تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,791 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,397,518 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,795,967 |
ارزیابی نقاط ضعف و راهکارهای بهبود بودجهریزی شرکتی: مروری نظاممند بر ادبیات علمی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های حسابداری مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 15، شماره 2 - شماره پیاپی 56، شهریور 1402، صفحه 89-112 اصل مقاله (1.19 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/far.2023.137466.1964 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سهراب استا* 1؛ وحید حسن بیگی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروه حسابداری، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دکتری حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در عصر حاضر دنیای کسب و کار با عدم قطعیت بسیاری مواجه است و این موضوع، ضرورت بودجهریزی در شرکتها را دوچندان کرده است. به گونهای که در چند سال اخیر، پژوهشهای مختلفی در این زمینه انجام شده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر این است که به ارزیابی و تفسیر پژوهشهای مذکور بپردازد و پاسخی برای این سه پرسش بیابد که در ادبیات علمی «چه نقاط ضعفی برای بودجهریزی در شرکتها عنوان شده است؟ موانع بهبود بودجهریزی در شرکتها کدام است؟ و چه راهکارها یا مدلهایی به منظور رفع نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها مطرح شده است؟» به همین منظور، با استفاده از مرور نظاممند ادبیات و به کمک پروتکل پریزما، به جستجوی مقالههای منتشر شده در این زمینه پرداخته شد و پس از غربالگری آنها بر مبنای معیارهای احراز شرایط، در نهایت 32 مقاله به عنوان مقالههای مرتبط با هدف و سوالهای پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. به منظور ارزیابی کیفیت دادهها و نتایج پژوهش و دستیابی به معیارهای قابلیت اعتماد ضمن استفاده از پایگاههای اطلاعاتی معتبر و بکارگیری یک فرایند نظاممند در مرور ادبیات، منابع ورودی پژوهش به دو نفر از خبرگان نیز ارائه گردید و علاوه بر آن تلاش شد تا توصیف غنی از فرایند اجرایی پژوهش ارائه شود. در ادامه با تجزیه و تحلیل متن مقالههای منتخب، نسبت به استخراج 9 مورد نقطه ضعف، 6 مانع بهبود و 20 راهکار بهبود اقدام گردید و در پایان با در نظر گرفتن خلأ نظری پژوهشهای موجود، پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی ارائه شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بودجه ریزی؛ بهبود بودجه ریزی شرکتی؛ تئوری اقتضایی؛ مرور نظام مند ادبیات | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بودجهریزی و برنامهریزی پایه و اساس تکنیکهای حسابداری مدیریت را تشکیل میدهند و از گذشته نقشی حیاتی در بسیاری از سیستمهای کنترل مدیریتی سازمانها ایفا کردهاند (Popesko et al., 2015). امروزه که دنیای تجارت به دلیل فرایند جهانی شدن و افزایش پیچیدگیهای کسب و کار با عدم قطعیت بیشتری همراه است، بودجهریزی در سازمانها بیش از گذشته اهمیت پیدا میکند. دلیل این موضوع را باید در عنصر اصلی موفقیت سازمانها در دنیای رقابتی امروزه جستجو کرد و آن، توانایی انطباق با محیط و حفظ مزیت رقابتی است. طبیعتاً دستیابی به این هدف مستلزم شناخت کامل محیط و ریسکها و عدم قطعیتهای مرتبط با آن و در نهایت، هدفگذاری دقیق به منظور ارائه محصولات و خدمات متمایز میباشد (Naveen, 2020). اینجاست که نقش بودجهریزی برجسته میشود. چرا که اولین کارکرد بودجهریزی این است که سازمان را در دستیابی به اهداف استراتژیک یاری نماید (Weygandt et al., 2012). به عبارت دیگر، لازم است که بودجه در راستای اهداف بلندمدت و استراتژیک تدوین شود. در غیر اینصورت، سازمان در خلق ارزش برای ذینفعان به عنوان مهمترین هدف استراتژیک خود ناکام خواهد ماند. کارکرد دوم بودجهریزی این است که با شناسایی ریسکها قبل از وقوع به طراحی و پیادهسازی سیستمهای کنترلی و مدیریت ریسک و در نتیجه، ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان کمک نماید (Weygandt et al., 2012). ناکارآمدی بودجه در این حوزه باعث میشود که ریسکهای بالقوه به نحو مقتضی شناسایی نشوند و این موضوع به ویژه در شرایط عدم قطعیت باعث خواهد شد تا در آینده سازمان با تغییرات محیطی بسیاری مواجه شود (Naveen, 2020). در چنین شرایطی است که بودجهریزی صحیح به سازمان کمک میکند تا تفکر آیندهنگر را در خود تقویت نماید و به مزیت رقابتی دست یابد. به عنوان سومین کارکرد بودجهریزی باید گفت که بودجه مبنایی برای ارزیابی عملکرد فراهم مینماید (Weygandt et al., 2012). در صورتی که سازمان نتواند یک سیستم ارزیابی عملکرد دقیق طراحی نماید، امکان پایش عملکرد افراد را از دست میدهد و چه بسا از دستیابی به اهداف استراتژیک خود ناکام بماند. به این ترتیب یک سیستم بودجهریزی در صورتی اثربخش است که دستیابی به اهداف مذکور را میسر نماید. طبیعتاً طراحی و پیادهسازی چنین سیستمی مستلزم آن است که شاخصها و معیارهایی برای آن در نظر گرفته شود و بدون شک با شناسایی نقاط ضعف سیستمها و روشهای موجود و معرفی روشهای جایگزین برای بهبود آنها میتوان به شاخصهای مزبور دست یافت. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که تاکنون ادبیات بودجهریزی در شرکتها به صورت نظاممند مرور نشده است و تصویر روشنی از تاریخچه مطالعات در این حوزه یافت نمیشود. در نتیجه نیاز بر آن شد که ادبیات پژوهش در این زمینه ارزیابی و بصورت نظاممند مرور شود. مهمترین سهم دانشافزایی پژوهش حاضر را میتوان در دو مورد برشمرد: نخست؛ انجام این پژوهش به شرکتها کمک میکند تا با مطالعه و آشنایی با خلاصه پژوهشهای انجام شده در این حوزه، از نقاط ضعف و زمینههای بهبود بودجهریزی آگاهی یابند. دوم؛ با مشخص کردن خلأ نظری ادبیات موجود، زمینههای برجسته برای پژوهشهای آینده در این حوزه نیز ارائه میگردد که در نهایت به تجزیه و تحلیل روندهای آتی پژوهشی و کاربردی در این حوزه کمک میشود. در همین راستا، به منظور دستیابی به هدف پژوهش حاضر، سوالهایی به شرح ذیل تدوین شده که بر مبنای آنها، دادههای مورد نیاز از متن مقالههای منتخب استخراج گردیده است:
لازم به توضیح است که در این مقاله، بررسی بودجهریزی در شرکتهای بخش خصوصی فعال در صنایع مختلف (به استثنای شرکتهای خدماتی) که بهطور مشخص فرایندهای بودجهریزی و برنامهریزی نقش با اهمیتی در آنها ایفا میکند، مد نظر بوده است.
