تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,647 |
تعداد مقالات | 13,387 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,130,103 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,066,304 |
تدبیر حفظالصحۀ مسافر در ایران عصر صفوی | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 3، دوره 14، شماره 4 - شماره پیاپی 56، دی 1401، صفحه 15-32 اصل مقاله (2.18 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2022.133818.2360 | ||
نویسندگان | ||
محمدعلی پرغو* 1؛ جواد علیپور2 | ||
1دانشیار گروه تاریخ و موسسه تاریخ و فرهنگ ایران، دانشکده ی حقوق و علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | ||
2جواد علیپور، پژوهشگر پسادکتری موسسه تاریخ و فرهنگ ایران، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | ||
چکیده | ||
حفظ صحت و اعادۀ سلامت به بدن، در موقعیتهای مختلف بهویژه در هنگام سفر، همواره درخور توجه انسان بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر براساس این مسئله شکلگرفته است که پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر در ایران عصر صفوی، به چه نحوی انجام میگرفت؟ یافتههای پژوهش حاضر براساس روش توصیفی – تحلیلی، نشان میدهد مسافرت در عصر صفوی با اهداف و انگیزههای گوناگون دینی، نظامی و تجاری، عمدتاً بهصورت زمینی (پیاده و سواره) و یا سفر دریایی انجام میگرفت. رویکرد رفتاری در پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر، متناسب با فضای فکری و نظام طب اخلاطی، ذیل تدابیر حفظالصحه و روشهای مختلف درمانی ارائه شده است. نتیجۀ حرکت و جابهجایی به هنگام مسافرت، بروز چالشهای مختلف جسمی/ روحی در طول مسیر برای مسافر بود؛ بنابراین کسب آگاهی و آشنایی لازم، اتخاذ تدابیر و ایجاد تغییر در عادات و الگوهای رفتاری قبل از آغاز سفر، برای آمادهسازی بدن ضروری بود. مراعات اصول ششگانۀ حفظالصحه، حافظ صحت بدن مسافر در طول حرکت بود. در تناسب با زمان مسافرت و دو متغیر مهم گرما و سرما، امکان بروز انواع امراض و حالاتی چون تشنگی و عطش، گرسنگی، خستگی، گرمازدگی، سرمازدگی، سوختگی و جراحت وجود داشت. برای رفع انواع حالات و عوارض ایجادشده، بسته به موقعیت و مزاج فرد، طبیبان روشهای مختلف درمانی را ارائه کردهاند. | ||
کلیدواژهها | ||
عصر صفوی؛ حفظالصحه؛ بهداشت؛ مسافر؛ سفر | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه ازجمله موضوعات مغفولمانده در حوزۀ تاریخ اجتماعی ایران، صحت و بهداشت مسافر به هنگام سفر و مسافرت است. شکل مسافرت و سرعت سفر در هر دورهای، بسته به مقتضیات زمان و متناسب با نظام ارتباطی و حملونقلی آن دوره بررسیشدنی است. نتیجۀ حرکت و جابهجایی به هنگام مسافرت، بروز چالشهای مختلف جسمی/ روحی در طول مسیر برای مسافر بود. بروز هر نوع بیماری یا عارضه در اعضای بدن، مشکلات زیادی را برای مسافر رقم میزد و تمام برنامهریزیهای او را برای دسترسی به اهدافش با مشکل روبهرو میکرد؛ به همین جهت انجام یک سفر مناسب و مطلوب، با آمادهسازی جسمی و روحی بدن قبل از شروع سفر و حفظ تندرستی در حین مسافرت رابطۀ مستقیمی داشت. با عطف توجه به این موضوع، پژوهش حاضر در صدد شناسایی و تبیین تدابیر و راهکارهای مختلف صحی و بهداشتی موردنیاز مسافر دربارۀ آمادهسازی بدن قبل از آغاز سفر و شیوههای حفظ تندرستی بدن در طول مسیر، در تناسب با گرما یا سرمای زمان مسافرت، در ایران عصر صفوی است. اطلاعات و دادههای پژوهش حاضر بهعنوان مطالعهای تاریخی، با روش کتابخانهای گردآوری شده است و شیوۀ ارائۀ مطالب، توصیفی-تحلیلی است. با توجه به ماهیت پژوهش، در کنار منابع تاریخی و سفرنامهای، عمدۀ اطلاعات از منابع و نسخ خطی طبی اخذ شده است. استفاده از این منابع، که در تحقیقات تاریخی نادیده گرفته شده است، میتواند راهگشای پژوهشگران حوزۀ سلامت، بهداشت و طب ایران در عصر صفوی باشد. دربارۀ پیشینۀ تحقیق شایان ذکر است که براساس جستوجوی نویسندگان در کتابهایی چون آداب سفر در اسلام (یاوری و رجبی، 1392)، آیین سفر (ناظمزادۀ قمی، 1381) و آداب و فرهنگ سفر (شالچیان، 1385)، به ارائۀ نکات کلی دربارۀ مسافرت، براساس تعالیم دین اسلام بسنده شده است. در پایاننامهای با عنوان «سفر و سیاحت در دورۀ صفوی»، بیشتر ازنظر جغرافیا و اقتصاد به مسافرت در عصر صفوی پرداخته شده است (قلیزادۀ اصل و صادقی، 1393). در هیچیک از آثار مذکور، موضوع بهداشت و سلامت مسافر درخور توجه قرار نگرفته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بهعنوان فتح بابی در این حوزۀ مطالعاتی، در گام اول بررسی مختصر انواع، اهداف و انگیزههای مسافرت و در گام دوم، شناسایی و تبیین مجموعه تدابیر مربوط به بهداشت و صحت مسافر در ایران عصر صفوی است که ازطریق سؤالهای زیر این موضوع بررسی شده است: الف) مسافرت در ایران عصر صفوی با چه اهداف و انگیزههایی انجام میگرفت؟ ب) رویکرد رفتاری در پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر به چه نحوی انجام میگرفت؟ فرضیههای مطرحشده برای سؤالهای فوق چنین است: در ایران عصر صفوی، مسافرت با اهداف و انگیزههای گوناگون دینی، نظامی و تجاری، عمدتاً بهصورت زمینی (پیاده/ سواره) و یا سفر دریایی انجام میگرفت. رویکرد رفتاری در پاسخگویی به نیازهای بهداشتی و صحی مسافر، متناسب با فضای فکری و نظام طب اخلاطی، ذیل اصول حفظالصحه و شیوههای مختلف درمانی ارائه شده است. نگاهی گذرا به وضعیت مسافرت در ایران عصر صفوی نگاهی گذرا به منابع، بیانگر رونق سفر و مسافرت در ایران عصر صفوی است. سفرها با اهداف و انگیزههای مختلفی انجام میشد و در گونههای ذیل دستهبندی میشود: الف) سفرهای حکومتی در قالب سفرهای جنگی شاهان و فرماندهان نظامی که با هدف مقابله با نیروهای خارجی، تصرف سرزمینهای جدید و یا سرکوب شورشهای داخلی انجام میگرفت. گزارش این سفرها عمدتاً در منابع تاریخی عصر صفوی آمده است. ب) سفرهای تجاری: در دورۀ حکومت صفوی، بهویژه در عصر شاهعباس و با ایجاد امکانات بین راهی چون کاروانسراها و آبانبارها، سفرهای تجاری در اغلب