تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,651 |
تعداد مقالات | 13,405 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,240,680 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,084,208 |
آیندهپژوهی خیریهها و خیرخواهی در شهر تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات وقف و امور خیریه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 1، شماره 2، مهر 1402، صفحه 1-22 اصل مقاله (664.81 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ecs.2022.135214.1020 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علیرضا اسکندری نژاد1؛ مهری بهار* 2؛ مجید ولی محمدی3؛ فرزین مؤذنزاده4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی، گروه جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2نویسنده مسئول:دانشیار گروه ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکتری مدیریت کارآفرینی، گروه مدیریت، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس، چالوس، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4پژوهشگر علوم کامپیوتر در گروه فناوریهای کامپیوتری (برنامهنویسی و هوش مصنوعی)، دانشکده فناوری اطلاعات و برنامهنویسی، دانشگاه ایتمو، سنپترزبورگ، روسیه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر تلاش میکند تا در حوزة معرفتی آیندهپژوهی، با استفاده از روششناسی کیفی و تکنیک دلفی کیفی، نگاه فعالان حوزة خیر به آینده را توصیف کند. در این پژوهش که قلمرو آن شهر تهران و جامعة هدف آن فعالان حوزة خیر شهر تهران است، با استفاده از نمونهگیری نظری و مصاحبة عمیق و نیمهعمیق بهمنظور گردآوری دادههای مورد نیاز استفاده شد و درنهایت، دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی در دو حیطة آیندة ممکن و آیندة مطلوب تفسیر شدند. براساس یافتههای پژوهش حاضر، فعالان خیریهها در شهر تهران، آیندة ممکن این حوزه را توأم با افزایش عقلانیت سازمانی و ماندگاری معضلات ساختاری میدانند. همچنین، این فعالان آیندة مطلوب خیریهها و خیرخواهی در شهر تهران را در دو مقولة توسعة سازمانی و رفع موانع ساختاری خلاصه کردهاند. آنچه از نتایج پژوهش به دست آمده، اختلاف آشکاری است که فعالان خیر شهر تهران میان آیندة ممکن و آیندة مطلوب میبینند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تازه های تحقیق | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بر اساس تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای انجامشده، مقولات استخراجشده در قالب آیندة ممکن و آینده مطلوب دستهبندی شد. در بخش آیندة ممکن دو مقولة اصلی افزایش عقلانیت سازمانی و معضلات ساختاری استخراج شد. افزایش عقلانیت سازمانی که با شفافیت بیشتر و استفاده از تکنولوژیهای جدید شناخته میشود یکی از مواردی است که پژوهشگران سایر کشورها نیز بدان اشاره کردهاند. همچنین منظور از معضلات ساختاری فشاری است که طریق نیروهای بیرونی بر کنشگران این حوزه اعمال میشود و آنها را محدود میکند. در قالب آیندة مطلوب نیز دو مقولة توسعة سازمانی و حل محضلات ساختاری شناسایی شدند. در واقع، توسعة سازمانی بر تغییر مثبت ارزشها، استراتژیها و تکنیکهای حاکم بر کار سازمانی دلالت دارد که هدف آن تقویت مهارتهای فردی و بهبود عملکرد سازمانی است. حل معضلات ساختاری نیز به کنار رفتن رویههای مخرب بیرونی اشاره دارد که کنشگران این حوزه را بیش از حد مقید ساخته است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خیریههای تهران؛ آیندهپژوهی خیریهها؛ چالشهای خیریهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- مقدمه و بیان مسئله امروزه تشکلهای اجتماعی یا به عبارتی، نهادهای بخش سوم به موجودیتی پراهمیت در جوامع مختلف بدل شدهاند. ظهور و پیشرفت این تشکلها توانسته است تحرک ویژهای را به جوامع مختلف ببخشد. برآورد میشود چیزی در حدود 3 درصد GDP جهانی مرتبط با تشکلهای بخش سوم است (ولیمحمدی و اسکندرینژاد، 1401). علاوه بر اهمیت اقتصادی شگرف تشکلهای این حوزه، اهمیت فرهنگی، اجتماعی، زیستمحیطی و انسانی آنها نیز مثالزدنی است. بسیاری از ناظران نیز به نقش این تشکلها در توسعة اجتماعی توجه داشتهاند (پیرمرادیان و همکاران، 1398؛ جاوید و همکاران، 1396؛ سلیانی و وثوقی، 1395). پیشبینی میشود با گسترش تشکلهای بخش سوم، تنظیمگری اجتماعی از پایین به بالا تسهیل شود و تبعات منفی زمامداری دولت و بازار در حوزههای اجتماعی و انسانی کاهش یابند (نوذری، 1400). تمامی این موارد حاکی از اهمیت روزافزون تشکلهای مدنی، خیریهها، سازمانهای داوطلبانه و کلیة نهادهایی است که بدون در نظر گرفتن انتفاع اقتصادی، نقش مهمی در توسعة اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و انسانی دارند. مسئلة خیرخواهی در ایران طی تاریخ پرفراز و نشیبش همواره موضوعی مهم بوده است. اصولاً یافتههای نظری و تجربی نشان میدهند مردم ایران مردم خیرخواهی بوده و هستند. از همینجا میتوان به اهمیت نقش سازمانهای خیرخواهانه در ایران رسید. بنا به مطالعات انجامشده، نخستین سازمان خیرخواهانه در ایران 1100 سال پیش تأسیس شده و با گذر زمان نیز نقش این سازمانها پررنگتر شده است. امروزه در ایران چیزی بیش از 15 هزار سازمان با عنوان خیریه ثبت شدهاند و بسیاری از سازمانها یا گروههای خیرخواهانه نیز بهصورت غیررسمی فعالیت میکنند. در این پژوهش، به لحاظ مفهومی، سازمانهای خیرخواهانه[1] و خیرخواهی[2] مدنظر قرار داده شده که به لحاظ معنایی اعم از خیریه[3] و سازمان غیردولتی[4] است. درواقع، وظیفة سازمانهای خیرخواهانه، استفاده از منابع برای خیر و اهداف عمومی است (طیبنیا و همکاران، 1399). باوجود نقش پررنگ بخش سوم در جوامع مختلف ازجمله ایران، تلاش نظاممندی برای ترسیم سیمای این بخش در سالیان یا دهههای آتی صورت نگرفته است. پژوهشگران بسیاری در ماهیت، کارکرد، پیشینه و اجزای این حوزه تحقیق کردهاند؛ اما تقریباً هیچ پژوهشی درخصوص آیندهشناسی یا آیندهپژوهی این حوزه صورت نگرفته است. درواقع، انجام مجموعهای از پژوهشهای آیندهنگرانه میتواند به الف) شفافسازی اهداف این حوزه؛ ب) توصیف روندهای جاری؛ ج) تبیین شرایط حاکم؛ د) تصویرسازی آیندههای ممکن، محتمل و لازم و ه) ابداع، ارزیابی و انتخاب گزینههای بدیل سیاستی در این حوزه کمک کند (بل[5]، 1392). درواقع، فرایند تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی