
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,687 |
تعداد مقالات | 13,862 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,911,830 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 13,018,946 |
دلایل ناکامی میلسپو در اصلاح امور مالی ایران (1323- 1321ش) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 5، دوره 14، شماره 4 - شماره پیاپی 56، دی 1401، صفحه 53-70 اصل مقاله (1.55 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2022.134507.2391 | ||
نویسنده | ||
محمد بختیاری* | ||
استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران | ||
چکیده | ||
آرتور میلسپو دوبار بهعنوان مستشار مالی به ایران آمد تا با انجام اصلاحاتی در ساختار مالی و اداری، مشکلات کلان اقتصادی کشور را رفع کند. او در مأموریت نخست (1306- 1301ش) توانست موفقیتی نسبی کسب کند و تغییراتی در نظام مالی و مالیاتی انجام دهد؛ اما در مأموریت دوم (1323- 1321ش)، موفقیت چندانی نداشت و درنهایت، ایران را با ناکامی ترک کرد. دربارۀ دلایل موفقنشدن میلسپو دیدگاههای متعددی از سوی موافقان و مخالفان او مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد است با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانهای و با روش توصیفی - تحلیلی، دلایل ناکامی میلسپو در اصلاح امور مالی ایران را در مأموریت دوم او بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که چرا میلسپو برخلاف مأموریت اول خود، در مأموریت دوم چندان موفق نبوده است؟ نتایج این تحقیق نشان میدهد در دیدگاه هر دو گروه موافقان و مخالفان، رگههایی از حقیقت وجود دارد و عوامل مختلفی همچون تکبر و خودرأیی میلسپو، نداشتن شناخت و آگاهی کامل او از ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ ایران، ترجیح منافع شخصی و آمریکا بر منافع ملت و دولت ایران، وجود فساد و بینظمی در ساختار اداری و اقتصادی ایران، بیثباتی و اختلاف در نظام سیاسی ایران، کارشکنی و مانعتراشی مخالفان، شرایط بحرانی ناشی از جنگ جهانی و تسلط شوروی بر استانهای شمالی و ممانعت از انتقال محصولات به مناطق مرکزی، در ناکامی میلسپو تأثیر داشتند. | ||
کلیدواژهها | ||
جنگ جهانی دوم؛ میلسپو؛ مستشار خارجی؛ امور مالی | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه اشغال ایران از سوی متفقین در جنگ جهانی دوم و استعفای اجباری رضاشاه، شرایط بسیار نابسامانی را به وجود آورد. گروههای مختلف سیاسی، مذهبی و عشیرهای، که در زمان رضاشاه بهشدت سرکوب شده بودند، فضا را برای ابراز وجود و احیای قدرت از دست رفتۀ خود فراهم دیدند و سبب ایجاد نفاق و هرج و مرج در جامعه شدند. دلالان و سوداگران از شرایط به وجود آمده سوءاستفاده کردند و با احتکار و قاچاق کالاهای موردنیاز مردم، سبب گرانی و تورم شدید در جامعه شدند. بسیاری از کارمندان دولت که بهسبب افزایش شدید هزینۀ زندگی از تأمین معاش خود عاجز مانده بودند، شرایط نابسامان موجود و فقدان نظارت کافی را برای دریافت رشوه و انواع فساد فراهم دیدند. در چنین شرایطی، به یک دولت مقتدر و مجلسی متحد و قوی نیاز بود که بتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد و کشور را از این وضعیت آشفته نجات دهد؛ اما نه از دولت قوی، منسجم و باثبات خبری بود و نه از نمایندگان مستقل، آگاه و مدبر در مجلس سیزدهم. محمدرضا شاه هم اقتدار و نفوذ پدر را نداشت تا کنترل اوضاع را به دست بگیرد. متفقین نیز که خودشان با اشغال کشور، مسبب اصلی وضع موجود بودند، با خرید و انتقال بخشی از غلات ایران به شوروی و استفاده از راههای ارتباطی و وسایل حملونقل ایران، سبب بحرانیترشدن اوضاع میشدند. آنها که زمانی حضور حکومت مقتدر و دستنشانده در ایران را برای حفظ منافع خود مناسب میدیدند و زمانی دیگر، اعزام مستشار را برای کنترل اوضاع ترجیح میدادند، در این زمان، گزینۀ دوم را انتخاب و به ایران توصیه کردند. دولت، مجلس و شاه ایران نیز که نه یارای مخالفت با خواستههای متفقین و نه توانایی حل مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور را داشتند، توصیۀ آنها را نصبالعین خود قرار دادند و با استخدام میلسپو بهعنوان رئیس کل دارایی، امید بهبود اوضاع را در دل پروراندند. میلسپو در طول دو سال حضور خود در ایران (1323- 1321ش)، اقداماتی را برای اصلاح امور مالی و اداری انجام داد، اما به اذعان موافقان و مخالفان، حتی به اعتراف تلویحی خودش، نتوانست اوضاع کشور را بهبود ببخشد و اصلاحات اقتصادی و مالی مدنظر را انجام دهد. دربارۀ دلایل ناکامی میلسپو موارد متعددی از سوی خود او و طرفدارانش از یک طرف و مخالفان و منتقدانش از سوی دیگر مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد است با تکیه بر اسناد و مدارک موجود و با رویکردی تحلیلی، دلایل دو طرف را دربارۀ ناکامی میلسپو بررسی و صحتسنجی کند و به این سؤال پاسخ دهد که دلایل اصلی ناکامی میلسپو در مأموریت دوم خود به ایران چه بوده است. دربارۀ دلایل ناکامی میلسپو قبلاً هیچ تحقیق جامع و علمی انجام نشده است، اما دربارۀ عملکرد میلسپو در حوزههای مختلف، دلایل استخدام و استعفای او و رابطهاش با گروههای دیگر، تحقیقاتی انجام شده است که به مهمترین آنها و تمایز و تفاوتشان با پژوهش حاضر اشاره میشود: کتاب برگی از تاریخ معاصر ایران (مأموریت دوم آرتور میلسپو در ایران و پیامدهای آن) نوشتۀ غلامرضا رابطی قشلاقی (1398) از آخرین تحقیقاتی است که دربارۀ میلسپو به نگارش در آمده است که در آن نویسنده بیشتر عملکرد میلسپو و پیامدهای آن را بررسی کرده و از اسناد متعدد موجود در مراکز اسنادی کشور چندان بهرهای نبرده است. فخرالدین عظیمی در کتاب بحران دموکراسی در ایران 1320- 1332، به ناکامی میلسپو در مأموریت دومش صحه گذاشته است، اما دربارۀ دلایل ناکامی او به بیان مسائل کلی بسنده کرده است. محسن خلیلی (1385) در مقالۀ «نگاهی انتقادی به ایرانشناسی آرتور میلسپو» زمینهها و دلایل استخدام میلسپو و مقایسۀ مخالفان او در مأموریت اول و دوم به ایران را بررسی کرده است. کریم سلیمانی دهکردی و جمیله عزیزخواه (1392) نیز در مقالۀ «مخالفتها علیه میلسپو