تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,758 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,158,508 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,733,700 |
از رویکرد معنادرمانی تا اندیشۀ سعادتگرای فارابی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متافیزیک | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 15، شماره 35 - شماره پیاپی 1، فروردین 1402، صفحه 39-53 اصل مقاله (359.18 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/mph.2023.132416.1383 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرنگبس براز1؛ نفیسه ساطع2؛ حسین فلسفی* 3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دکتری فلسفه تطبیقی، گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم، قم، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم، قم، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد خرمآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، خرمآباد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معنادرمانی، مکتبی که ویکتور فرانکل بنیان نهاد، میکوشد به فرد بیاموزد معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلأ وجودی بیرون آید و در پس سختیها و مشکلات زندگی، معنایی برای زندگی خود بیابد. در این پژوهش سعی شده با رویکردی به اصول و مبانی معنادرمانی فرانکل، برخی اصول و مبانی در مفهوم سعادت فارابی تبیین و تحلیل شود که وی نهتنها فیلسوف و اندیشمندی سیاسی، بلکه پزشکی است روانشناس که درمان درد و رنج مردمان جامعهاش را تحقق سعادت ازطریق تعلیم، تأدیب، آموزش سیاست و فلسفه میداند. در فلسفۀ فارابی، خیر یا سعادت غایتی است که هر انسانی بدان تشویق و برانگیخته میشود. فهم مبانی معنادرمانی در اندیشۀ وی در تطبیق با اندیشۀ فرانکل، در بخش تعلیم علم مدنی با 1. انجام کار ارزشمند، 2. ایجاد ارزشهای تجربی، 3. ارزش تجربیات والا صورت میگیرد و مقومات آن با «شناساندن مسئولیت فردی»، «ایجاد فضایل اخلاقی»، «تشکیل اجتماع»، «عشقورزی» میتواند قابلتبیین باشد؛ زیرا از این وجه دستیابی به معنای زندگی با کسب سعادت ارتباط دارد و سعادت امری جدا از زندگی مدنی نیست؛ پس مشارکت در امور مدنی و کسب فضایل اخلاقی از اصول و مبانی اصلی روش معنادرمانی در فلسفۀ فارابی است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فارابی؛ ویکتور فرانکل؛ معنادرمانی؛ سیاست؛ سعادت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه انسان در طی تاریخ تا به امروز، سختیها و مشقات بسیاری ازجمله مرگومیر، بیماری، فقر، جنگ، شورش، قتلعام، اسارت، گرسنگی، سیل و زلزله و رنج و سختیهای بسیاری را تحمل کرده است و همچنان نیز با بحرانهای جسمی و روحی مختلفی مواجه است؛ چنانکه خداوند دراینزمینه میفرماید: «ما انسان را در سختی و رنج خلق کردیم» (بلد، 4). انسان امروز، هرچند با کمک پیشرفت علم و فناوری روزبهروز، ازنظر جسمانی رفاه بیشتری کسب میکند، ازنظر روحی و عاطفی، دچار مشکلات بسیاری ازجمله خودکشی، افسردگی، اعتیاد و گوشهگیری است که شیوهها و علوم گوناگونی ازجمله روانشناسی و روانپزشکی برای درمان بیماریهای روانی ایجاد شده است؛ اما یکی از شیوههای سادۀ درمانی برای انسان امروزی که شیوهای فلسفی است، روشی بهنام معنادرمانی است که به افراد کمک میکند بهدنبال معنایی برای پذیرش درد و رنج زندگی و پاسخی برای زندگی باشند. فرانکل بر این باور است که وظیفۀ اصلی انسان یافتن معنا برای زندگی است؛ زیرا زندگی حتی در بدترین شرایط دارای معناست و رسالت زندگی در یافتن این معنی است. مکتب معنادرمانی معتقد است که پرسش دربارۀ معنای زندگی را باید به خود او برگرداند. در جستوجوی معنا بودن یعنی فرد نباید بپرسد که معنای زندگی او چیست؛ بلکه باید بداند که خود او دربرابر این پرسش قرار گرفته است و خود فرد پاسخگوی زندگی خویش است و هم اوست و تنها او میتواند به پرسش زندگی پاسخ دهد (فرانکل، 1371ب: 113). فارابی نیز در جایگاه اندیشمندی فلسفی در عصر خویش در پی ایجاد سامان سیاسی برای همگان و کسب سعادت و ایجاد معنایی برای زندگی بود و تنها راه رسیدن به سعادت را فلسفه و بهخصوص سیاست میدانست. سؤال اصلی تبیین رابطۀ میان راهحل برونرفت از بحران سیاسی جامعه در اندیشۀ فارابی و معنادرمانی است؛ بهگونهای که با تحلیل رابطۀ سعادت و معنادرمانی، بتوان ارکان و ویژگیهای معناداری از دیدگاه او را مشخص کرد. فرضیۀ این پژوهش این است که بهشیوهای تحلیلیـتوصیفی و بهروش کتابخانهای، بتوان از مبانی و اندیشههای فلسفیـسیاسی فارابی، مقومات معنادرمانی را استنتاج کرد؛ زیرا اصول اندیشۀ سیاسی فارابی، مسئولبودن انسان، تعلیم و تأدیب سیاسی فرد، قدرت تصمیمگیری، شناخت سختی و رنج و تحمل آن درجهت رسیدن به سعادت است که قابلتطبیق بر اصول معنادرمانی است. زمینۀ بحث معنادرمانی در اندیشۀ فارابی را میتوان بر تشکیل اجتماع بنیاد نهاد که مهمترین عامل برآوردهشدن نیازهای اولیۀ ماست؛ زیرا با شکلگیری دولت و حکومت، جامعه از امنیت و اقتدار خاصی برخوردار خواهد شد و افراد مدینه میتوانند راحت در کنار یکدیگر زندگی کنند و مفهوم سعادت و معنای زندگی را درک کنند. پس محور اصلی مقاله تبیین و تحلیل وجود رابطه میان راهحل برونرفت از بحران سیاسی جامعه بهشیوۀ آموزش و تعلیم علم سیاست با تبیین مفهوم معنادرمانی در شیوۀ سعادتگرای فارابی است و شرط کامیابی در تحلیل این مسئله پاسخ به پرسشهای زیر است:
ادعای این پژوهش این است که میان کسب سعادت و معنادرمانی در فلسفۀ سیاسی فارابی رابطۀ معناداری وجود دارد؛ بهاینصورت که در فلسفه و علم سیاست فارابی، اصیلترین هدف زندگی، کسب سعادت است و انسان با کسب سعادت به معنایی از زندگی دست مییابد و به زندگی خود معنا میدهد. کسب سعادت حاصل کسب اصول اندیشۀ سیاسی، ایجاد انگیزۀ مسئولبودن، تعلیم و تأدیب سیاسی فرد، قدرت تصمیمگیری او، شناخت سختی و رنج و تحمل آنها است. فارابی بهصورت مستقیم از معنادرمانی و کشف معنای زندگی سخن نگفته؛ اما میتوان با تفسیر اندیشۀ او به این معنا دست یافت. البته باید اشاره داشت که فرانکل کسب معنای زندگی را هدف قرار داده است؛ ولی فارابی بر کسب سعادت تأکید دارد؛ اما میتوان گفت مقصود هر دو فیلسوف، کشف و ارائۀ معنایی برای زندگی است. معنادرمانی خاستگاه لغوی معنادرمانی یا لوگوتراپی به واژۀ یونانی «لوگوس» باز میگردد. لوگوس بهمعنای واژه یا کلمه است و رساترین معادل آن «معنا»ست. در مفهومی گستردهتر میتوان آن را به چیزی که میتواند دلیلی برای بودن باشد، تعبیر کرد. برایناساس و بنا به گفتۀ ویکتور فرانکل، معنادرمانی عبارت است از: «درمان از رهگذر معنا یا شفا» یا «رواندرمانی متمرکز بر معنا» (فرانکل، 1381 :12). لوگوتراپی، اساسیترین نیروی محرک فرد در دوران زندگی را تلاش فرد برای یافتن معنی در زندگی میداند که بهوسیلۀ پارهای از نویسندهگان مکتب سوم «رواندرمانی دین» نیز خوانده میشود که بر معنی هستی انسان و جستوجوی او برای رسیدن به این معنی تأکید دارد که معناجویی تلاشی در یافتن معنایی در زندگی خود، نیرویی اصیل و بنیادی است و نه توجیهی ثانویه از کششهای غریزی او. این معنی منحصربهفرد و ویژۀ خود اوست و ازاینرو، این اوست و و تنها اوست که باید و قادر است به این تحقق بخشد (فرانکل، 1386: ۱۰۵-۹۹). ازاینرو، معنادرمانی، نظامی فلسفیـروانشناختی است که به فرد کمک میکند در مواجهه با رنج، فقدان، ناامیدی، سوگ و ناگواریهای اجتنابناپذیر زندگی، بر ازدسترفتهها تمرکز نکند و معنایی در پس این رنجها بیابد. این مکتب در این جهت گام بر میدارد که چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمدهای و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخست مرتکب شده بودی ( فرانکل، 1386: ۱۱۶-۱۱۴). فرانکل تفاوت انسان را با سایر موجودات در پرسش از هستی خود میداند. او بر این باور است که حیوان هرگز پرسش از معنا ندارد و انسانی هم که پرسشی از معنا نداشته باشد، فقط در محدودۀ زیستشناختی خود گام بر میدارد (پوریزدی، 1385: 184)؛ زیرا احساس نیاز به معنا، انسانیترین انگیزش و حقیقتی انکارناپذیر در زندگی انسان است و نمیتوان بدون اعتقاد به آن، زندگی را بهسلامت ادامه داد (فرانکل، 1386: 146)؛ ازاینرو، در رویکرد «معنادرمانی» انسان را موجودی معنوی، منحصربهفرد، با قابلیت تغییر و شدن معرفی میکند. اگر معنویتی نهفته در وجود او موضوع شناخت و ارزیابی قرار گیرد، آنگاه از او موجودی یگانه و منحصربهفرد و مسئولیتپذیری میسازد که برای رشد و تعالی خود به عمل آگاهانه و ارادی دست میزند (دیآنجلیس، 2018 و فرانکل، 2011)؛ زیرا فرانکل بر این باور بود که محور اصلی شخصیت انسان، روح اوست که عناصر اصلی این ساحت روحانی، یعنی آزادی، معنویت و مسئولیت، راهنمای انسان برای داشتن حیاتی سعادتمندانه و سالم هستند. او در بیان نیازهای روحانی، از شش نیاز اصیل و بنیادی انسان در کسب معنا نام میبرد: پویایی اندیشه، معناجویی، تعالی خویشتن، ابدیت، دین و گروه دوستی عاطفی و معیار نهایی رشد و پرورش شخصیت سالم را ارادۀ معطوف به معنای زندگی و نیاز مداوم انسان به جستوجوی معنا میداند؛ جستوجوی معنایی که به زندگی او منظوری ببخشد (بافرانی و دیگران، 1389: 32-5). مبانی معنادرمانی در اندیشۀ فارابی فارابی با نگارش کتاب سیاست مدینه فاضله، تحصیل السعاده و فصول المنتزعه بهدنبال هدفی بود. او با تبیین ارکان مدینۀ فاضله و شرایط رئیس و نائب رئیس و سایر حاکمان مدینه و با ذکر وظایف آنها و وظایف مردم سعی در بیان غایتی و رسیدن به سعادت در پرتو ایجاد اجتماع، تعاون، محبت و عدالت دارد. در پژوهش حاضر، مصداق سعادتْ معنای زندگی فرض شده است و اثبات خواهد شد که سعادت یگانه معنای زندگی است و تمام معناها در معنای سعادت، معنا مییابند؛ اما تفاوت دیدگاهی فارابی با فرانکل در این است. درحالیکه فرانکل معتقد است زندگی معنای گوناگونی دارد و هر کس باتوجهبه فهم خویش میتواند به یکی از معانی دست یابد، در دیدگاه فارابی