تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,378 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,112,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,061,543 |
نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) | |||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه پژوهش های زبان شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 14، شماره 2 - شماره پیاپی 27، مهر 1401، صفحه 91-112 اصل مقاله (1.78 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jrl.2023.136703.1719 | |||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||
لیلا فیاضی1؛ شهلا رقیب دوست* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||
ناشنوایان ایرانی از زبان اشارهای در تعاملات خود استفاده میکنند که زبانی طبیعی با دستور زبان خاص خود و مستقل از زبان فارسی است. هدف این پژوهش بررسی ساخت نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) است. روش پژوهش برگرفته از پژوهشهای بینزبانی زشن (2004, 2006) است که درباره 38 زبان اشاره انجام شدهاند. 7 بزرگسال ناشنوای عمیق مسلط به زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. یک مترجم و مشاور زبان اشاره در تمام مراحل پژوهش حضور داشت. برای جمعآوری داده، ضبط ویدئویی و مشاهدۀ رفتارهای زبانی اشارهگران هنگام ارائه محرکهای زبانی و همچنین مشاهده هدفمند فیلمهایی به زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) صورت گرفت. دادهها برای بررسی وارد برنامه نرمافزاری ELAN شدند. تحلیل دادهها نشان داد که در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی)، نشانهگذاری نفی هم بهصورت دستی و هم غیردستی در شکلهای مختلف قابل مشاهده است. نفی غیردستی اجباری نیست و از نظر سیطره میتواند کل بند (منهای بخش مبتداسازیشده) یا بخش/بخشهایی از یک بند را دربرگیرد. منفیسازهای اصلی بند (ادات نفی دستی) عبارتانداز: نه (NOT)، نه (NO)، هیچ (NONE)، نه (اصلاً ، بههیچوجه و ...) (NEVER) و نه وجودی (NOT-EXIST). واژهبستسازی ادات نفی فراوان مشاهده شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||
زبان اشاره؛ زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی)؛ نفی؛ ناشنوایان؛ ادات نفی؛ نفی دستی؛ نفی غیردستی | |||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||
. مقدمه بررسی زبان در طول تاریخ فرهنگ و دانش بشری همواره مهم و مورد توجه پژوهشگران بوده است. در عصر حاضر نیز تجزیه و تحلیل نظری و کاربردی زبان بیش از پیش گسترش یافته و در عمق بخشیدن به دانش انسانی مؤثر بوده است. به عقیده لیان[1] (2015:232) زبان میتواند یک توانایی مستقل و انتزاعی برای بازنمایی و ارجاع نمادین و ارتباط در نظر گرفته شود. ارجاع نمادین، بهعنوان یکی از ویژگیهای جهانی زبان، به استفاده پیچیده از نشانهها در گفتار و دیگر اَشکال ارتباط نمادین گفته میشود که به کاربرد اندامهای تولیدی خاصی وابسته نیستند. در واقع، نمادهای زبانی میتوانند هم در کاربرد نشانههای آوایی-شنیداری و هم نشانههای دستی وجود داشته باشند. همچنین، این نمادها ممکن است با دیگر انواع نشانههای ارتباطی (مانند نشانههای لمسی-حرکتی/جنبشی[2]) تکامل یافته باشند. از این منظر، میتوان زبان را توانایی کلی مستقلی در نظر گرفت که با اندامهای تولیدی[3] مختلفی نشان داده میشود و هم زبان گفتاری و هم زبان اشاره (و حتی زبان مبتنی بر لمس) را دربرمیگیرد. انجمن ناشنوایان کانادا (The Canadian Association of the Deaf (CAD), 2015)، ناشنوایی را از نظر پزشکی/شنواییشناسی با میزان از دستدادن شنوایی عملکردی و وابستگی به ارتباطات دیداری تعریف میکند و تعریف ارائهشده توسط دانشگاه گالودت در ایالات متحده را میپذیرد: «هرکسی که نمیتواند گفتار را (با یا بدون سمعک یا سایر شنیدافزارها) با بهکارگیری صدا بهتنهایی درک کند (یعنی بدون نشانههای دیداری مانند لبخوانی، گفتارخوانی و خواندن و نوشتن) ناشنوا است.»[4]. در هر نقطهای از جهان که ناشنوایان گرد هم جمع شدهاند و جامعهای را تشکیل دادهاند، زبانهای اشاره بهطور طبیعی پدید آمدهاند و به ابزار اولیۀ ارتباط برای جامعۀ ناشنوایی که از زبان اشاره استفاده کردهاند، تبدیل شدهاند (Zeshan, 2004: 2) و بر این مبنا تعاریف جامعهشناختی/فرهنگی از ناشنوایی ارائه شده است. ودیتز[5] (1913) در مقاله خود با نام «حفظ زبان اشاره» بیان کرد که زبان اشاره زبانی است که از ارتباطات دستی و زبان بدن برای انتقال معنا استفاده میکند. برخلاف الگوهای اکوستیکی منتقلشده بهصورت صوتی در گفتار، زبان اشاره ترکیب همزمان اشکال دست، جهتگیری و حرکت دستها، بازوها یا بدن، و حالات چهره برای بیان روان افکار گوینده میباشد (Homeida, 2015:18). زبان اشاره به اشخاص ناشنوا فرصت میدهد که مقاصد خود را بهطور کامل به هر گونهای که با زبان گفتاری برایشان میسر نیست، بیان کنند. زبانهای اشاره، همچون زبانهای گفتاری معنیدار و دارای کلیة مشخصههای اساسی زبانی مانند واجشناسی، ساختواژه و نحو هستند (Fischer & Van der Hulst, 2003:328). همۀ زبانهای اشاره از اشارههای دستی و ویژگیهای غیردستی، حالات چهره و شکل سر و بدن، برای ارائه واژهها و مفاهیم عینی و انتزاعی استفاده میکنند که معمولاً با چشم قابلدرک هستند. حرکات مربوط به اشارهها در یک «فضای اشارهای»[6] شامل فضای جلوی بدن از سر تا کمر و دو طرف بدن تولید میشود (Zeshan & Palfreyman, 2017:5). اشارههای دستی در هر زبان اشاره پنج نوع اطلاعات را بهطور همزمان لازم دارند تا از هم متمایز شوند و مؤلفهها یا اجزای تشکیلدهنده آنها عبارتاند از:
