تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,393 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,186,139 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,069,395 |
بررسی رابطۀ تماشای تلویزیون و افزایش سواد زیستمحیطی براساس سه بعد دانش، نگرش و رفتار (مطالعۀ موردی: شهروندان تهرانی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 33، شماره 3 - شماره پیاپی 87، مهر 1401، صفحه 103-118 اصل مقاله (889.83 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/gep.2022.133320.1515 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فاطمه همایونی مقدم1؛ امیر مسعود امیر مظاهری* 2؛ اکبر نصراللهی کاسمانی3؛ محمد رضا رسولی4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی، گروه ارتباطات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه جامعه شناسی و علوم اجتماعی، دانشکده علوم جتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه مدیریت رسانه-روابط عمومی، دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانشیار گروه رسانه-فرهنگ، دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه مسائل زیستمحیطی، یکی از مشکلات جدی جوامع است و انسانها با آگاهی، در حفاظت از آن مؤثر هستند. تلویزیون بهعنوان رسانهای جذاب، در افزایش آگاهی اثربخش است. در پژوهش حاضر، رابطۀ تماشای تلویزیون و افزایش سواد زیستمحیطی براساس سه بعد دانش، نگرش و رفتار بررسی میشود. این پژوهش، ازلحاظ ماهیت، کاربردی و ازلحاظ روش، پیمایش است؛ همچنین جامعۀ آماری آن، شهروندان تهرانی بوده است. حجم نمونه با فرمول کوکران ۳۸۴ نفر است که به روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای انجام شد. برای جمعآوری دادهها، پرسشنامۀ محققساخته به کار گرفته و برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار 22SPSS استفاده شد. اعتبار پرسشنامه، بهشیوۀ صوری و پایایی پرسشنامه با استفاده از «ضریب آلفای کرونباخ» بررسی و در سطوح دانش، نگرش و رفتار بهترتیب برابر با 91/0، 84/0 و 78/0 تعیین شد. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها حاکی از آن است که 62 درصد پاسخگویان، آگاهی خود را از تلویزیون کسب میکنند. مقدار ضریب همبستگی در بعد دانش 648/0، نگرش 679/0، رفتار 599/0 و سواد زیستمحیطی ۶۹۴/۰ بود که وجود رابطۀ معناداری تأیید شد. این بدان معناست که تماشای تلویزیون با کسب دانش، نگرش و رفتار، رابطۀ معناداری دارد. درمجموع تماشای تلویزیون، تقویت سواد زیستمحیطی را تبیین میکند. برای حصول نتیجۀ بهتر، پیشبینی میشود که در رسانۀ ملی برای تقویت دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی سیاستگذاریهای لازم صورت گیرد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سواد زیستمحیطی؛ تلویزیون؛ شهروندان؛ محیطزیست | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله امروزه دیگر کسی ادعا نمیکند که مسائلی همچون گرمشدن جهان، تغییرات آبوهوایی، آلودگی هوا، کاهش منابع سوخت فسیلی مختص کشورهای توسعهیافته است. عموم مردم باید بهخاطر نقشی که در حل معضلات محیطزیست دارند، از عمق فاجعه مطلع باشند (وحیدا و همکاران، 1396). در سال 1987، قبل از بحث دربارهی پژوهشهای اقلیم، هابرماس[1] خاطرنشان کرده بود که مداخلۀ صنعت در مقیاس بزرگ در تعادل اکولوژیک، کمبود فزایندۀ منابع طبیعی تجدیدناپذیر و انفجار جمعیت، بهاندازۀ کافی برای افراد قابل درک و ملموس نیست، بلکه برعکس تخریب روستاها، در اثر توسعۀ ساختوساز یا اثرهایی بر سلامت است (ورنر شولز[2]، 1398). سواد زیستمحیطی، سه جزء اساسی و مهم دارد که عبارت است از: دانش، نگرش و رفتار (عملکرد). دانش زیستمحیطی شامل اطلاعات فرد دربارۀ معضلات محیطی، عوامل مؤثر در گسترش آن، معضلات و اطلاعات دربارۀ آن چیزی میشود که فرد برای بهبود این وضعیت انجام میدهد. دانش، بهعنوان یک ضرورت برای انجام موفقیتآمیز فعالیتها قلمداد میشود. محیط زیست جزئی از نظام باورها و احساسات است و نگرش، ریشه در نظام ارزشی اشخاص دارد. رفتار زیستمحیطی، مجموعهای از کنشهای افراد جامعه نسبتبه محیطزیست است که در طیف وسیعی از احساسات، تمایلات و آمادگیهای خاص قرار دارد (شبیری و همکاران، 1392). نگرش زیستمحیطی قوی، سوگیری در قبال محیطزیست یا بخشی از آن دانسته میشود که فرد را مستعد رفتار مطابق با آن میکند. برخی معتقدند که نگرشهای زیستمحیطی، پیشبینیکنندههای قوی رفتارها در قبال محیط زیست است (عابدی و شهرکی، 1401). برای درک بهتر رفتارهای محیطی باید عوامل نگرشی و موقعیتی و تواناییهای فردی و عادات در رابطه با یکدیگر بررسی شود (شبیری و همکاران، 1392). تردیدی وجود ندارد که گذار به پایداری جهانی، نیازمند تغییر در ارزشها، نگرشها و رفتارهای انسان است. (عابدی و شهرکی،1401) ازلحاظ زبانی، مفاهیم آگاهی در برگیرندۀ تعاریفی نظیر تشخیص چیزی به معنای درک و آگاهییافتن دربارۀ موضوع است. مفهوم آگاهی زیستمحیطی به دانش، ذهنیت، حساسیت و ظرفیت آگاهشدن از چیزی مربوط است. در اصل، آگاهی محیطزیستی دو مؤلفه دارد: یکی مربوط به معرفتشناسی و دیگری انگیزش. رویکرد شناختی – معرفتی بر چیزی تمرکز میکند که افراد تشخیص داده و درک میکنند. این جنبه از آگاهی، مربوط به اطلاعاتی است که جمعآوری و تشخیص داده میشود و بر رفتار تأثیر میگذارد. رویکرد انگیزشی، مربوط به محرکها و ارزشهایی است که اساس کنش انسان را تشکیل میدهد (ورنر شولز، 1398). در چند دهۀ گذشـته، بـه ارتبـاط بـین بشـر و محیطزیست بهعنوان موضوعی مهم توجه و افزایش آگاهیهای زیستمحیطی و توجه به نقـش محیطزیسـت سالم در ارتقای کیفیت و کمیت حیات انسان به یک پارادایم زیسـتمحیطی جدید در دوران معاصر تبدیل شده اسـت. (حبیبی و همکاران، 1399)؛ بنابراین لزوم آموزش فرهنگ زیستمحیطی بیشتر آشکار شده است و زمینهسازی را برای ارائۀ آموزشهای هدفمند و پویا به مردم، همسویی همۀ دستگاهها و از همه مهمتر رسانههای