تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,676 |
تعداد مقالات | 13,678 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,702,940 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,525,695 |
بررسی چگونگی مواجۀ معلمان دورۀ ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتابهای درسی مطالعات اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکردهای نوین آموزشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 17، شماره 1 - شماره پیاپی 35، شهریور 1401، صفحه 19-36 اصل مقاله (652.02 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/nea.2022.134895.1821 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فاطمه براتی ابراهیم زاده1؛ عظیمه سادات خاکباز* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد برنامهریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار رشتۀ برنامهریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نحوۀ مواجهۀ معلمان دورۀ ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. مشارکتکنندگان در این پژوهش 15 نفر از معلمان دورۀ آموزش ابتدایی شهرستان فامنین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش گلولهبرفی نمونهگیری شدند. ابزار جمعآوری دادهها مصاحبۀ نیمهساختاریافته بود که سؤالهای کلی آن از سوی سه متخصص برنامهریزی درسی و تحلیل مطالعۀ اولیه به تأیید رسید. دادههای این پژوهش به روش کدگذاری و مقولهبندی در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. برای ارزیابی اعتبار یافتههای پژوهش از روش چککردن مقولهها توسط دو نفر از شرکتکنندگان پژوهش استفاده شد. نتایج نشاندهندۀ آن بود که معلمان آگاهی خوبی از رویکرد تلفیقی دارند و فلسفۀ آن را ماهیت میانرشتهای علم مطالعات اجتماعی و ایجاد دانش منسجم برای دانشآموزان میدانند؛ همچنین آنان نگرش مثبتی به این رویکرد دارند و آن را به دلیل ارائۀ دانش چند بعدی، تأکید بر مفاهیم، یادگیری ماندگار، علاقهمندی دانشآموزان و کاهش تعداد عناوین دروس مؤثر میدانند؛ البته برخی از معلمان به دلیل از بین رفتن مرز علوم، دشواری در ارزشیابی، ابهام معلم در تدریس و خوگرفتن به شیوۀ سنتی، در برابر آن مقاومت میکنند. در اجرای رویکرد تلفیقی، معلمان برخی مؤلفههای تدریس فعال را در توصیف روش خود به کار میبرند که این امر نشاندهندۀ آن است که با وجود آگاهی مناسب و نگرش مثبت، هنوز ابهامات زیادی در اجرای رویکرد تلفیقی برای معلمان وجود دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رویکرد تلفیقی؛ برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی؛ معلمان دورۀ ابتدایی؛ تغییر برنامۀ درسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات اجتماعی، یکی از اصلیترین حوزههای یادگیری است که بهطور تقریبی در تمام کشورهای دنیا آموزش داده میشود. این حوزه یک دانش بینرشتهای است که از مفاهیم رشتههای علمی و مطالعات مختلف چون جغرافیا، تاریخ، اقتصاد، علوم سیاسی، جامعهشناسی، آموزشهای مدنی، مطالعات شهروندی و زیستمحیطی، دین و اخلاق بهره میگیرد. هدف از برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی، آشناکردن دانشآموزان با محیط اطرافشان و نیز توسعهی ارتباطات انسانی است. بهگونهای که دانشآموزان، شهروندان خوبی تربیت شوند (فلاحیان، آرام، نادری و احمدی، 1391). برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی در دورۀ ابتدایی در ایران، در گذشته به سه حوزۀ تاریخ، جغرافی و اجتماعی توجه میکرد که در پایههای چهارم و پنجم ابتدایی تدریس میشد؛ اما از سال 1391 همزمان با سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش، تغییراتی در این برنامه انجام شد. یک تغییر اساسی در این حوزه، سازماندهی مفاهیم به شکل تلفیقی[1] از رشتههای علمی است (ملک عباسی، 1393). منظور از تلفیق در سازماندهی برنامۀ درسی آن است که حوزههای محتوایی که اغلب مجزا از یکدیگر در برنامۀ درسی حضور دارند، بهصورت یک کل بزرگتر مرتبط شوند یا رابطۀ متوازن با یکدیگر برقرار کنند (مهرمحمدی، 1391). تلفیق برنامۀ درسی بهجای آمادهشدن برای زندگی در آینده یا ارتقای تحصیلی، بر زندگی به همان شکلی که اکنون هست، تأکید میکند (بین[2]، 1997 به نقل از خوی نژاد و احمدی، 1393). استفاده از رویکرد تلفیقی در برنامۀ درسی، منافعی بههمراه دارد که جیکوبز[3] و همکاران (به نقل از مهرمحمدی و احمدی،1380) از آن میان به موارد زیر اشاره کردهاند: 1- ارتباط برنامۀ درسی با زندگیِ خارج از مدرسه: در برنامههای درسی تلفیقی دانشآموزان ارتباط برنامهها را با زندگی واقعی و عینی درمییابند و توانایی مواجهه با مسائل زندگی در آنها به وجود میآید. 2- رشد روزافزون دانش و اطلاعات: به علت تخصصیشدن رشتههای علمی، افزایش مواد و موضوعات درسی و ثابتماندن زمان آموزش، بین حجم محتوا و زمان آموزش ناهماهنگی به وجود آمده که بهترین راهحل آن، تلفیق مواد درسی دانسته شده است. 3- هماهنگی برنامههای درسی با کیفیت یادگیری در محیطهای طبیعی: هماکنون کیفیت یادگیری در محیطهای آموزشی با چگونگی یادگیری در محیطهای طبیعی (خارج از مدرسه) سازگاری ندارد. دانشآموزان در محیط مدرسه با موضوعات و مباحث مختلف در قالبهای زمانی تک زنگ سروکار دارند؛ در حالی که در بیرون از مدرسه، مسائل از این تقسیمبندی حوزههای دانش تأثیر نمیپذیرند و دانشآموزان در زندگی با آن روبهرو هستند. 4- تحقق شرایط یادگیری مؤثر فراگیران: موقعیت یادگیری باید اول حول محور مسائل مربوط به یادگیرنده باشد؛ دوم، با جنبههای مهم و حیاتی جهانی که باید در آن زندگی کند، سروکار داشته باشد؛ سوم، پویایی و رفتار خلاق را در دانشآموز ترغیب کند. 5- پرورش مهارتهای فکری سطح بالا در یادگیرندگان: برنامههای درسی تلفیقی به دلیل مسئلهمحور بودن موجب پرورش مهارتهای فکری سطح بالا میشوند. سازماندهی تلفیقی مدلهای مختلفی دارد که یکی از آنها، مدل تماتیک[4] است. در این مدل، تمها یا مضامین کلی به شکلی انتخاب میشوند که پوششدهندۀ دیسیپلینهایی هستند که قرار است، تلفیق شوند (اوکورو و اوکورو[5]، 2016). در سازماندهی محتوای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی نیز از مدل تماتیک استفاده شده است. محتوای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی تلفیقی از پنج حوزۀ موضوعی شامل زمان، تداوم و تغییر (تاریخ)، مکان و فضا (جغرافیا)، فرهنگ و هویت (جامعهشناسی، تاریخ، مردمشناسی و دین و اخلاق)، نظام اجتماعی (علوم اجتماعی، جامعهشناسی، حقوق، علوم سیاسی و دین و اخلاق) و منابع و فعالیتهای اقتصادی (اقتصاد، جغرافیا، مطالعات زیستمحیطی و دین و اخلاق) است. تمهایی بهعنوان موضوع درس از این پنج حوزه استخراج میشود و از طریق فرایند پرورش مهارتهای کاوشگری که شامل بررسی و کاوش، مشارکت، برقراری ارتباط، خلاقیت و واکنش شخصی و اظهارنظر است و فرایند توسعۀ ارزشها و نگرشهایی که باید در دانشآموزان درونیسازی شود و شامل عدالتجویی، حقطلبی و مسئولیتپذیری، تعاون و میهندوستی است، آموزش داده میشود (فلاحیان و همکاران، 1391). شکل (1) نشاندهندۀ ارتباط بین این عناصر و مفاهیم در برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی است.