در ایران (1323- 1321ش/ 1942- 1944م)» موضوع مخالفان میلسپو و دلایل مخالفت آنها را در مأموریت دوم درخور توجه قرار دادهاند. آنها در این مقاله از سه نفر یا گروه مخالف میلسپو، یعنی مصدق، روسیه و حزب توده و ابتهاج بحث کردهاند که هرکدام به دلایلی با میلسپو مخالفت میکردند. سلیمانی و عزیزخواه در مقالات دیگری با عنوان «اقدامات میلسپو برای حل بحران نان 1323- 1321» و «اصلاحات میلسپو در ناوگان حملونقل ایران (1321- 1323)» اقدامات و اصلاحات میلسپو را در حل بحران نان و ناوگان حملونقل ایران بررسی کردهاند و در آخرِ هر دو مقاله نتیجه گرفتهاند که اصلاحات میلسپو به نتایج دلخواه و مورد انتظار منتهی نشد. اما آنها دربارۀ دلایل ناکامی میلسپو چندان توضیحی ارائه ندادهاند. پژوهش حاضر درصد است با تکیه بر اسناد و مدارک موجود، به دلایل ناکامی میلسپو تمرکز داشته باشد و مسائل مطرحشده از سوی موافقان و مخالفان او را بررسی کند و از این نظر، از تحقیقات پیشین متمایز است و نوآوری دارد. 1- عملکرد میلسپو در مأموریت دوم به ایران از زمان حکومت قاجارها در ایران، دیدگاهی در میان برخی از رجال سیاسی و روشنفکر جامعه مطرح بود که برای رشد و توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و انجام اصلاحات اساسی در ساختار نظامی، اداری و مالی ایران، متخصصان و مستشارانی از کشورهای خارجی استخدام کنند. بر همین اساس از همان دورۀ فتحعلیشاه، مستشارانی از فرانسه، انگلیس و روسیه به استخدام ایران درآمدند. اما در دورۀ پادشاهان بعدی قاجار، برای رهایی از سلطۀ دو همسایۀ شمالی و جنوبی، یعنی روسیه و انگلیس، به استخدام مستشارانی از کشورهای دیگری همچون اتریش و آمریکا روی آوردند که نمونۀ بارز آن استخدام مورگان شوستر و میلسپو بود. با روی کار آمدن پهلویها، که بیشتر به آلمان گرایش داشتند، متخصصان و مستشاران زیادی از آلمان وارد ایران شدند و به حضور 5 سالۀ میلسپو در مأموریت اولش به ایران پایان داده شد. اما با اشغال ایران توسط متفقین در جنگ جهانی دوم و استعفای اجباری رضاشاه از قدرت، آلمانیها از ایران اخراج شدند، در حالی که تفکر استخدام مستشار از خارج برای اصلاح امور همچنان در ذهن دولتمردان ایران باقی ماند و نظر به اینکه روسیه و انگلیس سابقۀ خوبی در ایران نداشتند و در عوض، شوستر و میلسپو عملکرد خوبی از خود نشان داده بودند، بار دیگر استخدام مستشار از آمریکا برای اصلاح امور مالی و اداری ایران در دستور کار قرار گرفت. انگلیس و روسیه هم که بهسبب دشمن مشترکشان آلمان، با آمریکا در یک جبهه قرار گرفته بودند، در ابتدا از این موضوع استقبال کردند (ذوقی، 1368: 163- 165). بر همین اساس، آرتور میلسپو با تصویب مجلس شورای ملی سیزدهم در 21 آبان 1321 بهعنوان رئیس کل دارایی، برای دومینبار به استخدام ایران درآمد. جالب اینکه در هر دو مأموریت، ورود میلسپو به ایران در زمان نخستوزیری احمد قوامالسلطنه انجام شد که تمایل و نزدیکی قوام به آمریکا در وقوع آن بیتأثیر نبود. در لایحۀ استخدامی میلسپو در مأموریت دوم، همۀ امور مالی کشور اعم از بودجه، مالیات، عوارض گمرکی، عزل و نصب کارمندان حوزۀ مالی و غیره در اختیار او گذاشته شد تا با انجام اصلاحاتی در آنها، به وضعیت آشفتۀ کشور پایان دهد (ساکما، 12615/240: 17- 15؛ مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 13، جلسۀ 108). امیر تیمور یکی از نمایندگان مجلس در جریان مذاکرات لایحۀ استخدام میلسپو، دربارۀ انتظار دولت و مجلس از او میگوید: «یک انتظار ما این است که از خرجهای بیهوده که متناسب با استعداد کشور نیست بکاهند و صرف مخارج اساسی بنمایند. انتظار دیگر این است که از کاغذبازی ادارات جلوگیری کنند و جریان کارها را روی اصول صحیحی برقرار سازد. انتظار دیگر این است که از جوانان لایق و تحصیلکردۀ کشور که در همهجا مخصوصاً وزارت دارایی هستند، استفاده نمایند...» (اطلاعات، ش 5051، 21/8/1321: 1). بررسی اقدامات میلسپو نشان میدهد هیچکدام از انتظارات آن نماینده و دیگر افراد جامعه محقق نشد. میلسپو با استخدام آمریکاییهای زیادی که هرکدام از آنها را در رأس اداره یا مصدر مهمی میگماشت، نهتنها بسیاری از ایرانیان را از کار برکنار کرد، با تعیین حقوقهای بالا برای هموطنان خود، بر هزینههای کشور نیز افزود. میلسپو که خودش سالانه 18 هزار ریال حقوق دریافت میکرد و هزینۀ مسکن و رفت و آمد خود و خانوادهاش به داخل و خارج را نیز بر عهدۀ دولت ایران گذاشته بود (ساکما، 82875/240: 4)، برای دیگر آمریکاییها نیز چنین شرایطی را فراهم کرد، طوری که هرکدام از آنها حدود 10 تا 12 هزار ریال حقوق سالانه دریافت میکردند (ساکما، 16490/240: 2). علاوه بر این، آنها به مترجمان و منشیانی برای پیشبرد امور خود نیاز داشتند که حقوق آنها نیز بر عهدۀ دولت گذاشته شده بود (پژوهش گروهی جامی، 1381: 182). انتظار دیگر امیر تیمور این بود که از کاغذبازی ادارات جلوگیری شود، در حالی که میلسپو با ایجاد ادارات و سازمانهای مختلف و ترکیب و تفکیک آنها از یکدیگر و همچنین صدور آییننامهها و بخشنامههای مختلف، شرایط پیچیدهای را به وجود آورد که باعث کندی امور اداری شد. او میخواست همۀ کارها تحت کنترل شخص خودش باشد و با امضای او اجرایی شود، اما بهدلیل کهولت سن و مشغلۀ کاری فراوان، نمیتوانست همۀ این امور را بهموقع انجام دهد که نتیجهاش تأخیر در کارها بود (اطلاعات، ش 5511، 17/4/1323: 1؛ ابتهاج، 1371: 1/123). میلسپو که براساس قرارداد استخدامش، بسیاری از امور را تحت کنترل گرفته بود، اما کار چندانی از پیش نبرده بود، در 13 اردیبهشت 1322 اختیارات فوقالعادهای را از مجلس دریافت کرد تا بدون هیچ مانع و مخالفتی، شرایط بحرانی موجود را بهبود بخشد (ساکما، 25920/240: 9-7؛ لنزوسکی، 2536: 294- 293). اما یکسال بعد از اعطای اختیارات به میلسپو، جواد مسعودی از نمایندگان مجلس دربارۀ امیدواری مجلس به اصلاح امور ازطریق میلسپو و تحققنیافتن آن انتظارات مینویسد: «البته آن روز که این اختیارات نامحدود را مجلس و دولت ایران به دکتر میلسپو داد، امیدوار بودند که آقای دکتر خواهند توانست بهتدریج هزینۀ زندگی را تعدیل کند، مشکلات اقتصادی کشور را برطرف نماید و بالاخره امر