تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,649 |
تعداد مقالات | 13,393 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,186,202 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,069,404 |
کارخانۀ اعتمادیه و تأثیر آن بر ساختار اقتصادیاجتماعی بوشهر در دورۀ پهلوی | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 6، دوره 13، شماره 4 - شماره پیاپی 52، دی 1400، صفحه 93-114 اصل مقاله (1.39 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2022.128927.2205 | ||
نویسندگان | ||
فاطمه حاتمی1؛ حبیب اله سعیدی نیا* 2؛ محمد رضا منصوری مقدم3 | ||
1دانشجوی کارشناسی ارشد گروه تاریخ ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیجفارس، بوشهر، ایران | ||
2دانشیار گروه تاریخ ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیجفارس، بوشهر، ایران | ||
3استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران | ||
چکیده | ||
در دوران پهلوی، صنعتیکردن کشور از اصلیترین برنامههای دولت بود؛ بنابراین در این دوره به ساخت کارخانههای نوین، بهویژه کارخانههای نساجی به علت اشتغالزایی و ارزشافزودۀ آن، در زمرۀ یکی از مهمترین شاخههای صنعت توجه شد. شهر بوشهر یکی از شهرهایی بود که برای ایجاد کارخانههای نساجی مناسب تشخیص داده شد؛ پس در سال 1317ش/1938م، حسین ایگار کارخانۀ نساجی اعتمادیه را در این شهر به طور رسمی تأسیس کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین چگونگی تأسیس، روند فعالیت و اثرهای کارخانۀ ریسندگیوبافندگی اعتمادیه بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی بوشهر است. پرسش اصلی نیز این است: چه علل و عواملی باعث تأسیس شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه در بوشهر شد و راهاندازی این شرکت بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی این شهر چه تأثیراتی گذاشت؟ فرضیۀ اصلی این است که سیاستهای صنعتیسازی دولت پهلوی موجب تأسیس شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه در بوشهر شد و این امر رونق اقتصادیاجتماعی بوشهر را به دنبال داشت. این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی و با تکیهبر دادههای اسنادی آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، اسناد نویافتۀ محلی، نشریات، منابع کتابخانهای و متون دست اول، موضوع را بررسی و تحلیل میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد این شرکت بر ساختار اقتصادی و اجتماعی بوشهر تأثیرات چشمگیری گذاشت و علاوهبر افزایش اشتغال و مهاجرت، رشد آگاهی کارگران و شکلگیری طبقۀ کارگر شهری و صادرات کالاهای غیرنفتی را در این شهر موجب شد. | ||
کلیدواژهها | ||
کارخانۀ ریسندگیوبافندگی؛ طبقۀ کارگر؛ مهاجرت؛ پهلوی؛ بوشهر | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه صنعت نساجی یکی از صنایع مهم ایران، در طول قرون متمادی بوده است. با سقوط سلسلۀ قاجار و روی کار آمدن حکومت پهلوی، در تاریخ صنایع ایران فصل تازهای ایجاد شد. رضاشاه با انجام اصلاحات، به صنایع توجه ویژهای کرد. او مدرنیزاسیون در عرصۀ صنعت را در حکم یک هدف مطرح کرد و در این راستا، به تأسیس و گسترش صنایع دست زد. این سیاست اقتصادی زمینهساز تأسیس کارخانههای نساجی در مناطق مختلف ایران شد. در ایران، نخستین کارخانۀ نساجی در سال ۱۳۰۴ش/1925م تأسیس شد. به دنبال آن، واحدهای مختلف صنعتی مرتبط با نساجی از قبیل نخریسی، گونیبافی و غیره در یزد، کرمان، کاشان، گیلان و مازندران به وجود آمد. تا سال ۱۳۱۰ش/1931م، به ایجاد صنایع در کشور به صورت جدی توجه نشد؛ اما از سال ۱۳۱۰تا۱۳۱۷ش/1931تا1938م صنعتیسازی در اولویت برنامههای اقتصادی دولت رضاشاه قرار گرفت و تا سال ۱۳۲۰ش/1941م، کارخانههای بسیاری در ایران ساخته شد. از بین کارخانههایی که در ایران ساخته شد، هفده کارخانه به نساجی اختصاص یافته بود. در دورۀ محمدرضا پهلوی نیز به علت افزایش بهای نفت و تلاش او برای رقابت با کشورهای اروپایی، صنایع ازجمله صنعت نساجی، رشد و رونق فراوانی پیدا کرد. در دورۀ رضاشاه کارخانههای نساجی در استانهای مختلف، ازجمله بوشهر، در راستای اشتغالزایی و خودکفایی اقتصادی ایجاد شد. شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه یکی از کارخانههایی بود که در زمینۀ صنعت نساجی در دورۀ رضاشاه تأسیس شد و رونق پیدا کرد. حسین ایگار، از تاجران سرشناس و خیر شیراز، این شرکت را در 4آبان1317ش/اکتبر1938م به طور رسمی در محلۀ دواس بوشهر تأسیس کرد و از این زمان، شرکت شروع به کار کرد. از علتهای انتخاب این مکان برای شرکت علاوهبر فضای فیزیکی و زمین مناسب، وجود نیروی کار ارزان، موقعیت بندری و امکان تجارت با کشورهای دیگر، حملونقل ایمن و ارزان از راه دریا و نیز نزدیکی به منطقۀ پسکرانهای فارس بود. مسئلۀ پژوهش حاضر بررسی و تبیین چگونگی تأسیس، روند فعالیت و اثرها و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیۀ بوشهر در دورۀ پهلوی است که تاکنون دربارۀ این پژوهش کار علمی مستقلی صورت نگرفته است. پرسش اصلی پژوهش این است: چه علتها و عواملی باعث تأسیس شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه در بوشهر شد و راهاندازی این شرکت بر اوضاع اجتماعی و اقتصادی این شهر چه تأثیراتی داشت؟ فرض بر این است که سیاستهای صنعتیسازی دولت پهلوی برای توسعۀ اقتصادی ایران، بهویژه گسترش صنایع نساجی کشور، باعث تأسیس شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه در بوشهر شد. این امر موجب رونق اقتصادی بوشهر شد؛ بنابراین افزایش اشتغال، رشد مهاجرت، شکلگیری طبقۀ کارگر شهری و صادرات کالاهای غیرنفتی را به دنبال داشت. شکلگیری صنعت نساجی و راهاندازی کارخانۀ اعتمادیه در بوشهر صنعت نساجی ازجمله صنایعی بود که در دورۀ پهلوی برای توسعۀ آن تلاش فراوان شد. با روی کار آمدن رضاشاه، فصل جدیدی در تاریخ صنایع ایران آغاز شد که یکی از نتایج آن، حمایت از تولیدات ساخت ایران بود. مجلس در سال 1299/1921م، در کوششی بهمنظور متوقفکردن ورود حجم گستردهای از پارچههای وارداتی و تشویق صنایع پارچهبافی داخلی، پوشیدن پارچههای بافت ایران را برای کارمندان دولت و کارکنان ارتش اجباری دانست (فلور، 1371: 27). در همین راستا در سال ۱۳۰۳ش/1924م، مجلس پنجم قانون معافیت ماشینهای فلاحتی و صنعتی را از تأدیه گمرک تصویب کرد (همان: 29)؛ همچنین در سال ۱۳۰۳ش/1924م، وزارت فواید عامه برای ساختن کارخانههای پارچهبافی در ولایتهای استرآباد، شاهرود، بسطام و دامغان امتیازی به مدت ده سال اعطاء کرد. نیز در همین سال، وزارتخانۀ مزبور با پیشنهاد شرکت آلمانی برای ساختن کارخانههای ریسندگی، ابریشم و پنبه بهمنظور بافتن پارچه و ساختن کارخانههای کاغذسازی و آبجوسازی موافقت کرد. صنایع نساجی گستردهترین، خصوصیترین و بومیترین صنعت کشور بود که ظرفیت اشتغالزایی بسیار چشمگیری داشت (فوران، 1390: 354)؛ ولی این صنعت دچار کمبود نیروی متخصص و ماهر بود. دولت برای پرورش نیروی کار ماهر، مراکزی تأسیس کرد. از سال 1313ش/1934م تـا سـقوط پهلـوی اول در سـال 1320ش/1941م، 121 واحـد نسـاجی در بخـش ریسندگیوبافندگی شکل گرفت. این تولیدات تنهـا 15درصـد نیـاز داخلـی را تـأمین میکرد. فلسفۀ وجودی تأسیس کارخانجات نساجی توسط پهلوی اول، کمک به صادرات و جایگزینی کالاهای وارداتی بود (رزاقی، 1367: 86). فرازونشیبهای سیاسی، اهداف بلندمدت صنعت نساجی پهلوی اول را با اختلال مواجـه کـرد؛ اما درمجموع، صنعت نساجی در دورۀ رضاشاه رشد چشمگیری داشت. شروع جنگ جهانی دوم بر اقتصاد ایران اثرهای مخربی گذاشت. در جنگ جهانی دوم اقتصاد ایران بسیار آسیب دید و کشاورزی افت کرد و صنایع نیز دچار رکود فراوانی شدند. پیش از جنگ جهانی دوم، با توجه به تکنولوژی ساده و کاربربودن آن، صنایع به طور عمده از نظر ماشینآلات به خارج وابسته بود؛ اما پس از جنگ جهانی دوم، با توجه به پیچیدگی تکنولوژیک و افزایش شکاف بین تکنولوژی بومی ایران و تکنولوژی صنعتی کشورهای توسعهیافته، وابستگی صنایع تشدید شد (همان: 363)؛ علاوه بر آن، سهم صنعت در تولید ناخالص ملی از 180میلیارد ریال در سال 1320ش/1941م به 150میلیارد ریال در سال 1324ش/1945م کاهش یافت. ایجاد کارخانههای بزرگ دچار افت شدیدی شد. بخش عمدۀ صنعت، یعنی صنایع نساجی و بافندگی، بهشدت تنزل یافت. این بخش با مشکلات عدیده و رکود ناشی از جنگ و اشغال، بهاضافه فرسـودگی ماشینآلات و کمبـود قطعـات یدکی و امکاننداشتن ورود آن و مسائل کارگری ازایندست مواجه شد. صنایع کارخانهای که در دهۀ 1310ش/1931م از نظر وسایل و تجهیزات به آلمان وابسته شده بود، دچار آسیب بسیاری شد و صنایع دولتی نیز به فراموشی سپرده شد (فوران، 1390: 398). درمجموع خروج شاه از کشور، تزلزل سیاسی دولت و مجلس، حضور متفقین و نبود کنترل بر واردات باعث شد در فاصله سالهای 1320تا1332ش/1941تا1953م کالاهای تولید نساجیهای خارجی، کشور را فرا گیرد و ارز فراوانی از کشـور خـارج شود؛ بنابراین در این دوره، یعنی از سال ۱۳۲۰تا۱۳۳۲، پیشرفت چشمگیری در صنعت نساجی دیده نمیشود (مستوفی، 1343: 3/429). پس از شهریور۱۳۲۰ش که بحرانهای مالی و کارگری در کارخانهها حادث شد، نفوذ و نقش دولت بسیار پررنگتر شد (رجائی، 1393: 106و107)؛ چون پس از شهریور1320، براساس سیاستهای جدید دولت، کشاورزان مجبور شدند بهجای کشت پنبه به کشت گندم و حبوبات روی آوردند و میزان محصول پنبه در کشور کاهش محسوسی پیدا کرد. وزارت بازرگانی نیز سهمیۀ پنبۀ کارخانهها را کم کرد؛ بنابراین کاهش تولید پنبه افزایش قیمت پنبه را به دنبال داشت و این امر موجب کاهش محصول کارخانههای نساجی شد. علاوه بر آن، جنگ جهانی دوم موجب شد دستمزد کارگران چند برابر شود؛ همچنین متخصصان آلمانی و انگلیسی که پیش از جنگ کارخانههای ایران را اداره میکردند، از کشور رفته بودند و کارگران ایران نیز اطلاعات کافی و دقت لازم را نداشتند. این مسائل باعث شده بود کیفیت پارچههای تولیدی نامرغوب و قیمت آن بسیار گرانتر از مشابه خارجی شود. وقتی صاحبان کارخانهها با چنین اوضاعی مواجه شدند، به دولت پیشنهاد کردند در تمام امور کارخانهها نظارت داشته باشد؛ یعنی خرید مواد اولیه زیر نظر دولت انجام شود و پس از تهیۀ محصول و فروش آن، حقوق کارگران و کارمندان پرداخت شود و چنانچه مازادی وجود داشت، بین صاحبان سهام کارخانهها تقسیم شود. شاید بنابر عوامل برشمرده، کارگران و مدیران کارخانههای خصوصی میخواستند دولت دخالت کند و اینگونه مشکلات بین کارگران و مدیران حل شود. ورود بیرویۀ منسوجات خارجی نیز مزید بر علت شد و ارز فراوانی از کشور خارج کرد. این مسائل موجب شد در سال 1330ش/1951م کارخانهَهای نساجی با شورشهای کارگری فراوانی روبهرو شوند (مستوفی، 1343: 3/429). کشور به همین وضع دچار بود تا با وقوع کودتای 28مرداد۱۳۳۲ و برکناری مصدق، به علت درآمدهای نفتی، صنعت ایران وارد دورۀ رشد دیگری شد. برنامههای توسعۀ عمرانی و اقتصادی در ایران به اجرا درآمد که در دهههای 40و50ش/70و80م، این برنامهها بر ساختار سیاسی و اقتصادی ایران تأثیرات درخور توجهی گذاشت. در سال ۱۳۵۰ش/1971م از کل محصول تولیدی در گروه صنایع مدرن، گرچه نه بسیار نوین، پارچهبافی و ریسندگی بیشترین سهم را، ۸/۱۷درصد، داشت. در سال 1354ش/1975م و در پی انفجار عواید نفت، اوضاع تغییر درخور توجهی یافت؛ بهویژه سهم اتومبیل بهسرعت به ۶/۲۱درصد رسید. این در حالی بود که ریسندگی و پارچهبافی مقام مسلط خود را از دست داد و سهم آن به ۵/۱۳درصد کل کاهش یافت (کاتوزیان، 1397: 329). در بوشهر نیز، مانند سایر مناطق کشور، صنعت نساجی حائز اهمیت بود. این اهمیت در نمونههای زیر مشخص میشود: اشتغالزایی گسترده، ایجاد ارزش افزوده، وجود بازارهای بزرگ در جهان، نیازنداشتن به فنّاوری پیچیده، امکان رشد و توسعۀ صنعت در حوزۀ فنّاوری، سرانۀ سرمایهگذاری کمتر برای ایجاد اشتغال در مقایسه با سایر صنایع، بومی بودن صنعت نساجی کشور، امکان تأمین بخش عمدهای از مواد اولیۀ صنعت در داخل کشور با کمک صنایع پاییندستی پتروشیمی و نیز الیاف طبیعی مانند پنبه و پشم و ابریشم (اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک، 1391: 5). در بوشهر نیز این صنعت بنا به علتهایی حائز اهمیت بود. این علتها را باید اینگونه برشمرد: نیروی کار ارزان و نبود صنایع فعال، اشتغالزایی، نزدیکی به دریا و تأثیر صدور محصولات این کارخانه بر رونق تجارت خارجی دریایی ایران و بوشهر و نیز تأثیر بر