تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,686 |
تعداد مقالات | 13,795 |
تعداد مشاهده مقاله | 32,470,925 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,815,142 |
برخی از کاستیها در رازهایی از گلشن راز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
متن شناسی ادب فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 14، شماره 4 - شماره پیاپی 56، دی 1401، صفحه 89-100 اصل مقاله (1.01 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/rpll.2022.133553.2054 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یدالله نصراللهی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی،گروه زبان و ادبیات فارسی،دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان،تبریز،ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گلشن راز شیخ محمود شبستری از آثار مشهور عرفانی است. شبستری این اثر عرفانی را تحت تأثیر عرفان ابنعربی در قرن هشتم سروده است. بازتاب فکر و اندیشه و شعر شبستری در این اثر را میتوان آشکارا در منابع بعد از او دید؛ به همین سبب در گذر زمان، نزدیک به پنجاه شرح و حاشیه بر آن نوشتهاند. دکتر محمدرضا برزگر خالقی نیز اخیراً به شرح و توضیح گلشن راز پرداخته و آن را رازهایی از گلشن راز نامگذاری کرده است. نوشتار حاضر بر آن است که به معرفی اجمالی شاعر و کتاب و مسلک عرفانی شبستری بپردازد. هدف عمدة این مقاله گزارش کاستیها و نقصهای مندرج در کار برزگر خالقی است. اثر برزگر خالقی از سه بخش عمده تشکیل شده است: مقدمه، متن گلشن راز و شرح و توضیحات برزگر خالقی؛ برزگر خالقی به تصحیح متن نپرداخته و کوشیده است با زبانی ساده و بهطور فشرده و مختصر به شرح ابیات گلشن راز بپردازد. برزگر خالقی در بخشِ شرح و توضیحات توانسته است مسائل مبهم و شطحگونه را تاحدّی معنی کند و معنی مقبول و متناسب دینی از آن به خواننده ارائه دهد؛ شارحان سنتی نگرشی مریدگونه در برابر شبستری و ابنعربی داشتهاند؛ اما او برخلاف آنان چنین نگرشی ندارد. با این حال، گاهی به نظر میرسد میتوان بر معنی درجشده در بخش توضیح و شرح برزگر خالقی نقادانه نگریست و از آنها خرده گرفت. این نوشتار تاحدّ امکان و مجال محدود، آنها را بیان کرده است. روش تحقیق در این مقاله، مقایسهای، توصیفی و تحلیلی است که از شیوههای اسنادی، کتابخانهای و یادداشتبرداری در گردآوری آن بهره برده شد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گلشن راز؛ برزگر خالقی؛ عرفان ابنعربی؛ شرح گلشن راز؛ شبستری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ مقدمه عرفان و تصوف، موضوع و مضمون غالب آثار ادبی و فارسی است؛ بهویژه از قرن هفتم و حملة مغول به بعد، بیشتر قالبهای ادبی از مثنوی و غزل تا قصیده و رباعی، تحت نفوذ عرفان قرار میگیرد و شعر و نثر فارسی را از موضوعات و مفاهیم ادبی سرشار میکند. از منابع قدیم و تذکرههای عرفانی میتوان به شمول عرفان در این دوره پی برد و البته محققان