تعداد نشریات | 43 |
تعداد شمارهها | 1,646 |
تعداد مقالات | 13,378 |
تعداد مشاهده مقاله | 30,112,753 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,061,537 |
مسائل مُد و خودآرایی زنان در نشریۀ اطلاعات بانوان (1336تا1340ش/1957تا1961م) | ||
پژوهش های تاریخی | ||
مقاله 7، دوره 13، شماره 2 - شماره پیاپی 50، تیر 1400، صفحه 93-112 اصل مقاله (1.1 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22108/jhr.2021.128075.2172 | ||
نویسندگان | ||
سودابه معظمی گودرزی1؛ شهاب شهیدانی* 2؛ جهانبخش ثواقب3 | ||
1دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران | ||
2استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران | ||
3استاد گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، خرم اباد، ایران | ||
چکیده | ||
ایجاد نوسازی فرهنگی براساس الگوهای غربی، از برنامههای حکومت پهلوی دوم بود. تغییر در سبک زندگی زنان، بهویژه در زمینۀ پوشش و خودآرایی آنها، از اقداماتی بود که در این نوسازی فرهنگی صورت گرفت. برای رسیدن به این منظور، نهادهای فرهنگی دولت پهلوی با کمک رسانهها، بهویژه مطبوعات، الگوهای جدید خودآرایی و مُد را بین قشرهای مختلف تبلیغ میکردند و ترویج میدادند. هفتهنامۀ اطلاعات بانوان در زمرۀ نشریات مربوط به بانوان در دهۀ سی شمسی/1950م بود که الگوهای پسندیدهشدۀ دولت را منتشر میکرد. هدف این مقاله بررسی مؤلفهها و چگونگی ترویج الگوهای مد و خودآرایی در نشریۀ مزبور از سال 1336تا1340ش/1957تا1961م، به روش توصیفیتحلیلی است. یافتۀ پژوهش نشان میدهد این نشریه به علت همسوبودن با سیاستهای فرهنگی دولت پهلوی دوم، بهویژه در زمینۀ پوشش و خودآرایی زنان، در تبلیغ مُد و خودآرایی به سبک غربی نقش مؤثری ایفا میکرد؛ اما همزمان با آگاهی از پیامدهای تغییر سبک زندگی و نوع پوشش زنان به سبک غربی و بروز بحرانهای اخلاقی و اجتماعی، تلاش میکرد علاوهبر بهرهمندی زنان از خودآرایی و پوشش، آنها را با مفاهیم دیگری از مد و خودآرایی آشنا کند؛ همچنین آنها را به رعایت اصولی همچون سادگی، متانت، وقار، عفت و حیا و رعایت اعتدال براساس باورهای سنتی وادارد. باوجود تلاش وافر، این نشریه برای رواج توأمان مدگرایی غربی و صیانت اخلاقی زنان به راهحل مناسبی دست نیافت. | ||
کلیدواژهها | ||
حکومت پهلوی دوم؛ اطلاعات بانوان؛ زنان؛ خودآرایی؛ مد | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه از نظر تاریخی، آغاز تغییر در نوع پوشش و خودآرایی زنان و تبدیلشدن آن به مسئله، با تغییر و تحولاتی همزمان است که از اواسط دورۀ قاجاریه در عرصههای مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایرانیها به وجود آمد؛ سپس زمینه را برای دگرگونی تدریجی در سبک سنتی زندگی زنان فراهم کرد. در اثر این روابط، ایرانیها با فرهنگ و تمدن جدید غرب آشنا شدند که یکی از بارزترین و ملموسترین عناصر آن لباس و شیوۀ خودآرایی، بهویژه به سبک پوشش و آرایش زنان غربی بود. در دورۀ پهلوی، نوسازی کشور براساس الگوهای غربی یکی از برنامههای مهمی بود که به آن توجه شد. در این برنامه، ایجاد تغییرات فرهنگ، بهویژه در نحوۀ پوشش و خودآرایی و ظواهر زنان، در دستور کار طراحان سیاستهای فرهنگی کشور قرار گرفت. سیاستی که از آن به نوسازی فرهنگی تعبیر میشد. در حکومت پهلوی، سیاستهای فرهنگی با این جهتگیری طراحی میشد که الگوهای فرهنگی غربی را جایگزین الگوهای سنتی و مذهبی جامعۀ ایرانی کند. در این میان، رسانهها و بهویژه مطبوعات، در این جایگزینی فرهنگی نقش مهمی ایفا میکردند. نشریۀ اطلاعات بانوان یکی از نشریههایی بود که در راستای اهداف حکومت پهلوی دوم، الگوهای جدید پوشش و آرایش را ترویج میداد. این نشریه تلاش میکرد زنان را با مباحث تازهای مانند پوشش، خودآرایی، تعلیموتربیت دختران، اشتغال زنان، شکلگیری مجامع و تشکلهای زنانه، حقوق اجتماعی و مدنی و آزادی زنان، خوراک و تفریح و سرگرمی زنان، ازدواج، خانهداری و بچهداری زنان به شیوۀ نوین آشنا کند؛ همچنین آنها را به پیروی از این شیوه ترغیب کند. اطلاعات بانوان توجه به پوشش و آرایش زنان را براساس مد روز در کشورهای غربی و تبلیغ استانداردهای زیبایی غربی به شکلهای مختلف ترویج میکرد. این مقاله با طرح این پرسش: رویکرد هفتهنامۀ اطلاعات بانوان به مؤلفههای مد و خودآرایی زنان چگونه بوده است؟ درصدد بررسی این مقوله است که نشریۀ اطلاعات بانوان چگونه الگوهای جدید غربی خودآرایی و مدگرایی را میان زنان ایرانی عصر پهلوی دوم ترویج میداد؛ همچنین چگونه میکوشید تعارض پدیدآمده در اثر این پدیدۀ جدید را در جامعۀ سنتی تعدیل کند. در فرضیۀ مقاله، بین اقدامات نشریۀ اطلاعات بانوان در حکم متغیر اصلی و الگوی خودآرایی و پوشش در حکم متغیر تابع، رابطه برقرار شده است که ممکن است نقش مثبت و افزایشی یا نقش کاهشی و منفی و بیاثر باشد. براساس نتایج بهدستآمده در این مقاله، نشریۀ اطلاعات بانوان در تغییر این الگو نقش مؤثری داشته است. پیشینۀ پژوهش در دورههای مختلف تاریخی، دربارۀ پوشاک ایرانیها پژوهشهای متعددی انجام شده است که بیشتر سیر تحول پوشاک مردم ایران یا برخی گروههای قومی را بررسی کردهاند. برخی از این پژوهشها بهمقولۀ مُد و خودآرایی کمتر توجه کردهاند و با دورۀ بحثشده در این پژوهش نیز فاصله دارند. یحیی ذکاء (1336) در کتابی کمحجم با نام لباس زنان ایران از سده سیزدهم تا به امروز، با تقسیمبندی تغییرات لباس زنان شهرنشین در پنج دورۀ تاریخی از عهد زندیه تا زمان نگارش کتاب، در تاریخ زنان ایران 17دی1314/1935م را مبدأ تحول و نهضت بزرگی به شمار آورده است. زمانیکه زنها چادرهای سیاه را کنار گذاشتند و با کلاه و پالتو و مانتو در مجامع عمومی شرکت کردند (ذکاء، 1336: 44). مهدی صلاح (1384) در کتاب کشف حجاب؛ زمینهها، پیامدها و واکنشها کوشیده است سیر کشف حجاب را در ایران عصر رضاشاه با تکیهبر منابع اصلی و بهویژه اسناد بررسی کند. این نویسنده افزونبر زمینهها، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی آن را کاویده است. مریم رفعتجاه (1386) در مقالۀ «هویت انسانی زن در چالش آرایش و مد»، علتهای گرایش زنها را به مد با توجه به رویکرهای مختلف اقتصادیاجتماعی، روانی، ظاهرگرایی، اخلاقی و عاطفی تبیین کرده است. رسول موسویحاجی و رؤیا ظریفیان (1393) «تأثیر موج تجددخواهی و جریان نوسازی بر تحول پوشاک ایرانیان از ابتدای قاجار تا پایان دوره پهلوی اول» را بررسی کردهاند؛ سپس به این نتیجه رسیدهاند در دورۀ پهلوی اول، زیر سلطة نظام استبدادی تجددخواهی که الگوهای مرکزی و از بالا را برای هویتبخشی به جامعه القا میکرد، تغییر در پوشاک مردان با همراهی مراجع فرهنگی جامعه تداوم یافت؛ اما تغییر در پوشاک بانوان به علت همراهینکردن این گروه شکل دیگری به خود گرفت (موسویحاجی، 1393: 193و214). زهرا سوری (1394) در پایاننامۀ کارشناسیارشد خود با موضوع «عوامل تأثیرگذار بر تغییرات مد و لباس دورۀ پهلوی اول و دوم (1304- 1357ش)»، بیان میکند رضاخان در سیاست مدرنسازی جامعه، برای تغییر لباس مردان و سپس بهصورت اجباری تغییر لباس زنان یا کشف حجاب تلاش کرد. در دورۀ پهلوی دوم، به پیروی از مد و طراحی لباسهای اروپایی بسیار توجه شد و زنها به پیروی از این سبک گرایش بیشتری داشتند. شهرام یوسفیفر و شهناز جنگجو (1395) در دو مقاله، «کارکردهای فرهنگی آگهیهای تجاری مرتبط با زنان در روزنامه اطلاعات» و «چگونگی بازنمایی زن و زنانگی در آگهی تجاری