برابر بررسیهای بهعملآمده، در ایران تقریباً از هر ۱۰۰۰ تولدی که اتفاق میافتد، ۲.۷ درصد نوزادان کمشنوا هستند و در همه گروههای سنی شیوع ناشنوایی و کمشنوایی در کشور ۵.۳ درصد است.[13] از این رو، ناشنوایان ایرانی جمعیت درخورملاحظهای از کشور را دربرمیگیرند و تعداد درخورتوجهی از یک اقلیت زبانی را تشکیل میدهند که از یک نظام ارتباطی با نشانههای قراردادی اشارهای استفاده میکنند. متأسفانه اسناد کافی درباره تاریخ زبان اشاره در ایران وجود ندارد. با این وجود، معدود پژوهشهای زبانشناختی درباره زبان اشاره ناشنوایان ایرانی (برای مثال، سیاوشی، 1384؛ شرفزاده، 1384؛ مهیاریفر، 1386؛ کبیری،1392؛ طبیعی، 1394؛ کریمی علویجه، 1394؛ سلیمانبیگی، 1396؛ Sanjabi et al., 2016 ; Guity, 2021) نشان میدهند که این زبان اشاره نیز زبانی طبیعی و قراردادی است، همچون دیگر زبانهای طبیعی دارای قواعد منحصر به خود است و تمامی نیازهای ارتباطی گویشوران را برطرف می کند. این زبان اشاره در گذشتهای نه چندان دور «زبان اشاره فارسی»[14] خوانده میشد؛ اما به نظر میرسد که در حال حاضر «زبان اشاره ایرانی»[15] توسط جامعه ناشنوایان ایران بیشتر به کار میرود. اخیراً نیز گیتی (2021) واژۀ «اشارانی» را برای این زبان پیشنهاد کرده است. در این مقاله هرجا که از زبان اشاره ایرانی یاد میشود مقصود گونه تهرانی است مگر آنکه در متن مشخص شود. این پژوهش با هدف بررسی توصیفی ساخت نفی در زبان اشاره ناشنوایان ایرانی (گونه تهرانی) انجام شده است. روشن و باقری (162:1392) میگویند نفی پدیدهای شناختی، ذهنی و زبانی و دارای مفهومی پیچیده است که به صورتهای گوناگون در زبانهای مختلف بیان میشود و نقش اساسی در تفکر انسان دارد. فرهنگنویسان و زبانشناسان ازدیدگاههای متفاوتی به مقوله نفی نگریسته و آن را تعریف کردهاند. نفی معادل انکار وجود یا حقیقتی است که میتواند برای بیانِ نبودن چیزی و نیز نپذیرفتن یا رد چیزی به کار رود (انوری، 1381: 7905، جلد 8). همچنین، مفهوم نفی کاربردهای متنوعی در زبان دارد، به طوری که گاه برای مشخص ساختن مفاهیم مهم، گاه برای بیان اخطار و هشدار و گاه برای صدور دستورالعمل به کار میرود (شقاقی، 1381: 87). در گفتار و نوشتار رسمی نیز گاهی ساختهای نفی برای بیان نقشهای عدم مالکیت و عدم وقوع به کار میروند (رضایی و آزادمنش، 1397: 66). زبان شناسان معتقدند که در هر زبانی، ابزاری برای منفیکردن بندهای مثبت وجود دارد ( Croft,1991:2 & Dahl,1979:79)، و روش منفیساختن در سطوح مختلف جمله، واژه و تکواژ در هر زبان ازجمله زبانهای اشاره، ویژگیهای خاص خود را دارد. در یک مجموعه پروژههای بینزبانی (Zeshan, 2004, 2006)، دادههایی از بیش از 38 زبان اشاره از سراسر جهان برای توصیف انواع راهبردهای اصلی نفی گردآوری و بررسی شدند. نتایج نشان داد که زبانهای اشاره از نشانگرهای دستی و غیردستی برای بیان نفی در بندها استفاده میکنند. نشانگرهای دستی نفی، اشارههایی هستند که با دست بیان میشوند و ادات[16] نفی (نه)، قیدوارههای[17] منفی (هرگز)، تکمیلکنندههای[18] منفی (هنوز نه)، افعال وجهی منفی (مانند نمیتوانم، نمیخواهم) و هیچواژهها[19] (برای مثال هیچچیز، هیچکس) را دربرمیگیرند. ادات نفی مستقل، نشانۀ راهبرد غالب زبانهای اشاره برای بیان نفی هستند. با این همه، در بیشتر زبانهای اشاره نمونههایی از نفی به شکل واژهبستسازی،[20] وندسازی[21] یا تغییرات داخلی یک اشاره (نفی همزمان) نیز وجود دارد (Zeshan, 2004:1). در زبان اشاره هنگکنگ (Tang, 2006:219) و زبان اشاره اینویت[22](Schuit, 2013:50) نشان داده شده است که حضور یک اشاره منفی دستی برای منفیکردن یک بند ضروری است و اشارههای منفی غیردستی فقط اینگونه اشارهها را همراهی میکنند. در مقابل، زبانهای اشارهای وجود دارند که امکان نفی یک گزاره در آنها تنها با استفاده از اشارههای غیردستی مثل حرکت سر به عقب یا طرفین، فراهم میشود. زبان اشاره آمریکایی و زبان اشاره آلمانی از این دستهاند (Oomen & Pfau, 2017:5). در این میان هستند زبانهای اشارهای که در حالتی بینابینی از هر دو اشارههای منفی دستی و غیردستی برای نفی بند استفاده میکنند ( Zeshan & Palfreyman, 2017:12). در برخی مطالعات روی زبان اشارۀ ایرانی، مطالبی مرتبط با چگونگی ساخت نفی در این زبان آمده است. شرفزاده (1384: 82) از تکواژ منفیساز «نه» بهعنوان یک تکواژ آزاد پربسامد برای منفیکردن یاد میکند و بیان میدارد که این تکواژ برای منفیکردن فعل و بعد از آن قرار میگیرد، در حالی که برای منفیکردن قیدی مانند «باید» پیش از آن اجرا میشود. در مقابل، سیاوشی (1384) گیتی و سیاوشی (1399) معتقد است منفیساختن فعل در زبان اشارۀ ایرانی بهصورت وندافزایی صورت میگیرد. او مینویسد که افعال در زبان اشارة ایرانی با افزوده شدن یک اشارة وابسته (اشارهای که جز بهصورت پیوسته با اشارة دیگر نمیآید) منفی میشوند. این اشاره که اشاره نفی است با حرکت مچ دست به سمت بالا تولید میشود که برخلاف افعال فارسی که تکواژ منفیساز قبل از فعل میآید، در زبان اشارۀ ایرانی این نشانگر پس از تولید اشاره فعل و در همان محل تولید اشارۀ فعل ادا میشود. گیتی (2018:74) این شکل از حرکت دست را “Bflapdown” نامگذاری میکند که در نشان دادن جملههای وجودی و مالکیت منفی، فعل وجهی و کمکی منفی کاربرد دارد. همچنین، در زبان اشارة ایرانی، عضو سر اندام اصلی تولید اشارات «بله (آره)» و «خیر (نه)» است. اشارۀ «نه/خیر» به صورت منفرد، بیشتر با حرکت سر و بالا رفتن ابرو تولید میشود. حرکت سر به دو طرف هم برای منفیسازی جمله میتواند به کار رود. مشاهده شده است که در بسیاری از جملات منفی، اشارة دستی که مفهوم نفی داشته باشد، وجود ندارد و جمله فقط با حرکت سر منفی میشود. در مجموع میتوان گفت پژوهشی که بهصورت مستقل و کامل مقولۀ نفی را در زبان اشاره ایرانی بررسی و توصیف کرده باشد، تاکنون صورت نگرفته است، در حالی که تحلیل زبانشناختی جنبههای مختلف زبانهای اشاره برای تفهیم و تفاهم متقابل، هماهنگی ارتباطی بین ناشنوایان، معلمان و مترجمان زبان اشاره در استفاده از اشارات، آموزش زبان اشاره، تدوین برنامهها و کتابهای آموزشی، اجرای پژوهشهای زبانی و ارائه یا تبیین نظریههای زبانی و غیره یک ضرورت است. افزون بر آن، سابقه دو دهه کار یکی از نگارندگان بهعنوان گفتاردرمانگر در مدارس ویژۀ ناشنوایان با این نگرش همراه بود که پیچیدگی مسائل آموزش ناشنوایان، حاکم بودن نگرشهای نادرست در محافل آموزشی، مشکلات دانشآموزان ناشنوا در یادگیری زبان فارسی (گفتاری و نوشتاری)، نبودن محتوا و اطلاعات مناسب در آموزش زبان اشاره به ناشنوایان، معلمان و غیره را میتوان به کمبود پژوهش در این حوزه نسبت داد. از این رو، در پژوهش پیشرو این هدف پی گرفته شده است که هماهنگ با پژوهشهای بینزبانی زشن (2004) مقوله نفی در زبان اشاره ناشنوایان ایرانی (گونه تهرانی) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
