تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,638 |
تعداد مقالات | 13,319 |
تعداد مشاهده مقاله | 29,876,854 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 11,946,813 |
واکاوی ذهنیت کنشگران نسبت به فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی (با رویکرد نظریۀ ساختیابی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعه شناسی کاربردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 33، شماره 3 - شماره پیاپی 87، مهر 1401، صفحه 1-28 اصل مقاله (1.79 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jas.2022.129099.2125 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد توکل* 1؛ محبوبه حبیبی بدرآبادی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دکتری مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طرح تحول نظام مالیاتی از طرحهای محوری اقتصادی است که در اجرای برنامۀ سوم توسعه، با تأکید بر ایجاد نرمافزار یکپارچۀ مالیاتی و پایگاههای اطلاعاتی مرتبط با آن تعریف شد. تفصیل اجرای این طرح، ابهام دربارۀ آثار آن و تعارض منافع گروههای دخیل در تغییرات فناورانه، موجب شکلگیری ذهنیاتی متفاوت در کنشگران نظام مالیاتیشده و مقاومتهایی را دربرابر تغییرات ایجاد کرده است. شناخت ذهنیات کنشگران، تعارضها و همسویی احتمالی، طراحی و اجرای برنامههای فناورانه را تسهیل میکند. در مقالۀ حاضر ذهنیات سیاستگذاران نظام مالیاتی، مؤدیان و مأموران مالیاتی بهعنوان کنشگران دخیل در استقرار سامانههای مالیاتی، دربارۀ تغییرات فناورانه در چارچوب نظریۀ ساختیابی بررسی شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبۀ عمیق و متون خبری و برای تحلیل دادهها ازشیوۀ روایتپژوهی استفاده شد. باتوجه به ذهنیات کنشگران، ساختار، بر فناوری اطلاعات، اثر گذاشته است و درمقابل، تحتتأثیر ویژگیهای فناوری قرار میگیرد. ازسوی دیگر، تغییرات فناوری، ادراک کنشگران را از کیفیت رسیدگیها و خدمات مالیاتی شکل میدهد و پیامدهایی چون تمکین درمقابل تصمیمهای سازمان مالیاتی یا تعارض و مقاومت ازسوی مؤدیان و مأموران مالیاتی را در پی دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نظریۀ ساختیابی؛ فناوری اطلاعات؛ تحلیل روایت؛ جامعهشناسی فناوری؛ نظام مالیاتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه و بیان مسئله مالیات از ابزار مهم دولتها برای تحقق هدفهای کلان اقتصادی - اجتماعی محسوب میشود. مالیات با توزیع مجدد درآمد در جامعه، برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی را ممکن کرده است و ابزاری برای توسعه به دست میدهد (مجتهد و احمدیان، 1386). درمقابل، فرار مالیاتی، موجب کاهش درآمد دولت، رونق اقتصاد زیرزمینی، کاهش توان دولت برای هدایت اقتصاد و موفقنشدن برنامههای توسعهای و رفاهی میشود (لاری دشت بیاض و همکاران، 1395)؛ از این رو، نظامهای مالیاتی در تمامی کشورها بهصورت مستمر برای توسعۀ قابلیت، شناسایی منابع مالیاتی، محاسبه و وصول صحیح مالیات، مقابله با اقتصاد زیرزمینی و جلوگیری از فرار مالیاتی تلاش میکنند. برمبنای توصیههای نهادهای بینالمللی، بهرهگیری از فناوری اطلاعات برای گردآوری اطلاعات مالی فعالان اقتصادی و تعامل با آنان، محاسبه و وصول مالیات، یکی از ابزارهای کلیدی نظامهای مالیاتی در این مسیر است؛ برای نمونه، OECD, 2016; 2019. در ایران نیز برای مقابله با فرار مالیاتی و کاهش هزینههای وصول مالیات، تغییراتی بنیادین در نظام مالیاتی با قالب طرح جامعِ تحول مالیاتی در اجرای برنامۀ سوم توسعه ایجاد شد. مطالعات اولیه طی سالهای 1384 الی 1388 انجام و اجرای آن از سال 1389 آغاز شد. محور تغییرات، ایجاد نرمافزار یکپارچۀ مالیاتی و پایگاههای اطلاعاتی است. بهنحوی که تمام تعاملها و نیز مبادلۀ اطلاعات سازمان مالیاتی با ذینفعانِ سامانهها انجام شود (کلانتریبنگر و همکاران، 1392). طی ده سال گذشته، با الکترونیکیشدن قسمتی از فرآیندهای مالیاتی (مانند دریافت اظهارنامهها و ثبتنام مؤدیان) بخشی از این طرح اجرایی شده است و بخشی نیز (ازجمله تکمیل بانکهای اطلاعاتی) همچنان در دست اجراست (برنامۀ عملیاتی سازمان امور مالیاتی، 1398). تلاش نظام مالیاتی برای کاهش فرار مالیاتی با به کارگیری فناوری اطلاعات و اثرهای گستردۀ تغییرات فناورانه بر ذینفعان مختلف نظام مالیاتی، شناخت ابعاد اجتماعی این تغییرات را ضروری کرده است. چنین شناختی میتواند برنامهریزان نظام مالیاتی را برای پیشبرد تحولهای فناورانه یاری دهد. باید توجه داشت که تغییر فناورانه برای گروههای مختلف کنشگران با ریسکهایی متفاوتی همراه است. به همین دلیل، آنان تفسیرهای متفاوت از تغییرات دارند و معانی متفاوتی هم برای فناوری قائل هستند. برای پیشبرد تغییرات فناورانه، درک نحوۀ حسگری تغییرات با گروههای مختلف و واکنش آنها به تغییرات، برای طراحی سازوکارهای مناسب، حیاتی است (Macnaghten et al., 2015 & Iyamu, 2017). وجود توافقی اجتماعی- شناختی دربارۀ هدفهای فناوری جدید و روش انجامدادن کار، پیشبرد تغییرات را تسهیل خواهد کرد (Cameron & Geels, 2019)؛ بنابراین بررسی رویکردها، انتظارها، اداراکها و انگیزههای کنشگران دخیل در تغییرات فناورانه، شناخت پویایی حاکم بر این موارد و نحوۀ اثرگذاری متقابل آنها برای طراحی و اجرای مؤثر تغییرات فناورانه ضروری است (Rotmans, et al., 2001). با وجود اهمیت شناخت دیدگاهها و ادراکهای ذینفعان دربارۀ تغییرات فناورانه، دانش محدودی در این زمینه وجود دارد؛ زیرا غالب تحقیقات تنها بر نحوۀ پذیرش و کاربرد فناوری با گروه مشخصی از کاربران تمرکز داشته است؛ برای نمونه، Umar & Masud, 2020؛ Saruji & Hamid, 2021؛ ملکی و همکاران، 1391؛ صفارزاده و مسگری، 1394؛ بهراد، 1394؛ حکیمی و همکاران، 1397؛ یوسفی و کیانیآذر، 1397. برای دستیابی به شناخت دقیقتر، در این مقاله کوشش شده است، با رویکرد مبتنی بر جامعهشناسی فناوری، ذهنیات سیاستگذاران نظام مالیاتی، مؤدیان و مأموران مالیاتی به تحول فناوریهای اطلاعاتی، اثر دو سویۀ فناوری اطلاعات، ساختارهای موجود و نیز پیامدهای به کارگیری فناوری بررسی شود. بهعلاوه، تضادها و توافقها میان ذهنیات کنشگران نیز بررسی شده است. شایان ذکر است که باتوجه به جایگاه مالیات در سیاستهای اقتصادی کشور و نیز آثار گستردۀ اقتصادی و اجتماعی مالیات، گروههای متعددی از ذینفعان تحتتأثیر فناوریهای مالیاتی قرارگرفتند و یا بر آن اثر میگذارند. با وجود این، در مقالۀ حاضر تنها سه گروه از کنشگران که بهصورت مستقیم در فرآیند طرحریزی و استقرار و نیز به کارگیری روزمرۀ فناوریهای مالیاتی دخیل هستند، مطالعه و بررسی شدند. به این منظور، از نظریۀ ساختیابی بهعنوان چارچوب تبیین استفاده شده است؛ زیرا این نظریه مطالعۀ کنش عامل انسانی را با ساختاری خاص ممکن و امکان توجه همزمان به واقعیات بیرونی (ساختار)، تفاسیر و ادراکهای کنشگران را فراهم میسازد. از این نظریه در مطالعات فناوری، بهویژه حوزۀ فناوری اطلاعات، برای شناخت روابط کنشگران و ساختارهای موجود با فناوری، استفاده شده است؛ برای نمونه، Desanctis & Poole, 1994; Orlikowski, 2000; 1992; 1991; Chang, 2014; Iyamu, 2017. بهعلاوه، با تکیه بر نظریۀ ساختیابی میتوان ضمن مطالعه و شناخت ابعاد یک پدیدۀ اجتماعی، اصلاحات و تغییرات ساختاری مرتبط با آن را و اقدامهای توسعهای لازم را تعیین کرد (صدیقی، 1389). در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به سؤالهای زیر پاسخ داده شود.