پیشینه پژوهش بودجهریزی بعنوان یک ابزار برنامهریزی به مدیریت کمک میکند تا در راستای ایجاد هماهنگی بین فعالیتهای مختلف سازمان نسبت به تدوین اهداف اقدام نماید و به این ترتیب کلیه سطوح سازمان در راستای اهداف تعیین شده عمل کنند. از طرفی، با ایجاد یک سیستم هشدار اولیه به مدیریت کمک میکند تا قبل از بحرانی شدن شرایط، تغییرات لازم را در سازمان ایجاد نماید و در نتیجه، باعث افزایش هوشیاری مدیریت در خصوص فعالیتهای سازمان و نیز آگاهی وی از تأثیر عوامل بیرونی، همچون روندهای اقتصادی بر این فعالیتها میشود. پایه و اساس بودجهریزی، پیشبینی است و به منظور افزایش قابلیت اتکای بودجه، لازم است تا اولاً پیشبینیها دقیق باشند و ثانیاً اطلاعات مورد نیاز پیشبینی، از منابع مختلف سازمان جمعآوری گردد. لازمه تحقق این دو هدف آن است که نخست، در انجام پیشبینیها مبانی و مفروضات واقعبینانه به کار گرفته شود. موضوعی که بر اساس پژوهشهای انجام شده در اکثر شرکتها دیده نمیشود و بهعبارتی، شرکتها اکثراً از مبنای تاریخی و مفروضات غیرمنطقی، بدون پشتیبان و بر مبنای حدس و گمان برای بودجهریزی استفاده میکنند (Grabner & Moers, 2021; Hansen et al., 2003; Yakhou & Sulzen, 2010). این موضوع منجر به عدم انعطافپذیری بودجهریزی سنتی میشود. به این مفهوم که بودجهریزی سنتی قادر نیست به تغییرات محیطی واکنش بهموقع از خود نشان دهد (Sohrabpour et al., 2021؛ Henttu, 2018؛ Dokulil et al., 2017؛ Popesko et al., 2015). دومین عامل اثربخش بهمنظور افزایش قابلیت اتکای بودجه آن است که جریان اطلاعاتی صحیح برقرار شود تا اطلاعات در بین واحدهای سازمانی به اشتراک گذاشته شود (Walther & Skousen, 2009). به این ترتیب یک ساختار سازمانی مناسب باید برقرار شود؛ به نحوی که خطوط مسئولیت در سازمان مشخص باشد و از سیستم بودجهریزی حمایت نماید. این کار کمک میکند تا بودجه در کلیه سطوح مدیریتی پذیرش شود. موضوعی که از آن با عنوان بودجهریزی مشارکتی یاد میشود. به این معنی که مدیران کلیه سطوح سازمان، فرصت اتخاذ تصمیم و مشارکت در بودجهریزی را داشته باشند. چرا که مدیران سطوح پایین نسبت به حوزه فعالیت خود دانش کافی دارند و میتوانند برآوردهای واقعبینانهتری ارائه دهند. در نتیجه در جهت تحقق آن حداکثر تلاش خود را بکار میگیرند. در حالی که اگر بودجه به صورت یکطرفه از سوی مدیر ارشد سازمان به مدیران سطوح پایینتر ابلاغ شود، این مدیران بودجه را واقعبینانه قلمداد نکرده و چه بسا انگیزه خود را به منظور تحقق آن از دست میدهند (Walther & Skousen, 2009). در برخی محیطهای سازمانی، رویکرد مشارکتی با ایجاد کمیتههای بودجه پیادهسازی میشود. این کمیتهها متشکل از مدیران واحدهای مختلف سازمان و مسئول ایجاد هماهنگی بین واحدهای سازمانی هستند. به این ترتیب، اهداف کلیه واحدهای سازمانی جمعآوری شده و اهداف نهایی که در راستای اهداف استراتژیک سازمان است، در قالب سند بودجه تدوین میشود. در نتیجه ضمن مشارکت کلیه واحدهای سازمانی، امکان هماهنگی اهداف آنها نیز فراهم میگردد (Shim & Siegel, 2005). بر اساس پژوهشهای انجام شده، یکی از عملکردهای اصلی بودجه، برقراری روابط درون سازمانی است و مشارکت ضعیف کارکنان در فرایند بودجهریزی روی این عملکرد تأثیر منفی میگذارد. موضوعی که بهعنوان نقطه ضعف بودجهریزی در شرکتها از سوی برخی پژوهشگران مطرح شده است (Matsoso et al., 2021؛ Grabner & Moers, 2021؛ Merten, 2020؛ Yakhou & Sulzen, 2010؛ Hansen et al., 2003؛ Grønhaug & Ims, 1988). اساساً دلیل وجودی بودجهریزی این است که به عنوان یک ابزار کنترلی مدیریت استفاده میشود و کل فرایند آن، از تدوین اهداف گرفته تا تعیین استانداردها و ارزیابی عملکرد، در حقیقت به کنترل مدیریتی اشاره دارد. این ابزار به مدیریت کمک میکند تا اطمینان حاصل نماید که همه افراد سازمان آن چیزی را انجام میدهند که از آنها انتظار میرود. این موضوع به مقایسه نتایج واقعی عملیات با نتایج مورد انتظار اشاره دارد که خروجی سیستم کنترل داخلی را نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت که فرایند برنامهریزی و بودجهریزی عنصر جداییناپذیر کنترلهای داخلی است (Lalli, 2012) و به منظور ایفای نقش کنترلی آن، لازم است تا با ایجاد یک سیستم بازخورد مناسب عملکرد واقعی با عملکرد بودجهای مقایسه شده و هرگونه انحراف به صورت دقیق به سطوح مناسب مدیریتی گزارش شود. همچنین با توجه به مفهوم سنجش مسئولیت علت انحرافات و اشخاص مسئول این انحرافات نیز باید گزارش شود تا مدیریت در خصوص اقدامات اصلاحی یا راهحلهای بالقوه تصمیمگیری نماید. به این ترتیب، امکان اجرای رویکرد مدیریت بر مبنای استثنا نیز فراهم میشود که بر اساس آن، تمرکز مدیریت ارشد بر انحرافات بودجه و نواحی دارای مشکل است. این فرایند در نهایت کمک میکند تا بودجه در ارزیابی عملکرد نقش قابل توجهی ایفا نماید. معیارهای مختلفی در ارزیابی عملکرد قابل استفاده است که برخی از آنها صرفاً بر معیارهای مالی، مانند نرخ بازده داراییها و سود باقیمانده تمرکز میکنند و برخی دیگر، مانند کارت ارزیابی متوازن معیارهای مالی را با معیارهای غیرمالی مرتبط با مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری ترکیب میکنند و در نتیجه میتوانند مبنای بهتری برای ارزیابی عملکرد فراهم کنند (Coveney and Cokins, 2014؛ Flamholtz, 1983؛ عسکری نژاد امیری، 1397). مشابه سایر جنبههای بودجهریزی، سیستم ارزیابی عملکرد نیز بهعنوان کارکرد مهم بودجهریزی