شکل 1: عناصر و مفاهیم اصلی برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی، راهنمای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی (منبع: دفتر تألیف کتابهای درسی ابتدایی و متوسطۀ نظری، 1391)
از سوی دیگر، تهیۀ برنامههای درسی خوب بدون پیشبینی چگونگی فراهمآوردن موجبات پذیرش و اجرای آن بیفایده است. اجرای درست برنامۀ درسی در همۀ سطوح آن اهمیت اساسی دارد؛ زیرا برنامۀ اجرانشده همانند برنامۀ تولیدنشده است و اجرای ناکارآمد، زمینه را برای تولید و اجرای برنامۀ مشابه در آینده هم غبارآلود میکند (موسی پور و صابری، 1389). از آنجا که معلمان نقش محوری در اجرای نوآوریهای آموزشی و تحقق تغییر برنامههای درسی بازی میکنند، درنتیجه درک آنان از نوآوری و محتوای برنامههای درسی اهمیت حیاتی دارد و فهمیدن ادراکات آنها برای سیاستگذاران و رهبران مدارس بسیار اهمیت دارد (وندرلاین و ون بریک[6]، 2011، به نقل از شاهواری و همکاران، 1394)؛ درنتیجه نباید از نقش معلمان بهعنوان مجری برنامۀ درسی غافل شد؛ زیرا درنهایت، این معلم است که برنامۀ درسی را در کلاس درس اجرا میکند و عملکرد معلم است که تحقق شدن یا نشدن اهداف مدنظر را تعیین خواهد کرد. درواقع، معلمان نقش محوری در برنامۀ درسی دارند و با مشارکت خود، زمینۀ بهبود آن را فراهم میکنند. بدون مشارکت و همکاری معلمان، هر نوع اصلاح آموزش فاقد زمینه و مبنای صحیح است (مهرمحمدی،1391). همانطور که فارل[7] (2000، به نقل از مارش و ویلیس[8]، 1397/2007) بیان میکند که دلیلی ندارد تا فرض بر این گذاشته شود که معلمان با شور و حرارت یک برنامۀ درسی را از صمیم قلب بپذیرند، آن هم برنامهای که دیگران دربارۀ آن تصمیمگیری کردهاند. معلمان برنامۀ جدید را میپذیرند، موضع بیتفاوتی اتخاذ میکنند یا احتمال دارد، مخالف آن باشند و در برابر آن مقاومت کنند (میرعرب، 1391). جنکین[9] (2020) نیز معتقد است که معلمان در برابر تغییرات برنامۀ درسی به سه صورت عمل میکنند. گروهی آغازگر تغییر هستند و در پاسخ به نیازها، مستقل و بدون اجبار عوامل خارجی اقدام به تغییر برنامۀ درسی میکنند. گروه دیگر آغازگر تغییر نیستند، بلکه تغییراتی را، که به آنها تحمیل شده است، به اجبار اجرا میکنند و گروه آخر معلمانی هستند که برنامۀ درسی جدید را نادیده میگیرند و در برابر آن رفتاری انفعالی دارند. زیوری مراد (1397) نیز معتقد است معلمان براساس آگاهی و نگرشی که نسبتبه برنامۀ جدید دارند، جهتگیری و رفتارهای متنوعی در برابر آن خواهند داشت که از مقاومت در برابر اجرای برنامه تا اجرای کامل برنامه متغیر است. از سوی دیگر، همانطور که بین (1995، به نقل از خاکباز، 1396) اظهار میکند، تلفیق برنامۀ درسی یک وسیلۀ سازمانی ساده نیست که نیازمند تغییر یا تجدید آرایش در طرحهای درسی بین حوزههای موضوعی مختلف باشد، بلکه شیوۀ تفکر دربارۀ آن چیزی است که مدارس برای آن وجود دارند؛ به همین دلیل ممکن است بهراحتی از سوی جامعه معلمان پذیرفته نشود؛ زیرا از یکسو مسائلی نظیر نیاز به زمان طولانی برای طراحی برنامۀ درسی، فقدان منابع و امکانات، نبودِ کادر آموزشدیده، دشواری درخصوص بحث وسعت و توالی برنامۀ درسی و جزماندیشی و تعصب در طراحی برنامۀ درسی موجب شده است که تلفیق برنامۀ درسی کمتر در عمل استفاده شود (مهرمحمدی و احمدی، 1380)؛ بنابراین با وجود تغییر در محتوا و شیوۀ سازماندهی کتاب درسی مطالعات اجتماعی، چنانچه در فرایند تدریس، معلم ادراک خوبی نسبتبه آن نداشته باشد و درواقع، در برابر استفاده از رویکرد جدید و روش تدریس متناسب با آن مقاومت کند، اهداف تعریفشده برای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی عقیم خواهد ماند. بر این اساس شناخت آگاهی، نگرش و طریقۀ عمل معلمان نسبتبه این تغییر برنامۀ درسی بسیار مهم است. در این راستا سه سؤال اساسی مطرح میشود: 1- آگاهی معلمان ابتدایی نسبتبه رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی چگونه است؟ 2- نگرش معلمان ابتدایی نسبتبه رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی چیست؟ 3- رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی چگونه از سوی معلمان اجرا میشود؟