بدون داشتن سیمای احتمالی آینده ناممکن خواهد بود و بهرهوری را بهشدت کاهش خواهد داد. به نظر میرسد یکی از نقاط ضعف در حوزة سیاستگذاری تشکلهای اجتماعی یا مدنی، مبهمبودن تصویر آینده است؛ ابهامی که با انجام پژوهشهای مدون، کنار زده میشود. به همین منظور، پژوهش حاضر بنا دارد تا از منظر حوزة معرفتی بینارشتهای «آیندهپژوهی» تأملی درخصوص تشکلهای اجتماعی یا خیرخواهانه داشته باشد. مطالعات مؤخر علوم انسانی و اجتماعی ضرورت آیندهپژوهی را تصدیق کردهاند؛ حوزهای میانرشتهای و میانفرهنگی. تمایل شناخت و فهم آینده به زمان باستان باز میگردد. این مطالعة آینده یا همان آیندهپژوهی مفهومی مدرن است که سابقهاش به اواخر دهة 1950 و اوایل دهة 1960 باز میگردد که افرادی مثل هرمان کان[6] آن را پایهریزی کردند. تاریخ آیندهپژوهی با سناریوهای بهدستآمده از نویسندگان علمیتخیلی پیوند خورده است. آیندهپژوهان اولیه تلاش میکردند تا با طرح سناریوها و ایدههای آلترناتیو به فهمی از آینده دست پیدا کنند. رفتهرفته آیندهپژوهی بهعنوان یک حوزة میانرشتهای، روشهای متنوعی را اتخاذ کرد تا بتواند معرفت نسبت به آینده را ممکن سازد. اساسیترین هدف آیندهپژوهی، حفظ یا ارتقای آزادی و رفاه نوع بشر است. هدف آیندهپژوه آن است که نقشی در بهبود اوضاع جهان برای تمامی موجودات داشته باشد. یکی از دستاوردهای آیندهپژوهان در این راه، تفکر احتمالی است. از این طریق، میتوان بهبودی مردم را پیگیری کرد. همچنین، آیندهپژوهان به آیندههای احتمالی، ممکن و ترجیحی میاندیشند. چشمانداز آیندهپژوهی کشف یا ابداع، ارزیابی و پیشنهاد آیندههای احتمالی، ممکن و مرجح است. پرسشهای آیندهپژوهان چنین است: چه چیز ممکن است، چه چیز محتمل است و چه چیز لازم است (Bell, 2003). به همین منظور مهمترین پرسش پژوهش حاضر آن است که فعالان حوزة خیر چه چشماندازهایی را برای این حوزه محتمل، ممکن و لازم میدانند. درواقع، پژوهش حاضر برای پاسخ به پرسشهای اصلی و اساسی آیندهپژوهانه در حوزة تشکلهای خیر در شهر تهران طرحریزی شده است. بدین منظور، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که مدیران و کارمندان ارشد خیریههای سطح شهر تهران وضعیت خیرخواهی و خیریهها را طی 5 سال آینده چطور ارزیابی میکنند؟ به بیان تفصیلیتر، از منظر فعالان حوزة خیر شهر تهران، تغییرات تکنولوژیک، جمعیتی، جامعهشناختی، مدیریتی، سیاستی، حقوقی و اقتصادی خیریهها طی 5 سال آینده چطور خواهد بود.
2- ادبیات پژوهش در قسمت نخست این بخش، پیشینة پژوهشی، بررسی و در قسمت دوم نیز چشمانداز نظری پژوهش ارائه میشود.
1-2-پیشینة پژوهش پژوهشهای متعددی به زبان فارسی و انگلیسی در حوزة تشکلهای اجتماعی، خیریهها یا نهادهای مدنی انجام شدهاند. در میان اینها، پژوهشهای داخلی، کمتر به نگاه آیندهپژوهی در این حوزه پرداختهاند و به ابعاد دیگر توجه بیشتری داشتهاند. در ادامه، مهمترین پژوهشهای مرتبط با پژوهش حاضر بررسی میشوند. شیروانی و رجبی (1390) در پژوهش خود نشان میدهند حکمرانی خوب تا حد زیادی به تعالی سازمانهای غیردولتی وابسته است. رشد شخصیت اجتماعی افراد، بهبود ادارة امور کشور و مناسبات بینالمللی ازجمله عواملیاند که سازمانهای مردمنهاد در آن نقش ایفا میکنند. همچنین، سازمانهای مردمنهاد زمینهساز، مشارکت مردم در امور اجتماعی و بستر تحقق توسعة انسانی در جامعهاند. مجیدی و حمیصی (1392) در یک مطالعة اسنادی به بررسی سیاستگذاری در سازمانها با توجه به شناخت عوامل، میزان و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر ابعاد منافع امنیت ملی کشور میپردازند. از منظر این دو پژوهشگر، یکی از مهمترین مؤلفههای امنیت ملی و تأمین منافع کشور، تقویت و حضور پررنگ سمنهاست و رسیدن به جامعة مطلوب بدون تقویت این نهاد ممکن نخواهد بود. جلالی و همکاران (1394) به بررسی شناسایی و تحلیل چالشهای فراروی سازمانهای محیط زیستی استان کردستان پرداختهاند. پژوهش حاضر از نوع پیمایش است و با 231 نفر نمونه در سطح استان کردستان انجام شد. یافتههای پژوهش در پنج مؤلفۀ چالشهای مدیریتی، حمایتی، اجتماعی، ارتباطی و سازمانی طبقهبندی شد که هریک نشاندهندۀ چالش خاص مرتبط با این حوزهاند. سلیانی و وثوقی (1395) با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 35 فرد صاحبنظر در این حوزه، به ظرفیت سازمانهای مردمنهاد در توسعة محلی پرداختهاند. از نظر آنها، در اولین گام در بسترسازی مشارکت سازمانهای مردمنهاد در نظارت بر عملکرد دولت قانون، مقررات و آئیننامهها راهگشا هستند. از دیگر گامهای راهگشا اعتماد متقابل، توجه به فرایند آموزش و توانمندسازی متقابل دولت و سازمانهای مردمنهاد، اصل مطالبهگری در سازمانهای مردمنهاد، لزوم وجود یک نهاد تسهیلگر و غیرسیاسی و نظارت هستند. رازقی و لطفی خاچکی (1397) در یک پژوهش کیفی زمینهمند و با استفاده از یافتههای مصاحبه با 25 نفر از فعالان سمنهای مرتبط با حوزة آسیب اجتماعی، چالشهای پایداری سمنهای فعال در حوزة آسیبهای اجتماعی را بررسی کردهاند. از منظر این پژوهش، مهمترین چالش سمنهای حوزة آسیب آن است که دولت آنها را رقیب خود فرض میکند؛ در صورتی که باید آنها را همکار و مکمل خود مفروض بگیرد. سمنها با توجه به ظرفیتی که دارند، میتوانند همیاری مؤثری به بخش دولتی ارائه کنند. پارسونز[7] (2002) به نقش فروشگاههای خیریه در بریتانیا پرداخته است و مسائلی را بررسی کردهاند که این نوع از خیریهها در آینده میتوانند داشته باشند. از منظر این پژوهش، فروشگاههای خیریه در بریتانیا با توجه به رونق اقتصادی اوایل دهة 2000 و اقبال عمومی میتوانند بازار خود را پیدا کنند. در این راه، تسهیلگرانی مانند تخفیف مالیاتی و برنامههای تجاری کارآمد در رونق این فروشگاهها اثرگذار خواهد بود. موانع این فروشگاههای خیریه در راه موفقیت، اشباع بازار، قوانین دولتی و مدیریت خیریههاست. در انتها، پژوهش به این نکته اشاره میکند که باوجود امید به اینگونه از خیریهها، ناظران اصرار میکنند حجم فروشگاههای خیریهای طی 10 سال آینده کاهش خواهد یافت. پژوهشهای بررسیشده در این قسمت، ارتباط مستقیمی با آیندهپژوهی سازمانهای خیرخواهانه و خیرخواهی نداشتند؛ زیرا پژوهشگران تقریباً به این حوزه توجه نداشتهاند. پژوهشهای حوزة خیرخواهی بیشتر معطوف به موردپژوهی و حوزههای خاص در این قلمرو بوده و به جریانهای کلان این حوزه توجه چندانی نشده است. پژوهش حاضر تلاش میکند تا براساس این خلأ، معرفت مرتبط با حوزة خیرخواهی را به پیش ببرد.
