تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,676 |
تعداد مقالات | 13,678 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,703,644 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,526,238 |
عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر بر دروغگویی در زندگی روزمره در بین شهروندان 18 تا 65 سال شهر یاسوج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 11، شماره 2 - شماره پیاپی 37، تیر 1401، صفحه 123-146 اصل مقاله (1.54 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2023.135376.1847 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مریم مختاری* 1؛ سیروس احمدی2؛ شهاب الدین مومنی زاده3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار، گروه جامعهشناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد، گروه جامعهشناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسیارشد، گروه جامعهشناسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زندگی روزمرۀ اجتماعی انسانها همواره در مسیری مستقیم و مطابق با انتظارات افراد جامعه از یکدیگر پیش نمیرود. یکی از نمودهای فراز و نشیب در این زندگی روزمره، پدیدۀ دروغگویی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی دروغگویی در زندگی روزمرۀ اجتماعی و عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان 18 تا 65 سال شهر یاسوج است. پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شد. جامعۀ آماری را شهروندان 18 تا 65 سال شهر یاسوج در سال 1400 تشکیل میدهند که تعداد 365 نفر بهعنوان نمونۀ آماری به دست آمد. شیوۀ نمونهگیری، خوشهای تصادفی چندمرحلهای بود. برای سنجش اعتبار ابزار تحقیق از اعتبار صوری و برای سنجش پایایی، از همسانی درونی به روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد هرچه میزان احساس امنیت اجتماعی افزایش پیدا میکند، میزان دروغگویی کمتر میشود. بین دو متغیر عزت نفس و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج رابطۀ معکوس و معناداری وجود داشت. بهعلاوه اینکه با استفاده از تحلیل مسیر، مشخص شد احساس امنیت اجتماعی ازطریق عزت نفس نیز با دروغگویی رابطۀ معناداری دارد. همچنین هرچه میزان مواجهه با دروغ در دوران کودکی بیشتر باشد، میزان دروغگویی نیز بیشتر میشود. بین متغیرهای باورهای دینی، سن و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج رابطۀ معکوس و معناداری وجود داشت؛ اما بین دروغگویی برحسب متغیرهای جنسیت و تحصیلات پاسخگویان تفاوت معنیداری وجود نداشت و میانگین دروغگویی در افراد مجرد بیشتر از متأهلین نشان داده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد متغیرهای امنیت اجتماعی، مواجهه با دروغ، باورهای دینی و عزت نفس بهطور همزمان توانستند 5/32درصد از متغیر وابسته را تبیین کنند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دروغگویی؛ احساس امنیت اجتماعی؛ عزت نفس؛ یاسوج | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه زندگی روزمره در مطالعات جامعهشناسانه جایگاه ویژهای پیدا کرده است؛ هرچند «امر روزمره همانند همة محصولات و عناصر مدرن، مفهومی مبهم و واجد معانی متعدد است، به یک معنا هم امر پیش پا افتاده محسوب میشود. به همین دلیل ممکن است در نگاه اول چندان جدی و مطالعهشدنی به نظر نرسد؛ اما این جملة هگل که امر آشنا ضرورتاً امر شناختهشده نیست، درخور توجه فیلسوفان زندگی روزمره بوده است. این نکته نهتنها به این معناست که زندگی روزمره میتواند موضوع مطالعه باشد، این امر را نیز نشان میدهد که بسیاری از متفکران علوم انسانی به پروبلماتیک زندگی روزمره توجه داشتهاند و مواد تحلیل خود را از آن به عاریت گرفتهاند» (کاظمی، 1388: 16-17). انسان موجودی اجتماعی است. هر فردی در زندگی خود، به امکانات و موقعیتهایی برای زندگی نیاز دارد. اگر جامعهای بتواند نیازهای افراد خود را تأمین کند، افراد آن جامعه به رشد و تقویت مهارتهای خود میپردازند؛ این شرایط اگر بین عدم تطابق سطح نیازها و امکانات در جامعه وجود داشته باشد، انسانها واکنشهای متفاوتی را از خود نشان میدهند. یکی از این واکنشها در برابر برآوردهنشدن نیازهای فرد، انحراف اجتماعی است. انحراف به رفتاری اشاره دارد که از هنجارهای اجتمـاعی بـه دور اسـت (Siegell, 2011: 6). رفتارهای انحرافی یکی از آسیبهای اجتماعیاند که برخلاف هنجارهای اجتماعی، از فـرد سر میزنند و کارکردهای او را مختل میکنند و بـه تبـع آن، کـارکرد خـانواده و جامعـه را تحتالشعاع قرار میدهنـد (علیـوردینیـا و صـالحنـژاد، 1390 :9). افراد در فرایند رشد خود در جامعه، با رفتار انحرافی مواجهه میشوند و آن را فرا میگیرند که این خود باعث بروز اختلال در نظم جامعه میشود و ساختار جامعه را با خطر بینظمی مواجهه میکند. کجروی و تخطی از هنجارها همواره در طول تاریخ بشر وجود داشته است. در عصر حاضر، خردهفرهنگهای بسیاری در جامعه شکل گرفتهاند که لزوماً هماهنگی هنجاری و ارزشی ندارند؛ درنتیجه نمیتوان حتی بهطور قاطع، تعریف یکسانی را از کجروی و انحراف اجتماعی ارائه داد؛ برای مثال، عدهای بدحجابی را افتخار و معیار امتیاز خود میدانند و گروهی دیگر آن را در دستۀ گناهان کبیره قرار میدهند (ستوده، 1399: 38). در تمام جوامع بشری، همۀ افراد بهطور یکسان از هنجارها و ارزشهای اجتماعی پیروی نمیکنند؛ از این رو، جامعه متابعتکنندگان هنجارهای اجتماعی را همنوا و ناقضین آنها را ناهمنوا مینامد. از میان اشخاص ناهنجار، کسانی که رفتار ناهنجارشان تداوم داشته باشد، کجرو یا منحرف و رفتار آنها نیز کجروی یا انحراف اجتماعی نامیده میشود (معیدفر و مقیمی اسفندآبادی، 1391: 3). یکی از این انحرافات، دروغگویی است. در مفهوم لغوی، دروغ معنای خلاف حقیقت و واقعیت (مصطفوی، 1368: 34) و ضد راستگویی (ابن منظور، 1419: 704) است. دروغ در اصطلاح، به معنای مطابقتنکردن خبر با واقع است (امین، 1370: 67). گاهی اوقات ما به دروغ متوسل میشویم و دیگران نیز به ما دروغ میگویند (Depalo, 2004). دروغگویی پدیدهای با ابعاد مختلف است. محققان بر زمینههایی تمرکز میکنند که در آن دروغگویی و تصمیمگیری دربارۀ دروغگویی افراد است (Baker, 2008)؛ برای مثال دروغها را میتوان ازنظر دروغگو و همچنین روابطی در نظر گرفت که آنها را به هم پیوند میدهد. تحقیقات نشان میدهد که افراد بسته به درک خود از نزدیکی، اهمیت و سطح صمیمیت روابط، به روشهای مختلف دروغ میگویند (DePaolo and Kashi, 1998). دروغهای بیاهمیت و کمتری در روابط نزدیک و مهم در مقایسه با روابط زودگذر یا با آشنایان رخ میدهد (Depalo, 2004). در ایران در تحقیقی که با عنوان «نظرسـنجی از مـردم تهـران دربـارة خصوصـیات ایرانیها»، دربارۀ مهمترین خصوصیتهای منفی ایرانیان انجام شده است، دروغگـویی در مقام نخست قرار میگیرد و 12درصد از پاسـخگویـان، مهـمتـرین صـفت منفـی ایرانیـان را دروغگویی دانستهاند (صدا و سیما، 1374؛ به نقل از محدثی گیلوایی و فلسفی، 1394)؛ البته این نظرسنجی به توصـیف آمـاری اکتفـا میکند و از این فراتر نمیرود. بر طبق یافتههای تحقیق مشابه دیگری با عنوان «نظرسنجی از مردم تهران دربارة دروغ»، که ازطریق مرکز مطالعات و تحقیقات روزنامة همشهری در سال 1386 