مبانی نظری و پیشینه اندیشۀ تلفیق در برنامۀ درسی از سال 1895 در نشست انجمن ملی هربارت بهطور رسمی طرح شد. تلفیق برنامۀ درسی اغلب به دلیل کاستیها و معایب برنامههای درسی متداول (رشته محور و موضوعی[10]) مطرح شده است. انفجار دانش و اطلاعات، گسیختگی و پراکندگی بخشهای مختلف برنامۀ درسی موضوعمحور و رشتهای و نبودِ ارتباط آن با واقعیات زندگی شخصی و اجتماعی یادگیرندگان و نتایج و پیامدهای ناگوار برنامههای درسی موجود موجب توجه هرچه بیشتر صاحبنظران به مقولۀ تلفیق برنامۀ درسی شده است (مهر محمدی و احمدی، 1380). تلفیق به معنای کوشش برای ایجاد ارتباط، اتصال و درنهایت، یکپارچگی در تجربیات یادگیری دانشآموزان است و با این ایده آغاز میشود که منابع برنامۀ درسی باید مسئلهها، موضوعها و دغدغههای زندگی باشند (مهرمحمدی، 1391). تلفیق برنامۀ درسی اشکال مختلفی دارد. جی کوبز (1989) تلفیق را بسته به درجات آن در شش دستۀ زیر تقسیمبندی کرده است: 1- رشتهمحور: سازماندهی سنتی برنامۀ درسی که بهحتم آن موضوعهای درسی یا حوزههای ابتدایی به شکل مجزا از یکدیگر در زمانهای متصل عرضه میشوند. درواقع، اینجا تلفیقی صورت نمیگیرد. 2- رشتههای موازی[11]: یک موضوع درسی که در دو یا چند برنامۀ درسی باهم اشتراک معنایی دارند، بهصورت موازی تدریس میشوند. 3- چند رشتهای[12]: حوزههای محتوایی نزدیک به یکدیگر یا مکمل هم در قالب یک واحد درسی مستقل طراحی و عرضه میشوند. 4- میانرشتهای[13]: مفاهیم یا موضوعاتی که قابلیت ایجاد پیوند بین چند حوزۀ موضوعی دارند، در برنامۀ درسی گنجانده میشوند. به این نوع تلفیق، تماتیک نیز گفته میشود. 5- مدل تلفیق روزانه[14]: طبق این الگو، برنامۀ یک روز از روزهای هفته در مدارس به شکل روییدنی یا از پیش تعییننشده تهیه میشود و دانشآموزان در تصمیمگیری دربارهی فعالیتهای خود محوریت پیدا میکنند. 6- برنامۀ کامل[15] : هدف این رویکرد، تلفیق تمام و کمال میان زندگی و موجبات دانشآموزان و آن چیزی است که در مدرسه اتفاق میافتد. این شکل برنامۀ درسی، مرزی بین موضوعات درسی و تجربیات دانشآموزان قائل نیست. فوگارتی[16] (2009) نیز طبقهبندی جدیدی از مدلهای برنامۀ درسی تلفیقی ارائه میکند که موردتأیید جیکوبز نیز قرار میگیرد. این طبقهبندی شامل 10 عنوان زیر است: 1- مدل سلولی[17]: این مدل بیانگر همان آرایش سنتی رشتههای مجزا در برنامۀ درسی است. این مدل، همان رشتهمحور مدنظر جی کوبز (1989) است. 2- مدل اتصالیافته[18]: در این مدل حوزههای اصلی رشتهها مستقل هستند؛ اما ارتباط روشنی بین موضوعات در داخل هر حوزۀ موضوعی وجود دارد. این همان شکل چند رشتهای موردتوجه جیکوبز (1989) است. 3-مدل لانهای[19]: در هر حوزۀ موضوعی، مهارتهای متعددی علاوه بر مهارتهای خاص آن موضوع درسی، هدف قرار میگیرند؛ مثل تفکر، مهارتهای اجتماعی و ... 4- مدل توالییافته[20]: در این مدل واحدهای درسی که باهم مرتبط هستند، بهطور موازی و همزمان در حوزههای مختلف موضوعی تدریس میشوند. این همان شکل رشتههای موازی مدنظر جی کوبز (1989) است. 5- مدل مشترک[21]: در این مدل دو واحد درسی ادغام میشوند که باهم همپوشی دارند. 6- مدل تارعنکبوتی[22]: در این مدل، رویکرد تماتیک در برنامۀ درسی موردتوجه است. این مدل همان شکل میانرشتهای مدنظر جی کوبز(1989) است. 7- مدل دانه تسبیحی[23]: مهارتهایی مانند تفکر، مهارتهای اجتماعی، مطالعه، تکنولوژیک و هوشهای چندگانه را از طریق همۀ حوزههای موضوعیمحور قرار داده است. 8- مدل درهم تنیده[24]: شبیه مدل مشترک است؛ اما بین چند درس ارتباط ایجاد میشود. 9- مدل غوطهورشده[25]: در این مدل از برنامۀ درسی، ادغام از سوی یادگیرنده و بدون دخالت بیرونی انجام میشود. این مدل شبیه به برنامۀ کامل در دستهبندی جیکوبز (1989) است. 10- مدل شبکهای[26]: این مدل، شبکهای از یادگیریهای فردی را با هم تلفیق میکند و افراد را در رشتههای مختلف، که هرکدام دانش غوطهورشدهای دارند، با هم پیوند میزند. پژوهشهای زیادی در خارج و داخل کشور انجام شده است که نشاندهندۀ اثربخشی رویکرد تلفیقی در برنامۀ درسی است؛ بهطور مثال، نتایج پژوهش جرج[27] (2017) نشاندهندۀ آن بود که دانشآموزان اظهار داشتند، یادگیری هنگام استفاده از واحدهای تلفیقی آسانتر و سرگرمکنندهتر است. الغامدی[28] (2017) در پژوهش خود اثرات یک برنامۀ درسی تلفیقی را بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در یک مدرسۀ ابتدایی بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشاندهندۀ آن بود که ازنظر آماری اختلافی معنادار بین دانشآموزانی وجود دارد که از برنامۀ درسی تلفیقی استفاده کردهاند و گروه کنترل که از این برنامه استفاده نکردهاند. این نشاندهندۀ تأثیر مثبت استفاده از ادغام برنامۀ درسی است. آفتابسوار و مؤمنیمهوئی (1393) نیز در پژوهشی نشان دادند که رویکرد تلفیقی برنامۀ درسی بر انگیزۀ پیشرفت، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تأثیر دارد. هاشمزاده و همکاران (1398) نیز نشان دادند که