2-2- چشمانداز نظری مطابق نظر کرسول[8] (1394)، در پژوهشهای کیفی میتوان از «لنز یا چشمانداز نظری» برای جهتدهی به مطالعه بهره برد. درواقع استفاده از چشماندازهای نظری در پژوهشهای کیفی به محقق کمک میکند تا نقشة ذهنی منسجمتری از رویههای علّی به دست آورد. در اصل، چشماندازهای نظری به محقق کمک میکنند تا از میان انبوه دادههای بهدستآمده، بتواند به ارتباط منطقی دست یابد و دادهها را تفسیرپذیر سازد (Evans et al, 2011). در این معنا، «لنز نظری میتواند از چشماندازهایی خاص تحصیل شود؛ چشماندازهایی مانند عدالت اجتماعی، فمینیسم، نظریة انتقادی، مداخلة مشارکتی، یا سایر چهارچوبهای مفهومی که نیازها و مشارکت جمعیتی خاص را برمیانگیزد و اغلب باعث انجام مداخله میشود» (Creswell & Clarck, 2018). با این تفاصیل و رویکردی که نسبت به چشمانداز نظری در پژوهش کیفی وجود دارد و همچنین، با توجه به اینکه چشمانداز نظری شامل مشارکت مداخلهجویانه برخی رویکردها در امر پژوهش است، پژوهش حاضر از این منظر چشمانداز مسئلهمحور را اتخاذ کرده است. درواقع، پژوهشهای مسئلهمحور برخلاف پژوهشهای آموزشی تلاش میکنند تا با استخدام خلاق پژوهشگران گامهای مهمی را برای حل مشکلات واقعی جوامع انسانی بردارند (پورعزت و قلیپور، 1388). پژوهش حاضر نیز تلاش میکند تا ازطریق این چشمانداز نظری، گام در راهحل مسائل واقعی خیریهها و خیرخواهی در ایران بردارد و با ارائة راهکارهای عملی در حوزة سیاستگذاری نیز مؤثر واقع شود.
3- روش پژوهش پژوهش حاضر از منظر روششناسی، کیفی است و از روش دلفی کیفی برای جمعآوری، تقلیل و توصیف دادهها بهره میبرد. مهمترین هدف روش دلفی، پیشبینی گزینههای بدیل ممکن برای آینده بهمنظور تأثیرگذاری بر اقدام یا اندیشة تصمیمگیران است (بل[9]، 1392). مهمترین ابزار جمعآوری دادهها در روش دلفی کیفی مصاحبة عمیق و نیمهعمیق است که در این پژوهش نیز استفاده شده است. به همین منظور، برای جمعآوری دادههای پژوهش حاضر از میان کارمندان ارشد و مدیران عامل خیریههای سطح شهر تهران، از مصاحبة نیمهعمیق بهره گرفته شده است. حجم نمونة پژوهش حاضر 12 نفر و شیوة نمونهگیری نظری بوده است. مشارکتکنندگان در پژوهش از این نظر انتخاب شدهاند که همگی بهنوعی در محیط خیرخواهی ایران عضو فعال حقیقی یا حقوقی هستند؛ به همین منظور، فعالان خیری که در خیریههای فعال و برجسته مشارکت دارند، بهعنوان نمونة این پژوهش برگزیده شدهاند. بهمنظور تقلیل و توصیف یافتهها از تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شده است. در این نوع تحلیل محتوا پژوهشگران از به کار گرفتن مقولههای پیشین میپرهیزند و درعوض ترتیبی میدهند که مقولهها از دادهها ناشی شوند. در این روش، محققان خودشان را بر امواج دادهها شناور میکنند تا شناختی بدیع برایشان حاصل آید؛ بنابراین، ازطریق استقرا، مقولهها از دادهها ظهور مییابند. از یک منظر دیگر، تحلیل محتوای پژوهش حاضر از نوع قراردادی است؛ بدین معنا که کدهای استخراجشده در حین تحلیل یافتهها تعریف میشوند و مطالعه بهجای آنکه براساس نظریه آغاز شود، با مشاهدة متن خام کلید میخورد (Hsieh & Shannon, 2005). در روششناسی کیفی متأخر از اعتبار و پایایی پژوهش سخنی به میان نمیآید و از قابلیت اعتماد[10] بهعنوان معیار کیفیت پژوهش یاد میشود. قابلیت اعتماد پژوهش کیفی به معنای دقت نظاممند طرح پژوهش، اعتبار پژوهشگر، باورپذیر بودن نتایج و کارآمدی روش پژوهش است (Johnson & Parry, 2015). در این معنا، معیار سنجش قابلیت اعتماد یک پژوهش کیفی، اجتماع علمی، جامعة مورد پژوهش و مشارکتکنندگان در آن است (Rose & Johnson, 2020)؛ به همین منظور، طرح پژوهش، روششناسی کار، تقلیل و تفسیر دادهها و نتایج حاصل از کار در اختیار سایر پژوهشگران، جامعة مورد پژوهش (فعالان خیر شهر تهران) و مشارکتکنندگان در پژوهش قرار گرفت و این افراد مجموع این عوامل را تأیید کردند. در انتها ویژگیهای جمعیتشناختی نمونة پژوهش ارائه میشود. جدول شمارة 1. جنسیت مصاحبهشوندگان Table No.1. Gender of interviewees
جدول شمارة 2. تحصیلات مصاحبهشوندگان Table No.2. degree of interviewees
جدول شمارة 3. سمت مصاحبهشوندگان Table No.3. Position of interviewees
همانطور که ملاحظه میشود از میان 12 فرد مشارکتکننده در این پژوهش، 7 نفر آنها مؤنث و 5 نفر مذکرند. از منظر تحصیلات، 2 نفر دارای تحصیلات کارشناسی، 6 نفر دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و 4 نفر دارای تحصیلات دکتری هستند. از منظر سمت یا ردة شغلی نیز، 9 نفر از مصاحبهشوندگان مدیرعامل خیریه و 3 نفر از آنها جزو کارمندان عالیرتبة خیریهها هستند.