این پژوهش بهلحاظ هدف، بنیادی–کاربردی، از منظر چگونگی تحلیل دادهها توصیفی و از نوع کیفی و بررسی، موردی است. طرح کلی این پژوهش برگرفته از پژوهشهای بینزبانی زشن (2004, 2006) است که در انستیتو مکس پلانک هلند درباره زبانهای اشاره در سراسر دنیا انجام شدهاند. جامعه این پژوهش بزرگسالان ناشنوای ساکن در شهر تهران بودند که از زبان اشاره ایرانی بهطور روزانه استفاده میکردند. شرکتکنندگان این پژوهش، براساس روش نمونهگیری هدفمند، شامل 7 بزرگسال ناشنوای عمیق دارای سمعک (4 زن و 3 مرد) بودند در ردۀ سنی 40-35 سال و همگی باسواد (مقطع دیپلم تا دانشجوی دکتری زبانشناسی) بودند و از انجمنها و کانونهای ناشنوایان شهر تهران برای شرکت در این پژوهش معرفی و داوطلبانه حاضر به مشارکت شده بودند. همه این افراد ناشنوا به دنیا آمده و از سنین پایین در معرض زبان اشاره قرار گرفته بودند و تسلط کامل به زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) داشتند و در ارتباطات خود از آن استفاده میکردند. همچنین، در خانواده 5 نفر از آنها فرد یا افراد ناشنوای دیگری وجود داشت و 6 نفر از آنها در مدارس استثنایی ویژۀ ناشنوایان تحصیل کرده بودند. همه این آزمودنیها توانایی درک زبان فارسی گفتاری و درک و بیان نوشتاری را داشتند؛ اما به دلیل عدم وضوح کلامی بیشتر شرکتکنندگان، برای پژوهشگر ارتباط کلامی کامل تنها با 2 نفر از آنها بدون حضور مترجم امکانپذیر بود. روش اصلی گردآوری دادههای مربوط به مقوله نفی زبان اشاره ایرانی «مشاهده» بود. دادهها با استفاده از این روش به دو شکل گردآوری شدند: الف- مشاهدۀ ارتباطات و تعاملات آزمودنیها. به این منظور، محرکهایی بهصورت فهرستی از صورتهای زبانی در قالب جمله و واژه، و تصاویر به آنها نشان داده میشد و آنها باید مفهوم آن تصاویر و صورتهای نوشتاری را به زبان اشاره ایرانی بیان میکردند. از آزمودنیها در 2-1 جلسه با دوربین تلفن همراه و آیپد اپل6 فیلمبرداری انجام شد. همچنین، بهمنظور تعامل بهتر و اطمینان از درک درست دستورالعملها برای گردآوری دادهها، از یک مترجم زبان اشاره در این جلسهها استفاده شد. برای گردآوری محرکهای زبانی (جمله و واژه)، نگارنده از منابعی مانند پژوهش زشن (2004)، کتابهای دستور زبان فارسی (مانند انوری و گیوی (1384) و طیب زاده (1393)) و مقالاتی که دربارۀ ساخت نفی در زبان فارسی نوشته شدهاند، استفاده کرده است. دادههای زبانی گردآوریشده، با توجه به نکاتی که در پژوهش زشن (2004) مطرح شده است و همچنین، معیارهایی که در کتابهای دستور زبان فارسی برای ساخت نفی در نظر گرفته شدهاند، انتخاب و دستهبندی شدند. عینی و ملموس بودن جملهها و کلمهها در حد امکان از نظر دور نماند. در نهایت، 115 جمله و 23 واژه بهعنوان محرکهای زبانی پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری محرکهای تصویری، نگارنده از مجموعه کتابهای زبانآموزی و جملهسازی و نگارش، ویژۀ دانشآموزان ناشنوا در مقطع ابتدایی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی استفاده کرده است. در انتخاب تصویرها انواع ساختهای نفی در زبان فارسی؛ مانند جملههای ساده و مرکب منفی دارای افعال ساده، افعال پیشوندی، افعال مرکب، فعلهای کمکی، نفی همپایه، نفی تأکیدی، نفی وجود، کمیتنماهای منفی مدنظر قرار گرفتند. در نهایت، تعداد 109 تصویر بهعنوان محرکهای تصویری پژوهش انتخاب شدند. وضوح تصاویر برای نشان دادن مفهوم نفی، بسیار بالا و توسط متخصصان ناشنوا در سازمان استثنایی کشور، ساده، ملموس و گویا بودنشان برای دانشآموزان ناشنوا تأیید شده است. مشاهده فیلمهایی دربارۀ موضوعات مختلف به زبان اشاره ایرانی که بهمنظور اطمینان از صحت دادهها و دستیابی به دادههای خودانگیخته بیشتر، در این پژوهش استفاده شد. این فیلمها همراه با زیرنویس یا بازگویی گفتاری بودند و در رسانههای اجتماعی مجازی مانند تلگرام و اینستاگرام یافت میشوند. در این پژوهش لازم بود از فرد/افرادی که زبانشناس زبان اشاره باشند، و/یا زبان اشاره محیط خود را بسیار خوب بدانند و/یا با اشارهگران بسیار ماهر همکاری داشتهاند، کمک و مشورت گرفته شود. بنابراین، دو مشاور در همه مراحل اجرای پژوهش نگارنده را یاری کردند. در مجموع حدود 354 دقیقه فیلم از زبان اشارۀ ایرانی برای تجزیه و تحلیل به دست آمد. این دادههای برای تفسیر و بررسی دقیقتر وارد برنامه نرمافزاری ELAN[23] شدند. این نرمافزار در موسسۀ روانشناسی زبان مکس پلانک با هدف پیریزی پایهای دقیق برای حاشیهنویسی، نشانهگذاری و بهرهبرداری از دادههای ضبطشدة چندرسانهای طراحی و ساخته شده است.
دادههای پژوهش نشان داد که در زبان اشاره ایرانی، نشانهگذاری نفی هم بهصورت دستی و هم غیردستی در شکلهای مختلف قابل مشاهده است. انواع اشکال نفی غیردستی و دستی و چگونگی منفی کردن یک بند توسط این اشکال در ادامه توصیف خواهند شد. لازم به توضیح است که در نمونهها آنچه به اشاره بیان شده است بهصورت موربنویسی[24] و برجستهنویسی[25] نگارش شده است. شروع و پایان نفی غیردستی (ن.غ.د) و نفی دستی (ن.د) از طریق کشیدن خطی در بالای هر بند اشاره نمایش داده شدهاند. شخص و شمار ضمیرها با حروف اختصاری؛ مانند (ا.ش.م) به معنای اول شخص مفرد، داخل پرانتز قرار گرفتهاند که با مشخصههای دستی یا غیردستی این ضمیرها میتوانند نشان داده شوند.
1-3. شکلهای نفی 3-1-1. نفی غیردستی انواعی از حرکات سر و حالات چهره بهعنوان نفی غیردستی در ساختهای منفی در زبان اشاره ایرانی کاربرد دارند. حرکات سر مشاهدهشده در زبان اشاره ایرانی، همانند بسیاری از دیگر زبانهای اشاره، شامل الف. حرکت سر به عقب، ب. حرکت سر به طرفین بهصورت تکرارشونده و ج. برگرداندن سر به یک سمت میشود. بیشترین فراوانی مربوط به حرکت سر به عقب و کمترین فراوانی مربوط به حرکت سر به یک طرف است. دامنه و مدت حرکات سر ممکن است از اشارهگری به اشارهگر دیگر متفاوت است. هم تفاوتهای فردی وجود دارد و هم تفاوتهایی که از بیان قویتر یا ضعیفتر نفی ناشی میشوند (Antzakas, 2006: 261). در شکل (1) این حرکات سر نشان داده شدهاند.