اجرای برنامۀ درسی تلفیقی توانسته است، باعث افزایش نمرۀ پیشرفت تحصیلی دروس ریاضی، علوم، مطالعات اجتماعی، فارسی و هنر در سه حیطۀ شناختی، عاطفی و روانی - حرکتی دانشآموزان شود. طلوعی خیبری و همکاران (1400) تأثیر برنامۀ درسی تلفیقی را بر یادگیری درس علوم تجربی و مهارتهای تربیت بدنی بررسی کردند. آنها در پژوهش خود که به شکل شبه تجربی انجام شده بود، دریافتند که استفاده از تلفیق درس علوم با فعالیتهای حرکتی، ضمن یادگیری بهتر درس علوم، در درازمدت موجب بهبود تندرستی جامعۀ هدف و علاقهمندی دانشآموزان به رشتههای ورزشی و شکوفایی استعدادهای بالقوۀ آنان میشود. پورعباد و همکاران (1400) نیز رویکرد سنتی و تلفیقی را در درس زبان انگلیسی مقایسه کردند. آنها دریافتند که تفاوت معناداری بین آموزش تلفیقی و سنتی زبان انگلیسی وجود دارد و تأثیر برنامۀ درسی تلفیقی بر پیشرفت هر چهار مهارت زبان انگلیسی را در مقایسه با دانشآموزانی مشخص کرد که به روش سنتی آموزش دیده بودند. با وجود این، پژوهشهای موجود نشاندهندۀ آن است که بهکارگیری تلفیق در برنامۀ درسی از سوی معلمان بهراحتی اتفاق نمیافتد؛ بهطور مثال، آراجو [29] و همکاران (2013) در پژوهشی متوجه شدند که معلمان برداشتهای مختلفی از مفهوم برنامۀ درسی تلفیقی دارند که ممکن است دانشآموزان را به تجربۀ یک برنامۀ درسی اتخاذشدۀ واحد، به شیوههای بسیار متفاوت سوق دهد. اوکورو و اوکورو (2016) نیز پژوهشی با هدف بررسی درک و عمل معلمان از رویکرد تلفیقی در تدریس مطالعات اجتماعی ایالت ریورز انجام دادند. آنان دریافتند که حتی معلمان باتجربه نیز درک و عمل مناسبی درخصوص این رویکرد در تدریس مطالعات اجتماعی نداشتند. رتناواتی[30] و همکاران (2017) پژوهشی تحت عنوان «مشکلات معلمان در اجرای آموزش و یادگیری موضوعی ( تماتیک) در مدارس ابتدایی» میان معلمان 15 مدرسه از 8 استان کشور اندونزی انجام دادند که نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهندۀ آن بود که معلمان در انتخاب مناسب چالشها، مسائل و مضامین در موضوعات علمی و ایجاد زمینۀ یادگیری مسئلهمحور و همچنین مدیریت زمان با مشکلاتی روبهرو هستند. مکداول و هیپکینز[31] (2019) در پژوهشی تجارب 211 معلم را بررسی کردند که با برنامۀ درس تلفیقی درگیر بودند. درنهایت، به این نتیجه رسیدند که 68 درصد معلمان نتایج تلفیق برنامۀ درسی را موفقیت تحصیلی دانشآموزان میدانند؛ اما همزمان در همین پژوهش 66 نفر از معلمان که از تلفیق برنامۀ درسی استفاده نکرده بودند، دلایلی برای اجرانکردن این برنامه ذکر کردند؛ ازجمله: در یک دورۀ برنامۀ تلفیقی، کار بیشتری برای آموزش لازم است، پوشاندن هر موضوع در عمق دشوارتر است، این رویکرد نیاز به کار بیشتری برای ارزیابی دارد، تهیۀ جدول برنامۀ زمانی خیلی سخت و دشواراست، جدولبندی کاری پیچیده است و معلمان در سایر زمینههای یادگیری به غیر از حوزۀ تخصصی خود مهارت ندارند. اولیلا و مکی[32] (2019) نیز در پژوهش خود که به شکل پدیدارشناسانه تجربیات معلمانی را بررسی میکردند که تلفیق را در درس مطالعات اجتماعی در پنسیلوانیا اجرا کرده بودند. آنها به این نتیجه رسیدند که تلفیق بر بهبود نتایج یادگیری دانشآموزان اثرگذار بوده است؛ اما زمان، یکی از مشکلاتی است که سبب اجرانشدن کامل این نوع برنامه میشود. کنستانتین و گوگا[33] (2021) نیز در پژوهشی میزان و نحوۀ اجرای برنامۀ درسی تلفیقی را بررسی کردند که بهصورت اختیاری در برنامۀ درسی مدارس رومانی قرار گرفته بود. نتایج این پژوهش که روی 176 معلم از 34 مدرسه انجام شده، نشاندهندۀ آن بود که درصد کمی از معلمان برنامۀ درسی تلفیقی را تدریس میکنند؛ اما پژوهشهایی که به تحلیل نقش معلمان در اجرای رویکرد تلفیقی توجه کرده باشد، در ایران انگشت شمارند. جعفری هرندی و همکاران (1388)، در پژوهشی رویکرد تلفیقی را بررسی کردند که در علوم تجربی به کار گرفته شده بود. نتایج پژوهش آنان نشاندهندۀ آن بود که معلمان در بیشتر مدارس، به همان روشهای سنتی تدریس تکیه کردهاند و از روشهای فعال و نوین استفاده نمیکنند. رستمی مسنی (1393) نیز در پایاننامۀ خود امکانسنجی اجرای برنامۀ درسی را در دورۀ ابتدایی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که در اجرای برنامههای درسی تلفیقی شرایط بسیاری دخیل است که یکی از آنها دانش و مهارتهای معلمان دورۀ ابتدایی است. اسماعیلی (1399) نیز به نقصان در وجود راهنمای عمل برای معلمان دورۀ ابتدایی بهمنظور تلفیق برنامۀ درسی تأکید میکند و پژوهشی در راستای تهیۀ این راهنما برای معلمان پایۀ اول ابتدایی انجام میدهد.
