تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,675 |
تعداد مقالات | 13,674 |
تعداد مشاهده مقاله | 31,690,040 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,519,750 |
بررسی انگیزههای تألیف متون منثور عرفانی بر مبنای نظر مؤلفان آنها | |||||||||||||||||||
پژوهشهای ادب عرفانی | |||||||||||||||||||
دوره 16، شماره 1 - شماره پیاپی 48، شهریور 1401، صفحه 85-105 اصل مقاله (1.12 M) | |||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jpll.2022.132643.1678 | |||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||
محسن پورمختار* 1؛ مهناز میرزایی2 | |||||||||||||||||||
1دانشیار زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولیعصر رفسنجان، کرمان، ایران | |||||||||||||||||||
2کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ولیعصر رفسنجان، کرمان، ایران | |||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||
بیان مسئله: مقالة حاضر به بررسی انگیزهها و اهداف نویسندگان متون منثور عرفانی در تألیف آثارشان میپردازد. پرسش مرکزی این پژوهش آن است که چه انگیزههایی باعث میشده است تا نویسندگانِ برجستهترین آثار عرفانی منثور زبان فارسی به تألیف و تصنیف بپردازند. روش: پنجاه اثر عرفانی، از گونههای مختلفِ نگاشتههای صوفیانة منثورِ فارسی، انتخاب و انگیزه یا انگیزههای تألیف آنها استخراج، تحلیل و طبقهبندی شده است. آنچه مستند این پژوهش است نوشتههای مؤلفان آثار بررسیشده است. فضای حاکم بر جامعة مخاطبانی که اینگونه آثار در آنها تولید شده است، درحدّ گنجایش یک مقاله، توصیف و میشود؛ اما بدیهی است تحلیل تاریخی ـ جامعهشناسانه موضوع، مجالی دستکم درحدّ یک کتاب میطلبد؛ بنابراین در این پژوهش فقط به نگاه و نظر مؤلفان آثار توجه و استناد شده است. یافتهها و نتایج: با در نظرگرفتن این نکته که برخی از مؤلفان این آثار، اهداف متعددی برای تألیف اثر خود ذکر کردهاند، انگیزة تألیف این متون را میتوان در یازده دسته طبقهبندی و درصد تقریبی هرکدام را معین کرد. از میان این یازده دسته که در متن مقاله آورده شده است، تألیف اثر به درخواست دوستان و مریدان بیشترین بسامد را داشته است و تألیف به انگیزة بثّالشکوی کمترین بسامد را دارد. | |||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||
عرفان؛ تصوّف؛ متون منثور عرفانی؛ نثر صوفیانه؛ انگیزههای تألیف | |||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||
ـ مقدمه به باور برخی از محققان، عرفان و تصوّف با سابقة بیش از هزارساله در فرهنگ جوامع اسلامی و بهویژه در ایران، مهمترین اتفاق فرهنگی در سراسرِ دورة اسلامی ایران است (شفیعی کدکنی، 1384: 32). این پدیدة روحی ـ ذهنی که ابتدا با تجربیات عمیقاً شخصیِ زاهدان قرون اولیة اسلامی آغاز شد، پس از یکیدو قرن به حوزة کتابت و تألیف رسید و بهسرعت در این زمینه رشد و رونق یافت. تألیف آثار عرفانی از قرن سوم با نوشتههای کوتاهِ عارفانی مانند حارث محاسبی، ذوالنون مصری، جنید بغدادی و سهل بن عبدالله تستری آغاز شد و در قرن چهارم با رسالههای مفصلی مانند اللُّمع فی التّصوف سراج توسی، التّعرف کلاباذی و قوت القلوب مکی ادامه یافت. از قرن پنجم، تألیف آثار عرفانی به زبان فارسی شروع شد (علیمددی، 1399: 31‑34). نهضت نگارش متون صوفیانه به زبان فارسی بهسرعت شتاب گرفت؛ تاجاییکه پس از چند قرن، آثار عرفانی فارسی مهمترین بخش مکتوبات ادبی این زبان را شامل شدند؛ حتی گاهی شهرت آنها از مرزهای دنیای اسلام هم گذر کرد و آوازهای جهانی یافت. بدیهی است همة مؤلفان آثار عرفانی انگیزة واحدی برای تألیف آثار خود نداشتهاند. بعضی از مؤلفان این آثار هیچ انگیزهای برای تألیف کتاب یا رسالة خود ذکر نکردهاند و برخی دیگر مانند فریدالدین عطار نیشابوری، در مقدمة تذکرةالأولیا، به انگیزههای متعددی در این باره اشاره کردهاند. معدود مؤلفانی نیز، مانند صاحب مرصادالعباد، انگیزة تألیف کتاب خود را در طی زمان و به اقتضای شرایط تغییر دادهاند. در این پژوهش کوشیدهایم با بررسی پنجاه اثر از آثار عرفانی فارسی، انگیزههای تألیف آنها را استخراج، تحلیل و طبقهبندی کنیم. منابع پنجاهگانه در این پژوهش بهترتیب الفبایی عبارتاند از: 1) آداب الصوفیه نجمالدین کبری؛ 2) احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار؛ 3) اسرار التوحید فی مقامات الشیخ أبیسعید؛ 4) التصفیه فی أحوال المتصوّفه عبّادی مروزی؛ 5) المصباح فی التّصوّف سعدالدین حمویه؛ 6) اوراد الأحباب باخرزی؛ 7) انس التائبین شیخ جام؛ 8) انسان کامل نسفی؛ 9) بحار الحقیقة جامی؛ 10) بحر الحقیقة احمد غزالی؛ 11) بستان العارفین و تحفة المریدین؛ 12) بستان القلوب سهروردی؛ 13) پرتونامه سهروردی؛ 14) تذکرةالأولیاء عطار؛ 15) تمهیدات عینالقضات همدانی؛ 16) حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر؛ 17) حق الیقین شبستری؛ 18) دستور الجمهور؛ 19) رسالة سپهسالار؛ 20) رسالة الطیور احمد غزالی؛ 21) رسالة یزدانشناخت سهروردی؛ 22) روح الأرواح سمعانی؛ 23) روزی با جماعت صوفیان سهروردی؛ 24) روضةالمذنبین شیخ جام؛ 25) سوانح احمد غزالی؛ 26) شرح تعرّف؛ 27) شرح شطحیات؛ 28) صفوةالصفا ابنبزّاز؛ 29) صفیر سیمرغ سهروردی؛ 30) عبهرالعاشقین؛ 31) عقل سرخ؛ 32) فصل الخطاب خواجه محمد پارسا؛ 33) فی حقیقة العشق سهروردی؛ 34)کشف المحجوب هجویری؛ 35)کیمیای سعادت؛ 36)گزیده در اخلاق و تصوّف ابونصر خانقاهی؛ 37) لغت موران سهروردی؛ 38) لمعات فخرالدین عراقی؛ 39) مرصادالعباد؛ 40) لوایح جامی؛ 41) مرموزات