پیشینۀ نظری رویکردهای جامعهشناسی فناوری در چارچوب دو پارادایم جبرگرایی فناورانه و تعیین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فناوری، دستهبندی شده است. پارادایم جبرگرایی، فناوری را ماهیتی خودآیین میداند که بر پایۀ منطقی درونی توسعه مییابد. از این منظر، سیاستگذاری محدود به پایش پیشرفت فناوری در مسیر ناگزیرش و یافتن راههایی برای شتابدهی، حذف موانع و تسهیل پذیرش آن با جامعه میشود. نقدها به این رویکرد، موجب تبیین پارادایمی جدید شد که تکوین فناوری را امری اجتماعی و تحتتأثیر نیروهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میداند (مهدیزاده و توکل، 1386). باتوجه به سؤالها و هدفهای پژوهش حاضر، در این مقاله به دیدگاههای مبتنی بر نقش عوامل اجتماعی در توسعۀ فناوری توجه شده است. نظریههای متعددی که ذیل رویکرد تعیین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فناوری مطرح شده است، به نقش گروههای اجتماعی، قدرت، دانش، انتخاب و انعطاف در توسعۀ فناوری توجه دارند. درادامه، بر چهار نظریۀ کلیدی مطرح در این رویکرد مروری خواهد شد.
باتوجه به قابلیتهای نظریۀ ساختیابی در توجه همزمان به نظم و تغییر، نتایج خواسته و ناخواستۀ کنش و آثار آن بر ساختارها (صدیقی، 1389). این نظریه بهعنوان چارچوب مطالعه برگزیده شد. استفاده از نظریۀ ساختیابی، چارچوب تحلیلی مناسبی را برای مطالعۀ فناوری به دست میدهد که توجه به نقش کنشگران و ساختارها (قوانین، منابع و روابط قدرت) را نیز ممکن میکند. فناوری اطلاعات، محصول عینیتیافتۀ کنشهای انسانی در بستر ساختاری و فرهنگی مشخص است. ازسوی دیگر، فناوری اطلاعات خود مجموعهای از قواعد و منابع را ایجاد میکند که ساختارهای موجود و کنشهای انسانی را تحتتأثیر قرار میدهد (Orlikowski & Robey, 1991)؛ بنابراین استفاده از نظریۀ ساختیابی در مطالعۀ فناوری اطلاعات این امکان را فراهم میآورد تا همزمان با بررسی فناوری اطلاعات بهعنوان ساختاری بالقوه که ارتباطی دیالکتیکی با کنش دارد، به نقش مداخلهگر آن با کنشگران و سایر ساختارهای موجود توجه شود (Orlikowski, 1992). درادامه، ضمن مروری اجمالی بر مفاهیم این نظریه کاربرد آن در مطالعۀ تغییرات فناورانه توضیح داده میشود. ازدیدگاه گیدنز ساختارهای اجتماعی، مجموعهای کلی و ناگهان پدیدارشونده از قواعد، نقشها، روابط و معانی هستند که بهکمک فکر و عمل انسانها سازماندهی، بازتولید و متحول میشوند. انسانها نه جامعه، خالق و تغییردهندۀ ساختارها هستند؛ ولی اقدامهای آنها تابع محدودیتهای اجتماعی است (کسل، 1383: 178). مفاهیم اصلی نظریۀ ساختیابی عبارت است از: الف) آگاهی: گیدنز کردار اجتماعی را تحتتأثیر آگاهی میداند و آگاهی را در سه سطح دستهبندی میکند. نخست، آگاهی گفتمانی[1] که حاصل تفکر آگاهانه برای حل مسئله است و در آن فرد با بیان نیتهای نهفتۀ ورای کردارش، کنش خود را عقلانی میکند. سطح دوم، آگاهی عملی[2] است که بر مهارتها، عادتها و رویهها استوار است و کمتر در قالب زبان میگنجد. سومین سطح، ناخودآگاهی[3] است که به انگیزههای ناخودآگاه کنش اشاره دارد. میان آگاهی گفتمانی و عمل سدی وجود ندارد، بلکه تفاوتهایی وجود دارد، میان آنچه گفته و انجام میشود. در عین حال، میان آگاهی گفتمانی و ناخودآگاه سدهایی است که بر سرکوب ناخودآگاه تمرکز دارند (گیدنز، 1396: 38). ب) عاملیت / عامل:گیدنز با جایگزینکردن عامل و عاملیت با مفاهیم کنش و کنشگر، بر عمل کنشگر پیش از نیت او و «موقعیت» کنشگر بیش از «نقش» تأکید میکند. انسان بیش از آنکه کنشگری هدفمند و آگاه باشد، عاملی است که هرلحظه بسته به موقعیت عمل میکند؛ بنابراین موقعیتِ زمان و مکان مهمتر از نقش است. گیدنز عاملیت را بهمعنای انجامدادن کار میداند و از این طریق همزمان به پیامدهای خواسته (نیتمند) و ناخواسته توجه میکند (کسل، 1383: 135-138). ج) قدرت: قدرت بخشی ضروری از روابط انسانی و نشاندهندۀ توان انجامدادن، کسب و یا تغییر چیزهاست. عاملیت پیوندی عمیق با قدرت دارد؛ زیرا عاملیت بیانگر توان فرد برای مداخله و ایجاد تغییر است. قدرت فرد به میزان دسترسی او به منابع بستگی دارد. ارتباط قدرت، ارتباطی پویا و ماهیتی فرآیندی دارد (صدیقی، 1389). د) ساخت: گیدنز میان نظام و ساختار تمایز قائل است. نظام، الگوی ثابت و مشاهدهشدنیِ تعامل در زمان و مکان است. ساختار، مجموعه قواعد و منابعی است که مانند طرحهای تفسیری جمعی در نظام اجتماعی عمل میکند. قواعد باعث میشود که افراد در بستر زمانی- مکانی خاص بهنحوی عمل کنند تا قابلیت لازم برای کسب منابع فراهم آید. قواعد در دو گروه جای میگیرند: قواعد هنجاری[4]، بازتاب انتظارهای اجتماع است و فرد میتواند با تکیه بر آنها ضمن مشروعیتبخشی به رفتار خود، معیارهایی برای قضاوت دربارۀ رفتار دیگری به دست آورد. قواعد تفسیری[5]، بر پایۀ درک مشترک افراد از مفاهیم ایجاد میشود و ماهیتی ضمنی دارد. کنشگران از این قواعد برای تفسیر، ساخت دلالتها و وضع معانی بهره میبرند و رعایتنکردن آنها با مجازات خفیف همراه خواهد بود. منابع، توانمندساز و تسهیلگر است و به دو گروه تخصیصی[6] و اقتداری[7] تقسیم میشود. منابع تخصیصی ویژگیهای مادی محیط (قدرت مادی)، وسایل تولید / بازتولید مادی (ابزارها / فناوری) و نیز کالاها و مصنوعات را شامل میشود. منابع اقتداری شامل سازماندهی زمان- فضای اجتماعی (مسیرها و مناطق)، روابط متقابل عاملان و سازماندهی فرصتهای زندگی (فرصت رشد و ابراز وجود) است (Boyle, 2013). ه) دوسویگی ساختار و عاملیت: ساخت و