روششناسی پژوهش حاضر از رویکرد کیفی از نوع روش پدیدارشناسی توصیفی بهره برده است. میدان پژوهش در این مطالعه مدارس ابتدایی شهرستان فامنین بوده است. مشارکتکنندگان این پژوهش، معلمان دورۀ ابتدایی بودند. برای انتخاب شرکتکنندگان از روش گلولهبرفی استفاده شده است. پژوهشگر ابتدا به سراغ معاون آموزش ابتدایی شهرستان فامنین و سپس به سراغ راهبران آموزش ابتدایی شهرستان فامنین رفت و از طریق آنان معلمان برگزیده در حوزۀ تدریس مطالعات اجتماعی را شناسایی کرد. جمعآوری دادهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که درنهایت، شامل 13 نفر از معلمان و دو راهبر آموزشی بود. مشخصات این معلمان در جدول (1) ذکر شده است. ابزار جمعآوری دادهها در پژوهش حاضر مصاحبۀ نیمه ساختاریافته[34] است. این مصاحبهها با طرح سؤالهای کلی و اصلی آغاز و با توجه به نیمه ساختاریافته بودن مصاحبه سؤالهایی نیز در خلال مصاحبه طرح و از مصاحبهشوندگان پرسیده شد. سؤالها در مصاحبههای مختلف با جزئیات یکسان نبودند و متناسب با جریان مصاحبه طرح شدند. سؤالهای کلی قبل از اجرا ازنظر ارتباط با سؤالهای اصلی پژوهش در اختیار سه نفر از متخصصان برنامۀ درسی قرار گرفتند که دارای مدرک دکتری در این رشته هستند؛ همچنین یک مطالعۀ پایلوت، پیش از اجرای نهایی انجام شد و پس از اجرای آن، روشن و مرتبطبودن سؤالها و نحوۀ مصاحبه از دیدگاه فرد مصاحبهشونده، متخصصان مذکور و پژوهشگران بررسی شد. روش تحلیل دادههای جمعآوریشده هم براساس کدگذاری و مقولهبندی است. به این صورت که ابتدا کلیۀ مصاحبهها تبدیل به متن نوشتاری شدند. سپس بخشهایی از آنها که حاوی پیامهایی درخصوص سؤالهای پژوهش بودند، انتخاب و کدگذاری شدند. درنهایت، کدها در دستههای بزرگتری قرار گرفتند و مفاهیم و مقولهها را شکل دادند. برای اعتباربخشی به یافتهها، از روش چککردن مقولهبندیها توسط افراد شرکتکننده در پژوهش استفاده شد. به این صورت که متن مصاحبهها و مقولات استخراجی در اختیار دو نفر از شرکتکنندگان قرار گرفت تا اعتبار مقولهها را بررسی کنند. جدول 1: مشخصات معلمان مصاحبهشده
یافتههای پژوهش یافتههای پژوهش ذیل سه سؤال اصلی در ادامه به شکل مبسوط بیان میشود و در جدول (2) نیز به طور خلاصه ارائه شده است. جدول 2: مقولههای بهدستآمده از مصاحبه با معلمان
سؤال اول پژوهش: آگاهی معلمان ابتدایی نسبتبه رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی چگونه است؟ یافتههای پژوهش نشاندهندۀ آن بود که عمدۀ معلمان از تغییر انجامشده در کتاب درسی مطالعات اجتماعی به جهت کاربرد رویکرد تلفیقی آگاه هستند. آنها میدانستند که تغییر انجامشده فراتر از تغییرات ظاهری کتاب درسی بوده و شامل بهکارگیری رویکرد جدیدی (تلفیقی) در سازماندهی محتوای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی است. آنها به مفاهیم مختلفی بهعنوان فلسفۀ رویکرد تلفیقی اشاره میکردند. از طرفی، برخی نیز به نبودِ کاربرد درست رویکرد تلفیقی در برنامۀ درسی اشاره داشتند که در ادامه، این مقولهها شرح داده خواهند شد. فلسفۀ رویکرد تلفیقی دو زیرمقوله برای شرح فلسفۀ رویکرد تلفیقی استخراج شده است که در ادامه، توضیح داده میشود: ماهیت میانرشتهای مطالعات اجتماعی: مصاحبهشوندۀ شمارۀ 5 از گروه اول با اشاره به این مقوله میگوید: «باید بگم که مطالعات اجتماعی یه علم میانرشتهای بین رشتههای مختلف جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و ... هست. درواقع، ما در سطح ابتدایی، محورهای موضوعی داریم که ابتدای هر فصل به اون حوزهی موضوعی اشاره میکنه. محورهای زمان و مکان هم در هر فصل مشخص شده. درواقع، در یه جمله هدف کتاب مطالعات در ابتدایی، تربیت یه شهروند خوب و آگاه به حقوق خودش و دیگران و آمادهسازی اون برای ورود به جامعۀ بزرگتره». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 1 نیز به این امر اشاره کرده است و میگوید: «.... چون همۀ این علوم بهطور کامل با هم مرتبط هستن و نمیشه اونها رو از هم جدا کرد، این علوم به علت ارتباط تنگاتنگی که باهم دارن، نباید بهصورت جداگانه و مجزا تدریس بشن». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 3 چنین اظهارنظر میکند: «ببینین، میشه گفت که این یه حالت تلفیقی داره و همهچیز رو شامل میشه؛ به فرض مثال، کتاب در قسمت تاریخ، درسی دربارۀ حکومت خوارزمشاهیان تدریس میکنه. این فقط برای این نیست که تاریخ رو یاد بده، بلکه داخلش تلفیقی از جغرافیا و نحوۀ حکومتداری هم میتونه باشه. حالا بهطور مثال، مطالبی مربوط به علوم اجتماعی توش باشه. به نظر من نه. مرزبندی وجود نداره و هدف از تدوین کتاب مدنظر این بوده که این مرزبندی رو بردارن؛ یعنی دانشآموز یه چیزی رو بهصورت کلیشهای یاد نگیره؛ بهطور مثال، تا اینجا تاریخ، اجتماعی و اینها کتاب جدا از هم هستن. خدمتتون عرض کردم که حالا علوم مطالعات اجتماعی شامل حوزههای مختلفی میشه. وقتی بالاتر بره، بازتر و هرکدوم یه رشتۀ خاصی رو شامل میشه؛ ولی به نظر من، در ابتدایی این مرزبندی وجود نداره». شکلگیری دانش منسجم: مصاحبهشوندۀ شمارۀ 14 به شکلگیری دانش منسجم در اثر تلفیقیشدن محتوا توجه کرده است و میگوید: « بله. خب، میگم که وقتی تلفیقی میشه، کل مجموعۀ اون درس رو باهم به جلو میبری؛ هم مناطق جغرافیایی، هم شغل و هم فرهنگ باهم جلو میره. این باعث میشه که این مجموعه باهم فهمونده بشه و مطالب متمرکز در ذهن بچهها شکل بگیره». نبودِ کاربرد درست رویکرد تلفیقی در برنامۀ درسی: از سوی دیگر، برخی از مصاحبهشوندهها که در گروه اول قرار داشتند، به نبودِ کاربرد درست رویکرد تلفیقی در برنامۀ درسی اشاره میکردند؛ بهطور مثال، مصاحبهشوندۀ شمارۀ 15 اذعان داشت که تلفیق خاصی رخ نداده است و چنین گفت: «... من مطالعات ششم رو که تدریس کردم، چهار درس اول دربارۀ مباحث اجتماعیه