تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,652 |
تعداد مقالات | 13,415 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,358,871 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,096,268 |
الگوسازی ساختاری عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بر همگرایی بین قومی در شهر اهواز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 11، شماره 3 - شماره پیاپی 38، مهر 1401، صفحه 39-66 اصل مقاله (1.76 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/srspi.2022.133528.1805 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معصومه باقری* 1؛ عبدالرضا نواح2؛ حدیث شجاعی برجویی3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیارگروه علوم اجتماعی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشدجامعهشناسی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کشور ایران ازجمله کشورهایی است که اقوام بسیار زیادی دارد؛ بنابراین باید به این امر توجه کرد که انسجام و یکپارچگی در روابط و مناسبات اجتماعی، درمیان شهروندان و اقوام مختلف از عوامل مؤثر در توسعۀ اجتماعی جوامع است؛ بنابراین هدف مقالۀ حاضر، بررسی عوامل تأثیرگذار بر همگرایی بین قومی در شهر اهواز است. روش اجرای پژوهش حاضر بهصورت پیمایشی و ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعۀ آماری پژوهش شامل افراد بالای 16 سال دو قوم بختیاری و عرب شهر اهواز است که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ استاندارد و برای روایی و پایایی متغیرهای پژوهش از الگوسازی معادلههای ساختاری استفاده شده است. نتایج بخش الگوی اندازهگیری نشان میدهد که شاخصهای روایی و پایایی میزان مطلوبی دارند. یافتههای پژوهش بیانگر تأثیر معنیدار متغیرهای پژوهش بر میزان همگرایی بین قومی درمیان پاسخگویان است. باتوجه به نتایج پژوهش میزان تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی (327/0)، قانونگرایی (312/0)، میزان استفاده از رسانههای جمعی (256/0)، اعتماد اجتماعی (185/0)، احساس تعلق اجتماعی (114/0) و قومگرایی (187/0-) است؛ از این رو دربخش الگوی ساختاری نیز باتوجه به اعداد معناداری میتوان نتیجه گرفت که فرضیههای پژوهش تأیید شده است؛ بنابراین تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی، قانونگرایی، اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، قومگرایی و میزان استفاده از رسانههای جمعی بر همگرایی بین قومی درمیان پاسخگویان تأیید شده است. همچنین، نتایج الگوسازی معادلههای ساختاری نشان میدهد که متغیر سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر همگرایی بین قومی متغیر دارد و در مرتبۀ بعد متغیرهایی چون قانونگرایی، میزان استفاده از رسانههای جمعی، قومگرایی، اعتماد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی قرار دارند. همچنین، 2/44 درصد از تغییرات متغیر همگرایی بین قومی ازسوی متغیرهای پژوهش تبیین شده است. با افزایش میزان اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، سرمایۀ فرهنگی، گرایش به قانونگرایی، میزان استفاده از رسانههای جمعی و کاهش میزان قومگرایی درمیان پاسخگویان میتوان میزان همگرایی بین قومی را درمیان پاسخگویان افزایش داد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
همگرایی بین قومی؛ سرمایۀ فرهنگی؛ قانونگرایی؛ رسانههای جمعی؛ قومگرایی؛ اعتماد اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله ایران کشور چندقومی است و این امر باعث شده است که توجه به مسائل قومی همواره یکی از دغدغههای سیاستگذاران و مسئولان امر باشد. توجه به مسئلۀ قوم و قومیت در چارچوبهای مختلف میتواند مدنظر قرار گیرد. عدهای از صاحبنظران بهتنوع قومی بهمثابۀ یک تهدید مینگرند و تعدادی آن را فرصت میدانند؛ از این رو همگرایی اقوام از دل این دیدگاهها آشکار میشود؛ اما فارغ از اینکه با چه دیدگاهی بهتنوع قومیتها نگریسته شود، موضوع قومیت باید بهعنوان یک مؤلفۀ اجتماعی مدنظر قرار گیرد (چگینی و همکاران، 1400: 84). استان خوزستان نیز بهعنوان یکی از استانهای مرزی ایران در منطقۀ حساسی قرار دارد. این امر سبب شده است که قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به این منطقه همواره توجه کنند. در این زمینه، میتوان از طرح تجزیۀ خوزستان درسالهای 1837-1847 میلادی طرح تجزیۀ خوزستان در زمان شیخ خزعل، طرح تجزیۀ خوزستان در زمان ملیشدن صنعت نفت، طرح تجزیۀ خوزستان درسال 1958 میلادی و طرح تجزیۀ خوزستان در زمان جنگ ایران و عراق اشاره کرد. درسالهای اخیر، برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و بعضی از فعّالان قومی تلاش کردهاند درظاهر باعنوان حمایت از اقوام ایرانی و با سوءاستفاده از مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجود در منطقه، ضمن تحریف هویت ایرانی عربهای خوزستان، برای قوم عرب خالق هویت عربی غیرایرانی باشند؛ بنابراین چالشها و ناآرامیهایی را گهگاه در مناطق جنوبی بهخصوص خوزستان و بهویژه مناطق عربنشین ایجاب میکنند تا به مسائل و تحولات این منطقه بیشتر توجه و بهدنبال آن تأثیرهای آنها بر امنیت ملی سنجیده شود (ترکی و همکاران، 1399: 160). همگرایی اجتماعی نتیجۀ باورها و آرمانهایی است که در وجود همۀ افراد یک جامعه رشد یافته است و خود را بهشکل رفتارهای اجتماعی بروز میدهد. همبستگیهای فرهنگی، زبانی، مذهبی، میراث معنوی و تاریخی و منافع مشترک و تا حدودی برابر اقتصادی بهعنوان عوامل مؤثر بر همنوایی و همگرایی اجتماعی هستند که باتوجه به رخدادهایی که در جامعه اتفاق میافتد، کمرنگ یا پررنگ میشوند (گلجان، 1393)؛ از این رو انسجام جامعه و حفظ و تداوم ثبات، انضباط، یکپارچگی از اصلیترین دلمشغولیهای همیشگی عالمان و اندیشمندان علومانسانی و بهخصوص علوماجتماعی بوده و مباحث و نظریههای زیادی دربارۀ آن بهوجودآمده و مفهوم هویت و قومیت همواره در این زمینه مطرح بوده است (سرور و همکاران، 1393:70). کشور ایران از یکسو، دربردارندۀ اقوام متعدّد با خردهفرهنگهای بسیار متفاوت است که یک بافت فرهنگی بسیار غنی به وجود آورده است و از دیگر سو، مجادلهها و کشمکشهایی را نیز دربین اقوام مختلف در مواردی به وجود آورده است؛ بنابراین همگرایی در وحدت ملی مؤثر است و با سیاستگذاری، همگرایی قومیتی را میتوان تقویت کرد. همچنین، باتوجه به اینکه جمعیت زیادی از شهر اهواز را دو قوم عرب و بختیاری تشکیل میدهد و تاکنون نیز پژوهشی بهصورت مستقل دربارۀ بررسی همگرایی بین قومی در شهر اهواز انجام نشده است، ضرورت انجامدادن پژوهشی در این زمینه ایجاب کرده است که این مسئله در شهر اهواز و درمیان دو قوم بختیاری و عرب ساکن این شهر بررسی شود؛ از این رو پژوهش حاضر در راستای بررسی عوامل مؤثر بر همگرایی بین قومی در شهر اهواز انجام شده است. در پژوهش حاضر از متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، قانونگرایی، احساس تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قومگرایی و میزان استفاده از رسانههای جمعی بهعنوان متغیرهای مستقل استفاده شده است. حال این سؤال مطرح میشود که قانونگرایی، میزان استفاده از رسانههای جمعی، احساس تعلق اجتماعی، اعتماد اجتماعی، قومگرایی و سرمایۀ فرهنگی به چه میزان بر همگرایی بین قومی در شهر اهواز اثرگذار هستند؟