بهصورت نظرسنجی تلفنی از مردم تهران دربارة دروغگویی انجام شده است، به باور 52درصد افراد، در مواردی میشود راست نگفت و 48درصد میگوینـد همیشـه باید راست گفت. از میان 625 نفر پاسخگویی که راستنگفتن را در برخی مواقـع مجـاز دانستهاند، 54درصد دروغ مصلحتآمیز، 21درصـد پـیشگیـری از فتنـه و جنجـال، 17درصد رهایی از گرفتاری و 8درصد کسب منافع شخصی را از مـوارد مجـاز دروغگـویی بیان کردهاند. همچنین بیشتر پاسخگویان، معادل 99درصـد، وجـود دروغ در جامعـه را تأیید کردهاند. درنهایت به باور بیشتر پاسخگویان، معادل 48درصد، 80 تـا 100درصـد از مردم راست نمیگویند (هاشمی، 1386). فرهنگ آرمانی جامعۀ ایرانی، فرهنگ اسلامی است که در آن دروغ بهشدت نکوهش شده است. دروغ از بدترین معایب، زشتترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است؛ تا آنجا که یکی از گناهان کبیره به شمار میرود، از رذایل اخلاقی محسوب میشود و قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) آن را بهشدت مذمت و نکوهش کردهاند. اسلام بیش از دیگر ادیان، دروغ را زشت و ناپسند میشمارد، دروغگویان و خیانتکاران را ملامت میکند، صداقت را زیبا و پسندیده میداند و از صادقان و درستکاران تعریف و تحسین میکند. اسلام صداقت و درستکاری را در کنار تقوا و پرهیزکاری قرار میدهد و ازنظر آن هرکس صداقت را از دست بدهد، با تقوا و پرهیزکاری نیز بیگانه میشود. قرآن کریم آیات زیادی دربارۀ این مسئله بیان میکند: «شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام گویید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید که آنان که بر خدا دروغ بندند، هرگز روی رستگاری نخواهند دید»[1] یا خداوند در سورهای دیگر از قرآن کریم میفرماید: «آگاه باشید مردم که برای خداست دین خالص، نه دین مخلوط با غیر خدا آن کسانی که گرفتند سوای خدا دوستانی برای پرستش، گویند: نمیپرستم اینها را مگر برای آنکه نزدیک گردانند این بتها ما را به خدا. نزدیکی کامل البته خدا حکم میکند میان ایشان در آنچه اختلاف میکنند در دین خود، خدا راه نمینماید کسی را که او دروغگو و ناسپاس است»[2]. شهر یاسوج، یکی از شهرهایی است که توجه به موضوع دروغگویی در آن حائز اهمیت است؛ زیرا در این شهر یک بافت سنتی و قومی حاکم است که فرهنگ قومی آن بر اعتماد، حمایت و انسجام تأکید دارد. قدمت قوم لر در ایران از دوران باستان حکایت از یک روح جمعی دارد. مهمترین خصوصیات یک قوم را نیاکان مشترک، سرزمین مشترک، زبان مشترک، فضاهای مشترک زیستی، رسوم و آداب مشترک، ارزشهای مشترک، احساس تعلق به یک گروه واحد معرفی میکند (برتون، 1380)؛ اما نتایج تحقیق باستانی و رزمی (1394) دربارۀ رتبهبندی استانها برحسب سرمایۀ اجتماعی، حکایت از آن دارد که استان کهگیلویه و بویر احمد علیرغم این صبغۀ فرهنگی، بههمراه استان ایلام، پایینترین رتبه را دارد؛ بنابراین بین صبغۀ فرهنگی و وضع موجود سرمایۀ اجتماعی در این استان، یک شکاف وجود دارد. کمبود سرمایۀ اجتماعی میتواند نبود اعتماد و ارزشهای مشترک را به تصویر بکشد و در چنین شرایطی دنبالکردن منافع فردی با ترفندهای گوناگون و ازجمله دروغگویی محتمل میشود. با توجه به شکاف بین فرهنگ آرمانی و فرهنگ موجود در جامعۀ ایرانی، اسلامی و در شهر یاسوج بین فرهنگ قومی و وضع موجود، رصد موضوع دروغگویی بهخصوص در شهر یاسوج حائز اهمیت و یک مسئلۀ تأملشدنی است. بر این اساس، سؤال اساسی پژوهش حاضر این است که میزان دروغگویی در روابط روزمرۀ اجتماعی در بین شهروندان یاسوجی به چه میزان است؟ و ثانیاً، عوامل روانی و اجتماعی مؤثر بر آن کداماند؟
1. پیشینۀ پژوهشمطالعۀ محدثی گیلوایی و فلسفی (1394) با عنوان «تحلیلی جامعهشناختی از آمادگی برای دروغگویی»، نشان داد که بهطور کلی زنـان کارمند کمتر از دو گروه دیگر و زنان در موقعیـت تسـهیلکننـدة روابـط اجتماعی به نسبت دو موقعیت دیگر، بیشتر دروغ میگویند. افراسیابی و محمدی چیگویی (1395) در مقالهای با عنوان بررسی رابطۀ بین صداقت اجتماعی و احساس آنومی در بین شهروندان شهر یزد، نشان دادند بین میزان صداقت اجتماعی و میزان احساس آنومی، 31/0 - بوده است، همچنین سطح معناداری برابر با 000/0 به دست آمده است، یعنی با افزایش میزان احساس آنومی در جامعه، میزان صداقت اجتماعی کاهش مییابد. قاسمی و محدثی گیلوایی (1396) در پژوهشی با عنوان «مطالعۀ جامعهشناختی دروغگویی در روابط بیناجنسی» مورد زوجهای تهران (1395-1396) را بررسی کردهاند. یافتههـا حاکی از آن بود که نوع روابط زوجهای دائم و قانونی بهصورت تـام شـکل مـیگیـرد کـه در زوجهای نامزد و همخانهای روابط بهصورت محدود است. دروغگویی براساس کـارکردی که برای فرد دارد، در زوجهای قانونی و دائم بهعنوان مفر، در زوجهـای نـامزد بـهعنـوان تسـهیل در رابطـه و در زوجهـای هـمخانـهای بـهعنـوان سـلاح و کسـب لـذت بیشـتر اتفاق میافتد. تنآرای (1397) در پژوهش خود علل اجتماعى مؤثر بر دروغگویى را در بین ازدواجهاى منجر به طلاق بررسی کرده است. یافتههاى تحقیق حاکى از آن است که بین میزان رابطه با فرد سوم، رسانه، اعتیاد و ارتباط با دوستان با دروغگویى، رابطۀ مثبتى و بین متغیرهاى رضایت زناشویى و دین با دروغگویى رابطۀ منفى وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد نوع شغل با دروغگویى تأثیر معنىدارى ندارد، ولى تحصیلات بر دروغگویى تأثیر دارد. نخاولی و همکاران (1398) مطالعهای را با عنوان بررسی کنش گفتار «دروغ» و رابطۀ آن با متغیرهای سن، جنسیت، رشتۀ تحصیلی، منطقۀ جغرافیایی و مذهب انجام دادهاند. نتایج این بررسیها نشان داد که نمونۀ اعلای دروغ در زبان فارسی سه مؤلفه دارد: مؤلفۀ بیان خبر، مؤلفۀ کذببودن خبر و مؤلفۀ قصد فریب داشتن. نتایج همچنین نشان داد که تنها میان متغیر منطقۀ جغرافیایی و مفهوم دروغ همبستگی و ارتباط وجود دارد و میان دیگر متغیرهای مدنظر با کنش گفتار دروغ، تفاوت معنادار مشاهده نشد. جیونگ چو[3] (2011) نیز مقالهای با عنوان «تفاوتهای فرهنگـی در نحـوۀ تبیین گرایش افراد به دروغگویی و راستگویی» نوشته است. یافتـههـا نشـان مـیدهـد کـه در جوامـع فردگـرا، بهانههای رابطهمحور چندان پذیرفته نیست. درواقـع در ایـن فرهنـگهـا، صـفات فـردی مهمتر از عناصر فرهنگهای جمعگرایانه نظیر فرهنگ کره هستند (به نقل از قاسمی و محدثی گیلوایی، 1396). هریس2 (2013) در کتـاب دروغ/ ارادة آزاد، دروغ، بیاعتمادی و قابـل اعتمـاد نبـودن را در عملـی واحـد خلاصـه میکند. دروغ هم ناتوانی از فهم دیگران است، هم بیاشتیاقی به فهمیدهشدن. دروغگفـتن نوعی پسنشستن از ایجاد رابطه است. ما با دروغگویی، امکان نگاه به جهان را آنچنان که هست، از دیگران دریغ میکنیم. بیصداقتی ما نهتنها بر تصمیمهایی اثر میگذارد که دیگران میگیرنـد، غالباً معین نیز میکند که آنها اساساً چه تصمیمهایی میتوانند بگیرند (به نقل از قاسمی و محدثی گیلوایی، 1396) آرکو مویزو همکاران3 (2015) به تحلیل کیفی انگیزه و پیامدهای دروغگویی )دروغ روزمره( پرداختهاند. تجزیه و تحلیل موضوعی مطالب بهدنبال عناصر تدوین نظریه، به نوعشناسی دروغپردازی گستردهای منجر شد که نهتنها شامل هدف دروغ (دروغگو در مقابل دیگران)، شامل انگیزه (حفاظت در مقابل آوردن مزایا) نیز میشود. تجزیه و تحلیل آنچه مانع از بیان حقیقت میشود، یعنی مجازاتها، از دست دادن