اسدی در مزمورات داوودی؛ 42) مفتاح النجات شیخ جام؛ 43) مصباحالهدایة؛ 44) مقامات ژندهپیل؛ 45) مناقبالصوفیه عبّادی مروزی؛ 46) مناقبالعارفین افلاکی؛ 47) نامههای احمد غزالی؛ 48) نامههای عینالقضات همدانی؛ 49) نفحاتالأنس جامی؛ 50) هزار حکایت صوفیان. ذکر دو نکته دربارة انتخاب متون ضروری به نظر میرسد: نخست اینکه در انتخاب آثار فقط به متون نثر بسنده شد و از منابع منظوم عرفانی، متنی انتخاب نشد. دلیل این امر آن بود که در نظم بهدلیل تنگناهای وزن و قافیه یا دیگر اقتضائات شعری، احتمال این وجود دارد که گوینده از ذکر مطالبی بپرهیزد یا آنها را بهشکل شاعرانه و یا اغراقآمیز بیان کند؛ درنتیجه باعث میشود نتایج تحقیق حاضر از واقعیت دورتر شود. نکتة مهم دیگر آنکه در انتخاب آثار، میزان اهمیت متن ازنظر عرفان و تصوف مدّنظر نبود؛ بلکه سعی شد از انواع گوناگون آثار عرفانی نمونه یا نمونههایی انتخاب شود تا نتایج حاصل به همة انواع متون عرفانی تعمیمپذیر باشد. 1ـ1پیشینه و ضرورت انجام پژوهش دربارة انگیزة تألیف متون مهم عرفانی بهطور منفرد در مقدمة برخی از آن آثار یا پژوهشهایی که به یک اثر میپردازند، تحقیقاتی انجام شده است؛ اما تحقیق گستردهای دربارة انگیزة تألیف متون عرفانی بهطور عام و همزمان تاکنون انجام نشده است. تبیین انگیزة مؤلفان آثار صوفیانه میتواند به شناخت بیشتری از فضای تألیف این آثار و روانشناسی مؤلفان و مخاطبان آنها بینجامد و در تحلیل نهایی جریان مکتب تصوف استفاده شود. 1ـ2 روش پژوهش این پژوهش به اقتضای مجال محدودی که در اختیار دارد، با روش استقرایی، مهمترین انگیزههای تألیف آثار عرفانی فارسی را در پنجاه اثر گوناگون از این نوع ادبی معین میکند؛ چنانکه میتوان نتایج حاصل را با درصد کمی از تغییرات به کلیّت متون عرفانی تعمیم داد. گفتنی است مستندات تحقیق حاضر همان متون پنجاهگانهای است که در بالا نام برده شد. دلایل مؤثر بر تألیف اثر یا آثاری را میتوان از وجوه متعددی بررسی کرد: ـ ازنظر مؤلف/ مؤلفان آثار؛ ـ ازنظر حوادث و اتفاقات تاریخی که در زمان تألیف آن اثر خاص یا در دوران تألیف آثار بررسیشده اتفاق افتاده است؛ ـ ازنظر تأثیری که موقعیت جغرافیایی محل تألیف هر اثر میتوانسته است بر ایجاد آن داشته باشد؛ ـ ازنظر مؤلفههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی... که میتوانستهاند در پیدایش یک اثر دخیل باشند. بدیهی است شاید بتوان تحلیل همة عوامل انگیزشی تألیف یک اثر را بهتنهایی در یک مقاله جمع آورد، اما انجام چنین کاری دربارة پنجاه اثر که در یک بازة زمانیِ تقریباً پنج قرنی و یک محدودة جغرافیایی به وسعت ایران بزرگ صورت گرفته است، در یک مقاله آسان و مقدور نیست و برای اینکه چنین پژوهشی عمقی و دقتی داشته باشد و نتایج قانعکننده و مفیدی از آن حاصل آید، تألیف کتاب یا کتابهایی لازم است. بنابر همین ملاحظة روششناختی است که در این مقاله، موضوع مدّنظر تنها از نگاه مؤلفان کتابهای منظور بررسی شده و به تحلیلِ تأثیرات علل دیگر پرداخته نشده است.
2ـ طبقهبندی انگیزههای تألیف متون منثور عرفانی بر مبنای نظر مؤلفان آنها در ذیل به طبقهبندی و تحلیل انگیزة مؤلفان آثار صوفیانه و عرفانی پنجاه اثر مذکور در بالا پرداخته شده است. چنانکه پیشتر گفتهآمد، محدودیّت صفحات مقاله، اقتضای بررسی همة متون عرفانی را ندارد؛ اما به روش استقرایی، نتایج حاصل میتواند به میزان مقبولی به سایر آثار عرفانی نیز تعمیم داده شود. 2ـ1 تألیف به درخواست دوستان و مریدان بسیاری از متون عرفانی به درخواست شخص یا اشخاصی، ازجمله دوستان و مریدان مؤلف نوشته شدهاند. 2ـ1ـ1 شمسالدین احمد افلاکی تألیف کتاب مناقبالعارفین را به امتثال امر چلبی عارف، از نوادگان مولانا، کرده است: «اما بعد، بدان، اَسعَدکَ اللهُ و ایَّدکَ بروحٍ مِنه، که مبنی بر اشارتِ با بشارت حضرت شیخم چلبی، جلالالحق و الدین العارف به، تألیف این کتاب شریف و ترکیب این ترتیب منیف، که حاوی کرامات آباء عظام و اجداد کرام و خلفای همام ایشانست، شروع افتاد و چون عنایت بینهایت حضرت شیخم شامل حال و مآل این بیچاره بود و البته میخواست که این مناقب بدین مراتب نوشته شود، بر موجب وصیّت و تحریض آن حضرت، امتثال واجب دیده؛ این مقدار حکایات در شرح کرامات حضرتشان که صفت صورت ظاهر طاهر ایشانست، به قلم آرم» (افلاکی، 1385: 4‑5). 2ـ1ـ2 جمالالدین ابوروح، نویسندة کتاب حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، در دیباچة کتاب خود، درخواست دوستان و مریدان را انگیزة نوشتن کتاب خود میداند: «چون استدعای طالبان عاشق و رغبت مریدان صادق بسیار شد؛ از حق، سبحانه و تعالی، استعانت خواست در نبشتن و جمعکردن این کلمات تا اعتقاد خلق به مطالعة آن فوائد، بدان روضة مقدس زیادت شود و از مطالعة این کلمات به رحمت حق آراستهتر گردند» (جمالالدین ابوروح، 1376: 35). 2ـ1ـ3 روزبهان بقلی شیرازی کتاب شرح شطحیات را به خواهش و درخواست یکی از دوستان نوشته است: «چون به شیراز آمدم و آن کتاب تمام کردم؛ ازجملۀ یاران و مریدان، عزیزی قرابتی از من تقاضا کرد که این کتاب شطح را به پارسی شرحی بگوی. چون بنگریستم، حق صحبت او بر خود واجب دیدم. اسعاف حق او را درین شرح خوض کردم و از حق تعالی یاری خواستم» (روزبهان بقلی شیرازی، 1360: 13). 2ـ1ـ4 احمد بن الحسین بن شیخ الخرقانی، نویسندة کتاب دستور الجمهور،نگیزة نوشتن کتاب خود را خواهش علاقهمندان به شیخ بایزید بسطامی میداند: «جمعی از جماهیر منهومان بدین مائده و مشاهیر آرزومند این فائده بدین فقیر معتصم به توفیق ربانی اشارت کردند که این گوهرهای پراکنده را در یک عِقد عَقد کردن و این دینارهای قراضهشده را در یک بوتة نقد کردن، کار تست» (خرقانی، 1388: 3). 