پیشینۀ تجربی سروستانی و عبدالخانی (1394) نیز در پژوهشی نقش رسانهها را در انتقال اطلاعات و ایجاد همگرایی اقوام با رویکرد امنیت پایدار در استان خوزستان بررسی کردهاند. حدادپور و پیشگاهیفرد (1394) در پژوهشی جایگاه هویت قومی را در همبستگی ملی قوم عرب خوزستان بررسی کردهاند. نویسندگان در این مقاله کوشیدهاند که عوامل مؤثر در واگرایی و همگرایی قوم عرب را به هویت ملی بررسی کنند. براساس مطالعات و اطلاعات گردآوریشده، این تحقیق بهروش توصیفی-تحلیلی تجزیهوتحلیل شده است؛ درنتیجه یکسری عوامل ازجمله شیعهبودن قوم عرب در خوزستان باعث همگرایی بین قوم عرب میشود و درنتیجه، هویت ملی را تقویت میکند که میتواند اثری کاهنده بر عوامل واگرایی به جای بگذارد؛ بهطوری که در دهههای اخیر جنبشهای سیاسی واگرایی که در پناه حمایتهای بینالمللی و فرامنطقهای در منطقه پدید آمد با استقبال مردم بومی روبهرو نشد. خرازی آذر و همکاران (1395) در پژوهشی با عنوان تأثیر استفاده از رسانههای جمعی و اجتماعی بر همگرایی بین قومی در ایران، به این نتیجه رسیدهاند که استفاده از رسانههای جمعی تأثیر معناداری بر همگرایی بین قومی در ایران دارد. جهانی و همکاران (1396) در پژوهشی میزان تأثیر مؤلفههای فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی را بر همگرایی مردم استانهای کردنشین ایران بررسی کردهاند. نتایج این پژوهش نشان داده است که مؤلفههای فرهنگی-اجتماعی با 25/45 درصد و مؤلفههای اقتصادی با 75/49 درصد بهعنوان عامل همگرایی هستند. باصری و همکاران (1396) در پژوهشی با عنوان رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و همگرایی قومیتی در استان آذربایجان غربی، به این نتیجه رسیدهاند که رابطۀ مثبت و معنیداری بین سرمایۀ اجتماعی و همگرایی قومی دربین افراد مطالعهشده وجود دارد. در این پژوهش از اعتماد و تعلق اجتماعی بهعنوان ابعاد سرمایۀ اجتماعی استفاده شده است. دشتی و عیوضی (1397) در پژوهشی عوامل مؤثر بر ارتقا همگرایی اقوام ایرانی را در عصر جهانیشدن بررسی کردهاند. نتایج تحقیق نشان داده است که تمامی مؤلفهها بر همگرایی اقوام ایرانی مؤثرند. همچنین، مؤلفۀ سیاسی و امنیتی بیشترین تأثیر را در همگرایی اقوام ایرانی دارد. صفایی و همکاران (1400) نیز در پژوهشی عوامل مؤثر بر همگرایی قومی را دربین اقوام ساکن شهر اهواز بررسی کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که متغیر سرمایۀ فرهنگی تأثیر معناداری بر همگرایی قومی در این شهر دارد. شیرازه محبت و همکاران (1401) در پژوهشی تبیین جامعهشناختی نقش رسانههای اجتماعی را بر میزان همگرایی اقوام بررسی کردهاند. نتایج پژوهش تأثیر میزان استفاده از رسانههای جمعی را بر همگرایی اقوام تأیید کرده است. میدبن[1] (2015) در پژوهشی با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مسئلۀ شهروندی، انسجام و تلاش برای دستیابی به همبستگی اجتماعی را درمیان اقوام مختلف در کشورهای دانمارک، نروژ و سوئد بررسیکرده و نتیجه گرفته است که بین قوانین و اصول شهروندی با همگرایی و ادغام اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد و رعایت اصول شهروندی مسیری برای رسیدن به انسجام اجتماعی در کشورهای چندقومیتی است. مویج و بنیفلاح[2] (2017) در پژوهشی تفاوتهای بین فرهنگی گروههای قومی و همگرایی یا واگرایی ارزشهای فرهنگی را در ایالات متحده بررسی کردهاند. نویسندگان در این پژوهش با روش هافستد، تفاوت در ارزشهای فرهنگی، گروههای قومی در یک ملت را بررسی کردهاند. یافتۀ اصلی این پژوهش به همگرایی ارزشهای فرهنگی گروههای قومی در ایالات متحده با درجههای مختلف همگرایی بین گروهها اشاره دارد. استادولسکا[3] (2018) در پژوهشی دربارۀ نژاد، قومیت، مهاجرت و فراغت و ارتباط متقابل سه متغیر نژاد، قومیت و مهاجرت را با فراغت و گذران آن بررسی کرده است. این پژوهش بهصورت توصیفی-تحلیلی انجامشده و نتایج آن نشان داده است که بین سه متغیر نژاد، قومیت و مهاجرت با فراغت و نحوۀ گذران آن ارتباط معناداری وجود دارد. ملومن و همکاران[4] (2020) در پژوهشی شرایط اقتصادی، محرومیت نسبی و تهدیدهای قومی را بررسی کردهاند. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای انجام شده است. نتایج نشان میدهد که محرومیت نسبی نهتنها بهعنوان یک عامل مهم واسطهای بین موقعیتهای ساختاری-اجتماعی و تهدید درک شده است، بهطور کامل ارتباط بین شاخصهای اقتصادیِ زمینهای و تهدید قومی را نیز واسطه میکند.
ملاحظههای نظری یکی از نظریههای سیاسی بررسیشده با همگرایی قومی، نظریة «عوامل ذهنی-عینی» است (صالحی، 1386: 33). به اعتقاد راتچایلد و شابفلین، عوامل ذهنی ریشه در هویتخواهی جامعۀ قومی دارد و شامل عوامل فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی است که خواستههای اساسی مذاکرهنشدهای را پدید میآورد و از شاخصهای مهم آن تفاوتهای زبانی، فرهنگی، ذهنی و تجربۀ خاص تاریخی و آگاهی از تفاوتهاست. عوامل عینی ریشه در مسائل اقتصادی و اجتماعی دارد و شامل اختلافات قومی و تبعیض در سیاستها، برنامهها و ترتیبات سازمانی تبعیضآمیز میشود (دشتی و عیوضی، 1397: 145)؛ بنابراین در این نظریه، ملیگرایی عامل اصلی همگرایی اقوام است و میتوان نتیجه گرفت که افزایش هویت ملی باعث افزایش میزان همگرایی بین قومی درمیان اقوام میشود (بهرامیان و بهرامیان، 1391: 139). همچنین، در نظریۀ تبعیضات قومی گوبوگلو[5] (1991) خشونت و درگیریهای قومی را میتوان در گروههای اجتماعی و منافع اقتصادی-اجتماعی بررسی کرد. گوبوگلو در نظریۀ خود بیشترین توجه را به عناصر و عوامل قومی با دستهبندی اجتماعی، تقسیمات کاری و طبقهبندی اجتماعی معطوف کرده است. همچنین، مؤثربودن تبعیضات اجتماعی را براساس خصوصیات قومی و نژادی مهمترین انگیزه برای وقوع درگیریهای بین قومی و درگیریهای آشکار قومی میداند (ترابی، 1388: 121ـ120). در نظریۀ ارتباطات جمعی دنیس مک کوایل[6] (1983) رسانههای جمعی با کاهش میزان انزوای اجتماعی درمیان افراد جامعه و کمک به تقویت احساس مشترک با اعضای جامعه، موجد نوعی احساس تعلق میشوند؛ یعنی باعث افزایش میزان تعلق اجتماعی درمیان افراد جامعه میشوند؛ بهطوری که هویت جامعه در رأس سایر هویتها قرار میگیرد؛ درنتیجه تعهد عمومی تقویت و این نیز باعث افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه میشود (جوادیبورا و هاشمنژاد ابرسی، 1396: 118) و درنتیجه میزان همگرایی بین قومی را درمیان افراد جامعه افزایش میدهند؛ بنابراین برطبق نظریۀ مک کوایل میتوان اینطور استنباط کرد که متغیر رسانههای جمعی بر متغیر همگرایی بین قومی با افزایش سرمایۀ اجتماعی (میزان تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی) اثرگذار هستند؛ زیرا رسانههای جمعی باعث افزایش میزان همبستگی اجتماعی درمیان افراد جامعه میشوند که بهتبع آن میزان همگرایی بین قومی درمیان افراد جامعه افزایش پیدا میکند. به عقیدۀ دورکیم نیز، ساختار اجتماعی یک جامعه بهگونهای خودکار اندیشه و رفتار مناسب را در افراد تولید میکند. هنگامی که ساختارهای گوناگون در سازگاری طبیعی باشند، سلامتی و بههنجاربودن متداول است. آسیبشناسی و بحران هنگامی رخ میدهد که ساختارها منظم نباشند؛ بنابراین زمانی که مردم متوجه شوند سرنوشت آنها به سرنوشت دیگران وابسته است، برای همکاری و انسجام و همیاری مشتاقتر هستند. از این منظر که ما به دیگران نیاز داریم باید تلاش برای همبستگی ارگانیکی ترویج شود. جایی که هرفرد در جامعه حوزههای عمل و نقشی خاص برای بهبود عملکرد کل جامعه دارد، افراد وابستگی و احساس همبستگی اجتماعی بیشتری به جامعه و نقشهای دیگر پیدا میکنند و درنتیجه گرایش به همگرایی و انسجام اجتماعی درمیان افراد جامعه افزایش پیدا میکند (رضادوست و همکاران، 1393: 32ـ30)؛ بنابراین براساس نظریۀ دورکیم، شاخص وجود انسجام اجتماعی، پذیرش همگانی قوانین، قواعد و هنجارها، پیوند با سازمانهای اجتماعی و مشارکت در آنها، احساس تعلق اجتماعی و اعتماد و شکلگیری منافع ملی