ادب و عرفان نیز بدین امر اشاره کردهاند (جامی، 1375: 603؛ زرینکوب، 1395: 128). به عبارتی، موضوع وحدت وجود و سیطرة بیچونوچرای آن در قرن هفتم و بعد از آن، به وحدت موضوع در قالبهای ادبی و آثار مختلف انجامید؛ بهطوری که شاعران و نویسندگان مختلف در وادی عرفان، از خود آثاری متأثر از عرفان ابنعربی بهجا نهادند. نکتة مهم دیگر در مطالعة تاریخی عرفان این است که عرفان و تصوف صورت ایستا و ثابتی ندارد؛ از خلال متون عرفانی میتوان بدین موضوع پی برد که بحث عرفان در طول زمان و طی قرون، تغییر و دگرگونی یافته است تا بدانجا که مثلاً میراث عرفانی در روز و روزگار ما با عرفان زمان ابوسعید و خرقانی و عطار، بیشتر در اسم و عنوان عرفانی اشتراک دارد تا قرابتهای آموزشی و تئوریک یا عملی. به همین سبب مؤلفان مدرسی عرفان از گذشته و محققان عرفان در عصر جدید، نخستین گام را برای شناخت و معرفی بیشتر عرفان و تصوف، ردهبندی یا طبقهبندی عرفان دانستهاند؛ برای مثال، هجویری آنها را با انتساب به سلسله، و قشیری به موطن صوفیان طبقهبندی میکند (شفیعی کدکنی، 1386: 537)؛ یا طبقهبندی عارفان ازنظر موقعیت جغرافیایی (خراسانی، عراقی، بغداد و...) (زرینکوب، 1363: 61؛ شفیعی کدکنی، 1392: 404) را از گامهای اولیه در تحقیق و پژوهش عرفان دانستهاند و حتی میتوان در تقسیمبندی بزرگ و کلیتر، این موضوع را به دو نوع عرفان پیش از حملة مغول یا پس از حملة مغول ردهبندی کرد. میتوان این موضوع را از مسلمات بحث و تحقیق در حوزة عرفان دانست که در طول حیات اسلام در پانزده قرن هجری، دو نوع مشرب عرفانی با شدت و ضعف حضور داشته است که هرکدام در تأثیرگذاری در قلمرو جهان اسلام، نقش یک منظومه را داشتهاند:
شگفت آنکه این دو بزرگ (مولانا و ابنعربی) در یک زمان و در قلمرو جغرافیایی نزدیک به هم میزیستهاند. باید پذیرفت که بعد از قرن هفتم و پس از درگذشت این دو عارف نامی، میراث و سنت عرفانی آن دو درهم میآمیزد و نگاه و جهانبینی غیرتجربی و زبانمحور ابنعربی (سعاد، 1391: 80) در قلمرو جغرافیای فکری و هنری جهان اسلام غالب میشود؛ بهگونهای که حتی شارحان آثار مولانا نیز آثار او را از منظر جهانبینی و ایدئولوژیهای ابنعربی، تأویل و تفسیر میکنند؛ به تعبیری بهتر، سنت عرفانی خراسان منقطع میشود و درعوض هرچه هست نوعی نگاه «ابنعربیگرایانه» در عرفان و در فرقهها و سلوک و آثار عرفانی موج میزند. سعی بر آن است که در اینجا، تاحدّ امکان از نقد و نقض و داوری تند علیه سنت عرفانی ابنعربی پرهیز شود. از زمان حیات ابنعربی و آثار بسیار و زبان مغلق و مبهم همراه با رمزپردازیهای عجیب و غریبِ نزدیک به شطحیات او میتوان چنین استنباط کرد که از آن زمان تاکنون رنگ و زمینة شدید پیچیدگی و ابهام بر گرداگرد آثار ابنعربی تنیده شده است و این نکتة مهمی است. در روزگاران پس از حملة مغول و در غیاب عنصر خردورزی و عقلانیّت، افرادی یا به بیان بهتر، عارفان و شارحانی بودند که شیفتة آن نوع ابهام و بازی با الفاظ (اصالت زبان و سجع و...) بودند و از آن لذت میبردند