رونق اقتصادی این بندر بهویژه با انتقال کانون تجاری خلیجفارس از بندر بوشهر به بنادر خوزستان که رکود تجاری این منطقه را به دنبال داشت؛ بنابراین تأثیر صنعت بر رونق اقتصادی بوشهر اهمیت چشمگیری داشت. در بوشهر وجود یک کارخانۀ ریسندگیوبافندگی از ضروریات آن عصر بود؛ بنابراین تجار بوشهر و انجمن اتاق بازرگانی از سال 1312ش/1933م تصمیم گرفتند یک کارخانۀ ریسندگیوبافندگی در بوشهر بنا کنند. سرانجام در 4آبان1317/اکتبر1938م به طور رسمی، بنای کارخانۀ نساجی در بوشهر در عمارت عبدالنبی شهیم کازرونی، معروف به باغ جمس، در بیرون شهر و در منطقۀ بهمنی (دواس) گذاشته شد و به نام مؤسس آن، به کارخانۀ اعتمادیه مشهور شد (اسناد اداره کل ثبت اسناد و املاک بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، سند رسمی قوۀ قضائیه شرکت، سند شماره۱) تشکیلات اداری شرکت اعتمادیه تشکیلات و مدیریت شرکت اعتمادیه براساس اساسنامهای بود که در نخستین مجمع عمومی شرکت، در تاریخ 20شهریور1317 و در 5 فصل و 63 ماده به تصویب رسید. براساس اساسنامۀ مزبور، شرکت اعتمادیه از همان ابتدا بهصورت شرکتی سهامی خاص بود (اسناد اداره کل ثبت اسناد و املاک بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، به شماره3844، به تاریخ 4/10/1317). براساس دفتر مجمع عمومی شرکت در نشست نخست در تاریخ 20شهریور1317 و شرح نشست دوم به تاریخ 16آبان1317، تمام وجوه پرداختی تعهدکنندگان 596 سهم و به مبلغ 000/980/2ریال و سهام تعهدی خود حسین ایگار 406 سهم و به مبلغ 000/020/2ریال بود که همگی پرداخت شده بود. در ابتدا تمام سهام شرکت، بینام به افراد واگذار میشد (اسناد موجود در دفتر شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه، سندهای شماره 2تا4)؛ ولی در 5آذر1348ش/نوامبر1969م، براساس تصویب مجمع عمومی فوقالعاده، تمام سهام این شرکت از بینام به بانام تغییر یافت (روزنامۀ پیک خجسته، شماره987، 10/2/1351: 3). براساس اساسنامه، مدیرعامل در رأس هرم مدیریت شرکت قرار داشت؛ سپس اعضای هیئت مدیره قرار داشتند که شامل هفت عضو اصلی و دو عضو علیالبدل بودند و مجمع عمومی آنها را برای مدت چهار سال انتخاب میکرد. پس از اعضای هیئتمدیره، دو بازرس بودند که مجمع عمومی سالانه آنها را تعیین میکرد. مدیرعامل اختیارات کامل شرکت اعم از استخدام نیرو، عزلونصب کارکنان و امضای قراردادهای مختلف را دارا بود (اساسنامۀ شرکت اعتمادیه، ماده50: 16). برپایۀ اساسنامه، مرکز اصلی شرکت منطقۀ بهمنی در بوشهر بود و تغییر مکان به اجازۀ مجمع عمومی فوقالعادۀ صاحبان سهام وابسته بود (اساسنامۀ شرکت اعتمادیه، ماده3: 3). از لحاظ مدتزمان فعالیت نیز، مدتزمان غیرمحدود را برای شرکت لحاظ کرده بودند. در کل، مواد مختلف اساسنامۀ مزبور تمام مسائل شرکت همچون نحوۀ تشکیل و محل شرکت، چگونگی تعیین مدیرکل، نحوۀ انتخاب و چگونگی فعالیت و اختیارات هیئتمدیره، نحوۀ سرمایهگذاری و خرید تجهیزات و مواد اولیه، مجمع عمومی و فوقالعاده، وظایف بازرسان، تنظیم حساب سالیانه (ترازنامه) و تعیین منافع شرکت و سرانجام نحوۀ انحلال شرکت را مشخص کرده بود. برای ثبت وقایع نیز دفاتر ثبت و ضبط وقایع در محل دفتر مرکزی در بهمنی قرار داشت و همان دفاتر مبنای مکتوبات شرکت محسوب میشد (اسناد ادارۀ کل ثبت اسناد و املاک استان بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، بدون شماره: به تاریخ 1326). نیروی انسانی، تجهیزات و تولیدات کارخانۀ اعتمادیه شرکت اعتمادیه برای فعالیت در حوزۀ تولید و امور اداری و خدماتی، کارکنان فراوانی داشت. در سال 1317ش/1938م مجموع کارکنان این شرکت 960 نفر بود که از این تعداد، 916 نفر کارگر و 24 نفر کارمند بودند. در دوران رونق تولید نیز تعداد کارکنان آن بیش از 1000 نفر بود. کارگران شرکت از بوشهر و حومۀ آن بودند که در سه نوبت، کار میکردند. بیشترِ کارکنان، یعنی حدود 92درصد، مردان بودند و فقط حدود 8درصد را زنان تشکیل میدادند (تصویر شماره2). کارگران زن نوبت شب نداشتند و فقط صبح و عصر کار میکردند. مدیریت شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه از زمان شروع در سال 1317/1938م تا سال 1324ش/1945م برعهدۀ حسین ایگار بود. عصر طلایی شرکت اعتمادیه نیز در دوران ریاست او بود. فعالیت کارخانۀ اعتمادیه در آن زمان بهاندازهای خوب بود که هیئتمدیرۀ شرکت به مدیرعامل اجازه داد پس از رفع حاجت پولی خود، سرمایۀ اضافی شرکت را در شرکت سهامی سیمان شیراز مشارکت دهد و معادل سرمایۀ فعلی اضافی، در شرکت سهامی سیمان شریک شود (اسناد ادارۀ کل ثبت اسناد و املاک استان بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، 1326: 1). کارگران کارخانه نیز از امکانات رفاهی و تفریحی خوبی برخوردار بودند. شرکت باشگاه ورزشی و تیم فوتبال داشت. امکانات بهداشتی و درمانی نیز در شرکت دایر بود؛ ازجمله وجود یک شیرخوارگاه و در سال 1330ش/1951م نیز یک پزشک با حقوق ماهانه 5000ریال برای رعایت بیشتر بهداشت و تأمین سلامتی کارگران استخدام شد (ساکما، سند شماره989790- 293). یکی دیگر از اقدامات کارخانه در راستای توجه بیشتر به کارگران و نیرویهای شاغل، واگذاری قسمت عمدهای از زمینهای پلاکبندی خود، واقع در منطقۀ دواس، به آنها بود (پولادتن، مصاحبه، بوشهر، 1398). علاوه بر این، شرکت در زمانیکه از درآمد خوبی برخوردار بود، به کارکنان خود وام بدون بهره یا با کمترین بهره پرداخت میکرد و این کارکنان به مرور زمان بدهیهای خود را پرداخت میکردند. در صورتی که شرکت با مشکل مالی روبهرو میشد، از کارکنان خود، بدهی ناشی از وام را استرداد میکرد. درمجموع در ایام مدیریت ایگار، کارگران رضایت شغلی نسبی داشتند (روزنامۀ کیهان، ش8624، 27/1/1351: 3). در زمان مدیریت او، شرکت از لحاظ تولید محصول در وضعیت مناسبی به سر میبرد و پارچههای تولیدی شرکت به سایر شهرهای ایران فرستاده میشد. با شروع جنگ جهانی دوم و پیامدهای مختلفی که در پی داشت، همۀ کارخانهها ازجمله کارخانۀ اعتمادیه با مشکلات مختلفی روبهرو شدند. یکی از گرفتاریهای کارخانۀ اعتمادیه این بود که به علت وضعیت جنگ، صاحبان این کارخانه دیگر قادر نبودند ماشینآلات خود را از خارج وارد کنند و کار کارخانه به تعویق افتاد؛ همچنین کارخانه