عامل، ارتباطی مستمر و دو سویه دارند. عامل انسانی با کنشهای خود، ساخت را تولید و بازتولید میکند. ازدیگر سو، ساختارها با قواعد، عاملان را محدود میسازند و در عین حال با منابع، عمل اجتماعی را ممکن میکنند (گیدنز، 1396: 19-18). اشکال زندگی اجتماعی تنها حاصل کنشهای هدفمند نیست؛ زیرا ساختارها با کردارهای اجتماعیبرآمده از مهارت عامل انسانی که با آگاهی استدلالی کنشگر تطابق ندارد، تولید و بازتولید میشود. نتایج ناخواستۀ کردار عاملان موجب میشود که تغییرات ساختاری بهطور دقیق با نیت آنان منطبق نباشد. هر کنش به تولید چیز / عملی جدید منجر میشود. در عین حال، وجود کنش مستلزم پیوند به گذشتهای است که خود باعث آغاز کنش است. این امر دایرۀ عاملیت و فرآیندهای تولید و بازتولید ساختار را محدود میکند. بقای ساختارها منوط به بازتولید مستمر آنها با کنشگران است. اگر کنشگران، شیوههای موجود را به چالش بکشند، ممکن است شیوهای جدید و ساختاری تازه ایجاد شود (صدیقی، 1389). نظریۀ ساختیابی در مطالعات فناوری اطلاعات به سه شکل به کار گرفته شده است. برخی محققان با رویکردی عملیاتی، از این نظریه برای تشریح تغییرات ساختاری ناشی از پیادهسازی فناوری اطلاعات و نیز اثر ساختارها بر فناوری استفاده کردهاند. در برخی مطالعات، نظریۀ ساختیابی بهعنوان فرانظریه و بستری برای توجه همزمان به ساختار و کنش به کار رفته است. گروه سوم مطالعاتی هستند که برخی مفاهیم منفرد این نظریه را (برای مثال قدرت و ...) برای حل مسائلی چون تدوین استراتژی فناوری، غلبه بر مقاومت و ... به کار میبرند (Poole & DeSanctis, 2004; Rose & Lewis, 2001; Walsham & Han, 1993; Walsham & Sahay, 1999). هدف پژوهشگران، بر نحوۀ کاربرد نظریۀ ساختیابی در مطالعات فناوری اطلاعات اثر میگذارد. برخی میکوشند با درنظر گرفتن ابعاد مختلف فناوری اطلاعات، صورتبندی جدیدی را از نظریۀ ساختیابی ارائه دهند. دو الگوی «دوگانگی فناوری» و «ساختیابی انطباقی ایده» از این جمله است. گروهی از پژوهشگران، نظریۀ ساختیابی را بهعنوان چارچوب تحلیلی برای شناخت آثار اجتماعی فناوریها در موقعیتهای خاص، به کار میگیرند. آخرین گروه، از مفاهیم نظریۀ ساختیابی برای تعیین ابزار لازم برای استقرار فناوریها بهره میبرند ( (Pozzebon & Pinsonneault, 2005.
چارچوب مفهومی در این مطالعه بهمنظور توجه همزمان به عامل انسانی و ابعاد ساختاری، مفاهیم نظریۀ ساختیابی ازجمله «آگاهی عملی و استدلالی»، «ساختار» و «پیامدهای خواسته و ناخواسته» برای صورتبندی و تحلیل استفاده شد. بهعلاوه، برای تعیین جایگاه فناوری به ساختار و آگاهی عاملان انسانی از مفاهیم «الگوی دوسویگی فناوری» استفاده شد (Orlikowski, 2000; 1992;1991). ازنظر اورلیکوسکی فناوری بخشی از ساختار محسوب میشود و در عین حال مستقل از دیگر بخشهای ساختار تحتتأثیر آگاهی و کردار عامل انسانی قرار گرفته است و بر آن اثر میگذارد. وی مفهوم ساختار فناورانه را طرح میکند که بهشکل مستمر با ساختار (منابع و قواعد موجود) و عاملان انسانی درتعامل است و بر آنها اثر میگذارد و از آنها اثر میپذیرد. در این مقاله، فناوری اطلاعات بهعنوان بخشی از ساختار کلان درنظر گرفته شده است که در عین حال میتواند آثاری مستقل از ساختارهای موجود داشته باشد. ذهنیات کنشگران در چارچوب آگاهی آنان بررسی شده است. باتوجه به تعریف گیدنز از سطوح آگاهی، در بررسی ذهنیات کنشگران دربارۀ هر پدیده، حالت ایدهآل آن پدیده برمبنای آگاهی استدلالی کنشگران بیانکردنی است و برای شناخت رخدادهای واقعی (حالت موجود) میتوان به آگاهی عملی کنشگران مراجعه کرد. به این ترتیب، شناخت تغییرات ساختاری ایجادشده دراثر یک پدیده، نتایج عمل عاملان و پیامدهای آن و مقایسۀ این رخدادها با حالت ایدهآل ممکن میشود. این نتایج میتواند مبنای برنامهریزی، بهبود و توسعه نیز باشد (صدیقی، 1389). با تطبیق عناصر اصلی الگوی ساختیابی با موضوع، محورهای اصلی بررسی در این مطالعه عبارت است از:
روش تحقیق در این مطالعه برای فراتررفتن از نظرهای شخصی و شناخت دیدگاهها و ذهنیات جمعی با تکیه بر زبان و روایت (بهعنوان بازگوکنندۀ فرهنگ و ارزشهای جمع) ازشیوۀ روایتپژوهی استفاده شده است. روایت بهعنوان واسطی میان حسگری فردی، باورها، معیارها و رویکردهای جمعی است که در مطالعۀ فناوری شناختی پسنگر از موضوع ایجاد میکند (Mordini, 2007). مقصود از روایت، گفتاری با نظم و توالی روشن است که رخدادهای مختلف را بهشکلی معنادار برای مخاطب، به یکدیگر ارتباط میدهد و بازگوکنندۀ تجربۀ افراد و معانی نسبت دادهشده به آن است؛ بنابراین روایت تنها به داستانی با مقدمه و مؤخره، محدود نمیشود و به هر نوع متن منسجم (سخنرانی، مصاحبه و گفتگو) گفته میشود (Bamberg, 2012). از میان راهبردهای روایتپژوهی، از تحلیل روایت[8] استفاده شد که بر ارائۀ تحلیلی پارادایمی از روایت تأکید میشود و به محقق امکان میدهد تا با کنارهمگذاشتن تجربههای فردی به الگویی عمومی برپایۀ مضامین مشترک دست یابد. برای اجرای این راهبرد باید ابتدا مضامین هر روایات شناسایی، دستهبندی و ارتباط آنها تعیین شود. سپس بر پایۀ اشتراکهای میان مضامین مستخرج از روایات مختلف، الگویی عمومی ارائه شود. این راهبرد با دو رویکرد اجراشدنی است. در رویکرد نخست، تحلیل مضامین در چارچوب مفاهیمبرآمده از پیشینۀ نظری، انجام میشود. در رویکرد دوم، مشابه تحقیق زمینهای، مضامین از دادهها (روایات) استخراج و دستهبندی میشود (Polkinghorne, 1995). برای این منظور، سه گام به شرح شکل 2 طی شد.