توزیع و جیرهبندی را مرتب کند. ولی متأسفانه آقای دکتر میلسپو با وجود حسن نیت و با وجود اینکه در تمام این مدت شب و روز کار کرده و زحمت کشیدهاند، نهتنها موفق نشدند مشکلی از مشکلات اقتصادی کشور را برطرف نمایند، بلکه روز به روز بر مشکلات و دشواریها افزوده شد و عمدۀ مسائل که تعدیل هزینۀ زندگی بود، نهتنها صورت نگرفت، بلکه سیر صعودی خود را ادامه داد» (اطلاعات، ش 5480، 10/3/1323: 1). هرچند میلسپو با انتشار اعلامیهای، ضمن برشمردن موفقیتهای خود در تجدید سازمان ادارۀ امور مالی، توازن بودجه، تأدیۀ وامهای دولت، برقراری یک سیستم ساده و عادلانۀ استخدام کشوری، رسیدگی به جمعآوری و توزیع مناسب خواربار، توزیع قند و شکر و چای و قماش در سراسر کشور، تثبیت قیمتها و کمک به رفع انحصارهای دولتی، از عملکرد خودش دفاع کرد (اطلاعات، ش 5446، 2/3/1323: 1؛ میلسپو، 1370: 183- 179)، اما بررسی آمار و ارقام موجود نشان میدهد گفتههای جواد مسعودی دربارۀ عملکرد ناموفق میلسپو کاملاً صحیح است. درواقع او نهتنها نتوانست بودجه را تنظیم و کسری آن را رفع کند، با استخدام مستشاران خارجی، افزایش 50درصدی حقوق کارمندان دولت، دریافت وامهای متعدد از بانک ملی و ایجاد انحصارات و جیرهبندیهای مختلف، که به اعطای یارانۀ دولتی نیاز داشت، باعث افزایش هزینۀ دولت، بیشترشدن کسری بودجه و همچنین افزایش نقدینگی در جامعه نیز شد که نتیجهاش تورم و بالارفتن قیمت کالاها بود (عظیمی، 1372: 155- 154). میلسپو که برای اجرای اصلاحات مدنظر و برطرفکردن کسری بودجه به منابع مالی نیاز داشت، لایحۀ مالیات بر درآمد را ارائه داد تا شاید از این طریق بتواند کمبودها را جبران کند. اما اختلافنظر دربارۀ این لایحه در مجلس چنان بالا گرفت که تصویب آن چندماه به طول انجامید و درنهایت با تهدید میلسپو به استعفا، در 19 آبان 1322 به تصویب رسید، اما تأثیر مورد انتظار را در توازن بودجه نداشت (مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 13، جلسۀ 216). گزارش بانک ملی از میزان درآمدها و هزینههای 10 ماهۀ اول سال 1322 و مقایسۀ آن با بودجۀ سال قبل نشان میدهد میلسپو در سال اول حضورش در ایران نهتنها نتوانسته بودجه را تنظیم کند، درنتیجۀ اقدامات او، میزان کسری بودجه بیشتر از قبل نیز شده است. براساس این گزارش، کل درآمد وصولی کشور در ده ماهۀ اول سال 1321 معادل 3.959.245 ریال و کل هزینۀ پرداختی 4.713.047 ریال بوده است. یعنی میزان اضافۀ هزینه بر درآمد یا همان کسری بودجه، 754.047.000 ریال (19درصد) بوده است. اما در ده ماهۀ اول سال 1322 کل درآمد وصولی 5.398.668 ریال و کل هزینۀ پرداختی 6.641.430 ریال و میزان کسری بودجه 1.242.762 ریال (23درصد) بوده است (اطلاعات، ش 5474، 3/3/1323: 4). در گزارش سالانۀ میلسپو نیز تقریباً همین مقدار کسری بودجه گزارش شده است. او جمع کسری بودجۀ سال 1321 را 752.605 ریال و جمع کسری بودجۀ سال 1322 را 1.372.745 ریال نوشته است (ساکما، 1160/290: 30). یعنی در حالی که درآمدهای کشور در سال 1322 نسبتبه سال قبل 36درصد بیشتر بوده است، اما هزینههای کشور 41درصد افزایش داشته است. این وضعیت در سال بعد نیز ادامه داشت؛ زیرا هیچ اصلاح اساسی که بتواند در تنظیم بودجه و کاهش کسری آن مؤثر باشد، اتفاق نیفتاده بود و قانون مالیات بر درآمد نیز به نحو مؤثری اجرا نمیشد و تأثیرگذار نبود (بولارد و اسکراین، 1363: 93، کیاستوان، 1327: 1/87). میلسپو در کنترل و تثبیت قیمتها نیز، که یکی از اهداف اصلی استخدامش بود، عملکرد موفقی نداشت. در زمان ورود میلسپو به ایران در بهمن 1321 شاخص هزینۀ زندگی حدود 600 گزارش شده است، اما یکسال بعد به عدد 1085 افزایش یافته است (اطلاعات، ش 5473، 2/3/1323: 4). یعنی در طول یکسال اول فعالیت میلسپو در ایران هزینۀ زندگی حدود 80درصد بالا رفته است. این در حالی است که قیمت محصولات کشاورزی بهدلیل افزایش بارندگی و فراوانی محصول، سال 1322 کاهش یافته و سبب تعدیل میانگین قیمتها شده بود، والا اگر نرخ اجناس غیر زراعی را جداگانه در نظر بگیریم، میزان تورم بسیار بالا بوده است. این وضعیت در سال بعد نیز ادامه یافت و قیمت کالاها تا اواسط سال 1323 در حال افزایش بود و تنها از آن زمان به بعد، درنتیجۀ روشنشدن نتیجۀ جنگ جهانی در بسیاری از جبههها و امید به اتمام قریبالوقوع آن، از بهای اجناس کاسته شد (اطلاعات، ش 5585، 17/7/1323: 1). بنابراین میتوان گفت میلسپو در کنترل و تثبیت قیمتها نیز موفقیتی نداشته است. البته این به معنای مقصر جلوه دادن میلسپو در افزایش قیمتها نیست، منظور این است که در زمان حضور او نیز همچون دورۀ قبل از آن، تورم بهشدت در حال افزایش بود و میلسپو در کنترل و تثبیت قیمتها نتوانست موفق عمل کند. دربارۀ جیرهبندی و توزیع کوپنی کالاها نیز، که یکی از وظایف اصلی میسلپو بود، بسیاری از نقایص گذشته همچنان ادامه یافت و در شهرها و روستاهای زیادی کالاهای جیرهبندیشده اعم از چای، قند، شکر و قماش به دست مردم نرسید یا کالای بیکیفیت و گرانقیمت به مردم دادند (ساکما، 217/260: 5؛ ساکما، 1490/310: 1). وزیر بازرگانی و پیشه و هنر در برابر سؤال نمایندگان مجلس، ضمن تصدیق این نقایص، میگوید: «بنده خودم هم تصدیق میکنم، دولت هم تصدیق میکند که توزیع اجناس جیرهبندى کمال نقص را واقعاً در بر دارد. میفرمایید در بعضى نقاط قند و پارچه داده نشده است، بنده تصدیق میکنم و همانطور است که میفرمایید، رئیس کل دارائى و وزیر دارائى هم اذعان دارند که این نقص موجود است» (مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 13، جلسۀ 218). بنابراین میتوان گفت میلسپو در مأموریت دوم خود به ایران، در هیچکدام از زمینهها عملکرد موفقی نداشته و اصلاحات مورد انتظار را در جهت بهبود شرایط اقتصادی و مالی کشور انجام نداده است (مستشاران آمریکایی در ایران به روایت اسناد، 1382: 42). این موضوع نهتنها از سوی مخالفان او، از طرف بسیاری از طرفداران او نیز تأیید شده است، اما دربارۀ دلایل این ناکامی، اختلافنظر دارند که در ادامه بررسی میشود. 