در برخی پژوهشها مورد بررسی قرار گرفته و به نامناسب بودن آن در شرکتهای مورد بررسی اذعان شده است (Popesko et al., 2015; Yakhou & Sulzen, 2010). بر اساس تئوری اقتضایی، آنچه بیش از همه باعث ایجاد نقاط ضعف بودجهریزی شده و به نوعی مانع بهبود محسوب میگردد، عمدتاً ناشی از فرهنگهای سازمانی است (Dokulil et al., 2020؛ Dokulil et al., 2017؛ Cardos, 2014؛ Waal et al., 2011). بهعبارتی، فرهنگ سازمانی شدیداً روی طراحی سیستمهای مدیریت، از جمله بودجهریزی تأثیر میگذارد. از سوی دیگر، نگرشهای ذهنی مدیران باعث میشود تا راهکارهای جایگزین برای بودجهریزی سنتی کمتر مورد توجه شرکتها قرار گیرد و به این ترتیب، مسیر بهبود بودجهریزی دشوارتر گردد (Bourmistrov & Kaarbøe, 2017; Popesko et al., 2015; Grønhaug & Ims, 1988). ضمن اینکه برونسپاری فرایندهای بودجهریزی و مقاومت در برابر تغییر باعث میشود تا تلاشی برای بهبود بودجهریزی صورت نگیرد (Cardos, 2014; Mannes et al., 2021; Matsoso et al., 2021). با توجه به اینکه بر اساس پژوهشهای مورد اشاره، نظام بودجهریزی در شرکتها با نقاط ضعفی همراه است و تاکنون یک سری موانع برای بهبود آن وجود داشته است، در این پژوهش تلاش شده تا این نقاط ضعف و موانع بهبود بررسی گردد و بهعنوان یک دستاورد مهم، راهکارهایی برای بهبود بودجهریزی ارائه شود. روش پژوهش در پژوهش حاضر به منظور بررسی مطالب علمی منتشر شده در زمینه بودجهریزی شرکتی از روش مرور نظاممند ادبیات1 استفاده شده است. این روش به منظور ارزیابی و تفسیر پژوهشهای مرتبط با یک موضوع، سوال پژوهشی یا یک پدیده خاص انجام میشود. علاوه بر این، کفایت و مربوط بودن پژوهشهای انجام شده در یک حوزه خاص و یا نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر در آن حوزه مورد بررسی قرار میگیرد و از طرفی، در مواردی که شواهد متقاعدکنندهای برای حمایت از باورها و عقاید افراد در یک زمینه خاص وجود ندارد، این روش میتواند بسیار مفید باشد. از آنجا که مطالعات انجام شده تنها جنبه خاصی از یک پدیده بزرگتر را نشان میدهند، مزیت مرور نظاممند این است که پژوهشهای پراکنده حول یک موضوع خاص را تجمیع کرده و یافتههای آنها را بصورت سازمانیافته تجزیه و تحلیل میکند و در نتیجه امکان ایجاد چشمانداز کامل موضوع مورد پژوهش را فراهم میسازد (Petticrew & Roberts, 2006؛ Silva, 2015). به منظور اجرای این روش در پژوهش حاضر از پروتکل پریزما2 استفاده شده است. این پروتکل، رهنمودی برای برنامهریزی اجرای روشهای مرور نظاممند و فراتحلیل است که حداقل آیتمهای لازم برای انجام پژوهش را مشخص میکند و از سوی دیگر، مبنایی برای غربالگری مقالهها فراهم میسازد. این کار از طریق یک چکلیست به شرح نگاره 1 انجام میشود (Moher et al., 2015؛ Liberati et al, 2009؛ پاینده و همکاران، 1398).
نگاره 3. چکلیست اجرای روش مرور نظاممند ادبیات Table 1. Systematic literature review method performing checklist
فرایند جستجو و انتخاب مقالات در شکل 1 نشان داده شده است:
شکل 1. فرایند جستجو و انتخاب مقالات Figure 1. Papers searching and selecting process
مطالعات مروری میتوانند کمّی یا کیفی باشند. نوع کیفی این مطالعات تقریباً یک شاخه جدید پژوهش است و روشهای آن در حال تکامل است. اما دو نوع گسترده از مطالعات مروری کیفی وجود دارند؛ نخست، مطالعات یکپارچه، که به تجمیع یا تلخیص دادهها میپردازند و دوم، مطالعات تفسیری، که دادهها را تفسیر میکنند و یکی از انواع آن مفاهیم اصلی مطالعات کمّی و کیفی را تجمیع کرده و از طریق یک فرایند تفسیری به یکپارچهسازی شواهد کمّی و کیفی کمک میکند. بطور کلی مطالعات مروری کیفی از طریق یک دیدگاه استقرایی امکان ایجاد مفاهیم جدید را فراهم میآورند و به این ترتیب به ایجاد یک نظریه کمک میکنند که از طریق آن مفاهیم توضیح داده میشوند (Seers, 2012). از آنجا که در این پژوهش علاوه بر تجمیع دادههای مطالعات مختلف، تلاش شده تا به تفسیر و یکپارچهسازی شواهد کمّی و کیفی پرداخته شود، میتوان آن را در زمره مطالعات مروری کیفی به شمار آورد. در نتیجه به منظور ارزیابی کیفیت پژوهش از معیارهای قابلیت اعتماد، شامل باورپذیری، انتقالپذیری، تأییدپذیری و اطمینانپذیری بر اساس نوشتارهای Guba & Lincoln (1985) [نقل از رضاپور نصرآباد، 1395؛ عباسزاده، 1390؛ محمدپور، 1388] استفاده شده است. در همین راستا، به منظور احراز معیارهای قابلیت اعتماد در این پژوهش اقدامات ذیل انجام شده است:
یافتههای پژوهش تجزیهوتحلیل توصیفی مقالات توصیف مقالات بر اساس سال انتشار در شکل 2 نشان داده شده است. همانگونه که مشخص است حدود نیمی از مقالات بررسی شده، در دو سال اخیر (سال 2020 و 2021) چاپ شدهاند که این موضوع حاکی از آن است که با توجه به شرایط پرنوسان سالهای اخیر و افزایش اهمیت بودجهریزی در سازمانها، پژوهش در این زمینه نیز بیشتر انجام شده و بنابراین مسائل و موضوعات بهروزتری در خصوص بودجهریزی در این مقالات مطرح شده است که این موضوع میتواند نقطه عطفی برای پژوهش حاضر باشد.
شکل 2. توصیف مقالات بر اساس سال انتشار Figure 2. Describing the papers based on year published
اطلاعات مربوط به رتبهبندی مجلات نشان میدهد که اکثر مجلاتی که برای استخراج مقالات در این پژوهش استفاده شدهاند، در کوارتیل اول و دوم قرار دارند که نشان از اعتبار بالای مجلات است. در نگاره 2 تعداد مقالات هر مجله به همراه شاخص H بر اساس رتبهبندی SJR در سال 2020 ارائه شده است.