سعادت تنها معنای زندگی است و راه رسیدن به آن تعاون در جامعه و رعایت دستورات رئیس مدینۀ فاضله و امور اخلاقی است. باید اشاره کرد که فارابی بهطور مستقیم و صریح به موضوعی با عنوان معنادرمانی، معنابخشی و معنای زندگی نپرداخته است؛ اما بهقول اسپرینگز[أ] میتوان فلسفۀ سیاسی او را با پردازش جدید و با نگاهی دیگر و باتوجهبه زمان بازخوانی کرد. اسپریگنز معتقد است بسیاری از اندیشههای سیاسی همواره در پی شناخت علل ایجاد شرایط و هم درمانگر مشکلات جامعه بوده است (اسپزینگز، 1365: 29)؛ زیرا فلسفۀ وجودی مدینۀ فاضلۀ فارابی و هدف غایی ریاست در مدینه، تسهیل راههای تحصیل سعادت انسانها است؛ ازاینرو، درک جامع از فلسفۀ مدنی فارابی، وابسته به شناخت مفهوم سعادت در نظام فکری او و در پیوند با نظریۀ معرفت است. ادارۀ غایی مدینه به دست خدایی است که عقل فعال را فرشتۀ نگهبان مدینه و واسطۀ انتقال فیض او به قوای ناطقه و متخیلۀ رئیس ازطریق او، به جمیع اهالی مدینه قرار داده است. سعادت، پاداش کار نیک و ترک کار زشت نیست؛ بلکه نتیجۀ آن است. بهعبارت دیگر، سعادت معلول فضیلت و از سنخ آن است (فارابی، 1996: 82). سعادت حقی همگانی و امری دستیافتنی است؛ چون همۀ انسانها آزاد و دارای اراده و اختیارند، پس در دستیابی به سعادت نیز برابرند. پس ایجاد سعادت در فلسفۀ فارابی، شیوهای معنادرمانی بهشیوۀ آموزش فلسفی و سیاسی است. او با بیان و تأکید بر رسیدن به سعادت ثابت میکند که انسان، ارزش و توانایی تحمل رنجهایش را دارد و با این کار شایستگی پیدا میکند که در مقابل سرنوشت زانو نزند و آن را به سمتوسوی درستی هدایت کند. انجام و تجربۀ این مجموعه از مبانی در فلسفۀ فارابی ما را به مفهوم سعادت یا همان هدف میرساند. یعنی سعادت امری است که ازطریق سیاست (انجام امور عملی) به دست میآید. دریافت مبانی معنادرمانی در اندیشۀ فارابی را میتوان با تطبیق و بررسی 1. هدف فارابی از فلسفۀ سیاسی فارابی، تشکیل مدینه، آموزش سیاسی (انجام کار ارزشمند)، 2. همگانیکردن علم سیاست مدنی و تأسیس مدینۀ فاضله (کسب تجربه، ارزش والا)، 3. درمان جامعۀ بحرانزده ازطریق علم سیاست (رسیدن به معنی درد ازطریق رنجکشیدن، مثل کسب فضایل) باتوجهبه شکل زیر بیشتر شرح داد.
شکل ۱: مبانی معنادرمانی در اندیشۀ فارابی پس ازایننظر، اصل فلسفۀ وجودی فارابی کسب سعادت است. کسب سعادت از اهداف اصلی زندگی هر فردی در اجتماع است؛ پس سعادت اصلیترین هدف زندگی است. ازسوی دیگر، اگر هدف زندگی، معنابخشی به زندگی باشد، سعادت یگانهترین معنای زندگی در فلسفۀ فارابی است. پس میتوان گفت یکی از اصلیترین نیازهای روحی انسان فهم و کسب سعادت است که میتواند به معنایی از زندگی منجر شود. در جدول زیر مهمترین و اصیلترین «نیازهای روحی» از دیدگاه او را در تطبیق با فرانکل، ذکر کرد که میتوان گفت تقریباً در نظریۀ فکری با اندیشۀ فرانکل قابلتطبیق است و موجب ایجاد معنا و معنادرمانی میشود. این اصول عبارتاند از:
جدول ۱: تطبیق اصیلترین نیازها از دیدگاه ویکتور فرانکل و ابونصر فارابی برای کسب معنا (ن.ک. فرانکل: 1386: 128-78) مقومات معنادرمانی در اندیشۀ فارابی در اینجا ابتدا مقومات معنادرمانی در اندیشۀ فلسفیـسیاسی فارابی بیان میشود. سپس شرحی از مفهوم سعادت و ارتباط با معنادرمانی در اندیشۀ فارابی ارائه خواهد شد. مقومات معنادرمانی که قابلتطبیق با معنادرانی فرانکل در فلسفۀ سیاسی فارابی عبارتاند از: 1. انجام کار ارزشمند؛ 2. درک ارزش روحی؛ 3. با درک ارزش رنج.
1.انجام کار ارزشمند تشکیل اجتماع و مدینه فارابی نیز همچون ارسطو، انسان را موجودی مدنی بالطبع دانسته و معتقد است انسان «طبیعتاً به انسانهای دیگر وابسته است». «انسان مفطور به زندگی و زیست اجتماعی است». تشکیل اجتماع اولین کار ارزشمند انسان برای رهایی از رنجِ تنهایی است. پس انسان نه فقط بهسبب نیاز رفع نیازمندیها و برای ادامۀ حیات، اقدام به تشکیل اجتماع میکند؛ بلکه موجب تسلط و چیرگی او بر مشکلات و مشقات زندگی و ایجاد توانایی در او برای رسیدن به کمال و سعادت میشود» (فارابی، 1379: 37) «و هریک از آدمیان بر سرشت و طبیعتی آفریده شدهاند که هم در قوام وجودی خود و هم در نیل و وصول به برترین کمالات ممکن خود، محتاج به اموری بسیارند که هریک بهتنهایی نتوانند متکفّل انجام همۀ آن امور باشند و بلکه در انجام آن احتیاج به گروهی بود» (فارابی، 1995: 252). پس تشکیل اجتماع اولین راه برای درمان تنهایی افراد و ایجاد وحدت و ارتباط میان افراد برای رفع حوائج زندگی ازجمله رفع نیازهای اولیه و ثانویه است. وی این تقسیمبندی را برمبنای رفع حوائج استوار ساخته و در تقسیمبندی دیگری، مبنای تقسیمات خود را امکان رسیدن به سعادت قرار داده است (فارابی، 1379: ۲۵۹-۲۵۱). در نظر فارابی، اجتماع اولین مکانی است که فرد ازنظر روحی و جسمی در آن به آرامش میرسد و نیازهای اولیه و همچنین نیازهای ثانویهاش برآورده میشود و بهدنبال تعالی خویشتن میگردد؛ زیرا با ایجاد جامعه، ارزشهای اخلاقی همچون