الف ب ج شکل 1- الف- حرکت سر به عقب، ب- حرکت سر به طرفین، ج- حرکت سر به یک طرف Fig 1- a. backward head tilt, b. side-to-side headshake, and c. one side headshake
از بین حالات چهره توصیفشده هنگام نفی در زبانهای اشاره، الف-کشیدهشدن گوشههای دهان (لبها) به سمت پایین (آویزان بودن لبها)، ب-به هم کشیدهشدن ابروها (اخمکردن) و ج- بالارفتن ابروها و بازشدن چشمها در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) مشاهده میشوند، لازم به توضیح است امکان رخدادن همزمان حرکات سر و حالات چهره با یکدیگر هم وجود دارد (شکل2). برخی از اشارهکنندهگان از حالات چهره بسیار برجسته استفاده میکنند، برخی دیگر بسیار ظریفتر هستند. حالات چهره همراه با نفی را میتوان در یک پیوستار از قوی به ضعیف یافت (Van Herreweghe & Vermeerbergen, 2006:244).
الف ب ج د شکل 2- الف- کشیدهشدن گوشههای دهان (لبها) به سمت پایین، ب- به هم کشیدهشدن ابروها (اخمکردن)، ج-هر دو مورد الف و ب با هم و ج- بالارفتن ابروها و بازشدن چشمها Fig 2- a. Corners of the mouth down, b. Lowered brows, c. both a & c, d. Raising the eyebrows and opening the eyes
علاوهبر اینها، همان طور که در شکل (3) نشان داده شده است، نوعی دیگری از اشارههای غیردستی در نشانهگذاری نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) به کار میرود که البته چندان رایج نیست. در این حالت چهره، گونههای بادکرده برای اجرای نوعی ایمای دهانی همراه با فوت کردن هوا دیده میشود که با نفی دستی با شکل گرد یا o و حرکت چرخهای همراه است که «عدم وجود[26] (نبودن، نداشتن)» را نشان میدهند.
شکل 3- گونههای بادکرده برای اجرای نوعی ایمای دهانی همراه با فوت کردن هوا Fig 3- Inflated cheeks to perform a kind of mouth gesture with blowing air
در مشاهدات پژوهشگر از دادهها نفی غیردستی نشان داد که در زبان اشاره ایرانی اجباری نیست و در بیشتر موارد هیچگونه تغییری در درک مفهوم بند در غیاب نفی غیردستی بهوجود نمیآید و نفی دستی برای انتقال معنا کافی است. از سویی دیگر، طبق نظر دو پژوهشگر ناشنوا در پاسخ به پرسشنامه نفی و مشاوران پژوهش، این امکان وجود دارد که در برخی بافتها مانند پاسخ منفی به یک پرسش (با پاسخ بلی و خیر) تنها از طریق نفی غیردستی (حرکات سر، حالات چهره یا هر دو)، صورت بگیرد. از نظر سیطره، نفی غیردستی میتواند کل بند (منهای بخش مبتداسازیشده) یا بخش/بخشهایی از یک بند را دربرمیگیرد.[27] برای نمونه، در مثال (1الف) مشاهده میشود «نه» در انتهای جمله (بعد از فعل) قرار گرفته است و شروع نفی غیردستی تنها هنگام اجرای این ادات نفی است. اما در مثال (1ب) از ابتدای شروع جمله و تا انتهای آن، تحت سیطره نشانهگذاری نفی غیردستی قرار میگیرد. ذکر این نکته لازم است که حرکات سر بهعنوان نشاندهندۀ نفی غیردستی، تنها در هنگام اجرای اشاره ادات نفی یا ابتدای شروع اشاره محمول یک بند مشاهده میشوند و شروع این نوع از نفی غیردستی از ابتدای بند نیست. به نظر میرسد نفی غیردستی اطلاعات بیشتری را به مفهوم یک بند اضافه میکند و کارکردی، مانند تغییر در «لحن صدا»[28]یا مختصههای کاربردشناختی شناختهشده در زبانهای گفتاری دارد (Savolainen, 2006:294). از این رو، در زبان اشاره ایرانی علاوهبر تفاوتهای فردی در میزان استفاده از نشانهگذاریهای نفی غیردستی، میزان تأکید منفی بر موضوع نیز در دامنه این نوع نشانهگذاری در یک بند مؤثر است. 1) الف- ن.غ.د[29] لطفاً (دوم.ش.م/ج[30]) سیگارکشیدن نه لطفاً سیگار نکشید. ب- ن.غ.د هواپیما پرواز نه هواپیما پرواز نخواهد کرد.
3-1-2. نفی دستی نفی دستی نقش اساسی در منفیکردن یک بند از طریق منفیسازهای اصلی بند دارد، از میان اشکال مختلف نفی دستی در زبانهای اشاره شکل پیچش مچ یا حرکت دست از سمت پایین به سمت بالا یا متمایل به پهلو بیشترین شکل مشاهدهشده برای ساخت نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) است. این شکل از نفی دستی با یک یا دو دست قابل اجرا است (شکل 4). همچنین، در دادههای پژوهش مشاهده شد که اشاره حرکت پایین به بالای دست ترجیحاً با اشاره غیردستی سر شامل حرکت سر به عقب میتواند رخ میدهد.
شکل 4- پیچش مچ دست رو به بالا با یک یا دو دست (راست به چپ) Fig 4- Wrist twisting movement from down to up with one hand or two hands
حرکت مکرر و یا واحد پهلوبهپهلو (طرفین) با کف دست رو به بیرون شکل دیگری از نفی دستی است که در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) مورد استفاده قرار میگیرد و با یک یا دو دست قابل اجرا است (شکل 5 الف و ب). علاوهبر این، ممکن است تمام انگشتان بهغیر از انگشت اشاره بسته باشند و حرکت به طرفین صورت بگیرد (شکل 5ج). در اینجا هم مشاهده شد که در اشارههایی که دست/دستها به سمت پهلو حرکت میکنند، میتوانیم حرکت پهلوبهپهلوی سر (حرکت سر به طرفین) را مشاهده کنیم.
الف ب ج شکل 5- حرکت دست به طرفین برای بیان نه Fig 5- Repeated side-to-side movement for saying Not
شکل گرد یا o دست با حرکت چرخهای یکی از اشکال نفی دستی در زبان اشاره ایرانیست که در ساختهای منفی معدودی توسط ناشنوایان ایرانی به کار میرود (شکل 6).
شکل 6- شکل گرد یا o دست با حرکت چرخهای (راست به چپ) Fig 6- O-hand shape with circular movement
نفی دستی دیگری که در زبان اشاره ایرانی وجود دارد به این صورت نشان داده میشود که یک یا دو دست مشت میشوند، طرف مشتشده تقریباً به سمت روبهرو است و با حرکت به سمت جلو، انگشتان باز میشوند. این اشاره منفی در شکل (7) نمایش داده شده است. این شکل دست نمایانگر مفهوم هیچ است.
شکل 7- نفی دستی دست/دستهای مشتشده و حرکت رو به جلو همراه با باز شدن (راست به چپ) Fig 7- Manual negation: fisted hand/hands and forward movement with opening
شکل دست بهصورت کف دست رو به بالا در انتهای بند منفی و در ترکیب با یک نشانهگذاری نفی دستی یا غیردستی دیگر میآید (شکل 8). این نشانهگذار پایان بندی اگرچه نمونه اعلای یک نفیکننده نیست و میتواند به نشانه تردید، عدم اطمینان یا عدم قطعیت توسط اشارهکننده به کار رود یا همچنین، نقش یک نشانگر گفتمانی (مثل دیگه در زبان گفتاری فارسی (رفت دیگه)) داشته باشد؛ اما نفی نیز یکی از زیرمجموعههای عملکردی این اشاره است. بهطوری که این شکل از دست میتواند بهعنوان تنها نشانگر نفی دستی در یک بند یا در پایان یک بند منفی بعد از یک اشاره دستی منفی دیگر بیاید.
فهمیدن نه شکل 8- شکل کف دست رو به بالا در انتهای بند من فهمیدن نه Fig 8- palm up orientation in the end of the clause: I don't understand
2-3. منفیکردن بند در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) منفیسازی در سطح یک بند (جمله) توسط اشارههای منفی دستی صورت میگیرد که معمولاً با همراهی نفی غیردستی، منفیساز اصلی یک بند را شکل میدهند. این منفیسازهای اصلی بند عبارتاند از: نه (NOT)، نه (NO)، هیچ (NONE)، نه (اصلاً، هرگز، ابداً و بههیچوجه) (NEVER) و نه وجودی (NOT-EXIST).