مسیرها افزایش یافت (شرلی، 1387: 75؛ شاردن، 1372: 2/ 488؛ دلاواله، 1370: 131- 135؛ فومنى گیلانى، 1349: 1/ 263 و 284). لازم به توضیح است که ایجاد کاروانسراها در تأمین امنیت جانی و خوراک و محافظت از سرما/گرما و ایجاد آبانبارها، در تأمین آب موردنیاز مسافران نقش مهمی داشت. ج) سفرهای دینی و زیارتی: مسائل اعتقادی یکی از مهمترین انگیزههای مسافرت بود که در دو گونه دستهبندی میشود: سفر به حجاز و برگزاری سالیانۀ مراسم حج و سفرهای زیارتی به کربلا، نجف، مشهد و قم (قزوینی، 1387: 26؛ مستوفی بافقی، 1385: 3/ 51 و 339؛ امینی هروی، 1383: 34؛ الحسینی القمی، 1383: 1/ 366، 412-461، 551-564، 2/ 630 و 645؛ ترکمان، 1382: 2/ 547- 724، 3/ 956، 999 و 1010؛ کمپفر، 1363: 176-178؛ والۀ قزوینى اصفهانى، 1382: 435 و 608؛ شاردن، 1372: 2/ 616 و 3/ 1028؛ فومنى گیلانى، 1349: 1/ 213). سفر حج و لزوم آشنایی مسافران با مشکلات، شرایط و بیماریهای مسیر، موجب نگارش نخستین رسالۀ طبی با عنوان «زادالمسافرین» در عصر صفوی شد (شریف، 1387). د) سفرهایی تفریحی (شکار) که بیشتر شاهان، شاهزادگان و مقامهای حکومتی انجام میدادند (ترکمان، 1382: 2/ 759؛ افوشتهای نطنزی، 1373: 454؛ کمپفر، 1363: 237؛ وحید قزوینى، 1383: 679؛ الحسینی القمی، 1383: 1/ 428؛ فومنى گیلانى، 1349: 1/ 212). پ) نقل مکان و ترک منطقه به هنگام بروز بیماریهای عفونی چون طاعون و وبا، برای حفظ صحت افراد سالم، ضروری بود (ترکمان، 1382: 1/111 و 3/ 954؛ والۀ قزوینى اصفهانى، 1372: 617؛ پرغو-علیپور سیلاب، 1396: 33-55). ازنظر طب اخلاطی، تعادل و پاکی هوا از هر نوع آلودگی برای صحت بدن ضروری و استنشاق هوای غیرطبیعی و متعفن همچون هوای وبایی موجب ضرر برای بدن بود. توصیه به ترک منطقۀ دارای هوای عفونی به این سبب بود که افراد با دسترسی به هوای پاک، خود را از مهلکه و ابتلا به انواع بیماریها چون طاعون، آبله و دملها در امان نگهدارند. ه) توصیۀ طبیبان برای رفع امراضی چون «سوء القُنْیَة 1» (یوسفی هروی، 1382: 72؛ شاه ارزانی، 1387: 1/ 61 و 2/ 726) و «بلیۀ عشق» (محمد بن عبدالله، 1383: 272-273) انجام سفر بود. در ادامۀ بحث، ابتدا بهصورت خلاصه، تدابیر حفظ صحت به هنگام سفر براساس دیدگاه دینی و سپس به تفصیل دیدگاه طبیبان در چارچوب طب اخلاطی 2، ارائه شده است. تدابیر کلی سفر براساس دیدگاه دینی انگیزههای دینی/زیارتی جزء مهمترین مشوقهای مسافرت در عصر صفوی به حساب میآمد. بنا به احادیث منقول از پیامبر(ص) و ائمه(ع)، انجام سفر، موجب تندرستی و افزایش روزی انسان میشد. براساس پیشفرضهای منبعث از این دیدگاه، مسافرت بهتنهایی بهجهت ظن تلفشدن، تقبیح میشد. مراعات ساعت سعد/نحس در زمان شروع سفر مهم بود. انتخاب ساعت نیک برای شروع سفر و ملاحظۀ «قمر در عقرب» لازم بود و سفر در آن هنگام منع میشد (ادعیه و اعمال سفر، ت.ک 3 1127ق: 59؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 4 451؛ شیخبهایی،1392: 68؛ مجلسی، 1351: 2/ 173، 214، 6/ 209 و 10/ 145- 146؛ مجلسی، 1388: 67، 207 و 453-454؛ قزوینی، 1136ق: 18-27). خواندن و به همراه داشتن بعضی آیات قرآن و دعاها، موجبی برای ایمنی مسافر از خطرات مسیر چون گرسنگی، تشنگی و بازگشت توأم با سلامت او به وطنش ذکر شده است. تصدق در آغاز سفر، به همراه داشتن تربت و تسبیحی از تربت امامحسین(ع)، توشه و طعام نیکو، چوب بادام تلخ، سلاح، مسواک، آیینه، شانه، سرمه، قیچی، کفش مناسب، عمامه، خیک آب، سوزن، ریسمان و ادویه، دیگر توصیههایی بود که مسافر باید درخور توجه قرار میداد (قهدریجانی، ت.ک 1128ق: 193-194، 218-219 و 285؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن 12ق: 470- 482؛ واعظ کاشفی، قرن10: 26، 100 و 152-153؛ قزوینی، 1136ق: 9، 26-30 و 129؛ مجلسی، 1388: 443-452؛ مجلسی، 1037-1111ق: 2 و 7-20؛ مجلسی، 1351: 6/ 209؛ ادعیه و اعمال سفر، ت.ک1127ق:103- 108). این تدابیر بهلحاظ زمانی برای دورۀ دوم عصر صفوی است و بیشتر در کتب دینی به آنها اشاره شده است که این موضوع نشاندهندۀ افزایش نفوذ تفکر دینی در موضوعات مختلف، ازجمله طب است. در ادامه تدابیر صحی و بهداشتی مسافر از دیدگاه طبیبان و در چارچوب نظام طب اخلاطی بهتفصیل، بررسی شده است. تدابیر حفظالصحهای مسافر قبل از شروع سفر مسافر قبل از حرکت باید با تغییر عادات و شیوۀ زندگی، بدنش را برای مقابله با خطرهای احتمالی در طول مسیر آماده میکرد. سفارشهای طبیبان (ذوالنون، ت.ک1012ق: 102-108 و 120-121؛ شریف، 1387: 19؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا: 62-65 و 70-72؛ محمد بن عبدالله، 1383: 55-56 و 244؛ امینی هروی، 1383: 34؛ صالح شیرازی، ت.ک قرن12: 71؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 209- 212؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 450 و 456؛ بهاالدولۀ رازی، 1387: 166؛ طهرانی، قرن12: 144-145) در این باره، ذیل تدابیر ششگانۀ ذیل ذکرشدنی است: تغذیه و اشربه: مسافر برای حفظ صحت بدنش در طول سفر، لازم بود تا قبل از حرکت، عادات و برنامۀ غذاییاش را با عادات و برنامۀ زمان سفر و متناسب با گرمی یا سردی هوا، سازگار میکرد و بدنش را به گرسنگی، تشنگی و تغذیۀ ناآشنا، عادت میداد. حرکت و سکون: مسافر قبل از آغاز سفر و بسته به گرمی و سردی هوا، باید با انجام ورزشها و تمرینها، بهتدریج اعضای بدنش را به تحرک، پیادهروی، نشستن بر چهارپایان و سواری عادت میداد. خواب و بیداری: با توجه به بر هم خوردن ساعات خواب در طول سفر، مسافر باید به بیداری و کمخوابی عادت میکرد؛ زیرا در غیر این صورت با مشکلات عدیدهای چون ضعف طبیعت، ضعف قوای نفسانی، تحلیل، سستی و بیحالی، گودافتادن چشم، اختلال در هضم و لاغری روبهرو میشد. استفراغ و احتباس 5: مسافر قبل از سفر، باید به پاکسازی بدن از اخلاط و سموم زائد ازطریق رگزدن یا استعمال مسهل اقدام میکرد. اگر پاکسازی انجام نمیگرفت، بهواسطۀ حرکت در سفر، اخلاط فاسده تحریک میشد و بروز مرض دور از ذهن نبود. هوا: توصیه بر این بود که مسافر قبل از حرکت و بسته به گرما یا سرمای زمان