صلح، آرامش، زیبایی، عدالت، حکمت، حسننیت و برادری ظهور خواهد کرد. پس ازنظر فارابی، «مدینهای که ساکنانش با تعاون و یاری یکدیگر آهنگ کارهایی میکنند تا به سعادت حقیقی نائل گردند، آن مدینه فاضله است» (فارابی، 1379: 97). پس نخست اینکه اجتماع انسانی وسیلهای برای رسیدن به سعادت است. درواقع، براساس نظر فارابی، مدینۀ فاضله راه استواری است برای اینکه تکتک افراد، با پیمودن آن، به سعادت حقیقی نائل گردند و تنها راه ممکن و شرط لازم برای تحصیل کمال و سعادت، مدینۀ فاضله است. دوم اینکه در این مدینه، همۀ افراد همرأی و همکار که خواهان رسیدن به سعادت خود و سعادت دیگراناند، اجتماع را تشکیل دادهاند. بهعبارت دیگر، قصد همگانی شرط حصول سعادت است. در مدینۀ فاضله، نهتنها حاکمان، بلکه حکومتشوندگان نیز سعادتمند و خیرخواهان هستند. سوم اینکه تعاون و یاری یکدیگر شرط حصول سعادت است، نه رأی، نظر و موافقت در دل و نیت. بهعبارت دیگر، احساس مسئولیت جمعی و عملی ساکنان، شرط لازم برای نیل به سعادت و کمال است. چهارم اینکه سرنوشت اهالی ساکن مدینۀ فاضله، به هم گره خورده است. در شهر آرمانی او ممکن نیست یکی سعید و دیگری شقی باشد. یا همه اهل سعادتاند و یا همه در شقاوت اسیرند (فارابی، 1993: 70؛ همو، 1996: 150-146). این دیدگاه فارابی از نظریۀ فرانکل استنباط میشود که میگوید بهرغم منحصربودن هر فرد، انسان موجودی است مشابه دیگران و هنر او در حفظ تفرد خویشتن، با وجود زیستن در میان انسانهای مشابه خود است. نیاز انسان به جامعه در راستای نیازی اساسیتر، یعنی معناجویی و تحقق خویشتن قابلفهم است. او همواره متوجه شخص یا چیز دیگری غیر از خود است. لازمۀ این ویژگی فرارفتن از خود و پیوستن به جامعه است. او میتواند در ارتباط با شخص یا اشخاصی غیر از خود، معنایی بسیار عمیق برای زندگی خود بیابد و ویژگی مسئولیتپذیری خود را غنا بخشد؛ ضمن اینکه در این ارتباط هرگز از تفرد و آزادی انسانی خود چشم نپوشیده و به اسارت قید و بندهای ناشی از اجتماع درنمیآید؛ اما با یافتن معنای ویژۀ زندگی خود در اجتماع ارزشمند شده و همین ارزشمندی ویژه، او را در جامعه یگانه و ممتاز میسازد (فرانکل، 1371الف: 148). یکی از این راههای کشف معنای زندگی «کار» است که ازطریق آن «ارزشهای خلاق» نمایان میشود. «خلاقیت» که بهنظر فرانکل در ناهشیاری آدمی ریشه دارد (فرانکل، ۱۳۷۱ب: ۳۵)، بهمعنای افزدون چیزی به دنیا ازطریق استفاده از استعدادها و ابراز خویشتن است (محمد پوریزدی، 1385: 162). انسان میتواند با خلق یک اثر، تولید اندیشه یا خدمت به دیگران که لازمۀ ایثار و عرضه جهان است، به زندگی خود (و زندگی دیگران) معنا بخشد (شولتز، 1386: 161). بهترین راه تحقق ارزشهای خلاق، کار است که فرد ازاینطریق، رابطۀ یگانه و منحصربهفرد خود را با جامعه پیدا کرده، با ادای سهم خود به جامعه، احساس رضایتمندی را تجربه میکند. فرانکل انسان را نه محصول توراث و نه محصول محیط، بلکه نتیجۀ منطقی تصمیمگیریهای خویشتن میداند (فرانکل، 1371الف: 146). 2.ایجاد ارزشهای تجربی یکی دیگر از ابعاد معنادرمانی، ایجاد ارزشهای تجربی مانند احساس مسئولیت، احساس عزتنفس، عشقورزی و محبت است که میتوان این بنیانها را بعد معنادرمانی در اندیشۀ فرانکل دانست و این معنای قابلاستنباط از سیاست فارابی است؛ چون در مدینۀ فاضلۀ فارابی، مقصود حقیقی از اجتماع در آن، تعاون بر اموری است که موجب حصول سعادت آدمی است (فارابی، 1379: 103). پس عالیترین اجتماع، جامعهای است که اعضای آن برای رسیدن به سعادت، همکاری داشته باشند و یکدیگر را درجهت کسب عالیترین فضیلت یاری رسانند. جامعۀ آرمانی فارابی راهی برای رسیدن به سعادت است و شیوۀ آموزشی آن بهصورت آموزش اخلاقی و تعلیم و تأدیب سیاسی بههدف ایجاد سعادت برای افراد جامعه و نوعی شیوۀ درمان است که میتوان گفت همان ارزشهای تجربی فرانکل است. ارزشهای تجربی شامل ارزشهای زیر است: مسئولیتپذیری ازنظر فرانکل، انسان موجودی خودآگاه و مسئول است (فرانکل، 1386: 81). یعنی دارای اختیار است. نقطۀ درمان نیز آگاهیدادن به فرد از مسئولیتش است. انسان دائماً با موقیتهای متفاوتی روبهرو است که در هرکدام از این موقعیتها معنایی نهفته است. انسان با انتخاب هریک از موقعیتها، گویی دوباره متولد میشود و هر موقعیت از زندگی را فرصتی طلایی و بینظیر میبیند که باید با آن دستوپنجه نرم کرد و در چالش حاصل از آن موقعیت، معنایی را محقق سازد. پس «هر وضعیت زندگی، ندایی است که نخست باید به آن گوش داد و سپس پاسخ داد» (فرانکل، 1381: 119). پاسخ به سؤالهایی ازقبیل چه مسئولیتی؟، در قبال چه کسی؟، برای تحقق کدام ارزشها؟ یا برای کدام معنای زندگی؟