1-2-3. نه (NOT) این اشاره منفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) منفیساز پایه بند است و بهعنوان یکی از ادات نفی غیرتصریفی هم شناخته میشود. شکلهای دست الف-چرخش مچ دست و حرکت از پایین به بالا، ب- حرکت مکرر یا واحد دست به طرفین و ج- در موارد معدود شکل کف دست رو به بالا برای نشان دادن آن کاربرد دارند. شکل دست دوم بیشتر زمان تأکید بر نفی و عدم تأیید استفاده میشود. این اشاره منفی در انتهای بند بعد از محمول منفیشده میآید (مثال 2و 3). در بسیاری از نمونهها بهسختی میتوان گفت که نه (NOT) در جایگاه بعد از محمولی[31] است یا جایگاه پایان بند؛[32] زیرا زبان اشاره ایرانی ظاهراً زبانی است که در بیشتر مواقع محمول در پایان[33] قرار میگیرد. 2) ن.د[34] دختر نشانه جمع دویدن[35] نه (NOT) دخترها ندویدند. 3) نه (NOT) وابسته ن.د دوم.ش.م/ج نامه خواندن ^ نه[36] (NOT) شما نامه را نخواندید.
2-2-3. نه (NO) اشاره نه (NO) شامل اشارهای با حرکت انگشت اشاره قائم/انگشتان باز به طرفین یا شکل حرکت مچ دست رو به بالا است. این اشاره منفی معمولاً در بافتهای خیلی مشخص به کار میرود. ممکن است نه (NO) بهتنهایی بهعنوان یک گفته تککلمهای مثل NO در انگلیسی و خیر (نه) در فارسی به کار رود. نه (NO) در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) بهطور معمول در پاسخ به پرسشی، بهویژه پرسشهای قطبی یا بهعنوان بخشی از یک پاسخ گستردهتر، به کار میرود. حرکت انگشت اشاره قائم به طرفین در چنین بافتهایی کمترین فراوانی را در این پژوهش داشت. نفی غیردستی نیز بهصورت اختیاری همراه با نفی دستی به کار میرود؛ مثالهای (5 و 4) کاربردهای نه (NO) را در بند نشان میدهند. 4) اشاره نه (NO) در پاسخ به یک پرسش (قطبی) ن.غ.د، ن.د اشاره دوم.ش.م بلدبودن (دانستن)؟ نه (NO) زبان اشاره بلدی؟ نه 5) اشاره نه (NO) بهعنوان بخشی از یک پاسخ گستردهتر ن.غ.د، ن.د ن.غ.د، ن.د فردا دوم.ش.م سینما (فیلمدیدن) آمدن؟ نه (NO)، اول.ش.م آمدن نه (NOT)، کار داشتن. فردا سینما میای؟ نه نمیام کار دارم. نه (NO) در بافتهایی میتواند بر یک مؤلفه معنایی الزامی یا امری دلالت داشته باشد. در این حالت، نفی نسبتاً قوی و کاربردی است و به نظر میرسد که اشارهکننده نسبت به مخاطب دارای قدرت است و درخواست یا پیشنهادی را رد میکند. طبق مشاهدات این پژوهش، در این بافت، اشاره منفی نه (NO) به شکل حرکت انگشت اشاره قائم/انگشتان باز به طرفین، بهویژه با حرکت انگشت قائم، اجرا میشود؛ مثال: 6) ن.غ.د ن.د ن.غ.د ن.د مدیر اجازهدادن نه (NOT) دادزدن نه (NO)! مدیر اجازه نداد و داد زد نه! علاوهبر گفتههای تککلمهای، کاربرد دیگر نحوی نه (NO) تقریباً همیشه در بافت «گفتن نه (به شخص دیگر)» میتواند مشاهده شود. بر پایه مشاهدات این پژوهش، در این بافت، اشاره منفی نه (NO) به شکل حرکت انگشت اشاره قائم/انگشتان باز به طرفین اجرا میشود؛ به شکل (9) و مثال (7) نگاه کنید. 7) دختر اول.ش.م. همیشه خواستن لباس جدید ن.غ.د ن.د خریدن، اما من گفتن نه (NO) دخترم همیشه میخواهد لباس جدید بخرد، اما من میگویم نه.
پلیس گفت نه! شکل 9- بیان نفی دستی نه (NO) و غیردستی در جمله: پلیس گفت نه Fig 9- Expression of manual NO and non-manual negation in the sentence: The police said NO!
3-2-3. هیچ NONE)) این اشاره منفی با شکل حرکت دست مشتشده و حرکت رو به جلو و معمولاً همراه با بازشدن مشت اجرا میشود و در ساختهایی منفی با افعال وجودی (نبودن و وجودنداشتن) در زبان فارسی میتواند جایگزین نه (NOT) بشود و بند را منفی کند. اما در دیگر ساختهای منفی تنها معنای «هیچ» به بند اضافه میشود و دارای نقش منفیساز بند نیست. نفی غیردستی همراه این اشاره منفی بهطور معمول میتواند حرکت سر به یک سمت یا طرفین (بسته به میزان تأکید) و ابروان درهم باشد. لازم به ذکر است که برخی اشارهگران این پژوهش تمایل داشتند با واژهای که وضعیت خالی بودن را توصیف میکند، مفهوم بند را انتقال دهند؛ برای نمونه، بندهای هیچ غذایی در یخچال نیست (شکل 10)، هیچ دانشآموزی در کلاس نیست و هیچ پولی ندارم، بهصورت بندهای یخچال خالی (است)، کلاس خالی (است)، جیب خالی (است) اشاره میشود.
یخچال هیچ، خالی شکل 10- یخچال هیچ (NONE)، خالی (هیچ غذایی در یخچال نیست.) Fig 10- The refrigerator NONE, empty (there is no food in the refrigerator.)
گاهی بعد از باز شدن پنجهها، این امکان وجود دارد که حرکت دست به طرفین یا شکل کف دست رو به بالا یعنی منفیساز پایه بند نه (NOT) در ساختارهای وجودی منفی مشاهده گردد.
4-2-3. نه (اصلاً، هرگز، ابداً و بههیچوجه) (NEVER) این اشاره منفی بهصورت معمول منفیساز بند نیست، دارای نقش قیدی است و برای تأکید بر نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) عمل میکند. اما در پاسخ تأکیدی منفی به یک پرسش (قطبی) در دادههای پژوهش بهعنوان منفیساز اصلی مشاهده شده است. شکل نفی دستی مانند هیچ (NONE) دست/دستهای مشت و حرکت به جلو و یا طرفین و همراه با باز شدن پنجهها است که گاهی در هماهنگیهای واجی پنجه باز نمیشود یا تغییرات دیگری با توجه به اشاره میزبان مشاهده میشود. علاوهبر این، اشاره منفی با حرکت مکرر یا واحد دست به طرفین هم اجرا میشود. امکان همراهی اجرای نفی غیردستی متناسب هم وجود دارد (شکل 11).
مادرم هرگز عصبانی نه شکل 11- مادرم نه (هرگز (اصلاً، بههیچوجه)) (NEVER) عصبانیشدن نه (NOT) Fig 11- My mother NEVER angry NOT (My mother never gets angry)
5-2-3. نه وجودی (NOT-EXIST) زبان اشاره ایرانی هم ادات وجودی مثبت (حرکت مچ دست رو به پایین) و هم ادات وجودی منفی دارد. در نفی دستی مربوط به مفاهیم نبودن (بودن نه) و نداشتن (داشتن نه) یعنی نه/نفی وجودی (NOT-EXIST)، دست به شکل-O با حرکت چرخهای است و نفی غیردستی از جمله گونههای بادکرده و فوتکردن هوا همزمان اجرا میشود (شکل 12). علاوهبر این، حرکت مچ دست رو به بالا و نفی غیردستی به صورت حرکت رو به عقب سر و لبهای آویزان میتوانند نمایانگر این اشاره و مفهوم منفی باشند. این اشاره منفی یکی از ادات پایان بند است.