2- صحتسنجی دیدگاه میلسپو و طرفدارانش دربارۀ دلایل ناکامی او میلسپو و طرفدارانش اعم از انگلیسیها، آمریکاییها، بعضی از نمایندگان مجلس و تعدادی از اعضای دولت و مطبوعات، در نوشتهها و گفتههای خود، ضمن تعریف و تمجید از سیاستها و اقدامات میلسپو در مأموریت دومش به ایران، برخی از نقایص و ناکامیها را به مانعتراشی و کارشکنی مخالفان و شرایط نامساعد جامعه در دورۀ جنگ نسبت دادهاند که در ادامه مهمترین این دلایل بیان و صحتوسقم آنها بررسی میشود. 2-1. دخالت و کارشکنی مخالفان میلسپو در گزارشها، نامهها و کتاب خود با عنوان آمریکاییها در ایران (خاطرات دوران جنگ جهانی دوم)، ضمن دفاع از عملکرد خود، یکی از دلایل موفقنشدنش را در برخی زمینهها، دخالت و کارشکنی مخالفان اعلام کرده است: «ظاهراً قادر نبودند مشاهده کنند که هیئت بهعلت کارشکنی، عدم همکاری و انتقاد غیرمنصفانه و مخرب خود ایرانیان و نیز مشکلاتی که شورویها در شمال ایجاد میکنند با چه دشواریهایی ازلحاظ اداری روبهرو است» (میلسپو، 1370: 191- 190). طرفداران میلسپو نیز همچون خود او، کارشکنی و مانعتراشی مخالفان را یکی از دلایل ناکامی او در برخی زمینهها عنوان میکنند که «از هر راهی شده و به هر عنوانی میسر باشد، مافوق قدرت و کوشش خود را در راه تحقیر و از بین بردن میلسپو و میسیون آمریکایی مینمایند» (اطلاعات، ش 5498، 31/3/1323: 1). دربارۀ صحت ادعای میلسپو و طرفداران او در خصوص کارشکنی مخالفان و تأثیر آن بر موفقنشدن هیئت، باید اذعان کرد که بدون شک، اصلاحات مدنظر او منافع عدهای از سوءاستفادهکنندگان را از وضع موجود به خطر میانداخت و مخالفت و کارشکنی آنها را برمیانگیخت. اما حقیقت این است که در ابتدا میلسپو و حامیان داخلی و خارجیاش چنان قدرتمند و مخالفانش چنان ضعیف بودند که تقریباً در سه چهارم از زمان حضور دو سالۀ میلسپو در ایران، این مخالفتها آنچنان علنی و مؤثر نبودند و اگر میلسپو میخواست کاری انجام دهد، در همان مدت میتوانست چنان عملکرد موفقی از خود بر جای بگذارد که زمینۀ هر نوع انتقاد و مخالفت بعدی را از بین ببرد، اما چنین نکرد. در آن زمان ایران در اشغال و تسلط کامل متفقین بود و دولت و نمایندگان مجلس سیزدهم نیز عمدتاً طرفدار یکی از سه کشور شوروی، انگلیس و آمریکا بودند. دو کشور اخیر و حامیان داخلی آنها که از اول تا آخر مدافع سرسخت میلسپو و هیئت آمریکایی ماندند. شورویها و طرفداران آنها ازجمله حزب توده نیز در ابتدا حامی میلسپو بودند و تا مدتها هیچ نوع مخالفتی با او ابراز نمیکردند (رهبر، ش 264، 29/1/1323: 1؛ ذوقی، 1368: 171). بنابراین، میلسپو در بخش زیادی از دورۀ حضورش در ایران، با مخالفت جدی روبهرو نبود. شوروی و طرفداران داخلی آن کشور بعداً با او مخالفت کردند. علاوه بر آنها، عدهای از نمایندگان ملیگرای مجلس همچون مصدق نیز از عملکرد میلسپو انتقاد کردند. در کنار آنها، تعدادی از نمایندگان، دولتمردان، بازرگانان، سوداگران و غیره نیز بهسبب منافع شخصی، حزبی یا ملی، انتقاداتی را علیه میلسپو مطرح کردند. هرچند با گذر زمان بر حدت و شدت این مخالفتها افزوده شد تا جایی که به لغو اختیارات میلسپو و پایان مأموریت او در ایران منتهی شد، اما باید توجه داشت که این مخالفتها بیشتر به سال 1323 و ماههای پایانی حضور میلسپو در ایران مربوط میشود (پژوهش گروهی جامی، 1381: 182). 2-2. ساختار اداری و مالی فسادآمیز ایران میلسپو در خاطرات خود دربارۀ ساختار اداری و مالی فسادآمیز ایران بهعنوان یکی از دلایل ناکامیاش مینویسد: «در حکومت ایران 1943، نادرستی تقریباً عمومی و عملاً یک موضوع عادی و جاری شده بود. بازرگانان، مالکین و همۀ کسانی که با دولت سر و کار داشتند، از این بیماری رنج میبردند ولی ناچار به پذیرفتن آن شده بودند تا خودشان را با آن تطبیق بدهند و بنابراین آن را تشویق میکردند. کارمندان دولت برای انجام هر کاری که به یک نفر سود میرساند، رشوه میگرفتند و هرگاه که به آنان رشوه داده نمیشد بهراحتی پروندۀ مربوطه را ناپدید میکردند؛ کالاها و پول دولت را میدزدیدند؛ در جمعآوری غلات با مالکین بند و بست میکردند؛ از مالیات بر درآمد همچون چماق راهزنان استفاده میکردند؛ کالاهای انحصاری را در بازار سیاه میفروختند و لاستیک و سایر وسایل اتومبیلهای دولتی را برمیداشتند. در محافل عالی وزیران از امتیازاتی که به آنان داده شده بود، سوءاستفاده میکردند و کالاها را یا به نفع جیبشان میفروختند یا خودشان توزیع میکردند» (میلسپو، 1370: 117). طرفداران میلسپو نیز همانند خود او از فساد حاکم بر ساختار اداری و مالی ایران مینالیدند و آن را از دلایل موفقنشدن میلسپو معرفی میکردند (ساکما، 88540/240: 3؛ ایران در بحران، 1379: 190- 197؛ اسکرین، 1363: 279). در یکی از این اظهارِنظرها، بعد از شرح وضعیت فسادآمیز موجود و انتقاد از عدم تعقیب و مجازات اشخاص متقلب، مختلس، محتکر، رشوهخوار، گرانفروش، خائن و متخلف آمده است: «با این اوضاع شما میخواهید دکتر میلسپو موفق به اصلاحات شود؟!» (اطلاعات، ش 5478، 8/3/1323: 1). دربارۀ تأثیر فساد حاکم در ساختار اداری و مالی ایران بر عملکرد ناموفق میلسپو، باید گفت که نهتنها در زمان او، در ادوار پیش از آن نیز یکی از دلایل شکست اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران، ساختار اداری و مالی معیوب و فسادآمیز آن بوده است. این وضعیت در زمان حضور میلسپو در ایران، که کشور به اشغال بیگانگان درآمده و حکومت مرکزی اقتدار خود را برای کنترل بر جامعه از دست داده و فقر و گرانی و ناامنی به اوج خود رسیده بود، بیشتر خودش را نشان میداد (ساکما، 1160/290: 21- 20). چنانکه خود میلسپو در کتابش، به تأثیر جنگ و پیامدهای آن بر افزایش فساد اشاره میکند (میلسپو، 1370: 118). بنابراین میتوان گفت که ساختار اداری فسادآمیز ایران، که درنتیجۀ اشغال کشور بر میزان آن افزوده شده بود، در عملکرد ناموفق میلسپو تأثیر داشت. 2-3. اهمال دولت و مجلس در تصویب لوایح مدنظر میلسپو میلسپو لوایحی همچون اعطای اختیارات فوقالعاده، مالیات بر درآمد، بودجه، استخدام شصتنفر مستشار آمریکایی و دریافت وام و اعتبار از بانک ملی را ازطریق وزارت دارایی به مجلس فرستاد تا با تصویب آنها، زمینه و امکانات لازم برای اجرای برنامههایش فراهم شود. اما او اهمال مجلس را در تصویب این لوایح، یکی از دلایل موفقنشدن خود عنوان کرده است (ساکما، 1160/290: 31- 30؛ اطلاعات، ش 5317، 18/8/1322: 1). دربارۀ صحت ادعای میلسپو باید اذعان کرد که بخشی از گفتههای او دربارۀ تأخیر در تصویب بعضی از لوایح مثل مالیات بر درآمد و بودجه صحیح است، اما نهتنها ادعاهایش دربارۀ تأخیر در تصویب دیگر لوایح صحیح نیست، دربارۀ آثار منفی آن بر عملکرد میلسپو نیز ادعاهای نادرستی مطرح شده است. لایحۀ اختیارات میلسپو، که تسلط او بر همۀ امور اقتصادی کشور را تضمین میکرد و دست او را برای اجرای هر نوع سیاستی باز میگذاشت، در مدتزمان اندکی به تصویب مجلس سیزدهم رسید. اغلب درخواستها و لوایح او دربارۀ دریافت اعتبار و وام از بانک ملی نیز بهسرعت از تصویب مجلس گذشت و تنها در یک مورد با مخالفت مدیرعامل بانک ملی، ابوالحسن ابتهاج، روبهرو شد که در آنجا نیز بهدلیل اتمام اعتبار دولت برای دریافت وام، با درخواست او مخالفت شد (ابتهاج، 1371: 1/119). در رابطه با استخدام شصتنفر آمریکایی نیز، هرچند مذاکراتی در بین نمایندگان صورت گرفت، اما مجلس چندان مخالفت جدی از خود نشان نداد و بعد از تهدید میلسپو و هیئت آمریکایی به استعفا، لایحه در اول آبان 1322 به تصویب مجلس رسید (مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 13، جلسۀ 209؛ اطلاعات، ش 5303، 1/8/1322: 1). دربارۀ دیگر لوایح کماهمیتتر نیز وضعیت به همین منوال بود و بدون مشکل خاصی، در سریعترین زمان ممکن تصویب شد. اما در این میان، تصویب دو لایحه از لوایح مدنظر میلسپو، یعنی بودجۀ سالانه و مالیات بر درآمد، با تأخیر بیشتری انجام شد که یکی به نفع او و دیگری به ضررش تمام شد. لایحۀ بودجۀ سال 1322 و 1323 با تأخیر زیادی به تصویب مجلس رسیدند، طوری که بخش زیادی از سال، با بودجۀ یکدوازدهم اداره شد. این موضوع شاید از یک طرف اشکالاتی را برای برنامهریزی اقتصادی و مالی میلسپو ایجاد میکرد، اما از طرف دیگر به نفع او تمام شد. میلسپو در این باره مینویسد: «هنگامی که من در 28 فوریۀ 1945 یعنی سه هفته قبل از پایان سال مالی، ایران را ترک کردم، مجلس هنوز بودجۀ سال جاری را تصویب نکرده بود و دولت براساس یکدوازدهم اعتبارات سال قبل امور جاری را میگذراند. این وضع گرچه دشوار بود، ولی بعضی امتیازات داشت؛ زیرا مانع هزینههای بیشتری میشد که وزارتخانهها پیشبینی کرده بودند» (میلسپو، 1370: 182). اما دربارۀ لایحۀ مالیات بر درآمد، قضیه تا حدودی متفاوت بود. تأخیر چندماهه در تصویب این لایحه میتوانست اشکالاتی را در اجرای سیاستها و برنامههای میلسپو به وجود آورد؛ زیرا میلسپو با تصویب این لایحه میخواست بخشی از نیازهای مالی را برطرف و بودجۀ کشور را متعادل کند (ساکما، 1160/290: 31- 30). البته ادعای او مبنی بر اینکه بدون تصویب این قانون نمیتوان کار کرد و باید استعفا داد و ایران را ترک کرد، پذیرفتنی نیست و درواقع این ادعا، نوعی تهدید و فشار بر مجلس برای تصویب لوایح بود، والا بعد از تصویب این لایحه نیز تغییر چندانی در عملکرد میلسپو دیده نشد و اجرای قانون مالیات بر درآمد و عواید حاصل از آن طبق انتظار پیش نرفت و تأثیر چندانی در بهبود شرایط نداشت (پژوهشگران گروه جامی، 1381: 181). 2-4. کارشکنی روسها و ممانعت آنها از انتقال غلات شمال کشور به نقاط مرکزی میلسپو و طرفداران او دخالت و کارشکنی روسها را یکی از دلایل موفقنشدن هیئت آمریکایی دانستهاند. مخالفت شوروی با هیئت، که در اواخر دورۀ حضور او بیشتر نمایان شد، به دو شکل کلی انجام میگرفت: 1- حملات حزب توده، روزنامهها و نمایندگان مجلس طرفدار شوروی و 2- دخالتهای اداری و کارشکنی (میلسپو، 1370: 248). فارغ از اینکه دلایل حمایت اولیه و مخالفت بعدی روسها با میلسپو و هیئت آمریکایی چه بود، دخالت و کارشکنی آنها یکی از عوامل اصلی ناکامی میلسپو و رفتن او از ایران بود. روسها که در کنار انگلیسیها با نادیدهگرفتن بیطرفی رسمی ایران وارد کشور شده و مسبب اصلی وضعیت بحرانی موجود بودند، حالا نیز با ممانعت از مسافرت اعضای هیئت به استانهای شمالی کشور و جلوگیری از انتقال غلات این استانها به مناطق مرکزی، ضربۀ بزرگی بر عملکرد هیئت و اقتصاد ایران وارد کردند (اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، 1389: 3/272- 268؛ فرخ، بیتا: 533؛ لنزوسکی، 2536: 295). در آن زمان مناطق غلهخیز آذربایجان، خراسان و سواحل دریای خزر که بخشی از گندم، کلیۀ چای داخلی، قسمت اعظم برنج، بیشتر جنگلها و بخش مهمی از پنبه را تولید میکرد و میتوانست در آن شرایط قحطی و کمیابی، بخشی از نیازهای دیگر مناطق را رفع کند، تحت کنترل روسها بود و آنها محصول این مناطق را خودشان مصرف میکردند یا به شوروی انتقال میدادند و از این طریق، میلسپو و دولت ایران را در تهیه و توزیع کالاهای موردنیاز مردم با مشکل مواجه میکردند (گزیدۀ اسناد جنگ جهانی دوم در ایران، 1381: 171- 172؛ ایران در اشغال متفقین، 1371: 489). 2-5. فقدان وسایل و امکانات کافی در شرایط جنگی و اشغال کشور میلسپو و حامیانش، یکی دیگر از دلایل ناکامی هیئت آمریکایی را وجود شرایط جنگی و حضور متفقین در ایران دانستهاند که سبب بروز مشکلات و کمبودها در حوزههای مختلف شد و اقدامات میلسپو را تحتتأثیر قرار داد (ساکما، 25920/240: 4؛ ساکما، 1160/290: 22). در یکی از این اظهارنظرها آمده است: «افزایش قیمتها به هیچ وجه ربطی به برنامههای اقتصادی میلسپو نداشت و این حضور نیروهای متفقین در ایران بود که سبب افزایش قیمتها میگردید و روشن بود که قیمتها کاهش نخواهد یافت مگر آنکه نیروهای متفقین ایران را تخلیه نمایند و جنگ پایان گیرد» (ذوقی، 1368: 171). دربارۀ اینکه شرایط جنگی حاکم بر کشور و مشکلات و کمبودهای ناشی از آن، دلیل اصلی وضعیت موجود بود و هر نوع اقدام اصلاحی را با مشکل مواجه میکرد، هیچ شکی نیست و اتفاقاً بسیاری از مخالفان میلسپو نیز بر این موضوع صحه گذاشتهاند (اطلاعات، ش 5490، 22/3/1323: 1). اما باید توجه داشت که میلسپو تقریباً یکسال و نیم بعد از اشغال ایران، به استخدام این کشور درآمده بود و از مشکلات زمان جنگ و کار در چنان شرایط سختی کاملاً آگاهی داشت و با پذیرش و وعدۀ اقدام اصلاحی در آن شرایط سخت، وارد ایران شده بود. چنانکه خودش مینویسد: «چنانچه اشکالات یا احتمال