و به تبلیغ و ترویج آن میپرداختند. میتوان به این موضوع که محققان دیگر عصر ما بدان اشاره کردهاند، با کنار گذاشتن تعصب دست یافت و آن را پذیرفت. ابهام زبان و بیان ابنعربی، خود به نتیجة طبیعی دیگر آن انجامیده است و آن تأویلبرداری یا چندمعنایی است؛ قریب به اتفاق مشتاقان ابنعربی و آثار او، بعدها در زمرة شارحان و تأویلپردازان اثر او درآمدهاند و تا میدان زبان و جولان تخیل اجازه داده است، آن آثار را شرح و یا به عبارت بهتر، تأویل کردهاند. گلشن راز شیخ محمد شبستری نیز در زمرة این آثار است. شیخ با تمسک به عرفان ابنعربی، اصطلاحات، سمبلها و نمادهای مختلف عرفانی را به زبان شعر، شرح و تأویل کرده است. او توانسته است شعر فارسی را با لطافت زبانی خاص و دلانگیز، به قالبی برای اندیشهها و آموزههای مغلق ابنعربی تبدیل کند. موضوع و بحث مهم دیگری که باز از مکررات عرفان ابنعربی است، نگاه وحدت وجودی یا همهخدایی در اندیشه و بیان اوست. این نگرشِ تا اندازهای و در بخشهایی، خطرناک و عجیب و غریبِ ابنعربی را ـ که در آیینها و حتی بهصورت کمرنگ در عرفانهای پیش از ابنعربی ریشه دارد ـ میتوان در آثار و اندیشة شیخ شبستری دید که شاید مهمتر از همه این بیت او باشد:
موضوعات و مباحثی اینچنین پیچیده در تفکر ابنعربی و در آثار او، تحقیق و پژوهشهای فراوانی را در این زمینه ایجاب میکند و ما بهدلیل مجال محدود موضوعی این مقال، از آن صرفنظر میکنیم. پرسشهای اصلی این تحقیق را میتوان چنین برشمرد:
موضوعات پیش رو را میتوان از فرضیههای تحقیق دانست: اثر شبستری از آثار مهم و تأثیرگذار در تاریخ عرفان و تفکر اسلامی ایرانی است که تحت تأثیر عرفان ابنعربی پدید آمده است؛ تقید دکتر برزگر خالقی به نوشتن معنی ساده بوده است و این امر گاهی، فهم و معنی درست و کامل را از بیت ممکن نکرده است؛ روشهای معنیکردن و استناد به منابع دکتر برزگر خالقی متفاوت است. نقد و بررسی کتاب مهم درسی دانشگاهی، هدف عمدة این پژوهش بوده است که تاحدّ امکان، به دور از تعصب و تعارف و انکار مطلق، شرح و توضیح دکتر برزگر خالقی بررسی شده است. روش گردآوری مطالب، اسنادی، یادداشتبرداری و کتابخانهای است؛ نیز از مقایسه، تحلیل و ارجاع نیز برای تحقیق استفاده شده است. 2ـ بحث گلشن راز از نغزترین آثار عرفانی است که شبستری تحت تأثیر عرفان ابنعربی، آن را سروده است؛ این اثر در پاسخ به هجده سؤال عارفی به نام حسینی هروی است؛ به عبارت بهتر، شرح و تأویل ابنعربیگرایانه به پرسشهای هروی است. این اثر، ساختار و نظم از پیش طرحشدة شبستری را ندارد و بیشتر در پاسخ به پرسشهای هروی و از نگاه و منظر سؤالهای او به تبیین مطلب پرداخته و بر آن بوده است که کدام پرسش را در آغاز و یا کدام را در میانه و پایان طرح کند. درواقع، این اثر عرفانی مانند آثار دیگری مثل حدیقه، باببندی نشده است و ترتیب آن معطوف به هرکدام از پرسشهای حسینی هروی است؛ یعنی بهجای باببندی، سؤال اول، دوم و... در آن آمده است. درکل، گلشن راز 1006 بیت دارد که شبستری نخست در هر بخش