مسافرت، با نشستن در جاهای گرم یا سرد، بدنش را با گرمی یا سردی هوا، عادت دهد تا بدنش یکباره در معرض گرما یا سرما قرار نگیرد و از عوارض متعاقب آن در امان باشد. اعراض نفسانی: حالات روحی/روانی چون شادی، خشم، نگرانی، ترس و اضطراب در افزایش صحت یا بروز نقص در بدن فرد مؤثر بود. سفر ضمن رفع غم به دفع سموم، پیشگیری از ابتلا به انواع بیماری و رفع امراض کمک میکرد. با توجه به این نکته که نگرش طب اخلاطی به مقولۀ حفظ صحت و سلامتی، در درجۀ اول پیشگیرانه و سپس درمانی است؛ بنابراین تدابیر حفظالصحه بهعنوان الگوهای مناسب بهداشتی و سبک زندگی سالم، درخور توجه بود و در آن برای تمامی موقعیتها ازجمله سفر، تدابیری وجود داشت. مراعات سفارشهای طبیبان متناسب با مزاج بدن و دمای زمان مسافرت، ضامن حفظ صحت و کاهش مشکلات جسمی مسافر در طول مسیر بود. در ادامه، نکات مهمتر، تدابیر و ملاحظات طول مسیر بررسی شده است. تدابیر تغذیهای (خوراکی/آشامیدنی) مسافر در طول مسیر 1) تدابیر خوراکی: ازجمله عوامل مهم و مؤثر در حفظ صحت بدن در تمامی شرایط و بهویژه در زمان مسافرت، توجه به مسئلۀ تغذیه بود. طبیبان توصیهها و پرهیزهای مختلفی را متناسب با مزاج افراد ارائه کردهاند. بخشی از سفارشها حالت کلی داشت که مسافر بدون توجه به گرمی یا سردی هوا، باید مراعات میکرد. به همراه داشتن توشۀ مناسب، نان و روغنهای کاهندۀ اشتها چون روغن بنفشه یا بادام همراه با موم، از آن جمله بود. توصیه بر این بود که مسافر در طول مسیر از غذاهای مناسب و مقوی چون گوشت، جگر و تخممرغ استفاده کند (قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 454؛ محمد بن عبدالله، 1383: 56؛ بهاالدولۀ رازی، 1387: 350؛ شریف، 1387: 20؛ ابونصر هروی، 1356: 67). با اتمام سفر روزانه و هنگام پیادهشدن، مسافر نباید بلافاصله غذا میخورد و یکدفعه سیر میشد. در صورت اخیر، امکان فوت فرد وجود داشت. در صورتی که شخص ضعیفالمزاج 6 یا صفراوی مزاج بود و طاقت تأخیر غذا نداشت، خوردن مقدار اندکی غذا تا جایی جایز بود که محتاج به نوشیدن آب نمیشد. نوشیدن یک فنجان قهوه در فاصلۀ زمانی پیادهشدن تا غذاخوردن، ضمن رفع خستگی حاصل از حرکت، برای صبوری مسافر در تشنگی و گرسنگی طول مسیر، نافع بود (قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 453- 454؛ عمادالدین شیرازی، 1388: 167-168). طعام مسافر باید به نحوی تنظیم میشد که هنگام حرکت بهسوی منزل دیگر، وعدۀ غذایی منزل قبل هضم شده باشد. در صورت ایجاد میل طعام در طول مسیر، باید به اندک اکتفا میشد (ذوالنون، ت.ک1012ق: 103). پربودن شکم به هنگام حرکت، موجب اختلال هضم و بروز نفخ میشد. بخشی از سفارشها و پرهیزهای تغذیهای طبیبان، رابطۀ مستقیمی با دو متغیر گرما و سرما داشت. حرکت در گرما و با معدۀ پر، منع میشد. مسافر باید از پرخوری، در هم خوردن، خوردن غذاهای عطشآور چون ماهی، باقلا، شیرینیها، خوراکیهای تند و شور، شیر، ماست، کشک، سیر، بیشتر سبزیها و میوههایی چون خربزه، توت سفید، هلو، انجیر و هر آن چیزی اجتناب میکرد که موجب ایجاد اخلاط خام میشد. بالعکس، استفاده از میوههای با طبع سرد، غذاهای ترش، غذاهای مقوی و با طبع سرد چون پوست و آرد جو بوداده با قدری نبات یا قند همراه با آب سرد، آشهای ماست، غوره، آلوچه، انار (قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 453 و 461؛ محمد بن عبدالله، 1383: 56؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 213؛ محمدحسین طبیب، قرن11ق: 47؛ شریف، 1387: 21- 22؛ علی بن موسی، قرن11ق: 77)، نافع و توصیه میشد. حرکت در سرما نباید با معدۀ خالی انجام میشد. سفارش بر این بود که بسته به مزاج، مسافر قبل از حرکت به قدر اشتها از غذاهای با طبع گرم چون آش قیمۀ شوربا، هریسه و کشک، نان و کباب آهو/ کبک و حلواهای سوهان بخورد و پس از اندکی استراحت و انتشار حرارت غذا در بدن، حرکت کند. استفاده از گردو، پیاز، شیر، روغن، جو، سیر، جوز بویا، فلفل، حلتیت، زنجبیل و خردل در غذای مسافر سرما، نافع و توصیه شده است (شریف، 1387: 23؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 212- 213؛ شاه ارزانی، 1268ق: 424؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 105؛ محمد بن عبدالله، 1383: 58؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 46- 464). 2)تدابیر آشامیدنیها: از مهمترین مسائلی که صحت مسافر بستگی مستقیمی با آن داشت، به همراه داشتن یا تهیۀ آب موردنیاز بود. بسته به فصل و گرمی یا سردی هوا، توصیههای مختلفی وجود داشت. آب موردنیاز مسافر از راههای مختلفی چون حمل در خیک آب، آب چاه، قنات، چشمه، آبانبار و آب کاروانسراهای مسیر تأمین میشد (فیگویروا، 1363: 71-72 و 274؛ دلاواله، 1370: 32). رعایت دو نکته در استفاده از آبها لازم بود. نکتۀ اول تغییر آب و یا به اصطلاح «آب به آب شدن» بود. نکتۀ دوم زمانی که مسافر دسترسی به آب شیرین و سالم نداشت و مجبور به استفاده از آبهای تلخ، شور یا گندیده بود. راهکارهای مختلفی برای اصلاح آبهای بد و ناسالم در منابع طبی ارائه شده است. سفارش کلی این بود که مسافر همواره آب منزل قبلی را همراه خود داشته باشد تا آن را آمیخته با آب منزل جدید بنوشد. افزودن قدری سرکه یا خوردن پیاز خام (یا پرورده در سرکه) سیر و کاهو، رافع ضرر آبهای ناسالم ذکر شده است. همچنین اگر مسافر مقدارى از خاک خالص بلد خود را بههمراه داشت و در آب منزل جدید، حل میکرد و بعد از تهنشینشدن، از آن آب استفاده میکرد، زیان و مضرات آب رفع میشد. شیوۀ دیگر، استفاده از آب جوشیده بود (بهاالدولۀ رازی، 1387: 595؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا: 59-60؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 207-208؛ شریف، 1387: 20؛ محمد بن عبدالله، 1383: 59؛ مجلسی، 1351: 6/ 258 و 274؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 458-459). برای رفع ضرر آبهای غلیظ، تلخ، شور و گندیده راهکارهای مختلفی وجود داشت. تصعید و تقطیر آب به شیوۀ گلابگیری برای مسافران دریا، برای شیرینکردن آب شور بیشترین کاربرد را