روزنامه اطلاعات» را در بازه زمانی 1304تا1320ش، در قالب تحلیل آماری مطرح کردهاند. در این مقاله تکیهبر آگهیهاست نه مقالههای منتشرشده دربارۀ زنها. مهدی سیاوشی و فرهاد زیویار (1395) «تأثیر سیاستهای فرهنگی پهلوی بر بروز بحران هویت زن ایرانی» را بررسی کردهاند. نویسندههای این مقاله براین باورند که سیاستهایی نظیر ترویج سبک زندگی غربی و ترویج علنی بیحجابی و ترویج ولنگاری با تغییر در قانون ازدواج و طلاق، با هویت زن ایرانی در تعارض بود. غلبۀ نسبی ساختارهای مبتنیبر الگوی توسعۀ غربی بر جامعۀ ایران عصر پهلوی اول در درازمدت زن ایرانی را با بحران هویت روبهرو کرد. کوثری و تفرشی (1396) «هویت زنانه در گفتمان پهلوی دوم» را با نمونهپژوهی مجلۀ زن روز و سخنرانیهای محمدرضاشاه دربارۀ زنان مطرح کردهاند. راضیه یاسینی (1399) نیز در «سیاستهای گفتمانی پوشاک زنان در ایران در دوره پهلوی اول (آمرانه) و دوم (اشاعهگرایانه)»، دو رویکرد متفاوت را در این دو دوره مطرح کرده است. در پژوهش پیش رو، متفاوت از نمونههای مذکور، مؤلفههای مُد و خودآرایی زنها در عصر پهلوی دوم و نگرشهای موجود دربارۀ این مسئله در بستری تاریخی و با تکیهبر مقالههای نشریۀ اطلاعات بانوان سالهای 1336تا1340ش بررسی شده است. با توجه به اینکه پژوهش مستقلی مبتنیبر این نشریه انجام نشده است و این نشریه به طور ویژه مؤلفههای مُد و خودآرایی را بازتاب داده است، این مقاله خلاء موجود در این زمینه را برطرف میکند. مُد و خودآرایی و هویت جنسی واژه مُد (Mod) واژهای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب روز آمده است. این واژه پس از جنگ جهانی اول و بهدنبال نفوذ تمدن غرب وارد زبان فارسی شد (صبور اردوبادی، 1368: 15و16). مُد «روشی برای لباسپوشیدن، رفتارکردن، دکوراسیون با یک علاقه که مَدنظر قرار میگیرد» (فرهنگ وبستر، 1986: 825). مُد بخشی از عرف است و در جایی مستقل و متمایز از آن است که رفتار موضوع بحث برخلاف رسم که دوام و دیرپایی ویژگی آن است، بیشتر به علت تازگی صورت میگیرد. مُد به قرارداد نزدیک است؛ زیرا به طور عمده از تمایل به حیثیت اجتماعی نشئت میگیرد (شایانمهر، 1377: 1/482). مُد، همزمان فرایندی اجتماعی و پدیدهای فرهنگی است. شاخصی است برای تغییر در ساختار اقتصادی، هنجارها، ارزشها و ترکیببندی قشرهای اجتماعی موجود در هر کشور (ذکایی، 1391: 58). «دگرگونیهایی که زود رواج مییابند و عمری نسبتاً محدود دارند (در هنر، لباس، آرایش، سخن و...)» (ساروخانی، 1370: 263). واژۀ آرایش برگرفته از واژۀ آرایشتن پهلوی و اسم مصدر از مادۀ مضارع aray از ایرانی باستان arada و به معنی آراستن و پیراستن و زینتکردن چهره و موی و اندام با رنگها و زیورهای گوناگون است. در فرهنگهای فارسی، واژۀ آرایش و آراستن در معنا و صورتهای مختلفی آمده است: زیب و زینتکردن، زیورکردن، زیور به خود گرفتن، خویشتن را ساختن، جمالگرفتن، آذینکردن. برخی واژۀ آرایش را در معنای آراستگی با افزودن زیورها، در برابر پیرایش آوردهاند که زدودن و کاستن اضافات است (ابراهیمی، 1386: 174). «هویت جنسی بهمنزلۀ یکی از انواع هویت اجتماعی، پاسخی است که مرد یا زن به پرسش من کیستم و من چیستم میدهد تا خود را از جنس مقابل متمایز سازد. هویت جنسی، تجربۀ شخصی از خود در مقام مرد یا زنبودن است» (زیبایینژاد، 1388: 26). جنسیت از مهمترین دلمشغولیهای ذهنی مد است. مد، مرزهای جنسیتی را تعریف میکند. از اوایل دورۀ صنعتی بود که لباس، تمایز جنسیتی را به شکل بارزتری نشان داد و مد به ابزاری مهم در ارتقای آگاهی از فردیت و جنسیت بدل شد (ویلسون، 1394: 153تا155). از دیدگاه روانشناسی، نیاز انسان به خودنمایی و زیبایی، زمینۀ مدگرایی را فراهم میکند. برمبنای دیدگاه جامعهشناختی نیز مقولههایی همچون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی، رهبران مُد و بدنآگاهی در گرایش به مُد مؤثرند؛ همچنین پدیدۀ مد با طبقۀ اقتصادیاجتماعی افراد، نقش رسانههای جمعی، فرآیند جهانیسازی و نظام سرمایهداری مرتبط است (ر.ک. رفعتجاه، 1386: 145تا169). گفته شده است بدن، فینفسه معمایی برای خود ندارد و در هر جامعه، مکان، زمان و مقطع تاریخی که قرار میگیرد، فرهنگ مسلط جامعه معنا و نحوۀ ادراک آن را تعیین میکند (روحی، 1400: 130). بدن به نادرست پدیدهای بدیهی به نظر میرسد؛ در حالی که حاصل تبیینی اجتماعی و فرهنگی است (لوبرتون، 1392: 142). در نهایت باید گفت جامعه جز بدنهای واقعی یا خیالی موجودیتی ندارد و همواره پوششی از مد آن را احاطه کرده است.
مد و خودآرایی ایرانیها در عصر پهلوی در این شکی نیست که وضعیت زنان عصر قاجار در مجموع نامطلوب بود. در مناطق شهری، مؤلفههایی همچون حجاب باشدت تمام رعایت میشد و بیحجابی و سربرهنگی خود نوعی مجازات تلقی میشد (مارتین، 1387: 126و127). با این حال در عصر قاجار صِرف قیافه، ممکن بود شوهر را دلبستۀ همسر خود کند و زنان به طور معمول برای جلب شوهر به زیبایی خود متکی بودند (مارتین، 1387: 127و128). در دورۀ قاجار در میان زنان بزرگان و اشراف، امکان آشنایی با نوع تنپوش و خودآرایی غربی فراهم شد (توکلی طرقی، 1382: 25). در دورۀ مشروطه، تحولات مُد و خودآرایی، بیشتر به آگاهی زنان شاهزادهها و اشراف از برخی مظاهر مُد و خودآرایی غرب محدود بود (تاجالسلطنه، 1361: 31؛ لومینسکی، 1392: 98و99؛ عینالسلطنه، 1374: 5/3822). با ظهور پهلوی اول و پس از آن، ایرانیها بهتدریج با نحوۀ دیگری از مدیریت بدن و نیز مناسبات جنسی بین زن و مرد در فرهنگ مدرن غرب مواجه و آشنا شدند. این امر بر مناسبات و تمایلات جنسی ایرانیها تأثیر گذاشت و نحوۀ مواجۀ سنتی ایرانیها، بهویژه زنان را با بدن به چالش کشید. از این رو هنجارهای فرهنگی دربارۀ هویت جنسی و مسائل مربوط به آن دگرگون شد و فرهنگ جدیدی شکل گرفت که خواهان تغییر در نحوۀ مدیریت بدن و ازجمله پوشش و آرایش سنتی زنهای ایرانی بود. تلاش برای تغییر در روابط جنسی و مدیریت بدن در واقع بخشی از برنامۀ اصلاحات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بود که در عصر پهلوی پدیدار شد (Afary.2009:118; Najmabadi, 2005: 147-148). سیاستهای فرهنگی دورۀ رضاشاه، بهویژه در سالهای منتهی به پایان حکومت او، روند تغییر در مد و خودآرایی را شتاب بیشتری داد. در سال 1317ش/1938م سازمان پرورش افکار تأسیس شد و مجموعهای از کمیسونهای سخنرانی، رادیو، تدوین کتابهای درسی، کتابهای کلاسیک، فعالیتهای نمایشی، موسیقی و مطبوعات بودند که وظیفۀ هدایت و سازماندهی فعالیتهای فرهنگی را در تهران و سایر شهرها برعهده داشتند. نظارت با توجه به تعریف فعالیتهای مد و خودآرایی، کمیسیون ویژهای برای این منظور نبود؛ اما جهتدهی کلی این کمیسیونها براساس نظریهها و خواست دولت پهلوی اول و مؤلفههای تجدّد بود (فرهنگستیزی در دوره رضاشاه، 1375: 37). در شرح وظایف هریک از این کمیسیونها برنامههایی ازجمله مبارزه با خرافات و عقاید سخیف، بهداشت و اخلاق، مقام زن در جامعه، بهداشت شخصی، آداب معاشرت، اهمیت تشکیل خانواده، زناشویی، تفریحات اجتماعی، همکاری مرد و زن در زندگی، تفریحات خانوادگی، حقوق زنان در اسلام و لزوم حضور همسران کارمندان در مراسمها در شهرهای مختلف ایران اجرا شد (فرهنگستیزی در دوره رضاشاه، 1375: 19تا26 و 35 و 40). در یکی از این اسناد، سال 1319ش/1940م پیشنهاد شده است لباس دختران سرودخوان به رنگ پرچم ایران باشد (فرهنگستیزی در دوره رضاشاه، 1375111) یا اینکه در مجالس سخنرانی، برنامهها با موسیقی