سؤال حسینی را میآورد و بعد در بخش جواب به آن پرسش پاسخ میدهد و در خلال بحث، به تعبیر خود از قاعده و تمثیلاتی بهره میبرد؛ شیوة روایی و داستانی در این اثر، نمود زیادی ندارد و بیشتر با استناد به سنت شرحنویسی آثار ابنعربی، به تأویل نظرهای مختلف از تفکر، مسافر تا افلاک میپردازد؛ برخی پاسخها کوتاه و برخی طولانی است. شبستری مثنوی گلشن راز را در بحر هزج مسدس سروده است؛ بحری که عطار الهینامه را بدان بحر به نظم کشیده است؛ اصلاً عطار از معدود شخصیتهای عرفانی و شعری است که اسم او بهروشنی در گلشن راز آمده است: که در صد قرن چون عطار ناید (شبستری، 1397: 27). از گلشن راز میتوان چنین استنباط کرد که شبستری ارج و بهای چندانی برای شعر قائل نیست و آن را ظرفی قاصر از بحر قلزم معانی خود میداند؛ حقیقت دیگری که باید اذعان کرد این است که شبستری تسلط و تبحر چندانی به دقایق و نکتههای شعرگویی نداشته است؛ مثلاً در این دو بیت، عیب قافیه مشهود است:
به همین دلیل به نظر میرسد که منتقد در زیباییشناسی شعر گلشن راز، نوآوری و خلاقیت چندانی نمیبیند. رازهایی از گلشن راز اثری است که دکتر محمدرضا برزگر خالقی در سال 1397 با همکاری انتشارات زوار چاپ کرد. پیش از این هم، ایشان این اثر را با همکاری عفت کرباسی با توضیح مختصر چاپ کرده بود. عنوان تکمیلی، رازهایی از گلشن راز، «همراه با مقدمه، درستخوانی ابیات، تلفظ واژگان دشوار و توضیحات» است که دکتر برزگر خالقی به همراه فهرستهای مختلف و کشفالابیات تدارک دیده و چاپ کرده است؛ از تصحیح متن و ذکر و معرفی نسخه و نسخهبدل در آن خبری نیست. اینک بخشهای بحثبرانگیز از این چاپ نقل میشود. 2ـ1 محاسن و نقاط قوت اثر پیش از بیان کاستیهای این اثر، برای اینکه از مسیر اعتدال خارج نشویم، به نقاط قوّت کار تحقیقی، هرچند بهاختصار، اشاره میکنیم. نخستین حُسن این چاپ که از بایستههای ناگزیر روزگار ماست، حجم اندک و چاپ در یک مجلد است؛ سبکی ظاهری اثر، تهیة آن را برای مخاطبان آن، آسان و مقرون به صرفه میکند. آرایش ظاهری و حروفچینی متن نیز مناسب و برازنده است. زبان و بیان ساده، هم در توضیح و شرح ابیات و هم در بازنویسی بیت به نثر، مسئلة دیگری است که باید به آن اشاره کرد. استناد و استشهاد به منابع مختلف عرفانی، فلسفی و ادبی، درجه و اعتبار علمی اثر را وزینتر کرده است و مزایای دیگری که بهعلت رعایت حجم مقاله از بیان آنها صرفنظر میکنیم. 2ـ2 روش توضیح و استناد برزگر خالقی پیش از مقدمه، روش کار خود را «شرح ابیات گلشن راز با زبانی ساده و بهطور فشرده و مختصر» بیان میکند (برزگر خالقی، 1397: مقدمه 7). واضح است که آثار متأثر از عرفان ابنعربی دشوار و پیچیدهاند و این شیوة شرح و توضیح برزگر میتواند بخشی از خلأ منابع ساده در حوزة عرفان ابنعربی را جبران کند. ایشان تاحدّ امکان، اصطلاحات اثر را توضیح میدهد و سپس معنی بیت را به زبان ساده برای خواننده میآورد. شاید آنچه بتوان در توضیح اصطلاحات بدان نقادانه نگریست، این است که باید مأخذ اولیه و ریشة اصطلاحات