به علت افت تولید و کاهش فروش محصولات و کمشدن درآمد، توان پرداخت دستمزد کارگران را نیز نداشت. به علت همین مشکلات، ایگار مجبور به استعفا شد. با استعفای او، در 14آذرماه1327/1948م مجمع عمومی فوقالعادهای تشکیل شد. این مجمع، جلیل آرین را به سمت مدیرکل شرکت و رئیس هیئت مدیره انتخاب کرد (اسناد ادارۀ کل ثبت اسناد و املاک استان بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، 1329: 1). پس از آرین، مدیریت کارخانه را به ترتیب بهبهانی و ریاضی عهدهدار شدند. ولی آنها نیز از پس مشکلات کارخانه برنیامدند و کارخانه به مدت دوازده سال از رونق افتاد. تا اینکه فرد دیگری، این بار هم از شیراز، به نام علی کاظمی در سال 1347ش/1968م کارخانه را فعال کرد (اسناد ادارۀ ثبت اسناد و املاک بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، براساس نامۀ شماره۱۱38 شرکت اعتمادیه و به تاریخ ۱۱/۱/1349). زمانیکه کاظمی به کارخانه آمد، متوجه شد دستگاهها بسیار قدیمی شدهاند؛ بنابراین خرید ماشینآلات جدید از خارج را در اولویت کاری خود قرار داد. او بهویژه از کشور ژاپن ماشینآلات بسیاری وارد کرد. این دستگاهها را پسر علی کاظمی، مرتضی کاظمی، که تحصیلکردۀ آمریکا در رشتۀ نساجی بود، خریداری کرد و پس از دو سال، یعنی در سال 1349ش/1970م، دستگاههای مزبور را نصب کردند. علاوهبر خرید دستگاهها، اقدام دیگر کاظمی ساخت وسازهای جدیدی بود که در کارخانه شروع کرد و در سال 1351ش/1972م موفق شد کارخانه را آمادۀ بهرهبرداری کند؛ ولی همزمان با رونق دوباۀ کارخانه، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش/1979م اتفاق افتاد که این واقعه نیز مشکلات بسیاری برای رونق تولید کارخانه به دنبال داشت. پس از انقلاب نیز جنگ بین ایران و عراق شروع شد و موجب شد کارخانه در سراشیبی سقوط قرار گیرد. سرانجام علی کاظمی در دیماه1372ش/1994م فوت کرد و مدیریت کارخانه بهعهدۀ فرزندش، مرتضی کاظمی، گذاشته شد؛ این گونه که براساس انتخابات مجمع عمومی عادی، مورخ 22تیرماه 1374/1995م که در تهران تشکیل شد، مرتضی کاظمی در مقام مدیرعامل برای مدت دو سال انتخاب شد (اسناد ادارۀ کل ثبت اسناد و املاک بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، به شماره9256، به تاریخ 22/4/1374). براساس مادۀ27 اساسنامه، قرار شد اسناد مالی شرکت به امضای مدیرعامل به همراه یکی از آقایان، مصطفی کاظمی یا محمدجواد رستگاری، برسد (اسناد ادارۀ کل ثبت اسناد و املاک بوشهر، دایرۀ ثبت شرکتها، 9256: 1). مرتضی کاظمی پس از عهدهداری مدیریت کارخانه، سروساماندادن به اوضاع کارخانه را شروع کرد. در سال 1379ش/ 2000م چون ماشینآلات ریسندگی فرسوده شده بودند، دوباره ماشینآلات جدیدی، ساخت ایتالیا خریداری و نصب شد. این کار موجب شد درواقع، شرکت نوسازی شود؛ پس از این نوسازی، کارخانه تولید نخ پنبهای ظریف با نمرات مختلف را شروع کرد که روزانه توان تولید 4ونیم تن را داشت و سپس با اضافهکردن ماشینآلات گلوگاهی، امکان تولید شرکت به 6تن نخ پنبهای رسید. یکی از اهداف اصلی کارخانه افزایش تولیدات آن بود که از نخ پنبه تهیه میشد. به طور معمول پنبه را از گرگان، ساری، یزد، فسا و کاشان وارد میکردند. پارچه که بافته میشد (تصویر شمارۀ 3و4)، برای رنگآمیزی بیشتر، آن را به شهرهایی مانند گرگان و کاشان میفرستادند (ساکما: سند شمارۀ 989790- 293).
تأثیر کارخانۀ اعتمادیه بر ساختار اجتماعیفرهنگی
نخستین جلوههای جنبش کارگری در ایران به سالهای پس از 1286ش/1907م بازمیگردد. آن سالها کارگران چاپخانههای تهران به سازماندهی خود موفق شدند و درنهایت در سال ۱۲۸۹ش/1910م اتحادیۀ کارگری خود را تشکیل دادند (حبیبزاده، 1387: 44). برخی سال ۱۲۹۹ش/1920م را سال اوج اعتلای جنبش کارگری در ایران میدانند؛ چون در این سال کارگران موفق شدند تعداد درخور توجهی اتحادیۀ کارگری تشکیل دهند. از سال 1300ش/1921م اتحادیههای ایرانی به اتحادیۀ کارگری بینالمللی کمونیست مسکو وابسته بود (فلور، 1371: 27). در آن زمان که با اختناق شدید حکومت رضاشاه همدوره بود، حزب کمونیست و متعاقب آن جنبش کارگری موفق نشد کاری از پیش ببرد (حافظیان، 1380: 22). با پایانیافتن حکومت رضاشاه، در ایران فضای باز سیاسی ایجاد شد و در پی آن، با ظهور انبوه احزاب ازجمله حزب توده، گروههای پارلمانی و مجامع صنفی ظهور یافتند و شروع به فعالیت کردند (آبراهامیان، 1377: 154). مهمترین موفقیت حزب توده در سازماندهی کارگران بود. در 11اردیبهشت1323/1مه1944 گروهی از سازمان قدیم جنبش کارگری که با حزب توده ارتباط نزدیک داشتند، ادغام چهار فدراسیون اتحادیهای در شورای متحدۀ مرکزی اتحادیههای کارگری و زحمتکشان ایران را اعلام کردند. شورای متحده با شصت اتحادیۀ وابسته، چند صدهزار عضو و داشتن روزنامهای به نام ظفر و با تلاش برای سازماندادن هرچه سریعتر تمام مزدبگیران شهری، بهجز افراد شاغل در بخشهای اقتصادی مؤثر در مقاصد جنگی، آغاز به کار کرد. این سازمان موفق شد در تهران و سایر شهرها، همچون اصفهان و تبریز، جمعیت درخور توجهی را پیرامون خود گرد آورد و به سازمانی در مرکز توجه سیاسی بدل شود (آبراهامیان، 1377: 263). علاوهبر تهران و مناطق شمالی و مرکزی، جنبشهای کارگری در مناطق و مراکز عمدۀ شهری جنوب ایران مانند یزد، بوشهر، دزفول و زاهدان و نیز مناطق صنعتی کوچکی همچون آغاجری، رامهرمز، ماهشهر و دشت میشان شروع به عضوگیری و فعالیت کرد (آبراهامیان، 1377: 270). بندر بوشهر یکی دیگر از شهرهای جنوب کشور بود که با حرکت کارگران روبهرو شد. فقر و زندگی متکی به دریا و دریانوردی باعث شده بود در بوشهر، ظهور و بروز طبقۀ متوسط با رشد بسیار کمی مواجه شود. تأسیس شرکت اعتمادیه که مهمترین شرکت صنعتی این شهر محسوب میشد و به تبع آن، شکلگیری تفکر کار و فعالیت باعث ظهور و بروز تشکلهای کارگری و آگاهیهای طبقاتی در بین مردم این بندر و نواحی پیرامونی آن شد. برخلاف سالهای نخستین تشکیل کارخانۀ اعتمادیه که کارگران از خدمات رفاهی خوبی برخوردار بودند، به مرور زمان کارخانه با مشکلاتی روبهرو شد؛ به نحوی که کارگران اوضاع مطلوبی نداشتند. آنها در سه نوبت و مرتب کار میکردند و دستمزدشان بسیار کم بود. آنها به علت پرداختنشدن به موقع حقوق و پرداختنشدن