و گرایش به همبستگی اجتماعی است (فرهمند و نجفی، 1397: 52)؛ از این رو میتوان گفت که نظریۀ سرمایۀ فرهنگی پی یر بوردیو[7] (1977) بهعنوان یکی دیگر از منابع فکری مرتبط با تبیین همگرایی بین اقوام مطرح است؛ زیرا ازنظر بوردیو ازجمله مسائلی که تحتتأثیر میزانهای سرمایة فرهنگی قرار میگیرد، کاهش تعصبات قومی و عارضی است. به این دلیل که با افزایش سرمایة فرهنگی بر میدانهای مشترک بین فردی افزوده میشود، تفاوتهای فردی و قومی رنگ میبازد، تفکر و کنش عقلانی جایگزین کنش سنتی و حسابنشده میشود و به کاهش خصومتهای قومی و افزایش همگرایی آنها میانجامد (بهرامیان و بهرامیان، 1391: 139)؛ بنابراین باتوجه به نظریۀ سرمایۀ فرهنگی بوردیو میتوان اذعان داشت که سرمایۀ فرهنگی از عاملهای مهم و اساسی در تقویت و افزایش میزان همگرایی بین قومی درمیان افراد جامعه است. همچنین، گیرتز در رویکرد نظری خود باعنوان اصل شهروندی، باتوجه به ادعای آن دربارۀ تأثیر گرایش به قانونگرایی بر کاهش خصومتهای قومی و افزایش تبادلات فرهنگی و همگرایی اقوام عنوان میکند که این نظریه میتواند تبیینکنندۀ مسئلۀ همگرایی بین قومیتهای یک واحد سیاسی باشد (خرازی آذر و همکاران، 1395: 83ـ82)؛ بنابراین ازنظر گیرتز یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر میزان همگرایی بین قومی متغیر قانونگرایی است و این متغیر میتواند باعث افزایش میزان همگرایی بین قومی شود.
الگوی نظری پژوهش
شکل 1- الگوی نظری پژوهش Fig 1- Of the Theoretical Model of the Research
فرضیههای پژوهش فرضیۀ اول: به نظر میرسد متغیر سرمایۀ فرهنگی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد. فرضیۀ دوم: به نظر میرسد متغیر قانونگرایی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد. فرضیۀ سوم: به نظر میرسد متغیر استفاده از رسانههای جمعی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد. فرضیۀ چهارم: به نظر میرسد متغیر اعتماد اجتماعی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد. فرضیۀ پنجم: به نظر میرسد متغیر احساس تعلق اجتماعی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد. فرضیۀ ششم: به نظر میرسد متغیر قومگرایی بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام شهر اهواز تأثیر معناداری دارد.
روششناسی شیوۀ اجرای پژوهش حاضر پیمایشی و مکان پژوهش شهر اهواز است. در انجامدادن این پژوهش برای جمعآوری دادهها و اطلاعات از روش کتابخانهای (اطلاعات دست دوم) و روش میدانی استفاده شده است که بخش اول آن شامل پیشینۀ موضوع، تعریف و شناسایی مفهوم متغیرهای مستقل و وابسته و بررسی چگونگی تأثیر و ارتباط بین آنها با استفاده از نظریههای دانشمندان است که از کتابها، مقالات و پایاننامهها استفاده شده است. دربخش دوم برای جمعآوری اطلاعات (دادهها) از پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش، جامعۀ بررسیشده عبارت است از کلیۀ افراد منسوب به دو قوم عرب و بختیاری که بیشتر از 16 سال داشته باشند و ساکن شهرستان اهواز باشند. مرکز آمار ایران (1395) جمعیت شهرستان اهواز را 1395184 نفر اعلام کرد و از مجموع جمعیت شهرستان اهواز حدود 27/0 درصد زیر 16 سال دارند (مرکز آمار ایران، 1395). با کسر حدود 27/0 درصد (382020نفر) از جمعیت شهر اهواز، تعداد افراد بیش از 16 سال مشخص شد که 1285416 نفر بودند. تعداد 642708 نفر منسوب به قوم عرب که بیش از 16 سال دارند و نیز 257083 نفر در همان بازۀ سنی منسوب به قوم بختیاری شناخته شدند که جامعۀ آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. درنهایت، جمعیت آماری در پژوهش حاضر شامل افراد بیشتر از 16 سالِ دو قوم عرب و بختیاری ساکن شهر اهواز درسال 1400-1399 بودند که تعداد آنها مطابق گزارش مرکز آمار ایران (1395) 899791 نفر است. در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و روش نمونهگیری طبقهبندی متناسب با حجم بهصورت تلفیقی استفاده شده است. به این صورت که ابتدا برای تعیین حجم نمونۀ قوم عرب و بختیاری از روش نمونهگیری طبقهبندی متناسب با حجم استفاده شده است که براساس آن حجم نمونۀ عربها برابر با 274 نفر و مقدار حجم نمونۀ بختیاریها برابر با 110 نفر به دست آمده است و درنهایت، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای مناطق، از مناطق هشتگانه شهر اهواز نمونهگیری انجام شده است. برای تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه و آزمون فرضیات و توصیف آماری دادهها از نرمافزار spss و Smart PLSاستفاده شد. همچنین، برای محاسبۀ حجم نمونۀ آماری لازم از فرمول کوکران استفاده شده است. حجم نمونه پس از محاسبه با استفاده از فرمول کوکران 384n = نفر به دست آمد. مقیاس همگرایی بین قومی: همگرایی بین قومی عبارت است از: ارتباط و نزدیکشدن اشخاص بهسوی نقطهای مشخص که بیشتر بهعنوان هدف مشترک آنها شناخته میشود (حافظنیا، 1385: 373). همانطور که دربخش ضمیمۀ 1، جدول 3 آمده است برای سنجش و اندازهگیری این متغیر از شش بُعد شاخصهای نژاد، سرزمین مشترک، دین و مذهب، اقتصاد مشترک، سنتهای اجتماعی و تداوم تاریخی در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2 تا حدودی: 3 ، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس میزان استفاده از رسانههای جمعی: رسانههای جمعی به همۀ ابزارهای غیرشخصی ارتباطات اطلاق میشود که با آنها پیامهای صوتی و تصویری بهطور مستقیم به مخاطبان منتقل میشود (میرفردی و فرجی، 1395: 102). همانطور که دربخش ضمیمۀ 2، جدول 4 آمده است، متغیر استفاده از رسانههای جمعی با استفاده از دو بُعد داخلی و خارجی در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس سرمایۀ فرهنگی: سرمایۀ فرهنگی، مجموعهای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازهایی تعریف میشود که فرد برای حفظکردن یا بهدستآوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده میکند (صالحی امیری، 1386: 64). همانطور که دربخش ضمیمۀ 3، جدول 5 آمده است برای عملیاتیکردن این مفهوم از سه بُعد سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته، سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته و سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس قانونگرایی: قانونپذیری و قانونگرایی در جامعه بهمنزلة پذیرش منطق قانون است؛ بدین معنا که هر رفتار و فعالیتی بتواند بهشکل قانونی انجام شود. این امر بهمعنای ایستایی قانون نیست، بلکه مستلزم آن است که در هرمقطع از پویایی و تحرک جامعه و به تناسب آن، انسانها قانونمدار و قانونپذیر باشند و این قانونپذیری در رفتارها و فعالیتهای آنان جلوه کند (داناییفر و همکاران، 1388: 8). همانطور که دربخش ضمیمۀ 4، جدول 6 آمده است برای اندازهگیری و عملیاتیکردن این متغیر، از سه بُعد شناختی، احساسی و رفتاری در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس اعتماد اجتماعی: اعتماد بهعنوان یکی از محورهای مهم فلسفۀ اجتماعی و اخلاقی ریشه درسالهای دیرینۀ تاریخ بشر دارد و یکی از عناصر بنیادین تعامل اجتماعی است که در حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیینکنندهای دارد و عاملی کلیدی در روابط متقابل نوین و نوعی سازوکار انسجامدهنده است که وحدت را در نظام اجتماعی ایجاد و حفظ میکند. درحقیقت، اعتماد پدیدهای چندوجهی است و بیانگر تمایل به اثرپذیری از گروههای دیگر است (خادمی و همکاران، 1390: 127)؛ بنابراین اعتماد اجتماعی از ضروریات زندگی اجتماعی در دنیای مدرن است و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست. انسانها در زندگی روزانه و در فعالیتهای گوناگون باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند و روابطشان را برمبنای آن بنا کنند. اعتماد افراد به واحدها و نهادهای اجتماعی، کارکردهای نظام اجتماعی را تسهیل میکند و در نظم اجتماعی مـؤثر میافتد (عسگری و شرافت، 1392: 853). همانطور که دربخش ضمیمۀ 5، جدول 7 آمده است، دربخش تعریف عملیاتی، متغیر اعتماد اجتماعی در سه سطح اعتماد بینشخصی، اعتماد عام یا تعمیمیافته و اعتماد نهادی در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس احساس تعلق اجتماعی: احساس تعلق اجتماعی بهعنوان یک نیاز روانی اساسی برای فرد مطرح شده است. زیمل ضمن اشاره به نیاز روانی افراد به تعلقهای گروهی معتقد است: تعلق به گروه و عضو گروهبودن برای افراد احساس امنیت روانی ایجاد میکند (صادقیجعفری و همکاران، 1397: 5). همانطور که دربخش ضمیمۀ 6، جدول 8 آمده است، متغیر احساس تعلق اجتماعی در دو بعُد خانواده و دوستان و اقوام و همشهریها در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم: 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. مقیاس قومگرایی: برای نخستین بار سامنر[8] (1906) تعریفی رسمی از قومگرایی را بدین شرح ارائه داد: نگرشی خاص به پدیدهها بهگونهای که فرد گروه خویش را محور همة پدیدهها دانسته و کلیة پدیدههای دیگر را باتوجه به آن، رتبهبندی و ارجاع میدهد. هرگروه به افتخارات، غرور و تکبر خود میبالد، برتری خود را میستاید، هویت خود را تمجید میکند و با دیدة تحقیر و اهانت به افراد دیگر خارج از گروه مینگرد. جیمز کلاس نیز قومگرایی را اینگونه تعریف میکند: احساس تعلق به یک قوم و برتردیدن خویش و احساس تضییع حقوق که به تلاش برای کسب ازدسترفتهها منجر میشود (عباسی و همکاران، 1395: 398). همانطور که دربخش ضمیمۀ 7، جدول 9 آمده است در پژوهش حاضر نیز برای سنجش متغیر قومگرایی از سه بُعد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در فرم مقیاس لیکرت بهصورت رتبهای (خیلی کم: 1، کم، 2، تا حدودی: 3، زیاد: 4، خیلی زیاد: 5) استفاده شده است. برای ارزیابی پایایی و روایی الگوی پژوهش از الگوسازی معادلههای ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی (Pls SEM) استفاده شد (Garson‚ 2016: 13). دربخش الگوی اندازهگیری از شاخصهای آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بارهای عاملی برای بررسی میزان پایایی متغیرهای پژوهش و از شاخص میانگین واریانس استخراجشده (AVE) برای بررسی روایی همگرا در الگوی اندازهگیری استفاده میشود (Sanchez, 2013; Garson, 2016; Kwong & Wong, 2013; Latan & Ramli, 2017). نتایج جدول 1 نشان میدهد که میزان شاخصهای پایایی (بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) و شاخص روایی (میانگین واریانس به اشتراک گذاشتهشده) برای همۀ متغیرهای پژوهش در اندازۀ مطلوبی قرار دارند.
جدول 1- شاخصهای پایایی و روایی متغیرهای پژوهش Table 1- Reliability and Validity Indicators of Research Variables
یافتههای پژوهش میانگین متغیر سرمایۀ فرهنگی 80/29، انحراف معیار آن برابر با 018/5 است که نشان میدهد، پاسخگویان میزان متوسطی از سرمایۀ فرهنگی را دارند. میانگین متغیر قانونگرایی 76/43، انحراف معیار آن برابر با 649/5 است که نشان میدهد، پاسخگویان میزان بهنسبت بالایی از گرایش به قانون را دارند. میانگین متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی، 82/28، انحراف معیار آن برابر با 943/4 است که نشان میدهد، پاسخگویان به میزان متوسطِ روبه بالایی از رسانههای جمعی استفاده میکنند. میانگین همگرایی بین قومی، 63/68، انحراف معیار آن برابر با 094/11 است که نشان میدهد، پاسخگویان به میزان بالایی گرایش به همگرایی با سایر اقوام را دارند. میانگین متغیر اعتماد اجتماعی، 30/46، انحراف معیار آن برابر با 338/7 است که نشان میدهد، پاسخگویان میزان متوسطی از اعتماد اجتماعی را دارند. میانگین متغیر احساس تعلق اجتماعی، 427/14، انحراف معیار آن برابر با 832/4 است که نشان میدهد، پاسخگویان به میزان متوسطی احساس تعلق اجتماعی دارند. میانگین متغیر قومگرایی، 41/23، انحراف معیار آن برابر با 173/5 است که نشان میدهد، پاسخگویان به میزان متوسطِ روبه پایینی قومگرایی دارند. در پژوهش حاضر برای تجزیهوتحلیل بخش الگوسازی معادلههای ساختاری از نرمافزار SMART PLS استفاده شده است. درادامه، نتایج خروجی حاصل از نرمافزار نشان داده شده است.
شکل 2- الگوی ساختاری ضرایب مسیر متغیرهای مستقل و متغیر وابسته Fig 2- The structural model of path coefficients of independent and dependent variables
شکل 3- الگوی ساختاری ضرایب معناداری متغیرهای مستقل و متغیر وابسته Fig 3- Structural model of significant coefficients of independent and dependent variables
هنگامی که روایی و پایایی سنجههای سازه تأیید شد، مرحلۀ بعدِ ارزیابی نتایج الگوی ساختاری شامل، ارزیابی معناداری و تناسب روابط الگوی ساختاری (T-Value) و ارزیابی سطح ضریب تعیین (R2) است (هیر و همکاران، 1395: 212 ـ 211). همانطور که شکل 2 نشان میدهد، مقدار (T-Value) برای تمام مسیرهای الگو بیشتر از قدر مطلق عدد 96/1 است؛ بنابراین تمام فرضیههای پژوهش تأیید میشوند. همچنین، شکل 1 نشان میدهد که مقدار ضریب تعیین برای متغیر همگرایی بین قومی (442/0) است؛ بنابراین طبق نظر گارسون[9] (2016) که برای مقدار ضریب تعیین مقادیر 19/0، 33/0 و 67/0 را بهترتیب ضعیف، متوسط و قابل توجه بیان کرده است، میزان ضریب تعیین در این پژوهش متوسط تفسیر میشود. باتوجه به نتایج شکلهای 1و 2 و باتوجه به ضریب معناداری (T-Value) فرضیۀ اول پژوهش، یعنی تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر همگرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 327/0 و سطح معناداری نیز برابر با 831/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، فرضیۀ دوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قانونگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قانونگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 312/0 و سطح معناداری نیز برابر با 430/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان گرایش به قانونگرایی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. فرضیۀ سوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 256/0 و سطح معناداری نیز برابر با 860/5 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان استفاده از رسانههای جمعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، فرضیۀ چهارم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 185/0 و سطح معناداری نیز برابر با 381/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان اعتماد اجتماعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. فرضیۀ پنجم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 114/0 و سطح معناداری نیز برابر با 093/2 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان احساس تعلق اجتماعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. درنهایت، فرضیۀ ششم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قومگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قومگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 187/0- و سطح معناداری نیز برابر با 736/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان قومگرایی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، میزان همگرایی بین قومی درمیان پاسخگویان کاهش پیدا میکند. خلاصۀ نتایج حاصل از آزمون فرضیات بههمراه تحلیل مسیر در جدول 2 آورده شده است.