نگاره 4. تعداد مقالات هر مجله به همراه H-index سال 2020 Table 2. Number of papers of the journals with H-index 2020
تجزیهوتحلیل محتوایی مقالات تجزیه و تحلیل مقالات منتخب بر اساس سوالات پژوهش و به منظور یافتن پاسخهایی برای آنها انجام شده است. به همین منظور در شکل 3 میزان پوشش سوالات پژوهش در مقالات منتخب ارائه شده است و در ادامه به تجزیه و تحلیل مقالات بر اساس سوالات پژوهش پرداخته شده است. همانگونه که مشخص است، در مقالات بررسی شده، راهکارهای بهبود بیشتر مورد بحث قرار گرفتهاند.
شکل 3. میزان پوشش سوالات پژوهش در مقالات منتخب Figure 3. research questions covering in the selected papers
نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها در پاسخ به اولین سوال پژوهش، عمدهترین نقطهضعف بودجهریزی در شرکتها که در تعداد زیادی از مقالات منتخب به آن اشاره شده است، عدم انعطافپذیری بودجه میباشد. این موضوع به صورت ناتوانی بودجهریزی سنتی در واکنش به محیط در حال تغییر مطرح شده است که توانایی انطباق شرکتها در برابر شرایط تجاری غیرمنتظره عصر حاضر را کاهش میدهد (Sohrabpour et al., 2021؛ Henttu, 2018؛ Dokulil et al., 2017؛ Popesko et al., 2015). عدهای معتقدند که عدم انعطافپذیری بودجه از آنجا ناشی میشود که تدوین و بروزرسانی بودجهها معمولاً بصورت مستمر صورت نمیگیرد و اغلب بصورت سالیانه و بر مبنای سال تقویمی انجام میشود که این افق زمانی در شرایط پرنوسان عصر حاضر یک افق بلندمدت محسوب میشود. در چنین شرایطی بودجهریزی مانعی برای تغییر محسوب میشود (Naveen, 2020؛ Dokulil et al., 2017؛ Yakhou & Sulzen, 2010؛ Hansen et al., 2003). یکی دیگر از نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها، مشارکت ضعیف کارکنان در فرایند بودجهریزی است (Matsoso et al., 2021؛ Grabner & Moers, 2021؛ Merten, 2020؛ Yakhou & Sulzen, 2010؛ Hansen et al., 2003؛ Grønhaug & Ims, 1988). بر اساس این پژوهشها، این امر باعث از بین رفتن یکی از عملکردهای اصلی بودجه، یعنی برقراری روابط درون سازمانی میشود. به عبارتی، این موضوع سبب میشود تا در تدوین بودجهها بیشتر به تعیین حد و مرزهای درون سازمانی توجه شود و اشتراک دانش و اطلاعات مد نظر نباشد. بلکه تمرکز اصلی بر ایجاد خطوط دستوری و کنترلی بالا به پایین باشد. در نتیجه بودجهریزی به یک فرایند بوروکراتیک تبدیل میشود، روی درک بودجهریزی در بین کارکنان تأثیر منفی میگذارد، نوآوری و خلاقیت را محدود میکند و باعث ایجاد رفتارهای بازیگونه و مخرب میشود. چرا که افراد احساس میکنند فاقد توانایی ایجاد ارزش هستند. علاوه بر این، بکارگیری رویکرد غیرمشارکتی در تدوین اهداف، رفتارهای رانتخواهی و لابیگری مدیران را به همراه دارد. به این معنی که افرادی که در فرایند بودجهریزی مشارکت دارند، رفتارهای فرصتطلبانه دارند و صرفاً منافع خود را در نظر میگیرند. در نتیجه میتوانند برای دریافت منابع بیشتر و تعیین اهداف عملکردی آسانتر لابی کنند و بنابراین ارتباط بین بودجه واحد و عملکرد فروش آن مشخص نیست. دستهای دیگر از پژوهشها (Bergmann, 2020؛ Dokulil et al., 2017؛ Hansen et al., 2003) به زمانبر و پرهزینه بودن بودجهریزی سنتی اشاره کردهاند و یافتههای آنها حاکی از آن است که زمان تهیه بودجه در اکثر شرکتها بیشتر از 4 هفته به طول میانجامد و همین موضوع سبب میشود تا بودجهریزی ارزش افزوده ایجاد نکند. در برخی پژوهشها (Naveen, 2020؛ Cardos, 2014؛ Grønhaug & Ims, 1988) مبنای تاریخی بودجه به عنوان نقطه ضعف آن اشاره شده است و بیان شده که بر اساس تئوریهای شناخت اجتماعی شرکتها سوگیرانه به محیط خود توجه میکنند و شدیداً تحت تأثیر رفتارها و انتظارات گذشتهاند. به عبارتی، بسیاری از مدیران ارشد به منظور پیشبینی آینده به تجارب سالهای گذشته تکیه میکنند. همچنین بر اساس برخی پژوهشها بودجهها مبانی و مفروضات منطقی ندارند. به عبارت دیگر، تدوین بودجه بر اساس مفروضات غیر منطقی، بدون پشتیبان و عمدتاً از طریق حدس و گمان انجام میشود. در نتیجه بودجه اولیه بصورت صحیح تخصیص داده نمیشود و با توجه به محدودیت منابع، این امر سبب میشود تا بازتخصیص بودجه برای برخی واحدهای سازمانی (به دلیل دریافت اطلاعات جدید) منجر به بازتخصیص برای سایر واحدها هم شود. که این موضوع نه تنها باعث بهبود عملکرد نمیشود، بلکه حتی ممکن است اثرات تخصیص نادرست اولیه را هم کاهش ندهد (Grabner & Moers, 2021; Hansen et al., 2003; Yakhou & Sulzen, 2010). از سوی دیگر، استفاده از بودجههای سنتی برای مقاصد کنترلی میتواند باعث ایجاد یک تله عملکردی3 شود؛ به این معنی که تمرکز بیش از حد بر تحقق اهداف بودجهای منجر به بهبود عملکرد نمیشود. چرا که کنترلهای بودجهای سنتی در ایجاد یک استاندارد عملکردی بالا بر اساس موفقیت در رقابت شکست میخورند؛ به این دلیل که معیار اندازهگیری موفقیت در این رویکرد، یک هدف ثابت است. همچنین از آنجا که در این رویکرد، معیارهای مالی عملکرد بیشتر مد نظر است، پاسخگو کردن پرسنل در برابر مشتریان کار دشواری است (Hansen et al., 2003؛ Popesko et al., 2015؛ Bourmistrov & Kaarbøe, 2017). سایر نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها شامل عدم انطباق بودجه با استراتژی (Hansen et al., 2003؛ Yakhou & Sulzen, 2010)، عدم ممیزی بودجه در شرکتها (Jones, 2008) و سیستم ارزیابی عملکرد نامناسب (Popesko et al., 2015؛ Yakhou & Sulzen, 2010) است که بر اساس تجزیه و تحلیل مقالات منتخب استنباط گردید. در شکل 4 نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها و درصد فراوانی هریک از آنها در مجموعه مقالات منتخب ارائه شده است.