جمعی میطلبد (اصلانی و شبیری، 1394). آموزش محیطزیست در طول تاریخ وجود داشته و مکانیزمی برای ترویج مسائل زیستمحیطی مانند جمعیت، آلودگی آبوهوا و دیگر نمونهها بوده است؛ با این حال، وجود این مشکلات تا حد زیادی به دلیل کمبود دانش بوده است و بشریت در تعدیل و کنترل مشکلات نقش بسیار مهمی دارد. چاگولان و همکاران[3] (2006) بیان میکنند: «اهداف آموزش زیستمحیطی شامل تغییر نگرشها و ارزشهاست؛ یعنی کمک به جامعه و افراد برای کسب ارزشهای زیستمحیطی» (Cumba Castro, 2020). اصلانی و شبیری (1394)، در پژوهش خود، هدف آموزش محیطزیست را پرورش افرادی فعال و آگاه در زمینۀ محیطزیست میدانند که در حفاظت از آن، احساس مسئولیت کنند؛ بهطوری که امکان شناخت محیطزیست، علل تخریب و لزوم حفاظت از آن برای جامعه فراهم شود. حفاظت از محیطزیست در سطح آمـوزش در سال 1971 از کنفرانسهای بینالمللی سازمان ملل متحد آغاز شد که در آن، انتشار گزارشهای عمومی در سال 1972 با عنوان یک زمین، مراقبت و حفاظت از این سیارۀ کوچک بهعنوان جنبۀ اصلی گزارش بررسی شد 2020) Cumba Castro,). موضوع حفاظت از محیطزیست در اجلاس ریو، که به برنامۀ قرن 21 مشهور است، به اهمیت نقش رسانه در آموزشهای زیستمحیطی بیشتر توجه کرد. تردیدی نیست که رسانهها از بدیهیترین اثرگذاران بر آموزش و افزایش آگاهی عمومی است (اصلانی و شبیری، 1394). در این اجلاس، بر ضرورت ایجاد و تداوم یک نهضت آموزشی با هدف تغییر رفتار و اصلاح بینش عمومی نسبتبه محیطزیست، بهعنوان مقدمۀ عمل برای دستیابی به توسعۀ پایدار تأکید شد (نیکویی، 1389)؛ همچنین در جامعه برای رسیدن به توسعۀ پایدار شهروند زیستمحیطی، که وابسته به محیطزیست سالم است، مسئولیت خدمترسانی به آن را با فعالیتهایی همچون بازیافت، بازسازی و تجدید عهدهدار است (دابسون،[4] 2007). در راستای توسعۀ پایدار برنامهریزی محیطی همکارانه، با فراهمکردن چارچوبی متوازن میان نهادهای سیاسی، اجتماعی و بنیانهای علمی محیطی، سعی در درک ابعاد گستردهتر مشکلات محیطی در زمینههای پسا مادی سرمایههای محیطی دارد. برنامهریزی محیطی همکارانه نهتنها همگراییهای رسمی را بهدنبال دارد، بروندادهای دیگری را مانند ارتقای انگیزه و تمایل ساکنان به همکاری در فرایندهای تصمیمسازی، افزایش دانش، آگاهی و یادگیری اجتماعی در زمینۀ محیط زیستی تولید میکند (هدایتی فرد، 1394). رسانه در این میان، با ارائۀ اطلاعات و ایجاد ارتباط با مخاطبان، امکان گسترش و تقویت فرایندهای برنامهریزی همکارانه را فراهم میکند. در این زمینه، آموزش و آگاهیرسانی دربارۀ محیطزیست تأثیر چشمگیری در تقویت فرهنگ زیستمحیطی و رسیدن به اهداف توسعۀ پایدار دارد. جواهری و همکاران به نقل از کاپرا[5] و کهیل[6] بیان میکنند که نخستین گام برای ساختن جوامع پایدار، کسب سواد زیستمحیطی است. به عبارت دیگر، شـرط بقای آیندۀ بشریت، سواد زیستمحیطی، توانایی فهم اصول اساسی شناخت محیطزیست و زندگیکردن بر پایۀ آن است (جواهری و همکاران، 1399). تخریب محیطزیست، چالشی بزرگ بود که به انتقاد محیطبانان و جنبشهای حفاظت از محیطزیست در آمریکا و اروپا در برابر بهرهبرداری افسار گسیخته از آن منجر شد. آموزش، آگاهی و اخلاق زیستمحیطی برای ایجاد یک اجماع اکولوژی محلی از اهداف این جنبشها بود که بر ارتقای سواد زیستمحیطی با ترویج نقش رسانه در این آگاهی تأکید داشت (2020 kanozia,). در آموزش محیطزیست، چالشهایی وجود دارد که با قرارگرفتن آموزشها در دستور کار رسانه، این چالشها محدود میشود. مایر (2009) خاطرنشان میکند: «رسانهها تصمیم میگیرد که کدام موضوعات را انتخاب کند و با دستور کار قراردادن آنها حذف بشود یا مشوق بحث عمومی آنها باشدCumba Castro, 2020) ). در جامعۀ ایران به دلیل غلبۀ فرهنگ شفاهی بر مکتوب، تلویزیون یکی از پربینندهترین رسانههای جمعی است و نقشهای متفاوتی را از آگاهیرسانی، آموزش، جامعهپذیری و انتقال فرهنگ تا توانایی تغییر اجتماعی ایفا میکند. (صالحی و همکاران، 1393) از این لحاظ مسئلۀ محیطزیست و افزایش آگاهی مردم در دهههای اخیر، موضوع موردتأمل و تفکر برخی از صاحبنظران و متخصصان بوده و از عوامل اثربخش در این میان، عملکرد رسانهها و بهویژه تلویزیون است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ تماشای تلویزیون و افزایش سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی بوده است. در این پژوهش، این پرسش دنبال میشود که آیا رابطهای بین تماشای برنامههای تلویزیون و افزایش سواد زیستمحیطی وجود دارد؟ به همین منظور، برای رسیدن به پاسخ، رابطۀ تماشای تلویزیون و سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی در ابعاد دانش، نگرش و رفتار بهعنوان فرضیۀ پژوهش با انجام آزمونهای آماری بررسی شد. در این پژوهش، منظور از برنامههای تلویزیونی، برنامههایی در گونۀ مستند، گفتگو محور، میزگردها و گزارشهای خبری، ویژۀ محیطزیست، سلامتمحور و میان برنامه مدنظر بوده است. نکاتی که اهمیت این پژوهش را بیشتر میکند، بهلحاظ نظری، سنجش سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی با متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنس، تحصیلات) و میزان تماشای برنامهها با در نظر داشتن شبکههای تلویزیون در افزایش سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی بوده است و در جنبۀ کاربردی، موضوع سواد زیستمحیطی بهعنوان یکی از اولویتها و اهداف برنامهسازی برای مدیران شبکهها، گروهها و تهیهکنندگان تلویزیون است؛ همانطور که در سندهای توسعه به آن اشاره شده است. این مسئله برای تصمیمگیران و سیاستگذاران رسانه وظایفی را در حوزۀ محیطزیست در آگاهیرسانی از طریق رسانه پیشبینی میکند. این امر مستلزم برقراری ارتباط و تعامل بیشتر سازمان صدا و سیما با ارگانها و سازمانهای مرتبط در حوزۀ محیط زیست است تا اثربخشی کاملتری را در ابعاد دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی در عموم مردم، بهعنوان بخش عظیمی از مشارکتکنندگان در حفاظت محیطزیست ایجاد کند.