2ـ1ـ5 نجمالدین رازی تحریر اول کتاب مرصادالعباد را به اجابت درخواست مریدان صادق منسوب میکند: «مدتی بود تا جمعی طالبان محقق و مریدان صادق هروقت از این ضعیف با قلّت بضاعت و عدم استطاعت مجموعهای به پارسی التماس میکردند. ... مجموعهای میخواستند قلیل الحجم و کثیرالمعنی» (رازی، 1377: 15). 2ـ1ـ6 فریدون بن احمد سپهسالار در آغاز رسالة سپهسالار، انگیزة نوشتن رسالهای در مقامات و احوال مولوی را درخواست عزیزی میداند: «شخصی، از آن جمله که در رازها محرم و در نیازها همدم بود، روی بدین ضعیف کرد و گفت که نزدیک شد که تمامت پیران و عزیزان که جمال زیبای آن حضرت را مشاهده کردهاند، بهکلّی روی در پردة غیب کشند و آثار و کرامات و اخباری که به عینالیقین مشاهده کردهاند قید ناکرده و به رسایل نپرداخته، عالمی را محروم گذارند. ... توقع آن است که رسالهای جمع کنی که مشتمل باشد بر سیرت پاک آن حضرت و اسناد خرقه و تلقین و کرامات و مقامات پدرش و حضرت او و اصحاب صحبت ایشان... بنابر التماس آن عزیز استعانت از حضرت ربّ العزّه طلبیده و همم عالیه از حضرت ایشان خواسته، در بیان آن شروع رفت تا هرچه این ضعیف به عینالیقین مشاهده کرده باشد و در ایّام این ضعیف از آن حضرت به وجود آمده، از آنچه در گوشة خاطر مانده بود، در قلم آورد» (سپهسالار، 1387: 6‑7). 2ـ1ـ7 شیخ شهابالدین سهروردی رسالة بستان القلوب را به خواهش جماعتی از اهل سپاهان نوشته است: «جماعتی از اصحاب دل از اهل سپاهان که مرا با ایشان نشست و خاستی بود، درخواستند تا کلمهای چند در حقیقت جمع کنم، چنانکه تکلّف در آن راه نیابد و به فهم هرکس نزدیک باشد» (سهروردی، 1380: 334). 2ـ1ـ8 سهروردی علت تألیف کتاب لغت موران را نیز خواهش یکی از دوستان ذکر کرده است: «امّا بعد، یکی از عزیزان که رعایت جانب او بر این ضعیف متوجّه بود، التماس کرد کلمهای چند در نهج سلوک. اسعاف کرده آمد به شرط آنکه از نااهل دریغ دارد و آن را لغت موران نام نهادیم و توفیق از خدای خواستیم در اتمام آن» (سهروردی، 1386: 39‑40). 2ـ1ـ9 سهروردی نگارش رسالة پرتونامه را نیز به درخواست (اشارت) یکی از محبّان فضیلت منسوب میکند: «بدان که این مختصریست که ساخته شد بحکمِ اشارت بعضی از مُحبّانِ فضیلت و نامش پرتونامه کرده شد» (سهروردی، 1380: 2). 2ـ1ـ10 قطبالدین منصور عبّادی مروزی در اثر خود مناقبالصوفیه بیان میکند که هرچند او خود از درون، تقاضای نوشتن دارد، اطرافیان و مریدان رغبتی ندارند و با اینهمه، جوانی علاقهمند او را به نوشتن این کتاب واداشته است: «... پس از این جمله، درین وقت جوانی که آراسته صورت بود در شریعت و پیراسته صفت بود در طریقت از سر صدقی تمام به حکم جدّی که داشت، درخواست کرد به طریق سؤال که تا ورقی چند نبشته شود در احوال و اعمال اهل صفّه تا حقایق ایشان معلوم شود» (عبادی مروزی، 1362: 29). 2ـ1ـ11 فریدالدین عطار نیشابوری در تذکرةالاولیاء چهارده انگیزه برای تألیف کتاب خود ذکرکرده که یکی از آنها خواهش دوستان دینی است: «مرا در جمعکردن این مجموع چند باعث بود: یکی رغبت برادران دین که التماس میکردند ...» (عطار، 1398: 5). 2ـ1ـ12 عینالقضات همدانی کتاب تمهیدات را به درخواست جمعی از دوستان نوشته است: «جمعی دوستان درخواستند که ازبهر ایشان سخنی چند درج کرده شود که فایدۀ روزگار در آن بود. ملتمس ایشان مبذول داشتهآمد و این کتاب به زبدة الحقایق فی کشف الدقایق بر دَه تمهید تمام کرده شد تا خوانندگان را فایده بود» (عینالقضات، 1389: 1). 2ـ1ـ12 احمد غزالی کتاب سوانح را برای دوستی نوشته که با او انس تمام داشته است و او را عزیزترین برادران میخواند: «دوستی عزیز که به نزدیکِ من بهجای عزیزترین برادرانست و مرا با او اُنسی تمام است، از من درخواست کرد که آنچه تو را فراخاطر آید در معنی عشق فصلی چند اثبات کن تا به هر وقتی مرا با او انسی باشد و چون دستِ طلبم به دامنِ وصل نرسد، بدان تعلّل کنم و به ابیات او تمسّکی سازم» (غزالی، 1368: 2‑3). 2ـ1ـ13 عزالدین محمودکاشانی، نویسندة مصباحالهدایه در سبب تألیف کتاب خود میگوید: «سببی که بر تألیف این مختصر باعث شد، آن بود که جماعتی از دوستان و برادران از محرّر این سواد محمود بن علی القاشانی به هر وقت التماس ترجمة عوارف المعارف میکردند» (کاشانی، 1386: 7‑8). 2ـ1ـ14 مستملی بخاری نویسندة کتاب شرح تعرّف علت نگارش کتابش را چنین ذکر میکند: «اصحاب از من درخواستند تا کتابی جمع کنم مشتمل بر دیانات و معاملات و حقائق و مشاهدات و اشارات به پارسی تا فهم ایشان مرآن را اندریابد و به عبارت غلط نکنند» (مستملی، 1363: 33 ). 2ـ1ـ15 شیخالاسلام احمد جام نامقی نویسندة کتاب مفتاح النجات انگیزة نگارش کتاب خود را درخواست پسرش نجمالدین ابوبکر بعد از توبة او بیان میکند: «... اما چون ایزد تعالی به فضل و مشیّت خود، فرزند ما خواجه ابوبکر را لباس توبه پوشانید و راه درگاه خود بر او گشاده کرد و توفیق رفیق وی گشت تا از مجالست پراکندگان و اهل فساد به مجالست و صحبت عزیزان درگاه و اهل صلاح بدل گردانید، از ما درخواست کرد تا آنچه حالی وی را بدان حاجت افتد، از مقامات راه دین و حق و حقیقت و اسباب دین وی، آنچه به لفظ موجزتر و مختصرتر بنویسیم تا به حجم کمتر باشد و نویسندگان و طالبان را در نوشتن و خواندن آن رغبت افزاید» ( نامقی، 1373: 62‑63). 