شکل 4. نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها و درصد فراوانی آنها در مجموعه مقالات منتخب Figure 4. Budgeting weaknesses in companies and their frequency in the selected papers
موانع بهبود بودجهریزی در شرکتها دومین سوال پژوهش به موانع بهبود بودجهریزی در شرکتها میپردازد و بر اساس ارزیابی مقالات منتخب، عمدهترین مانع بهبود بودجهریزی، به تأثیر فرهنگهای سازمانی مربوط است. چرا که بر اساس تئوری اقتضایی سبک رهبری و ساختار سازمانی به عوامل متعدد داخلی و خارجی مانند اندازه شرکت، نحوه انطباق با محیط و تغییرات محیطی بستگی دارد. در نتیجه طراحی هرگونه سیستم کنترلی و مدیریتی، مانند بودجهریزی نیز بایستی با محیط سازمانی مطابقت داشته باشد و نباید آن را مجزا از محیط سازمان در نظر گرفت (Misiura, 2015؛ Jones, 2008). بنابراین، بکارگیری روشهای جدید بودجهریزی مستلزم هماهنگی آنها با فرهنگ، ساختار و پیشینه سازمان، زیرساختهای IT و سایر نیازهای داخلی آن است. به همین دلیل روشهای جایگزین بودجهریزی سنتی به عنوان یک راهحل استاندارد برای مشکلات بودجهریزی در همه سازمانها به شمار نمیروند و بهبود فرایندهای بودجهریزی شدیداً به فرهنگ سازمانی وابسته است (Dokulil et al., 2020؛ Dokulil et al., 2017؛ Cardos, 2014؛ Waal et al., 2011). مانع دیگر به نگرشهای ذهنی مدیران شرکتها برمیگردد. به این معنی که مدیران عملیاتی و ارشد نگرش و تفاسیر متفاوتی نسبت به بحران و فعالیتهای بودجهریزی دارند و در نتیجه راهحلهای گوناگونی برای برونرفت از بحران پیشنهاد میکنند. ضمن اینکه نسبت به محدودیتهای بودجهریزی سنتی و روشهای جایگزین برای ارزیابی عملکرد دانش اندکی وجود دارد و همین موضوع سبب شده تا بودجههای سنتی بیشتر استفاده شوند (Bourmistrov & Kaarbøe, 2017؛ Popesko et al., 2015؛ Grønhaug & Ims, 1988). همچنین برخی شرکتها فرایندهای بودجهریزی را برونسپاری میکنند که این کار علاوه بر افشای اطلاعات حساس و به خطر افتادن مزیت رقابتی شرکت، باعث میشود تا تلاشی برای بهبود بودجهریزی صورت نگیرد (Mannes et al., 2021؛ Matsoso et al., 2021). محدودیتهای تحمیلی از سوی ذینفعانی مانند بانکها، اعتباردهندگان و سرمایهگذاران خارجی (Dokulil et al., 2020؛Jones, 2008 )، لزوم بکارگیری زیرساختهای هوشمند به منظور بهبود بودجهریزی (Bergmann, 2020) و مقاومت در برابر تغییر (Cardos, 2014) از دیگر موانعی بود که به منظور بهبود بودجهریزی در شرکتها به آنها اشاره گردید. شکل 5 موانع بهبود بودجهریزی در شرکتها به همراه درصد فراوانی آنها در مجموعه مقالات منتخب را نشان میدهد.
شکل 5. موانع بهبود بودجهریزی در شرکتها و درصد فراوانی آنها در مجموعه مقالات منتخب Figure 5. Budgeting obstacles in companies and their frequency in the selected papers
راهکارهای بهبود بودجهریزی در شرکتها بهبود بودجهریزی در شرکتها مستلزم در نظر گرفتن یک سری شاخصها و بکارگیری تکنیکها و ابزارهایی است که علاوه بر رفع محدودیتها و نقاط ضعف بودجهریزی سنتی، امکان پیادهسازی یک سیستم بودجهریزی بهینه را برای سازمان فراهم آورد. یکی از شاخصهایی که در مقالات مورد بررسی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، بکارگیری رویکرد مشارکتی در بودجهریزی است. این رویکرد یک چارچوب واقعبینانه برای فرایند هدفگذاری سالیانه فراهم میکند و علاوه بر آن باعث میشود تا اهداف و پیشبینیها مورد پذیرش کارکنان قرار گیرد (Grabner & Moers, 2021؛ Henttu, 2018). چرا که با ایجاد یک جریان اطلاعاتی اطمینان حاصل میشود که اهداف سازمان بصورت واضح توسط کارکنان درک شده و انگیزههای لازم برای تحقق آنها در بین پرسنل ایجاد شده است. این جریان اطلاعاتی باعث میشود تا افراد تصور کنند در فرایند بودجهریزی سازمان تأثیرگذارند. در نتیجه هم تخصیص منابع بصورت بهینه صورت میگیرد و هم عملکرد افراد بهبود مییابد. ضمن اینکه تعهد سازمانی افراد نیز افزایش مییابد (Matsoso et al., 2021؛ Fortuna, 2021؛ Hariyanti et al., 2021؛ Monteiro et al., 2021؛ Naveen, 2020؛ Lunardi et al., 2019؛ Laitinen et al., 2016؛ Lorain et al., 2015؛ Jones, 2008). نتیجه ارزیابی پژوهشها نشان میدهد که پیادهسازی زیرساختهای IT از جمله ابزارهای مورد نیاز به منظور بهبود بودجهریزی در شرکتها محسوب میشود (Maiga et al., 2014؛ Yakhou & Sulzen, 2010). بکارگیری زیرساختهای IT باعث کاهش هزینه جمعآوری و پردازش دادهها، تسهیل و خودکارسازی فرایندهای بودجهریزی، کاهش زمان بودجهریزی و دسترسی راحتتر به اطلاعات مدیریتی میشود و با ایجاد انگیزه در پرسنل، عاملی در جهت بهبود عملکرد آنهاست (Fortuna, 2021؛ Hariyanti et al., 2021؛ Dokulil et al., 2017؛ Popesko et al., 2015؛ Libbya & Lindsay, 2010). علاوه بر این تکنولوژی نقش مهمی در انجام پیشبینیهای بموقع دارد. در نتیجه با افزایش دورکاری پرسنل، شرکتها باید به فکر ابزارهایی باشند که در هر منطقه جغرافیایی امکان دسترسی به آن از طریق اینترنت وجود داشته باشد. در این راستا انتخاب یک راهکار تحت وب برای بودجهریزی و همچنین یکپارچهسازی آن با سیستمهای مدیریت فرایندهای تجاری و هوش تجاری میتواند افزایش کارایی در تدوین بودجه را در پی داشته باشد (Naveen, 2020). یکی دیگر از راهکارهایی که برای بهبود بودجهریزی در شرکتها مطرح شده است، حفظ منابع کمیاب از طریق کنترلهای قوی و اثربخش بودجه است که این امر مستلزم دانش و شایستگیهای مدیریتی است. دستیابی به این هدف مستلزم آن است که مدیران شرکت به این باور برسند که کنترلهای بودجه از اهمیت بالایی برخوردارند و نقش قابل توجهی در کمک به تحقق اهداف