و نمایش همراه باشد؛ به نحوی که به کشف حجاب و نهضت بانوان کمک مؤثری شود (فرهنگستیزی در دوره رضاشاه، 1375: 129). رسانههای جمعی، بهویژه مطبوعات و سینما، از منابع مهم تغییر هویت در عرصۀ زندگی زنها در دورۀ موضوع بحث بود؛ چون افراد هنگام استفاده از وسایل ارتباطجمعی وارد اَشکالی از تعامل میشوند که از جنبههای خاص، با نوع تعامل رودررو تفاوت دارد (تامپسون، 1380: 9). این رسانهها با به تصویر کشیدن زنان در لباس و آرایش غربی و صحنههایی از روابط عاشقانه و جنسی، بر روحیات و روابط جنسی ایرانیها تأثیر میگذاشت (هاکس، 1368: 212و213). «در دورۀ پهلوی، برای هر دو جنس طبقۀ متوسط شهری، تمیزی و خوشاندامی همسر آینده به معیارهای مهمی برای ازدواج تبدیل شده بود و آنان میخواستند همسرشان علاوهبر سلامت، زیبا و مطابق مد روز باشند» (Amin, 2004: 87). با این حال، به طور قطع با پیشرفت مسائل فرهنگی در دورۀ پهلوی، مولفههای فرهنگی و اجتماعی نیز بر تعیین پایگاه زنان افزود. در دورۀ پهلوی اول و دوم، تضعیف یا بیاعتبارشدن گزارههای دینی در برخورد با بدن، راه را برای سکولاریزهکردن زبان بدن فراهم کرد. گذراندن این مسیر از تلاقی و تفاوت موضوع سلامت و بهداشت زنان و ترویج مد و خودآرایی بود. «مفهوم زن، زنانگی، نقش و جایگاه زن در جامعه و تعریف مناسبات جنسیتی در دوران پهلوی، برساختهای گفتمانی به شمار میرود که نمود رقابتها و تعارضات میان نیروهای اجتماعی مختلف در جامعه است که هریک نمایندگان و حافظان سنت یا حامیان تغییر و ورود به دنیای جدید محسوب میشوند» (ذکایی، 1398: 88). در عصر پهلوی دوم نیز تحولاتی در وضعیت زنان به وجود آمد؛ اما بنیادین و فراگیر نبود و به طبقهای ویژه از جامعۀ شهری زنان مربوط بود. این تحولات تغییر لباس، ورود به مجامع و مجالس، آزادی در رفتوآمد و معاشرت و مسافرت، ورود به دانشکدهها و مدارس عالی و اشتغال به کار در بعضی ادارهها و مؤسسههای عصر پهلوی دوم را شامل میشد و برای قشر خاصی از زنها بود. به هر حال به علت مسافرتها، مجلهها، رادیو و سینما پیروی از مد و ظاهر و خودآرایی گسترش یافت. باید پذیرفت از آن رو که در شکل سنتی حضور زنان در جامعه به دور از زبان بدن و از راههای دیگر بود، مد و خودآرایی جدید، نوعی حضور زنها با زبان بدن در جامعه تلقی میشد. درواقع، مد و خودآرایی نیز امتداد سکولاریسمی بود که از انقلاب مشروطه آغاز شده بود (مارتین، 1398: 325و236). یاسمین رستمکلایی در مقالۀ «برنامۀ گسترده برای زنان ایران نو»، براساس مقالههای نشریۀ عالم نسوان، مبحثی را دربارۀ شیوۀ پوشیدن برای ورود به مکانهای عمومی مطرح کرده است (ر.ک. کرونین، 1382: 259تا264). به نوشتۀ او «با شروع اختلاط مردان و زنان طبقۀ متوسط بالا در برخی محافل دولتی یا مکانهای کمتر رسمی، مدهای اروپایی، آرایش و لوازم آرایش چهره و شیوۀ آرایش موها به سبک اروپاییان رفتهرفته در آگهیهای تبلیغاتی و مقالات عالم نسوان و انتشارات دولتی دهههای 1300و 1301 ظاهر شد» (کرونین، 1382: 259). اجتماع ایران ساختاری سنتی داشت؛ پس سیاست فرهنگی دولت و افراطگرایی در مقولۀ تجدد مقلدانه، آن هم بدون آموزشهای کافی و مناسب به زنها، بروز مشکلات اخلاقی و اجتماعی را در جامعۀ آن دوران باعث شد. این دسته از زنها در تقلید از خودآرایی بهسرعت خود را همرنگ اروپاییها کردند و حتی بیشتر از اروپاییها «آراستهتر و بیخجالتتر در انظار ظاهر شده، بیپردهتر گردیدند» (شهری، 1368: 2/531). در حکومت پهلوی دوم به علت مخالفتهای جدی مردم و علما، قانون ممنوعیت پوشش اسلامی در سال 1323ش/1944م لغو شد؛ با این حال «محمدرضاشاه اقدام برای کشف حجاب را تأیید میکرد و پوشاک سنتی زنان را مانع اصلی زندگی اجتماعی آنها میدانست» (مجله سازمان زنان ایران، 1345: 18؛ به نقل از یاسینی، 1399: 100). محمدرضا پهلوی خود اعتراف کرده بود اصلاحات رضاشاه در وضع اجتماعی زنهای ایران، بهویژه مسئلۀ کشف حجاب و پوشش زنها، با اعمال قدرت دنبال شد؛ اما پس از آن، راه معقول آن بود که اقدامات اصلاحی به شیوۀ دموکراسی پیگیری شود تا نتایج بهتری عاید کشور شود. او میگوید اما «من و دولت من... ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خویش واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم» (پهلوی، 1349: 467). با نگاهی به قوانین و مقررات تصویبشده در حکومت پهلوی دوم، متوجه میشویم سیاست فرهنگی این نظام در نظر داشت بخشهای مهمی از فرهنگ مذهبی و سنتی ایرانی را به حاشیه براند؛ همچنین به دستاوردهای فرهنگی و هنری غرب، همانند دستاوردهای صنعتی و اقتصادی آن، ارزش بیشتری دهد (سیاوشی، 1380: 257؛ اکبری، 1384: 254). ارتباط بیشتر با دنیای غرب و بهویژه آمریکا، دروازههای فرهنگی غرب را با تکیهبر مطبوعات و رسانهها به روی ایران گشود و انواع پوشاک و مد روز غربی در ایران عرضه شد و زنهایی که تمایلات دینی کمتری داشتند، از این محصولات استفاده میکردند و پوشاک ایرانی زنها بهتدریج جایگاه خود را از دست داد. گفته شده است در رویکرد سیاسی، بدن ابزار کنترل اجتماعی است که دولتها و حکومتها با کنترل و مدیریت آن، بر افراد جامعه مسلط میشوند (میلز، 1392: 132و133). در این صورت، مجموعۀ سیاستهای فرهنگی عصر پهلوی دربارۀ زبان بدن و نوع مد و خودآرایی از موضوع جنجالی کشف حجاب آغاز شد. درواقع موضوع کشف حجاب با آمریت نهاد دولت، سرآغاز جدی برای کنترل اجتماعی زنها و تسریع در روند مد و خودآرایی و تعریف زبان بدن جدیدِ زن ایرانی است. در این روند، دربار محمدرضاشاه و بهویژه اشرف پهلوی، خواهر شاه، و بعدها فرح پهلوی، همسر شاه، نقش بسزایی داشتند. اشرف پهلوی که رئیس سازمان زنان ایران بود، اقداماتی معطوف به تغییر فرهنگ زنها، ازجمله نوع پوشاک آنها را پیگیری کرد که از نظر محافظهکارانِ سنتگرا، در آن دوره بسیار لیبرال و لائیک تلقی شد (ساناساریان، 1384: 137). سازمان زنان ایران با هدف افزایش دانش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زنها، فعالیتهای گستردهای را در زمینۀ برابری زنها، آموزشوپرورش آنها، ورود زنها به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی، تأسیس مراکز رفاه خانواده و غیره انجام داد (ر.ک. ساناساریان، 1384: 129تا132). طبیعی است زمینۀ ترویج مدگرایی و فاصلهگرفتن زنها از پوشش سنتی را نیز فراهم کرد. این تغییر فرهنگی زنها در نوع پوشاک، با «توسعۀ صنعت جهانی مد در غرب و تأثیرگذاری آن بر کشورهای سراسر جهان بهمثابۀ اجزای دهکده جهانی» شدت گرفت (یاسینی، 1399: 107). در عکسهای خانوادگی، زنها بهتدریج با پوششهای جدیدتری ظاهر شدند که در بیشتر مواقع حجاب کمتری داشتند. در عرصۀ مطبوعات، مظاهر خودآرایی همچون تصاویر کشف حجاب شدۀ زنها با مدها و نوع لباس و آرایشی متفاوت از خودآرایی سنتی زنهای ایرانی و البسۀ جدید، با نامهای فرنگی چاپ شد (منظورالاجداد،1380: 12و13)؛ به طوری که زنهای طبقههای عالی و متجدد و غربگرا براساس آخرین مدهای غربی، پاریسی، لباس میپوشیدند (الولساتن، بیتا: 371). در دورۀ پهلوی دوم، مطبوعات ایران الگوهایی را ارائه کردند که به طور عمده برآمده از فرهنگ غربی و براساس الگوهای غربی و بهویژه آمریکایی بود. پس از اواسط دهۀ سی شمسی نشریهها در جلب توجه زنها به بدن و آرایش و پوشش نقش مهمی داشتند. خوانندهها و هنرپیشههای غربی به سرمشق جوانان ایرانی بدل شدند و ارزشهای غربی، در تضاد با ارزشها و هنجارهای سنتی و مذهبی ایران، گاه در حکم ارزشهای پسندیدهشده مطرح میشدند (صمیمی، 1386: 188).