جدول 2- خلاصۀ نتایج حاصل از آزمون فرضیات و تحلیل مسیر Table 2- Summary of the results of hypothesis testing and path analysis
نتایج تحلیل مسیر در جدول 2 نیز نشان از اهمیت متغیر سرمایۀ فرهنگی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان میدهد که متغیر سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر همگرایی بین قومی دارد و بعد از آن متغیرهای قانونگرایی، میزان استفاده از رسانههای جمعی، قومگرایی، اعتماد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی قرار دارد. درنهایت، 2/44 درصد از تغییرات متغیر همگرایی بین قومی ازسوی متغیرهای پژوهش تبیین شد.
نتیجه نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ اول پژوهش، یعنی تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر همگرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 327/0 و سطح معناداری نیز برابر با 831/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ اول پژوهش با پژوهشهای بهرامیان و بهرامیان (1391) در ارتباط بین متغیرهای سرمایۀ فرهنگی و همگرایی بین قومی همسوست. همچنین، نتایج پژوهش حاضر و پژوهش بهرامیان و بهرامیان (1391) نشان داده است که متغیر سرمایۀ فرهنگی از متغیرهایی است که بیشترین تأثیر را بر متغیر همگرایی بین قومی دارد که این امر نشان از اهمیت متغیر سرمایۀ فرهنگی در تبیین متغیر همگرایی بین قومی است. همچنین، متغیر سرمایۀ فرهنگی با استناد به نظریۀ پییر بوردیو بر متغیر همگرایی بین قومی تأثیرگذار است. ازنظر بوردیو، ازجمله مسائلی که تحتتأثیر میزانهای سرمایة فرهنگی قرار میگیرد، کاهش تعصبات قومی و عارضی است (بهرامیان و بهرامیان، 1391)؛ به این دلیل که با افزایش سرمایة فرهنگی بر میدانهای مشترک بین فردی افزوده میشود، تفاوتهای فردی و قومی رنگ میبازد، تفکر و کنش عقلانی جایگزین کنش سنتی و حسابنشده میشود و به کاهش خصومتهای قومی و افزایش همگرایی آنها میانجامد. نتایج پژوهشهای حسینزاده (1388)، راد و فیلکوش (1393)، شارعپور و خوشفر (1381) و فخرایی و کریمیان (1381) نیز نشان داده است که ارتباط و تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر هویت ملی در پژوهشهای انجامشده بیشتر از ارتباط و تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر هویت قومی است؛ بنابراین همانگونه که پژوهشهای عنوانشده نشان دادهاند که ارتباط بین سرمایۀ فرهنگی با هویت ملی در پژوهشهای انجامشده بیشتر از ارتباط سرمایۀ فرهنگی و هویت قومی بوده است و میتوان چنین ادعا کرد که رشد سرمایۀ فرهنگی بیشتر از همه بهجای تقویت هویتهای خاص (هویت قومی) به تقویت هویتهای عام و جمعی مثل هویت ملی منجر میشود؛ بنابراین میتوان اینطور استنباط کرد که افزایش میزان سرمایۀ فرهنگی در جامعه باعث کاهش میزان واگرایی قومی در جامعه و درنتیجه افزایش میزان همگرایی بین اقوام مختلف در جامعه میشود. نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ دوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قانونگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قانونگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 312/0 و سطح معناداری نیز برابر با 430/7 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان گرایش به قانونگرایی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ دوم پژوهش با پژوهشهای میدبن (2015) همسوست. همچنین، متغیر قانونگرایی (گرایش به نظم اجتماعی) با استناد به نظریۀ امیل دورکیم بر متغیر همگرایی بین قومی تأثیرگذار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داده است که متغیر قانونگرایی بعد از متغیر سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر متغیر همگرایی بین قومی دارد؛ بنابراین باید اذعان داشت که موضوع محوری مدنظر امیل دورکیم مسئلۀ نظم و انسجام و همگرایی اجتماعی است که مهمترین بُعد، عمل و رفتار فردی و جمعی است و پایه و اساس آنها را اخلاقیات یا ضوابط اخلاقی شکل میدهد. مفهوم انسجام ازنظر امیل دورکیم، دورنمایی را از جامعه نشان میدهد که در آن گروهها و افراد باهم در ارتباط هستند و بهطور منظم و الگوبندیشده و کمابیش بهصورت پیشبینیپذیر، با همدیگر کنش متقابل دارند. دورکیم با استفاده از این مفهوم به منابع، خاستگاههای اخلاقی و درنتیجه به نظم اجتماعی در جامعه میپردازد و بیان میکند که جامعه با گسترش نظم اجتماعی بهنسبت باثبات، بر نوعی انسجام اجتماعی استوار است و پیوستگیهای عاطفی سازنده، بنیان پیشعقلانی، انسجام اجتماعی، قواعد اجتماعی و حتی عقلانیت است؛ بنابراین با استناد به نظریۀ انسجام اجتماعی امیل دورکیم میتوان اینطور استنباط کرد که وقتی نظم و قانون در جامعه حکمفرما باشد و جامعه میزان فراوانی از نظم اجتماعی و گرایش به قانون را داشته باشد، بهتبع آن میزان همگرایی بین قومی نیز افزایش پیدا میکند (رضادوست و همکاران، 1393). گیرتز نیز در رویکرد نظری خود باعنوان اصل شهروندی، ادعا میکند که گرایش به قانونگرایی بر کاهش خصومتهای قومی و افزایش تبادلات فرهنگی و همگرایی اقوام مؤثر است (خرازی آذر و همکاران، 1395). همچنین، هیگی و آزیادوست (1394) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که بین عناصر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هویت قومی و اعتماد به قوانین و مجریان قوانین که از مؤلفههای قانونگرایی هستند، ارتباط معکوس وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش گرایش به هویت قومی با بیگرایشی به قانونگرایی و میل به قانونگریزی روبه رو هستیم؛ بنابراین همانگونه که پژوهشهای عنوانشده نشان دادهاند، ارتباط بین قانونگرایی با هویت قومی ارتباطی معکوس بوده است که میتوان چنین ادعا کرد که رشد قانونگرایی بیشتر از همه به تقویت هویتهای عام و جمعی مثل هویت ملی منجر میشود. همچنین، رشد میزان قانونگرایی درمیان افراد جامعه باعث کاهش میزان هویتهای خاص (هویت قومی) درمیان افراد جامعه میشود؛ بنابراین میتوان اینطور استباط کرد که افزایش میزان قانونگرایی در جامعه باعث افزایش میزان همگرایی اجتماعی و همگرایی بین اقوام مختلف در جامعه میشود. نتایج پژوهش نشان دادهاست که فرضیۀ سوم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 256/0 و سطح معناداری نیز برابر با 860/5 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان استفاده از رسانههای جمعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، نتیجۀ فرضیۀ سوم پژوهش با پژوهشهای نقدی و همکاران (1392) همسوست. در پژوهش نقدی و همکاران میزان تأثیر استفاده از رسانههای جمعی بر همگرایی بین قومی برابر با 224/0 بوده است که نشان میدهد نتایج پژوهش حاضر و پژوهش نقدی و همکاران (1392) دربارۀ تأثیر رسانههای جمعی با همگرایی بین قومی همسو و همگن است. همچنین، متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی با استناد به نظریۀ کارل دوییچ، بر متغیر همگرایی بین قومی تأثیرگذار است. این نظریهپرداز بر روابط و نیاز اجتماع برای فراهمشدن زمینههای همفکری، همدلی و همیاری تأکید دارد. کارل دوویچ رسانههای ارتباط جمعی را زمینهساز انسجام اجتماعی و سیاسی در جوامع انسانی میداند و بهغیر از