را درج میکردند؛ مثلاً در ص 88 و در توضیح اصطلاح «فضل و فیض»، بهتر بود مأخذِ قرآنیبودن اصطلاحات را ذکر میکردند؛ یا در توضیح «امر اعتباری» نوشتهاند: مفاهیمی که در جهان خارج وجود ندارند (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 90)؛ بی آنکه به خاستگاه فلسفی و منطقی آن اشارهای داشته باشد و در جایجای، بخشِ شرح توضیح آن را مکرر آوردهاند. در توضیح فضل، قولی را مستقیم از راغب نقل میکنند؛ بی آنکه به اثر راغب استناد کنند و ارجاع دهند (همان: شرح و توضیحات 88) و یا در ص 153 حکایتی نقل میکنند و مأخذ آن را نمیآورند و یا در ص 94، بیتی از شمس مغربی آورده، ولی مأخذ آن را ذکر نکردهاند. متأسفانه این ذکرنکردن مأخذ در نقلقولها در بخش اصلی کار و زحمت برزگر خالقی (شرح و توضیحات) شایع است. شیوة ارجاعدهی دکتر برزگر خالقی، استناد سنتی است که در آن فقط نام منبع و صفحه را ذکر میکنند؛ هرچند به نظر میرسد در تألیف و تدوین کتاب، این شیوه بهتر و جاافتادهتر است. منابع بهکاررفته در بخش مقدمه بیشتر منابع و شروح قدیم هستند و گاهی به آثاری از زرینکوب، مایل هروی، صفا و... نیز استناد کردهاند؛ در بخش شرح و توضیحات نیز تنها شرح قدیمی که برزگر زیاد استناد کرده، مفاتیح الاعجاز لاهیجی است؛ در شرح دشواری بسیاری از ابیات، این اثر را محل نظر و ارجاع خود قرار دادهاند؛ البته در توضیحات به اثر غزالی، مولانا، عطار و حافظ نیز استناد کرده و در توضیح از آنها کمک گرفتهاند. در استناد و ارجاع بیش از حدّ برزگر خالقی به مفاتیح الاعجاز، نوعی زیادهروی دیده میشود؛ بهویژه وقتی که برزگر خالقی مأثورات را هم از این اثر نقل میکند که بهتر بود به منابعی قدیم از فرهنگ احادیث و مأثورات استناد میشد (شبستری، 1397: 110، 163 و...). 2ـ3 معنیها و شرحهای تأملبرانگیز اینک معنی و شرح ابیاتی چد نقل میشود که به نظر میرسد، کامل نیستند و مقصود را کامل ادا نمیکنند.
معنی برزگر خالقی: حقیقت مقام ذات حق است که انسان کامل پس از سپریکردن شریعت و طریقت به فنای فی الله میرسد و وجود مادّی خود را در ذات الهی محو میکند و از کفر و ایمان میگذرد و برتر از آنها میشود (برزگر خالقی، 1395: شرح و توضیحات 138‑137). به نظر میرسد که باید به توضیح و تبیین حقیقت عرفانی میپرداختند که در نظر ابنعربی، آن امری بود که ایمان و کفر در آن جمع شده باشد؛ درواقع نوعی قرائت وحدت وجودی از کفر و ایمان که هر دو را در راه حق پویان میبیند و میداند.
منظور از جماد معدن است که زاینده است (برزگر خالقی، 1397: 124). این بحثی است در فلسفه و طبیعیات قدیم و لزوماً در آنها همهجا منظور از جماد، معدن نبوده است و نیست.
روح اضافی را چنین معنی کردهاند: روحی که در رحم مادر به جنین اضافه میشود (برزگر خالقی، 1397: 164). در جای دیگری نیز این خطای فاحش وجود دارد؛ اصلیترین معنی اضافه (معنی لغوی آن) در زبان عربی، نسبت است و روح اضافی یعنی روح منسوب به خدا که با استناد به آیة «نفخت فیه من روحی» از زبان حق این امر بیشتر اثبات میشود.