داشت. چکانیدن آب از سفال نو، پارهای نمد یا فتیلهای از پشم، به رفع ضرر آبهای مذکور کمک میکرد. دفع ضرر آب غلیظ و بدبو با افزودن «رازیانه-کدو یا گل/ سرکه» و جوشاندن امکانپذیر بود. برای اصلاح و تغییر طعم آب شور، افزودن سرکه، سکنجبین عسلی، شاهتوت و انواع ربهای ترشمزه چون «به، ریواس، غوره» توصیه میشد. رفع طعم تلخی آب با افزودن مقداری شکر امکانپذیر بود. رفع زیان و اصلاح آبهای متعفن، با پختن نخود در آن و آمیختن ربهای سیب و ریواس انجام میشد و برای مقابله با عفونت ناشی از نوشیدن اینگونه آبها، خوردن چیزهایی با طبع گرم توصیه میشد (محمد بن عبدالله، 1383: 59؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا: 59-60؛ شاه ارزانی، 1268ق: 426؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 203-204؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 458؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 107؛ شیرازی، 1089ق: 227). بیاحتیاطی و استفاده از آبهای آلوده، امکان داشت به چسبیدن زالو به حلق منجر شود. ضمن مراعات تدابیر پیشگیرانۀ قبل از نوشیدن آب، اگر چنین اتفاقی برای مسافر روی میداد، راهکارهایی وجود داشت. توصیۀ اول، بازکردن دهان فرد و برداشتن زالو بود. اگر زالو آشکار نبود، خوراندن قطرهقطرۀ ترکیب «خردل و سرکۀ تند» یا غرغره با ترکیبهای «سرکه و حلتیت 7»، «نمک، خردل، شونیز، نوشادر، نطرون 8 ، حلتیت، سرکۀ کهنه»، باعث کشتهشدن زالو، افتادنش به معده و یا با سرفه به بیرون بود (شاه ارزانی، 1380: 91؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 489-490؛ خراسانی گنابادی، 1134ق: 76؛ طهرانی، قرن12: 257؛ شیرازی، 1089ق: 346). تدبیر کلی برای پیشگیری از کمآبی بدن به هنگام مسافرت در گرما، اجتناب از تغذیۀ معطش، حرکت سریع، حرفزدن زیاد بهویژه با صدای بلند بود. برای رفع عطش، استفاده از مخلوط آب و سرکه، دوغ ترش، شیرۀ تخم خرفۀ خیساندهشده در دوغ همراه با سرکه و آب انار، آلو بخارا، تمر هندى، قرهقروت، انار، روغن بادام، روغن تخم کدو، جوارش 9 طباشیر، سفوف 10 سماق، نگاهداشتن بهدانه، بلور، صدف یا نقرۀ خالص در دهان به هنگام حرکت، توصیه میشد. مسافر تشنه به محض رسیدن به آب، نباید دفعتاً به قدر سیرابشدن میآشامید، بلکه اول باید مضمضه میکرد، دستوپا را در آب میگذاشت و صورتش را میشست و بعد کمکم آب مینوشید تا عطش رفع شود (شریف، 1387: 20-21؛ محمد بن عبدالله، 1383: 56-59؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا: 92؛ جامعالشفا، ت.ک1085ق: 17؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 631؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 461؛ شیرازی،1089ق: 176-177 و 297). مراعات تدابیر تغذیهای و آشامیدنی که طبیبان توصیه کرده و عمدتاً در تناسب با دو متغیر «گرما و سرما» و بسته به نوع مزاج ارائه شدهاند، نقش مهمی در حفظ صحت و قوای بدنی مسافر در طول مسیر داشت. توصیه بر این بود که مسافر در گرما از خوراکی و نوشیدنیهای دارای طبع سرد و در سرما از خوراکی و نوشیدنیهای دارای طبع گرم استفاده کند. ناآگاهی یا بیتوجهی به این توصیهها، امکان بروز انواع حالات، بیماری و حتی فوت فرد را بههمراه داشت. تدبیر اعضای بدن مسافر در گرما و سرما اتخاذنکردن تدابیر مناسب در مقابل «آفتاب/گرما» و «برف/ سرما» به بروز عوارض مختلفی در اعضای بدن، نقص عضو یا درنهایت به فوت فرد منجر میشد؛ بنابراین ضرورت داشت تا مسافر قبل از حرکت و در تناسب با فصل، بدنش را به گرما یا سرما عادت دهد. حرکت کاروان و مسافران باید با گرما و سرما، تنظیم میشد. توصیه بر این بود که تا حد امکان، حرکت در گرمای تابستان و در آفتاب بهسبب ایجاد حالت ضعف، تحلیل قوا، بیماری و حتی فوت مسافر، ترک شود و شبانه انجام گیرد (وحید قزوینى، 1383: 726؛ فیگویروا، 1363: 81، 100 و 255؛ دلاواله،1370: 272؛ شاردن، 1372: 2/ 512). برخی گزارشها به بروز بیماری اسهال در بین لشکریان، بهسبب اردوکشی در زمان گرمی هوا (ترکمان، 1382: 2/ 625) و فوت لشکریان بهسبب حرکت در گرما (لاکهارت، 1383: 98-99 و 115) اشاره دارد. محافظت از اعضای بدن، بهویژه پوست و چشم به هنگام گرما ضرورت داشت. مسافر ناچار به حرکت در گرما، لازم بود تا در طول مسیر، پوست تمامی اعضای بدنش را از تابش و گرمای آفتاب پوشیده نگاه دارد. راهکارهای پیشگیرانۀ طبیبان برای جلوگیری از بثور پوستی ناشی از آفتابسوختگی، استفاده از انواع طلا 11 با ترکیبهای: «پیه مرغ، موم سفید و آرد نخود»، «عصارۀ برگ یا شیرۀ تخم خرفه با گل سرخ»، ترکیب مجموع «کتیرا/ نشاسته/ صمغ عربى/ لعاب بهدانه/ لعاب بزرقطونا» یا هرکدام بهتنهایی با سفیدۀ تخممرغ بر سروصورت بود. همچنین مالیدن لعاب اسبغول، روغن بنفشه و گل در اعضای بدن، شستن صورت با آرد باقلا و استفاده از مرهمهای «کافوری» و «خل» نیز نافع و سفارش میشد (شاه ارزانی، 1387: 2/ 1036-1037؛ شریف، 1387: 28؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن 12ق: 457-461؛ محمد بن عبدالله، 1383: 56؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 104-107؛ شاه ارزانی، 1380: 216 و 222). برای جلوگیری از بروز خشکی در چشم، محافظت آن از هوای گرم، گردوغبار، دود غلیظ و اجتناب از نگاهکردن به آفتاب، آب چشمه، گریهکردن و خوردن مداوم طعام بریان و بیخوابی ضروری بود (شیرازی، 1089ق: 455). رفع خشکی چشم، با افزایش رطوبت دماغ و چشم ازطریق چکاندن، بوییدن و مالیدن روغنهایی چون بنفشه و نیلوفر بر سر، چشم و پیشانی انجام میشد (شاه ارزانی، 1387: 1/ 185). در صورت ورود غبار، دود، ریگ یا حشره به چشم، راهکارهای مختلفی وجود داشت. برای رفع سوزش حاصل از دود و غبار، چشم باید شستوشو داده میشد. برای خارجکردن ریگ، برگرداندن پلک و گذاشتن پنبۀ نرم و بعد از لحظهای برداشتن آن و در صورت ورود حشره، ریختن غبار سودۀ گل سرشوی فارسی و بستن آن به مدت یک ساعت و سپس گشودن و بیرونآوردن حشره از چشم، توصیه شده است (قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 460). حفظ صحت اعضای بدن از هر نوع گزندی به هنگام