4- یافتهها همانطور که پیشتر ذکر شد پژوهشگران حوزة آیندهپژوهی تلاش میکنند تا از خلال پرسشهایشان به آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب دست یابند؛ به همین منظور، تحلیل محتوای متن مصاحبهها نیز ذیل دو بخش آیندة ممکن و آیندة مطلوب انجام خواهد شد. آیندهپژوهان معمولاً آیندة ممکن و محتمل را به علت قرابت ماهوی در محل تفسیر و تحلیل یکی در نظر میگیرند. در ادامه، کدهای استخراجشده و مباحث مرتبط با آن ارائه شدهاند. 1-4-آیندة ممکن خیریهها و نیکوکاری در شهر تهران براساس یافتههای پژوهش و تحلیل محتوای کیفی این یافتهها، از دو مؤلفة اصلی و اساسی «افزایش عقلانیت سازمانی» و «معضلات ساختاری» در بحث خیرخواهی شهر تهران بهعنوان آیندهای ممکن سخن گفته میشود. با توجه به شکل شمارة 1، فعالان حوزة خیر شهر تهران، فضای ممکن آینده را با مفاهیمی نظیر «افزایش عقلانیت در خیرخواهی»، «افزایش شفافیت»، «بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید»، «مدرنشدن خیریهها»، «فقدان برنامهریزی» و غیره توصیف کردهاند. در سطحی بالاتر از تحلیل این مفاهیم، میتوان از «سازماندهی مدبرانه»، «مدرنسازی»، «معضل برنامهریزی»، «مسائل بروکراتیک»، «بحرانهای طبیعی و اجتماعی» و «آنومی اجتماعی» سخن گفت. درنهایت، دو مفهوم و مضمون اصلی این پژوهش به «افزایش عقلانیت سازمانی» و «معضلات ساختاری» اشاره دارند؛ برای نمونه، یکی از مدیران عامل خیریههای شهر تهران بیان داشته است که «مردم دیگر از روی ترحم کمک نمیکنند و از روی آگاهی به سراغ چنین فعالیتهایی میآیند و باید به آنها گزارش داد و ساختار درستی داشت» (افزایش عقلانیت در خیرخواهی و افزایش شفافیت)؛ یا یکی دیگر از مدیران عامل خیریههای تهران گفته است که «تکنولوژیهای جدید و فناوری اطلاعات باعث میشود فرایند انجام امور خیر بیش از پیش تسهیل شود و شکلهای مدرنتری به خود بگیرد. به عقیدۀ من، مجموع این عوامل به پویایی این فضا منجر خواهد شد» (بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید). درخصوص مفاهیم مرتبط با بحرانهای طبیعی و اجتماعی نیز برخی از فعالان این حوزه اظهاراتی داشتهاند که بدین شرح است: «تصمیمات غلط، اقدامات نامناسب، فاصلة لایههای پایین با سطوح بالاتر را بیشتر میکند و حتی از طبقات بالاتر به پایین یک ریزش جدی خواهیم داشت» (کارمند ارشد خیریهای در تهران)؛ «تحولات و گرانیهای داخلی و مشکلات معیشتی، هجمهای از آسیبهای اجتماعی تولید کرده است. نظر من این است که ما بعد از تمامشدن کرونا با خانوادههای زیادی مواجه خواهیم بود که عزیز، سرپرست یا فرزندی را از دست دادهاند و یک سری از مسائل اجتماعی جدیدی نمایان خواهد شد» (کارمند ارشد خیریهای در تهران)؛ «احتمالاً ما با یک فضایی مواجه میشویم که جامعة نیازمندمان رو به افزایش است. این فقر لزوماً و فقط مالی هم نیست. در بحثهای سلامت احتمالاً دچار مشکل میشویم. همچنین، افراد زیادی در این مدت روابط شخصیشان مشکل پیدا کرده است؛ جمعیتهایی که با آنها مراوده داشتند، جامعهای که با آن رفتوآمد میکردند را از دست دادند و دچار مشکلات ذهنی و روحی و روانی جدی شده یا میشوند؛ مانند دوران بعد از جنگ دچار یک سری مشکلات جدی خواهیم شد» (مدیرعامل خیریهای در شهر تهران). تمامی مطالب نقلشده از مصاحبهشوندگان، بُعدی از ابعاد آیندة ممکن را مشخص میکنند. برای تفسیر نظرات فعالان حوزة خیر شهر تهران از کدهای ثانویه به علت سهولت در تفسیر نسبت به کدهای خام استفاده میشود.
شکل شمارة 1. کدگذاری آیندة ممکن Title 1. Coding of Possible Future
1-1-4- افزایش عقلانیت سازمانی «سازماندهی مدبرانه» اشاره به وضعیتی دارد که در آن، متأثر از شرایط اجتماعی و نوع نگاه مردم نسبت به خیریهها، سازمانهای خیریه خود را شفافتر میکنند و به سمت استفاده از روشهای چون شفافیت مالی و عملکردی حرکت میکنند. «مدرنسازی» به وضعیتی ارجاع دارد که خیریهها برای جذب منابع مالی و افزایش مقبولیت خود دست به نوسازی میبرند. افزایش عقلانیت سازمانی که با شفافیت بیشتر و استفاده از تکنولوژیهای جدید شناخته میشود، یکی از مواردی است که پژوهشگران سایر کشورها نیز بدان اشاره کردهاند؛ برای مثال، بکرز[11] (2003) اشاره میکند ایالات متحده و بریتانیا به اهمیت موضوع پاسخگویی خیریهها و شفافیت آنها اشراف دارند و در این راستا گامهای عملیاتی بسیار مهمی را پیمودهاند. اتان[12] و همکاران (2012) نیز به نقش شفافیت مالی و عملکردی در بهبود نظامهای جمعآوری مالی در مالزی تأکید کردهاند. براساس پژوهش انجامشده در مالزی، یکی از مهمترین خواستههای خیرین و ذینفعان، اطلاعداشتن از صورتهای مالی مؤسسات خیریه است. مجیا[13] و همکاران (2019) نیز به بحث افزایش شفافیت در ساختار جمعسپاری مالی خیریهها پرداختهاند و نقش مثبت آن در افزایش کمکهای مردمی اشاره کردهاند. آنچه از مفاهیم استخراجشده و پیوند آن با پژوهشهای بینالمللی بر میآید آن است که مسیر شفافسازی خیریهها و افزایش عقلانیت سازمانی باید بهمنظور افزایش بهرهوری طی شود. فعالان حوزة خیر نیز به این نکته توجه بسیار داشتهاند که خیریهها و سازمانهای خیرخواهانه در ایران نیز به علت تغییر نگاه جامعه و تغییرات فرهنگی و تکنولوژیک مختلفی که رخ داده است، باید به سمت عقلانیت بیشتر حرکت کنند. از این منظر، افزایش عقلانیت سازمانی به بهبود سرمایة اجتماعی خیریهها و افزایش جذب کمکهای مردمی کمک بسیار زیادی میکند.