روابط، ناراحتی افراد دروغگو و پیشبینینکردن انتقاد برای بیان حقیقت است. ویرجین و همکاران4 (2019) مطالعهای را با عنوان «شیوع دروغ، ویژگیهای دروغ و استراتژیهایی که دروغگویان خوب گزارش میدهند» انجام دادند. یافتههای فراتحلیلی نشان میدهد که موفقیت آشکارسازی یک تعامل فریبنده، بیشتر به عملکرد دروغگو متکی است تا آشکارسازی دروغ. رتبهبندیهای بالاتر از توانایی فریبکاری با گزارشهای خود دربارۀ گفتن دروغهای بیشتر در روز، گفتن دروغهای بیاهمیت، دروغگفتن به همکاران و دوستان و ارتباط دروغها ازطریق تعاملات چهره به چهره، همبستگی مثبت داشت. گرلاچ و همکاران5 (2019) در مقالهای به حقیقت دربارۀ دروغ، یک فراتحلیل را دربارۀ رفتار غیرصادقانه انجام دادند. یافتهها نشان میدهد که رفتار غیرصادقانه هم به عوامل موقعیتی، مانند میزان پاداش و عوامل خارجی و هم به عوامل شخصی، مانند جنسیت و سن شرکتکننده بستگی دارد. علاوه بر این، مطالعات آزمایشگاهی با عدم صداقت بیشتر از مطالعات میدانی و استفاده از فریب در آزمایشها، با عدم صداقت کمتر همراه است. تا حدودی، پارادایمهای تجربی مختلف به نتایج متفاوتی میرسند. کریستوفر پرووینزو6 (2021) در پایاننامۀ خود، با بررسی چه چیزی یک دروغ را میسازد؟ تفاوت بین دروغهای عمدی و اشتباهات صادقانه را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که شرکتکنندگان از انواع مختلف نشانهها برای طبقهبندی اشتباهات صادقانه و دروغهای عمدی استفاده میکنند. به یاد ماندن و نداشتن انگیزه، رایجترین دلیلی بود که شرکتکنندگان برای طبقهبندی یک گزارۀ نادرست بهعنوان یک اشتباه صادقانه ارائه کردند. انگیزه، شهرت و وجود نشانههای غیرکلامی بیشتر با دروغهای عمدی مرتبط بود. مطالعۀ رین و ویگمن7 (2021) دربارۀ آیا دروغگفتن ملزم به تعهد است؟ بررسی تجربی پیشفرضها، مفاهیم و اقدامات فریبنده را نشان داد که افراد درواقع دروغگفتن با ابزارهای غیرمستقیم را ممکن میدانند و این نشان میدهد که مردم مفهوم گستردهتری را از دروغگویی، نسبتبه آن چیزی دارند که معمولاً فرض میشود. قضاوتهای دروغ تا حدی که تصور میشود، دروغگویان را به ادعاهای نادرست باورشدهای متعهد میکند که اعلام کردهاند. با مرور پژوهشهای پیشین میتوان دریافت که در تحقیقات داخلی، به مباحث بسیاری ازجمله بررسی صداقت اجتماعی و احساس آنومی، مطالعۀ جامعهشناختی دروغگویی در روابط بیناجنسی، علل اجتماعی مؤثر بر دروغگویی و همچنین بررسی رابطۀ دروغ با متغیرهای سن و جنسیت و رشتۀ تحصیلی و مذهب پرداخته شده است. تحقیقات خارجی نیز بیشتر به بحث جامعهشناختی دروغ، تفاوت فرهنگی، عوامل موقعیتی، بیاعتمادی، ویژگیهای دروغ و ... پرداختهاند. هرکدام از یک جنبه، این مسئله را بررسی کردهاند. همچنین این پژوهشها بیشتر در راستای بیان دیدگاهها، نگرشها و احساسات در ارتباط با مسئلۀ میزان دروغگویی است. در ارتباط با میزان دروغگویی در روابط روزمرۀ اجتماعی و عوامل روانی و اجتماعی مؤثر بر آن در استان کهگیلویه و بویراحمد و خصوصاً شهر یاسوج، پژوهشی برای بررسی هرچه بیشتر این مسئله انجام نشده است. در همین راستا در این پژوهش، میزان دروغگویی در روابط روزمرۀ اجتماعی و عوامل روانی و اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان در شهر یاسوج بررسی میشود.
2. چارچوب نظری پژوهشملموسترین هستیهای اجتماعی به زندگی روزمره ارتباط دارند؛ اما به همان نسبت که زندگی روزمره برای ما بدیهی و آشناست، پیچیده و مبهم است و با پیچیدهترشدن جوامع، زندگی روزمره پیچیدهتر میشود. زندگی روزمره پیدا، پنهان، مبهم و آشکار است، پیداست؛ زیرا همۀ افراد تا حدی جنبههای آن را درک میکنند. تقریباً همه میدانند که چگونه با دیگران تعامل کنند، راه بروند، بخندند و یا عشق و نفرتشان را به دیگران ابراز کنند. پنهان است؛ زیرا زندگی روزمره در عمیقترین لایههای روان انسان ریشه دارد. واقعیتهای زندگی روزمره مربوط به همه است؛ یعنی همۀ کنشگران اجتماعی و تمامی گروهها و اقشار آن را پدید میآورند. رفتارهای روزمره، معمولاً و نوعاً آگاهانه، از روی تأمل و مبتنی بر محاسبات عقلانی نیست، بلکه ناشی از عادتوارهها و «تهنشستها» است. نخستین تلاشها برای تبیین رفتارهای انحرافی اساساً در حوزۀ زیستشناسی انجام شد و طی آن عوامل جسمانی و زیستی نظیر نقص بدنی، شکل جمجمه، ناهنجاریهای کروموزومی و ژنتیکی، مبنای بروز رفتارهای انحرافی تلقی شد (احمدی، 1384: 23)؛ اما بعداً نظریههای جامعهشناختی و روانشناختی از اهمیت برخوردار شدند. وقتی که شخصی به دروغ متوسل میشود، دروغ را نه برای دوری از زندگی روزمرهداشتن با مردم، بلکه برای تداوم آن میگوید. بهعبارتی فرد در راستای امنیت بنیادین وجودی در زندگی روزمره است که دروغ را برمیگزیند. براساس نظام امنیت بنیادین، شخص وجود خود را در ارتباط با دنیای متشکل از آدمها و اشیا تجربه میکند، دنیایی که ازطریق اعتماد بنیادین، شناسایی شده و سازمان یافته است. «نظام امنیت بنیادین، منشأ احساس امنیت وجودی است و ازنظر هستیشناختی، ایمنبودن یعنی در اختیار داشتن پاسخهایی در سطح ناخودآگاه و خودآگاهی عملی برای بعضی پرسشهای وجودی بنیادین که همۀ آدمیان در طول عمر خود به نحوی مطرح کردهاند» (گیدنز[4]، 1387: 72). امنیت هستیشناختی، دلالت بر نوعی احساس تداوم پایداری در فرد دارد که مستلزم وجود اطمینان به استمرار و دوام محیط اجتماعی و هویت شخصی است که این امر، پیوند وسیعی با میزانی از اطمینان، اعتماد اجتماعی و امنیت اجتماعی دارد. «البته پیوند و ارتباط بین امنیت هستیشناختی و اعتماد اجتماعی، یک پیوند دوسویه و متعامل است؛ بهگونهای که هرچه افراد از امنیت هستیشناختی بیشتر برخوردار باشند، نسبتبه محیط و دیگران اعتماد بیشتری خواهند داشت و با کاهش امنیت هستیشناختی افراد، اعتماد متقابل اجتماعی آنها نیز کاهش پیدا میکند» (غفاری، 1390: 106). گیدنز معتقد است که خودآگاهی که پایۀ شناختی احساس امنیت وجودی را شکل میدهد، خصلت بارز رفتار انسانی در بیشتر فرهنگهاست. در جریان عادی زندگی روزمره، امنیت وجودی برحسب نوعی قرارداد اجتماعی تأمین میشود و کسانی که از این قراردادها تخطی کرده باشند، به نوعی تشویش و اضطراب درونی دچار میشوند. از نگاه گیدنز، احساس اضطراب از اوضاع و احوال آشفته و سردرگم ناشی میشود. در اینجا مفهوم شرم همان اضطراب و نگرانی عمیق نسبتبه روایت رسمی و زندگینامه است. گیدنز روایت بیوگرافیک را داستانی میداند که هویت و کیستی شخص از طرف دیگران و فرد فهم میشود. شرم ریشههای عزت و اعتماد به نفس را میسوزاند. احساس اضطرابی که از ناشایستگی خود شکل میگیرد، بهشدت به ناامنی وجودی میانجامد. در اینجا کنشگر مضطرب است؛ زیرا نتوانسته است از هویت، روایت و زندگینامۀ خود در برابر فشارهای بیرونی محافظت کند. زمانی که شخص براساس سرکوب هویت توسط دیگری، روایتها و گفتمان موجود خود را در معرض خطر میبیند، دست به کنشگری میزند که از نگاه گیدنز این کنشگری میتواند کنشگری براندازانه باشد. احساس ناامنی هستیشناختی و به خطر افتادن هویت، درنهایت میتواند به بازسازی هویتی منجر شود. زمانی که ناامنی در جامعه ریشه دوانده باشد، فرد را بهسمت دروغپردازی میکشاند تا بتواند از اضطراب خود کم کند و به امنیت وجودی خود بیفزاید. با توجه به نقش خودآگاهی بهعنوان پایۀ شناختی احساس امنیت وجودی، اینکه فرد