شکل 1- گامهای تحلیل روایت در این مطالعه Fig 1- Narrative analysis steps in this study
در این مطالعه، ذهنیات سه گروه کنشگران دخیل در طراحی و استقرار فناوری، بررسی شد. گروه نخست، مسئولان ارشد وزارت امور اقتصادی و دارایی و نظام مالیاتی بهعنوان سیاستگذاران و تصمیمگیران این نظام بودند. باتوجه به محدودیت دسترسی به این گروه از کنشگران، روایات آنان با رجوع به متون مصاحبهها و گزارشهای رسمی وزرا اقتصاد، رؤسای سازمان مالیاتی و مدیران طرح جامع مالیاتی از سال1394 (زمان تصویب اصلاحیه قانون مالیاتی) تاکنون بررسی شد. با نمونهگیری قضاوتی از متون، تعداد 11 مصاحبه و گزارش عملکرد منتشره که اطلاعاتی جامع داشتند، انتخاب و تحلیل شدند. متون علمی، رسانهای و سازمانی پیرامون تحول فناوری در نظام مالیاتی نیز بهعنوان دادۀ مکمل مدنظر قرار گرفت. دومین گروه کنشگران، کارکنان سازمان مالیاتی بهعنوان کاربران فناوریهای نوین بودند که روایات آنان با مصاحبۀ عمیق گردآوری شد. دربارۀ این گروه، نمونۀ آماری شامل 18 تن از مدیران میانی و پایه، مطلع از آثار به کارگیری فناوری اطلاعات، بود. مؤدیان مالیاتی، ارباب رجوع سازمان مالیاتی، سومین گروه کنشگران مطالعهشده بودند. روایات آنان با مصاحبههای عمیق گردآوری شد. نمونۀ آماری، شامل 24 تن از مؤدیان با تجربۀ ارتباط مستمر با نظام مالیاتی و نیز تعامل گسترده با فعالان حوزۀ کسبوکار (ازجمله مسئولان اتاقهای اصناف و بازرگانی) بود. دربارۀ تمام گروهها، نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. برای ارزیابی اعتمادپذیری نتایج تحقیق از روش ارزیابی پایایی بین کدگذاران استفاده شد. در این شیوه، تحلیل انجامشده برمبنای میزان توافق کدگذاران ارزیابی میشود تا مشخص شود که آیا توافق میان کدگذاران، تصادفی یا حاصل استفادۀ صحیح از پروتکل تحقیق است (Leiva et al.‚ 2006). به این منظور، 10% از محتوا بهصورت تصادفی انتخاب و بههمراه مفاهیم، تعاریف، مصادیق و چارچوبهای استخراجشده ازسوی محقق در اختیار دو کدگذار دیگر (کدگذاران کنترلی) آشنا با شیوۀ تحلیل روایت و مفاهیم نظریۀ ساختیابی قرار گرفت. میزان توافق کدگذاری اولیۀ محقق و کدگذاری هریک از کدگذاران کنترلی (و نیز توافق کدگذاران کنترلی با یکدیگر) برمبنای ضریب اسکات بیش از 70% بود. این ضریب مؤید پایایی، تأییدپذیری و اعتمادپذیری، تحلیل انجام شده است. شایان ذکر است، در این بررسی، بیشترین توافق میان کدگذاران دربارۀ مفاهیم مرتبط با «ذهنیت تصمیمگیران و سیاستگذاران دربارۀ پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات در سطح آگاهی استدلالی» و کمترین توافق دربارۀ مفاهیم مرتبط با «ذهنیت مأموران مالیاتی دربارۀ اثر تسهیلگر فناوری اطلاعات برای مؤدیان مالیاتی، در سطح آگاهی استدلالی» مشاهده شد. یافتههای تحقیق برای شناسایی دقیقتر ذهنیات کنشگران، تحلیل روایات به تفکیک هرگروه از کنشگران در هر دو سطح آگاهی استدلالی و عملی انجام شد. هدف آن بود که ضمن شناسایی ذهنیت هرگروه از کنشگران با هریک از مضامین فرعی، امکان مقایسۀ ذهنیات آنان و شناسایی موارد تفاهم و تضاد میان دیدگاههای آنان فراهم شود. ذهنیت سیاستگذاران ارشد نظام مالیاتی در سطح آگاهی استدلالی برمبنای توصیف آنان از شرایط ایدهآلِ پذیرفتنی، استخراج شد. در سطح آگاهی عملی، اقدامها و دستاوردهای عملی آن بهعنوان بازتاب مهارتها و دانش ضمنی سازمان درنظر گرفته شد. ذهنیت مؤدیان و مأموران مالیاتی در سطح آگاهی استدلالی برمبنای توصیف آنان از شرایط ایدهآل مدنظرشان و تطابقنداشتن آنان با این شرایط، استخراج شد. ذهنیات در سطح آگاهی عملی، برمبنای تجربههای روزمرۀ کنشگران بهعنوان بازتاب مهارتها و دانش ضمنی آنان، استخراج شد. درنهایت، ذهنیات کنشگران در پنج سرفصل شامل اثر فناوری اطلاعات بر ساختارهای موجود، اثر ساختارهای موجود بر فناوری اطلاعات، پیامدهای بهرهگیری از فناوری اطلاعات، اثر کنشگران بر ساختار و فناوری و بررسی مقایسهای ذهنیات کنشگران دستهبندی شد. مضامین اصلی و فرعی که پایۀ کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند، در جدول 1 آمده است.