، مبنای پرسشی شیوۀ «معنادرمانی» است؛ زیرا وظیفه و مسئولیت امری است که موجب راهنمایی و کمک به افراد بهمنظور انجام وظایف خود در زندگی براساس آگاهی و شناخت مسئولیت میشود. در افعال انسانی آزادی و مسئولیت دو روی یک سکه هستند. آزادی از امتیازات ویژۀ انسان است؛ اما بهعقیدۀ فرانکل، آزادی، آخرین کلام نیست؛ بلکه تنها نیمی از کل حقیقت و جنبۀ منفی آن است و جنبة مثبت آن، عبارت است از «مسئولیت» (فرانکل، ۱۳۸۶: ۲۱۲)؛ زیرا آنجا که انسان آزادی انتخاب دارد، درقبال انتخابهایی که میکند و رفتارهایی که انجام میدهد، مسئول است. «مسئولبودن»، حس اجبار و تکلیف را به همراه دارد؛ ازاینرو، هر انسانی وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی دارد که باید آن را تحقق بخشد و در انجام این وظیفه و رسالت، جانشینی ندارد (فرانکل، 1372: 124). تلاش فارابی در فلسفۀ سیاسی نیز همین است که فرد را از وظیفه و مسئولیتپذیری خود و فرمانبری آگاه کند؛ ولی باید او را در هر مورد مسئول و آزاد قرار داد. فضل و سعادت یعنی کشف معنای جمعی که نتیجۀ کوشش همۀ افراد جامعه و قبول مسئولیت دربرابر یکدیگر و پاسخگوبودن نسبت به هم برای زندگی در حال و در آینده است. فارابی رئیس مدینۀ فاضله را مسئول جامعۀ آرمانی میداند که نیاز به راهنمایی و پیشوایی انسان دیگری ندارد؛ بلکه همۀ دانشها و شناختها را دریافته و همۀ علوم برای او به فضیلت درآمده باشد. بدینسان توانایی ادراک افعال نیکویی را که شایستۀ انجام است نیز داراست و میتواند هرکس را بهاندازۀ شایستگیاش بهسوی خوبی ارشاد و راهنمایی کند (فارابی، 1371: 202)؛ اما افراد جامعه با انتخاب راه و شیوۀ زندگی و فرمانبرداری از رئیس مدینۀ فاضله و فرمانبرداری از وی، شیوۀ زندگی و راه رسیدن به سعادت را راحتتر کسب خواهند کرد (همان: 203). پس این نظر بیانگر این نکته از دیدگاه معنادرمانی است که «زندگی ما نتیجۀ انتخابهایی است که در گذشته کردهایم و آینده هم با تصمیماتی شکل میگیرد که امروز گرفتهایم» (فرانکل، 1392: 21). در مکتب سعادتگرای فارابی، برای کسب سعادت باید بتوانیم بر زندگی خود مسلط باشیم و لازمۀ این مهم این است که درقبال رفتار و زندگی خود و دیگران مسئول باشیم. کسی که درقبال خود مسئولیت نشان میدهد، از عزتنفس برخوردار است. یعنی من مسئول تحقق خواستههایم، انتخابها، اعمال، میزان آگاهی در کارم و روابطم با دیگران هستم (براندن، 1384: 134). این دیدگاه معنادرمانی را میتوان منطبق با دیدگاه فارابی است که معتقد است مدینۀ فاضله سرزمینی خودکفاست که گروهی انسان با فطرتی سلیم که همگان مستعدِ قبول معقولاتاند و همگی مسئول یکدیگر در تحصیل سعادت هستند (فارابی، 1346: 45). مدینۀ فاضله، مدینهای است که در آن اجتماع وسیلهای است که توسط آنها به سعادت حقیقی نائل میگردند؛ پس در آن با هم دیگر تعاون میکنند (فارابی، 1996: 118). پس در مدینۀ فاضله، گروهی از انسانهای بافضیلت و خیرمند و سعادتمند، تحت ریاست شخصی که بیواسطه از عقل فعال فیض میبرد و در ارشاد و تعلیم محتاج هیچ انسانی نیست، گرد هم آمده، یکدیگر را برای رسیدن به سعادت حقیقی کمک میکنند (کرمانی، 1376: 148). در این مدینه، همۀ افراد همرأی و همکار، خواهان رسیدن به سعادت خود و سعادت دیگراناند. قصدشان هم در نظر و رأی و هم در دل و نیت سعادت همدیگر است. آنچه اعضای مدینۀ فاضله و مراتب آنها را با یکدیگر پیوند میدهد، «محبت» است و عدالت و روابط عدالتمحور، ضامن بقا و عامل حفاظت از مدینه و اعضای آن است (فارابی، 1993: 70؛ همو، 1996م: 150-146). عشقورزی در فلسفۀ معنادرمانی، انسانبودن اساساً بهمعنی ارتباطداشتن و در جهت چیزی جز خود بودن و عشقورزیدن است و این یعنی «تعالی خویشتن». تعالی بدان معناست که نهتنها فرد بهدنبال معنایی برای تحققبخشیدن است، بلکه بهمعنی عشقورزیدن به انسانی دیگر است. با این فضیلت، انسان به موجودی تبدیل میشود که در جستوجوی معنا و معناجویی بر وجود احاطه مییابد (فرانکل، 1366: 83). فرانکل عشق را تنها راه رسیدن به اعماق وجودی انسانی دیگر میداند و میگوید: «عشق عبارت است از تجربۀ یار با تمام وحدانیت و تفرد وی» (فرانکل، 1386: 235). یعنی در یک رابطۀ عاشقانه، انسانی با انسان دیگر روبهرو میشود و انسانیت او را بهعنوان شخصی منحصربهفرد تصدیق میکند. در این رابطۀ دوطرفه، هر دو به هم کمک میکنند که بهسمت کمال حرکت کنند. انسان سالم میتواند ازطریق این جنبۀ روحانی، یعنی عشق، نهتنها صفات فعلیتیافتۀ وجود محبوب، بلکه ارزشهای نهفته و بالقوۀ او را نیز درک کنند و او را در آگاهشدن از استعدادهای خود و تحققبخشیدن به آنها یاری کند (همو: 258). فارابی نیز دوستی و محبت را بهعنوان عامل پیونددهندۀ افراد جامعه مطرح میکند. برای وی، دوست یا «مؤلف»، امری است که دو یا چند موجود را به هم الفت و پیوند میدهد. این امر وقتی در مدینه ایفای نقش کند، شکل دوستی مدنی به خود میگیرد. ازنظر فارابی، «اجزا و مراتب اجزای مدینه با یکدیگر بهواسطۀ دوستی و محبت (عشق به یکدیگر) پیوند برقرار میکنند»؛ همچنان که جامعه بهواسطۀ افعال عادلانه. مشارکت افراد مدینه در امور مدینه و اتفاقنظر آنها در امور اشتراکی و نائلشدن به سعادت، ضرورتاً دوستی اهل مدینه را به دنبال خواهد داشت. وجود افعال اشتراکی و نیاز به زندگی اجتماعی در کسب نیازهای انسانی موجب تشکل مدینه میگردد و موجب میشود اهل مدینه به هم نفع برسانند (فارابی، 1405: 71-70). وی محبت را ضامن تداوم منافع مشترک و تعاون و همکاری افراد مدینه در کسب سعادت میداند. مدینۀ فاضله مانند بدنی تامالاعضا و تندرست است که همۀ اعضای آن در راه تمامیت و ادامۀ زندگی حیوانی و حفظ آن همکاری مینمایند (همو، 1371: 307). زیرا بقای مدینه در ارتباط مستقیم همکاری اعضای جامعه است که در میان آنها نوعی عشقورزی و محبت جریان دارد؛ زیرا انسانی که عشق میورزد، ارزشمندترین چیزی را که دارد، یعنی زندگیاش را میبخشد و این بهمعنای فداکردن زندگی خود نیست؛ بلکه او از شادی، علاقه، درک، دانش، شوخطبعی و عنصرهای خود و از همه نمودها و تظاهراتی که در وجود اوست، میبخشد. او با دادن زندگی خود، دیگری را غنی میکند و بر حس زندهبودن او میافزاید (براندن، ۱۳۸۴: ۱۲۲-۱۲۰). پس عشقورزی نه به قلمرو کسب و توسعۀ خصوصیات و نگرشهای شخصی، بلکه به ضرورتی جداییناپذیر با قلمرو اجتماعی ارتباط دارد (براندن، 1384: 130). 3.ارزش تجربیات ارزشمند در اندیشۀ فرانکل، یکی از ویژگیهای برجستۀ انسان سالم، خلق ارزشهای نگرشی در موقعیتهای رنجآور و ملالانگیز برپایۀ خردمندی و اندیشهورزی است. چگونه رنجکشیدن میتواند از خصایص منحصربهفرد انسانی و موجب رشد و تعالی او گردد (فرانکل، 1386: 246)؛ زیرا رنج، یک تجربۀ ارزشمند، یعنی مواجهه با وضعیتی اجتنابناپذیر یا سرنوشتی تغییرناپذیر» است (همو: 175). رنج، سرنوشتی است که نه میتوان آن را تغییر داد و نه راه گریزی از آن است. رنجی است که سوءتدبیری یا محصول انتخابهای شخصی انسان نیست. این رنج با «خودآزاری» یعنی پذیرش رنج غیرضروری (همو: 117) متفاوت است. در اندیشۀ فارابی نیز تجربیات ارزشمند حاصل تعلیم و تأدیب و کسب فضایل اخلاقی است. آموزش علم مدنی، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در رسیدن افراد مدینه به سعادت و کسب آن را در سایۀ تربیت اجتماعی، امری ارزشمند محسوب میشود. جامعهپذیرسازی سیاسی یا تعلیم سیاست، سازوکاری است که ازطریق آن افراد جامعه، مطالب و موضوعاتی را راجع به سیاست میآموزند و ارزشها، هنجارها، آدابورسوم، اعتقادات، نمادها و سنتها را کسب میکنند که در طی زمانی طولانی و در تمام مدت عمر یک فرد با سختی و رنج کسب میشود. فارابی نیز مانند معنادرمانگران معتقد است که میتوان دستاورد رنج را به موفقیت تبدیل کرد. هدف آموزشهای سیاسی ایجاد معنایی بهنام سعادت است؛ ازاینرو، تعالیم سیاسی فارابی، تکتک افراد جامعه را برای زندگی در اجتماع آماده میکند تا بهدنبال معنای اصیلی در زندگی یعنی سعادت در زندگی باشند؛ زیرا «انسان با خلق معنا ثابت میکند که انسان میتواند دردها و رنجها را تحمل کند و درمقابل سرنوشتش بایستد و آن را به سمتوسوی درستی هدایت کند. پس فرد باید ذهن و نگرشهایش را نسبت به اتفاقات و دردها تغییر دهد» (همو، 1392: 22). تنش یا «شدن» در فلسفۀ فارابی تنش یعنی «شدن»، یعنی تغییر یعنی «پذیرش تغییر»؛ چیزی که میتوان در اندیشۀ فرانکل آن را همان آموزش و یادگیری نامید. آنچه انسان بدان نیاز دارد، تعادل و رهایی از تنش به هر قیمتی نیست. آنچه او لازم دارد، چیزی است که فرانکل «پویایی اندیشه» نامیده است؛ یعنی نیروی محرکۀ روحانی میان میدانی از «تنش»؛ تنش بین آنچه بدان دست یافته و آنچه باید بدان تحقق بخشد (همو، 1381: 94). فرانکل منشأ این تنش را تلاش انسان برای پرکردن شکاف بین آنچه هست و آنچه باید باشد معرفی کرده است. وقتی میگوییم هر انسانی در جستوجوی تنش است، بهاینمعناست که او در پی جستوجوی وظایفی است که بهانجامرساندن آنها ممکن است معنایی را به وجود او بیفزاید (همو، 1381: 94). این تنش در اندیشۀ فارابی برای کشف و کسب معنا، «شدن» با تعلیم و تأدیب است که گاه با سختی و رنج همراه است؛ ازاینرو، شیوۀ تعلیم سیاسی فارابی که شیوهای برای کسب سعادت و کاهش رنج افراد مدینه از نابسامانی و ایجاد تعاون و همکاری با یکدیگر است، بهنوعی با سختی و مشقات خاص خود در درون جامعه همراه است که فرد باید همۀ آنها را در طول زندگی و بهترتیب خاص زمانی پشت سر بگذارد تا از شقاوت به سعادت برسد. این امر مستلزم پروردن چهار خصلت اخلاقی در خویشتن است که شامل این موارد است: ۱. فضلیت نظری؛ ۲. فضلیت فکری؛ ۳. فضیلت خلقی؛ ۴. فضیلت صناعات عملی. فضایل نظری از نگاه او فضایل نظری عبارت از آن علوم است که انسان از سایر موجودات ازآنجاییکه هستی دارند، معرفت حاصل میکند. بهباور فارابی، انسان به پارهای از این علوم بدون آنکه منشأ آن را بداند، از قبل دسترسی داشته است؛ بهطوری که امروزه از آن به نام علم پشینی یاد میکند که حصول آن نیاز به تعلیم و تربیت ندارد؛ اما دانش پسینی دایرۀ وسیع زندگی انسان را به خود اختصاص میدهد؛ ازاینرو، نیازمند تعلیم و تربیت است (فارابی، ۱۳۶۰: ۳). میتوان گفت که یکی از راههای برونرفت از نابسامانی و کسب معنای زندگی در اندیشۀ فارابی، آموزش از راه تعلیم و تربیت است؛ زیرا سعادت فردی شهروندان جدا از سعادت اجتماعی آنان نیست (داوری اردکانی، 1354: 93-92). در فلسفۀ فارابی یادگیری مسائل