در زندگی روزمره به خودآگاهی برسد که نمیتواند در محیط زندگیاش، امنیت خود را حفظ کند، در حقیقت امنیت وجودی خود را به سبب محیط بیرونی ناامن، در مخاطره میبیند و به دروغ متوسل میشود. بر این اساس، احساس امنیت اجتماعی است که میتواند امنیت وجودی فرد را تأمین و به این ترتیب در فرد، یک خودآگاهی ایجاد کند که امنیت وجودی دارد یا خیر. به تبع این شرایط، فرد در ضمیر آگاه خود به یک درجه از خویشتنداری میرسد. از جنبۀ روانی کوپر اسمیت[5]، خویشتنداری را عامل بسیار مهمی در ایجاد رفتار میداند و عقیده دارد افرادی که خویشتنداری مثبت دارند، رقتارشان اجتماعپسندتر از افرادی است که خویشتنپنداری آنها منفی است. خویشتنپنداری عبارت است از عقیده و پنداری که فرد دربارۀ خود دارد. این عقیده و پندار به تمام جوانب خود یعنی، جنبههای جسمانی، عقلانی و روانی فرد مربوط میشود. تصورات انسان دربارۀ هرکدام از عوامل فوق، رفتار مشخص و معینی را به وجود میآورد (فیروزآبادی به نقل از نبیزاده، 1395)؛ بنابراین عزت نفسی که از خویشتنپنداری مثبت شکل میگیرد، میتواند دروغگفتن را بهعنوان یک رفتار ناشایست، حتی در شرایطی کم کند که احساس امنیت اجتماعی پایین است. علاوه بر اینکه عزت نفس بهعنوان یک منبع کنترل درونی میتواند فرد را از دروغگفتن بازدارد، منبع کنترل بیرونی نیز میتواند به رفتار فرد جهت دهد. منابع کنترل بیرونی متعددند که در یک جامعۀ دینی میتوان از مهمترین منابع کنترل بیرونی که بهخصوص به نکوهش دروغ نیز تأکید زیادی دارد، به دین و دینداری افراد اشاره کرد. چارلز گلاک[6] طی دو دهة 50- 60 میلادی در تلاش برای فهم و تبیین دین در آمریکا بود. او بحث ابعاد التزام دینی را در این کشور زنده کرد و با همکاری استارک در سال 1965، به شرح و بسط الگوی جدیدی از دینداری پرداخت. هدف اصلی آنها، عموماً درک شیوههای گوناگونی بود که مردم با توسل به آن، خود را مذهبی تلقی میکردند. گلاک و استارک[7] بر این عقیده بودند که به رغم آنکه ادیان جهانی در جزییات بسیار متفاوتند، اما حوزههای کلی دارند که دینداری در آن حوزهها و یا ابعاد، جلوهگر میشود (سراجزاده، 1384: 59). آنها برای دینداری چهار بعد اصلی «عمل»، «باور»، «تجربه»، «دانش یا معرفت» را با عنوان ابعاد عمومی الزام دینی مطرح کردهاند (سراجزاده، 1384: 74). ازنظر دورکیم[8]، تمامی مناسک و اعمال دینی در ادیان «کارکرد اجتماعی دارند و هدف آنها زندهنگهداشتن حس تعلق به گروه و مواظبت از اعتقاد و ایمان است» (سراجزاده، 1384: 64). این تصویر مدنظر دورکیم، حاکی از آن است که دینداری میتواند در راستای ایجاد تعلق اجتماعی، فرد را از دروغگفتن بازدارد. افراد جامعه ضمن اینکه حسب منابع کنترل بیرونی و درونی را در اختیار دارند، میتوانند رفتار خود را در جامعه کنترل کنند؛ اما آنچه از دوران کودکی بر ذهن فرد نقش ببندد و در ضمیر ناخودآگاه ثبت شود، فراتر از منبع کنترل میتواند همواره بهطور ناملموس همراه فرد باشد و رفتار فرد را بهطور ناخودآگاه متأثر کند. همانطور که افراد احترام به هنجارها و قوانین را یاد میگیرند، به همان صورت نیز مستعد آموختن بیاحترامی به هنجارها و قوانیناند؛ این امر بستگی به جامعهپذیری آنان دارد. بندورا6 معتقد بود بیشتر رفتارهای انسان ازطریق مشاهده و در طول فرآیند الگوسازی آموخته میشود (سلیمی و داوری، 1392: 402). بنا به این نظریه، یادگیری از راه مشاهده، تقلید و الگوبرداری انجام میشود و به عامل تقویتی نیاز ندارد. به عقیدۀ بندورا، یادگیرنده باید بر توجه و علاقه، توانایی تقلید و الگوبرداری را داشته باشد. یادگیری اجتماعی، بنا بر مشاهده و تقلید، بهطور ناخودآگاه در بسیاری از افراد بهصورت مثبت و منفی انجام میگیرد و پیامدهای ثمربخش یا زیانبار خود را به دنبال خواهد داشت (پارسا، 1393: 217). ازجمله رفتارهای مرتبط با دروغگویی از دوران کودکی، مواجهۀ فرد با دروغ است. اطرافیان وقتی به دروغ سخن میگویند و کودک آن را مشاهده میکند، عملاً ازطریق مشاهده و الگوبرداری، دروغگویی را در خود درونی میکند. با یک جمعبندی میتوان گفت دروغگویی در یک فرایند پیچیدهای از مراودات اجتماعی شکل میگیرد که بنابر نظریههای پژوهش حاضر، میتوان این فرایند را اینگونه تبیین کرد که ابتدا فرد به امنیت وجودی در محیط اجتماعی خود نیاز دارد و بنابراین احساس امنیت اجتماعی میتواند تأمینکنندۀ امنیت وجود فردی باشد، با داشتن احساس امنیت اجتماعی است که فرد خویشتندار و دارای عزت نفس، بهواسطۀ آن حس امنیت شکل میگیرد و از این طریق، رفتار فرد از یک منبع کنترل درونی تأثیر میپذیرد. در کنار این فرایند، منبع کنترل بیرونی که اهم آن در جامعۀ دینی، باورهای دینی است، میتواند جهتدهنده به رفتار افراد باشد، افراد را از دروغگویی بازدارد و بهعنوان یک پدیدۀ اجتماعی، تنها به شرایط بیرونی بستگی ندارد و همزمان میتواند از عوامل روانی و اجتماعی تأثیر پذیرد که در این پژوهش بنا بر نظریههای مطالعهشده، مدل نظری زیر استخراج میشود.
3.
شکل 1- مدل نظری تحقیق Fig 1- Research theoretical model
4. فرضیههای تحقیقبین باورهای دینی و دروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین احساس امنیت اجتماعی و دروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین عزت نفس و دروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین احساس امنیت اجتماعی و عزت نفس رابطۀ معناداری وجود دارد بین مواجهه با دروغ در دوران کودکی و دروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین میزان باورهای دینی و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج رابطۀ معناداری وجود دارد. آیا بین متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت شغلی و تأهل) و دروغگویی رابطۀ معنادار وجود دارد؟
روش استفادهشده برای انجام این پژوهش، روش پیمایش است. برای گردآوری اطلاعات پیمایشی در این تحقیق، از پرسشنامه استفاده شده است. برای سنجش متغیر عزت نفس، از پرسشنامۀ استاندارد روزنبرگ و باورهای دینی از پرسشنامۀ استاندارد استفاده شد. برای سنجش دیگر متغیرها، از پرسشنامۀ محقق ساخته استفاده شد. متغیر وابستۀ دروغگویی در دو بعد اعتقادی (5گویه) و رفتاری (9گویه) سنجیده شد. متغیر مواجهه با دروغگویی نیز با (6گویه) محقق ساخته شده بود. جامعۀ آماری تحقیق حاضر را تمامی شهروندان 18 تا 65 سال شهر یاسوج در سال 1400 تشکیل میدهند که 750000 نفرند (سالنامۀ آماری، 1395)، که بهعلت استقلال این ردۀ سنی انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران، با سطح خطای 5درصد و سطح اطمینان 95درصد، نمونۀ آماری با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران، تعداد 365 نفر بهعنوان نمونۀ آماری در دسترس انتخاب شدند. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای است. بر این اساس، برای نمونهگیری در گام اول براساس نقشۀ راهنمای مناطق شهرداری یاسوج، مناطق سهگانۀ شهر یاسوج مشخص شد، در گام دوم تعداد محلات هر منطقه مشخص شد؛ سپس با استفاده از نمونهگیری خوشهای، محلاتی انتخاب شد، در این محلهها، خیابانهایی مشخص شد، از بین خیابانها یک خیابان و از بین کوچههای آن خیابان، بهصورت یک در میان، خانهها انتخاب شد و پرسشنامه میان افرادی که توانایی پاسخگویی داشتند، توزیع و اطلاعات مورد نیاز جمعآوری شد.