که چطور تصمیم بگیرن، دوست پیدا کنن و اینکه فواید دوست خوبه. این قسمت پیشتر در کتاب تعلیمات مدنی و بحث دربارۀ خانواده، دوست، مشورت و غیره بود؛ ولی الان چهار درس اول در این مورده. بعد از درس پنجم وارد منابع نفت و گاز میشه و اینکه ایران چه منابعی داره. درواقع، وارد مباحث جغرافیایی میشه. بعد از چند درس داره وارد مبحث تاریخ سلسلۀ صفویان و دلایل اهمیت اصفهان میشه و به همین ترتیب درسها چند درس چند درس تفکیک شدن؛ ولی همه با هم توی یه کتاب هستن و اینکه مؤلف خودش مشخص نکرده؛ ولی معلم بهطور دقیق میتونه برای بچهها توضیح بده که این مبحث راجع به جغرافیاست، تاریخ یا مدنی». مصاحبهشوندۀ شمارۀ 6 نیز هم نظر با ایشان گفت: «نه. مرز هست. منتها چون ادغام شده، در یه جا گنجانده شده؛ یعنی در یه کتاب اومده. بعضی از درسها مربوط به تاریخه. بعضی مربوط به جغرافیا و اجتماعی و غیره. پیشتر کتابها جدا بودن؛ یعنی قسمتهای مختلفی داشتن. یه قسمت مربوط به تاریخ و یه قسمت مربوط به جغرافیا بود؛ ولی الان حین تدریس درسها یه دفعه میبینی که وارد جغرافیا یا تاریخ شدی؛ ولی در یه درس نه. نمیشه گفت که چند علم در یه درس کنار هم قرار گرفتن و به نظر من درسها تفکیک هستن». سؤال دوم پژوهش: نگرش معلمان ابتدایی نسبتبه رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی چیست؟ در پاسخ به این سؤال مشخص شد که تعداد زیادی از مصاحبهشوندگان نسبتبه این تغییر، نگرش مثبت داشتند و فقط دو نفر نگرش منفی نشان دادند که زیرمقولههای استخراجشده برای هر دو گروه به شرح زیر است: نگرش مثبت: موافقان این تغییر پنج دلیل برای این نگرش مثبت ذکر کردند که در ادامه، توضیح داده میشوند:
نگرش منفی: مخالفان این تغییر نیز چهار دلیل برای این نگرش منفی ذکر کردند که در ادامه، توضیح داده میشوند:
سؤال سوم پژوهش: چگونه رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی از سوی معلمان اجرا میشود؟ براساس اظهارات مصاحبهشوندگان مشخص شد که معلمان ازنظر شیوۀ تدریس برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی در دو گروه قرار میگیرند. گروه اول، معلمانی هستند که به شکل هدفمند رویکرد تلفیقی را اجرا میکنند. گروه دوم، تلاش هدفمندی برای اجرای این رویکرد ندارند؛ اما برخی از ویژگیهای این رویکرد را به کار میگیرند. نتایج نشاندهندۀ آن بود که از 15 معلم شرکتکننده در مصاحبه، 1نفر در گروه اول و 14 نفر در گروه دوم قرار گرفتند که در ادامه، رفتار معلم در هر گروه شرح داده میشود. اجرای هدفمند رویکرد تلفیقی: مصاحبهشوندۀ شمارۀ 5 بهعنوان تنها نمایندۀ گروه اول که عنصر تلفیقیبودن آموزش را در فرایند آموزش رعایت میکند، در توضیح روش تدریس خود میگوید: «بهطور مثال، درس انواع لباس که در پایۀ ششم هست، در این درس همانطور که گفتم، چند حوزۀ موضوعی باهم تلفیق شدن. برای تدریس میشه یه فضای پرسش و پاسخی ایجاد کرد. اینطور که من چند عکس (متفاوتتر از عکسهای کتاب و تعداد بیشتر) با خودم سر کلاس میبرم یا از دانشآموزان پایههای دیگه میخوام که اگه لباس محلی یا لباس مشاغل مختلف دارن، بپوشن و چند لحظهای در کلاس من حاضر بشن. عکسها با زمینهای از مناطق جغرافیایی مختلف هستن که دانشآموز ضمن آشنایی با لباسهای مختلف محلی، بهصورت ناخودآگاه توجهش به مناظر پشت عکس جلب میشه و کم کم ارتباط برقرار و برای مثال، درک میکنه که در مناطق گرم و خشک کشور چه لباسهایی با چه ویژگیهایی و چه رنگی استفاده میشن؛ همچنین با پرسشهایی که در خود کتاب وجود داره، دانشآموز متوجه سیر تغییر در پوشش در طول زمانهای مختلف میشه. در این بین دانشآموز ضمن آشنایی با همۀ اینها، با فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی و اقوام مختلف کشور بیشتر آشنا میشه؛ چون بچهها بیشتر لباس کردی دارن و توی خونه استقبال میکنن. البته یه نکته باید دربارۀ واقعیت کلاس درس بگم که تعداد درسها توی این کتاب زیاده و محتوا عالیه؛ ولی برای اینکه همۀ اهداف آموزشی تحقق پیدا کنه، نیاز به زمان بیشتر با وسایل و رسانههای مختلف یا بازدید از اماکن مختلف یا کارخانه است. صرف نشستن سر کلاس و دیدن عکس و توضیحات معلم کافی نیست. خیلی بهتر میشه، اگه امکانات مختلف در اختیار معلم قرار بدن و اردوهای مرتبط با درس بذارن. همکاری خانوادهها مهمه، استفاده از صاحبان مشاغل مختلف در مدرسه که مرتبط با درس باشه، مفیده و بهطور کلی کمترین استفاده از کتاب و بیشترین استفاده از سایر منابع ملموس برای یادگیری بیشتر شرایط ایدئال تدریسه که متأسفانه خیلی کم در دسترس هست.»
بهکارگیری برخی از ویژگیهای رویکرد تلفیقی: معلمان گروه دوم در تشریح روش تدریس خود بیشتر به جنبههایی از رویکرد تلفیقی اشاره داشتند که سه مورد آن به شرح زیر است:
بحث و نتیجهگیری براساس نتایج بررسیهای بهدست آمده از این پژوهش در پاسخ به سؤال اول پژوهش مشخص شد که بیشتر معلمان دورۀ ابتدایی موردبررسی از تلفیقیشدن سازماندهی محتوای برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی آگاه هستند. آنان ماهیت میانرشتهای مطالعات اجتماعی و انسجام دانش یادگیرندگان را از دلایل اصلی این رویکرد معرفی میکنند. این امر نشاندهندۀ آن است که معلمان هم از ماهیت دانش مطالعات اجتماعی آگاه هستند و آن را همخوان با رویکرد تلفیقی میدانند و هم آنکه هدف اصلی تلفیق را در برنامۀ درسی پیوستگی دانش یادگیرندگان معرفی میکنند. درواقع، آنچه فلاحیان و همکاران (1391) در روش آموزش مطالعات اجتماعی بیان کردند، به شکل مناسبی از سوی معلمان مشارکتکننده در این پژوهش نیز بیان میشود. با وجود این، برخی از معلمان معتقدند که کتاب درسی در رویکرد تلفیقی به اهداف خود نرسیده است که این یافته بهنوعی با نتایج پژوهش رتناواتی و همکاران (2017) همخوان است. البته در آن پژوهش معلمان خود قادر به انتخاب مضامین مناسب نبودند؛ اما در اینجا معلمان از برنامهریزان درسی در طراحی انتقاد کردند. البته این مسئله محل بررسی است و پژوهشهای بیشتری را طلب میکند؛ اما نکتۀ حائز اهمیت آن است که ازنظر معلمان حتی برنامهریزان درسی بهعنوان متخصصان نیز نتوانستهاند مضامین مناسبی طراحی کنند. در این حالت چطور از معلمان احتمال میرود، اجرای مناسبی داشته باشند؟ از سوی دیگر، در پاسخ به سؤال دوم پژوهش مشخص شد که تعداد زیادی از معلمان از تغییر ایجادشده استقبال کرده و آن را تغییر مفیدی دانستهاند و باور داشتند که برخلاف کتاب درسی قدیمی که حاوی محتوایی حجیم، ثقیل و غیرقابلفهم و تدریس و یادگیری آن برای معلم و دانش آموز دشوار بود، فرایند یاددهی_یادگیری با کتاب درسی جدید سادهتر و ماندگارتر است، بیشتر با زندگی دانشآموزان ارتباط دارد و علاقۀ دانشآموزان به این نوع برنامۀ درسی بیشتر است. این موارد با مزایا و اهداف برنامۀ درسی تلفیقی سازگار است که از سوی جیکوبز و همکاران (به نقل از مهرمحمدی و احمدی،1380) اشاره شد؛ همچنین با یافتههای اولیلا و مکی (2019) نیز همخوان است که دریافتند، معلمان تجربۀ خوبی از یادگیری دانشآموزان با این رویکرد در درس مطالعات اجتماعی داشتند. از میان مصاحبهشوندگان فقط دو نفر از رویکرد تلفیقی استقبال نکردند و آن را عامل سردرگمی معلم دانستند و اعلام کردند که بهسختی با آن کار میکنند. آنان ارزشیابی دشوار و مشخصنبودن مرز بین علوم مختلف در کتاب، ابهام و سردرگمی معلم و عادت به سبک قدیمی را از عوامل مقاومت در برابر رویکرد تلفیقی میدانستند. این موارد با برخی از یافتههای مک داول و هیپکینز (2019) و میرشاه جعفری و لیاقتدار (1388) نیز همخوانی دارد. اما در پاسخ به سؤال سوم پژوهش، نکتۀ جالبتوجه آن است که با وجود آگاهی مناسب معلمان از رویکرد تلفیقی و نگرش مثبت به آن، در عمل بهجز یک نفر از معلمان، سایرین از مؤلفههای دیگر مانند ایجاد ارتباط با زندگی روزمرۀ دانشآموزان، فعالکردن یادگیرندگان یا دعوت از افراد جامعه در کلاس درس بهعنوان اجرای رویکرد تلفیقی یاد میکردند. هرچند این مؤلفهها با رویکرد تلفیقی در ارتباط است، اجرای آن را شامل نمیشود. درواقع، نتیجه گرفته میشود، معلمان در عمل برای اجرای این رویکرد دچار ابهام هستند. این یافته با پژوهش آراجو و همکاران (2013)، اوکور و اوکور (2016) و کنستانتین و گوگا (2021) نیز هماهنگی دارد؛ زیرا در پژوهشهای مذکور مشخص شد، ادراک معلمان از برنامۀ درسی تلفیقی با ماهیت واقعی آن متفاوت است. همانطور که گفته شد، برنامۀ درسی مطالعات اجتماعی حدود یک دهه است که تغییر کرده و رویکرد تلفیقی در آن دنبال شده است. اگر نیمۀ پر لیوان دیده شود، در این مدت، آگاهی و نگرش خوبی در این خصوص بین معلمان ایجاد شده است؛ اما هنوز مشکلات زیادی در مقام اجرا وجود دارد. از سوی دیگر، آگاهیای که معلمان از این رویکرد دارند، به شکل نظری است و در عمل ادراک درستی از نحوۀ اجرای آن ندارند و این امر سبب شده است تا در عمل، موارد دیگری که جزئی از رویکرد تماتیک است، به آن بسط دهند؛ بنابراین لازم است، در خصوص آموزش معلمان در این رابطه تلاش بیشتری صورت گیرد. همانطور که رستمی مسنی (1393) نیز یکی از موارد اجرای این رویکرد را دانش و مهارت معلمان معرفی کرده است. براساس یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که دورههایی برای آموزش عملی رویکرد تلفیقی برای معلمان و مهمتر از آن، راهبران و سرگروهان آموزشی ایجاد شود؛ زیرا همانطور که در این پژوهش ذکر شد، دو نفر از موارد مطالعه راهبر آموزشی بودند؛ ولی نکتۀ متفاوتی بین آنان و معلمان در این حوزه دیده نمیشد. تهیۀ راهنمای عمل برای معلمان بهمنظور تلفیق برنامۀ درسی که نمونۀ آن در پایاننامۀ اسماعیلی (1399) انجام شده، یکی از فعالیتهایی است که در رستای بهبود عمل معلمان انجام میشود. بهعلاوه، پیشنهاد میشود، نمونههای عملی از تدریس با رویکرد تلفیقی برای معلمان ارائه شود تا از ابهام و سردرگمی و کجفهمی آنان در اجرا بکاهد؛ همچنین پیشنهاد میشود، این رویکرد در دانشگاه فرهنگیان برای نومعلمان آینده تحلیل و بررسی عملی شود؛ حتی درس مجزایی از برنامۀ درسی دانشگاه فرهنگیان به این امر اختصاص داده شود. از طرفی، به نظر میرسد، درس پژوهی و اقدام پژوهی بسترهای مناسبی برای بهبود دانش عملی معلمان در این حوزه باشد؛ زیرا امکان ثبت، به اشتراک گذاری و نقد تجربۀ عملی معلمان را در این خصوص فراهم میکند. همینطور به نظر میرسد، اجرای تلفیق از نوع تماتیک یکی از مسائلی است که نیاز به بحث و واکاوی دارد؛ زیرا تلفیق تماتیک در مدلهای جی کوبز (1989) و فوگارتی (2009) درجۀ بهنسبت زیادی از ادغام با خود دارد. شاید بهتر بود، برنامهریزان درسی ابتدا از درجات کمتر تلفیق مثل رشتههای موازی (توالییافته) یا چند رشتهای (اتصالیافته) بهعنوان پیشدرآمد استفاده کنند؛ همچنین اجرای رویکرد تلفیقی با برنامۀ درسی متمرکز، یکی دیگر از مواردی است که با خود تناقض بههمراه دارد؛ زیرا مضامین انتخابی ممکن است با تجربۀ دانشآموزان مختلف ارتباط برقرار نکند. به این منظور بهتر بود، از ظرفیت برنامۀ درسی ویژۀ مدارس (بوم) و در کنار آن توانمندسازی معلم برای انجام این کار بهره گرفته شود تا معلمان خود طراح مضامین باشند. به پژوهشگران بعدی نیز پیشنهاد میشود، به بررسی آگاهی، نگرش و رفتار نومعلمان درخصوص رویکرد تلفیقی توجه کنند. بهعلاوه، پژوهشهایی نیاز است که اجرای عملی رویکرد تلفیقی را مدنظر قرار دهند. در پژوهش حاضر، امکان مشاهدۀ تدریس عملی معلمان فراهم نشد که پیشنهاد میشود، در پژوهشهای دیگر واقعیت عمل اجرای رویکرد تلفیقی و آثار آن بر روی یادگیرندگان موردتوجه قرار گیرد. بررسی نحوۀ مواجهه معلمان با تدریس مضامین کتاب مطالعات اجتماعی نیز جزئیات بیشتری از اجرای این رویکرد به دست میدهد.