ادبیات پژوهش رسانه و محیطزیست رسانهها در طول تاریخ، کارکرد اطلاعرسانی، سرگرمی و آموزش داشته است. امروزه کارکرد آموزشی رسانه در حال تبدیلشدن به عاملی تعیینکننده در حفاظت و افزایش آگاهی در حوزۀ محیطزیست است. همانگونه که آلکانترا[7] (2009) مطرح میکند که در آموزش زیستمحیطی از طریق رسانه بهدنبال بهبود اجتماع است، این تحول از طریق تعهد بیشتر مردم نسبتبه محیط اتفاق میافتد، مـردم روزانـه از رسـانه استفاده میکنند و کسـب اطلاعـات از منبـع معـتبر بــرای آنها مفید اسـت Cumba Castro, 2020)). درواقع رسانهها با آموزش غیررسمی و مادامالعمر دربارۀ روشهای حفظ محیطزیست، جلوگیری از تخریـب منابع طبیعی، صرفهجویی در استفاده از منابـع حیـاتی مثل آب و مـوارد دیگر به محیطزیست کمک میکند (شریفی و همکاران، 1397). رسانهها وظیفه دارد که آموزشهای پایه را دربارۀ ماهیت و دامنۀ مسائل محیطی در اختیار مردم و مسئولان بگذارد و برای برانگیختن احساس مسئولیت در آنان بهعنوان افراد مستقل و شهروندان جامعۀ فردا، اقدام کند تا از تباهی محیط زندگی و ایجاد محیط سالم برای خود و آیندگان جلوگیری کند (رشیدی و رشیدی1390). رسانهها عرضهکنندة دانش و شکلدهندة ارزشهاست. (رجبی فروتن و همکاران،1390) رسانههای جمعی بهویژه تلویزیون با انتشار، انتقال و بهکارگیری پیامهای زیستمحیطی و با استفاده از قدرت تصاویر، بر احساسات مخاطب اثر میگذارد و فرد را نسبتبه وظایفی مطلع میکند که در پاسداشت محیطزیست دارد (حاج محمدیاری، 1396). فیندال[8] معتقد است که اگر گفته شود «تلویزیون وسیلۀ انتقال دانش نیست»، بهطور کامل اشتباه است. به نظر وی، تلویزیون این انتقال دانش را در مقیاس وسیع انجام میدهد. تدابیر آموزشی مانند دیگر زمینههای فرهنگی، کارآمدی و کارایی تلویزیون را در اطلاعرسانی افزایش میدهد. از سوی دیگر، تلویزیون قابلیت منحصربهفردی برای درگیرکردن احساسات و عـواطف مخاطبان و انتقال پدیدهای فاقــد شــکل منظم دارد که «معرفت اجتماعی ضمنی» خوانده میشود. (دالگرن، 1385)
قوانین مطرحشده در ارتباط با رسانه و حفاظت از محیطزیست در بند الف مادۀ 189 قانون برنامـۀ پنجم توسعه نیز به اطلاعرسانی صحیح و فرهنگسازی زیستمحیطی از سوی رسانههای دولتی بهخصوص صدا و سیما تأکید شده است. (حاج محمد یاری، 1396) در اصل 64 قانون اساسی برنامۀ چهارم توسعۀ کشور، سازمان صدا و سیما موظف است که برنامههای آموزشی و ترویجی محیطزیستی را که از سوی سازمان حفاظت محیطزیست و سایر دستگاهها بهویژه وزارت نیرو تهیه میشود، پس از تأیید سازمان حفاظت محیطزیست در چارچوب سیاستهای کلی صدا و سیما بدون وجه، اجرا و پخش کند؛ همچنین با توجه به تعداد شبکههای صدا و سیما، گروههای محیطزیست برای افزایش کمیت و کیفیت آموزش آن در هر یک از شبکههای مذکور تأسیس شود و روزانه بخشی از برنامـههای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به پخش اخبار و بـرنامههای آمـوزشی و ترویجی محیطزیستی اختصاص یابد. (صالحی و همکاران، 1393)
چارچوب نظری در چارچوب نظری پژوهش، به کمک نظریههای کارکرد پیامهای ارتباطی، کنش معقولانۀ رفتار، استفاده و رضامندی، برجستهسازی و یادگیری اجتماعی، ارتباط بین رسانه و محیطزیست توصیف، تبیین و تفسیر میشود. کارکرد پیامهای ارتباطی مرتبط با آگاهی زیستمحیطی در بُعد دانش نظریۀ «کارکرد پیامهای ارتباطی» هارولد لاسول[9]، نظریهای است که بُعد دانش معطوف به آن بوده است. لاسول سه کارکرد «نظارت بر محیط»، «همبستگی اجتماعی» و «انتقال میراث فرهنگی» را برای مطبوعات و رسانهها برمیشمارد (مهدیزاده، 1389). این کارکردها در حوزۀ محیطزیست بسیار اهمیت دارد که با اطلاعرسانی، آگاهی بخشی، آموزش و ایجاد همبستگی برای اهداف توسعۀ پایدار پیش میرود. درواقع گفته میشود که رسانههای جمعی درحقیقت میانجی پیامهای زیستمحیطی برای افراد جامعه است و تأثیر آنها علاوه بر اینکه به ماهیت و عملکرد خود آنها بستگی دارد، به دو سوی این ارتباط وابسته است.
کنش معقولانۀ رفتار معطوف به آگاهی زیستمحیطی در بُعد نگرش و رفتار این کنش، رفتار افراد را تابعی از باورهای رفتاری افراد و هنجارهای درونی آن میداند. بهصورت طبیعی، انجام هر فعالیتی مستلزم کسب برخی آگاهیها و اطلاعات است. هرچه آگاهیها و اطلاعات بیشتر باشد، عملکرد مطلوبتر میشود (زارع شاهآبادی و همکارن، 1395). در سنجش متغیر مستقل رفتار، که یکی از ابعاد سواد زیست محیطی است، این نظریه شاکلۀ گویههای مرتبط با آن را تبیین کرده است. کسب آگاهی زیستمحیطی از رسانهها (تلویزیون)، عملکرد مخاطبان را در این حوزه بهدنبال دارد.
