![سامانه مدیریت نشریات علمی دانشگاه اصفهان](./data/logo.png)
تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,682 |
تعداد مقالات | 13,762 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,193,827 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,745,677 |
رابطه ساختاری ابراز هیجان در خانواده، پذیرش روانشناختی و احساس حقارت با امید به زندگی در نوجوانان خانواده های کم درآمد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش نامه روانشناسی مثبت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 8، شماره 3 - شماره پیاپی 31، آذر 1401، صفحه 81-98 اصل مقاله (1.25 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/ppls.2022.129013.2128 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
راحله غنی ئی1؛ یاسر رضاپور میرصالح* 2؛ آزاده چوبفروش زاده3؛ فهیمه کوهستانی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه ساختاری بین ابراز هیجان، پذیرش روانشناختی، احساس حقارت و امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد بود. مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 280 نفر از دانشآموزان دوره متوسطه 18-12 ساله خانوادههای کمدرآمد تحت پوشش بهزیستی کمیته امداد شهرستان زارچ، استان یزد، در سال 1398 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های امید به زندگی، پذیرش و عمل، احساس حقارت و ابراز هیجان در خانواده بودند. نتایج نشان داد ابراز هیجان نامطلوب در خانواده بر پذیرش روانشناختی نوجوانان تأثیر منفی معنیداری داشت، پذیرش روانشناختی نیز بر امید به زندگی تأثیر مثبت معنیدار داشت. ضریب مسیر غیرمستقیم نیز نشان داد ابراز هیجان نامطلوب در خانواده از طریق کاهش پذیرش روانشناختی میتواند تأثیر منفی بر امید به زندگی نوجوانان خانوادههای کمدرآمد داشته باشد. پذیرش روانشناختی نیز از طریق تأثیر بر احساس حقارت بر امید به زندگی نوجوانان خانوادههای کمدرآمد تأثیر غیرمستقیم داشت. پذیرش روانشناختی در ارتباط بین ابراز هیجان در خانواده و امید به زندگی نقش میانجی معنیداری داشت. این یافتهها نشان میدهد که اگر ابراز هیجان در خانواده بهدرستی انجام شود، پذیرش روانشناختی و افزایش امید به زندگی و کاهش احساس حقارت در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد را در پی دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابراز هیجان در خانواده؛ پذیرش روانشناختی؛ احساس حقارت؛ امید به زندگی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خانواده، بزرگترین و اصلیترین نقش تربیتی در جوامع را دارد؛ به نحوی که والدین بهعنوان ارکان بنیادی این نهاد، رشد اجتماعی و عاطفی فرزندان را میسر میسازند. آن چیزی که نقش خانواده را پررنگتر میکند، آثار سوء رشدی، تربیتی، رفتاری، اجتماعی و شخصیتی بر فرزندان است (Javanbakht & Manshey, 2017). زندگی در یک خانواده فقیر یا کمدرآمد اتفاقی نگرانکننده است که بسیاری از افراد در طول زندگی خود با آن مواجه میشوند (Rank & Hirschl, 2015). افراد و خانوادههای فقیر حوادث و عوامل استرسزای مزمن و کنترلناپذیر بیشتری را نسبت به جمعیت عمومی تجربه میکنند و این استرسهای روزمره بهسلامت روانی ضعیف آنها منجر میشود (Wadsworth et al., 2008). میزان سیگارکشیدن، نوشیدن مشروبات الکلی، چاقی، رژیم غذایی نامناسب و سبک زندگی بیتحرک در افراد با درآمد پایین بیشتر است (Santiago et al., 2011). همچنین، فرزندان خانوادههای کمدرآمد ممکن است در معرض خطر بیشتری مانند بازی در محلههای ناایمن یا گذراندن وقت بدون نظارت بزرگسالان نسبت به همتایان خود در خانوادههای با درآمد بالا باشند (Jacoby et al., 2017). دادههای یک سرشماری در کره جنوبی نشان داد افزایش درآمد تأثیر مثبتی بر امید به زندگی دارد (Khang et al., 2010) و درآمد عامل تعیینکننده امید به زندگی است؛ بنابراین، به نظر میرسد امید نقشی پویا در تجربه افراد دارد و در درجه اول بهعنوان مکانیزم مقابلهای عمل میکند (Sachs et al., 2013). امید در تمام ابعاد زندگی عنصری ضروری است که شامل باور به داشتن احساسی بهتر در آینده است. از منظر روانشناسی، امید نشاندهندۀ ادراک افراد در رابطه با تواناییهایشان در رسیدن به هدف، گسترش راهبردهای دستیابی به هدف و حفظ انگیختگی تا رسیدن به هدف است؛ بنابراین، امید را میتوان بهعنوان نور درخشانی در نظر گرفت که افراد را برای پیگیری اهداف شخصی خود بر میانگیزد (Yip & Tse, 2019). طبق پژوهشهای انجامشده، سطوح بالای امید با سلامت جسمی و روانشناختی، خودارزشی بالا و تفکر مثبت رابطه مستقیمی دارد (Griffin et al., 2013). اشنایدر (2002) نخستینبار امید را مطرح کرد. بر طبق نظر او، امید به زندگی شامل مجموعهای از شرایط است که عبارتاند از: 1) دارابودن اهداف ارزشمند شخصی و 2) ادراک توانایی برای تولید راهبردها در تعقیب اهداف. افراد دارای سطح امید بالا اهدافشان را بهطور موفقیتآمیزی، دنبال و متعاقباً هیجانات مثبت بیشتری را تجربه میکنند؛ اما افراد با سطح امید به زندگی پایین در غلبه بر موانع جهت رسیدن به اهدافشان مشکل دارند و متعاقباً هیجانات منفی بیشتری را تجربه میکنند؛ بنابراین، فقر و مشکلات مالی ازجمله عواملی هستند که میتواند امید را در یک فرد از خانواده فقیر از بین ببرد و باعث شود فرد هیچ چشمانداز مثبتی نسبت به آینده و درستشدن وضعیت زندگی خودش نداشته باشد. همچنین، درگیرشدن نوجوانان با مسائل و مشکلات مالی و فقر باعث عملکرد کندتر و ضعیفتر آنها و امید به زندگی پایین میشود (Harley & Hunn, 2015). یکی از عواملی که در خانوادههای کمدرآمد به علت شرایط خاص زندگی آنها وجود دارد و میتواند به مشکلات دیگری در آنها منجر شود، ابراز هیجان و جوّ هیجانی نامطلوب در خانواده است. هیجان مجموعهای از تواناییها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی فرد را در