جدول1- مضامین و مفاهیم اصلی استفادهشده در تحلیل روایات Table 1- The basic themes and concepts used in the analysis of narrations
الف) ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر ساختارهای موجود ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر ساختارها به تفکیک آثار آن بر منابع تسهیلگر و نیز اثر آن بر قواعد نظام مالیاتی بررسی شده است. باتوجه به تفاوت منافع و انتظارهای گروههای مختلف کنشگران، اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای هرگروه از کنشگران بهصورت جداگانه بررسی شد. بهعلاوه، باتوجه به آنکه قواعد وابسته به نظام مالیاتی هستند، اثر فناوری بر قواعد تنها با رویکرد اثر آن بر قواعد نظام مالیاتی مطالعه شد. باتوجه به تحلیلها، سیاستگذاران در سطح آگاهی استدلالی، فناوری اطلاعات را عامل دسترسی مؤدیان به منابع ارتباطی، مالی (با کاهش هزینه) و زمان دانستهاند. در سطح آگاهی عملی، مأموران مالیاتی و مؤدیان بر اثر نامطلوب فناوری اطلاعات بر منابع دردسترس مؤدیان مانند زمان، منابع مالی و کیفیت فرآیندهای خدماتی، اشارهداشته و در شرایط فعلی، فناوری اطلاعات را فاقد اثر تسهیلگر برای مؤدیان دانستهاند.
جدول 2- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای مؤدیان مالیاتی Table 2- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for taxpayers
حسابرسی مالیاتی مهمترین وظیفۀ مأموران مالیاتی است و فناوری اطلاعات زمانی برای آنان تسهیلگر بهشمار میآید که با فراهمآوردن اطلاعات مالی مؤدیان، انجامدادن صحیح این وظیفه را برای مأموران مالیاتی ممکن سازد. در سطح آگاهی استدلالی، تمامی کنشگران به این موضوع در قالب مضمون «افزایش کیفیت حسابرسی» توجه کردهاند؛ اما در سطح آگاهی عملی، مأموران مالیاتی و مؤدیان بر این باورند که این انتظار محققنشده و فناوری اطلاعات درعمل اثری منفی بر زمان انجامدادن کار، تعاملها و ارتباطات برای مأموران مالیاتی داشته است.
جدول 3- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای مأموران مالیاتی Table 3- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for tax agents
از دیدگاه هر سه گروه کنشگران، «اطلاعات مؤدیان» مهمترین منبع برای نظام مالیاتی است. به همین دلیل، در سطح آگاهی استدلالی آنان در روایات خود ایجاد بانکهای اطلاعاتی یکپارچه و شناسایی مؤدیان برمبنای این اطلاعات را از انتظارهای اصلی مطرح میکنند. تصمیمگیران ایجاد و بهرهگیری از سامانهها را محققدانستهاند و بر این باورند که قابلیتها و مهارتهای لازم برای توسعۀ منابع اطلاعاتی در سازمان مالیاتی فراهم آمده است. درمقابل، مؤدیان و مأموران مالیاتی، در سطح آگاهی عملی، این مهم را محققشده نمیدانند.
جدول 4- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای نظام مالیاتی Table 4- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for tax system
براساس بررسی ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد، در سطح آگاهی استدلالی مهمترین انتظار تمامی کنشگران از استقرار فناوری اطلاعات، تغییر شیوههای سنتی رسیدگی مالیاتی (رسیدگی علیالراس[9]) و حاکمساختن شیوۀ رسیدگی برمبنای مدیریت ریسک[10] در نظام مالیاتی بود؛ اما در سطح آگاهی عملی در روایات تمامی کنشگران نداشتن توفیق عملی در این باره تأکید شده بود. مهمترین نکته در سطح آگاهی عملی، توجه تمامی کنشگران به لزوم بازبینی و اصلاح شیوهها و روشهای کاری بهمنظور تسهیل انجامدادن امور و تثبیت فناوری اطلاعات است.
جدول 5- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد نظام مالیاتی Table 5- Actors' perceptions about the effect of information technology on the rules of the tax system
ب) ذهنیت کنشگران مختلف دربارۀ اثر ساختارهای موجود بر فناوری اطلاعات در این بخش اثر ساختارها بر فناوری اطلاعات به تفکیک اثر منابع و قواعد ساختاری موجود بر فناوری اطلاعات بررسی شد. با اثر منابع بر فناوری اطلاعات، تصمیمگیران و سیاستگذاران، در سطح آگاهی استدلالی و عملی تنها به منابع انسانی و مالی (بودجه) بهعنوان منابع اثرگذار بر فناوری اطلاعات اشاره داشتهاند و به سایر عوامل خاستگاه آن که مؤدیان و جامعه بودند (مانند فرهنگ، دانش و ...) اشارهای نداشتند. مأموران مالیاتی و مؤدیان علاوهبر منابع مذکور، منابع دیگری مانند فرهنگ درون و برون سازمانی و پشتیبانی فنی از مؤدیان و مأموران مالیاتی در بهرهگیری از فناوری را نیز بر فناوری اطلاعات مؤثر دانستهاند.
جدول 6- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر منابع موجود بر فناوری اطلاعات Table 6- Actors' perceptions about the effect of available resources on information technology
با اثر قواعد موجود بر فناوری اطلاعات، به اثر قوانین، روشها و فرآیندها بر فناوری اطلاعات توجه شده است. ازمنظر تمامی کنشگران، حمایت قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی (بهویژه اصلاحیۀ قانون مالیاتهای مستقیم در سال 1394) اثری مهم بر استقرار فناوری اطلاعات در این سازمان داشته است؛ اما در سطح آگاهی استدلالی، مأموران مالیاتی و مؤدیان، ناهماهنگی میان مقررات و رویههای داخلی سازمان مالیاتی را عاملی محدودکننده برای استقرار صحیح فناوری اطلاعات در این سازمان دانستهاند. بهعلاوه، آنان به نقش اجبارهای قانونی برای سازگارسازی مؤدیان و کاربران با نرمافزارهای جدید اشاره دارند.
جدول 7- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر قواعد بر فناوری اطلاعات Table 7- Actors' perceptions about the effect of tax rules on information technology
ج) ذهنیت کنشگران مختلف دربارۀ پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی ذهنیات کنشگران در سطح آگاهی استدلالی نشاندهندۀ هدفهای مدنظر آنان از استقرار نرمافزار یکپارچۀ مالیاتی است. این هدفها برای سیاستگذاران مالیاتی، بیانکنندۀ آثار راهبردی فناوری اطلاعات در توسعۀ نظام مالیاتی است که باعث اجرای طرح جامع مشروعیت میشود. دربارۀ مأموران مالیاتی و مؤدیان، پیامدهای مطرحشده بیانگر انتظارهای آنان از اجرای نرمافزار یکپارچۀ مالیاتی است. در سطح آگاهی استدلالی تمامی کنشگران بر آثار مثبت این طرح در مبارزه با فساد اداری و اقتصادی با کاهش فرار مالیاتی، شفافسازی اقتصاد، مبارزه با پولشویی، کاهش فساد اداری و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت تأکید داشتند. در سطح آگاهی عملی، کنشگران در روایات خود ضمن توجه به پیامدهای قصدشده، به پیامدهای قصدنشدۀ فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی نیز توجه کردهاند. دربارۀ سیاستگذاران و تصمیمگیران مالیاتی در سطح آگاهی عملی، بر تحقق 4 پیامد (هدف) شامل افزایش درآمدهای مالیاتی، افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی، مبارزه با فرار مالیاتی و افزایش عدالت مالیاتی تأکید شده است. باتوجه به ارتباطی که در تحقیقات مختلف (برای نمونه: ابراهیمیان جلودار و همکاران، 1397؛ صامتی و همکاران، 1394؛ مولوی و فیضی، 1396) میان مفاهیم چهارگانۀ فوق با سایر هدفهای پیشبینیشده در سطح آگاهی استدلالی (تمکین مالیاتی، شفافیت نظام مالیاتی، مبارزه با پولشویی و کاهش هزینههای وصول مالیات) مشاهده شده است، میتوان نتیجه گرفت که تحقق هدفهای مذکور، مسیر تحقق سایر پیامدها را نیز هموار میکند. از این جهت، میتوان میان استدلال و آگاهی عملی این گروه از کنشگران، با این مفاهیم همسویی پذیرفتهای مشاهده کرد.