نظریات مرتبط با آگاهی زیستمحیطی در ابعاد دانش، نگرش و رفتار استفاده و رضامندی از دیگر نظریاتی که پژوهش مبتنی بر آن بوده، استفاده و رضامندی[10] است که با رویکرد کارکردگرایانه ضمن فعالانگاشتن مخاطب، بر نیازها و انگیزههای وی در استفاده از رسانهها تأکید میکند (نیکو و همکاران،1381). مجموع نیازها و انگیزههای مخاطب در استفاده از رسانهها، بخشی از چارچوببندی این پژوهش است که مقولۀ اول آگاهی و نظارت[11] است و بر استفادۀ مخاطب از رسانه برای کسب اخبار و اطلاعات بر محیط اجتماعی تأکید دارد. آن، در مقولۀ هویت شخصی[12] به استفادۀ مردم از رسانهها برای کسب خودآگاهی، یافتن الگوهای رفتاری و تقویت ارزشهای شخصی اشاره دارد (مهدی زاده، 1389). برجستهسازی نظریۀ دیگری که این مقاله بر آن استوار است، نظریۀ برجستهسازی است. دونالد شاو و مکسول مککومبز[13] بهعنوان واضعان آن، مدعی تأثیر رسانهها بر شناخت و نگرش مردم و تعیین اولویتهای ذهنی آنان از طریق انتخاب و برجستهسازی بعضی از موضوعات و رویدادها در قالب خبر و گزارش خبری است؛ به این معنا که رسانهها با برجستهکردن بعضی از موضوعها و رویدادها، بر آگاهی و اطلاعات مردم تأثیر میگذارد. اگرچه نمیتوانند تعیین کنند که مردم «چگونه» بیندیشند، تعیین میکنند که «دربارۀ چه» بیندیشند. مهمترین تأثیر ارتباط جمعی در اعمال این کارکرد، ایجاد نظم فکری برای مخاطبان و نظمدادن به دنیای پیرامون ماست (مهدیزاده، 1389). سورین و تانکارد[14] معتقدند که رسانهها بر عامۀ مردم با عمومیسازی علم بر جامعه اثر میگذارد. رسانهها نگرش مردم را تغییر نمیدهد، بلکه روی شناخت آنها اثر میگذارد؛ یعنی به مردم میگوید که چه موضوعهایی مهم به نظر میرسد (دهشیری، 1388). بایکوف و بایکوف[15] با تحلیل گزارش رسانهای در تلویزیون و روزنامههای ایالات متحده از دیدگاه تفسیری «مدل فضای عمومی»[16]، این بحث را مطرح میکنند که اگر یک موضوع در دستور کار رسانهای برجسته شود، باید بر دوش رویدادهای واقعی جهان سوار شود. برای همین است که بهمرور زمان، سیاستمداران، ستارههای مشهور و فعالان محیطزیست، جایگزین دانشمندانی شدهاند که تا پیش از این، منبع اصلی اخبار دربارۀ گرمشدن کرۀ زمین مطرح بودهاند. به عبارت دیگر، رسانهها در فرایند افزایش آگاهیها نقش اساسی دارد (کاستلز، 1396). بنابراین با استنباط از نظریۀ برجستهسازی گفته میشود که با برجستهکردن مسائل زیستمحیطی در نظر مخاطبان، آنها را به افزایش سواد زیستمحیطی ترغیب میکند. به این ترتیب، هرچه رسانهها اخبار و مسائل زیست محیطی را بیشتر گزارش و برنامههایی را با موضوع محیطزیست تولید کند، مخاطبان اهمیت بیشتری برای آگاهی زیستمحیطی قائل میشوند. یادگیری اجتماعی یکی از نظریههای مربوط به آثار اجتماعی رسانهها، نظریۀ یادگیری اجتماعی آلبرت باندورا[17] (1986) است. براساس این نظریه، بیشتر آنچه را انسانها برای راهنمایی و عمل در زندگی نیاز دارند، فقط با تجربه و مشاهدۀ مستقیم به دست نمیآید، بلکه عمدۀ آنها بهطور غیرمستقیم بهویژه از طریق رسانههای جمعی آموخته میشود (مهدیزاده، 1389). در تبیین نظریههای بیانشده و ارتباط آن با متغیرها و گویههای مربوط، با استنباط از نظریۀ «کارکرد پیامهای ارتباطی» متغیر دانش بهعنوان یکی از ابعاد سواد زیستمحیطی معطوف به کارکرد اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و آموزش بر این نظریه استوار بوده است؛ همانطور که گویـههای ایـن متغیر، جنبۀ اطلاعرسانی و آموزش را پوشش داده است. در طراحی گویههای بعد دانش زیستمحیطی، مقولۀ آگاهی و نظارت از نظریۀ استفاده و رضامندی مـوردتوجـه بـوده است؛ همانطور که گویههای ابعاد نگرش و رفتار زیستمحیطی قائم بر مقولۀ هویت شخصی در نظریۀ استفاده و رضامندی و نظریۀ کنش معقولانۀ رفتار بود. گفته میشود که شاکلۀ سؤالها در هر سه بعد دانش، نگرش و رفتار بر مبنای نظریۀ یادگیری اجتماعی است. این نظریه، بر آموزش غیرمستقیم در راهنمایی و عمل در زندگی اشاره میکند. گویههای این متغیر، بر آموزشهای زیستمحیطی در بخش حفاظت از محیط زیست تأکید دارد. هرچه رسانهها مسائل محیطزیستی را در گونههای مختلف برنامه بهویژه برنامههای خبری بیشتر برجسته کند، در ارتقای آگاهی زیستمحیطی مخاطبان بیشتر مؤثر است. در همین راستا، در این پژوهش، نظریۀ برجستهسازی، کلیت سؤالها را بهنحوی پوشش داده است. درمجموع ارتبـاط ایــن نظریه با پژوهش حاضر از این لحاظ است که در ابتدا ارائۀ دانش و سپس ایجاد نگرش و رفتار زیستمحیطی در محتوای برنامهها، برای افزایش سواد زیستمحیطی و برجستهسازی آن اثربخش است؛ همچنین کاستی از سوی رسانه و توجه محدود به سواد زیستمحیطی و برجستهسازی موضوعات این حوزه، اثربخشی را تقلیل میدهد.
پیشینۀ پژوهش در پژوهشهای انجامشده، متغیر سواد زیستمحیطی در پژوهشهای (جواهری و همکاران، 1399) و (شبیری و همکاران، 1392) نشاندهندۀ آن بود که پیام رسانهای در افزایش سطح دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی، طرز فکر و عمل مردم و بهطور کلی در ارتقای سواد زیستمحیطی مخاطبان تأثیر دارد؛ همانطور که در نتایج پژوهش (Cumba Castro, 2020)، (اصلانی و شبیری، 1394) و (Fote Roba, 2012)، رسانه بهعنوان منبع اصلی افـزایش دانش زیستمحیطی مخاطبان شناخته شد. کرمی و همکاران (1398) مشخص کردند که بین چهار مؤلفۀ رسانه، دانش، نگرش و قصد با رفتار محیطی رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش (کاویانی و نصر، 1397) نشاندهندۀ این بود که آنها بهکارگیری روشهای آموزش رسمی، غیررسمی، همگانی و پایدار را در اثربخشی آموزش زیستمحیطی مؤثر دانستند و پژوهشهای (حبیبی، 1396)، (Cumba Castro, 2020) و (علیرضا رشیدی و مریم رشیدی، 1390) حاکی از آن بود که رسانهها مکمل نهادهای آموزش رسمی و اثرگذار بر مخاطب و ایجاد علاقۀ زیستمحیطی در آنهاست. نتایج تحلیل مسیر هم نشاندهندۀ آن بود که مسئولیتپذیری با اثر میانجیگیری رسانهها بر رفتارهای محیطزیستی اثر میگذارد. (میرفردی و همکاران، 1396) تجزیهوتحلیل دادههای مطالعۀ سبک زندگی نشان از آن دارد که اخبار تلویزیون و استفاده از مستندهای طبیعت در ایجاد نگرانی زیستمحیطی پیشبینیکننده است و به رفتارهای مسئولانه و طرفدار محیطزیست کمک میکند؛ در حالی که برنامههایی با محتوای سرگرمی بهطور مداوم با این متغیرها مرتبط نیست و در مخاطب موضع بیطرفانه یا بیعلاقگی کامل نسبتبه محیط ایجاد میکند (Holbert, 2003). با توجه به پیشینههای مرورشده و استدلالهای مطرحشده، ضرورت اجرای این پژوهش، بیش از پیش احساس میشود. نتایج پژوهشهای فوق، رابطۀ تماشای برنامههای رسانه و ارتقای سطح شناخت، نگرش و رفتار زیستمحیطی افراد را تأیید میکند. مرور پیشینههای پژوهش در داخل و خارج از کشور نشاندهندۀ آن بود که پژوهشگران حوزۀ محیطزیست و رسانه با استفاده از روشهای مختلف پژوهشی به تأثیر رسانه بر آموزش و سواد زیستمحیطی با در نظر داشتن مؤلفههای (دانش، نگرش و رفتار) توجه کردهاند؛ اما هرکدام از این پژوهشها در کنار نتایج جدید، محدودیتهایی را نیز بههمراه دارد. برخی از پژوهشها در منطقة جغرافیایی خاص و با نمونۀ محدود انجام شده است. در بیشتر پژوهشهای مذکور، تأکید بر تلویزیون نبوده و بهطور کلی رسانه بررسی شده است. در قیاس با سایر پژوهشها، در این پژوهش در بررسی سطوح سواد زیستمحیطی بهطور صرف بر تلویزیون تأکید شده است و نمونۀ انتخابشده در مقیاس وسیعتر (مناطق 22 گانه شهر تهران) و با گویههایی بررسی شد که معرف ابعاد سواد زیستمحیطی است.