مقابله با فشارها و تقاضاهای محیطی افزایش میدهد (Magnano et al., 2016). براون و همکاران (1972) مفهوم هیجان ابرازشده در خانواده را حدود 4 دهه قبل در انگلستان مطرح کردند؛ این مفهوم به هیجانها، نگرشها و رفتارهای خاصی اطلاق میشود که خانواده ابراز میکند. هیجانات ابرازشده همچنین به کیفیت محیط خانواده اشاره دارد که نظرات، نگرشها و سبک ارتباطات خانواده را منعکس میکند (Izon et al., 2018). ابراز هیجان شامل هیجانات مثبت نظیر صمیمیت و اظهارات مثبت و هیجانات منفی مانند نظرات انتقادی، خصومت و درگیری بیشازحد عاطفی است. میزان هیجان ابرازشده در ایران 61 درصد و در کشورهای غربی 74-40 درصد گزارش شده است (Sazvar et al., 2017). کودکان بیشتر در معرض هیجانات نامطلوب قرار دارند و به دلیل درگیری والدین با مشغلههای زندگی، محبت کافی را از سوی آنها دریافت نمیکنند. فرزندان خانوادههای فقیر به دلیل اینکه اضافه نقشهایی را نسبت به سن خود مانند کار و مشارکت در درآمد خانواده ایفا میکنند، فرصت کافی برای تعامل عاطفی با اعضای خانواده ندارند و ممکن است رشد هیجانی ضعیفتری داشته باشند (Mazza et al., 2017). بودن در محیطهای شغلی بزرگسال و زندگی در محلههایی که جرم و بزهکاری بیشتری در آن اتفاق میافتد، نوجوانان خانوادههای کمدرآمد را در معرض هیجانات نامطلوب مانند خشم و تنفر قرار میدهد (Martins et al., 2018). رشد هیجانی نامناسب که ناشی از ابراز هیجان منفی در خانواده است، میتواند پیامدهای منفی در رشد نوجوان، هویتیابی و تعامل با دیگران شود (Prioste et al., 2020). یکی از عواملی که میتواند در اثر ابراز هیجان نامطلوب در خانواده اتفاق بیافتد و نیز به کاهش امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد منجر شود، پذیرش روانشناختی نسبت به مسئله فقر است. پذیرش روانشناختی شامل تمایل به تجربه رویدادهای روانشناختی (افکار، احساسات و خاطرات) بدون اجتناب از آنها و اجازه به تأثیر بیرویه آنها بر رفتار است (Delprato, 2001). همچنین، به توانایی فرد در تجربه احساسات درونی ناخوشایند مانند ترس، غم یا اضطراب اشاره دارد که مربوط به شرایط مخاطرهآمیز و نگرانکننده است (Van den Tol et al., 2016). در پذیرش روانشناختی، با توجه به اینکه شخص باید متعهدانه مشکلات زندگی خود را پیگیری کند و مسئولیت آنها را بپذیرد، سبب میشود فرد با امید بیشتری برای حل مشکلات قدم بردارد (Moslemkhani et al., 2019). پذیرش روانشناختی این قابلیت را دارد که به بهبود عملکرد افراد در خانواده منجر شود و ابراز هیجان را در خانواده تسهیل کند. ابرازگری هیجانات مثبت در خانواده نیز پذیرش افراد را نسبت به مشکات خانوادگی تسهیل میکند (Dorian et al., 2008). همچنین، پذیرش روانشناختی به فرد این امکان را میدهد تا بهجای صرف وقت و منابع ذهنی برای کنترل وقایع روانشناختی، وقت بیشتری را صرف زندگی فعال، کمک به تکمیل اهداف یا مرتبسازی مشکلات کند. به چند دلیل پذیرش بیشتر با سلامت روان مرتبط است: 1) پذیرش اجازه میدهد تا منابع روانشناختی بیشتری برای تجربه وقایع زندگی دردسترس باشد؛ 2) تجربه پذیرش بهاحتمال کمتری به افکار منفی و اثرات برگشت خلقوخو منجر میشود و 3) پذیرش ممکن است به افراد اجازه دهد از تجربیات مختلفی استفاده کنند و از آنها لذت ببرند؛ زیرا نیاز به اجتناب از همه موقعیتهایی نیست که باعث پریشانی میشود (Linehan, 2018). برنامهریزی برای آینده، گام اول کنارآمدن با گذشته است. برای کنارآمدن با گذشته، پذیرش روانشناختی یکی از عوامل اصلی است؛ زیرا هرچقدر فرد در جهت رسیدن به اهداف زندگی تلاش کرده باشد، باز مرتکب اشتباهاتی شده است که برای کنارآمدن با آنها و تجربهنکردن هیجانهای منفی ناشی از شکست، نیاز به پذیرش این موقعیتها دارد. پذیرش روانشناختی به فرد کمک میکند با پذیرفتن اشتباهات گذشته و همچنین، پذیرفتن موقعیتهایی که در زندگی از کنترل او خارج است، خود را از قید آنها آزاد و برای آینده تلاش بیشتری کند و درنتیجه، امید به زندگی بیشتری داشته باشد (Zapata, 2020). نوجوانی که در یک خانواده فقیر زندگی میکند، با مشکلات زیادی روبهرو میشود که قادر به تغییر آنها نیست؛ بنابراین، در صورتی میتواند از اثرات منفی آنها اجتناب کند که این موقعیتها را بپذیرد. تنها در این صورت است که میتواند از هیجانهای منفی آزاد شود و برای آینده برنامهریزی کند و به آن امیدوار باشد (Ng et al., 2017). عامل دیگری که به نظر میرسد با امید در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد ارتباط داشته باشد، احساس حقارت آنها نسبت به وضعیت زندگیشان است. احساس حقارت یا به تعبیر فارسی «احساس کهتری» پاسخ به شکستها، مقبول نیفتادنها، کامنایافتگیها و کمارزش شدنهاست. انسان پیوسته در گیر و دار فعالیتهای خود و تعاملهایش با دیگران، مورد تشویق یا کمارزندهسازیهای دیگران قرار میگیرد و کارهایش توسط آنها سنجیده میشود (Soleimani & Talebzadeh shoshtari, 2019). احساس حقارت یک باور عمیق، غیرواقعی و دائم دربارۀ پایینبودن تواناییهای عقلانی و جسمانی است که به کاهش ارزشها و ناارزندهسازی فرد منجر میشود. زمانی که احساس حقارت در فرد شدت مییابد، برای کاهش آن و پیشگیری از خطرهای احتمالی آن به مکانیسم دفاعی جبران متوسل میشود. این مکانیسم گاهی واقعی و حقیقی است که موجب کاهش حقارت و دستیابی به تعادل میشود و گاه انحرافی و کاذب است که در این صورت احساس حقارت نهتنها کاهش نمییابد، بهصورت ویرانگر و مخرب تشدید میشود و پیامدهای ناگواری دارد (Sayadi et al., 2017) و به از دست رفتن عزت نفس و احساس ارزش شخصی منجر میشود. با توجه به اینکه احساس حقارت همیشه مستلزم مقایسه با دیگران است، داشتن چنین احساساتی با انزوای اجتماعی و عدم تعلق همراه است (Hasper, 2013) مطالعات قبلی نشان دادند احساس حقارت نهتنها از عوامل خطر ابتلا به افسردگی است، بهطور چشمگیری با ناامیدی در نوجوانان همراه است (Rajeshwari, 2012). یک