2-1-4- معضلات ساختاری این نوسازی در حوزههای مختلفی ازجمله استفاده از تکنولوژیهای جدید در حوزههای مثل حوزة تأمین مالی رخ خواهد داد. همچنین، «معضل برنامهریزی» ناشی از نوع نگاهی است که از سوی دولت و فعالان کلان نسبت به حوزة خیر تحمیل میشود. نداشتن برنامهریزی بلندمدت، فقدان برنامهریزی علمی، پایبندنبودن به برنامههای پیشین و سایر مسائل حوزة برنامهریزی احتمالاً در آینده نیز وجود خواهد داشت. «تنگنای سیاسی - اقتصادی» وضعیتی را توصیف میکند که خیریهها با چالشهای متعددی در زمینة قانونگذاری، اجرای قوانین، نظارت و مشکلات اقتصادی و مالی درگیر میشوند. «بحرانهای طبیعی و اجتماعی» که وزن نسبتاً زیادی در پاسخ مشارکتکنندگان داشت، به مجموعهای از آسیبها و بحرانها اشاره دارد که منابع حیاتی مردم ازجمله آب را تحتالشعاع قرار میدهد و نظام سلامت را تهدید میکند و نیز با دامنزدن به فقر و آسیبهای اجتماعی باعث وقوع بحرانهای در سطح نظام اجتماعی میشود. بهمنظور مشخصساختن معنی ساختاری، به تعریف آن پرداخته میشود تا مقصود از «معضلات ساختاری»، بهتر درک شود. در ادبیات علوم اجتماعی، معناهای نسبتاً متفاوتی برای ساختار در نظر گرفتهاند. برخی (Porpora, 2007) آن را معادل روابط اجتماعی در نظر گرفتهاند و برخی (Elder-Vass, 2007) آن را معادل سازمانها و قواعد هنجاری دانستهاند که بر رفتار افراد اثرگذار است و آن را محدود میکند. ساختار اجتماعی در معنای اخیر شامل شرایطی میشود که در آن عاملیت انسانی توسط نیروهایی بیرونی با محدودیت مواجه میشود (Haslanger, 2015). مفهوم حاضر در این پژوهش نیز با این معنا از ساختار همراهی بیشتری دارد. در اینجا، مقصود از ساختار، هر آن نیروی بیرونی است که رفتار عاملان خیریهها در شهر تهران را مقید میسازد و در یک معنای انتقادی آن را محدود میکند. در این بافت، نیروهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمترین نقش را دارند. طی دهة اخیر، نیروی طبیعت نیز بهعنوان یک چالش بیرونی به نیروهای پیشین افزوده شده است. کنشگران حوزة خیر در شهر تهران، آیندة ممکن و محتمل را توأم با معضلات ساختاری در حوزة برنامهریزی، تنگنای سیاسی - اقتصادی و بحرانهای طبیعی و اجتماعی میبینند. از منظر برنامهریزی، دلمشغولی اصلی خیریهها آن است که ارادهای برای تنظیم امور و تشریح قوانین بروکراتیک توسط یک نهاد مشخص وجود ندارد و برنامهریزی بلندمدت نیز جایی در تصمیمات نهادهای تنظیمگر ندارد. همچنین، «تنگنای سیاسی - اقتصادی» که کلیت جامعه در آن قرار گرفته است، بر فضای خیرخواهی شهر تهران نیز فشار وارد میکند. نوع نگاه دولت به جامعة مدنی و میل آن به تصدیگری در این حوزه، فشار بسیاری را به خیریهها و سازمانهای غیردولتی وارد میکند؛ فشاری که خود را در نوع تعامل دولت با سازمانهای این حوزه نشان میدهد. فشار اقتصادی نیز بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای جامعة ایرانی در عصر حاضر، پیکر خیریهها را هدف گرفته است. خلاصۀ معضلات ساختاری «بحرانهای طبیعی و اجتماعی» است که گریبان خیریهها را طی سالیان آتی خواهد گرفت. فشار اقتصادی باعث افزایش مددجویان و افراد آسیبدیده در جامعه خواهد شد. آسیبهای اجتماعی نوظهور نیز یکی از مسائلی است که جامعه با آن مواجه خواهد شد و خیریهها باید برای تخفیف و تسکین آن تلاش خود را معطوف سازند. اثرگذاری کرونا بر جامعة ایرانی طی سالیان آتی خود را به گونههای مختلفی نشان خواهد داد. بحران آب بهعنوان یکی از معضلاتی که طی چند سال آینده جامعة ایرانی را متحول خواهد کرد، بر فضای خیرخواهی نیز تأثیر بسزایی خواهد گذاشت و این سازمانهای باید برای رویارویی با آن نیز آماده شوند. آنومی یا فقدان هنجارهای اجتماعی مؤثر نیز یکی از مسائل جامعه طی سالیان آتی است که خیریهها را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
2-4- آیندة مطلوب خیریهها و نیکوکاری در شهر تهران براساس یافتههای پژوهش و تحلیل محتوای کیفی این یافتهها، دو مؤلفة اصلی و اساسی «توسعة سازمانی» و «حل معضلات ساختاری» در بحث خیرخواهی شهر تهران بهعنوان آیندهای مطلوب وجود دارد. با توجه به شکل شمارة 2، فعالان حوزة خیر شهر تهران، فضای مطلوب آینده را با مفاهیمی نظیر «تقویت هویت سازمانی»، «تقویت اعتماد به حوزة خیرخواهی»، «به رسمیت شناختن خیریهها»، «غیر دولتیسازی امر خیر»، «ساختارمند شدن خیریهها» و غیره توصیف کردهاند. در سطحی بالاتر از تحلیل این مفاهیم، میتوان از «ارتقای جایگاه سازمان»، «حفظ استقلال سازمان»، «بازبینی در روندهای موجود» و «اتخاذ سیاستهای بهبودبخش» سخن گفت. درنهایت، دو مفهوم و مضمون اصلی این پژوهش به «توسعة سازمانی» و «حل معضلات ساختاری» اشاره دارند؛ برای مثال، مدیرعامل خیریهای در تهران بیان داشته است که مهم است که «دولت درخصوص سازمانهای مردمنهاد نظارت و تسهیلگری خود را بیشتر کند. اگر نظارتها بیشتر شود و قوانین مناسبی نوشته شود، خیریهها اشتباهات کمتری میکنند و کارها بهتر پیش میرود» (اصلاح قوانین و افزایش کارایی)؛ یا یکی دیگر از مدیران عامل خیریههای تهران گفته است که «به نظر من دولت اول باید این پیشفرض خود را اصلاح کند و سعی کند این فهم را در کل نظام حاکم توسعه دهد که میشود سازوکاری داشت که به NGOها اعتماد داشت و تقویتشان کرد؛ یعنی نوعی اعتمادسازی درون خود نظام حاکم باید محقق شود و دوم، یک بخش اعتمادسازی هم بین مردم و این سازمانها باید ایجاد شود» (تقویت اعتماد به حوزة خیرخواهی). مدیرعامل دیگری اظهار داشته است که «ما یکی از چالشهایی که در عرصۀ امر خیر - و بهطورکلی - داریم، نگاه دولتی به مسائل است؛ یعنی ساختار بروکراتیک دولتی که از زمان رضاشاه در کشور حاکم شد، در همۀ امور ما رسوخ کرده است» (غیر دولتیسازی امر خیر). یکی از کارمندان ارشد خیریهها بیان داشته است که «درواقع تکنولوژی نقش بسزایی در فعالیتهای خیرخواهانه دارد؛ اما سرعت پیشرفت و تغییراتش با اقداماتی که ما در این حوزه انجام میدهیم، بسیار فاصله دارد. به تعبیری، ما با سنتها و روشهای خود با سرعتی بسیار آرام در این مسیر حرکت میکنیم؛ در حالی که تکنولوژی سرعتی قیاسناپذیر دارد. در اینجا باید برای آسیبندیدن، فاصله را هر مقدار که میتوان، کم کرد» (بهکارگیری تکنولوژی روز دنیا). کارمند ارشد خیریة دیگری اینطور بیان کرده است که «بهترین کار این است که آدم درست را سر جای خودش بگذارند؛ یعنی کسی که آن کار را بلد باشد» (شایستهسالاری). کارمند ارشد یکی از خیریههای دیگر مشارکتکننده در این پژوهش بیان داشته است که «اگر هدفگذاری و برنامهریزی نکنیم و چشمانداز نداشته باشیم، به دلیل تغییر نحوة جذبها، به نظر میرسد با مشکلات بدتری نسبت به مشکلات حال حاضر روبهرو خواهیم شد» (استفاده از روشهای جدید تأمین مالی).
شکل شمارة 2. کدگذاری آیندة مطلوب Title 2. Coding of Desired Future برای تفسیر و توضیح بیشتر کدها، به سبب سهولت تفسیر، از کدهای ثانویه یا میانی بهره برده شد تا ابعاد کدها یا مقولات اصلی آشکار شوند.