مسافرت، برای طی مسیر و اتمام مسافرت ضروری بود. آگاهی قبلی و مراعات نکات توصیهشدۀ طبیبان، ضمن کاهش مشکلات مسیر، متضمن انجام سفری مطلوب بود. بیماریهای حاصل از حرکت در گرما (علت، علائم، درمان) به هنگام مسافرت در گرما، امکان بروز انواع بیماری برای مسافر در طول مسیر دور از ذهن نبود. به شیوههای پیشگیری و روشهای درمانی این بیماریها، در منابع طبی اشاره شده است. 1) سموم: گزارشهایی از عصر صفوی به فوت افراد در اثر وزش باد سموم اشاره دارد (والۀ قزوینی، 1382: 301-302؛ شاردن، 1372: 2/ 698). برای مصونماندن از آسیب باد سموم، حرکت مسافر در شب یا هنگام خنکی روز توصیه میشد. در صورت ضرورت مسافرت در گرمای روز و خوف سموم، مراعات تدابیر پیشگیرانه و قبل از حرکت برای در امان ماندن از خطرات احتمالی ضروری بود. توصیههای پیشگیرانه به این صورت بود: مالیدن لعاب اسبغول/ شیرۀ تخم خرفه یا روغن گل بر سینه و شکم، خوردن ساقههای پختهشدۀ خرفه همراه با ماست چکیده و روغن، به همراه داشتن و مکیدن ساقههای خام خرفه، استشمام و خوردن پیاز همراه با دوغ و نان، نوشیدن شربت تمر هندی، چکاندن روغنهای گل، مغز تخم کدو و بادام در دماغ. ضمن مراعات تدابیر مذکور، در طول مسیر به محض وزش باد، مسافر باید عمامهای معطر به کافور/سرکه را به دور سر، صورت و دماغش میبست و سپس به شکم روى زمین میخوابید و صورتش را روى خاک میفشرد تا باد «زهرآگین»، که به اعتقاد مردم محلی، بیش از یک ربع به درازا نمیانجامید، بگذرد. برای مقابله با عطش، استفاده از قرص «مطفیالحرارات و مسکنالعطش» تهیهشده از ترکیب کوفته «مغز تخم خیار/تخم کدو/ تخم کاهو/ تخم خرفه/ ربالسوس/ آب برگ خرفه/ لعاب اسبغول» نافع بود (شاه ارزانی، 1268ق: 425-426؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 213؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 459-462؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 104؛ شاردن، 1372: 2/ 699). قرارگرفتن در معرض باد سموم موجب تغییر حال فرد و ایجاد حالاتی چون خفقان، تپش قلب، غشى و درنهایت مرگ میشد (شاه ارزانی، 1387: 2/ 1320). مرگ حاصلشده، با اینکه هیچ تغییری در ظاهر فرد مرده پدید نمیآورد، اما درواقع، بدن در اثر سموم، پاشیده بود. اگر کسى یکى از اعضا را میکشید، آن عضو کنده میشد (شاردن، 1372: 2/ 699؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 181). برای نجات فرد سمومزده ضرورت داشت تا دست و پایش با آب سرد شسته و روغنهایی با طبع سرد چون گل سرخ و بید انجیر بر سرش مالیده شود. خودداری از نوشیدن مقدار زیاد آب حتی در صورت عطش، بهجهت خوف هلاکت، ضروری بود. در صورت غلبۀ تب، تشنگی و بیتابی، مضمضه و غرغره با آب سرد یا آب ممزوج به روغن گل، کافی بود. سکونت بیمار در مکانی با هوای خنک، تلطیفشده با «صندل/ کافور و گلاب» و قراردادن دست و پاهایش در درون آب روان، بهغایت نافع بود. تغذیۀ بیمار باید به غذای لطیف چون آش و نانخورش تهیهشده با ماهی تازه و پاچۀ بزغاله، کدوی پخته با آبغوره یا سرکه، ماست و کاهو و مانند آن محدود میشد. خوردن میوههای خنکشده چون توت، آلو، خیار، هندوانه و انگور سفید آبدار، نافع بود. بسته به تب، استفاده از آب انار میخوش، دوغ ترش و شیر، توصیه میشد (محمد بن عبدالله، 1383: 57؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 213؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 462-463؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 104). 2) صُداع: حرکت در گرمای آفتاب عامل اصلی ایجاد بیماری صداع با علائمی چون سردرد، اختلال حواس، گرمی پوست سر، خشکی دهان، چشم و بینی بود. علاج فرد بیمار با نشستن در محل خنک و استفاده از اغذیۀ مقوی و نوشیدنیهای با طبع سرد امکانپذیر بود. استعمال انواع طلا بر سر و بناگوش با ترکیبهای «آب گل خطمی و لعاب اسبغول»، «خرفه با روغن گل»، «صندل سفید و سرخ و انزروت، افیون، زعفران، بزرالبنج»، «روغن گل، آب خیار و سرکه»، «سودۀ خشخاش سیاه با سرکه» و نیز انواع سعوط 12 نافع بود (محمد بن عبدالله، 1383: 57؛ خراسانی گنابادی، قرن10ق: 2؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 167-169؛ محمدحسین طبیب، قرن11ق: 49 و51؛ یوسفی هروی، 1391: 11، 58 و 82؛ شیرازی، 1089ق: 353 و 374؛ طولوزان، 1383: 66-67). 3) یرقان اصغر: حرکت در گرمای آفتاب و گرد و غبار موجب انسداد مسام و بروز بیماری یرقان اصغر بود. برای رفع این بیماری، تفتیح مسام به استحمام و شستوشوی بدن با طبیخ ترکیب «بنفشه/ اکلیل الملک/ بابونه/ خطمى/ سبوس» توصیه میشد (شاه ارزانی، 1380: 142). 4) قَشَفی: حرکت در آفتاب و در حالت گرسنگی مفرط، سبب بروز بیماری قَشَفی با علائمی چون تعریق زیاد، ورم و خشکی اندامها بود. علاج آن ازطریق استحمام و شستوشوی بدن با آبهاى محلل چون طبیخ «بابونه/ خطمى/ خبازى/ چغندر»، تیزآبهاى نرم، آب خاکستر و روغنمالی با روغنهای «بابونه، شوید، اشنه، اسپند، زیره» و بیخهای «قثاءالحمار، خطمى و چغندر» امکانپذیر بود (بهاالدولۀ رازی، 1387: 143). 5) سَهر: مسافرت در گرما همراه با افراط در بیخوابی و بروز علائمی چون خشکی و کاهش رطوبت مغز، تحلیل روح و ضعف قوا، نشانگر ابتلای فرد به بیماری «سهر» بود. برای رفع بیماری، آغشتن سر با روغنهای گل، بنفشه، کدو، شستن سر با آب جوشاندۀ خشخاش و بنفشه، استحمام، بوییدن عطرهای خوشبو و چکانیدن روغن خشخاش در دماغ، نافع و توصیه میشد (بهالدولۀ رازی، 1387: 97، 225 و 356). سفر به هنگام گرما و قرارگرفتن در معرض آفتاب و بادهای گرم، موجب گرمازدگی، ایجاد عطش و بروز عوارض در اعضای مختلف بدن مسافر بود. لازمۀ حفظ تندرستی مسافر، داشتن آگاهی و اطلاعات کافی نسبتبه شرایط سفر در گرما و نحوۀ مقابله با انواع بیماریها بود. برای حفظ آب بدن و مقابله با عوارض کاهش میزان آب بدن به هنگام گرما، عمل به توصیههای پیشگیرانۀ طبیبان ضروری بود. با توجه به رویکرد رفتاری درمان به ضد در طب اخلاطی، توصیۀ پیشگیرانۀ طبیبان به استفاده از خوراک، نوشیدنی با طبع سرد و در صورت بیماری استعمال داروهای با طبع سرد معطوف بود.