جدول 8- ذهنیات کنشگران با پیامدهای فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی به تفکیک سطوح آگاهی عملی و استدلالی Table 8- Actors' perceptions about the effects of information technology on the tax system (in both practical and discursive consciousness levels)
درمجموع بررسی روایات مأموران مالیاتی و مؤدیان در سطح آگاهی عملی نشاندهندۀ آن است که آنان پیامدهای مدنظر را محققشده نمیدانند. این کنشگران باور دارند که درعمل، فناوری اطلاعات به کاهش رضایت مؤدیان مالیاتی، رواج شیوههای نوین کتمان درآمد، گرایش به تبانی و رشوه و کاهش عدالت مالیاتی منجر شده است. تحقیقات پیشین تأییدکنندۀ ارتباط میان ادراک مؤدیان با عدالت مالیاتی، رضایت آنان و نیز ارتباط رضایت آنان با تمکین مالیاتی (نقطۀ مقابل کتمان درآمد) بوده است (برای نمونه: رضایی و اعظمی، 1396؛ نقیبی و امیدی، 1394؛ فرهادی محلی و دولتنیا، 1398)؛ بنابراین توالی پیامدهای قصدشده و قصدنشده را در دیدگاه این کنشگران برمبنای تحقیقات پیشین نیز میتوان تأیید کرد.
ه) بررسی تضاد/ توافقها مابین ذهنیات گروههای مختلف کنشگران در این بخش از تحلیل، همسوییها و تضادهای میان ذهنیات کنشگران مختلف برمبنای بررسی مقایسهای میان روایات آنان به شرح زیر استخراج شده است.
باتوجه به یافتههای تحقیق میان دیدگاههای مؤدیان و مأموران مالیاتی که همسویی چشمگیری میان آنان وجود دارد؛ ولی سیاستگذاران و تصمیمگیران مالیاتی در بسیاری از موارد با مفاهیم تأکیدی این کنشگران مطلبی را طرح نکرده بودند و یا دیدگاهی متضاد با آنان داشتند. حوزههای مهم بروز توافقنداشتن میان کنشگران در جدول 9 جمعبندی شده است.
جدول 9- حوزههای اصلی توافقنداشتن در ذهنیات کنشگران Table 9- The main areas of disagreement in the perceptions of actors
در این مطالعه سعی شد تا تغییرات فناورانه ازمنظر کنشگران مختلف بررسی شود. روایات هر گروه از کنشگران نشاندهندۀ اولویتها و انتظارهای آنان از تغییرات فناورانه و نیز تجربههای عملی آنان در این زمینه است. در بسیاری موارد شکاف چشمگیری میان انتظارها و تجربههای کنشگران مشاهده میشود. بهعلاوه، در مواردی ارتباطی میان ذهنیات کنشگران در سطح آگاهی استدلالی با ذهنیات آنان در سطح آگاهی عملی وجود ندارد که میتوان آن را نشاندهندۀ تفاوت اولویتهای کنشگران در سطح استدلالی و عملی دانست. درادامه به نتیجهگیریهای مهم مربوط به هر گروه از کنشگران اشاره شده است. بررسی روایات سیاستگذاران و تصمیمگیران مالیاتی نشاندهندۀ آن است که این گروه از کنشگران بیش از هرچیز بر آثار فناوری در بهبود عملکرد نظام مالیاتی و ایجاد تغییرات مثبت در قوانین و قواعد سازمان امور مالیاتی تأکید دارند. بر این اساس، تسهیل گردآوری اطلاعات مالی مؤدیان (بهعنوان مهمترین منبع در رسیدگیهای مالیاتی)، اجرای شیوههای نوین رسیدگی مالیاتی مبتنی بر ریسک و هوشمندسازی رسیدگیهای مالیاتی، از مهمترین مفاهیمی است که این گروه از کنشگران در هر دو سطح آگاهی اشاره و تأکید کردند. نتایج حاصل از تحلیل و مقایسۀ ذهنیات این گروه از کنشگران در سطوح آگاهی استدلالی و عملی در جدول 10 آمده است.
جدول 10- نتیجهگیری تحلیل روایات تصمیمگیران و سیاستگذاران مالیاتی Table 10- Final analysis of the narratives of tax system policy makers
بیشترین انتظارهای این گروه از کنشگران به آموزش دانش و مهارت لازم برای به کارگیری فناوری اطلاعات و نیز آمادهسازی فرهنگ مناسب برای پذیرش آن بازمیگردد؛ ولی روایات نشاندهندۀ تحققنیافتن این انتظارها بهعلت سکوت تصمیمگیران درقبال آن است. در روایات مأموران مالیاتی در سطح آگاهی عملی بر دشواریهای ایجادشده برای آنان در انجامدادن وظایف خود و نیز تعارضهای ایجادشده با مؤدیان مالیاتی دراثر استقرار فناوریهای جدید، تأکیدی خاص شده است. جدول 11 جمعبندی تحلیل انجامشده را نشان میدهد.
جدول 11- نتیجهگیری تحلیل روایات مأموران مالیاتی Table 11- Final analysis of the narratives of tax officers
باتوجه به روایات مؤدیان مالیاتی، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که تفاوت خاص دیدگاه آنان با تصمیمگیران مالیاتی به تأکید آنان بر لزوم ایجاد بسترهای لازم برای توسعۀ فرهنگ و دانش مرتبط با فناوری اطلاعات در بین مؤدیان و مأموران مالیاتی، بازمیگردد. درواقع، این گروه از کنشگران دانش و فرهنگ مؤدیان و مأموران مالیاتی را ازجمله منابع لازم برای استقرار موفق فناوری اطلاعات میدانند که درحال حاضر ضعف آن برای مؤدیان محسوس است. نتایج تحلیل روایات این گروه از کنشگران در جدول 12 آمده است.