و یا این بیت که معنی نوشتهشده بر آن مبهمتر از خود بیت به نظر میرسد:
معنی بیت: «موجود کل است که از دو چیز ماهیّت و وجود تشکیل شده است و به نظر میرسد که از وجود بزرگتر باشد؛ اما درحقیقت وجود که جزو است بزرگتر است؛ زیرا در همة ماهیات وجود دارد، قانعکننده به نظر نمیرسد» (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 167). وجود را جزء و صاحبان وجود، یعنی موجودات را کل میداند و این نظر و توجیهِ جزء و کل خاص استثنا و نوعی پارادوکس است.
معنی بیت: از منِ شیفته و اسیرِ زلف جانان، سخن گیسوی دراز و خم اندر خم معشوق را مپرس و از زنجیر مجنونان و دیوانگان وادی عشق سخن مگو و آن را به حرکت درنیار؛ زیرا جنون مجذوبان عشق بیشتر خواهد شد (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 18). شاید بهتر باشد زلف را در این بیت، از نمادهای رایج عرفان ابنعربی بدانیم که سمبل کثرات، دنیا و تعلقات آن است که در آن صورت، معنی معقول و مناسبتری خواهد یافت. 2ـ4 نپرداختن به معنی برخی کلمات و ابیات یا معنی ناصواب (در این بخش عمدتاً مسائلی درج شده است که باید بیشتر توضیح میدادند.)
در ص 124 به توضیح «شخص» نپرداختهاند که آن به معنی «جسم و بدن» است.
بدیهی است که جنس و نوع و شخص از طبقهبندیهای منطقی در فلسفه است و توضیحاتی مفصل دارد که بدان نپرداختهاند. نشأت را عالم معنی کردهاند (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 155).
برزگر خالقی پس از معنی لغوی و اصطلاحی کرامت (امر خارقالعادة صوفیان) با استناد به فرهنگ اشعار حافظ بیت را چنین معنی کردهاند: «کرامت در لغت به معنی بزرگواری و بخشندگی است و در اصطلاح صوفیان، امر خارقالعادهای است که بهوسیلة عنایت خداوندی از صوفی کامل و واصل صادر میشود...» (برزگرخالقی، 1397: شرح و توضیحات 160). ولی ظاهراً با استناد به آیة «و لقد کرمنا بنیآدم و حملناهم فی البر و البحر» (اسراء: 70) و تلمیح بدان، تقدم تکریم انسان را بیان میکند.
استدراج: طلب درجه و بزرگیکردن که مکر باشد (برزگرخالقی، 1397: شرح و توضیحات 196). استدراج اصطلاحی برگرفته از قرآن است: «وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» (اعراف: 182). استدراج اصطلاحی عرفانی در مقابل کرامات یا کرامات دروغین است: «ابوالعباس سیاری گوید: عطاء او بر دو گونه باشد کرامت بود و استدراج بود. هرچه با تو بگذارد کرامت بود و هرچه زایل کند استدراج بود» (قشیری، 1387: 92).
سرّ: در اینجا معنی قلب و باطن است (برزگرخالقی، 1397: شرح و توضیحات 144)؛ یا به قول نجم رازی در کنار قلب، یکی دیگر از حواس باطن است (نجم رازی، 1374: 55).
این بیت به سخن شطحآمیز خرقانی «الصوفی لیس بمخلوق» اشاره میکند و معنیای که آوردهاند به تأمل نیاز دارد.
شبستری در توصیف عالم وحدت در مقابل کثرت، آن را چو دریایی میداند که شعر زیبای حافظ را در ذهن تداعی میکند:
خیال که شبح و وارونة حقیقت است و مصرع دوم برگرفته از مثلی به زبان عربی است: «لیس فی الدار دیّار»:
این تعبیر مثلگونه است و پیش از شبستری، دیگران ـ مانند ناصرخسرو، مسعود سعد، سنایی ـ به کار بردهاند (رک. دهخدا، 1377: ذیل آماس) مسعود سعد میگوید:
در ابیات مربوط به قاعده در اصول اخلاق و شعب آن میگوید:
این نظر شبستری بسیار به نظر حکمای قدیم نزدیک است که این چهار فضیلت را فضایل اصلی یا اساسی خواندهاند (زریاب، 1368: 357).