روششناسی در این پژوهش، تعیین جامعۀ آماری براساس انتخاب پرجمعیتترین شهر بوده که به دلیل گستردگی و توزیع جامعۀ آماری موردمطالعه در سطح مناطق 22 گانۀ شهر تهران، از روش پیمایش برای سنجش آگاهی زیستمحیطی شهروندان تهرانی استفاده شده است. انتخاب شهر تهران برای محدودۀ زمانی پژوهش سهماهۀ سوم سال 1398 است. این پژوهش، ازلحاظ هدف، کاربردی و شیوۀ گردآوری دادهها، میدانی است. ابزار اصلی پژوهش برای گردآوردی دادهها، پرسشنامۀ محققساخته است که در بخش اول شاخصهای ترکیبی، سنجش سواد زیستمحیطی با توجه به فرضیههای پژوهش درخصوص میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، سواد زیستمحیطی در ابعاد دانش، نگرش، رفتار و سپس با ویژگیهای جمعیتشناختی با 45 گویه و طیف 6 سطحی لیکرت از اصلاً (1) و خیلی زیاد (6) سنجش شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرسنجی و پیشنهادهای اعضای هیئتعلمی و پژوهشگران مرتبط در حوزۀ رسانه و محیطزیست پس از اصلاح و بازنگری به دست آمد. برای تعیین پایایی پرسشنامه با بررسی مقدماتی، 35 پرسشنامه از جامعۀ آماری تکمیل و محاسبۀ آلفای کرونباخ در سطح دانش، نگرش و رفتار بهترتیب برابر با 91/0، 84/0 و 78/0 برای سنجش میزان کسب سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی از تلویزیون به دست آمد. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل شهروندان تهرانی 18 سال به بالاست که طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران[18] در سال 1395 برابر با 7177154 نفر است. به دلیل بزرگی جامعۀ آماری و انتخاب نمونهها از مناطق 22 گانۀ تهران، از روش نمونهگیری «خوشهای دو مرحلهای» متناسب با حجم نمونه استفاده شد و توزیع پرسشنامه در مناطق، براساس بلوکبندی صورت گرفت. در این پژوهش، برای برآورد حجم نمونه، فرمول کوکران با خطای 95 درصد انتخاب شد. حجم نمونه بر این پایه، 384 نفر برآورد شد که برای ایجاد حاشیۀ امن، 400 پرسشنامه با حضور در درب منازل به شهروندان باسواد بیش از 18 سال ارائه و تکمیل شد. پس از تکمیل پرسشنامهها، مرحلۀ بازبینی و سپس کدگذاری آنها با استفاده از نرمافزارSpss نسخۀ 22 ورود اطلاعات صورت گرفت. سپس براساس نیاز خروجیهای مرتبط با آمار توصیفی و استنباطی در راستای پاسخ به سؤالها و فرضیههای پژوهش انجام شد. برای تحلیل آمار توصیفی از (میانگین) و آمار استنباطی از (آزمون همبستگی پیرسون) استفاده شد.
یافتهها و نتایج بنا بر دستاوردهای آمار توصیفی مشخص شد که 49 درصد پاسخگویان مرد و 51 درصد زن بودهاند. میانگین نمرۀ سواد زیستمحیطی مردان 39/0 و زنان 28/2 بوده است. بهلحاظ سنی، اغلب پاسخگویان را 39-35 سالهها تشکیل دادهاند و میانگین نمرۀ سواد زیستمحیطی در این گروه 97/2 است. دادههـا نشان از آن دارد که 7/12 درصد از پاسخـگویان زیردیپلم و دیپلم، 8/26 درصد فوقدیپلم، 5/44 درصد لیسانس و 16 درصد فوق لیسانس بوده است. میانگین نمرۀ سواد زیستمحیطی در مقاطع ذکرشده بهترتیب 78/2، 60/2، 53/2 و 60/2 بوده است. در زمینۀ منابع اطلاعاتی و میزان استفادۀ مخاطبان از محتوای زیستمحیطی، مشخص شد که 62 درصد پاسخگویان، آگاهی خود را از تلویزیون به دست میآورند و در اولویتهای بعدی، 54 درصد پاسخگویان از رسانههای اجتماعی و 50 درصد پایگاههای خبری و علمی، فضای مجازی را منبع اطلاعاتی دربارۀ محیطزیست میدانستند. یافتههای پژوهش حاکی از این است که بیشترین مخاطبان بهترتیب شبکۀ سه با (82 درصد)، شبکۀ یک و خبر هرکدام با (74 درصد) و شبکۀ نسیم (72 درصد) بودند. براساس میزان تماشای شهروندان تهرانی، از تلویزیون بهعنوان رسانۀ ملی در افزایش سواد زیستمحیطی در ابعاد دانش، نگرش و رفتار و بهطور کلی سواد زیستمحیطی استفاده شده است.