مجلۀ اطلاعات بانوان اطلاعات بانوان از نشریههای وابسته به مؤسسۀ اطلاعات بود که نخستینبار در 12فروردین 1336ش/1957م با صاحبامتیازی و مدیر مسئولی قدسی امیرارجمندی (مسعودی) و سردبیری ایرج مستعان در تهران منتشر شد. این نشریه در سالهای 1338و1339ش/1959و1960م موفق شد میان مجلههای ایرانی، تیراژ بیسابقهای کسب کند. اطلاعات بانوان به معرفی زنهای بااستعداد در زمینههای مختلف مبادرت کرد و هرکدام از صفحههای نشریه به یکی از موضوعات زنها اختصاص داشت. در صفحة نخست، مقالۀ انتقادی دربارۀ یکی از مسائل اجتماعی روز نوشته میشد. صفحههای دیگر شامل گزارش، یک صفحه شعر، داستان به قلم نویسندههای جوان و زن، داستانهای ترجمهشده با نام مستعار «فادی» که در اصل مترجم آن فضلالله جلوه بود، صفحۀ آشپزی، خیاطی، خانهداری، ورزش بانوان، معرفی آخرین مدهای لباس و آرایش، معرفی کانونها و انجمنهای ویژۀ بانوان و مطالب دیگر بود. در سالهای 1336تا1340ش/1957تا1961م بخش درخور توجهی از مطالب این نشریه به معرفی شیوههای زندگی، نوع روابط زن و مرد، طرز لباسپوشیدن، مدهای لباس و تنپوش، خودآرایی غربی، آشپزی و تبلیغات و آگهیهای تجاری اختصاص داشت. درواقع، الگوهای مطلوب و ایدئالی بودند که زن ایرانی را به تقلید و الگوبرداری از آن تشویق میکردند. اطلاعات بانوان آخرین مدهای لباس و آرایش را از پاریس و ایتالیا با عکسهای نیمهبرهنۀ زنها منتشر میکرد؛ همچنین گزارشهای مختلفی از هنرپیشههای غربی با شرح خاطرات و زندگی آنها در نشریه چاپ میشد که معرف نوع لباس و آرایش آنها بود. در سرمقالۀ شمارۀ نخست این نشریه با نام «پاسخ به یک نیاز»، از ضرورت توجه به نیمی از حقوق جامعۀ ایران (زنها) در قالب دختران و همسران و مادران یاد شده است که «آیندۀ ملت ایران را روشن و درخشان» خواهد کرد (اطلاعات بانوان، ش1، 1336: 1). نشریۀ اطلاعات بانوان باوجود آنچه در سرمقالة خود گفته بود، به احقاق حقوق زنها کمتر توجه کرد و حتی مسائل سیاسی را از زندگی آنها جدا کرد. مجله بیشتر درصدد ترغیب بانوان کشور به الگوبرداری از مدهای غربی بود و در راستای تغییر سبک زندگی زنها از نوع سنّتی به مدرن، قدم برمیداشت. نشریۀ مزبور در ارائۀ الگوهایی فعالیت میکرد که دولت میپسندید. این نشریه در نخستین شماره، پیامی از ثریا پهلوی منتشر کرد. ثریا در این پیام اظهار امیدواری کرده بود «زن ایرانی با افزایش دانش و بینش خود، سطح فکر خود را ارتقاء دهد و راه و رسم صحیح زندگی را همچون زنان کشورهای پیشرفته فرا گیرد» (اطلاعات بانوان، ش1، 1336: 1).
دیدگاههای اطلاعات بانوان به مدگرایی زنها یکی از بخشهای مهم اطلاعات بانوان مقالهها و گزارشهایی بود که دربارۀ زنها منتشر میشد. در این مقالهها مقولۀ مدگرایی زنانه، شیوۀ درست مدگرایی، پیامدهای منفی آن، دیدگاه مردها به مدگرایی زنها و بازتاب زندگی زنهای دیگر کشورها برای آگاهی زنهای ایرانی و مسائلی از این قبیل مطرح میشد. در تبیین چگونگی بازتاب مدگرایی زنها در اطلاعات بانوان، چندین مقولۀ مهم را باید مطرح کرد که این نشریه آن را بررسی میکرد:
زبان بدن در قالب مد و خودآرایی جدید، از تاریخ مد در اعصار حاکمیت نظامهای سنتی متمایز است. در نظامهای سنتی، خوانش بدن وجودی بیارزش و فاقد اعتبار و رو به فانی است (لیکاف، 1394: 20)؛ اما در مقابل، در عصر مدرن علاوهبر اعتباریافتن استعداد و توانایی و آزادی فردی، کالبد فیزیکی نیز بدون کمترین پیشفرض و محدودیتهایی که در اخلاق سنتی است، فردیت و تشخص دارد. در ادامه، پوشش و آراستن یا همان مد وابستهترین موضوع به بدن عریان است که بلافاصله آن را دربرمیگیرد. از این رو هر تعریف و جایگاهی برای بدن ممکن است مراتب بعدی در مد و خودآرایی را نیز تغییر و توسعه دهد یا محدود کند. تفاوت نگاه سنتی و اخلاق مذهبی با نگاه دنیای مدرن به مقولۀ بدن و مد و خودآرایی از اینجا ناشی میشود. بدن همچنین بیانکنندۀ وضعیت جامعه است (ایناتلو، 1395: 40) و تفاوت در زبان بدن در حیطۀ مد و خودآرایی نیز بیانکنندۀ تفاوتهای اجتماعی است. با این توضیح، تصمیمهای غالب در حوزۀ زنان در نهایت به نوع پوشش و خودآرایی آنها معطوف خواهد شد. در عصر پهلوی اول نقش تجددگرایانۀ زنها به ناسیونالیسم و خانوادهمحوری معطوف شد که سمتوسوی آن منافع و اهداف حکومت ملی و یکدستکردن جامعه بود تا دغدغه و تأکید بیشتر بر هویت واقعی جنسی زنها (حسینی، 1398: 47). از سوی دیگر در این دوره، گرایش مفرط برخی از زنها به مد و خودآرایی در مصاف با مفاهیمی همچون شرافت و عفت در نشریههای پیش از اطلاعات بانوان نیز انعکاس یافته بود (عالم نسوان، س7، ش10، مهر1306: 366؛ راهنمای زندگی، ش8، اسفند1319: 5). نشریه ایرانفیلم رفتار تقلیدی دختران ایرانی را در صرف تجملات و آرایشهای نامناسب از دیگران نقد کرد و به دختران توصیه کرد به درد نمیخورد و به چه علت باید از عادتها و آرایشهای نامناسب و زننده و مدهای رنگارنگ اروپایی تأثیر گرفت که پایۀ اخلاق را متزلزل میکند (ایرانفیلم، ش3، مهر1323: 12). از این رو باوجود تبلیغات تجددگرایی در حوزۀ زنها، از همان ابتدای کشف حجاب نیز برخی نشریهها به سادگی و رعایت اصول اخلاقی و برحذرداشتن زنها از مدپرستی و تجملگرایی توجه میکردند (خشونت و فرهنگ، اسناد مربوط به کشف حجاب، 1371: 2). با این حال برای جامعۀ ایرانی، هضم این دوگانگی مد غربی و سفارشهایهای اخلاقی ممکن نبود. نشریۀ اطلاعات بانوان نیز با سیاستها و اقدامهای فرهنگی دولت پهلوی و شتاب آن در گرفتن الگوی غربی در زمینههای سینما، موسیقی و اجرای کنسرتهای خارجی، هنر شامل انواع هنرهای نمایشی و تجسمی، تبلیغات فرهنگی، الگوهای فرهنگی و پوشش و مدهای آرایش همراه بود. نشریه تلاش میکرد سبک زندگی و مُد غربی را جایگزین روشهای سنتی و مذهبی موجود کند. بخش درخور توجهی از زنهای ایرانی همچنان از چادر و روسری و پوششهای سنتی استفاده میکردند و اقدام رضاشاه در کشف حجاب اجباری، اشتباه فرهنگی بزرگ و عامل نارضایتی از او بود؛ اما اطلاعات بانوان 17دی1314ش را روز تاریخی بزرگ و باعظمتی در زندگی زن ایرانی معرفی میکرد که به آزادی آنها انجامید (اطلاعات بانوان. ش41، دی1336: 2). اطلاعات بانوان خوشپوشی و آراستهبودن براساس مد روز و آرایشکردن را از مؤلفههای تجدد معرفی میکرد. این نشریه با اختصاصدادن صفحههایی به آخرین ژورنالهای مد لباس و آگهی لوازم آرایشی خارجی و تشویق زنها به استفاده از این الگوها، با هویّت جنسی و زبان بدن عموم زنهای ایرانی فاصله داشت؛ اما از سوی دیگر به علت اشاعۀ افراطگونۀ مُد و خودآرایی غربی در میان برخی زنهای ایرانی، به مقالههایی دربارۀ وقار و متانت و حیا توجه کرد که در سنتها و ارزشهای اعتقادی جامعۀ ایرانی ریشه داشت. نشریه توصیه میکرد رعایت سادگی و وقار، حس احترام دیگران را به زنها جلب خواهد کرد و آنها را در نظر همه، زنی عفیف و باشخصیت جلوه خواه داد (اطلاعات بانوان، ش1، فروردین1336: 35). توجه نشریه به مُد ایرانی و پوششهای سنتی نبود و نیز پوشیدن چادر و روسری را ترویج نمیکرد؛ اما در کنار پوشش و آرایش غربی، رعایت عفاف و حیا و سادگی و نیز اعتدال را توصیه میکرد. نشریه سفارش میکرد زنهای ایران چه چادری یا بدون آن، آراستگی و شیکپوشی را با جلفی و سبکی و بیبندوباری یکسان نپندارند (اطلاعات بانوان، ش7، مرداد1337: 2). در مقالهای دیگر با نام «بزرگترین سرمایۀ زن پاکدامنی است»، به دو دیدگاه در این باره اشاره کرده است: دستهای به