Table 1- Different areas of Yasouj
اعتبار یا روایی، درجهای است که ابزار، چیزی را که ادعا میکند اندازه میگیرد، اندازهگیری میکند. برای اعتبار پرسشنامه از دو روش استفاده شده است: یکی اعتبار صوری، به این صورت که تأییدیه، همفکری و نظرخواهی متخصصان امر در نظر گرفته شده است. همچنین از روش تحلیل عاملی برای تعیین اعتبار سازهگویههای مربوط به متغیر وابسته استفاده شد که در دو بعد رفتاری و اعتقادی سنجیده شده بود. آزمون KMO از سطح معناداری مناسبی برخوردار بود و کل گویهها در دو بعد 35/45درصد، واریانس مربوط به این متغیر را پوشش میدادند. تحلیل عاملی اکتشافی از دو بعد متغیر دروغگویی حمایت کرد و گویههای هر بعد از بار عاملی مناسبی برخوردار بودند. برای پایایی گویههای متغیرهای مستقل و وابسته از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. آلفای محاسبهشده برای متغیر میزان دروغگویی 78/0، دینداری 88/0، عزت نفس 76/0، مواجهه با دروغ 77/0، احساس امنیت اجتماعی 81/0 است. همچنین برای تحلیل دادهها از نرمافزار spss و از فنون آمار توصیفی مانند جداول توزیع فراوانی، آمارهای میانگین و درصد استفاده شده است. در بخش استنباطی از آزمونهای آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون و برای تحلیل چندمتغیره از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام و تحلیل مسیر استفاده شده است.
بررسی اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها، فراوانی آزمودنیها براساس سن پاسخگویان، بیشترین فراوانی مربوط به گروه سنی 30 تا 39 سال با 148 نفر معادل 5/40درصد و کمترین فراوانی مربوط به گروه سنی 60 سال به بالا با 6 نفر معادل 6/1درصد بوده است. بیشترین فراوانی مربوط به مردان با 218 نفر معادل 7/59درصد و کمترین فراوانی زنان با 144 نفر معادل 5/39درصد بوده است. دربارۀ تحصیلات نیز یافتهها نشان داد بیشترین فراوانی مربوط به میزان تحصیلات لیسانس با 157 نفر معادل 43درصد و کمترین فراوانی مربوط به افراد زیر دیپلم و دیپلم با 62 نفر معادل 17درصد است. در این تحقیق افراد متأهل بیش از افراد مجرد بودند؛ بهطوری که 1/58درصد نمونه را شامل میشدند. طبق جدول زیر میانگین متغیر وابستۀ دروغگویی 77/30 است که براساس دستهبندی انجامشده، میزان دروغگویی از حد متوسط کمتر است که در این بین بعد اعتقادی دروغگویی شدیدتر از بعد رفتاری دروغگویی بوده است. بهعبارتی افراد در عمل، کمتر دروغ میگویند و در ذهن بیشتر به این اعتقاد دارند که دروغگفتن در زندگی روزمره لازم است. میانگین دینداری (79/48) در حد متوسطی قرار دارد. دیگر متغیرهای مستقل و حد واسط پژوهش حاضر نیز تقریباً در حد متوسطاند. نظر به اینکه به هر حال واریانس در این متغیرها وجود دارد، میتوان عوامل مؤثر بر دروغگویی را برحسب متغیرهای موجود تبیین کرد.
جدول 2 - توزیع توصیفی متغیر وابسته و متغیرهای مستقل Table 2- Descriptive distribution of dependent variable and independent variables
آزمون فرضیههای پژوهش فرضیۀ اول: بین احساس امنیت اجتماعی و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج، رابطۀ معناداری وجود دارد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین امنیت اجتماعی و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج، با اطمینان 99درصد همبستگی وجود دارد؛ زیرا سطح معنیداری به دست آمده کمتر از مقدار خطای پذیرفتهشده (05/0) است؛ بنابراین فرض تحقیق پذیرفته میشود و بین دو متغیر احساس امنیت اجتماعی و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج، رابطۀ معکوس و معناداری وجود دارد. به این معنی که هرچه میزان احساس امنیت اجتماعی افزایش پیدا میکند، از میزان دروغگویی کاسته میشود که در این بین، احساس امنیت سیاسی نسبتبه دو بعد دیگر احساس امنیت اجتماعی، ضریب همبستگی بالاتری با دروغگویی دارد.
جدول3- ضریب همبستگی بین احساس امنیت اجتماعی و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج Table 3- Correlation coefficient between feeling of social security and lying
فرضیۀ دوم: بین عزت نفس و دروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین عزت نفس و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج با اطمینان 99درصد همبستگی وجود دارد؛ زیرا سطح معنیداری به دست آمده، کمتر از مقدار خطای پذیرفتهشده (05/0) است؛ بنابراین فرض تحقیق پذیرفته میشود و بین این دو متغیر رابطۀ معکوس و معناداری وجود دارد. یعنی هرچه میزان عزت نفس بیشتر باشد، میزان دروغگویی کمتر میشود.
جدول4- ضریب همبستگی بین عزت نفس و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج Table 4- Correlation coefficient between self-esteem and lying
فرضیۀ سوم: بین احساس امنیت اجتماعی و عزت نفس رابطۀ معناداری وجود دارد. نظر به اینکه عزت نفس بهعنوان متغیر حدواسط است، لازم است تا رابطۀ متغیر احساس امنیت اجتماعی و عزت نفس آزمون شود. نتیجۀ آزمون نشان داد که بین این دو متغیر، همبستگی متوسط و مستقیم وجود دارد؛ بهطوری که با بالارفتن احساس امنیت اجتماعی، عزت نفس نیز افزایش مییابد و با توجه به اینکه رابطۀ بین عزت نفس و دروغگویی نیز بهلحاظ آماری معنادار بود، میتوان گفت متغیر عزت نفس هم نقش متغیر حد واسط را ایفا میکند و هم بهطور مستقیم میتواند دروغگویی را در روابط روزمره تحت تأثیر قرار دهد.
جدول5- ضریب همبستگی بین احساس امنیت اجتماعی و عزت نفس Table 5- Correlation coefficient between feeling of social security and self-esteem
فرضیۀ چهارم: بین مواجهه با دروغ در دوران کودکی و دروغگویی در زندگی روزمره رابطۀ معناداری وجود دارد. نتایج آزمون حاکی از آن است که بین مواجهه با دروغ در دوران کودکی و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج با اطمینان 99درصد، همبستگی وجود دارد؛ زیرا سطح معنیداری به دست آمده کمتر از مقدار خطای پذیرفتهشده است؛ بنابراین فرضیۀ تحقیق تأیید میشود و بین دو متغیر رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد. به این معنی که هرچه میزان مواجهه با دورغگویی در دوران کودکی بیشتر باشد، میزان دروغگویی فرد بیشتر میشود.
جدول 6- ضریب همبستگی بین مواجهه با دروغ در دوران کودکی و دروغگویی Table 6- Correlation coefficient between exposure to lies in childhood and lying
فرضیۀ پنجم: بین باورهای دینی ودروغگویی رابطۀ معناداری وجود دارد. براساس دادههای جدول ذیل، بین باورهای دینی و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج با اطمینان 99درصد همبستگی وجود دارد؛ بنابراین فرضیۀ تحقیق پذیرفته میشود و بین دو متغیر دینداری و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج، رابطۀ معکوس و معناداری وجود دارد. یعنی هرچه باورهای دینی قویتر باشد، میزان دروغگویی کمتر میشود.
جدول7- ضریب همبستگی باورهای دینی و دروغگویی Table 7- Correlation coefficient of religious beliefs and lying
سؤال: آیا بین متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، تحصیلات و وضعیت تأهل) و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج رابطۀ معناداری وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال برحسب سطح سنجش متغیرهای جمعیتی، از آزمونهای آماری استفاده شد. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، مشخص شد که بین سن و دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج با اطمینان 99درصد همبستگی در حد متوسط رو به پایین و معکوس وجود دارد؛ بهطوری که با افزایش سن، از میزان دروغگویی کاسته میشود و برعکس.
جدول8- ضریب همبستگی بین سن و دروغگویی Table 8- Correlation coefficient between age and lying
آزمون آماری تی تست نشان داد میزان دروغگویی برحسب جنسیت افراد تفاوت معناداری ندارد و میانگین نمرۀ درغگویی زنان و مردان به یکدیگر نزدیک است.
جدول 9- آزمون تی مستقل بین جنسیت و دروغگویی Table 9- Independent t-test between gender and lying
آزمون آماری تی تست همچنین نشان میدهد که میزان دروغگویی برحسب وضعیت تأهل افراد، تفاوت معناداری دارد و میانگین نمرۀ درغگویی افراد مجرد بیش از افراد متأهل است.