آن، ایجاد واحدها و گروههای سیاسی و سازمانهای بینالمللی، ایجاد تفاهم و تساهل میان فرهنگها و ارزشها، سازگاری گروههای مختلف در جوامع انسانی و انسجام ملی و بینالمللی را از مهمترین کاربردهای وسایل ارتباط جمعی میداند (مشیرزاده، 1385). او معتقد است که رشد و توسعهیافتن جوامع با قومیتهای مختلف، بهدلیل تکثر و افزایش ارتباطات اجتماعی با وسایل ارتباط جمعی، زمینهساز شناخت و آگاهی به اقوام مختلف میشود که نتیجۀ آن یکپارچگی و همبستگی و همگرایی در میان اقوام مختلف است؛ بنابراین باتوجه به نتایج پژوهشهای تجربی انجامشده و نظریۀ کارل دوییچ میتوان نتیجه گرفت که هرچه پاسخگویان به میزان بیشتری از رسانههای جمعی استفاده کنند، میزان همگرایی بین قومی درمیان آنها افزایش پیدا میکند. همچنین، ربانی و همکاران (1388) بخشنده (1396) و نیازی و شفائی مقدم (1391) به این نتیجه رسیدهاند که رسانههای جمعی در افزایش میزان هویت ملی تأثیرگذار هستند. بخشنده (1396) در پژوهش خود به این نکته اشاره کرده است که اهمیت شناخت مؤلفهها و شاخصههای هویت ملی برای کشوری مانند ایران برای یکپارچگی و انسجام، بسیار مهم است؛ زیرا هویت ملی مفهومی است که تلاش دارد تا تعارضات موجود در هویتهای گروهی و قومی را بهنوعی کاهش دهد و آنها را ذیل یک هویت بالاتر، یعنی هویت ملی همگرا کند. انسجام و اتحاد ملی، مستلزم اقتباس عناصر هویت ملی از عناصر مشترک هویتهای قومی گوناگون در جامعه است. در غیر این صورت، عناصر هویت ملی برای هویتهای قومی، نامأنوس خواهد بود و درنتیجه احساس تعهد و تعلق قومیتها به آن کم خواهد شد. امروزه صاحبنظران و محققان علومانسانی و علوماجتماعی به رسانههای جمعی که بهمنزلۀ شاهراه اطلاعاتی جوامع هستند، به نقش آنها در فرهنگ و ابعاد گوناگون هویت انسانی بهویژه هویت ملی توجه کردهاند؛ بنابراین میزان استفاده از رسانههای جمعی به افزایش هویتهای عام و اجتماعی (ازجمله هویت ملی) و کاهش هویتهای خاص و فردی مثل هویت قومی میانجامد و زمینهساز افزایش میزان همگرایی بین قومی درمیان افراد و اقوام مختلف در جامعه میشود. نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ چهارم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 185/0 و سطح معناداری نیز برابر با 381/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان اعتماد اجتماعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. نتیجۀ فرضیه چهارم پژوهش با پژوهشهای باصری و همکاران (1396)، سرور و همکاران (1393) و نقدی و همکاران (1392) همسوست. نتایج تحلیل مسیر پژوهش حاضر نشان داده است که متغیر اعتماد اجتماعی تأثیر غیرمستقیمی بر متغیر همگرایی بین قومی ندارد و میزان تأثیر مستقیم اعتماد اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی پایین است. نتیجهای که با نتیجۀ پژوهش سرور و همکاران (1393) در ارتباط بین اعتماد اجتماعی و همگرایی بین قومی همسوست. در پژوهش سرور و همکاران نیز اعتماد اجتماعی، ارتباط و تأثیر پایینی را بر متغیر همگرایی بین قومی نشان داده است. همچنین، نتایج پژوهشهای محمدزاده و همکاران (1393) و جهانگیری و معینی (1389) نیز نشان داده است که ارتباط بین اعتماد اجتماعی با هویت ملی در پژوهشهای انجامشده، ارتباطی مثبت و معنادار است؛ بنابراین میتوان چنین ادعا کرد که رشد اعتماد اجتماعی بیشتر از همه بهجای تقویت رشد هویتهای خاص مثل هویت قومی باعث تقویت هویتهای عام و جمعی مثل هویت ملی میشود. همچنین، جهانگیری و معینی (1389) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که وجود روابط مبتنی بر اعتماد متقابل در جامعه، موجب شکلگیری شبکههای اجتماعی میشود و این شبکهها منابع باارزشی برای افراد هستند تا بتوانند کنشهای خود را با همدیگر برقرار کنند و به منافع مشترک و عامی برسند که این منافع مشترک بیانکنندۀ وجود همبستگی دربین آنها و همچنین بیانکنندۀ ایجاد یک هویت عام و مشترک بین آنهاست؛ بنابراین میتوان اینطور استباط کرد که افزایش میزان اعتماد اجتماعی در جامعه باعث افزایش میزان همگرایی بین اقوام مختلف در جامعه میشود. نتایج پژوهش نشان داده است که فرضیۀ پنجم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر احساس تعلق اجتماعی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 114/0 و سطح معناداری نیز برابر با 093/2 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان احساس تعلق اجتماعی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، همگرایی بین قومی نیز درمیان پاسخگویان افزایش پیدا میکند. همچنین، برای تبیین این فرضیه از نظریۀ دنیس مک کوایل استفاده شده است. مک کوایل بر این عقیده است که پیداکردن بینش به موقعیت دیگران، همدلی اجتماعی، همزاد پنداری با دیگران و بهدستآوردن احساس تعلق، یافتن پایه و اساسی برای بحث و گفتوگو، تعامل اجتماعی، پرکردن جای یک همراه واقعی در زندگی، کمک به اجرای نقشهای اجتماعی و تواناکردن فرد به ایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه از خدماتی است که رسانهها ارائه میدهند و با آنها میتوانند همگرایی و همبستگی اجتماعی و بهدنبال آن اعتماد اجتماعی را تحکیم بخشند؛ بنابراین میتوان چنین ادعا کرد که رشد احساس تعلق اجتماعی، بیشتر از همه بهجای تقویت هویتهای خاص مثل هویت ملی باعث تقویت هویتهای عام و جمعی مثل هویت ملی میشود؛ بنابراین میتوان اینطور استباط کرد که افزایش میزان احساس تعلق اجتماعی در جامعه باعث کاهش میزان واگرایی قومی در جامعه و درنتیجه باعث افزایش میزان همگرایی بین اقوام مختلف در جامعه میشود (جوادیبورا و هاشمنژاد ابرسی، 1396). درنهایت، فرضیۀ ششم پژوهش، یعنی تأثیر متغیر قومگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی نیز تأیید شده است. مقدار ضریب تأثیر متغیر قومگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی برابر با 187/0- و سطح معناداری نیز برابر با 736/3 است؛ بنابراین این فرضیه تأیید میشود؛ یعنی هرچه میزان قومگرایی درمیان پاسخگویان افزایش پیدا کند، میزان همگرایی بین قومی درمیان پاسخگویان کاهش پیدا میکند. فرضیۀ ششم پژوهش با پژوهش بلوطی (1396) همسوست. همچنین، متغیر قومگرایی با استناد به نظریۀ دیوید مایر بر متغیر همگرایی بین قومی تأثیرگذار است. دیوید مایر اعتقاد دارد که قومگرایی باعث بهوجودآمدن پنج نوع از ابعاد تعصب درمیان افراد قوم میشود که میتوانند بر همگرایی بین قومی تأثیر منفی داشته باشند. نتایج این پژوهش نیز نشان داده است که بین قومگرایی و همگرایی بین قومی نیز ارتباط منفی وجود دارد؛ یعنی با افزایش میزان قومگرایی درمیان پاسخگویان از میزان همگرایی بین قومی درمیان آنها کاسته میشود؛ بنابراین میتوان اینطور اذعان داشت که افزایش میزان قومگرایی و گرایش به قوم، خود باعث تقویت هویتهای خاص و فردی مثل هویت قومی در جامعه میشود و درنتیجه از گرایش به هویتهای عام و جمعی مانند هویت ملی کاسته میشود که نتیجۀ آن افزایش میزان واگرایی درمیان اقوام مختلف در جامعه است که درنهایت، میزان همگرایی بین قومی را کاهش میدهد (درویشی و طالب، 1399). پیشنهادهای کاربردی ـ باتوجه به تأثیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر همگرایی بین قومی و این مورد که متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی تأثیر مستقیمی بر همگرایی بین قومی دارد و با افزایش میزان استفاده از رسانههای جمعی میزان همگرایی بین قومی نیز درمیان دو قوم عرب و بختیاری افزایش پیدا میکند، پیشنهاد میشود که برای افزایش این ارتباطات و همگرایی بین قومی در شهر اهواز به تولید محصولات فرهنگی با محتوای بین فرهنگی و بین قومی دست زده شود. با جاگذاری مسائل مربوط به همگرایی و انسجام قومی با کتابهای درسی و آموزش آن با نهادهای آموزشی ازجمله آموزشوپرورش و بهخصوص آموزشوپرورش استان خوزستان میتوان به افزایش این همگرایی درمیان اقوام لر و عرب کمک شایانی کرد؛ زیرا این امر باعث تقویت گرایش به هویتهای عام و جمعی مانند هویت ملی درمیان افراد و اقوام مختلف در جامعه میشود و از گرایش به هویتهای خاص مانند هویت قومی درمیان افراد جامعه میکاهد و درنتیجه زمینهساز همگرایی بین قومی و درنهایت افزایش میزان هویت ملی و درنتیجه باعث افزایش میزان امنیت ملی میشود. ـ باتوجه به تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی بر همگرایی بین قومی پیشنهاد میشود تا میزان اعتماد اجتماعی درمیان اقوام بختیاری و عرب در شهر اهواز افزایش یابد. برای افزایش میزان اعتماد اجتماعی در شهر اهواز نیز پیشنهاد میشود برای شهروندان لر و عرب این شهر جایگاه و ارزش ویژهای قائل شد و برای آنها درتمامی حوزهها، آزادیهای مدنی، فردی و اجتماعی مدنظر قرار گرفته شود تا این حس اعتماد اجتماعی دربین آنها به وجود آید؛ زیرا در جوامعی که اعضای آن ازنظر مدنی، فردی و اجتماعی احساس آزادی کنند، میزان اعتماد اجتماعی نیز افزایش مییابد و درنتیجه باعث تقویت میزان هویت ملی درمیان اقوام مختلف در شهر اهواز میشود که نتیجۀ این امر افزایش میزان همبستگی و همگرایی بین قومی و کاهش میزان قومگرایی و تعصبات قومی میشود که از گونههای هویت خاص در جامعه هستند. ـ افزایش میزان احساس تعلق اجتماعی باعث افزایش میزان همگرایی بین قومی میشود؛ ـ از نتایج پژوهش حاضر تأثیر منفی متغیر قومگرایی بر متغیر همگرایی بین قومی در شهر اهواز است؛ از این رو پیشنهاد میشود با شبکۀ استانی خوزستان برنامههایی تدوین و پخش شود که محتوای آنها بهنوعی رابطه و انسجام اجتماعی اقوام مختلف را در استان نشان دهد تا از میزان گرایش به قومگرایی کاسته شود و به این ترتیب باعث افزایش میزان همگرایی درمیان اقوام مختلف در استان شود. ـ پیشنهاد میشود رسانۀ ملی و بهخصوص رسانههای استانی، ویژگیهای اقوام ساکن در هرمنطقه و آداب و رسوم آنها را در راستای آشنایی سایر اقوام و همچنین ایجاد همبستگی و همگرایی بین اقوام درقالب برنامههای مستند، فیلمها و سریالهای تلویزیونی برجسته و پررنگ کنند تا زمینههای همگرایی بین قومی با آشناییِ آداب رسوم و فرهنگهای اقوام مختلف به وجود آید. ـ برگزاری جلسات هماندیشی سالانه بین اقوام در استان خوزستان و بهخصوص در کلان شهر اهواز؛ ـ برگزاری همایشهایی با محوریت همگرایی بین قومی در استان خوزستان برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر همگرایی بین قومی درمیان اقوام استان خوزستان.
[1] Midtbøen [2] Mooij & Beniflah [3] Stadolska [4] Meuleman et al. [5] Goboglu [6] Denis McQuail [7] Bourdieu [8] Sumner [9] Garson | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باصری، ا.؛ عباسیان، ش. و کریمی، ب. (1396). «رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و همگرایی قومیتی در استان آذربایجان غربی»، فصلنامۀ مدیریت بحران، 9 (34)، 141 ـ 115.
بلوطی، ز. (1396). عوامل اجتماعی مؤثر بر همگرایی اجتماعی دزفولیها با بختیاریهای ساکن در شهر دزفول، پایاننامۀ کارشناسیارشد، اهواز: دانشگاه شهید چمران اهواز.
بخشنده، ب. (۱۳۹۶). «تأثیر رسانه بر هویت ملی و ویت فرهنگی»، جامعۀ فرهنگ رسانه، ۶ (۲۵)،114 ـ 87.
بهرامیان، ش. و بهرامیان، ا. (1391). «بررسی رابطۀ بین همگرایی اقوام (ترک و کرد) و احساس امنیت پایدار و شناخت عوامل مؤثر بر تقویت همگرایی اقوام در استان آذربایجان غربی»، دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی پژوهش سیاست نظری، 11 (11)، 159 ـ 131.
ترابی، ی. (1388). «سیاستهای جمهوری اسلامی در مدیریت تنوعات اجتماعی»، دانش سیاسی، 5 (1)، 157 ـ 115.
ترکی، ح.؛ خسروی، م.ع. و قربانپور دشتکی، ع. (1399). «ترسیم سناریوهای پیشروی فرصتها و تهدیدهای قومگرایی عربی در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامۀ تخصصی علوم سیاسی، 16 (53)، 183 ـ 159.
حسینزاده، م. (1388). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی و هویت اجتماعی دربین دانشجویان تبریز»، مطالعات ملی، 10 (1)، 49-73.
حافظنیا، م. (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
حدادپور، ا. و پیشگاهیفرد، ز. (1394). «جایگاه هویت قومی در همبستگی ملی: مطالعۀ موردی قوم عرب خوزستان»، هشتمین کنگرۀ انجمن ژئوپلیتیک ایران همدلی اقوام ایرانی انسجام و اقتدار ملی، سنندج.
خادمی، ب.؛ ایروانی، م.ر. و دیندار، ا. (1390). «بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی دربین دانشجویان: مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاههای شهر جهرم»، فصلنامۀ تخصصی علوماجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی، 5 (13)، 158 ـ 125.
خرازی آذر، ز.؛ مظفری، ا. و بهرامیان، ش. (1395). «تأثیر استفاده از رسانههای جمعی و اجتماعی بر همگرایی بین قومی در ایران»، مطالعات فرهنگ ـ ارتباطات، 17 (34)، 101 ـ 69.
جهانی، د.؛ عزتی، ع. و نامی، م.ح. (1396). «میزان تأثیر مؤلفههای فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی بر همگرایی مردم استانهای کردنشین ایران»، فصلنامۀ مطالعات ملی، 18 (1)، 67 ـ 53.
جهانگیری، ج. و معینی، م. (1389). «بررسی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و هویت ملی: نمونۀ مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه شیراز»، فصلنامۀ علوماجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 7 (2)، 74 ـ 37
جوادیبورا، ع. و هاشمنژاد ابرسی، ف. (1396). «بررسی تأثیر میزان استفاده از رسانههای جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد قائمشهر درسال 1396»، دوفصلنامۀ مشارکت و توسعۀ اجتماعی، 3 (5)، 126 ـ 111.
چگینی، م.؛ دانیالی، ت. و اسماعیلپور روشن، ع.ا. (1400). «نقش دین اسلام در همگرایی قوم بلوچ و تأثیر بر امنیت اجتماعی استان سیستان و بلوچستان»، فصلنامۀ جغرافیای سرزمین، 18 (72)، 99 ـ 83.
داناییفر، ح.؛ آذر، ع. و صالحی، ع. (1388). «قانونگریزی در ایران: تبیین نقش عوامل سیاسی ـ اقتصادی، قانونی، مدیریتی و اجتماعی ـ فرهنگی»، فصلنامۀ علمی پژوهشهای دانش انتظامی، 11 (3)، 65 ـ 7.
درویشی، ز. و طالب، م. (1399). «گونهشناسی ریشهها و پیامدهای نزاع دسته جمعی (مورد مطالعه: جامعه روستایی امامزاده عبدالله (ع) شهرستان هندیجان استان خوزستان)»، فصلنامه پژوهشهای روستایی، 11(3)، 495 ـ 482.
دشتی، ف. و عیوضی، م.ر. (1397). «عوامل مؤثر در ارتقا همگرایی اقوام ایرانی درعصر جهانیشدن»، فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی پژوهشنامۀ انقلاب اسلامی، 8 (29)، 166 ـ 139.