مخالفت وجود نداشت هرگز این کشور به وجود ما احتیاج پیدا نمیکرد و ما را دعوت نمینمود» (ساکما، 1160/290: 20). با این حال نمیتوان شرایط متفاوت کشور را در دو دورۀ حضور میلسپو در ایران در موفقیت یا عدم موفقیت او نادیده گرفت. میلسپو در مأموریت دومش به ایران با یک کشور اشغالشده روبهرو بود که پادشاه آن مجبور به استعفا و اخراج از کشور شده و جای خود را به فرزند جوانش داده بود که قدرت لازم را برای ادارۀ کشور در آن شرایط بحرانی نداشت. دولت و مجلس نیز بهجای وحدت و همکاری، مخالفت و کارشکنی میکردند، طوری که دولت برآمده از هر حزب و جناحی، بهدلیل مخالفت و کارشکنی گروههای رقیب، در کمتر از چندماه ساقط میشد و این قاعده دوباره تکرار میشد. گروههای مختلف سیاسی، قومی و قبیلهای نیز از ضعف حکومت مرکزی و شرایط بحرانی موجود برای کسب قدرت و موقعیت برتر استفاده میکردند. در چنین شرایطی دلالان، محتکران، قاچاقچیان و دیگر سودجویان جامعه نیز وضعیت را برای سوءاستفاده فراهم میدیدند و از هیچ نوع تخلف و تقلب ابایی نداشتند. حضور نیروهای متفقین در ایران و استفادۀ آنها از خواربار و وسایل حملونقل کشور برای انتقال تدارکات و تجهیزات لازم به شوروی نیز مزید بر علت شده بود. درنتیجۀ این عوامل، کمبود و گرانی و فساد و ناامنی شدیدی بر جامعه حاکم شده و امکان هر نوع اصلاحی را برای میلسپو مشکل کرده بود. 3- صحتسنجی دیدگاه مخالفان و منتقدان میلسپو دربارۀ دلایل ناکامی او مخالفان و منتقدان میلسپو شامل افراد و گروههای مختلفی اعم از کمونیستها، ناسیونالیستها، عدهای از روشنفکران، روزنامهنگاران، اقتصاددانان، کارمندان، بازرگانان، عمدهمالکان و غیره بودند که بهسبب منافع شخصی، حزبی یا ملی، با میلسپو و هیئت آمریکایی مخالفت و از استخدام مستشار خارجی و اعطای اختیارات فوقالعاده به او تا عملکرد هیئت در امور مختلف انتقاد میکردند که در ادامه به تفصیل دربارۀ آن سخن گفته خواهد شد و صحت هرکدام از ادعاهای مخالفان و منتقدان، با توجه به اسناد و مدارک موجود، به محک آزمون گذاشته خواهد شد. 3-1. شایستگینداشتن میلسپو برای ریاست کل دارایی نشستن بر کرسی ریاست کل دارایی ایران، شایستگی اخلاقی، علمی و اجرایی میخواست تا بتواند در آن شرایط بحرانی ناشی از اشغال کشور، ساختار معیوب اداری و مالی را اصلاح کند و وضعیت نابسامان اقتصادی را بهبود ببخشد. فقدان چنین شایستگیای، شخص مسئول را با عملکرد ناموفق مواجه میکرد. ناصرقلی اردلان، از نمایندگان مجلس، به نداشتن شایستگی هیئت آمریکایی و نداشتن سابقۀ درخشان آنها در کشور خودشان اشاره میکند و استخدامشان را ناصحیح میداند (اطلاعات، ش 5647، 2/10/1323: 1). ابوالحسن ابتهاج، مدیرعامل وقت بانک ملی نیز که در اواخر مأموریت میلسپو به یکی از مخالفان و منتقدان اصلی او تبدیل شده بود، در خاطرات خود دربارۀ دلایل موفقنشدن میلسپو مینویسد: «من معتقد هستم که عدم شایستگی میلسپو از این جهت بود که او هیچوقت در گذشته مسئولیت اداری و اجرایی نداشت. به عبارت دیگر او اقتصاددانی بود که در یکی از مؤسسات تحقیقاتی آمریکا کار میکرد و بنابراین محولکردن امور ادارۀ مالی و اقتصادی مملکتی مانند ایران، با تمام مشکلاتی که در بر داشت، به شخصی مثل میلسپو به هیچ وجه صحیح نبود و چنین فردی هیچوقت نمیتوانست در این راه توفیق حاصل کند و اگر میلسپو موفق شد در مأمورت اولش به ایران مالیات جمعآوری کند، بهخاطر رضاشاه بود» (ابتهاج، 1371: 1/116). ابتهاج در ادامۀ خاطراتش، به نقل از الهیار صالح، وزیر دارایی وقت، به بیماری روانی میلسپو و بستری ششماههاش در بیمارستان امراض روانی قبل از استخدام در ایران نیز اشاره میکند (همان). دیگر منتقدان میلسپو نیز به کهولت سن، ضعف بنیه و استقامت مزاجی، خودرأیی و مشورتنکردن در کارها، خبط دولت و مجلس در اعطای اختیارات فوقالعاده و مسئولیتهای زیاد به او و شایستگینداشتن میلسپو برای رسیدگی به همۀ این امور گسترده اشاره کرده و آنها را از دلایل موفقنشدن میلسپو برشمردهاند (اطلاعات، ش 5475، 4/3/1323: 1). بررسی مفاد قرارداد استخدام میلسپو که در آن مجلس انتظار داشت او دربارۀ تعدیل بودجه، تأمین خواربار عمومی، تثبیت قیمتها، حل مسئلۀ حملونقل، استفاده از قانون وام و اجاره، تهیۀ مواد حیاتی لازم از خارج و ایجاد کار و تولید ثروت، اقدام فوری انجام دهد (ساکما، 12615/240: 17- 15) و همچنین، مسئولیتهای زیادی که براساس قانون اعطای اختیارات 13 اردیبهشت 1322 دربارۀ واردات و صادرات اجناس غیرخوارباری و کلیۀ مواد خام و مصنوعات، انبارکردن، حملونقل و توزیع آنها، صدور پروانۀ تولید و فروش، انتشار کوپن، تثبیت بهای اجناس و توزیع عادلانۀ آنها، ضبط اجناس در برابر قیمت عادلانه و تعیین مالالاجاره و دستمزد کلیۀ کارها و خدمات به او داده شد (ساکما، 17173/240: 6؛ مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 13، جلسۀ 153) و بعد از انحلال وزارت خواربار، امور مربوط به آن وزارتخانه نیز به آن اضافه شد، نشان میدهد نهتنها میلسپو، هیچ شخص دیگری نیز نمیتوانست شرایط و شایستگی لازم را برای رسیدگی به همۀ این امور داشته باشد. بنابراین، هم دولت و مجلس در دادن چنین اختیارات و وظایف گستردهای به میلسپو دچار خبط و خطا شده بودند و هم میلسپو که بدون داشتن شرایط و شایستگی لازم، چنین مسئولیت سنگینی را بر عهده گرفته بود. بهویژه اینکه او میخواست همۀ این امور گسترده را با رأی و نظر خود و بدون مشورت با دیگران انجام دهد (هدایت، 1346: 430). بنابراین میتوان گفت میلسپو شایستگی اخلاقی، علمی و اجرایی لازم را برای منصب بزرگی همچون ریاست کل دارایی ایران و اصلاح امور مالی و اداری در آن شرایط بحرانی نداشت و همین عامل یکی از دلایل موفقنشدن او بود و اگر میلسپو در مأموریت اول توانست در مسئولیت مشابهی، اقدامات مفیدتری انجام دهد و موفقتر عمل کند، اول اینکه شرایط زمانه ازلحاظ صلح و جنگ متفاوت بود؛ دوم اینکه در مأموریت اول، رضاشاه با تکیه بر قدرت و زور میتوانست سیاستهای مالی و مالیاتی میلسپو را اجرایی کند، اما در مأموریت دوم چنین زمینهای فراهم نبود. 3-2. فقدان تجربه و شناخت کامل میلسپو از ساختار اقتصادی و اداری ایران منتقدان میلسپو یکی از دلایل موفقنشدن