تدبیر مسافرت در سرما سفر در باران و برف همواره با سختی، تعویق حرکت، خستگی مسافر و چهارپایان، کمبود علیق، انسداد و یخزدگی مسیر و حتی فوت بر اثر برودت هوا، سرمازدگی یا ابتلا به امراض شدید همراه بود. با توجه به این نکات، ضمن تأکید بر مسافرتنکردن غیرضرور در اوقات سرد، توصیههایی برای کسانی وجود داشت که ناچار به مسافرت بودند. لازم بود تا مسافر با نشستن در جاهای خنک، بدنش را به سرما عادت دهد. برای جلوگیری از سرمازدگی اعضای بدن، بهویژه دستها و پاها، مراعات نکات ذیل ضروری بود: مالیدن روغنهای گرم تریاقی چون روغن زیتون، زنبق، سوسن، یاسمین، غار، قطران، گردو، بادام تلخ، دنبه و پیه روباه بر دستوپا، استفاده از ضماد 13 ترکیب «سیر خام و بارزد» بر اعضا، پوشاندن دست، پا، دهان و بینی با لباسهای پشمی و پوستینهای گرم، پوشیدن جوراب پشم و چقشوری از پوست سمور و روباه و دقت در انتخاب موزه یا چکمه، به نحوی که پا داخل آن حرکت میکرد. هنگام فرود به منزل جدید و در صورت تأثیر سرما، مسافر باید بهسرعت پوشیده میشد و نزدیک آتش مینشست، در غیر این صورت ابتدا باید هوای خیمه را گرم میکرد و بعد از کاهش شدت سرما، نزدیک آتش میرفت و خود را میپوشاند. گذاشتن دستوپا در آب گرم و خوابیدن زیر جامههای بسیار، به سرحال شدن بدن فرد کمک میکرد. توصیه بر این بود که محل استقرار مسافر سرما، در خانه یا کاروانسراهای گود واقع شود. در صورت نزول در خیمه، باید خیمهها نزدیک به هم و رو به جنوب و مشرق زده میشد و چهارپایان نزدیک خیمهها جا داده میشدند (قاطع قزوینی، ت.ک قرن 12ق: 463-465؛ شریف، 1387: 23-24؛ محمد بن عبدالله، 1383: 57-58؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 213؛ رسالهای در پزشکی، 1046ق: 16؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 102-106؛ خراسانی گنابادی، قرن10: 248). مسافرت به هنگام سرما، علاوه بر سرمازدگی چشم و دستوپا، به بروز برخی بیماریها منتهی میشد که در ادامه دربارۀ علل بروز، علائم و روشهای درمانی آنها بحث شده است. 1)سرمازدگی (چشم- دستها و پاها) سرمازدگی عبارت است از آسیب به پوست و بافتهای زیرین اعضای بدن، در اثر قرارگرفتن در دمای انجماد. مسافرت در سرما و برف، بینایی مسافر را تحت تأثیر قرار میداد. نگریستن بسیار به برف، به بروز بیماری «قمور» منجر میشد که نتیجۀ آن ضعف بینایی و گاهی نابینایی کامل بود. سفارشهای پیشگیرانۀ طبیبان برای حفاظت از چشم به این صورت بود: کشیدن سرمه در چشم، آویختن پارچۀ سیاه، سبز و یا آسمان گون بر جلوی چشمها، پوشیدن نقاب بافتهشده از دم اسب سیاه و استعمال ضماد کوفتۀ بادام تلخ بر چشم و تکمید 14 آب گرم برای افزایش رطوبت چشم. برای رفع درد، ورم و سوزش چشمی حاصل از شدت سرما و باد، توصیه بر تفتیح مسام با بخارهای ملایم و ادویۀ دافع فضولات بود. نگاهداشتن سر و چشم به بخار طبیخ 15 کاه گندم، مرزنجوش، بابونه، اکلیل، شوید، شلغم، برگ سیر، زوفا و بخار حاصل از پاشیدن شراب بر سنگآسیای تفتیده یا مس گرم، نافع بود. برای بازگشت چشم به حالت قبلی، حتیالمقدور، باید حرکت در سرما ترک میشد. در صورت سرخی چشم، بیدرنگ باید فصد قیفال 16 انجام میشد و بعد از آن استحمام و خواب نافع بود (شاه ارزانی، 1387: 1/ 275-276؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 465- 468؛ شاه ارزانی، 1268ق: 425؛ شریف، 1387: 24). سرمازدگی دستوپا، برحسب ایجاد آسیب و شکل صدمۀ سرما به پوست و آسیب بافتی، سه نوع مختلف داشت. بسته به نوع سرمازدگی، رویکرد رفتاری و شیوههای درمانی متفاوت بود. در نوع اول که با سرخرنگی جزئی و خارش پوست به هنگام گرمشدن همراه بود، باید اعضای آسیبدیده با پوستین و نمد گرم پوشانده میشد، نزدیک آتش میرفت و اغذیۀ گرم مصرف میشد. رفتن به حمام گرم و روغنمالی با روغن شوید و نشستن در آب گرم در این حالت نافع بود. پس از استحمام، خود را بهغایت گرم نگاه داشتن و تغذیۀ مناسب با شوربای گوشت همراه با ادویۀ دارای طبع گرم، استراحت کافی و خواب طولانی موجب رفع مضرات سرمازدگی بود. در نوع دوم که عضو متورم و سرخرنگ میشد، اما هنوز عمق بافت آسیب ندیده بود، در این حالت به هیچ وجه نباید در مقابل گرمای آفتاب یا آتش قرار داده میشد؛ زیرا موجب درد و وحشت میشد، بلکه باید عضو آسیبدیده با روغنهای «بلادر، کنجد، فرفیون و قطران» روغنمالی میشد. بعد از حرکت عضو، نگاهداشتن به بخار و نهادن آن در طبیخ «کاه کهنه، شلغم، کلم، شوید، بابونه، انجیر، مرزنجوش، درمنه، اکلیلالملک، حنا، مازو و دودۀ حمام»، نافع بود. در نوع سوم که سرما موجب انجماد خون در عروق، تغییر رنگ به سبزی یا سیاهی و فساد عضو میشد، برای دفع خون منجمد، باید عضو عمیقاً تیغ زده و در میان آب گرم گذاشته میشد؛ سپس ترکیب «گل ارمنى حلشده در آب/ سرکه/ گلاب» بر آن عضو طلا میشد. بعد از یک شبانه روز، دوباره عضو با آب گرم/ سرکه یا با شراب نیمگرم شسته و طلای مذکور تکرار میشد تا عضو به صلاح آید. در صورت گندیدن عضو، برای جلوگیری از سرایت فساد به اعضای دیگر، باید با استفاده از ضماد و طلای ترکیبهای «پختۀ برگ چغندر، کلم و برگ اسفناج با روغن گاو»، «گل خطمى پختهشده با شیر» یا «ورق ختمی با روغن بنفشه»، اعضای فاسد حذف میشد. در صورت نیفتادن و برای جلوگیری از فوت فرد، قطع گوشت و تراشیدن استخوان فاسد توسط جراح ضروری بود. برای اصلاح جراحات از انواع مرهم چون «مرهم سیاه»، «مرهم سفیداب»، «مرهم خل» «مرهم تابستانی»، «مرهم رسل» استفاده میشد (بهاالدولۀ رازی، 1387: 319؛ محمد بن عبدالله، 1383: 58- 59؛ قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 465-467؛ شاه ارزانی، 1380: 221؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 106؛ اسکندر بن میر فیض طبیب، 1076ق: 214؛ شریف، 1387: 25- 27؛ خراسانی گنابادی، قرن10ق: 248؛ شیرازی، 1089ق: 425). 