اصطلاح متجدد، حرف از نجابت و پاکدامنی را باورهای قرون وسطایی میدانند و به روابط بدون محدودیت و آزاد زن و مرد معتقدند و میگویند زنها اجازه دارند هر طور دوست دارند در انظار ظاهر شوند؛ دستۀ دیگر نیز نجابت و پاکدامنی را در ظاهر جستوجو میکنند و به اعتقاد آنها، دختری پاکدامن است که سرتاپای او زیر چادر پنهان باشد و از انواع تفریحات و اجتماع گریزان باشد. از نگاه نشریه، عفاف و پاکدامنی چه در پوشش با چادر یا بیچادر به طور حتم باید رعایت شود و بیتوجهی به این اصل، بازگشت به عصر توحّش و بربریت است (اطلاعات بانوان، ش81، آبان1337: 8/9). نشریه از زنها برای مبارزه با برخی رفتارهای نابهنجار دعوت میکند. رفتارهایی که آنها را «جلفی، سبکسری، بیبندوباری، هوسبازی و تجملپرستی» مینامد و معتقد است این نوع رفتارها دست مخالفان «نهضت زن ایرانی» بهانۀ خوبی میدهد. نهضت زن ایرانی حرکتی بود که زنها برای احقاق حقوق خویش و مطالبات فرهنگی و اجتماعی در جامعه به راه انداختند (اطلاعات بانوان، ش7، مرداد1337: 2). در مقالهای دیگر، به بانوان ایرانی گوشزد میشود در واقع زنی زیباست که افزونبر توجه به زیبایی ظاهری، ارزشهای اخلاقی و شخصیت واقعی خود را پرورش دهد. قلب خود را از ضعفهای اخلاقی و حسادتها و کینهها تهی کند و روح خود را با دانش و بینش غنی کند (اطلاعات بانوان، ش166، تیر1339: 2/3). مدگرایی غربی بهصورت الزامی با بیحیایی مترادف نیست؛ اما برای جامعۀ سنتی ایرانی عصر پهلوی، این راه برونرفت با سبک و شیوۀ غالب زنهای ایران همخوانی نداشت و تلفیق مدگرایی غربی با عفاف و حجاب رایج در جامعه سازگار نبود. درواقع، این نوعی رفتار پارادوکسیکال یا تناقضنما بود که در بطن سیاست فرهنگی دولت و نشریههایی که مروّج آن بودند، وجود داشت. از یک سو، از لزوم آزادی زنها و ترویج سبک زندگی غربی و همسانی زنهای ایرانی با زنهای اروپایی از نظر پوشش و آرایش مینوشتند؛ از سوی دیگر، با اشاره به برخی آموزههای اخلاقی که بیشتر از مؤلفههای جامعۀ سنتی وام گرفته شده بود، درصدد بودند زنها را در چنبرۀ نجابت و حیا حفظ کنند. نشریه ترویج الگوی غربی را با توصیههای اخلاقی تلفیق کرد؛ اما این دوگانگی راهگشای اصلاح و پیشرفت در امور زنها نبود.
اطلاعات بانوان یکی از صفحههای خود را به دیدگاههای مردها به مد و خودآرایی زنها اختصاص داده و از آنها خواسته بود در هر شماره، نظر خود را دربارۀ زن ایرانی به مجله ارسال کنند. از یادداشتهای این صفحه برمیآید رویکرد بیشترِ مردان به زن ایرانی بسیار انتقادی و اعتراضی بوده است؛ به ویژه از آن نظر که محور اصلی هویت زنها تنها چهرۀ ظاهری و بدننمای آنها شده بود. از نگاه مردها، تعارضی که در وجود زنهای ایرانی وجود داشت این بود که ظاهر و سبک زندگی مصرفی و تجملاتی آنها به شکل اغراقآمیزی به زن اروپایی شبیه شده بود. زن جدید ایرانی تمامی حق و حقوق زن اروپایی را در زندگی شخصی خود خواهان بود؛ اما به پذیرش مسئولیتهای جدید خود در خانواده و جامعۀ جدید حاضر نبود. نشریه از قلم مردی در این باره چنین نوشت: زنهای ایران مرد را به چشم «جورکش» نگاه میکنند و هدف آنها از ازدواج تنها تأمین هزینههای ریختوپاش و خرید لباس و تجملّات از جیب مرد است. انتظار دارند مرد شبانهروز کار کند تا آنها بتوانند بپوشند و خوش بگذرانند. مردی دیگری در همین زمینه نوشت: دغدغۀ زن ایرانی در رسیدگی به پوست لطیف و زیباییاش خلاصه میشود و به پرورش فکری و علمی خود اهمیتی نمیدهد. بیشترِ زنها به مطالعه و رشد فکری هیچ توجهی نمیکنند. در این باره، زنی که خود را از فعالان حقوق زن معرفی کرده، اشاره کرده است: در کنار عمدۀ زنها که تنها به ظاهر خود اهمیت میدهند، زنهایی هم ادعا میکنند تحصیل کردهاند و برای احقاق حقوق زنها تلاش میکنند؛ اما در واقع، جز سروصدا و حرفزدن و بیانیههای پوچ و بیثمر و رفتن به سازمانهای پوشالی که تنها اسم و رسم دارند و از محتوا خالیاند، انجام نمیدهند. مرد دیگری در انتقاد از مدگرایی زنهای ایرانی نوشت: زنهای ایرانی مدام در حال دیدن ژورنالهای مد لباس و آرایش اروپایی و آمریکاییاند؛ یعنی حتی برای طراحی مد هم ذرهای خلاقیت ندارند و قادر نیستند مدهای بومی خود را طراحی کنند، «زن ایرانی که لباس میپوشد از روی آن ممکن است او را زنی متعلق تمام کشورها دانست جز ایران» (اطلاعات بانوان، ش1، 1336: 9). در برخی از شمارههای اطلاعات بانوان، به شکواییۀ مردها از مدپرستی و آرایشهای افراطی و بیبندوباری همسرانشان توجه شده است. این مردها از این گلایه میکنند که همسران آنها مشروبخوردن، رقصیدن با مردها، سیگارکشیدن و پوشیدن لباسهای نامتعارف و بسیار زننده را از ویژگیهای زن متجدد میدانند. آنها از نشریه میخواهند با ارائۀ راهکاری برای چنین زنهایی، آنها را از اسیرشدن در انحرافات اخلاقی نجات دهند (اطلاعات بانوان، ش82/31، 1337/1339: 22/17). نشریه در تلاش برای مهار این تجددگرایی افسارگسیخته، از زنها درخواست میکند با توجه به مسئلۀ عفت و وقار، حتی بر مبنای دین اسلام و تقوی، از فرنگیمآبی و متجددبودن دروغین دست بردارند (اطلاعات زنان، ش31، تیر1339: 22). نشریه در مصاحبه با تعدادی از مردها، به زنهای ایرانی تذکر داده است حتی مردها هم نمیپذیرند از مدهایی پیروی کنید که نشاندهندۀ بیبندوباری و سبکسری است. در ادامه نیز بیان میکند مردها از مد سررشتهای ندارند؛ اما در مجموع، دوست دارند زنانشان در عین خوشپوشی و سلیقه، سنگین و متین باشند و عفت و زیباییهای طبیعی خود را جلوه دهند (اطلاعات بانوان، ش12،خرداد1336: 2). در گزارشی دیگر، به میزان نفرت مردها از زنهایی اشاره شده است که برای جلب توجه، به مدهای زننده و وقیح رو میآورند: «وقاحت این بیکینیپوشها در کنار دریا بیش از جلب توجه، جلب تنفر میکند» (اطلاعات بانوان، ش169، تیر1339: 3). برخی از مردها اظهار تأسف میکردند از اینکه عدهای از زنها فریب ظاهر فریبندۀ تمدن اروپایی را خورده و پیروی کورکورانه از مد را بین طبقات مختلف اجتماع رواج دادهاند. این مدگرایی را به مرضی مُسری تشبیه میکردند که به حیثیت عدهای از زنهای ایرانی ضربۀ بزرگی زده است. از دیدگاه این مردها، پیروی از مدهای عجیب و غریب بر زیبایی آنها نمیافزاید و حتی آنها را زشتتر و زنندهتر میکند (اطلاعات بانوان، ش123، شهریور1338: 5). دامنۀ مباحث مد از نگاه مردها به دیدگاههای زنها نیز تسری پیدا کرد. طیفی از خوانندهها بر این باور بودند مردهای جامعه باید آموزش ببینند و بپذیرند آزادی در پوشش، حق هر زنی است و آنها نباید با دیدن زن نیمهبرهنهای به او زل بزنند و آزارش دهند. تعداد بیشتری اما بر این باور بودند مدگرایی هم حد و اندازه دارد و حتی فواحش غربی هم در خیابان این طور لباس نمیپوشند. «هر لباس و آرایشی برای زمان و مکان خاصی مناسب است. همان طور که اگر کسی با چادر سیاه به مراسم رقص برود، ناخوشایند و عجیب است. اگر با شورت و دکلته در میدان شهناز و لالهزار راه برود، خلاف قاعده و زشت است» (اطلاعات بانوان، ش70، 1337: 2). زنی دیگر از خوانندگان نوشت: «به گفتۀ زنان آلمانی و فرانسوی و آمریکایی ساکن در ایران، حتی بازیگران خارجی نیز مانند بعضی از زنان ایرانی تا این حد لباس جلف و زننده نمیپوشند». نویسنده در ادامه از زنهای ایرانی خواست از هر راه ممکن علیه بیبندوباری و بیعفتی که به اسم مد و زیبایی انجام میشود و زن را در جاذبۀ جنسیاش خلاصه میکند، مبارزه کنند (اطلاعات بانوان، ش70، 1337: 2).