2ـ1ـ16 شیخ جام کتاب اُنسالتائبین خود را به درخواست دوستان و طالبان نوشته است: «چون تائبان و یاران ما بسیار گشتند و به هر ناحیتی افتادند، ممکن نبود آمدن ایشان به هروقتی. از ما درخواستند و سؤالهایی کردند که ما را به هرچیزی از این طریقهها اشارتی کنید تا دلهای ما را انس و راحتی باشد. ... چون چنین بود، ابتدا کردیم بدین کتاب و این را انس التائبین و صراط الله المبین نام کردیم» (نامقی جام، 1368: 30). 2ـ1ـ17 عزیزالدین نسفی کتاب الانسان الکامل خود را به خواهش جمعی از درویشان تألیف کرده است: «چنین گوید اضعف ضعفاء و خادم فقرا، عزیز بن محمد النسفی که جماعت درویشان، کثّرهم الله، ازین بیچاره درخواست کردند که میباید که چند رساله جمع کنید در علومی که دانستن آن ضرورت است مر سالکان را تا ما را مونس و دستوری باشد» (نسفی، 1384: 1). 2ـ1ـ18 جامی کتاب نفحاتالأنس را به خواهش امیرعلیشیر نوایی نگاشت: «تا آن که محبّ درویشان و معتقد ایشان، آن از همه شغل سیر و بر فقر دلیر، امیر نظام الدین علیشیر...،که به طوع و اختیار از اعلی مراتب جاه و اعتبار اعراض نموده و به قدم تسلیم و رضا بر سلوک جادّه فقر و فنا اقبال فرموده، از این فقیر مثل آن صورتی که بر دل گذشته و در خاطر متمکّن گشته، استدعا کرد» (جامی، 1375: 2). 2ـ2 تألیف در پاسخ به پرسشها تعدادی از آثار صوفیانه در جواب پرسشهای مکتوب یا شفاهی دوستان یا مریدان یا اشخاص دیگر تألیف شدهاند. 2ـ2ـ1 نامههای عینالقضات همدانی «نامههای عینالقضات همدانی، چنانکه از نام کتاب پیداست، مکتوبات عینالقضات هستند که در پاسخ به پرسشها و احیاناً اعتراضهای مریدان ارسال شدهاند» (مایلهروی، 1374: 54). 2ـ2ـ2 نامههای احمد غزالی به عینالقضات همدانی تعداد این نامهها هفت عدد است که در جواب سؤالات عینالقضات همدانی نگاشته شده است. «قبل از نامههای غزالی، نامة عینالقضات آمده است که در این نامه عینالقضات پنج سؤال و پنج واقعه را برای غزالی مینویسد و جواب آنها را میخواهد» (مجاهد، 1388: 217). 2ـ2ـ3 عزیزالدین نسفی کتاب کشفالحقایق را به خواهش جمعی از دوستان و درویشان تألیف کرده است تا به سؤالات ایشان جواب دهد: «اما بعد، چنین گوید، اَضعف الضُعَفا خادم الفُقراء الحقیر، عزیز بن محمد نسفی که جمعی از دوستان یکدل و درویشان کامل از این ضعیف التماس کردند که میخواهیم رسالهای بنویسی و بیان شافی و جواب کافی بگویی تا سالکان و مخلصان را گشایش و دستوری باشد» (نسفی، 1386: 1). 2ـ2ـ4 علی بن عثمان هجویری کتاب کشف المحجوب را در جواب سؤالات عرفانی و حکمی دوستی به نام ابوسعی نوشت. او خطاب به دوست خود در مقدمة کتاب میگوید: «مرا اهل سؤال دیدی و واقعة خود از من پرسیدی و این کتاب از من اندرخواستی و مرادت از آن فایده بود؛ لامحاله بر من واجب شد، حقّ سؤال تو گزاردن» (هجویری، 1389: 5). 2ـ3 تألیف در واکنش به ظهور مدّعیان و فساد طریقت بعضی از مؤلفان آثار عرفانی دلیل تألیف اثر خویش را ظهور مدّعیان تصوف و بروز فساد و انحراف در طریقت ذکر کردهاند: 2ـ3ـ1 ابوالمفاخر باخرزی صاحب اوراد الاحباب و فصوص الآداب انگیزة نوشتن کتاب خود را ظهور مدعیان و فساد حال طریقت و گم شدن آداب حقیقی طریقت دانسته است: «در این زمان مدّعیان راه بسیار شدهاند و فساد حال و کار ایشان عیان گشته و روش طریقت و آداب حقیقت گم شده و صورت و معنی این مدّعیان فقر از طریقت تصوّف و سنّت صاحب شریعت، صلوات الله علیه، دور است. جهل بر این مدعیان غالب است و کار ایشان فاسد... واجب نمود آداب و اخلاق این طایفه را بیانکردن و آداب صورت و صفت و نشست و خاست و پوشش و خورش و حرکت و سکون و قول و فعل و سفر و حضر ایشان را بازنمودن» (باخرزی، 1383: 1). 2ـ3ـ2 نجمالدین رازی در کتاب مرموزات اسدی در مزمورات داوودی، یکی از انگیزههای تألیف کتاب خود را ظهور فساد و حضور نااهلان در این طریق میداند: «ناگاه عقل راهنمای گفت: سالها رنج بردهای و در دریای شریعت غوطه خوردهای... خصوصاً درین عهد که اهل حق چون مُشک در جهان پراکنده شدند و بلک چون نافه بکلی برکنده گشتند... لاجرم صوفیان تتاری و علماء قفچاقی آغاز کردند. یکباره قحطسال مردان و روزبازار نامردان پدید آمد. اگر امروز اظهار حق نکنی، فردا چه عذر آری و اگر این باران درین قحطسال نباری، کی باری؟!» (رازی، 1381: 34). 2ـ3ـ3 فریدالدین عطار نیشابوری یکی از انگیزههای متعدد تألیف تذکرةالأولیاء را ظهور مدعیان ذکر کرده است: «بر قدر وسع خویش سخن ایشان را جلوه کردم که این عهدی است که این شیوه سخن، به کلیت، روی در نقاب آورده و مدعیان به لباس اهلِ معنی بیرون آمدهاند و اهل دل، چون کبریت احمر، عزیز شده است» (عطار، 1398: 7). 2ـ3ـ4 مؤلف کتاب مقامات ژندهپیل 1یکی از دو انگیزة خود برای نوشتن کتاب را جوابگویی به منکران معجزة پیامبر و کرامات اولیا دانسته است: «چند قوماند اصل خرابی دین ازیشان است و دیگر قومیاند از مسلمانان که اهل زیغ و بدعت و مشبّهاندکه کرامات اولیاء را منکراند، دیگر اهل ملک چون جهودان و گبران و ترسایان، همه معجزة رسول را منکراند. ... ما را مقصود از این کتاب آن بود تا جواب ایشان همه بازدهیم» (غزنوی، 1340: 5). 2ـ3ـ5 محمد بن منوّر در مقدمة اسرارالتوحید مینویسد که از آغاز کودکی طالب سخنان و آثار جدّ خود ابوسعید ابوالخیر بوده است؛ اما چون آن زمان ائمه و بزرگان دین هنوز زنده بودهاند و بسیاری از بزرگان هنوز سخنان و مقامات ابوسعید را به یاد داشتند، نوشتن آنها را ضروری نمیدانسته؛ اما پس از حادثة حملة غزان و ظهور فساد در اعتقادات خلق، نوشتن مناقب شیخ را ضروری یافته است: «بزرگان دین و پیشوایان طریقت به نقاب خاک محتجب شدند. روزگارِ قحط مسلمانی و عزّتِ دین پدید آمد و کار دین تراجُعی تمام گرفت و اختلالی هرچه عظیمتر به کار طریقت راه یافت. ... طلبها در باقی شد و اعتقادها فسادی تمام گرفت. و بیشتر اهل اسلام از مسلمانی به اسمی و از طریقت و حقیقت به رسمی مجرد، قانع شدند. حادثة فضل ربّانی در درون این بیچاره پدید آمد و داعیة استدعای مریدان برآن باعث و مخصوص گشت که جمعی ساخته شود در مقامات احوال و آثار جدّ خویش، شیخ ابوسعیدبن ابی الخیر تا راغبان را در دخول راه طریقت رغبت زیادت گردد و سالکان را در سلوک طریق حقیقت راهبری و مقتدایی باشد» (محمد بن منوّر، 1388: 5). 