2) جوالبقر: مسافرت در سرمای شدید و حالت گرسنگی و بروز علائمی چون درد، کاهش قوت حس و جذب معده، لاغری، ضعف قوت و بروز غشى، نشانگر ابتلای فرد به بیماری «جوالبقر» بود. فرد با اینکه اعضای بدنش گرسنه بود و به غذا نیاز داشت، احساس شکمسیری داشت و میلی به طعام نداشت. برای علاج، با استعمال ضمادهای مقوی و گرم، قوت معده بالا برده میشد و از اغذیۀ سریعالهضم و النفوذ همچون ماءاللحم 17 حاصل از گوشت مرغ/ طیهو/ درّاج با دارچینى و زعفران توصیه میشد. رفع حالت بیهوشی حاصل از غشی با مالش سخت اعضا، سوزنزدن، کندن موی پیشانی و پشت گوش و پاشیدن آب سرد/گلاب بر صورت و بویاندن مشک/ عنبر/ ریحان، انجام میشد (شاه ارزانی، 1387: 1/ 629؛ محمد بن عبدالله، 1383: 407- 408). 3) یرقان استحصافیه: نشستن گردوغبار به هنگام مسافرت در هوای سرد بر اعضای بدن و انسداد مسام، نشانگر ابتلای فرد به «یرقان استحصافیه» بود. برای رفع این بیماری، استحمام و شستن بدن با جوشانیدۀ بنفشه، اکلیلالملک، بابونه، گل خیرى و آب حاصل از پختن نخود و سبوس گندم توصیه میشد (شاه ارزانی، 1387: 2/ 744). 4) صُداع سرد: مسافرت در هوای سرد و ایجاد علائمی چون سردی سر و سفیدی ادرار، نشانههای ابتلای فرد به «صداع سرد» بود. برای رفع این بیماری، استفاده از طلای ترکیب «مرمکى، عنبر، لادن، مشک، روغن زیتون» و ضماد ترکیب «بابونج، اکلیلالملک، نمام، مرزنجوش» توصیه میشد (خراسانی گنابادی، قرن 10 ق: 3؛ یوسفی هروی، 1382: 12؛ شیرازی، 1089ق: 375). رویکرد رفتاری و توصیههای طبیبان برای مسافران در سرما، بیشتر در بر گیرندۀ انواع راهکارها برای حفظ گرمای اعضای بدن ازطریق پوشش، تغذیۀ مناسب، مقوی و دارای طبع گرم بود. روشهای درمانی و داروهای توصیهشده، عمدتاً معطوف به رفع حالت ایجادشده در اعضای آسیبدیده، ازطریق استعمال انواع داروها با طبع گرم و به شکلهای مختلف بود. تدبیر جراحات و کوفتگیها در سفر به دلایل مختلفی چون افتادن، سوختگی، گزیدگی، ضربات کارد و شمشیر، فرورفتن خار و پیکان، امکان ایجاد جراحاتی در بدن وجود داشت؛ از این رو طبیبان برای رفع آن سفارشهایی داشتهاند. 1) سوختگی با آتش و آب گرم: علاج فوری و قبل از تاولزدن، مالیدن سفیدۀ تخممرغ و سپس گذاشتن پارچۀ خیسشده با برف یا گلاب بر آن بود. پس از آن، استعمال طلای ترکیبهای «گل ارمنى ساییدهشده در آب/ سرکه/ گلاب»، «سودۀ عدس پخته»، «زیرۀ سفید بریانشده در روغن ستور و سوده در سرکه»، «برگ خطمی، برگ ملوخیا، مردار سنگپرورده، سفیداج، روغن گل، عنبالثعلب و آب گشنیز» و «خاکستر جو/ زردۀ تخممرغ» و همچنین ضماد ترکیب «سفیداب قلع/ مردار سنگ/ سرکه» بر محل جراحت، مفید و اثربخش بود. در صورت ایجاد تاول، انجام فصد و استعمال مرهمهای «نوره، سفیداب و زنجار» سفارش میشد (شریف، 1387: 30-31؛ شاه ارزانی، 1380: 222؛ جامعالشفا، ت.ک 1085ق: 9؛ شیرازی، 1089ق: 384-385 و 425-426؛ مؤمن، 1390: 2/ 261؛ دشتکی شیرازی، 866-948ق: 56). 2) گزیدگی، مار، عقرب، رتیل: استفاده از تریاقهای «فاروق، اَربعه، مَثرودیطوس» و ضماد ترکیبهای «جندبیدستر، سکبینج، حلتیت، برگ کرنب، سرگین کبوتر، پودنۀ دشتی، مشک طرامشیع، روغن زیتون» یا «اسفیداج سپیداب و تخم سداب»، برای رفع درد و درمان انواع گزیدگی، نافع بود (شیرازی، 1089ق: 46 و 374؛ حسینی شفائی، 1391: 33 و 267؛ گیلانی، 1387: 38-39؛ جامعالشفا، ت.ک1085ق: 9- 13). 3) فرورفتن پیکان یا خار در بدن: ابتدا باید پیکان یا خار توسط کلبتین از محل جراحت خارج میشد و سپس از ضماد ترکیبهای «صبر، انزروت، کندر، مر» یا «کوفتۀ پیاز نرگس، اشق، بیخ نی سرشته با عسل» بر محل جراحت استفاده میشد (دشتکی شیرازی، 866-948ق: 55؛ شیرازی، 1089ق: 373). 4) ترکخوردگی: حنابستن دستوپا بهعنوان راهکار پیشگیرانه مدنظر بود (شاردن، 1372: 2/ 712). برای رفع خشکی دستوپا در طول مسیر، استفاده از «موم روغنی» با ترکیب «جدوار ختائی سوده به گلاب، سورنجان، عودالصلیب، مومیایی کانی، پیه بط، پیه شتر، روغن بادام» نافع و توصیه میشد. همچنین پاشیدن سودۀ غبار کتیرا بر دستوپا، پرکردن ترکها با مخلوط گداختۀ پیه بز و مازوی ساییده، چکاندن ترکیب جوشاندۀ «سندروس سوده با روغن بزرک» نیز اثربخش بود (شریف، 1387: 28-29). برای رفع ترک حاصل از سرما، استعمال موم روغنی مرکب از «آب برگ کلم سنگ، چغندر، شلغم با موم سفید، پیه بز و روغن بابونه»، توصیه شده است (شیرازی، 1089ق: 422). 5) شمشیر و کارد: استعمال مرهمی مرکب از «روغن چراغ، زردۀ تخممرغ، عود، مردار سنگ، دمالاخوین» و یا پاشیدن ترکیب سوده «دمالاخوین، انزروت، گلنار، صبر» برای رفع جراحت حاصلشده، نافع بود. ضماد برگ سبز یا خشک سنجد نیز در پاکسازی جراحت، اثربخش بود (شریف، 1387: 30؛ شیرازی، 1089ق: 313). 