جدول10- آزمون تی مستقل بین وضعیت تأهل و دروغگویی Table 10- Independent t-test between marital status and lying
آنالیز واریانس مربوط به آزمون رابطۀ بین تحصیلات و دروغگویی نیز حاکی از آن است که دروغگویی برحسب میزان تحصیلات افراد، تفاوت معناداری ندارد. بهعبارتی تحصیلات نتوانسته است دروغگویی را بهعنوان یک رفتار در زندگی روزمره تحت تأثیر خود قرار دهد.
جدول11- آزمون تحلیل واریانس بین تحصیلات و دروغگویی Table 11-Test of variance analysis between education and lying
تحلیل رگرسیونی متغیرهای تحقیق به روش گام به گام متغیرهای مستقل تحقیق برای مشخصکردن میزان اثرگذاری آنها در تبیین واریانس میزان دروغگویی، با روش گامبهگام وارد معادلۀ رگرسیونی شدند. برای انجام این تحلیل، متغیرهای وضعیت تأهل و جنسیت بهصورت متغیر تصنعی 0 و 1 و همچنین متغیر تحصیلات در دو دستۀ دانشگاهی و غیردانشگاهی بهصورت متغیر تصنعی وارد معادله شدند. خروجی جداول رگرسیونی نشان میدهد که از بین متغیرهای مستقل احساس امنیت اجتماعی، مواجهه با دروغ در دوران کودکی، باورهای دینی و عزت نفس در معادله باقی میمانند. براساس نتایج جدول با توجه به خلاصۀ مدل رگرسیونی، میزان ضریب همبستگی چندگانه 602/0و ضریب تعیین تعدیلشده 325/0 است. بهعبارتی متغیرهای مذکور بهطور همزمان میتوانند 5/32درصد از تغییرات را در متغیر وابسته تبیین کنند. این امر به این معناست که حدود 5/66درصد از عواملی که میتوانند تبیینکنندۀ میزان دروغگویی باشند، در این تحقیق دیده نشده است. مقدار ثابت در مدل رگرسیونی که براساس میانگین کل محاسبه میشود، دارای مقدار B=43.470 است و با توجه به مقدار t به دست آمده است و میتوان گفت سطح معناداری آن بهلحاظ آماری معنادار و پذیرفتنی است؛ این مقدار معیاری است برای پذیرش معادلۀ رگرسیونی. میزان بتای به دست آمده برای متغیر احساس امنیت اجتماعی برابر با (245/0-) است که بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته دارد. به این معنی است که به ازای یک واحد افزایش در نمرۀ احساس امنیت اجتماعی، نمرۀ دروغگویی به میزان (245/0-) کاهش مییابد. میزان بتا برای متغیر مواجهه با دروغ (328/0) است، بهعبارتی با هر واحد افزایش مواجهه با دروغ، مقدار دروغگویی (328/0) افزایش مییابد. میزان بتای باروهای دینی نیز (252/0-) است، یعنی با هر واحد افزایش باورهای دینی، مقدار دروغگویی (252/0-) کاهش مییابد. درنهایت اینکه میزان بتای عزت نفس (199/0-)، یعنی با هر واحد افزایش میزان عزت نفس، مقدار دروغگویی (199/-0) کاهش مییابد.
جدول12- مدلهای مستخرج رگرسیونی به روش گام به گام Table 12- Regression derived model by step-by-step method
تحلیل مسیر با توجه به اینکه تحقیق حاضر دارای متغیر حد واسط عزت نفس بود، در ادامه نتایج مربوط به آن آورده میشود. در این قسمت از تحقیق با استفاده از نتایج حاصل از تحلیلهای رگرسیونی چند متغیره برای به دست آوردن آثار کلی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، تحلیل مسیر آورده میشود. این اثرها در ضرایب مسیر انعکاس مییابد که در عمل همان ضرایب رگرسیون استاندارد (بتا b) هستند.
شکل2- مدل تحلیل مسیر Fig 2- Path analysis model
جدول13-محاسبۀ آثار مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته Table 13- Calculation of direct and indirect effects of independent variables on the dependent variable
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، متغیر وابستۀ دروغگویی از اثر مستقیم متغیرها بیشتر تأثیر گرفته و اثر غیرمستقیم تأثیر اندکی بر متغیر وابسته داشته است.
بحث و نتیجه افراد با رفتار انحرافی، در فرایند رشد خود در جامعه مواجهه میشوند و آن را فرا میگیرند. این خود باعث بروز اختلال در نظم جامعه میشود و ساختار جامعه را با خطر بینظمی مواجهه میکند. دروغگویی پدیدهای است که میتواند جرقهای برای بحثهای روزمره ایجاد کند و برای علایق محققان در زمینههای مختلف مانند الهیات، فلسفه، روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی جذاب باشد. دروغگفتن بهعنوان یک پدیدۀ اجتماعی، بهویژه بهعنوان عنصر برجستۀ روابط بین فردی روزمره، درخور توجه است. فرهنگ آرمانی جامعۀ ایرانی، فرهنگ اسلامی است که در آن دروغ بهشدت نکوهش شده است. دروغ از بدترین معایب، زشتترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است تا آنجا که یکی از گناهان کبیره به شمار میرود، از رذایل اخلاقی محسوب میشود و قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)، آن را بهشدت مذمت و نکوهش کردهاند. دروغ یکی از تهدیدکنندههای ارزشهای یک نطام فرهنگی و اجتماعی است؛ بهطوری که در جو اجتماعی مملو از بیاعتمادی، روابط از دوستیهای مشکوک و نافرجام گرفته تا رودربایستیها و ملاحظهکاریها و مصلحتجوییها، پنهانکاریها، بازیها و درنهایت انواع دشمنیها پیش میرود و بهصورتهای بسیار متنوعی از روابط روانی- اجتماعی از فتنه، تملق، تلون، مبالغه، عیبپوشی، نیرنگ، فرصتطلبی، افترا و دهها خصیصۀ منفی دیگر تجلی میکند که جملگی بر پایۀ دروغ شکل گرفتهاند. نتایج به دست آمده از تحلیل یافتهها نشان داد در جامعۀ مطالعهشده دروغ وجود دارد. هرچند نمونۀ مطالعهشده میزان آن را از متوسط تا پایینتر نشان داد. اینکه چرا دروغگویی رخ میدهد، عوامل متعددی میتواند پاسخ این چرایی باشد. در این پژوهش بیش از همه احساس امنیت اجتماعی بود که دروغگفتن یا نگفتن را متأثر میکرد. افراد از بدو حیات خود به امنیت نیاز دارند و آن را جستوجو میکنند. به زعم گیدنز، نیاز به امنیت وجودی در ساختار ناخودآگاه ذهن وجود دارد؛ اما افراد برای دستیابی به آن، به محیط اجتماعی خود مینگرند. زمانی که این احساس امنیت را با تهدید مواجه بدانند، بهدنبال چارهجویی برای آن برمیآیند. دروغ شاید بتواند بهطور مقطعی، مأمنی برای تأمین این نیاز به امنیت وجودی باشد؛ بنابراین وقتی که افراد در محیط خود احساس امنیت اجتماعی نکنند، یک اضطراب وجودی آنان را در برمیگیرد و در این شرایط به دروغ متوسل میشوند. حال آنکه وقتی در جامعه احساس امنیت کنند، بدانند که بستری اقتصادی و اجتماعی و سیاسی هست که نیاز به امنیت وجودی آنان را محافظت میکند، دلیل برای دروغگفتن آنان تضعیف میشود. احساس امنیت اجتماعی میتواند بهطور مستقیم دروغگویی را به بار آورد. فرد صاحب عزت نفسی که از درون، امنیت را تجربه میکند، در مواجهه با شرایطی که با منافع او در تضاد است، خویشتنداری میکند و بهواسطۀ اقناع درونی، دروغ را نوعی تحقیر و تضعیف وجودی خود برمیشمارد. حال آنکه افرادی که عزت نفس پایینی دارند، به ارزشهای والاتر، که همان احترام به خود است، توجه بیشتری نشان میدهند تا کسب منافعی که به دروغگفتن دربارۀ آن نیاز وجود دارد. عزت نفس پایین میتواند بهعنوان یک عامل خطر، به ناسازگاری و حتی فرار از واقعیت منجر شود. اعتمادنداشتن به خود باعث میشود تا افراد قادر به کنترل مشکلات روزانۀ خود نباشند و این امر به سهم خود باعث کاهش توانایی برای رسیدن به حداکثر توان میشود؛ از این رو، عزت نفس منفی میتواند به زوال نگرانکنندۀ سلامت فیزیکی و روانی و کاهش سلامت روان میتواند به مشکلات روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و اختلال خوردن منجر شود (Mann et al., 2004). از طرف دیگر، طبق نظر بندورا (1997)، افرادی که دارای باورهای خودکارآمدی بالاییاند، احساس سلامتی بهتر و عزت نفس بالاتری دارند. سطح بالای عزت نفس باعث افزایش خودکارآمدی، تصویر یدن، رهبری، حفظ استقلال خود و احساس