تماشای برنامههای تلویزیونی مبتنی بر ابعاد سواد زیستمحیطی دانش زیستمحیطی میانگین کل بهدستآمده به میزان (41/2) نشاندهندۀ آن بود که وضعیت کلی انتقال دانش زیستمحیطی از طریق تلویزیون به شهروندان در سطح کم است. نتایج آزمون فرضیهها هم در بعد دانش با توجه به جدول (1) مبین آن است که افراد دانش زیستمحیطی را از طریق تماشای برنامههای تلویزیون کسب کردند. به بیان دیگر، بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و دانش، همبستگی وجـود دارد؛ بنابرایـن با توجـه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (648/0 r =) بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و کسب دانش در سطح اطمینان 95 درصد رابطه وجود دارد. مقدار مثبت همبستگی نشان از رابطۀ مستقیم بین دو متغیر دارد. هرچه میزان تماشای تلویزیون در افراد بیشتر باشد، سطح دانش زیستمحیطی آنان بیشتر میشود؛ درنتیجۀ فرضیه، رابطۀ بین تماشای برنامههای تلویزیون و دانش زیستمحیطی شهروندان تهرانی در سطح معناداری 5 درصد تأیید میشود. جدول (1) تماشای برنامههای زیستمحیطی تلویزیون و دانش زیستمحیطی شهروندان تهرانی Table (1) Watching TV environmental programs and environmental knowledge of Tehran citizens
نگرش زیستمحیطی میانگین کل (97/2) نشاندهندۀ این بود که وضعیت کلی ایجاد نگرش زیستمحیطی از طریق تلویزیون به شهروندان در سطح متوسط است. نتیجۀ آزمون فرضیه در جدول (2) حاکی از آن بود که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون، افراد از طریق تماشای برنامههای تلویزیون، نگرش زیستمحیطی کسب کردند. به بیان دیگر، بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و نگرش همبستگی وجـود دارد؛ بنابرایـن با توجـه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (679/0 r =) بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و تقویت نگرش در سطح اطمینان 95 درصد رابطه وجود دارد. مقدار مثبت همبستگی نشان از رابطۀ مستقیم بین دو متغیر دارد؛ بدین ترتیب که هرچه میزان تماشای تلویزیون در افراد بیشتر باشد، سطح نگرش زیستمحیطی آنان بالاتر میرود؛ درنتیجۀ فرضیه، رابطۀ بین تماشای برنامههای تلویزیون و نگرش زیستمحیطی شهروندان تهرانی در سطح معناداری 5 درصد تأیید میشود. جدول (2) تماشای برنامههای زیستمحیطی تلویزیون و نگرش زیستمحیطی شهروندان تهرانی Table (2) Watching TV environmental programs and the environmental attitude of Tehran citizens
رفتار زیستمحیطی با مشاهدۀ میانگین کل (78/2) مشخص شد که وضعیت کلی افزایش یا ایجاد رفتار زیستمحیطی از طریق تلویزیون به شهروندان در سطح کم است. نتایج آزمون فرضیه در جدول (3) نشاندهندۀ آن است که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون، افراد از طریق تماشای برنامههای تلویزیون، رفتار زیستمحیطی داشتهاند. به بیان دیگر، بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و رفتار زیستمحیطی همبستگی وجـود دارد؛ بنابرایـن با توجـه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (599/0 r =) بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و تقویت رفتار زیستمحیطی در سطح اطمینان 95 درصد، رابطه وجود دارد. مقدار مثبت همبستگی نشان از رابطۀ مستقیم بین دو متغیر دارد؛ بدین ترتیب هرچه میزان تماشای تلویزیون در افراد بیشتر باشد، سطح رفتار زیستمحیطی آنان بیشتر میشود؛ درنتیجه فرضیۀ رابطۀ معنادار بین تماشای برنامههای تلویزیون و رفتار زیستمحیطی شهروندان تهرانی در سطح معناداری 5 درصد تأیید میشود. جدول (3) تماشای برنامههای زیستمحیطی تلویزیون و رفتار زیستمحیطی شهروندان تهرانی Table (3) Watching TV environmental programs and environmental behavior of Tehran citizens
سواد زیستمحیطی میانگین کل (66/2) مبین آن است که وضعیت کلی سواد زیستمحیطی در ابعاد (دانش، نگرش و رفتار) از طریق تلویزیون به شهروندان در سطح کم است. فرضیۀ اصلی: به نظر میرسد که بین تماشای برنامههای تلویزیون و سواد زیستمحیطی شهروندان تهرانی در ابعاد (دانش، نگرش و رفتار) رابطۀ معناداری وجود دارد. نتایج بهدستآمده در جدول (4) مبین آن است که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون افراد از طریق تماشای برنامههای تلویزیون، سواد زیستمحیطی در ابعاد (دانش، نگرش و رفتار) کسب کردند. به بیان دیگر، بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و سواد زیستمحیطی همبستگی وجـود دارد؛ بنابرایـن با توجـه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (694/0 r =)، بین تماشای برنامههایی با موضوع محیطزیست و کسب سواد در سطح اطمینان 95 درصد، رابطه وجود دارد. مقدار مثبت همبستگی نشان از رابطۀ مستقیم بین دو متغیر دارد؛ بدین ترتیب که هرچه میزان تماشای تلویزیون در افراد بیشتر باشد، سطح سواد زیستمحیطی آنان بیشتر میشود؛ درنتیجۀ فرضیه، رابطۀ معنادار بین تماشای برنامههای تلویزیون و دانش زیستمحیطی شهروندان تهرانی در سطح معناداری 5 درصد تأیید میشود. جدول (4) تماشای برنامههای زیستمحیطی تلویزیون و سواد زیستمحیطی در ابعاد (دانش، نگرش و رفتار)شهروندان تهرانی Table (4) Watching TV environmental programs and environmental literacy in dimensions (knowledge, attitude and behavior) of Tehran citizens
طبق نتایج آزمون همبستگی در فرضیۀ اصلی با 694/0=r رابطۀ قویتر بین متغیر مستقل و وابسته وجود دارد. بهعبارتی، برنامههای تلویزیون در افزایش سواد زیستمحیطی در ابعاد (دانش، نگرش و رفتار) اثرگذارد. درمجموع هر سه بُعد متغیر مستقل، رابطۀ تماشای برنامههای تلویزیون را با محتوا و پیامهای زیستمحیطی بر افزایش سواد زیستمحیطی تبیین میکند.