به علت استقبال زنهای ایرانی از جدیدترین لباسهای مد روز در اروپا، به ویژه فرانسه، برندهای مختلف لباس، جدیدترین تولید و مدهای خود را در قالب شو لباس به نمایش گذاشتند. ابن شو با حضور تعداد بسیاری از مانکنهای خارجی در ایران اجرا شد و برگزارکنندگان فروش خوبی نیز داشتند. استقبال زنها از این شوها از تبلیغات جراید و سینما تأثیر میگرفت. نشریۀ اطلاعات بانوان نیز پیوسته آخرین مدلهای ماه و سالِ لباس و آرایش زنانه را معرفی میکرد؛ اما از سوی دیگر، در مهار و تعدیل مدگرایی افراطی میکوشید و اشاره میکرد: «اگر دخترهای آمریکایی و فرانسوی بیبندوبار هستند به ما چه مربوط است؟ چرا از فعالیتها، آداب و نزاکت، فداکاری و گذشت آنها پیروی نمیکنیم» (اطلاعات بانوان، ش82، آبان1337: 41). درواقع، افراط برخی از زنهای ایرانی در پیروی از مد و خودآرایی به سبک غربی، به ویژه تقلید از هنرپیشهها و خوانندههای هالیوودی، اطلاعات بانوان را برآن داشت یکی از اهداف خود را بر مبنای آگاهکردن زنهای ایرانی در این زمینه قرار دهد. در یکی از مقالههای این نشریه اشاره شده بود اگر کسی در این ضیافتهای شبانۀ «از ما بهتران» حضور پیدا کند یا در یکی از خیابانهای تهران و استامبول و لالهزار و شاهرضا گردشی کند، نمونههایی از این مدپرستان را به چشم خواهد دید که «با گیسوان رنگکردۀ نقرهای و طلایی با سایۀ بنفش و صورتی، دماغهای عملکرده با نوک سربالا... و لباسهای دکلته با دامنهای بالازانو در خیابانها جولان میدهند». در انتها نیز میگوید چگونه حتی از مانکنهای پاریسی جلوتر زدهایم؟ (اطلاعات بانوان، ش158، اردیبهشت 1339: 3). در سال 1336ش/1957م یکی از شرکتهای فرانسوی با حضور مانکنهای ایتالیایی و تعداد فراوانی از زنهای ایرانی، شو مدل لباسهای «کیسهای» خود را به نمایش گذاشت. این مدل لباس پس از جنگ جهانی دوم در اروپا و آمریکا مد شده بود. به نوشتۀ اطلاعات بانوان، باوجود گشادی و راحتنبودن و حتی زشتبودن مد کیسهای، تعدادی از زنها فقط به این علت که لباس مد روز در غرب است، از این شو استقبال کردند و این لباس را خریدند (اطلاعات بانوان، ش52، 1337: 3و4). با این حال باوجود چنین انتقادهایی به مد کیسهای، در تهران بعضی از خانمها با ترکیب چند مد دیگر با لباس خمرهای، لباس جدیدی ابداع کردند. یکی این خانمها بهواسطۀ مغایرت بسیار با شئونات اجتماعی مردم، در خیابان لالهزار جنجال آفرید و اقدام او به اعتراض گروهیِ مردم و به ویژه زنها منجر شد. در نشریه از حوادث مشابهی در مناطق مختلف تهران نیز یاد شده است (اطلاعات بانوان، ش70، 1337: 2). نشریه با تقسیمبندی تقلید به مثبت و سازنده (خوب) و کورکورانه و نابجا (بد)، از آن گروه از زنهای ایرانی بهشدت انتقاد میکند که مدپرستی و تقلید کورکورانه از مدها و آرایشهای غربی را نشانۀ تجدد و فرنگیمآبی میدانند (ر.ک: اطلاعات بانوان، ش196، بهمن1339: 7). نشریه تقلیدی را پسندیده و حتی ضروری میداند که باعث پیشرفت و افتخار هر ملت شود؛ همچنین زنها را تشویق میکند که به تقلید از زنهای اروپایی و آمریکایی، به فعالیتهای اجتماعی و حتی سیاسی وارد شوند. دختران تحصیل کنند و علم و هنر بیاموزند. بهجای رقصیدن و مشروبخوردن و مایوپوشیدن کنار دریا و مدپرستی و تجملگرایی، از زنهای اروپایی صرفهجویی، تدبیر در زندگی، سادگی و شور و نشاط را تقلید کنند (اطلاعات بانوان، ش196، بهمن1339: 7). در مقالهای دیگر، اظهار تأسف شده است از اینکه بانوان ایرانی از نظر مدپرستی حتی از اروپاییها جلو زدهاند؛ اما بانوان هندی با وجود اینکه دویست سال در سلطۀ اروپاییها و انگلیسیها بودند، مانند زنهای ایرانی به عقاید و رسوم خود پشت پا نزدند و هنوز با ساری حاضر میشوند که چادر مخصوص و روپوش ملی آنهاست (اطلاعات بانوان، ش87، آذر1337: 12). نشریه، افراطکاری زنها در پیروی کورکورانه از مد، تقلید از ستارهها و فیلمهای مبتذل سینما، جستوجوی راه زندگی از خلال صفحههای رمانهای تهوعانگیز و هوسبازی را منجر به تنزل مقام و شخصیت زنها میداند؛ همچنین آن را مانع ترقی و تکامل اجتماع ارزیابی میکند (اطلاعات بانوان، ش158، اردیبهشت1339: 3). نشریه سفارش میکند اگر زنها میخواهند به حقوق اجتماعی دست یابند باید خود را «از آن شکل عروسکهای رنگ و روغنزده و مقلدین مسخره سیرکها درآورند و خود را از لجنزار مدپرستی و تقلید بیرون بیاورند» (اطلاعات بانوان، ش157، 1339: 10). نشریه واقعۀ 17دی و اقدام رضاشاه در قضیۀ کشف حجاب را میستود؛ اما از زنها و دخترهایی انتقاد میکرد که مفهوم واقعی آن را متوجه نشده و این آزادی را با بیبندوباری اشتباه گرفتهاند. به اعتقاد نشریه، هدف از کشف حجاب بیبندوباری و تقلید از ظواهر زندگی فرنگی و هنرپیشههای غربی سینما نبود و منظور پیشرفت زنها و حضور در اجتماع بود (اطلاعات بانوان، ش41، دی1336: 2).