اطمینان از خود میشود و افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد (Ni et al., 2010). هرچند کنترل درونی راهی برای کاستن از دروغگویی در جامعه است، اما کنترلهای بیرونی در این باره از اهمیت بسزایی برخوردار است. باورهای دینی، یکی از مهمترین منابع کنترل بیرونیاند. به نظر دورکیم، عنصر اصلی تداوم حیات اجتماعی که با وجود تغییرات در روابط ما و افرادی که سازندۀ آن است استمرار مییابد، نظم اخلاقی است. در قاعدۀ مشهور دورکیم، هنگامی که ما در حال پرستشیم، عملاً خود جامعه را در شکل قواعد اخلاقی میپرستیم (آرون، 1388: 409-408). از نظر دورکیم، هیچ جامعۀ شناختهشدهای در طول تاریخ بدون دین نبوده است (دورکیم، 1387: 329). قواعدی که جوهرۀ جامعهاند، مناسک عملی پرستش، فینفسه از اهمیت عظیمی برای بقای زندگی اجتماعی برخوردارند؛ زیرا هنگامی که ما درگیر آن مناسکیم، رموزی که زندگی ما را نظم میدهد، به خاطر میآوریم و مانع از این میشویم که تحت فشارهای زندگی روزمره، تعلق ما (منظور وابستگی ما به جامعه و رموز اخلاقی) سست شود؛ بنابراین لازم است این مناسک بهطور متناوب احیا و تجدید شوند؛ پس مناسک مذهبی، اخلاقی را که متضمن آن است، زنده نگاه میدارد؛ بنابراین نظم اجتماعی ریشه در سازمان جامعه، نگرشها و ارزشهای آن دارد. این یافتهها همسو با یافتههای تنآرای (1397) است. نقش مذهب ازنظر اجتماعی، حفظ یکپارچگی اجتماعی جامعه، همچنین دیدن ارزشهای اساسی در زندگی اجتماعی و مشروعیتبخشیدن به این ارزشها و تحکیم آنها در جامعه است (آرون، 1388: 396). تنآرای (1397) در پژوهش خود علل اجتماعى مؤثر بر دروغگویى را در بین ازدواجهاى منجر به طلاق بررسی کرده است. نتایج نشان داد بین متغیرهاى رضایت زناشویى و دین با دروغگویى رابطۀ منفى وجود دارد. همچنین نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین دو متغیر مواجهه با دروغ و میزان دروغگویی در بین شهروندان شهر یاسوج رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد. یعنی هرچه میزان مواجهه با دورغ بیشتر باشد، میزان دروغگویی نیز بیشتر میشود. در تبیین این فرضیه میتوان گفت ذهن کودکان برای یادگیری بسیار فعال است و قدرت یادگیری بالایی دارند. فردی که در دوران کودکی خود در محیطی رشد کرده باشد که اعضای خانواده یا جامعه به دروغ و دروغگویی در انجام کارهای خود تمایل دارند، درنتیجه کودک نیز این فرایند را یاد میگیرد و برای پیشبرد کارهای روزانۀ خود به دروغگفتن متوسل میشود. کودکان رفتار بزرگترها را یاد میگیرند و تقلید میکنند. بندورا براساس پژوهشهای گسترده، نتیجه گرفت که بیشتر رفتارها -خوب و بد، بهنجار و نابهنجار- با تقلیدکردن از رفتار دیگران آموخته میشوند. از کودکی به بعد، پاسخهایی را با الگوهایی پرورش میدهیم که جامعه به ما عرضه میکند، با والدین خود بهعنوان الگو شروع میکنیم، زبان آنها را یاد میگیریم و با رسوم و رفتارهای پذیرفتنی فرهنگ، جامعهپذیر میشویم. افرادی که از هنجارهای فرهنگی منحرف میشوند، رفتار خود را مانند هرکس دیگری آموختهاند. تفاوت در این است که افراد منحرف از الگوهایی پیروی کردهاند که باقی افراد جامعه آنها را نامطلوب میدانند. او معتقد بود که کودکان هیجاناتی چون ترسها و ... و رفتارهای مثبتی چون توانمندی، جرئت و خوشبینی را هم از والدین و الگوهای دیگر میآموزند. فرایند یادگیری واکنشهای هیجانی، ازطریق مشاهدۀ دیگران را شرطیشدن جانشینی خواندهاند (شوتز و شوتز، 1398: 454). در بین متغیرهای جمعیتی، متغیر سن دارای رابطۀ معنادار با متغیر وابسته بود؛ طوری که جوانترها بیش از افراد بزرگسال دروغ میگویند. در تبیین این رابطۀ به دست آمده میتوان گفت در فرهنگ ما بزرگشدن و بزرگبودن یکی از ارزشهای مهم تلقی میشود و همیشه بزرگان و ریشسفیدان از منزلت و جایگاه بالایی برخوردارند، انسانهای بزرگ دارای ارزشاند و صداقت و راستی از ویژگی بارز آنها تلقی میشود. در کتاب زبان، منزلت و قدرت در بین ایرانیان، نوشتۀ بیمن[9] که حاصل یک پژوهش در ایران است، به این مسئله اشاره شده است. نویسنده در این کتاب برای تبیین تعامل ایرانیان به الگویی دست یافته است که ضمن توجه به شاخصهای اجتماعی، بر خلاقیتها و عاملیتهای فردی در کنشهای تعاملی متمرکز است. به عبارتی دیگر، بیمن خود را پیرو نظریهای میداند که «معنی» اعتباری پیشینی را در تعاملات اجتماعی نمیدهد، بلکه در چارچوب نظریۀ «کنش-گفتار» این نکته را بیان میکند که معنی بیش از هرچیز در بافت تعامل میان افراد ساخته میشود. کتاب حاضر که حاصل تحقیقی میدانی است، نشان میدهد که ایرانیان بهطور خاص از چه تمهیدات و راهبردهای زبانی برای تمشیت مراودات و تعاملات روزمره استفاده میکنند و زبان فارسی چه ابزارها و امکاناتی دارد که تحقق کنشهای ارتباطی مدنظر گویندگان را تسهیل میکند (بیمن، 1388). همچنین بیان شده است که امروزه ایرانیان فردگرایی منفی را نوعی زرنگی برای خود میدانند و برای رسیدن به اهداف خود دروغ میگویند. چنین تغییرات فرهنگی در افرادی که سن پایینتری دارند، بیشتر است تا افرادی که پا به سن گذاشتهاند. علاوه بر آن، افراد مجرد نسبتبه افراد متأهل میزان دروغگویی بیشتری داشتند. علاوه بر اینکه در پژوهش حاضر عمدتاً افراد مجرد سن کمتری نسبتبه افراد متأهل داشتهاند، نتیجۀ به دست آمده را میتوان به این موضوع ربط داد که افراد متأهل از بلوغ فکری بالاتری برخوردارند و بهعلاوه مسئولیت نسبتبه همنوع خود را بیشتر درک میکنند؛ اما مجردها منافع فردی خویش را بیشتر ترجیح میدهند که این امر میتواند گاهی توسل به دروغ را موجب شود. یکی دیگر از یافتههای پژوهش حاضر آن بود که بین جنسیت و دروغگویی تفاوت معناداری وجود ندارد که ناهمسو با یافتههای محدثی گیلوایی و فلسفی (1394) است. در تبیین این فرضیه میتوان گفت در بین هر دو جنس این نوع، انحراف وجود دارد و امروزه با توجه به حضور اجتماعی هر دو جنس، تفاوتهای فرهنگی بین آنان نیز کمرنگتر شده است. همچنین نتایج نشان داد بین تحصیلات و میزان دروغگویی تحقیق، تفاوت معنیداری وجود ندارد که با یافتههای تنآرای (1397) ناهمسو است. دروغگویی در میان گروههای تحصیلی مختلف به یک میزان است و افراد در مقاطع مختلف تحصیلی این انحراف را دارند و مختص گروه تحصیلی خاصی نیست. با توجه به این نتیجه میتوان گفت دروغگویی مسئلهای است که در میان افراد تحصیلکرده و بدون تحصیلات وجود دارد. شاید بتوان گفت وقتی که فرهنگی در جامعه تغییر میکند و به نوعی فراگیر میشود، این فراگیری سبب میشود تا تحصیلات افراد نتواند در کنترل آن نقش داشته باشد. بهصورت کلی میتوان نتیجه گرفت که متغیرهای امنیت اجتماعی، مواجهه با دروغ، دینداری و عزت نفس نقش مهمی در تبیین متغیر دروغگویی دارند. وقتی امنیت اجتماعی به مخاطره بیفتد و کمکم عزت نفس افراد را تضعیف کند و از طرف دیگر منابع کنترل بیرونی هم توانایی خود را از دست بدهند، دروغگویی رواج مییابد. در ارتباط با متغیر دین میتوان اظهار کرد که دین یک عامل بازدارندۀ مهم در انجام رفتار انحرافی است. همواره دین انسانها را به درستی و صداقت تشویق میکند و انسانهای راستگو و صادق، جایگاه بالایی در نزد خداوند دارد. این موضوع بهخصوص وقتی شدت میگیرد که فرد تجربۀ مواجهه با دروغگویی را در دوران کودکی نیز داشته است و ضمیر ناخودآگاه نیز او را در این مسیر همراه میکند. فردی که در محیط مسموم و دروغپردازی رشد کرده باشد، بهطور مسلم در دوران بزرگسالی خود نیز همان رفتارها را اجرا خواهد کرد. به این ترتیب مجموعهای از عوامل دست در دست یکدیگر میدهد تا یک رفتار انحرافی را موجب شود.