سازمانی دارند. بر این اساس آموزش مدیران در زمینه بودجهریزی یکی از اقداماتی است که میتوان در این زمینه انجام داد و یکی از عناصر اصلی آموزش، باید در زمینه شناسایی انحرافات باشد. این کار باعث افزایش دانش و درک مدیران نسبت به کنترلهای بودجهای در بلندمدت میشود و انعطافپذیری و بموقع بودن در واکنش به تغییرات محیط تجاری را به همراه دارد (Matsoso et al., 2021؛ Hariyanti et al., 2021؛ Knardal & Bjørnenak, 2020؛ Popesko et al., 2015؛ Libbya & Lindsay, 2010؛ Jones, 2008). بودجهریزی و پیشبینی غلطان4 یا مستمر که با یک افق 12 ماهه بودجه را بروزرسانی میکند، به عنوان راهکار دیگری برای بهبود بودجهریزی مطرح شده است (Henttu, 2018 ؛ Cardos, 2014؛ Yakhou & Sulzen, 2010). بر اساس پژوهش ناوین (2020) نحوه اجرای این تکنیک باید به این صورت باشد که سازمان در انتهای هر ماه یا هر فصل با در نظر گرفتن تغییرات جدید در محیط تجاری و اقتصادی، به تعدیل پیشبینیها برای یک سال آتی اقدام کند. این کار بهبود شفافیت روندها، بهبود شناسایی انحرافات و افزایش پاسخگویی مدیران را به دنبال دارد (Naveen, 2020). در همین راستا، هنتو (2018) به ارائه دو مدل انعطافپذیر پیشبینی غلطان پرداخته است. مدل اول، نوع واکنشی برنامهریزی5 است که در پژوهش ماتسوسو و همکاران (2021) نیز مطرح شده است. در این مدل، پیشبینی غلطان و بودجهریزی سالیانه یکپارچه میشوند و وظایف برنامهریزی و ارزیابی با تمرکز بر ارزیابی انجام میشوند. این سیستم دوگانه امکان بکارگیری منابع و رویههای یکسان را در سراسر سازمان فراهم میکند. ضمن اینکه با تمرکز بر گزارش انحرافات و برنامهریزی اقدامات اصلاحی به ایجاد یک مکانیسم واکنشی مناسب کمک میکند. مدل دوم پیشبینی غلطان، نوع پیشگیرانه برنامهریزی6 است. در این مدل توجه سازمان به مرحله قبل از برنامهریزی است و در آن، فرایند هدفگذاری سالیانه و پیشبینی غلطان با توجه به هدف آنها از هم تفکیک میشوند و علاوه بر بکارگیری اطلاعات پیشگیرانه در برنامهریزی، اقدامات پیشگیرانه نیز بر مبنای این اطلاعات در نظر گرفته میشود (Henttu, 2018; Matsoso et al., 2021). برخی پژوهشها به ارائه راهکارهایی به منظور بهبود هدفگذاری پرداختهاند. به عنوان مثال یافتههای کولز و همکاران (2017) حاکی از آن است که اهداف سازمانی باید چالشبرانگیز و واضح باشند. از طرفی پیشرفت در دستیابی به آنها با بازخورد مناسب همراه باشد (Cools et al., 2017). همچنین بر اساس تئوری هدفگذاری باید بین هدفگذاری و انگیزش پیوند برقرار شود. چرا که ارتباط بین انگیزش و بودجه حائز اهمیت است و باید در تدوین بودجه به آن توجه شود (Matsoso et al., 2021; Grønhaug & Ims, 1988). علاوه بر این شرکتها باید رویههایی را اتخاذ کنند تا تصویر واقعی عملکرد خود را در بودجهها لحاظ کنند. به همین منظور باید روی شناسایی مسئله تمرکز کنند تا تصویر واقعی محیط و فرصتها و تهدیدهای پیش رو را ببینند. در همین راستا ناوین (2020) مدل هدفگذاری نسبی را به عنوان راهکاری برای بهبود بودجهریزی مطرح کرده و به این نتیجه رسیده است که در دنیای غیر قابل پیشبینی عصر حاضر، شرکتها باید به جای تعیین اهداف بودجهای مطلق و دقیق، بر اهداف کلیتر و نسبی تمرکز کنند تا انعطافپذیری لازم را داشته باشند. به عبارتی، بودجهریزی باید تا حد امکان در سطح بالایی از انتزاع صورت گیرد. به عنوان مثال، برنامهریزی در سطح یک بخش تجاری یا منطقه جغرافیایی انعطافپذیری بیشتری برای شرکت فراهم میکند، در حالی که پیشبینی بلندمدت در سطح محصول یا یک واحد عملیاتی خیلی اثربخش نیست. همچنین در صورت امکان میتوان از مقایسههای برون سازمانی، مانند سهم بازار، بازده سرمایه در مقایسه با رقبا یا بازده نسبی سهامداران استفاده کرد. هرچند که استفاده از شاخصهای درونسازمانی، مانند مقایسه حاشیه سود واحدهای عملیاتی با یکدیگر نیز میتواند سودمند باشد (Naveen, 2020). روند کنونی پژوهشها بکارگیری سیستمهای بودجهریزی انعطافپذیر و غیر متمرکز را نشان میدهد که تمرکز آنها بر استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد است (Popesko et al., 2015). به همین دلیل برخی پژوهشها رویکرد فراتر از بودجهریزی7 را پیشنهاد دادهاند که به عنوان یک رویکرد بهبودیافته بودجهریزی در جهت افزایش صحت بودجهریزی و پیشبینی به شمار میرود (Yakhou & Sulzen, 2010؛ Cardos, 2014). در همین راستا هانسن و همکاران (2003) این رویکرد را در قالب دو فاز اجرایی تشریح کردهاند. در فاز اول، به منظور ارزیابی عملکرد و ایجاد انگیزه، به جای استفاده از استانداردهای بودجه ایستا، باید به استانداردهای نسبی عملکرد8 یا شاخصهای عملکرد توجه شود. رادیکالترین تغییر پیشنهادی مربوط به فاز دوم و آن، نادیده گرفتن کنترلهای بودجهای سنتی و کاهش تمرکز سازمان است. در این فاز، کنترل نتیجهمحور که در بودجهریزی سنتی مورد توجه است، باید به کنترل بر اساس ارزشها و مأموریتهای سازمان، آیین رفتار حرفهای، آموزش و غیره تغییر یابد. در نتیجه باید سیستم ارزیابی عملکرد تغییر یابد و سازمان غیرمتمرکز شود. در این راستا رویکرد بودجهریزی بر مبنای فعالیت9 میتواند همزمان با رویکرد فراتر از بودجهریزی استفاده شود. به عنوان مثال بودجهریزی بر مبنای فعالیت میتواند برنامههای مالی و عملیاتی را فراهم نموده و از طرفی رویکرد فراتر از بودجهریزی میتواند به ارائه اصول ارزیابی نسبی عملکرد بپردازد (Hansen et al., 2003). سایر راهکارهای بهبود بودجهریزی در شرکتها که پژوهشهای مورد بررسی به آنها اشاره کردهاند، بصورت خلاصه در ادامه ارائه است:
در نگاره 3 راهکارهای بهبود بودجهریزی در شرکتها به ترتیب اولویت ارائه شده است.