کابینت (من بازکردن کابینت) قند نه شکل 12- کابینت (بازکردن در کابینت) قند بودن نه (NOT-EXIST) Fig 12- The cabinet (opening the Cupboard) sugar NOT-EXIST (is not sugar)
3-3. صورتهای صرفیِ نفی در دادههای پژوهش مشاهده شد که در زبان اشاره ایرانی، تکواژ نفی همراه با اشارۀ محمول میتواند ساختی را بسازد که در آن، تکواژ نفی همیشه پس از محمول رخ میدهد. از این رو، تکواژ نفی میتواند واژهبست یا وند باشد. بسامد واژهبستسازی مطابق دادههای پژوهش در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) زیاد است و اغلب منفیساز اصلی بند یعنی نه (NOT) میتواند به اشارۀ پیشین خود واژهبستسازی شود. تفاوتهایی در صورتبندی بین زمانیکه NOT یک اشاره مستقل است (مدتزمان بیشتر در اجرا و اجرا با یک دست یا دو دست اختیاری است)، با زمانی که یک واژهبست است و یا وند، وجود دارد. وقتی نه (NOT) بهعنوان واژهبست در نظر گرفته میشود که اجرا در مدتزمان کمتر و به شکل کاهشیافتهای ظاهر گردد (مثال 3). نه (NOT) هر جا که اشارۀ پیشین تمام میشود، در همان موقعیت مکانی و نه بهصورت اختیاری بلکه هماهنگ و بسته به اشاره میزبان، یک دستی یا دو دستی انجام میشود. در وند درجۀ بالایی از ادغام بین دو تکواژ مدنظر، میزبان و نه (NOT)، وجود دارد. برای نمونه، از نظر پژوهشگر، محمول رفتن و نه (NOT) درصد بالایی از آمیختگی را دارند، بهطوری که تفکیک دو تکواژ مشکل است. یکی دیگر از انواع نفی صرفی در زبانهای اشاره، نفی همزمان است. از بارزترین نمونههای نفی همزمان در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) در محمول نتوانستن رخ میدهد. برخی اشارهگران برای نشانهگذاری نفی صورت مثبت این محمول اشاره توانستن را انجام میدهند، سپس منفیساز اصلی - نه (NOT)- را بهصورت خطی به آن وصل میکنند که البته در بیشتر موارد صورت واژهبستی دارد. اما اغلب اشارهگران با تغییر در نمود ساختی مربوط به الگوی حرکت تغییر ایجاد میکنند که میتوان گفت این الگوی حرکت بهطور مشخص یک تکواژ نفی است؛ اما بهنسبت غیرمعمول است، چرا که همزمان با اشاره رخ میدهد. از این رو، اینکه نفی صورتگرفته یک پیشوند است یا یک پسوند، بیمعنی است و وقوع نفی همزمان تأیید میشود.
این پژوهش با هدف توصیف ساخت نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که زبان اشاره ایرانی هم مانند هر زبان طبیعی دیگر برای رساندن مفهوم نفی از نشانهگذاریهای منفی در سطح بند استفاده میکند و همانند همه 38 زبان اشارۀ مطالعهشده در پژوهش زشن (2004) این نشانهگذاریها از طریق نفی غیردستی و دستی صورت میگیرد. ترکیبی از نفی دستی و غیردستی رایجترین راه برای نفی یک جمله در زبان اشاره ایرانی است. البته استفاده از نفی غیردستی اجباری نیست و در عین حال نمیتواند بهعنوان تنها نشانگر نفی در سطح بند عمل کند. لازم به ذکر است که قواعد مشخصی هم که نشان دهد چه زمانی از نفی غیردستی در کنار نفی دستی استفاده شود، در این پژوهش مشاهده نشد مگر هنگام نفی تأکیدی که نفی غیردستی جزو لاینفک همراه نفی دستی عمل میکند و نقش تقویت نفی یک جمله منفی را ایفا میکند، یا در مورد خاص، حرکت سر به نشانه نفی برای و پاسخ منفی ساده یک کلمهای و نفی کردن به تنهایی کافی است؛ مانند آنچه در برخی از زبانهای اشاره دیگر، مانند زبان اشاره آمریکایی، زبان اشاره ژاپنی (Morgan, 2006:94) و غیره وجود دارد. نفی غیردستی در حالات چهره بهصورت ابروهای درهم (اخم)، چشمانی کمی تنگ یا ابروهای بالارفته و گشادی در چشمها و لبهای کشیدهشده از طرفین به پایین (آویزان) اجرا میشود و نفی در یک بند را تقویت میکنند. این حالات چهره در بسیاری از زبانهای اشاره ازجمله زبان اشاره هندو-پاکستانی (Zeshan, 2006) زبان اشاره اردنی (Hendriks, 2008) مشاهده شده است. یک شکل دیگر از نفی غیردستی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) که تنها با یک صورت از نفی دستی خاص همراه میشود، گونههای بادکرده همراه با فوتکردن است، این ایمایهای دهانی در معدود زبانهای مورد مطاله زشن (2004, 2006) مشاهده شده است؛ برای نمونه، گونههای بادکرده در زبانهای اشاره ترکی (ترکیه) و زبان اشاره تایلندی و فوت کردن هوا در زبان اشاره دانمارکی. همچنین، حرکات سر به شکلهای حرکت واحد و مکرر به طرفین و حرکت به عقب سر جزو اشکال دیگر نفی غیردستی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) هستند. مطابق نتایج پژوهش زشن (2004, 2006) حرکت سر به طرفین جزو رایجترین حرکات سر در نفی غیردستی است؛ اما مطابق دادههای این پژوهش، به نظر میرسد در زبان اشاره ایرانی حرکت سر به عقب بیشتر مشاهده گردید و این البته با نتایج زشن(2004, 2006) که این حرکت را یک مشخصه منطقهای در زبانهای اشارۀ مدیترانۀ شرقی، ازجمله در زبان اشارۀ یونانی، زبان اشارۀ ترکی (ترکیه) و زبان اشارۀ لبنانی میداند، همخوانی دارد که احتمالاً میتوان این موضوع را به نزدیکی فرهنگی ایران با این کشورها و همسایگی ایران با کشور ترکیه نسبت داد. برگرداندن سر به پهلو (یک سمت) میتواند شکل کاهشیافته حرکت مکرر سر به طرفین تفسیر شود که در مطابقت با دادههای زشن (2004, 2006) در زبان اشارهایرانی همانند زبانهای اشاره در زبان اشارۀ ایرلندی، زبان اشارۀ یونانی، زبان اشارۀ کبک (کانادا)، زبان اشارۀ بریتانیایی، زبان اشارۀ چینی، زبان اشارۀ بلژیکی و زبان اشارۀ روسی مورد استفاده قرار میگیرد. البته این نوع حرکت سر فراوانی بسیار کمی در دادههای پژوهش داشت. از نظر دامنه و سیطره حالات چهره و حرکات سر بر کل بند یا قسمتی از بند، بر طبق دادههای پژوهش، ملاحظه شد که زبان اشاره ایرانی دارای سه راهبرد برای دامنه نفی غیردستی در یک بند است. این امکان وجود دارد که از ابتدای بند، نفی غیردستی از جمله حالات چهره را داشته باشیم که با دادههای 14 زبان اشاره در پیکره زشن (2004) مطابقت دارد. همینطور از محمول به انتهای بند و یا تنها بر روی ادات نفی نیز میتوانند زیر دامنه نفی غیردستی از جمله حرکات سر همراه با حالات چهره منفی قرار گیرند و این موضوع با پژوهش برثیوم[37] و رینفرت[38] (2000:11) درباره زبان کبکی مبنیبر سیطرۀ نفی از طریق حرکت سر همیشه از محمول به انتهای بند است، همخوانی دارد. نکتهای که در اینجا باید در نظر داشت