مطالباتشان، از مدیریت کارخانه ناراضی بودند (فلور، 1371: 85). به همین علت در بین کارگران کارخانۀ اعتمادیه نیز زمینه برای فعالیت احزاب چپ، بهویژه حزب توده، فراهم شد. اعضای حزب توده، کارگران را به ابراز نارضایتی و دریافت مطالباتشان تشویق میکردند. در پی این تشویقها، کارگران این کارخانه در خرداد۱۳۲۵/1946م برای درخواست اضافهحقوق دست به اعتصاب زدند. در پیگیری وضعیت آنها، در روز ۲۶خرداد جلسهای با حضور فهیمی فرماندار، ایگار مدیرکل کارخانه، رضا هفته، علیاکبر دوانی نمایندۀ شرکا و ۱۲ نفر از نمایندگان کارگران در شیراز تشکیل شد. پس از مذاکرات، قرار شد متناسب با کاری که کارگران انجام میدهند، به حقوق آنها اضافه شود؛ همچنین مقرر شد کارگران روزانه هشت ساعت کار کنند و اضافه از هشت ساعت، در روز صدی ۳۵ و در شب صدی ۵۰ بیشتر دریافت کنند (ساکما، 10406-55720). در تاریخ ۲۸آذر۱۳۲۹/دسامبر1950 نیز عدهای از کارگران کارخانۀ اعتمادیه با ارسال نامهای به فرماندار شهرستان بوشهر خواستار رسیدگی به امورشان شدند. آنها ازجمله کارگرانی بودند که به علت تعطیلشدن شرکت، به مدت ششماه بیکار شده بودند و در وضعیت نابسامانی به سر میبردند. این کارگران درخواست کردند یا شرکت دوباره راهاندازی شود که کارگران بر سر کار خود برگردند یا برای این همه کارگر که از اطراف بوشهر و خود بوشهر بودند، در جای دیگر کار پیدا کنند تا بتوانند وضعیت بد و اسفناک خود را بهبود بخشند (ساکما، 10406-55720). این نارضایتیها در میان کارگران ادامه پیدا کرد و در تاریخ ۱۷شهریور۱۳۳۰/سپتامبر1951م نیز عدهای از کارگران کارخانۀ اعتمادیه به مدیریت کارخانه مراجعه کردند و از وضعیت موجود کارخانه ابراز نارضایتی کردند (ساکما، 7091.28). در 2اردیبهشت1330/مه1951 نیز کمیسیونی متشکل از فرماندار بوشهر، رئیس انجمن شهر، رئیس بانک ملی، ریاضی نمایندۀ کارفرما و رستمیان نمایندۀ کارگران، برای تعیین حقوق کارگران، در فرمانداری بوشهر تشکیل شد. پس از مذاکرات بسیار و به علت گرانی قیمت مواد اولیۀ کارخانه، بهویژه قیمت پنبه، درنهایت مبلغ 25ریال در حکم حداقل دستمزد کارگران تعیین شد (ساکما، 9790- 293). در شهریور۱۳۳۰/سپتامبر1951 نیز عدهای از کارگران کارخانۀ اعتمادیه بوشهر شکایتی کردند مبنی بر اینکه حقوقشان به تعویق افتاده است. شرکت اعتمادیه در جواب این شکایت پاسخ داد این شکایت از طرف کارگران نیست و عامل آن چند نفر تودهای است که در کارخانه نفوذ کرده و باعث آشوب و اختلال در امور کارخانه شدهاند. همچنین در سالهای ۱۳۳۵و۱۳۳۶ش/1956و1957م در کارخانۀ اعتمادیه، اختلاف و درگیری بسیاری بین کارگران به وجود آمد که این اختلاف باعث شد مردم بوشهر و فرمانداری و غیره نگران تعطیلشدن کارخانه شوند. در روز یکشنبه ۱۲خرداد۱۳۳۶/ژوئن1957، براساس دعوت ادارۀ کار، هیئت حل اختلاف شهرستان بوشهر جلسهای تشکیل داد که دستور کار آن بررسی مشکلات کارگران کارخانۀ اعتمادیه بود (ساکما، 5417.1). البته مشکلاتی که در کارخانۀ اعتمادیه وجود داشت تنها متوجه کارگران نبود و سهامداران نیز از دست مدیران کارخانه شاکی بودند. در این زمینه، در سال 1335ش/1956م محمد برازجانی، نمایندۀ سهامداران کارخانههای فارس، ضمن ارسال نامهای متقاضی پرداخت حق سهامداران از طرف کارخانههای استان هفتم، مانند شیراز و بوشهر، ازجمله اعتمادیۀ بوشهر شده بود (ساکما، 9838، 1). محمدعلی بهبهانی، مدیر آن مقطع زمانی کارخانۀ اعتمادیه، سود حاصل را به سهامداران پرداخت نمیکرد و باعث شده بود در کارخانه اوضاع نابسامانی به وجود آید (ساکما، 14002، 1). سرانجام سهامداران از استاندار استان هفتم درخواست کردند پیگیر پرداخت حقوق کارگران باشد و از تعطیلی کارخانه جلوگیری کند (ساکما، 98-293-5109،1). در اواخر تابستان 1340ش/1961م نیز باز تعدادی از اعضای حزب توده با نفوذ در شرکت اعتمادیه، برای ایجاد نارضایتی و به راه انداختن حرکتهای کارگری تلاش کردند. رئیس شرکت نیز با ارسال نامهای به استاندار استان هفتم اعلام کرد این افراد از کارگران شرکت اعتمادیه نیستند و سهچهار نفر اشخاص مفسدهجو و باقیماندۀ دستنشاندههای حزب توده هستند که در سال 1325ش/1946م بهکارگیری آنها را به کارخانه تحمیل کرده بودند (ساکما، سند شماره 877، 1).
درباب مهاجرتهای داخلی، بهویژه مهاجرت روستاییان به شهر که 80درصد مهاجرتهای داخلی را دربرمیگیرد نظریههای متعددی مطرح شده است. این نظریهها در زمینۀ مهاجرت بیشتر عوامل مؤثر بر شکلگیری مهاجرت را بررسی میکنند. روانشتین (Ravenstein)، اقتصاددان انگلیسی، نخستین کسی بود که مسئلۀ مهاجرت و قوانین حاکم بر آن را بررسی کرد. او در سال 1885م/1263ش در مقالۀ «قوانین مهاجرت» نظریههای خود را بیان کرد و سپس در سال 1889م/1267ش آن را تکمیل کرد. به عقیدۀ او عوامل جذاب اجتماعی و اقتصادی و فیزیکی، توجه فرد مهاجر را به محل مهاجرت جلب میکند و عوامل نامطلوب اقتصادی و اجتماعی و فیزیکی او را از محل اقامت خویش دفع میکند؛ همچنان که اقتصاددانان، بیشتر بر عوامل اقتصادی مؤثر بر مهاجرت توجه میکنند و این عوامل اقتصادی بیشتر به عوامل جمعی، بهویژه میزان دستمزد و درآمد و بیکاری معطوف است. در این نظریه، مهاجر از منطقهای که در آن فرصتهای کمتری وجود دارد، به مناطقی میرود که فرصتهای چشمگیرتری در دسترس باشد (ابرای، 1370: 70). اما دیدگاه اقتصادی سمیر امین (Samir Amin) و مایکل تودارو (Todaro) نظریهای است که درباب مهاجرت روستایی بسیار مطرح است و در کانون توجه قرار دارد. براساس نظریۀ امین، در نظامهای پیش از سرمایهداری، کارگران اضافی هر اندازه هم که از لحاظ نظری فراوان بودند، باز هم از حق دسترسی به زمین برخوردار بودند؛ اما در نتیجۀ گسترش شکلهای سرمایهداری، این حق از دست میرود. پیامدهای این فرآیند عبارت است از افزایش نسبت روستاییان بیزمین و حذف بخش فزایندهای از این روستاییان از مدار تولید. در این وضعیت، مکانیسمهای مبادلۀ نابرابر موجب میشود جمعیت روستایی باوجود افزایش بارآوری، فقیرتر شود. در این صورت باوجود کمبود کار در شهر، خروج روستایی و مهاجرت آن بیشتر میشود. از نظر امین مهاجرت، حرکت قشرها و طبقههای معینی از روستاییان به شهر است که در پی تحولات اقتصادی و اجتماعی در کشور صورت میگیرد و از آنجا که کشورهای جهان