6) کوفتگی ناشی از صدمه و سقوط و نشستن بر ستور: در صورت بروز آسیب در اعضای بدن، انجام فصد/حجامت از جانب مخالف بدن توصیه میشد. به هنگام سرما، محافظت از عضو آسیبدیده، با بستن ضماد خاکستر گرم ضروری بود. همچنین استعمال ضمادهای مرکب از «گل سرخ، عدس مقشر، گل ارمنى، شیاف مامیثا، صندل سرخ، فوفل با گلاب»، «مورد با زردۀ تخممرغ»، «زیرۀ سبز و صبر سقوطرى و مرّمکّى با زردۀ تخممرغ» و «زردۀ تخممرغ، ماش مقشر» نافع بود. بلعیدن قدری مومیایی معدنی و طلای آن بر عضو آسیبدیده، محدودکردن تغذیه به آشهای برنج، عدس، ماش و بادام و پرهیز از ترشى، ماست، دوغ و آب سرد و ترک حرکت تا زمان اصلاح کوفتگی، ضروری بود. در صورت جابهجایی و شکستگی اعضا، استفاده از انواع ضمادها با ترکیبهای «کوفته و بیختۀ آرد ماش، مغاث، مورد، خطمی، گل ارمنی و اقاقیا و سرشته با زردۀ تخممرغ»، «کوفته و بیختۀ ماش، مغاث، برگ مورد، ابهل، پوست انار، خطمی، صبر، گل ارمنی سرشته با سفیدۀ تخممرغ»، «خرما، پیه تازه، روغن کنجد» نافع و توصیه شده است (شریف، 1387: 29-30؛ بهاالدولۀ رازی، 1387: 321؛ دشتکی شیرازی، 866-948ق: 55؛ خراسانی گنابادی، قرن10ق: 259؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا: 105؛ شیرازی، 1089ق: 373). تدبیر سفر دریا نوع دیگر سفر، مسافرت دریایی بود. مراعات تدابیری برای حفظ صحت و نیز مقابله با مصائب ممکنالوقوع، لازم بود. مسافر قبل از حرکت باید تغذیۀ خود را به حداقل میرساند و در روز اول سوارشدن به کشتی، بهویژه اگر صفراوی مزاج بود، نباید در آب دریا نگاه میکرد. امکان بروز حالاتی چون بیهوشی، دلشوره، اضطراب و قیکردن وجود داشت. اگر قی، به درازا میکشید و تسکین نمییافت، امکان هلاکت فرد وجود داشت؛ بنابراین توصیه بر این بود که مسافر قبل از ورود به کشتی، ضمن پرهیز از چربیها، شیرینیها و تمام چیزهای مهوع، از غذاهای ترشمزه چون رب به، سیب، انار و ریواس استفاده کند. این کار موجب تقویت دهانۀ معده، تسکین صفرا و مانع ایجاد قی میشد. ازجمله غذاهای توصیهشده میتوان به عدس پختهشده در سرکه/ آبغوره/ سماق همراه با اندکی پودنه و نعناع، آشهاى ترش چون آش سماق و ناردان اشاره کرد. مالیدن سفیداب درون بینی، بوییدن صندل و گلاب برای مسافر در روزهای اول نافع بود. استفاده از برخی سفوف چون پودر نرم تخم کرفس، مانع هیجان قی و در صورت بروز، باعث رفع آن میشد. اگر با رعایت تمام احتیاطها، قی حادث میشد، تا زمان پاکشدن معده از اخلاط بد، نباید جلوی آن گرفته میشد. در صورت افراط، نوشیدن شربتهای غوره، انار و سیب ترش یا شراب پودنه، شراب تمر هندی و مکیدن انار و به میخوش و بوییدن آنها نافع و مانع قی بود (قاطع قزوینی، ت.ک قرن12ق: 469-470؛ شریف، 1387: 27؛ محمد بن عبدالله، 1383: 60؛ ذوالنون، ت.ک1012ق: 109). شایان ذکر است که نشستن در کشتی و سفر دریایی بهعنوان ریاضتی پسندیده، برای معالجۀ امراض مزمنی چون فالج، استسقا، جذام، برص و رعشه نافع و توصیه شده است. سفر دریایی با تحریک اخلاط و ایجاد قی، موجب دفع اخلاط بد و رهایی مبتلایان به این بیماریها میشد (محمد بن عبدالله، 1383: 60؛ کمال بن نور بن کمال، بیتا:70). نتیجهگیری حفظ صحت، سلامت و تندرستی بدن مسافر در موقعیتهای مختلف، ازجمله سفر امری ضروری محسوب میشود. در عصر صفوی سفرها بهصورت محدود و در دو شکل زمینی (پیاده و سواره) و دریایی انجام میگرفت. رویکرد رفتاری در پاسخگویی به نیازهای صحی و بهداشتی مسافر قبل از آغاز سفر و در طول سفر، متناسب با فضای فکری و مبانی معرفتی و شناختی طب ایران عصر صفوی انجام میگرفت. طبیبان شیوههای پیشگیری و روشهای درمانی را در چارچوب نظام طب، مبتنی بر اخلاط چهارگانه ارائه کردهاند. با توجه به این نکته که نگرش طب اخلاطی به مقولۀ حفظ صحت و سلامتی، در درجۀ اول پیشگیرانه و سپس درمانی است، بخش مهمی از تدابیر پیشگیرانه در تناسب با دو متغیر مهم «گرما» و «سرما»، در قالب اصول ششگانۀ «تغذیه و اشربه»، «حرکت و سکون»، «خواب و بیداری»، «استفراغ و احتباس»، «هوا» و «اعراض نفسانی» ارائه شده است. تدابیر و پرهیزهای مربوط به خوراکیها و نوشیدنیها، برای حفظ تندرستی بدن بیشترین اهمیت را داشت. «گرما و سرما» بهعنوان دو متغیر مهم، در بروز و ایجاد انواع امراض، حالات و عوارض در اعضای مسافر نقش مهمی داشت. تدابیر طبیبان دربارۀ گرمازدگی، عمدتاً به مقابله و رفع بیآبی بدن و عوارض آن معطوف بود. برای پیشگیری از سرمازدگی، ضمن تأکید بر حفظ اعضا ازطریق پوشش مناسب، برحسب میزان آسیب در اعضا، از انواع روشهای درمانی استفاده میشد. برای درمان انواع بیماری و حالتهایی که امکان بروز آن در طول سفر وجود داشت، روشهای درمانی در شکلهای مختلف و بهصورت درمان به ضد، سفارش شده است. تدابیر شناساییشده در پژوهش حاضر، در قالب تدابیر و توصیههای کارآمد، تجربهشده و کمهزینه، امروزه میتواند در اختیار زائران، گروههای طبیعتگرد، جامعۀ ایلی و دیگر گروهها قرار گیرد تا در رویارویی با این مسائل، کمکحال آنها قرار گیرد. تشکر و قدردانی مقالۀ حاضر مستخرج از طرح پژوهشی پسادکتری با عنوان «سلامت و بهداشت در ایران عصر صفوی»، بین نویسندگان با معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز (شمارۀ قرارداد 2886/ص مورخ 15/10/1399) است؛ بنابراین لازم است تا از حمایتهای معاونت پژوهش دانشگاه تبریز تقدیر به عمل آید. پینوشت
17. آبی که به شکل عرق از گوشت گرفته میشود. | ||
مراجع | ||
1 . ابونصری هروى، قاسم بن یوسف (1356)، إرشاد الزراعة، به اهتمام محمد مشیرى، تهران: امیرکبیر.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,017 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 335 |