او در بهبود اوضاع اقتصادی ایران را فقدان تجربه و شناخت کامل او از ساختار اقتصادی و اداری این کشور دانستهاند (اطلاعات، ش 5475، 4/3/1323: 1). دربارۀ صحت این ادعا باید گفت که یکی از دلایل استخدام دوبارۀ میلسپو در ایران، تجربه و شناختی بود که او در طی حضور 5 سالۀ خود در مأموریت اولش با عنوان رئیس مالیۀ ایران به دست آورده بود. اما حقیقت این است که وجود چنان سابقهای برای ریاست بر کل دارایی ایران، با آن وظایف و مسئولیتهای گسترده و در آن شرایط نابسامان اقتصادی ناشی از جنگ بینالمللی و حکومت متزلزل و متفرق داخلی، کافی نبود. توفیق در چنان مسئولیت سنگینی علاوه بر شایستگیهای علمی و مدیریتی، تجربه و شناخت بسیار زیادی در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران میخواست که میلسپو و هیئت آمریکایی فاقد آن بود. بسیاری از همراهان میلسپو که به ریاست یک اداره و سازمان مهم اقتصادی گماشته شده بودند، برای اولینبار بود که به ایران میآمدند و فاقد هر نوع آگاهی و تجربه دربارۀ شرایط موجود بودند (لنزوسکی، 2536: 295- 294). همین فقدان شناخت و آگاهی کامل، خود را در مکتوبات و خاطرات میلسپو نیز بهوضوح نشان میدهد. توصیفی که او از ساختار و ویژگیهای دولت و ملت ایران در خاطرات مأموریت اولش ارائه میدهد، با نوشتههای او در خاطرات مأموریت دومش کاملاً متفاوت است و این نشان میدهد شناخت و تجارب او در سفر اول، برای موفقیتش در سفر دوم کافی نبوده است. بیتجربگی و ناآگاهی همراهان آمریکایی میلسپو نیز که مناصب اصلی را بر عهده داشتند، مزید بر علت بود و سبب ناکامی هیئت در اصلاح امور مالی و اداری ایران شد. 3-3. اتخاذ سیاستها و تصمیمات نامناسب و متضاد یکی از دلایل ناکامی میلسپو در مأموریت دومش به ایران، اتخاذ تصمیمات ناپخته و متضاد بود که از سوی بیشتر منتقدان و مخالفان، مورد حمله و انتقاد قرار گرفته است. در یکی از این اظهارنظرها آمده است: «صدور آییننامههای مکرر و متضاد و صدور یکی بهجای دیگری و چسباندن سه رشته از امور به یک اداره و انتزاع آنها بعد از چند روز و وصلکردن به ادارۀ دیگر و تغییر و تبدیل همکاران آمریکایی خود از یک شعبۀ دیگر و فسخ عقیدههای متوالی، همه قرینۀ اشتباهات پیاپی است» (اطلاعات، ش 5511، 17/4/1323: 1). دربارۀ صحت این ادعاها و تأثیر سیاستهای اشتباه میلسپو بر عملکرد ناموفق او میتوان گفت که این عامل یکی از دلایل اصلی موفقنشدن او بود. میلسپو در طول دو سال حضور خود در ایران، ادارات مختلفی را ایجاد و ترکیب کرد و بعد از مدتی همان ادارهها را تجزیه یا منحل کرد. ادارۀ تثبیت قیمتها، ادارۀ غله و نان، ادارۀ سیلو، ادارۀ حملونقل، ادارۀ پخش، ادارۀ جیرهبندی، ادارۀ خواربار و غیره ازجملۀ این ادارهها بود. یکی از دلایل چنین تغییر و تحولات سریع و ناگهانی از طرف میلسپو، فقدان آگاهی و تجربه و مشورتنکردن او با دیگران بود، اما دلایل دیگر آن، احتمالاً سرپوشگذاشتن بر ناکامیها، طفرهرفتن از پذیرش مسئولیتها و امیدوارکردن مردم به بهبود اوضاع در آینده بود. اشتباه دیگر میلسپو این بود که با ایجاد انحصار در بسیاری از کالاهای اساسی همچون گندم، برنج، چای، نان، قند، شکر، قماش، زغال و غیره، باعث اختلال در بازار و گرانشدن بهای اجناس شد. مثلاً روزی که هیزم خرواری 250ریال، زغال چوب 400ریال و زغالسنگ 350ریال بود، این سه کالا را جزء کالاهای انحصاری درآورد که درنتیجۀ آن هیزم به 450ریال، زغال چوب به 1000ریال و زغالسنگ به 550ریال ترقی پیدا کرد (اطلاعات، ش 5490، 22/3/1323: 1). این وضعیت دربارۀ کالاهای دیگر هم صادق بود، طوری که میلسپو بعد از مدتی مجبور شد انحصار برخی از کالاها مثل چای و زغال را لغو کند. میلسپو با ایجاد ادارۀ باربری و انحصار حملونقل، مقدار و حجم باربری را کاهش داد و قیمت حقیقی را چند برابر بالاتر برد و با این کار سبب بالارفتن هزینۀ زندگی مردم شد. او در تابستان 1322 که محصولات کشاورزی، بهخصوص گندم، بیشتر از نیاز کشور تولید شده بود (ساکما، 24003/296: 78)، به خانوارهای تهرانی اجازۀ ورود گندم به شهر را نداد و با این کار باعث رواج قاچاق و بالارفتن قیمت آرد و نان شد. این موضوع که مورد انتقاد قرار گرفته بود و مصدق هم در مجلس بهشدت به آن تاخته بود (کیاستوان، 1327: 1/234- 233)، باعث شد در سال بعد، میلسپو تصمیم متفاوتی بگیرد و ورود گندم به تهران را توسط خانوارها آزاد اعلام کند، در حالی که در سال قبل نیز میتوانست همین تصمیم را اتخاذ کند و جلوی بسیاری از کمبودها و مشکلات را بگیرد. خطای دیگر میسلپو استفادهنکردن صحیح و بهموقع از سهمیۀ ایران در کمیتۀ خاورمیانه بود. براساس قانون وام و اجارۀ دولت آمریکا، هر سال مقداری جنس مانند قند، شکر، چای، قماش و دارو بهعنوان سهمیه به دولتهای دوست و متحد داده میشد. چنانچه هریک از کشورها سهمیۀ خود را بهموقع دریافت نمیکرد، از آن محروم میشد. میلسپو در سال 1943/ 1322ش 40 هزار تن و در ششماهۀ اول 1944/ 1323 - 1322ش 13 هزار تن از سهمیۀ متعلق به ایران را دریافت نکرد (مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 14، جلسۀ 17). از طرف دیگر، در توزیع دیگر کالاهای موجود در انبارهای ایران نیز ناموفق عمل کرد، طوری که چند میلیون متر پارچه در انبارها پوسید و ادارۀ تقسیم اجناس خاورمیانه با شنیدن خبر پوسیدهشدن پارچهها در انبارهای ایران، سهمیۀ قماش ایران را در سال 1944 حذف کرد (رهبر، ش 272، 7/2/1323: 1) این وضعیت دربارۀ سهمیۀ قند و شکر و چای هم صادق بود. مثلاً دربارۀ چای، مقدار چای موجود را بیشتر و میزان جمعیت ایران را کمتر از واقعیت گزارش داده بودند و کمیتۀ خاورمیانه نیز با توجه به همین آمارهای اشتباه، از تخصیص چای برای ایران در سال 1945 عذر خواسته بود (مشروح مذاکرات مجلس، دورۀ 14، جلسۀ 61؛ اطلاعات، ش 5702، 12/12/1323: 1 و 4). بنابراین، ملاحظه میشود که تصمیمات و اقدامات اشتباه میلسپو و هیئت همراهش در موارد متعددی باعث واردآمدن ضرر و زیان به جامعۀ ایران و بروز مشکلاتی برای پیشبرد برنامههای هیئت میشد. 3-3. ترجیح منافع شخصی و متفقین بر منافع ملت و دولت ایران توسط میلسپو در میان مخالفان و منتقدان میلسپو، دو گروه کمونیستها و ناسیونالیستها و در رأس