سوم در مدار اقتصاد سرمایهداری جهانی قرار دارند، تحولات داخلی آنها از تحولات اقتصاد جهانی تأثیر میپذیرد؛ به عبارتی از نظر او، مهاجرت داخلی از یک سو از توسعهنیافتگی یا مکانیزاسیون کشاورزی سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر، از انباشت سرمایه و فرآیند صنعتیشدن در مراکز شهری (لهسائیزاده، 1368: 19). بنابراین در کشورهای جهان سوم، ازجمله ایران که حاکمان آن برای ایجاد پیشرفت و توسعه به ورود صنایع اقدام کردند، با ایجاد وضع برتر در نواحی شهری و توسعۀ آن، بیتوجهی به مناطق روستایی روزبهروز بیشتر شد. نتیجۀ این امر کمرنگشدن نقش اقتصادی محصولات کشاورزی در توسعۀ اقتصادی کشور و از رونق افتادن آن بود. بنابراین با از رونق افتادن فعالیتهای کشاورزی، مهاجرتهای روستایی شکل گرفت و این در حالی بود که جامعۀ شهری نیز توان جذب این جمعیت را نداشت. در مناطق جنوبی ایران، همچون بوشهر، نیز مهاجرت از روستا به شهر در حکم شکل غالب مهاجرت محسوب میشد. این مهاجرتها ابعاد اقتصادی، اجتماعیفرهنگی، جمعیتشناختی و طبیعیکشاورزی داشتند؛ ولی در مهاجرتها، بُعد اقتصادی بیشترین نقش را ایفا میکرد. بنابراین مهاجرت کارگران غیرماهر از روستاهای اطراف به بندر بوشهر یکی از تأثیراتی بود که رونق مناطق شهری و گسترش صنایعی همچون نساجی و ایجاد کارخانۀ اعتمادیه، بر ساختار اقتصادیاجتماعی بوشهر گذاشت. هجوم این کارگران به شهر بوشهر، تعادل ساختی بین مناطق شهری و روستایی را از بین برد و تبعات منفی نیز دربرداشت؛ از جمله اینکه تولیدات در روستاها سیر نزولی پیدا کرد؛ همچنین چون مهاجران روستایی نیروهای غیر ماهر و ارزان بودند و افراد فقیر محسوب میشدند و از نظر سطح کاری بین کارگران تفاوت وجود داشت، میزان حقوق دریافتی آنها برابر نبود و همین باعث میشد بین کارگران اختلاف و درگیری به وجود آید (تودارو، 1384: 410). براساس دیدگاه نظریهپردازان وابستگی مهاجرت از روستا به شهر در کشورهای جهان سوم، پدیدۀ مهاجرت پدیدهای جدید و مرتبط با گسترش سرمایهداری وابسته در این کشورهاست. این نظریهپردازان به عامل دافعۀ جمعیت باور دارند و علت مهاجرت را به طور عمده، نابرابری سطح توسعۀ روستا و شهر میدانند؛ یعنی زمانیکه نیروهای کار، روستاها را ترک میکنند، این امر باعث ایجاد الگوی نابرابر نیروی کار در شهرها و روستاها میشود و مهاجرانی که از روستا به شهرها وارد میشوند، درواقع به نفع شهرها هستند؛ چون هم نیروی ارزان هستند و هم کارخانههای صنعتی را با ارزانترین قیمت به گردش درمیآورند (لهسائیزاده، 1368: 16و17). مهاجرانی که در زمان صنعتیشدن ایران به بوشهر وارد شدند نیز در زمرۀ همین مهاجران محسوب میشدند. درواقع بهسختی میتوان در آن زمان روستایی پیدا کرد که دستکم یک یا دو کارگر از آن به اعتمادیه نرفته باشد. جاذبۀ اقلیمی شهر بوشهر برای مهاجران روستایی و وضع حملونقل، کارگران را مجبور میکرد برای ادامۀ کار در این کارخانه، در بوشهر اسکان اختیار کنند. سختی زندگی اقتصادی در مناطق روستایی بوشهر بسیاری از افراد را به کوچ وزندگی در بندر بوشهر و کار در کارخانۀ اعتمادیه وادار کرد و تا اواخر فعالیت کارخانۀ مزبور، مهاجران روستایی بیشترین جمعیت مهاجران را تشکیل میدادند. مدیران کارخانه نیز به علت نزدیکی جغرافیایی و دستمزد کمتری که مهاجران روستایی در مقایسه با نیروی انسانی ساکن در بوشهر دریافت میکردند، از آنها استقبال میکردند. بیشترِ کارگران مهاجری که در کارخانه به کار مشغول شدند، درسناخوانده و از بخش فرودستان جامعه بودند که به علت فقر و تنگدستی و قحطیهای مکرر اقدام به مهاجرت میکردند. دستمزد مناسب و امنیت نسبی که در کارخانه وجود داشت، از عوامل تعیینکننده برای مهاجرت آنها به کارخانه بود؛ ولی با وجود این اوضاع، در زمینۀ آموزش، بهداشت ودرمان و مسکن با مسائل عمدهای روبهرو بودند. به علت نیاز متقابلی که کارگران مهاجر روستایی و مدیران کارخانه به یکدیگر داشتند، مدیران کارخانه تلاشهایی در راستای رفع مشکلات یادشده کردند؛ ازجمله با ایجاد مهدکودک، توجه به بهداشتودرمان و واگذاری زمین در اطراف کارخانه به کارگران، تلاش کردند بخشی از مشکلات آنها را حل کنند. یافتهها نیز از آن حکایت دارد که امنیت نسبی، امکانات مالی ثابت و خدمات بهداشتی باعث مهاجرت این افراد از روستاهای مختلف به بندر بوشهر و اشتغال در کارخانۀ اعتمادیه شد. بیشترِ کارگران مزبور بهتازگی فضای زندگی روستایی را ترک گفته بودند و با قوانین کار و همکاری با یکدیگر در یک شرکت و مقررات حاکم بر آن کمتر آشنا بودند؛ اما به مرور زمان انضباط کاری، مقررات شرکت نساجی اعتمادیه و همزیستی با یکدیگر را آموختند. این شرکت نیز موفق شد مانند سایر کارخانههای نساجی، همچون نساجی اصفهان، و نیز صنعت نفت خوزستان در رشد جنبشهای کارگری و همچنین قوامیافتن طبقۀ کارگر شهری در بندر بوشهر گام بلندی بردارد (آبراهامیان، 1377: 317تا321). یکی از اقدامات شرکت اعتمادیه، کمک به حوزۀ معارف بود. این شرکت در سالهای 1356و1357ش/1977و1978م با اختصاصدادن قطعه زمینی به آموزشوپرورش، اقدام به ساخت دبیرستان دخترانه کرد و ساختوساز مدرسه شروع شد؛ ولی متأسفانه شروع ساخت واحد آموزشی مزبور با شروع مشکلات اقتصادی و مالی شرکت همزمان شد و موفق نشدند دبیرستان مزبور را به بهرهبرداری رسانند. خوشبختانه پس از چندی، ادارۀ آموزش وپرورش با کمک خیران این امر مهم را به انجام رساند و دبیرستان، شاهد نامگذاری شد (اکبر کاظمی، بوشهر، 1398). این شرکت در امور خیریه نیز مشارکت داشت و بخشی از تولیدات آن صرف تولید البسه در شهر بوشهر و شهرها و روستاهای اطراف میشد؛ بهویژه از آسترهای تولیدی کارخانه به طور رایگان برای تهیۀ پوشاک و فرمهای مدرسه استفاده میشد و در مراکز نگهداری معلولان و افراد بیبضاعت و یتیمخانهها نیز با این آسترها لباس میدوختند (اسنادی از اتاق بازرگانی بوشهر، 1393: 1/10، 89، 380و381). تأثیر کارخانۀ اعتمادیه بر ساختار اقتصادی بوشهر