نتیجهگیری ایـن پژوهش بـا اسـتفاده از روش پیمایش و تعیین جامعۀ آماری، که شهروندان تهرانی بودند، رابطۀ تماشای تلویزیون و سواد زیستمحیطی را در ابعاد دانش، نگرش و رفتار بررسی کرد. درمجموع، در این پژوهش ملاحظه شد که 62 درصد پاسخگویان، از تلویزیون بیش از سایر رسانهها در کسب سواد زیستمحیطی استفاده میکنند. بیشترین مخاطبان تلویزیون شبکۀ سه 82 درصد و شبکۀ یک و خبر با 74 درصد بوده است. در جداول فراوانی مربوط به متغیر سواد زیستمحیطی میانگینها در ابعاد دانش (41/2)، نگرش (97/2)، رفتار(78/2) و سواد (66/2) به دست آمد که نشاندهندۀ آن بود که مخاطبان، دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی را بهترتیب در سطح کم و بهنسبت متوسط از تلویزیون کسب و بهطور کلی سواد زیستمحیطی را با ابعاد ذکرشده در سطح کم از تلویزیون کسب میکنند. در این پژوهش، طبق آزمون هبستگی پیرسون با ضریب 648/0 مشخص شد که «بین تماشای تلویزیون و دانش زیستمحیطی شهروندان تهرانی رابطۀ معناداری وجود دارد». طبق نتایج، 29 درصد پاسخگویان اظهار داشتند که با «مصرف بهینۀ انرژی»، 26 درصد با «فواید استفادۀ کمتر از کاغذ» و به میزان 2/24 درصد با مفهوم «توسعۀ پایدار» از طریق تلویزیون شناخت پیدا کردهاند. بدون شک یکی از عوامل مهم حفاظت از محیطزیست، نیروی انسانی است و در این میان، رسانهها در افزایش آگاهی منبع اطلاعاتی مؤثر است؛ همانطور که برخی از جامعهشناسان برای رسانهها نقش آموزشی موازی بـا آموزش دائمی قائـل هسـتند. نگاهی بـه پیشینههای مرورشده حاکی از آن اسـت کـه نتایـج ایـن بخـش از پژوهـش با پژوهشهای اصلانی و شبیری (1394)، کرمی و همکاران (1398)، حبیبی و همکاران (1396)، کومبا کاسترو (2020) و فوته روبا (2012) همخوانی دارد. در فرضیۀ دیگری با عنوان «رابطۀ بین تماشای تلویزیون و نگرش زیستمحیطی شهروندان تهرانی» با مقدار ضریب همبستگی 679/0، وجود رابطۀ معناداری تأیید شد. چنانچه گفته میشود که آموزش محیطزیست، بنیادیترین شیوۀ حفاظت از آن بوده است که زمینۀ ارتقای آگاهیهای مؤثر را فراهم میکند تا از این طریق، افراد جامعه با احترامگذاشتن به طبیعت، خود را مسئول در حفظ و حمایت از محیط زیست بدانند. امروزه لزوم آموزشهای زیستمحیطی برای افزایش سطح آگاهی، دانش و تغییر نگرش و اخلاق زیستمحیطی بر کسی پوشیده و پنهان نیست. (حبیبی، 1396) در این خصوص، عابدی و شهرکی (1401) در پژوهش خود اشاره داشتند که نگرشهای محیطی پیشبینیکنندههای قوی رفتارها در قبال محیطزیست است؛ همانطور که نتایج حاکی از آن است، 6/58 درصد پاسخگویان مسئولیتپذیری زیستمحیطی، 6/51 درصد ارتقای فرهنگ زیستمحیطی و 4/35 درصد ایجاد درک زیستمحیطی را از طریق تماشای تلویزیون به دست آوردند. نتایج این بخش با پژوهش کرمی و همکاران (1398)، حبیبی و همکاران (1399) و کومبا کاسترو (2020) همراستاست. وجود رابطۀ معناداری در فرضیه، «رابطۀ بین تماشای تلویزیون و رفتار زیستمحیطی شهروندان تهرانی» با مقدار ضریب همبستگی 599/0 تأیید شد. در جوامع اطلاعاتی عصر حاضر رسانهها در ایجاد یا تغییر الگوهای رفتاری تأثیر دارد. عابدی و شهرکی (1401) معتقدند: «گذار به پایداری جهانی، نیازمند تغییر در ارزشها، نگرشهـا و رفتارهـای انسان است.» بیتردیـد رسیدن به مرحـلۀ رفتار زیستمحیطی بـدون کسب دانش و ایجاد یا تقـویت نگـرش زیستمحیطی حـاصل نمیشود و رسانهها نقش عمدهای در ایجاد حس طبیعتدوستی و مشارکتجویی در حفاظت از محیطزیست دارد؛ همانطور که جداول فراوانی نشاندهندۀ آن بود، 1/42 درصد پاسخگویان در کاهش زباله و آلودگی، 9/41 درصد حفاظت از محیطزیست و 4/37 درصد افراد در عملیکردن راهکارهای مقابله با آلایندههای خانگی تماشای تلویزیون مؤثر است. با بررسی پیشینهها مشخص شد که این بعد با پژوهشهای میرفردی و همکاران (1396)، شبیری و همکاران ( 1392) و هولبرت و همکاران (2003) همخوانی دارد. بهطور کلی در فرضیۀ «رابطۀ بین تماشای تلویزیون و سواد زیستمحیطی» که هر سه بعد دانش، نگرش و رفتار تحلیل شد، با ضریب همبستگی 694/0 رابطۀ معناداری تأیید شد. مخاطبان یا گیرندگان پیامهای رسانه، که یکی از عناصر ارتباطی هستند، با کسب سواد زیستمحیطی بهعنوان کنشگری فعال و آگاه در حفظ محیطزیست مشارکت دارند. این امر فـراتر از مسئولیتهای سازمانهایی مـانندسازمان محیطزیست و گروههاست. کارکرد و اهمیت آگاهیبخشی رسانهها در جنبههای گوناگون، تأثیر بیشتری دارد (, Jharotia 2018)؛ از این رو، برجستهکردن موضوعات و رویدادها، اثرگذاری بر آگاهی و اطلاعات مردم و اتکای مردم بر رسانه برای آشنایی بیشتر با مسائل، در نظریۀ برجستهسازی بیان شده که این پژوهش مرتبط با آن است؛ همانطور که در نظریۀ استفاده و رضامندی به بهرهگرفتن مردم از رسانهها برای کسب خودآگاهی، یافتن الگوهای رفتاری و تقویت ارزشهای شخصی اشاره شده است که پژوهش حاضر با آن همخوانی دارد. از نظریههای دیگری که این پژوهش با آن همراستا بوده، نظریۀ کارکرد پیامهای ارتباطی در سطح آموزش و نظریۀ کنش معقولانۀ رفتار است. نظریۀ یادگیری اجتماعی باندورا، که بر آموزشهای رسانه بهعنوان یادگیری غیرمستقیم اشاره دارد، مطابق پژوهش است. علاوه بر این، با پژوهشهای جواهری و همکاران (1399)، کاویانی و نصر (1397) و رشیدی و رشیدی (1390) همخوانی دارد. به نظر میرسد که فراگیربودن تلویزیون به سبب پوشش وسیع مخاطبان و نهاد غیررسمی آموزش، انتقال آگاهی از طریق آن سادهترین روش باشد؛ زیرا افراد تمایل دارند که آسانترین راه را برای کسب سواد زیستمحیطی انتخاب کنند. به همین منظور، برای اثربخشی بیشتر این انتظار وجود دارد. با تدوین راهبرد مناسب و سیاستگذاری در حوزۀ سیما برای تولید گونههای مختلف برنامه با موضوع محیطزیست و استفاده از متخصصان این حوزه همگام با پرداخت به معضلاتی مانند: بحران انرژی، بحران آب، و تخریب منابع طبیعی و ... با هدف انتقال دانش زیستمحیطی، ترویج طبیعتدوستی، ایجاد بینش و درک عمیق و کوشش برای تقویت رفتار زیستمحیطی در جلب مشارکتها همراه با آموزش تکینیکها و مهارتها از نتایج کاربردی پژوهش است؛ از این رو، درخصوص جنبۀ نوآوری گفته میشود که پژوهش حاضر با تکیه بر متغیر سواد زیستمحیطی در ابعاد دانش، نگرش و رفتار بین شهروندان تهرانی و با تمرکز بر نقش تلویزیون و همچنین دامنۀ بررسی این پژوهش بهلحاظ قدرت تعمیم، مبنای آماری قابل ارجاعی را فراهم میکند. رسانه لازم است که درخصوص مسائل زیستمحیطی، تحلیلهای کارشناسی دقیق همراه با تولید محتواهای جذاب داشته باشد و پژوهشگران با انتخاب حوزههای پژوهشی مختلف در این زمینه به گسترش سواد زیستمحیطی همراه با اهداف کاربردی کمک کند. به همین منظور، موارد جزئیتر ذیل پیشنهاد میشود:
[1] . Habermas [2] . Werner Scholz [4]. Dobson [6] . Cahill
[8] . Findahl [9]. Harold Lasswell [10]. Uses and Gratification [11]. Consciousess [12]. Personal Idetity [13]. DL Shaw & McCombs [14]. Severin & Tankard [15]. Bykov & Bykov [16]. Public arena model [17]. A.Bandura
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
اصلانی، مینا، شبیری، سید محمد، (1394). بررسی تأثیر آموزشی محیط زیست بر سطح دانش دانشجویان دختر و پسر با استفاده از رسانههای ارتباط جمعی دیداری، نشریۀ علمی و فناوری آموزش، جلد10، شمارۀ 2، صص 154- 145.
جواهری، فاطمه، مداحی، جواد، سیارخلج، حامد، (1399). رسانه و سواد زیستمحیطی (براساس نمونهای منتخب از ساکنان شهر تهران)، فصلنامۀ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال شانزدهم، شمارۀ 58، صص 55-35.
حاج محمد یاری، رقیه، (1396). تأثیر رسانه بر رفتارهای زیستمحیطی، چاپ اول، تهران: مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما.