پیشنهادهای پژوهش با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهادهای ذیل را میتوان ارائه کرد: -گسترش امنیت اجتماعی در جامعه و مبازرۀ جدی مسئولان با اشکال ناامنی در جامعه، راه اصلی کاهش دروغگویی در زندگی روزمره است. -همزمان با گسترش امنیت، ازطرق گوناگون همانند رسانه، مدرسه و آموزش به والدین، عزت نفس برای افراد جامعه با اهمیت جلود داده و به مردم فهمانده میشود که عزت نفس سرچشمۀ جلوگیری از خطاها در زندگی روزمره است. فرد صاحب عزت نفس خود را در هر مسیر ناصوابی قرار نمیدهد. -همواه دین نقش بازدارندگی داشته است و این موضوع برای پرهیز از دروغ نیز صادق است؛ بنابراین القای باورهای دینی، آموزش باورهای دینی به شکل صحیح، بهطوری که فرد پذیرنده باشد و نه صرفاً شنوا، در دستور کار متولیان دینی قرار گیرد. -نظر به اینکه مواجهه با دروغ در دوران کودکی بر اذهان فرد نقش میبندد، لازم است تا افرادی که صاحب فرزند میشوند، کلاسهای آموزشی مربوط به نحوۀ تربیت فرزندان را در این خصوص آموزش ببیند و شیوههای فزرندپروری را بهصورتی اصولی فرا بگیرند و سپس اقدام به تربیت فرزندان خود کنند. این همه میتواند در دستور کار فرهنگ ارشاد اسلامی قرار گیرد یا رسانهها برنامههای مناسبی برای خانوادهایی تدارک ببیند که در شرف فرزندآوریاند.
[1] سورۀ نحل، آیۀ 116 [2] سورۀ زمر، آیۀ 3 2 Harris 3 Arcimowicz et al. 4 Virgin et al. 5 Gerlach et al. 6 Christopher Provenzo 7 Reins & Wiegmann [4] Giddens [5] Coppersmith [6] Charlz Gelac [7] Stark [8] Durkheim 6 Bandura [9] Biman | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابن منظور، ج. (1419ق). لسانالعرب، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
احمدی، ح. (1384). جامعهشناسی انحرافات، تهران: انتشارات سمت.
آرون، ر. (1388). مراحل اساسی اندیشه در جامعهشناسی. مترجم: باقر پرهام. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
افراسیابی، ح. و محمدی چیگویی، ا. (1395). «بررسی رابطۀ بین صداقت اجتماعی و احساس آنومی در بین شهروندان شهر یزد»، تهران: دهمین کنگرۀ پیشگامان پیشرفت.
امین، م. (1370). آفات زبان، تهران: افست کیا.
باستانی، ع. و رزمی، م. ج (1394). «رتبهبندی غیرمستقیم استانهای ایران برحسب سرمایة اجتماعی». فصلنامة رفاه اجتماعی، 14(15)، 77-45.
برتون، ر. (1380). قومشناسی سیاسی. ترجمۀ ناصر فکوهی. تهران: نشر نی.
بیمن، و. (1388). زبان، منزلت و قدرت در ایران، ترجمۀ رضا مقدم کیا، تهران: نی.
پارسا، م. (1393). زمینۀ نوین روانشناسی، تهران: بعثت.
تنآرای، ش. (1397). بررسی علل اجتماعی مؤثر بر دروغگویی در بین ازدواجهای منجر به طلاق، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، پایاننامۀ کارشناسیارشد، رشتۀ پژوهش اجتماعی، تهران: دانشگاه الزهرا.
دورکیم، ا. (1387). قواعد روش جامعهشناسی، ترجمۀ علیمحمد کاردان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ستوده، ه. ا. (1399). آسیبشناسی اجتماعی، تهران: آوای نور.
سراجزاده، ح. (1384). چالشهای دین و مدرنیته. تهران: طرح نو.
سلیمی، ع. و داوری، م. (1392). جامعهشناسی کجروی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
شوتز، د. و شوتز، س. ا. (1398). نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران: ویرایش.
علیوردینیا، ا. و صالجنژاد، ص. (1390). «خودکنترلی جنسیت و تأثیر آن بر رفتارهای انحرافی»، زن در توسعه و سیاست، 9(4)، 26-5.
غفاری، غ.ر. (1390). سرمایۀ اجتماعی و امنیت انتظامی، تهران: انتشارات جامعهشناسان.
قاسمی، س. و محدثی گیلوایی، ح. (1396). «مطالعۀ جامعهشناختی دروغگویی در روابط بیناجنسی مورد زوجهای تهران (1395-1396)»، پژوهشنامۀ زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 8(3)، 87-116.
قرآن کریم، ترجمۀ مهدی الهی قمشهای.
سالنامۀ آماری کشور. (1395). تهران: مرکز آمار ایران.
کاظمی، ع. (1388). پرسهزنی و زندگی روزمرۀ ایرانی، تهران: انتشارات آشیان، چاپ اول.
گیدنز، آ. (1387). جامعهشناسی، حسن چاوشیان، تهران: نی، چاپ دوم.
محدثی گیلوایی، ح؛ فلسفی، د. (1394). «تحلیلی جامعهشناختی از آمادگی برای دروغگویی»، ویژنامۀ پژوهش زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 6(1)، 133-155.
مصطفوی، ح. (1368). التحقیق فی کلمات القران الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
معیدفر، س. و مقیمی اسفندآبادی، ح. (1391). «بررسی عوامل آموزشگاهی و تأثیر ان بر کجرفتاری»، جامعهشناسی کاربردی، 46، 20-1.
نبیزاده، ف. (1395). «شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی دانشجویان با تأکید بر شبکههای اجتماعی»، مجلۀ علمی سازمان نظام پزشکی، 34(4)، 312-305.
نخاولی،ف.؛ استاجی، ا. و کامیابی گل، ع. (1398). «بررسی کنش گفتار «دروغ» و رابطۀ آن با متغیرهای سن، جنسیت، رشته تحصیلی، منطقه جغرافیایی و مذهب»، زبانشناسی و گویشهای خراسان، 11(20)، 85-120.
هاشمی، س. (1386). نظرسنجی تلفنی مردم تهران دربارۀ دروغگویی، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهای همشهری. (درwww.hccmr.com/newsaspx?id).
Arcimowicz, B., Cantarero, K., and Soroko, E. (2015). Motivation and consequences of lying. A Qualitative Analysis of Everyday Lying, FQS, 16(3), 1-21.
Baker. Kimberly, M. (2008). I Am Just Not Nure What We Are Going to do with her: Ambivalence and conflict in drug court decision-making. Unpublished doctoral dissertation, The University of Texas, Austin, in: http://repositories.lib.utexas.edu/handle/2152/18222 [Accessed: May 15, 2014].
Christopher Provenzo, A. (2021). What makes a lie? A novel study investigating the difference between deliberate lies and honest mistakes. Graduate Theses and Dissertations Retrieved, University of Arkansas, in: https://scholarworks.uark.edu/etd/4125
DePaulo, B.M., and Kashy, D.A. (1998). Everyday lies in close and casual relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 74(1), 63-79.
DePaulo, B.M. (2004). The many faces of lies. In Arthur G. Miller (Ed.). The social psychology of good and evil. New York: Guilford Press.
Gerlach, P., Teodorescu, K., and Hertwig, R. (2019). The truth about lies: A meta-analysis on dishonest behavior. Psychological Bulletin, 145(1), 1–44.
Reins, L., and Wiegmann, A. (2021). Is lying bound to commitment? empirically investigating deceptive presuppositions, implicates, and actions. National Library of Medicine, 45(2), 1-35. doi: 10.1111/cogs.12936.
Mann, M., Hosman, C.H., Schaalma, H. P., and DeVries, N.K. (2004). Self-esteem in a broad-spectrum approach for mental health promotion. Health Education Research, 19(4), 357-72.
Ni, C., Liu, X., Hua, Q., Lv, A., Wang, B., and Yan, Y. (2010). Relationship between coping, self-esteem, individual factors and mental health among Chinese nursing students: A matched case– control study. Nurse Education Today, 30, 338–343.
Siegel, J. (2011). Juvenile delinquency, fourth edition, wadsworth: Belmont.
Verigin, B L., Ewout H., Meijer, G., and Bogaard, A V. (2019). Lie prevalence, lie characteristics and strategies of self-reported good liars. Journal of Plos One, 14(12), 1-16.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,240 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 374 |