1-2-4- توسعة سازمانی ارتقای جایگاه سازمانهای خیریه در جامعه که تقریباً معادل همان افزایش سرمایة اجتماعی این سازمانهاست، به وضعیتی دلالت دارد که خیریهها بتوانند اعتماد بیشتری را جلب کنند و وجهة مثبتی از خود در جامعه بروز دهند. این بهبود وجهه در دو حوزة افزایش اعتماد نسبت به خیریهها و هویتسازی خیریهها رخ میدهد که هر دو از امور مطلوبیاند. همچنین، تثبیت استقلال خیریهها نکتهای است که به آن اشاره شده است. این مستقلشدن در سه سطح رخ میدهد: نخست، به رسمیت شناختن خیریهها از سوی دولت. برخی از مشارکتکنندگان ادعا کردهاند که دولت، خیریهها را رقیب خود در بسیاری از عرصهها میپندارد و ازاینرو، آنها را به رسمیت نمیشمارد. دوم، غیردولتی ساختن امر خیر که بر جدایی ساختار خیریهها و سازمانهای خیرخواهانه از دستگاههای دولتی دلالت دارد و سوم، ساختارمند شدن خیریهها که امری درونسازمانی و وابسته به نیت خود آنها است. به هر ترتیب، موارد فوق از منظر پژوهشگران بر مفهومی کلیتر دلالت دارد که در سطح تفسیری «توسعة سازمانی» نامیده میشود. درواقع، توسعة سازمانی بر تغییر مثبت ارزشها، استراتژیها و تکنیکهای حاکم بر کار سازمانی دلالت دارد که هدف آن، تقویت مهارتهای فردی و بهبود عملکرد سازمانی است (Weick & Quinn, 2009). در یک تعریف متأخرتر، توسعة سازمانی «فرایند افزایش کارایی سازمانی و تسهیل تغییرات فردی و سازمانی از خلال کاربرد مداخلات علوم اجتماعی و رفتاری است» (Anderson, 2014:21). آنچه میان این دو تعریف درخصوص توسعة سازمانی، مشترک است و ما به همین دلیل آن را انتخاب کردیم، فرایند افزایش کارایی در سازمان ازطریق تغییرات کارکردی و عملکردی است. درواقع، آیندة مطلوبِ متصور برای خیریهها آن است که سازمانهای خیرخواهانه بتوانند در عملکرد خود تغییر ایجاد کنند تا عملکرد آنها بهبود پیدا کند. تقویت هویت سازمانی، افزایش اعتماد، تثبیت استقلال، جدایی کارکردی از دولت و ساختارمند شدن، همگی جزو تغییراتی هستند که درنهایت، موجب بهبود عملکرد و افزایش کارایی سازمانهای خیریه در شهر تهران خواهد شد.
2-2-4- حل معضلات ساختاری مفهوم حاضر که متناظر با مفهوم «معضلات ساختاری» در فهم آیندة ممکن است، بر مفاهیم متعددی تکیه دارد که میتوانند در ترسیم آیندهای مطلوب اثرگذار باشند. بازبینی روندهای موجود و اتخاذ سیاستهای بهبودبخش، دو کلیدواژهای هستند که خیریهها را به سمت رفع موانع و معضلات ساختاری سوق میدهند. بازبینی روندهای موجود شامل بازنگری در روشهای تأمین مالی در خیریهها که عموماً روشهایی سنتیاند، اصلاح قوانین مرتبط با خیریهها در سطوح کلان مدیریتی و اصلاح تفکر دولت درخصوص خیریهها میشود. این موارد، در صورت اصلاح میتوانند به روندهای علمی و مؤثر در خیریهها بدل شوند و آنها را به شرایط مطلوب نزدیکتر سازند. در وهلة نخست، باید به روشهای تأمین مالی که کمابیش بهسوی فضایی نوتر حرکت کرده است، توجه داشت. استفاده از روشهای جمعسپاری، استفاده از پلتفرمهای نوین و تکنولوژیهای نوظهور به اصلاح روند موجود کمک بسیاری میکند. در گام بعدی، قوانین مرتبط با خیریهها که به گمان بسیاری، ناکارآمد، ناکافی، مبهم، دستوپاگیر و غیرمولدند، باید اصلاح شود تا خیریهها از پتانسیل حقوقی و قانونی نیز بهرة لازم را ببرند. درنهایت، دولت باید تفکر تصدیگر خود درخصوص خیریهها را کنار بگذارد و آنها را به چشم مکمل خود ببیند. اتخاذ سیاستهای بهبودبخش که بیشتر مرتبط با سیاستهای کلان دولتی است، بر مفاهیم مختلفی دلالت دارد که در صورت بهکارگیری، به رفع موانع ساختاری کمک بسیاری میکنند. در یک سطح، اولویتسنجی و برنامهریزی بلندمدت که بهنوعی مکمل یکدیگرند، در حل بسیاری از مشکلات ساختاری خیریهها ازجمله دوبارهکاری، همپوشانی، اتلاف منابع و مشکلات دیگر یاریرسان هستند. اینها مقابل برنامهریزی اقتضایی قرار میگیرند که در آیندة ممکن به آن پرداخته شد. در سطحی دیگر، شایستهسالاری و بهکارگیری تکنولوژیهای نوین قرار دارد که هرکدام بهنوعی به سازوکارهای دولت در تعامل با خیریهها راجع میشوند. شایستهسالاری در حوزة مدیریت خیریهها معنا پیدا میکند؛ یعنی بهکارگیری مدیران یا ناظرانی که فضای خیرخواهی را بفهمند و بتوانند در آن تعامل داشته باشند. بهکارگیری تکنولوژیهای روز دنیا نیز در سطح کلان دولتی و در سطح سازمانی خیریهها معنا پیدا میکند و در افزایش کارایی نقش مهمی دارد.
5- بحث و نتیجهگیری پژوهش حاضر در حوزة معرفتی آیندهپژوهی انجام شد و با استفاده از تکنیک دلفی کیفی، با فعالان حوزة خیر در شهر تهران مصاحبه شد. یافتههای مصاحبهها در دو حیطة آیندة ممکن و آیندة مطلوب تفسیر شدند. درواقع، این دو حیطه ازجمله حیطههایی هستند که آیندهپژوهی تلاش میکند تا به فهم آنها دست یابد. نخست، در بحث آیندة ممکن، دو مفهوم اساسی «افزایش عقلانیت سازمانی» و «معضلات ساختاری» به دست آمد که هریک بهنحوی، چشمانداز ممکن آیندة خیریهها در تهران را مشخص میکنند. نگاه مشارکتکنندگان به آیندة ممکن خیریهها و وضعیت خیرخواهی در شهر تهران، آن است که عقلانیت سازمانی خیریهها افزایش یابد و این حیطه با معضلات ساختاری روبهرو شده است. افزایش عقلانیت سازمانی با شفافیت مالی و عملکردی و افزایش آگاهی در حوزة خیرخواهی و مدرنسازی خیریهها همراه خواهد بود. معضلات ساختاری در سه حوزة برنامهریزی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و طبیعی رخ خواهد داد. همچنین، برنامهریزیها اقتضایی و کوتاهمدت است و فقدان برنامهریزی بلندمدت آشکار خواهد بود. فشار بروکراتیک و اقتصادی نیز بر حوزة خیرخواهی تأثیر میگذارد. بحرانهای اجتماعی و طبیعی نظیر آنومی اجتماعی، بحران آب و افزایش نیازمندان نیز فضای خیرخواهی و خیریهها را طی سالیان آتی متحول خواهد ساخت. در سوی دیگر، آیندة مطلوب قرار دارد که عقید مشارکتکنندگان را درخصوص آیندة خواستنی حوزة خیر بیان میکند؛ آیندهای که بهتر است رخ دهد. آیندة مطلوب با دو مقولة اصلی «توسعة سازمانی» و «حل معضلات ساختاری» توصیف میشود. توسعة سازمانی شامل ارتقای جایگاه سازمان و تثبیت استقلال سازمان در سطح خیریهها میشود. توسعة سازمانی خیریهها میتواند آنها را ساختارمند سازد و به معنای واقعی آنها را در جایگاه غیردولتی قرار دهد. افزایش سرمایة اجتماعی یا اعتماد عمومی به خیریهها نیز در همین بخش فهم