میتوان مصرع دوم را از مآخذ شعر «کودک و سایه» از رعدی آذرخشی دانست؛ هرچند در منابع آمده که رعدی آن را از کریلف روسی گرفته است (آرینپور، 1382: 560).
در معنی مواجید نوشتهاند: مواجید جمع موجود است و موجود به معنی یافتهشده است و... ؛ سپس معنی بیت را چنین آوردهاند: «اگر تو به حالات اهل وجدان نرسیدهای و حقیقت آنها را نمیدانی...» (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 178)؛ درحالیکه در لغتنامه به نقل از فرهنگ مصطلاحات عرفانی در توضیح مواجید آوردهاند: «کیفیات طریق کشف وجدان بر اولیا و عرفا و سالکان راه ظاهر شود» (سجادی، به نقل از دهخدا، 1377: ذیل مواجید). در بیت:
در توضیح دق نوشتهاند: دق در لغت به معنی کوفتن و در اینجا به معنی اعتراضکردن است (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 178) که باز به استناد لغتنامة دهخدا، ظاهراً این کلمه از «داق» است و ربطی به دق ندارد و آن به معنی عیبگیری و عیبجویی است و مولانا هم پیش از شبستری در مثنوی آن را به کار برده است: در دو جای دیگر نیز این کلمه به کار رفته است (شبستری، 1397: 77 و 78)؛ نکته تأملبرانگیز این است که هم مولوی و هم شبستری، این کلمه را با «حق» همقافیه آوردهاند. برزگر خالقی در توضیح «طامات» مینویسد که «حافظ شطح و طامات را مترادف با خرافات» به کار میبرد.
این نظر دکتر برزگر خالقی ظاهراً در این بیت حافظ نیست و گویا منظور ایشان این بیت است که باید بهصورت شاهدمثال آورده میشد:
به شرح و توضیح آن ـ که با استناد به تعلیقات مفاتیح الاعجاز پرداخته است ـ میتوان افزود که شبستری مصرع دوم را از خاقانی تضمین کرده است:
ولی به نوشتة مرحوم سجادی در تعلیقات دیوان خاقانی این مطلب در اناجیل اربع نیامده است؛ بلکه مطلبی شبیه بدان را از منتخب جواهرالاسرار آوردهاند (منتخب جواهرالاسرار، به نقل از تعلیقات سجادی، 1374: 988). این دو بیت زیر در آخر این بخش نیز تأملبرانگیز است:
به نظر می آید منظور شبستری از توصیف چنین پیری، شخصی نزدیک به شیخ صنعان است؛ ولی دکتر برزگر آن را چنین معنی کردهاند که پذیرفتن این معنا دشوار به نظر میرسد. در کافری و پوشاندن غیرحق، یکتا و بیهمتا باش؛ مانند مرشد و پیر ما که کافر غیرحق شده است و تو اگر انسان کاملی هستی دلت را به دست چنین فردی بسپار و از او تبعیت کن (برزگر خالقی، 1397: شرح و توضیحات 203). 2ـ5 غلطها و ازقلمافتادگیها
«همچند» دراصل به معنی هماندازه است؛ ولی برزگر خالقی آن را «همتا» معنی کردهاند که اگر بدین معنی باشد، ظاهراً معنی مجازی و ثانوی آن است که میتواند در اینجا مراد باشد. دکتر برزگر خالقی «مسواک» را در بیت 850 توضیح دادهاند؛ در صورت توضیح چنین واضحاتی به نظر میرسد که «کاهی» را در بیت زیر باید شرح میکردند:
ازنظر ویرایش زبانی در این اثر، خطای خاص، کاربرد همکرد فعل «نمود» بهجای «کرد» نمود بسیاری دارد: «ذکر نموده است» (همان: 8) «مشاهده نماید» (همان: 98) و... تعبیر عامیانة «دوئیت» (همان: 148) و برخی خطاهای املایی نیز در این اثر دیده میشود: «مووّل» را در بیت 727 بهشکل «ماول» آوردهاند؛ یا «مدّخر» به تشدید دال را با تشدید خ در بیت 681 آوردهاند؛ در جایی نیز بهجای قالب، غالب به کار بردهاند که احتمالاً غلط تایپی است؛ اما غلطهای تایپی ناگزیر در این اثر وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
3ـ نتیجهگیری گلشن راز از آثار مختصر و لطیف عرفانی است که شیخ محمود شبستری در قرن هشتم آن را تحت تأثیر عرفان ابنعربی سروده است. بر این اثر، شرحهای زیادی در طول قرون نوشتهاند و برخی از ابیات شطحگونة این اثر، حکم قول سایر دارد. دکتر برزگر خالقی مطلق، برای بار دوم در حوزة گلشن راز، اثری را آماده و چاپ کرده و آن را رازهایی از گلشن راز نامگذاری کرده است. تقیّد بیش از حدّ برزگر خالقی به عرضة معنای سادة ابیات گاهی، شرح و توضیح او را محل نقد قرار داده است؛ او بهجای آنکه بیشتر به فیلولوژی دقیق کلمه یا اصطلاحی بپردازد، به شرح و توصیف کلمه میپردازد و سرانجام گاهی معنایی بیان میشود که شاید مبهمتر از خود بیت است یا اینکه بیت را به زبان نثر بازنویسی کرده است. شارحان دیگر همگی از جرگه و خیل عارفان یا مریدان شبستری یا ابنعربی هستند و برزگر خالقی، برخلاف آنها در شرح و توضیح ابیات شبستری میکوشد تا معنایی معمول و مطابق با فرهنگ دینی را تدارک ببیند و به خواننده و مخاطب عرضه کند؛ از آنجا که درس گلشن راز در مقطع تحصیلات تکمیلی رشتة زبان و ادبیات فارسی دورههای دانشگاهی تدریس میشود، وجود این اثر نیاز عمدة محیط علمی بوده است و امید است دکتر برزگر با از بین بردن برخی خطاهای نادر تایپی یا در حوزة شرح و توضیح، آن را بپیراید و بیاراید. تدارک و عرضة کتابی درسی مهارتهای خاصی لازم دارد و محدودیتهایی نیز در این راه هست؛ هدف اصلی در اثر دکتر برزگر خالقی، آمادهکردن کتابی به زبان و بیان ساده بوده و منظور از این سادگی، بازنویسی ابیات به نثر امروز بوده است؛ درحالیکه بدیهی است بخش عمدة دشواری گلشن راز در تبیین و توضیح نمادهای پیچیده و بهویژه نمادهای عرفان ابنعربی است. شارح امروزی در چنین بخشهایی باید مرز بین لغت و اصطلاح را تفکیک کند و اصطلاحات پیچیده را با استناد به منابع اصلی شرح دهد؛ این امر در رازهایی از گلشن راز زیاد جلوهگر نیست و کوشش اصلی بر آن بوده است که اغلب ابیات به نثر بازنویسی شوند. ممکن است در پاسخ به این انتقاد گفته شود که توضیح دقیق و مستند اصطلاحات، امری تحقیقی و علمی است که در آموزش متنی درسی نمیتواند وافی به مقصود باشد. ازقضا در این نوشتار مطالب و شواهدمثالها همه از آن جهت استخراج و تبیین شدهاند که بتوانند در گام رسیدن به تحقیق و حتی علم ادبیات مؤثر و سودمند باشند. به نظر میرسد بیان این نکتهها از ارزش کار دکتر برزگر نمیکاهد؛ دانشمندی راستین که مدتهاست کتابهای آموزشی و درسی آماده میکند و در این مسیر کارهای او با توفیق همراه بوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 416 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 244 |