نوجوان در خانواده فقیر، ممکن است خود را بهطور پیوسته با هم سن و سالهایش مقایسه کند و فقر، عاملی برای احساس حقارت در او شود. گاهی این احساس حقارت را به عوامل درونی نسبت میدهد و درنتیجه، با پایینآمدن عزتنفسش، برای برونرفت از فقر و برنامهریزی برای اهداف آینده نیز تلاش نمیکند (Simons et al., 2017)؛ بنابراین، فقر میتواند با افزایش احساس حقارت، ناامیدی را در نوجوان خانواده کمدرآمد در پی داشته باشد. با وجود این، اگر جوّ عاطفی خانوادگی خوبی در یک خانواده کمدرآمد وجود داشته باشد و موجب شود جدای از درآمد مالی، نوجوان خانواده خودش را از دیگران پایینتر تصور نکند (Cote et al., 2010)، احساس حقارت نیز کمتر خواهد بود. به عبارت دیگر، هرچقدر در فرد میزان امیدواری بیشتر باشد، میزان احساس حقارت کمتری در او بروز میکند و برعکس، هرچقدر فرد میزان احساس حقارت بیشتری را تجربه کند، امیدواری در او کاسته میشود (Moisi, 2007). همانطور که اشاره شد ابراز هیجان در خانواده، پذیرش روانشناختی فقر و احساس حقارت میتواند امید را در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد تحت تأثیر قرار دهد. با وجود این، به نظر میرسد ابراز هیجان در خانواده و پذیرش روانشناختی و احساس حقارت نیز با یکدیگر ارتباط درونی داشته باشند. به عبارتی دیگر، اینکه یک نوجوان از خانواده کمدرآمد بتواند مشکلات ناشی از فقر خانواده را بپذیرد، تا اندازه زیادی بستگی به جوّ عاطفی خانواده او دارد. اگر در خانواده هیجانات بهدرستی ابراز شوند و جوّ خانوادگی مناسبی در یک خانواده وجود داشته باشد، نوجوان فقر خانوادگی را بهعنوان یک مشکل راحتتر میپذیرد و احساس حقارت کمتری میکند. جوّ عاطفی مناسب باعث میشود فرزند متوجه ارزشهای غیرمادی خانواده خود شود و کمبود مالی که گاهی اعضای خانواده نیز نقش زیادی در آن ندارند را راحتتر بپذیرد؛ بنابراین، او با فقر بهعنوان یک عامل بیرون از خانواده مقابله میکند و آن را یک ویژگی درونی خانواده در نظر نمیگیرد (پذیرش روانشناختی). همچنین، جداکردن فقر از خانواده و داشتن یک جوّ عاطفی پایدار در خانواده، احتمالاً به این منجر میشود که نوجوان احساس حقارت کمتری نسبت به وضعیت زندگی خودش داشته باشد؛ بنابراین، کیفیت محیط خانواده در سنین پایین عزت نفس و سازگاری افراد را در مراحل بعدی رشد پیشبینی میکند و نقش مهمی در توانایی افراد برای حفظ امید، توسعه پذیرش و دفع ناامیدی دارد (Feldman et al., 2018). با توجه به این توضیحات، ارتباط بین ابراز هیجان در خانواده، پذیرش روانشناختی، احساس حقارت و امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد بهصورت شکل 1 نشان داده شده است.
شکل 1: مدل پیشفرض پژوهش Figure 1. Default research model
هدف اصلی این مطالعه این که اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر امید به زندگی را در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد نشان دهد. با توجه به اهمیت مفهوم امید در برونرفت نوجوانان خانوادههای کمدرآمد از دور باطل فقر خانوادگی و نبود پژوهشی منسجم درخصوص موضوع، هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین ابراز هیجان در خانواده، پذیرش روانشناختی، احساس حقارت و امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد است.
روش روش پژوهش، جامعۀ آماری و نمونه: مطالعه حاضر یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است که به روش تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان دوره متوسطه 18-12 ساله خانوادههای کمدرآمد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد شهرستان زارچ در سال 1398 بود. خط فقر با توجه به میزان درآمد خانوار در سال 1397 تعیین شد. مرکز پژوهشهای مجلس (1397) خط فقر را برای استان یزد بهعنوان خوشه دوم کشوری برای مناطق شهری برای خانواده 4 نفره یکمیلیون و سیصد و سی و یک هزار تومان در ماه اعلام کرد که برای هر نفر معادل 493 هزار تومان بود؛ ولی مقادیر سرانه معادل با فرض نفر اول (خانواده تکنفره) برابر یک، نفر دوم برابر 7/0 و نفرات بعدی برابر 5/0 در نظر گرفته شده است (به همین صورت، خانواده 4 نفره معادل 7/2 این مبلغ میشود) (Parliamentary Research Center, 2018). حجم نمونۀ مدنظر این پژوهش شامل 301 نفر بود که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند؛ به این صورت که ابتدا فهرست اسامی از کمیته امداد با همکاری مدارس تهیه شد، سپس با مراجعه به مدارس، کسانی که در مدرسه حضور داشتند و شرایط شرکت در پژوهش را داشتند، شناسایی شدند و پرسشنامهها بین آنها توزیع شد. با حذف پرسشنامههای ناکامل، داده 280 نمونه تحلیلپذیر بود. هومن برای انجام معادلات ساختاری، حجم نمونه 200 نفری را خوب، 300 نفر خیلی خوب و بیشتر از 500 نفر را عالی میداند (Houman, 2011). تمامی شرکتکنندگان پس از اخذ رضایتنامه در پژوهش شرکت کردند. ابزار سنجش: مقیاس امید به زندگی اشنایدر[1]: این پرسشنامه دارای 12 سؤال است که هدف آن، ارزیابی میزان امید به زندگی در افراد است. از این عبارات، 4 عبارت برای سنجش تفکر عاملی، 4 عبارت برای سنجش تفکر راهبردی و 4 عبارت انحرافی است؛ بنابراین، این پرسشنامه 2 زیرمقیاس عامل و راهبرد را اندازهگیری میکند. شیوه نمرهگذاری آن براساس طیف لیکرت 5 گزینهای از کاملاً مخالفم با نمره 1 تا کاملاً موافقم با نمره 5 است. سؤالات 3، 7 و 11 بهصورت معکوس است. امتیازات بالاتر نشاندهندۀ امید به زندگی بیشتر در فرد پاسخدهنده خواهد بود و برعکس، همسانی درونی کل آزمون 74/0 تا 84/0 و پایایی آزمون-بازآزمون 80/0 بود (Snyder et al., 1991). ضریب پایایی نسخه فارسی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 86/0 و ازطریق بازآزمایی 81/0 به دست آمد (Kermani et al., 2011). همبستگی این مقیاس را با مقیاس افسردگی بک برابر با 42/0-بود که نشاندهندۀ روایی همگرا و واگرای این پرسشنامه است (Kamari Songorabadi & Fathabadi, 2013). در این پژوهش آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 90/0 به دست آمد. پرسشنامۀ پذیرش و عمل-نسخه دوم[2]: بوند و همکاران این پرسشنامه را در سال 2011 ساختند. نمرهگذاری پرسشنامه بهصورت طیف لیکرت 7 درجهای (از بههیچوجه دربارۀ من صدق نمیکند با نمره 1 تا همیشه دربارۀ من صدق میکند با نمره 7) است که هفت سؤال اول آن بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود. این پرسشنامه سازهای را میسنجد که به تنوع، پذیرش، اجتناب تجربی و انعطافناپذیری روانشناختی بر میگردد؛ به طوری که نمرات بالاتر نشاندهندۀ انعطافپذیری روانی بیشتر است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 84/0 و پایایی بازآزمایی در فاصله 3 و 12 ماه بهترتیب 81/0 و 79/0 به دست آمد (Bond et al., 2011). پایایی نسخه فارسی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 و همسانی درونی آن 84/0 به دست آمد. این پرسشنامه دارای روایی افتراقی در تمیز دو گروه بالینی و غیربالینی از هم بود (Abasi et al., 2013). در این پژوهش، آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 91/0 به دست آمد. پرسشنامۀ اجتناب از احساس حقارت[3]: گیلبرت و همکارانش این پرسشنامه را در سال 2007 ساختند. این پرسشنامه شامل 28 گویه است که 19 گویه آن تلاش ناایمن برای جبران احساس حقارت و 12 گویه آن انفعال (عدم تلاش) ایمن برای جبران احساس حقارت را میسنجد. برای اینکه پرسشنامه احساس حقارت را اندازهگیری کند، گویههای مربوط به انفعال ایمن معکوس نمرهگذاری شدند تا حاصل جمع نمرات تلاش ناایمن که به احساس حقارت منجر میشد را اندازهگیری کند. تلاش ناایمن احساس کهتری مرتبط با قضاوتهای دیگران را میسنجد که با رویدادهای منفی نظیر ضعف، اشتباه، انتقاد مرتبط است. نمرهگذاری پرسشنامه بهصورت طیف لیکرت 5 درجهای از هرگز با نمره 0 و همیشه با نمره 4 انجام میشود (Gilbert et al., 2007). دو سازه این پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شدند. این پرسشنامه روایی همگرایی با ترس از طرد و احساس حقارت نسب به دیگران داشت و میتوانست افسردگی را پیشبینی کند. آلفای کرونباخ انفعال ایمن 87/0 و پایایی بازآزمایی آن 69/0 بود. آلفای کرونباخ تلاش ناایمن 92/0 و پایایی بازآزمایی آن 84/0 بود (Yousefi et al., 2008). در این پژوهش، آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 88/0 به دست آمد. پرسشنامۀ ابراز هیجان در خانواده[4]: این پرسشنامه یک فرم خودسنجی کوتاه برای ارزیابی ابراز هیجان در خانواده است که ویدمن و همکاران در سال 2002 ساختند. این پرسشنامه دارای 20 گویه است و پاسخها در یک مقیاس 4 درجهای لیکرت از هرگز با نمره 1 تا همیشه به نمره 4 درجهبندی شده است و شامل دو زیرمقیاس نظرات انتقادی و درگیری عاطفی شدید است و نمرات بالا در این پرسشنامه نشان از ابراز هیجان نامطلوب در خانواده است. پایایی کل مقیاس با آلفای کرونباخ 77/0 و پایایی خردهمقیاس نظرات انتقادی 76/0 و درگیری عاطفی شدید 77/0 گزارش شده است. همچنین، این مقیاس از روایی همزمان نیز برخوردار است (Wiedemann et al., 2002). در این پژوهش، آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 86/0 به دست آمد. روش اجرا و تحلیل: بهمنظور اجرای پژوهش، با مسئولان کمیته امداد امام خمینی و آموزش و پرورش شهرستان زارچ در بازه زمانی آبان ماه تا بهمن ماه 1398 هماهنگیهای لازم به عمل آمد. ابتدا اهداف و مزایای پژوهش برای مسئولان کمیته امداد و آموزش و پرورش توضیح داده شد و پس از انتخاب نمونه نیز دربارۀ اهداف پژوهش و نحوه تکمیل پرسشنامهها به دانشآموزان اطلاعات لازم داده شد. شرکتکنندگان فرم رضایت شرکت در پژوهش را تکمیل کردند. دادههای جمعآوریشده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری به کمک نسخه 21 نرمافزارهای SPSS و AMOS تجزیهوتحلیل شدند. قبل از آزمون مدل پیشفرض پژوهش، نرمالبودن توزیع نمرات با استفاده از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف بررسی و تأیید شد. خطیبودن رابطه بین متغیرها، نبود همخطی بین متغیرهای مستقل و استقلال مقادیر خطا از یکدیگر نیز بررسی و تأیید شدند. مقادیر آزمون تورم واریانس کوچکتر از 2 و مقادیر آزمون تحمل بزرگتر از 6/0 بود که نشان از نبود همخطی متغیرهای مستقل با یکدیگر میداد. مقدار آزمون دوربین واتسون نیز کمتر از 4 بود که نشان از استقلال متغیرهای خطا از یکدیگر میداد. خطیبودن رابطه بین متغیرها نیز با استفاده از نمودار نقطهای بررسی و تأیید شد. بهمنظور بررسی ضرایب غیرمستقیم و نقش میانجی متغیرها نیز از روش بوت استروپ استفاده شد.
یافتهها از مجموع 280 شرکتکنندۀ پژوهش، 111 نفر مرد (%6/39) و 167 نفر زن (%6/59) بودند و دو نفر هم به سؤال جنسیت پاسخ نداده بودند. میانگین و انحراف معیار سن نوجوانان نیز 55/16 و 85/0 بود. 163 نفر در پایه دهم (%2/58)، 82 نفر در پایه یازدهم (%3/29) و 35 نفر در پایه دوازدهم (%5/12) مشغول به تحصیل بودند. میانگین تعداد فرزندان خانواده 34/3 و انحراف معیار 25/1 بود. میانگین و انحراف معیار معدل نوجوانان نیز 56/17 و 04/1 بود. میانگین و انحراف معیار و همچنین همبستگی بین متغیرهای مدنظر در جدول 1 آورده شده است.
جدول 1. میانگین، انحراف معیار و همبستگی بین متغیرهای مورد مطالعه Table 1. Mean, standard deviation and correlation between the study variables
001/0>p*
با توجه به جدول 1، ابراز هیجانی منفی در خانواده بااحساس حقارت، همبستگی مثبت معنیدار و با پذیرش روانشناختی و امید، همبستگی منفی معنیدار داشت (001/0>p) و همبستگی احساس حقارت نیز با پذیرش و امید منفی و معنیدار بود. پذیرش روانشناختی نیز با امید همبستگی مثبت معنیدار داشت (001/0>p). بهمنظور آزمون مدل پیشفرض پژوهش از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد که نتایج آن در جدول و شکل 2 آورده شدهاند.