و فضایل اخلاقی نیز با رنج، سختی و ریاضت همراه است؛ زیرا علم اخلاق علمی است که از انواع افعال و رفتار ارادی و از ملکات، اخلاق، سجایا و عاداتی که افعال و رفتار ارادی آن ناشی میشود، بحث میکند و از هدفهایی که این افعال و رفتار برای رسیدن به آنها انجام میشود، یاد میکند (اکبری، ۱۳۹۰: 68). شهروندان جامعۀ فارابی در انتخاب و تصمیمگیریهای مربوط به زندگی فردی و اجتماعی آزاد هستند؛ اما این آزادی مطلق نیست؛ بلکه نسبی است و این آزادی نباید مغایر با قوانین تعیینشده ازسوی حاکم مدینه باشد (ناظرزاده کرمانی، 1376: 216). شیوۀ فارابی در ایدۀ تشکیل مدینۀ فاضله و شیوۀ آموزش او را میتوان در تطبیق با معنادرمانی فرانکل آن هم بهروش سیاسی دانست. این است که «هر فردی در جامعه وظیفهای به عهده دارد که بهخاطر آن آموزش میبیند و بایستی رسالت خودش را بر طبق وظیفه نسبت به خود و دیگری به سرانجام برساند تا هم خود را سعادتمند کند هم دیگران را» (فرانکل، 1375: 50). اینها اهل مدینۀ فاضلهاند و از فطرت انسانی سلیم برخوردارند و معقولات را بهطور صحیح و واضح درک کرده و به فضیلت عمل کردهاند. بهعبارت دیگر، این گروه در عقل نظری یعنی کسب معقولات و در عقل عملی یعنی عملکردن به فضایل موفق بودهاند و همینها هستند که به سعادت خواهند رسید (فارابی، 1371: 82). جدول ۲: حاصل نتایج تحلیلیـتطبیقی معنادرمانی در اندیشۀ ابونصر فارابی با اندیشۀ ویکتور فرانکل
سعادت و معنادرمانی فارابی به پیروی از افلاطون و ارسطو، سعادت را سنگبنای معیار تقسمبندی جوامع قرار داد. ازنظر او، سعادت امری ارادی است. او سعادت را «هدف نهایی اهل مدینه و دستاورد ریاست رئیس میداند. چنین سعادتی با ارادة آزاد انسانی برای گزینش زندگی مدنی گره میخورد» (فارابی، 1371: 52). وی بهعنوان فیلسوفی آیندهنگر و درمانگر، برای ایدهها و اندیشههای اجتماعی و سیاسی اهمیت خاصی قائل است و معتقد است سعادت به برنامهریزی نیاز دارد و سعادت حقیقی امری مشکک است و بالاترین مرتبۀ آن قرب وجودی به خداست و همین امر اخیر مؤید تأثر فارابی از متون دینی است؛ اما در تطبیق اندیشۀ معنادرمانی فارابی با اندیشۀ سعادتگرای فارابی باید گفت که ویکتور فرانکل بهدنبال ایجاد و کشف معنایی برای زندگی بود و معتقد بود در زندگی معنایی نهفته است و هر کسی مطابق با فرهنگ و تربیتی که داشته، معنای زندگی برای او متفاوت است؛ اما قادر به درک آن است؛ اما معنادرمانی را میتوان اینگونه تفسیر کرد که زندگی از نگاه فاربی دارای هدفی است و این هدف خیر و نیکو است. امری که دارای این دو خصوصیت است، «سعادت» است؛ پس سعادت میتواند یگانه معنا و غایتی باشد که هر انسانی قادر است به آن برسد. باتوجهبه نظریات وی در تعریف سعادت، مبانی معنادرمانی در اندیشه را میتوان اینگونه بیان کرد:
ازاینرو، میتوان به مبانی معنادرمانی در ایدۀ سعادت در اندیشۀ فارابی اشاره کرد:
جدول ۳: یافتههای پژوهش (نگارنده: براز)
در اندیشۀ فارابی، راه درمان جامعه ازطریق کسب سعادت، پیادهکردن علم سیاست و آموزش همگانی علم سیاست به افراد مدینه است. سیاست تنها راهی است که با آن میتوان افراد مدینه را به آگاهی و رهایی از وضعیت کنونی فراخواند. پس اندیشۀ سیاسی فارابی بیان فلسفهای از زندگی است که سنگبنای معنای زندگی را سعادت میداند؛ ازاینرو، میتوان نتیجه گرفت که شیوۀ درمان فارابی برای سامان اجتماعی افراد مدینه، همان سعادت است. پس سعادت همان اصل و شیوۀ معنادرمانی فارابی است که در اندیشۀ سیاسی او بیشتر نمود دارد. نتیجهگیری هر عصری مشکلات و نابسامانیهای خاص خود را دارد و لذا نیازهای درمانی (فلسفی، سیاسی، روانشناسی و...) آن دوره، درمانی متناسب با شرایط خاص خود را میطلبد. فارابی، فیلسوف و اندیشمندی سیاسی است که در روزگاری میزیست که جامعه دچار نابسامانیهای سیاسی و بحرانهای اجتماعی دوران خلافت شده بود و بهدنبال راهی برای برونرفت از این وضعیت نابسامان افتاد و راه چاره را در علم مدنی یا همان سیاست میدانست که بهوسیلۀ آن میتوانست سعادت و آرامش را به جامعهاش ببخشد و سعادت جز ازطریق سیاست و تشکیل اجتماع قابلکسب نبود. این شیوۀ تفکر فارابی را میتوان نوعی شیوۀ درمان فرض کرد؛ چراکه او معتقد بود با شیوههای تعلیم سیاست، آموزش فضایل و آموزههای اخلاقی، پذیرش مسئولیت و یادگیری علم مدنی، انسان به معنایی بهنام سعادت دست خواهد یافت و این همان نمود عمل به سه اصل معنادرمانی در اندیشۀ ویکتور فرانکل در دستیابی به معناست که شامل این موارد میشود: انجام کار ارزشمند، یعنی تشکیل اجتماع، کسب تجربه، ارزش والا یا همگانیکردن علم سیاست مدنی، رسیدن به معنی ازطریق رنجکشیدن با کسب فضایل برای درمان جامعۀ بحرانزده و ایجاد ارزش وجودشناسی و معنادرمانی یعنی همان سعادت. او در مقام یک فیلسوف سیاسی، مانند پزشکی روانشناس با بیان اینکه زندگی هدف و غایتی بهنام سعادت دارد و رسیدن به سعادت، اصیلترین و نابترین معنای زندگی انسان است، به خلق معنایی برای زندگی پرداخت که بیانگر شیوۀ معنادرمانی در زندگی است.