حبیبی، آوین، (1396). جایگاه رسانههای ارتباط جمعی در آموزش نگرش و اخلاق زیستمحیطی، فصلنامۀ مطالعات رسانهای، دورۀ 12، شمارۀ 1، صص 100-91.
حبیبی، کیومرث، گودرزی، غزاله، سعیدی، مهدی، (1399). ارائۀ مدل اثرگذاری دانش و آگاهیهای زیستمحیطی زنان مناطق مرزی بر پایداری زیستبومها مطالعۀ موردی: سکونتگاههای شهرستان مرزی مریوان، فصلنامۀ پژوهشنامۀ مطالعات مرزی، دورۀ 8، شمارۀ 4، صص 17-1.
دالگرن، پیتر، (1385). تلویزیون و گسترۀ عمومی: جامعه مدنی و رسانههای گروهی، چاپ دوم، ترجمۀ مهدی شفقتی، تهران، سروش.
دهشیری، محمدرضا، (1388). رسانه و فرهنگسازی، فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی ایران، دورۀ دوم، شمارۀ 8، صص 208-179.
رجبی فروتن، عبدالحسین، شیخ رضایی، حسین، کرمی، حسین، (1390). نگاهی به نحوۀ حضور علم در رسانههای نوین، فصلنامۀ رسانه، سال 22، شمارۀ 84، صص 170-149.
رشیدی، علیرضا، رشیدی، مریم، (1390). بررسی نقش رسانهها در حفاظت از محیطزیست و تأثیر آنها در رفتار مردم و مدیران از منظر شکلگیری فرهنگ مصرف، ماهنامۀ مهندسی فرهنگی، سال پنجم، شمارۀ 55 و 56 صص 43 – 31.
زارع شاهآبادی، اکبر، سیار خلج، حامد، آقا عبدالله ماهوت فروش، ستاره، (1395). عوامل مرتبط با رفتارهای حامی محیط زیست در محیط شهری (موردمطالعه: شهروندان شهر کرج)، فصلنامۀ آموزش محیط زیست و توسعۀ پایدار، سال پنجم، شمارۀ اول، صص 39-27.
شبیری، سیدمحمد، مهران، فرجاللهی، الهام، کوهی اقدم، میبودی، حسین، (1392). رابطۀ میزان استفاده از رسانههای جمعی (با تأکید بر تلویزیون) با ارتقای سطح سواد زیستمحیطی معلمان، فصلنامۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال چهارم، شمارۀ اول، صص40 -23.
شریفی، زینب، مظفری، افسانه، دلاور، علی، فرهنگی، علی اکبر، (1397). تبین مؤلفههای روزنامهنگاری محیطزیست و ارائۀ مدل مطلوب برای مطبوعات ایران (از نگاه استادان ارتباطات و محیطزیست، خبرنگاران و فعالان محیطزیست)، فصلنامۀ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال چهاردهم، شمارۀ 50، 138-111.
شهرکی، محمدرضا، عابدی سروستانی، احمد، (1401). تحلیل نگرش کارکنان یگان حفاظت از جنگلها به پارادایم جدید زیستمحیطی (مطالعۀ موردی: استان گلستان)، فصلنامۀ جغرافیا و برنامهریزی محیطی، سال 33، شمارۀ 1، صص18-1.
صالحی، صادق، بابائی، طاهره، چقارزدی، جلال، (1393). بررسی نقش تلویزیون در افزایش آگاهی کودکان نسبتبه حفاظت از محیطزیست، نخستین همایش تغییر اقلیم و راهی به سوی آیندۀ پایدار، بازیابی از سایت سیویلیکا، صص 13-1.
کاویانی، حسن، نصر، نسرین، (1397). عوامل مؤثر بر اثر بخشی آموزش محیطزیست در ایران؛ سنتزپژوهی یافتهها، فصلنامۀ مطالعات میان رشتهای در علوم انسانی، سال چهارم، شمارۀ 10، صص 141-109.
کاستلز، مانوئل، (1396). قدرت ارتباطات، ترجمۀ حسین بصیریان جهرمی، چاپ اول، تهران، علمی و فرهنگی.
کرمی دارابخانی، رؤیا، حجازی، سید یوسف، رضایی، عبدالمطلب، (1398). نقش رسـانه و مؤلفههای آموزش محیطزیست بر رفتار محیطزیستی اعضای سـازمانهای مردم نهاد محیطزیستی استان تهران، فصلنامۀ علوم محیطی، دورۀ هفدهـم، شمارۀ 1، صص 210-195.
مهدیزاده، محمد، (1389). نظریههای رسانۀ اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی، تهران، همشهری.
میرفردی، اصغر، حیدری، آرمان، دمساز، طیبه، (1396). بررسی تأثیر مسئولیتپذیری بر رفتارهای محیطزیستی با میانجیگری رسانهها (نمونۀ موردی: شهر اهواز)، فصلنامۀ آموزش محیطزیست و توسعۀ پایدار، سال ششم، شمارۀ اول، صص 68-55.
نیکویی، سمیرا، (1389). نقش سیمای جمهوری اسلامی ایران در افزایش آگاهی مخاطبان در کاهش آلودگی هوا (از نظر کارشناسان محیطزیست و رسانه)، محمد دادگران، دانشکدۀ صدا و سیما، گروه ارتباطات.
وحیدا، فریدون، جعفری نیا، غلامرضا، افروز، صدیقه، (1396). بررسی رابطۀ فعالیت اجتماعی با رفتار محیطزیستی (موردمطالعه: ساکنان شهر تهران)، فصلنامۀ آموزش محیطزیست و توسعۀ پایدار، سال پنجم، شمارۀ 4، صص125-113.
ورنر شولز، رولند، (1398). سواد زیستمحیطی در علم و جامعه، جلد اول، چاپ اول، ترجمۀ مهدی قربانی، تهران، دانشگاه تهران.
هدایتیفرد، مائده، (1394). تحلیل ضرورت بهکارگیری برنامهریزی محیطی همکارانه در منطقۀ شش شهرداری تهران بهعنوان مورد پژوهی، فصلنامۀ معماری و شهرسازی آرمانشهر، شمارۀ 15، صص 369- 383
Dobson, A. (2007). Environmental Citizenship: Towards Sustainable Development, Sust. Dev. Vol. 15, pp 276–285 doi:http://10.1002/sd. 344
Cumba Castro, E.A. (2020). Environmental education in the television media. Case study: Oromar TV, Alteridad, Vol. 15, No. 1, pp 115-126. doi:http://10.17163/alt.v15n1.2020.10
Fote Roba,T. (2012) Media and environmental awareness: A geographical study in kembaro zone, southern Ethiopia. Master of arts in the geography at the university of south Africa.
Holbert, R.L., Kwak, N., Dhavan, V.S. (2003) Enviromental Concern, Patterns of Television Viewing, and Pro-Envromental Behaviors: Integrating Model of Media Consumption and Effects, Journal of Broadcasting & Electronic Media, 47, 2, pp 177. doi: doi:http://10.1207/s15506878jobem4702-2.
Jharotia, A. K. (2018). Role of Media in Enhancement of Environmental Awareness, Conference: Power of Media: Shaping the Future. At:Tecnia Auditorium, New Delhi, pp. 1-11.
Kanozia, R. (2020). Promoting Environmental Literacy through Media: An Exploratory Study of Punjab, India, Researchergate, pp 1-22 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 778 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 315 |