جدول 12- نتیجهگیری تحلیل روایات مؤدیان مالیاتی Table 12- Final analysis of the narratives of taxpayers
درمجموع مشاهده میشود که مؤدیان و مأموران مالیاتی در روایات خود رویکردی نقادانه به فناوری اطلاعات و پیامدهای آن داشتند و درمقابل، سیاستگذاران و تصمیمگیران به جنبههای مثبت طرح توجه کرده بودند. با وجود این، سیاستگذاران نیز در روایات خود به لزوم بازبینی و اصلاح فرآیندها و ساختارهای موجود و هماهنگسازی آن با اقتضائات نرمافزاری اشاره داشتند. روایات گوناگون در کار آشکارکردن تفاوت رویکردهای کنشگران، حوزههای نیازمند اصلاح را مشخص و طرح پیشنهادهای اصلاحی را امکانپذیر کرد. بهمنظور شناسایی اصلاحهای لازم، مقایسهای میان یافتههای این مطالعه و نتایج تحقیقات قبلی انجام شد تا اقدامهای لازم برای افزایش اثربخشی ساختارهای موجود، ایجاد ذهنیات مثبت در کنشگران و درنهایت، رسیدن به پیامدهای مطلوب مدنظر تعیین شود. برمبنای تحقیقات قبلی دربارۀ پذیرش فناوریها در نظام مالیاتی، ادراک کاربران از کارآیی و فواید فناوری، میزان تسهیلگری فناوری برای کاربران و سهولت استفاده از آن (برای نمونه، مراجعه شود به Yusef et al.‚ 2015; Fua, Farna & Chao, 2006 ؛ بهراد، 1394؛ ملکی و همکاران، 1391)، فرهنگ جامعه و نیز دانش و مهارت کاربران (برای نمونه: حکیمی و همکاران، 1397؛ مهدوی و شیدایی، 1392؛Dečman & Klun, 2015; Zaidi et al., 2017) بر موفقیت استقرار و اجرای فناوری در سازمانها اثر میگذارد. با قراردادن این نتایج در کنار یافتههای حاصل از تحقیق حاضر، به سیاستگذاران و تصمیمگیران مالیاتی پیشنهاد میشود، بهمنظور پیشبرد موفق طرح جامع مالیاتی، تدابیر زیر را اتخاذ کنند:
باتوجه به دامنه و نتایج تحقیق، به دیگر پژوهشگران توصیه میشود، برای کسب شناختی دقیقتر از ساخت اجتماعی فناوری در نظام مالیاتی، موارد زیر را در پژوهشهای خود بررسی کنند:
[1]. Discursive Consciousness [2]. Practical Consciousness [3]. Unconsciousness [4] Regulative [5] Constitutive [6] Allocative Resources [7] Authoritative Resources [8] Analysis of Narrative [9] براساس قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 1366، چنانچه دفاتر و اسناد مؤدی مطابق قانون تنظیمنشده یا ناقص باشد، درآمد و مالیات واحد تجاری براساس معیارها و قوانین مالیاتی و برمبنای قرینه یا قرائن انتخابی، بهصورت برآوردی ازسوی مأمور مالیاتی تعیین و مطالبه میشود. [10] براساس ماده 97 قانون مالیاتهای مستقیم (مصوب 1394) سازمان مالیاتی میتواند اظهارنامههای مالیاتی را بدون رسیدگی قبول و تنها تعدادی از آنها را براساس شاخص ریسک فرار مالیاتی با تکیه بر دادههای موجود در پایگاههای اطلاعاتی سازمان انتخاب و رسیدگی کند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابراهیمیانجلودار، س ی و احمدی، م و ایمانخان، ن. (1397). «تأثیر عدالت و فرهنگ مالیاتی بر تمکین مالیاتی با درنظرگرفتن نقش نگرش مؤدیان در نظام اداری ایران»، فصلنامۀ انجمن علوم مدیریت ایران، 13 (49)، 59-79.
بهراد، ا. (1394). «بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش مالیات الکترونیکی برمبنای ادغام مدل تئوری پذیرش و تئوری رفتار برنامهریزیشده در شهرستان شهرکرد»، پژوهشنامۀ مالیات، 23 (27)، 167-193.
حکیمی، ف و مهرکام، م و کریمی، ح و میرزایی، ع. (1397). «بررسی مشکلات کاربران در پیادهسازی نرمافزار Eris با استفاده از روش دلفی در ادارۀ کل امور مالیاتی جنوب شهر تهران»، پژوهشنامۀ مالیات، 26 (37)، 147-173.
رضایی، ز و اعظمی، م. (1396). «بهینهسازی و رتبهبندی عوامل موثر بر رضایتمندی مؤدیان ارزشافزوده بهمنظور تمکین مالیاتی با استفاده از سیستم خبره فازی - ژنتیک، مطالعۀ موردی: شهرستان خرم آباد»، سومین کنفرانس بینالمللی مدیریت و مهندسی صنایع، تهران.
سازمان امور مالیاتی کشور. (1398). برنامۀ عملیاتی سازمان امور مالیاتی کشور در سال 1398.
شریفزاده، ر. (1395). «تکنولوژی، عاملیت و تصمیم»، راهبرد فرهنگ، 9 (34)، 115-136.
صامتی، م و امیری، ه و حیدری، ز. (1394). «تأثیر اخلاق مالیاتی بر تمکین مالیاتی، مطالعۀ موردی: شهر اصفهان»، پژوهشها و سیاستهای اقتصادی، 23 (75)، 231-262.
صدیقی، ب. (1389). «نظریۀ ساختیابی آنتونی گیدنز: پیامدهای نظریه و روش شناختی و کاربرد عملی آن در جامعهشناسی»، پژوهش علوماجتماعی، 3 (9)، 141-167.
صفارزاده، غ و مسگری، ط. (1394). «تحلیل اثربخشی پذیرش و استفاده از فناوری اطلاعات براساس مدل دیویس در راستای خدمات الکترونیکی به مؤدیان استان البرز»، اولین کنفرانس بینالمللی اقتصاد، مدیریت، حسابداری و علوم اجتماعی، تهران.
فرهادیمحلی، ع و دولتنیا، ف. (1398). «تأثیر اعتماد به دولت و ادراک عدالت مالیاتی بر تمکین مالیاتی، مورد مطالعه: سازمان امور مالیاتی استان گلستان»، پنجمین کنفرانس بینالمللی حسابداری، مدیریت و نوآوری در کسبوکار، تهران.
کسل، ف. (1383). چکیدۀ آثار آنتونی گیدنز، ترجمۀ حسن چاوشیان، تهران: انتشارات قفنوس، چاپ اول.
کلانتریبنگر، م و نظری، ع ر و فدایی، ا. (1392). «مرری بر عملکرد تحول نظام مالیاتی»، سیاستهای مالی و اقتصادی، 1 (1)، 59-80.
گیدنز، آ. (1384). مسائل محوری در نظریۀ اجتماعی: کنش، ساختار و تناقض در تحلیل اجتماعی، ترجمۀ محمد رضایی، تهران: نشرسعادت.
گیدنز، آ. (1396). ساخت جامعه، ترجمۀ اکبر احمدی، تهران: نشر علم.
لاری دشت بیاض، م و قائممقامی، ک و کهرمی، ق. (1395). «بررسی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی در استان خراسان جنوبی با تأکید بر مؤلفههای فرهنگی»، دو فصلنامۀ حسابداری ارزشی و رفتاری، 1 (1)،۱۳۹-۱۶۴.
مجتهد، ا و احمدیان، ا. (1386). «اثر درآمدهای مالیاتی دولت بر رفاه اجتماعی ایران»، پژوهشنامۀ اقتصادی، 7 (1)، (ویژهنامۀ مالیات)، 71-45.
ملکینجفدر، ع و رسولشمیرانی، ر و روستا، م. (1391). «بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات براساس مدل دیویس، مطالعۀ موردی: مؤدیان ادارۀ کل امور مالیاتی جنوب استان تهران»، پژوهشنامۀ مالیات، 20 (14)، 135-168.