شکل 2. ضرایب مسیر مدل آزمونشدۀ پژوهش Figure 2. Path coefficients of the tested model با توجه به شکل و جدول 2، ضریب مسیر ابراز هیجان منفی در خانواده به پذیرش روانشناختی منفی و معنیدار است. پذیرش روانشناختی نیز ضریب مسیر منفی به احساس حقارت و ضریب مثبت به امید به زندگی دارد. ضریب مستقیم احساس حقارت به امید به زندگی نیز منفی و معنیدار بود (01/0>p). به عبارت دیگر، ابراز هیجان منفی در خانواده موجب کاهش احساس پذیرش روانشناختی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد میشود. پذیرش روانشناختی با کاهش احساس حقارت در نوجوانان و افزایش امید به زندگی در آنها همراه بود. احساس حقارت در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد نیز بر امید به زندگی آنها تأثیر منفی داشت. شاخصهای برازش مدل در جدول 2 آورده شدهاند.
جدول 2. ضرایب مسیر و شاخصهای برازش مدل آزمونشده Total 2. Path coefficients and fit indices of the tested model
01/0>p** 05/0>p*
با توجه به جدول 2، مقدار خی دو غیر معنیدار است (05/0<p) و تمامی شاخصهای برازش مدل نیز به معیار مطلوب برای برازش رسیدهاند. شاخصهای نیکویی برازش[5] (GFI) شاخص برازش هنجارشده[6] (NFI)، شاخص برازش نسبی[7] (RFI)، شاخص برازش افزایشی[8] (IFI)، شاخص برازش تطبیقی[9] (CFI) همگی بالای 90/0 هستند که برای برازش مدل مطلوب تلقی میشوند. ریشه میانگین مربعات خطای برآورد[10] (RMSEA) نیز 031/0 به دست آمد که مطلوب تلقی میشود و ملاک زیر 08/0 است (Ghasemi, 2011). با توجه به شاخصهای برازش، مدل آزمونشده، برازش مطلوب لازم را داراست و پذیرش روانشناختی در ارتباط بین ابراز هیجان در خانواده و امید و همچنین، در ارتباط بین ابراز هیجان در خانواده و احساس حقارت در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد نقش میانجی معنیداری دارد. درنهایت، نقش میانجی احساس حقارت در ارتباط بین پذیرش روانشناختی و امید نیز معنیدار است.
جدول 3. ضرایب مسیر غیرمستقیم Total 3. Indirect path coefficients
01/0>p** 05/0>p*
بهمنظور بررسی ضرایب غیرمستقیم از روش بوت استراپ استفاده شد که ضرایب آن در جدول 3 آورده شده است. یافتهها نشان میدهند هر سه ضریب غیرمستقیم معنیدار است. ابراز هیجان در خانواده با تأثیر بر پذیرش روانشناختی بهطور غیرمستقیم بر امید (177/0-) و احساس حقارت (111/0) تأثیر معنیداری داشت (01/0>p). پذیرش روانشناختی نیز با تأثیر بر احساس حقارت تأثیر غیرمستقیمی بر امید در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد داشت (05/0>p)
بحث هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابراز هیجان در خانواده، پذیرش روانشناختی، احساس حقارت و امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد بود. یافتههای این پژوهش نشان دادند پذیرش روانشناختی با احساس حقارت در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد رابطه معنیداری داشت. به عبارت دیگر، با افزایش نمرات پذیرش روانشناختی، میزان احساس حقارت کاهش مییافت. نتایج این پژوهش با پژوهشهای سلیمانی و طالبزاده شوشتری (1398) همسو است. با توجه به اینکه احساس کهتری همیشه در مقایسه خود با دیگران به کار میرود، داشتن چنین احساسی با انزوای اجتماعی و تعلقنداشتن همراه است (Hasper, 2013)؛ بنابراین، اگر فرزندان خانوادههای کمدرآمد بتوانند از مقایسه دست بردارند و زندگی خود را آنگونه که هست بپذیرند و به نوعی رفتارهای شفقتآمیز نسبت به خود داشته باشند، حقارت کمتری را نیز تجربه خواهند کرد؛ بنابراین، وقتی به افراد کمک شود بهجای تمرکز بر رفع و حذف عوامل آسیبزا، هیجانات و شناختهای خود را بپذیرند، خود را از کنترل تجارب ذهنی (افکار و احساسات) که برای آنها مشکلآفرین هستند، رها سازند و از کشمکشش و منازعه با آنها دست بردارند، احساس حقارت کمتر و شفقت بیشتری نسبت به خود پیدا میکنند. یافتههای این مطالعه نشان میدهند پذیرش زندگی و مشکلات در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد به تغییر بینش آنها نسبت به زندگی و مشکلات منجر میشود که بهنوبۀخود کاهش احساس حقارت را در آنها در پی دارد. همچنین، یافتههای پژوهش نشان دادند بین پذیرش روانشناختی و امید به زندگی رابطه مثبتی وجود دارد. به عبارت دیگر، نمرات بالای پذیرش روانشناختی با نمرات بالای امید به زندگی در بین نوجوانان همراه است. این یافته با نتایج پژوهشهای ساکس و همکاران (2013) و مسلم خانی و همکاران (1397) همسو است. ساکس و همکارانش در پژوهش خود نشان دادند با پذیرش، افراد بهتر میتوانند از امید بهعنوان یک مکانیزم مقابلهای مؤثر استفاده کنند و حالاتی مانند ناامیدی را دفع کنند. مسلمخانی و همکارانش نیز در پژوهش خود نشان دادند پذیرش به معنی روبهروشدن با مشکلات در مسیر رسیدن به ارزشها بهجای اجتناب از آنها، نقش زیادی در افزایش امیدواری دارد. با توجه به اینکه پذیرش روانشناختی نقش مهمی در سازگاری و رسیدن به هدف افراد دارد، نوجوانان خانوادههای کمدرآمدی که از سطح بالاتری از پذیرش روانشناختی برخوردارند، میزان امید به زندگی بیشتری را تجربه میکنند. یافتهها نشان دادند بین احساس حقارت و امید به زندگی رابطه منفی معنیداری برقرار است. این یافته با نتایج مویسی (2007) همسو است. او در این زمینه نشان داد امید به زندگی با احساس حقارت رابطه دوسویهای دارد. نوجوانانی که دارای سرخوردگی و درماندگی ناشی از ناامیدی هستند، در زمینههای اجتماعی یا سایر قابلیتهای اجتماعی دچار احساس خودکمبینی یا حقارت میشوند. همچنین، وضعیت اقتصادی ضعیف و فقر در خانوادهها به بروز مشکلات روانشناختی، فرهنگی، تحصیلی و اجتماعی در نوجوان منجر میشود و میزان امیدواری او را کاهش میدهد؛ در این شرایط ممکن است نوجوان به دلیل فقر از سوی همسالان خود تحقیر شود که این احساس حقارت سبب کاهش امیدواری در او میشود. برعکس، نوجوانانی که وضعیت اقتصادی خانواده خود را پذیرفتهاند و فاقد احساس حقارت در زندگی فردی و اجتماعی خود هستند، امید به زندگی بیشتری دارند. به تعبیر دیگر، این