و حالت کوبندهای دارد.
جدول شمارة 8: بسامد کاربرد انواع همخوان و واکه و تکرار کامل واژه در غزلیات مثنوی «جمشید و خورشید» The frequency of the use of consonants and vowels and complete repetition of the word In Masnavi's sonnets ""Jamshid and Khurshid"
نمودار شمارة 8: بسامد کاربرد انواع واکه در 47 غزل مثنوی جمشید و خورشید 3ـ نتیجه وزن، ضرب و آهنگ از اساسیترین ابزارها و لوازم شعر است و بدون آنها شعر واقعیت خود را از دست میدهد. این نکته را حتی در شعر نیمایی و شعر سپید نیز میبینیم. با بررسی و تحلیل اوزان غزلیات سلمان ساوجی به این نتیجه میرسیم که سلمان از اوزان خیزابی، تند و پرتحرک بیشتر بهره برده است. در بررسی 433 غزل، سلمان ساوجی از 22 وزن استفاده کرده است. در این میان 8 وزن بهترتیب ذیل جزو اوزان پرکاربرد هستند: وزن «فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن» با 85 غزل بیشترین بسامد را دارد. سپس وزن «فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» با 77 غزل؛ «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن» با 40 غزل؛ «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (فعلن)» با 34 غزل؛ «مفعول مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیل (فعولن)»؛ وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات (فاعلن)» با 34 غزل؛ «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(فاعلن)» با 33 غزل و «مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن» با 19 غزل، در میان غزلیات سلمان ساوجی چشمگیرتر هستند. اوزان «فعولن فعولن فعولن فعولن» و «متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن» هرکدام با یک غزل، کمترین بسامد را در میان غزلیات سلمان ساوجی دارند. میبینیم به اوزان جویباری و کدر 2 کمتر توجه شده است و میتوان نتیجه گرفت که سلمان ساوجی با موسیقی آشنایی داشته و آهنگهای شاد و دلنشین را کاملاً میشناخته است؛ نکتة مهمی که در غزلیات «خواجة شیراز» به اوج خود میرسد. آشنایی سلمان ساوجی با موسیقی موجب شده است در انتخاب واکها و همخوانها (صامتها و مصوّتها) دقت خاصی داشته باشد و از «واکهایی» استفاده کند که موسیقی و زیبایی خاصی دارند. در تحلیل نمودار «صامتها و مصوّتها» میبینیم که واکههای «ا»، «-ِ» و همخوانهای «س»، «خ»، «ش» بیشترین بسامد را در غزلیات سالمان ساوجی دارند. هر سه «همخوان» بیانگر احساسات و هیجانهای درونی هستند و سلمان بهخوبی از آنها بهره برده است.
پینوشت
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آقاحسینی، حسین، و احمدی، اسراسادات (1388). بررسی موسیقی شعر رودکی، متنشناسی ادب فارسی دانشگاه اصفهان، 45 (2)، 34‑19.
اسداللهی، مینا (1388). موسیقی شعر در دیوان هوشنگ ابتهاج، پایاننامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، به راهنمایی ناصر علیزاده خیاط، دانشگاه تربیت معلم تبریز.
الیوت، تی، اس (1375) برگزیدة آثار در قلمرو نقد ادبی، ترجمه و تألیف دکتر سیّد محمد دامادی، چاپ سوم، تهران: علمی.
باقری، مهری (1375). مقدمات زبانشناسی، تهران: قطره.
تودروف، تزوتان (1392). نظریة ادبیات، متنهایی از فرمالیستهای روس، ترجمة عاطفه طاهایی، تهران: دات.
حقشناس، علیمحمد (1369). آواشناسی (فونتیک)، چاپ دوم، تهران: آگاه.
حیدری، مرتضی (1395). ارزیابی آرایههای حروفی در بدیع فارسی از دیدگاه زبانشناسی، آواشناسی و واجشناسی، فنون ادبی، 8 (1) (پیاپی 14)، 79‑10.
خرمشاهی، بهاءالدین (1385). حافظنامه، چاپ شانزدهم، تهران: علمی و فرهنگی.
رضایی، فاطمه (1387). بررسی موسیقی اشعار فریدون مشیری، پایاننامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، بهراهنمایی محسن ذوالفقاری، دانشگاه اراک.
ریچاردز، ای. ا. (1375). اصول نقد ادبی، ترجمة سعید حمیدیان، تهران: علمی و فرهنگی.
سلمان ساوجی (1389). کلیات سلمان ساوجی، مقدمه و تصحیح عباسعلی وفایی، تهران: سخن.
شاهحسینی، ناصرالدین (1380). شناخت شعر، تهران: آگاه.
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1368)، موسیقی شعر، چاپ دوم، تهران: آگاه.
شمیسا، سیروس (1381). نگاهی تازه به بدیع، چاپ سیزدهم، تهران: فردوس.
شمیسا، سیروس (1374). کلیات سبک شناسی، چاپ سوم، تهران: فردوس.
شمیسا، سیروس (1384). آشنایی با عروض و قافیه، تهران: فردوس.
صفوی، کورش (1394). از زبانشناسی به ادبیات، جلد اول: نظم، چاپ پنجم، تهران: سورة مهر.
طوسی، خواجه نصیرالدین (1369). معیارالاشعار، بهاهتمام جلیل تجلیل، تهران: جامی.
فرشیدورد، خسرو (1384). دستور مفصل امروز، تهران: سخن.
قویمی، مهوش (1383).آواها و القاها (رهیافتی به شعر اخوان ثالث) تهران: هرمس.
ماهیار، عباس (1374). عروض فارسی، تهران: قطره.
مددی، حسن (1385). عروض و قافیه، نگاهی تازه به اوزان و ضربآهنگ شعر فارسی، تهران: تیرگان.
مسگرنژاد، جلیل (1370). مختصری در شناخت علم عروض و قافیه، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.
نجفی، ابوالحسن (1395). وزن شعر فارسی (درسنامه)، بههمت امید طیبزاده، تهران: نیلوفر.
نقوی، نقیب (1376). بررسی موسیقی شعر در شاهنامة فردوسی، پایاننامة دکتری زبان و ادبیات فارسی، بهراهنمایی محمدرضا شفیعی کدکنی، دانشگاه فردوسی مشهد.
وحیدیان کامیار، تقی (1369). وزن و قافیه شعر فارسی، چاپ دوم، تهران: مرکز دانشگاهی.
وحیدیان کامیار، تقی (1370). بررسی منشأ شعر فارسی، مشهد: آستان قدس.
همایی، جلالالدین (1394). فنون بلاغت و صناعات ادبی، چاپ سیوسوم، تهران: سخن. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 418 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 221 |