ربانی، ع.؛ ربانی، ر. و حسنی، ر. (1388). «رسانههای جمعی و هویت ملی: مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاه اصفهان»، پژوهشهای ارتباط (پژوهش و سنجش)، 16 (2)، 65-93.
راد، ف. و فیلکوش، پ. (1393). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی و هویت اجتماعی (هویت قومی و هویت ملی) دربین دانشجویان دانشگاه پیامنور مرکز تهران غرب»، دومین کنفرانس ملی جامعهشناسی و علوماجتماعی، تهران.
رضادوست، ک.؛ حسینزاده، ع.ح. و کهنسال، ا. (1393). «جهتگیری عامگرایانه و عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر آن: مورد مطالعه جامعۀ شهری دهدشت»، فصلنامۀ مطالعات توسعۀ اجتماعی ـ فرهنگی، 3 (2)، 29 ـ 50.
سرور، ر.؛ موسوی، م.ن. و باقری کشکولی، ع. (1393). «تحلیل رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و احساس همگرایی قومی در شهر ارومیه: مطالعۀ موردی قوم کرد و ترک»، فصلنامۀ علمی ـ پژوهشی نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، 7 (1)، 87 ـ 69.
سروستانی، ع. و عبدالخانی، ل. (1394). «نقش رسانهها در انتقال اطلاعات و ایجاد همگرایی اقوام با رویکرد امنیت پایدار در استان خوزستان»، اولین همایش ملی اطلاعات، ارتباطات، مردم و جامعه دانشگاه آزاد اسلامی اهواز، اهواز.
شارعپور، م. و خوشفر، غ. (1381). «رابطۀ سرمایۀ فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان: مطالعۀ موردی شهر تهران، نامۀ علوماجتماعی، 10 (20)، 133-147.
شیرازه محبت، ح.؛ عباسزاده، م.؛ صمدی، م. و عابدینی، ص. (1401) «تبیین جامعهشناختی نقش رسانههای جمعی بر میزان همگرایی اقوام»، مطالعات جامعهشناختی، 14 (54)، 217 ـ 199.
صادقی جعفری، ج.؛ یزدخواستی، ب. و اجتهادی، م. (1397). «تحلیل بر احساس تعلق مردم به جامعه درحال تغییر ایران و عوامل مؤثر بر آن: مورد مطالعه شهر تهران»، جامعهشناسی ایران، 19 (1)، 26 ـ 3.
صالحی امیری، س.ر. (1386). مفاهیم و نظریههای فرهنگی، تهران: انتشارات ققنوس.
صفایی، ع.؛ بهیان، ش. و جهانبخش، ا. (1400). «بررسی جامعهشناختی نقش عوامل سیاسی و اجتماعی (طرحوارههای قومیتی) مؤثر بر ایجاد همگرایی قومی دربین گروههای قومی ساکن شهر اهواز»، جامعهشناسی سیاسی ایران، 4 (16)، 405 ـ 390.
عباسی، ف.؛ مرادی دیزگرانی، م. و حسینپور، م. (1395). «تحلیل تأثیر خصومت مصرفکننده بر تصمیمات خرید»، مدیریت بازرگانی ، 8 (2)، 412 ـ 395.
عسگری، ح. و شرافت، س. (1392). «تحلیل عوامل مؤثر بر شکلگیری اعتماد اجتماعی در جوامع روستایی: مورد مطالعه دهستان هجدان دشت شهرستان مهران»، پژوهشهای روستایی، 4 (4)، 879 ـ 851.
فخرایی، س. و کریمیان، ا. (1381). «بررسی رابطۀ سرمایۀ فرهنگی با هویتپذیری: مطالعۀ موردی دربین دانشآموزان پیشدانشگاهی پسرانۀ شهرستان بوکان درسال تحصیلی 90-89»، مطالعات جامعهشناسی، 1 (3)، 125-148.
فرهمند، م. و نجفی، ک. (1397). «بررسی عوامل مؤثر بر منازعات بین قومی لک و لر در شهر خرمآباد»، پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 7 (2)، 63 ـ 43.
گلجان، م. (1393). همگرایی یا واگرایی، تهران: نشر تابناک.
محمدزاده، ا.؛ بازدار، ف.؛ بازدار، ا. و دارابی، ج. (1393). «بررسی رابطۀ بین اعتماد اجتماعی و هویت ملی دربین دانشجویان»، اولین کنفرانس بینالمللی روانشناسی و علومرفتاری، کیش.
مرکز آمار ایران. (1395). گزیدۀ نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395.
مشیرزاده، ح. (1385). تحول در نظریه روابط بین المللی، تهران، انتشارات سمت.
میرفردی، ا. و فرجی، ف. (1395). «بررسی میزان گرایش به قانونگرایی و رابطۀ آن با میزان مشارکت اجتماعی و میزان کنترل اجتماعی در شهر یاسوج»، جامعهشناسی کاربردی، 27 (2)،110 ـ 93.
نبوی، س.ح. و مختاری هشی، ع. (1397). «سرمایۀ فرهنگی و رفتارهای زیستمحیطی خانوادههای تهرانی»، مسائل اجتماعی ایران، 9 (2)، 232 ـ 209.
نقدی، ا.؛ احمدی، ا.ع. و سلطانی عزت، م. (1392). «بررسی جامعهشناختی میزان همگرایی قومیتهای (فارس، ترک، لر) استان همدان»، تحلیل اجتماعی، 4 (68)، 154 ـ 131.
نواح، ع.؛ قیصری، ن. و تقوی نسب، س.م. (1389). «آسیبشناسی مسائل قومی در ایران: مطالعۀ موردی عربهای ساکن شهرستان اهواز»، فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی، 3 (3)، 71 ـ 47.
نواح، ع.؛ نبوی، س.ع. و حیدری، خ. (1395). «قومیت و احساس طرد اجتماعی، مخاطرات اجتماعی پیشرو: مورد مطالعه قوم عرب شهرستان اهواز»، جامعهشناسی ایران، 17 (4)، 104 ـ 74.
نیازی، م. و شفائیمقدم، ا. (1391). بررسی تأثیر رسانههای جمعی در گرایش به هویت ملی: مطالعۀ موردی شهروندان شهرستان کاشان درسال 1390»، رسانه و فرهنگ، 2 (1)، 99-127.
هیر، ج.؛ توماس، ه.؛ رینگل، ک. و سارستد، م. (1395). الگوسازی معادلات ساختاری کمترین مربعات جزئی (PLS–SEM)، ترجمۀ عادل آذر و رسول غلامزاده، تهران: انتشارت نگاه دانش.
هیگی، ا. و آریادوست، ا. (1394). «رابطۀ بین هویت قومی و قانونگرایی: مطالعۀ موردی شهرستان اندیمشک»، دومین همایش علمی پژوهشی علومتربیتی و روانشناسی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ایران، تهران.
Garson, G. D. (2016). Partial least squares (pls-sem) statistical publishing associates, Asheboro: Statistical publishing associates.
Harff‚ B., and Ted Rober, G. (1998). Systematic early warning of humanitarian emergencies‚ Journal of Peace Research, 35(5), 551–580.
Meuleman, B.‚ Abts, K.‚ Schmidt, P.‚ Pettigrew, T.F., and Davidov, E. (2020) Economic conditions group relative deprivation and ethnic threat perceptions: a cross-national perspective, Journal of Ethnic and Migration Studies, 46 (3)‚ 593-611.
Midtbøen, H.A. (2015). Citizenship integration and the quest for social cohesion: nationality reform in the scandinavian countries, Comparative Migration Studies‚ 3 (3)‚ 1-15.
Mooij, M.D., and Beniflah, J. (2017). Measuring cross-cultural differences of ethnic groups within nations: convergence or divergence of cultural values? the case of the united states, Journal of International Consumer Marketing‚ 29 (1), 2 – 10.
Latan, H., and Ramli, N.A. (2017). The results of partial least squares-structural equation modelling analyses (pls-sem), https://ssrn.com/abstract=2364191‚ (2013/ 9/5).
Stodolska, M. (2018). Research on race, ethnicity, immigration, and leisure: have we missed the boat?. Leisure Sciences, 40 (2), 43-53.
Kwong, K., and Wong, K. (2013). Partial least squares structural equation modeling (pls-sem) techniques using smartpls, marketing bulletin, Marketing Bulletin‚ 24 (1)‚ 1-32.
Sanchez, G. (2013). Pls path modeling with r, trowchez editions. berkeley, Berkeley: Trowchez
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 877 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 345 |