میشود. حل معضلات ساختاری که دقیقاً نقطة مقابل معضلات ساختاری در بخش آیندة ممکن است، حاوی گرایش به آیندهای خواستنی است که در آن، بخش مهمی از مشکلات و موانع ساختاری حل شدهاند. اتخاذ سیاستهای بهبودبخش و بازبینی در روندهای موجود، معضلات ساختاری در حوزة خیرخواهی را تا حد چشمگیری حل میکند. اصلاح قوانین، اولویتسنجی، برنامهریزی بلندمدت، شایستهسالاری و استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا ازجمله عواملیاند که در این حوزه نقش دارند. درمجموع، ادعا میشود اختلاف چشمگیری میان آیندة ممکن و مطلوب در حوزة خیرخواهی وجود دارد. آیندة ممکن با معضلات ساختاری متعدد و البته ابتکاراتی از سوی سازمانهای خیرخواهانه همراه خواهد بود. مشارکتکنندگان اذعان داشتهاند باوجود موانع متعدد ساختاری در حوزة قانونی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، خیریهها خود را متحول خواهند ساخت و شیوههای جذب منابع و مدیریت خود را تغییر خواهند داد. همچنین، به سبب نوع تعامل جامعه با خیریهها، شفافیت مالی و عملکردی خیریهها نیز برای افزایش اعتماد عمومی و جذب بیشتر سرمایه افزایش خواهد یافت. آیندة مطلوب در حوزة ساختاری با آیندة ممکن تعارضی آشکار دارد. اگر در بحث آیندة ممکن از استمرار معضلات ساختاری در آینده صحبت شود، آیندة مطلوب شامل از میان رفتن بسیاری از این معضلات ساختاری خواهد بود؛ زیرا مطلوبیت آن وابسته به حلشدن بسیاری از این معضلات است. اما در حوزة سازمانی، فاصلة آیندة مطلوب و آیندة ممکن به اندازة مورد اخیر عظیم نیست. آیندة مطلوبِ متصور برای خیریههای شهر تهران شامل تثبیت استقلال سازمانها و بهبود جایگاه آنها بهعنوان سازمانهای ساختارمند است؛ نکتهای که تا حدودی در آیندة ممکن نیز شاهد آن بودیم؛ البته باید توجه داشت این مقولات در ارتباط و تعامل با یکدیگر معنا پیدا میکنند. پس اگر در آیندة مطلوب معضلات ساختاری از میان بروند، وضعیت برای توسعة سازمانی خیریهها نیز تسهیل میشود و تا حدی گزارة عکس نیز صادق است. ورای تفاسیر مربوط به نقطهنظرات مشارکتکنندگان در پژوهش حاضر، فعالان حوزة خیر در شهر تهران آیندة واقعی خیریهها و خیرخواهی در شهر تهران را بسیار چالشبرانگیز و توأم با مشکلات بسیار میدانند. از بعد سیاستگذاری، میتوان بر چالشها و دغدغههای فعالان این حوزه خرده گرفت و برای بهبود شرایط خیریهها به رفع این موانع سعی کرد. اصلاح قوانین، تغییر نوع نگاه دولت به خیریهها، استقلال خیریهها در عملکرد، غیر دولتیسازی خیریهها، ورود تکنولوژیهای جدید، افزایش سرمایة اجتماعی، اولویتسنجی در نیازها و اصلاح شکل برنامهریزی میتوانند در سیاستگذاری حوزة خیر بهمنظور افزایش کارایی این حوزه وارد شوند. بسیاری از مشکلات فعالان این حوزه، متناظر با مسائل و چالشهایی است که در حوزههای دیگر اجتماعی نیز وجود دارند و بار دیگر نیز باید تأکید شود که روابط میان نهادهای مختلف اجتماعی بسیار پیچیده و درهمتنیده است و حل مسائل یک نهاد یا یک حوزة فعالیت مثل خیریهها وابسته حل تعارضات در نهادها و حوزههای دیگر است؛ نکتهای که بسیاری از فعالان این حوزه در صحبتهایشان به آن اشاره کردهاند. با این حال، ترسیم چشمانداز خیریهها در آینده توسط فعالان این حوزه میتواند خوراک مناسبی را در اختیار سیاستگذاران و خود فعالان خیر قرار دهد تا تصمیماتشان را بیش از گذشته دادهبنیاد کنند. مسئلۀ قابل مشاهده در پژوهشهای بینالمللی و نیز در این پژوهش، اصلاح ارتباط دولت با سازمانهای خیرخواهانه است. بسیاری از پژوهشگران این حوزه بر نوع روابط دولت با سازمانهای خیرخواهانه پرداختهاند و آن را یک رابطة چندبعدی در نظر گرفتهاند. جانشینی، مکملبودن و تعارض سه نوع رابطهای است که دولت میتوان با سازمانهای خیرخواهانه داشته باشد (طیبنیا و همکاران، 1399). در این پژوهش نشان داده شد ادراک بسیاری از فعالین این حوزه از نوع رابطة سازمانشان با دولت از نوع تخاصمآمیز است. مشاهده شد در بسیاری از موارد، دولتْ خیریهها را رقیب خود میپندارد و این مسئله باعث آسیبرسیدن به این حوزه میشود؛ بنابراین، بهعنوان یک اقدام اصلاحی در حوزة سیاستگذاری پیشنهاد میشود متولیان دولتی حوزة خیر این رویه را تغییر دهند و رابطه را به سمت جانشینی و مکملبودن سوق دهند. در اصل، این همان بحثی است که درخصوص حل معضلات ساختاری نیز مطرح شد. فارغ از نوع رابطة دولت با سازمانهای خیرخواهانه، بحث ارتقای این سازمانها نیز بسیار پراهمیت است. توسعة پلتفرمها، استفاده از تکنولوژیهای پیشرفتهتر و افزایش بهرهوری سازمانی نیز از دیگر مواردی است که بهعنوان پیشنهاد سیاستگذارانه مطرح میشود. تخصصیشدن کار خیر نیز از دیگر پیشنهادهای سیاستگذارانه در این حوزه است. بیشتر افراد کار خیر را یک کار داوطلبانه میبینند و به همین منظور، به استفاده از تکنولوژیهای جدید و تخصصیدیدن این حوزه توجه نشده است. با تغییر نگاه از بیرون و درون میتوان تحولات ثمربخشی را در این حوزه ملاحظه کرد. درنهایت میتوان گفت تغییرات بنیادی ساختاری و سازمانی در سطح سازمانهای خیرخواهانه و ارتباط دولت با این سازمانها برای افزایش کارایی و بهرهوری این نهادها نیاز است. قطعاً بهرهوری بیشتر این سازمانها علاوه بر تأثیر مثبت آن بر اقتصاد کلان، از منظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز جامعة ایرانی را به طرز مثبتی متحول میسازد.
[1] philanthropic organizations [2] philanthropy [3] charity [4] NGO [5] Bell [6] Herman Kahn [7] Parsons [8] Creswell [9] Bell [10] trustworthiness [11] Bekkers [12] Atan [13] Mejia | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بل، و. (1392). مبانی آیندهپژوهی: تاریخچه، اهداف و دانش، ترجمة مصطفی تقوی و محسن محقق. تهران: مؤسسة آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، مرکز آیندهپژوهی علوم فناوری دفاعی.
پورعزت، ع. ا و قلیپور، آ. (1388). «توسعة رویکرد مسئلهمحوری در مطالعات میانرشتهای»، فصلنامة مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، 1(3)، 127-140.
پیرمرادیان، ز، کلانتری خلیلآباد، ح و شمسالدینی، ع. (1398). «تحلیل سازمانهای مردمنهاد و نقش آنها در افزایش ظرفیت توسعة گردشگری شهر یزد»، نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، 11(4)، 449-463.