2ـ3ـ6 شیخ احمد نامقی در کتاب انسالتائبین علاوهبر اینکه یکی از اهداف تألیف کتاب خود را درخواست تائبان و یاران میداند، میافزاید وجود بدعتهای آشکار و سخنان پردعوی و بیمعنی و متحیّرماندن سالکان طریق حق موجب شد تا کتابی مبنی بر قول خدا و رسول بنویسد؛ درنتیجه این کتاب علاوهبر انسالتائبین، صراط الله المبین نیز هست: «اما بدان که ما این کتاب را آغاز کردیم نه برای جنگ و تعصب را کردیم و نه برای بدگفت مسلمانان را و نیز نه برای آن تا در میان مردمان ما را ثنا گویند و بستایند. ازبهر این همه هیچ چیز نیست، الّا از بهر رضای خدای عزّوجلّ و نیز میبینیم که هرکس را خواجگی یا تنآسایی میآرزو کند، یا بدمعاملتی یا زرقی یا میخواهند که بدعتی آشکار کنند، مینتوانند کرد. همه این طریق درویشان فرادست گرفتند و گرد جهان میگردند و هرکجا نوتائبی یا کسی که او را مراد کار خدای عزوجل میباشد، گرد ایشان برمیآیند و ایشان را از راه حق میبگردانند و در کوی هوی و بدعت میاوگنند، و راه اباحت و زندیقی در ایشان میکارند تا لاجرم میبینی که عَلَم هوی چون بلند گردید و موج فتنه چون برخاست و راه بدعت چون آشکار شد، ما از سر غیرت این کتاب را فرادست گرفتیم...» (نامقی جام، 1368: 9‑10). 2ـ3ـ7 قطبالدین عبادی در کتاب التّصفیه فی احوال المتصوفه (صوفینامه) با مشاهدة اعتقادات رایج دربارة صوفیه و انتقاداتی که نسبتبه اعمال و سخنان ایشان صورت میگرفت، با نگارش این اثر بر تصفیة این اعتقادات سعی داشت و بدین منظور اعمال و سخنان صوفیه را به قرآن و سنت مستند کرد تا همگی بر حقیقت احوال ایشان اطلاع حاصل کنند: «پس چون فساد اعتقادها میدانستیم، درین وقت بحکم قصور تصور ایشان باحوال این طایفه را و گمان که میبردند که کاریست از بدعت یا قاعدهایست بتهمت، واجب دانستیم بهتفصیل شرح این احوال کردن و مبتدا و منتها و اصل این قاعده و احوال این طایفه را شرحی کردم» (عبادی، 1368: 7‑8). 2ـ4 تألیف به هدف تعلیم عمومی به زبان پارسی بعضی از مؤلفین آثار عرفانی مهمترین انگیزة تألیف کتابهای خود را تعلیم عمومی معارف تصوف ذکر کردهاند و این هدف را هم غالباً با تألیف اثری به پارسی محقق میکردند: 2ـ4ـ1 یکی از دو انگیزهای که هجویری درتألیف کشف المحجوب میآورد، تعلیم و کمک به مریدان راه عرفان است: «پس من این کتاب مرآن را ساختم که صقال دلها بود که اندر حجاب غین گرفتار باشند و مایة نور حق اندر دلشان موجود باشد تا به برکت خواندن این کتاب آن حجاب برخیزد و به حقیقت معنی راه یابند...» (هجویری، 1389: 8). 2ـ4ـ2 سمعانی در روحالارواح با تفسیر اسماءالحسنی قصد دارد مجموعهای از تأملات عالی دربارة مضامین اساسی تصوف و ابعاد عرفانی اسماءالحسنی ارائه دهد: «افتتاح کرده شد شرح اسامی خداوند، جلَّ جلالُه، به پارسی برای انتفاع مسلمانان را، والله الموّفق...» (سمعانی، 1384: 1). 2ـ4ـ3 عطار در مقدمة تذکرةالأولیا یکی دیگر از انگیزههای خود را از تألیف کتاب، تهیة متنی به زبان پارسی میداند تا همة مردم از آن بهره ببرند: «دیگر باعث آن بود که قرآن و اخبار را لغت و نحو و صرف میبایست و بیشتر خلق از معانیِ آن بهره نمیتوانستند گرفت؛ این سخنان که شرح آن است و خاصّ و عام را درو نصیب است، اگرچه بیشتر به تازی بود، به زبان پارسی نبشته آمد تا همه را شامل بود» (عطار، 1398: 6). 2ـ4ـ4 نامقی جامی روضةالمذنبین را به فارسی نوشت تا علاوهبر خاصان و اهل فضل، عوام نیز از آن بهرهمند شوند: «... اما اگر این کتاب را به تازی کردمی، خاص را و اهل فضل را فایده بودی و عام بینصیب ماندی، پس ما این کتاب را به پارسی انشاء کردیم تا هم خاص را و هم عام را بهره باشد» (نامقی جامی، 1355: 6). 2ـ4ـ5 عزیزالدین نسفی کتاب الانسان الکامل را در دو بخش تألیف کرده است که هم برای مبتدیان مفید باشد و هم منتهیان از آن بهرهمند شوند: «... و بیست رساله جمع کردم. ده چنان است که مبتدی و منتهی را از آن نصیب باشد. مبتدی را ایمان پیدا آید و منتهی را اطمینان زیادت شود و ده چنان است که جز منتهی را از آن نصیب نباشد؛ مبتدیان از آن بیبهره و بینصیب باشند» (نسفی، 1384: 73). 2ـ4ـ6 ابوحامد محمد غزالی کتاب کیمیای سعادت را برای استفادة عام (افرادی که بهدلیل عربیبودن احیاء علوم الدین قادر به استفاده از آن نبودند) به زبان فارسی نوشته است: «و اما اندر این کتاب، جمله این چهار عنوان و چهل اصل شرح کنیم ازبهر پارسیگویان و قلم نگاه داریم از عبارات بلند و مغلق و معانی باریک و دشوار تا فهم عوام آن را دریابد چه اگر کسی را رغبت به تحقیقی و تدقیقی باشد ورای این، باید که آن از کتب تازی طلب کند، چون: کتاب احیاء علوم الدین و کتاب جواهرالقرآن و تصانیف دیگر که در این معنی به تازی کرده آمده است که مقصود این کتاب عوام خلقاند که این معنی به پارسی التماس کردند و سخن از حد فهم ایشان در نتوان گذاشت» (غزالی، 1390: 17). 2ـ5 تألیف به قصد تقدیم به بزرگان برخی از نویسندگان آثار صوفیانه، کتاب خود را با هدف تقدیم به بزرگانی طریقتی یا حکومتی تألیف کردهاند: 2ـ5ـ1 عبدالرحمان جامی در یک رباعی که در پایان بخش مقدماتی کتاب لوایح آورده است، از تألیف کتاب به قصد اهدای آن به شاه همدان 2 یاد میکند:
2ـ5ـ2 نجمالدین رازی کتاب مرموزات اسدی در مزبورات داوودی را برای تقدیم به پادشاه ارزنجان داوودشاه بن بهرامشاه نگاشته است: «آن جواهر ثمین را خریداری جوهرشناس به دست آمده است و آن نوعروسان غیبی را خواستاری نوداماد به شست افتاده، چون ملک معظم خاقان اعظم شهریار جهان مرزبان ایران... چرا عقدی چند از آن گوهرهای ثمین با تنی چند از ابکار حورالعین به خدمت آن خسرو تاج و تخت و آن پادشاه جوانبخت نبری تا از رنجبرد خویش در هر دو جهان برخوری؟... این تحفة میمون را به زیور القاب همایون بیاراست تا در این ایام شادکامی و شادمانی و موسم دوستکامی و کامرانی هدیة موروار به حضرت سلیمانی فرستد و به زبان این دو بیت عذرِ عجز خویش خواهد:
2ـ5ـ3 نجمالدین رازی تحریر دوم مرصادالعباد را به علاءالدین کیقباد هدیه میدهد. او «در سال (620 هـ. ق) در سیواس روم تحریر دوم را به پایان آورد و به علاءالدین کیقباد تقدیم نمود» (یوسف ثانی، 1388: 313). «...و عقدی چند ازین گوهرهای ثمین با تنی چند ازین ابکار حورالعین تحفهوار به حضرت بندة برگزیدة ما و سلطان برکشیدة ما بر، آن یوسف چاهی حضرت عزیز ما و ایوب صابر بلای لطفآمیز ما،... ابوالفتح کیقباد بن کیخسرو بن قلیج ارسلان... که در بازار عقیدت هیچ متاع این رواج ندارد و در رستة این سیرت و سریرت هیچ تحفه این بها نیارد» (رازی، 1377: 26). 2ـ5ـ4 سهروردی رسالة یزدانشناخت را به انگیزة تقدیم به یکی از بزرگان به نام محمد بن محمد الدّاری تألیف میکند؛ چنانکه خود میگوید: «پس چون محرّر این رسالت را از مجلس عالی منعمی محترمی صدرالفضلایی... ملک ملوک القدرا محمد بن محمود الدّاری، یدیم الله علینا ظِلُّه، این حال معلوم گشت و استعداد او در تحصیل شرف نفس و شوق او به حکمت همیدیدم و صدق و رغبت او به دانستن این علم شریف میدانستم، خواستم که تقربی نمایم به حضرت او و تحفهای برم به مجلس او و حقی ثابت گردانم که بالای همة حقها باشد...» (سهروردی، 1380: 405). 2ـ5ـ5 محمد بن منوّر یکی از اهداف تألیف اسرارالتوحید را تقدیم آن به پادشاه ابوالفتح محمدبن سام میداند: «پس این دعاگوی به خیر، خواست که حضرت پادشاه اسلام،... ابوالفتح محمدبن سام... را خدمتی کند و تحفهای فرستد تا چنانک در هیچ حالت این دعاگوی بهخیر از اقامت رسم دعاء دولت و اداء شکر نعمت آن پادشاه عالم عادل فارغ و خالی نیست. حضرت جلال و بسیط رفیع او از تحفه و خدمتی این داعی مخلص خالی نباشد و به هر وقت که لطیفهای از فراید و دقیقهای از آن فواید دینی بر مسامع اشرف عرضه دارند و یا به مطالعة میمون پادشاهی و به نظر همایون سلطانی منظور و ملحوظ گردد و ذکر دعاگوی... تازه گردد» (محمد بن منوّر، 1388: 8‑9). 2ـ5ـ6 نامقی جام در کتاب روضةالمذنبین برآن بود که تحفهای به سلطان سنجر تقدیم دارد و بهترین هدیه را آن دید که کتابی به نام سلطان بنگارد: «... اگر میخواهی در باب سلطان عالم، خلَّد اللهُ مُلکُه، و در دعاگویی وی خود را خاصیتی نمایی، چنانکه تا فردای قیامت تو را و او را نیک افتد، بر نام او کتابی ساز تا پیوسته دعاگویان در آن مینگرند و ذکر تو و او بر زبان میرانند... و در مجلس و در محفل ذکر و ثنای او تازه میدارند...» (نامقی جام، 1355: 4). 2ـ6 تألیف اثر بهقصد به یادگار گذاشتن اثری از خویش بعضی از مؤلفان آثار صوفیانه غرض یا یکی از اغراض تألیف کتاب خود را بهجاگذاشتن یادگاری برای آیندگان، دوستان، مریدان و فرزندان ذکر کردهاند: 2ـ6ـ1 عطار در کتاب تذکرةالأولیا یکی دیگر از انگیزههای خود را گذاشتن یادگاری برای آیندگان میداند: «دیگر باعث آن بود تا از من یادگاری ماند تا هرکه برخواند ازینجا گشایشی یابد؛ مرا به دعای خیر یاد دارد» (عطار، 1398: 5). 2ـ6ـ2 نویسندة کتاب مقامات ژندهپیل از نوشتن این کتاب دو غرض دارد: یکی از این دو غرض آن است که کتاب، یادگاری برای دوستان و غمگساری برای مریدان و طالبان باشد: «خواستم که از احوال این مهتر دین شمّهای یاد کنم و بنویسم تا یادگاری باشد مر دوستان را و مریدان و طالبان را در راه حق غمگساری باشد و خوانندگان را و نگرندگان را یادگاری» (غزنوی، 1388: 3). 2ـ6ـ3 نامقی جام در کتاب بحارالحقیقه انگیزة نوشتن کتاب خود را باقیگذاشتن یادگار از خود میداند: «خواست که در آخر مر دوستان و مریدان و فرزندان خود را یادگاری گذارد تا ایشان در آن یادگار نگرند و ما را به دعا یاد آرند... و تا دامن قیامت این یادگاری بماند و ما به آخر عمر در میان ایشان مرده نباشیم» (نامقی جام، 1389: 1‑2). 2ـ6ـ4 نویسندة ناشناختة کتاب هزار حکایت صوفیان، کتاب خود را بهمنظور یادگار برای آیندگان و تشویقی برای آیندگان میداند تا در این موضوع تلاش کنند: «جمع کرده شده تا تذکره بود خلق را چه در حالت قرائت این کتاب نزول رحمت بود، چنانکه فرمود که عند ذکر الصالحین تنزل الرحمة و از خواندن، محبت و مودّت این جماعت در دل زیادت شود» (هزار حکایت صوفیان، 1389: 74). 2ـ6ـ5 روزبهان بقلی در فصل آغازین عبهرالعاشقین، آن را با زبانی شاعرانه مانند ریحانی قدسی برای انسگرفتن عاشقان و محبّان میداند؛ چنانکه عنوان کتاب نیز به همین معنی دلالت میکند: «فصنّفتُ کتاباً فی بیان العشق الأنسانی والعشق الرّبانی لیکون للمحبین و العاشقین نزهة الانس و الریحان من حظیرة القدس، و سمّیته عبهر العاشقین» (روزبهان بقلی شیرازی، 1366: 12). 2ـ7 تألیف به الهام غیبی 2ـ7ـ1 شیخ محمود شبستری رسالة حق الیقین را کرامتی از خداوند میداند که از عالم غیب به او الهام شده است: «این کتاب که مسمی است به حق الیقین فی معرفة رب العالمین، حضرت عزّت از خزانة غیب بدین ضعیف مسکین کرامت فرمود...» (شبستری، 1380: 36). 