این است ترکیب حرکات سر با اشارههای منفیساز بسته به نوع حرکت دارای محدودیت است و در زبان اشاره ایرانی هم حرکت سر به عقب از این مورد مستثنی نخواهد بود. همچنین، در این پژوهش مشاهده شد که شکلهای نفی دستی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. برای نشانهگذاری نفی با هریک از شکلهای دست بالا امکان اجرای یک یا دو دستی اشارههای منفی وجود دارد. این شکلهای دست در زبانهای اشاره مختلف در دادههای زشن (2004, 2006) مشاهده و دستهبندی شدند. البته شکل دست کف دست رو به بالا در این دستهبندی قرار نداشت؛ اما در دادههای این پژوهش و زبانهای اشاره هندو-پاکستانی و ترکیهای گزارش شده است و همانند این زبانهای اشاره این شکل دست با محمولهای دانستن و فهمیدن بسامد بیشتر مشاهده گردید. نفی دستی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) از نظر کاربرد و انتقال مفهوم در این پژوهش با نگاهی به گزارش پژوهشهای زشن (2006) به 5 دسته طبقهبندی شد: نه (NOT)، نه (NO)، هیچ (NONE)، نه (اصلاً، هرگز، ابداً و بههیچوجه) ( NEVER) و نه وجودی (NOT-EXIST) که معمولاً همگی در پایان بند و بعد محمول (S-O-V (Neg)) قرار میگیرند، مگر در مواردی که خود جایگزین فعل منفی در پایان بند میشوند و نفی بند رخ میدهد. ادات نفی دستی دیگری در سایر زبانهای اشاره برای منفیکردن یک بند استفاده میشود که در زبان اشاره ایرانی مشاهده نگردید؛ مانند اشاره خالی (EMPTY) در زبان اشاره ژاپنی (Morgan, 2006:94)، اشارهای منعکننده (PROHIBITIVE) و اشاره نداشتن (NOT-HAVE) در زبان اشاره آمریکایی (Fischer, 2006;165) یا نههنوز (NOT-YET) در زبان اشاره هنگکنگی و زبان اشاره فنلاند (Savolainen, 2006;295). همانند زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) در سایر زبانهای اشاره براساس پژوهش زشن (2006:216) اشارههای منفیساز اغلب در پایان بند قرار میگیرند؛ اما زبانهای اشارهای هستند، مانند زبان اشاره آمریکایی که ادات نفی مانند نه (NOT) موقعیت پیشفعلی دارند. در پایان، در این این پژوهش توانستیم بخشی از دستور زبان ناشنوایان ایرانی که در تهران زندگی میکنند را توصیف و تشریح کنیم و در کنار معدود پژوهشهای زبانشناختی بر روی زبان اشاره ایرانی، بر طبیعی بودن این زبان و داشتن دستور زبان (در بخش ساختهای منفی) صحه بگذارد. پژوهشهای بیشتر دربارۀ ویژگیهای کاربردی و دستوری نشانهگذاریهای غیردستی نفی میتواند به درک ما از دستور زبان نفی در زبان اشاره ایرانی کمک کند. افزونبر این، به نظر میرسد تقویت زبانشناسی، و متعاقباً ابعاد کاربردی پژوهش دربارۀ زبان اشاره در کشور از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر پژوهشگران پژوهشهای میدانی خود را در مناطق مختلف ایران انجام دهند ضمن شکلگیری زبانشناسی زبان اشاره، پیکرههایی به اندازه کافی بزرگ و متنوع از زبان اشاره ایرانی در تمام تنوع مکانی، زمانی و اجتماعی زبانی آن قابل جمعآوری، رونویسی و تجزیه و تحلیل خواهد بود تا بتوان به درک جامعتری از این زبان اشاره نائل شد و جامعه ناشنوای ایرانی فرصت برای داشتن یک دستور زبان مستندشده و دریافت آموزشهای این زبان را بهصورت گستردهتر خواهند یافت. همچنین، انتقال دانش و اطلاعات بین پژوهشگران زبان اشاره ایرانی و سایر کشورها بیش از پیش صورت خواهد گرفت و به غنای مطالعه زبانها و ابعاد مختلف و تنوع بین زبانی کمک مینماید؛ برای مثال، باید انتظار داشته باشیم که هرچه دادههای بیشتر و بیشتری در دسترس قرار گیرند، علاوهبر مشاهده تفاوت بین زبانهای اشاره در مناطق مختلف، الگوهای متفاوت یا مشابه بیشتری بین گفتار بهعنوان یک مدالیته گفتاری-شنیداری و زبان اشاره بهعنوان یک مدالیته دیداری-ایما و اشارهای مشاهده گردد.
سپاسگزاری از خانم دکتر سیاوشی، خانم فرزانه سلیمان بیگی، آقای دکتر قهرمان، آقای دکتر گیتی و خانم گیتی بابت همه همراهیها و راهنماییهایشان سپاسگزارم، همینطور تشکر خاص دارم از دوستان ناشنوایی که بیچشمداشت در این پژوهش حضور داشتند.
تأییدیه اخلاقی و رضایت شرکتکنندگان این پژوهش دارای شناسه اخلاق ۱۴۰۱.۲۵۹IR.ATU.REC ثبتشده در سامانه اخلاق در پژوهشهای زیستپزشکی و صادرشده توسط دانشگاه علامه طباطبائی (کمیته اخلاق در پژوهش) است.
[1] A. Lian [2] tactual-kinesthetic signs [3] articulatory organs [4] https://cad.ca/issues-positions/definition-of-deaf/ [5] Veditz [6] sign space [7] Tabula (tab) [8] designator (dez) [9] signation (sig) [10] orientation [11] non-manual Signals [12] facial expressions [13] مصاحبه ایسنا با افشین استوار- رییس مرکز مدیریت بیماری های غیرواگیر وزارت بهداشت- در نشست خبری روز جهانی شنوایی، 13/12/1399 [14] Persian sign language [15] Iranian sign language [16] particle [17] adverbials [18] completives [19] n-words [20] cliticisation [21] affixing [22] Inuit Sign Language [23] EUDICO (European Distributed Corpus Project) Linguistic Annotator [24] italic [25] bold [26] nothing [27] شروع و پایان نفی غیردستی از طریق کشیدن خطی در مثالها نمایش داده شدهاند. [28] tone of voice [29] آنچه به اشاره بیان شده است بهصورت موربنویسی و برجستهنویسی نگارش شده است. [30] دوم شخص مفرد یا جمع، داخل پرانتز قرار گرفته چون با مشخصههای غیردستی این ضمیر نشان داده شده است. [31] post-predicate position [32] clause-final position [33] predicate-final language [34] نفی دستی [35] از آنجا که هدف این مقاله بررسی زمان افعال نیست و زمان افعال طبق مشاهدات پژوهش بر نفی مؤثر نیست، نشانهگذاریهای زمان در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) در نمایش نوشتاری جملهها آورده نشدهاند. [36] ^ نشان واژهبست (clitic) [37] R. Berthiaume [38] J. Rinfret | |||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||
انوری، حسن. (1381). فرهنگ بزرگ سخن (جلد 8). تهران: سخن.
انوری، حسن؛ احمدی گیوی، حسن. (1384). کتاب دستور زبان فارسی. تهران: فاطمی.
رضایی، والی؛ آزادمنش، مهناز. (1397). ردهشناسی نفی در زبان فارسی: انگارۀ نقشۀ معنایی. پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی (15)8، 56-65.