جاوید، م. ج، شهریاری افشار، ص و سوری، ع. (1396). «نقش سازمانهای غیردولتی در ارتقای حقوق بشر: مطالعة موردی فدراسیون بینالمللی برنامهریزی خانواده در پیشگیری از ایدز»، حقوق پزشکی، پیاپی 40، 9-29.
جلالی، م، حجازی، ی، رضوانفر، اح و پورطاهری، م. (1394). «تحلیل چالشهای فراروی سازمانهای مردمنهاد زیستمحیطی استان کردستان»، روستا و توسعه، 18(3)، 85-107.
رازقی، ن و لطفی خاچکی، ب. (1397). «تحلیل جامعهشناختی چالشهای بقا و پایداری سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزة آسیبهای اجتماعی؛ با تأکید بر رابطة آنها با دولت»، جامعهشناسی نهادهای اجتماعی، 5(11)، 97-128.
سلیانی، م و وثوقی، م. (1395). «عوامل مؤثر بر استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد در نظارت بر عملکرد دولت در فرایند توسعة محلی»، توسعة محلی، 8(2)، 199-220.
شیروانی، ع و رجبی فرجاد، ح. (1390). «حکمرانی خوب با تأکید بر سازمانهای غیردولتی (NGO)»، نشریه خطمشی عمومی در مدیریت، 2(3)، 29-37.
طیبنیا، م. ص، ربانی اصفهانی، ح و فلاح، م. (1399). معماران عصر جدید (تحلیلی نو بر وضعیت سازمانهای مردمنهاد در ایران و جهان)، اصفهان: مهرستان.
کرسول، ج. د. (1394) طرح پژوهش: رویکردهای کیفی، کمی و ترکیبی، ترجمة علیرضا کیامنش و مریم دانایطوس، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد علامة طباطبایی.
مجیدی، م. ر و حمیصی، م. (1392). «بررسی نقش عوامل سیاسی و امنیتی در سیاستگذاری سازمانهای مردمنهاد ایرانی»، سیاست، 43(3)، 45-60.
نوذری، ح. (1400). جامعهشناسی و فهم جامعة ایران (دیدگاه آرایش مناسب بین جامعة مدنی، دولت و بازار)، تهران: مروارید.
ولیمحمدی، م و اسکندرینژاد، ع. (1401). «تأمین مالی جمعی در خیریهها؛ نگاهی به کنشهای خیرخواهانة جامعة ایرانی از منظر یک پیمایش آنلاین»، مجلة نگرشهای نوین مدیریت بازرگانی، 3(1)، 12-22.
References
Anderson, D. L. (2014). Organization development: The process of leading organizational change (Third). SAGE Publications, Inc.
Atan, R., Zainon, S., and Wah, Y. B. (2012). Quality information by charity organizations and its relationship with donations. Recent Advances in Business Administration, 7.
Bekkers, R. (2003). Trust, accreditation, and philanthropy in the netherlands. Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly, 32(4), 596–615.
Bell, W. (2003). Foundations of futures studies: volume 1: History, purposes, and knowledge (Human science for a new era series) (1st ed.). Routledge.
Bell, W. (2013). Foundations of futures studies: volume 1: History, purposes, and knowledge (Human science for a new era series) (First). Translated by Taghavi, M., & Mohaghegh, M. Tehran: Educational and Research Institute of Defense Industries, Future Research Center of Defense Technology Sciences. ]In Persian[
Creswell, J. W., and Clarck, V. L. P. (2018). Designing and conducting mixed methods research. SAGE.
Elder-Vass, D. (2007). Social structure and social relations. Journal for the Theory of Social Behaviour, 37(4), 463–477. https://doi.org/10.1111/j.1468-5914.2007.00346.x.
Evans, B. C., Coon, D. W., and Ume, E. (2011). Use of theoretical frameworks as a pragmatic guide for mixed methods studies. Journal of Mixed Methods Research, 5(4), 276–292.
Haslanger, S. (2015). What is a (social) structural explanation? Philosophical Studies, 173(1), 113–130. https://doi.org/10.1007/s11098-014-0434-5.
Hsieh, H. F., and Shannon, S. E. (2005). Three approaches to qualitative content analysis. Qualitative Health Research, 15(9), 1277–1288. https://doi.org/10.1177/1049732305276687.
Jalali, M., Hejazi, Y., Rezvanfar, A., and Pourtaheri, M. (2015). Analysis of the challenges faced by environmental non-governmental organizations of Kurdistan province. Village and Development, 18(3), 85-107. ]In Persian[
Javid, M., Shahriari-Afshar, S., and Souri, A. (2017). The role of non-governmental organizations in promoting human rights: a case study of the International Federation of Family Planning in AIDS Prevention. Medical law, 40, 9-20. ]In Persian[
Johnson, C., and Parry, D. (2015). Contextualizing qualitative research for social justice. In C. Johnson & D. Parry (Eds.), Fostering social justice through qualitative inquiry: A methodological guide (pp. 11–22). Walnut Creek, CA: Left Coast Press.
Majidi, M., and Hamissi, M. (2013). A study of the role of political and security factors in the policymaking of Iranian ngos. Politics, 43(3), 45-60. ]In Persian[
Mejia, J., Urrea, G., and Pedraza‐Martinez, A. J. (2019). Operational transparency on crowdfunding platforms: Effect on donations for emergency response. Production and Operations Management, poms.13014. https://doi.org/10.1111/poms.13014.
Nozari, H. (2021). Sociology and understanding of iranian society: The view of proper arrangement between civil society, government and economy (market). Tehran: Morvarid. ]In Persian[
Parsons, E. (2002). Charity retail: past, present and future. International Journal of Retail & Distribution Management, 30 (12), 586 – 594.
Porpora, D. (2007). On elder-vass: Refining a refinement. Journal for the Theory of Social Behaviour, 37, 195–200.
Pourezzat, A., and Gholipour, A. (2009). Developing a problem-oriented approach in interdisciplinary studies. Quarterly Journal of Interdisciplinary Studies in Humanities, 1(3), 127-140. ]In Persian[
Razeghi, N., and Lotfi-Khachaki, B. (2018). A Sociological analysis on the survival challenges and sustainability of NGOs active in social problems: With an emphasis on their relationship with the state. Sociology of social institutions, 5(11), 97-128. ]In Persian[
Rose, J., and Johnson, C. W. (2020). Contextualizing reliability and validity in qualitative research: toward more rigorous and trustworthy qualitative social science in leisure research. Journal of Leisure Research, 51(4), 432–451. https://doi.org/10.1080/00222216.2020.1722042.
Saliani, M., and Vosoughi, M. (2016). Factors that affecting the use of nongovernmental organizations capacity in monitoring the government performance in the local development process. Local Development, 8(2), 199-220. ]In Persian[
Shirvani, A., and Rajabi-Farjad, H. (2011). Good governance with an emphasis on non-governmental organizations (NGO). Public Policy in Management, 2(3), 29-37. ]In Persian[
Tayyebnia M., Fallah, M., and Rabbani-Esfahani, H. (2021). Architects of the new age: A New analysis on the status of non-governmental organizations in iran and the world. Isfahan: Mehresta. ]In Persian[
Valimohammadi, M., and Eskandarinezhad, A. (2022). Collective funding for charities; A look At the benevolent actions of iranian society from the perspective of an online survey. Journal of New Business Attitudes, 3(1), 12-22. ]In Persian[
Weick, K. E., and Quinn, R. E. (1999). Organizational change and development. Annual Review of Psychology, 50(1), 361–386. https://doi.org/10.1146/annurev.psych.50.1.36.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 450 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 255 |