یکی از اقدامات نشریه برای تعدیل تجددگرایی افراطی در زنها، ارائۀ گزارشهای مختلف و چاپ مقالههای متعدد از پوشش و خودآرایی زنهای سایر کشورهای دنیا، ازجمله آمریکا و شوروری و فرانسه، بود. براساس گزارشهایی که در نشریه آمده است، بسیاری از خانمهای ایرانی، آمریکا را از نزدیک ندیده بودند و زندگی زنهای این کشور را با مشاهدۀ فیلمهای هالیوودی قضاوت میکردند و بهمحض اینکه اسم زن یا دختر آمریکایی میآمد، موجودی آزاد و بیبندوبار و ولخرج و مدپرست در نظرشان مجسم میشد که شب و روز دنبال تفریح و مدپرستی است. در ادامه آمده است زن آمریکایی، مثل مرد آمریکایی، چنان سرگرم کار و فعالیت است که وقت اضافی برای مدپرستی و تظاهر و چشموهمچشمی ندارد. زن آمریکایی ورزش میکند و به همین علت آنها هیکل متناسب و اندام زیبا دارند و در سادهترین لباس و آرایش، زیبا و دلفریب به نظر میرسند (اطلاعات بانوان، ش105، فروردین1338: 6). در شمارۀ دیگری از نشریه چنین آمده است: «شما کدام زن انگلیسی و آمریکایی را دیدهاید که خود را شبیه بربژیت باردوا و سوفیا لورن، ستارههای سینمای هالیوود، دربیاورد و از این تقلید احمقانه خوشحال باشد؟ شما تاکنون کدام زن آمریکایی را دیدهاید که برای خرید گوشت و سبزی پیراهن یقهباز بپوشد و سینه و پشت خود را بیرون بیاندازد. زنهای آمریکایی و انگلیسی اول شخصیت خود را بالا بردهاند و بعد با مبارزه، حقوق سیاسی و اجتماعی خود را به دست آوردهاند» (اطلاعات بانوان، ش157، اردیبهشت1339: 10). در گزارشی دیگر، رفتار و پوشش زنان شوروی را مطرح کرده است که در این کشور، بیشترِ لباسها ساده و گشاد و بدون توجه به تغییرات مد دوخته میشود؛ اینکه زنهای شوروی ساده و بدون آرایش سرکار حاضر میشوند و در مجامع و حتی ضیافتها هم این سادگی را تا حدود چشمگیری حفظ میکنند (اطلاعات بانوان، ش62، خرداد1337: 5). نشریه گزارشهای دیگری از نحوۀ پوشش و آرایش زنهای پاریس، مهد مد و آرایشهای جدید، در قالب نامههایی از زن ایرانیِ جستوجوکنندۀ مد ارائه کرده است. زنی که سالها در پاریس اقامت کرده است. به گفتۀ این زن، در پاریس مُد روز، یعنی مُدی که همه به آن توجه و از آن پیروی کنند، معنا و مفهومی ندارد و مد پوششی است که با صورت، اندام، سن و وضع اجتماعی بهتر تطبیق شود. آرایشهای تند و زننده و در بیشتر مواقع نفرتانگیزی که در تهران رایج بود، در پاریس و دنیای مد و زیبایی ویژۀ این زنها بوده است: زنهای خودفروش و مانکنهای خیاطخانههای بزرگ و رقاصهها که به طور مسلم شغل آنها ایجاب میکرد اینگونه آرایش کنند (اطلاعات بانوان، ش69، مرداد1337: 14/29). نشریه با چاپ گزارشهایی از زنهای دیگر کشورهای غربی، درصدد است زن ایرانی را با ارزش و جایگاه زن غربی در زندگی واقعی و جامعه آشنا کند و او را از تقلید کورکورانه برحذر دارد؛ اما گاه دچار تناقض میشود. یک جا از زنهای غرب تلقی منزه دارد و در جای دیگر، گزارههایی مبنیبر فساد و ولنگاری زنهای غرب ارائه میکند. نکتۀ مهم آنکه این نشریه مصادیقی از زنهای ساده و موفق غرب را در قالب تصویر و مقاله ارائه و معرفی نمیکند. این تناقض نشان میدهد محور بحث نشریه تلاش برای واقعبینی و تأمّل درست در مسائل زنهای غرب است؛ اما در عمل به فراخور موضع و موقعیت، برای القای نصیحتهای اخلاقی و سیاست فرهنگی حاکمیت، جایگاه و شأن زنهای در غرب را به نوبت عوض میکند.
برای حل تناقض پیشآمده، نشریه پیروی مطلق از نسخههای مد غربی را نمیپذیرد؛ بنابراین ذهنیت دختران را به زندگی ستارههای سینما و مانکنهای مد لباس به واقعیت نزدیک میکند. نشریه خطاب دختران جوان میگوید این ستارهها نیز یک زندگی معمولی دارند و در زمان زیبایی و جوانی طرفدارانی دارند و آنگاه که پیر میشوند و زیبایی خود را از دست میدهند نه دیگر درآمدی دارند و نه کسی از آنها سراغی میگیرد (اطلاعات بانوان، ش181، مهر1339: 27). نشریه همچنین برای تعدیل تجددگرایی افراطی برخی از زنهای ایرانی، با مانکنهایی مصاحبه میکند که به ایران سفر کردهاند تا زنها را با دیدگاههای واقعی مانکنهای اروپایی در زمینۀ مد و خودآرایی آشنا کند. از نظر یکی از مانکنها، در اروپا آرایشهای غلیظ ویژۀ مانکنها و ستارههای سینماست که به جهاتی ناگزیرند به طور مفصل خود را بیارایند و صرفنظر از اوقاتی که برای انجام کار ناچارند هر نوع لباسی به تن کنند، به طور معمول لباسهایی میپوشند که با وضع زندگی و درآمدشان متناسب باشد. در انتها توصیه میشود کاش همة خانمها به این موضوع توجه میکردند و هرروز با پوشیدن لباسهای عجیبوغریب، خود را بهصورت مضحکی درنمیآوردند؛ همچنین پیشنهاد میشود بهجای تقلید کورکورانه از هر مدی، ابتدا وضع اجتماعی و فرهنگی خود را بسنجند و سپس انتخاب کنند (اطلاعات بانوان، ش80، مهر1337: 5). در مصاحبهای دیگر با نام «بیچاره مانکنها» به مشکلات و شکایتهای مانکنها، ازجمله ناچیزبودن درآمد آنها، اشاره میشود. درآمدی که گاه از اجرت یک دست لباس کمتر بود و مانکنها برای مبارزه با این بیانصافی ابزاری نداشتند؛ هرچند برحسب ظاهر، عکس آنها روی مجلات مد چاپ میشد و لوازم آرایش را با قیمت مناسب برای خودآرایی در اختیارشان قرار میدادند (اطلاعات بانوان، ش101، اسفند1337: 8). نشریه برای آگاهسازی زن ایرانی، با بررسی زندگی مانکنهای فرانسوی و هنرپیشههای هالیوود و افشای اسرار زندگی واقعی آنها، مخاطب را روشن میکند عکسها و فیلمهایی که در مجلهها و سینما و تلویزیون از این چهرهها میبینند با واقعیت زندگی این نوع زنها بسیار متفاوت است.
در این دوره، داشتن ظاهر و قیافه مطابق آرایش به سبک غربی و پوشاک براساس مد روز جزء مؤلفههای تجدد به شمار میرفت؛ تاحدودی در همة شمارهای نشریه، بخش ویژهای به این مقوله اختصاص یافته بود. در راستای تلاش برای برونرفت زنهای ایرانی از گرایش بیشازحد به مد و آرایش غربی، نشریه به دنبال آن بود برای بحرانهای اجتماعی و اخلاقی ناشی از آن راهکاری ارائه کند. از این رو میکوشید در زمینۀ مد و خودآرایی زنها به مقولۀ تجدد افراطی نگاه اصلاحی و تربیتی اعمال کند. زنهای این دوره از مفهوم مد و خودآرایی درک درستی نداشتند و گرفتار تقلید کورکورانه از پوشش و خودآرایی شده بودند؛ پس رویکرد مجله آن بود که حدودی را برای مد و خودآرایی معین کند و بهگونهای، پیروی از مدهای نامتعارف را مهار کند. در تعاریفی که نشریه دربارۀ مد و خودآرایی چاپ کرده است، اعتدال و سادگی و شخصیت زن از اصول مهم و کلیدی به شمار میرود. مجله پیروی از مُدِ متعارف و معقول را نشانۀ حسن سلیقۀ زن و باعث جلب احترام و تحسین اطرافیان میداند (اطلاعات بانوان، ش70، مرداد1337: 2؛ ش20، مرداد1336: 2). مجله استعمال لوازم آرایش خوب را قدم نخست در راه زیبایی میداند؛ البته به شرط اینکه به روش صحیح و به اندازۀ متعادل مصرف شود (اطلاعات بانوان، ش161، خرداد1339: 58). در نشریه به دوشیزهها و بانوان توجه به سادگی و شخصیت زنانه پیوسته گوشزد میشود و بهشدت از بانوانی انتقاد میشود که زیبایی و شخصیت خود را همچون عروسکهای خیمهشببازی فدای هوس طراحان مد و سازندههای لوازم آرایش میکنند. نشریه توصیه میکند آرایشهای تند و غلیظ و بهاصطلاح سینمایی و آرتیستی بههیچوجه آنها را زیبا جلوه نمیدهد و حتی باعث تمسخر دیگران میشود (اطلاعات بانوان، ش11، خرداد1336: 2؛ ش208، اردیبهشت1340: 16). اشاره میکند لباس باید ساده و راحت باشد؛ زیرا دنیای امروز سادگی را بیشتر از تجمل و زرقوبرق میپسندد (اطلاعات بانوان، ش58، اردیبهشت1337: 9). نشریه با تعریف صحیح از مد و بهروزبودن، درصدد است زن ایرانی را به این مسئله آگاه کند که با مد پیشرفتن فقط در پوشش و خودآرایی صورت و مو خلاصه نمیشود. نشریه میخواهد تلقی از مُد غربی را براساس آنچه در فیلمها و عکسهای خوانندهها و هنرپیشههای غربی ارائه شده است، اصلاح کند. در وجه دیگری از این موضوع، به مسائل بهداشت زنها نیز اشاره میکند و گوشزد میکند زن ایرانی اگر میخواهد همانند زن اروپایی با مد پیش رود و بهروز باشد، این خواسته بدون توجه به مسائلی از قبیل بهداشت و سلامتی و تناسب اندام امکانپذیر نیست؛ از این رو نظافت و بهداشت را رکن اصلی و اساسی در زیبایی زنها میداند و در شمارههای مختلف میکوشد زنها را به اهمیت این امر و توجه به آن بیش از استفاده از آرایش آگاه کند (ر.