روشن، بلقیس، باقری، شهلا، (1392)، آیا هر جملۀ مثبت فارسی یک نظیر منفی دارد؟ ادبپژوهی 25، 177-161
سلیمانبیگی، فرزانه. (1396). بازنمایی فرایندهای واژهسازی در زبان اشاره ایرانی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
سیاوشی، سارا. (1384). نگاهی به ساخت اشارهها و همنشینی آنها در زبان اشارة فارسی، پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه طباطبایی.
شرفزاده، محمدحسین. (1384). بررسی زبانشناختی اشارات در زبان اشارۀ فارسی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
شقاقی، ویدا. (1381). پیشوند نفی در زبان فارسی ویژهنامۀ فرهنگستان 19، 85-96
طبیعی، مریم. (1394). بررسی چگونگی بازنمود مقولات زمان و نمود در زبان اشارة ناشنوایان ایرانی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
طیب زاده، امید. (1393). دستور زبان فارسی (براساس نظریهی گروههای خودگردان در دستور وابستگی). تهران: مرکز.
کبیری، خدیجه. (1392). بررسی زبانشناختی زمان دستوری در زبان اشاره فارسی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
کریمی علویجه، سمیه. (1394). کارگفت غیرمستقیم در زبان اشارة ایرانی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا (س).
گیتی، اردوان؛ سیاوشی، سارا. (1399). کتاب ناشنوا. تهران: نویسه پارسی.
مهیاریفر، الهام. (1386). بررسی زبانشناختی گروه فعلی در زبان اشاره فارسی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
References
Antzakas, K. (2006). The use of negative head movements in Greek sign language. In U. Zeshan (Ed.), Interrogative and negative constructions in sign languages (pp. 258-269). Nijmegen: Ishara Press.
Anvari, H., and Ahmadi Givi, H. (2005). Persian Grammar. Tehran: Fatemi. [In Persian]
Anvari, H. (2002). Farhang Bozor Sokhon (Volume 8). Tehran: Sokhn. [In Persian]
Berthiaume, R., and Rinfret, J. (2000). Irregular Negatives in Quebec Sign Language (LSQ). Ms. Thesis, University of quebec in montreal.
Croft, W. (1991). The evolution of negation. Linguistics 27, 1-27.
Dahl, Ö. (1979). typology of sentence negation. Linguistics 17, 79-106.
Fischer, S. (2006). Questions and negation in American Sign Language. In U. Zeshan (Ed.), Interrogative and negative constructions in sign languages (pp. 165-197). Nijmegen: Ishara Press
Fischer, S., and Van der Hulst, H. (2003). Sign language structures, The Oxford Handbook of Deaf Studies, Language, and Education. Oxford University Press. 336–349.
Guity, A. (2018). What does Bflap in ZEI Mean? PhD Dissertation. Gallaudet University.
Guity, A. (2021). Reflections on the names of the sign language of Iran, and a proposal. Academic vlogs and blogs about sign language and Deaf Studies research. https://acadeafic.org/2021/02/11/sign-language-of-iran/
Guity, A., and Siavoshi, S. (2020). The Deaf. Tehran: Neviseh Parsi. [In Persian]
Hendriks, B. (2008). Negation in Jordanian Sign Language: A cross-linguistic perspective. P. Perniss, O. Pfau and Steinbach (ed). In the series Hyperlink "https://www.degruyter.com/serial/tilsm-b/html" Trends in Linguistics. Studies and Monographs . Vol: 188. 1-24. https://doi.org/10.1515/9783110198850.103.
Homeida, M. (2015). The Negligence of Deaf Community Sign Language among the Hearing Community. MA thesis. SUST University.
Kabiri. K. (2013). A Linguistic Investigation into Tense in Persian Sign Language, Master's Thesis, Shiraz University. [In Persian]
Karimi Alavije, S. (2016). Indirectness in Iranian Sign Language, Master's Thesis, Al- Zahra University. [In Persian]
Lian, A. (2015). Language Evolution and Developmental Impairments. London: Macmillan Publishers Ltd.
Mahiarifar, E. (2007). A Linguistic Investigation into Verbs Group in Persian Sign Language, Master's thesis, Shiraz University. [In Persian]
Morgan, M.W. (2006). Interrogatives and Negatives in Japanese Sign Language. In U. Zeshan (Ed.), Interrogative and Negative Constructions in Sign languages (pp. 91-127). Nijmegen: Ishara Press.
Oomen, M., and Pfau, R. (2017). Signing NOT (or not): A typological perspective on standard negation in Sign Language of the Netherlands. Linguistic Typology 21(1), 1-51.
Rezaee, V., and Azadmanesh, M. (2017). A typological approach to negation in persian: semantic map. Comparative Linguistics Research 8(15), 56-65. Doi: 10.22084/RJHLL.2017.5427.1323. [In Persian]
Roshan, B., and Bagheri, S. (2012). Does every Persian positive sentence have a negative counterpart? Adab Pazhuhi 25, 177-161. http://ensani.ir/fa/article/328483/. [In Persian]
Sanjabi, A., Behmanesh, A., Guity, A.. Watkins, M., Siyavoshi, S., and Hochgesang, J. (2016). Zaban Eshareh Irani (ZEI) and Its Fingerspelling System. Sign Language Studies 16, 500-534.
Savolainen, L. (2006). Interrogatives and negatives in Finnish Sign Language: An overview. In U. Zeshan (Ed.). Interrogative and negative constructions in sign languages (pp. 178-190). Nijmegen: Ishara Press.
Schuit, J. (2013). Typological Aspects of Inuit Sign Language, PhD dissertation, University of Amsterdam.
Shaghaghi, V. (2002). Negation Prefix in Persian language. Special issue of Farhangistan 4(20), 85-96. [In Persian]
Sharafzadeh, M. H. (2005). A Linguistic Investigation into the Signs in Persian Sign Language, Master's Thesis, Shiraz University. [In Persian]
Siavoshi, S. (2004). A look at Construction of Signs and Their Coexistence in Persian Sign Language, Master's Thesis, Allameh Tabatabai University. [In Persian]
Soleimanbeigi, F. (2017). The Representation of Word Formation Process in Iranian Sign Language, Master's Thesis, Islamic Azad University, Science and Research Beranch, Tehran. [In Persian]
Tabibbzadeh, O. (2013). Persian grammar (based on the theory of self-governing groups in the grammar dependency). Tehran: Nashre markaz. [In Persian]
Tabiee, M. (2012). The Survey of Tense and Aspect in Persian Sign Language, Master's Thesis, Ferdowsi University. [In Persian]
Tang, G. (2006). Questions and Negation in Hong Kong Sign Language. In U. Zeshan (Ed.), Interrogative and Negative Constructions in Sign Languages (pp. 198–224). Nijmegen: Ishara Press.
Van Herreweghe, M., and Vermeerbergen, M. (2006). Interrogatives and negatives in Flemish Sign. In U. Zeshan (Ed.). Interrogative and negative constructions in sign languages (pp. 225-257). Nijmegen: Ishara Press.
Veditz, G. (1913). Preservation of the Sign Language, SPEECH in pseudo-coding of ASL. http://www.sscnet.ucla.edu/polisci/faculty/boneill/index_files/veditz.html
Zeshan, U., and Palfreyman, N. (2017). Typology of Sign Languages. In A.Y. Aikhenvald & R. M.W. Dixon (Eds.), The Cambridge Handbook of Linguistic Typology (pp. 178-216). Cambridge: Cambridge University Press.
Zeshan, U. (2004). Hands, Head, and Face: Negative Constructions in Sign Languages. Linguistic Typology 8, 1-58.
Zeshan, U. (2006). Negative and Interrogative Constructions in Sign Languages: A Case Study in Sign Language Typology. In U. Zeshan (Ed.), Interrogative and Negative Constructions in Sign Languages (pp. 28-68). Nijmegen: Ishara Press.
| |||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 733 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 275 |