[أ] ) توماس اسپرینگز (1917-2006) دانشمند سیاسی آمریکایی، متولد لبنان، ky بود. وی چهره ای در آموزش عالی آمریکا بود و از سال 1951 تا 1981 در مقام رئیس دانشکدۀ سنتز در دانویل کنتاکی خدمت کرد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
*قرآن الکریم
اکبری، حافظ (1390). مقایسۀ آرای فارابی و علامه طباطبایی درمورد مدینۀ فاضله. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
اسپرینگز، توماس (1365). فهم نظریههای سیاسی. ترجمۀ فرهنگ رجایی. تهران: سلیمی.
براندن، ناتانیل (1384). عزتنفس. ترجمۀ مهین قراچه. انتشارات نخستین.
برزگر، ابراهیم و عباستبار فیروزجاه، حبیبالله (1385). «اندیشۀ سیاسی فارابی و روش جستاری اسپریگنز». فصلنامۀ حقوق عمومی، ۴۹-۳۲.
حسنی بافرانی، طلعت (1389). «ماهیت انسان و نیازهای متعالی او از دیدگاه ویکتور فرانکل». روانشناسی دین، سال سوم، ۴، ۳۲-۵.
داوری اردکانی، رضا (1354). فلسفۀ مدنی فارابی. تهران: چاپ زر.
الفارابی، ابونصر (۱۴۰۵). فصوصالحکم. تحقیق شیخ محمدحسن آلیاسین، قم: بیدار.
الفارابی، ابونصر (1992). تحصیلالسعاده یا اعمالالفلسفیه. جزء اول با تحقیق مقدمه و تعلیق جعفر آلیاسین. بیروت: دارالمناهل.
الفارابی، ابونصر (1959). اهل المدینه الفاضله. الدکتور البیر نصری نادر. بیروت: الکاثولوجیه.
الفارابی، ابونصر (1991). آراء اهل المدینه الفاضله. تحقیق البید نصری نادر. بیروت: دارالمشرق.
الفارابی، ابونصر (1995). تحصیلالسعاده. تصحیح علی بومحلم. بیروت: دار مکتبه الهلال.
الفارابی، ابونصر (1993). فصول منتزعه. تحقیق فوزی متری نجار. بیروت: دارالمشرق.
الفارابی، ابونصر (1413). تحصیلالسعادی فی الاعمال الفلسفیه. تحقیق جعفر آلیاسین، بیروت: دار المتأهل.
الفارابی، ابونصر (1346ق). السیاساتالمدنیه. حیدرآباد دکن: دائره المعارف الاسلامی.
الفارابی، ابونصر (1345ق). رساله فی اثبات المفارقات. حیدرآباد هند: دائره المعارف العثمانیه.
الفارابی، ابونصر (1371). سیاست مدنیه. ترجمة سیدجعفر سجادی. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
الفارابی، ابونصر (1379). سیاست مدنیه. ترجمه و تحشیۀ سیدجعفر سجادی. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم.
فرانکل، ویکتور (1367). انسان در جستوجوی معنا. ترجمۀ اکبر معارفی. انتشارات دانشگاه تهران.
فرانکل، ویکتور (۱۳۷۱الف). فریاد ناشنیده برای معنی. ترجمة علی علوینیا، مصطفی تبریزی. نشر یادآوران،
فرانکل، ویکتور (1371ب). انسان در جستوجوی معنی، معنیدرمانی چیست. ترجمۀ دکتر نهضت فرنودی، مهین میلانی. انتشارات درسا، چاپ یازدهم.
فرانکل، ویکتور (1372). پزشک روح. ترجمۀ فرخ سیف بهزاد. انتشارات درسا، چاپ دوم.
فرانکل، ویکتور (1375). خدا در ناخودآگاه. ترجمه و توضیحات دکتر ابراهیم یزدی. انتشارات مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا.
فرانکل، ویکتور (1386). انسان در جستوجوی معنای غایی. ترجمه احمد صبوری و عباس شمیم، تهران: صدا، قصیده.
فروم، اریک (1393). هنر عشقورزیدن. ترجمۀ شاپور پشابادی، کتاب الکترونیک، بیجا.
کاوندی، سحر (۱۳۹0). «مبانی اندیشههای تربیتی فارابی». معرفت اخلاقی، سال سوم، ۹، ۲۱-۱۲.
شولتز، دوآن (1386). روانشناسی کمال (الگوی شخصیت کامل). ترجمۀ گیتی خوشدل. نشر پیکان، چاپ چهارم.
محمد پوریزدی، احمدرضا (1385). ویکتور امیل فرانکل، بنیانگذار معنادرمان. نشر دانژه.
ناظرزاده کرمانی، فرناز (1376). اصول و مبادی فلسفۀ سیاسی فارابی؛ شرح نظریۀ مدینۀ فاضله با تطبیق بر آرای افلاطون و ارسطو. انتشارات دانشگاه الزهرا(س). | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 481 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 249 |