[1]. Integration [2]. Beane [3]. Jacobs [4]. Thematic [5]. Okoro & Okoro [6].Vanderlinde & Van Braak [7]. Farrell [8]. Marsh & Willis [9]. Jenkins [10]. discipline- based content design [11]. parallel discipline design [12]. multi-disciplinary [13]. interdisciplinary units [14]. integrated – day model [15]. complete program [16]. Fogarty [17]. cellular [18]. connected [19]. nested [20]. sequenced [21]. shared [22]. webbed [23]. threaded [24]. integrated [25]. immersed [26]. networked [27]. George [28]. Alghamdi [29]. Araujo [30]. Retnawati [31]. Mc Dowall & Hipkins [32]. Olila & Macy [33]. Constantin & Goga [34]. semi-structured interviews | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آفتابسوار، داوود و مؤمنی مهموئی، حسین. (1393). تأثیر رویکرد تلفیقی برنامۀ درسی بر انگیزۀ پیشرفت، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان پایه پنجم. اولین اجلاس ملی توسعۀ پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی، مطالعات اجتماعی و فرهنگی.
اسماعیلی، زهرا. (1399). تدوین راهنمای عمل برنامۀ درسی تلفیقی پایۀ اول ابتدایی. پایاننامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ برنامهریزی درسی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران.
پورعباد، پریسا و نراقی زاده، افسانه. (1400). مقایسۀ برنامۀ درسی تلفیقی و سنتی در یادگیری زبان انگلیسی. مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، 25، 464-445.
جعفریهرندی، رضا و همکاران. (1388). بررسی تطبیقی برنامۀ درسی آموزش علوم در ایران و چند کشور جهان. فصلنامۀ علمی اندیشههای نوین تربیتی دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه الزهرا(س)، 5(2)، 193- 145.
رستمی مسنی، کورش. (1393). بررسی امکان اجرای برنامۀ درسی تلفیقی در دورۀ ابتدایی نظام آموزشوپرورش ایران. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه خوارزمی.
زیوریمراد، معصومه. (1397). مطالعۀ چگونگی مواجهۀ معلمان عربی پایه دهم با تغییر برنامۀ درسی عربی براساس سند تحول بنیادین. پایاننامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ برنامهریزی درسی، دانشگاه بوعلی سینا.
شاهواری، معصومه؛ کیان، مرجان و نیکنام، زهرا. (1394). ادراک و مواجهه معلمان نسبتبه برنامۀ درسی کار و فناوری دورۀ اول متوسطه، سومین کنفرانس ملی روانشناسی و علوم رفتاری، تهران.
طلوعی خیبری، فاطمه و همکاران. (1400). تأثیر برنامۀ درسی تلفیقی بر یادگیری درس علوم تجربی و مهارت تربیت بدنی پایۀ پنجم ابتدایی. فصلنامۀ رهبری و مدیریت آموزشی. 56، 14(2)، 96-73.
فلاحیان، ناهید و همکاران. (1391). روش آموزش مطالعات اجتماعی. تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی.
مارش، سی. جی. (1396). مبانی تئوری و عملی برنامهریزی درسی. (احمدمدنی، مترجم) تهران: سازان سمت. (نشر اثر اصلی 2007).
ملک عباسی، منصور. (1393). مطالعات اجتماعی چیست؟. رشد آموزش علوم اجتماعی. 16(4)، 51-50.
موسیپور، نعمتالله و صابری، حسین. (1389). ارزشیابی استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامۀ درسی ملی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامۀ مطالعات برنامۀ درسی ایران. 18، 88-62.
مهرمحمدی، محمود. (1391). طراحی برنامۀ درسی/ الگوهای طراحی مبتنی بر تلفیق/ مفهومشناسی تلفیق، دانشنامۀ ایرانی برنامۀ درسی.
مهرمحمدی، محمود و احمدی، پروین. (1380). برنامههای درسی تلفیقی، رویکردی متفاوت با برنامههای درسی موضوع محوری/ دیسیپلینی. فصلنامۀ علمی_پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س). 39، 217-199.
میرعرب، رضا و همکاران. (1391). فرهنگ معلمی: عاملی مهم در تحقق یا عدم تحقق اصلاحات برنامۀ درسی مدرسهای. فصلنامۀ مطالعات برنامۀ درسی ایران. 26، 104-84.
هاشمزاده، طاهره و همکاران. (1397). بررسی تأثیر رویکرد تلفیق برنامۀ درسی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر پایۀ چهارم شهرستان خاش. فصلنامۀ مطالعات روانشناسی تربیتی، 33، 198-172.
Alghamdi, A. K. (2017). The effects of an integrated curriculum on student achievement in Saudi Arabia. Eurasia Journal of Mathematics, Science and Technology Education, 13(9), 6079-6100.
Araujo, Z., Jacobson, E., Singletary, L., Wilson, P., Lowe, L., & Marshall, A. M. (2013). Teachers’ conceptions of integrated mathematics curricula. School Science and Mathematics, 113 (6), 285-296.
Bain, J, A. (1995). Integration of curriculum and academic fields. Translated by Azima Sadat Khakbaz. In Mahmoud Mehromhammadi and others (2016). Curriculum: viewpoints, perspectives and perspectives. Third edition. Tehran: Side.
Beane, J. A. (1997). Curriculum integration: Designing the core of democratic education. Teacher College Press. United States.
Constantin, A. I., & Goga, M. (2021). Curriculum integration and teachers’ training–Romanian experience. International Journal of Educational Policy Research and Review, 8 (1), 28-34.
Fogarty, R. J. (2009). How to integrate the curricula. Corwin Press. United States.
George, J. L. (2016). The impact of an integrated curriculum on student success in science. A dissertation in science education (M.Sc), Montana State University Bozeman, Montana.
Jacobs, H. H. (1989). Interdisciplinary curriculum: Design and implementation. Alexandria, VA: Association for Supervision and Curriculum Development. United States.
Jenkins, G. (2020). Teacher agency: The effects of active and passive responses to curriculum change. The Australian Educational Researcher, 47(1), 167-181.
Okoro, C. O., & Okoro, C. U. (2016). Teachers’ understanding and use of thematic approach in teaching and learning social studies in Rivers state. International Journal of Education, Learning and Development, 4 (3), 64-69.
Olila, J. & Macy, M. (2019). Social studies curriculum integration in elementary classrooms: A case study on a Pennsylvania Rural School. The Journal of Social Studies Research, 43(1), 33-45.
Retnawati, H., Munadi, S., Arlinwibowo, J., Wulandari, N.F., & Sulistyaningsih, H. (2017). Teachers’ difficulties in implementing thematic teaching and learning in elementary schools. The New Educational Review, 48, 201-212.
McDowall, S., & Hipkins, R. (2019). Curriculum integration: What is happening in New Zealand Schools? New Zealand Council for Educational Research. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,707 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 493 |