نوجوانان از سلامت روان مطلوب و مضاعفی برخوردارند که در افزایش امید به زندگی آنها نقش مهمی دارد. یافتهها نشان دادند بین ابراز هیجان منفی در خانواده و پذیرش روانشناختی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد رابطه وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهش دوریان و همکاران (2008) همسو است. با توجه به اینکه هیجانها دارای کارکردهای مفید و برای سازگاری در زندگی روزمره ضروریاند، اگر در زمان، مکان و موقعیت مناسب ابراز شوند، به پیامدهای مثبت منجر خواهند شد. همچنین، افزایش توجه و آگاهی نسبت به افکار و هیجانات از جنبههای مثبت پذیرش روانشناختی است و باعث هماهنگشدن رفتارهای سازگارانه و حالتهای روانشناختی مثبت میشود؛ بنابراین، پذیرش، مشخصهای است که مربوط به هیجانات ابرازشده است. لینهان (2018) پذیرش را تجربه کامل آنچه در لحظه است بدون تحریف، قضاوت، ارزیابی یا تلاش برای تغییر توصیف میکند. با توجه به مطالب، اگر باوجود فقر، هیجانات مثبت، ابراز عواطف، ابراز دوستی و عشق در خانواده زیاد باشد، باعث میشود نوجوانان وضعیت اقتصادی خانواده را باوجود ناخوشایندبودن بپذیرند و حساسیت بیشازحد خود را نسبت به فقر کاهش دهند و تلاش کنند با استفاده از راهکارهای مقابلهای مناسب وضع زندگی خود را تغییر دهند و سطح رضایتمندی و هیجانات مثبت را در خود افزایش دهند. یافتهها نشان دادند بین ابراز هیجان منفی در خانواده با امید به زندگی ازطریق پذیرش روانشناختی در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد رابطه وجود دارد. این یافته با پژوهش ییپ و تسه (2019) و فلدمن و همکاران (2018) همسو است. طبق مطالعات انجامشده هیجانات مثبت منابع شخصی مانند امید را ایجاد میکنند که بهنوبۀخود به یک وضعیت رفاهی مانند تعامل منجر میشود. در ارتباط با ابراز هیجان درخور ذکر است یکی از ابعاد مهم سلامت انسان سلامت هیجانی اوست و افراد دارای سلامت هیجانی قادرند احساسهای خود را تشخیص دهند و بهطور مناسبی آنها را ابراز کنند؛ بنابراین، توانایی در نحوه ابراز هیجانات از مؤلفههای کنش سازگارانه افراد به حساب میآید و موجب افزایش امید به زندگی میشود. همچنین، با استفاده درست از هیجانات، آگاهی از هیجانات و پذیرش آنها و ابراز هیجانات بهویژه هیجانات مثبت در موقعیتهای زندگی، احساسات منفی خویش را کاهش میدهند که بهتبع آن، میزان سازگاری آنها با شرایط زندگی بهبود پیدا خواهد کرد. بهطور کلی در تبیین نقش میانجی پذیرش روانشناختی میتوان گفت ابراز هیجانات مثبت یا منفی در خانواده بر جوّ عاطفی خانواده تأثیر میگذارد. این جوّ خانواده است که به اتحاد اعضای خانواده و افزایش همبستگی خانوادگی منجر میشود که درنتیجۀ آن، پذیرش مشکلات راحتتر اتفاق میافتد و تلاش برای حل مشکلات افزایش مییابد (Feldman et al., 2018). با افزایش پذیرش مشکلات، همانطور که در بالا اشاره شد، انتظار میرود تلاش فرد برای مقابله با مشکلات خانوادگی و مشکلات اقتصادی، بیشتر و هدفدارتر شود و درنتیجۀ آن، امید به آینده افزایش پیدا کند. یافتهها همچنین نشان دادند بین پذیرش روانشناختی با امید به زندگی ازطریق تأثیر بر احساس حقارت رابطه معناداری وجود دارد. این یافته با پژوهش جوانبخت و منشئی (1395) همسو است. در تبیین این روابط میتوان بیان داشت نمرات پایین پذیرش روانشناختی با نمرات بالای احساس حقارت و نمرات بالای احساس حقارت با نمرات پایین امید به زندگی رابطه دارد؛ به این صورت که افراد دارای پذیرش روانشناختی پایین، دارای اعتمادبهنفس و عزتنفس کمی هستند و بنابراین، احساس کهتری و حقارت بیشتری را تجربه میکنند (Simons et al., 2017) و با توجه به اینکه بالابودن احساس حقارت در فرد درماندگی ایجاد میکند و انرژی روانی فرد و انگیزۀ فرد را کاهش میدهد، بر میزان امیدواری فرد نیز اثر منفی دارد (Rajeshwari, 2012). به عبارتی دیگر، پذیرش روانشناختی ضمن فراهمکردن بستری مناسب بهمنظور پذیرش هیجانات برای رهایی از بند مبارزۀ بیحاصل و تلاش برای کنترل و حذف عواطف و تجارب منفی، نوجوانان را به پیگیری ارزشها و تعهد نسبت به عمل بر مبنای ارزشها ترغیب میکند که این امر به کاهش احساس حقارت و افزایش امید به زندگی در آنها منجر میشود. درمجموع، نتایج کلی پژوهش حاضر نشان دادند اگر ابراز هیجان در خانواده به شیوهای صحیح، مؤثر و کارآمد تجلی یابد و جوّ هیجانی خانواده امن و مطلوب باشد، میتواند آرامشی را ایجاد کند که نوجوان خانواده کمدرآمد مشکلات زندگی را برونیسازی کنند و پذیرش بیشتری نسبت به آنها داشته باشد؛ این امر بهنوبۀخود کاهش پیامدهای منفی مانند احساس حقارت را در آنها در پی دارد و میتواند امید را نسبت به آینده در نوجوانان افزایش دهد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود روانشناسان و مشاوران سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد و سایر ارگانها به والدین خانوادههای کمبضاعت، آموزشهای لازم را برای ابراز مثبت هیجانات و ایجاد جوّ مطلوب عاطفی در خانواده ارائه کنند. نوجوانان خانوادههای کمبضاعت نیز بهتر است آموزشهای لازم در جهت ارتباط مؤثر با خانواده، پذیرش روانشناختی نسبت به مسئلۀ فقر و نحوۀ مقابله با مسئلۀ احساس حقارت را دریافت کنند. با مجموعه این مهارتها انتظار میرود امید به آینده و رهایی از بند فقر در نوجوانان افزایش پیدا کند. ازجمله محدودیتهای این پژوهش، محدودبودن جامعه مورد مطالعه به نوجوانان خانوادههای کمدرآمد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد شهرستان زارچ، عدم توانایی کنترل کامل متغیرهای مزاحم همچون هوش، قابلیتهای درون فردی و تأثیر محیطهای بیرون از خانواده مانند محیطهای شغلی و دوستان بود. برای تعمیم بهتر نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود تحقیقات آتی تفاوتهای جنسیتی و نقش محیط زندگی را در ارتباط با متغیرهای پژوهش مطالعه کند. همچنین، براساس روشهای کیفی و مبتنی بر مصاحبه، علل احساس حقارت در نوجوانان خانوادههای کمدرآمد و عوامل مؤثر بر پذیرش روانشناختی واکاوی شود.