کارخانۀ ریسندگیوبافندگی اعتمادیه بر اوضاع اقتصادی بوشهر نیز تأثیرات بسزایی گذاشت و در آن برهۀ زمانی، اقتصاد این شهر منوط به حضور این شرکت بود؛ چون با روی کار آمدن دولت پهلوی و انتقال کانون تجارت به بنادر خوزستان، اوضاع اقتصادیتجاری بوشهر دچار افول شد و بسیاری از تاجران آن به مناطق دیگر و حتی به خارج از کشور مهاجرت کردند و در آن مناطق سرمایهگذاری کردند؛ پس اگر شرکت اعتمادیه نبود چهبسا اقتصاد بوشهر بهمراتب با مشکلات بیشتری روبهرو میشد. بهویژه پس از تصویب قانون انحصار تجارت در سال 1310ش/1931م، وضعیت اقتصادی بهکلی برای این شهر عوض شد و اوضاع تجاری آن بهسوی نابودی رفت. به همین علت بود که بسیاری از سرمایهداران این بندر یا به خارج از کشور مهاجرت کردند یا به سرمایهگذاری در تهران و شهرهای دیگر روی آوردند. کارخانۀ اعتمادیه بهویژه در زمان مدیرعاملی ایگار و از سال 1317ش/1938م در اشتغال کارگران تأثیر چشمگیری گذاشت. درحقیقت، در آن دورۀ زمانی حیات بوشهر به وجود این کارخانه وابسته بود؛ چون این کارخانه گذشته از اینکه در سال سود سرشاری نصیب سهامداران میکرد، برای بسیاری از اهالی این بندر نیز اشتغالزایی میکرد. درواقع، در آن دورانِ رکود و محرومیت، این کارخانه یکی از قطبهای اصلی اشتغال در بوشهر محسوب میشد (ساکما، 2/46. 102). کارخانه در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم اهمیت و جایگاه مهمی داشت. به همین علت وقتی با بروز مشکلاتی دچار تعطیلی میشد، گروههای گستردهای همچون کارگران، کارمندان، مهندسان، تکنیسینها، بازرگانان، بنگاههای باربری و حملونقل و کشاورزان پنبه که مستقیم و غیرمستقیم ارتزاقشان به این کارخانه ارتباط داشت، از فرط استیصال و پریشانی واکنش نشان میدادند؛ پس مسئولان و مدیران شهر، همچون استاندار و فرماندار و روسای اتاق بازرگانی، نیز برای رفع مشکل کارخانه تلاش میکردند؛ برای نمونه براساس اسناد موجود اتاق بازرگانی بوشهر، در سالهای 1323و1343ش/1944و1964م که کارخانه تعطیل شد، با پیگیری موضوع و دعوت از مسئولان مربوط، در پی راهاندازی مجدد کارخانه برآمدند (اسنادی از اتاق بازرگانی بوشهر، 1393: 1/355 و 404تا603). به علت اینکه تعطیلی کارخانه طولانی شد، در 5اسفند1346/فوریه1968 نیز اتاق بازرگانی جلسهای برگزار کرد که یکی از دستورات آن جلسه، بررسی موضوع تعطیلی کارخانۀ اعتمادبه بود (اسنادی از اتاق بازرگانی بوشهر، 1393: 1/289 و 670 و 699)؛ بنابراین در آن مقطع زمانی این باور وجود داشت که از پرتو کار و گردش چرخ کارخانۀ نساجی اعتمادیه بسیاری از مردم به کسبوکار دسترسی پیدا میکنند.
یکی از تأثیرات کارخانۀ اعتمادیه بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی بوشهر، تأمین برق مناطقی از بندر بوشهر مانند محلات بهمنی، دواس، مخبلند و برخی مراکز آموزشی همچون دانشگاه خلیجفارس، در ابتدای تأسیس دانشگاه در سال 1371ش/1992م بود (علیرضا فیوض، بوشهر، 1400). علاوهبر محلات اطراف کارخانه، از برق کارخانه در مرکز شهر بوشهر نیز استفاده میشد (برازجانی، 1397: 98و99). تأمین برق از نظر مالی برای شرکت به صرفه نبود و بهویژه در سالهای 1331و1332ش/1952و1953م زیانده نیز بود؛ ولی شرکت برای رفاه عمومی و کمک به مردم شهر بوشهر به برقرسانی به شهر ادامه داد. تا اینکه در سال 1332ش/1953م، شهرداری بوشهر بدون اینکه با شرکت اعتمادیه مشورت کند، قراردادی برای تأمین برق بوشهر با شرکت نساجی خلیجفارس منعقد کرد. شرکت اعتمادیه نیز دیگر زیر بار هزینههای هنگفت تجهیز، تعمیر و نگهداری برق شهر بوشهر نرفت و تصمیم گرفت وسایل موجود خود را جمعآوری کند؛ پس با ارسال نامهای به شهرداری و فرمانداری بوشهر، به این کار اقدام کرد؛ علاوه بر آن با چاپ اطلاعیهای در روزنامۀ سنگلاخ به تاریخ 22دی1332/ژانویه1953، موضوع را به اطلاع مردم رساند .اطلاعیۀ مزبور به این قرار بود: «... اینک هم مراتب را عرض و استحضار اهالی محترم بوشهر و سنگی میرساند که ناچاریم وسایل خود را جمعآوری کنیم تا مشتریان محترم قبل از جمعآوری وسایل موجوده برای تأمین روشنایی تدارک لازمه را برای خود دیده که ناگهان دچار تاریکی و مضیقه نشوند» (سنگلاخ، 2283(1332): 2).
با توجه به سطح تولید و نیز مرغوبیت منسوجات کارخانۀ اعتمادیه، بخش عمدۀ تولیدات این کارخانه به خارج از کشور صادر میشد. این حجم از صادرات در زمانیکه تجارت بوشهر رونق اصلی خود را از دست داده بود، موجب تقویت تجارت خارجی بوشهر و به تبعه آن ایران از راه خلیجفارس شد. کشور هندوستان یکی از کشورهای طرف تجاری کارخانه بود. در سال 1322ش/1943م بیشترین دادوستد منسوجات میان بوشهر و هندوستان انجام شده است (اسنادی از اتاق بازرگانی بوشهر، 1393: 1/19 و 70 و 283). براساس اسناد موجود، افزایش میزان صادرات منسوجات این کارخانه به هند و سایر کشورها موجب افزایش قیمت تولیدات این کارخانه شد؛ چنانکه اتاق بازرگانی بوشهر در مهر1322/1943م؟ اعلام کرد بازار معاملۀ منسوجات کارخانۀ اعتمادیه بهواسطۀ داشتن مشتریِ بسیار صدیپانزده تغییر کرده است. در بهمن1322/فوریه1943 نیز اعلام کرد در این ماه، بازار کارخانۀ اعتمادیه به علت داشتن مشتری رونق خوبی داشته است (همان: 1/3/74 به شماره 1/76، 308). برخلاف سال 1322ش/1943م، در سال 1323ش/1944م به علت اوضاع ناشی از جنگ جهانی دوم، صادرنشدن کالاهای داخلی به بازارهای منطقهای و بینالمللی، کاهش واردات پارچههای خارجی، کاهش قیمت تولیدات داخل به علت صادرات کمتر و تنزل معاملات و نیز کمی پول وضع معاملات به هم ریخت؛ بنابراین در سال 1323ش/1944، منسوجات اعتمادیه نیز به علت وضعیت بازار تنزل یافت (همان: 1/3/76، به شماره 324). به همین منوال در تمام ماههای سال 1323ش/1944م وضع بازار راکد بود و کالاهای کارخانۀ اعتمادیه نیز روزبهروز تنزل بیشتری مییافت؛ ولی در سال 1324ش/1945م وضع فروش کارخانۀ اعتمادیه در مقایسه با سال 1323ش/1944م بهتر شد و باعث رونق تجارت خارجی بوشهر و به تبع آن ایران از راه خلیجفارس شد (همان: 1/3/76، به شماره 324). نتیجه صنعت نساجی سنتی و تولید انواع پارچه بهصورت دستبافت، در شهرهای مختلف ایران سابقۀ طولانی دارد؛ اما ورود کالاهای ارزانقیمت و با کیفیت اروپایی در دورۀ قاجار، موجب شد صنعت نساجی سنتی ایران موفق نشود با منسوجات وارداتی رقابت کند؛ بنابراین این صنعت دچار رکود شد. روی کار آمدن رضاشاه و اِعمال سیاستهای اقتصادی جدید به قصد ارتقای صنایع مختلف، بهویژه صنعت نساجی، موجب رونق مجدد این صنعت و ایجاد کارخانههای نساجی در مناطق مختلف کشور شد. نخستین