همه محمد مصدق، علاوه بر انتقاد از عملکرد ناموفق میلسپو، به نیات باطنی او مبنی بر خیرخواهی و خدمت به ملت ایران و اصلاح امور نابسامان اقتصادی شک داشتند و او را عامل متفقین برای پیشبرد برنامهها و مقاصد خود در ایران معرفی میکردند. مصدق در یکی از نطقهای خود در مجلس میگوید: «پس از اینکه در دورۀ ششم تقنینیۀ رضاشاه برای استقلال شخصی خود با تجدید استخدام دکتر موافقت ننمود و دکتر رفت، روزی با مرحوم حسن پیرنیا مشیرالدوله صحبت در میان بود، در جواب سؤال من که چطور شد دکتر میلسپو رفت فرمود در این مملکت هر وقت دولتها دوام داشتهاند و مورد اطمینان بودهاند، دول مجاور نظریات خود را بهوسیلۀ آنها اجرا کردهاند و هر وقت دولتها متزلزل بودهاند، مستشار آوردهاند... چه خوب تشخیص داده بود آن مرد وطنپرست و امروز نیست که ببیند در شهریور 1320 که رضاشاه رفت، دکتر میلسپو مراجعت کرد» (اطلاعات، ش 5644، 29/9/1323: 4). حزب تودۀ ایران نیز که در ابتدا بنا به سیاست شوروی از میلسپو دفاع کرده بود، در سال 1323 نظری مشابه نظر مصدق داشت. حتی آنها دربارۀ دلیل اعطای مهلت سهماهه به میلسپو معتقد بودند که این مهلت «برای انجام آخرین خوشخدمتی به امپریالیسم آمریکا و انگلستان» بوده است (پژوهشگران گروهی جامی، 1381: 183). بررسی اسناد و مدارک موجود نشان میدهد تشکیک مصدق و حزب توده دربارۀ حسن نیت میلسپو چندان بیراه نبوده است. میلسپو در ابتدا با حمایت کامل سفارت انگلیس و آمریکا استخدام شد (بولارد و اسکراین، 1363: 85- 86؛ ذوقی، 1368: 164- 163) و بعداً هم با حمایت آنها و طرفدارانشان در دولت و مجلس توانست به اقدامات خود ادامه دهد و با دریافت اختیارات فوقالعاده، امور اقتصادی و مالی ایران را کاملاً تحت تسلط خود بگیرد. در زمانی هم که با انتقاد شدید گروههای مخالف روبهرو شد و لایحۀ لغو اختیاراتش در مجلس در جریان بود، با حمایت همین طرفداران ازجمله سید ضیا و دار و دستهاش توانست مهلت سهماهه[1] از مجلس بگیرد (میلسپو، 1370: 173- 172). زمانی هم که ابتهاج در آمریکا خواست از میلسپو انتقاد کند، والس مری با گفتن این جمله که «اگر دولت ایران تصمیم دارد مستشار از شوروی بیاورد، البته مختار است ولی دیگر از ما توقع کمک نداشته باشد»، حمایت قاطع خود را از میلسپو نشان داد (ابتهاج، 1371: 1/122). همۀ این موارد نشان میدهد متفقین برای حفظ منافع خود، بهصورت همهجانبه از میلسپو حمایت میکردند. بدون شک میلسپو نیز با تضمین منافع آنها توانسته بود حمایتشان را جلب و حفظ کند. بر طبق اظهارات خود میلسپو در خاطراتش، او با هماهنگی و موافقت کامل سفارت آمریکا، سیاستهایش را پیش میبرد. او در موضوع استعفا، برای تحت فشار قرار دادن مجلس برای تصویب لایحۀ مالیات بر درآمد، سه بار به موافقت و حمایت دریفوس، سفیر آمریکا در ایران اشاره کرده و درنهایت نوشته است: «همبستگی اعضای هیئت و پشتیبانی سفارت کافی بود که مجلس را به اقدام وادارد» (میلسپو، 1370: 153). میلسپو در نامهها و گزارشهای خود بارها از کمکهای متفقین تعریف و تمجید کرده است تا کسانی را که مسبب رنج و بدبختی ایرانیان شده بودند، ناجی ملت نشان دهد. او در یکی از گزارشهای خود به نخستوزیر مینویسد: «از اینکه انجام کارها به تأخیر افتاده یا اموری ناقص عمل شده است نباید سرزنش را کاملاً متوجه میسیون مالی آمریکا نمود، بلکه باید در مقابل از مقامات دیگر مخصوصاً متفقین در قبال کمکهای مهمی که در راه آرامش کشور ایران و رفاه مردم مبذول داشتهاند، تشکر کرد» (ساکما، 1160/290: 22). بنابراین، میتوان گفت میلسپو در درجۀ نخست، حامی و تأمینکنندۀ منافع متفقین بود و این کار را هم به نفع احسن انجام داد و منافع ایران و اصلاح امور مالی این کشور در درجۀ دوم اهمیت قرار داشت و به همین سبب تلاش چندانی برای بهبود آن صورت نگرفت (امیراحمدی، 1373: 501). نتیجهگیری در پژوهش حاضر دلایل موفقنشدن میلسپو در اصلاح امور مالی ایران در زمان اشغال کشور در جنگ جهانی دوم بررسی شد و دیدگاه دو گروه موافقان و مخالفان میلسپو دربارۀ دلایل ناکامی او مطرح و صحتسنجی شد. بررسی اسناد و مدارک موجود نشان میدهد در دیدگاه هر دو گروه، رگههایی از حقیقت وجود دارد و عوامل مختلفی همچون: دخالت و کارشکنی مخالفان، اهمال دولت و مجلس در تصویب لوایح مدنظر میلسپو، ساختار اداری و مالی فسادآمیز ایران، کارشکنی و مانعتراشی شوروی در انتقال غلات شمال ایران به مناطق مرکزی و فقدان بودجه و امکانات کافی در شرایط بحرانی و نابسامان کشور در جنگ جهانی دوم از یک طرف و نداشتن تجربه و شایستگی میلسپو برای شغل مهمی همچون ریاست دارایی یک کشور، نداشتن شناخت و آگاهی کامل او از ساختار سیاسی و اداری ایران، اتخاذ سیاستها و تصمیمات نامناسب و گاه متضاد، تکبر و خودرأیی میلسپو در بسیاری از موارد و ترجیح منافع شخصی و آمریکا بر منافع ملت و دولت ایران از طرف دیگر، در موفقنشدن میلسپو نقش داشتهاند. بنابراین، میتوان گفت اگر میلسپو در یک شرایط عادی به استخدام ایران در میآمد و برنامههایش از سوی یک دولت مقتدری حمایت و اجرا میشد، چهبسا اصلاحاتی در ساختار مالی و اداری ایران انجام میداد، همانطور که در مأموریت اولش، با حمایت رضاشاه چنین کاری را انجام داده بود. اما باید توجه داشت که میلسپو و هیئت همراهش تجربه و شایستگی لازم برای انجام اصلاحات اساسی و ساختاری در امور مالی ایران را نداشتند و چهبسا انگیزه و مأموریت این کار را نیز نداشتند وگرنه، در همان شرایط بحرانی موجود نیز میتوانستند با آن اختیارات گسترده و حمایت متفقین و گروههای داخلی اصلاحاتی را انجام دهند، اما این کار را نکردند و همین موضوع، ادعای مخالفان و منتقدانی را تقویت میکند که معتقد بودند میلسپو خادم و خیرخواه ملت ایران نبود، بلکه عامل و مجری سیاستهای متفقین و حافظ منافع آنها بود. [1] - میلسپو در کتابش مینویسد که ما چهارماه فرصت خواسته بودیم، اما نخستوزیر در گزارش خود به مجلس، اشتباهاً سهماه گزارش داده بود و همین سهماه تصویب شد (میلسپو، 1370: 173). | ||
مراجع | ||
اسناد
کتابها
مقالات
لوح فشرده
روزنامهها
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,663 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 399 |