مولوی، م و فیضی، ا. (1396). «تأثیر عدالت مالیاتی بر فراز مالیاتی»، چهارمین کنگرۀ بینالمللی پژوهشهای نوین در مطالعات مدیریت حسابداری و اقتصاد، شیراز.
مهدوی غ ح و شیدایی، ش. (1392). «شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش سامانه دریافت الکترونیکی اظهارنامههای مالیاتی با استفاده از نظریۀ رفتار برنامهریزیشده»، پژوهشنامۀ مالیات. 21 (17)، 151-170.
مهدیزاده، م ر و توکل، م. (1386). «مطالعات علم و فناوری، مروری بر زمینههای جامعهشناسی فناوری»، برنامه و بودجه، 12 (105)، 85-124.
نقیبی، ب و امیدی، غ ر. (1394). «بررسی رابطۀ بین دانش مالیاتی، عدالت مالیاتی ادراکشده و تمکین مالیاتی، موردمطالعه: مؤدیان مالیاتی استان ایلام»، کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری، استانبول ترکیه.
یوسفی، ح و کیانیآذر، ب. (1397). «بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش و به کارگیری فناوری سامانۀ نرمافزاری یکپارچۀ مالیاتی (سنیم) توسط کاربران ادارات امور مالیاتی»، دوازدهمین همایش سیاستهای مالی و مالیاتی ایران، تهران.
Bamberg, M. (2012). Narrative analysis. in H. cooper (Ed.), APA handbook of research methods in psychology.. washington, DC: APAPress‚ 77—94.
Barnes, B. (2001) `Practice as collective action', in T. schatzki , K. knorr-cetina and E. von savigny (eds) The practice turn in contemporary theory, London: Routledge‚ 17-28.
Bartis, E. & Mitev, N. (2008). A multiple narrative approach to informationsystems failure: a successful system that failed. European Journal of Information Systems, 17 (2) ‚112–124.
Boyle, Brian O’ (2013). Reproducing the social structure: a marxist critique of anthony giddens’s structuration methodology‚ Cambridge Journal of Economics, 37 (5)‚ 1019–1033.
Cameron, R. & Geels, F. W. (2019) Conditions and intervention strategies for the deliberate acceleration of socio-technical transitions: lessons from a comparative multi-level analysis of two historical case studies in Dutch and danish heating, Technology Analysis & Strategic Management,31 (9)‚ 1081-1103
Chang, C. L. (2014).The interaction of political behaviors in information systems implementation processes – structuration theory.Computers in Human Behavior,33‚79-91.
Dečman, M. & Klun M. (2015). The impact of information systems on taxation: A case of users’ experience with an e-recovery information system The Electronic Journal of e-Government , 13 (2)‚93-110.
Desanctis, G. & Poole, M.S.(1994). Capturing the complexity in advance technology use: Adaptive structuration theory‚ Organization Science. 5 (2)‚121-147.
Fua, Jen-Ruei, Farna,Cheng-Kiang & Chao, Wen-Pin (2006). Acceptance of electronic tax filing:A study of taxpayer intentions. Information & Management , 43 (1)‚109–126.
Geels, W.F(2004). From sectoral systems of innovation to socio-technical systems: insights about dynamics And change from sociology and institutional theory. Research Policy 33 (6-7)‚897-920.
Hadzhieva, Eli (2019). Impact of digitalisation on international tax matters. policy department for economic, scientific and quality of life policies directorate-general for internal policies of european parliament.
Hung,S-Y., Chang, C-M. & Yu, T-J.(2006). Determinants of user acceptance of thee-government services: the case of onlinetax filing and payment system. Government Information Quarterly, 23 (1)‚ 97–122.
Iyamu,T. (2017).Understanding the complexities of enterprise architecture through structuration theory, Journal of Computer Information Systems‚ 59 (3)‚ 287-295.
Klein, H. & Kleinman, D. L.(2002). The social construction of technology: structural considerations. Science, Technology & Human Values 27 (1):28-52.
Leiva, F.M.& Rios, F.M.& Martinez, T.L.(2006). Assessment of interjudge reliability in the open-ended questions coding process. Quality and Quantity, 40 (4)‚ 519–537.
Mordini, E. (2007). The narrative dimension of nanotechnology. Nanotechnology Perceptions, 3‚15–24.
OECD (2016). Technologies for better tax a dministration: A practical guide for revenue bodies, OECD Publishing: Paris.
OECD (2019).Tax administration 2019: comparative information on OECD and other advanced and emerging economies, OECD Publishing: Paris.
Orlikowski, W. J. )2000(. Using technology and constituting structures: a practice lens for studying technology in organizations, Organization Science, 11 (4)‚ 404–428.
Orlikowski, W.J. (1992). The duality of technology: rethinking the concept of technology in organizations. Organization Science , 3 (3)‚ 398-429.
Orlikowski, W.J. & Robey, D. (1991). IT & the structuring of organizations.Information Systems Research. 2 (2)‚ 143-169.
Polkinghorne, D. E. (1995). Narrative configuration in qualitative analysis. International Journal of Qualitative Studies in Education, 8 (1)‚5-23.
Poole, M. S., & DeSanctis, G. )2004(.Structuration theory in information systems research: methods and controversies, in The Handbook of Information Systems Research, M. E. whitman and A. B. woszczynski (eds.), hershey, PA: Idea Group,. 206–249.
Pozzebon, M & Pinsonneault, A. (2005). Challenges in conducting empirical work using structuration theory: learning from IT research. Organization Studies, 26 (9)‚ 1353–1376
Rose J.& Lewis P. (2001) Using structuration theory in action research: an intranet development project. in: russo N.L., Fitzgerald B., DeGross J.I. (eds) Realigning research and practice in information systems development. IFIP — The International Federation for Information Processing, vol 66. Springer, Boston, MA
Rotmans, j.& kemp, r & van asselt, M.(2001). More evolution than revolution: transition management in public policy‚. Journal of futures studies, strategic thinking and policy. 3 (1)‚ 15-31.
Saruji, S. Ch., & Hamid, N A (2021) Tax agents’ acceptance of the digitalisation of tax administration in malaysia. In: ICEBE 2020, Tangerang, Indonesia.
Umar, M.A., & Masud, A. (2020), Why information technology is constrained in tackling tax noncompliance in developing countries: nigerian tax administrators’ perspectives, Accounting Research Journal,33 (2):307-322.
Yusup, M. & Hardiyana, A. & Sidharta, I.(2015).User acceptance model on E-billing adoption: a study of tax payment by government agencies. Asia Pacific Journal of Multidisciplinary Research, 3 (4)‚ 150-157.
Zaidi, S.K.R.& Henderson, C.D. & Gupta, G. (2017), The moderating effect of culture on e-filing taxes: evidence from India, Journal of Accounting in Emerging Economies, 7 (1)‚ 134-152.
Walshman‚G & Han‚C.K. (1993). Information systems strategy formation and implementation the case of a central govemment agency‚ Accounting Management And Information Technologies‚ 3 (3)‚ 191-209.
Walshman‚ G & Sahay‚ S. (1999).Gis for district-level administration in india problems and opportunities‚ Mis Quarterly‚ 23 (1)‚ 39-65. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 998 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 532 |