ک: اطلاعات بانوان، ش120، مرداد1338: 10؛ ش16، خرداد1339؛ ش21و110، خرداد1338: 18). از نظر نشریه در زندگی متمدن امروز، مسئلۀ بهداشت و رعایت آن بهاندازهای اساسی و درخور توجه است که در تعیین سطح پیشرفت و ترقی مردم کشورهای مختلف، میزان مصرف صابون آنها از عوامل مؤثر به شمار میآید (اطلاعات بانوان، ش120، مرداد1338: 10). آرایش لازم و بایسته باید تلفیقی از سلیقه، ذوق، نظافت و عشق به زیبایی باشد (اطلاعات بانوان، ش3، فروردین1336: 3). برای مراقبت و حفاظت از مو و پوست و دندان سفارشهایی میکند و آن را در زیبایی چهره و ظاهر زنها تأثیرگذار میداند. حتی در شمارههای متعددی از نشریه، توصیههای غذایی و بهداشتی برای سلامتی و زیبایی زنها نیز درج میشد (اطلاعات بانوان، ش13/14/20/21، 1336: 14/26/12/27) سخن دیگر نشریه آنکه پیروی از مد اگر با حفظ متانت و وقار توأم باشد و با رعایت زمان و مکان و در عین سادگی باشد، حتی در نظر کوتهفکرترین و عقبماندهترین افراد جامعه، زننده و ناپسند جلوه نمیکند (اطلاعات بانوان، ش7، مرداد1337: 2). زنِ باشخصیت و باارزش، مُدی را برمیگزیند که با چهره، سن، درآمد، اندام، شخصیت اجتماع، زمان، مکان و اوضاع فرهنگی او تطبیق کند در غیر این صورت از لطف و وقار زن کم میکند (اطلاعات بانوان، ش123، شهریور1338: 4/5؛ ش69، مرداد 1337: 14). بنابراین، از دیدگاه نشریه، مد به معنای سلیقۀ روز است؛ اما پیروی از سبک و سلیقهای که شخصیت، سلامت، زیبایی، اعتدال و چگونگی زمان و مکان در آن رعایت شده باشد و در عین حال ساده و متین باشد. آرایش حقیقی نیز عبارت است از افزودن و بهتر جلوهدادن زیباییهای طبیعی در سایۀ رعایت بهداشت و نظافت. نشریۀ اطلاعات بانوان، زن متجدد را کسی میداند که لباسهای متعدد و پرشماری برای مراسمهای مختلف داشته باشد و بداند که لباس مناسب شام با لباس مناسب ناهار و لباس گردش بیرون از شهر در بُرش و دوخت و مدل متفاوت است. پس از این توضیحات، مدلهای متنوعی از لباس با رسم شکل و تصویر برای سفارش به خیاط ارائه شده است (اطلاعات بانوان، ش6، 1336: 29). با این حال در ادامۀ تعارض بازتعریف مد و خودارایی در این نشریه، همچنان وجه برتری و غالبِ مد و خودآرایی غربی مدنظر بود و بهشدت ترویج میشد. عکسهای مد و خودآرایی زنها به شیوۀ غربی وجه دیگری از این تحلیل مد و خودآرایی را نشان میدهد. در عکسهای ایرانی دورۀ قاجار صورت طبیعی افراد در بیشتر مواقع به نحوی است که هرکدام به کاری مشغولاند که لحظههای عمل در زندگی تلقی میشود. در این عکسهای قاجاری که تا اوایل دورۀ پهلوی اول ادامه یافته است، لباسها و زینتآلاتِ مطابق مد تنها ابزاری بود که نشانهای از زمانه بود. درواقع، در قاب تصاویر مد و خودآرایی جدید، امکان خودبودن به معنای زبان بدنی وجود نداشت (روحی، 1400: 28). این قبیل عکسها با تصاویر مد و خودآرایی جدید فاصله دارد که برپایۀ عکاسی مدل و لحظات جدا از عمل و زندگی، طبیعی است. مدتها طول کشید تا عکسهای تبلیغاتی از زبان بدن و چهرۀ طبیعی عبور کند و بیان دنیای ایدئال و مطلوب و بیشتر دستنیافتنی باشد. عکسها و نقاشیهای تبلیغاتیِ کالاهای تجاری که در مجلۀ اطلاعات بانوان چاپ شده است، با نوع پوشش و تصاویر گذشته متفاوت است و با زبان بدن و خودآرایی اغراقآلود همراه است؛ تا حدی که گاه در این تصاویر، مد و بدننمایی بر خود کالای تجاری رجحان مییافت. گذشته از تصاویر تبلیغ کالا با مد و خودآرایی جدید، نمونههای فراوانی از کالاهای آرایشی و بهداشتی و مدلهای غربی نیز ارائه شده است که به طور مستقیم در راستای تبلیغ و اشاعۀ مد و خودآرایی مدنظر نشریه بود. درواقع، این نشریه در قاب تصویر قادر نبود بازتعریف خود را از مد و خودآراییِ تعدیلشده و پیشنهادی بهخوبی ارائه کند و میان گفتار و نصایح نشریه دربارۀ مد خوب با نحوۀ تبلیغ مد و خودآرایی تند و اغراقآلود به سبک غربی، تعارضهای مهمی وجود داشت.
نتیجه دولت پهلوی با اقدامات و سیاستهای ساختارشکن، درپی نوسازی فرهنگی براساس الگوهای غربی بود. تغییر در سبک زندگی زنها و مد و هویت جنسی، بهویژه در زمینۀ پوشش و خودآرایی آنها، از اقداماتی بود که دولت در این نوسازی فرهنگی دنبال کرد. رسانهها بهویژه مطبوعات، همانند نشریۀ اطلاعات بانوان، از ابزارهای مهم دولت در تبلیغ و ترویج سیاستهای خود در این باره بود. این نشریه تلاش کرد مد و خودآرایی به سبک جدید را از مبانی تجدد و نوگرایی معرفی کند و شیوههای ترویج آن را در زندگی روزمرۀ زنها بازتاب دهد؛ اما از آنجا که ارزشهای تازهراهیافته، حاصل تحولات درونی جامعه نبود، در این باب تناقضهایی ایجاد میکرد. پس از دهۀ سی شمسی، پیوستگی لایههای بالای طبقات شهری و تکنوکراتها و وابستگان به نهادهای اداری با تجدّدگرایی پهلوی دوم رو به افزایش بود و از این لحاظ، نوعی اعتراض محدود به تنگناهای نظام سنتی در حوزۀ مد و خودآرایی زنها تلقی میشد؛ اما مقولۀ خودآرایی و مد جدید در اصول، در عرصۀ حیات سنتی زنهای ایرانی که بخش مهم و غالب جمعیت را تشکیل میدادند، جایگاهی نداشت. از سوی دیگر صورتبندی مد و خودآرایی در فاصلۀ جامعۀ سنتی و مدرن، به دوگانهانگاری و پریشانرفتاری دربارۀ نوع پوشش و آرایش منجر شده بود. نشریۀ اطلاعات بانوان نیز در نگاهی کلی، از این معضل فارغ نبود؛ بنابراین تلاش نشریه در راستای ترویج همزمان مُد غربی و توصیهها و مراقبتهای اخلاقی، در روند مدگرایی زنهای ایران بود. نشریه درصدد بود معضل دوگانگی مد و خودآرایی غربی را با اخلاق سنتی زنها و مؤلفههایی همچون حجب و حیا و سادگی و وقار برطرف کند؛ بنابراین نویسندههای نشریه با ذکر شواهدی همچون نفرت مردها از مدگرایی افراطی و ذکر معایب اخلاقی و حیات نابسامان هنرپیشهها و مانکنهای غربی و درجایی دیگر با ملاحظههای بهداشت و سلامت زنها درصدد ترمیم این دوگانگی بودند. مبنای این توصیهها در برخی مواقع با ارجاعهای مذهبی یا اخلاق سنتی بود؛ اما در اصل قادر نبود شکاف و فاصلۀ میان مُد و آرایش غربی را با ارجاع به اینگونه آموزههای اخلاقی پُر کند. ارجاعهای کلی و نبود شواهد کافی در قالب مقاله و تصاویر، در راستای معرفی زنهای سادهپوش و موفق غربی و مصادیق آن، قادر نبود از سوءتفاهمها در نظر و عمل به مد و خودآرایی غربی بکاهد. در ادامه، ارائۀ حجم فراوان و تنوع بسیار چشمگیری از تصایر و تبلیغ خودآرایی افراطی در این نشریه نیز از کاهش بحرانهای اخلاقی و اجتماعی جلوگیری میکرد. از این رو بیشترین حجم مقالههای اطلاعات بانوان به آسیبشناسی مد و خودآرایی غربی در روند تجدد و نوگرایی زنها معطوف بود. نشریه همراه با تغییر در شکل ظاهری زنها، میکوشید جریان تجدد را به نقد کشد و دیدگاههای متفاوت را عرضه کند؛ همچنین بر این باور بود دخترها و زنها در عین داشتن پوشش و خودآرایی به سبک غربی، باید نگاهی واقعبینانه و به دور از افراط و تفریط داشته باشند. پوشش و آرایش جدید را با معیارهای فرهنگی جامعه ارزیابی و تعبیر و تفسیر کنند؛ اما همسویی با سیاستهای فرهنگی پهلوی از یک سو و ترویج انواع مد و خودآرایی غربی از سوی دیگر، شالودۀ این مجله را در تناقض قرار داده بود. این نکته پذیرفتنی است که مدگرایی غربی بهصورت ضرورت امری غیراخلاقی نیست و نشریه نیز بر این اساس تلاش میکرد؛ با وجود این، برای زنها و جامعۀ ایران، فهم چنین رویهای گویی زمان و دورۀ دیگری را میطلبید. | ||
مراجع | ||
الف. کتاب
ب. مجله
ج. مقاله
د. منابع لاتین
50 . Webster’s Third New International Dictionary, (1986), vol.1, Copyright, By Merriam Webster.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,784 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 582 |