2ـ7ـ2 شیخ جام کتاب أنس التائبین را الهام حق میداند: «به الهام حق، سبحانه و تعالی، این را بیان کردیم؛ چون به الهام حق میکنیم، دانند که مداهنت نتوان کرد» (نامقی جام، 1368: 10). 2ـ8 تألیف بهقصد شرح و بسط آثار مختصر قبلی بعضی آثار صوفیانه با هدف شرح و بسط آثار قبلی نگاشته شدهاند: 2ـ8ـ1 جامی کتاب نفحاتالأنس را در ترجمه و تکمیل کتاب طبقاتالصوفیة خواجه عبدالله انصاری نوشته است: «... اما چون به زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و به تصحیف و تحریف نویسندگان به جایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود بهسهولت دست نمیدهد و ایضاً مقتصر است بر ذکر بعض متقدمان و از ذکر بعضی دیگر و از ذکر حضرت شیخالاسلام و معاصران وی و متأخران از وی خالی است، بارها در خاطر این فقیر میگشت که به قدر وسع و طاقت در تحریر و تقریر آن کوشش نماید» (جامی، 1375: 2). 2ـ8ـ2 محمد بن منوّر یکی دیگر از انگیزههای خود برای نوشتن کتاب اسرارالتوحید را بسط کلام جمالالدین ابیسعید بن ابیسعد (نویسندة کتاب حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر) میداند: «پیش ازین در عهد استقامت، اجلّ امام عالم جمالالدین ابوروح پسر عمّ این دعاگوی جمعی ساخته بود... اما طریق ایجاز و اختصار سپرده بود... این قدر آرزو بود که هرآنچ آن بزرگ آورده است از احوال و مقامات شیخ ما، قَدَّس الله روحَه العزیز، این ضعیف آن را بیفزاید و آنچ بدین دعاگوی رسیده است، ... در قلم آورد» (محمد بن منوّر، 1388: 6). 2ـ9 تألیف به انگیزه بثالشکوی 2ـ9ـ1 سهروردی در رسالةالطیر مخاطبی را میجوید که گوش شنوایی برای شنیدن سخنان او داشته باشد تا قدری از درد خویش با او بگوید: «هیچکس هست از برادران من که چندانی سمع عاریت دهد که طرفی از اندوه خویش با او بگویم، مگر بعضی ازین اندوهان من تحمل کند بشرکتی و برادری؟» (سهروردی، 1380: 198). 2ـ10 تألیف به انگیزة حفظ احوال و اقوال مشایخ این انگیزه برای تألیف آثار صوفیانه بیشتر ویژة مناقبنویسانی است که از فراموششدن نام عارفان و حالات و سخنان ایشان ترس دارند. این نوع آثار را میتوان به دو نوع فردی و جمعی تقسیم کرد: 2ـ10ـ1 مناقبنامههای فردی حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، دستور الجمهور، مقامات ژندهپیل، اسرارالتوحید، رسالة سپهسالار، مناقبالعارفین افلاکی. 2ـ10ـ2 مناقبنامههای جمعی تذکرةالأولیاء عطار، نفحاتالأنس جامی. 2ـ11 تألیف بدون ذکر سبب یا انگیزة خاص مؤلفین تعدادی از کتابهای عرفانی، در آثار خویش، سبب و انگیزة خاصی را برای تألیفِ خود ذکر نکردهاند؛ از این جملهاند: احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار، بحرالحقیقه تألیف شیخ احمد غزالی؛ گزیده در اخلاق و تصوف ابونصرخانقاهی؛ آداب الصوفیه شیخ نجمالدین کبری؛ المصباح فی التصوف محمد بن مؤید حموی؛ لمعات عراقی؛ بستان العارفین و تحفة المریدین؛ شیخ شهابالدین یحیی سهروردی در رسالههای عقل سرخ، روزی با جماعت صوفیان، فی حقیقة العشق و صفیر سیمرغ؛ رسالة الطیور احمد غزالی؛ فصل الخطاب خواجه محمد پارسا.
3ـ بحث و تحلیل با توجه به آنچه در بالا آمد، میتوانیم تصویری کلی از انگیزههای تألیف آثار بررسیشده ترسیم کنیم و از منظر آن به مطالبات جامعة مخاطبِ معارف عرفانی در اعصار تألیف آثار ـ به استناد آنچه در مقدمه آثار بررسیشده یا از قول مؤلفان آنها آمده است ـ نیز نیمنگاهی داشته باشیم. بدیهی است که با توجه به آنچه در بخش روش پژوهش آمد، برای تحلیل همهجانبة موضوع این مقاله کتاب یاکتابهایی لازم است. این مقاله تنها از نظرگاه مؤلفان آثار بررسیشده به تحلیل انگیزة تألیف آنها میپردازد. برای مقدمة بحث و در یک نگاه کلی به دورة تألیف آثار منظور میتوان گفت این بازة زمانی که محدودة قرنهای پنجم تا نهم هجری را دربر میگیرد، روزبازار عرفان و تصوف است و در این محدودة زمانی جامعة ایرانی به نگرههای هستیشناسانه و رویکردهای عملی تصوف اقبال روزافزون دارد. در این چند قرن تصوف شخصی و محدود به حلقههای کوچک قرون سوم و چهارم سپری شده و کثرت تألیفات صوفیانه نشانة بارزی بر فراگیر شدن تصوف در جامعه است. اقبال به تصوف در جامعهای که دوران درخشان فرهنگی قرون سوم و چهارم را گذرانده است، میل به خودشناسی و خودآگاهی را نشان میدهد و تألیف کتابها و رسالات عرفانی در پاسخ به چنین نیازی گسترش مییافته است. رواج تصوف در تودة مردم علاوهبر تأمین نیازهای معرفتی جامعة ایرانی را میتوان به نوعی پناهجستن از ظلم حاکمان ستمگر و مهاجمان بیرحم و نیز مدعیان دینداری به دامان مشایخ و عرصة خانقاهها نیز مرتبط دانست. به این سبب است که در دورة بررسیشده، تصوف وارد حوزة نظریهپردازی و نهادسازی میشود و طریقههای متعدد صوفیانه در هرجای ایران بزرگ سر برمیآورند. لازمة ضروری تغذیة فکری این مخاطبان پرتعداد، تألیف آثار عرفانی است که در این دوران اوج میگیرد. بدیهی است تألیف این همه آثار انگیزة واحدی نداشته است و به علل مختلف مربوط میشود. با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان مهمترین علل و انگیزههای تألیف آثار منظور را با در نظرگرفتن توضیحات نویسندگان این آثار، با نگاهی ژرفبینانهتر بررسی کرد: - وجود خاندانهایی که نسب آنها به مشایخ بزرگ منتهی میشده است، این داعیه را در بعضی از بازماندگان آنها برمیانگیخته است که زندگی و اقوال و کرامات اجداد خود را بنویسند و از این طریق امتیازی برای خود به دست آورند. به همین منظور، یا خود به تألیفاتی در این باره میپرداختهاند و یا اشخاص مستعد را بدین کار وامیداشتهاند؛ چنانکه جمالالدین ابوروح و محمد بن منوّر به نگارش کتابهایی در باره جدّ خود، شیخ ابوسعید روی آوردند. مناقب مولانا به اشارت چلبی عارف، از نوادگان او بهوسیلة شمسالدین محمد افلاکی تدوین شد. کتاب دستور الجمهور از همین دست است که ابنالخرقانی آن را به نام یکی از احفاد بایزید بسطامی در شرح زندگی و اقوال بایزید تألیف کرد. گفتنی است ابن الخرقانی خود نیز پیوستگی نسبی با بایزید داشته است. - عامل مهم دیگر برای تألیف تعدادی از آثار عرفانی نوشتن آنها به قصد تقدیم و تقرب به اصحاب قدرت و حکام عصر بوده است. در این دوران ارباب سیاست و قدرت توجه خاصی به تصوف و مشایخ آن داشتهاند. چنانکه خواجه نظامالملکها و خواجه نصیرالدینها خانقاهها میساختند و بزرگان قوم را تجلیل و تکریم میکردند. هردو کتاب نجم رازی، مرصادالعباد و مرموزات اسدی ازین مقولهاند که برای تقدیم به حاکمان نگاشته شدهاند. عبدالرحمن جامی نیز کتاب لوایح را به شاه همدان و نفحاتالأنس را به امیر علیشیر نوایی تقدیم کرد. - بسیاری خانقاهها و فراوانی مریدان و محبان در این دوره علاوهبر گسترش بحث و گفتوگوهای عرفانی، موجب ظهور بدعتها، اختلافنظرها و اشکالات بوده که تألیف کتابهای عمومی یا رسالههای منفرد را در زمینههای متعدد مباحث عرفانی الزام میکرده است. همچنین بازار پرسش و پاسخهای شفاهی و کتبی در زمینة معارف تصوف نیز در این عصر گرم بوده است. مطلعان از آیین تصوف در نگارش کتابها و رسالات روشنگرانه و پاسخ به پرسشهای سائلان، احساس مسؤولیت و وظیفة شرعی و طریقتی میکردهاند و همین امر آنان را به تألیف کتاب و رسالات برمیانگیخته است. مهمترین نمونة اینگونه آثار را میتوان الرسالة القشیریة دانست که در مقدمة آن تصریح شده که در واکنش به ظهور فساد و بعت در طریق تصوف و انحراف آن نوشته شده است. کشف الحقایق عزیز نسفی و کشف المحجوب هم در چنین فضایی و در پاسخ به مشکلات طریقتی اهل سلوک و برای تبیین طریقت تصوف راستین نگاشته شدهاند. - گسترش و نفوذ تصوف در بطن جامعه و رویآوردن تودة مردم به خانقاهها و مشایخ تصوف نیاز روزافزون به تألیفاتی به زبان فارسی را الزام میکرد و گروهی از دلبستگان طریق تصوف را به تألیف آثاری به زبان خیل عظیم مشتاقان اینگونه مباحث برمیانگیخته است. نمونة شاخص این نوع آثار کیمیای سعادت امام غزالی است؛ از نمونههای دیگر میتوان به تذکرةالأولیای عطار و شرح تعرف مستملی بخاری و روح الأرواح سمعانی اشاره کرد. - لازمة فراوانی تعداد مریدان و رواج طریقتهای صوفیانه در بین عوام، شرح و بسط آثار شاخصی است که بهدلیل ایجاز یا پیچیدگی مباحث و یا کهنگی زبان نمیتوانستهاند نیازهای روحی و فکری اهل عصر را تأمین کنند. مهمترین نمونة این آثار نفحاتالأنس جامی در روزآمدکردن و بسط طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری است که زبان هروی قدیم آن، مانع از فهم راحتش در روزگار جامی میبود؛ ازسوی دیگر شرح حال مشایخ پس از خواجه انصاری تا زمان جامی را هم در بر نداشت. اسرارالتوحید را نیز مؤلف آن در بسط و تفصیل کتاب حالات و مقامات ابوسعید ابوالخیر نگاشته است. آنچه ذکر شد تحلیل مهمترین دلایل تألیف آثار عرفانی در دورة منظور است. دلایل دیگری که ذکر شده است، غالباً بسامد پایینی دارند و چندان چشمگیر نیستند؛ ازجمله تألیف به الهام غیبی که فقط دو نمونه ذکر شده است یا تألیف به قصد بثّالشکوی که تنها یک نمونه دارد. کمیِ تعداد تألیفات عرفانی به داعیة الهام غیبی را میتوان از آن جهت دانست که ادعای الهام غیبی آن هم در زمینة تألیف کتاب، میتواند بهنوعی به ادعای پیامبری پوشیده تلقی شود و پیداست که اینچنین ادعایی در جامعة اسلامی چهبسا هزینههای گزافی را بر مدعی تحمیل میکرده است؛ بنابراین غالب نویسندگان و مشایخ تصوف از ورود به چنین عرصهای سخت پرهیز داشتهاند. دربارة کمی تألیف به قصد بثّالشکوی نیز باید در نظر داشت که گله و شکایت و ابراز غم و اندوه بیشتر با بیان شفاهی و حضوری در پیوند است نه کتابت؛ علاوهبر آن، رسم ماجراکردن و نیز وجود مجالس صوفیانه جای مناسبی برای شستن سینهها از غم و کدورت و رنجشها بوده است؛ بهگونهای که به تألیف اثری مخصوص بدان بهجز در مواقع نادر نیاز نمیافتاده است.
4ـ نتیجهگیری مؤلفان آثار عرفانی غالباً به انگیزه یا انگیزههای خود در تألیف آثارشان اشاره میکنند. بعضی از این مؤلفان انگیزههای متعددی را برای تألیف اثر خود ذکر کردهاند؛ چنانکه عطار نیشابوری در مقدمة تذکرةالأولیا، چهارده باعثِ تألیف برای این کتاب ذکر کرده است. بعضی از پدیدآورندگان متون صوفیانه نیز به هیچ انگیزة معینی برای تألیف اثر خویش اشاره نکردهاند. با توجه به تحقیق حاضر، مشخص شد مهمترین انگیزههای تألیف متون صوفیانه عبارت است از: 1) تألیف به درخواست دوستان و مریدان؛ 2) تألیف بدون ذکر سبب یا انگیزة خاص؛ 3) تألیف به انگیزة حفظ احوال و اقوال مشایخ؛ 4) تألیف در واکنش به ظهور مدّعیان و فساد طریقت؛ 5) تألیف به هدف تعلیم عمومی به زبان پارسی؛ 6) تألیف به قصد تقدیم به بزرگان؛ 7) تألیف اثر به قصد به یادگار گذاشتن اثری از خویش؛ 8) تألیف در پاسخ به پرسشها؛ 9) تألیف به قصد شرح و بسط آثار مختصر قبلی؛10) تألیف به الهام غیبی؛11) تألیف به انگیزة بثّالشکوی. از بین انگیزههای تألیف آثار عارفانه، تألیف به درخواست دوستان یا مریدان بالاترین بسامد و تألیف به انگیزة بثّالشکوی پایینترین بسامد را دارد.
نمودار شمارة 1: انگیزههای تألیف متون صوفیانه
یادداشتها
| |||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 343 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 198 |