سپاسگزاری بدینوسیله از تمامی افرادی که در مراحل تصویب و اجرای این پژوهش همکاری کردهاند، کمال تشکر را داریم.
[1]. snyder hope scale [2]. Acceptance and Action scale–II [3]. avoid inferiority scale [4]. Expressing Emotion in Family scale [5]. Goodness of Fit Index (GFI) [6]. Normal Fit Index (NFI) [7]. Relative Fit Index (RFI) [8]. Incremental Fit Index (IFI) [9]. Comparative Fit Index (CFI) [10]. Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جوانبخت، ز.، و منشئی، غ. ر. (1395).اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی و احساس تنهایی نوجوانان مراکز شبهخانواده. فصلنامه مددکاری اجتماعی،5 (4)، 39-32.
سازور، س. ع.، نوری، ر.، ساعی، ر. و حاتمی، م. (1396). تأثیر آموزش روانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در تنظیم هیجان ابرازشده خانواده بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی. فیض، (3)21،271-265.
سلیمانی، ز. و طالبزاده شوشتری، م. (24 بهمن، 1398). اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی و احساس کهتری بیماران کولیت اولسروز. ]کنفرانس[. دانشگاه پیامنور. قزوین.
صیادی، گ.، گل محمدیان، م.، و رشیدی، ع. ر. (1396). اثربخشی طرحواره درمانی بر احساس حقارت دختران نوجوان خانوادههای طلاق. پژوهشهای روانشناسی بالینی و مشاوره، 7(1)،100-89.
عباسی، ا؛ فتی، ل؛ مولودی، ر؛ و ضرابی، ح. (1391).کفایت روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه پذیرش و عمل – نسخه دوم. روشها و مدلهای روانشناختی، 2(4)، 80-65.
قاسمی، و. (1389). مدلسازی معادلات ساختاری در پژوهشهای اجتماعی با کاربرد Amos Graphics.. انتشارات جامعهشناسان.
کرمانی، ز؛ خداپناهی، م. ک؛ و حیدری، م. (1390). ویژگیهای روانسنجی مقیاس امید اشنایدر. روانشناسی کاربردی،5(3)، 23-7.
کمری سنقرآبادی، س؛ و فتحیآبادی، ج. (1391). بررسی نقش جهتگیری مذهبی و امید به زندگی در میزان رضایت از زندگی. فصلنامه پژوهشهای نوین روانشناختی، 7(28)، 159-178.
مرکز پژوهشهای مجلس (1397). برآورد خط فقر 6 ماهه نخست سال 1397. قابل دسترسی برخط در https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1090439.
مسلمخانی، م.، ابراهیمی، م. ا.، و صاحبی، ع. (1397). اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادکامی و امیدواری بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس. مجله علمیپژوهان، 17(2)، 23-15.
هومن، ح.، ع. (1390). مدلیابی معادلات ساختاری با کاربرد نرمافزار لیزرل. انتشارات سمت.
یوسفی، ر.، مظاهری، م. ع.، و ادهمیان، ا.(1387). احساس کهتری در بیماران مبتلا به هراس اجتماعی و وسواس بیاختیاری. روانشناسی تحولی، 5(17)، 68-63.
References
Abasi, E., Fti, L., Molodi, R., & Zarabi, H. (2013). Psychometric Properties of Persian Version of Acceptance and Action Questionnaire –II. Psychological Method and Models, 2 (10), 65-80. (In Persian).
Bond, F. W., Hayes, S. C., Baer, R. A., Carpenter, K. M., Guenole, N., Orcutt, H. K., ... & Zettle, R. D. (2011). Preliminary Psychometric Properties of the Acceptance and Action Questionnaire–II: A Revised Measure of Psychological Inflexibility and Experiential Avoidance. Behavior Therapy, 42(4), 676-688.
Brown G, Birley J, & Wing J. (1972). Influence of Family Life on the Course of Schizophrenic Disorders: A Replication. British Journal of Psychiatry, 121(562), 241-258.
Côté, S., Gyurak, A., & Levenson, R. W. (2010). The Ability to Regulate Emotion is Associated with Greater Well-being, Income, and Socioeconomic Status. Emotion, 10(6), 923-933.
Delprato, D. J. (2001). Acceptance and Commitment Therapy: An Experimental Approach to Behavior Change. The Psychological Record, 51(1), 167-167.
Dorian, M., Ramirez Garcia, J. I., López, S. R., & Hernández, B. (2008). Acceptance and Expressed Emotion in Mexican American Caregivers of Relatives with Schizophrenia. Family Process, 47(2), 215-228.
Feldman, D. B., Einav, M., & Margalit, M. (2018). Does Family Cohesion Predict Children's Effort? The Mediating Roles of Sense of Coherence, Hope, and Loneliness. The Journal of Psychology, 152(5), 276-289.
Ghasemi, V. (2011), Structural Equation Modeling in Social Research Using Amos Graphics, Tehran, Sociologists Publications. (In Persian).
Gilbert, P., Broomhead, C., Irons, C., McEwan, K., Bellew, R., Mills, A., Gale, C. & Knibb, R. (2007). Striving to Avoid Inferiority: Scale Development and its Relationship to Depression, Anxiety and Stress. British Journal of Social Psychology, 46, 633-648.
Griffin, B., Loh, V., & Hesketh, B. (2013). A Mental Model of Factors Associated with Subjective Life Expectancy. Social Science & Medicine, 82, 79-86.
Harley, D., & Hunn, V. (2015). Utilization of Photovoice to Explore Hope and Spirituality among Low-income African American Adolescents. Child and Adolescent Social Work Journal, 32(1), 3-15.
Hasper, J. (2013). Management of Inferior Feelings and Addictive Behaviors. [Unpublished Thesis], Adlerian Counseling and Psychotherapy Institute.
Human, H., A. (2011). Structural Equation Modeling using LISREL Software. Samt Publications. (In Persian).
Izon, E., Berry, K., Law, H., & French, P. (2018). Expressed Emotion (EE) in Families of Individuals at-risk of Developing Psychosis: A Systematic Review. Psychiatry Research, 270, 661-672.