نگاره 5. راهکارهای بهبود بودجهریزی در شرکتها Table 3. Approaches to improve budgeting in companie
بحث و نتیجهگیری رشد فزاینده تجارت و جهانی شدن در کنار پیچیدگیهای کسب و کار به افزایش عدم قطعیت در دنیای تجاری عصر حاضر منجر شده است و آنچه در این شرایط بیش از پیش برای سازمانها اهمیت دارد، توانایی انطباق با این دنیای پیچیده و حفظ مزیت رقابتی است که این مهم مستلزم شناخت محیط و ارائه محصولات و خدمات متمایز بر مبنای هدفگذاری دقیق میباشد (Naveen, 2020؛ Neely et al., 2003). این موضوع ضرورت بودجهریزی در سازمانها را نشان میدهد. چرا که این امکان را برای سازمان فراهم میسازد تا در مسیر دستیابی به اهداف استراتژیک حرکت کرده و با شناسایی عوامل ایجادکننده عدم قطعیت و ریسکهای مرتبط با آنها قبل از وقوع، به پیادهسازی سیستمهای کنترلی و مدیریت ریسک کمک نماید و به این ترتیب برای سازمان مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند (Weygandt et al., 2012). بدون شک بررسی نقاط ضعف بودجهریزی و راهکارهای بهبود آن در شرکتها میتواند چارچوبی برای طراحی و پیادهسازی یک سیستم بودجهریزی بهینه فراهم کند و علاوه بر آن، زمینه انجام پژوهشهای آتی را نیز مشخص نماید. به همین منظور در پژوهش حاضر با استفاده از مرور نظاممند ادبیات به بررسی پژوهشهای انجام شده در زمینه بودجهریزی پرداخته شد تا با ارزیابی و تفسیر یافتههای آنها، پیشینه و تکامل بودجهریزی با تأکید بر نقاط ضعف و راهکارهای بهبود آن در شرکتها بیان گردد و به این ترتیب، علاوه بر درک بودجهریزی در شرکتها، رهنمودی برای طراحی مدلهای بهینه بودجهریزی در شرکتها و چارچوبی برای پژوهشهای آتی در زمینه بودجهریزی ارائه گردد. بر اساس یافتههای پژوهش عمدهترین نقطه ضعف بودجهریزی در شرکتها به عدم انعطافپذیری بودجه مربوط میشود. این مسئله به شکل ناتوانی سازمان در واکنش به محیط در حال تغییر خود را نشان میدهد که دلیل اصلی آن را میتوان در عدم بروزرسانی مستمر بودجهها دانست. علاوه بر این، با توجه به اینکه کارکنان سطوح پایین سازمان با عملیات روزمره سازمان ارتباط مستقیمی دارند، مشارکت آنان در بودجهریزی سبب میشود تا بودجه تصویری واقعی از آینده ارائه دهد (Walther & Skousen, 2009). به این ترتیب عدم مشارکت کارکنان در فرایند بودجهریزی سبب میشود تا اشتراک دانش و اطلاعات در سازمان صورت نگیرد و بودجه به یک ابزار دستوری جهت انجام رفتارهای فرصتطلبانه مدیران تبدیل شود و بنابراین از انعطافپذیری آن کاسته شود. زمانبر و پرهزینه بودن فرایند تدوین بودجه، عدم وجود مبانی و مفروضات منطقی، عدم انطباق بودجه با استراتژی، سیستم ارزیابی عملکرد نامناسب و عدم ممیزی بودجه سایر نقاط ضعف بودجهریزی در شرکتها به شمار میروند که در مقالات مورد بررسی به آنها اشاره گردید و البته به نسبت دو نقطه ضعف اول درصد فراوانی کمتری داشتند. آنچه بیش از همه بهعنوان مانعی برای رفع نقاط ضعف بودجهریزی شناخته میشود، فرهنگ سازمانی و نگرش ذهنی مدیران است. چرا که بر اساس تئوری اقتضایی، بهبود فرایندهای بودجهریزی شدیداً به فرهنگ سازمانی وابسته است (Missiura, 2015; Jones, 2008) و از طرفی نگرش متفاوت مدیران نسبت به کاربردهای بودجه و نقش آن در مدیریت ریسک شرکت سبب میشود تا مسیر بهبود سیستمهای بودجهریزی بسیار پیچیده شود. علاوه بر این، برونسپاری فرایندهای بودجهریزی، محدودیتهای تحمیلی از سوی ذینفعان و نیز مقاومت در برابر تغییر، تمایل مدیران ارشد شرکتها به تغییر سیستمهای بودجهریزی و بهبود آنها را کاهش میدهند و به این ترتیب، مانعی برای بهبود به شمار میروند. با این تفاسیر هموار نمودن مسیر بهبود نظام بودجهریزی در سازمانها مستلزم آن است که یک سری شاخصها و ابزارها تعیین و بهکار گرفته شود. از جمله تقویت محیط اخلاقی و ترغیب مشارکت در بودجهریزی که با ایجاد یک جریان اطلاعاتی سبب میشود تا چارچوبی واقعبینانه برای فرایند هدفگذاری سالیانه ایجاد گردد و علاوه بر آن، اهداف سازمان بصورت واضح توسط کارکنان درک شده و انگیزههای لازم برای تحقق آنها در بین پرسنل ایجاد شود. به عبارتی، صرفاً رویکرد بالا به پایین مورد استفاده قرار نگیرد و رویکرد پایین به بالا بیشتر مورد توجه قرار گیرد (Shim & Siegel, 2005). به اعتقاد ماتسوسو و همکاران (2021) مشارکت افراد در تدوین و اجرای بودجه هم باعث درک آنها نسبت به اهداف سازمان میشود و هم انگیزه آنها برای تحقق اهداف را افزایش میدهد. ضمن اینکه بصورت مستمر عملکرد خود را ارزیابی و در جهت بهبود آن تلاش میکنند. همچنین مشارکت کارکنان سبب میشود تا بودجه تصویری واقعی از آینده ارائه دهد. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که پیشبینی پایه و اساس بودجهریزی است و یکی از شاخصهای اثربخشی بودجهریزی، توان پیشبینیکنندگی آن است (Weygandt et al., 2012). از سوی دیگر، آموزش مدیران در افزایش دانش و درک آنان نسبت به بودجه و کنترلهای بودجهای نقش با اهمیتی دارد که در کنار پیوند بودجه با استراتژی، بکارگیری مفروضات منطقی، کاهش دامنه بودجهریزی، سناریوسازی و نیز استفاده از تکنیکهایی همچون پیشبینی غلطان، هدفگذاری نسبی و پیادهسازی رویکرد فراتر از بودجهریزی، منجر به تسهیل انعطافپذیری و بهموقع بودن در واکنش به تغییرات محیط تجاری میشود. از نقطه نظر کنترل بودجهای، سازوکار بازخورد بسیار حائز اهمیت است. به عبارتی، مقایسه عملکرد با بودجه و تجزیه و تحلیل علت انحرافات است که بودجه را به یک ابزار کنترل مدیریتی تبدیل میکند (Flamholtz, 1983). نقطه ضعف اساسی شرکتها در حوزه ارزیابی عملکرد این است که ارزیابی صرفاً با توجه به دو معیار مالی، یعنی فروش و سود انجام میشود و در این فرایند تنها عملکرد مدیران عامل شرکتها مورد ارزیابی قرار میگیرد. یافتههای پژوهش یک راهکار موثر را در این حوزه بیان میکند: سنجش مسئولیت. به این معنی که حوزههای مسئولیت بایستی تعریف گردد و به این ترتیب، صرفاً به ارزیابی عملکرد مدیران عامل توجه نشود، بلکه ارزیابی عملکرد افراد و واحدهای سازمانی نیز مد نظر قرار گیرد و به عبارتی، واحدهای سازمانی هم در ارزیابی عملکرد مشارکت داشته باشند. در نتیجه ایجاد ساختار مدیریتی غیر متمرکز و ارزیابی عملکرد واحدهای سازمانی در کنار بکارگیری شاخصهای کلیدی عملکرد میتواند به بهبود نقش کنترلی بودجه کمک شایان توجهی نماید. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد میگردد بهمنظور بهبود فرایندهای بودجهریزی اقدامات زیر مورد توجه شرکتها قرار گیرد:
رهنمود برای شرکتهای داخلی با توجه به اینکه در پژوهش حاضر، مقالات داخلی مورد بررسی قرار نگرفتهاند، نقاط ضعف و موانع بهبود بودجهریزی در شرکتهای داخلی قابل بحث نیست، اما میتوان رهنمودی کلی بهمنظور پیادهسازی اثربخش فرایندهای بودجهریزی در شرکتهای داخلی ارائه نمود:
علاوه بر استخراج نقاط ضعف و راهکارهای بهبود بودجهریزی، محدودیتهای پژوهشهای مورد بررسی نیز در این پژوهش استخراج گردید که در قالب خلأ نظری قابل بحث است. این محدودیتها در ادامه ارائه گردیده است و میتواند چارچوبی برای پژوهشهای آتی باشد. خلأ نظری عدم قطعیت در دنیای تجاری عصر حاضر، اهمیت بودجهریزی در شرکتها را دوچندان کرده است. به گونهای که در چند سال اخیر، پژوهش نیز در این زمینه افزایش یافته است. آنچه لازم است تا مورد توجه قرار گیرد، این است که کفایت و مربوط بودن پژوهشهای انجام شده و یا نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. با در نظر گرفتن تئوری اقتضایی و با توجه به افزایش پیچیدگی سازمانها، اجرای تئوریهای دستوری بودجهریزی با دشواری مواجه شده است. در نتیجه بین تئوری و رویههای عمل حسابداری مدیریت شکاف وجود دارد. این موضوع بر استفاده از تئوریهای اثباتی دلالت دارد تا با در نظر گرفتن نیازهای خاص سازمانها، شکاف بین تئوری و رویه کاهش یابد. با این توضیحات در پژوهشهای آتی نیاز است تا ابتدا شناخت عمیق فرایندهای موجود صورت گیرد و متناسب با سبک رهبری و محیط سازمانی، ساختار بهینه بودجهریزی طراحی شود (Misiura, 2015؛ Libbya & Lindsay, 2010؛ Jones, 2008؛ Hansen et al., 2003). در این راستا میتوان از هر دو نوع پژوهشهای کمّی و کیفی استفاده نمود، اما آنچه باید مد نظر قرار گیرد این است که پژوهشهای کمّی امکان بررسی نمونههای بزرگتر را فراهم میکنند، ولی در ایجاد درک عمیق نسبت به یک موضوع خاص ناتوانند. در نتیجه بهتر است روشهای کیفی بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. ضمن اینکه استفاده از روشهای فازی و شبکههای عصبی نیز میتواند در پژوهشهای آتی مورد توجه قرار گیرد (Monteiro et al., 2021؛ Dokulil et al., 2020). به این ترتیب برخی موضوعات پیشنهادی برای پژوهشهای آتی به شرح ذیل میباشد:
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پاینده، رضا؛ شهبازی، میثم؛ منطقی، منوچهر و کریمی، تورج. (1398). همکاری بانک و فینتک: مروری نظاممند بر ادبیات علمی. پژوهشهای مدیریت در ایران، 23 (4)، 130-171.
رضاپور نصرآباد، رفعت. (1395). معیارهای اعتبار و پایایی در پژوهشهای کیفی. مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت، 6 (4)، 493-499.
عباسزاده، محمد. (1390). تاملی بر اعتبار و پایایی در تحقیقات کیفی. جامعهشناسی کاربردی، 23 (45)، 19-34.
عسکری نژاد امیری، علی. (1397). بودجهریزی شرکتی. تهران: انتشارات دنیای اقتصاد.
محمدپور، احمد. (1388). ارزیابی کیفیت در تحقیق کیفی: اصول و راهبردهای اعتباریابی و تعمیمپذیری. فصلنامه علوم اجتماعی، 48، 73-106.
هاشمی پطرودی، سید حمید؛ صادقی مقدم، محمدرضا؛ جعفرنژاد چقوشی، احمد و صفری، حسین. (1397). مرور نظاممند بر ادبیات راهبرد زنجیرة تأمین. مدیریت بازرگانی، 10 (2)، 279-302.
References
Askarinejad Amiri, A. (2018). Corporate budgeting. Donya-e Eghtesad, Tehran, Iran. (In Persian)
Buchanan, D. A., Bryman, A. (Eds.). (2009). The Sage handbook of organizational research methods. Sage Publications Ltd.
Cardos, I.R. (2014). New trends in budgeting- a literature review. SEA- practical application of science, 2 (2): 483-490.
Chapman, CH.S., Hopwood, A.G., Shields, M.D. (2007). Handbook of management accounting research. Elsevier Ltd., Vol. 3.
Coveney, M., Cokins, G. (2014). Budgeting, planning and forecasting in uncertain times. American Institute of Certified Public Accountants, Inc.
Lalli, W.R. (2012). Handbook of budgeting. John Wiley & Sons, Inc.
Misiura, A. (2015). Enterprise Risk Management in the Airline Industry- Risk Management Structures and Practices. PhD Thesis, Brunel Business School, Brunel University, London.
Petticrew, M., Roberts, H. (2006). Systematic reviews in the social sciences: a practical guide. Blackwell Publishing.
Shim, J.K., Siegel, J.G. (2005). Budgeting Basics and Beyond. Hoboken: John Wiley & Sons, Inc.
Walther, L.M., Skousen, CH.J. (2009). Budgeting and decision making. Ventus publishing ApS.
Weygandt, J.J., Kimmel, P.D., Kieso, D.E. (2012). Managerial accounting: tools for business decision making. John Wiley & Sons publication.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,588 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 595 |