کارخانة نساجی در سال 1304ش در ایران تأسیس شد و به دنبال آن، واحدهای مختلف صنعتی مرتبط با نساجی از قبیل نخریسی، گونیبافی و غیره در شهرهای مختلف کشور ایجاد شد. در بوشهر نیز مانند سایر مناطق ساحلی خلیجفارس، بافتن گلیم و سایر صنایع دستی قدمت بسیاری داشت؛ اما صنعت نساجی به شکل جدید آن از دورۀ رضاشاه ایجاد شد و ابتدا شرکت نساجی خلیجفارس و پس از آن شرکت ریسندگیوبافندگی اعتمادیه تأسیس شد. مقدمات راهاندازی این شرکت در سالهای 1312و1313ش فراهم شد و سرانجام در سال 1317ش با تلاش و پیگیریهای اتاق بازرگانی بوشهر حسین ایگار، معروف به اعتمادالتجار، این کارخانه را به طور رسمی تأسیس کرد. تشکیلات اداری و مدیریت شرکت اعتمادیه براساس اساسنامهای بود که در نخستین مجمع عمومی شرکت در 20شهریور1317ش، در 5فصل و 63ماده تصویب شده بود. براساس اساسنامۀ مزبور، شرکت اعتمادیه از همان ابتدا بهصورت شرکتی سهامی بود و در رأس آن مدیرعامل قرار داشت که رئیس هیئتمدیره، مدیرکل و مدیرعامل شرکت بود. مدیرعامل در شرکت اختیارات کاملی اعم از استخدام نیرو، عزلونصب کارکنان و امضای قراردادهای مختلف داشت. پس از مدیرعامل اعضای هیئتمدیره و بازرسان قرار داشتند که همگی را مجمع عمومی انتخاب میکرد. درمجموع، اساسنامۀ شرکت تعیین کنندۀ تمام مسائل شرکت اعم از نحوۀ تشکیل و محل شرکت، چگونگی تعیین مدیرکل، نحوۀ انتخاب و چگونگی فعالیت و اختیارات هیئتمدیره، نحوۀ سرمایهگذاری و خرید تجهیزات و مواد اولیه، تشکیل مجمع عمومی و فوقالعاده، وظایف بازرسان، تنظیم حساب سالیانه (ترازنامه) و تعیین منافع شرکت و سرانجام نحوۀ انحلال شرکت بود. از لحاظ نیروی انسانی، این شرکت هم در حوزۀ تولید و هم در امور اداری و خدماتی، کارکنان مختلفی اعم از زن و مرد داشت. بیشتر کارگران غیر ماهر آن از شهر بوشهر یا شهرها و روستاهای اطراف آن بودند که هیچ سهمی در کارخانه نداشتند. البته از کارگران خارجی، بهویژه هندی، نیز استفاده میشد؛ اما در آن زمان چون ایران با کمبود نیروی ماهر داخلی روبهرو بود، کارگران ماهر شرکت را بیشتر از کشور انگلیس میآوردند که در مقایسه با کارگران داخلی، دستمزد بیشتری نیز میگرفتند. ماشینآلات و تجهیزات و وسایل کارخانه و لوازم آزمایشگاهی کارخانه نیز بیشتر از کشورهای ژاپن و ایتالیا خریداری میشد که کیفیت مناسبی نیز داشت؛ به همین علت این کارخانه از نظر تولید، در زمان رونق، وضعیت مناسبی داشت و پارچههای مثفال مرغوبی را که از نخ پنبه تهیه میکرد، به شهرهای مختلف ایران ارسال میکرد. این کارخانه در دهۀ نخستین فعالیت رونق خوبی داشت و بر ساختار اقتصادی و اجتماعی بوشهر تأثیرات چشمگیری برجای گذاشت. این شرکت از یک سو زمینۀ اشتغال بیش از هزار نفر را فراهم کرد و از سوی دیگر موجب شد اقتصاد بوشهر دوباره رونق نسبی پیدا کند؛ چون پس از انتقال کانون تجارت از این بندر به بنادر خوزستان و مهاجرت بسیاری از سرمایهداران آن به شهرهای دیگر و نیز تصویب قانون انحصار تجارت، با رکود مواجه شده بود. افول تجارت برای شهری نظیر بوشهر که اقتصاد آن بیشتر تجارت دریایی بود و بر تجارت و سرمایۀ تاجران استوار بود، خسرانی جبرانناپذیر بود. در این اوضاع، راهاندازی کارخانۀ اعتمادیه تاحدودی این رکود را جبران کرد و در وضعیت اقتصادی آن روزهای بوشهر تأثیر مثبت چشمگیری گذاشت؛ به گونهای که با عث رونق کسبوکار و افزایش صادرات کالاهای غیرنفتی و گسترش تجارت خارجی شد و از این راه، رکود بیشتر این بندر و مهاجرت مردمانش به شهرهای دیگر را مانع شد. این شرکت همچنین در زمانیکه از درآمد مناسبی برخوردار بود، با ارائۀ خدمات آموزشی و رفاهی، همچون ایجاد مهدکودک و اهدای زمین به کارگران، به مسائل رفاهی آنها نیز توجه میکرد. ایجاد کارخانۀ اعتمادیه علاوهبر نتایج اقتصادی و صنعتی، نتایج اجتماعی نیز بهدنبال داشت؛ ازجمله باعث مهاجرت افراد بسیاری، از مناطق مختلف شهری و روستایی اطراف بوشهر، به این شهر شد که ورود این افراد و خانوادههای آنها تغییراتی را در چهرۀ شهر ایجاد کرد و موجب بهبود سطح زندگی مردم شد؛ همچنین تأسیس این کارخانه، پیدایی طبقة کارگران صنعتی را در بوشهر بهدنبال داشت. طبقة کارگرانی که بیشتر از مهاجران روستایی بودند. در آن مقطع، سطح زندگی روستاییان پیرامون بوشهر، همانند بیشتر مناطق روستایی ایران، نامطلوب بود؛ بنابراین ایجاد این کارخانه موجب مهاجرت آنها به شهر بوشهر شد؛ مهاجران به مرور زمان، با مراوداتی که با سایر کارکنان شرکت داشتند، آگاهیهای بیشتری به دست آوردند. این آگاهیها باعث رشد فکری و ارتقای جایگاه آنها و درنهایت، موجب شکلگیری طبقۀ کارگر صنعتی و شهری در این شهر شد. این طبقه به مرور زمان، با نفوذ گرایشهای کمونیستی به درون شرکت، از افکار و اندیشههای حزب توده تأثیر پذیرفت و به اعتراضات کارگری دست زد. بنابراین بیان این ادعا ممکن است که این شرکت در پیوند میان حزب توده و هویتبخشی اجتماعی طبقۀ کارگر در بوشهر، نقش مؤثری داشته است. از نظر فرهنگی نیز این شرکت در حوزۀ معارف و فرهنگ و امور عامالمنفعۀ فرهنگیاجتماعی مشارکت میکرد. مبادرت به راهاندازی مدرسۀ نجابت و حمایت از مؤسسات خیریه و یتیمخانهها، با اهدای پارچه و نخ برای تهیۀ البسه، از جمله اقدامات شرکت در این راستا بود. درمجموع، تأسیس این کارخانه در بوشهر تأثیرات اقتصادی و اجتماعی مختلفی داشت. | ||
مراجع | ||
کتابنامه
الف. اسناد آرشیوی منتشرنشده
شناسههای:
12/10/1320، سند شمارۀ 4781-3351
27/4/1322، سند شمارۀ 14002
30/1/1329، سند شمارۀ 98-293-5109
17/9/1329، سند شمارۀ 7091018
1330، سند شمارۀ 9790- 293- 98 NLAI-
2/2/1330، سند شمارۀ 982939790
14/6/1330، سند شمارۀ س.ش:10406-55720
17/6/1330، سند شمارۀ 5570-10606
26/11/1330، سند شمارۀ 98-293-9791
12/2/1331، سند شمارۀ 243576
29/2/1331، سند شمارۀ 424540
6/4/1338، سند شمارۀ 9838
30/1/1339، سند شمارۀ 5109
30/6/1340، سند شمارۀ 877
9/3/1343، سند شمارۀ 13195-293
شناسههای:
14651-229-1133، 048095، 14651، 726، 1756، 202001119، 101555
ب. اسناد منتشرشده
ج. کتابهای فارسی
د. نشریات
و. مقالات
ه. مصاحبهها
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 558 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 257 |