Jacoby, S. F., Tach, L., Guerra, T., Wiebe, D. J., & Richmond, T. S. (2017). The Health Status and Well‐being of Low‐resource, Housing‐unstable, Single‐parent Families Living in Violent Neighborhoods in Philadelphia, Pennsylvania. Health & Social Care in the Community, 25(2), 578-589.
Javanbakht, Z, & Manshey, G. (2017). The Effectiveness of Acceptance and Commitment Based Treatment on Meaning of Life and Feeling Lonely of Adolescents in the Alternative Care Center. Quarterly Journal of Social Work, 5 (4), 32-39. (In Persian).
Kamari Songorabadi, S., & Fathabadi, J. (2013). The Role of Religious Orientation and Life Expectancy in Life Satisfaction. journal of Psychology, 7(28), 159-178. (In Persian).
Kermani, Z., Khodapanahi, M., & Heidari, M. (2011). Psychometrics Features of the Snyder Hope Scale, Journal of Applied Psychology, 5(3), 7-23. (In Persian).
Khang, Y. H., Yang, S., Cho, H. J., Jung-Choi, K., & Yun, S. C. (2010). Decomposition of Socio-economic Differences in Life Expectancy at Birth by Age and Cause of Death among 4 Million South Korean Public Servants and Their Dependents. International Journal of Epidemiology, 39(6), 1656-1666.
Linehan, M. M. (2018). Cognitive-behavioral Treatment of Borderline Personality Disorder. Guilford Publications.
Magnano, P., Craparo, G., & Paolillo, A. (2016). Resilience and Emotional Intelligence: Which Role in Achievement Motivation. International Journal of Psychological Research, 9(1), 9-20.
Martins, P. C., Oliveira, V. H., & Tendais, I. (2018). Research with Children and Young People on Sensitive Topics–The Case of Poverty and Delinquency. Childhood, 25(4), 458-472.
Mazza, J. R. S., Lambert, J., Zunzunegui, M. V., Tremblay, R. E., Boivin, M., & Côté, S. M. (2017). Early Adolescence Behavior Problems and Timing of Poverty During Childhood: A Comparison of Lifecourse Models. Social Science & Medicine, 177, 35-42.
Moïsi, D. (2007). The Clash of Emotions-Fear, Humiliation, Hope, and the New World Order. Foreign Aff., 86, 8.
Moslemkhani, M., Ebrahimi, M. E., & Sahebi, A. (2019). The Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (Act) on Happiness and Hope of Hamedanian Multiple Sclerosis Patients. Pajouhan Scientific Journal Office, 17(2), 15-23. (In Persian)
Ng, E. C., Lam, J. K., & Chan, C. C. (2017). The Positive Adjustment of Low-income Youths with Relational and Community Support: The Mediating Role of Hope. Merrill-Palmer Quarterly, 63(4), 514-542.
Parliamentary Research Center. (2018). Estimating the Poverty Line in the First 6 Months of 2018. Available at: https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1090439 (In Persian).
Prioste, A., Tavares, P., Silva, C. S., & Magalhães, E. (2020). The Relationship between Family Climate and Identity Development Processes: the Moderating Role of Developmental Stages and Outcomes. Journal of Child and Family Studies, 29(6), 1525-1536.
Rajeshwari, NK. (2012). Relationship between Inferiority Complex and Frustration in Adolescents. Journal of Humanities and Social Science, 2(2), 1-5.
Rank, M. R., & Hirschl, T. A. (2015). The Likelihood of Experiencing Relative Poverty over the Life Course. PLoS One, 10(7), e0133513.
Sachs, E., Kolva, E., Pessin, H., Rosenfeld, B., & Breitbart, W. (2013). On Sinking and Swimming: The Dialectic of Hope, Hopelessness, and Acceptance in Terminal Cancer. American Journal of Hospice and Palliative Medicine®, 30(2), 121-127.
Santiago, C. D., Wadsworth, M. E., & Stump, J. (2011). Socioeconomic Status, Neighborhood Disadvantage, and Poverty-related Stress: Prospective Effects on Psychological Syndromes among Diverse Low-income Families. Journal of Economic Psychology, 32(2), 218-230.
Sayadi, G. Golmohammadian, M. & Rashidi, A. R. (2017). The Effectiveness of Schema Therapy on the Feeling of Inferiority among the Adolescent Girls of Divorced Families. Research in Clinical Psychology and Counseling, 17(1), 89-100. (In Persian).
Sazvar, S. A., Nouri, R., Saei, R., & Hatami, M. (2017). Impact of Acceptance and Commitment–Based Psychoeducation on the Adjustment of Expressed Emotion in Families of Patients with Bipolar Disorder. Feyz, 21(3), 265-271. (In Persia).
Simons, A. M., Koster, A., Groffen, D. A., & Bosma, H. (2017). Perceived Classism and its Relation with Socioeconomic Status, Health, Health Behaviours and Perceived Inferiority: The Dutch Longitudinal Internet Studies for the Social Sciences (LISS) Panel. International Journal of Public Health, 62(4), 433-440.
Snyder, C. R. (2002). Hope Theory: Rainbows in the Mind. Psychological Inquiry, 13(4), 249-275.
Snyder, C. R., Harris, C., Anderson, J. R., Holleran, S. A., Irving, L. M., Sigmon, S. T., Yoshinobu, L., Gibb, J., Langelle, C., & Harney, P. (1991). The Will and the Ways: Development and Validation of an Individual-differences Measure of Hope. Journal Personality Social Psychology, 60(4), 570-585.
Van den Tol, A. J., Edwards, J., & Heflick, N. A. (2016). Sad Music as a Means for Acceptance-based Coping. Musicae Scientiae, 20(1), 68-83.
Wadsworth, M. E., Raviv∗, T., Reinhard, C., Wolff, B., Santiago, C. D., & Einhorn, L. (2008). An Indirect Effects Model of the Association between Poverty and Child Functioning: The role of Children's Poverty-related Stress. Journal of Loss and Trauma, 13(2-3), 156-185.
Wiedemann, G., Rayki, O., Feinstein, E., & Hahlweg, K. (2002). The Family Questionnaire: Development and Validation of a New Self-report Scale for Assessing Expressed Emotion. Psychiatry Research. 109, 265-279.
Yip, T. H. J., & Tse, W. S. (2019). Why Hope Can Reduce Negative Emotion? Could Psychosocial Resource be the Mediator? Psychology, Health & Medicine, 24(2), 193-206.
Yousefi, R., Mazaheri, M. A., & Adhamian, E. (2008), Inferiority Feeling in Social Phobia and Obsessive Compulsive Disorder Patients. Developmental psychology, 5(17), 63-68. (In Persian).
Zapata, M. A. (2020). Disability Affirmation and Acceptance Predict Hope among Adults with Physical Disabilities. Rehabilitation Psychology, 65(3), 291-298.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,616 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 714 |